نتایج جستجو برای عبارت :

bottom line

در ره دیدار لیلی درد بی پایان خوش است
عاشقی با جان سپردن در ره جانان خوش است
 
همچو یاران شهید کربلا گلگون بدن
بر زمین افتاده در مرداب خون غلطان خوش است
 
از « نمر » غیر از شهادت در تصورها نبود
شیعه را مرگی چنین مستانه و حیران خوش است
 
ادامه مطلب
یک شغال چموش و بدکاره
شده پیدا کنار خانه ی من
همه عمرش ندیده بود او گرگ
در دلش کرد قصد لانه ی من
 
تا که چشمش بمن ، مرا او دید
عرض خدمت بمن نموده شدید
یک سلام بلندو تعظیمی
پاچه خواریِ عاجزانه ی من
 
برده ام زیر ذرّه بین اورا
دیده ام بد نه ، بدترین او را
مطمئن از خرابی فکرش
نیّتش بود آشیانه ی من
 
سر راهش نهاده ام یک دام
ظاهری داشت از خوراک و طعام
آمد آنجا که لقمه بردارد
رفت در دام ماهرانه ی من
 
متوسّل به حیله شد آرام
که مرا با کلک نماید خام
چون کتک
دل اگر بسپری به حضرت یار
حق شود یاور تو در هر کار
چون رَوی زیر چتر یاوریش
نشود کارگر بدِ دیّار
شب تاریک می‌شود چون روز
بخت خوابیده می‌شود بیدار
همه ی تلخیت شود شیرین
لاغرت ناگهان شود پروار
میش های تو می‌دهند برّه
سینه ی گاو می شود پربار
زن و فرزند سرخوش و شاداب
رمه هایت هزار تا به هزار
دوستانت به تو وفادارند
دشمنان تو می‌شوند ناکار
پر ثمر مرتع و چراگاهت
خیر می بارد از در ‌و دیوار
درِ بسته شود برویت باز
راحتی می‌شود تمام فشار
سرو سامان بگیرد
سر خط اخبار را تکذیب کرد
جمله‌ بودار را تکذیب کرد
 
با هفشتا شغل دائم، همچنین
مشکلات کار را تکذیب کرد
 
ما که افتادیم زیر خط فقر
گرچه او آمار را تکذیب کرد
 
پول بیت‌المال را چاپیده‌اند
دزدی بسیار را تکذیب کرد
 
از کنار سفره پر آب و رنگ
قحطی بازار را تکذیب کرد
 
در خبر پیچید گاهی پچ پچی
اذیت و آزار را تکذیب کرد
 
گفت: مالیدن جواب مشکل است
سختی بیمار را تکذیب کرد
 
در زمان ثبت نام مدرسه
پول با اجبار را تکذیب کرد
 
شهردار شهر ما در یک تماس
آسمان تار
رمضان است ، ماه خودداری
وقت خرمن و بهره برداری
گاه ترک معاصی و توبه
ماه روزه و خویشتن داری
ماه قرآن ، بهار دلها هست
ماه بخشیدن عطایا هست
ماه رجعت به اصل و گوهر خود
ماه ضربت به فرق مولا هست
ماهِ بخشش و ماه بخشیدن
ماه شادی و وقت خندیدن
ماه دلدادگی و عشق و سرور
میوه از باغ زندگی چیدن
ماه شبهای قدر و مولا هست
ماه خواهش از آسمانها هست
باز درهای جنّت است این ماه
ماه لطف خدای دانا هست
ماه قرآن ، عمل به آن کردن
ماه کم گفتن است و کم خوردن
ماه نزدیکی به خال
جای خدمت اگر جفا بینید ،
جای جنگیدن ادّعا بینید،
در دل کارزار ویروسی
از گروهی اگر ریا بینید
جای تشویق و جای همکاری
خنجری از کنایه ها بینید
عیب ندارد گرامیان ، حتماً
هرچه را جز خدا خطا بینید
چاره ی درد عصر حاضر را
با نظافت و در دعا بینید
با دعا میشود به پا غوغا
در تمیزی شما شفا بینید
شیشه ی عمر این کرونا هم
خورده بر سنگ و در هوا بینید
صبر و تقوا سفارش مولا
خیر عالم از این دوتا بینید
این جهان معبر است و ما راهی
راه طی گشته با رضا بینید
خنده رو سختیش
| 46 متر
| تکواحد
| تکخواب
| انباری 
| بالکن 
| پارکینگ غیر سندی 
| کف سرامیک 
| کابینت MDF 
| سن : 17 سال 
| توضیحات : 
| خوش نقشه 
| نورگیر عالی 
| دسترسی محلی و لوکیشن عالی
| قابل اخذ وام اوراق ؛ وام های شرکتی و غیره

| قیمت کل : 335,000,000 میلیون 
| وام اوراق ؛ 80,000,000 میلیون  
| وام جعاله : 10,000,000میلیون
| پرداخت: 245,000,000 میلیون 
| فایل های مشابه دیگر.در کانال تلگرام
| گروه مشاورین املاک بزرگ هیثا
| مشاور شما : اقتدار













| 09129478252
شعر خداوند
هر چیز این دنیای زیبا
شعر خداوند بزرگ است
شعری که هر مصراع و بیتش
مانند یک پند بزرگ است
شعر خدا را می توان خواند
در رعد و برق و برف و باران
در آسمان صاف و آبی
در آب پاک چشمه ساران
شعر خدا را می توان خواند
در آب و باد و خاک و آتش
هنگام شب در چهره ماه
یا آفتاب گرم و دلکش
شعر خدا را می توان خواند
در شاخه و برگ درختان
در فصل گرما و بهاران
در فصل پاییز و زمستان
شعر کتاب آفرینش
زیباترین شهر جهان است
شعری که خوش آهنگ و زیباست
شعری که موزون و روا
از کرونا دلخور و زندانیم
ابر سیاه شب ظلمانیم
خشم فروخورده ای از  روزگار
خون به دل از جهلم و نادانیم
آمده است فصل بهاران ولی ،
من یخ و بوران زمستانیم
از گل و از بزم طبیعت نگو
گمشده در وادی حیرانیم
مثل مسلسل برسد حادثه
سیبل تک لشکر کیهانیم
گر دو سه روزی نشود حمله ای
جشن و خیابان چراغانیم
اسکله ای خسته ، غروبی خفه
ساحل نا امنم و طوفانیم
استرسی دائمی و مستمر
لرزه و پس لرزه ی ویرانیم
حمله نمودم به خودم بی هدف
مثل گل مرده ی شمعدانیم
بارش سیلم و تگرگم
 
 
فاطمیه شد و قلبم / بی‌تاب روضه‌ی دریاست
 
می‌باره اشک چشمم چون / ایام ماتم زهراست
 
 
 
تو رگ‌هام عشق این مادر / با خونم جَرَیان داره
 
با عشق حضرت زهرا / قلب من ضربان داره
 
 
 
یا زهرا / کاشکی مادرم بشی یازهرا
 
یا زهرا / سایه‌ی سرم بشی یازهرا
 
یا زهرا / همه باورم بشی یازهرا
 
 
 
یا زهرا 2
 
ادامه مطلب
هر چیز این دنیای زیبا
شعر خداوند بزرگ است
شعری که هر مصراع و بیتش
مانند یک پند بزرگ است
شعر خدا را می توان خواند
در رعد و برق و برف و باران
در آسمان صاف و آبی
در آب پاک چشمه ساران
شعر خدا را می توان خواند
در آب و باد و خاک و آتش
هنگام شب در چهره ماه
یا آفتاب گرم و دلکش
شعر خدا را می توان خواند
در شاخه و برگ درختان
در فصل گرما و بهاران
در فصل پاییز و زمستان
شعر کتاب آفرینش
زیباترین شهر جهان است
شعری که خوش آهنگ و زیباست
شعری که موزون و روان است

جعفر
عاشقی دلداده بود ، آموزگار
زد زمینش در تصادف روزگار
انقلابی بود کشور ، ملتهب
گشته بر امر معاش خود دچار
جنگ شد آغاز ، درمان سخت شد
مشکلاتش بار شد بر روی بار
دل اسیر قامت بیمار بود
لطف تدریس از برایش شد فشار
درد وجدان رفت در عمق وجود
 کرده احساس خیانت ،  بیقرار
دید در رویایِ خود ، نسل بشر
بی سلاح عشق هر یک یک شکار
هرمعلّم لازم است تا با خِرَد
داده از مهرش به هستی اعتبار
از مهارتهای خوب زندگی ،
گفتگو کردن و رقص جویبار
صبر و خلّاقیّت و عفو و گذشت
مع
برای رهبر خود یار هستم
گل است ایشان و منهم خار هستم
از او فرمان بیداری رسیده
قلم در دست و پای کار هستم
تمام آرزویم شادی او
گرفتار رُخ دلدار هستم
رسد از او بمقصد نهضت ما
ز شور زندگی سرشار هستم
شده ابلاغ گام دوّم اکنون
خوشم از اینکه از انصار هستم
چو من بسیاری از عشقش گرفتار
یکی از جمع آن آمار هستم
صفا دارد زمانش زندگانی
منم از عاشقان زار هستم
فرامینش بُوَد بر روی دیده
برای امر او بیدار هستم
موحّد بنده ای خالق پرستم
به استکباریان اضرار هستم
به لط
باز در فکر امامت هستم
از میِ ناب ولایت مستم
در خیالم خم ابروی علیست
گفتگوها سخن از روی علیست
گم و گیج از رخ و رخساره ی او
عاشق و رهروی همواره ی او
آن امامی که همه عالمیان
یکطرف بوده و سوئی ایشان
آن گل سرسبد خلق جهان
اوّلین خلقتِ از آدمیان
فاتح خیبر و خیبر شکن است
مظهر عاقله ی ممتحن است
گیج و گنگم ز بزرگی و مرام
شَرّ عالم شده از ایشان رام
قدرت ناطقه ی قرآن است
گوهر بالغه ی انسان است
عدل و داد از قدم او کامل
هرکه دیوانه ی عشقش، عاقل
مظهر زندگی ذرّات
نمیدانم
تو را به اندازه ی نفسم دوست دارم
یا نفسم را به اندازه ی تو !؟
نمیدانم ..
چون تو را دوست دارم نفس میکشم
یا نفس میکشم که تو را دوست بدارم !؟
نمیدانم ..
زندگیم تکرار دوست داشتن توست،
یا تکرار دوست داشتن تو ، زندگی ام !
تنها میدانم :
که دوست داشتنت
لحظه ، لحظه لحظه ی زندگی ام را می سازد
و عشقت
ذره ، ذره ، ذره ی وجودم را !
 
❣️❣️❣️❣️❣️❣️
 
عشق آن نیست
که می آید
دستانت را می گیرد
آرزوهایت را یک به یک در آسمانِ خیال نشانت می دهد
و تو را در آغوش گر
فاطمیه شد و قلبم / بی‌تاب روضه‌ی
دریاست

می‌باره اشک چشمم چون / ایام ماتم
زهراست

 

تو رگ‌هام عشق این مادر / با خونم
جَرَیان داره

با عشق حضرت زهرا / قلب من ضربان داره

 

یا زهرا / کاشکی مادرم بشی یازهرا

یا زهرا / سایه‌ی سرم بشی یازهرا

یا زهرا / همه باورم بشی یازهرا

 

یا زهرا 2


ادامه مطلب
کرونا گوش کن آمد بهاران
شد آتش بس از آن در خاک ایران
تو ناخوانده به ما وارد شدی ما
پذیرائی نموده از تو با جان
نثارت کرده ما بدها و بیراه
و نفرین را دسر بر آن فراوان
شد اکنون وقت رفتن موسم ترک
شب عید است و سرها در گریبان
قدم رنجه نمودی آمدی تو
شده پوشیده وضع نابسامان
بهانه شد که تا مانده به خانه
شود سختی بیرون رفتن آسان
تو اکنون هم بهانه هم کلاسی
شده ماسکت کراوات فقیران
سوپر ماسک دو فیلتر رنگ آبی
نشان ثروت است و پولداران
طلبکاری کجا جرات نماید
که
ز خالق خواهش اعجاز کردن
پس از پایان دعائی باز کردن
شوی از نو بپا شاداب و خندان
وطن را روشن از آواز کردن
یتیمان را به مهری شاد کردن
برایت بنده ها آزاد کردن
قدح از جامِ اندوه سرکشیدن
میانِ سجده از تو یاد کردن
نوایت را به چشمِ دل شنیدن
به صورت پنجه از افغان کشیدن
تمامِ استغاثه صحّت تو
به حسرت لب به دندانها گزیدن
شوّد هر خواهشی خندیدن تو
چو اشک شمع از آتش چکیدن
امان از قدرت آن رَبّنا که .
شده بال زمین در پر کشیدن.
 
  ‌ یا محمّد(ص)،ای سپیده ؛ بامداد
برگزیده ماهِ تابان ، خوش نهاد
رحمتِ للعالمین ، روحِ بلند
رنگ مدرسه ندیده باسواد
نورِ مطلق ، حضرت روح الامین
بهترین بندگان ، روشن نهاد
از ابوجهل و ابوسفیان پر است
منطقه مملو شد از ظلم و فساد
خانه کعبه ندارد امنیت
حاکمش باشد خودش اُمّ الفِساد
در میان فتنه ها افتاده ایم
چاره کن با حکمتِ ربّ العباد
خون و أتش در یمن بالا گرفت
نیجر و لیبی گرفتار شغاد
شیعیان در کُلّ عالم در فشار
میوزد از هرکرانه تندباد
حفظ فرما سر
Diroz b hesabdaremon migm
Sandogh ashoftast
Mige kheili harfe gheire herfieie
Sandogh ashofte nis
To ashoftei
Vaghran hey in kalame tekrar mishud vasam
Man ashoftam 
Man ashoftam 
Dargiram in rozzha 
Ye negarani k be karaye sherkat naresam
K b payan namam naresam 
K momkene az cafe biam birun b ykm moshkl mali bokhuram 
Nmidunm hichi
In dokhtar kocholoe darunam yekam mitarse
Khodam moraghebesham
Be zoodie zood aroom migire
Koli etefaghhaye khob to rahe roozaye khobe man to rahan
Daran nazdiko nazdiktar mishan
Dost dashtaniaye man 
Roozaye khobam
Moafaghiatam
Hameo hame daran mian
Khodayaaa shokre merc k moraghebamiiii 












Merc koliiiiii babate hame chiz
 
می‌کند قرن ها طلوع اینجا
آفتاب از زمین نه از بالا
حضرتِ رحم ، ضامن آهو
شده خوبی اسیر تو آقا
همه ی مهر عالمی در دل
سینه ی شیعیان و مهر شما
هر زمانی که ذکر مشهد شد
گشته در سینه از طپش غوغا
از خدا انتخاب شد ایران
که شود خاک پای زائرها
دلربائی شروع شود از صبح
رقص زیبائی از کبوترها
جذبه ی نامتان کند تسخیر
از خراسان تمام دل‌ها را
غربت از عطرتان وطن آسا
چتر امنیّت شما بالا
یا امام رضا عزیز همه
بپذیرید این تمنّا را .
#احمد_یزدانی 
#انجمن_ادبی_کوتوال #ا
چه زیبا بار هجرت بست سردار
نبیند مثل او دنیا دگر بار
از او ترسید ترس و خودپرستی
به خون خویشتن شد تشنه ای زار
شهادت بود استدعای ایشان
به روز و شب ، به وقت خواب و بیدار
به دنبالش دوان سنگر به سنگر
گرفتار رُخ زیبای دلدار
همه بی تابیش دیدار یاران
شهادت بود تنها عشق سالار
به وقت جنگ در خطّ مقدّم
جلوتر از همه می‌شد پدیدار
برای مرگ خود می کرد خواهش
زمین شد در قفای او گرفتار
رهید از نفس خود رقصی نمود او
جهید و دست کوبان بر سرِ دار
چو مردان غوطه ور گردید
السّلامُ علیکَ یا وصیَّ رسولِ ربِّ العالمینَ
 
 
 
با این که «ولایت» را مولاست علی
«غربت» یک قطره است و دریاست علی*
هرچند شعارمان تفاوت دارد
ما اهل کوفه‌ایم و تنهاست علی
 
 
 
 
*بعدالتّحریر:
 
مدّتی بعد از این که رباعی را این‌جا گذاشتم، یعنی محرّم امسال، بر روی یکی از تابلوهای شهر این مصراع را دیدم:
«عالم همه قطره‌اند و دریاست حسین»
 
آشنا به نظر می‌آمد! می‌خواستم این‌جا بنویسم که لابد از آن متأثّر بوده‌ام، و هربار نشد، تا امروز که کامل
‍ تو پدر رفتی و خاموش شدم
بی تو با مرگ هماغوش شدم
نه گُلی ماندو نه گلدان و گِلی
نه درختی و نه باغی و دلی
باغبان دست به غارتگر باد
دادو پا بر سر پیمان بنهاد
باد غرّنده چو داس
زده بر ریشه یاس
سرو ها خشک شدند
سایه ساران سترگ افتادند
صاعقه قاصد درد
همه ی باغ و درختانش را
کرد خاکستر سرد
و چه سان مادر گیتی
شود آبستن مرد؟
#احمدیزدانی 








@ahmadyazdany
باغ دارد سایه ساران زیاد
کُنج بالیدن و گنج اعتماد
چشمه ساران زلال و دائمی
 رودِ جاری از برای خیر و داد
هر معلّم وارثی از انبیا
معتبر بوده برای استناد
روح نیکی گستراند در زمین
میشود بازار بد از او کساد
ایستاده روبروی کجروی
مثل بیدی در حضور او فساد 
معبری عالی برای علم و عشق
تربیت کرده بزرگان زیاد
پاکِ پاک و عارفی نیکوخصال
حرکتش از عمق باور ، اعتقاد
ایستاده صخره سان ، مانند کوه
پافشاری کرده بر‌هر اتّحاد
راز بسیاری درون سینه اش
ظاهراً خنده برو
 
address: آدرس
live: زندگی کردن
street:خیابان
telephone number:شماره تلفن
home: خانه
Mobil phone: تلفن همراه
office: اداره
time:زمان
leave: ترک کردن
go: رفتن
come: آمدن
come back: برگشتن
well: خوب
call: زنگ زدن
before: قبل از
me: من
with: با
Number: عدد، شماره
House: خانه
What time: چه ساعتی،چه زمانی
p.m.: بعد از ظهر
a.m : صبح
دبیر مربوطه: آقای کریمی
 
توو این سالا دیگه هر اشتباهی از دستم برمیومدو کردم
کم نه چند سال هر شب از دستم در رفت
رفتم چند سال اَ صبح با گردنِ کج برگشتم
خودم دلِ خودمو میزدم خودمو میزدم ریشامو نمیزدم
اگه بدونی چقد رو خودم چاقو کشیدم من
هنوزم خیلی شبا خوابم نمیبرن
تو فکر میکنی کی موند؟
اون روزایی که فقط خودم پیشِ خودم میموند
خودم برا خودم شعراشو بلند میخوند
خودم برا خودم نیرو کمکی بود
کی موند وقتی اونقد جفنگ بودم
حتی توو چشمایِ خودم هم نگاهم نمیفتاد
بهم حق بده نذارم بفهم
Pedi_I:
من نشستم و فیری تو جلو اون خوابیدی
رو مخم را میری تا میگی داری وید
حالیت نی میگی دستمه
صدنشه لش پخش فرش زده حشره رد کرده مصرفت از حد دوز
تنت لخت شدی از همه تَرد
فکت قفل حرف مفت میگی اَ همه بَد
بسه فحش نده دختر تخس تو همونی بودی که گفتی زیادی از سر من
برگرد پیش همونا که تورو به لجن کشیدنت
من که محل نمیدمت
قدیم میگفتم یه تار موت کم نشه
ولی الان دیگه مهم نی اگه حتی تورو کچل ببینمت
الان ی آدم دیگه‌ام پر شهوت و عنم
توام سمتم نیا نه نه تو نخند







 ی
ابن ملجم در خیالی خام بود
ظلمتی مطلق و بد فرجام بود
ضربت او فرق مولا را شکافت
آتش آن ضربه دنیا را گداخت
ضربه بر مولا شقاوت بوده است
حمله بر کاخ عدالت بوده است
خون پاکش در خودش گل پرورید
نسلِ پاکانِ زمین آمد پدید
ریشه و راهی برای شیعیان
چارده خورشید  در یک آسمان
چارده گُل با طراوت ، رنگ رنگ
چارده رنگِ دلاویز و قشنگ
چارده لبخند بر لبهای حق
چارده گیسویِ مانند شَبَق
چارده دلبند سرتا پا وقار
چارده فصل ،هرکدامش یک بهار
چارده زلف سیاهِ موج موج
چارده
مردان بزرگ آفتابند
هستند که تا بما بتابند
مانند چراغ راهِ تاریک
روشنگر و خوب و بی نقابند
در سینه شقایقی نهفته
در شهر چو شعر بکر و نابند
باران بهاریندو رویش
سرسبزی کوچه های باغند
بخشنده، سخی و باکرامت
زاینده چو چشمه های آبند
آرام چو خواب راحت شهر
دلسوخته آند ، چون گلابند
دستان بلند مهر و ایثار







مفهوم شریف یک کتابند.
#احمد_یزدانی #امان_الله_یزدانی #جناب_سرهنگ_یزدانی
به شب نشینی اینترنتی و در گوشی
گذشت قصّه ی تلخی به نکته بین شاعر
به گوشه ای زده افعی ماده چمبر تا ،
به نیش خود بزند تا کند حزین شاعر
تمام جهل و جنون یکطرف خرد سوئی
رسید بی خبر از توطئه و کین شاعر
چنان همیشه بیک قطعه شعر مهمان کرد
گروه اهل خرد اهل فهم دین شاعر
ز چمبرش شده خارج و حمله ور افعی
به جمله ای زده اش پتک آهنین شاعر
نمانده فاصله ای تا شکستن توبه
ز سوی بنده ی توّاب اربعین شاعر
دوباره خشم و خروشش نموده آمیزش
صدای پای شیاطین و شد ظنین شاعر
به پ
Key neveshtam nmidunm
Raftam ye ja kar amozi
Man to karshenasim narafte budam kar amozi
K alan raftAm
Jaye okeyie
Vali byd k keraye bedam koli
Unja dos dashtanie felan k engar 
Khabar khasi nist
Yekam jalase ina 
Yekam karaye amozeshi
Sahebe unja
Em khob yeki azin nokhbehast
Yekam sheytanat dare k khob daghigh nmidunm chand saleshe
Vali khob y chiziayi hast
Ye kalenjayi darim baham 
K khov donbale shenakhte mane
Va khob be khatere moghiatesh adam shenasi dare
Manam bayad yad begiram
Az un az adamayi k ruzane bahash saro kar daram
Bayad taghviat konam etemad be nafsamo
Bayad hamchenan khob bemonam
Khastam gahi
Hey bayad beram jlo
Inja etefaghe khobie












Bayad azash estfade konam
یا علام الغیوب
نیم ایران رفت مفت!!
 
غیرت و تقوا ندارد هر حریف،
زهر دارد گاه لبخند ظریف،
عشق با دوز و دغل همراه نیست،
آن یکی پاک است و آن دیگر سخیف،
با سندها نیم ایران رفت مفت،
در خیانتهای یاران ضعیف،
پاک و خالص بود باید وقت شور،
نه بظاهر شاد و در باطن مخیف،
هم تخصص هم تعهد شرط دان،
با خدا پیمان کن و یار عفیف،
هر تلاش و انتخابی خوب نیست،
هان ندیدی ظلم یاران سقیف،
شرم دارد کار سیاسان پیر،
دور از مایند و با دشمن لفیف،
ما بعشق و علم وایمان شهره
کشور من غم ز جانت دور باد
رنج و بیماری برای تو مباد
دور باشی از بدی های زمان
نعمتت باشد فراوان و زیاد
سایه سارانت همیشه برقرار
در تو جاری خیر و عدل و اعتماد
چشمه سارانت زلال و دائمی
منتشر از تو نسیم اعتقاد
چون همیشه برقرار و ماندگار
معتبر باشی برای استناد
روح نیکی را دمیده در جهان
کرده بازار بدی ها را کساد
ایستاده روبروی کجروی
دور باشد از تو هر درد و عناد
سرفراز و صخره سان ، مانند کوه
چون ستونی بوده در هر اتّحاد
رنجها پایان بگیرد از تلاش
محکم و
بنام خدا
(قصیده ای با تاسّی از دعای هفتم صحیفه سجّادیه)
خدائی که کنی سختی به آسانی بدل
مارا تماشا کن
وطن بیمار شد خالق
برایش چاره ای ای ربّ دانا کن
به ما راه برون رفتی نمایان کن
در این سختی کمک فرما
به دردی ما گرفتاریم خالق
چاره کن ، مارا شکیبا کن
لوازم از تو میگردد مهیّا
جز تو هرگز نیست درمانی
برای بندگان ناسپاس خود
لوازم را مهیّا کن
میان مشکلاتیم و توئی تنها پناه ما
در این اوضاع
بدام مشکلات افتادگان را
با توانائی توانا کن
خداوندا بلائی آمده
د
Emroz koli gashtam to axsam 
Ye ax teleto peida kardam
Save kardam
Bad didam k nmibinam pro
Bad khob midunestm k tel dadi dast dokhtre
Bad goftm khob shayad cute kardin
Ya un kolan ax pro pak karde 
Aslan har etefaghi chera bayad mohem bashe vasam?!
Chera ?! 
Zendegi to b man che ertebati dare?!
To adami k man mikhastam nabudi
Khodam gozashtamet kenar
Khodam paset zadam
Khodam vaghti hy pm alaki midadi ghahveit kardam
Alan cher bayad mohem bashe ba uni y na
Aslan b darak
B janam
Man khodeto andakhtam to zobaleha
Chera alan bud b rabetat ba yeki khar tar az khodet baha bedam
Gore babat
Gore babay unik bahashi 
Va gore babaye rabetaton b har koja k berese
Tanafor ham ye no hese 
Mohem ine k be bitafavoti beresi












K miresunm khudamo
بنده ات هستم خدای بی مثال
بنده ای دلبسته هستم ، کوتِوال
رهروی از رهروان راه تو
دلخور از بیهودگی ها ، ابتذال
قادر و کامل تو هستی مهربان
در نبودت میشوم آشفته حال ،
روبرویم یک فراز تازه است
یاد تو جان مرا سازد زلال
منتظر هستم خدا ، دستم بگیر
لطف خود را کن نثارم ذوالجلال
میدرخشد چشم ها در چهره ات
شبچراغ است و چو یاقوت کمال
عاشق زیبائی و روح توام
خلوتی فارغ ز هر نوع قیل و قال
از لطافت مثل و مانندت کجاست؟
در بزرگی بینظیر و بی زوال
گل خجالت میکشد از حُ
ایده امروزمون گوشواره های کیتی
این گوشواره ها می تونه دختر کوچولوهایی که کیتی رو دوست دارن حسابی خوشحال بکنه
سر کیتی یه مارپیچ فشرده سفیده، گوشها و پاپیون کیتی هم مدل مثلثه، چشمها و بینی کیتی هم با ماژیک نقاشی شده

ادامه مطلب
خیال شهر ناراحت ، گذرها سرد و مسدود است
اجاق سینه پر آتش و خانه مملو از دود است
زبان نیشدار دشمنان در چندشش غرق است
سخن گفتن به پچ پچ گفتگوها بغض آلود است
نگاه شهر غرق بیکسی ، کس ها گرفتارند
بجز غم مردم از حسرت سرشکی را نمی بارند
خبر آبستن ترساندن است و دیرها زود است
غم چشم عزیزان بر عزیزان دردآلود است
زمان مرگ و میر دسته جمعی زنده شد از نو
همه ترسیده مخفی کرده او از من و من از تو
پرستاران و دکترها به استقبال مرگ خود
نگاه خانواده بر عزیزانش غم آل
        بسم الله الرحمن الرحیم
 
        به جای اینکه در انجام اموربگیم
          این چی میگه اون چی میگه یا
         در نهایت من چی میگم. ببینیم
              خدا چی میگه
 
     
تا شدم حلقه به گوش این و آن
مشکلاتم یک به یک آمد عیان
هر کسی گفتا چنین در وصف من
دیگری گفتا به وصفم آن چنان
هر چه کردم تا به دست آرم دلی
 بر دهانم خیل دل ها زد عنان
هیچ کس از کار  من راضی نشد
خود فزودم بر خودم بار گران
دل حرم کردم به خود آید دلم
تا شوم حلقه به گوشش آنچنا
اگر
قرار به تعیین طعم برای مطالعه باشد،

از
بین طعم‎های شیرین، شور، ترش، گس یا اصلاً بدون طعم!

