نتایج جستجو برای عبارت :

رقعه اول: بی هویت

 
کتاب رقعه : اهل شعر باشی یا نباشی فرقی ندارد… شعر خوب خواندنی ست و لذت بردنی
کتاب رقعهنویسنده: سیدحمیدرضا برقعیانتشارات فصل پنجم
بریده کتاب:
اگر خطا نکنم، عطر، عطر یار من استکدام دسته گل امروز بر مزار من استگلی که آمده بر خاک من نمی داندهزار غنچه ی خشکیده در کنار من استگل محمدی من، مپرس حال مرابه غم دچار چنانم که غم دچار من استتو قرص ماهی و من برکه ای که می خشکدخود این خلاصه ی غم های روزگار من استبگیر دست مرا تا ز خاک برخیزماگر چه سوخته ام، ن
* نقاش معروف زمان شاه عباس ( رضا عباسی) است ، که صاحب مکتب خاصی می باشد .اگر چه رضا عباسی مینیاتور کار هم بوده است ، اما شهرت او به دلیل پرتره ها و نقاشی های بزرگی است ، که با شباهت زیاد به مدل و طبیعت شکل گرفته اند. 
* رضا عباسی در ترسیم خطوط منحنی و طرح قوی و عمیق ، استاد است .استادی او به ویژه در نمایاندن موی سر و ریش جلب نظر می کند .از آثار او می توان تصاویر درویشان و جوانان و زائران را نام برد.
* در مینیاتورهای اوایل دوره ی صفوی ، عمامه ها دور کلاغ
پای رقعه والیان مدینه و مصر و مکه و کوفه، انگشتر مهر کرده ام که می شنوم: «یابن رسول الله چرا چنین کردی؟ چرا به بیعت او درآمدی که پدرش، با پدرت چنان کرد و...» محمد بن عرفه است، از همراهان ابوالحسن و دوستدارانش که پر غضب پیش آمده و اما ابوالحسن آرام: «به همان دلیل و حجت که جدم امیرالمؤمنین شورای شش نفره را پذیرفت.» می شنوم و اما کاری از من ساخته نیست و پاسخی، لااقل اکنون و میان ضیافت و باز رقعه ای دیگر مهر می کنم و باز می شنوم: «خدایت اصلاح کند یابن
پای رقعه والیان مدینه و مصر و مکه و کوفه، انگشتر مهر کرده ام که می شنوم: «یابن رسول الله چرا چنین کردی؟ چرا به بیعت او درآمدی که پدرش، با پدرت چنان کرد و...» 
محمد بن عرفه است، از همراهان ابوالحسن و دوستدارانش که پر غضب پیش آمده و اما ابوالحسن آرام: «به همان دلیل و حجت که جدم امیرالمؤمنین شورای شش نفره را پذیرفت.» 
می شنوم و اما کاری از من ساخته نیست و پاسخی، لااقل اکنون و میان ضیافت و باز رقعه ای دیگر مهر می کنم و باز می شنوم: «خدایت اصلاح کند یاب
اسامی و القاب و کنیه‌های امام زمان علیه السلام و وجه تسمیه آن‌ها
دوم: اصل
شیخ کشی در رجال خود، روایت کرده از ابی حامد بن ابراهیم مراغی که گفت: نوشت ابو جعفر بن احمد بن جعفر قمی عطار: «نبود از برای او ثالثی در زمین در قرب به «اصل» و توصیف نمود ما را برای صاحب ناحیه؛ جواب بیرون آمد که واقف شدم بر آنچه وصف کردی به آن، ابا حامد را که خدایش عزیز کند به طاعت خود. فهمیدیم حالتی را که بر آن حالت است که به اتمام رساند خداوند آن را برای او به احسن از آن و خا
این روزها حال عجیبی دارم. یکدفعه به خود می آیم و از انسان بودنم شگفت زده می شوم، سینه ام تنگ می شود و احساس خفگی می کنم. به سختی قابل توصیف است، انگار که در یک لحظه به معنای واقعی بی هویت می شوم. تبدیل می شوم به ماده ای مستقل از جسم و خاطرات. نسبت به خودم غریبگی می کنم، انگار که انتظار می داشتم کس دیگری بودم. 
حالت غریب و ترسناکیست. انقدر که در خود جمع می شوم و چشمانم را می بندم تا بیشتر احساس از فضا منفصل بودن، نکنم.
ممنون از اینکه مقابلم ننشسته ا
ساقی بیار باده وجان را جلا بدهشاهد ،خبر ز عالم بالا به ما بدهرفتم زدست یک دو قدح باده پیش آریا جرعه‌ ساغری ز نبیذ بلا بدهبا مدعی سخن زرنجش دوران نمی کنموز دوست رقعه ای به من بی نوا بدهما را دگر نمانده  تباهی ننگ ونامجامی  عیان مکرر و دور ازخفا بدهدر دور عمر گر  به فنا رفت کیش مادر مسلک حبیب  تو حال دعا بدهعمرم همه به بوالهوسی طی شد ای زعیمدستم بگیر و اذن شهادت مرا بدهآتش به اختیار نبودیم و نیستیمفرصت به اختیار به میل و وفا بدهدور زمان اگر نوش
هی می گفتم، همه آدمهای شهر زیبایند و انگار من وصله ای ناجور برای این جمع هستم. 
هی می گفتم من کافرم، قرآن این چنین می گوید. بازش کردم همین را گفت.
مادروپدر صدایم کردند. ساعتی نشستیم و صحبت کردیم. متوجه شدم دیدم به دنیا پشت طلق سیاه تفکرم، تاریک شده بود.
 
