نتایج جستجو برای عبارت :

پناه بردن به سکوت

 قسمتی از دعای امام سجاد (ع) در باب پناه بردن به خدای متعال:
بار خدایا بتو پناه می برم از:
حرص و آز
 تندی غضب و خشم
 تسلط حد و رشک
 سستی صبر و شکیبایی
 کمی قناعت و خرسند نبودن بکمی قسمت و بهره خود
 سوء خلق و بدخویی
 افراط (تجاوز از حد) خواهش نفس و غلبه حمیت
منبع: کتاب ترجمه و شرح صحیفه کامله سجادیه بقلم حاج سید علینقی فیض الاسلام
” یاد گرفته‌ام که هر وقت نمی‌شود پیاده‌روی کنم یا به دل کوه و صخره بزنم و قایق سوار شوم و از دنیا دور شوم؛ صدای جهان را قطع کنم و به سکوت پناه ببرم.”
"ارلینگ کاگه"
امروزه باید صدای جهان را قطع کرد و سکوت پناه برد، چرا که متاسفانه رسانه و بلندگو در دست افرادی قرار گرفته که نباید. در جنگ توجه طلبی سلبریتی ها و رسانه ها و گاه افراد عادی که می خواهند صدایشان به جایی برسد حرف هایی زده می شود و فرهنگی ترویج داده می شود که نه تنها کارا نیست که مخرب نی
آدمی از خود باید به کجا پناه ببرد؟ شاید به خلوت و سکوت
رنجی که علتش از درون باشد، تنها با خلوت و سکوت و پنهانی التیام می‌یابد، شاید البته؛ اینجا نمی‌توان از چیزی مطمئن بود.
مدتی احتیاج دارم به نبودن و اینجا نمی نویسم.
متاسفم
نقشه ها و دیتیل های جان پناه شیشه‌ای به صورت دقیق و با توجه به تفاوت مکان های نصب جان پناه طراحی شده است. در اجرای جان پناه شیشه‌ای باید به اصول و دیگر های طراحی شده به دقت توجه کرد. زیاد سیستم‌های جان پناه شیشه‌ای گزینه‌های زیادی در دست ساختمان سازان قرار داده تا بر اساس دیگر در مورد نظر خود بهترین مدل جان پناه را انتخاب کند. علاوه بر دلیل ها که مشخص شده می‌توان بر اساس سفارش مشخص برای هر پروژه به طراحی دیتیل انحصاری نیز اقدام کرد البته هز
مهمترین جزء هر جان پناه شیشه ای که در میزان ایمنی و زیبایی ظاهری آن محصول تاثیرگذار است نوع و کیفیت پنل های شیشه ای است که به عنوان گارد و دیواره محافظ استفاده می شود. شیشه جان پناه بر اساس سیستم و دیتایل اجرایی جان پناه تعیین می‌شود در ساخت جان پناه استفاده می شود به دو دسته شیشه سکوریت در ضخامت های ۸ و ۱۲ میلیمتر برای جان پناه های ترکیبی و شیشه های لمینت با ضخامتهای ۱۶ و ۱۸ و ۲۰ میلیمتر برای جان پناه های تمام شیشه ای استفاده می شود. شیشه جان پ
«پاسخ سؤالات مسابقه» برنامه 98/09/28
 
 
 
«سؤالات مسابقه»
 
 
 
1- احساس نیاز انسان به قدرت برتر، برای پناه بردن به او، چه دلیلی بر خداشناسی است؟
 
 
1) دلیل عقلی
2) دلیل فطری ✅ (صحیح)
3) دلیل تجربی
 
 
 
 
2- پسر نوح، در هنگام نزول قهر الهی، به چه چیزی پناه برد؟
 
 
1) قله کوه ✅ (صحیح)
2) کشتی نوح
3) غار دل کوه
 
 
 
 
3- بر اساس آیه 256 سوره بقره، راه چنگ زدن به ریسمان محکم الهی، در برابر خطرات و حوادث چیست؟
 
 
1) کفر به طاغوت‌ها
2) ایمان به خدا
3) هر دو مورد ✅ (صحی
تعیین قیمت جان پناه شیشه‌ای به عواملی بستگی دارد که به ترتیب اهمیت عبارتند از: ضخامت شیشه جان پناه هر اندازه ضخامت شیشه جان پناه بیشتر باشد قیمت جانپناه افزایش می یابد در این مورد سیستم انتخابی برای نصب پنل های شیشه ای جان پناه در انتخاب ضخامت پنل ها تعیین کننده است. نوع و کیفیت یراق آلات جانپناه شیشه ای یکی دیگر از عوامل مهمی که در کاهش و افزایش قیمت جانپناه شیشه‌ای موثر است مدل و کیفیت اتصالات مهارکننده پنل های شیشه ای است. در تمام مدلهای
هر روز که می‌گذرد بیشتر از هیاهوی زندگی اجتماعی- خانوادگی خسته می‌شومدلم می‌خواهد به منطقه‌ای دور در طبیعت پناه ببرم؛ جایی که آدم‌ها نیستند، جایی که صدای سکوت را بشنوم، جایی که در خلوت محض خودم باشم
خلوت و تنهایی و سکوت برای من معادل آرامش است
دوست دارم همین فردا کوله‌ام را بردارم و به مزرعه‌ای دور دست بروم، روزه‌ی سکوت بگیرم و تنها گوش کنم
اما آدم‌ها هر روز استدلال‌هایی مثل « ما اجتماعی خلق شدیم و تنهایی دوامی نداریم»، «آدمی که تنها
امشب که شب بیست و سومه یاد اون روزی افتادم که ساکت نشستم، بلند نشدم بگم چرا داری سخت‌ترین لحظه‌های زندگی یک زن رو مسخره می‌کنی،چرا تویی که با این پوشش و اعتقاداتی داری این‌کار رو می‌کنی.بلند نشدم بگم اون شهیدی که مسخره‌ش می‌کنی هرچقدر با اعتقادات تو نخونه بالاخره همسر و امید یک زن بوده، یکی هم‌جنس خودت، چطور به خودت اجازه می‌دی این‌طور باشکوه‌ترین لحظات و در عین حال سخت‌ترین لحظه‌هاش رو مسخره کنی.
حرف نزدم سکوت کردم.نمی‌گم رفتم نشس
#بیا حرف بزنیم .
₩راجع به چی ؟
#هر چی !
₩بیا سکوت کنیم .
#چرا؟!
₩چون از حرف زدن راجع به هر چی بهتره !
#آهان . باشه .
راستی شنیدی که ...
₩نه نشنیدم . قرار شد سکوت کنیم .
#میخوام اما نمیشه خب . 
₩اوهوم میفهمم . ترک عادت سخته .
بیا حرف بزنیم .
#راجع به چی ؟
₩سکوت !

روح وحشی
+دلم سکوت ذهن میخواد . زیر فشار شلوغی ذهنم دارم له میشم .
...
تحمل صدای موسیقی را هم ندارم . چیزی که واقعا دوست دارم سکوت محض ه ...
سکوت می‌کنم ولی ته دلم غوغاستبه طعنه فاش بگویم، قیامتی برپاست
قیامتی که چه سنگ وچه شیشه می‌شکندتفاوتی نکند، شعله تند و بی‌پرواست
میان مهر سکوت و تلاطم دل منهمیشه هاله‌ای ازعشق؛ انجمن آراست
همیشه ناب‌ترین نوع عشق ورزیدندرون سینه آشفته و پر از نجواست
سکوت لحظه اقرار حرف‌های دل استسکوت می‌کنم اما دلم پر از غوغاست
شاعر: نجمه مولوی
بسم رب
 
حتی اگر بامن حرفی نداری، باز هم با من حرف بزن..
مثلا بگو: چه خبر؟ تا من از چیزهایی که تو از آن ها خبر نداری برایت بگویم..
از روزهایی بگویم که تو نبودی...
از دردهایی بگویم که تنهایی کشیدم...
حتی اگر هم برایت مهم نبود باز هم بگو : واقعا؟
تا چانه ام گرم شود و شاید آن بین ها خسته شوم..
هیچ وقت در مقابل من سکوت نکن..
من از سکوت واهمه دارم...
سکوت اصلا علامت رضایت نیست...
من هرچه سکوت دیدم، همان رفتن بود....
 