ذائقه‌ها
چه حدسی می زنند؟

حتماً
چشیدن هم می‎خواهد
وگرنه بدون چشیدن که طعم آن معلوم نمی‌شود

اصلاً
طعم آن قابل وصف و جزء طعم‎های آشنا هست؟

چطور؟


از
آن جهت که گاهی آنچنان یافتن مطلب جدید مسرور می‌سازد و حس بال گشودن می‌دهد که با
خوردن یک لواشک ترش خوشمزه آب دهان راه انداز و یا با خوردن یک باقلوای داغ و
شیرین حاصل نمی‌شود

آن
جاست که با خود می‎گ
عقل اگر بود وطن را غم بن بست نبود
کرونائی که برایش بکند مست نبود
عقل اگر بود همه باهم و همدل بودیم
این مرض مثل شفا یکدل و یکدست نبود
عقل اگر بود نمی رفت کسی در جاده
شخص ویروس چنین غرّه و بدمست نبود
عقل اگر بود جهان وحدت ما را میدید
یک تردّد که خطر دارد و بد هست نبود
عقل اگر بود نبودیم سوار کشتی
و به غرقش هنر و بی هنر همدست نبود
عقل اگر بود یکی بوده همه چون یک مشت
جراتی تا که بماها بزند دست نبود
عقل اگر بود نمی خواند رجز یک ویروس
خوره روح و روان بیشر
Diroz bade kar be pishnahad dr raftim clup bazihaye se bodi
Vayy k cheghdr khandidam
Cheghadr khosh gozasht
Harchand k delam mikhast kavir mibodam 
Vali nashod dg
Be har hal k diroz y tajrube jadid bud 
Kheili khob bud 
Ye jayi hasharate mozi kheili chendesh avar bod ah ah
Badesh sar dard dashtam 
K leo ghurs dad behem aroom shodam 
Tajrobe jadide sherkat 
Dosesh daram 
Time khobie 
Mikham azash khob estefade konam
Che sal khobie emsal 
Dosesh daram
Nayumade dost dashtanie vasam
Ziad ziaddd
Khodaya shokret merc babate hame chiz
Hame etefaghay khobe zendegim
Hame rahayi k baz kardi vasam
Hame adamhayi k sar raham gharar dadi
K chizay khobo bad e ziadi yad begiram
Doset daram
Bishtar az har kase digi bishtar az har chize digei
Merc k hasti
Mamnoon k kenarami
K negahbani
K raho neshu
هر روزمان تعطیل اگر باشد
دنیا گلستان می شود بی شک
 سختی دگر معنی نخواهد داشت
زیرا که آسان می شود بی شک
در کلبه احزان جان ما 
آیینه بندان می شود بی شک
هر قدر هم خُسران که پیش آید
جبرانِ خسران می شود بی شک
در چنگ کم خوابی گرفتاریم
این نیز جبران می شود بی شک
ایام تعطیلات جغد پیر
مرغ سلیمان می شود بی شک
قطعا دلیل صرفه جویی در 
تن خواه گردان می شود بی شک
غافل نباید شد از این نکته؛
کافر، مسلمان می شود بی شک
مانند اکسیر است و علت بر
آرامش جان می شود بی شک
امیر شعر ، بانوئی خردمند
میان جمع استادان برومند
نژادی پاک ، محکم ، با صلابت
ادیب و عالم ، استادی توانمند
پدر صاحب نظر ، شاعر و کامل
وَ از همسر مصفّا و شکوهمند
نسازد لفظ استادی بزرگش
بود کم خدمتش القاب و پسوند
خدایا حفظ فرما از حسودان
دهم خالق تو را بر عشق سوگند ،
نگهداری کن از جان عزیزش
بتابد تا همیشه آبرومند .






.
Gahi be in fk mikonm man cheghdr mitonm tanha jelo beram
Nmidunm gahi az tahe delam bodan yekio mikhad
K bashe kenaram
K bash harf bezanam 
K vasash ketab bekhonam
K sar bezaram ro pash film bebinm
K dastesho bgiram
K baghalesh konm 
K asheghe atresh basham
K biad donbalam
K behesg text bedam
K esmesh biofte ro gushi
K negaranesh sham
K deltangesh sham
K delam zaf bere vase sedash
Hameye inaro mikham
Hamasho mikham 
Yekasi k hame ina bahash tajrobe konm
Deltangm 
Kheili 
Dos daram alan yeki baghalam kone bekhabam 
Dos daram bidad misham kenaram bashe
Sheytanat konam bidaresh konam
Ba un sedaye khastash harf bezane baham
Hey che faze badii
Vaghti umadi hameye inaro tajrobe mikonm 













Nmizaram hich hasrati b delam bemone
ماندیم همه در منزل خود با رضایت
همراهی دولت نموده بی شکایت
سیزده بدر کرده میان خانه هامان
یک چهره ی تازه به دنیا شد عنایت
آمار بیماری اگر کم شد از امروز
از خیر همکاری ما گردد حکایت
وقتی که می گوئیم از اصل و اصالت
یعنی اصالت با خودش دارد لیاقت
زنجیره وار است سیر بیماری و ممتد
قطع تسلسل بهترین نوع رعایت
یک شاخص جهل بشر خودخواهی اوست
عاقل کند از فکر دلسوزان حمایت
تلخ است مرگ هرکس از هر سرزمینی
با صبر پیروزی بیاید در نهایت
درس زیادی دارد این ویروس
مشخصات داکت اسپیلت  ها
داکت اسپیلت ها دارای کوئل آبگرم فابریک برای تأمین کردن گرمایش ، امکان مجهز شدن به شیر برقی سه راه الکترونیکی با امکان فرمان پذیری از ترموستات ، ترموستات برای تنظیم دلخواه دمای محیط ، کمپرسور پرقدرت کوپلند مجهز بودن به سیستم فوق کم صدا super silent .می باشند . در انتخاب داکت اسپیلت ها باید به دو نکته مهم توجه کنیم :
انتخاب دستگاه داکت اسپیلت و  اجرای درست و اصولی آن
با اجرای کانال کشی و لوله مسی توسط افراد مجرب می توانیم به ان
سلام.
من ایستاده ام در غروب دوازدهم خرداد ماه.
صدای علیرضا آذر پیچیده که می‌خواند: لیلی، بنشین خاطره ها را رو کن...
حالا که دارم برایت می نویسم، نمیدانم تو کجای این زندگی ایستاده ای، یا شاید ... نه، زندگی در تو ایستاده است، که من خودم را اینچنین دور و دیر ازهمه کس و همه چیز می دانم و محبوس ام در جزیره ای دور افتاده از تو، از زندگی ام.
عزیزترین روزهای نه چندان دورم، آن روزها هم زندگی در تو بود و من آن را در کوچه های نیمه تاریک شهری غریب گم کردم؛ و در
با سلام و احترام :
اسامى دانش آموزان ممتاز نوبت دوم
 آقایان : 
ماهان آقاجرى 
امیرمسعود اکبرى
پارسا برهمن 
پرهام پناهیده
محمدرضا پیروز
ماهان حسینى
محمدآرین خرمى
محمدمتین رضایى
احمدرضا لواسانى
مهرشاد شادى مهر
امیرمهدى طباطبایى پور
محمدیزدان عبادى 
کیان فروتنى
دانیال میرزاپور
مهدى نظرى
اشکان نعمتى پور
شهاب نورانى
مبین واحدیاریجان
رادمان وثوقى
پارسا هاشمیان
ارشیا همت 
تبریک ویژه به دانش آموزان سخت کوشم و اولیاى گرامیشان و آرزوى موفقیت
مشخصات داکت اسپیلت  ها
داکت اسپیلت ها دارای کوئل آبگرم فابریک برای تأمین کردن گرمایش ، امکان مجهز شدن به شیر برقی سه راه الکترونیکی با امکان فرمان پذیری از ترموستات ، ترموستات برای تنظیم دلخواه دمای محیط ، کمپرسور پرقدرت کوپلند مجهز بودن به سیستم فوق کم صدا super silent .می باشند . در انتخاب داکت اسپیلت ها باید به دو نکته مهم توجه کنیم :
انتخاب دستگاه داکت اسپیلت و  اجرای درست و اصولی آن
با اجرای کانال کشی و لوله مسی توسط افراد مجرب می توانیم به ان
مشخصات داکت اسپیلت  ها
داکت اسپیلت ها دارای کوئل آبگرم فابریک برای تأمین کردن گرمایش ، امکان مجهز شدن به شیر برقی سه راه الکترونیکی با امکان فرمان پذیری از ترموستات ، ترموستات برای تنظیم دلخواه دمای محیط ، کمپرسور پرقدرت کوپلند مجهز بودن به سیستم فوق کم صدا super silent .می باشند . در انتخاب داکت اسپیلت ها باید به دو نکته مهم توجه کنیم :
انتخاب دستگاه داکت اسپیلت و  اجرای درست و اصولی آن
با اجرای کانال کشی و لوله مسی توسط افراد مجرب می توانیم به ان
پاورپوینت آشنایی با فلسفه ریاضی
پاورپوینت آشنایی با فلسفه ریاضی
فرمت فایل: پاورپوینت
تعداد اسلاید: 192
 
 
 
 
 
 
فهرست مطالب
فصل یک   :  ماهیت فلسفه
فصل دو    :  روش جدید ریاضی
فصل سه   :  منطق نمادی
فصل چهار  : بحرانهای تاریخی در مبانی ریاضیات
فصل پنج   :  فلسفه های ریاضی
فصل شش  :  ذوات ریاضی
فصل هفت  :  بحثی فلسفی در باب اصل موضوع انتخاب
فصل هشت :  آشنایی با اعداد اصلی
فصل نه:  رواقیون
مراجع
 
 
اهداف آموزشی درس
بررسی ماهیت فلسفه
 ارائه فلسفه
.
باور کن با آمدنت،
مایه‌ی حیات مردم این شهر، عشق خواهد شد،
نه ترکیبی اتّفاقی از گازهایی که تنفس می‌کنند!
.
•••••••
.
باور کن با آمدنت،
تمام ساعت‌ها، به وقت عشق‌بازی‌های شبانه،‌ کوک می‌شوند،
نه آن‌گاه که صفر، حاکم مطلق اعداد است!
.
•••••••
.
باور کن با آمدنت،
ماندگارترین حکومتِ این شهر، دولتِ عشق خواهد بود،
و دیگر نیازی به تدبیر برای امّید، و خدمت‌گزاری دولت نیست!
.
•••••••
.
باور کن با آمدنت،
مگر دیگر می‌شود دنیای بدون تو را،
من یه آدم معمولی‌ام
صبح نور آفتاب می‌افتد توی اتاقم و از خواب بیدار می‌شوم
و به صبحانه‌ای که قرار است درست کنم فکر می‌کنم
ظرف می‌شورم
به گلدان‌های توی بالکن آب می‌دهم
و آهنگ #سیروان_خسروی را زیر لب زمزمه می‌کنم
شاید هم #ابی وقتی می‌گه چشم تو رنگ عسل لب تو غنچه 
 سر ظهر که می‌شود می‌گویم این بار قورمه سبزی را بهتر می‌پزم
و تا غذا خوب جا بیفتد #مولانا می‌خوانم
سفره را در بالکن پهن می‌کنم
تا عطر قورمه سبزی با شمعدونی‌ها قاطی شود
عصر که م
@page { margin: 0.79in }
p { margin-bottom: 0.08in }






@page { margin: 0.79in }
p { margin-bottom: 0.08in }



دیروز
هیچ چراغی در راهم قرمز نبود
بی‌گمان
از پدربیامرزی‌های آن دفترچه صورتی بود 
به شکرانه رساندنش به دست‌های تو نثارم می‌کرد.


هفته
پیش هم،
قطارها
هربار با من وارد ایستگاه می‌شدند.
دعای
خیر کیف پارچه‌ای که پیش‌کشت کردم
نه،
 به او همراهی تو را پیش‌کش کردم


امروز
ولی ناگهان سنگی از زیر چرخ ماشین‌ها به
طرفم پرت شد
قطار
مترو از ریل خارج شد
لاستیک
اتوبوسی که سوار شدم م
خنده بر ریش همه خلق خدا زد کرونا
محکی بر خرد و دانش ما زد کرونا
ذرّه ای که نشود دیده چنین غوغا کرد
لطمه از چین و بفرمان سیا زد ، کرونا
مدّعی بوده که ما آخر عقلیم و خرد
پنبه ی خواب خوش شاه و گدا زد ، کرونا
خودمان از خودمان خورده گلی تاریخی
زیر توپ من و تو رو به هوا زد کرونا
جای دینداری و همراهی و همدردی ها
خنجری پشت دیانت ز قفا زد کرونا
همه مردود شدیم و همه بازیچه ی او
چک خود را بمن و گوش شما زد کرونا
در زمانی که نیاز همه آرامش بود
داد خود را به قم و ح
در پیــچ جـــاده مســـافـــر پیـــاده شــــد
پیچیـــده در معـــادله هـــایی که ساده شد
رنجیـــــده بود مشــــام از حضــــور او
خلقی اسیـــر خــط سفیــــدی به جاده شد
آورد از چمـــــدانــش سکـــــوت و دود
با دستی از چدن که به دستکش اعاده شد
امـــروز عصــــر اتمهـــای گندمی است
روزی کــــه حقـــه ی تازه نهـــاده شــد
یکــــروز گنـــــدم و روز دگــــر اتــــم
حقی که از ضعیف یقینــــا ستـــاده شـــد
اشتون دوباره چو حـــوا بهـــانه اســ
.
من مانده‌اَم؛
که کدامین قابله‌ی پُر‌احساس زمانه،
اسارت شب‌ها را،
در آمیزشِ نورهای شرقی حرام می‌کند؟!
.
•••••••
.
من مانده‌اَم؛
بَر بلندای کدام شانه گریسته‌ای،
که رودهای مجنونِ دل‌تنگی،
راه‌شان را، در پیچ و تاب سینه‌اش،
به سمتِ تپشِ نابه‌هنگامِ شبانه‌ی قلب‌ها، کج می‌کنند؟!
.
•••••••
.
من مانده‌اَم؛
از مزارعِ انگور، چه‌گونه گذشته‌ای،
که دیگر، تُنگ‌های بلور، از خونِ تاک‌های بلند پُرنمی‌شوند؟
مگر نه آن است که عشق را،
به م
Behem pm dad
Bad az modatha
Sar inke y film dideo yadam oftade
Be nazaram in kara kheili maskharast
Payad pm nadi ya age dadi begi delet tang shode
Man un dus dashtanio k bayad nadashtam behesh
Vali khob kheili delam tang shod in bar akhari 
Hezar bar vasvase shodam k behesh pm bedam
Bad b khodam migoftam khob pm dadi
Tahesh k chi ?!
In un adamie k mikhay 
Kasi k nmitune khodesho kontrol kone
Kasi k khashmgine 
Kasi k bi adabe
In adam jazab nis vasam 
Nabude hich vaght
Hameye adama bar migardan
Dorost zamani k dg dg kamel gheydeshuno zadi va be in bavar residi k man raha shodam azash
To y bakhshi az khaterat mani
Va khatere mimoni
Age j pm dadam vase in bod k vasat arzesh ghaelam
Ineke vase time k gozashte arzesh ghaelam
Vali hich b in mani nist k mikham bebinamet
Ya mikham dos bashim
Alan y clip didam insta
Inke vaghti hanooz y pesario nmishnasi delbakhtash shodi
Asheghesh shodi
Un pesar rabetei dunbal nmikone
Chun mige momkene in un adami k man mikham nabashe 
Bad un delshekaste mishe
Un dokhtar khobie
Man nmikham in etefagh vase un biofte
To miay to zehnam
Doran lisansam
Man divuneye to shode budam 
Bedun shenakhti azat
To khodeto dor kardi
Gofti y hamclassi sadeim
Vayvay vay
Kash y hamclassi sade budim hanoz
Kashhich vaght nagofte budam behet
Dost dashtani tarin hes
Man alan jonamo midam k hamclassi sade bemonam bahat
Nmidunm inghadr jazabi chun dor budi azam
Chun hich shenakhti nadaram azat
Nmidunm
Mamnoon k nazashti rabetei shoro she
Mamnoon k nakhasti daghun sham
Dost dashtani mimoni baram
Hata dor ye koche faselamone
Nmidunm injayi ya khedmati
Harja k hasti ha
چه کسی گفته چادری ها عطر نمیزنند ؟
.
حتما چادر را خوب نبوئیده است !
چادری ها ...
زیبا ترین عطر های جهان را
در پر چادرشان دارند !
چادر بوی عظمت و بزرگی میدهد ..
یعنی تو با یک #ملکه رو به رو هستی !
چادر بوی اطمینان و امنیت می دهد ..
یعنی فرزند فاطمه(س) در مقابل تو ایستاده است !
یعنی آرامش فکر و ذهن جوانان کشورم
برایم مهم است !
چادر بوی صداقت و وفاداری می دهد !
یعنی زیبایی های من به نام کس دیگری سند خورده است !
چادر بوی حیا و عفت می دهد ..
یعنی نگاه و فکرت را کنت
اندوه و غم از سینه تکاندیم
از سینه غم و کینه تکاندیم
اسفند شد و این شب عیدی
آن غصّه‌ی دیرینه تکاندیم
از پنجره و مبل گرفتیم
تا پرده و آیینه تکاندیم
آویز شدیم از در و دیوار
چون گله‌ی بوزینه تکاندیم
کردیم از آن شنبه چو آغاز
تا آخر آدینه تکاندیم
بر صورت ما ماند سیاهی
تا دوده ز شومینه تکاندیم
با معده‌ی خالی به شب و روز
با دست پر از پینه تکاندیم
در قالب یک کار گروهی
نرّینه و مادینه تکاندیم
تا شرّ نشود نوعِ تکان‌ها
با حفظ طمأنینه تکاندیم
رفتیم خرید
.
از من روی مگردان؛
بگذار زلف‌های حریری‌ات،
که در پسِ پنجره‌ها،
کودکِ درونِ باد را به چالش می‌کشند،
تماشا کنم!
.
•••••••
.
از من روی مگردان؛
بگذار تا با سختی موهومِ الماسی،
که بر چشمانت نقش می‌بندد،
هزار شب،
هزار و یک شب دیگری را،
بر دیواره‌ی قلبم، حکّاکی کنم!
.
•••••••
.
از من روی مگردان؛
بگذار آوازی سَر دهم،
که به هنگامِ سقوط،
زمزمه‌ی عاشقانه‌ی برگ‌های چناری باشد،
که آمدن تو را، نوید می‌دهند!
.
•••••••
.
از من روی مگردان؛
بگذا
عجب شعر زیبایی از قیصر امین پور دیدم:چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟
بیایید از عشق صحبت کنیم
 
تمام عبادات ما عادت است،
به بی عادتی کاش عادت کنیم
 
چه اشکال دارد پس از هر نماز،
دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟
 
به هنگام نیت برای نماز،
به آلاله ها قصد قربت کنیم
 
چه اشکال دارد که در هر قنوت،
دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟
 
چه اشکال دارد در آیینه ها،
جمال خدا را زیارت کنیم؟
 
مگر موج دریا ز دریا جداست؟
چرا بر یکی حکم کثرت کنیم؟
 
پراکندگی حاصل کثرت است،
بیایید ت
می تکانم خانه را چون زلزله
چون که خانم، کرده اینک ولوله
 
گفته پوستت میکنم ای نازنین
یا میشوری، یا میسابی،یا همین
 
راه دیگر هم جلو پایم نهاد
راه نه، یک چاه در راهم نهاد
 
گفته است یا آنچه من گویم شود
یا که فردا مهر من اجرا شود
 
گفتمش: ای نازنین منزلم
هر چه گویی بی کلک،من تابعم
 
 دیگر از این حرف ها با من نزن
چاکرت هستم، زمهرت دم نزن
 
 هر چه باشد، پول مبل و البسه
کمتر از میزان مهر خالصه!
 