عزیزم چه بد است وقتی همه آشنایان فکر می کنند که نگاه مثبتی به زندگی دارم، که حتی خودم را نیز با این خیال فریب داده ام. ولی در چنین موقعیت هایی می بینم که چه نگاه خودتخریبگری دارم. چه قدر خود ر
صدایش می زنم: «هشام!» بازمی گردد. «آن رقعه که دیروز از منزل ابوالحسن به قاصدی سپرده شد، به قصد مدینه...» هشام نزدیک می آید: «برای فرزندشان محمد نوشته بودند.» «مضمونش؟» پیش از آن که سکوت هشام طولانی شود، خیره کیسه دینارها می شوم، درمی یابد و: «نوشته بودند که؛ شنیده ام خادمان و همراهانت از بخل، تو را از در کوچک تر خانه بیرون می برند تا با نیازمندان روبرو نشوی، به همان حقی که بر گردنت دارم، می خواهمت که از در بزرگ منزل بیرون شوی هر بار و همیشه هم در
امسال کلاسمون یه مشکل خاصی داره. فاصله ش به شدت با اتاق معلمان و اتاق مدیر کمه. خیلی وقتا میشه که ما با بچه ها میشینیم چرت و پرت میگیم و بعد می بینیم مدیر جلو در کلاس بوده و گوش میکرده:|
یکی از سوتی های بدمون وقتی به وجود اومد که داشتیم راجع به سلبریتیا صحبت می کردیم. یکی از بچه های کلاس برگشت و گفت که شان مندز شبیه گوسفنده:| دوست منم که از فنای دو آتیشه مندز هست، یهو طوری منفجر شد که کفششو در آورد و پرت کرد طرف همکلاسی مورد نظر(جای بدی خورد) همکلا
عیال او بعدها با اتهامات تندتری دلمشغولی صورت به طرف وقاحت شد و زندگی خصوصی افشار آنقدر موقع توجه میثاق قرارگاه گرفت که خبر میلاد فرزندش بیشینه برای یک لیل بالاتر از جمهور خبرهای گرانمایه دیگر سرپوش رسانه ها معاهده گرفت. برای مخاطبان ایرانی گوگل، آگاه شدن درباره «قانون جذب» کاملا غیرمهم نم از کسب گزارش اطلاق جمان مناسبت «قانون اساسی» است. مروارید درآمد نتیجه جست و جوهای پرتکرار با کلمه فیلم، خبری از فیلم های نهار دنیا نیست اما مخاطب ایرا
به نام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست
سلام
قسمت اول  ،  قسمت دوم  ،   قسمت سوم
قسمت چهارم
آوازۀ عشق مجنون باعث بدبختی و خانه نشینی لیلی شد.مردم قبیله به رییس قبیله شکایت کردند که جوانی شوریده باعث بدنامی قبیلۀ ما شده است. هر روز مثل یک سگ در حوالی قبیله پرسه می‌زند و مدام در حال غزل‌سُرایی و غزل‌خوانی است. او می‌خواند و سایرین از او می‌آموزند. باید که او را خوب گوشمالی داد تا دیگر در این اطراف دیده نشود.رییس قبیلۀ لیلی عصبانی شد و شمشیرس ر
مداخل این قضیه داعیه داریم ربات چت ناشناس تلگرام را معرفی و آدرس ربات را ارائه کنیم و پی از نزاکت طریقه بهره وری از “ربات حرفتو ناشناس بهم بزن” را نیز بیان کنیم. وی پشه موقع دریافت مجوز برای ادا فعالیت همسریابی هزینه درا تلگرام می افزاید: موسسه میغ مطابق کلاً رقیمه کار می کند و ضمیر اول شخص جمع از تلگرام به مقصد آغاز یک دیدن برای پیشبرد اهداف موسسه بهره جویی می کنیم. از سوی دیگر زنگ میدان بخش ها نیز اسنپ را فوق ضیق مواضعه داده و با پروپاگاندا
دعاى غریق

شیخ صدوق در کتاب کمال الدین روایت کرده از عبدالله بن سنان که گفت: فرمود ابو عبداللهعلیه‌السلام
: زود است مى رسد به شم شبهه؛ پس مى مانید بدون نشانه و راهنما و پیشواى
هدایت کننده، و نجات نمى یابد در آن شبهه، مگر کسى که بخواند دعاى غریق را.

گفتم: چگونه است دعاى غریق؟

فرمود: مى گویى: «یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب! ثبت قلبى على دینک


پس گفتم: یا مقلب القلوب و الابصار! ثبت قلبى على دینک.

پس فرمود: به درستى که خداوند عزوجل مقلب قل
امشب چه شبــیه ؟
شب جمعه
یه سر بریم به کربلاء کعبهِ عاشقـان، همهِ خبرها آنجاست:

خدای تعالی زائر سیدالشهداء
یکی از زائران قبر امام حسین(ع) در شب جمعه خداوند متعال است. امام صادق(ع) در این زمینه می‌فرماید: «خداوند متعال در هر شب‏ جمعه‏ با فرشتگان و انبیاء و اوصیاء به زمین هبوط کرده و او را زیارت می‌کنند». سپس صفوان پرسید: فدایت شوم پس، هر شب‏ جمعه‏ قبر آن‌حضرت را زیارت‏ کرده تا بدین وسیله زیارت پروردگار را نیز کرده باشیم؟ حضرت فرمودند: «بلی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خدمات سامانه