نتایج جستجو برای عبارت :

♦️بانگ تکبیر ملت بزرگ ایران در ساعت 18 امشب

عالم بر مثال کوه است. هرچه گویی از خیر و شر، از کوه همان شنوی. و اگر گمان بری که: «من خوب گفتم کوه زشت جواب داد»، محال باشد؛ که بلبل در کوه بانگ کند، از کوه بانگ زاغ آید یا بانگ آدمی یا بانگ خر؟ پس یقین دان که بانگ خر کرده باشی.
بانگ خوش دار چون به کوه آیی
کوه را بانگ خر چه فرمایی؟
شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی با صدور اطلاعیه ای ضمن گرامیداشت یاد و نام سپهبد پاسدار شهید حاج قاسم سلیمانی، طی فراخوانی از امت خداجو و قدر شناس ایران اسلامی در خواست کرد که به پاس سیلی موشکی کوبنده و قاطع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به نظامیان جنایتکار آمریکا، امشب پس از فریضه نماز عشاء ، رأُس ساعت 18:00 با فریادهای رسای الله اکبر ، حمایت و پشتیبانی قاطع خود را از عملیات انتقامی فرزندانشان در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران اعلام نمایند.
زراعة الاسنان فی ایران
تهدف زراعة الاسنان فی ایران الى غرس زرعات معدنیة جدیدة مكان الاسنان، عن طریق استبدال الاسنان التالفة او المعطوبة، او لتعویض الاسنان المفقودة، وذلك نتیجة لامراض تتسبب فی تلف متقدم بالاسنان.زراعة الأسنان فی ایران لهدف تجمیلی ووظیفی، وهی تحل مكان الأسنان الطبیعیة. ودائمیة مدى الحیاة، كما نقوم بعملیات زرع الاسنان فی كل الحالات سواء كان عندكم سن مفقود واحد او اثنان او مجموعة.
تستخدم فی مراكز طب الاسنان فی ایران أفضل ا
زراعة الاسنان فی ایران
تهدف زراعة الاسنان فی ایران الى غرس زرعات معدنیة جدیدة مكان الاسنان، عن
طریق استبدال الاسنان التالفة او المعطوبة، او لتعویض الاسنان المفقودة،
وذلك نتیجة لامراض تتسبب فی تلف متقدم بالاسنان.
زراعة الأسنان فی ایران لهدف تجمیلی ووظیفی، وهی تحل مكان الأسنان
الطبیعیة. ودائمیة مدى الحیاة، كما نقوم بعملیات زرع الاسنان فی كل الحالات
سواء كان عندكم سن مفقود واحد او اثنان او مجموعة.
تستخدم فی مراكز طب الاسنان فی ایران أ
 ✍سگ من باش و چون سگان بانگ کن! شبلی عارف معروف به مسجدی رفت که دو رکعت نماز بخواند. در آن مسجد کودکان درس می خواندند و وقت نان خوردن کودکان بود. دو کودک نزدیک شبلی نشسته بودند.یکی پسر ثروتمندی بود و دیگری پسر فقیری. در زنبیل پسر ثروتمند پاره ای حلوا بود و در زنبیل پسر فقیر نان خشک. پسر فقیر از او حلوا میخواست.آن کودک می گفت: اگر خواهی که پاره ای حلوا به تو دهم، سگ من باش و چون سگان بانگ کن.آن بیچاره بانگ سگ کرد و پسر ثروتمند پاره ای حلوا بدو می داد
امشب تمامِ سلول های بدنم تورا میخواهد...امشب من رفت و جایش را یک تو پر کرد...
امشب شانه های مردانه ات را میخواستم برای گریه کردن...
امشب دلم قدم زدن های بی وقفه میخواست با تو در تمام پیاده رو های جهان...
امشب یک شمع میخواستم و یک شب و یک حل شدن در آغوشت...
امشب یک کافه میخواستم و قهوه و شیرینی چشم هایت...
امشب تورا میخواستم و شیطنت های دخترانه ام...
امشب مردانگیت را برای تعریف زنانگی هایم میخواستم...
امشب یک شب سرتاسر با تو ولی سرتاسر بی تو بود...
تعبیر دیدن فریاد زدن در خواب داد زدن جیغ زدن
تعبیر دیدن فریاد زدن در خواب :شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که در خواب فریاد میکشید.
ما در این بخش از مجله دلبرانه تعبیر خواب داد و فریاد در خواب به تعبیر برخی معبرین را برای شما آماده کردایم.
تعبیر دیدن فریاد زدن در خواب امام جعفر صادق(ع)
امام جعفر صادق (ع) فرماید : بانگ همه مرغان در خواب شنیدن نیکو بود، مگر مرغی که او را فال بد دارند، که بانگ او اندوه و مصیبت بود و بانگ مار ترس و بیم است، اما با
من امروز از این لحظه تمام کسانی که بر من حقی دارند می بخشم، من امشب تمام کسانی که من دا از خود رنجانده اند می بخشم، من از امشب تمام خاطرات بد کودکی را فراموش میکنم، من از امشب تمام کاستی های زندگیم رو فراموش می کنم، من از امشب دوران بد دانشجویی و مدرسه را فراموش می کنم، من از امشب تمام معلم هایم را می بخشم، من امشب تمام استادهای دانشگاهم را می بخشم، من امشب تمام مسئولین کشورم را که به من ظلم کردن می بخشم، من امشب تمام کسانی را که باعث بی کاری من
و امشب شب ...
آره!
امشب شب همه گنه کار هاست.
شب همه اونایی که مث من رومون پیش آقامون سیاهه.
امشب خوب باید بریم نوکری کنیم.
باید عرض ادب کنیم خدمت شیش ماهه آقا. باشه که آقا به شیش ماهش دست ما رو بگیره تا در خونه خدا آبرومند بشیم.
 
امشب چه شبی است ...
امشب که ساعت صفر شود یا همه چیز خوب است یا عجیب و سیاه...یا خوب میشویم در کنارهم یا سخت میجنگیم در پی اثبات همو من نگران از رفاقت‌هایی که ریخته می‌شوند و جمع کردنشان سخت و ناشدنی
امشب که ساعت صفر شود داستان جور دیگری میشود که بیا و ببینیا خون میشود و شهید میدهدیا صلح معاویه است و در پی‌اش انتقام
خدا بخیر کند آخر و عاقبتمان را
چون به مستی سوی می‌بانگ عدم ره سپرمبنگرم زین شب دیوانه چه سان ره ببرم ره نه هموار و نه من جز دو قدم راست توانساقیا نیست مرا جز به میانت نظرم ترسم از روز پسین تا که رسد نوبت منطلب باده کنم از قِبل درد سرم چون بپرسند مرا بیش و کم از بیش و کمممست گویم که چه پرسید مرا، بی‌خبرم من به دنیا شدم از حشمت میخانه‌ی دوستبکشم باده و از جلوه‌ی او جلوه خرم چرخش و زاویه‌ی حرف و قلم کار تو بودچاکر عشقم و از بندگی‌ات مفتخرم حلمیا نام نکو کردی و فرجام نکوز ب
و اهل بهشت بر بلندی‌های اعراف بانگ میزنند که ما وعده پروردگار خود رابه حق
یافتیم. و اهل بهشت بر بلندی‌های اعراف بانگ میزنند که ما وعده پروردگار خود رابه حق
یافتیم.
و اهل بهشت بر بلندی‌های اعراف بانگ میزنند که ما وعده پروردگار خود رابه حق
یافتیم.
و اهل بهشت بر بلندی‌های اعراف بانگ می‌زنند که ما وعده پروردگار خود را به‌حق
یافتیم.
ترجمه آیه بعدی را خودتان بروید بخوانید.|link|
چه حسی دارین اگه شما هم برید اون ور ببینید که راسته همه چیز؟
خوشا بانگ قرآن و آهنگ آن ، که جان و روان را کند شادمانسراسر همه حکم پروردگار ، از او زنده راه و ره روزگاربود نور ما در جهان نور دین ، بود افتخار از کتاب مبیناگر درس ما درس قرآن بود ، دل ما پر از نور ایمان بودهر آن کس ندارد ز قرآن خبر ، نهال وجودش ندارد ثمرسپهر کهن طاق ایوان ماست ، همه سربلندی ز قرآن ماستعلوم صنایع ز او زنده شد ، از او عصر دانش برازنده شدعلی ای درخشان کتاب خدای ، تویی کیمیا و تویی رهنماخواننده سرود: قاری ضیاءالرحمن صحت
امروز هم تانیا جان اینجا بود و کلی شیرین زبونی کرد. شب رفتیم بیرون همگی با کیانا و تانیا ، هوگر رزروش پر شده بود و یه رستوران جدید هم رفتیم که چای بخوریم، گفت اژ دو ساعت دیگه باز میشه. خلاصه که برگشتیم یه جا آیس پک و اب هویج خوردیم فقط . بعد کیانا اینا رفتن و ما رفتیم خونه مامان بزرگ جان. بعدش هم که اومدیم خونه. 
 
پ.ن: امشب بارون میاد :)
پ.ن۲: بابابزرگم در سررسیدی کارهای روزانه اش رو مینوشت. فکر کنم این عادت رو از اون به ارث بردم که اگر اینطوره، باعث
ریمیکس همین امشب از غصه ها میمیرم
دانلود آهنگ همین امشب از غصه ها میمیرم کیانوش سعیدی

اهنگ همین امشب از غصه ها میمیرم با گیتار

اکورد اهنگ همین امشب از غصه ها میمیرم

اهنگ عارف همین امشب از غصه ها میمیرم
همین امشب از غصه ها میمیرم احسان متن

دانلود آهنگ بی کلام همین امشب از غصه ها میمیرم
دانلود موزیک ویدیو همین امشب از غصه ها میمیرم
دانلود اهنگ ریمیکس تو امشب گل نازی
اهنگ ارکستی تو امشب گل نازی
دانلود اهنگ تو امشب گل نازی مثه غنچه ی بازی

دانلودآهنگ شاد ارکستی تو امشب گل نازی

اهنگ تو امشب گل نازی مث غنچه ی بازی

اهنگ اندی: تو امشب گل نازی
متن آهنگ نازنین ترین دختری امشب از سرژیک

آکورد آهنگ تو امشب گل نازی
آکورد آهنگ همین امشب کامران رسول زاده

دانلود آهنگ همین امشب از غصه ها میمیرم
اهنگ همین امشب از غصه ها میمیرم با گیتار

خواننده اصلی اهنگ همین امشب از غصه ها میمیرم


آهنگ همین امشب از غصه ها میمیرم علی زارعی

همین امشب از غصه ها میمیرم عارف
لامینور
اکورد اهنگ های امین جوزانی
دانلود آهنگ این بانگ آزادی کز خاوران خیزد
Download Music In Bang Azadi
دانلود آهنگ انقلابی این بانگ آزادیست کز خاوران خیزد از محمد گلریز
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن آهنگ این بانگ آزادی کز خاوران خیزد
الله اکبر خمینی رهبر ، الله اکبر خمینی رهبر
این بانگ آزادیست کز خاوران خیزد فریاد انسانهاست کز نای جان خیزد
اعلام طوفانهاست کز هر کران خیزد آتشفشان قهر ملت های در بند است
حبل المتین توده های آرزومند است
الله اکبر خمینی رهبر ، الله ا
امشب عالم غرق در شور و ضیایی باشدامشب احمد بانی ما، عین الیقینی باشدامشب از عرش الهی، از همان کعبه نورعلی «ع» آمد که بهشت مژده نامش باشدبهترین خلق خلایق، امشب از نزد خداروح عرفان و صفا و مهر و ایمان باشدروز، روز پدر است و شب شده ماه و عسلعشق آن است که علی «ع» الگوی عالم باشدامشب هر آیه ی قران بوی ﷲ داردامشب هر آینه در مهر علی«ع» جا داردامشب و هر شب دیگر، گویم از نزد رسولعلی «ع» آمد که علی«ع»، نغمه ی ایمان داردمن که هستم که زنم بوسه بر آن شیر خد
امشب دلم همون نقطه همیشگی امامزاده اس،همون نقطه که سقف بالای سرم آسمون شب و نگاهم به گنبد امامزاده  بود ولی‌‌...
امشب از کنج اتاقم صدایت میکنم خدای جانم،
امشب تنهایی دعای جوشن کبیر میخونم ،امشب یه جمع سه نفر میشه مراسم دعای قرآن بر سَر...
 خدا جونم  و قتی فکر میکنم به مهربونیت ذهنم قفل میشه آخه اونقدر  بی نهایت خوب و مهربانید  که نوشتن ازش سخته.
امشب اولین شب قدر که من بهش میگم انتخاب واحد آسمونی. یه شب واسه طلب بخشش و  گفتن دعا ها و خواسته ها
دانلود آهنگ جدید مجید خراطها امشب چته
Download New Music Majid Kharatha – Emshab Chete
پخش بزودی – دمو آهنگ اضافه شد

مجید خراطها امشب چته

امشب چته همش رو اعصابی چرا
امشب چته اصلا نمی خوابی چرا
امشب چته دوباره بیتابی چرا
امشب چته با کی کجا بودی
امشب چته فاز تموم خنده هات
امشب چته سرخه چشات
امشب چته امشب چته
بس کن برو و خاطره هاتو هم از یادم ببر
تنها چیزی که دادی قرصای خوابه ببر
پاشو برو! این بی کس دیوونه رو تنها بذار
امشب ولی عمدی برو شیرای گازو وا بذار
مردن برام ر
چو روزی پر شود پیمانه غم،
بیا، خالی نما پیمانه می.
ببازی در قمار عمر بختی،
که بخت رفته را پیدا کنی کی.
به باد ار داد های بود و نبد را،
بود روشن چو باده عالم ما.
به غم خو کرده و خون کرده ای دل،
که می دلخون شده خود از غم ما.
 هوس چون از قدح لبریز گردد،
شود سرشار ما را جام ارمان.
شود خالی ز می جام و سبوها،
شود خالی ز دل اندوه انسان.
چو در جنگ قدح صلح و صلاحیست،
رسد از بانگ آن بانگ خطرها.
صدا آید به گوش از قلقل می،
به خود آیید باری بی خبرها.
رود روزی همه جنگ
چندروز پیش بود که گفت پاندای کونگ فوکارو باید ببینی و وقتی دید من مسخره میکنم گفت جون من ببینش.امشب گفت دیدیش؟گفتم نه.به شوخی گفت خوبه قسم جونمو دادم
این حرفا با اینکه جنبه شوخی داشتن ولی توی ذهن پرمشغله من گم شده بودن.
و امشب من تا ساعت ۲ بامداد بیدار موندم و درحالی این نوشته هارو مینوسم که صبح خیلی زود باید برم بیمارستان و چشمام به زور بازن.
ولی ارزششو داشت...
ارزش اینکه قسم جون تو هدر نره...
ناموسا ۸ پس لرزه. منم که کلا رو ویبره ام. چرا مری گواهینامه نداره با ماشین بریم بیرون؟ همه بیرونن. حاجی سنجش فردا رو چیکار کنم. قلبم تو دهنمه خوابم نمی بره. اصن من مامانمو میخوام. ری ری اینا تا دم خونمون اومدن ماشینشون پر بود ولی :( آقا گیر ندید امشب هم پست زیاد میذارم هم غر زیاد میزنم. خب مری هم خوابیده :( همه خوابیدن :(  بخواب زن :( اصن برا چی بیداری خب؟ میمیری دیگه مث بقیه. این وسط اون سایت کوفتی لرزه نگاری دانشگاه تهران چرا رگ به رگ شده؟ 
میدونید
بانگ نماز

نماز به عنوان یک عبادت ، دارای زمان و وقت خاصّی است که برای آگاه کردن مسلمانان
از فرا رسیدن وقت نماز ، اذان می گویند و"اذان"
بانگ نماز است
از طرفی نماز خود نیز بانگی دارد ، بانگی که نماز برای نمازگزار می زند آن است
که ؛ او را از انجام بدی ها وزشتی ها باز می دارد
در نتیجه ، هم ما برای نماز بانگ می زنیم (اذان می گوییم) و هم نماز، برای ما
بانگ می زند (از بدی ها دور شو) !
 
امشب چه شبی است بهتر از یک دهر است
آواز جهان مژده از صد بهر است
صد بهر به گوش این جهان یک راز است
وآن راز محمدی پسند، آن ساز است
آن راز دهد مژده به هر دل ای دوست
بر گوش جهان نغمه ی یا الله است
امشب شب مهمانی و شب، شوق و نداست
تا صبح به گوش ماه،قل هو الله است
یا حق کنم از بهر سجود خوش اقبال
من عاشقم و حاجت این شب یاد است
امشب شب قدر و شب فتوا و دعاست
ای مونس من، عشق همه ثار الله است
خونی که شده جاری ز بوی الله
دارد این ندا که یار ما قران است
غروب جمعه ها بسیار دلگیر است یا مهدی/فراقت شیعه را تنگ و نفس گیر است یا مهدی/زهجرانت رسد سختی ومشکلها به این عالم/بفرما کی زمان بانگ تکبیر است یا مهدی/به روزوشب دعاخوان فرج گشتیم درهر جا/ظهورت موعدی برلطف وتقدیراست یامهدی/برایت ندبه خوان وباتوسل گریه هاکردیم/چو یعقوبی که بریوسف چنان پیراست یامهدی/نگرسیلاب هرچشمی به خونابه مبدل شد/برای مژده قرآن کنون تاویل وتفسیراست یامهدی/بیاباآن ظهورخود بشومرهم به اجدادت/برای دشمنت مولا زمان برق شمشیرا
امشب حال من خوب نیست
قلبم و مشت سنگین غم داره فشار میده
اما حتما بهتر میشم
روزی میاد که باز سرپا میشم،میخندم و دیگه از یه رگ نامرئی توی قلبم خون جاری نمیشه
امشب سر نماز دلم شکست و بغضم هم شکست و قامتم هم شکست
وجودم تهی شد و دستم خالی شد و روحم ترک برداشت
اما حتما روزای بهتری هم هست و خنده باز میاد مهمون لب هام و چشمام میشه و دستام نمیلرزه
امشب من و دعا کنید
امشب دلای شکسته و بغضای شکسته و قامت های شکسته رو فراموش نکنید
از ساعت ۳ حس کردم که سردمه و فشارم داره میفته...
و چنین شد که از ساعت ۴ تا ۷ خواب بودم...خوابی که حاصل ناتوانی تن بود...
بعد از صرف چای و کمی خرما....
الی خانوم اولین باقالی پلو با ماهیچه زندگی اش را پخت...با باقالی غیر ایرانی...
بعد کمی به وسایل اشپزخانه سامان داد و مرتب کاری کرد...
بعد میوه خورد و دوش گرفت...
و نهایتا در ساعت ۱۲ شام خورد....
فکر میکنم بزرگترین گام زنانه بعدی در اشپزی زمانی باشد که یک فر بخرم و شروع کنم به شیرینی پزی....
ان وقت سرم را بالا میگ
امشب، بر خلاف بقیه شب ها، غیر رسمی است! مثلا برعکس شب قدر ... شب قدر کلی اعمال دارد، کلی تشریفات و از این چیزها ... اما امشب ... فقط برای دو نفره های عاشقانه بنده-خدایی است ... امشب فقط برای این است که تا صبح بنشینیم جلوی خدا شعر بخوانیم ... فال بگیریم ... گریه کنیم، بخندیم، دوباره گریه کنیم ... امشب وقت خوبی ست که دلمان محکم برای آرزوهایمان بکوبد و این تپش ها را یواشکی توی گوش خدا بگوییم ... و خدا هم که بخیل نیست! هنوز گفتنمان تمام نشده می خندد ... و همین خند
نگاه نوکران حتماً به دستان کریمان استنگاه ما شب قاسم، فقط سمت حسن جان استدل نوکر به مولا خوش، دل مولا ... نمی دانمکسی که فکر مولا نیست وقت مرگ نالان استدلیل اشک این شب ها، عزیز حضرت زهرابیا امشب در این هیئت که حالا وقت باران استبیا که قاسمت امشب رجز مثل تو می خواندبیا که قاسمت امشب شبیه رعد و طوفان استعسل می بارد از لب های این شیرِ حسن زادهبه دورش دشمنش ترسیده و از ترس لرزان است
 
سلام نیویوک! من بابی رایدل هستم.
و خوشحالم که امشب اینجام.
ممنون از همگی که امشب به دیدنمون اومدید.
امروز شنبه شب در کوپاست.
فکر می‌کنیم امشب قرارهاوقات عالی‌ای داشته باشین
قراره تمام تلاش‌مون رو بکنیمکه از بابتش مطمئن بشیم
مثل همیشه، از آقای جولز پودل تشکرویژه می‌کنم که امشب ما رو دعوت کردن
خب بیایید شروع کنیم
 
من کسی را همین امشب همین ساعت خوشحال کردم :)
همیشه میگفتمـ آدمـ وقتی میتونه کسی رو خوشحال کنه که خودش خوشحال باشهکسی میتونه یه نفر و آروم کنه که خودش آرامش داشته باشه..
اونقدری دنبال خوشحالی و خوشبختی و دل آروم رفتمـ و نشد 
که الان با یه دل حسابی شکسته و یه ضعف بزرگ بهم میگن چقدر صبور و قوی تو ( اونی که منو توی ضعفمـ ندیده ) من بیمار نیستم من ٩٠ سال ندارم ولی اونقدرا پای درد بیمارا و تنهایی ٩٠ ساله هایی که هر روز توی بیمارستان میبینم نشستمـ که بت
وصیت می‌کنم باشید از من با خبر امشب
مباشید ای رفیقان امشب ِ دیگر ز من غافل
که از بزم شما خواهیم بردن درد سر امشب...
#وحشی_بافقی
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
امشب خوشحالم خیلی زیاد آنقدر که نمیتوانم توصیفش کنم
آنقدر که وقتی برادرم را بعد از یک هفته و شش روز دیدم تمام شکلات ها را روی سرش ریختم و کـِل کشیدم......بماندو البته به همان اندازه نگران.....آن هم بماند
امشب بعد از تقریبا سه ماه با پدرم رفتیم بیرون و البت من راننده/
امشب بعد از نمی دانم اندی شب با خانواده رفتیم پیاده روی شبانه و چقدر خوب بود این دورهمی کوتاه خودمانیمان/
امشب وسط دردودل های خودمانیم با معشوق همیشگی؛ تنها رفیق و تنها خواهرم زنگ زد
روستا بودیم.با همسر و داداش رفتیم کوه ..باد خیییلی شدید بود چند بار نزدیک بود بیفتم.
 باد بدتر شد منم فقط چشمامو بستم و وایسادم حس کردم باد تموم شد ولی صداشو هنوز میشنیدم ..
چشامو بازکردم و دیدم داداشم روبروم وایساده ..
اینم از فوائد داداش 100 کیلویی :)
+ امشب هم از ساعت 8شب تا 1 شیفتم ..دیر رسیدم و با نیم ساعت تاخیر لاگین کردم ولی ساعت کاری خوبیه معلومه مردم هنوز از سیزده بدر برنگشتن یا خستن و زود خوابیدن :)
دو بار کنکور سراسری رو تجربه کردم... 
یک بار ارشد...
یک بار هم شب دفاع از پایان نامه ام که دست کم از شب کنکور نداشت. 
امشب مسجد ابوالفضل مخصوص کنکوری هاست. فقط دیدن داره و صفا داره اونجا. امشب صفاش چند برابره... کاش میشد برم برا همشون دعا کنم. :)
+ بیایید امشب و فردا شب برای کنکوری ها دعا کنیم. لطفا... لطفا.. لطفا... :)
+ همه کنکوری ها موفق میشن . من مطمئنم. :)
نوحه شام غریبان حسین امشب است // اول درد و محن زینب است زینب است




نوحه شام غریبان حسین امشب است // اول درد و محن زینب است زینب است
دانلود نوحه شام غریبان حسین امشب است از سید مجید بنی فاطمهدر این لحظه از سایت تو آهنگ دانلود نوحه شور انگیز شام غریبان حسین امشب است از مداح اهل بیت سید مجید بنی فاطمه با برترین کیفیت موجود و متن این نوحهدانلود نوحه شام غریبان حسین امشب است با کیفیت عالی مخصوص مراسم
Downloade Madahi Seyed Majid Banifatemeh Be Esme Shame Gharibane Hossein Emshab Ast
مت
قالب بنفش که عکسش بالا هست رو یادتونه !؟
خدا رو شکر استقبالی خوبی ازش شد و توی برخی از وبا دیدم ازش استفاده کردن حالا امشب یا فرداشب نسخه دوم این قالب رو توی همون پست منتشر می کنم امیدوارم بتونه مورد پسند شما قرار بگیره
اگه پیشنهادی راجع قالب دارید حتما برام بنویسید بدون قید و شرط اعمال می کنم
+ امشب بخاطر اینکه بازی استقلال بود با تاخیر 24 ساعت قالب ورژن جدیدش قرار میگیره ببخشید :)
هوای گریه دارم امشب دلم گرفته مجید عبادی
متن هوای گریه دارم امشب دلم گرفته
دانلود متن آهنگ هوای گریه دارم امشب دلم گرفته
دانلود آهنگ هوای گریه دارم امشب دلم گرفته از مجید عبادی

هوای گریه دارم امشب دلم گرفته شجریان
اهنگ پیشواز هوای گریه دارم امشب دلم گرفته
دانلوداهنگ هوای گریه دارم باصدای حمیدعسکری
حمید عسکری
تنها با خدا
دور از شهرها
چند صحفه از دعا
می‌خوانمش همین...
می‌خواستم بیشتر براتون بگم از این تنهایی
ولی کیبورد تحملش را نداشت.
امشب رو با خدا کلی حال کردم...جاتون خالی... :)

سهراب سپهری
شب سردی است و من افسرده
راه دوری است و پایی خسته
تیرگی هست و چراغی مرده
می کنم تنها از جاده عبور
دور ماندند زمن آدمها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غمها
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صب
    
        ÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷÷

    میکشم از هجر او صد جامِ خون دل به دوش
               میبرم در هر قدم وجدانِ آب و گل به دوش
     من غم هجران خورم غافل غم بود و نبود
               حسرت دنیا چرا باید کشد عاقل به دوش
  
   سوی میخانه روم هرشب پریشانتر ز پیش
              تا مگر پیدا کنم ساقیِ خونِ دل به دوش
  
   وصلِ او ممکن نباشد اندر این ماتمسرا
            کی تواند غمزه ی او را کشد جاهل به دوش
     در پی محمل دویدن، شرط مجنون بودنست
       
نیستی بگی امشب نود داره از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
دانلود آهنگ رضا یزدانی به نام هفته دلتنگی
کی گفته دیوونگی حد داره نیستی بگی بسیار دوسم دارم نیستی بگی امشب نود داره بدون تو که چیزی سیاست سابق نابود رفتیو به تو دلخوشی رفته رفتیو تیکه تیکه. با هر دوشنبه اشک میریزم کی بیان دیوونگی حد لاوجود بگی بسیار دوسم دارم لاوجود بگی امشب بدون تو که چیزی مثل سابق نیست.
ادامه مطلب
به نام او...
فردا برای بار هزارم برمیگردم تهران و امشب باز انگار اخرین شبی عه که تو خونم!
با اینکه تا دیروز هم دلم میخواست برم تهران؛حالا انگار دلم میخواد ساعت ها دیرتر بگذرن زمان کش بیاد تا میتونه...
مامان که غصه میخوره دلم میریزه...یا حتی بابا وقتی هی تکرار میکنه که داری میری دیگه هاا...
دلم میگیره از نبودن خودم!
زندگی نامرد ترین چیزه
یه چیزیو بهت میده و بهش عادت میکنی و مجبوری واسه بهتر شدنش ازش دور بشی و سختی بکشی و...
فردا این ساعت ها تنهام...
هم
مژده ای دل که شب نیمه شعبان آمد

بر تن مرده و بی جان جهان جان آمد
بانگ تکبیر نگردرهمه عالم بر پاست

همه گویند مگر جلوه یزدان آمد

اززمین نوربه بالا رود امشب
زیرا
نور خورشید امامت همه تابان آمد

قائم آل محمد (عج)گل گلزار رسول

حجه بن الحسن (عج)آن مظهر ایمان آمد
ادامه مطلب
بیا از درونم برو ساده امشب
ولم کن که من در من افتاده امشب
شبیه یک اعجاز در عمق آلت
گمان می کنم بیوه ای زاده امشب
برو تا بدانم که یک واژه ی نر
نهادینه شد در توِ ماده امشب
اسیر نماندن شو از بوسه بگذر
برای لب مردِ آزاده امشب
تمام دلت درد دارد به من چه؟
ببین مرهمی نیست در باده امشب
ببین قرص ها عین حل معما
به احساس من حکم را داده امشب
ولم کن برو، گیر کردم، گرفتم
شبیهِ تن و قبر آماده امشب
عجیب است نه؟ یک جهان کوه خارا
برای کمی بغض واداده امشب
 
«ناصر تهم
متن آهنگ
عشق یعنی روز های طلایی یه شب خوب دوتایی
من کنارت بیقرارم بی قرارم
عشق خودتی با موی مشکی نگم از تو خود عشقی
من کنارت بیقرارم بیقرارم
ای وای از تو دلشو ندارم بری
من مگه میذارم بری امشب
ای وای از تو من تو کجا میبری
کاشکی تو بمونی نری امشب
ای وای از تو دلشو ندارم بری
من مگه میذارم بری امشب
ای وای از تو منو تو کجا میبری
منبع : رز موزیک
امشب " گردشگران اروپایی" خاص ترین رخداد #زرند را در بازه ی زمانی کمتر از سه ساعت رقم می زنند

امشب با حضور گردشگرانی از اروپا خاص ترین رخداد زرند یعنی ( راه اندازی بازار شب و گردشگری شب) رقم می‌خورد.
در قالب جشنواره "شده بافی" محمد اسلامی رئیس میراث فرهنگی زرند از حضور گردشگران خارجی در این رویداد خبر داد.
به گزارش #ندای_زرند، اسلامی با تاکید بر اینکه اهداف جشنواره ی شده بافی که معرفی هنرهای اصیل بومی سنتی و صنایع دستی و تولیدات بومی در راستای ح
خیرین محترم                                                                                                                                                 بیاییم امسال با توجه به وضعیت کرونا حتی الامکان هزینه های افطاری های خود را بین نیازمندان آبرومند تقسیم کنیم به یاد کریم اهل بیت «امام حسن مجتبی علیه السلام » کریمانه انفاق کنیم.                                                                                    ت
متن اهنگ ایوان بند به نام برف
برف ببار امشب روی تاب و تبم که نیستی رو لبم اسم تو باز یخ کرده امشبمیاد و برف باهاش هرکی که نیست برگرده امشب برگرده امشبآی بباره برف بباره برف روی رد پات دل نداره برفآی بباره برف بباره برف روی رد پات دل نداره برفآی بباره برف بباره برف روی رد پات دل نداره برفزمستونه برف و بارونه آی تورو جون هرکی دوست داریبیا برگرد این روزای سرد شبای نامرد بسه بیداریکی این درو توی هر حالت شب به شب واست باز میذارهکسی حال مارو میدونه
 
 
ای اهل شفقت امشب شمع و چراغ بردارید و جای جای بیابان و دشت را روشن کنید.
شاید کودکی گوشه ایی جامانده باشد.
سفر که میرویم دسته جمعی، با کاروان، وای اگر کسی در توقف ها جا بماند. بارها میشماریم اگر یکی کم شده باشد منتظر میمانیم، حالمان خوب است و اضطرار نداریم...
 
امشب زینب با آن قلب پاره پاره اینسو و آن سو در بیابان پی طفلان سوخته دامن میدود.
چه میگوید در دل عمه سادات خدا داند.
گمشده ها غریبه نیستند جگرگوشه های زینب اند، یادگاران حسین و عباس و م
امشب راس ساعت 1:20 راس همان ساعت شهادت حاج قاسم با رمز یا زهرا سپاه همراه با شلیک 16 موشک بالستیک حداقل 80 نظامى آمریکایى را به درک واصل کرد و همچنین تعداد زیادى از دستگاه هاى مهم و هواپیما هاى آن را نیز نابود کردجالب اینجاس که ترامپ اعلام آمادگى کرده بود و نیرو هاش درحال آماده باش بودن ولى حتى ى موشک رو نتونستن جواب بدنخداییش غم ما رو کمتر کردند
خب امشب از اون شبهای تنهاییه 
اقای همسر برای اولین برای بدون من رفتن سفر 
چون من بهش گفتم آخر ماهه و باید حساب کتاب ماه رو ببندیم از سر جام تکون نمیتونم بخورم!! ولی شما میتونی بری عزیزم. 
و خب ایشون هم رفت 4 روز تعطیلیه شوخی نیست! :)
و خب منم که دست رو دست نمیذارم که از صبح هر چی زنگ میزنه پیام میده جوابشو نمیدم گفتم تا تو باشی منو تنها نذاری خودت بری ددر !
میگه باباااا خودت گفتی بروووووووووووو گفتم از کی تا حالا حرف من شده وحی منزل!؟ 
خلاصه که تو ف
متن آهنگ دیر کردی حمید هیراد
دیر کردی ببین از زندگی جا ماندم دیر کردی زمین خوردم و تنها ماندمدیر کردی حسرتت هر لحظه بر بادم داد دیر آمد در برم تا گفتم ای داد ای دادمن میرم امشب تازه میفهمی دلت گیره من میرم امشب خنده هام از خاطرت میرهمن میرم امشب تازه میفهمی دلت گیره من میرم امشب فکر تو آروم نمیگیره
ادامه مطلب
اخرین باری که از درد و سوزش شدید معده نصف شب بیدار شدم و گریه کردم بیش از  یک سال میگذره.یه شب زمستونی بود و من کنکور داشتم. فول اچ دی اونروز رو یادمه !از صبح تا غروب خونه تنها بودم و سرشب هم کلاس اقای"آ" رو داشتم . ناهار برای خودم یه خورشت پر از رب گوجه و روغن  درست کرده بودم و تمام روز رو نشستم سریال وارثان رو تموم کردم !و خوب اون روز بزای همیشه در ذهنم ثبت شد ،به عنوان یه روز که بزرگ ترین خیانت ها رو از لحاظ جسمی و روحی در حق خودم کردم .
امشب و این س
بیست‌وپنج‌تا پیام روی پیغام‌گیر بود. یاد اون شب افتادم که بچه‌ی دایی و. مدام دکمه‌ی پلی رو می‌زد و صدایِ گرفته‌ی بابا پخش می‌شد. مجبور شدم پیام پر از کلمات محبت‌آمیزش ُ پاک کنم . ص. جان، ز.جان ... . چرا این‌کار ُ کردم؟ امشب دوباره سرده. حس می‌کنم توی عاشقی شکست خوردم. 

× چه‌قدر ...
ازونجایی که هردفه قرار بوده برم، یه جوری تقدیر منو ضایع کرده،این بار هم اومدم اینجا بنویسم دارم میرم تا انشاالله تقدیر ضایعم کنه باز
نمیخام پستم غمگین بشه چون قرار نیس یه خدافظی تلخ داشته باشیم
قرار نیس تلخ باشه چون قرار نیس بشتافم ب دیار باقی
رفتنم نهایتا یکی دو هفته
نشد، یکی دو ماه
نشد، یکی دو سال
خیییییلی دیگه بخاد نشه ، پنج سال طول میکشه
الان خنده هام یه چی توو مایه های خنده های جوکره
یه وخ با خودتون فک نکنین که این آدم(ینی اینجانب) که خود
دو هفته پیش به عوض گرفتن قطار از قم، از طهران قطار گرفتم و فکر کردم که از قم قطار گرفتم!
زودتر از موعد به راه‌آهن رفتم که صدا زد قطار ۱۸۶ مشهد سوار شن و من با خودم گفتم که چرا یک ساعت زودتر داره مسافر می‌زنه؟!
بلیط رو نگاه کردم و دیدم ای دل غافل، من از طهران قطار گرفتم و خدا رحم کرد که در محوطه راه‌آهن حاضر بودم و قطار هم از قضا از قم می‌گذشت و القصه به خیر گذشت.
امشب هم فکر می‌کردم که قطار قراره ساعت ۲۲:۱۵ بره سمت طهران و و سلانه‌سلانه کارهام ر
بعد از یک هفته، دوباره کنار پنجره اتاق و منظره تکراری اش نشستم و کل روز کار کردم.
هم اتاق تکراری بود و هم منظره محوطه خوابگاه و هم افرادی که برای خریدن تخم مرغ از خوابگاه خارج می‌شدند.
فردا باز یک هفته جدید شروع می‌شود و باز هر شبش باید از شدت کلافگی سرم را محکم فرو ببرم توی بالش و به خدیجه فکر کنم که خوابم ببرد.
امشب هم باید به او فکر کنم. امشب نوبت این رسیده که ببرمش پارک و برایش بادکنک بخرم و دوچرخه سواری یادش بدهم. دیشب موقعی که داشتم روی دست
بعد از مدت‌ها امشب رفتم مسجد. عوض شده بود. علاوه بر امام جماعتی که به شکل بدی عوض شده، جو مسجد هم عوض شده بود. مجری امشب، گویا داشت برنامه‌ی جشنی رو مجری‌گری می‌کرد، بهجت و سرور در صداش موج می‌زد. یوم الله بیست و دوی بهمن و دهه‌ی فجر و پیروزی انقلاب رو هم تبریک و تهنیت گفت. امشب واقعا جای تبریک گفتن بود؟ دو روز صبر کردن اینقدر سخته؟
چو
خورشید رخشان بگسترد نور


سیاهی برفت و زما گشت
دور 


مؤذن بر آورد بانگ اذان


که ای مسلمین تمام جهان


کنون وقت دیدار با داور
است


چه هنگام خواب اندر این
بستر است


بپا خیز از خواب ناز ای
عزیز


وضو گیر با آب پاک و
تمیز


بصورت بریز آب و انگه
بگو


که یا رب نگه داریم
آبرو


به وقت شستن دستان دعا
کن


خداوندا مرا از بد جدا
کن


چو مسح سر کشیدی بانگ
بردار


منم عاصی ولی نام تو
ستار


گناهانم اگر مستور
داری 


سطرهایی هست که نوشته‌ای و دوست خواهی‌شان داشت، تا همیشه‌ها. سطرهایی هم نوشته‌اند و خوانده‌ای که زمزمه حتا کنی شاید. نوشیدن‌ام امشب، به ضرب دو گیلاس، سلام نوشتن‌ها باد که تو خود را می‌خواندی بی‌آنکه بدانی کلمه‌ها آینه‌‌اند...
امشب یه شب باشکوه و تکرار نشدنی بود برام!
داییم ضبط صوت قدیمی مادربزرگم رو برده بود تعمیر کرده بود و امشب همه دور هم نشستیم و به نوار کاست های قدیمی گوش دادیم.
وای که چه صداهایی!
انگار دیگه تو این دنیا نبودم و با یه ماشین زمان، به گذشته سفر کرده بودم. گذشته ای که درش من هنوز متولد نشده بودم!
در تمام طول زندگی، از پدربزرگم و دایی بزرگم هیچ سهمی جز چند تا عکس نداشتم. چون قبل از تولدم دنیا رو ترک کرده بودن.
اما امشب!
امشب برای اولین بار، از تو اون نوا
 
امشب قلب جهان، نه ، تک تک سلول های جهان گرفته است...
وای از امشب که قلب آن مرد مهربان خون است...
وای از امشب که حجم اندوه آن بانوی بزرگ را جهان نیز نمیکشد...
سلام بر تو یا زینب...
سلام بر پریشانی تو در این شب یا زینب...
سلام بر تنهایی تو یا زینب...
ادامه مطلب
 
بالاخره مستند بیگانه های آشنا بعد از 8 ماه تلاش و پیگیری، امشب بعد خبر شبانگاهی ساعت 22 از شبکه 3 سیما پخش میشه.
 
فروردین و اردیبهشت ماه امسال که رفتیم لرستان و خوزستان فکر نمی کردم ساخت این مستند انقدر انرژی و زمان ببره اما خدا رو شکر بالاخره تلاش ها نتیجه داد و امیدوارم کار خوبی از آب در اومده باشه و مخاطب خوشش بیاد.
 
مستند روایت متفاوتی از سیل ابتدای امسال هست و ارتباطی هم با شهادت حاج قاسم سلیمانی داره.
 
اگر این مستند رو امشب نتونستین بب
خب به برنامه شبانگاهی امشب خوش آمدید
همین اول مطلب بگم که نمیدونم چرا ولی هرشب حدودای دوازده اینا به کراش فکر میکنم:/نه آقاااا فهمیدم چرا ساعت صفر صفره دیگه. پسر من از اولش می دونستم این یه رابطه معمولی نیست :|
من امشب تعریف کردنم نمیاد پس براتون یه آهنگ غیر درخواستی پخش میکنم شماعم بیاید تو نظرات حرف بزنیم:)
پ.ن:پسر حتی آهنگ غیر درخواستی پخش کردنمم نمیاد:دی
پ.ن۲:راستی در یکی از مفید ترین اقداماتم دیروز شرک یک رو دیدم و دارم دورخیز میکنم تا فرد
پنهان شدی ای ماه علی از نظر امشبآسوده شدی فاطمه از ضرب در امشب
از پهلوی بشکسته اگر خواب نرفتیبر خاک لحد فاطمه بگذار سر امشب
با من تو اگر درد دل خویش نگفتیبرگوی تو درد دل خود با پدر امشب

پنهان شدی ای ماه علی از نظر امشبآسوده شدی فاطمه از ضرب در امشب
از پهلوی بشکسته اگر خواب نرفتیبر خاک لحد فاطمه بگذار سر امشب
با من تو اگر درد دل خویش نگفتیبرگوی تو درد دل خود با پدر امشب
 
دخترکوچولوی من امشب تماس گرفت اعتراف کنه.
گفت خانوم اگر عشق نیست چی هست که هروقت به یادشم یا کنارشم دوست دارم سیگار بکشم. 
یه صدای بلند از درون فاطمه به دانش آموز 17 ساله ش میخواست بگه آخه کوچولو؛ تو از زندگی چی میدونی؛ کی از عشق برای شما امامزاده ساخته؟ 
دخترکم، بزرگ میشی و میفهمی عشق چندان هم اتفاق مهمی نیست.
اینو ثبت کنم فقط. که امشب چه روشن شدنی اتفاق افتاد و تا چه حد همه چیز ریخت واسم. که باورم نمیشه. و در بهت مطلق به سر می‌برم. هیج چیز نمیتونست ور غدمو تا این حد بالا بیاره که امشب و این روشن‌گری ها. حاجی پشمام. حس اصحاب کهف داشتم. پشمام. پشم فاکینگ مام.
بگو بر خستگان و از‌ راه ‌ماندگان چگونه می‌توان مرهم بود؟نه بر مستضعفان لاشی‌صفت دنیاندیده‌ی‌ از دیوارهابالاروندگان.تنها بگو بر خستگان و دردمندان حقیقی چگونه مرهم می‌توان بود؟ بگو بر خفتگان در آستان بیداری چگونه مرهم می‌توان بود؟نه برخود‌به‌خواب‌زدگان تشنه‌ی دنیا.
بگو بر جهان چگونه آستانه می‌توان بودبر خشم‌دیدگان چشم‌بسته‌ی سختی‌کشیده؟نه بر ظریفان حقیر نازدیده‌ی پستنه بر ابلیسان روحانی‌نمای کودک زار.
بر روحانیون خفته می
رند مستی جو دمی با او برآ
از در میخانهٔ ما خوش درآ
مجلس ما را غنیمت می شمر
زانکه اینجا خوشتر از هر دو سرا
جام می بستان و مستانه بنوش
قول ما می گو سرودی می سرا
خوش خراباتی و خم می سبیل
ما چنین مست و تو مخموری چرا
آب چشم ما روان بر روی ما است
باز می گویند با هم ماجرا
ماه من امشب برآمد خوش خوشی
تو بیا تا روز امشب خوش برآ
نعمت دنیی و عقبی آن تو
نعمت الله از همه عالم مرا
بسم اللهدیشب خیلی خواب نرفتم. صبح هم، بعد از خوردن سحری، نتوانستم چندان بخوابم. حدود ساعت ۷ از خانه راه افتادم. چند کار داشتم و لابد خسته تر می شدم. سعی کردم طوری کارها انجام شود که بین ساعت ۲ تا ۴ بعد از ظهر وقت داشته باشم بخوابم تا شاید توانی باشد که امشب، که شب بیست و یکم ماه رمضان است، بیدار بمانم. کارها - با اینکه کاملا انجام نشدند - فرصت خواب را دادند...تخت و تشک و بالشت و سکوت نسبی؛ به علاوه ی خستگی... ظاهرا مقدمات خواب فراهم است... اما هرچه سع
به نظرت این همه خوابیدم ، تمام شبو بیدار میمونم؟ یا خوابم می بره بازم. خودم نمیدونم هرچند بعید نمیدونم خوابیدنم رو ! حالا چیکار کنم یه ساعت جلو میزم نشستم نمیدونم چیکار کنم :/  یعنی میدونم دستم نمیره سمتش. شاید باید امروزو به خودم مرخصی بدم. فقط امروزو اما نمیدونم این کارامو نکنم چیکار کنم بشینم سقف رو نگاه کنم؟ شاید باید فیلم ببینم. نمیدونم شایدم آهنگ گوش کنم. اصلا این کارا راضیم نمیکنه. اصلا دلم میخواد همه مقاله هامو دوباره بخونم. چه اشکالی
سیمای بسیج و فرهنگ بسیجی
بسیجی بانگ بلند بیداری است و باب رهایی، بلای جان استکبار است و برج استوار دیدبانی. بسیجی، بلبل خوشخوان گلزار جبهه هاست و باران معنویت در کویر رفاه گرایی. بسیجی بهار آفرین چهار فصل آزادی است و برق خشم الهی برتارک تاریک فکران مزدور و مدعی روشنفکری. بسیجی برکه غیرت دینی است و برف سپید بامدادی برهر بام و بر زن و شهر و دیار اسلامی. بازوانش بوسه گاه روح خداست و بلندای قامتش بازوی امن بندگان الهی. بهارش جاودان، برق سلاحش درخ
مقدمه:
بهترین صدایی که باان به ما حس سراسر ارامش و حال خوب تزریق می شود و ز خواب غفلت بیدار می شویم و به رکوع و سجود پرورگار می پردازیم.
تنه ی انشا:صدای بانگ خوش اذان که روزانه پنج بار طنین انداز روح بشریت می شود.و با صدای در امدن اذان مردم از جای خود بلند می شودو وضو می گیرند و یا به صدا در امدن اذان مردم از جای خود بلند می شود.و وضو می کیرند و یادر خانه به صورت فرادی و یا در مسجد به صورت جماعت نماز خود را می خوانند و دست به دعا به سمت پروردگار می بر
 
امشب تصمیم گرفتم اگر توهینی شنیدم بخاطر احترام به طرف مقابل و زندگیش و ادامه حیاتش سکوت نکنم و اینبار حرف بزنم !!
امشب تصمیم گرفتم دایه ی مهربانتر از مادر برای هیچکس نباشم !!
امشب تصمیم گرفتم به سکوت چندین و چند ساله ام در مقابل دیگران خاتمه بدم !!
امشب تصمیم گرفتم برای خودم ابتداً احترام قائل بشم تا دیگران به خودشون خدای ناکرده اجازه ندن هر حرفی رو بهم بزنن !!
امشب تصمیم گرفتم برای هیچکی گریه نکنم و چشمانم رو گریان نکنم !!
امشب تصمیم گرفتم باق
دنیا چقدر امشب بد رنگه...
دنیای این شکلی حااااااالمو بهم میزنه!
...
خدایا امشب حداقل یه خواب سنگین عطا بفرما ...
....
پ.ن:اگه دیدید چن روزه همه چی زندگیتون داره طبق برنامتون برای رسیدن به هدفتون بدون هیچ مانعی پیش میره...روون و نرم!بدونید قراره گند بخوره به تهش!مطمئن باشید!
 
شهریور ۹۷
کنار خیابان کوالالامپور نشسته بودم و سرم را به درخت آرش تکیه داده بودم.
کلمات حافظ با صدای او، روحم را آرام می‌کرد.
فال دقیقاً همان چیزی بود که انتظار داشتم، همان حرفی بود که می‌خواستم بفهمد.
آن روز بعد از چندماه دوباره توانستم اشک بریزم و سرپا شوم.
توانستم قید همه چیز را بزنم و از نو شروع کنم.
 
امشب مرداد ۹۸، به انواع قرص‌ها پناه بردم تا این درد آرام شود و بی‌فایده است امشب در جستجوی شهریور ۹۷ هستم، در جستجوی همان احساس امن، همان
امشب پست جدید نمی‌نویسم و بهتون فرصت میدم دوباره پست قبل رو بخونین و حتما در مورد محتواش! نظر هم بدین که بفهمم خوندینش. این تصمیم هم به‌هیچ‌وجه ربطی به این نداره که امشب نمی‌تونم پست بنویسم! اصلا مثل اینایی که اول هفته یه غذای بدمزه می‌پزن و میگن به نفعتونه امشب بخورینش، وگرنه تا وقتی تموم نشده صبح، ظهر، شب، همین غذا رو داریم، می‌خوام تا تک‌تک جملاتش حلاجی نشده، ولش نکنم =)
و من الله التوفیق
حالا بگن شب آرزوها ولی شب رغبت‌ها قشنگ‌تره واقعا... فک کن تو امشب میری دم خونه خدا... بعد خدا بغلت میکنه میگه بگو فدات شم بعد تو میگی من امشب اومدم فقط یه چی بخوام اونم اینکه دلم فقط شما رو بخواد... دلم همش سمت شما باشه... شوقش برای شما...بعد خب حق داره خدا ذوق کنه از این خواستمون دیگه بعد مستجابش کنه اون وقت چقدر حال دلمون خوب میشه... یا منتهی رغبه الراغبین
امشب اولین شبیه که اوضاع بهتره 
انصافا هم خیلی بهتره 
خیییییلی خلوته برای یک شب ماه رمضون معرکه است اصلا 
و من که دقیقا نیم ساعت قبل از اینکه راه بیفتم کمردرد شدییییییید شدم که با آمپول هم تغییری نکرد! 
و اصلا نمتونم خم بشم نمتونم راست بشم نمتونم تغییر وضعیت بدم! 
هموژور فقط اومدم نشستم و می نویسم! 
تا چند دقیقه پیش که رفتم سرویس و بخاطر پوزیشن نشستن کمرم تو کش اومد و کمی بهتر شد که تونستم نماز بخونم (اصلا فکرشم نمی کردم بتونم خم و راست شدنهای
باران ترین ابر خداامشب چه بارنی شدیآقا شب هشت عزاشاید خراسانی شدیشاید رضا کاری کندامشب برای قلب توذکر علی روی لبتاکبر صدای قلب تولیلا پر از دلشوره شداکبر به میدان می رودسقا فدایش می شودگویی حسین جان می رودکام علی اکبرت شکل بیابان ها شدهبا بغض و کینه از علیاکبر قد صحرا شده
در عرش پیچید این خبر شانه به شانهامشب به دنیا آمده یک نازدانهیک غنچه از باغ نبی روییده امشبارباب ، شد بابا بزرگ از این جوانهاز نسل پاک مجتبی آمد محمداز دامن پاک و کریم مادرانهحاتم فقیر کوی فرزند حسن ، نهعالم فقیر کوی او شد عاجزانهکل ملائک پشت در ، در انتظارندتنها برای یک سلام جابرانهفرزند سجاد است ، خورشید عبادت!خاک آبرو می گیرد از او ساجدانهدنیای ما تاریک بود از ظلمت جهلامشب تجلی کرد نور عالمانهآیینه دار حضرت حق است بی شکپس در کمالاتش نظر
در عرش پیچید این خبر شانه به شانهامشب به دنیا آمده یک نازدانهیک غنچه از باغ نبی روییده امشبارباب ، شد بابا بزرگ از این جوانهاز نسل پاک مجتبی آمد محمداز دامن پاک و کریم مادرانهحاتم فقیر کوی فرزند حسن ، نهعالم فقیر کوی او شد عاجزانهکل ملائک پشت در ، در انتظارندتنها برای یک سلام جابرانهفرزند سجاد است ، خورشید عبادت!خاک آبرو می گیرد از او ساجدانهدنیای ما تاریک بود از ظلمت جهلامشب تجلی کرد نور عالمانهآیینه دار حضرت حق است بی شکپس در کمالاتش نظر
امشب شب خیلیییی بدی واسمه!خیلی بد..شاید تنها کسی تو زندگیم که حاضرم براش بمیرم یا بیشتر از مردن واسش زندگی کنم نابود شد ...از کنکور متنفرم...از کشورم...از زندگیم....
ناراحتی اون منو داره می کشه!دلم همون خواهریه بچگیامونو میخواد:(همونی که کلی تخیل داشت و سرزنده بود ...خواهر مو میخوام قبل از اونی که رویاهاش جلوی چشماش جون بده...میدونم بیشتر از کنکور واسه چی ناراحته ...ولی نمیخوام بگم ، نمیخواد بهم بگه ...ولی میدونم...و این اذیتم میکنم که چقدرررر این ب
چونکه مستر شین فهمید من دقیقا 1 سال ازش بزرگترم
 
من میدونستم اون از من کوچیکتره ولی خودش نمیدونست ؛ که خب امشب فهمید
 
حالا هی بیان زر بزنن که سن فقط ی عدد عه... :(
 
چرا چیزی نمینویسم؟
چون حالم بده
حدود 1 ماهه دکتر نرفتم و دارو نخوردم
غمگینم
حالم خوب نیست ...
هوالرئوف الرحیم
تو این مهمونی بهم خوش نمیگذره اصلا.
امشب سر سفره که نشسته بودم، داشتم فکر می کردم چرا. فهمیدم.
یه مقدار زیادش حسادت بود. یه مقدار زیادش هم قمپز بودن اونها. 
امشب و امسال هم گذشت. 
خداروشکر که زخمی نخوردم.
ولی کلا حال و حوصله ندارم. نمی دونم چی شده...
ساعت خواب پسر رو به سختی یکی دو ساعت جلو کشیدم حالا هرکاری میکنم ساعت خواب خودم درست نمیشه امشب سعی میکنم یکساعت زودتر بخوابم که ازونور زودتر بیدار شم و وقت بیشتری داشته باشم برای ساختن روز بهتر 
باید عادت کنم به زندگی منظم و با برنامه تا بتونم موفق باشمو به کارام برسم 
اگه همینطور جلو برم فقط به خودم آسیب میزنم 
دوست ندارم یکسال دیگه از عمرم رو نابود کنم 
پس باید سختی بکشمممم :( برای رسیدن به بهترین ها 
الان مثلا دارم خودم رو برای فردا آماد
ساعت نزدیک به 3 شبه.
فردا باید بتونم نهایتا تا 8.5 از خواب پاشم.
فردا باید شروع کنم به رژیم گرفتن و تو کرفس مجددا غذاهامو وارد کنم.
فردا قراره با سارا (دوست جدید) یه سری تمرین داشته باشیم.
 امشب یک غلط کمتر از دیشب و پریشب داشتم و قدرشو می دونم(از قصد تو ساعت های خواب آلودگی تمرین می کنم که ذهنم عادت کنه).
چهارشنبه نوبت مشاوره دارم، و نسبت بهش خوشبینم.
امشب از دلتنگی ام با ماه صحبت می کنماز دلم، از یک غم جانکاه صحبت می کنمامشب از دل بستنم بر چشمه ی چشمان تواز زمین تا آسمان تا ماه صحبت می کنمتوی دریای نگاه وحشیت این بار همغرق و بیجان می شوم آنگاه صحبت میکنممثل یک تک برگ زرد و خشک در پاییز باغخسته و خش خش کنان در راه صحبت می کنمیوسف گم گشته ام چشم انتظارت هستم واز غم یک ماه، من در چاه صحبت می کنمامشب از دوری تو در انتهای بی کسیاز تب دلتنگی ام با ماه صحبت می کنم...#عبدالله_روا 
#portrait_photography#photobyme#خدا
اطلاعیه شـورای هماهنگی تبلیغات اسـلامی: طنین بانگ 'یا مهدی ادرکنی' در سراسر کشور همزمان با شب نیمه شعبان*
از همگان برای قرائت زیارت آل یاسین و دعای فرج «الهی عظم البلا...» همزمان با پخش زنده ساعت ۲۰:۴۵ شامگاه چهارشنبه بیستم فروردین مصادف با شب نیمه شعبان از مسجد مقدس جمکران و حرم ملکوتی ثامن الحجج حضرت اباالحسن علی ابن موسی الرضا (علیه آلاف التحیه و الثناء) در منازل و جمع با صفای خانوادگی و سپس رأس ساعت ۲۱:۰۰ طنین شعار «یا مهدی ادرکنی» و «یا حج
از ساعت ۲۲:۳۰ امشب دو تیم بارسلونا و رئال مادرید رو در روی هم قرار می‌گیرند…
 لوئیس انریکه امشب در ورزشگاه حضور پیدا می‌کند.ارنستو والورده در تمرین روز گذشته از این ترکیب استفاده کرده است: ترشتگن – آلبا – پیکه – لنگلت – روبرتو – بوسکتس – دیانگ – راکیتیچ – مسی – سوارز – گریزمان
ترکیب احتمالی رئال مادرید در ال‌کلاسیکو از نگاه آ.اس: کورتوا، کارواخال، واران، راموس، مندی، مودریچ، کاسمیرو، والورده، کروس، بنزما و بیل
امشب فهمیدم که دوشنبه هم تعطیله...
یعنی سه روز تعطیلی پشت هم توی ماه رمضون...
امشب بله برون و عقد داییه...
دایی کوچیکی که همیشه تو دست و پای خواهرزاده ها بوده و خیلی ساله پروژه دوماد کردنش کلید خورده بود تا امشب که داره دوماد میشه....
من اما این سر دنیا یه ذره افطاری خوردم و نشستم با موبایلم بازی میکنم...
من هیچ وقت از نبودن توی عقد یا عروسی کسی غصه نخوردم...
امشب اما مدام زیر لب میگم پس من چی؟
پس من کجای این دنیام؟
چیزی که این غم رو ایجاد و تشدید میکنه
.. : ..
میخواهم که نو‌‌‌ تر‌‌‌ از این باشم 
 
× با سرگردانی دوست باشیم 
از سرگردانی نترسیم 
نگذاریم که ترس شادی های حقیقی مان را سلب کند
سرگردانی بخش بدیهی و پرتکرار زندگی هرکسی است که خطر کردن را ترجیح می دهد
منزل ما بی منزلی است
 
× فاز فلسفی امشب من را چه شده ستتت
یا نور
 
بچه ها عجب رعد و برقی بود حوالی ساعت 4 و نیم اینجا
به به
 
[ یک عدد ذوق کننده از باد، باران، رعد و برق... و البته چیزهای دیگر]
 
پ. ن
عمری فک میکردم پاییز رو از همه فصل ها بیشتر دوست دارم. 
حالا فهمیدم که بهار رو عاشقم
 
پ. ن2:
40 نامه کوتاه به همسرم و کتاب "مثبت" هر دو امشب تموم شدن.
 
سلام 
من اهل نفرین کردنو این حرفا نیسم
مثلا بگم اللهی فلان بشی ...
ولی وقتی کسی دل منو بشکنه(مثل امشب)
هی خدا رو جلو چشام میبینمو بهش میگم:
خدا ،دیدی این یکی بندت با من چیکار کرد.دیدی رفیق؟
و نفس عمیق میکشمو ضربان قلبم ریتپش یه لحظه یه جور دیگه میشه.
امشب فقط میگم خدایا خودت منو از شر این قضاوت ها رهاکن.
#التماس به خدا
شاید باورتون نشه اما طی یک مدت گذشته بارها و بارها مطالب مختلفی رو نوشتم و پاک کردم یا به عنوان پیش نویس ذخیره کردم و فشردن دکمه ی انتشار برام واقعا سخت بوده.
فقط اومدم این رو بگم که ساعت کاری بنده به روزی شانزده ساعت رسیده و همچنان درگیر مشکلات مالی هستیم و مطمئنا خواهیم بود 
ولی امشب به خودم گفتم روزهای خوب تو راهه 
خب میبینی که ساعت چهاره و منم بیدار شدم. امروز قطعا حتما میرم عکاسی. تا چهار عصر وقت دارم کارو ریلکس انجام بدم کتابمو بخونم زبانمو جلو ببرم. درسته هنوز یه خورده گرفتم اما راه میفتم. البته بعد عکاسیم زمان دارم. امشب خونه بابابزرگمم مراسم. اما من نمیرم. مهام البته. پس تو خونه تنهاییم. البته این چند وقت که کلا تنهاییم :/ خب میشه هم ازش استفاده کرد. بیخیال بهتره برم. ببین امروزو چه میکنم. کاش خوب باشم. 
امشب نزدیک بود چش و چار (منظورم همون چشم هس ) دو نفر رو کور کنم. با یه کوچولو فاصله
اولین  چشم توی پیاده رو بود. کیفم روی دستم بود و تند تند راه میرفتم.حدود ۳۰ نفری خانم روبروی مدرسه دخترونه ایستاده بودن. با سرعت از کنار همه گذشتم (با حرکت مارپیچ ).یه لحظه کیفم خورد به یه چی. برگشتم نگاه کردم یه پسر بچه کوچولو بود و داشت کلاهشو جا به جا میکرد 
اگه اون کلاه لبه دار نبود بندهای آویزون از کیفم به چشمش میخورد :|
دومین چشمم هم توی مسجد بود. با سرعت چادر تا
از سرگیری پخش سریال تلوزیونی زیرهمکف از امشب
 
سریال طنز زیرهمکف امشب ۲۰ دی ۱۳۹۸ پخش خواهد شد....
همزمان با اعلام عزای عمومی توسط رهبری پخش این مجموعه تلوزیونی پایان یافت با این وجود قرار است قسمت های جدید آن روی وبگاه قرار داده شود....
 
مجموعه ی زیرهمکف کاری از گروه فیلم و سریال شبکه یک سیماست که در ۲۳ قسمت ۴۵ دقیقه‌ای تولید شده است و از جمعه تا چهارشنبه هر شب پس از بخش خبری ساعت ۲۱ از این شبکه پخش می‌شود.
 
در داستان این اثر آمده است که: زندگی
Ehaam
Taab o Tab
#Ehaam
امشب از دیدنمان 
همه انگشت به دهان می مانند
همه خوب حال مرا 
حالو احوال  مرا میدانند
گل نیلوفر من آتشی تازه بیا برپا کن
من که در تابو تبم تو بتابانو شبم زیبا کن
بیا در شهر دل من پادشاهی کن
این توو این دل من هر چه تو خواهی کن
ای امان ای امان ای امان از منو حالم
وای عجب ماهی
تو چه دلخواهی
تا ابد با من بگو همراهی
عاشقی باتو دردسر دارد
دل تورا امشب زیر سر دارد
به چه شبی بگو امشب مارا می طلبی
بگو همچون من در تابو تبی در تابو تبی
تاج سرم مگ
:: ای باران...از غصه ام آگاهی
 
هوالودود
 
پنجره را باز بگذار. باید عطر خاک باران خورده و موسیقی قطره ها اتاق را پر کند. باید کمی به خودت استراحت بدهی، مثلا دراز بکشی و چشمانت را ببندی و به هیچ چیز جز باران نیندیشی. نه در دل شعر بخوانی نه برای خودت فکر و استدلال کنی و نه در خاطرات غوطه ور شوى. 
 
دل بسپار به عطر بهاری این بارش... بهار دارد مى رسد. این را من نمى گویم...تقویم نمی گوید... شکوفه ها نمی گویند...امشب این قطره های معجزه گر، که هر یکی رزق جوانه ای
:: ای باران...از غصه ام آگاهی
 
هوالودود
 
پنجره را باز بگذار. باید عطر خاک باران خورده و موسیقی قطره ها اتاق را پر کند. باید کمی به خودت استراحت بدهی، مثلا دراز بکشی و چشمانت را ببندی و به هیچ چیز جز باران نیندیشی. نه در دل شعر بخوانی نه برای خودت فکر و استدلال کنی و نه در خاطرات غوطه ور شوى. 
 
دل بسپار به عطر بهاری این بارش... بهار دارد مى رسد. این را من نمى گویم...تقویم نمی گوید... شکوفه ها نمی گویند...امشب این قطره های معجزه گر، که هر یکی رزق جوانه ای
امشب داغونم... خیلی داغون 
انگار که تمااااام دنیا خراب شده روی سرم... ولی گریه ام نگرفت.. نمیدونم چرا گریه ام نمیاد... درعوض تا دلت بخواد خندیدم، انقد که دوستام نگرانم شدن.. رفتن واسم آرام بخش آوردن.. باورت میشه!؟ 
امشب حال اون شبی و دارم ک فهمیدم عاشق شدی... همون شب با همون استوری لعنتی فهمیدم! 
اون شبم خیلی خندیدم عین امشب یادمه دقیقا...
انقد حالم بد شد که قید ادبیات 3 واحدی و زدم... اون شبم فقط میخندیدم ولی کسی نفهمید خندم از درده نه از سرخوشی
امشبم
امشب داغونم... خیلی داغون 
انگار که تمااااام دنیا خراب شده روی سرم... ولی گریه ام نگرفت.. نمیدونم چرا گریه ام نمیاد... درعوض تا دلت بخواد خندیدم، انقد که دوستام نگرانم شدن.. رفتن واسم آرام بخش آوردن.. باورت میشه!؟ 
امشب حال اون شبی و دارم ک فهمیدم عاشق شدی... همون شب با همون استوری لعنتی فهمیدم! 
اون شبم خیلی خندیدم عین امشب یادمه دقیقا...
انقد حالم بد شد که قید ادبیات 3 واحدی و زدم... اون شبم فقط میخندیدم ولی کسی نفهمید خندم از درده نه از سر سرخوشی
امش

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

closed