هر چه گویی، هر چه خواهی میکنم
هر کجا را خواستی جمع میکنم
 
حجرۀ زندگی
 
حجرۀ زندگی ام
کهنه میزی است که من
پشت آن
سخت فرو رفته به جنگ
جنگ آن قامت افراشته در روز قدیم
با تا شدۀ قامت افسرده ز بیم
جنگ تسبیح فرو مانده ز انفاس شفا
با صف پنج تن انگشت فراخوان ریا  
روی میز
چرتکۀ مملو و انباشته از سود و زیان
خوش نشین فاصلۀ قافلۀ شرح و بیان
جنگ من با پس و پیش است و کنون
جنگ دل در طلب عقل به فرمان جنون  
این همه سفسطه در سلطه و تمرین قیامت تا کی ؟
پشت میزم هنوز
« روزگارم بد نیست  
تکه نانی دارم خرده هوشی سر سوزن
من مصدرم ،تنها که معنائی ندارم
تو واژه هایم ،بی تو دنیائی ندارم
عشقِ من و دور از منی ،تنها غمینم
بی عشق روی تـو که رویائی ندارم
امروز دستم را بگیرو یادِ من باش
هر روزِ من دیروز ، فردائی ندارم
من رودم و جاری به صحرای کویرم
در حسرتت رویای دریائی ندارم
رفتن فقط در جستجویت لطف دارد
بی تو برای رفتنم پـائی ندارم
در آرزوی تنگ آغوشت گرفتـار
من عاشق و در عشق پروائی ندارم
آه ای امید جاریِ در لحظه هایم
من در نبود تو تماشـائی ندارم
پادگان نیست گروه ادبی آقایان
ما چو سرباز و شما بوده چنان سرهنگان
اگر حرف و سخنی هست چه بهتر منشور
بنویسید و بخواهید عمل گردد آن
این که بین سخنان دو نفر افتاده
یا گمان کرده که هستید رئیس میدان
می‌شود دردسر و نیست برایش حاصل
ریشه ی تفرقه باشد نه رفاقت هامان
هر سری سلطنتی دارد و سلطان باشد
نکته سنجند ادیبان و سخن پردازان
این سخن ها که بیان شد سرِ یک آغاز است
قدم اوّل راهی که ندارد پایان .






احمد یزدانی
با سلام و احترام :
اسامى دانش آموزان ممتاز نوبت دوم
 آقایان : 
ماهان آقاجرى 
امیرمسعود اکبرى
پارسا برهمن 
پهام پناهیده
محمدرضا پیروز
ماهان حسینى
محمدآرین خرمى
محمدمتین رضایى
احمدرضا لواسانى
مهرشاد شادى مهر
امیرمهدى طباطبایى پور
محمدیزدان عبادى 
کیان فروتنى
دانیال میرزاپور
مهدى نظرى
اشکان نعمتى پور
شهاب نورانى
مبین واحدیاریجان
رادمان وثوقى
پارسا هاشمیان
ارشیا همت 
تبریک ویژه به دانش آموزان سخت کوشم و اولیاى گرامیشان و آرزوى موفقیت و
Emshab 
Umadam snap begiram
Netamo on kardam
Ye shomarei k dg taghribn faramosh karde budam
Toyi k hamin post ghabliam marbut bod b to
Pm dade bodi
Pak karde budio mn nadidam aslan
Mohem nist k pm chi bude
K hads mizanam hichi nabude
Faghad alan mikhay axolamale mano bebini 
Yadete ghablan chi goftam bitafavoti
Inke hich vakoneshi nmibini
Na khari umade na khari rafte
Man chizi behet bedehkar nistam
Kheili maye gozashtam vase un rabete 
Ba ink adam dorosti nabudi
Vali bavaret dashtam
Bodan to ye khobi dasht
Hese dost dashtano tum zende kard
Fahmidam hanooz zendam
Hanooz nafas mikesham
Hanoz del daram
Hanoz mitonm etemad konam
Vali hich kodom azina 
Dg dobar rajebe to etefagh nmiofte
Tamom shodi
Vase hamishe
Hala pm bedi pm nadi
Farghi nadare 
Man jat gozashtam hamonja ru kanape 
Vase
Do rooz pish unja shodam modarese dore
Mitunm begam k ba hameye vojod dashtam milarzidam 
Vali kheili khob bod
Be khodam goftam to mituni va tonestam
Mikham khodamo ertegha bedam
Mikham roshd konam
Bayad tavanayiamo estefade konam
Farda kharid daram
Shayad ham ghaza pokhtam k friz konm
In akhar hafte sherkat tatil bud
Ykm byd beresam b khodamo b karam
Ba madare geramm bahsam shod
Mige k chera to yadet nis
K y sal pish ye bar rafti pishs dr chera esmesho yadet nis
Engar k man hMechio byd ydm bashe
Che maskhare 
Ye madare kamaltalabe kontorolgare asabani
K ina b manam montaghel mishe 
Nazdik periodime va asalan hosalasho ndrm 
K hala bekham ba unm bahs konam
Yeki az hormonam normesg bayad dg 10 bashe
Man 60
Khaste nabashi delavar
Chejuri in hame rafte bala
Bayad beram dr
Ky beram ky vagh
پاورپوینت مدیرت موفق

پاورپوینت مدیرت موفق
فرمت فایل: پاورپوینت
تعداد اسلاید: 16
 
 
 
 
 
 
موفقیت در مدیریت نیازمند اراده خستگی نا پذیر به بهترین دن است.
بهترین مهارتهای مدیران
ارائه ی بازخورد مثبت
نگرش مثبت
قابل اعتماد و نیک خواه
با تدبیر و با کیاست
حامی و پشتیبان
شنود مؤثر
تعین اهداف و انتظارات روشن
به سرانجام رساندن کارها
توانایی فنی بالا
مقتدر ولی خوش بر خورد
و...

جهت دانلود فایل روی لینک زیر کلیک کنید:
http://elmamooz.sellfile.ir/prod-2074769-%D9%BE%D8%A7%D9%88%D8%
.
منجّم که می‌شوی،
به کویر که می‌روی،
زندگی‌ات می‌شود یک تکّه آسمان؛
تکّه آسمانی که گاه،
خیالت را، برده است به ناکجاهایی که آبادند!
.
•••••••
.
منجّم که می‌شوی،
به کویر که می‌روی،
در راهِ بازگشت از آن، چیزی کم خواهی داشت؛
کویر نخواهد گذاشت که دلت را، با خود برگردانی؛
دلت شده است هم‌بازی او!
.
•••••••
.
منجّم که می‌شوی،
به کویر که می‌روی،
گاهی، دلت، برای آسمانِ بی‌ستاره هم، تنگ می‌شود؛
آسمانی که حدّی ندارد و تو،
با دیدن آن،
مرزی بی
ایده امروزمون، گوشواره و گردنبند مهمانی چای ☕️
قوری، یه مارپیچ فشرده است، در قوری، هلال ماهه و مارپیچ فشرده فسقلی، یه مدل چشم حالت دار هم به قوری وصل کرده به عنوان دهنه چایی ریختن، دسته قوری هم مدل بته جقه هست که حلقه ایه
فنجان ها هم حلقه های نیم دایره ای درست شدن و داخلش مارپیچ فشرده است.



برای یاد گرفتن مدل حلقه بته جقه و مدل حلقه نیم دایره، فیلم اموزشی پست بعد رو ببینید.




ادامه مطلب
پاورپوینت اورژانس های روانپزشکی
پاورپوینت اورژانس های روانپزشکی
فرمت فایل: پاورپوینت
تعداد اسلاید: 20
 
 
 
 
 
 
تعریف و مقدمه
اورژانس های روانپزشکی حالاتی هستند که مداخله فوری درمانی را ا یجاب میکنند و تاخیر در پرداختن به آنها میتواند موجب بروز صدماتی به خود بیمار و یا اطرافیان گردد.مانند: پرخاشگری – خودکشی - ...
در زنان و مردان – در متاهلین ومجرد ها هردو دیده میشوند .
20% آنها مساله ای مربوط به خودکشی دارند.  
10-30% پرخاشگر یا تهاجمی اند.  4
بی تو این شهر مگر مصدر بودن دارد ؟!
مگر این خورشید هم ارزش دیدن دارد ؟!
دل اگر حرف زند ، واژه ببافد ، گوید :
بی تو این دل ، مگر حال تپیدن دارد ؟!
شهر را بی تو سحر نیست و ما می گوییم :
شهر بی نور مگر میل دویدن دارد ؟!
تو کجایی ؟ همه حال خرابی داریم
بی تو این قافله ی عمر ، رسیدن دارد ؟!
همه مان مدعی عشق و جنونی بسیار
بی تو اما مگر این عشق وزیدن دارد ؟!
تا تو آیی و شب و روز را خوش بکنی
از برای دل ما ، صبر خریدن دارد !
 
اللهم عجل لولیک الفرج 
+  به اصطلاح شاعر :
بی تو این شهر مگر مصدر بودن دارد ؟!
مگر این خورشید هم ارزش دیدن دارد ؟!
دل اگر حرف زند ، واژه ببافد ، گوید :
بی تو این دل ، مگر حال تپیدن دارد ؟!
شهر را بی تو سحر نیست و ما می گوییم :
شهر بی نور مگر میل دویدن دارد ؟!
تو کجایی ؟ همه حال خرابی داریم
بی تو این قافله ی عمر ، رسیدن دارد ؟!
همه مان مدعی عشق و جنونی بسیار
بی تو اما مگر این عشق وزیدن دارد ؟!
تا تو آیی و شب و روز را خوش بکنی
از برای دل ما ، صبر خریدن دارد !
 
اللهم عجل لولیک الفرج 
+  به اصطلاح شاعر :
کلاه سفید: برای بدن انسا ن مفید است.
خاصیت پزشکی دارد.
 
کلاه قرمز خیلی زشت هستند.
احساس ترس دارد.
پی می بریم به بزرگی خدا.
 
کلاه زرد غذای یک سری می شوند.
 
کلاه سیاه: خانه آن ها صدف نام دارد.
 
کلاه سبز ای کاش می شد رامش کرد.
ای کاش قشنگ تر بودند .
ای کاش بزرگ تر بودند .
 
این متن یک تکه از پازل هشت تکه بزرگ تری است .
اگر میخواهی پازل را حل کنی باید به هشت متن رنگی توجه کنی؛
حدس بزنی مو ضع چه بود؛
مثل یک بازی پانتومیم.
 
شیطان که دریغ می کند دارو را
بردست ز سنگ پای قزوین رو را
تنها نه که تحریم کند ایران را
تهدید کند جهان رو در رو را
چون چهره دوگانه است دست آویزد
هم دشمنی هم دوستی از هر سو را
عمرش نرسد که خوانده باشد نمرود
فرعون نخواند و قصّه ی چون او را
دارد به همه جهان طمع ، از کِبرش





خر فرض کند جهان رویارو را
.
ای غزل‌سرای بداهه‌ی عشق،
در این انزوای معصومانه‌ی ستارگان،
وانهاده‌ام بر اوهام غریبانه‌ات،
بلوغ زودرس تمام شب‌ها را؛
که مرا تا اوج خفتگی در آغوشت،
به بوسه‌ای بر لب‌هایم طلب‌کار می‌کند!
.
•••••••
.
ای قصیده‌‌ساز حماسی،
به میعادگاه خدایان شب قسم؛
تب می‌کند تمام حسرت‌های کودکی‌ام،
گر رحم نکنم بر آن لبی،
که از شرابه‌های عاشقانه‌ی ما، تر شده است!
من،
نمی‌دانم که هوس،
چگونه از شراب بزم عاشقان می‌نوشد؛
لیک،
می‌بندم پلک غریبه‌ای
        بسم الله الرحمن الرحیم
 
        به جای اینکه در انجام اموربگیم
          این چی میگه اون چی میگه یا
         در نهایت من چی میگم. ببینیم
              خدا چی میگه
 
     
تا شدم حلقه به گوش این و آن
مشکلاتم یک به یک آمد عیان
هر کسی گفتا چنین در وصف من
دیگری گفتا به وصفم آن چنان
هر چه کردم تا به دست آرم دلی
 بر دهانم خیل دل ها زد عنان
هیچ کس از کار  من راضی نشد
خود فزودم بر خودم بار گران
دل حرم کردم به خود آید دلم
تا شوم حلقه به گوشش آنچنا
        بسم الله الرحمن الرحیم
 
        به جای اینکه در انجام اموربگیم
          این چی میگه اون چی میگه یا
         در نهایت من چی میگم. ببینیم
              خدا چی میگه
 
     
تا شدم حلقه به گوش این و آن
مشکلاتم یک به یک آمد عیان
هر کسی گفتا چنین در وصف من
دیگری گفتا به وصفم آن چنان
هر چه کردم تا به دست آرم دلی
 بر دهانم خیل دل ها زد عنان
هیچ کس از کار  من راضی نشد
خود فزودم بر خودم بار گران
دل حرم کردم به خود آید دلم
تا شوم حلقه به گوشش آنچنا
صبح دیدار یار می آید
در زمستان بهار می آید
چشم دل بازکن که جان بینی
صبح بی انتظار می آید
از تلاطم گذر کند دیده
بر دل ما قرار می آید
وقت بیداری است برخیزید
که ترنم به کار می آید
با عنایات حضرت خورشید
بوی وصل نگار می آید
حافظانه بخوان غزل ها را
فصل شعر و شرار می آید
شهریاری که دور از شهر است
جانب این دیار می آید
به علی ولی قسم اینک
صاحب ذوالفقار می آید
دست پر مهر او شکوفه نشان
بر کویر و غبار می آید
بوی اسفند و کندر و عوداست
بر دل غصه دار می
Khalse 
Engar unjam alan
Aromam koli
Delam vase aramesham tang shode bud
Mikhastamesh
Bishtar az har chizi
Gahi un chizi nist k bayad
Bayadi dar kar nist
Adami bayad azado raha bashe
Bezare begzare 
Y cafei nazdikam niru mikhast
Naraftam vali
Mitrsam k payan namamo anjam nadam
Mitrsam k sabtnam azmon bank bokonmo nakhunam
Dokhtar kochulo 
Ham bayad raha kone
Ham bayad bechasbe b ye chizay dg
Shenidin migan har naei bale be chize digeie?
Bayad talash konam in yekmaho 
Khodaya shokret
Asheghetam 
Merc k hasti
        بسم الله الرحمن الرحیم
 
        به جای اینکه در انجام اموربگیم
          این چی میگه اون چی میگه یا
         در نهایت من چی میگم. ببینیم
              خدا چی میگه
 
     
تا شدم حلقه به گوش این و آن
مشکلاتم یک به یک آمد عیان
هر کسی گفتا چنین در وصف من
دیگری گفتا به وصفم آن چنان
هر چه کردم تا به دست آرم دلی
 بر دهانم خیل دل ها زد عنان
هیچ کس از کار  من راضی نشد
خود فزودم بر خودم بار گران
دل حرم کردم به خود آید دلم
تا شوم حلقه به گوشش آنچنا
همراهان عزیز در این مطلب شما را با ۳ نمونه از هدایای تبلیغاتی پرطرفدار آشنا می کنیم.
لیوان تبلیغاتی:


لیوان تبلیغاتی
نیز از جمله هدایای تبلیغاتی ارزان و پرتیراژ است.
شرکت‌های هدایای
تبلیغاتی با یک
طراحی جذاب و منحصربه‌فرد از لوگوی
برندشان بر روی لیوان تبلیغاتی، به‌راحتی
می‌توانند کسب‌وکار خود را به مخاطبین
معرفی نمایند.








خودکار تبلیغاتی:


خودکار تبلیغاتی
از دیرباز تاکنون در زمره‌ی هدایای
تبلیغاتی ارزان، مفید، پرطرفدار و عمومی
ماه مهمانی خداوند است
شهر  دلها چه باخدا شده است
کوچه ها زنده اند و هستی ساز
آب و جارو برای ما شده است
هرچراغی نشانی از عشق است
عاشقی پاک و بی ریا شده است
خوش بحالش که لایق سفره است
چشم در چشم اولیا شده است
هرطرف ربّنا و ذکر سحر
خانه ی دل پر از جلا شده است
لذّت بندگی به اخلاص است
رمز اخلاص ربّنا شده است
دلبری راه و رسم خود دارد
هرکه دل داد دلربا شده است .







.
.
تو،
قیام چکاوک‌ها به وقت اقامه‌ی بامداد،
تو،
همان حس زیبای آرامشی، که صبحِ نم‌زده‌ی بهاری دارد!
من،
به رویش دوباره‌ی رنگ‌های عشق،
در پسِ هُبوط تو، ایمان دارم؛
پس، طلوع کن!
بتاب بر این دشت رکود؛
بیا تا بعد از انقراض نسل شب‌بوها،
دست نعناع‌های وحشی را به دست باد بسپاریم؛
بلکه بشکند،
حریم سکونی که سال‌ها،
حاکم چرخ‌های، ارابه‌ی وحشیِ خیالِ ماست!
.
•••••••
.
بیا تا عاشق شویم؛
برویم و بر شاخه‌های تنومند خاطرات‌مان بنشینیم؛
تا تمام مر
 
سحر  رسیده از ره
که خبر بگیرد از من
ولی من سال هاست که غرق شده ام
به دریایی که یارای یافتنم نیست .
انگار قرنهاست که
کالبد و روحم
به دریا ودیعه داده شده است...
اکنون!
چو غواصی
غور کنان
یافتی مرا
اما
چه سود؟
دریا
مرا کشته پس می دهد به تو !
یا دم مسیحایی داری که می خواهی زنده ام کنی
یا فقط کشته ی مرا برای گریستن می خواهی؟!
سحر ! رسیدی از راه
و همچنان مشتاق!  
جسته ای جثه ی مرواریدی مرا
در قعر دریای غربت
که خسته تن و شکسته بال
به کوچی مجبور...
گمانم
یادت ه
.
ساعتِ صفر که می‌شود،
آن‌گاه که باد اوج می‌گیرد،
دلم را می‌کشانی به گلوگاهِ جهان؛
همان‌جا که در مرزِ چشمانت،
عشق، بر اعتبارِ خاصیّتِ خویش، شبهه‌ناک، در نگاهم تکرار می‌شود!
.
•••••••
.
ساعتِ صفر که می‌شود،
آن‌گاه که باد اوج می‌گیرد،
دلِ تمامِ حاشیه‌های طلایی ابرهای دَم غروب، برای تو، تنگ می‌شود؛
چنان که طایفه‌ای از پروانه‌ها،
کِشان کِشان،
شکیبایی نفسم را،
به مصافِ سرگشتگی‌های ممتدِ راهت می‌برند!
.
•••••••
.
ساعتِ صفر که می
*نحن ابنا الخمینی* را ندایی می کنیم
هم صدا با یکدگر دل را فدایی می کنیم
 
حاج قاسم ها برای این وطن جان داده اند
جان شان را بر نثار ما جوانان داده اند
 
ای خداوندا شهیدان را فدایت داده ایم
همّتان و باکری ها را برایت داده ایم
 
روشنایی را، حکیما، در بیانت جسته ایم
با ولایت تا شهادت عهدپیمان بسته ایم
 
کاظمی ها با شهادت در مسیرت مانده اند
باقری ها در تهاجم دشمنان را رانده اند
 
آن شهیدان با توکّل عاشقی را برده اند
کاس شیرینِ شهادت را هم آن ها خورده ا
*نحن ابنا الخمینی* را ندایی می کنیم
هم صدا با یکدگر دل را فدایی می کنیم
 
حاج قاسم ها برای این وطن جان داده اند
جان شان را بر نثار ما جوانان داده اند
 
ای خداوندا شهیدان را فدایت داده ایم
همّتان و باکری ها را برایت داده ایم
 
روشنایی را، حکیما، در بیانت جسته ایم
با ولایت تا شهادت عهدپیمان بسته ایم
 
کاظمی ها با شهادت در مسیرت مانده اند
باقری ها در تهاجم دشمنان را رانده اند
 
آن شهیدان با توکّل عاشقی را برده اند
کاس شیرینِ شهادت را هم آن ها خورده ا
Hanooz daramade rooyayi k dr harf mizane naresidam behesh
Nmidunm chi pish miad chetor mishe
Hame chi ghati shode engar ro havam
Mohandesam mige y kari rah mindazim nmidunm chi mishe
Chetor khahad shud
Dokhtr khobi shudam 
Mikham payan namamo beshinm takmil konam
Shayad behtre k taklifam moshakhas she 
Behtare ba tarsam movajeh sham 
Khodaya harchi shod moraghebam bemon lotfan
Dos dashtanie man
Byd yekm aroom bgiram ye ja kojasho nmidunm
Kio gom kardam 
Chio gom kardam 
Kojaaam 
Ki midune
Ki peidam mikone 
...
دوستت می‌دارم ، بی‌ آن‌ که بخواهمت.
سالگشتگی ست این ؟
که به خود در پیچی اَبروار
بِغُرّی بی‌ آن‌ که بباری ؟
 
سالگشتگی ست این 
که بخواهیَش
بی‌ آن که بفشاریش ؟
 
سالگشتگی ست این ؟
خواستنش
تمنای هر رگ
بی‌ آن‌ که در میان باشد
خواهشی حتی ؟
 
نهایت عاشقیست این ؟
آن وعده‌ی دیدار در فراسوی پیکرها ؟
- عاشقانه های احمد شاملو
همان زیرشاخه‌های منو که پنهان هستند را بدون استفاده از ID یا Class جداگانه‌ای مورد هدف قرار دهیم.
ابتدا منوهای فرعی را با هدف قرار دادن هر تگ <ul> در داخل تگ <ul> اصلی با استفاده از کد ;display: none پنهان می‌سازیم (کاری که این کد انجام می‌دهد این است که آن بخش از کدهای اچ‌تی‌ام‌ال که این کد به آن اختصاص داده شده است را به طور موقت پنهان می‌سازد. حال چنانچه بخواهیم این کدها را نمایان سازیم، می‌بایست مقدار پراپرتی مرتبط با display را برای زمانی که نش
در خبرهای اینستا آمده بود که :
تعداد طرفداران « ت » به 16 میلیون نفر رسید .
با خودم فکر میکنم که چطور ممکن است ؟
بعد به خودم جواب می دهم :
این روزها خود غیر ممکن هم ممکن است .
از اینکه وقت میگذارم و در مورد کسی می نویسم
که ارزش حتی یک « حرف » را ندارد
و من هزارها حرف را به هم می پیوندم
تا صدها کلمه و دهها جمله بسازم  ،
شر شر عرق شرم از پیشانی ام جاریست .
با خودم می اندیشم :
هم اینک من چه چیزی کم از آن طرفدار دو آتشۀ آن آدم نما دارم ؟
اگر آن هوادار ،
برنامه 
به نام ِ خدایی که بزرگترین تصویرگر ِ عالم ِ
******************************************************
طرفدارهای ِ پر و پاقرص ِ  سینما سلام
*****************************************************
دوباره رسیدیم به بهترین روزای ِ سینمایی ِ ایران
*****************************************************
به بهمن ِ سینمایی ِ ایران و روزای ِ پر هیجان و پر فراز و فرود ِ فیلم های ِ سینمایی
***********************************************************
روزهای ِ  پر از داوری و تماشای ِ فیلم و اکرانهای ِ شلوغ
*******************************************************
روزهای ِ هم
وزن قابل تحمل : ۲۱۰ کیلوگرم
.
.
#قاپک_سنگ
قاپک حمل سنگ و کاشی در مدل های مختلفی موجود می باشد که از مهمترین و قدیمی ترین مدل های مدل دستی قاپک می باشد، مدل قاپک  سنگ پمپی و مدل قاپک سنگ استراکچری از دیگر مدل های میباشد:
قاپک سنگ
قاپک سنگ و همتراز سنگ را برای نصب سنگ های سایز بزرگ استفاده نمایید زیرا با داشتن قاپک سنگ کار استاد به راحتی بر سنگ تسلط پیدا کرده و سنگ را جابه جا و در جای خود فیت می نماید. با استفاده از همتراز سنگ شما لبه های تمامی سنگ ها
.
در میانِ بُهتِ نگاه‌ها،
من،
به اوّلین نگاه،
مصلوبِ پریشانی رنگ‌ها در چشمانت شدم!
.
•••••••
.
در میانِ بُهتِ نگاه‌ها،
می‌شوم ساقی؛
تا که سرخِ نگاهم را،
در پیاله‌های تمنّای گل‌های رازقی،
به میهمانی چشمانِ تو، فراخوانم!
.
•••••••
.
در میانِ بُهتِ نگاه‌ها،
خوابی از تو را،
به روشنی مه‌تاب هدیه کردم؛
تا در هیاهوی آرام شب،
ابدیّت را، بر بال پروانه‌های دشت، ترانه بخوانم!
.
•••••••
.
در میانِ بُهتِ نگاه‌ها،
گاهی،
دلم،
تَنگِ آشتی دست
عضو جدیدی به خانواده مون اضافه شد :)
ایشون هستن:




 
 
من که دوچرخه سواری بلد نیستم. ولی
عاشششششششقشم
آقایی قول داده بریم یه جای خلوت و
بهم یاد بده و حسابی دور دور بزنیم.
همه اش توی خیالم دارم اونجا رو تصور
می کنم و کلی کیف می کنم
:))
من چقدر خوشبختم آخه
 
 
 
 
 
 
 
 
 
پ.ن: ما تقریبا در حال حاضر مثل خیلی
از آدم ها دچار مشکلات مالی هستیم. و میدونم که تقریبا هیچ پس اندازی نداریم. اما
حکایت این دوچرخه که وارد زندگی مون شد اینه که همسرم برای اینکه به برا
بوده ام من چون خسی بی ادّعا
سالها بند بلا را مبتلا
تو نجاتم داده ای از بند خویش
رستم از مهرت شدم لبخند خویش
آب وجاروی وجود از آن توست
عالمی ماتت شده حیران توست
ماومن هاقیل وقال دیگریست
بندگی را عشق و حال دیگــــریست
تو تمامی بزرگی را ســـزا
بودن من ها و ماها از شما
گوشه ی چشمی به رندانت فکن






دستگیری کن به زندانت فکن .
شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش
که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسایش
مذاق حرص و آز ای دل بشو از تلخ و از شورش
بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن
به لعب زهره چنگی و مریخ سلحشورش
کمند صید بهرامی بیفکن جام جم بردار
که من پیمودم این صحرا نه بهرام است و نه گورش
بیا تا در می صافیت راز دهر بنمایم
به شرط آن که ننمایی به کج طبعان دل کورش
نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست
سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش
۱- وقتی برق میره کجا میره؟
 
۲. چرا تخم مرغ فحش نیست ولی تخم سگ فحشه؟
 
۳. استامینوفن از کجا میدونه ما کجامون درد میکنه؟
 
۴. وقتی میگن بگیر بخواب، ما چی رو باید بگیریم؟
 
۵. وقتی میگن به افتخارش دست بزنید، دقیقا به کجاش باید دست بزنیم؟
 
۶. چرا از جمعه تا شنبه اینقدر کم طول میکشه ولی از شنبه تا جمعه اینقدر طول میکشه؟
 
۷. این که میگن بین خودمون باشه دقیقا کجامون باید باشه؟
 
۸. پس کی این حقوق بشر رو میریزن به حسابمون؟
 
۹. آیا برای گرفتن شناسنامه ال
یادُتانه زُمُستان بَ... وَرف دَبَه
شما رو بگوتُم:
مُرغانته بُوشکُن
و چاییته سَر کَش
از این سیفیده وَرفی که ایمروز دَره
فرداهان هیچی نمی‌مانه... جُز یه کیشکه تیکاک، گَلِ شاه کَرُم!!!
 
ایسه الآن هامون روزه... گرما بیداد مینه اما این دی نمیمانه عزیزجان
 

عکس از: حسن چاووشی
شاه کرم: قله کوهی مشهور در البرز (طالقان)
طالقانی درجی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها