نتایج جستجو برای عبارت :

شهید ابراهیم هادی: همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد نه مردم!

میدونی یکی از غم انگیزترین چیزهای دنیا چیه؟ اینه که آدم از یکی خوشش بیاد، ولی اون خوشش نیاد و اصلا به اینی که خوشش اومده، فکر هم نکنه. بعد اینی که خوشش اومده، روزی رو به شب نرسونه مگر اینکه به اونی که خوشش نیومده فکر کرده. منتظرش بوده. منتظر تلفنش. منتظر تصمیمش و منتظر خواستنش. سکانس غم انگیزش هم اینه که این فرد میدونه هیچ وقت این انتظار به وصال ختم نمیشه، ولی ته دلش، میخوادش و یه ذره امید، هر چند پوچ، داره. تو این جور مواقع من انتظار دارم خدا یه
دانلود آهنگ دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید + متن وکیفیت
هم اکنون رسانه جاز موزیک ترانه دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید از همای مستان را آماده کرده
Exclusive Song: Homaye Mastan – “Divane” With Text And Direct Links In jazzMusic.blog.ir
متن آهنگ دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید  :
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
یه ساغرو پیمانه و دلدار نشایدپیمانه بباید زد‌‌ و تردید نباید
!!♩♬♫♪!!
بر دلبر دیوانه بگوئید بیایددیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
!!♩♬♫♪!!
هنگام به کوی در میخانه گذار استمی
برتری حضرت امیر المومنین و حضرت زهرا سلام الله علیهما بر همه‌ی مردم (به روایت اهل تسنن)
از جمله فضائل حضرت علی بن ابی طالب سلام الله علیه و حضرت زهرا سلام الله علیها، محبوبیت ایشان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌باشد چنانچه نسائی از علمای بزرگ اهل تسنن در خصائص چنین روایت کرده است:
۱۱۰- أخبرنی احمد بن شعیب ، قال : اخبرنی زكریا بن یحیى ، قال : اخبرنا ابراهیم بن سعد قال : حدثنا شاذان ، عن جعفر الاحمر ، عن عبد الله ابن عطاء عن ابن بریدة ، قال :
چند سال پیش، یکی از بچه‌های کلاس -سینا- که با هم رفیق بودیم، بهم گفت از شیدا -همکلاسی- خوشش اومده...من از ترم ۱، که نماینده بودم، با دختره گه‌گاهی حرف می‌زدم. صمیمی بودیم. می‌دونستم دختره از یکی از پسرا خوشش میاد... خیلی هم خوشش میاد. عاشق بود دیگه... بدجور هم عاشق بود.اما اینو به دوستم نگفتم... گفتم شیدا رو دوسش داری؟ برو بهش بگو... عاشقشی؟ برو بهش بگو...رفت گفت. و طبیعتاً، شیدا هم بهش گفته بود من آمادگی رابطه رو ندارم...بعد، سینا اومد پیشم گلایه کرد
به نام خدای مهدی (عج)


یک روز ابراهیم را در بازار ؛ در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم.دوکارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود.جلوی یک مغازه ؛ کارتن ها را روی زمین گذاشت.وقتی کارش تمام شد ؛ جلو رفتم و سلام کردم. بعد گفتم : آقا ابراهیم برای شما زشته ، این کار باربرهاست نه شما!نگاهی به من کرد و گفت: کار عیب نیست، بیکاری عیبه، این کاری هم که من انجام میدهم برای خودم خوبه، مطمئن میشوم که هیچی نیستم!!! جلوی غرورم رو میگیره! گفتم: اگه کسی شما رو اینطور ببینه خوب نی
در دیدار اقشار مختلف مردم: هرکسی که به ایران و امنیت آن علاقمند است باید در انتخابات شرکت کند. مجلس قوی از مؤلفه های قوی شدن ایران است و تشکیل مجلس قوی نیز به رأی بالای ملت وابسته است/ مردم گله هایی از وضع معیشتی دارند اما گلایه ها به اصل انتخابات مربوط نمی شود/ ممکن است کسی از بنده خوشش نیاید اما اگر ایران را دوست دارد، باید به پای صندوق رأی بیاید/ هرکس به ایران علاقه مند است و امنیت کشور، حل شدن مشکلات و گردش صحیح نخبگانی را دوست دارد، در انتخ
دیشب به بابا می‌گم: بابا وقتی دارم تست ادبیات می‌زنم، از یه سری از این شعرا خیلی خوشم میاد. مثلا همین یکی.و براش اون بیت رو می‌خونم. بابا هم یه لبخند می‌زنه و شعر رو برای خودش تکرار می‌کنه. 
بعد که دارم توی اتاق لباسم رو عوض می‌کنم، می‌شنوم که داره به مامانم می‌گه:نگاه کن سولویگ از چه شعری خوشش اومده: بکوب ای دست مرگ، ای پنجه‌ی مرگ/به تندی بر درم، تا در گشایم. یعنی از زندگی‌ش خسته شده که از همچین شعرایی خوشش میاد؟
و من با خودم لبخند می‌زنم
از اخرین داستانم خوشش نیومد. یکم چیز میز به عنوان دلیل مِن مِن کرد ولی مسئله این نبود. فقط دیگه چیزایی که توی من دوست داشت رو نمیدید. دیگه از داستانام خوشش نمیومد، دیگه از بحثام راجع به کلمات خسته شده بود. از باورم به چیزای غیرواقعی متنفر شده بود. دیگه هیچ کدوم از چیزایی که بخاطرشون بهم گفت بیا دوست شیم رو دوست نداشت. حرفاش بوی نفرت میدادن و نمیخواست قبولش کنه. کاراش تایید کردن نفرتشو و اون بازم قبول نکرد. رفت و قبول نکرد.اخرین داستانمم دوست ند
هفت نام امیر المومنین علیه السلام در قیامت (به روایت اهل تسنن)
موفق بن احمد خوارزمی از علمای اهل تسنن روایت کرده است:
۳۲۳- وبهذا الاسناد عن الإمام محمد بن أحمد بن شاذان هذا ، حدثنا أبو محمد عبد الله بن الحسین الصالح ، عن محمد بن على الاعرج ، عن محمد بن الحسین ابن عبد الوهاب ، عن علی بن الحسین ، عن الربیع بن یزید الرقاشی ، عن أنس قال : قال رسول الله : إذا كان یوم القیامة ینادون علی بن أبی طالب بسبعة اسماء : یا صدیق ، یا دال ، یا عابد ، یا هادی ، یا مه
دیدید یه وقتی فیلم یا سریالی به کسی پیشنهاد می‌دید و بعد می‌شینید با هم می‌بینیدش چه حسی داره؟ مدام انگار دوست دارید واکنشش رو بسنجید، دوست دارید خوشش بیاد، ارتباط برقرار کنه باهاش، دوستش داشته باشه؛ حالا، من این حس رو به این سرزمین دارم. وقتی کسی (از هموطنای خودمون) می‌گه از چیزی تو این خاک خوشش میاد، خوشحال می‌شم. ذوق می‌کنم اصلا.دیروز همکارم می‌گفت «سیبای پاییزی رو خریدی؟ امسال سیبا خیلی خوشمزه‌ان» و من تو دلم ذوق کردم که سیبای پایی
دوییدم سمتش  و با لبخند کلمه ی جدیدی که درست کردمو بهش نشون دادم.اونقدر برای نشون دادن کلمه‌م بهش ذوق داشتم که حتا چشم‌هام هم می‌خندیدن.منتظر بودم برام بخنده و بگه خیلی خوشش اومده تا کلمه‌مو بهش هدیه کنم ولی در عوض اون یه نگاه سرد به چشم‌هام انداخت و رفت.مات و مبهوت به جایی که چند لحظه پیش ایستاده بود نگاه کردم و  چند لحظه کاملا خشکم زد.سرمو پایین انداختم و به این فکر کردم که شاید واژه ای که ساختم اونقدر ها که خودم فکر می‌کردم قشنگ نشده.با
دیشب از استرس و البته ذوق درست حسابی خوابم نبرد همش استرس داشتم که خواب بمونم ساعت ۵ بالاخره بیدار شدم و دوش گرفتم و با طمأنینه شروع کردم کارهام رو انجام دادن از خونه که اومدم بیرون بوی خاک بارون خورده مستم کرد روانیم کرد اصلا و رایحه بهار تا پیاز بویاییم نفوذ کرد. عجیب فصلیه بهار هوا سرده ولی سرماش هم انگار نوازشت می‌کنه بهار نازنین با عطر شکوفه های سفید و صورتیش اومده که بگه بعد از جماد و سرما نوبت حیات و عشقه و گرما امیدوارم بهار توی مناطق
سلام!
مدت هاست هیچ چیزی ننوشته ام. شاید به همین خاطر هست که انگشتانم به طبع دلم لرزش خفیفی گرفته اند! مدت هاست در فضای مجازی سکوت کرده ام و حتی زیر عکس های اینستاگرامم هم هیچ چیزی نمی نوشتم و قسمت نظرات را همیشه می بستم. سکوت کرده بودم و کمی از این فضا اشباع شده بودم.
تو این مدت خیلی اتفاق ها افتاده و مسیر زندگی و شخصیتم به کلی تغییر کرده و شاید کمی شکل گرفته باشه.
ازدواج کرده ام، سرکار میرم، پراید مدل 84 گرفتم و خونه اجاره کرده ام. پس از ادای دین ب
ﻣﺮﺩ ﻫﺰﻡ ﺷﻨ ﺩﺭ ﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ کار ﺑﻮد، ﻧﺎﻬﺎﻥ ﺗﺒﺮﺵ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﺏ ﺍﻓﺘﺎﺩ و ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ!
ﺩﺭﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍ ﺑﺮﻭﻥ آﻣﺪ و ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﻔﺖ: ﺮﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘ؟ﻣﺮﺩ ﻗﻀﻪ ﺭﻭ ﻔﺖ، ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ آﺏ ﺭﻓﺖ ﻭ یک ﺗﺒﺮ مسی از آب بیرون آورد.
فرشته ﻔﺖ: ﺍﻨﻪ؟؟؟
ﻣﺮﺩ ﻔﺖ: ﻧﻪ!ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ یک ﺗﺒﺮ ﻧﻘﺮﻩ ﺍ ﺑﺮﺸﺖ، ﻔﺖ: ﺍﻨﻪ؟ﻣﺮﺩ ﻔﺖ: ﻧﻪ!!ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﻓﺖ ﺍﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﺎ یک ﺗﺒﺮ ﻃﻼ ﺑﺮﺸﺖ ﻔﺖ: ﺍﻨﻪ؟؟ﻣﺮﺩ ﻔﺖ:
رسول خدا ص فرمود هر که خوشش آید که خدا عمرش را دراز کند وروزیش توسعه دهد آید صله رحم کند زیرا روز قیامت رحم را زبان تن دو تیزی است که میگوید پروردگارا بپیوند هر که با من پیوست و ببر هرکه را ازمن برید و مردی ا روش خبر ظاهر خوب دیده میشود ولی چون خویشاوندیکه از او بریده نزدش آید اورا ه پایین ترین قعر دوزخ سر نگون کند 
چقد از خونه مون متنفرم از فضاش ...رنگ هاش..چیدمان تخمی ش  ...خاطرات پوچ و صدتا یه غازش..حتی از نفس کشیدن توش خسته ام... از تحمل ادمایی که نمیخوانت(البته من متوجه هستم که آدم منفور و غیر قابل تحملی هستم و حق میدم که کسی از من خوشش نیاد که واقعا چرا باید بیاد )..  کاش میشد فرار کرد...تا بینهایت..بدون سرخر
امروز روز چهارم است که من کاراموز شعبه ایکس هستم 
روز اول ، فکر کردم من می تونستم به جای کاراموز وکالت ، کاراموز قضاوت باشم ولی قسمت نبود . 
به هرحال روز هایی خوبی را می گذرونم . قاضی شعبه  ادم دوست داشتنی است ...شاید پنج یا شش سال بزرگ تر از من . طرفین دعوا که خارج می شوند،  می پرسد نظرت چیه خانم وکیل:)  و  منم اونقدر خوب براش تحلیل کردم که واقعا خوشش اومده . بچه های دفتر ادم های خیلی خوبی هستن و هنوز درگیر این هستن که من دانشجو دکتری ام..
روزهای خو
آدمها رو میشه از خواسته ها و اجتنابهاشون شناخت یا حتی تعریفشون کرد... از اهداف و رویاها.. یکی از چیزی خوشش میاد اونو هدف میذاره و  تلاش میکنه تا به یه خواسته ش برسه .. یکی دیگه هم از همون خوشش میاد اما چون تلاش نمیکنه میشه رویا واسش... تموم زندگیمون خودمون و دیگرانی میبینیم که روم به دیوار گلاب به روتون اره به ماتحت داریم (شما توی دلتون ورژن اصلیشو بخونین.. باحال تره :)) همش یه چیزی رو میخوایم اما زر میزنیم و هیچچچ کاری نمیکنیم... فقط الکی بهانه میار
 
#هر_روز_با_شهدا 
 
❇️ شهید ابراهیم هادی
 
در یکی از مغازه ها مشغول کار بود .یک روز در وضعیتی دیدمش که خیلی تعجب کردم. دوکارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود.جلوی یک مغازه کارتن ها را روی زمین گذاشت
 
وقتی کار تحویل تمام شد .جلو رفتم و سلام کردم .بعد گفتم: آقا ابرام برای شما زشته ، این کار باربرهاست نه کار شما!نگاهی به من کرد و گفت:کار که عیب نیست ،بیکاری عیبه،این کاری هم که من انجام میدم برای خودم خوبه، مطمئن میشم که هیچی نیستم.جلوی غرورم رو می گیره!
 
    
      دخترکی راه راه قسمت اول . 

ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو.............. مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین
امروز داماد کوچک اومده بود اینجا پول داده بود به مامان که بدن به من که برم یه هدیه برای روز زن برای خواهرم بخرم!! گفته من اینقدر سرم شلوغه نمی‌تونم برم. الان تازه دیر هم که شده.
یک ساعت بعد خواهرم اومد خونه‌ی ما، منم پولو گذاشتم کف دستش گفتم بیا بریم برات کادو بخرم، فقط قول بده امشب سوپرایز بشی! آخه من چه می‌دونم خواهرم چه مدل و طرحی دوست داره. سلیقه‌ی ما زمین تا آسمون با هم فرق داره. یه‌کم‌عذاب وجدان گرفتم، ولی دلم نمی‌اومد برم پولو بریزم ت
 
در آخرهای مطالعه‌ی کتاب همواره یکی از نزدیکانم در سرم می‌گشت ...اهل واجبات و محرمات هست اما مستحبات را خیلی مایل نیست به خاطر همین هم هیچ وقت ادعای دین دار بودن از او ندیده‌ام هر چند که رفتار دین‌دارانه بسیار دارد... نه یک‌بار غیبت کسی را کرده است نه از شنیدن غیبت خوشش میاید، نه زمانی که تحت فشار زیاد بوده ادب را کنار گذاشته نه تهمت زده نه خود خواسته دلی را رنجانده نه ... به قدری هست که نتوانم بشمارم... به لطف خدا همواره دلی داشته پر از گذشت و
نت دیروز عصر وصل شد . سر زدم به شبکه های اجتماعی . احوال دوستانم رو پرسیدم . زنگ زدم به وینگولی (: دو سه ساعت حرف زدیم . دوستان خارج از کشور خیلی نگران شده بودند . دلم آروم شد با دوستام حرف زدم . 
استاد ادبیات از داستانهام خوشش اومده بود . دیگه تصمیم گرفتم امروز و فردا داستانها را آماده کنم بفرستم برای یه جایی ...
بریم بچسبیم به زندگی ...
طی خواب بعد از ظهر، ذهنم فعال شده بود روی دوخت های تزیینی، بنابراین خواب عمیقی نداشتم، بخاطر سر و صدا پنبه چپونده بودم تو گوشم که فایده ای هم نداشت، همون کورسوی امیدم محمد از گوشم درآورد میکشید زیر دماغم قلقلکم بده
صبح هم یه ترفند دیگه....
وقتی داداش چهارمی هنوز اینجا بود این ماجرای هر روزه و صد البته دو طرفه بود
سلام دوستان
من پسرم، 21 سالمه، نمیدونم چرا یک مدت در حد یکی دو سال، احساس میکنم کسی از من خوشش نمیاد، با هیچ دختری نمیتونم ارتباط بگیرم،  نیتم هم بد نیست در حالی که خیلی خوب برخورد میکنم ولی تحویلم نمیگیرن و بعد یکی دو روز دیگه جوابم رو به زور میدن.
هر کسی چه دختر چه پسر به مشکل میخورن کمک شون میکنم ولی بعدش که کارشون راه افتاد یادشون میرم، یه کم، کم رو هستم و مثل بعضی از پسرهای امروزی اهل قرتی بازی و خیابون گردی نیستم.
لباس پوشیدن و ظاهرم در حد
، اندام زن به قدری زیبا بود که هر مردی را به گناه آلوده میکرد.
روزی زن زیبا برای خرید پارچه به مغازه پارچه فروش رفت، چشمش به پسرکی که در مغازه بود افتاد و از او خوشش آمد. از پسرک خواست پارچه ها را تا خانه حمل کند. هنگامی که به خانه رسیدند درب خانه را قفل کرد و به پسر جوان گفت: میخواهم امشب را با تو سر کنم، اگر مانع شوی با دادو بیداد مردم را خبر میکنم
پسرک پاک که آبروی خود را در خطر دید مجبور به قبول کردن پیشنهاد بیشرمانه او شد. زن زیبارو که هفت قلم آ
یک ‌اشتباه بزرگ: بدتر دانستن جنس مردم زمان خود از مردم زمان ‌گذشته 
خدا که این همه لجاجهای اقوام گذشته با پیغمبران خودشان را در قرآن بازگو کرده است، برای این است که همه و خود پیغمبر بدانند که ای پیغمبر! اگر مردم تو لجاج و عناد به خرج می‌دهند گذشتگان از اینها بدتر بودند، و مردم مسلمان هم اینقدر یأس و ناامیدی به خودشان راه ندهند.
یکی از فکرهای بسیار غلط همین است که ما مردم زمان خودمان را جنساً از مردم زمان پیشین بدتر بدانیم، چون وقتی که بدتر ب
درود و عرض ادب...
دلم میخواست با چند نفر که نمیدونن من کی هستم درد و دل کنم... 
زندگی هیچ وقت روی خوشش رو به من نشون نداده... از وقتی یادم هست توی خونه مون دعوا و گریه و غم بوده... پدرم یه فرد بسیار عصبی، دیکتاتور، ریاکار، خشن و بدون ذره ای محبت... مادرم هم یه زن ساده که بویی از برخورد اجتماعی و سیاست نبرده و نمیتونه توی جمع چهار کلام صحبت درست بکنه و فقط بلده غذا بپزه...
من و برادرم هیچ وقت نه محبتی دیدم نه نوازشی...، هر چی بوده دعوا، آبرو ریزی، خجالت زد
 
Te he echado de menos Todo este tiempo He pensado en tu sonrisa y en tu forma de caminar…
 
پ.ن:خداروشکر که دیالوگ باکس هست برای مثل امروزی که دلتنگی میکنم و شایدم گله میکنم و یکمی ام گریه میکنم...
پ.ن: ۹ ام فروردین اولین روز سخت ۹۹
پ.ن: چقد دوس دارم به یه نفری که تا حالا البوم terral پابلو رو نشنیده معرفیش کنم بعد بگم بیا باهم بریم گوشش بدیم و هر چند که اون خوشش نیاد شاید خودم حظ کنم=))
 آقا مهرداد خیلـی از غیبــت بدش میومد اصلا خوشش نمیومد جایی نشسته ڪسی غیبت کنه... سعی میڪرد مجلس رو ترڪ ڪنه...
تو خـونـه همیشه میگفتن دلـم میخواد تو خـونـه من غیبــت نباشه...دلم میخواد خدا و ائمه به خونه زندگی من یه جور دیگه نگاه ڪنن...
بسیار مهـربـان بودن و مودب..رفتـارش با فامیل و همسایه زبانزد بود انگار این مـرد خوبی تمام رو داشت،
هیـچ وقـت عصبـانیـت ایشون رو نمیشد دید بے انـدازه صبــور بودن
و مـدام ذڪــر لبش این بود ...و ڪفــی بـاللـه نـاصــر
یکی از دوستان شهیده مطهره هاشمی فر گفتن :
 وقتی باهم توی اردوی جهادی بودن، یه روز یکی از دختربچه ها از روسری مطهره خوشش اومد، مطهره معلم کلاس دومی ها بود، روسری شو درآورد داد به اون دختر و خودش روسری اضافی یکی از دوستامون رو سر کرد.
‍♂ XiaoJun (شیائوجون)
• اسم استیج:شیائوجونXiaojun (肖俊)
• اسم اصلی: شیائو دِجونXiao Dejun (肖德俊)
• اسم کره‌ای:سو‌ دوکجونSo Deok Jun (소덕준)
• موقعیت:  ووکالیست اصلی
• تولد:8 آگوست، 1999
• محل تولد:گوانگدونگ، چین
• قد: 170cm
•گروه خونی: A
•یونیت ها: WayV• فکت ها::
- شیائوجون در 17 جولای 2018 به عنوان‌ اس‌ام روکیز معرفی شد.- خانواده شیائوجون (پدر و برادرش) هم موزیسین هستند.- اون توی برنامه‌ی استعداد یابی چین به نام X-fire شرکت کرده.- شیائوجون‌ توی یه کمپانی چینی در شانگه
‍ ای خالق من ، پرده برانداز ببینم
عشقی که جهان عاشق آنست چه عشق است؟
دیوار ندارد و درش باز به هرکس
وابستگیش دربدری هست ، چه عشق است؟
سوزانده و از بوی خوشش عالم و آدم
چون باده زنان گشته از آن مست چه عشق است؟
سیراب کند با عطش هر تشنه لبی را ،
در بند کشد هرکه که دل بست ، چه عشق است؟
گویند که افلاک بنا شد به وجودش ،
هر دسته که همراه شده ، نگسست چه عشق است؟
از کرببلا جاری و در جوی جهان است
شاهراه جهان است نه بن بست ، چه عشق است؟
#احمد_یزدانی
#کربلا #اربعی
یک ماه دووم آوردم. آفرین به من.
فضای خالی دلتنگی داره؟ انگار داره.
خوشحالم و زندگی با وجود تمام به‌گایی‌ها روی خوشش رو داره نشون میده. امتحان و کوییز و تکلیف داره از روم رد میشه ولی خوبم. خوبم. واقعا. درکم از زندگی تغییر کرده یه ذره. رنگا رو سردتر می‌بینم. بوهای خوش به جای لذت‌بخش بودن بینی‌ام رو میسوزونن. در کل حس میکنم که همه دارن ادا درمیارن و کسی خود واقعیش نیست.
ولی کسی نظر نداد
چون مردم آفریقا نمیدانستند " غذا " چیست !
مردم آسیا نمیدانستند "نظر" چیست !
مردم اروپا نمیدانستند "کمبود" چیست !
و مردم آمریکا نمیدانستند "سایر
کشورها" چیست؟
تصاویر از روستای قاسم آباد تهرانچی
[عکس 620×414]
مشاهده مطلب در کانال
من فکر میکنم هر کدوم‌ از ما درونمون حداقل یکی از شخصیت‌های قصه‌های معروف رو داریم! مثلا کیه که از قصه‌ی شازده کوچولو خوشش نیاد؟ میدونی چرا اینقدر دوسش داریم؟ شاید چون هممون عمیقا میدونیم توی این سیاره تنهاییم. همه درونشون با این تنهایی آشنا هستن و تلاش میکنن وزنش رو بندازن رو دوش یه گل لاغر مردنی و عمیقاً غم چهل و سه بار تماشا کردن غروب رو میفهمن!


ادامه مطلب
هر کسی که دغدغه مردم را دارد، باید کاری کند که مردم به ایمان، تبعیت و اطاعت قلبی کشانده شوند، مردم ایران، مردمی مؤمن، دین باور، معتقد به مبانی و برای فداکاری در این راه آماده‌اند، بنا بر این کسانی که می‌خواهند مردم یک نقش عملی و عینی داشته باشند و حکومت الهی با جنبه مردمی توأم شود، باید جاذبه‌ها و زیبایی‌های این مسأله را از نظر عقل و منطق بشری تبیین کنند و مردم را برای حضور در صحنه به شوق آورند. مردم نیز با ایفاء نقش واقعی خود، همواره ناصر
حکایت واقعی 
✍️در بلخ زنی جوان و خوش چهره وجود داشت، اندام زن به قدری زیبا بود که هر مردی را به گناه آلوده میکرد.
روزی زن زیبا برای خرید پارچه به مغازه پارچه فروش رفت، چشمش به پسرکی که در مغازه بود افتاد و از او خوشش آمد. از پسرک خواست پارچه ها را تا خانه حمل کند. هنگامی که به خانه رسیدند درب خانه را قفل کرد و به پسر جوان گفت: میخواهم امشب را با تو سر کنم، اگر مانع شوی با دادو بیداد مردم را خبر میکنم
پسرک پاک که آبروی خود را در خطر دید مجبور به قبو
اسکندر یکی از نخبگان را از مسوولیتی که داشت عزل کرد و کاری پست به او داد .روزی اسکندر به او گفت : حالا ، حال و روزت چه طور است ؟گفت : " مرد به خاطر منصبش بزرگ و شریف نمی شود بلکه منصب است که به اندازه مرد بزرگ و شریف می شود ، پس مرد هر جا که هست باید پاک ، عادل و با انصاف باشد ."اسکندر که از پاسخ او خوشش آمده بود او را به جای اول خود برگرداند. بایدت منصب بلند بکوشتا به فضل و هنر کنی پیوند
نه به منصب بلندی مرد بلکه منصب شود به مرد بلند
#بهارستان_جامی
مردم‌شناسی[۱] یا قوم‌شناسی به بررسی و واکاوی ریشه و چگونگی دین، زبان، ساختار اجتماعی و پراکندگی نژادها، قومیت‌ها یا ملت‌ها می‌پردازد.
تفاوت عمدهٔ مردم‌شناسی با مردم‌نگاری توجه این دانش به جنبه‌هایی چون فرهنگ در گروه‌های انسانی گوناگون است. بنیادگذار قوم‌شناسی را آدام فرانتیشک کولار می‌دانند که در ۱۷۸۳ در وین کتابی پیرامون این موضوع منتشر نمود.
بدکاره بود
برادرش ،این کار را با او کرده بود
والدینش حرفش را باور نکردند
او را از آمریکا به ایران بازگرداندند
در ایران پسری از او خوشش آمد(ظاهری) و او را صیغه کرد
صیغه ی شان تمام شد
پسر او را به دوستش معرفی کرد و گفت چه کاره است
دوستش خواست همان کار را با او کند
اما در همان لحظه ی شروع، اشک صورت زن را خیس کرد
مرد صبر کرد و پشیمان شد
داستان زن را شنید و عاشقش شد
آری او بدکاره بود ولی مرد عقدش کرد
آری این شغل،اجبار برادرش بود
اجباری که سفری بد داشت و
گاه از مردم رای‌گیری می‌کنند تا رای مردم را از ایشان بگیرند، دستگیر کنند، اخراج کنند‌. بعد از انتخابات کُن فَیَکُن می‌شود، به آن که برنده نمی‌شود می‌گویند برنده باش و برنده می‌شود. روی خوش زندگی به بنده‌ی سلطان چند روزیست، روزیِ او به یک ترشرویی صاحب این بندگی بند است. این داستان کهنسال ده ساله‌ی ماست، ناز شست آن قماربازی که دست آخر همه چیزش را به خاطر خلق ببازد و دل مردم را ببرد. باید آن قدر خوب زندگی کرده باشی، آن قدر به خاطر سوار مردم
من موندم!!!
چرا مردم فرانسه که از حقشون دفاع می کنن ، دولتشون به عنوان دیکتاتور معرفی میشه. اما توی ایران مردم که اعتراض میکنن ، میشن اشوب گر؟؟؟؟
اوضاع این روزهای ایران ، تاریخ قبل از انقلاب رو مرور می کنه.
.................
قبل از به اصلاح انقلاب اقابون در زمان پهلوی! وقتی مردم در مورد چیزی اعتراض میکردن ، یکی از حربه های حکومتی این بود که فردی به نام شعبان بی مخ که از گنده لات های تهران بود ، میزاشتن جلوی مردم تا از مردم بر علیه مردم ! استفاده کنن و ای
امروز از دندهٔ خواب پاشدم. نمیدونم چرا اینقدر خسته ام و خوابم میاد همش خمیازه میکشمو هنوز که هنوزه شروع نکردم به کار کردن. کلی از کتابم مونده چرا این کتابو تموم نکردم؟ خیلی نثر راحتی داره و کتاب خیلی باحالیه من خیلی خوشم اومده ازش. الان اگه بشه و نخوابم میخوام دست بگیرمش قرار گذاشته بودم با خودم امشب تمومش کنم اما با این وضعی که دارم عمرا بشه. میخواستم برم کتابخونه که خواب موندم :( حوصله باقی کارامم ندارم. میدونم نباید اینجوری باشم :( ولی دست خ
سلام
همه ی ما آدم ها چه بخواهیم چه نه، یه سری مشکلات ظاهری تو بدن مون داریم، یه سری مشکلاتی که امکان داره وقتی ازدواج کردیم طرف مقابل مون ببینه و تو ذوقش بخوره، سیاهی یا سفیدی پوست، جای جوش، ترک پوستی، سایز و خیلی چیزهای دیگه که برامون خوشایند نیست و حتی امکان داره بعد ازدواج یه سری چیزها مشکل ساز بشه یا همسرمون خوشش نیاد.
و خب با توجه به گسترش فضای مجازی و هزار جور عکس و فیلم و پوشش در جامعه و خیلی عوامل تحریک کننده، با توجه به این ها منی که د
امروز، روز جمعه، یک اتفاق عجیب افتاد... اتفاقی ک مرا ب دوردستها برد و یک روز مرا در قبضی شدید کشاند.
ب یاد وبلاگی ک سه سال پیش ساخته بودم و با هزاران خاطره و فراز و نشیب روی آن کار کرده بودم و ب دلایلی حذفش کرده بودم...
من ب دستور آنرا حذف کرده بودم و یکماه پیش ب دستور، مجددا احیایش نمودم. منتها با یکسری حذف و یکسری تغییرات اساسی.
تمام پستهای آن وبلاگ را حتی با تاریخ نگارش و انتشارشان در سیستم خود ذخیره کرده بودم.
دوباره شروع کردم ب گذاشتن پستها با
دست میذارم روی شکمم، انگار که یه چیزی توش تکون میخوره
خیالم راحته که بچه ای اون تو نیست چون امکان نداره که باشه،
تکونا بخاطر حبابای نفخه توی شکمم. رفتم دکتر و قطره داد، بعد از هر وعده غذایی ۳۰ قطره با قطره چکان که جمعا میشه نصف قاشق مربا خوری
ذهنم درگیر باباست
ذهنم درگیر خودمه
ذهنم درگیر ازدواجیه که میخوام بکنم و ترس از اینکه به بلوغش نرسیده باشم هنوز
ذهنم دریگر خودمه
درگیر مامان
مامان که انگار افسردگی گرفته، داره میگیره، از اینکه کتاب نمیخ
سلام دوستان امیدوارم خوب باشید 
ایلوستریتور یکی از بهترین نرم افزار در بین نرم افزار های گرافیکی هستش کار باهاش بعد از اینکه به فتوشاپ مسلط شدید 
خیلی راحتتر میشه فقط یه چند تا ابزار اضافه داره و واسه همینه که طراحی در محیط ایلوستریتور خیلی راحتر نسبت به فتوشاپ هستش 
خب هیچ کس از توضیح های بلند خوشش نمی آید بریم سراغ اموزش 

1-اشنایی با ابزار ستون چپ
2-اشنایی با نوار ابزار
3-ساخت یک پرژه تمرینی
4-سخن اخر
سلام دوستان امیدوارم خوب باشید 
ایلوستریتور یکی از بهترین نرم افزار در بین نرم افزار های گرافیکی هستش کار باهاش بعد از اینکه به فتوشاپ مسلط شدید 
خیلی راحتتر میشه فقط یه چند تا ابزار اضافه داره و واسه همینه که طراحی در محیط ایلوستریتور خیلی راحتر نسبت به فتوشاپ هستش 
خب هیچ کس از توضیح های بلند خوشش نمی آید بریم سراغ اموزش 

