نتایج جستجو برای عبارت :

متاسفم برای قضاوت‌هاتون.

ادم از غریبه بشنوه کمتر ناراحت میشه تا فامیل.
سرتونو کردید تو برف نمیخوای بفهمید من چی میگم.
تاسف اوره واقعا ، خدایا خودت داری می‌بینی. میسپارم‌شون به خودت.
ولی من دیگه پشت‌دستمو داغ کنم با فامیل ارتباطی داشته باشم.
فقط در یک صورت اونم اینکه ازم عذر خواهی کنند.
امروز یکی همه ی غلطایی ک کرده بودمو کوبید تو صورتم...^^اومدم اعتراف کنم شاید بار گناهم سبک شهمن...پاک نیستم...هرزه تر از اونیم ک فکرشو کنین...الانم دارم تاوان آه کساییو میدم ک...دلشونو شکستم......جیمین شی...منو ببخش...با تو بیشتر از همه بد کردم...کوثر...لیندا...و...خیلیای دیگه...آره خیلیای دیگه...واسه همه ی دروغای کثیفم متاسفم...واسه...قایم شدن پشت نقاب بی گناهی...متاسفم...واسه حماقتام متاسفم...واسه خودخواهیام...نامردیام......
انشای بسیار زیبای یکی از دوستام، حتما بخونیدش!
مستی به وقت نیمه شب
درست در تکاپو برای یافتنی اوجی دردناک برای این سری که گرمای پرواز بر فراز نوشته را بال بزند و بعد در نقطه ای که انتظارش را ندارید با ترس سقوط آشنا کند.

ادامه مطلب
قضاوت ساده ترین کار است ...
برای همین است که انسان ها قضاوت میکنند ...
تو که مرا نمیشناسی ، چگونه میتوانی خودخواهانه مرا نقد کنی؟!
تو که از چیزی خبر نداری ، چگونه میتوانی به راحتی حکم بدهی ؟!
دنیا را هرکسی از منظر خودش میبیند ...
درسته دنیا تاریکِ تاریک است ... من هیچ گاه نخواستم که کسی را اذیت کنم که حال اینگونه مرا مورد قضاوت قرار دهی ...
حال هرچه میخواهی بگو و هرچه میخواهی فکر و قضاوت کن ...
یاعلی !
"متاسفم، شما در دوره‌ی بدی با من مواجه شده‌اید."
این خلاصه‌ی تمام حرف‌هایی هست که باید می‌زدم و نمی‌زدم.
متاسفانه تمام آدم‌های دور و برم، آن‌هایی که می‌خواهم و باید، راه گفت‌وگو و تخلیه‌ی روحی را به شدت مسدود کرده‌اند و من هر لحظه بیشتر در باتلاق انزوا فرو می‌روم.
متاسفانه تمامی‌ دوستان صمیمی‌ام که تا چندی پیش بیشتر وقتشان با من می‌گذشت و اشک و لبخندشان گوشه‌ی بغل خودم بود، وارد مرحله‌ای از زندگی‌شان شده‌اند که من دیگر اصلا اولو
واقعا برات متاسفم... 
واقعا متاسفم.. 
چرا وجودت از روی زمین پاک نمیشه؟
چرا اینقد وجودت شیطانی شده؟
حالم بهم میخوره ازت.. حالم بهم میخوره ازت!
فقط کاش بشه زودتر خدا رو ملاقات کنی چیزاییکه لیاقتته نوش جونت بکنه
خواهش میکنم زودتر
بابا لنگ درازِ کوچولوم؟
واقعا ازت متاسفم ولی من دیگه هییچ حسی بت ندارم
نمیدونم چرا اما تو قلبم دفن شدی عزیزم
نمیتونم بگم چرا یا چجوری، اما دیگه مهم نیستی، ناراحتم، از اینکه دیگه دوست نداشته باشم ناراحتم ولی خب تو دیگه نیستی کوچولوم :)
یه چیزی که احتمالا برای همه مون پیش اومده اینه که نقدی به رفتار کسی وارد کردیم و جواب گرفتیم: "تو نمیتونی من رو قضاوت کنی!"
خب! راستش من فکر میکنم این جمله در خیلی از موارد تبدیل شده به نوعی فرار رو به جلو و توپ رو در زمین دیگری انداختن برای فرار از پاسخگویی. آیا ما واقعا حق قضاوت دیگران رو نداریم؟ البته که داریم! زندگی سرشار از موقعیت هاییه که قضاوت مارو میطلبن. ما برای تعامل با دیگران به قضاوت کردن اونها احتیاج داریم. چیزی که اشتباهه نفس قضاوت
دو سناریو مطرح می‌کنم : اول. یک نفر از من تعریف می‌کند، که من قد بلندی دارم، صدای خوبی دارم، هوش بالایی دارم و ... . دوم. یک نفر دیگر درباره من گفته "دم‌دمی مزاج‌ست، اراده ضعیفی دارد، بی‌عرضه‌ست"
واکنش من به اولی تشکرست. واکنش مودبانه به دومی اما "قضاوت نکن"ست. در حالی که هر دو مورد، قضاوت بود، اولی قضاوت درباره مواردی که از اختیار شخص خارج‌ست، دومی قضاوت درلاره مواردی که در اختیار شخص و تغییرپذیرست.
این لفظ نفرت‌انگیز، "قضاوت نکن" چیزی نیست
به لطفِ دعای خیر دوستان و انرژی مثبت هاتون مرخص شدم :)
واقعا نمیدونم چجور از مهربونی و لطف تک تک شما دوستانِ مجازی اما واقعی تر از ادم های دنیای واقعی تشکر کنم
عذرمیخوام که در شرایطی نبودم که بتونم جواب محبت ها و پیام هاتون رو بدم 
ایشالا همیشه سالم و سلامت باشید 
هر"پرهیزکاری" گذشته ای دارد و هر "گناه کاری" آینده ای پس قضاوت نکن.میدانم اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم،دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند. در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم.
محتاط باشیم، در "سرزنش "و "قضاوت کردن" دیگران وقتی ؛نه از "دیروز او" خبر داریم، نه از "فردای خودمان"
قسمت جالبی از متن کتاب "شیاطین"داستایوفسکى
هر "پرهیزکاری" گذشته ای دارد
 وهر "گناه کاری" آینده ای!
 پس قضاوت نمیکنم .
میدانم اگر:
قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم،
دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد...
تا به من ثابت کند.
در تاریکی همه ی ما شبیه یکدیگریم.
محتاط باشم ، در "سرزنش "
و"قضاوت کردن" دیگران 
وقتی؛
نه از " دیروز او" خبر دارم، 
نه از "فردای خودم"
دم همتون گرم :)
نفستون پابرجا باشه و بعد مشکلات و سختی هاتون نور برکت و رحمانیت خدا بپاشه به زندگیتون :) دمتون گرم بابت دعا های قشنگتون ، مهر و محبت بی منت و بی دلیلتون و خوبی وصف نشدنیتون ^-^ الهی که الله نگهدار خودتون و خوبی هاتون باشه که یه وقت تو پیچ و خم روزگار گم نشید :*
 فرار میکنم از این موقعیتتلاش های مصر و مکررش برای بوسیدنو همزمان زمزمه های "خیلی دوستت دارم"نه طاقت ماندن دارم و نه پای رفتننه اینجانه آنجامعجزه لازم دارم................تو قرار بود معجزه کنی واسم، معجزه ای به اندازه ی بزرگیتپس چرا بدتر کردی
........      
دیگه نمیتونم حتی ببوسمشیه چیز خیلی کوچیکیا شایدم بزرگمتاسفمواسه انقدر بد بودنمواسه قدرتو ندونستنبه خدا نمیدونم باید چکار کنمخیلی متاسفم واسه همه چیزواسه بودنم تو زندگیت...............جهان من آشوب است
من مثل شب های گذشته خواب خوشبختی ندیدم، متاسفم. کنار هم بودن یک رویا نبود، یک انتخاب بود از جانب شما، متاسفم که من نبودم. دو روز پیش وقتی هوا در حال تاریک شدن بود روباه مکار مزرعه آمد کنارم لب رودخونه نشست و گفت: انسان ها دو جوراند. ادمهای که بد اند و حیله خوب بودن بلدند و ادمهای که خوب اند و از خوب بودنشون ناراحت اند. گاهی می توان تاسف جوجه گنجشکی خورد که بعد از اولین پرواز، باد شدید امد و به صخره خورد. من بادِ بودم که مقصر شناخته شد! و شما صخره ا
دانلود آهنگ متاسفم برات ای دل ساده از محسن چاوشی
آهنگ غمگین و احساسی از محسن چاوشی اجرای بیادماندنی متاسفم برات ..
متن آهنگ متاسفم برات + دانلود
کوله بار آرزوهات روی دوشت
تا کجاها رفتی با پای پیاده
رفتی و به هرچی خواستی نرسیدی
متاسفم برات ای دل ساده
دل به هرکی دادی از سادگی دادی
زندگیتو پای دلدادگی دادی
هرجا که دیدی چراغی پر فروغه
تا بهش رسیدی فهمیدی دروغه
دانلود آهنگ متاسفم برات ای دل ساده از محسن چاوشی
عاشقو خسته و غمگین و پریشون
دل بیکس
اینكه سلاح فروخته شده دراثرتعویض محل فروش یامدت زمانی بالاارزش بالایی میافت برای دونالدوحشت آفرین بود.
اوهمیشه ازیادآورشدن عبارت كاغذفاقدارزش واهمه نداشت.معاهدات اسلحه وغیره بیشترزیان نصیبش میكردند.
امكان داشت كشورهاسلاح هارامهندسى معكوس كنند.ازآن جهت تحمیل قوانین استفاده كنندیاازآن بعنوان جانشین طلاودلاراستفاده كنند.
فكراوسراسرسودآورى نداشت دركل بروزبودن همه سلاح هادركشورهاراخواستارنبود.
سلام یادتونه فرایند گیت خصوصی رو براتون ارسال کردم توی این پست{لینک}
امروز می خوام فرایند بارگزاری کد هاتون رو توی سرور اصلی برای مشتری یا خودتون توضیح بدم.
سرور دیپلوی کننده www.deployhq.com با وصل شدن به سرور گیت شما کد ها رو مستقیم میریزه توی سرور شما راحتترینش ftp است که فکر کنم بلدید هر سوالی بود بگید در خدمتم.
به استناد سایت آزمون های حقوقی دینا آزمون قضاوت هر ساله توسط قوه قضاییه برای گزینش داوطلبان تصدی منسب قضا برگزار می شود . ثبت نام برای آزمون جذب عمومی قضاوت از طریق سایت سازمان سنجش انجام می شود . بعد از قبولی در آزمون کتبی چند مرحله مصاحبه علمی ، روانشناسی و تحقیقات محلی هم برای پذیرش قطعی وجود دارد . برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ثبت نام آزمون قضاوت بر روی لینک زیر کلیک کنید :
 
 
www.heyvalaw.com/web/articles/view/1884/ثبت-نام-آزمون-قضاوت.html
اینو باید توی اولین پست بعد از تابستونم میگفتم
خوب واقعیت اینه که من بزرگ شدم، از نظر عقلی به خصوص، خوب توی سال گذشته من نمیدونم چرا انقدر اونطوری شده بودم که با خیلی هاتون دعوا کردم و خیلی زود بهم برمیخورد و اصن یه عجوبه ای بودم برا خودم، نمی دونم چجوری تحمل میکردین:/ واقعا ببخشید ، اگه کسی رو ناراحت کردم اگه ازم رنجیدید متاسفم، اصلا چند وقته من همش در حال عذر خواهی کردنم واسه رفتار های دوران جهالتم:/ خبر خوب اینکه الان خیلی عوض شدم، ولی خیلی
می خواستم به آرامی بهت بگویم اما ترسیدم اصلا حرفهایم را نمی شنوی! متاسفم که دوست دارم. متاسفم که نمی توانی دوستم داشته باشی. برای خودم اشک می ریزم، اما می گویند: تمام خواهد شد. شاید آب چشمهایم اما با خاطره ات چکار کنم؟! متاسفم که می روی. متاسفم که دیگه تو را نخواهم دید. متاسفم، رها کردنم اینقد لذت بخش بود. متاسفم، ترک کردنم اینقد زود بود. بگذارید بگوید: او عاشق خود من نیست. بگذارید من عاشق باشم و در آن بسوزم. اگر داخل کافه، کتابخونه دیدینیش بگید:
یک نفر اشتباها قضاوت کردم الانم ناراحتم :(
دوست دارم بهش همین الان زنگ بزنم و ازش معذرت بخوام :(
ولی داداشم میگه بیخیال بشم چون هر کسی مثل من بود این اشتباه رو میکرد و دچار سوء تفاهم میشد !
ولی من الانم واقعا از خودم و از نفر وسط که باعث این سوء تفاهم و قضاوت من شد ناراحتم :((

+
اولین قضاوتم بود ':(
نمیدونم چکار کنم؟!
 نفر وسط هم بهم گفت بیخیال بشم و نگم :(
دوست دارم رو در رو به اون نفری که قضاوتش کردم بگم ولی چون تا چند ماه دیگه نمیتونم رو به رو ببینمش
بعضی وقتا مثل همین الان، حس می‌کنم همه‌ی این حس بد من از این میاد که از قضاوت شدن توسط آدمایی که می‌شناسم می‌ترسم. در واقع می‌ترسم اونا هم مثل من فکر کنن و من رو محکوم کنن و کارهام رو احمقانه بدونن. 
بعد فکر می‌کنم شاید خودمم باید یه تجدید نظری بکنم و این قدر قاضی نباشم.
 
 
کلا توو یک دقیقه، انرژیم خالی شد. به خاطر چی؟ به خاطر دو تا جمله که بین دو نفر دیگه رد و بدل شده. و ذهن خودم که خیال‌پردازی می‌کنه و از قضاوت شدن می‌ترسه. این چیزا نباید م
چند وقتی بود که میشناختمش؛ سنش بالای ۶۰ سال بود هر وقت منو می دید لبخند می زد از کیف زرد رنگ و رو رفتش که آرم پست رو داشت یه دسته ی کوچیک گل سفید در میاورد و می داد دستم بعد دستی به سرم می کشید و می گفت : مثل این گل ها با طراوتی!سنش هی بالاتر رفت ؛ تبدیل شده بود به پستچی آشفته ای که روز به روز خسته تر میشد یکی از همون شبا بود که زنگ در خونمونو زد ؛ لبخندش از همیشه کمرنگ تر شده بود بعد از دادن یه دسته گل سفید گفت : بهش بگو متاسفم گفتم: به کی؟یکم فکر کرد
تو صف نانوایی وایسادم. چیزی تا لحظات ملکوتی نمانده است.دونفر جلوی من ایستاده‌اند. شاطر که جوانی کم‌سن و سال است چند نانی که پخته است را از تنور در حال حرکت در می‌آورد و به سمت میز مومنان می‌آورد. آقایی که جلوی من است یک قدم آنطرف و یک قدم به جلو و سپس یکقدم به اینطرف برمیدارد. دست به سمت نان میبرد تا دست شاطر برنگردد. اون یکی آقا که جلوی او بوده است یکجوریش میشود و بگمان اینکه این بنده خدا در صف زده و حق او را پایمال کرده است لب به گلایه و اعترا
تو صف نانوایی وایسادم. چیزی تا لحظات ملکوتی نمانده است.دونفر جلوی من ایستاده‌اند. شاطر که جوانی کم‌سن و سال است چند نانی که پخته است را از تنور در حال حرکت در می‌آورد و به سمت میز مومنان می‌آورد. آقایی که جلوی من است یک قدم آنطرف و یک قدم به جلو و سپس یکقدم به اینطرف برمیدارد. دست به سمت نان میبرد تا دست شاطر برنگردد. اون یکی آقا که جلوی او بوده است یکجوریش میشود و بگمان اینکه این بنده خدا در صف زده و حق او را پایمال کرده است لب به گلایه و اعترا
سلام.جنرال یدک فروشگاهی ثابقه دار است.این فروشگاه در استان یزد در شهرستانی زیبا به نام میبد واقع شده است.جنرال یدک رو به اسم لوازم یدکی ثواقبی هم می شناسند چون این اسم برگرفته شده از نام فروشندگان آنجاست. جنرال یدک لوازم خودرو های مختلف مانند: پراید،پژو 206 ،پژو 405 ،سمند ،نیسان ،پیکان و ... را داراست.خلاصه مغازه ای بدون کم و کس و زیبا.اگر روزی سرتان به یزد و میبد خورد حتما به ما سر بزنید.امیدوارم باک بنزیناتون پر ،شیشه شوراتون زیاد و آب رادیاتور
زیاد وبلاگ نمیخونم. مثل قبلاها که مرتب پی خاموش کردن این ستاره ی نوار بالای صفحه مدیریت وبلاگم بودم نمیخونم. اصلا هیچ کاری را که قبلاها دوست داشتم یا مفید میدونستم زیاد انجام نمیدم. فقط گاهی کتاب میخونم، اونم نه زیاد. انرژی هیچ کاری رو ندارم. یه جورایی رفتم روی حالت پاور سیوینگ تا روزی که به یه منبع انرژی وصل بشم. نشمم برام مهم نیست. گفتن که نداره به قول دکتر، این اکتیو شده م.
داشتم می گفتم. زیاد وبلاگ نمیخونم ولی همین که هستید که عنوان های جذا
چرخ و فلک را دیده ای؟ دور میخورد، میچرخد...میچرخد و بر فراز آسمان شهر می ایستد، شهر زیر پایت ، نسیم هر لحظه صورتت را نوازش میکند و عجب حال عجیبیست که چیره به شهر در حال تماشای رفت و آمدها، جنب و جوش ها شده ای...قضاوت کردن، در لحظه حالی مشابه دارد، حالی که با خودت فکر میکنی، برفراز شهر زندگی آدم دیگری ایستاده ای و با خودت فکر میکنی هر لحظه اش را میتوانی قضاوت کنی، اما چرخ و فلک خوب میچرخد به نقطه ابتدایی خودت میرسدو به تو میفهماند که تو از ابتدا پا
تو می خواستی بهترین باشی! بعله قبول دارم که واقعا خواستی اونی باشی که می خوای ولی نتونستی.تو به خودت سخت گرفتی. هرشب قبل از خواب به خودت قول دادی، کلی برنامه ریزی کردی و امیدوار بودی، ولی هرروز همین آش و همین کاسه بود و تو بابت شکستت از خودت متنفر شدی، به خودت توهین کردی و ناراحت شدی و حسرت خوردی.تو روزهای زیادی مثل آدم های افسرده زندگی کردی چون زندگیت اونطور که توی فیلم ها نشون میده و مثل زندگی بقیه آدمهای موفق تو دنیای واقعی میبینی، نبوده. تو
یکدیگر را قضاوت نکنیم زیرا اگاهی انسانها متفاوت است پس عالم هر فردی ،منحصر بفرد و خاص اوست . نمیتوان جای فرد دیگری خود را قرار داد و عالم او را درک نمود...چه بسا اگر ما با ان آگاهی و توانایی بودیم از او بدتر عمل میکردیم اگر جه متاسفانه بد و خوب از نطر ما چیزی شده است که منفعتی به ما برساند یا نرساند..یکدیگر را قضاوت نکنیم زیرا با این کار ،شناخت و آگاهی خود را مطاق و کامل فرض کرده و دیگران را بر اساس همین اگاهی و شناخت داوری کرده و حکم میرانیم..

ادا
اگر  چند وقتی‌ست که نوشته‌های
شخصی‌تان دوم شخص جمع شده‌اند و به خاطرش احساس حماقت می‌کنید و بعد به جای درست
کردن ضمایرتان وبلاگ می‌سازید و آدرسش را به هیچ کس نمی‌دهید، متاسفم؛ این تنها
زندگی‌ای است که گیرتان می‌آید. اگر گاهی تمام مسیر دانشگاه تا خانه را پیاده برمی‌گردید
و بلند بلند با عزیزان مرده‌تان حرف می‌زنید و گاهی غریبه‌ها بغلتان می‌کنند و می‌گویند
که درست خواهد شد، متاسفم؛ این تنها زندگی‌ای است که گیرتان می‌آید. اگر خطر آس
زود قضاوت نکن !!!از اواخر سال ۹۷ تا به امروز چندین‌ مورد پیش اومده که افرادی رو در درون خودم قضاوت کردم که بعد متوجه شدم که اشتباه بوده و بعدش حس خیلی بدی رو تجربه کردم.این اخلاق بدی که تازگی خیلی روش زوم کردن رو اینجا ثبت میکنم تا دیگه تکرار نکنم :)
رفتم چیزی که لازم داشت و بهش بدم، عذرخواهی رو...ولی فهمیدم مثل همیشه مامانم بیشتر از همه لازمش داشته، از این لحاظ خیلی شبیه باباس...اونم عذرخواهی براش اولویت زندگیه، حالا هر شکلی که می خواد باشه ، زورکی، با اراده، بی اراده...
تصمیم داشتم دیگه آروم باشم، کاری که خواستن بکنم که تموم شه،،،دیگه این چند روز آروم بگذره ...واسه همین رفتم عذرخواهی کردم ...خوشحال شد از عذرخواهیم ...وای که اون لحظه چقد متاسفم بودم براش ولی بعد گفت عذرخواهی واسه چی؟‌ من بای
دکتر شریعتی :
« کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ،
آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آورتر بود- اینکه 
در آن سن و سال، زن داشت!...
چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم، آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم
در حالیکه خودم زن داشتم ، سیگار می کشیدم و کچل شده بودم . »
«پناه» میبرم «به خدا»، از عـیبی که،
«امروز» در خود می بینم، و «دیرو
خیلیا می‌گن قضاوت کردن کار بدیه و اه و پیف و فلان. اصلا قضاوت نکنیم و کینه‌هارو بریزیم دور و پر از حس خوب باشیم!! اما به نظر من تنفر از آدمای نفرت‌انگیز خودش حس خیلی خوبیه. و قضاوت کردن هم کار بدی نیست به شرطی که مستند باشه. آقا ما با توجه به رفتارِ دیده‌شده از یک آدم، که اتفاقا خیلبم توش دقیق شدیم، نحوه‌ی برخوردش رو پیش‌بینی می‌کنیم... یا مثلا اتفاقی که براش افتاده، یا دلیل رفتارش رو حدس می‌زنیم. معمولا هم اشتباه نمی‌کنیم. لذت هم می‌بریم. پ
دیشب داشتم به نوشته های توی وبلاگم فکر میکردم،به اینکه از قضاوت آدمایی که نمیشناسمشون و فقط میان میخونن و میرن میترسم،سریع نوشته هام رو رمزدار کردم که راحت باشم،که دچار خودسانسوری نشم...باز به خودم گفتم چقدر ضعیفی دختر!باید یاد بگیری که شهامت قضاوت شدن داشته باشی حتی قضاوت منفی!...باید یاد بگیری که انقدر زودرنج و شکننده نباشی...باید یاد بگیری که هر روز بیشتر از دیروز "خودت" باشی و از اینکه "خودِ واقعیت" هستی نترسی...وگرنه از نظر روحی زیاد نمیتو
سلام دوستان عرفان اوجاقلو هستم،بزودی فعالیت در صفحات مجازیمو شروع میکنم.اگه دیدید زیاد پست نمیزارم و در این زمینه فعال نیستم به دلیل اینه که زیادی خوشم نمیاد و فقط در راستای انجام کارام از فضای مجازی و اجتماعی استفاده میکنم و معتقدم فقط وقتم رو میگیره؛باز شما به بزرگی خودتون ما رو ببخشید ضمنا نظرات توی صفحه اینستاگرامیم رو دیدم و فهمیدم همتون خیلی ازتکنولوژی ویکی خوشتون اومده و مایل بودید من توضیحات بیشتری راجع بهش بدم ولی متاسفم که دست
توضیح در مورد کتاب زود قضاوت نکن
از قضاوت نسبت به خودت و دیگران دست بردار با تکنیک‌های کاربردی مهم به آرامش خاطر برس ، آرامش خود و دیگران را به خاطر قضاوت‌های نابجا به هم نزن. 
مراحل مختلف این کتاب به تو یاد می‌دهد که چگونه قضاوت‌هایت را که ناشی از هوای نفسانی است به عشق تبدیل کنی، به راحتی افراد را ببخشی، دلخوری‌ها را از بین ببری و همدلی را جایگزین جبهه‌گیری کنی. روش‌های کاربردی مانند تکنیک‌ رهایی ذهن و سبک صحیح دعا کردن به تو کمک می‌کن
(گاهی باید جواب بعضیا رو بدی!حتا اگه شده تو خلوت خودت باید به خودت جوابشو بدی تا یادت نره عقاید تو همخوان اون گفته نیست!)
    ساموئل باتلر می گوید:
از شیطان پوزش می طلبیم!
نباید فراموش کنیم که ما فقط یک طرف داستان را شنیده ایم...
چراکه تمام کتابها را خدا نوشته است!
    اما من می گویم:
خدایا!من به این کاری ندارم که تو خوب هستی یا بد!...درست می گویی یا نادرست!...تمام کتابهارا تو نوشته ای یا نه!...
من تورا قضاوت نمی کنم...
چرا که من پیرو انسانیتم وهرکه از انس
قضاوت
در این متن قرار است چند سوال مطرح کنم و پاسخی به تناسب وضعیت به آن ها بدهم. اگر مفهوم آزادی در ایرانِ دهه ۵۰ بشدت در کتاب ها مطرح بود و اهمیت داشت، امروزه قضاوت مفهومی است که در دستان عده ای معنا عوض می کند و می شود سکوت در برابر بی عدالتی هایی که از سمت قدرت های حاکم صورت می گیرد. یکی از درد ها این است که وقتی می گویند قضاوت نکنیم یک کلیت می بخشند که به لحاظ منطقی قابل دفاع نیست یعتی این قضاوت نکردن را هم درباره ی دوست می گویند و هم درباره ی
همه‌ی ما بعد از ملاقات یک شخص و تأثیری که می‌گیریم او را در ذهن خود قضاوت می‌کنیم. این دقیقا همان اتفاقی است که بعد از دیدن یک تصویر یا رزومه در ذهنمان اتفاق می‌افتد.
چرا بعضی‌ها قبل از این که شما را ببینید در موردتان قضاوت می‌کنند؟ 
برای جلوگیری از افتادن در این تله و برقرار کردن هر رابطه نامناسبی، یا به وجود آوردن قضاوت و تصور منفی برای دیگران بدون این که قصدش را داشته باشید، سعی کنید روش فکر کردنتان را تغییر دهید.

ادامه مطلب
درسته که طول کشید تا خودم رو وادار به پذیرش این حقیقت کنم که به‌تنهایی کامل و عالی نیستم که بتونم حسّ کمالگرایی‌م رو همیشه و مستقلاً ارضا کنم. اما این وسط هم آدمایی داریم که هنوز به وجود همچین واقعیتی نرسیدن و هیچ تفاوتی برای "اتفاقاتی که روشون تقریباً کنترل داریم و اتفاقاتی که اصلاً روشون کنترلی نداریم" قائل نیستن و اتفاقاً همین افراد هم هستن که به هیچ‌چیز غیر منتظره‌ای جز اتفاقات خوب‌ متصوّرشون فکر نمیکنن و از همه حال به هم زن اینکه تو
به استناد سایت آزمون های حقوقی دینا متقاضیان ثبت نام در آزمون قضاوت ابتدا باید دفترچه ثبت نام را به طور کامل مطالعه کنند . ثبت نام این آزمون از طریق سایت سازمان سنجش انجام می شود و همزمان با شروع آن ، دفترچه ثبت نام آزمون قضاوت 99 نیز بر روی سایت قرار می گیرد .
یکی از نکات بسیار مهمی که در دفترچه ثبت نام درج می شود شرایط ثبت نام در آزمون قضاوت است یکی از مهم ترین این شرایط ، داشتن مدرک کارشناسی حقوق ، کارشناسی الهیات با گرایش فقه و مبانی حق
یکی‌ از تکنیک‌هایی‌ که کمک به پاکسازی ذهن ما می‌کند تکنیک هواوپونوپونو است،
 در ۴ قدم خیلی‌ ساده میتوانید این تکنیک را پیاده کنید:
 ۱- من متاسفم
 ۲- من را ببخش و من می‌بخشم
۳- سپاسگزار و قدر دان هستم
 ۴- دوستت دارم❤️
در تک تک این مراحل باید با صدای بلند اقرار کنیم
به ترتیبی که خودمان صدای خودمان را واضح بشنویم و کلمات را احساس کنیم.
یک بار گفتن کافی‌ نیست، باید تکرار کنیم... برای مرحله اول(من متاسفم) مسئولیت هر کاری که کرده ام و به جسم یا رو
با این که از قضاوت در مورد بقیه بدم می آد و حتی متنفرم اما دیشب راجع به دوستی که خیلی خیلی باهم صمیمی بودیم یعنی "ن" قضاوت کردم.منظورم پست قبلی ایه که درمورد تغییر رفتار "ن" نوشتم.دیشب کلی فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که شاید برای این کارش دلیلی داره.اصلا شاید محیط دانشگاه و شهر جدید باعث شده که این طوری بشه و اخلاقش عوض بشه.من نباید به خودم جرئت می دادم و در مورد رفتارش قضاوت می کردم.شاید اصلا از رفتارش منظور خاصی نداشته.شاید از نظر خودش خیلی هم
سلام به همه
ببخشید که یه مدت طولانی نبودم ...
یه سری مشکلات ... مسائل و ... دست به دست هم دادن که یه مدت نتونم خدمتتون برسم ...
بابت سر زدن به وبسایت هاتون هم شرمنده ام ... قول میدم بهتون سر میزنم ...
غرض از مزاحمت این بود که میخواستم یه وبسایت آموزشی رایگان خیلی خوب رو بهتون معرفی کنم.
یه سری آموزش های رایگان ... ویدیویی و هم چنین کیفیت آموزشی خوب
 
حتما یه سری به وبسایت آموزش 365 بزنید ...
 
پ.ن: راستی بابت لطفتون ممنون تقریبا از مهندس شدنم ( فارغ التحصیلی) ح
دوتا چیز مهم از مهدی یاد گرفتم.۱- قضاوت نکردن۲- پیش داوری نکردنمیتونم با احتیاط بگم که از قضاوت کردن دیگه خبری نیست و روی قضیه‌ی پیش‌داوری هم با تمرکز کار می‌کنم.حرف زدن پشت دیگران کار به شدت کثیفیه و به اطرافیان حس ناامنی میده. اینا رو صبا می‌دونه و پس ذهنش نگه میداره دفعه‌ی بعد که خواست خیرخواهانه به یکی از دوستای پسرش بگه کراشش فقط با اون لاس نمیزنه و جزو اموال عمومی حساب میشه :)دروغ هم که از اول تو کار نبود و آیم پرود آو ما سلف. یو رول گرل
خاطره ساختن‌ از رویاها یک وضعیت خطرناک است. گاهی متوجه‌اش نیستم. ولی وقتی می‌فهمم خودم را سرزنش نمی‌کنم. قلبم هنوز از زندگی در خیال درد می‌گیرد اما رنج برخورد نسنجیده با خودم هم آزرده‌ام می‌کند. امروز صبح از پله‌های باغچه پشت دانشکده انسانی بالا می‌رفتم و در عین حال در ماشین با او درباره رضایتم از میزان خستگی روزهام حرف می‌زدم. که چقدر خوشحالم که می‌توانم از جایم بلند شوم و کار کنم و درست بخوانم و حتی آن موقع که افسرده بودم هم خوشحال ب
اینقد فهمیده تر از بچه هاتون باشید ، اینقد دخالت کنید توی تمام تصمیمات زندگیشون 
اینقد بخاطر  ترس از شکست خوردن بچه هاتون بشکل یه عقل کل وارد تمام مراحل زندگیشون بشید 
تا گند بزنید به زندگیش
گند بزنید به شخصیتش
کند بزنید به احساساتش
گند بزنید به کل وجودش ، به کل زندگیش
باشه؟
شماها بهترین پدر و مادر دنیایید ، هیچ پدر و مادری دلسوز تر از شماها نیست ، خب؟ 
اینقد فهمیده تر از بچه هاتون باشید ، اینقد دخالت کنید توی تمام تصمیمات زندگیشون 
اینقد بخاطر  ترس از شکست خوردن بچه هاتون بشکل یه عقل کل وارد تمام مراحل زندگیشون بشید 
تا گند بزنید به زندگیش
گند بزنید به شخصیتش
کند بزنید به احساساتش
گند بزنید به کل وجودش ، به کل زندگیش
باشه؟
شماها بهترین پدر و مادر دنیایید ، هیچ پدر و مادری دلسوز تر از شماها نیست ، خب؟ 
بچه هااااا قبووووول شدمممم هوراااا
خدایااااا شکررررررت هورااااااا
دانشگاه فرهنگیان و تمامی رشته ها و 
دبیری شهید رجایی تهراان وو ...
رتبه م اخرای سه رقمی ها بودم
مجااااز شدممم دستتتتت و هورااا خدایا شکرت
بفرماااایدددد شیرینی
ممنونمم از همه شماهاااا
بابت دعاهاتون محبت هاتون پیگیری هاتون
وات و تل و سروشم از شدت پیامای
تبریک و چیشد چیشد هنگ کرده
الانم کلی نظر خصوصی ک چیشد بی نام
دریافت کردم ممنونممم ممنونم خداجونم
برا انتخاب رشته م دعاا کنی
تازگی ها هرگاه از دیگران می رنجمیا حتی نگرانم که چه قضاوت هایی پشتِ پرده ی تظاهرشان، برایم می کنندچشمانم را می بندمو این قسمت از جمله ی معروف "دیل کارنگی" را در ذهنم مرور می کنم
"دیگران حتی به اندازه ی سردردشان، به مردن من و تو اهمیت نمی دهند..."
و همین برای بیخیال شدنم کافیست...
و من نگران قضاوت های مردمی که به اندازه ی سردردشان هم برایشان مهم نیستم، نخواهم بود...
راز آرامش همین است‌...!
 
امروز برای بار چندم حروف اسمشو سرچ کردم اما نبود این آیدی دیگه وجود نداشت.نبودنش و این‌که می‌دونم می‌تونم پیداش کنم و باهاش حرف بزنم اما جرئتش رو ندارم اذیتم می‌کنه و بهم احساس ضعف می‌ده.
دلم می‌خواد برم باهاش حرف بزنم، بهش بگم متاسفم که با احساسات نپخته‌م و هیجاناتی که همیشه ادعای کنترلشون رو دارم اما حقیقت این نیست بهت فرصت حرف زدن ندادم و فقط گفتم نمی‌دونم چرا این‌جام.
فقط فرار کردم بدون این‌که صبر کنم بدون این‌که به تو هم فرصت حرف
پولیش و واکس 3 اکستریم هایبریدنت سوناکس : 

پودر اکسید آلومینیومی بسیار ریز باعث رفع نور Verkratzungen ، لایه های خشک شده و صاف شدن رنگ می شود.
براق عمیق و براق ، ترمیم و ترمیم شدید رنگ کارایی دارد.
مناسب برای بدنه
براق کننده، محافظت کننده، پولیش کاری،تشکیل لایه‌ای با دوام بر روی رنگ خودرو

شناسه محصول : 202200
جا داره بگم تیکه بارونش کردم، با رعایت مبادی ادب تازه :)
منطقش رو بردم زیر سوال، و قضاوت‌هاش رو هم مسخره کردم چون اشتباه بود. کلا خیلی راضیم از این نوع بحث کردن. فکت می‌گفت، می‌گفتم می‌دونم خودم و واقعا می‌دونستم. ادعا می‌کرد، با حرف‌ها و کارهای قبلی خودش ادعاش رو می‌بردم زیر سوال. روی مسند قضاوت هم که نشسته بودم :))
 
یه پادکست هم پیدا کرد، شب‌های کابل. :)) 
 
شب‌ نخوابیدم و الان خوابم‌ نمیاد. هیجان زده م‌. شاید برم درس بخونم.
 
چرا در مورد دیگران بی‌رحمانه قضاوت می‌کنیم مخصوصا زمانی که نادیده‌گرفته‌می‌شویم؟
تصور کنید برای خرید لباس به مغازه‌ای رفته‌اید، فروشنده با بی‌میلی جواب سوالات شما را می‌دهد، در مورد این فروشنده چه فکری می‌کنید؟ مطمئناً آماده‌اید صدها برچسب منفی بهش بزنید....
ادامه مطلب
امشب فهمیدم اصلا قاضی خوبی نیستم و خیلی خوب شد که نرفتم سمت وکالت و قضاوت.
هم‌اتاقیم یه سطل ماست داد بهم گفت ببین این سالمه یا نه؟ ظاهرش خوب بود ولی بوی نه چندان خوبی می‌داد. بهش گفتم به نظر من سالمه!
گفت پس باشه مال خودت! بعد سطل ماست رو به زور داد بهم و گفت بزار توو یخچال و خودت مصرف کن.
الان من موندم و یه قضاوت ناصحیح و یه سطل ماست خراب!
با سلام
پسری هستم ۲۲ ساله، مشکلی که دارم اینه که خیلی زود قضاوت میکنم، هر چی و هر کی رو بدون فکر قضاوت میکنم، یعنی مثلا شده به یکی دوستانم که مثلا خیلی با هم صمیمی نیستیم ولی هر چند هفته یه بار با هم در ارتباطیم، اگه مثلا بهش زنگ بزنم جواب نده با خودم فکر بد میکنم، دوباره میزنم جواب نمیده با خودم فکر میکنم که داره خودش رو میگیره یا عمدا گوشی رو برنمیداره و همین طور میس کالش رو هم تو گوشیم بعدش میدیدم و دوباره زنگ میزدم برنمیداشت.
حتی شده بود میخ
گیر افتاده ام
میان انسان های پر ادعا
همان ها که شعارِ زندگی هر کس مربوط به خود اَش است سر می دهند
اما در مواجه با پوششی متفاوت، فکری متفاوت، نگاه و زندگی متفاوت
می شوند قاضیانِ علامه دهر
دست در دست یکدیگر، مشت مشت حرف ویرانگر به دهان، نگاه های قضاوتگر در چشمان
می تازند به بی پناهانی که تنها تفاوت شان، تفاوت آنهاست
گیر افتاده ام میان انبوه نگاه هاشان، حرف هاشان، ادعا و شعار هاشان
همان هایی که عینک روشن فکری بر چشم زده اند و از برابری در روابط ز
#قضاوت_ممنوع❗️
هیچ وقت کسی را شماتت نکنید، هرکس گرفتاری پیدا کرد حق ندارید قضاوت کنید، نگویید « فلانی که این پیشامد برایش اتفاق افتاده به خاطر این است که فلان‌کار را کرده.» چه می دانیم؟ ما حق نداریم چیزی بگوییم. در قیامت از ما سوال میکنند و میگویند: چنین چیزی نبوده و شما اشتباه کردی...
 
صحنه اول (سوزی - راننده)همزمان با بالا رفتن پرده، صدای تصادف به گوش می رسد. "سوزی" در حالی که نگاهش را به آن سمت جاده دوخته، ژست ایستادنش را چندبار تغییر می دهد و سعی می کند علامت هیچهایک‌ را به خوبی اجرا کند. ماشینی ترمز می کند و "سوزی" سوار می شود.سوزی: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن. لعنتتون کنن با این کشور مسخره تون! آلمان رو ول کردم اومدم این آمریکای لعنتیراننده: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن. من معلوم نیست برم کجا!سوز
به استناد سایت مشاوره حقوقی دینا ، قضاوت اداری یعنی قضاوت در مورد اعمال ادارات در نظام های حقوقی مختلف تفاوت هایی دارد . در برخی کشورها ، دادگاه های عمومی دادگستری به قضاوت اداری می پردازند و در مقابل ، برخی کشورها را عقیده بر آن است که دادگاه های تخصصی و ویژه باید به دعاوی میان فرد و اداره رسیدگی نماید که این رویکرد در نظام حقوقی ایران نیز مورد توجه قرار گرفته است که تاسیس دیوان عدالت اداری موید آن است . برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد نحو
همیشه ترس از نوشتن را در طول زندگی سی ساله ام به همراه داشته ام. شاید ترس از قضاوت شدن یا هر چیز دیگر. اینجا می خواهم خودم باشم بدون ترس از قضاوت شدن. اینجا را نگه می دارم تا زمان هایی که دوست داشتم بنویسم و اگر لازم شد غر بزنم از زمین و زمان و دانشگاه و استاد و همسر و .... و مگر نه این است که یکی از راه های تسکین افکار خشمگین نوشتن آنهاست؟! می خواهم در سی و یک سالگی الانم تجربیات و اتفاقاتی که با آنها دست و پنجه نرم می کنم را بنویسم. مخاطب داشته باشد
بیشترین چیزی که دلم میخواد،اینه که یه دادگاه برگزار بشه به قضاوت عادلترین قاضی حاضر و اتفاقا و آدمای زندگیم از سه سال پیش تا بحال به قضاوت گذاشته بشن.
بیشتر از همه،خودم!
حداقل بفهمم کجا من مقصر بودم و کجا بقیه.
حقیقتا این روزا نمیتونم بفهمم و اینکه آدم نتونه بفهمه ظالم بوده یا مظلوم،یا چه درصدی از هرکدوم،عذاب بزرگیه.
ترجیح میدادم بخاطر کارهای بدم تنبیه بشم؛نه اینکه ندونسته تو این برزخ اسیر باشم تا نمیدونم کی.
این اولین باره که نمیتونیم تشخی
امشب سگ شدم
میدونم تقصیر هورمونام بود، اما باید کنترل میکردم خودمو
سر یه چیز مزخرف قشقرق به پا کردم 
داد و هوار
و پنج دیقه نشد که فهمیدم چقدر کارم اشتباه بود
وقتی به این فکر کردم که هم سن و سالام یه خونه و زندگی رو میچرخونن از خودم بدم اومد
من هنوزم بالغ نشدم
متاسفم
      سـلامـ خاطرات بیچاره مـ ن
متاسفم که دوباره مچاله و به ته سطل زباله تبعید شدید. من جا مانده ام میان تجربیاتی در گرو اجبار، کنار کشیده ام از تقدیر اما این نافهمی نامطلق است، سخن کافیــیست این فلسفـهـ ی تاریک را میدریمـ..
 
دوش میـگفـت فردا بدهم کام دلـت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود
(لـسان الغیـب) 
با چه حقی دارید منو قضاوت میکنید ؟! 
وقتی نمی تونی استعداد های دیگران  ببینی بهتر چشم هاتو ببندی و مسیر خودت پیش بری ؟! آخه با چه اجازه ای میایی منو قضاوت میکنی ؟!
نمیدونم شاید من واقعا توواین جامعه زیادی .....
تا دیروز می خواستم فقط از بیان برم حالا از اینستا و تلگرام .....
+ دشمن کیه 
* همون دوست صمیمی ات دیگه. ...
+ خاک تو سرم که ...

ادامه مطلب
 
 
اما متاسفم از اینکه باید اینو بگم : 
همیشه هم لازم نیست مهربون باشی.
نمیخواد هرکس به کمک احتیاج داشت به سمتش بشتابی.
اگه حال نداشتی نرو. گور پدرش !
البته تکرار می کنم : متاسفم از اینکه این جوری شدم.
آدم ها این جوریم کردن.
وگرنه من تا پای جون دادن هم رفته بودم.
 
نمیدونم چی رو پیشونی من نوشتن که بعضی ها عادت دارند در مورد من  و حرفام قضاوت نادرستی داشته باشن و بهم تهمت بزنن؟!
امروز از خواهرم شنیدم که یکی دو تن از آشناهامون  منو قضاوت کردند و از همه بدتر سخنی  به من نسبت دادند و پیش این و اون گفتن که من این حرفا رو گفتم در صورتی که من چیز دیگه گفتم و اونا حرف منو به زبان خودشون ترجمه و سپس پیش این و اون  غیبتمم کردند.
امروز کلی بابت این قضاوت های اشتباه  اشک ریختم مثل الان .
 
خواهرم میگفت از خودم دفاع کن
اینروزهایم را نمی توانم با گذشته ام مقایسه کنم، روزهای پر رفت و آمد و شلوغ، متاسفم از اینکه بلاگری را دنبال می کنید که اینروزها ناتوان از نوشتن است. نمی دانم چه روزی اما روزی بر خواهم گشت و از خورشیدی ‌خواهم گفت که عاشقانه می آید و دل شکسته می رود. از نسیمی که دیگر کسی در انتظار خبری از او نیست...
نمی دانم این چه عادت غلطی است که در جامعه رایج شده است. خیلی راحت دور هم می نشینیم و از دیگران حرف می زنیم و به سادگی آب خوردن درمورد آن ها قضاوت می کنیم. انگار در مقام خداوندی قرار داریم.
فلانی آدم خوبی است. فلانی دل رحم است. دیگری ضعیف است، آن فرد بلند و آن یکی کوتاه است. اگر فردی دچار مشکل می شود برخی می گویند حقش بود از بس بدی کرد خدا هم او را به چنین عذابی دچار کرده است. اگر کسی به مقام و ثروت قابل توجهی دست یابد بعضی ها قضاوت می کنند که حتماً خد
 
ترک اعتیاد و روش های درمان آن
اگر چه عوارض ثانویه اعتیاد در بین گروهی از معتادین كه به دلیل فقر و تنگدستی امكان تامین هزینه زندگی خود را ندارند ،سبب می شود كه برای خرج اعتیاد خود دست به هر كاری بزنند ، نسبت به سر و وضع و بهداشت فردی بی تفاوت شوند و در یك كلام مشمول تمام صفاتی كه جامعه به معتادان نسبت می دهد باشند اما این عمومیت ندارند و اكثریت معتادان را شامل نمی شود.
 رش ، او را به وادی خلاف سوق می دهد. خوشبختانه مدتی است كه در قوانین تجدید نظ
متاسفم خانم محترم اما اجازه نمی دهم کسی دیگری را دوست داشته باشی. بگذار بگویند من آدمی خودخواهی هستم اما آنها هنوز صدایت را نشنیدن، هنوز یه شب را با حرف زدن با تو سپری نکردن. اگر کسی بود به من بگو چه دارد آنگاه یا خواهم داشت یا در زیر خاک ها دفن خواهم شد. متاسفم خانم محترم اما من دوستت دارم، کسی که می خواهد در شب های بارانی در حالی که دستانت را گرفته از زیبایی نم موهایت بگوید. من قصه های عاشقی زیادی شنیدم اما به آنها توجه ای نکردم اما آنگاه که تو
از وقتی فامیلیمو عوض کردم کمتر منبریه که توش اسمی از تدین نبرم!! خخخخمردم! خیر دنیا میخوایین تدینخیر آخرت میخوایین تدینمردم! جامعه ای که توش تدین باشه میشه گفت جامعه وگرنه یا جنگله یا طویله!تدین رو دعوت کنین به شهر و روستاهاتون به کوچه محله تون دعوتش کنین به مساجدتون به خونه هاتون سر سفره هاتون باغ واملاکتون عزا عروسیتون خخخخحالا از این تریبون مجازی هم اعلام کنم دوستان! رفقا! تدین یه مساله فردی صرف نیست یه امر قلبی تنها هم نیست...همه مون وظیف
آنیونگ وانس
خب راستش یه چند روزیه من هر چی پست میزارم لینکاش میپره و دلیلشو هم نمیدونم و خیلی متاسفم باور کنید تقصیر منم نیست ولی سعی میکنم هر چه زودتر این مشکل رو بر طرف کنم و از شما هم خاهش میکنم زیر همین پست تمام لینک های خراب رو کامنت کنید تا هرچه زودتر ما درستشون کنیم
 
 
 
⚠️چه قضاوت عادلانه ای!!!
آمریکا با فروش سلاح به عربستان، کودکان یمنی رو آتیش میزنه... ما #پرچم_آمریکا رو آتیش میزنیم.. آمریکا با درست کردن #داعش و تجهیز اون، کودکان و زنان سوری رو سر میبره.. از اون سر دنیا تو کشورا دست اندازی میکنه... ما میگیم؛ #مرگ_بر_آمریکا اونوقت آمریکا میگه؛ #ملت_تروریست_ایران به ما مرگ میفرسته!!! اینجا هم یه عده همصدا با اونا میگن؛ چرا میگید؛ #مرگ_بر_آمریکا!!!!! چرا پرچمشون رو آتیش میزنید!!! داداش اون مردمت رو آتیش زده.. چطوری
غیر اخلاقی ترین عادت بشر این است که مدام و بی وقفه، درباره هر کس و پیش از آنکه بفهمد و درک کند قضاوت می کند. این آمادگی پرشور برای قضاوت کردن، نفرت انگیزترین حماقت و مخرب ترین شرارت هاست ...
وصیت خیانت شده
میلان_کوندرا
پ ن: گاهی ادم با خوندن یه جمله کلی خجالت میکشه )):
 
 
 
 لباس مشکی را چجوری بپوشیم؟ 
✅لباس مشکی مناسب برای استفاده ی روزانه :رنگ مشکی رو میتونین به صورت روزانه توی لباس هاتون به کار ببرین. این رنگ، رنگ خنثی و سنگینیست و برای لباس هایی که نمیخوایین خیلی رنگارنگ و توی چشم باشه، مناسبه. این رنگ در عین حال که یک رنگ خنثی به حساب میاد، رنگ شیک و بسیار گیراست و تیپ شما رو خاص نشون میده. ولی باید دقت داشته باشین که همیشه همه ی لباس هاتون رو مشکی نپوشین. یه رنگ دیگه در کنار مشکی میتونه تیپ و ست لباستون
متاسفم. هرچند ک احتمالا این روز ها، حتا گمان نمی بری به این صحبت ها و توی دنیای متفاوتِ جدیدت، خالی از من و این فکر های غبار نشسته قدیمی، توی دالانِ تنهایی خودت نشستی و همنشینِ سکوت و افکارِ ترسناک مورد علاقتی. اما من باید بگم، ک متاسفم. برای تو؟ یا برای خودم. تعداد سالهای این تراژدیِ تلخ خیلی زود دو رقمی می شه و حالا، ک انگار با ابدیت تنهام بیشتر وقت دارم، ک فکر کنم و به یاد بیارم. حتا توی این روز ها و این جایگاه، بسیار متفاوت با وضعیتِ توام، سه
متاسفم. هرچند ک احتمالا این روز ها، حتا گمان نمی بری به این صحبت ها و توی دنیای متفاوتِ جدیدت، خالی از من و این فکر های غبار نشسته قدیمی، توی دالانِ تنهایی خودت نشستی و همنشینِ سکوت و افکارِ ترسناک مورد علاقتی. اما من باید بگم، ک متاسفم. برای تو؟ یا برای خودم. تعداد سالهای این تراژدیِ تلخ خیلی زود دو رقمی می شه و حالا، ک انگار با ابدیت تنهام بیشتر وقت دارم، ک فکر کنم و به یاد بیارم. حتا توی این روز ها و این جایگاه، بسیار متفاوت با وضعیتِ توام، سه
تَحمل حرف های آدمای دورم رو دیگه ندارم ، چون بلد نیستم حمایت کردنو ، بلد نیستم دلیل آوردنو ، بلد نیستم توضیح دادنو...! 
دیگه یکی که با ۴۰ سال زندگی هیچی نمیفهمرو من ِ ۱۹ ساله نمیتونم حالی کنم میتونم؟!
این روزا فقط شنیدم توهین ، تهمت ، این تهمت هایی که میزنیم به آدما یه روزی جوابشو باید بدیم ، هرچی یادمون رفته باشه ، خواهشا خدا نره ، تمام قضاوت هات به آدمایی که نمیشناسیشون خوب اون دنیا یقمونو میگیره...!
این روزا بیش از حد میشه گناه کرد، اونم از نو
به استناد سایت آزمون های حقوقی دینا زمان مصاحبه علمی جذب عمومی تصدی منصب قضا سال ۱۳۹۸ ویژه دانشگاهیان ساکن استان تهران و البرز اعلام شد . داوطلبان گرامی باید توجه داشته باشند ضمن رعایت نکات بهداشتی، به همراه داشتن ماسک و دستکش در روز مصاحبه علمی الزامی می‌باشد . برای مشاهده جزئیات اعلام زمان مصاحبه علمی آَزمون قضاوت سال 1398 می توانید بر روی لینک زیر کلیک کنید :
 
www.heyvalaw.com/web/news/view/83/اعلام-زمان-مصاحبه-علمی-آزمون-قضاوت-سال-1398.html
اعتماد و اطمینان متقابل دری است از درهای بهشت یک رابطه !
چراغ های رابطه مادامی که این احساس متقابل هست روشن خواهد بود .
صمیمیت و مهر مثل عطر گل نرگس همه جا می پیچد و طرفین در آرامش گفتگو می کنند .
بی نگرانی از قضاوت .
بی دلهره ی بدفهمی .
و با آرامش داشتن یک دوست که تو را آنطور که هستی پذیرفته و نیازی نیست بار سنگین نقاب ها را بر دوش بکشی . چرا که تو براحتی خودت هستی .
از کج فهمی ها آسوده ای و مهمتر آنکه می دانی تمام احساسات زیبایی که داری تا حدود زیاد
Travel With Us Are You Ready? Let’s See Dual Heading Examples Premium Dual Heading Widget for Elementor has come with lots and lots of customization options. All you have to do is to add your own touch to it. Checkout what you can do using Elementor Dual Heading Widget. آیا [...]
این نوشته آیا قضاوت دیگران درباره ما مهم است ؟؟ برای اولین بار ظاهر می شود در Wpesharat & پرتال جامع علوم صوتی اشارت.
بابا میگه دارم به این فکر میکنم تو تعطیلات بتونی کل آیین دادرسی کیفری رو حفظ کنیو بذاری کنار!
میگم بابااااا به خدا خستم...
الان عروسیه تو دلم که تعطیل شده دو روز ریخت این کتابا رو نمیبینم...
میگه برات متاسفم!
....
حالا خوبه من دیروز داشتم تو تب میسوختما....یه امروز حالم خوبه این صحبتا شروع شده...
آدمی از خود باید به کجا پناه ببرد؟ شاید به خلوت و سکوت
رنجی که علتش از درون باشد، تنها با خلوت و سکوت و پنهانی التیام می‌یابد، شاید البته؛ اینجا نمی‌توان از چیزی مطمئن بود.
مدتی احتیاج دارم به نبودن و اینجا نمی نویسم.
متاسفم
اگه یکم حواسمون جمع باشه، هیچ وقت حالمون بد نمیشه.
هیچ اتفاقی اونقدر آشفتمون نمیکنه که غمبرک بزنیم،
 بگیم: اه ... من حالم بده ...چرا منو درک نمیکنید؟!:/
.
و من متاسفم برای خودم بابت همه روزایی که حالم بد بود.
شایدم اگه اون روزا رو تجربه نمی‌کردم، الان به این نمیرسیدم‌.
.
.
.
جهان و هر چه در او هست سهل و مختصر است
ز اهل معرفت این مختصر دریغ مدار
حافظ
.
.
نمی دونم چرا این چند سال اخیر هر عید فطر استوکیومتری میخونم!:/
نگاه صحیح به آدما شاید اینجوری باشه:اونی که بیشتر میگه نمیدونم،بیشتر میدونه!اونی که قویتره،کمتر زور میگه!اونی که راحت تر میگه اشتباه کردم،اعتماد به نفسش بالاتره!اونی که صداش آرومتره،حرفاش با نفوذتره.اونی که بیشتر طنزمیگه،به زندگی جدی تر نگاه میکنه.قضاوت در مورد آدما سخته.
این روزها نمیشه با خودم به این موضوع آسیب رفتار خانواده ها نسبت به فرزندهاشون فکر نکنم . بارها بارها فکر کردم از این که چرا باید خانواده به شخصیت فرزند هاشون توهین کنن . از این که ذهن شون به این بسته شده که بچمون باید سریع پله ها ترقی رو بالا بره ولی اگه نتونه براهه بالا مستحق تحقیر و قضاوت شدن هستش . چرا باید به یه همچین نگرشی برسیم ؟ چرا باید فکر کنیم که همه باید پله ها ترقی رو بالا برن واقعا فک میکنین اگه نتون برن جلو باید احساست شون رو پای مال
شب خواب دیدم یه نیسان‌آبیِ بالگرد به دیوار همسایه روبه‌رویمون خورد. چند آدم و کلی حیوون بیچاره آسیب دیده بودند. مرغ، اردک، گربه، سگ، گوسفند و ...، [بالگردِ حملِ حیوون بود!] هی از من اصرار که زنگ بزنید دامپزشک، از بقیه انکار. اورژانس دامپزشکی میخواستم زنگ بزنم، شماره‌شون رو نداشتم. به یه دامپزشک هم زنگ زدم گفت متاسفم، همکارهام نمی‌خوان بیان. 
آمدم بنویسم «ماه‌های متمادی رغبتی و اشتقاقی به سرودن و نوشتن نداشتم ...» ترسیدم بشود آخرین پست وبلاگم! همانطور که یک سال و هفتاد و شش روز از آخرین پست اینستاگرامم می‌گذرد و هنوز پستی را در معرض قضاوت دیگران قرار ندادم!
آمدم بنویسم «چرا نوشتن تا این حد سخت است؟» دیدم باید ترس خوانده شدن و پاسخ نشنیدن اما قضاوت کردن را کنار بگذارم!
دیدم همیشه که نباید منتظر ماند ذهنمان یک متن تحلیلی و ادبی طویل با ردیف واژگان پرطمطراق تحویلمان دهد و گاهی هم با
،اکثر ما با بروز رفتاری جلب توجه کننده از یک کودک بلافاصله به قضاوت او می پردازیم، اما باید بدانیم کودک اوتیسمی که سخت برای سازگاری با دنیا در تلاش است به تنها چیزی که نیاز ندارد قضاوت و انتقاد ماست.
در ادامه با ده توصیه ای آشنا می شوید که نتیجه مطالعه ی دقیق کودکان اوتیسم است. اگر هر یک از ما زمانی را به درک افراد اوتیسمی اختصاص دهیم، قطعا جوامع ما بسیار غنی تر شده و تمامی افراد می توانند از زندگی در آن لذت ببرند.
ادامه مطلب
گیج بهترین توصیف از حالم بعد از مصاحبه شنبه ستاز یک طرف خدا خدا میکنم تلفن زنگ بخوره و بگن از فلان تاریخ بیا سر کار
و از طرف دیگه از ترس برنیومدن از پسش میگم کاش زنگ نزنن

#متاسفم که این روزها در هیج وجهی از زندگی شبیه چیزی که روزگاری تلاش میکردم براش نیستم.
پسربچه از درخت توی حیاط دو سیب چید و به خانه برگشت.
مادر ، پسرک را دید و پرسید : به منم سیب می دی ؟ پسرک به دو تا سیب یه گاز زد. لبخند روی لبان مادر خشک شد و او که با ناراحتی و ناامیدی پسرک را نگاه می کرد و از کار پسرک سخت آزرده شد پسرک سیب را جلوی صورت مادر گرفت و گفت : مامان بگیر این شیرین تره!
هرچند که با تجربه و فهیم باشید نباید هیچ گاه زود قضاوت کنید.
حقیقتا یه دوره‌ای فکر می‌کردم توانایی‌های (محدودی) که دارم همه از سر تلاش و مطالعه و زحمت و مشقت خودمه و مامان و بابا چون به اندازهٔ من کتاب نمی‌خونن یا قد من درگیر فیلم و مجله و فناوری و... نیستن، پس اصولا نقش خاصی هم نداشتن تو شکل‌گیری ویژگی‌های احیانا مثبت شخصیتیم.
جدا متاسفم برای خودم با این افکار ابلهانه.
تازگی ها متوجه رفتار زشت گذشته م شدم 
نمی‌دونم کی از این اخلاقم فاصله گرفتم 
ولی حس می کنم بدترین کار دنیا بوده،  قضاوت و فک زدن 
خب راستشو بخوای وحشت کردم...
تازگی ها وقتی وارد چنین بحثی از طرف دوستان میشم‌ تا صبح میلرزم 
نمیدونم قبلا هم اینطوری بودم میگم اگه نبودم حتما خودمم مث‌ خودشون بودم...
خصوصا در بحثهایی که حیثیتی و به رابطه جنسی دو نفر متاهل غیر همسان (نامحرم)مربوط میشه، کلا قضیه ناموسی خیلی سنگینه و تا‌جاییکه بتونم اون سم (قضاوت نا
به عنوان یک درس مهم؛ همیشه در پروسه‌ی طراحی و اجرای نقشه‌ی تلافی‌کردن، خونسرد و با خنده‌ی محو و پاسخ‌های خنده‌دار موضوع‌ رو پیش ببرید.
و مهم‌تر از همه حواس‌تون باشه نقطه‌ضعف‌هاتون تو آرشیو حافظه‌ی کسی وارد نشه. ؛؛) 
مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد اوفرستادند..مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید.نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، ه
با سیمکارتی که قلمچی بهم جایزه داده بود، یه اکانت تلگرام دارم و باهاش کانال هایی رو که بنا به دلایلی نمیخوام ادمین از حضورم باخبر بشه میخونم. خودم هم نمیدونم شماره اش چنده دیگه چه برسه به اطرافیان. :))
کِرم یا شاید خر درونم فرمان داد که به "ر" با این اکانت پیام بده و حرفی که میخواستی رو در رو بهش بگی و نشد رو اینطوری بگو. من هم مغزم رو به کار گرفتم تا بالاخره کلمات کنار هم چیده شدن و یه جمله ی بی نقص براش فرستادم! پنج دقیقه بعد خوندش. خلاصه ی چیزی که
 
 
باسمه تعالیچلچراغقضاوتقصیده ۹
 
گفته ها و دیده های این و آن گشته ملاکبا قضاوتهای بی جا، مردمان در اصطکاکآنچه می بینی، نمی باشد ملاکی در قضامستند باید سخن راند و مکن مرده خوراک
 
سخت باشد، تا که یابی واقعیت را نخستنیت است تنها ملاک یک دلی و اشتراک
 
می شود تحریف بعضا در احادیث و اثرزین سبب باشد قضاوت، بی سبب آن درد ناک
کسب علم و معرفت افزون کند ادراک مادور گشتن از حقیقت، می کند ما را هلاک
شخصیت ها را قضاوت کن نه بر مبنای حرفجستجو کن، مشورت ک
ساعت 8.45 دقیقه صبح هست
توی یکی از ادارات بیمه ای بسیار نام آشنا نشستم
تا الان هر ارباب رجوعی اومده 
جواب سربالا شنیده و رفته 
تازه یارو زورش میاد جوااااب بده
آخرشم که پیرمرد دید جواب نمیگیره, گذاشت رفت ....
تا برسه به درب خروجی, رفت تو خودش و بعد گفت آقا ممنون ...
این کارمند نامحترم عین بوقلمون زل زده بود به سیستم روبروش و اصلا جواب این اظهار لطف ارباب رجوع رو هم نداد
واااااقعا چتونه؟ 
یعنی 45 دقیقه از شروع کار امروزتون گذشته 
انقد زود خسته شدین؟؟
متاسفم. هرچند ک احتمالا این روز ها، حتا گمان نمی بری به این صحبت ها و توی دنیای متفاوتِ جدیدت، خالی از من و این فکر های غبار نشسته قدیمی، توی دالانِ تنهایی خودت نشستی و همنشینِ سکوت و افکارِ ترسناک مورد علاقتی. اما من باید بگم، ک متاسفم. برای تو؟ یا برای خودم. تعداد سالهای این تراژدیِ تلخ خیلی زود دو رقمی می شه و حالا، ک انگار با ابدیت تنهام بیشتر وقت دارم، ک فکر کنم و به یاد بیارم. حتا توی این روز ها و این جایگاه، بسیار متفاوت با وضعیتِ توام، سه
سلام 
نظرات در مورد چهره من به دو دسته تقسیم می شود :
دسته اول کسانی هستند که می‌گویند تو زشت است. عموما خودشان یا خیلی چهره زیبایی دارند یا متوسط به هر حال خودشان را از من بهتر و زیبا تر می بیند.ممکن است این را به شوخی بگویند و گاهی هم بحث جدی و گاهی هم مانند یک فحش گاهی واژه های بی ادبانه به کار می برند گاهی هم خیلی محترمانه می‌گویند تو چهره خوبی نداری.مثلا صورت لاغری داری چشمانت خوشرنگ نیست ؛دماغ بزرگی داری و موهایت فرفری نیست ،رنگ پوستت
 
 
باسمه تعالیچلچراغقضاوتقصیده ۹
گفته ها و دیده های این و آن گشته ملاکبا قضاوتهای بی جا، مردمان در اصطکاک
آنچه می بینی، نمی باشد ملاکی در قضامستند باید سخن راند و مکن مرده خوراک
سخت باشد، تا که یابی واقعیت را نخستنیت است تنها ملاک یک دلی و اشتراک
می شود تحریف بعضا در احادیث رجالزین سبب باشد قضاوت، بی سبب آن درد ناک
کسب علم و معرفت افزون کند ادراک مادور گشتن از حقیقت، می کند ما را هلاک
شخصیت ها را قضاوت کن نه بر مبنای حرفجستجو کن، مشورت کن، مس

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها