نتایج جستجو برای عبارت :

حمزه کشی نکنیم دوباره

بسم الله
کلا از اسم حمزه خوشم می آد... 
هم مفهوم سنگینی داره و هم اسم فردی بزرگ در اسلامه
و هم واژه های ساده داره
اصلا یه معصومیت و اقتدار خاصی داره این اسم حمزه
شاید ابوحمزه هم را به این خاطر دوست دارم
حمزه کلا برام ایستگاه برگشت به نقطه شروع دوباره است
هر وقت درجا می زنم به حمزه و کمیل رجوع می کنم برای بازگشت به دامن خدا
برای زیر نگاه خدا بودن... 
حمزه بودن هم آرزوست
حمزه کُشی نکنیم، دوباره! گاهی سرنوشت یک نبرد بزرگ را "مراقبت از تنگه در برابر شبیخون" یا "جمع آوری غنیمت" تعیین می کند. ♦️غنیمت طلبی و غفلت از کمین خصم می تواند فتح محتمل را به مجال قتل عام مجاهدانی در تراز جناب حمزه سید الشهدا بدل کند. این راز پیروزی سپاه اسلام در جنگ بدر و ناکامی در نبرد اُحُد به فاصله نُه ماه است. انتخابات مجلس، مجال پیروزی خدمتگزاران است؛ اگر از تنگه و شبیخون غفلت نکنیم. ♦️طیف های سیاسی منسوب به جبهه انقلاب باید مراقب باش
 
باسمه تعالییاران پیغمبرحمزهغزل۶حمزه می باشد  عموی احمد و مردی سعیدقبل اسلام است یار و یاور احمد ز کیدحمزه همراه علی حاضر بود در جبهه هاتا نگردد مصطفی در بند اشخاص پلیدحمزه می جنگد برای عزت اسلام و دیناز بزرگان قریش است ،در احد گردد شهیدغیرت و درکش سبب شد تا که او مسلم شودهر که آزارد نبی را، حمزه می تازد شدیدمی زند برفرق دشمن، با دو شمشیر و دو دستاو شجاع است و مبارز، جبهه همتایی ندیدوحشی آرد جگر حمزه برای هند پستمثله کردند آن بدن را،بهر زی
دانلود کتاب روانسنجی گنجی
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
جزوه-کتاب-روان-سنجی-حمزه-گنجی | 4248 | روان شناسی۷ بهمن ۱۳۹۸ - عبارت کلیدی: جزوه-کتاب-روان-سنجی-حمزه-گنجی - شناسه در سایت: 4248 - کتاب روان سنجی حمزه گنجی, دانلود کتاب روان سنجی حمزه گنجی, ...mihanvideo.com › TFEew › دانلود_رایگان_کتاب_روانسنجی_حمزه_گ...دانلود رایگان کتاب روانسنجی حمزه گنجی - میهن ویدیوآموزشی دانلود کتاب روانسنجی دکتر حمزه گنجی دانلود رایگان کتاب روانسنجی حمزه گنجی. ۲۱۰. دانلود کتاب. ۲۹ آذر ۱۳۹۷
حمزه اسم پسرانه است، معنی حمزه: (عربی) 1- شیر، شیر بیشه؛ 2- (اَعلام) 1) حمزة ابن عبدالمطلب: [حدود 53 پیش از هجرت – 3 هجری] عموی پیامبر اسلام(ص)، از نخستین مسلمانان و از دلاوران عرب، که در جنگ اُحُد شهید شد و سیدالشهدا لقب یافت؛ 2) حمزهی اصفهانی: [قرن 4 هجری] ادیب و مورخ عربی … معنی اسم حمزه
منبع : اسم دونی
دانلود رایگان کتاب روانسنجی حمزه گنجی
راهنما و بانک سوالات امتحانی روانسنجی، براساس کتاب: دکتر حمزه گنجی ویژهی . ... سوال پیام نور با جوابhdaneshjoo.ir/33944/دانلود کتاب روانسنجی حمزه گنجی به صورت خلاصه ... دکتر حمزه گنجی - iranpsy.ir - دانلود کتاب روانسنجی گنجی خلاصه کتاب ...
 
خلاصه کتاب روان سنجی گنجی +pdf 
دانلود خلاصه کتاب روان سنجی(مبانی نظری آزمونهای روانی)+pdf ... این فایل شامل خلاصه نه فصل کتاب روان سنجی نوشته حمزه گنجی می باشد که شامل مطالب زیر
روز نیمه ماه شوال سالروز وقوع جنگ احد شهادت حضرت حمزه سید الشهداء وجمعی از شهداء احد تسلیت باد
در سال سوم هجری جنگ احد در دامنه کوه احد واقع شد ودر اثر عدم اطاعت از رسول خدا پیروزی به شکست منجر شد وخیلی به شهادت رسیدند من جمله حضرت حمزه عموی پیامبر صلی الله علیه وآله
 
باسمه تعالییاران پیغمبرحمزهغزل۶
حمزه می باشد رشید و صاحب فهم و کمالجان خود را می دهد، در راه یزدان و وصال
حمزه همراه علی حاضر شود در جبهه هاتا نگردد مصطفی در بند و در رنج و ملال
حمزه می جنگد برای عزت اسلام و دیناز بزرگان قریش است ، مظهر جود و کمال
غیرت و درکش سبب شد تا که او مسلم شودهر که آزارد نبی را، حمزه تازد بی مجال
می زند برفرق دشمن، حمزه با شمشیر هااو شجاع است و مبارز، در رشادت بی مثال
وحشی آرد جگر حمزه برای هند پستمثله کردند آن بدن را، د
#حدیث_مهدوی
 
امام محمد باقر(ع)
«ابو حمزه ی ثمالی می گوید: در خدمت امام باقر علیه‌السلام بودم، چون مردم رفتند و مجلس خلوت شد فرمود (سخنی در جمع خواص):-«یا ابا حمزه! من المحتوم الذی حتمه الله قیام قائمنا، فمن شک فیما اقول، لفی الله و هو به کافر».-«ای ابا حمزه! از امور حتمی ای که خداوند حتمی ساخته است قیام قائم ماست، هر کس در این گفتار تردید کند خدا را در حال کفر ملاقات می کند».سپس فرمود: پدر و مادرم به فدای کسی که هم‌نام و هم‌کنیه ی من است او هفتمین
دانلود جزوه حقوق اداری 2 - دکتر حمزه محمدی
 
◄دانشجویان و کاربران گزامی وب سایت فایلار برای شما عزیزان جزوه کامل حقوق اداری 2 دکتر حمزه محمدی را با کیفیت عالی و در قالب فایل pdf تهیه کرده است.
 
برای دانلود کلیک کنید
برای دانلود کلیک کنید
برای دانلود کلیک کنید
 
◄جزوه حقوق اداری 2 حمزه محمدی,دانلود جزوه حقوق اداری,دانلود رایگان جزوه حقوق اداری حمزه محمدی,خلاصه کتاب حقوق ادری 2 حمزه محمدی
به گزارش فارس، رسانه‌های آمریکایی از کشته شدن پسر بن لادن رهبر سابق القاعده خبر دادند. سه مقام آمریکایی اعلام کردند به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می دهد «حمزه بن لادن» پسر رهبر سابق القاعده کشته شده است. این سه مقام جزئیاتی از محل و زمان دقیق کشته شدن حمزه بن لادن یا نقشی که واشنگتن در کشته شدن وی داشته است، اعلام نکرده اند. به نوشته شبکه ان بی سی، وزارت خزانه داری آمریکا ۱۰ اسفند ۹۷  برای هرگونه دادن اطلاعاتی که منجر به بازداشت حمزه بن لاد
سفارش امام کاظم علیه السلام به علی بن ابی حمزه  مردی بنام علی بن ابی حمزه می گوید: خدمت امام کاظم علیه السلام  رسیدم. به محض اینکه وارد شدم، به من فرمود: فردا کسی را ملاقات می کنی که از اهل مغرب است و سوالاتی راجع به عقاید و احکام دارد. با او خوش برخورد باش و اگر خواست با من ملاقات کند، او را نزد من بیاور. گفتم: مولای من، نشانی بدهید تا او را بشناسم. فرمود: مردی قد بلند و درشت اندام است و اسمش هم یعقوب است. علی بن ابی حمزه می گوید: روز بعد مشغول طواف
#حدیث_مهدوی 
پیامبر اکرم(ص)
الا و نحن بنو عبدالمطلب سادة اهل الجنة انا و علی و جعفر و حمزة و الحسن و الحسین و فاطمة و المهدی (علیه‌السلام) .
آگاه باشید که ما فرزندان عبدالمطلب: من و علی و جعفر و حمزه و حسن و حسین و فاطمه و مهدی (سلام الله علیهم)، سروران اهل بهشتیم .
سلیم بن قیس/ ص245
سلام.
خسته نباشید دوباره!!!
منم برگشتم دوباره!!!
هنوزم منتظرم دوباره!!!
دوباره،دوباره،دوباره!!!
خب امتحانا هم تمام شد و تابستون تقریبا آزاده و فعالیت دارم.(اما بازم به همون شرط همیشگی:بازدید از وب،ارسال نظر و...)
اخرین مطلبم برای بهمن بود که یه نظر سنجی گذاشتته بودم و تا الان فقط نه تا نظر داده شد.
برای همین اعصابم خیلی خورد بود و دوباره بلاگ رو ول کردم.
اما الان دوباره برگشتم و تا چند روز آینده هم یه نظر سنجی می ذارم و ایشالا یه هدیه ای هم در نظر می
امیر المومنین علیه السلام تیر خداوند
ابن حمزه طوسی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه روایت کرده است:
١١٧ / ٦ ـ ویصدق ذلك ما رواه جابر بن عبد الله ، قال : قال رسول الله صلى الله علیه وآله : « ما اعتصى علیّ أهل مملكة قط إلاّ رمیتهم بسهم الله » قلنا : یا رسول الله ، وما سهم الله ؟ قال : « علیّ بن أبی طالب ، ما بعثته فی سریة قط إلاّ رأیت جبریل عن یمینه ، ومیكائیل عن یساره وملك الموت أمامه فی سحابة تظله ، حتّى یعطی الله لحبیبی النصر والظفر ».
رسول خدا صلى ال
قایقت شکست ؟ پارویت را آب برد ؟ تورَت پاره شد ؟صیدت دوباره به دریا برگشت..؟غمت نباشد چون خدا با ماست !هیچ وقت نگو ؛ از ماست که برماست !بگو خدا با ماست.اگر قایقت شکست، باشد! دلت نشکند! دلی را نشکنی.اگر پارویت را آب برد، باشد ! آبرویت را آب نبَرَد! آبرویی نبری.اگر صیدت از دستت رفت، باشد! امیدت از دست نرود ! امید کسی را ناامید نکنی.امروز اگر تمام سرمایه ات از دستت رفت، دستانت را که داری!خدایت را شکر کن. دوباره شکر کن !اگر چیزی به دست نداریم دست که داریم
ثواب عظیم لعن بر جبت و طاغوت در کلام امام سجاد علیه السلام
میرزا ابی الفضل طهرانی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه می‌نویسد:
فاضل زاهد ورع آخوند ملا محمد کاظم هزار جریبی که از تلامذه استاد اعظم آقای بهبهانی قدس سره بوده و خود از فضلای محدثین و عرفای محصلین است در کتاب «جمع الفضایح لأرباب القبایح» از ابو حمزه ثمالی حدیث می‌کند که وی از امام همام زین العابدین و سید الساجدین علیه السلام روایت کرده است: «قال: من لعن الجبت و الطاغوت لعنة واحدة کتب
کندن درب قلعه خیبر در کلام امیر المومنین علیه السلام
ابن حمزه طوسی رضوان الله علیه روایت کرده است:
٢٢٤ / ٣ ـ وروى أبو عبد الله الجدلی ، قال : سمعت أمیر المؤمنین صلوات الله علیه یقول : « عالجت باب خیبر وجعلته مجناً لی ، وقاتلت القوم ، فلمّا أخزاهم الله وضعت الباب على حصنهم طریقاً ، ثمّ رمیت به فی خندقهم » فقال له رجل : لقد حملت منه ثقلاً! فقال علیه‌السلام : « ما كان إلاّ مثل جنّتی التی فی بدنی ، فی غیر ذلك المقام » .
ابو عبد الله جدلی گفت از امیر
ابو حمزه گوید  شنیدم امام باقر ع میفرمود همانا علی ع دریست که خدا انرا بروی بندگانش گشوده هرکه از ان در وارد شود مومن است و هرکه از ان خارج شود کافر است وهر کس  نه داخل شود و نه خارج شود بیطرف باشد با انحضرت را نشناید در زمره کسانی است که خدای تبارک و تعلی در باره ایشان فرموده است من د.ر باره انها بخواست خود رفتار کنم یا ببهشت وبابدوزخشان برم
برگزاری جشن زیر سایه خورشید در شهرستان زرند

جشن بزرگ زیر سایه ی خورشید به مناسبت دهه کرامت با استقبال بی نظیر مردم در آستان مقدس امام زاده حمزه زرند برگزار شد
 ناصر ایرانمنش دبیر و مسوول برگزاری مراسم زیر سایه ی خورشید در گفتو گو با خبرنگار ندای زرند گفت: جشن بزرگ زیر سایه ی خورشید همزمان با دهه ی کرامت و در آستانه ولادت امام رضا (ع)با استقبال پر شور مردم در امام زاده حمزه برگزار شد
 ایرانمش عنوان کرد: از جمله برنامه های ما در این مراسم حضور
گذرگاه
دنیا را ساده باید دید
عشق را رهگذر باید دانست
و خزان را باید نفرین جغدی شوم خواند
در آن شب بارانی
آتشی چنان بر پا شد
که باران را ربود
و مرا سوخت که سوخت. 
****
و کنون؛
خاکسترم را بر باد می دهند. 
مگذارید، مگذارید!
دل سوخته ام اما روشن تر است!
مثل آن دانه ی برف
مثل آن سراج زرد
مثل نوری در خزان
چه توانیم کرد؟ 
چه توانیم گفت؟ 
هیچ...هیچ...بیهوده.‌‌‌..بیهوده..‌.
****
دوباره آن حسِ دلگیر گل کرده است. 
دوباره چنگ بر حلقم می زند. 
دوباره آن حس..‌.
دوباره
تقویم شیعه
آخر ذی الحجه
۱- مرگ پدر ابو بکر
در آخر سال ۱۳ هجری قمری ابو قحافه عثمان بن عامر، پدر ابو بکر در سن ۹۷ یا ۹۹ یا ۱۰۴ سالگی از دنیا رفت. ابو قحافه در روز فتح مکه اسلام آورد، و در زمان عمر، بعد از شش ماه و چند روز از مرگ ابو بکر مرد.
۲- مرگ هند جگر خوار لعنت الله علیها
در سال ۱۳ هجری قمری در روز مرگ ابو قحافه، هند جگر خوار همسر ابو سفیان و مادر معاویه بدرکات جحیم شتافت. هند به ظاهر همسر ابو سفیان و مادر معاویه و عتبه و یزید بود، اما از صاحبان پ
ابو  حمزه گوید از حضرت علی اب الحسین ع  سنیدم که میعرمود رسولخدا ص فرموده. همین. عیب.برای مرد بس.است  که ببیند از مردمان چیزی را که در خود نبیندو هم نشین خود را. بیازارد بچیزی. که بکار او نخورده. 3. حضرت باقر ع  فرمود  این عیب برای  مرد بس است که از عیبهای. مردم چیزی را جستجو کند و در صدد فهمبدن ان برایدکه  از دیدن ان در خود نا بینااست  یا چیزی را بر مردم عیب گیرد کهدر خود او هست و نتواند از ان عیب بیرون ایدو بحال. دیگری   در ایدیا. همنشین خود را بچی
بعضی وقتا همین اسامی معمولی شهدا ما رو با اطلاعات جدید و جالبی آشنا می کنند. فقط کافیه بریم مثلا اسم شهید سرکوچه مون رو (که معمولا هیچ شناختی ازش نداریم) سرچ کنیم و ببینم عضو کدام لشکر بوده، فرمانده اون لشکر کی بوده؟ شهید توی کدام منطقه‌ی جبهه حضور داشته یا وصیت‌نامه شهید رو پیدا کنیم (سایت هایی هستن که وصیت نامه شهدا داخلشون جمع آوری شده). اسم شهید محله ی ما شهید گاراپیدی هست که من اسمش رو سرچ کردم(شما هم اسم شهید کوچه یا محله تون رو سرچ کنید
ابن ابی حمزه گوید شنیدم امام صادق ع میفرمود شبعبان ما با خود مهربانند چون تنها باشند خدارا یاد کنند همانا یاد ما یاد خداست هرگاه ما یاد شویم  خدا یاد شود و چون دشمن ما باد شود شیطان یاد شود 2 امام صادق ع فرمود بزیارت یکدبگر روید زیرا زیارتشما از یکدبگرزنده گردانیدن دلها شما ویاد نمودن احادیث. ماست واحادیث ماشما را بهم متوجه میسازدپس اگر بانها عمل کنیدهدایت ونجات یابید. و اگر انها ترک کنید گمراه و هلاک شوبدپس بانها عمل کنید و من ضامن نجات شما
کتاب صوتی زندگی خود را دوباره بیافرینید 
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب صوتی کامل زندگی خود را دوباره بیافرینید - فایل ساfilesa.ir › کتاب-صوتی-کامل-زندگی-خود-را-دوباره-بیاف۲ آذر ۱۳۹۸ - کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید به قلم جفری. ... همچنین دکتر یانگ در نوشتن کتاب «مقایسه اثر بخشی شناخت درمانی در مقایسه با داروهای ضد ...
دانلود کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید » کتابخانه ...pdf.tarikhema.org › ... › دانلود کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید۲۵
2613 - می‌گویند پس از شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا در جنگ اُحد، «هِند بنت عُتْبَه» (همسر ابوسفیان و مادر معاویه) از فرط کینه، سینه‌ی سپهسالار سپاهِ ایمان را شکافته و جگر ایشان را با دندان به نیش می‌کشد. این شادی «مصی علینژاد» و امثال ما از خبر شهادتِ سپهبد سلیمانی، از همان جنس است.
دانلود فایل اصلی
معاویه بن عمار از امام صادق ع حدیث کند که فرمود دستت را بر موضع درد میگذازی  و سه بار میگویی اللهم انی اسعللک بحق القرانالعظیم الذی نزل الروح الامین. و هو عندک فی ام الکتاب علی حکیم ان تشفینی بشفایک و تداوینی  بدوایکو تعافینی من بلایک بر محمد وال او صلوات میفرستی 19 ابو حمزه گوید در دانویمن دردی پبدا شدپس بحضرت باقر ع عرض حال کردم  فرمود  چون نماز خواندی  بگو  من اعطی. ویا خیر من سعل و یا ارحم من استر حم ارحم ضعفی  وقله حیلتی و عافنی من و جعی 
دانلود کتاب روانشناسی عمومی دکتر حمزه گنجیفرمت فایل :  pdfتعداد صفحات فایل :71 صفحه + 170 سوال
 

این کتام شامل دوازده فصل است
فهرست فصول کتاب :فصل اول :تعریف , تاریخچه , مکتبها , رشته ها , روشهای تحقیق و زمینه های مور مطالعه روان شناسیفصل دوم : شرطی شدن و یادگیریفصل سوم : عوامل موثر بر رفتار : توارث و محیطفصل چهارم : هوشفصل پنجم :حافظه و فراموشیفصل ششم : ناکامی و تعارضفصل هفتم : احساس و ادراکفصل هشتم : انگیزشفصل نهم  : هیجانفصل دهم :شخصیتفصل یازدهم : اخت
 
نام اثر: تگزاس 2
کیفیت ها: full hd 1080p – hd 720p – sd 480p
امتیاز:۲۰
مخاطب: بزرگسالان
نوع فیلم: سینمایی
محصول: ایران
موضوع: کمدی تگزاس 2
نویسنده : حمزه صالحی
کارگردان: مسعود اطیابی
تهییه کننده : سید ابراهیم عامریان
با هنرنمایی: مهدی هاشمی ، سام درخشانی ،پژمان جمشیدی ، ژاله صامتی ،گابریلا پتری ، بهرنگ علوی ، رضا ناجی ،امید روحانی ، آدریانو تولوزا ، سهیل قنادان ، تی آگو متوس و نادر سلیمانی
سال تولید: 1397
تاریخ انتشار: 1398
مدت زمان: 90 دقیقه
درباره فیلم
دوباره و دوباره دعوا
دوباره بحث
چرا تمومی نداره؟؟؟؟
واقعا مشکل از کدوممونه؟؟؟
من که راستشو گفتم نباید اونطوری میکرد
خیلی راحت میتونستم ازش پنهون کنمو نگم و هیچ اتفاقی نیوفه!!
ولی منه احمق
منه بیشعور بی سیاست
دوباره بهش گفتم
حقم بود واقعا
ولی دیگه نمیرم منت کشی
به درک خسته شدم دیگه
یدونه روحیه میدی
ولی بعدش با 5تا کارت قرمز اخراجم میکنی
دوباره سیر میشم از دنیا
ولی نه
دیگه بسه
بسمه واقعا
امروز سیزده بدر بود
تا تونستم خوش گذروندم
تا تونستم رقص
 ابو حمزه گوید مومن عملش رابا خویشتن داری آمیخته است /می‌نشیند تا بیا مو زد رمجلسی میرود که چیزی بیاموزد میگوید تا بفهمد برای فهمیدن سوال میکند نه برای اظهار فصل امانتی که نزدش هست  دوستانش خبر نمیده و تا چه رسد دشمنان و شهادت خودرا ز دشمنانم پنهان نمیکند بنفع دشمنانش گواهی میدهد تاچه رسد ب دوستانش و هیچ امر حقی را بقصدخود نمایی انجام ندهد و از روی شرمساری ترک نکند  اگراورا بستایند  از گفتار انهابترسدو نسبت بان چه آنها نمی دانند از خدا آمر
 
سال نو می شود، زمین نفسی دوباره می کشد، برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند
پرنده های خسته بر می گردند و در این رویش سبز دوباره... من... تو... ما... کجا ایستاده ایم
سهم ما چیست؟ نقش ما چیست؟ پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟
امیدوارم اگر سال پیش به آرزوهاتون نرسیدید 
امسال هر چی خواستید رو به دست بیارید
سال جدید مبارک...
همتونو از ته قلبم دوست دارم
از ته ته قلبم❤
نابینای توامبه خط بریل میخوانمتشهرزاد قصه گوی هزار و یکشب شبهای تنهایی مندوباره میسرایمتبه خط عبری نانوشتهتا دوباره دوستت بدارمو فاتح لبهای تابستانیت بشومتا مست در آغوشت ایستاده جان بدهمو به نام نامی توهزاران غزلبدون قافیه ناسروده بماندتا شهرآغوشتدوباره تا سحر برای من باز بماند
دریافت
الان رادیو اعلام کرد
تا ۳۰ دقیقه دیگه سیل از سمت غرب شیراز (سپیدان ) وارد شیراز میشه، اب از رودخانه خشک در بسیاری از مناطق سرریز شده، وضعیت پل علی ابن حمزه نامساعد هست، دستور تخلیه حاشیه رودخانه خشک به ویژه شرق رودخانه داده شده است، رادیوها را روشن و به هشدارها توجه فرمایید.



ببخشید من بعد نظرات جواب میدم 
این روزها که درد و رنج کرونا در جامعه بشری سایه افکنده و غم در رهگذر آدمیان جولان می دهد برخی از اشعار به انسان حالی دیگرگون می بخشد از آن جمله این رباعی از حکیم ابوالعلا حمزه ابن علی مجیری شاعر قرن پنجم است که در تاریخ بیهق او ذکر شده و چقدر زیباست و آرام بخشدائم به جهان مباش با ولوله ایوز محنت او مگوی با کس گله ایکو مرحله ای است ما در او قافله ایچه نیک و چه بد قافله را مرحله ایتاریخ بیهق تالیف ابوالحسن علی ابن زید بیهقی با مقدمه دکتر قاری کلیم
بسمه تعالی
اعلام مراسم ماه مبارک رمضان:(سبزوار)
*نماز جماعت صبح وسخنرانی:
خیابان بسیج_مسجد شهید توسلی
بمدت(۳۰روز)
_موضوع:عرفان
*نمازجماعت ظهر وسخنرانی:
دهه اول:
مسجد شهید توسلی
دهه دوم:
مسجد امام حسن مجتبی(ع)
دهه سوم:
مسجد المهدی
*سخنرانی
ساعت ۱۳:۳۰
ناحیه مقاومت سپاه
*سخنرانی
یک ساعت به غروب
مسجدجامع سبزوار
موضوع:وصایا پیامبر به ابوذر
*سخنرانی همراه با قرائت دعای ابو حمزه ثمالی
نیمه شب راس ساعت۲
حسینیه باقر العلوم
التماس دعا
بسمه تعالی
اعلام مراسم ماه مبارک رمضان:(سبزوار)
*نماز جماعت صبح وسخنرانی:
خیابان بسیج_مسجد شهید توسلی
بمدت(۳۰روز)
_موضوع:عرفان
*نمازجماعت ظهر وسخنرانی:
دهه اول:
مسجد شهید توسلی
دهه دوم:
مسجد امام حسن مجتبی(ع)
دهه سوم:
مسجد الزهرا
*سخنرانی
ساعت ۱۳:۳۰
ناحیه مقاومت سپاه
*سخنرانی
یک ساعت به غروب
مسجدجامع سبزوار
موضوع:وصایا پیامبر به ابوذر
*سخنرانی همراه با قرائت دعای ابو حمزه ثمالی
نیمه شب راس ساعت۲
حسینیه باقر العلوم
التماس دعا
محمدحسین مومنی حکم کبوتر را دارد برای آنان که دل در گروی حرم دارند.
تشییع پیکر پاکش زیر آفتاب تیز قم و گرمای چهل و دو درجه این شهر، بی درنگ ذکر
حسین را بر لب های تشنه و دلهای آتش گرفته فراق، جاری ساخت.

امروز روز شهادت سیدالشهدای احد بود. وقتی خواهر حمزه خواست با پیکر
برادر وداع کند، پیامبر دستور داد پارچه ای بیاورند و بیندازند روی پیکر پاره پاره
حمزه، پاهای او از آن پوشش بیرون ماند، عده ای خاشاک آوردند و رویش ریختند تا بدن
برادر از چشم خواهر د
بعضی وقتا که همه تلاشت برای بهبود شرایط به هیچ تبدیل میشه :
یه نفس عمیق بکش و دوباره ادامه بده .
بعضی وقتا که زمین و زمان کفرتو بالا میاره و دیگه خون به مغزت نمیرسه :
یه نفس عمیق بکش و دوباره ادامه بده .
بعضی وقتا که فکر میکنی برای هر کاری خیلی دیر شده :
یه نفس عمیق بکش و دوباره ادامه بده .
هر از چند گاهی باید دورتر وایستیم ، یه نفس عمیق بکشیم ، یه نگاه به کارمون بندازیم و ببینیم کجاش درسته و کجاش غلط .
ما چیزی جز انتخابامون نیستیم ، اگه از امروزمون د
دوباره باتفعل حافظ دوباره فال خودم
دلم گرفته دوباره به سوز حال خودم
تو نقطه اوج غزل های سابقم بودی
چه کرده ای که شکستم خیال وبال خودم
چرا نمیشود حتی بدون تو خندید
چرا،چگونه،چه شد این سوال خودم
چرا نمی رسد این بهار بعد از تو
چرا نمیرود این خزان سال خودم
اگر ندهی پاسخی به جان خودت
که میروم به نیستی و بی خیال خودم
از ۲۵ یا ۲۶ بهمن که از خونه زدم بیرون و عازم خدمت اجباری سربازی شدم دیروز بعد از دو ماه دوباره پام به خونه باز شد و با اجازتون ایام عید رو تو زندان جزیره به سر بردم و این پست هم برای اینکه فروردین ماه بدون یادداشت نمونه نوشتم تا ببینم کی دوباره وقت بشه و از تجربیات خدمت اجباری بنویسم...
فعلا، شاد باشید
باید دوباره به خلق‌کردن برخیزم. باید دوباره راهی که در پیش رویم نیست را بسازم. ذرّه ذرّه با خون جان خویش و خشت خشت با استخوان خویش آنچه در پیش رویم نیست را بسازم، و آن قلعه‌ها برآورم و آن عمارتها بنا کنم.
باید دوباره خدایی کنم. باید دوباره ضعف، سستی، کبر، منم‌منم، قیاس، ستیز، کوچکی، کودکی و حماقت، همه را به پای عشق قربانی کنم. باید دوباره این اژدهای هزار سر را امشب، سرهاش تک به تک فرو اندازم و یک به یک در هر رگ و ریشه‌ی خدا تا سحر برخیزم.
امشب
زندگینامه: سید حسن نصرالله بوسیله گزارش گروه بین الملل خبرگزاری فارس، روزنامه لبنانی النهار با اعلام این خبر، نوشت: سیده زکیه عبدالکریم نصرالله، همسر مرحوم عباس علی کرنیب، ساعت ۱۷ عصر امروز بوسیله لمحه بیروت، در آرامگاه روضة الشهیدین بوسیله خاک بسته خواهد شد. مرحوم عباس کرنیب داماد خانواده نصرالله، سال ۱۳۹۲ هجری شمسی، براثر سکته مغزی از دنیا رفته بود. مراسم ترحیم مرحومه زکیه نصرالله معروف به ام حمزه، امروز از زمانه ۱۰ صبح تا پیش از تش
من [ فرهادم ]!دوباره آمده از دشت های دور،از کوه های سخت،از شهید شیرین،از نسل شور بخت... [ دستهایم ] میراث خور تاولهای آفتاب خورده،وامدار تیشه،پرچمدار عشق... من [ فرهادم ]!از انحنای پیچ جاده های زمان آمدم،آنجا که عشق کمر جاده را هم خم کرد... اما [ شیرین ]!دوباره طاقت شنیدن ضجه های مرا نداشت،نخواست دوباره بیاید!و من [ فرهاد بی شیرینم ]!شاید بمانم شاید بمیرم شاید...
کتاب صوتی زندگی خود را دوباره بیافرینید 
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
کتاب صوتی زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جفری یانگ ...hasrace22.4kia.ir › info › کتاب-صوتی-زندگی-خود-را-دوباره-بیافری...۳۰ شهریور ۱۳۹۸ - زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جفری یانگ و ژانت کلوسکو / دانلود رایگان کتاب صوتی زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جفری یانگ و ژانت ...
کتاب صوتی زندگی خود را دوباره بیافرینید اثر جفری یانگ ...download-book-ketab2.blog.ir › کتاب-صوتی-زندگی-خود-را-دوبا
نام کتاب : فرزندان ایرانیمنویسنده : داوود امیریانانتشارات : سوره مهرتوضیحات :این کتاب دارای «۱۸۵» صفحه از خاطرات داوود امیریان وهم رزمانش در پادگان حمزه میباشد که در قالب طنر است و مناسب گروه سنی ( ج و د ) میباشدقطعه ای از کتاب :حالا شلوغی و سرو صدا را ول کن و دادو هوار بلندگو را بچسب انگار کویتی کویتی و آهنگران با هم مسابقه ی رو کم کنی گذاشته بودند از یک بلندگو صدای کویتی پور با آن لحجه ی جنوبی اش و از بلندگوی دیگر آهنگران ، انگار ....
سینماپرس: شورای پروانه نمایش فیلم های سینمایی برای یک فیلم مجوز نمایش صادر کرد.
به گزارش سینماپرس، شورای پروانه نمایش فیلم های سینمایی در جلسه اخیر که با حضور اکثریت اعضا برگزار شد، مجوز نمایش فیلم : " انفرادی" به تهیه کنندگی سید ابراهیم عامریان، کارگردانی سید مسعود اطیابی و نویسندگی حمزه صالحی صادر شد.
 
منبع : سینماپرس
«عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ‏ فِی قَوْلِهِ‏ تَعَالَى إِنَّها لَإِحْدَى الْکُبَرِ * نَذِیراً لِلْبَشَرٍ( المدثر:۳۵) قَالَ: یَعْنِی فَاطِمَةَ».
ترجمه:
از ابی حمزه از امام محمّد باقر(علیه السلام) روایت شده که دربارۀ آیۀ «همانا او یکى از بزرگترین‌ها است؛ هشدار دهندۀ بشر است» فرمود: منظور خدا در این آیه حضرت فاطمۀ زهرا(علیها السلام) است.
ادامه مطلب
صبح 26 نوامبر با Lene Marlin.
امروز همه چیز بوی نروژ رو میده. دریا شبیه دریای شمال (Northern Sea) شده و انگار یه چیزی ته قلبم میگه که دوباره به اروپا برمیگردم.
کریسمس نزدیکه و من آرزو میکنم کاش میتونستم دوباره اونجا بودم و از تک تک لحظاتی که برام مقدس بودن، لذت میبردم.
روزی دوباره به آلمان و نروژ و اسکاتلند برمیگردم و به تمام اون آرامش و رویاهای کودکانه ام که دنبالش هستم میرسم. 
دوباره انتظار
مردنم
تولدی دوباره نیست
این سرآغاز اما
مرا خواهد کُشت.
عدالت را بیاور.
و قاضی شو.
با هزار بار مُردن 
من دوباره زنده ام!
****
اگر قرمز نبودم
صورتی می شدم. 
تا نگویند که از عشق و جنون
نیلی شد!
****
تکه های وجودم 
در زیر پای توست.
امروز ظرفی آورده ام
تا تکه های وجودم را جمع کنم. 
گام که برداری
در پسِ گام هایت
غباری بر می خیزد
آن غبار
غرور سوخته ی من است!
****
اگر بیایی
چشم هایت را برایت آذین خواهم بست. 
با اشک هایم 
شهر دلت را خواهم شُست. 
پلک ه
نویسندگاندکتر ذکراله محمدی دانشیار گروه تاریخ دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین (نویسنده مسئول) پوریا اسمعیلی دانشجوی دکترای تاریخ
ایران دوران اسلامی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین


 

چکیده
این نوشتار شیوه تاریخنگاری حمزه اصفهانی مورخ قرن چهارم
هجری قمری را مورد تحقیق قرار می دهد. اثر او سنی الملوک و الارض الانبیاء است
که در سال 350ه.ق به زبان عربی تألیف شده و ده باب را شامل می شود که در هر باب
چند فصل به تاریخ پادشاهان ایرا
به نام آنکه به ما گفتن آموخت
نیامده بود که برای همیشه بماند
آمده بود تا فرصتی دوباره بدهد
آنقدر زود گذشت که ندانستیم تمام شدنش را
کاش دوباره بیاید و باز به یادمان بیاورد حال بینوایان را، روزگار فقرا را و حال گرسنگان را.
کاش باز هم بیاید....
دوباره شبو مینویسم به یاد تو تویی که دور گشته ای ز من دوباره چهار صبحخواب نمی رود به چشم خسته م قلم به دستنشسته ام کنج خاطرهطنین آن صدای عاشقانه ات نوازشی به گوش من می کند، عبور میکنم فرو می روم به عمق یک خیال خیال دیدن دوباره ی دویدنت خیال بارانفرار میکنمدور میشوم ازین جهان پر سراب پناه میبرم به قرص خواب یا که جرعه ای شراب فرار میکنم به آسمان آبی قلم مینویسم از دلم ولی نمانده طاقتم، نمیکشمباز افتادم از نفس می نویسد این قلم خودش نشسته
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد به جویبار که در من جاری بود به ابرها که فکرهای طویلم بودند به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من از فصل های خشک گذر می کردند به دسته های کلاغان که عطر مزرعه های شبانه را برای من به هدیه می آوردند به مادرم که در آینه زندگی می کرد و شکل پیری من بود و به زمین که شهوت تکرار من درون ملتهبش را از تخمه های سبز می انباشت سلامی دوباره خواهم داد می آیم می آیم می آیم با گیسویم : ادامه بوهای زیر خاک با چشمهایم : تجربه های غلیظ ت
تقویم شیعه
هشتم شوال
۱- ویرانی قبور ائمه بقیع علیهم السلام
در این روز در سال ۱۳۴۴ هجری قمری قبور ائمه بقیع علیهم السلام و نیز قبر حضرت حمزه در احد به دست وهابیون تخریب شد. علت و انگیزه تخریب این قبور مطهر در کتب مختلفی که بر رد عقائد ضاله وهابیت تألیف شده، بیان گردیده است. آنان اضافی بر قبور مطهر ائمه معصومین علیهم السلام، دیگر قبور را هم تخریب نمودند که عبارتند از: قبر منسوب به فاطمه زهرا علیهم السلام قبر مطهر فاطمه بنت اسد علیها السلام مادر
«کبریت زدم، تو برای این روشنی محدود گریستی»
همینه، تهش همینه، زورمون را می‌زنیم شاید بشه اصطکاک بین گوگرد سر چوب کبریت و جعبه کبریت به حد کافی برسه و بشه که یه روشنی کوچک تو دل تاریکی درست کنی، که بشه امیدت برای روشن و درخشان شدن همه جا اما نمیشه چوب کبریت تموم میشه و دوباره و دوباره و دوباره...
یه روزی یا نور همه جا را میگیره یا کبریت‌هات تموم میشه.
نمک نشناس ها بدانند:نقل شده اگر حضرت جعفر ع و حضرت حمزه ع بودند حق حضرت علی علیه السلام غصب نشده بود.*بلاتشبیه اگر سردار سلیمانی ۵۰ سال پیش سردار ایران بودند امروز بحرین استان ایران بود و مزدوران آل خلیفه مزاحم نوامیس شیعه نبودند.اگر ۸۰ سال پیش زمان رضا شاه ملعون بودند شوروی و انگلیس و آمریکا چند روزه ایران را اشغال نمی کردند.*اگر زمان قاجار بودند کشور های مختلف شمال ایران از کشور جدا نمی شدند.****سلبریتی هایی که امروز در امنیت کامل بدون یک شب
خوب..من برگشتم ..امدم که شاید صداهای درون مغزم را خفه کنم تکه تکه به قلم بیاورم و حلقه حلقه زنجیر های اسارتم از خودم را بشکافم..اگر بتوانم البته...که بعید میدانم ...قبل تر ها که در دفتر می نوشتم همه ی نوشته هایم را میسوزاندم...آن هم با کبریت..میخواستم بوی گوگردش ریه هایم را بخراشد و چوب کبریت گر گرفته با تنها چشم اتشینش حرص و هراسش را با سوزاندن ناخن هایم بیرون بریزد....
آمده ام بگویم باز هم آن کار را تکرار کردم:/دوباره دوباره و دوباره...به خودم آمدم
این دو شبه دارم همش خوابه گریه و زاری و مرگ‌ و میر می‌بینم:((
یعنی چی عاخه؟ دیشب خواب دیدم بابابزرگم دوباره فوت کرده و همه دارند گریه میکنن.
حسابی گیج بودم..دوباره قیافه‌ی عمه رو با اون حاله زار دیدم...
اما ایندفعه ما خونه‌ی باباحاجی اینا بودیم..
حس بدیع . دلم نمیخواد برای کسی اتفاقی بیوفته
شب قبل‌ترشم خوابه خوبی ندیدم.. انگار دوباره حاج قاسم شهید شده بود..
همه داشتند گریه میکردند.
دو-سه روز مونده به سال تحویل..
این خوابا منو می‌ترسونه.
میخندید.کنار جسم غرق در خون او دراز کشیده بود و میخندیدبه دست های لرزونش نگاه کردباید نگاه میکرد.ذهنش متلاشی شده بود و جوابی نداشتاین همان دیوانگی بود!؟هنوز نفس میکشیدقفسه سینه اش تکان میخوردناله میکردخندید!چاقو را برداشت و دوباره درسینه اش فرو کرددوباره و دوباره و دوباره.گریه کرد.گریه کرد و ضجه زدنگاه کرد اما نباید میکردچشماش بازه اما باید ببندتشونچاقو رو داخل چشماش فرو کرد.کور شد.دیگه چشم های سبزش پیدا نبودندهمش خون بوداز رنگ قرمز متنف
مغزم درحال ترکیدن است. از دیروز در ذهنم دارم با شخصی صحبت می‌کنم. هی صحبت می‌کنم، هی صحبت می‌کنم و صحبت‌هایم تمامی ندارند. دیشب خوابم نبرد، چون با او حرف می‌زدم. صبح که بیدار شدم، هر لحظه جملاتی در ذهنم ساخته می‌شد. یک مکالمه‌ی ذهنی را می‌نوشتم، حس می‌کردم، یک مکالمه را زندگی می‌کردم و دوباره از اول. دوباره با کسی در ذهنم حرف می‌زدم. حرف‌هایی که مدت‌ها بود پوسیده بودند. حرف‌هایی که حالا فقط در یک روز خاص می‌توانستم تخلیه‌شان کنم. و در
بعد دو سال دوری از دانشگاه و محیطش دوباره برگشتم
دوباره همون کلاسا
همون صندلی ها
همون درسا
فقط ادما ستن که نیستن
انگار تو این دنیا فقط ادما هستن که عوض میشن
بعد دو سال دوره بهورزی دوباره برگشتم ادامه مهندسی صنایع دانشگاه پیام نور میانه
ورودی 92 رشته مهندسی صنایع
یکی از بهترین دوره های زندگیم دوران دانشگاه بود با دوستان و عزیزان
متزلزل قدم برمی دارمو هر حرکتش رو بو میکشمچطور تبدیل شدم به زنی که میترسه،که نکنه ردی از مهربانی خشونت بار معشوق مرده ش، تو این نوظهور باشهرد پاها رو که میبینم دوباره از خودم میپرسم چرا؟چرا من؟انگار که دوباره سی آبان ۹۷ شده باشه
نمیدونم چرا امروز این شکلی شدم ! 
از مسیر تخت به مسیر هال ، دوباره از مسیر هال به مسیر تختمم ! 
یه موجود بی حال و بی حوصله که حتی همت نمیکنه یه چای برای خودش دم کنه :/ 
باید منظم استخر رفتن هام رو دوباره شروع کنم...
اینجوری نمیشه...
چن سال میشه که
یکی کنارمه
بی بوسه و بغل
اون داد می‌کشه
من توی فکرتم
پشت اتاق عمل
دعای من شده
ای کاش دخترم
شبیه تو نشه
دردام بیشتره
از درد همسرم
که فکر بچشه
موهای مشکی و
چشمای قهوه ای
دلش رو می‌بره
اسمی که دوس داره
اسم توئه ولی
این زجر آوره

من اون مداد سفیدم که وقت نقاشیت
میون باقی رنگا غریب و بی کس شد
دوباره یاد تو افتادم و زمان برگشت
دوباره یاد تو افتادم و هوا پس شد

چن سال میگذره
از گریه های من
از ازدواج تو
از عشقی که یه روز
ارزون فروخته شد
تو
جزوه تایپ شده حقوق اداری 2
 
عنوان جزوه : جزوه تایپ شده حقوق اداری 2 نام استاد : دکتر حمزه محمدی نام دانشگاه : آزاد اسلامی واحد قزوین (باراجین) فرمت : WORD تعداد صفحه : 37 صفحه دانلود رایگان جلسه اول بخشی از جزوه: مرجع درس : کتاب حقوق اداری – دکتر منوچهر طباطبایی تاریخچه حقوق اداری : دولت­ها تا مدت های مدیدی بهشان می گفتند.دولت هایی که فقط نظم برقرار می کردند. کم کم دولت های ناظم تغییر شکل دادند و تبدیل شدند به دولت های پاسخگو و دولت های رفاه. در این صو
داشتم برای خودم چای دم میکردم ، یه دونه ی هل انداختم‌ داخلش...
عطرش زندگیم رو پر کرد...
نشستم پشت میز و به این فکر کردم که آدمی که سالهاست مینویسه ، نمیتونه هرگز ننویسه...
هوم ؟؟؟ 
من نویسنده نیستم...
یک روزمره نویسِ ساده ام...
گاهی هم یک دغدغه نویس...
من دوباره مینویسم :) 
داشتم برای خودم چای دم میکردم ، یه دونه ی هل انداختم‌ داخلش...
عطرش زندگیم رو پر کرد...
نشستم پشت میز و به این فکر کردم که آدمی که سالهاست مینویسه ، نمیتونه هرگز ننویسه...
هوم ؟؟؟ 
من نویسنده نیستم...
یک روزمره نویسِ ساده ام...
گاهی هم یک دغدغه نویس...
من دوباره مینویسم :) 
دیشب میان تمام حس و حال های مختلف ؛ وقتی که داشتم به تو فکر میکردم دیدم باید دوباره تو را رها کنم ، درست مثل کاری که چند سال قبل انجام دادم . نخ لباس کاموایی را از یک جایی بریدم و گره زدم که دیگر وسوسه ی کشیدن زیر و بم آن رج ها به سرم نزند . حتی آن لباس کاموایی را انداختم ته یکی از کمدهای تاریک اتاق که سراغش نروم . سه سال پیش که دوباره حرف از تو شد خودم را زدم به کوچه ی علی چپ . میدانی دیگر کجاست؟ مگرنه؟! داشتم میگفتم؛ خودم را از یاد بردم تو که دیگر هی
بعد از مدتها امروز مثل روزای خوبم کار کردم تا الان دوباره کلی از کتابمو خوندم و فقط حدود صد صفحه مونده حتی اگه امرپزم تموم نشه فردا حتما تمومش میکنم. کلی چیز دوباره یاد گرفتم اسپینوزا داره تموم میشه و میرم سراغ لایب نیتس. بقیه کارامم هست که هنوز سراغشون نرفتم از صبح همه تمرکزم روی کتاب بود. خلاصه که دوباره دارم عشق میکنم. 
بابابزرگم حالش بد شده هیچی نمیتونه بخوره مامان بیچاره دست تنها بردتش بیمارستان :( از بی وفایی بقیه نگم برات به هر حال درست
اجرای سرود یادگار انقلاب به زبان لکی در روز 22 بهمن 1397 در جمع مردم
شهید پرور شهرستان سلسله توسط گروه سرود موسسه قرآن و عترت انوارالهدی با
همکاری معاونت پرورشی اداره آموزش و پرورش و دانش آموزان دبیرستان امام
جعفر صادق (ع) این شهرستان در قالب همسرایان فجر 97.
شعر و تهیه و تنظیم: محمد حسنوند
آهنگ: استاد مسعود پور حمزه
دانلود فیلم 1
دانلود فیلم 2
از سمت گیلان نه، ولی از شرق یا جنوب وقتی برمی‌گردیم مازندران، از اون نقطه‌ای که دوباره هوا مرطوب می‌شه، از اون قسمتایی که دوباره زمین، بدون دلیل سبزه و فرق و فاصلهٔ بین شهرها رو نمی‌شه تشخیص داد، دوباره انگار زنده می‌شم. عین ماهی‌ای که تو خشکی افتاده باشه و  برش گردونی به آب...
+ به نظرم فقط متولدای اردیبهشت حق دارن بگن: آدما دو دسته‌ان، یا اردیبهشتی‌ان، یا دوست داشتن اردیبهشتی باشن:)
+ الان مشخصه اردیبهشت شمال روم تاثیر گذاشته یا بیش‌تر
هوالجمیل
اولین شهید هاشمی
در سوگ و منقبت، شهید بزرگ اسلام در جنگ اُحُد،
حضرت حمزه سیدالشهداء
*****
احمد ز داغت ای گل پرپر گریسته
هق هق کنان چو ابر و چو تُندر گریسته
یک بار نه ، بلکه مکرر گریسته
با جبرئیل، فاطمه، حیدر گریسته
شکر خدا که پیکر تو سُم نشان نشد
خونگریه های خواهرت آتشفشان نشد
=====
با اقتدار و با ادب و با وفا، توئی
صاحب-لوای جان به کف مصطفی توئی
پشت و پناه لشکر آن مقتدا توئی
شیر خدا و شیر رسول خدا توئی
شکر خدا که مثل علمدار کربلا
خواهر ندی
همیشه این مسیر رو با پنج یا پنج و پونصد میرفتم امروز دیدم برام قیمت  زد شش تومن من که قبول نکردم گفتم دوباره درخواست میدم ایندفعه شد هفت تومن بازم زورم اومد گفتم نه بذار دوباره بزنم حداقل شش تومن خودش بشه شد نه تومن خیلی حالم گرفته شد گفتم اینقد میزنم تا همون شش تومن قبلی بشه اومد رو هشت و پونصد نیم ساعت توی گرما آب شدم هشت و پونصد یه ریالم پایین نیومد چندتا صلوات فرستادم دوباره زدم شد  هفت و پونصد با سر گرفتم. 
گروه علمی فرهنگی کیمیاجو در راستای ارتقا سطح علمی و فرهنگی جامعه و اهداف والا خود در آذر ماه ۱۳۹۶ فعالیت های خود را زیر نظر آقای ابوالفضل حمزه پور شروع کرده است و از تابستان ۱۳۹۷ بر آن شده که فعالیت خود را در بستر اینترنت ،جامع و قویتر از گذشته فعالیت های خود را ادامه دهد . با توکل بر خداوند و همراهی شما یاران.
در باره مدیر گروه
نام کامل  سید ابوالفضل حمزه پور متولد سال ۱۳۶۳ در شهرستان ساری . داری مدرک کاردانی نقشه برداری و کارشناسی مهندسی نرم
طبق چیزی که من دیدمطبق اون برداشتی که من تا اینجای زندگی داشتمجا انداختن یک چیز بد، یک راه خیلی جالب داره«تکرار»نمی‌دونم در مورد خوبی هم صدق می‌کنه یا نهیعنی اون چیز بد رو انجام میدی (تابو رو می شکنی) بعد وایمیستی مردم عکس العمل نشون بدن و خالی بشنترجیحا سعی میکنی براش یه توجیهی پیدا کنی و جواب سوالات و ابهام ها و عکس العمل ها رو بدیبعد دوباره تکرارش می‌کنیدوباره مثل دفعه اول عکس العمل میبینیدوباره مثل دفعه اول یک سری هاشو پاسخ میدیو دوبا
خیلی
وقته که تایپ نکردم.بشدت سرعتم اومده پایین.خیلی چیزا احتمالا یادم رفته
باشه.دارم سعی میکنم همه چیو برگردونم عقب.حال غریبی دارم.خیلی چیزا داره
برام تکرار میشه.خدا دست به تحولات عجیبی زده.انگار همه چی فرپو ریخته و
دوباره داره ساخته میشه.نمیدونم چرا همش فک میکنم دوباره بهم میرسیم و
ایندفه یه جور دیگه باهم شروع میکنیم.خودم میدونستم خیلی بهت وابسته
شدم.ولی مجبور شدم که .........
دلم میخواد دوباره برات پرحرفی
کنم.ولی وقتی یادم میفته شکلات تل
بعد از یه گشت و گذارِ مختصر توی وبلاگ های بیان به این نتیجه رسیدم که ماشالا اینجا همه فرهیخته و نویسنده ن. شاید هیچوقت جایی برای یه بلاگفا نویسِ لااوبالی مثل من نباشه و هیچوقت دیده نشه. ولی خب انصافا دیگه دنبال دیده شدن نیستم :) نیاز به شروعِ دوباره ای داشتم و این اثاث کشی هم یه تغییر بود برای شروعِ دوباره م. خلاصه که از پنج سال بلاگفا نویسی خدافظی و به یک شروعِ دوباره سلام :)
تصمیم گرفتم بعد از ۵ سال دوباره شروع کنم به نوشتن با این تفاوت که قبلا در بلاگفا و الان در بیان...اما انگار نوشتن از یادم رفته،دیگه نمیتونم مثل قدیما خوب بنویسم،فقط میتونم بنویسم که حداقل آروم بشم،مغزم بایگانی بشه،باید بنویسم تا حالم یکم بهتر بشه،آخه من  آدم نوشتن بودم با وبلاگ نویسی خو گرفته بودم،حتی خودمم باورم نمیشه چطور۵سال تونستم فاصله بگیرم...دوباره من و وبلاگ نویسی و سه نقطه هایی که معنیشون کلی حرف نگفته است...
در طول این یه هفته به طور کلی فراموش کرده بودم که این‌جا هم می‌شه نوشت!
چقدر عجیب و آزار دهنده. ترجیح می‌دادم الانم می‌تونستم تو کانال بنویسم ولی شاید این قطعی موقت اینترنت،( امیدوارم موقت باشه) بهانه ای شد که وبلاگ دوباره فعال بشه. 
متن ترانه مهدی محمد زاده به نام سیم آخر

 
ده لعنتی , یه چندتا خط حرف دارم باتوبگو چی کم گذاشتم واسه توک رفتیچشاتو رو همه چی بستیب چی میگن مگه پستید راستیبااونی ک الان تو هستیبگو چ عهدو پیمونی تو بستیطفلی نمیدونه چقدر تو پستیکاری کردی میترسمدیگه از عاشق شدندیگه از رسوا شدندیگه از دلواپسیدحقم نبوددوباره تنها شدندوباره بی کس شدندوباره این خستگیبیاببین دلم دوباره زد ب سیم آخرپیت میگرده توی این شهرشبای پاییزباچشم خیس ب زیر بارونمیرم توی همون
دوباره درست همینجا ک حس میکردم کاملا تموم شدی برام،
دستم دوباره لغزید روی پروفایلت!
و دلم دوباره لرزید....
چرا هربار یه نکته جدید کشف میکنم؟
الان ک کاملا نا امیدم از داشتنت
این چ کار مسخره ایه ک با زندگیم دارم میکنم؟؟
چرا با دستای خودم دارم نابود میکنم آیندمو؟
تو خوب.تو دوست داشتنی.تو برای من معیار تموم!
وقتی نمیشه ینی نمیشه!!!
چرا انقدر دیوونه بازی میکنم؟!
ا اخه شمارتم اینهمه وقته پاک کردم!
چرا تو سرچ تلگرامم میاد اسمت
چرا اراده ندارم
چرا بازم
روزی که فکر کردی یکی رو از ته دل دوست داری ولش نکن... ممکنه دوباره تکرار نشه... آدم وقتی تو سن‌ و سال توئه فکر می‌کنه همیشه براش پیش می‌یاد... باید ده پونزده‌ سال بگذره که بفهمی همون یه بار بوده... که حالِت با چیز دیگه‌ای خوب نمی‌شه... عشــــق یعنی حالِت خــــوب باشه...
سَخت دلگیرم ازین دوباره مُردَن!پس از آنکه چشمهایم تو را دید خواستم زنده بمانمزنده شدماما حال دوباره مرگی برایم قلمداد میشوددر درونِ رگهایمدر سینه ام که از هوا خالی میشوددر نفس تنگی ای درمان شده که دوباره برگشته است..دلگیر تر از من مگر میشود؟چه کسی این مُردَن را دوام خواهد آورد؟که پس از بازکردن چشمهایمپس از دیدنت..چشمانم را دوباره ببندم و بگویم....این یک کابوسِ شیرین بود!
در این دلتنگیِ عجیب که به مُردن سرایت میکند!،
حال پرسیدنت کارِ دشواریس
+چرا دیگه این بلاگ لنتی آمارو وا نمیکنه؟
+بچه ها تبریک بگین دارم ازش میکشم بیرونبرا همون رفتم دوباره آدرس نوشتم
+و اینکه یکی خیلی وقته اومده مشهد بنظرم هنوزم هس ولی اصن نمیخاد با من ارتباط برقرار کنه! آخه چرا؟
من واقعا هیچوخ نمیفهمم و نفهمیدم چرا!
خاک توسرت خر خب دلم برات تنگ شده‍♀️
امروز جمعه است.میریم سراغ یه قصه .یه قصه درسته
میرم سراغ کمد کتابها و کتابها رو زیر رو میکنم. اولین چیزی که چشمم رو میگیره کتاب قصه های صمد بهرنگی.
میخوام دوباره قصه های کوتاه و بلندش  رو بخونم.
این کتاب رو 21 سال پیش بابا برامون خریده بود.
یک کتاب قطور 435 صفحه ای به قیمت 1600 تومن.
 
 
از متن کتاب :
 
" آن کس که کار میکند حق زندگی دارد و آن کس که حاصل کار و زحمت دیگران را صاحب می شود و به عیش و عشرت می پردازد،باید نابود شود.
اگر نان هست همه باید بخورند و
♨توجه♨توجه♨
پیج جدید شهید لطفی نیاسر .
ما خسته نمیشیم
پیج دوم هم مانند پیج اول به خاطر مواضع #ضد_صهیونیستی توسط اینستاگرام بسته شد .
آدرس جدید رو دنبال کنید و به دیگران هم معرفی کنید تا جمع ضد اسرائیلیمون زودتر جمع بشه !
sh_mahdilotfi3
شهید راه نابودی اسرائیل
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
عروس‌مون پیام داده برای آشنایی بیشتر و برقراری مناسبات سیاسی، ته‌ش گفته من در پیام‌رسان‌های سروش، بله، ایتا و آی‌گپ فعال هستم. 
شخصاً که به‌ش نگفتم، ولی کم‌کم به گوش‌ش می‌رسه که بنده هم از این‌های که گفتی فراری‌م. 
 
 
× حالا الان فکر می‌کنین من چه آدم پلنگی هستم.
×× بهانه‌ی این پست، این‌ئه که دوباره نت همراه این‌جا ملقی شده.
دوباره خوابم میاد اما به هر زوری شده خودمو بیدار نگه داشتمو دارم کتابو میخونم. میترسم باتریم تموم بشه و نتونم ادامه بدم. وضعیت مزخرف ازت متنفرم :(((( همین خبر مهم دیگه ای نیست فقط سعی میکنم امروز مزخرف پیش نره و بتونم کار کنم. 
یه روزی تکنولوژی طوری شه که لحظه‌ی دلتنگی بتونی بری توی عکس‌ها. لابلای خاطراتت؛ حس کنی وزش آرامِ باد رو، اون لبخند و اون داغیِ خورشید رو. بشنوی تپش‌های تندِ قلبت رو و بنشینی به تماشا؛ دوباره و چندباره. بچرخی بین اون لحظه‌ها و فشارِ به آغوش گرفته شدن دوباره زنده‌ات کنه.. 
شب جمعه به یاد امام
و شهدا

به یاد مجاهد خستگی
ناپذیر

پاسدار پرافتخار سپاه
اسلام

"شهید حاج
علیرضا طالعی" 




فرمانده تیپ دوم

لشگر سه نیرو مخصوص

حضرت حمزه سیدالشهدا
{علیه السلام}

.

متولد = سلماس

.

شهادت = ۱۳۸۶/۳/۷ -
دره دریک

درگیری با گروهک جنایتکار
پژاک

.

.

شهید علیرضا طالعی

از یادگاران و
رزمندگان دفاع مقدس

که در زمان جنگ، در
خط مقدم حضور داشت

و بعد از جنگ نیز
لباس جهاد را از تن درنیاورد

و در مناطق مرزی و
حساس، حضور عملیاتی داشت

و بارها از ط
تلاش کردم خونسرد باشم.
تلاش کردم سخت نگیرم.
تلاش کردم این حجم از احساسات متفاوتی رو که بهم حمله کردن هضم کنم.
نتونستم.
اینکه چرا اینجا مینویسم دوباره، فقط یک دلیل داره: این مطلب ارزشش در حد همین وبلاگ هست و تمام.
سه سال پیش به اختیار خودش رفت.
سه سال به اختیار خودم دوستش داشتم.
چهار ماه پیش به اختیار خودش برگشت.
چهار ماه پیش به اختیار خودم بخشیدمش.
ماه پیش به اختیار خود دوباره رفت.
ماه پیش دوباره به اختیار خودم بخشیدمش.
هفته پیش با یکی از دوستای ن
سنجابه شروع کرد به دویدن
یکدفه ایستاد بعد دوباره دوید بعد دوباره ایستاد
کمی اطرافش را دید یکم آروم آروم حرکت کرد بعد نیم خیز شد کمی به اطراف نگاه کرد دوباره دوید... 
یکدفعه دورش تاریک شد باز ادامه داد تا یکدفعه زیر پاش خالی شد...
چشماش را آروم بست کمی گذشت حرکت ادامه داشت
اما او نبود که اراده به حرکت کردن کرده بود بلکه شاید وجود او و اراده بر انتخاب های گذشته او بود که بر ادامه حرکت او تداوم بخشیده بود
اما این حرکت تا کجا و کی ادامه داشت ...
و اینج
برای من همیشه کوتاه کردن مو مثل یک شروع دوباره است. وقتی که موهات رو کوتاه میکنی یعنی اینکه داری به خودت فرصت یک رشد دوباره رو میدی. برای همین از دوران کودکی عاشق کوتاه کردن موهام بودم. وقتی که موهاک رو کوتاه میکردم توی آینه خودم رو نگاه میکردم و به خود جدیدم سلام میکردم و براش آرزوی موفقیت میکردم.برای چندمین باره که میبینم چیزها به خوبی پیش نمیرن، دوست دارم برطبق رسم همیشگی موهام رو کوتاه کنم و یک فرصت دوباره به خودم بدم.
چی میشه یه دلخوشی برای یه آدم؟؟؟!!
 
زمین تاریک تر از اون چیزیه که میشه فهمید .. آدمی بهشت خودشو کجا می سازه؟؟
گاهی دل، قلب، ذهن و فکر .. ظرفیتی برای ساختن دوباره نداره .. دست دل و قلب و ذهن و فکر کوتاهه از ساختن .. لازمه یه مرور مجدد کنه .. دوباره حقیقت رو جستجو کنه ..
به شعر پناه برد از جهان مسکوت در خط خشک زمان.
ح برگشته، دیروز در کتابخانه ارتباطی داشتیم و کم کم دارد برمی‌گردد. و دوباره حس ناامنی و اضطراب و آرامش به دلم می‌ریزد. دیشب دوباره تا دیروقت نخوابیدم و امروز دوبارع دیر بیدار شدم. او اگر قرار باشد من و زندگی‌ام را از من بگیرد... نمی‌دانم چه می‌خواهم .‌
شعر تنها گریزگاه من است در این جهان مسکوت
 بعد از دوره های درمانی زیاد تو این 13 سال و 9سال ، که آخرین دوره هم همین 1 سال و نیم پیش شروع شد و یک سال پیش تمام شد باز هم درد از 11 خرداد سلامی دوباره به رویمان نمود! 
خرچنگ قدیمی بیدار شده!
قلب فلج مان هم انگار تصمیم به کور شدن دارد. و چه جالب ک با هم هماهنگ هستند!!
دوباره درد و درد و درد... تب های شب ها و بی حالی صبح ها! 
هفته اول تیر باز هم باید آواره داروخانه های انجمن و هلال احمر و نمازی باشم. باز هم باید برای یک ساعت این ور و اونور شدن نوبت های شیم
به جهنم که نیستی! مگر مغول ها یک قرن ِ تمام حمله نکردند؟ مگر نگذشت!؟ نبودن ِ تو هم می گذرد! به هیچ کجای جهان هم بر نمی خورد؛ فقط یک تکه از دل ِ من کنده می شود و از دست می رود! فدای سرت، مگر نه!؟ به جهنم که نیستی، کافه گودو هست، فرانسه با شیر، تابلوهای ساموئل بکت، ماشین تحریر شکسته و خرابِ آن گوشه هستند؛ می شود بنشینم پشت یکی از میزها و شعری خط خطی کنم بر کاغذی! به جهنم که هرگز این نوشته را نمی خوانی! ژوزف تورناتوره و جیم جارموش اصلا همه ی فیلم هایشان
۳نشانه اینکه عاشق شده اید!
۱- متن ها و اس ام اس های او را دوباره و دوباره میخوانید.
۲- وقتی به او فکر میکنید قلبتان تندتر می تپد.
۳- هنگام خواندن این متن همواره فقط یک نفر در ذهن شما بود..:)
+ پ.ن : یک جمله براش زیر این پست کامنت کن 
نصب برنامه برای اندروید

کلیات زیارات به همراه صوت با امکانان اشتراک گذاری متن ها

شامل:

- زیارت حضرت رسول اکرم+صوت

- زیارت حضرت زهرا(ص)+صوت

- زیارت حضرت علی (ع) امین الله+صوت

- زیارت ائمه بقیع ( حضرت امام حسن مجتبى و امام زین العابدین و امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهم السلام )+صوت

- زیارت امام حسین (ع)+صوت

- زیارت امام موسی کاظم+صوت

- زیارت امام رضا (ع)+صوت

- زیارت امام جواد (ع)+صوت

- زیارت امام هادی (ع)+صوت

- زیارت امام حسن عسکری (ع)+صوت

- زیارت ا
امروز روزی هست که عاشق شدم 
سه ساله از این عشق میگذره 
تمام این مدت انتظار برای یک لحظه دیدن دوباره 
انتظار برای یک بار دیگه صدا کردنت 
هنوز که هنوزه از تو خبری ندارم 
هر روز نگرانی ، دلتنگی 
دلم آرزوی دیدن دوباره ی تو ، تو دلم زندس 
میدونم که روزی تو رو خواهم دید
بسم الله الرحمن الرحیم
.
.
.
بعد از چند سال نبودن در این مجاز آباد دوباره آمدم
برای خانه تکانی
آمدم تا گرد وخاک ها را از روی این صفحه بردارم
نمیدانم شاید برای شروعی دوباره
شایدم نه
دیگر مثل قدیم تر ها دست و دلم به نوشتن نمیرود
نه که حرف نباشد
چرا هست   خیلی هم هست   پر از درد 
اما...
عجیبا غریبا! طبق عادت یهو صفحه بیان رو باز کردم، نام کاربری و رمزی که اصلا نمیدونم چی بوده رو طبق عادت زدم و یهو دیدم عه!!! وبلاگ دارم!!! عجب! پس که اینطور. پررررر حرفم این روزا! پررررر حرف! 
سلامی دوباره جهان وبلاگ. گرچه که هنوزم دوستت ندارم. 
‏وقتی خیلی خیلی خیلی ناراحتم، پناه می‌برم به خواب...وقتی بیدار می‌شم، تا چند ساعت خوبم، و دوباره حالم بد می‌شه و دوباره خواب...این خواب خیلی باید تکرار شه تا کم‌کم اون غم عادی شه..‌.نیاد روزی که از شدت ناراحتی نتونم بخوابم...

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کابین دوش