1-اشنایی با ابزار ستون چپ
2-اشنایی با نوار ابزار
3-ساخت یک پرژه تمرینی
4-سخن اخر
سلام بچه ها 
دقیقا ۱۲ روز دیگه اولین ماهگرده منو عشقه زندگیم دیانه
دارم کارای خیلی زیادی میکنم که میدونم خوشش میاد
انقد ذوق دارم که نمیدونم چیکار باید کنم ... دعا کنین منو ک از پس 
عشقی که دیان داره بهم بربیام و براش کم نذارم
مرده زندگیم عاااااااشقتم دوستت دااااااارم❤❤❤❤❤❤❤
ولی منتها برامون دعا کنین خیلی یه مشکلی پیدا شده که انشاءالله زودی با
خواست جفتمون حل میشه
دوستتون داریم منو دیان
❤hosna-diyan❤
امشب ه لا به لای حرفاش
شوخی شوخی بهم گفت که دوست نداشته که وقتی حالش بد بوده باهاش رفتم بیمارستان :/
می گفت من میخواستم خودم برم تو خودت یهو بیدار شدی اومدی
گفت دوست داشته تنها بره
و خوشش نمیاد وقتی میره دکتر کسی باهاش بره
جوابش رو شوخی طور دادم
اما واقعا ناراحت شدم
تشکر هیچی
این بود مزدم؟
من خیلی خوشم اومده که چند ساعت تو بیمارستان در به در این عتیقه بودم؟
واقعا که بی نمکه دستم
چرا این بشر انقدر بی چشم و روئه؟ 
شش رسول از شش جهتچون جسد مردم را که کار کن او بود شش جهت بود، پیش و پس و راست و چپ و زیر و زبر ایزد تعالی شش رسول کارفرمای بفرستاد سوی ایشان، چنان که به مثل آدم علیه ‏السلام ، از سوی سر مردم آمد و نوح علیه ‏السلام از سوی چپ مردم آمد و ابراهیم علیه‏ السلام از سوی پس مردم آمد و موسی علیه ‏السلام از سوی زیر مردم آمد و برابر آدم علیه‏ السلام و عیسی علیه ‏السلام از سوی دست راست مردم آمد، برابر نوح علیه ‏السلام و محمد مصطفی صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله
کاش یه دختر اسکاتلندی بودم که صبح به صبح با سگش می‌رفت لبِ ساحل، تفریح. البته اینکه اسکاتلند ساحل داره یا نه رو نمی‌دونم. بعد گیتارش هم با خودش می‌برد و شروع می‌کرد به نواختن. بعد بطری آب معدنیِ دماوند پرت می‌کرد به دوردست‌ها که سگش واسش بیاره. سگه هم خوشش میومد و هی هاپ هاپ می‌کرد و خودشو می‌مالوند به شن‌های ساحل. بعد همونجا، یه پسرِ اسکاندیناوی عاشقش می‌شد و به دلیل جبر جغرافیایی، از هم جدا می‌شدن. دختره هم افسردگی می‌گرفت و مدام سیگ
بدانید و آگاه باشید که قراره بیشتر از این ها با این دیواره آشنا بشوید.
یه جوریه که مامانم که خوشش نمی اومد من یه چیزایی بچسبونم به در و دیوار،
اتاقم الان عاشق این دیواره شده و خلاصه و اینا دیگه...
بعد این هر بار که یه چیزی بش اضافه کردم یه عکس ازش اپ میکنم که ببینین.
روی اون کاغذا و رو اون برگه نوتا جملات انرژی+ نوشتم،
(اگه کنجکاوین بدونین چه خبره:>).
من یک پسر هستم ولی ای کاش یک دختر بودم.
اون وقت زمانی یک دختر می دیدم کمتر بهش نگاه می کردم و آه می کشیدم که چه متلکی بهش بگم که خوشش بیاد.
اون وقت وقتی عکس یک دختر میومد کمتر روش زوم می کردم شاید اصال بهش نگاه نمی کردم.
اون وقت وقتی مادرم می گفت برو فالن چیزو بیار کمتر سرم تو گوشیو بود برای چت کردن با دختره .
اون وقت دیگه الزم نبود وسط عروسیه جلو مه فامیال برقصم که شاید دختره نگاه کنه یا نکنه.
اون وقت زمانی که چشمام میشد قلعه شهواتم راه نمی افتادم
بسم الله الرحمن الرحیم
میدونین چرا اون همه جمعیت که باامام حسین بودند،همگی امام رو شب عاشورا ترک کردند و فقط۷۲تن موندند؟
بخاطر اینکه جوانمرد نبودند...یعنی عزم راسخ نداشتن...مثل اینکه تاامروز گلی نماز و قران بخونیم،به فرامین الهی عمل کنیم اما بدلیل استقامت نداشتن در راه حق با بدست اوردن اندکی مال و ثروت بگیم دیگه تموم شد برم پی دنیا و خوش بگذرونم...
وضعیت ماهم اینطوره،نگیم اگه مااون موقع بودیم ماهم شهید میشدیم و فلان...ماهم مثل بقیه افراد اون
بسم الله الرحمن الرحیم
میدونین چرا اون همه جمعیت که باامام حسین بودند،همگی امام رو شب عاشورا ترک کردند و فقط۷۲تن موندند؟
بخاطر اینکه جوانمرد نبودند...یعنی عزم راسخ نداشتن...مثل اینکه تاامروز گلی نماز و قران بخونیم،به فرامین الهی عمل کنیم اما بدلیل استقامت نداشتن در راه حق با بدست اوردن اندکی مال و ثروت بگیم دیگه تموم شد برم پی دنیا و خوش بگذرونم...
وضعیت ماهم اینطوره،نگیم اگه مااون موقع بودیم ماهم شهید میشدیم و فلان...ماهم مثل بقیه افراد اون
علی به مالک اشتر گفت: ‏«باید محبوب‌ترین کارها نزد تو اموری باشد که در جهت رعایت حق از همه کامل‌تر و از نظر عدالت شامل‌تر و از نظر رضایت عمومی مردم جامع‌تر باشد زیرا خشم توده مردم خشنودی خواص را بی‌اثر می‌سازد اما ناخشنودی خاصان با رضایت عامه مردم جبران پذیر است»
نفس به بوی #خوشش مشکبار خواهم کرد
چو شمع صبحدمم شد ز مهر او روشن
که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد
#حافظ
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
من و مادرم اخلاقیاتمون نقطه مقابل همه .
آهنگ هایی که من گوش میکنم مادرم دوست نداره و  آهنگ وفیلمایی که اون خوشش میاد من نمیپسندم.
سلیقمون تو خرید کردن وانتخاب لباس هم .... تفاهم نداریم.
ولی کاملا باهم کنارمیایم و به علایق همدیگه احترام میزاریم.
اما تنها مسئله ای که باهاش به تفاهم نمیرسیم اشپزی و خیاطیه...
هرچقدر اون خیاطی و دوخت ودوز  دوست داره من بیزارم 
اصلا منو شکنجه کنند ولی نگن بیا خیاطی یادبگیر :)
ادامه مطلب
نمی دانم کحا متنی با این مضمون خواندم که: مردم به یک سردرد معمولی خود بیشتر از خبر مرگ من و شما اهمیت می دهند. شاید همین باید دلیلی شود برای اینکه کمتر از قضاوت شدن بترسیم یا نگران دیدگاه "مردم" باشیم و شاید دلیلی باشد که کمتر احساسات خود را با دیگران به اشتراک بگذاریم.
معمولاً یکی از دلایلی که برای تاخیر یا ازدواج نکردن و مجرد ماندن مردان و زنان ایرانی گفته میشه کمبود فرصت های شغلی و مخصوصاً عدم امنیت شغلی هست، چون تو ایران بیشتر از ... درصد قرارداد های کار زیر 1 سال هست و جوان ایرانی نمیتونه با خیال راحت روی درآمدش حساب باز کنه و برنامه ریزی‌ و اقدام به ازدواج و تشکیل خانواده بکنه. 
ولی آخه تو آمریکا هم این طور هست تو آمریکا مثل آلمان قوانین حمایت کننده نیروی کار وجود نداره و کارفرما حتی اگه با کارگرش قرادا
رسول خضری در گفت‌وگو با تابناک: تصمیمات خلق الساعه مردم را زمین‌گیر کرده است/ اگر مردم چیزی نمی‌گویند از بزرگواری خودشان است.
بزرگواری مردم یا ...؟
اما حرفش درسته، تصمیمات کشور مبنای درستی ندارد و حسی است گویا
مردم به داد خودتان برسید
دختری درون من است  با چشمانی به سیاهی فضای بیکران و موهایی به تاریکی شب. فرزند ماه است و از تنهایی در شب بیشتر از هر چیزی خوشش می آید. اکثر مواقع خیره میشود به هیچ چیز و در مورد همه چیز فکر میکند. بالاترین خوش بختیش قدم زدن زیر باران در حال گوش کردن به موسیقی است. زندگی را ساده می‌گیرد اما ساده نیست. زیاد گریه می‌کند و من به برق چشمان بارانی اش ایمان دارم.
دوستش دارم بیشتر از تمام قسمت های دیگر وجودم. بعضی اوقات تنها دلیل زنده بودنم است و تنها د
خواهرم میگه بنیامین نچسب ترین آدمیادمیکه تو عمرم دیدم 
خب شاید در ظاهر اینجوری بنظر بیاد
ولی اون بنی رو وقتی شبیه یه بچه گربه ملوس و دوست داشتنی میشه‌ ندیده...
اون لحظه هایی که من براش ذوق می کنم ...
البته مهم اینه به چشم من زیباست و اتفاقا چسبنده
میگن آدم از کسی‌خوشش میاد که اخلاقش ترکیبی از اخلاق‌  خانواده شه 
بنی انگار مجموعه از رفتار های خانواده کوچک ما رو داره 
و جای‌ خالی مامانم رو برام پر کرد ک بعد از اون حالم خیلی بهتر شد ...
پ ن: بزرگتر
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی یه پنگوئن عاشق یه پنگوئن دیگه ای میشه
 کل ساحل رو میگرده و قشنگترین سنگ رو انتخاب میکنه ،
 اون رو واسه جفت ماده میبره ، اگر ماده از سنگ خوشش اومد و قبول کرد جفت هم میشن؛
ولی اگر قبول نکرد پنگوئن نر احساس میکنه سنگی که پـٓیــدا کرده اصلا قشنگ نبوده و اونوقت اونو میبره زیر آب لای مرجانها میندازه تا دیگه هیچ پنگوئنی
 اشتباه اونو تکرار نکنه و نا امید نشه .
اما ما هی اشتباهات خودمون رو تکرار ، تکرار ، تکرار و به دیگران ه
رهبر انقلاب:ملت طرفدار ایستادگی، مقاومت و نه گفتن به استکبار استمردم با حضور در مراسم نشان داد که طرفدار مقاومت استکسانی که سعی میکنند چیز دیگری از مردم ما به دنیا نشان دهند با صدق رفتار نمی کننداون چند نفری که به عکس سردار شهید عزیز ما اهانت میکنن، مردم ایرانند!؟ آمریکایی ها می گویند در کنار ملت ایران هستیم، دروغ می گویند، اگر هم می خواهند در کنار ملت باشند در واقع می خواهند خنجر خود را در بدن ملت فرو کنند
سلام 
من دختری ۱۶ ساله م، پسر عموم از من خوشش میاد البته تا حالا مستقیم بهم نگفته ولی از حرف ها و رفتارش میشه فهمید. پسر خیلی خوب و آقاییه، قصد بدی نداره و به نظرم قصد ازدواج داره، ولی من اصلا نمیتونم به ازدواج باهاش فکر کنم، همین که پسر عموی من باشه برام کافیه.
ایشون یک سال از من کوچیکتره و اگه حسی هم داشته باشه به نظرم خیلی زودگذره. من دوسش دارم و نمیخوام باهاش بدرفتاری کنم و آسیبی بهش بزنم، ولی میخوام که این حس از سرش بیفته چیکار کنم؟
مرتبط:
ی
آقای حسن روحانی به عنوان یک رئیس جمهور شایسته نیست که چند سال نان و آب مردم را به برجام گره زدی، حق مأموریت ، اضافه کار ، پاداش ، سفرهای کشورهای خارجی و... رفتی .
حالا باز هم در صدا و سیما به مردم می گویی آمریکا و اروپا قابل اطمینان نیست و از یک طرف دیگر در مراسم بازگشایی دانشگاه ها در سال 1398 خطاب به قشر دانشجو می گویی بایستی مسائل استراتژیک را به همه پرسی مردم گذاشت.
خود تو یک نمونه شکست خورده از ایده انتخابات و همه پرسی هستی. این رفتار تو به نوعی
مدرسه شیک بود شادترکل محیطش همه دلباز ترباغ گل و سبزه کند باصفاتابلو زیبا و سرود از قضاگردش بیرون و ز پیک نیک ها کاشی خوشرنگ و سرامیک هاگلدان پر گل که بود پُر ز بوگشته پر از شادی و از هایوهوخط قشنگ، منظره ای دلنشینخوشگلی رنگ کمد ها ببینکل کتابخانه شود با صفابوی خوشش رفته به روی هواروپوش زیبای پر از برگ و گلخنده و شادی بنمایند کُلقاری خوش صوت در آن‌صبحگاه روحیه بخش است در آن جایگاهچون که شرایط همه مطلوب شدمیل و رغبت به همه خوب شدچون که کسی خد
⁦۲۶۸۸⁩ - «اسدالله علم» معتمد «محمدرضا پهلوی» در خاطرات خود با اذعان به نارضایتی مردم از رژیم پهلوی، می‌نویسد: "متأسفانه مردم (از وضعیت کشور) راضی نیستند. یعنی طوری با آنها رفتار می‌شود که مثل مردم مغلوب در قبال یک قدرت غالب می‌باشند ... مردم میل دارند به حساب باشند و رفاه قضائی و اجتماعی داشته باشند ...»منبع: خاطرات علم، جلد سوم، ص۳۵۲ (۶ دی ۱۳۵۲)
دانلود فایل اصلی 
اگر بخواهم صادقانه و براساس واقعیت بنویسم، میگویم "به مردم ایران بدبینم". لااقل در این برهه از تاریخ که ما زندگی میکنیم نمیتوان به مردم اعتماد و برای مردم مبارزه کرد. مردم کشور ما در این مقطع تنها منافع کوتاه مدت شخصی را معیار تمامی کارهایشان قرار میدهند و هیچ به "منفعت ما" که تاثیری طولانی مدت و سازنده دارد، علارغم اینکه امکان دارد نفع شخصی نداشته باشند، فکر نمیکنند. این یک توصیف از مردمی است که نباید برایشان جنگید، و این انفعال موجب ستمدید
Kiki's delivery service
بین خانواده های جادوگر رسمه که وقتی دختر 13 سالش شد، یه شب که ماه کامله از خونه بره و توی یه شهر بدون جادوگر مستقر بشه و یک سال آموزش های جادوگری ببینه. کیکی هم همراه گربه ی سیاه سخنگوش، جی جی، سوار جاروی مادرش میشه و یه شهر جدید پیدا میکنه اما همون اول کار وجهه ی خودش رو خراب میکنه و میبینه مردم اونقدر ها هم که فکرشو می‌کرد مشتاق دیدن یه دختر بچه جادوگر سوار روی جارو نیستن. توی شهر سرگردون میشه تا اینکه یه خانم شیرینی پز رو میبینه
2395 - «مهدی جلالی» اپوزیسیون فراری که
آمریکا را ارباب خود و دیگر مخالفان جمهوری‌اسلامی می‌داند، به مردم ایران
بابت عدم‌حمایت از گروه‌های اپوزیسیون فحاشی کرد و گفت: “مردم ایران
بی‌عرضه هستند و لیافت شاه را نداشتند. خاک بر سر این مردم. من جزو این
مردم نیستم ...”منبع: www.yon.ir/mzdr70دانلود فایل اصلی
من واقدس ( خاله همسنم ) توی یک مدرسه بودیم دوران ابتدایی.
من کلاس اول ، اون دوم .
زنگ های تفریح باهم بودیم و بشدت هوای همو داشتیم.
اگه یکی منو اذیت  میکرد اقدس به حسابش میرسید ، اگه زمستون اقدس دستاش یخ میزد من دستکشامو میدادم بهش
عشق بودو علاقه بین ما موج میزد اونم مکزیکی!
البته دعواهم داشتیم ، یکی از مخوف ترین دعواهامون سر پسر همسایه بود!!
بابابزرگم اینا یه همسایه داشتن که خیلی خانواده محترمی بودن دختر وپسری داشتن به نام های
عاطفه وعلی!

ادامه
پسری بیست و هشت ساله هستم که در چند موردی که به دختران در یک سال گذشته ابراز علاقه کرده ام با فواصل تقریبا چهار ماه، یعنی سه مورد بودن هر چهار ما تقریبا که به کسی علاقه مند شدم، اما با توجه به جواب نه که شنیدم خواستم بپرسم که زمان صحیح ابراز علاقه به دختران کی است؟، چه زمانی می‌توانیم احتمال بیشتری بدهیم که شخص مورد علاقه ما به ما جواب مثبت بدهد؟
یک بار در یک کلاس زبان کلی درباره یک دختر خیال‌ پردازی کردم و پا روی دل خود گذاشتم اما نهایتا ابر
حضرت صادق  ع فرمود هیچگاه  پیغمبر  ص با مردم  واز عمق عقل خویش سخن نگفت بلکه میفرمود ما گروه پیغمبران ماموریم که با مردم باندازه خودشان سخن گوییم    16 امیرالمومنین ع فرمود دلهای نادانان طمع ها از جا بر میکنند و ارزو های بی جا در گروشان میگذارند و نیرنگها بدامشان میاندازند   17 جضرت صادق  ع فرمود با عقلترین مردم خوش خلق ترین انها است
سونی فرسنگ ها با روزهای خوشش در دنیای موبایل فاصله دارد اما هنوز هم قصد ترک این بازار را ندارد. کمپانی ژاپنی پس از کاهش مداوم سهمش در این حوزه تصمیم گرفت با دل کندن از بازارهای خاورمیانه، هند و قاره آمریکا تنها روی بازار داخلی، هنگ کنگ، تایوان و اروپا تمرکز کند.
ادامه مطلب
عجیبه ولی چند وقتیه حس حماقت می کنم وقتی حس می کنم ممکنه یکی ازم خوشش بیاد ! شاید چون پیش خودم میگم توهمه و از حس بعدش می ترسم ، از حس بعدش وقتی بفهمی کاملا اشتباه میکردی و یه رفتار دوستانه ی ساده بوده ، آخ که چقد از دنیای دو جنسیتی بدم میاد:)))
جالبه حتی وقتی می بینم کسی صفحات اجتماعیم،مثل توییتر، رو فالو کرده تعجب میکنم ، چون فکر می کنم اگه خودم مخاطب صفحه ی خودم بودم فالوش نمی کردم و مثل یه صفحه ی معمولی و گذرا بهش نگاه می کردم !! یعنی واقعا بعضی
اتحاد نوری حضرت امیر المومنین علیه السلام با حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله
سید بن طاووس رضوان الله علیه به نقل از جلد دوم کتاب دلائل الامامة طبری شیعی رضوان الله علیه که امروزه مفقود است نقل کرده است:
فیما نذكره من كتاب (الدلائل) لمحمد بن جریر الطبری، فی تسمیة جبرئیل علیه السلام لمولانا علی علیه السلام فی حیاة النبی صلى الله علیه وآله أمیر المؤمنین وسید الوصیین. فقال ما هذا لفظه: حدثنا أبو الفضل محمد بن عبد الله قال: حدثنا عمران بن محسن بن
سونی فرسنگ ها با روزهای خوشش در دنیای موبایل فاصله دارد اما هنوز هم قصد ترک این بازار را ندارد. کمپانی ژاپنی پس از کاهش مداوم سهمش در این حوزه تصمیم گرفت با دل کندن از بازارهای خاورمیانه، هند و قاره آمریکا تنها روی بازار داخلی، هنگ کنگ، تایوان و اروپا تمرکز کند.
ادامه مطلب
به خاطر اون موقع هایی که از کسی به جز خدا یاری خواستیم از خدا طلب مغفرت کنیم .
خدا خوشش نمیاد موقع گرفتاری در خونه ی کس دیگه ای رو بزنیم .
خدا می گه مگه من نگفتم خودم برای تو کافی هستم ، پس چرا بدون امید به من سراغ کس دیگه ای رفتی؟! 
من خودم تا ته رفاقت باهاتم 
 
خرس خیاط صبح به صبح، وقتی همه مردم خوابند چند قطره اشک می ریزد. این قطره اشک همراه با سیلی از آب بینی و  درد قفسه سینه همراه است. 
گاهی وقتی لقمه پنیر و خیار مانده از شب قبل را می گذارد دهنش یک قطره اشک هم مانند سس روی لقمه اش می چکد و می خورد.
خرس خیاط عادت دارد دل برای خودش بسوزاند. چون هیچ کس خبر ندارد چه بر سر زندگی و روزگارش آمده. هیچ کس خبر ندارد در جزیره ی تنهایی اش چه می گذرد. همه از کم پیدا بودنش شاکی اند و فکری که خودشان دلشان می خواهد را
بنده از ادامه حضور در نماز جمعه و اقامه نماز معذورم. ائمه جمعه اگر نتوانند به مسئولیت عمل کند، نزد خداوند مسئول خواهد بود. خداوند فرموده‌است که اگر مردم مشکلی داشتند، به نماز پناه برده و مشکل خود را برطرف کنند. مردم صدها مشکل دارند که باید این را امام جمعه بیان کند و اگر بیان کرد و مشکل مردم رفع شد، نشانه این است که خوب بیان کرده، اما اگر مشکل مردم رفع نشد، امام جمعه نتوانسته‌است مطلب را خوب بیان کند.
 
خرید کتاب
امام صادق ع فرمود   رسولخدا  ص فرمود سازگاری با مردم نصف ایمانست و نرمی با انها نصف زندگی است  سپس امام صادق ع فرمودبانیکان در پنهان امیزش کنید وبا بدکاران در اشکار وبر انها حمله نکنید که بر شما ستم کنند زیرا زمانی برای شما پیش اید که دینداران نجات نیابدجز اینکه را مردم ابلهش دانند و خود او هم اماده باشد و تحمل کند که باو گویند ابله وبیعقل است امام صادق ع میفرمود گروهی از قریش با مردم کم سازکاری کردند از قریش رانده شدند  در صورتیکه بخدا ی سو
در یکی از قصه های خودم، زنی را شناختم که هیچ وقت دوست نداشت منطقی فکر کند. چون از اینکه معشوقش با آن صدای ملایم بعد از هربحث و ابری شدن آسمانی میگفت داری اشتباه می کنی خوشش می آمد. یکی از روزهایی که عشق در متوسط ترین درجه ممکن در کل روز لم داده بود، او از گل فروشی آن ور خیابان که تابلوی ال ای دی داشت دسته گلی خرید. بعد به این فکر کرد که چرا هیچ وقت قرار نیست در پیچیدگی این دنیا، علتی را درست همانطور که هست درک کند. اینکه مجبور بود فقط از معلول ها اث
هوالرئوف الرحیم
ریزش موی شیردهی امونم رو برید.
موهامو دادم به دست مشاطه بانو، مامان خانم و تا گوشم کوتاه کردم.
چند ماهه خودش حل می شد، ولی اینکه نمی تونستم شونه اش کنم حالم رو خراب می کرد. و اینکه یواش یواش داشت دم موش می شد.
اتفاق خوب دیگه هم اینکه باقیمونده ی دکلره هم از بین رفت و از شرش راحت شدم. دیگه بیجا بکنم برم سراغش.
 
 
 
رضا خیلی خوشش اومد.
مخصوصا که کلی پول سیو شد.
دست مامانم طلا.
سری که برای سرداری آماده شده است شیری است که شغالان و روبهان از آن می ترسند، فرزندان انقلاب، سرداران انقلابند و نه تنها از جان و مال در راه اسلام و انقلاب اسلامی می گذرند بلکه در راه سازندگی و جهاد هرگز خسته نمی شوند و از پای نمی نشینندکسانی که برای مردم کار نمی کنند نمی توانند فرزندان انقلاب را از کار کردن به مردم باز دارندنفرین و ننگ بر کسانی که سفره مردم را خالی می کنند و مردم را می خواهند ناراضی کنندهر چند پول و پله ای نداشته باشیم همت کار
سلبریتی های دلسوز که سفرهای خارجی شون تو  اوج  مشکلات مردم سیل زده قبول باشه ، واجبات مالی شرعی و قانونی خودشون رو اعم از مالیات و خمس  بپردازند کافیه و لازم نیست برای جمع کردن پول از مردم زحمت بکشند که برخی شون یک سال آنها را نگه دارند، بعد بخوان سالن تئاتر بسازند؛ به اندازه کافی ارگان های جمع کننده کمک ها از مردم داریم.
http://ziarani1.blog.ir/
 
بالاخره مستند بیگانه های آشنا بعد از 8 ماه تلاش و پیگیری، امشب بعد خبر شبانگاهی ساعت 22 از شبکه 3 سیما پخش میشه.
 
فروردین و اردیبهشت ماه امسال که رفتیم لرستان و خوزستان فکر نمی کردم ساخت این مستند انقدر انرژی و زمان ببره اما خدا رو شکر بالاخره تلاش ها نتیجه داد و امیدوارم کار خوبی از آب در اومده باشه و مخاطب خوشش بیاد.
 
مستند روایت متفاوتی از سیل ابتدای امسال هست و ارتباطی هم با شهادت حاج قاسم سلیمانی داره.
 
اگر این مستند رو امشب نتونستین بب
تنها راه نجات مردم عراق از بیکاری ، نا امنی و ...  بستن سفارتخانه (جاسوس خانه) آمریکا و احتمال زیاد عربستان در این کشور می باشد. شاهد این مدعا آن است که آمریکا بزرگترین سفارتخانه اش را در عراق - با پول مردم عراق - ایجاد کرده است .
 فضیل گویدبامام صادق ع عرضکردم مردم این امر امامت دعوت کنیم فرمود  ای فیضل، چون خدا خیر بنده. یی را خواهد  بفرشرشته یی امر کند که گردن اورا خواه
 ناخواه اورا داخل ام. امامت کند 4 امام صادق ع فرمود این امر امامت خودرا برای خداقرار دهید نه برای مردم زیرا انچه برای خداست عملیکه برای خدا خالص. باشد خود او پاداش ثوابش را عطاکند و انچه برای مردم باشد باسمان بالا نرود پذریرفته خدا نگردد بر سر دین خود با مردم ستیزه نکنید زیرا  ستیزه.  بیمار  کننده دل
دعوت کردنِ مردم به امام زمان و شناساندنِ حضرت
هر کس به میزان علم و دانش خود، باید مردم را به سوی امام دعوت نماید و مردم را به ایشان نزدیک نماید و نشر معارف مهدویت از جمله این کارهاست. شخص دعوت کننده باید علاوه بر حکمت علمی، دارای حکمت عملی بوده و بصورت عملی مردم را با حضرت آشنا نماید زیرا تاثیر بیشتری دارد.
☀️ امام معصوم میفرماید: همانا عالِمی که به مردم معارف دینشان را یاد میدهد و ایشان را به امامشان دعوت میکند، از هفتاد هزار عابد، برتر است.
آقای حسن روحانی بیان می کند چرا برای بعضی افراد به هر اتهامی ، پرونده سازی می کنید (منظور پرونده حسین فریدون برادر ایشان است)
این سوال مطرح است که آیا هر فردی که به مصالح مردم ایران خیانت می کند ، نبایستی تحت کنترل و با وی برخورد شود. آقای رئیس جمهور یا شما با ایشان همدست هستی یا این که از اینکه نمی توانی همچون قوه قضائیه به مردم خدمت کنی ، حسادت می کنی یا اینکه ناقلا داری از مصالح مردم ایران بهره برداری سیاسی می کنی در حقیقت نوعی خیانت به مردم
مینا تو دانشکده ما بود. دختر خونگرم و مهربونی بود.
یه روز تصمیم گرفتم دعوتشون کنم خونمون. وقت شام که شد سفره شام رو جدا انداختیم. با اینکه خونه ما خیلی کوچیک بود ولی من و مینا رفتیم تو آشپزخونه تنگ دوتایی نشستیم لوبیا پلو خوردیم. مینا از جدا کردن سفره هامون خیلی خوشش اومده بود. همون شب برام از شروع زندگی شون تعریف میکرد. اینکه چقدر ساده رفتن سر خونه زندگی شون و...
تعریف که میکرد تعجب میکردم ازش. باورم نمی شد که مینا تا این حد ساده زیست باشه. تو ذهن
فک پایینم را نوازش کرد. زیر لب گفت شت. یعنى ازش خوشش مى آید. از کنار گوشش، به چراغ ماشین ها نگاه میکردم که لا به لاى درخت ها جا به جا مى شدند. صورتم را سمت خودش کشید. لب هایم را بوسید. قلبم تند میزد. رهایم کرد. نوازش را ادامه داد. دوباره صورتم را سمت خودش کشید. این بار زبان هم بود. رهایم کرد. نوازشش را ادامه داد. براى بار سوم صورتم را سمت خودش کشید. لب بالایش را خوردم این بار. زودتر از دو دفعه قبل رهایم کرد. بلند شدیم و تا یک جایى با من پیاده آمد و بعد جد
اجازه نداریم...
۱-از مردم یا اقوام بپرسیم قیمت خانه ات چقدره؟
۲-از مردم یا اقوام بپرسیم چرا دختر-پسرتو خونه بخت نمی فرستی؟
۳-از مردم یا اقوام بپرسیم کجا کار می کنی؟
۴-از مردم یا اقوام بپرسیم چرا دوست دختر-پسر داری؟
و....
به این کار می گن فضولی و نود درصد ایرانی ها فضول هستند.
اکثر ما خودمون آخر فضولی هستیم و دیگران را از انجامش نهی می کنیم.
*شما حق دارید به سؤالات مردم درباره خودتون پاسخ ندهید*
امام صادق ع فرموداز نشانهای درستی یقین مردمسلمان اینستکه مردم را بوسبله خشم خدا خرسند نکند مانند کسیکه طبق میل مردم بر حلاف حق. فتوای دهد ونهی از منکر نکند و مردم را بر انچه خدا بخود او نداده سرزنش ننماید  مردم را برای  انچه.خدابخود او نداده سرزنش ننماید مردم   را برای انچه بدو ندهند زیرا خدا روزیش نکرده سرزنش نکند زیرا روزی رانه شره و از حریص بیاورد و نه نخواستن ناخواه رد کندو اگر شخصی از شماچنانکه. از مرگ میگریزد از روزیش بگریزد روزیش باو
دانلود فیلم سینمایی عروسی مردم محصول 1399 اثری از مجید توکلی, دانلود فیلم سینمایی عروسی مردم با لینک مستقیم رایگان کامل کم حجم کیفیت بالا عالی بلوری 4کا, دانلود فیلم سینمایی ایرانی عروسی مردم جدید بدون تگ آرم تبلیغاتی و نیاز به خرید اشتراک ویژه دانلود فیلم سینمایی

ادامه مطلب
داشتم فکر میکردم.یهو یاد ز افتادم.یکم بهش فکر کردم.ز یکی از پسرای کلاسمونه که کرد و سُنی هست.آدم فوق العاده آرومی بود که شاید به نظرم به خاطر اینکه لهجه خیلی غلیظی داشت اعتماد بنفس حرف زدن نداشت زیاد اما در کل ساکت و مودب بود.اون اول که اومده بودیم دانشگاه کلی طرفدار پیدا کرده بود.سبزه و قدبلند و خوش هیکل قیافشم نسبتا جذاب بود.میم از اول ازش خوشش اومد.همون اول پاشد رفت کل اعضای خانوادشو فالو کرد توی اینستا.سعی میکرد بهش نزدیک شه.یه مدت که گذشت
یارا دیروز حاضر نمی شد تنها از روی فواره های حوض آب و آتش رد شود. اصرار داشت که یکی همراهش برود، وگرنه بچه ها زیر دست و پایشان او را له می کنند. عمه می گفت اگر ترس از ملامت مردم نبود، همراهش می رفتم.
فکر کنید، چندبار این «مردم» و «ملامت» شان ما و دلخوشی هایمان را سرکوب کردند. زنیکه ی فلان، مرتیکه ی فلان. با آن قد و قواره. با این سن و سال. خجالت نمی کشد.

شده تا حالا خجالت نکشید از قد و قواره و سن و سال و هیکلتان و دست به کاری علی رغم خوشامدِ مردم بزنی
هر که آمد نشانِ ایمان داد ، کرده قصدِ فریبِ ما مردم 
یا کسی که به زهد فرمان داد ، کرده دستش به جیب ما مردم 
گاه گاهی زِ دفتر و دیوان ، گاه گاهی زِ سفره ی بی نان 
گاه گاهی زِ طفلِ بی بابا ، گاه خورده زِ سیبِ ما مردم 
تا شکمها ، پر شد از نعمت ، میزند لافِ طاعت و خدمت 
خادمِ آستانِ خود شده اند ، والیانِ نجیبِ ما مردم 
خوردنِ چشمه هایِ این سامان ، بردنِ  دشتهایِ این دامان 
شد نسیبِ امیر و یارانش ، غصه اش شد نسیب ما مردم 
تا که با یکدگر غریبه شدیم ، از ه
روستایی بود دور افتاده که مردم ساده دل و بی سوادی در آن سکونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده کرده و بر آنان به نوعی حکومت می کرد. برحسب اتفاق گذر یک معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغلکاری های شیاد شد و او را نصیحت کرد که از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا می کند. اما مرد شیاد نپذیرفت. بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فریبکاری های شیاد سخن گفت و نسبت به حقه های او هشدار داد. بعد از کلی مشاجره بین معلم و شیاد قرار بر این شد
زمستان سبز روایتگر بخشی از ماجراهایی است که در روزهای سال 1357 برای مردم ایران روی داد. این رویدادها از زاویه دید یک نوجوان و با زبانی نوجوانه حکایت می شوند. آنچه در این داستان بیشتر به آن توجه شده است، توصیف صحنه های باشکوهی است که در جریان انقلاب و در تظاهرات های میلیونی مردم است. صحنه هایی که در همه آنها همبستگی و همدلی مردم با یکدیگر چشم گیر است.
ادامه مطلب
 
فکر نکنم خودش بدونه چقد نگرانش میشم! اهل حرف زدنم که نیست. وقتی هم رو در رو بهم نگفته به روش نمیتونم بیارم که...
این بار فک کنم خیلی جدی عاشق شده! مونده تو گل... حرف نمیزنه لااقل بدونم دردش چیه که؟ 
چند دفعه از افراد مختلفی خوشش اومده بود، بلافاصله پریدن! دیگه میگفت تضمینی، هر کی میخواد ازدواج کنه بیاد من ازش خوشم بیاد.
انقدم بی تجربه بود تو چند تا خواستگاریش، دفعه اول حرف میزد، میومد میگفت فک کنم خوب بود. حرفاشونو میپرسیدم، میگفتم خب اینو نپرس

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

spirulina