 
سکوت و سکوت و سکوت
شاید جایی در میان این جاده ی تاریک کسی ایستاده باشد به تماشا
به تماشای جان دادن من 
شاید کسی باشد که بخواهد جلو بیاید و ببیند از درون مردمک های حیرانم دلیل این همه سکوت را 
شاید صدای فریاد مرا شنیده باشد
شاید کسی در تاریکی ایستاده باشد.... 
بسته به هدف کارفرما در شرکت ها و ادارات از پارتیشن شیشه ای می توان برای ایجاد بخش های مختلف و با مقاصد مختلف اداری استفاده کرد. این امر کمک بسیار بزرگی به استفاده بهینه از فضا می کند و در عین حال صرفه جویی اقتصادی چشم گیری نسبت به اتاق سازی با آجر محسوب می شود. شیشه به کار رفته در پارتیشن های اداری از نوع سکوریت است و ضخامت 10 میلیمتر دارد. فریم ها و قالب های متنوع با رنگ های متفاوت و زیبا هماهنگ با سلیقه مشتری جهت اجرا در محل موجود است. درب های پ
بسته به هدف کارفرما در شرکت ها و ادارات از پارتیشن شیشه ای می توان برای ایجاد بخش های مختلف و با مقاصد مختلف اداری استفاده کرد. این امر کمک بسیار بزرگی به استفاده بهینه از فضا می کند و در عین حال صرفه جویی اقتصادی چشم گیری نسبت به اتاق سازی با آجر محسوب می شود. شیشه به کار رفته در پارتیشن های اداری از نوع سکوریت است و ضخامت 10 میلیمتر دارد. فریم ها و قالب های متنوع با رنگ های متفاوت و زیبا هماهنگ با سلیقه مشتری جهت اجرا در محل موجود است. درب های پ
سکوت با من …بی من …همه لحظه هایم سکوت است …درد هایم از سکوت استاشک هایم از وجود سکوتیست که تمام روشنی های زندگم را تیره کردهکاش نبودنبود ومن می توانستم ان را در هیچ قسمتی از زندگیم نبینم
 
 
دلتنگی فقط یک اسم مستعار استبرای تمام حس هایی کهاسمشان را نمی دانیمو هر کدامشان برای خود یک دلتنگی اند . . .
 
 
 
زندگی نوشتنی زیاد دارهاما گاهی هیچی پیدا نمی کنی بنویسیجز ، سکوت . . .
ادامه مطلب
 
گویا در ایران همیشه در برابر سکوت و سکون مسلط بر موسسات و آدمها و مغزها، ناگهان یکی به قصد ایجاد تحرک سر برمی دارد و  چون سکوت عظیم است، این سربرداشتن چنان تند و ناگهانی میشود که زیر پای آنکه جنبیده و سربرداشته خالی می شود و عاقبتش : اعدام، تبعید و سکوت اجباری... و اینهمه عزیزان شهیدشده اند، تبعید شده اند و از دست رفته اند تا همان سکوت دوام داشته باشد.
جلال آل احمد، در خدمت و خیانت روشنفکران جلد دوم ص ۵۷
 
آن لحظه‌یِ خوشِ ضرب‌آهنگ گرفتن بر دیواره‌یِ لیوان و هجا هجا کردنِ حروفِ نامِ تو و امتدادِ لذت‌بخشِ زمان و در میانِ خواب و بیداری، چشم در چشم تو و دست بر گونه و شانه به شانه‌یِ تو و لب بر لبِ تو؛ هیچ شدنِ تمامِ دنیا و مافیها و تلخی‌هایش برای ساعتی و مستغرق در خیالِ خوشِ آغوشِ سپیدِ سرسبزِِ سراسر پیوسته‌یِ تو؛ بریده از مکان و دست شسته از زمان و معلق بین آسمان و زمین؛ سبک، چون پَری در باد. هیِ دوستت دارم‌هایِ دعاگونه‌یِ بلند و فراموش شده از
امینی در راه پله ها هدف اصلی از نصب نرده است اما با بهبود متریال شیشه ای و فلزی شکل ظاهری نرده ها در داخل ساختمان نیز اهمیت پیدا کرده است. هماهنگی این بخش از ساختمان با طراحی کلی دکوراسیون داخلی ساختمان باعث شده است تا استفاده از شیشه برای ساخت نرده راه پله بیشتر به کار گرفته شود. نرده شیشه ای پله و چان پناه شیشه ای پله یک سیستم ایمنی تمام شیشه است که به شکل شبکه ای منظم از دیواره های شیشه ای و اتصالات فلزی بر روی کف پله ها یا دیواره کناری راه پل
استفاده از جانپناه شیشه ای تراس به دلیل زیبایی، بهبود نورپردازی و سریع با کمترین تخریب داشتن ایمنی بالا مناسب در مقابل عوامل مخرب محیطی و گرما انتخاب هوشمندانه برای پوشش محافظ‌ ترای است. در اجرای جان پناه شیشه ای از اتصالات ضدزنگ استیل و آلومینیوم آنودایز شده به همراه شیشه سکوریت و لمینت استفاده میشود. ضخامت استاندارد شیشه های به کار گرفته شده در این محصول بر اساس ارتفاع جان پناه شیشه ای تراست و طول آنها بین ۱۸ تا ۲۰ میلیمتر است. جان پناه ش
معنای نهان در پس سکوت
سکوت دریچه ی جهان درونی ست، کلید دستیابی به دریافت های جهانِ درون. حتما برای همه مان پیش آمده که پاسخ سوالی را نه در بیرون و جهان اطراف که در درون مان جستجو کرده ایم. اینکه ما چقدر خودمان را بلدیم رابطه ی مستقیمی با میزان و کیفیت سکوت هایمان دارد.
آنهایی که خود را بلدند و از تنهایی خود بیم ندارند قطعا که سکوت را به خوبی تجربه کرده اند و آنهایی که از خلوت و تنهایی گریزانند به احتمال زیاد درونشان پر از مسیرهای ناشناخته و گره
معنای نهان در پس سکوت
سکوت دریچه ی جهان درونی ست، کلید دستیابی به دریافت های جهانِ درون. حتما برای همه مان پیش آمده که پاسخ سوالی را نه در بیرون و جهان اطراف که در درون مان جستجو کرده ایم. اینکه ما چقدر خودمان را بلدیم رابطه ی مستقیمی با میزان و کیفیت سکوت هایمان دارد.
آنهایی که خود را بلدند و از تنهایی خود بیم ندارند قطعا که سکوت را به خوبی تجربه کرده اند و آنهایی که از خلوت و تنهایی گریزانند به احتمال زیاد درونشان پر از مسیرهای ناشناخته و گره
 
ایا بالاخره روزی، ما نیز به دلخواه خویش زندگی خواهیم کرد؟!
 
پی‌نوشت: اینروزا زیاد پست میذارم ، دلیلش اینه که تو محیط کار تناقض‌ها و زشتی‌ها رو میبینم و سکوت میکنم، تو خونه برای کسی از اینهمه بی انصافی که به مردم میشه غرغر نمیکنم،تو سرم اما پر از اعتراض و حرفه!بنابراین ، باز هم پناه بر وبلاگ‌های سوت و کور و از رونق افتاده‌یمان !
عین این صداهایی که مسلسل وار توی گوشمان می پیچند، نشخوارهای فکری توی مغزم پیوسته در زایشند، آخر به کدام سنگر از باور ایمان بیاورم. من آنم که در سکوت هجاهای ریشه دار و گلدوزی شده پناه گرفته ام. کاش دشنه هایی مغزم را هدف بگیرند، کمی هوای تازه می خواهم، کمی حضور...
در گذشته به دلیل رطوبت زیاد با مشکل فرسایش دیواره ها و درب ها مواجه می شدند. از طرف دیگر رعایت بهداشت در حمام های قدیمی باعث شد افراد به فکر استفاده از شیشه به عنوان دیواره کابین دوش باشند. شیشه علاوه بر افزایش نکات بهداشتی به زیبایی محیط حمام کمک می کند. پاکیزه بودن افراد در جوامع امروزی بسیار مهم است و رعایت بهداشت عمومی و خصوصی در حمام ها با این محصول کیفیت بهتری خواهد داشت. اهمیت دکوراسیون حمام شیشه ای ایجاد یک محیط آرام بخش و زیبا طراحان
اینار با کوله باری از سکوت آمده ام... 
دیگر نوشته هایم به دردت نمیخورند... 
بهتر است کمی سکوت بنویسم.. . 
پس به احترامت فقط.... نگاه خواهم کرد... 
دیگر نوشتن کافیست... 


کاش به جای زلزله و سیل یه گردباد عظیم بیاد جمعمون کنه ببرتمون
سویسی سوئدی... راحت شیم ب ابلفض
فردا صب میرم پیرانشهر تسویه حساب کنم انگار بدهی دارم کارتم نیومده
یه سری هم ب دوستام بزنم... 
بعدش میرم مهاباد.... شایدم احمد رو هم دیدم یکم اونجا گشتیم البته اگه وقتشو داشتم... لامعصب همیشه
سریال پناه آخر چند قسمت است
تعداد قسمتهای پناه اخر چن تاست؟
 
خیلی خلاصه میگم (دوازده تا)
اگر بخوام چیزی رو خدمت شما عزیزان عرض کنم اینه که پناه آخر هر کسی خدا هست
یعنی اگر دیدید که دیگه هیچ چاره ای ندارید باید به حضرت حق نظر کنید. چون حضرت حق در لحظات حساس میتونه کمکتون کنه و پناه بی پناهان باشه.
در هر صورت این مجموعه ی تلوزیونی که این روزها ساخته می شه و مخاطبان خاص خودشم داره در 10 قسمت ساخته شده
اگرچه 12 قسمت خیلی زیاد نیست ولی میتونه یک برگ بر
امیر المومنین علیه السلام فرموده :
 تمام خیر در سه چیز جمع شده است:
 نگاه  * سکوت  * سخن

هرنگاهى که پندى در آن گرفته نشود، فراموشى است. 
هر سکوتى که اندیشه اى در آن نباشد، غفلت است.
هر سخنى که ذکرى در آن نباشد، بیهوده است. 

خوشا بحال کسى که:
نگاه او پند، سکوت او اندیشه و سخن او ذکر باشد، بر گناهش گریسته و مردم از شرش در امان باشند.
برای این پریشانی، برای این انتظار، برای این بی‌قراری، پناه کجاست؟
باید کمی در درون خود فرو روم، باید خود را بجویم، خود را بسازم. 
من اینجایم، در دورترین نقطه‌ی جهان، کنار خود.
حرفی ندارم، یعنی دارم اما می‌خوام تو دلم بمونه.
شاید سالهای بعد که این رو بخونم هیچ یادم نیاد این روزا چه حالی بودم، تو چه فکری بودم. و البته که مهم هم نیست.همه چیز زود تموم میشه.
عما: من باید از اینجا برم
ویلیام : کی برمیگردی؟
عما : هیچوقت 
ویلیام : نه ... نرو 
عما : باید برم 
ویلیام : نمیشه نری؟
عما : نه ... نمیشه ... تو باهام بیا.... میای؟
ویلیام : نه 
عما: سکوت
ویلیام: سکوت 
عما: پس من میرم پنج سال بعد برمیگردم :)
 اگه برگردم فقط به خاطر تو بر میگردم ویلیام 
ویلیام: :) ..... پشیمون شدم ... برنگرد ... فقط موقع رفتن برام دست تکون بده :)
عما: سکوت 
 
 
سکوت معنادار بر دو قسم است: یا کسی منتظر سخن گفتن تو است و تو با سکوتت می‌خواهی او را به چیزی متوجّه کنی یا آنکه تو سکوت می‌کنی که خودت را به معنایی متوجّه کنی... وقتی نه کسی هست که منتظر سخن گفتن تو باشد و هم تو بدانچه باید متوجّه هستی دیگر سکوت چرا؟!!
 
( این لئالی از سینه‌ی بنده‌ی حقیر (الاحقر الجانی)  می‌تراود، کف دستت خوب بنویس تا خواب در چشم ترت بشکند...!)
نمیتونم اعتراض کنم...که چرا تنها درد میکشی...چرا جایگاهمو پایین تر اوردی...چرا...فاصله گرفتی...یه زمانی اگه جات بودم بدتر از اینا رو انجام میدادم...الان اما...ضد ضربه شدم...شایدم بی تفاوت...خیلی خستم...از همه چی...از دویدن و نرسیدن...از فرار کردن...از جنگیدن...از دروغ و صداقت...از وفاداری و خیانت...از دل شکستن و شکسته شدن...سکوت...سکوت...سکوت...از سکوت خستم...الان باید صدای جیغام گوش فلکو کر میکرد...ساکتم...به اجبار...اجبار...اشتباهات خودم...صلاح دیگران...بعضی وقتا
شاید من بدرستی حال روسو را درک کنم، که چرا با وجود آنکه تنهایی را می‌ستاید تناقض‌گونه به اجتماع پناه می‌برد. تخیلات پارانوییدی روسو در خیال‌پردازی‌های یک ذهن انزواجو به من می‌گوید که روسو در جدال با تخیلاتش است، تنهایی را دوست دارد و از جمع دوری می‌کند اما به مجرد پناه بردن به خلوت توهم‌ها و خیالات پارانوییدی روی می‌آورند و پا روی خرخره‌ی آدم می‌گذارند و آنقدر بر جان آدمی فشار می‌آورند که تنهایی برای فرد غیرقابل تحمل شود. شاید شرایط
هیچ چیز، جای واجبات ما را نمی گیرد ، متاسفانه ما در فرار از واجبات دینی به مستحبات پناه می بریم ، فکر کردیم که 10 تا زیارت عاشورا بگذاریم ، جایگزین سکوت ما در برابر ظلم و جایگزین بی همتی ما در برابر فقر محرومین و تکاثر متکاثرین می شود ! اینجور نیست . همان قدر که دغدغه نمازها و روزه های قضا شده را داریم ، باید دغدغه نهی از منکرهای قضا شده مان را نیز داشته باشیم . چه نهی از منکر هایی که از ما قضا شد ، با توجیهات مختلف!
پی نوشت : به وقت تفکر صبحگاهی
تنها ترین تنها هستم سکوت تاریک سرد در جاده ای بی انتها ....تاریک حتی جلوی پایم را نمی بینم از برداشتن قدم میترسم ....میترسم از قدم زدن چندسال هست میدوم پاهایم خسته رمق ندار م نرسیدم به انچه که دنبالشان دویدم محو شد از نظرها  هرچه بو د تموم شد دنبالش/بروم سکوت همه  جا را گرفته سکوت سرد و تاریک شیوا رها تنها تنها 
تنها ترین تنها هستم سکوت تاریک سرد در جاده ای بی انتها ....تاریک حتی جلوی پایم را نمی بینم از برداشتن قدم میترسم ....میترسم از قدم زدن. 
چندسال هست میدوم پاهایم خسته رمق ندارم. نرسیدم. 
به انچه که دنبالشان دویدم محو شد از نظرها  هرچه بود تموم شد.
 دنبالش بروم سکوت همه جا را گرفته سکوت سرد و تاریک شیوا رها تنها تنها ...
بنظرم اگر کسی را دوست داشته باشید نمی توانید سکوت کنید. من چند بار خواستم مدتی سکوت کنم اما نتوانستم. نمی دانم اگر چیزی نمی گفتم، می آمد و می پرسید: محمد اتفاقی افتاده؟! نمی دانم فقط می دانم سکوت الان اش تحمل ناپذیر است. چیزی نمی گوید، فقط گوش میگیرد. اگر چهره به چهره بودیم می دانستم بیابم این سکوت اش چه معنی را می دهد اما الان برایم غیرقابل تشخیص است. نمی خواهم بپرسم: اتفاقی افتاده؟ می خواهم‌ در انتظار بشینم و من بگویم او بشنود. او روزی سکوت اش
حرف است و حرف و باز حرف
اما کو توانی برای نوشتن بر سر این انگشتان
انگشتانی که در پی کلمات من دیوانه شده اند
+ تا دانشجو بودم به خوابگاه پناه میبردم
الان به پادگان
از ماه دیگه به کجا پناه ببرم؟
داره میزنه به سرم برم پی یک شغل ۲۴ ساعته که این قانون دوری و دوستی بین من و خانوادم انجام بگیره و حرمتی بینمون نشکنه:)
من متوجه زیبایی‌های جهان نمی‌شوم. احتمالا دلیل اصلی‌اش آن باشد که زیادی تا کنه واقعیت‌های وجودی زندگی پیش می‌روم. من از این دست دوستداران فلسفه هم نیستم که در باب چگونگی حرکت جهان فلسفه ببافم و یا پیرو نظریات قدما شوم. مساله‌ی من، جهان، و زندگی بسیار بنیادی‌تر از آن است که بتوانم روی قله‌های زمثبت‌اندیشی و زیبا نگریستن به جهان و وقایع بایستم. مساله‌ی من مواجهه و کنار آمدن با انسان فانی و تنها است. مرگ و تنهایی دو مساله‌ی مهم و همیشگی م
بالکن شیشه ای به صورت های مختلف و در طرح های متنوع اجرا می شوذ که یکی از آنها شیشه تاشو بالکنی است. شیشه بالکن تاشو یک محصول منحصر به فرد و مهندسی شده برای افزایش کاربری بالکن منازل است. با استفاده از شیشه تاشو می توان از تمام فضای بالکن به صورت بهینه استفاده کرد . شیشه بالکن  با درکنار هم قرار گرفتن پنل های شیشه ای یک اندازه و ریل های آلومینیومی به همراه اتصالات نگاه دارنده شیشه اجرا می شود. انجام مراحل باز و بسته شدن در شیشه تاشو بالکن بسیار
بالکن شیشه ای به صورت های مختلف و در طرح های متنوع اجرا می شوذ که یکی از آنها شیشه تاشو بالکنی است. شیشه بالکن تاشو یک محصول منحصر به فرد و مهندسی شده برای افزایش کاربری بالکن منازل است. با استفاده از شیشه تاشو می توان از تمام فضای بالکن به صورت بهینه استفاده کرد . شیشه بالکن  با درکنار هم قرار گرفتن پنل های شیشه ای یک اندازه و ریل های آلومینیومی به همراه اتصالات نگاه دارنده شیشه اجرا می شود. انجام مراحل باز و بسته شدن در شیشه تاشو بالکن بسیار
آدمی همیشه نیازمند به یه پناهه.. دقت کرده باشیم شاید در هر حالی به چیزی پناه می بریم .. و چه خوبه حال کسی که هر لحظه خودش رو در پناه تو حس می کنه
و اما من که هر چه تدبیر می کنم، گویی از تو دورترم
و دیداری نیست
و هیچ...
و خدایا کاش هر لحظه که اراده می کردم، به تو نزدیک بودم 
 
ی عالمه سفارش خیاطی گرفتم از استرس و فکر و خیال خوابم نمیبره!
اسمی که انتخاب کردم خوبه؟
پناه؛ اولین پناه هر آدمی لباسشه
چرا دارم این کارارو میکنم؟!
چرا استادم میگه خیلی با استعدادی و میتونی مزون بچرخونی
چرا انگار اعتیاد پیدا کردم
چرا مدام ذهنم داره میبره و میدوزه!
این روز ها حواسم
نه به اندوه قهوه ی تلخ
نه به روز های بی گناه کودکی
نه به ایذه یا شهر بلخ
این روز ها حواسم فقط به توست
فقط به تو.
در گه گدار جوانی 
یا که لحظه های یک میان بارانی
در فرار از عبادت ها
یا پناه بردن به عادت ها
این روز ها حواسم 
حتی در لحظه های بی حواسی
فقط به توست
فقط به تو
همانطور که از نام این مدل مشخص است تمام قطعات و اتصالات آن از نوع استیل درجه یک و زنگ نزن است که در هر شرایط آب و هوایی مقاوم بوده و هرگز دچار پوسیدگی و تغییر رنگ نمی شود. زیبایی و دوام نرده کابلی استیل استفاده از آن را در ساختمان‌های شخصی مانند ویلاها رواج داده است. کابل‌ها و سیم‌های استفاده شده در این مدل از نوع تمام استیل بوده و به همین دلیل هزینه ساخت و نصب آن نسبت به نرده‌های آهنی بیشتر خواهد شد. نرده استیل کابلی با توجه به ارتفاع تمام شد
از ذهن های کثیف آدمیان؛ می گریزم
از حرف های صد من یه غازشان
از لبخندها و سوال های کج و کوله ی پر طعنه شان
می گریزم و پناه می برم به خودم؛ به این زنی که درونم نشسته و منتظر تلنگر من است تا زندگی کند.
 
پ.ن: زنده ام
 
عکس: و  پناه می برم به چشمانم
 
همانطور که از نام این مدل مشخص است تمام قطعات و اتصالات آن از نوع استیل درجه یک و زنگ نزن است که در هر شرایط آب و هوایی مقاوم بوده و هرگز دچار پوسیدگی و تغییر رنگ نمی شود. زیبایی و دوام نرده کابلی استیل استفاده از آن را در ساختمان‌های شخصی مانند ویلاها رواج داده است. کابل‌ها و سیم‌های استفاده شده در این مدل از نوع تمام استیل بوده و به همین دلیل هزینه ساخت و نصب آن نسبت به نرده‌های آهنی بیشتر خواهد شد. نرده استیل کابلی با توجه به ارتفاع تمام شد
ما دو نفر بیداریم و سکوت شب رو می شکنیم.ما دو نفر بیداریم و با صدای خنده های پر هیاهویمان،سکوت شب را می شکنیم.دست هم را میگیریم و می دویم و از ته دلمان فریاد میزنیم تا آسمان شب صدایمان را بشنود.
و بداند ما دو نفر،بیداریم و در این سکوت شب،عاشق هم هستیم:)♡
#من_نوشته 
سریال آخرین پناه
سریال ها و فیلم های تلوزیونی در بین خانواده های ایرانی به خصوص بانوان عزیز از جمله سرگرمی های اصلی است ، بنابراین یکی از موضوعات مهم می تواند موضوع و بازیگران سریال های جدید سال 98 باشد. یکی از سریال هایی که در سال 98  مهمان خانه ها باشد؛ سریال آخرین پناه است در ادامه  با کارگردان و بازیگران این سریال آشنا خواهید شد.
عوامل سریال آخرین پناه
سریال آخرین پناه به کارگردانی شاهین باباپور و با بازی میترا رفیع ، محمود پاک نیت ، محمد ع
حق
به گمان این حقیر این 2 گرم و شاید هم کم و شاید هم بیش را اگر انسان نگه دارد، اکثر راه را رفته است.
منطقیون در تعریف حدی انسان گفته‌اند که حیوان ناطق و عرض شود که انسانیت محقق نشود الا آن گاه که ناطقیت محقق شود و ناطقیت محقق نشود مگر پس از سکوت طولانی تا آن سکوت سبب شود که بذر نطق انسان شکوفا شود.
یادم نیست که از که بود که شنیدم که فرمودند که من سالیان دراز سکوت کردم تا توانستم این مطالب عالیه را بگویم.
به قول شیخنا بهایی:
عزت اندر عزلت آمد ای فل
به نام او...
 غروب یک‌ روز زمستانی بود. دفتر شعرش را باز کرد و خواند:
چون رملهای خسته ی صحرا نشسته امبی وزن و در سکوت همین جا نشسته ام
گفتم: دست بردار، بی وزنی و سکوت صفت قاصدک هاست، اما تو که قاصدک نیستی نازنین!
لبخند زد و گفت: اما میتونم باشم ها!گفتم: من که عاااااشق قاصدکهام، چون هنوز هم به خیال خام بچه گی هایم ، فکر می کنم قاصدکها از طرف خدا برایمان خبرهای خوب می آورند. ثابت کن که شبیه قاصدکی!!
اما بعدش یادم رفت بهش بگم: شوخی کردم به خدا!
و ثابت ک
میخوام دفترچه خاطرات داشته باشم ی دفتر برای حرفآیی کا مادر نخونه...ندونه...خواهر قایمکی اشکامو نبینه...مینویسم اینجا چون برای سوزوندنش اونوقت دیگه نیاز به آتیش نیست...فقط ی دکمه حذفه و بس... مینویسم و امیدوآرم هیچ وقت مجبور به حذفش نشم... امیدوآرم ی روزی توی اینده دور به مادرم بدم بخونه تا بفهمه توی دل این دخترش چی گذشت... + خسته از سکوت در همآن هنگام ک در لیست اعدامی ها قرار دآرم...به اینجا پناه میبرم برای حرف زدن... برای ارامش قبل از مرگ... برای ترک ع
اگر او را دیدید به او بگویید دوستش دارم اندازه ی تمام فاصله هایی که هیچ وقت حتی در خواب هایم هم کم نشد،بپرسیدهنوز هم من را دوست دارد؟اندازه یک تک زنگ، لااقل اندازه یک سکوت پشت تلفن همگانی...
.....
پی متن؛نمیدونم این متن مال کیه و از کیه...اما مال هر کی هس ...روح امواتش شاد ...همین!
ما از شهر گریخته بودیم و به جنگل پناه آورده بودیم، خزیده بودیم لابه‌لای علف‌ها، توی لانهٔ کلاغ‌ها، میان ریشهٔ درخت‌ها.
ما از شهر گریخته بودیم و به رودخانه پناه آورده بودیم. با موج‌ها همراه شده بودیم. از شیب آبشار سقوط کرده، درحالی که با اولین جوانه‌های درخت گردوی پیر وداع می‌گفتیم؛ جایی در حوالی پیچ دوم رودخانه میان گل و لای گیر کرده بودیم.
ما از شهر گریخته بودیم و به دریا پناه آورده بودیم، به‌سوی دور ترین جزیره‌ها در عمیق‌ترین اقیان
حالا من این‌جور فکر می‌کنم که آدم باید یکی - و فقط یکی- را داشته باشد توی زندگی‌اش، که جلوش کم بیاورد. یکی که مشت‌اش را ببرد جلو، پیشش وا کند. که سری که بر سر گردون به فخر می‌ساید را بیاورد، با خیال راحت بگذارد بر آستانش. نه به ذلت و خاکساری، که به مهر و فروتنی. از 《پناه》 حرف نمی‌زنم؛ از 《مرشد》 و 《معشوق》 هم. نام ندارد شاید. فقط می‌دانی کسی است، و هست. تنها کسی است که می‌داند تو هم گاهی کم می‌آوری. تو هم تمام می‌شوی. می‌رسی به آخر خط. و همان
سلام
با اینکه دیروز و امروز به شدت غمگین بودم و احساس خیلی بدی داشتم، سعی می کنم به روی خودم نیاروم و ادامه بدم.
دیگه زندگی همینه، راحت نیست، باید ادامه داد.
دارم سعی می کنم که آروم و بی صدا ادامه بدم.
هرچی بی صداتر بهتر.
سکوت و دگر هیچ
غروب دلگیریه، بعد از عشقبازی‌ه اجباری از جانب من و عدم تکمیل فرایند، بعد از هزار چانه‌زنی با خودم که هیچ فرقی بین میم و ح در عشقبازی نیست و تمام تفاوت در هورمون‌های من است، حالا به کنجی خزیده‌ام و غم در دلم بمانند قطره آبی بر سنگ دارد رسوخ می‌کند و من به هرچه پناه می‌برم تا گریزی یابم از آن در این سکون و خلوت. 
در آغوش میم اما برایم مسجل شد که من بی عشق نمی‌توانم. یا باید زندگی را کنار بگذارم و یا هرازچندی تن به عشقی هرچند سوگوارانه دهم.
بس ا
دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است. تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی بود. پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد. داد زد و بد و بیراه گفت.. خدا سکوت کرد. جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت.. خدا سکوت کرد. آسمان و زمین را به هم ریخت.. خدا سکوت کرد.

به
پر و پای فرشته‌ و انسان پیچید.. خدا سکوت کرد. کفر گفت و سجاده دور
انداخت.. خدا سکوت کرد. دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد.. خدا سکوتش را
شکس
بر روی صفحه‌ی سیاه مانیتور روبرویم، دو جمله نقش بسته است. شما امروز میمیرید حرفی دارید؟! میخواهند مرا به حرف بکشانند. از سکوتی که سال‌هاست کنار من است دورم کنند تا به حرف بیایم، شاید هم باید بگوییم من مقصر مرگ آنها نبودم و فقط میخواستم دنیا را جای بهتری کنم.
البته بیشتر شبیه جایی مانند سکوت از آب در آمد. باور نکردنیست، این واژه غریب را حتی نمی توانی حرفش را بزنی!! فقط باید بشکنی اش تا بتوانی بیان اش کنی ، بیچاره سکوت! بارها و بار ها شکسته شد ام
آرون افشار – پناه عاشقان
دانلود آهنگ پناه عاشقان با صدای آرون افشار
Aron Afshar – Panahe Asheghan
خواننده آرون افشار نام ترانه پناه عاشقان تنظیم معین راهبر آهنگساز آرون افشار ترانه سرا علیرضا مرتضی قلی گیتار فرشید ادهمی ویولن پرهام حسینی عکس عرفا طلیسچی طراحی محمد نعیمی
ایندانلود این آهنگ از آی سانگز
---
کانال تلگرام : ♫ @isongsir ♫
سایت : http://isongs.ir
[عکس 320×320]
مشاهده مطلب در کانال
سکوت...فریادی خاموش...می خواهم در میان این هیاهو فریاد بزنم... خواستار سکوتی طولانی شوم، نگاه های متعجب به سوی من جلب شود و دور شوند از من و فریاد هایی که حکم زندانی شدن روح من در جسمی بی جان را میدهد... اری از من دور میشوند، میروند و من بازهم تنهایی را با تمام وجود حس می کنم...در دنیایی که آدمک هایی با نقابی سرشار از تظاهر و لبخندی خالی از حس از هم همه لذت می برند، من تنها مانده ام... من همانی هستم که خود را میان خاطرات شاد خود جا گذاشته و اینک تنها ک
سکوت...فریادی خاموش...می خواهم در میان این هیاهو فریاد بزنم... خواستار سکوتی طولانی شوم، نگاه های متعجب به سوی من جلب شود و دور شوند از من و فریاد هایی که حکم زندانی شدن روح من در جسمی بی جان را میدهد... اری از من دور میشوند، میروند و من بازهم تنهایی را با تمام وجود حس می کنم...در دنیایی که آدمک هایی با نقابی سرشار از تظاهر و لبخندی خالی از حس از هم همه لذت می برند، من تنها مانده ام... من همانی هستم که خود را میان خاطرات شاد خود جا گذاشته و اینک تنها ک
آداب سخن گفتن
در اسلام باب وسیعی برای این مسأله گشوده شده، از جمله اینکه: تا سخن گفتن ضرورتی نداشته باشد سکوت از آن بهتر است. چنانکه در حدیثی از امام صادق  علیه السلام  می خوانیم: السکوت راحة للعقل؛ سکوت مایه آرامش فکر است. [1]
و در حدیثی از امام علی بن موسی الرضا  علیه السلام  آمده است:من علامات الفقه: العلم و الحلم و الصمت، ان الصمت باب من ابواب الحکمه؛ از نشانه های فهم و عقل، داشتن آگاهی و بردباری و سکوت است، سکوت دری از درهای حکمت است. [2]البت
بزرگواری از 20 سال آینده خودشان و منتها رجای 20 سال آینده خودشان نوشته‌اند و  چقدر خوب که میدانند چه میکنند و چه میشوند.استادی دارم که فکر کنم علاقه نیز دو طرفه است چون هر موقع کلاسی داشتیم، ایشان من را در کنار خودشان جای میدادند(این قسمت برای تعریف از مقام منیع بنده است!!!) پس از بحث‌های فلسفی که خواهش فراوانی کردم که سیر درسی به ما بدهند و ایشان قبول کردند و سیر را دادند در انتها گفتند که این سیر برای من 20 سال طول کشیده!20 سال طول می‌کشد تا انسا
این جزوه مربوط به جلسه اول بیوشیمی 2 استاد مقدم پناه هست و شامل سرفصل های: 1- تجزیه قند ها در گوارش 2- کانال های انتقال مونوساکارید ها (GLUT & SGLUT) 3- گلیکوژنز 4- مسیر های سوختن گلوکز و 5- سرنوشت پیرووات است.
 
لینک دانلود در ادامه مطلب
ادامه مطلب
این جزوه مربوط به جلسه اول بیوشیمی 2 استاد مقدم پناه هست و شامل سرفصل های: 1- تجزیه قند ها در گوارش 2- کانال های انتقال مونوساکارید ها (GLUT & SGLUT) 3- گلیکوژنز 4- مسیر های سوختن گلوکز و 5- سرنوشت پیرووات است.
 
لینک دانلود نمونه فایل در ادامه مطلب
ادامه مطلب
وقت هایی هست که علی در سکوت، به قول خودش با آهنگ زندگی به سیگارش پک میزند. وقت هایی هست که میم در سکوت پاهای درازش را درون خودش جمع میکند و مثل یک لک لک غمگین به دیوار زل میزند و حسین آرام و قرار ندارد و با موهایش بازی میکند یا به صفحه لپ تاپش زل میزند و من... من به این سه نفر نگاه میکنم و تلاش میکنم که این سکوت لعنتی رو بشکنم اما گاهی زور سکوت خیلی بیشتر از زور مزه ریزی های من است...انگار این سکوت، منی که کمترین گره رو بین بقیه توی زندگی ام دارم در ح
 
امروز وقتی از خواب بیدار شدم،به امید دیدن برفی که داره میباره و رو زمین نشسته پرده ی پنجره ی اتاقم رو کنار زدم.انتظارم برآورده شده بود.برف به سنگینی مشغول باریدن بود و شهرم یکدست سفید پوش شده بود ...
 
خب حقیقتا تلاش کردم ادامه ى متن بالا رو بنویسم.ولی نوشتنم نمیاد.نمیدونم چی بگم بعد از دوماه سکوت.از اتفاقات این مدت.از رفت و امدها.از سفرها.از احساسات.از کارهای نیمه تمام.از ارزوها و دل مشغولی ها و دلمردگی ها.از اتفاقات اجتماعی و سیاسی که تو زند
در روز فتح مکّه،
حضرت علی علیه السلام در حالی که سر خود را پوشانده بود به طرف خانه خواهرش امّ
هانی رفت، چون خبردار شده بود که او حارث بن هشام و قیس بن سائب و چند نفر از بنی
مخزوم را پناه داده است. وقتی مقابل در خانه رسید، با صدای بلند فرمود: در این خانه
چه کسانی را پناه داده اید؟ فراریان با شنیدن صدای او از شدت ترس، به خود می
لرزیدند. ام هانی که علی علیه السلام را نشناخته بود از خانه خارج شد و گفت: من امّ
هانی، دختر عمه رسول خدا صلی الله علیه و آ
همنفس طبیعت
غریبانه جلو می آیم
کودکانه با کلمات بازی می کنم. 
و محرمانه دست های سبز قنوت را 
نورباران می کنم.‌
****
چیزی به فردا نمانده است.
روشنایی دشت را می بینم.
ازدحام کوچه گوش هایم را کَر کرده است. 
به ساحلِ دریا پناه می برم
تا که در آرامش آبی اش بیارامم.
****
صدای گوش ماهی اسیری
در خروش امواج
بی هدف پیچیده می شود. 
آرامشِ قلبِ غریبِ من 
در آن گم می شود.
****
به دشت پناه می برم. 
و دلم را در میانِ پَرَندهای سبز
شستشو می دهم.
تنم از اعماق می لرزد.
احس
دو شب پیش وقتی فاصله ی مهد کودک تا اتاقم در خانه ی جدید را طی میکردم با خودم فکر میکردم اگر آدم ها به جای اینکه در موقعیت های بد به معبودشان ، رفیقشان ، یا حالا هر کس که میتوانند در هر موقعیتی به او پناه ببرند ، در شرایط خوب پناه میبردند ، چقدر اختلاف شرایط این دنیا با بهشت کمتر میشد . مثلا یکهو یکنفر زنگ میزد روی خطمان و میگفت فلانی من در بهترین شرایط زندگی ام به فکرت افتادم ، دلم خواست تو هم باشی ، دوستت دارم . خداحافظ . همین .
 به نام خدا
ماهی: راستی حوری، می‌گم شما خیلی خونسردین، حتما هیچ وقت باهم دعوا نمی‌کنین؟!
من: چرا! دعوای خواهری همه دارن دیگه!
دکتر شین: نه بابا! تو حوری رو تصور کن که جیغ می‌زنه، گریه می‌کنه، غر می‌زنه، یا جدی جدی فحش می‌ده:-)))
من: خب منم آدمم دیگه!
دکتر شین: خب نهایتش می‌گی: از تو انتظار نداشتم و بعد پنج دقیقه سکوت می کنی:-))
من: خب معمولا بعد از دعوا سکوت می‌کنن دیگه:/
ماهی: کی واسه دعوا سکوت می‌کنه آخه؟! :|

چنین تصور گوگولی مگولی طوری دوستان از
یک مغازه‌دار #یهودی برای پناه بردن به خدا از شر کرونا، در مغازه‌اش #صوت_قرآن پخش می‌کند ...
♻ وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ۙ(و ما آنچه از قرآن فرستیم شفا (ی دل) و رحمت (الهی) برای اهل ایمان است). اسراء ۸۲
@the52hertzalone1 چه خوش گفته شاملو “سکوت سرشار از ناگفته هاست”مشکوکم اگر تاریخ ایران زمین ،ناگفته ها را بگوید چرا که لب دوخته ایم در درون در هم آواره ایم به سخت جانی مان این گمان هست که مغرورانه  به روزهای خوش ناکجا امیدواریم...#انتشارات_پنجاه_دو_هرتز_تنهایی#احمدشاملو#گفتند #که#نمی#خواهیم#بمیریم#the52whale#the52hertzalone#the52hertzwhale
نه اینکه هیچ مهم نیست،  اشتباه نکنفرار از حقیقت این حس واین گناه نکننمی شود بروی باورش کمی سخت استخریدنی برای خودت ،ناله اشک وآه نکنلگد نزن تو به بخت شریف یک عاشقخراب از سرلج  خانمان یار بی پناه نکننگو که عرصه به رویم عجیب بس تنگ استگشای بغض گلو را، هق هق وآه آه نکننزن تو سنگ ملامت مرتبا من رانگاه ناز خودت را دریغ از این بی پناه نکنبه راه گم کرده شبیه است حال من حالابیا تو نوررهم باش، نقاب بر رخ ماه نکنبس است دگر اینهمه قرار و فراربیا به عشق چ
کانال ما در سروش دنبال کنید
❄❄❄❄
خسته اماز نگفته هادلشوره دارماز خط بی پایان توبعضی وقتا دلم کمی سکوت میخوادوقتی همجا سکوت است دلم یکم پرتوقع میشوداون وقت اغوش گرم تورا میخوادبرای همین از این روزها سرگردان خسته امارسالی #شیما_عبادی
بسم الله الرحمن الرحیم
حرف حق گاهی تلخ است
ولی باید آن را شنید
و می شنود...
و باید آن را پذیرفت 
و می پذیرد....
و باید مدتی سکوت کرد
و سکوت می کند
تا بشنود و بپذیرد و پالایش کند 
و دوباره بشنود و بپذیرد و پالایش کند و ....
و اصلاح شود...
و چشم دوباره بینا شود....
باید سیستم جدید تقوا را متناسب با محیط جدید
روی مملکت وجودی 
نصب و راه اندازی کند....
دیگر این گونه نمی شود....
احکام جدیدی برای مراقبت از مملکت وجودی باید وضع شود....
و باید سعی کند که در شرایط جدید
سکوت کرده ایم به احترام همه حرف های نگفته ای که مانده است
سکوت کرده ایم شاید میان سکوت ها پیامبری به سخن در بیاید 
پ ن خسته ام شدید سه چهار روز هست هیچ تلفنی جواب ندادم هیچ پیامی هم......
یه دوست جدید پیدا کردم باشگاه سوارکاری داره گفته بیا کلاس سوار  کاری یه جورایی اغفال شدم برم ولی هزینش برام زیاده بعدم حالا برم کلاس سوار کاری اسب از کجا بیارم ولی تصورشم برام هیجان انگیزه اسب سواری قول داده رفاقتانه بابت هزینش باهم کنار بیایم اگه کنار اومد می
سلام دوستان 
قرار است یکی از جذاب ترین سریال های تلوزیون به زودی پخش شود. 
سریال پناه آخر نامی است که برای این مجموعه انتخاب کرده اند. اما چرا نامش را اینگونه انتخاب کرده اند. پیداست که کسی نمیتواند تشخیص دهد.
چرا که اسم اولیه ای که برای مجموعه در نظر گرفته بودند مجلس حیرانی بود.
مجلس حیرانی تاثیر گذار است و یقینا مخاطب را میخکوب خواهد کرد. مخاطبی که از همه جا بریده است و میخواهد برای چند ثانیه هم که شده، غافل از گیرو دار فضای مجازی اندکی سریال
هزاران فریاد در سکوت من نهفته است
اقیانوس های اشک در آه های من نهفته است
روی میرسم به آرزویم؟ 
چیزی نمانده تا با هیجده سالگی ام خداحافظی کنم...
هیجده سالگی ای که با اشک و اه گذشت
خدایا
در من چه دیدی
که کول بار غم جهانت را در بغچه ای بستی 
و روی دل من گذاشتی 
در من چه دیدی که مرا محرم راز خود کردی؟ در من چه دیدی که به اینجایم کشاندی؟ 
 
ماه می خواند، آسمان می داند و ابر می بارد. در میان ستارگان همهمه است. فریادی از ماه که سکوت را شکسته، سکوت آسمان که سنگین است و زجه ابرها که بی پایان کشیده می شوند. ماه انتظار تنهایی را می خواند، آسمان انتظار تنهایی را می کشد و ابرها انتظار رفته را می گریند.
کیستی؟
ماه در انحنای سکوت شب کوچه؟
آسمانی نشسته بر لب پنجره پرده کشیده؟
یا ابری در تاریکی اتاق چمبره زده؟
و اما پایان نمی دهم بدون تو، زمین. تو در انتظار چیستی؟ نمی دانی؟ ترسم از همین است. پر
نمیدونمـ چرا هر وقت اینقدر تو این دنیا گمـم میرم سراغ انیمیشن راپونزل و مریدا. شاید چون انیمیشن های والت دیزنی لند مثل سفید برفی و سیندرلا برمیگرده به زمان کودکیـم.. ولی اون زمان هم شیرین نبود که بگم این تمایل منو به سمت زمانی میبره که کاملا آسوده بودم! اما میتونم بگم کاملا بی دغدغه بودمـ.. همیشه باید پناهی واسه آدم باشه؛ پناه بر عِشق، پناه بر شعر، پناه بر خاطره ها هر چقدر تلـخ حتی! گفتم خاطره، یاد مامان خاطره میوفتم، مگه میشه یه آدم و اینقدر د
#سر:
سر به هوایم کردی
به خیالت بگو
گاهی در تب و تاب رویا
سری به خواب من بزند

#چشم:
مژگان چشمانت
عشق را ماهرانه
بر ایوان مداین دل
و آب و آیینه چشمم دوخته است

#سکوت:
به دیوار ترک خورده سکوت
تکیه داده ام
واژه های دلتنگی
همراهی میکنند
با آواز پر هیاهو غصه
قصه سکوت ام را

#دلتنگی:
طوفان دلتنگی
شاخه های صبرم را
به پنجره خاطرات میکوبد
و تو فراموش کرده ای
در قهقهه ی خوشیهایت
هق هق دلتنگی ام را

#خدا:
آغوش خدا همیشه باز است
اگر بنشینی 
عاشق وار پشت درب
با
چهار ذکر الهی در چهار حالت بحرانیحضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) فرموده است: در شگفتم برای کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد!
۱- در شگفتم برای کسی که ترس بر او غلبه کرده، چگونه به ذکر «حسبنا الله و نعم الوکیل» (سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۷۱) پناه نمی برد. در صورتی که خداوند به دنبال ذکر یاد شده فرموده است: پس (آن کسانی که به عزم جهاد خارج گشتند، و تخویف شیاطین در آنها اثر نکرد و به ذکر فوق تمسک جسند) همراه با نعمتی از جان
وقتایی که اون حفره‌ی توی قبلم بازیش می‌گیره و مثل زخم سر بازی میشه که گذر باد از روش و رخ دادن عمل گرماگیر تبخیر بر روی خون‌هایی که تازه از زخم زدن بیرون باعث میشه اطراف و روش هوا بکشه و یخ کنه و درد بکشم و بسوزه، پناه می‌برم به خیال. پناه می‌برم به دنیایی که خالقش خودمم و هیچ حرکت اضافه‌ای رخ نمی‌ده مگر اینکه من بخوام.
اولش از هر هیاهویی فاصله می‌گیرم. خلق کردن، آرامش و سکوت می‌خواد حتی اگه خیالی باشه. بعد چشامو می‌بندم. دونه دونه همه چیز
این هفته کتاب دو قرن سکوت اثر دکتر عبدالحسین زرین کوب را خواندم. کتاب تاریخی بسیار خوب و جذابی است و اطلاعات بسیار مفیدی را در اختیار قرار می دهد. 
 
استنادات تاریخی ایشان به نظرم بسیار خوب و به جا است و به همه شما عزیزانی که احتمالا این کتاب را نخوانده اید هم توصیه می کنم حتما خواندن این کتاب ارزشمند را از دست ندهید.
 
شاد باشید
سلام علیکمطاعاتتون قبول
به این جمله دقت کنید:
"مسئله فلسطین، مسئله اسلام نیست مسئله انسانیت است"
دیروز در خبرها می خوندم که یه فرد جاهل گفته کاش در ایران اجازه می دادند همونطور که موافقین فلسطینی ها، راهپیمائی می کنند موافقین اسرائیل هم راهپیمائی می کردند!!!!!!
بدا بر احوالتون.....
پناه بر خدا از این میزان حماقت...
پناه بر خدا از این عاقبت....
"شمر زمان امام حسین مُرد، شمر زمانه ات را بشناس"
فتامل...
ادامه مطلب
حرف بزن سخن بگو سکوت توست آتشینسهم من ازسکوت تو عزلت خامشم ببینیارمن ای نگارمن ای همه بود وهست مننگو سخن زرفتنت مکن دل مراغمینحضورتوست رویشی زعطر لاله زارهامهر تو هم بشارتم دهد زشعر دلنشینیاد تو جمله هست من عشق توپای بست مندردل من ببین زدی شراره های آتشینیاورمهربان من عشق تو زیب جان منای تو تمام عشق من برتوهزار آفریننگارخوب ونازنین نام توخوب ودلنشینبرای توسروده ام سخن به شعر بی قرین
حشرات جاندارانی هستند که با گرم شدن هوا سر و کله یشان در خانه ها پیدا می شود . از بین بردن این جانداران یکی از دغدغه های مهم به حساب می آید. سم های زیادی از برند های مختلف برای از بین بردن این موجودات وجود دارد اما هر کدام عوارض خاص خود را دارند و ممکن است برای از بین بردن اون حشره مناسب نباشند. در ادامه به خواص چند اسید مهم برای از بین بردن این حشرات می پردازیم.
ادامه مطلب
۱. هر بار میگن محمد منصوری خانومش بارداره...
یا میگن محمد منصوری اینو گفت اونو گفت...
میخوام بگم محمد؟ محمد در پناه تو؟
یعنی الان مریم بارداره؟
یعنی الان خوشبختن محمد و مریم؟
 
۲. اتفاقی نیفتاده جز دیدن چند تا خونه...یه خونه گرون مرغی وسط منهاتن و یه اتاق از خونه یه پیرزن که دختراش لس انجلس و سان فرانسیسکو زندگی میکنن و دلش نمیخواد تنها بمونه تو خونه...
هنوزم در حال گشتنم...
از بچگیم همیشه دوست داشتم برادر داشته باشم
راستش وقتی میدیدم یکی داداش داره  داداشش بهش زنگ میزنه باهم حرف میزنند حتی باهم دعوا میکنند حسودیم میشد 
خواهر بودن با داشتن برادر تکمیل میشه  اگه صدتا هم خواهر داشته باشی ولی یه برادر نداشته باشی که براش خواهری کنی اون رسالت خواهرانت ناقص میمونه حتی به نظرم معنی برادر هم با وجود خواهر تکمیل میشه 
یه معلم عربی داشتیم میگفت عربا یه ضرب المثلی دارند میگن خواهر بدون برادر عین سرباز بدون سلاح توی مید
بشر دوباره به جنگل پناه خواهد برد
به کوه خواهد زد
به غار خواهد رفت
من به این ابیات فریدون مشیری اعتقاد راسخ دارم...
در جایی که علم پزشکی با همه ی اِهِن و تُلُپَش نمیتواند گاهی دردهای ساده ی بشر را درمان کند، و وقتی کودک ده ماهه ات، در سال اول زندگی اش، سه بار سرما میخورد و هرسه بار تجویز پزشک چرک خشک کن قوی ست، چاره ای نمی ماند جز پناه بردن به عنبرنسارا (همان پشگل الاغ ماده ی خودمانی!) و کار مادر درمانده ای چون من، می شود مدام و مدام پشگل دود کردن..
انسان از (جایگاه) سکوت خواهد دید که هر راهی که ذهن حرکت کند فقط حرکتی از فکر است که هیچ واقعیتی برای او وجود ندارد و فقط وقتی انسان او را باور داشته باشد واقعی می‌شود. فکرها فقط از راه آگاهی حرکت می‌کنند. آن‌ها هیچ قدرتی ندارند. هیچ‌چیز واقعیت ندارد مگر آنکه انسان به او برسد ، بر او چنگ بیاندازد، و او را به ترتیبی با قدرت باور آبستن سازد.
تنها راه برای ورود سکوت در خود کلام خودش است. انسان نمی‌تواند با چیزی به آنجا برود، به جز با هیچی. انسان نم
هر صبح که چشم باز میکنیم 
کاممون تلخ میشه... 
دلم میخواد دیگه چشم باز نکنم! 
اما این منطقی نیست! 
اما عمیقا دلم میخواد تو این شرایط سکوت کنم
وارد دوران دشواری از نبرد امنیتی و شناختی شده ایم
ان شاءالله که ظهور نزدیکه
حاج قاسم یار رهبر بود به شدت ولایی بود
فعلا تنها چراغ روشن تو این مملکت حضرت آقاست
گوشم به دهان رهبرمه فقط! 
وسلام
به دوستای انقلابی و ضد انقلابی خودم میگم یکم سکوت کنیم و تحلیل نکنیم تا همه چی مشخص بشه
احساسات خودمون و کنترل کنیم
قرار بود اینجا بیایم و چند خط بنویسم تا از تو دور شوم ولی انگار نمی‌شود. حالا می‌فهمم هرچه در طول عمرم نوشته بودم برای تو بوده است. بدون تو حرفی برای گفتن نیست. بدون تو چیزی نیست که بخواهم بگویم. بدون تو همان سکوت بهتر است و من چقدر به سکوت عادت دارم.آن‌قدر زرق‌وبرق اطرافمان را فرا گرفته است که فراموش کرده‌ایم چقدر این دنیا خالی‌ست. چقدر پر از هیچ و پوچ است. من از این دنیا هیچ‌چیزی نمی‌خواهم. من از این دنیا فقط تو را می‌خواستم ولی حالا که نی
سکوت درمانی 
 
ﺳﻮﺕ ﻦ !..
ﻫﻨﺎﻣﻪ ﻧﻤﺪﺍﻧ ﻪ ﺑﻮ، ﻪ ﺎﺳﺦ ﺩﻫ ﻭ ﺎ ﻄﻮﺭ ﺑﻮ, ﻓﻘﻂ
ﺳﻮﺕ ﻦ!
ﺎﻫ ﻧﻔﺘﻦ ﺷﺮﻦ ﺗﺮ ﺍﺯ ﻔﺘﻦِ ﺳﺨﻨﺎﻥِ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻪ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ
ﺳﺒ ﻣﻨﺪ ... ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺳﻮﺕ ﻦ .
ﻭﻗﺘﻬﺎ ﺳﻌ ﻦ ﺸﻤﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﺒﻨﺪ ﺑﺮ ﺣﺮﻓﻬﺎ ﻧﺶ ﺩﺍﺭ، ﺳﻮﺕ ﻨ
ﻭ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺩﻫ ﺳﻮﺕ ﺭﺍ ﺗﻤﺮﻦ ﻨﺪ ...
ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻪ ﻧﻔﻬﻤﺪ ﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺠﺎ ﺑﺮ ﺳﺮﺕ ﺁﻭﺍﺭِ ﻣﺼﺒﺖ ﺁﻣﺪ، ﺴ ﺭﺍ
ﻣﻘﺼﺮ ﻧﻦ, ﺳﻮﺕ ﻦ ﺗﺎ ﺩﻟﻞِ ﺍﺻﻠ ﺭﺍ، ﺩﺭ ﺁ
دانلود آهنگ جدید محمد معتمدی بنام پناه آخر
آهنگ زیبا و بسیار شنیدنی محمد معتمدی بنام پناه آخر همراه با متن و کیفیت اصلی
Song Exclusive Mohammad Motamedi   “Panahe Akhar” With Text And Direct Links In Media-Music
پخش آنلاین + لینک پرسرعت آهنگ پناه آخر

ادامه مطلب
به نام "او"
آمدم بنویسم از شنیده هایم...و سکوت چشمانش را شنیدم... آمدم بنویسم از شکست...و شکستم را سال ها پیش باور کرده بودم...آمدم بنویسم از بودن در حیات وحش...و هجوم وحشیانه خاطرات را چشیدم...آمدم بنویسم از کافه مارکوف....و لطافت احساس مرا حیران کرد...آمدم بنویسم از "خودم"...و چقدر این واژه نا آشناست...
"مسافر"
گاهی آدم ترجیح می دهد سکوت کند.
ولی آن همه اراجیف و بی احترامی را طاقت نمی آورد.
نیرویی مغلوب به گلویش چنگ می اندازد
و مانع می شود که سخن بگوید.
ولی تاب نمی آورد و بالاخره حرف هایی که بر قلبش سنگینی کرده
را پرتاب می کند بیرون.
حالا من به این نقطه رسیده ام.
به نقطه ای که دلم می خواهد سکوت کنم
اما اگر چیزی نگویم خفقان می گیرم.
معصومه باقری
برشی از رمان
ای دوست تو این پند گوهربار شنواز یار شنیده ام، تو از یار شنو
سرّت به معلّمان خودخوانده مگوبا وصل‌فروشان ز ره‌ مانده مگو
بی‌تاب مشو، حرف نهان جار مزنبا هیچ کسی دم از دم یار مزن
بی‌عذر برو کلام استاد بخوانهر نامه که هر ماه تو را داد بخوان
هر پرسش اگر هست به آن ماه نویسبا خون دل و خامه‌ی پرآه نویس
گر حکم کند سوی خط یار شتابهر جا بدهد اذن پی کار شتاب
با هیچ کسی ساز دلت ساز مکنطومار سکوت هیچ دم باز مکن
یک واژه مباد چشم اغیار دهییک لحظه سکوت عشق آز
دانلود آهنگ جدید علی پناه به نام ازت بریدم
Текст песни azat boridam Ali Panah
بوسیدم عکستو بازم مثل قدیمЯ поцеловал твою фотографию снова, как и раньше
حالا بدون من حال تو بهترهТеперь тебе лучше без меня
از روی پیرهنم عطرت نمیپره

ادامه مطلب
پاسخ جامع به شبهه ی روایات دفع بلا و فتنه از شهر مقدس قم و ویروس کرونا
ادعای اسلام ستیزان: صدها حدیث در کتب معتبر شیعیان وجود دارد در مورد عظمت شهر قم و رفع بلا و پناه بردن به این شهر اما ویروس کرونا که منشاء آن در ایران شهر قم میباشد، به تنهایى کل علم و دانش ائمه شیعه را زیر سوال برد !!
ادامه مطلب
آیدا! بگذار بی‌مقدمه این راز را با تو در میان بگذارم که من، در عشق، بیش از هر چیز دیگر، بیش از لذت‌ها، آتش و شور و حرارت آن را می خواهم؛ بیش از هر چیز، بی‌تابی‌ها و بی‌قراری‌هایش را طالبم... سکوت تو، شعر را در روح من می‌خشکاند. شعر، زندگی من است. حرف‌های تو مایه اصلی این زندگی است و مایه‌های اصلی این زندگی می‌باید باشد. 
اگر به تو می‌گویم که آیدا! این همه اصرار که به تو می‌کنم تا به حرف بیایی، در واقع تنها برای حرف زدن تو نیست، برای آن است ک
آن شب و روز لعنتی تمام شده است. اما هنوز یاد و خاطره‌اش با من است و از ضمیرم پاک نمی‌شود. آن روزی که از خانه تا شهر، همه‌جا غرق در سکوتی عجیب شده بود. انگار که ساعاتی قبل از طلوع خورشید ماموران الهی گرد سکوت به چهره‌ی شهر پاشیده باشند و همگان ناگهان غرق در سکوت شوند. سکوت صدای غالب شهر شده بود. 
 من با خودم یک‌سره کلنجار می‌رفتم تا بتوانم کلامی با صدای رسا با دیگران حرف بزنم. نمی‌شد. امکان نداشت. صداها یکباره بلند می‌شدند و به لحظه‌ای در فضا
معمولا اونی که بیشتر و بهتر حرف میزنه بیشتر حق بهش داده میشه. اونی که سکوت می کنه مقصر به نظر میاد. استادم همیشه بهم می گفت تو دنبال دفاع از حق خودت نیستی. و من بیشتر از حق به حرمتها فکر می کردم و مهم نبود دیگران فکر کنند نمی فهمم یا نمی تونم؛یا تو ذهنشون یا حتی به زبون، منو مقصر بدونن و بگن اگه حق باهاش بود باید از خودش دفاع می کرد. حتی مهم نبود سکوتم مهر تایید حق به جانبیشون باشه. خیلیا نمی دونن اونی که سکوت می کنه حرمت می فهمه. اونی که در مقابلت

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها