نتایج جستجو برای عبارت :

کاربردهای گیربکس حونی در کجاها است ؟

میرم پست هاتونو میخونم ببینم کجاها کامنت دادم ببینم تایید شده یا نه
یادم نمیاد
شانسی یه پست باز میکنم می بینم عه اینجام که کامنت گذاشتم
خلاصه که نارنج آلزایمر گرفته
چیزی گفتین جواب ندادم به دل نگیرین
چون یادم نبوده که باید جواب بدم :دی
بابا میگه تو خیلی باید خداتو شکر کنی. میگم چرا؟ میگه به هر جا که رسیدی، پشتت یه معلم خوب بوده... 
به حرفش فکر کردم و به نظرم باید این رو اضافه میکردم به حرفش، که از بین اون همه معلم و استاد، یه عده نا استاد بوده و یه عده استاد. نااستادان معمولا به ورطه ی فراموشی سپرده میشن و استادان، درخشان میمونن... 
شیوا، یکی از اونهاست که همیشه برام درخشان میمونه. مربی باشگاهم! من رو با ورزش آشتی داد، چطوری؟ با جدیتش، با بلد بودنش تو کجاها مهربون بودن و کجاها ب
امروز 12 آبان هست . یه سخنرانی گوش می دادم که درباره ی تئوری تغییر بود . ایجاد عادت های خوب ... درباره ی نوشتن هم می گفت . تصمیم گرفتم مثل گذشته گاهی برای خودم روزانه هام رو بنویسم .
گاهی که میرم مطالب وبلاگ قدیمیم رو می خونم خیلی خوشم میاد . انگار جریان بزرگ شدن و رشد خودم رو میبینم . میبینم کجاها خسته بودم ، کجاها قوی بودم . انگار مرور می کنم که چی بر من گذشته و از چه مسیری عبور کردم تا رسیدم به اینجایی که هستم .
داستانهایی رو نوشتم و دادم چند نفر از د
⚡️ در گویش‌های مختلف زبان گیلکی ضمیر پرسشی «کمین/ کۊن» جانشین اسم می‌شود و به‌جای آن می‌آید. و صفت پرسشی «کمی/ کۊ» وابستهٔ اسم است و همراه آن می‌آید.
چند مثال:
کمین تی شی هیسه؟
(فارسی: کدوم یک مال توئه؟)
کمی ماشین تی شی هیسه؟
(فارسی: کدوم ماشین مال توئه؟)
کمین' خأنی؟
(فارسی: کدوم یکی رو می‌خوای؟)
کمی رنگ' خأنی؟
(فارسی: کدوم رنگ رو می‌خوای؟)
در حالت‌های دیگر:
کمیته/ کۊیته = کدامیک
کمیته' خأسى؟
(فارسی: کدامیکى را مى خواستى؟)
کمیتان (کمتان)= چى
⚡️ در گویش‌های مختلف زبان گیلکی ضمیر پرسشی «کمین/ کۊن» جانشین اسم می‌شود و به‌جای آن می‌آید. و صفت پرسشی «کمی/ کۊ» وابستهٔ اسم است و همراه آن می‌آید.
چند مثال:
کمین تی شی هیسه؟
(فارسی: کدوم یک مال توئه؟)
کمی ماشین تی شی هیسه؟
(فارسی: کدوم ماشین مال توئه؟)
کمین' خأنی؟
(فارسی: کدوم یکی رو می‌خوای؟)
کمی رنگه خأنی؟
(فارسی: کدوم رنگ رو می‌خوای؟)
در حالت‌های دیگر:
کمیته/ کۊیته = کدامیک
کمیته' خأسى؟
(فارسی: کدامیکى را مى خواستى؟)
کمیتان (کمتان)= چى
دوستان گلم وقتی برای مسافرت به یک شهر میروید کجاها میروید؟
خوب معلومه جاهای دیدنی مثلا اینجا(کرمان) باغ شاهزاده  حمام گنجعلی خان  بازار و.......
من به عنوان یک دوست از شما خواهش میکنم به اینجا هم تشریف بیارین: کتابخانه ملی . فرهنگسرای کوثر
سه شنبه ها: کلاس استاد منصور حسنی با عنوان  یک فنجان حقیقت.  
یادم نیست دقیقن کجاها ولی کلن خعلی اسم این فیلمو شنیده بودم و خوب... یکم نت خریدم و دانلودش کردم و... حیف پولی ک خرجش شد:/
یه جایی بهش گفته بودن یه رُمَنس متوسطه... ولی من کاملن مخالفم. یه فیلم نه کاملن تینیجری و یه عاشقانه بسیار سطح پایینیه! و واقعن ارزش دیدن نداشت. توی کل ماجرا هیچ چیز جدیدی نسیبت نمیشد و پایانش... افتضاح تر از این ممکن نبود! و من منتظر بودم یه چیزایی از ادامه ماجرا رو توی تیتراژ عاخر ببینیم ک هیچی نبود:))
کلن نت‌تون رو حرومش نکنید چ
 
کامند + او بعد اون دو تا رو انتخاب 
کنترل کلیک رو یه چیز= میگه کجاها استفاده شده
 
تایمر دو تا چیز می گیره یکی اینکه چند ثانیه به چند ثانیه یه صدایی به تو بزنه یکی این که چند ثانیه کلش طول بکشه
 
اکتیویتی lifecycle  
باگ
مثلا این شکلی تو یه بلاک آ یه چیز دامیه و تو بقیه برنامه نیستش دیگه؟؟؟
{
int a=0;
}
وقتی onCreate  بیشتر از ۵ ثانیه طول بکشه صفحه سیاه میشه و میگه ریسپاند نکرد
چیزایی که یه activity داره نشون میده فقط وقتی می تونی تغییر بدی که در حالت onResume() باشه
وارثشان کیست؟ اوست آری اوست مگر غیر از او می توان تصور کرد که بگویم او کیست او تنها اوست و غیر از او، اویی وجود ندارد آری اوست
او مهدی فاطمه است...............
او کجاست؟ او کجا نیست تا من بگم کجاست، او در تمام کجاها حضور دارد پس من باید ببینم کجام؟ آری کجام؟  من الان در همان کجاییم که او در همان کجاست....
سلام. من میلیونها نوع رژیم رو امتحان کردم و از قضا موفق هم شدم اما اراده‌ی نگه داشتن وزنی که بهش رسیدن بودم رو نداشتم در نتیجه وزنم هربار از سری قبل بالاتر رفت و الان رسیده به چیزی که در استاتوس وبلاگم نوشتم.اینبار می‌خوام تلاش کنم از طریق رژیم «روزه‌داری متناوب» یا intermittent fasting برای کاهش وزن اقدام کنم. درباره‌ش یسری مطالب تو وب فارسی خوندم اما نیاز دارم بیشتر درباره‌اش مطالعه کنم. با اینحال نظرم روش مثبته و از امشب شروع میکنم ببینم به کجا
 
چی میگن اینایی که ازین شعار روانشناسی ویترینی ها میدن: «خودتو ببخش!»
آدم اصن میل عجیبی داره به فراموش کردن اشتباهاتش و ماله کشی!
شما نگی، اون زودتر خودشو بخشیده!
مهم اون سوراخیه که ازش گزیده شده و اگه یادش بره، بهش فکر نکنه، نره ببینه کجاها رو اشتباه رفته، و ... هیچ بعید نیست دوباره همون اشتباهو بکنه.
اتفاقا آدم راحت خودشو می بخشه!
اما مرور اون مسیر اشتباهه که آدم رو به مرز دیوونگی میرسونه!
 
 
*یه راه میونبر محدود موقتی پیدا کردم برای سرچ. بعد
من هنوزم  بعد یک ماه دارم به این فکر میکنم من تا الان چرا یه اقدامی برای خیاط شدن نکرده بودم؟ هنوزم هنگ اینم که اگه تا الان کلاس رفته بودم به کجاها که نرسیده بودم.
هرچند هنوزم دیر نیست
ولی سن که میره بالا حوصله آدم کمتر میشه
همش تو ذهنم هست بشینم لباس خلق کنم از خودم.
یا مثلا جیبای مختلف بزنم. یا گلدوزی شماره دوزی رو رو لباسی که خودم میدوزم، پیاده کنم.
اما فکرشم خسته‌م میکنه.
ولی خوششششحالم که به آرزوی بچه‌گیام اجازه دادم تحقق پیدا کنن.
خوشحال
یادم خدا فراموش !
مثل بازی «یادم تو را فراموش» ...  خدا آدم را امتحان می کند به شادی و غم تا کم کم بفهمیم کجاها خدا را فراموش می کنیم خدا انقدر این بازی را تکرار می کند تا از نقاب بازی عبور کنیم و دل آنسوی ماجرا را ببیند و در هر ماجرایی یادمان باشد که خدا با ماست !
همان گونه که بیان شد، گیر بکس های حلزونی مجموعه از چرخ دنده های حلزونی هستند . گیربکس های حلزونی کاربرد های مختلفی در صنعت دارند که در ادامه به معرفی هر یک از آن ها می پردازیم:
- صنایع سرامیکی و ماشین آلات سرامیکی 
- صنایع پلاستیک 
صنایع شیمیایی
- صنایع نساجی 
- تولید کنندگان ماشین آلات چوب
- تولید کنندگان ماشین آلات و صنایع کاغذی
- تولید کنندگان ماشین آلات راه سازی
- برنامه های کاربردی کارخانجات رولینگ
 
                                           
فکر کنم خود چهل روز باشه یا یکی دو روز دیگه مونده به چهل روز 
حالم خیلی خوبه :).قرآن زیاد می خونم 
مث قبلنا نماز شبم رو هم شروع کردم :)
چند ماهی بود دلم می خواست مث قبلنا بشم.من کم کم از رفتار و کارهای خوبم فاصله گرفتم(شاید کسی نتونه حال منو درک کنه  اگه از هر کار خوبی که فاصله گرفتی و افسرده شدی متوجه میشی چی از دست دادی ).هعییییی به کجاها که کشیده نشد 
هر چند نمی تونم روزه بگیرم (به خاطر مریضیم )دکتر گفته در حال حاظر روزه نگیر. نزدیک اذانها حال دلم
نه......
برای خیلی از ما آدم ها گفتن این کلمه بسیار سنگین و سخته.
فکر میکنیم با گفتن این کلمه خیلی چیزها از دست خواهیم داد.
اما من فکر میکنم استفاده به جا و به موقع از این کلمه باعث میشه تو خیلی چیزها رو بدست بیاری.
مثل الان من.... 
وقتی تو محکم میگی نه.....   خیلی از نزدیکترین هایت به کلی بهم میریزن و تو رو تحقیر میکنند،گاهی کارشون به جایی میرسه که با تو قهر میکنند
اما به نظر من باید بهشون زمان داد تا معنای حرف های تو رو درک کنند و متوجه دلیل نه گفتن تو
این روزها بدجوری فکرم پریشون شده. یه اسب لجام گسیخته شده که هر لحظه داره به سمتی میتازه  و هی هی و های های منم به هیچ جاش حساب نمیکنه. موندم بذارمش به حال خودش که تا نفس داره برای خودش بتازه که وقتی خسته شد و از نفس افتاد برم بهش یه لجام سفت و سخت بزنم یا از همین الان بدوم دنبالش و مهارش کنم که این خطر گم و گور شدن خودم رو هم در پی داره. 
البته علت این اوضاع رو هم خوب میدونم. علت این اوضاع به هم ریختگی روزمرگی هاس که باعث شده وقتی برای لحظه ای اروم
برخی به کجاها رسیدند؛و ما در ظلماتِ عالم کثرات فرو رفته‌ایم...گر خبر از مُلک جان داری بیاریا نشان از بی نشان داری بیاراز بیان و لفظ بگذر یک زمانعشقِ بی لفظ و بیان داری بیارظنّ و علم و قطع را یک‌سو فکنرؤیت و حسّ و عیان داری بیارگفتگو از جام و مِی دیگر بس استحالتی از مِی کشان داری بیارعلم و حکمت را به اهلش واگذارهای و هوی عاشقان داری بیاربوسه شیطان بُوَد داغِ جبینداغِ جانسوزِ نهان داری بیاربزم وحدت جای هر بیگانه نیسترنگ و روی مَحرمان داری بیا
⚡️ کلمات زیر در گویش‌های مختلف زبان گیلکی به معنی «کجا، چه مکانی» استفاده می‌شوند:
کۊجه، کجه، کاجه، کؤجه، کۊیجه، کمیجه
کۊجأر، کمیجأر
کۊیه، کایه، کؤیه، کای، کمیه
کؤره، کارأ، کۊرا
کۊیندر، کمیندر
کۊ، کؤ
کۊیان، کمیان
چند مثال:
کۊجه دری؟
(فارسی: کجا هستی؟)
کؤره شی ایسی؟
(فارسی: اهل کجا هستی؟)
کؤیه شؤن دری؟
(فارسی: کجا داری می‌ری؟)
کۊیان دری؟
(فارسی: کجاها هستی؟)
من پُرم از خاطرات و قصه‌ های کودکی این که روباهی چگونه می‌فریبد زاغکی! قصّه‌ی افتادنِ دندانِ شیری از هُما لاک‌پشت و تکّه چوب و فکرهای اُردکی! قصّه‌ی گاو حسن، دارا و سارا و امین روزِ بارانی، کتابِ خیسِ کُبری طِفلکی! تیله‌بازی در حیاط و کوچه و فرشِ اتاق! بر سرِ کبریت و سکه، یا که درب تَشتکی! چای والفجر و سماور نفتیِ کُنجِ اتاق مادرم هرگز نیاورد استکان بی‌نعلبکی! داستانِ نوک طلا با مخمل و مادربزرگ! در دهی زیبا که زخمی گشته بچه لک‌لکی! هاچ زنب
اعتیاد به مواد مخدر رو در نطفه خفه کردم.اعتیاد به الکل رو کنار گذاشتم.روزهایی بود که روزی یک وعده غذا میخوردم.کجاها که نخوابیدم و نرفتم و هرقدر پاره و پوره ، اما ایستاده بیرون اومدم.اما این بیماری زیادی دارد طول میکشد.جدا از تاثیرات جسمی و کاهش وزنم و ریزش مو هام ؛  روانم رو زخمی کرده.تقریبا اوجش دو سال شده. دو سال است که نه توان ورزشی دارم و نه زورِ کار.مثلا دو سال هست که جمعا ده کتاب خوانده ام و ده فیلم دیده ام ؛ آن هم به زور.دیگه این چند ماهِ ا
واقعا که! خیال آدمیزاد تا کجاها که نمیرود...
به این می اندیشیدم که ای کاش الان در جنگلهای گیلان بودم. یا حتی دامنه کوه های منتهی به خلیج های نروژ، یا حتی در کنار رود سن. چه میدانم، کفش هایم را به هم گره میزدم و به دنبال خودم میکشیدم و هرازگاهی پایم را در آب میزدم و تا مغزکله ام یخ میکرد. خودم را در خودم مچاله میکردم. بارانی ام را تنگ خودم میگرفتم و دست هایم را دور بدنم فشار میدادم. آنقدر قدم میزدم تا آرام بشوم. بالاخره آرام میشدم...
چه خیالاتی!
غافل
مثل درخت بی ریشه دلم آرام ندارد قرار ندارد این تنم مدام من را میکشد گاهی میروم به غرب گاهی شرق گاهی شمال گاهی جنوب نمی دانم کجاها میروم فقط میروم مثل باد سرک میکشم و سرگردانم .
امروز یکی از اقوامگ مرد ناراحت نشدم هم پیر بود هم میدانم به اندازه کافی زندگی کرده بود ولی ته دلم گفتم خوش به حالش آرام گرفت برای همیشه .
یادمه سال که تحویل شد خواب بودم دختر داییم بلندم کرد سال رو تبریک گفت و فردا صبح فکر میکردم خدایا چطوری یک سال دیگه باید زندگی کرد خست
باعث از بعث به معنی فرستادن ، تهییج کردن، بیدار کردن، برانگیختن، تحریک کردن، تشویق کردن، به هیجان امدن، بی اراده بیدار شدن و وادار به انجام یک کار، علت ، سبب، 
اینکه خالق هستی باعث هر انچیزی که در هستی در حرکت است شکی نیست.
هر اتفاقی که خارج از سیر معمول زند‌ی هر ذره هست باعث و علت اصلی آن کسی نیست جز خالق.
شاید درختی که به یکباره خشک میشود و یا دانه ای که از دل یک سنگ جو$نه میزند
شاید تغییرات غیر قابل پیش بینی جوی و یا اتفاقات خارق العاده ای که
باعث از بعث به معنی فرستادن ، تهییج کردن، بیدار کردن، برانگیختن، تحریک کردن، تشویق کردن، به هیجان امدن، بی اراده بیدار شدن و وادار به انجام یک کار، علت ، سبب، 
اینکه خالق هستی باعث هر انچیزی که در هستی در حرکت است شکی نیست.
هر اتفاقی که خارج از سیر معمول زند‌ی هر ذره هست باعث و علت اصلی آن کسی نیست جز خالق.
شاید درختی که به یکباره خشک میشود و یا دانه ای که از دل یک سنگ جو$نه میزند
شاید تغییرات غیر قابل پیش بینی جوی و یا اتفاقات خارق العاده ای که
نکات منتخب از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار معلمان و فرهنگیان مورخ ۱۳۹۸/۲/۱۱
 

•※ قشر معلّم واقعاً یک قشر شریف و محترمی است؛ علّت هم این است که برای یک کشور، برای یک تمدّن، برای یک ملّت، مهم‌تر از همه‌ی سرمایه‌ها، سرمایه‌ی انسانی است؛ یعنی اگر شما پول داشته باشید امّا سرمایه‌ی انسانی درست و حسابی نداشته باشید، به جایی نمی‌رسید؛ مثل همین کشورهای پول‌داری که می‌بینید پول‌هایشان کجاها خرج می‌شود، دست چه کسانی می‌رود؛ جیب‌های گشا
کلافه بودیم. جمیعاً نمی‌دانستیم فرمول به آن گردن‌کلفتی، چگونه به‌دست می‌آید. گفتیم برویم دفتر استاد. از دانشکده آمدیم بیرون. لابی دانشکده‌ی ما، متعلق به همه هست، الا خودمان؛ بخاطر سالن همایش مهمی که آن‌جاست و دیروز، از آن روزهای شلوغش بود. پله‌ها را دوتا یکی آمدیم. دانشکده ریاضی، تقریبا روبه‌روی ماست. البته تقریبا! به خودمان که آمدیم، رسیده بودیم به دفتر استاد. در زدیم. با عینک، علوم‌پایه‌ای‌تر است تا بدون عینک! عینکش را روی کیبورد ل
دیار خیالت نخچیرگاه کوچکی است
که از هجوم تیرهای واقعیت در امانم می‌دارد؛ آن چنان که خودخواسته می‌آیم به سمتش...می‌آیم‌ که دربند باشم؛
خودخواسته 
که این بند؛ مامن دنج من استمی‌آیم که دربند باشم؛
خودخواسته
می‌آیم برای آزادی کوچکو شاید محقرانه‌ام
 برای سلاخیبارها و بارها و بارها
تیرهای واقعیت جسمم را نشانه می‌گیرد؛
 
در نخچیرگاه کوچک خیالت درون خیالم
قطعه قطعه می‌شوم
خودخواسته؛
 
درد می‌کشم
اما
نمی‌میرم؛
نفس می‌کشم...
 
دیار خیالت
برای اولین بار با تبلت پست میگذارم ( جوون تر که بودیم با لپ تاپ پست میذاشتیم)
بعد سالها که حال و حوصله ای پیدا شد
پزشکی عمومی با تموم فراز و فرودهاش سه سال پیش تموم شد ، بعدش شدیم پزشک خانواده ، بعدش رفتیم سربازی که واقعا سخت گذشت و همین ماه قبل تموم شد و بعدش امتحان رزیدنتی دادیم و احتمال خیلی زیاد از شهریور یا زودتر باید دوره ی رزیدنتی رو شروع کنیم و بعدش بریم طرح دوره ی تخصص و بعدش .....
تو این مدت به اجبار در چندین شهر دور زندگی کردیم و خدا میدو
قسمت سوم پادکست دموورژن با عنوان «برنامه‌نویسی بدون کد، توهم و واقعیت» در پخش کننده‌های پادکست نظیر CastBox و کانال تلگرام پادکست منتشر شد.
توی قسمت سوم پادکست دموورژن، سراغ یه الگو و ترند تاثیرگذار توی برنامه‌نویسی رفتیم، اون هم ساده‌تر شدن و اتوماتیک شدن همه‌چیز هستش، می‌خوایم ببینیم این ترند تا الان چه دست آورد‌هایی توی Back-end و Front-end و ‌Data Science داشته، چه کارهایی می‌شه باهاش کرد، تعدادی ابزار رو باهم بررسی می‌کنیم که ابزارهای جدیدی در
رسانه‌های ارزشی کمی از سبک زندگی غربی دل بکنند و فریب حوزه علمیه سکولار و علمای لیبرال را نخورند و به قول روحانی (شیخ کذاب) که می‌گفت: من میدونم شماها کجاها زندگی می‌کنید! دل از ناف تهران و شهرهای بزرگ بکنند و به دامان طبیعت و فطرت خود رجوع کنند تا ببینند که سخنان اهل بیت علیهم السلام و آیات نورانی قرآن برای 1400 سال پیش نبوده و در زمان ما نه تنها موثر است که جایگزین حقیقی فرهنگ غرب و همه فرهنگ‌های بشری دیگر است؛ ولی افسوس چیزی را که این حوزه و
نوشته بودم: ... ولی تو خوب باش. خوب که نباشی خیالم جمع نیست.بعد فکر کردم مهم نیست با من باشی یا نباشی، مهم نیست این‌جا باشی یا نباشی، مهم نیست دیگری را به من ترجیح بدهی یا ندهی، مهم نیست من خوشبخت و خوشحال باشم یا نباشم. هیچ کدام این‌ها مهم نیست. همین که تو خوب باشی کفایت می‌کند.بعد فکر کردم دوست داشتنِ زیاد، آدم را تا کجاها که نمی‌تواند بکشاند. فکر کردم که تو یک انسان مستقلی و می‌توانی گاهی خوب نباشی. می‌توانی ناراحت باشی، عصبانی باشی، مستاص
سلام دوستان 
میخایم یه آمار بگیریم ببینیم کدوم شهرا اینترنت دارن 
البته اونایی که دسترسی کلی پیدا کردن دیگ گمون نکن به اینجا سر بزنن 
من خودم دیشب اینترنتم وصل شد دیشب که نه دیروز عصر بود ساعتای پنج شیش تا ساعت دو شب هم وصل بودا ولی ظهر که امتحان کردم دیدم تا باز قطع شده 
ها راستی تا یادم نرفته بگم که من الان بوشهر هستم شما هم بگید از کجایید و آیا اینترنت بین الملی وصل شده یا نه ؟؟
در ضمن یه چیز جالبم پیدا کردم گفتم واستون بزارم 
اگه هنوز قطعه
سلام به همه هموطنان عزیزم و تبریک بابت این ایام باشکوه
من رإی اولی هستم و میخوام بهترین نامزد در انتخابات مجلس رو انتخاب کنم. به سخنرانی رهبر کشورمون گوش دادم و ایشون معیار های شخص مناسب را بیان کردند.
الان سوال من اینه که کجاها در مورد این افراد تحقیق کنم؟، و اگر شما این کار رو کردید بفرمائید چه جوری میتونم متوجه وجود اون معیار ها (توسط شخص رهبری در سخنرانی به صورت صریح بیان شد) در نامزد ها بشم؟
___در آخر__
+کسانی هستند که مسئولیت پذیرن و رای می
هیچ‌چیز، هیچ‌گاه کامل نبوده. "بک جهان نقصان، به یک ارزن کمال آمیخته" بوده. از جایی که به خاطر دارم، یک جای کار لنگیده، و هر روز نه تنها کمتر نشده، که بر وسعتش افزوده شده.
گاهی سوار وسایل نقلیه، از ماشبن گرفته تا هواپیما فکر میکنم که این دستگاه تا کجاها که نمی‌تواند برود، ولی ناگهان به خاطر آوردم بازده این سیستم پانزده درصد هم نیست. این همه می‌سوزد و نهایتا پانزده درصدش صرف رسیدن به هدف می‌شود. همین هم درباره واکنش صادق‌ست. مواداولیه را می‌
 
✳️ سوالات فصل دوم علوم ✳آب و هوای سالم
1- از چه راه هایی هوا آلوده می شود؟جواب:1-سوخت های فسیلی 2-دود ماشین ها  3-کارخانه ها 4-استفاده نادرست از سوخت ها
2-چه کارهایی به حفظ هوای سالم کمک می کند؟جواب:استفاده کمتر از وسایل نقلیه شخصی و استفاده بیش تر از وسایل نقلیه عمومی،خارج کردن خودروهای فرسوده از رفت و آمد درخیابان،بردن کارخانه ها به خارج شهرها ،مثلا شهرک های صنعتی و استفاده از انرژی های سالم و پاک مانند گاز ،برق و انرژی خورشید
3-انسان از آب
--: تا کجا باید صبر کرد تا طرف مقابلت به حقیقت و راه درست پی ببره... آخه گاهی پند و نصیحت و حرف زدن نتیجه معکوس داره...
اصلا منِ مرد کجا باید اعمال ولایت بکنم؟ وقتی میبینم همسرم داره به خطا میره... اما گوش به حرف و نصیحتم نمیده... کجاها باید صبر کرد تا خودش بفهمه و کجاها باید محکم ایستاد و مانع شد ولو به قیمت مشاجره و درگیری؟
++: میبینم که سوالات سخت، سختت رو میاری از من میپرسی!!!
--: نه ... جدی میگم... بلاخره من دوست دارم بر اساس حق رفتار کنم... اما واقعا میزا
درود ...
 
می خوام تو این مطلب راجع به اینکه من چجوری شبکه رو شروع کردم بنویسم :)
 
من تا قبل از ورودم به دانشگاه کلا با مبحثی به عنوان شبکه هیچ اشنایی نداشتم. کلا یه دید کور نسبت به اینکه چی هست این قسمت از کامپیوتر.
تابستون 97 یه دوره تکنسین فنی شرکت کردم ، بحث اصلی دوره راجب عیب یابی کلی کامپیوتر و به میزان خیلی کمی شبکه. تو طول دوره کم کم به
قسمت های فنی و بحث های مزتبط با شبکه علاقه مند شدم ، تا اینکه تابستون سال بعد یعنی سال 98 تو یه شرکت کامپیوتر
آموزشگاه عکاسی تبلیغاتی
عکاسی صنعتی و تبلیغاتی شامل عکسبرداری از کلیه شرکتهای تولیدی و خدماتی،
عکسبرداری از خطوط تولید کارخانه ها، نمایش خدمات و دستاوردهای اگانهای
دولتی و خصوصی، معرفی محیط های اداری و درمانی و تجاری، معرفی محصولات و
مجتمع ها و ساختمان ها، عکاسی لاکچری از طلا و جواهرات و زیورآلات،
عکسبردازی از ساختمان ها و کالاهای هنری، عکسبرداری از مواد غذایی و ماشین
آلات صنعتی و … است.
کانون تخصصی آموزش عکاسی مرداد
برای  مشاهده آم
رمان : زمزمه های مرموز عشقنویسنده : سمیرا ۱۰۰۰ژانر : عاشقانهتعداد صفحات : ۸۶خلاصه رمان زمزمه های مرموز عشق :در مورد یه دختر ساده اس دختری که تو زندگیش هیچ عشقی رو تجربه نکرده فقط محبت پدر و مادرشو میخواد ولی دریغ از این محبت به هر حال وارد دانشگاه میشه و با دختری به اسم شیرین اشنا مییشه و این شیرین خانم دختر پر شر و شوریه که میخواد هستی رو از لاک خودش دربیاره واسه همین اونو به جشن تولدش دعوت میکنه و هستی هم با هزار ضرب و زور بالاخره به این جشن می
--: خب عادت ذهنی همه جا هم بد نیست...مثلا اینکه انسان به انجام واجباتش عادت کنه خب خیلی خوبه... اینکه عادت کنه از بدی ها دور باشه خیلی خوبه...
++:عادت یعنی عادی شدن... آیا در نظام خلقت چیز عادی وجود داره؟ ما بر اساس عادت نماز میخونیم اما آیا نماز یک عمل عادی هست؟ عادت ما موجب میشه بهش فکر نکنیم...
--: یعنی باید هر از گاهی نماز رو بذاریم کنار؟ تا عادت نکنیم بهش؟
++: این که کار سُفَها و بُلَهاست... موضع عادت، در ذهن و نگاه هست نه در عمل... بعد کسی برای اینکه ترک
حرف و سخن که بسیار است! اما من در این سلسله پست ها با همین عنوان، راه های مختلفی رو امتحان میکنم و نتیجه ش رو هم همینجا اعلام می دارم.
1. به اتاق مطالعه برویم!
من توی خوابگاه زندگی میکنم و اتاقمون با اینکه همیشه ساکته اما اکثر اوقات به هم ریخته س و چون کل زندگی آدم تو یه اتاقه، اصلاً اون حس درس خوندن نمیاد. اینجوریه که تصمیم گرفتم برای درس خوندن بیام اتاق مطالعه و اینجا هم جز درس خوندن حق ندارم کاری انجام بدم و اگه میخوام برم تو گوشیم یا هرچی باید
hotjar چیست
با سلام به تمامی دوستداران سئوبلک به مقاله “hotjar چیست” خوش امدید
می‌خواهم به شما سرویس فوق‌العاده‌ای را معرفی کنم که تمام رفتار کاربرانتان را بررسی و به شما گزارش می‌دهدو شما به‌راحتی می‌توانید تحلیل دقیقی از رفتار بازدیدکنندگان سایت‌تان را داشته باشید.اسم این سرویس«هات جار» است.
معرفی هات جار
 اولین قدم این است که به این سایت مراجعه کنید و عضو سایت شوید، سرویس‌های پیشرفته این سایت پولی است ولی فعلا می‌توانید از گزینه‌ی
چه میشد گفت؟ وقتی میخواست سن و سال خودش را به رخ من بکشد و با گفتنِ «پسر گلم» انگار با یک کودک پیش دبستانی حرف میزند و بنابراین از جواب دادن طفره رفت. تازه توصیه ایی هم داشت که کمی هم تاریخ بخوانیم بد نیست! من کم و بیش کتاب تاریخی می خوانم، اما حتما باید بیشتر بخوانم. اما ای کاش خودش هم به توصیه ی خودش گوش میکرد. و اسیر این پیش فرضهای توطئه نمیماند وتازه یک خط بعد به جای «ملت ما» تصمیم نمیگرفت که همیشه گول میخورند. خودش گول حرفهای خودش را میخورد. 
 
با سلام خدمت کاربران عزیز سایت ؛ حتما در خیلی از سایت ها عنوان ‘بانک شماره تلگرام’ رو دیدید و قیمت های فروش رو هم مشاهده کردید ما این بانک را خریداری کرده ایم و تصمیم گرفتیم آن را امروز برای شما عزیزان با تخفیف فوق العاده قرار دهیم …
این فایل ارزشمند برای اولین بار به صورت ویژه در سایت فاپول منتشرشده است و قبل از آن در هیچ سایتی با این قیمت منتشر نشده است!
محتویات فایل دانلودی:
+ فایل اکسل شامل بیش از یک میلیون شماره فعال در تلگرام 
+ شماره ه
یه زمانی اینجوری در وب فارسی لینک میدادن: صدها لینک در یک صفحه. خب اون روزها برای گوگل هم مهم بود اما دیگه نیست. به هر حال بد نیست تجربیات گذشته رو ببینید.  یه چیزی هم بود به اسم دایرکتوری یا فهرست که اونم دورش گذشت. بلاگرها یا مدیران سایتها لازم بود وبلاگ/سایت خود را در دایرکتوری ثبت کنند. و بعدا مدیر دایرکتوری سایت رو بررسی می کرد و اگه شرایطش رو داشت اون رو دسته مورد نظر قرار میداد.
مبحث دایرکتوری با نیاز به قرار دادن سایتها و وبلاگهای هم موض
این مطلب یه بخش از گفتگوی من در پیامرسان ایتا با یکی از دوستامه. بخونید بد نیست-
 
مامان من رفت اربعین پاش پیچ خورد بعد الان بیشتر از یک ماهه توی رختخوابه.وقتی خواست بره گفتم مامان مراقب باش. قبلترش هم نزدیک دو سال بود هم میگفتم رژیم بگیر هم میگفتم ورزش کن. مشکلی نداشت خیلی. ولی اضافه وزن زیاد و عدم تحرک داشت. تنبلی میکرد . هر پیشنهادی بهش میدادم یه ایرادی میگرفت. وقتی رفت اربعین پاش پیچ خورد، گفتم این نتیجه همون روند غلطه.بعدشم گفتم وقتی شرایط
این روزها شهر پر است از یاد تو!عطر تو تا کجاها که نمی‌رود.دل آسمان که برایت تنگ می‌شود، بغضش می‌گیرد و بی‌هیچ بهانه‌ای های‌های می‌بارد.اینجا،
روی زمین... تمام کوه‌ها و دره‌ها، سنگ‌ها و صخره‌ها، گل‌ها و سبزه‌ها،
درختان کوچک و بزرگ، خشکی‌ها و دریا‌ها، حتی تمام پرنده‌ها و چرنده‌ها...
از اشک‌های پر از دلتنگی آسمان، برای تو! مست و کیفور می‌شوند و یاد تو
می‌افتند.اما موجوداتی هم هستند که همیشه ناراضی‌اند؛ همیشه غم دارند و احساس می‌ک
این روزها شهر پر است از یاد تو!عطر تو تا کجاها که نمی‌رود.دل آسمان که برایت تنگ می‌شود، بغضش می‌گیرد و بی‌هیچ بهانه‌ای های‌های می‌بارد.اینجا،
روی زمین... تمام کوه‌ها و دره‌ها، سنگ‌ها و صخره‌ها، گل‌ها و سبزه‌ها،
درختان کوچک و بزرگ، خشکی‌ها و دریا‌ها، حتی تمام پرنده‌ها و چرنده‌ها...
از اشک‌های پر از دلتنگی آسمان، برای تو! مست و کیفور می‌شوند و یاد تو
می‌افتند.اما موجوداتی هم هستند که همیشه ناراضی‌اند؛ همیشه غم دارند و احساس می‌ک
پس از تحمل درد و رنج فراوان و کنسل کردن کلاس آموزشی شیفت شبم، بالاخره دیدم این ضعف و درد انگار به این راحتیا نمیخواد بره و احتمالا امشبم نذاره بخوابم! در نتیجه به پزشک مراجعه کردیم.. میگه بدنت درد میکنه؟ داشتم توضیح میدادم که کجاها درد داره پرید وسط حرفم گفت میگم درد داری یا نه همینو بگو :|
گفتم خب دارم میگم دیگه!! 
چرا بعضی ازین دکترا مخصوصا خانوما اینقد بداخلاق و بی اعصابن؟؟؟
خسته ای؟ باش کارت همینه خب با مردم که دعوا نداری -_-
بعضیا فکر میکنن
بعد از مرگم این مطلب رو بخونید.
من حس می‌کنم یه مشکلی دارم که مسایل منفی رو توی ذهنم انقدر پررنگ می‌کنم. مثلا قبل از عقد به مدت حدود یک ماه همسرم هرروز برام یه عکس گل میفرستاد به همراه یه متنی که غالبا خودش نوشته بود. اون زمان من اصلا توی زمین سیر نمی‌کردم.. تو آسمونا بودم. خوشحال و عاشق. عاشق‌ترین. به قدری خوشحا بودم که فکر می‌کردم خوشبخت‌ترین زن دنیام. ولی گذشت و عقد کردیم. یه شب که با خانواده همسر رفته بودیم شام رستوران. تو راه برگشت توی ماش
خب بزارید بدون مقدمه و حرف های اضافه بریم سراغ اصل ماجرا ! شما اینجا هستید تا بتونید کسب و کار سنتی خودتون رو آنلاین کنید و بتونید خوب بفروشید ، و من توی این صفحه می خوام صفر تا صد راه اندازی فروشگاه اینترنتی ، یا همون راه اندازی کسب و کار اینترنتی رو به شما یاد بدم .
ولی ازت چند تا خواهش دارم ، اول اینکه با دقت حواست به نکاتی که می گم باشه ، چون من بیش از 400 وب سایت فروشگاهی طراحی کردم ، سایت های بزرگی که همین الان دارند میلیونی می فروشند . و خود
زندگیم شده میدون جنگ، صبح پا میشم فکر میکنم کجاها رو باید بشورم و ضد عفونی کنم . توانش رو ندارم خودمم سرفه میکنم اما روی پام.نمیدونم حساسیت قدیمیمه یا منم مبتلا شدم ؟ هفته پیش تب داشتم اما علی رغم میل مدیرم سر کار نرفتم چون ترسیدم کسی مریض شه و حالاخودش میگه نیا...
منتظرم شستنیهام تموم بشه تا دستشویی و حمام رو هم بشورم.
از اون طرف اطرافیان فشار میارن به کسی نگو که کروناس 
نمیفهمم چرا میگن نگو؟ 
هر کی حال بد بابا رو دیده باشه و بدونه سرما خورده م
     اخیرا متوجه میشم با پسرم چند مورد بد رفتاری داشتم! کجاها؟ جاهایی که سرسخت رو نظر مخالفش با خودم پافشاری کرده؛ بخصوص که اگر جایی مثل استخر جلوی دید دیگران بودیم و تایممون رو به اتمام بود!
     یادمه تو خونه پدری آنقدر حرفم و نظرم نادیده گرفته میشد تا جائیکه حق انتخاب پوشش و مدل لباس خودم رو نداشتم، که همیشه برای ساده ترین مسائلی شخصیت میبایست زور زیادی میزدم تا با عصبانیت تا بتونم کمی از حریم دفاع کنم و بخصوص که خودم و نظرم رو اثبات کنم!
 
محاسبه نفسیعنی نگاه کنیم ببینیم در کجای زندگی زمین خوردیم کجاها از دین دور شدیم به بدیها بیشتر از خوبیها نگاه کنیم چون تکیه بر خوبی ها مانع رسیدن ما به محاسبه ومراقبه دقیق میشه .ما ماموریم به اینکه بدیها را کنار بگذاریم ووقتی سعی بر این میکنیم یکی از بدی ها را ازبین ببریم بدی دیگری خودش را نشان میدهدما اول نماز صبح را در خانه ها پر رنگ کردیمبعد از خواب بین طلوعین کم کردیمبعد سحر خیز شدیمبعد وقتمان را مدیریت کردیمبعد ۲۴ ساعتمان را ساعت گذاری
محاسبه نفس
یعنی نگاه کنیم ببینیم در کجای زندگی زمین خوردیم کجاها از دین دور شدیم به بدیها بیشتر از خوبیها نگاه کنیم چون تکیه بر خوبی ها مانع رسیدن ما به محاسبه ومراقبه دقیق میشه .
ما ماموریم به اینکه بدیها را کنار بگذاریم ووقتی سعی بر این میکنیم یکی از بدی ها را ازبین ببریم بدی دیگری خودش را نشان میدهد
ما اول نماز صبح را در خانه ها پر رنگ کردیم
بعد از خواب بین طلوعین کم کردیم
بعد سحر خیز شدیم
بعد وقتمان را مدیریت کردیم
بعد ۲۴ ساعتمان را ساعت گذ
باورم نمیشه بدنم با دمای ۲۱.۸ خانه خو گرفته باشه! که از متوسط دمای خانه‌های اینجا دو تا سه درجه بالاتره هنوز. باورم نمیشه بدون حمایت فیزیکی خانواده درجه یک (که دو تا کوچه بالاتر بودند) دو سالگی رو رسوندیم به دو سال و نیم! باورم نمیشه نزدیک به شش ماه است کار نکردم، اونم تو حوزه کاریِ من که اگه الان هم برگردم انگار باید دوباره از صفر استارت بزنم! چند روز پیش فکر کردم حالا استفاده نکنم، آیا نباید لپ تاپ را بزنم به شارژ؟ باتری‌اش خراب نمیشه یعنی؟
انگار که این مقاله ی مروری از همون اول آنچنان که باید چنگی به دل خودم هم نزد.اول که برای کنگره ی شیراز فرستادمش و بعد از گرفتن تاییدیه به دلیل مشکلاتی که اون زمان برام به وجود اومد متاسفانه نتونستم به ارائه ی مقاله برسم و گواهی ارائه برامون صادر نشد.بعد از اون که خبردار شدم کنگره ی فوق العاده معتبری در کرمان قراره برگزار بشه چون عجله داشتم مجبور شدم همون مقاله رو برای این کنگره هم ارسال کنم.
متاسفانه امروز بعد از هفته ها چشم انتظاری برای تعمی
امروزم شروع شد. فکر کنم یربع به پنج اینطورا بیدار شدم. نشستم به کار کردن. الانم یه خورده خوابم گرفته گفتم بیام اینجا شاید خواب از سرم بپره. با تمام جریانات دیروز که کلی فکرمو مشغول کرد دلم میخواد کار کنم فقط میترسم از نشدنش. از رویا موندن هه چیزهایی که بهش فکر میکنم. البته این دلیل نمیشه نه؟ آدم اگه بخواد میتونه. بعضی وقتها میگم چقدر بده که هیچی از آینده نمیدونیم. کاش ما میتونستیم حداقل یه دورنمای کلی داشته باشیم ببینیم راهی که میریم از کجاها م
سلام دوستان
من دانشجو هستم، میخواستم به صورت پاره وقت تدریس کنکور انجام بدم، ترجیح میدم درس عربی رو تدریس کنم. اما تجربه ای در این زمینه ندارم، نمیدونم باید چطور و از کجا شروع کنم؟، چطور شاگرد جذب کنم؟
اگه اطلاعاتی در این زمینه ها دارید لطفا راهنمایی کنید.
سپاس
مرتبط:
یک دانشجو کجاها می تونه تدریس کنه ؟
اشتغال به عنوان حق التدریس در دانشگاه آزاد
از نظر درآمد تدریس زبان بهتره یا مهمانداری هواپیما ؟
در تدریس ریاضی حرفه ای هستم اما ...
تدریس خصو
سرسبزی #شمال و عطر دل‌انگیز گل و گیاهان!
نم‌نم #باران و صدای #موزیک را هم به این حس و حال اضافه کن.
آن هم در کنار عزیزانت...
این ها خاطره‌ای به یاد ماندنی از #سفر خانوادگی‌مان به شمالِ کشور زیبایمان #ایران بود.
واقعا خیلی جذاب بود چون در کنار خانواده‌ام بودم.
و اگر واقع‌بین باشیم، میدونیم که بعدها دیگه کمتر پیش میاد جمع‌مون جمع بشه تا با هم بریم سفر!
پس تا میتونستم از این سفر لذت بردم و خدارا از این بابت شکر گفتم.
ممنونتم خدا
ان‌شاالله بزودی ب
خیلی وقت بود که به علت مشغله کاری، کتاب جدیدی نخونده بودم.
بعد از یک مدت طولانی متوجه شدم که اگر به این مشغله های کاری بخوام رو بدم باید تا آخر عمر پابندشون باشم و به هیچ چیزی نمیرسم.
بنابراین دست بردم توی تاقچه و کتابی که خیلی وقت بود منتظر خونده شدن بود را برداشتم.
کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» نوشته‌ی رولف دوبلی، نویسنده‌ی سوییسی هست که به وسیله‌ی عادل فردوسی پور (همون عادل ۹۰) ترجمه شده.
ترجمه ی کتاب نسبتا خوب هست مخصوصا این که متن کتاب اصالتا
 
با سلام خدمت کاربران عزیز سایت ؛ حتما در خیلی از سایت ها عنوان ‘بانک شماره تلگرام’ رو دیدید و قیمت های فروش رو هم مشاهده کردید ما این بانک را خریداری کرده ایم و تصمیم گرفتیم آن را امروز برای شما عزیزان با تخفیف فوق العاده قرار دهیم …
این فایل ارزشمند برای اولین بار به صورت ویژه در سایت فاپول منتشرشده است و قبل از آن در هیچ سایتی با این قیمت منتشر نشده است!
محتویات فایل دانلودی:
+ فایل اکسل شامل بیش از یک میلیون شماره فعال در تلگرام 
+ شماره ه
فرش سجاده ای ۷۰۰ شانه برای چه مکان هایی مناسب است ؟یکی از مهم ترین و بهترین کیفیت های انواع فرش سجاده ای که فروش بسیار زیادی نیز داردفرش سجاده ای ۷۰۰ شانه است .این سجاده فرش نیز مانند فرش های مسجد ۵۰۰ شانه دارای تنوع کیفیت و تراکم های متفاوتی استو با دستگاههای بافتی متفاوت بافته می شود که هر کدام از آن ها ویژگی های خاصی را به سجاده فرش می بخشنداما این که خصوصیات آن به چه صورت است و هر کدام از این سجاده ها در کجاها استفاده می شوندسوالی است که مم
کامپوزیت یکی از انواع متریالی است که برای ساخت تابلوهای تبلیغاتی استفاده می شود.
به دلیل استقامت بالای این نوع از تابلوها ، بیشتر افراد برای تابلوهای محیطی خود ترجیح می دهند از این جنس کمک بگیرند و حتی در موارد بسیاری مردم ترجیح می دهند از این کامپوزیت ها در نمای ساختمان های خود استفاده کنند. 
کامپوزیت در برابر شرایط نامساعد آب و هوایی مانند باد، باران، رطوبت و آفتاب های شدید مقاوم است.
برخی از پرکاربردترین مکان هایی که از این جنس از تابلوه
اگر قصد خرید میکروفن را دارید بهتر است کمی دربارهآن آشنایی داشته باشید.
امروزه در جهان بسیاری از کارخانه های نامشهور و غیرمعتبر اقدام به تولید کپی کالاهای با برندهای معروف می کنند. اگر به دنبال خرید میکروفن اصل هستید بهتر است با برندهای مشهور میکروفن آشنا شوید.
میکروفن ها در انواع گوناگونی تولید می شوند، در برندهای مختلف و در کاربردهای گوناگون.
ابتدا به کاربردهای میکروفن ها می پردازیم تا بدانیم در میکروفن در کجاها استفاده می شود.
کاربرد
بسم الله 
« مادرم خواب دید که من درخت تاکم. تنم سبز است و از هر سرانگشتم، خوشه های سرخ انگور آویزان. مادرم شاد شد از این خواب و آن را به آب گفت.فردای آن روز، خواب مادرم تعبیر شد و من دیدم اینجا که منم باغچه ای است و عمری ست که من ریشه در خاک دارم. و ناگزیر دستهایم جوانه زد و تنم، ترک خورد و پاهایم عمق را به جستجو رفت.و از آن پس تاکی که همسایه ما بود، رفیقم شد.و او بود که به من گفت: همه عالم می روند و همه عالم می دوند، پس تو هم رفتن و دویدن بیاموز.من خن
تازه فهمیدم که درد دست و پام به خاطر خماری بوده. 
خمار بودم، ناجور. چند شب می‌شد که نمی‌تونستم تبلت رو ببرم تو تخت چون مامان باهاش کار داشت و خدا، داشتم دیوانه می‌شدم. 
دیشب بالاخره موفق شدم، و خودمو خفه کردم.
الان حس می‌کنم های‌َم. جدی می‌گم. وقتی دارم راه می‌رم انگار پام رو زمین نیست. سرم یه جای دیگه‌ست انگار. بعد از هر جمله‌ای که یه نفر می‌گه باید بپرسم: چی؟ یه حال مزخرف و بیخودیه.
دیروز معلم دفاعی‌مون گفت احتمالا ببرنتون راهیان نور. ام
دزدگیر ماهواره ای دستگاهی هست که در ماشین نصب میشود و از راه دور امکان ردیابی و کنترل ماشین را به شما میدهد بخشی از امکانات دزدگیر ماهواره ای را در زیر برای شما مینویسم

– قابلیت مشاهده موقعیت جغرافیایی خودرو و قابلیت ردیابی آنلاین و زنده بر روی نقشه های ماهواره ای
– قابلیت مشاهده سرعت کنونی خودرو، میانگین سرعت در طول مسیر
– قابلیت مشاهده مسیرهای پیموده شده در گذشته: مثلا یک تاریخ خواص و یک ساعت خواص خودرو کجاها رفته است…
– قابلیت خاموش و
دانلود آهنگ متاسفم برات ای دل ساده از محسن چاوشی
آهنگ غمگین و احساسی از محسن چاوشی اجرای بیادماندنی متاسفم برات ..
متن آهنگ متاسفم برات + دانلود
کوله بار آرزوهات روی دوشت
تا کجاها رفتی با پای پیاده
رفتی و به هرچی خواستی نرسیدی
متاسفم برات ای دل ساده
دل به هرکی دادی از سادگی دادی
زندگیتو پای دلدادگی دادی
هرجا که دیدی چراغی پر فروغه
تا بهش رسیدی فهمیدی دروغه
دانلود آهنگ متاسفم برات ای دل ساده از محسن چاوشی
عاشقو خسته و غمگین و پریشون
دل بیکس
برکت کارت حسابدار خانگی شما


خیلی از ما ها دوست داریم بدونیم در ماه مخارج خانوادمون به چه شکله مثلا چقدر
خرج گوشت  و مرغ میکنیم چقدر خرج میوه و
مواد غذایی میکنیم..... اما هیچ وقت تا حالا حوصلشو نداشتیم که بشینیم اینها رو
حساب کنیم .

برکت کارت به شما قدرت مدیریت مخارج خانوادتون رو میده یعنی
اخر ماه میتونی ببینی که چقدر و کجاها پولتو خرج کردی و این امکان رو برات فراهم
میکنه که بتونی پس انداز داشته باشی پس:

برکت کارت یک شبکه ی خرید اعتباریه برای
نظافت شرکت در شهر تهران طرفدار بسیار زیادی دارد.
شرکت نظافتی آرمان نظافت پاکان با ارائه خدمات نظافتی در خدمت شما عزیزان در شهر تهران می باشد.
 
 
نظافت شرکت  شامل چه قسمت های می شود؟
نظافت شرکت اتاق منشی و اتاق کار و اتاق مدیر و اتاق کارمندها و آشپزخانه و سرویس ها و انباری و پذیرایی مهمان می باشد.
در هر یک از این قسمت ها باید در عین کار مزاحم کارمندهای شرکت نباشد و کار خود را با دقت کافی انجام بدهد. در شروع کار باید اول از سرپرست خدمات بپرسد که ک
دزدگیر ماهواره ای دستگاهی هست که در ماشین نصب میشود و از راه دور امکان ردیابی و کنترل ماشین را به شما میدهد بخشی از امکانات دزدگیر ماهواره ای را در زیر برای شما مینویسم

– قابلیت مشاهده موقعیت جغرافیایی خودرو و قابلیت ردیابی آنلاین و زنده بر روی نقشه های ماهواره ای
– قابلیت مشاهده سرعت کنونی خودرو، میانگین سرعت در طول مسیر
– قابلیت مشاهده مسیرهای پیموده شده در گذشته: مثلا یک تاریخ خواص و یک ساعت خواص خودرو کجاها رفته است…
– قابلیت خاموش و
پسرک با گذر موفقیت‌آمیز از سه مرحله آزمون ورودی اون مدرسه کذایی بالاخره تو مدرسه پذیرش شد! :/ (بعله به همین سه نقطگی برای دبستان سه مرحله آزمون داشتن!:/)
این مدرسه کاااملا تربیتیه. اصل و اساسش بر بیس تربیت گذاشته شده و این منو امیدوار میکنه. منم همینو میخواستم. اینکه یکی دیگه هم حواسش به تربیت پسرکم باشه برام خوشاینده.
راستش هیچ‌وقت نتونستم اون مادری باشم که دلم میخواسته. چون شخصیت خودم اونی نیست که باید باشه!
و الآن خودم خلاء‌های رفتاری پسرک
مرتبه دیگر طهارت خیال هست. طهارت خیال این است که انسان معمولا خیال خودش را، معمولا شما می بینید که ماها چه در مورد خودمان معمولا یک خیال پردازی هایی داریم حالا فرقی نمی کند یک وقت است که انسان یک مناظر گناهی را در مقابل چشمش می بیند و در خیال خودش تصور می کند، گاهی وقت ها یک آدم نقشه می کشد که چطور سر مردم را کلاه بگذارد، در همین خیال خودش می نشیند و نقشه می کشد یا مثلا آرزوهای دور و دراز دارد سال دیگر چه کار کنم، وام بگیرم، یک خانه ای درست کنم،
سلام دوستان
دختری ۲۱ ساله هستم، کاردانی زبان انگلیسی(ترم ۴) هستم، چند روز آینده باید برای مصاحبه شفاهی به یک آموزشگاه زبان برم، دوستانی که تجربه دارند لطفا بگید چه سوالاتی پرسیده میشه برای بخش کودکان.
من به تدریس علاقه دارم، اما برای مصاحبه استرس دارم چون نمیدونم قراره با چه سوالاتی مواجهه بشم، میترسم بخاطر این مصاحبه رد بشم، خواهش میکنم اگر برای مصاحبه دعوت شدید بگید چه سوالاتی میپرسند؟، به چه چیزهایی دقت میکنند؟، ظاهر براشون مهمه؟
با
تا حالا به این فکر کردید شاید امروز آخریش بود. 
واقعا چطور باید زندگی کرد اگر امروز آخریش بود؟ 
این سوال از یه شوخی با یکی از دوستام برام پیش اومد، بعد ذهنم رو درگیر کرد اگر واقعا امروز آخریش باشه چیکار میکنم ساعت های باقی مونده رو. 
جالب (شاید جالب کلمه مناسب نباشه)اینکه وقتی این فکر رو تو لابی با یکی از دوستام مطرح کردم به یه درختچه پشت سرش جلوی در اصلی اشاره کرد و گفت این درختچه رو میبینی، این رو به عنوان یادبود یکی از بچه های ورودی 88 که رفیق
معرفی توسط وبلاگ...این روزها

کتاب اطاق آبی "سهراب سپهری" از چند سال پیش در کتابخانه ام جا خوش کرده بود.
وقتی فهمیدم سهراب در سفر به هند و آشنایی با بودا و اندیشه ی شرقی کتاب اطاق آبی را به ارمغان آورده مشتاق شدم تا این اثر را بخوانم.
کتاب دست نوشته ها، نقاشی ها و بعضی از عکس های سهراب را هم به همراه داشت.
خلسه های نویسنده، مواجه ی او با طبیعت، سیر و سلوک در عالم گیاهان و حشرات از موضوعات این کتاب بود.
برای خود من خیلی جالب بود که ذهن سهراب سپهری  ب
یه بار برای همیشه میخام پرونده دخترها رو براتون ببندم و توضیح بدم که چرا تو ایران اکثر پسرا و دخترای خوب  تنها هستن یا حداقل خوشحال نیستن: 
ببینید تو ایران پسرها آموزش نمی بینن، من یه پسرم و این رو میخام براتون کامل توضیح بدم . 
من تا هیجده سالگی جز هم آغوشی با خاطرات و تصوراتم از دخترها فقط در حد  تخیلاتم بود. 
اولین بار سیزده سالگی فیلم پورن دیدم، باورم نمیشد چرا باید یک زن زیبا خودش رو تقدیم یک مرد کند، واقعا پورن استار زیبایی بود! نمی تونس
تمام روز آلبالو خوردم. صبح، ظهر، شب. من متمایل به افراطم، افراط تا جایی که زخم بشه. هیچوقت از آلبالو خوشم نیومده و حالا بیشتر از قبل ازش متنفرم. برای کسی که همیشه فشار خون و قندش پایینه، آلبالو شبیه به تیر خلاص می‌مونه. خوابیده بودیم و هسته‌ها رو به سمت بالا تف می‌کردیم و بعد می‌اومد توی صورت خودمون. یعنی اگر این می‌شد، امتیاز داشت. البته آخرهاش فقط تف می‌کردیم به بالا. در واقع به خودمون و دیگری تف می‌کردیم. همون تف سر بالا‌. من یک ساعت تلاش
شمارش پایانی سال ۹۸ شروع شده. امروز آخرین شنبه ی ۹۸ هست. میبینی؟ چشم برهم زدن گذشتو رسیدیم اینجا. و من انگار یه فرصت بخوام تا به تک تک روزایی که گذشت فکر کنم. به تغییر کردنم. به بزرگتر شدنم به مسائلی که خوب یا بد پشت سر گذاشتم. و این هم از آخرش که با یه بیماری هممون تجربه اش میکنیمو ممکن کسایی که دوسشون داریمو از دست بدیم و باید حواسمون واقعا جمع باشه. بیماری که تو فکرمونم نمیومد که دچارش بشیمو حالا شاید تازه قدر زندگیمونو بدونیم. از یه طرف وقت
سلام، وقت تون بخیر 
کسی در مورد زمان ثبت نام مدرس و شرایط کانون زبان ایران اطلاعی داره؟ من ۲۰ سالمه میتونم تو آزمون شون شرکت کنم؟ چه جوری خودم رو آماده کنم؟ کانون های دیگه مدرس جذب نمیکنن؟ کجاها میتونم مشغول به کار بشم ؟ 
آخه من دانشجوی مترجمی پیام نورم و خیلی درس ها سخته برام، چون کلاس تشکیل نمیشه و مجبورم تنهایی درس بخونم. همکلاسی هام مشکلی ندارن چون یا کلاس میرن یا قبلا کلاس رفتن. سطح زبانم متوسطه، و کم و بیش از کتاب و مقاله و فیلم و آهنگ و
اون روز برا کاری رفتم بیرون اتفاقی گذرم افتاد به خیابونایی که توی همشون خاطره داشتم ، همونایی که ازشون ننوشتم .
یه مدت مسیرم با افسون یکی بود ، هر روز بعد دانشگاه میرسوندمش و بعدش خودم میرفتم خونه ، بعضی روزا میرسوندمش و تو مسیر برگشت بودم که گوشیم زنگ می خورد ! کجاییی!!؟ هنوز خیلی دور نشدم !!! خب برگرد بریم بیرون غذا بخوریم     ( همون فست فودی همیشگی ) . 
اولین باری که باهم رفتیم اون خیابون ، دنبال ادرسی برای اون بودیم ، زمستون بود ، دم غروب هوام
قرار بود دیشب اینا رو بنویسم ولی نشد ...
حالا میگم واستون
صبح یکشنبه امتحان دیالیز میان ترم داشتم ، تو راهروی دانشگاه نشسته بودم و داشتم مرور میکردم
که دیدم گوشیم داره زنگ میخوره ، تلفن از ستاد بود قبلا شماره شون رو سیو کرده بودم
با عصبانیت گوشی رو سایلنت کردم و تو دلم چند تا فحش دادم که آخه من الان وسط امتحانا برم
شیفت بدم واقعا ؟ میشه آیا ؟ خلاصه جواب ندادم و رفتم سر امتحان ، بعد امتحان گوشیم رو نگا کردم
و دیدم مامانم اس ام اس داده که به ماما
-----------------------------
بدون این که حرفی بزنم یا از کسی بخوام، شروع کردم به آبجوش درست کردن و دم کردن چایی. باز باید توضیح می دادم:
- برای چی الان آب جوش می ذاری؟ تو فلاسک هنوز چایی مونده ها.
توجه نمی کردم. برای این که بی ادبی نشه گفتم می خوام چایی تازه بخورم. رفتم بیرون قدم زدم و وقتی برگشتم که فکر می کردم چایی دم اومده. چایی رو ریختم و قند رو برداشتم:
- چرا با قند می خوری؟ با شکلات بخور.
- ممنون. فرقی نداره.
- چرا؟ اتفاقا خیلی فرق داره.
- بله درسته. ممنون. با ق
 
مناطق مناسب برای سفر در پاییز ایران
 دیگر به صورت رسمی وارد نیمه ی دوم سال و فصل برگ های طلایی و باران های گاه و بی گاه یعنی پاییز شده ایم. خبر خوب این است که دیگر برای فرار از گرما لازم نیست فکر کنیم که هیچ جایی در کره ی زمین برای ما نیست و خبر بعدی که نمی توانیم به آن خبر بد بگوییم این است که باید کمی مواظب باشیم تا سرما نخوریم و این مطلب هم با یک لایه لباس اضافی پوشیدن قابلیت حل شدن را دارد. اما از این ها که بگذریم، تا به حال به این فکر کرده اید
تو برگی بودی که بال درآوردی یا من تا به‌حال پروانه ندیده‌ام؟ به‌دنبال نور و به‌هوای آسمان روی ساقه‌ی صاف و لاغر و کشیده‌ات آرام پرواز می‌کنی. در تو شتاب و بی‌قراری پروانه‌ها نیست، آنطور که دائم از گلی به شاخه‌ای و از بالا و پایین در تب و تابند. پرواز تو ریشه‌دار است، بادبادکانه است، دلت می‌رود اما پایت نه. خاک را همانقدر دوست داری که نور را. آخرِ آخرش می‌دانم دور میزنی و برمی‌گردی.
برایت داستان ساخته‌ام. قرار است گل بدهی، بهتر است
خلسه ی عجیب و قشنگی است وقتی به صدای تو گوش می دهم و برایم از برادران کارامازوف می گویی و آخرین وسوسه ی مسیح... همه را جلوی چشمم مجسم می کنم... مسیح را در بیابان... شیطان که فریب می دهد ... و مسیح که عشق و آزادی را به نان و قدرت نمی بخشد... برایم حرف می زنی و من آرام در خلسه ای شناور به تو گوش می دهم... سر میز نشسته ام و گمان می کنم که تو هم همینجا سر همین میز نشسته ای کنارم... گاهی چشمهایم را می بندم و گاهی چشمهایم را باز می کنم و تو را تصور می کنم که هم هستی
آخرین باری که سریالی را به صورت کامل دیدم، مربوط می‌شود به زمانی که همه فرار از زندان می‌دیدند. کامل و با شوق زیاد با همراهی دوستان دنبال می‌کردیم. بعد از آن کمتر می‌شد که سریالی ببینم، چه برسد که آن را دنبال کنم و کامل آن را ببینم. حتی سریال‌های صدا و سیما هم پراکنده می‌دیدم. آن زمانی هم که سریال‌های اینترنتی و سریال‌های مهران مدیری مثل قهوه تلخ و شوخی کردم و ... طرفدار داشت، من نمی‌دیدمشان.
امّا وقتی که چرنوبیل سر و صدا کرد و این همه حرف د
آخرین باری که سریالی را به صورت کامل دیدم، مربوط می‌شود به زمانی که همه فرار از زندان می‌دیدند. کامل و با شوق زیاد با همراهی دوستان دنبال می‌کردیم. بعد از آن کمتر می‌شد که سریالی ببینم، چه برسد که آن را دنبال کنم و کامل آن را ببینم. حتی سریال‌های صدا و سیما هم پراکنده می‌دیدم. آن زمانی هم که سریال‌های اینترنتی و سریال‌های مهران مدیری مثل قهوه تلخ و شوخی کردم و ... طرفدار داشت، من نمی‌دیدمشان.
امّا وقتی که چرنوبیل سر و صدا کرد و این همه حرف د
به نمایشگاه کتاب رفتم اما کتابی نخریدم. کتاب «غلبه بر افسردگی» و دو کتاب جامع متفاوت در مورد زبان برنامه ‌نویسی «جاوا» نظرمو جلب کرد که به این دلایل که فکر میکردم خوندنشون کمک زیادی به من نخواهد کرد و اینکه حوصله خوندنشون رو نخواهم داشت تونستم خودمو برای نخریدنشون قانع کنم. از طرفی دیگه به خاطر وجود آموزش‌های ویدیویی اینترنتی کمتر رغبت میکنم مهارت‌های برنامه‌نویسی‌مو با خوندن کتاب تفویت کنم. در ضمن کتاب «اکنون» آقای «فاضل نظری» هم به ن
در خانه ما قانون نانوشته ای وجود دارد که طبق آن، بعصی چیزها را فقط و فقط بابا باید بخرد و تا حالا اتفاق نیفتاده کس دیگری برای خریدشان به مغازه برود. هفته پیش که من باز هم حاصر نشده بودم مرخصی بگیرم و خانواده را در مسافرتشان همراهی کنم، یکی از این اقلامِ "فقط بابابخر" تمام شد و آن وقت من مبهوت مانده بودم که حالا که نمی توانم به بابا بگویم برایم بخرد چه کار کنم! کلی فسفر سوزاندم و در نهایت به شیرین زنگ زدم که تو فلان چیز را داری برایم بیاوری؟ برداش
سنگ آمازونیت چیست؟
برخی مواقع به دلیل شباهت از آن با عنوان «یشم کلرادو» یا «یشم قله ی کوه» یاد می شود. ظاهر آمازونیت با الگوی شبکه ای، لکه دار، الگوی سبز و سفید بسیار متمایز است. آمازونیت با توجه به ویژگی منحصر به فردی، درخشش کمرنگی از خود نشان می دهد.
نام آمازونیت از رودخانه ی آمازون در آمریکای جنوبی برگرفته شده است، این رودخانه در برزیل جریان دارد. اعتقاد بر این بود که آمازونیت مدت ها پیش در این منطقه یافت شد، اما متخصصان مواد معدنی ادعا می
سرخوشانه کالسکه را هل
دادم و کنار درختچه توت ایستادم. یک توت قرمز رسیده چیدم و گرفتم جلویش؛ با تعجب
نگاه کرد! یک دانۀ دیگر چیدم و گذاشتم در دهانم، او هم همین کار را کرد، چشمش آرام
و صورتش شیرین شد و با ملیح‌ترین لحن ممکن اعلام کرد که: گل خش بود! حلاوت کلامش
نگذاشت توضیح دهم که هرچیز قرمزِ از درخت چیده‌شده گل نیست؛ گذاشتم پشت این غفلت
لطیف همانطور شیرین بماند و ایستادم به تماشایش.
عصرهای بهار 82 که با
هم می‌زدیم بیرون کمابیش، اوضاع همین بود. بع
 
سرخوشانه کالسکه را هل دادم و کنار درختچه توت ایستادم. یک توت قرمز رسیده چیدم و گرفتم جلویش؛ با تعجب نگاه کرد! یک دانۀ دیگر چیدم و گذاشتم در دهانم، او هم همین کار را کرد، چشمش آرام و صورتش شیرین شد و با ملیح‌ترین لحن ممکن اعلام کرد که: گل خش بود! حلاوت کلامش نگذاشت توضیح دهم که هرچیز قرمزِ از درخت چیده‌شده گل نیست؛ گذاشتم پشت این غفلت لطیف همانطور شیرین بماند و ایستادم به تماشایش.
 
 
عصرهای بهار 82 که با هم می‌زدیم بیرون کمابیش، اوضاع همین بو
به اشتراک گذاری
کتاب شما که غریبه نیستیدنویسنده: هوشنگ مرادی کرمانیانتشارات: نشر معین
معرفی:
ما همیشه فکر می کنیم آدم های بزرگ از اول بزرگ بودند، اما با این کتاب فوق العاده جذاب “دوزاریمان” می افتد که آدم می تواند از کجا به کجاها برسد.از هیچ به شهرت. از تو سری خوردن به احترام و عزت.وقتی این کتاب رو می خونی کلی روحیه می گیری…
بریده کتاب:
بچه ها پدر نامزد ها را در می آوردند. اگر تو ده کسی نامزد بازی می کرد، موی دماغش می شدیم. هر وقت توی کوچه و پشت
یکی مهم‌ترین نکات برای وبسایت هایی که مدتی از فعالیتشون پیشین باز‌بینی ارورهای 404 می‌باشد و همینطور برطرف کردن این مشکلات، این کلیپ بخشی از زمان فراگیری جامع سئو وردپرس می‌باشد که مجانی درین پست براتون قرار دادم .
بهترین سئو کار
خطاهای 404 چه تاثیری در سئو دارا‌هستند ؟خب موردی که اینجانب مدام میگم در تمامی ی یادگرفتن هام و مخصوصا فراگیری های سئو : تجربه کاربری !
گوگل هم مثل بقیه کسب و فعالیت های جهانی خیلی واسش تجربه ی کاربرانش از به کار بس
چالش زیارت (8)
فکر کن! 
همین کبوتـــــری که امروز روی گنبد پریده، دقایقی را هم بر روی کپـَــرهای داغ بیابان‌های جنوب نشسته است.
و کنــج هر کپــــری، قاب عکسی از زائری را گذاشته که برای اولین بار، به میهمانی امام رضا (ع) دعوت شده است.
و کبوتـــــر حالا، واژه‌ها را به جان خلوت دخترانه اش ریخته است: کپـــر ... آرزو ... جـــادّه ... گنبد ... زیـــــارت ... حــــــــرم ...

وه که عجب شیرین است. 
تـو، بعد از یک سال، بهترین دانش‌آموزان مستعد روستا را گلچین ک
عمیقا متاسفم.
درکت می‌کنم.
همدردی صمیمانه‌ی من را بپذیرید.
خیلی ناراحت شدم.
هر از گاهی، وقتی با رویدادی ناگوار در زندگی به ناچار هم‌مسیر می‌شویم، این جملات را می‌شنویم. وقتی اتفاقی تلخ بر زندگی یکی از دوستانمان، نزدیکانمان یا آشنایانمان سایه می‌اندازد هم این جملات را از گنجینه‌های غنی احساسات خود برداشت می‌کنیم و سخنمان را به آن‌ها مزین می‌کنیم. جواهراتی البته پلاستیکی و بی‌درخشش.
 
همدردی عمیق که عزیز من گفته نمی‌شود، درک‌کردن و
 
 
ساعت هفت و نیم صبح ،حاشیه ی بلواروکیل آباد ،تاکسی پیش پایم ترمز زد . از صندلی عقب ، مرد جوانی پیاده شد تا من کنار دختری بنشینم که مانتوی سفیدبیمارستانی روی ساعدش انداخته بود و معلوم بود دانشجوست . سوار شدم مرد جوان بعد از من سوار شد و پنجره را داد پایین . راننده ومرد میانسالی که صندلی جلو نشسته بود ، گرم صحبت درباره ی نقص های دولت تدبیر و امید بودند ، جوری که انگار در یک میزگرد جدی تلویزیونی حاضر هستند و رادیو هم برای خودش زده بود زیر آواز کر
خلاصه :دانلود کتاب داستان چشمان سگ دارش دختری از فرآورده درد , پسری از متاع کینه…زندگی شان جوری بهم گره خورد که چه بسا تقدیر نیز حریفشان نشد… داستانی پراز فرازو نشیب , علاقه , عناد , کیفر و خشم . . عشق و علاقه , عشق و علاقه است . خیر اختیاریست و خیر ناخواسته . خیر میشود بر راز اختیار کسی را گزینش کرد و شیدا شد .کتاب داستان های دیگر ما :دانلود کتاب داستان علاقه به چه ارزشدانلود کتاب داستان تقدیر فرشته هادانلود کتاب داستان قهوه ای برجستهخیر میشود از
وقتی فکر میکنی حتما یک روز باید عاشق بشوی، شبیه کسی میشوی که منتظر است عزیزی از راه برسد و زنگ در را بزند؛ با هر صدای کوچکی از جا میپرد و گاهی حتی خیال میکند صدایی شنیده است که شبیه زنگ در است. اما هر بار در را باز میکند هیچ کس پشت در نیست؛ هرگز نبوده است!
وقتی بدانی عشق آن اتفاق شورانگیزی نیست که یک باره بیاید و آتش به جان سلولهای زندگی ات بیندازد و با معجزه ای افسونگر، پوسته خشک و رنگ و رو رفته وجودت را کنار بزند تا از تو موجودی پرستیدنی و پرستن
همه می‌دونن که وقتی قراره روی پدیده‌ای مطالعه
داشته باشن، نباید به محض شنیدن سوت، به نواحی عمیقش شیرجه بزنن، بلکه درستش اینه
که قبل از این کار، روی سطح ماجرا یک دور دورچرخه برن تا بر رو کل امر، سلطه پیدا
کنن. یعنی اینکه بدون دونستن کلیت و چهارچوب اصلی، شکافتن و پرداختن به جزء،
احمقانه به نظر می‌رسه.

مدتی میشد که بین خوندن و بی‌خیال شدن تاریخ، اسیر
شده بودم. وقتی می‌دیدم به خاطر اینکه در حد بند پای مورچه‌هم تاریخ نمی‌دونم، نمی‌تونم
به مس
حالا من هی میخوام مثل پیرزنا از خاطرات درخشانم نگم نمیذاری که :دی 
بگذریم از خاطرات. ما امروز برمیگردیم تهران. به محض این که فهمیدیم مها دانشگاش تشکیل نمیشه بلیطمون رو عوض کردیم. هیچ حسی ندارم. حتی نگران نیستم ممکن تو اتوبوس کرونا رو بگیرم با این حال به نظر جدی میاد یاد کتاب سانتاگ افتام بیماری به مثابه استعاره. الان شده مثل زمانی که طاعون سل و این چیزا اومده بود و درمان نداشت و همه ازشون میترسیدن. تجربه جالبیه. جالب از نظر این که انگار وضع او
سرخوشانه کالسکه را هل دادم و کنار درختچه توت ایستادم. یک توت قرمز رسیده چیدم و گرفتم جلویش؛ با تعجب نگاه کرد! یک دانۀ دیگر چیدم و گذاشتم در دهانم، او هم همین کار را کرد، چشمش آرام و صورتش شیرین شد و با ملیح‌ترین لحن ممکن اعلام کرد که: گل خش بود! حلاوت کلامش نگذاشت توضیح دهم که هرچیز قرمزِ از درخت چیده‌شده گل نیست؛ گذاشتم پشت این غفلت لطیف همانطور شیرین بماند و ایستادم به تماشایش.
عصرهای بهار 82 که با هم می‌زدیم بیرون کمابیش، اوضاع همین بود. بع

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آبان دخت