نتایج جستجو برای عبارت :

تو نه چنانی که منم من نه چنانم که تویی

یا علیما بضری و مسکنتی
ای واقف از حال زار و ناتوانم.
این وجودم مثل ماشینی شده که
به خرج افتاده،هر چه هم هزینه کنی برایش
دوباره روز از نو،روزی از نو.
خدایا بیا و این وجود مرا با لطفت ،بخششت مهربانیت، اصلاح کن.
ازم آدمی دیگر بساز.
آن چنانم کن تو میخواهی.
مرا دریاب الله.
دریاب فقیر را.
دریاب مسکین را.
دریاب بنده ات رو.
روسیاهم .
روسفیدم کن.
ارباب فقط حسین.
سلام
یه مدت قبل (به زور) یه پست گذاشتم
درمورد داداشم
یه عده هم رفتن و دنبالش کردن
حالا دنبال کننده هاش شدن یازده نفر
منم قبلا نویسنده سایتش بودم منو حذف کرده
پز هم میده که من چنینم و چنانم دنبال کننده هام شدن یاااااازززززده نفر
عصبانیم از دستش 
چیکار کنم
شما چه پیشنهادی دارین
آخه خودم بهش یاد دادم چطور با بلاگ کار کنه ها
وای وای وای
abolfazlhayati.blog.ir
آدرس وبش↑
تو نه بر آنی که منم من نه بر آنم که تویی
من همه در حکم توام تو همه در خون منی
گر مه و خورشید شوم من کم از آنم که تویی
با همه ای رشک پری چون سوی من برگذری
باش چنین تیز مران تا که بدانم که تویی
دوش گذشتی ز درم بوی نبردم ز تو من
کرد خبر گوش مرا جان و روانم که تویی
چون همه جان روید و دل همچو گیاه خاک درت
جان و دلی را چه محل ای دل و جانم که تویی
ای نظرت ناظر ما ای چو خرد حاضر ما
لیک مرا زهره کجا تا به جهانم که تویی
چون تو مرا گوش کشان بردی از آن جا که منم
بر سر
 ای بی تو دل تنگم بازیچه ی طوفان ها
چشمان تب آلودم باریکه ی باران ها
مجنون بیابان ها افسانه مهجوری است
لیلای من اینک من مجنون خیابان ها
آویخته ی دردم آمیخته ی مردم
تا گم شوم از خود گم در جمع پریشان ها
با این تپش جاری تمثیل من است آری
این بارش رگباری بر شیشه ی دکان ها
با زمزمه ای غم بار تکرار من است انگار
تنهایی فواره در خالی میدان ها
دریاب مرا ای دوست ای دست رهاننده
تا تحته برم بیرون از ورطه طوفان ها
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخو
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانموین درد نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهتمن مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاهگر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
با پرتو ماه آیم و، چون سایه دیوارگامی از سر کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو من سوخته در دامن شب‌هاچون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهریت‌ ای گل که درین باغچون غنچه پاییز شکفتن نتوانم‌
ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهمدارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرسکه چنان زو شده‌ام بی سر و سامان که مپرس
کس به امید وفا ترک دل و دین مکنادکه چنانم من از این کرده پشیمان که مپرس
به یکی جرعه که آزار کسش در پی نیستزحمتی می‌کشم از مردم نادان که مپرس
زاهد از ما به سلامت بگذر کاین می لعلدل و دین می‌برد از دست بدان سان که مپرس
گفت‌وگوهاست در این راه که جان بگدازدهر کسی عربده‌ای این که مبین آن که مپرس
پارسایی و سلامت هوسم بود ولیشیوه‌ای می‌کند آن نرگس فتان که مپرس
گفتم از گوی فل
دعای روز بیست‌و‌چهارم ماه مبارک رمضان
ای خدایی که زود راضی می‌شوی و با بی‌کران رحمتت، توبه‌کنندگان را می‌نوازی، نمی‌گویم از من راضی باش و چنانم کن که مورد رضایت حضرتت باشم؛ چون باور دارم که چنین درخواستی گستاخی بزرگی است؛ من که هستم و چه دارم که از درگاه کبریایی‌ات طلب رضایت کنم!؟ بلکه با تمام جان از درگاهت مسئلت دارم که مرا به مقام رضا برسانی و از خودت راضی کنی؛ آنگاه هرگز نخواهم خواست جز آنچه را که رضای تو در آن است.یا سریع‌الرضا در ا
آنچنان به او نزدیک شد که خود را گم کرد و او را خود پنداشت و خود را او... گفت: یک لحظه صبر کن، من توام یا تو من... مگر نه اینست که جمع نقیضین محال است؟ گفت: در اینجا جمع همه ی محال ها ممکن است...
 
نی من منم و نی تو تویی و نی تو منی 
هم من منم و هم تو تویی و هم تو منی 
من با تو چنانم ای نگار ختنی 
کاندرغلطم که من تو ام یا تو منی
 
نحن اقرب الیه من حبل الورید
 
 
 
بخوانید وچند بار بخوانید تا ضرب آهنگ درونی این غزل و حال مولانا را حس کنید و از عمق وجودتان بفهمید آنچه را که او گفته است:
نه سلامم  نه علیکم نه سپیدم   نه سیاهمنه چنانم که تو گویینه چنینم که تو خوانیو نه آنگونه که گفتند و شنیدینه سمائم  نه زمینمنه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینمنه سرابمنه برای دل تنهایی تو جام شرابم نه گرفتار و اسیرم نه حقیرمنه فرستادۀ پیرمنه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرمنه جهنم نه بهشتمچُنین است سرشتماین سخن را من
 
کتاب رقعه : اهل شعر باشی یا نباشی فرقی ندارد… شعر خوب خواندنی ست و لذت بردنی
کتاب رقعهنویسنده: سیدحمیدرضا برقعیانتشارات فصل پنجم
بریده کتاب:
اگر خطا نکنم، عطر، عطر یار من استکدام دسته گل امروز بر مزار من استگلی که آمده بر خاک من نمی داندهزار غنچه ی خشکیده در کنار من استگل محمدی من، مپرس حال مرابه غم دچار چنانم که غم دچار من استتو قرص ماهی و من برکه ای که می خشکدخود این خلاصه ی غم های روزگار من استبگیر دست مرا تا ز خاک برخیزماگر چه سوخته ام، ن
فَاَصْبَحْتُ لا ذا بَر آءَهٍ لی فَاَعْتَذِرَُ وَلاذا قُوَّهٍ فَاَنْتَصِرَُ فَبِاءَیِّ شَیْءٍ اَسْتَقْبِلُکَ یا مَوْلایَ اَبِسَمْعی اَمْ بِبَصَری اَمْ بِلِسانی اَمْ بِیَدی اَمْ بِرِجْلی اَلیْسَ کُلُّها نِعَمَکَ عِندی وَبِکُلِّها عَصَیْتُکَ یا مَوْلایَ فَلَکَ الْحُجَّهُ وَالسَّبیلُ عَلَیَّ یا مَنْ سَتَرَنی مِنَ الاْ باءِ وَالاُْمَّهاتِ اَنْ یَزجُرُونی وَمِنَ الْعَشائِرِ وَالاِْخْوانِ اَنْ یُعَیِّرُونی وَمِنَ السَّلاطینِ اَنْ
کسی چه می‌داند؟ شاید بیست و یک‌ سالگی تحویل چندین رویا باشد!
 شاید قرار است ناقوس رسیدن‌ها بعد از این همه نرسیدن به صدا در بیاید، شاید ساعت شنی این‌بار بخواهد ساعت‌های ۲۱ سالگی را بشمارد برای بلند شدن‌ها، رسیدن‌ها، وصله زدن‌ها یا حتی از نو شروع کردن‌ها...
کسی چه میداند؟ شاید بیست و یک سالگی قرار است تحویل چندین رویا باشد ... [امیدوار چنانم که کار بسته برآید...]
+ اولین کسایی که تولدم رو تبریک گفتن رفقای بلاگر بودن، چی بگم الان؟ تو دلِ زمستو
#تفسیر_انفسی در بیان #علامه_حسن_زاده ادام اللّه ظلّه:
حضرت علامه در فص موسوی #کتاب_احمدی فصوص الحکم در باب تفاسیر و تاویل حضرت شیخ اکبر سخنان شیرینی میفرمایند که چنین است:
این بیان و امثال این بیان در این کتاب شریف فصوص الحکم و همچنین در فتوحات مکیه و صحف تفسیریه اهل عرفان و خلاصه مطلق آثار قلمى این بزرگان در بیان آیات قرآنیه تفسیر انفسى قرآن است که ظاهر به حال خود محفوظ است و انتقالات عرفانى که همان تفسیر انفسى قرآن است بیان تأویلات آیات است
برنامه
گروه فرهنگ و اندیشه رادیو ایران تقدیم میکند
***********************************************
به افق آفتاب
***********************************************
به نام ِ خدایی که بزرگترین قدرت ِ عالمِ
*************************************************
با سلام و امید اوقاتی خوش برای ِ همه شما عزیزان ، دل و جانمونو منور میکنیم به ذکر ِ نام و یاد ی خدا و در دقایقی نزدیک به اذان ظهر میهمان ِ شما هستیم
*******************************************
امروز با خودم فکر میکردم که چه جوری میتونم دغدغه و درگیریهای ِ زندگیمو کمتر کنم و بیشتر
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
دلیل بیماری و فقر و اذیت برادران و فرزندان و...برای یک شیعه مومن کامل در احادیث زیر که از کتاب کافی آورده ام بیان شده است
بدون شک تمام گرفتاری ها نتیجه گناهانمان و همچنین
برای پاک شدن از گناهان و ترفیع مقام نزد پروردگار است
درست است گاهی ما توسط رئیس و مافوق مورد ظلم قرار میگیریم،باید بررسی کنیم چه کرده ایم تا به این ظلم گرفتار شده ایم.
چرا فلان شخص مسئول ما شد و ..
بدون شک درک این مطالب ب
بسم الله الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- نیم نگاهی به دعای عرفه- این دعا اول سبک سجع ادبی امام علیه السلام بخوبی روشن میکند که درسطح یک شاعر تمام عیار است- مثال- دافع- مانع- الصانع- الواسع-البدایع- ضارع-قانع-المنافع-الجامع-الساطع-سامع-رافع کل این کلمات دریک پایگراف یعنی یک قطعه منسجم است ولی امام علیه السلام نمیخواهدبعنوان یک شاعر مطرح شود که ان زمان- تاحدی شاعرارزش معنوی خوبی نداشت-  نکته مهم دیگر نشانه های یک اسوه الهی که در درجات بسیار پائی
شعر در مورد غم
در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد غم برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
وقت آن شد که سر خویش، من از غم شکنم
آهی از دل کشم و حلقهٔ ماتم شکنم
گر مراد دل من را ندهد این گردون
همه اوضاع جهان، یکسره در هم شکنم
شعر در مورد غم
زان دم که شدیم آشنای غم تو
بیگانه زخویشم از جفای غم تو
با عشق تو عهد ما چو محکم بودست
کردیم جهان و جان فدای غم تو
شعر در مورد غم و اندوه
ز بازا
    
      دخترکی راه راه قسمت اول . 

ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو.............. مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها