نتایج جستجو برای عبارت :

داستان کوتاه شمع فرشته

یارو عاشق فرشته میشه، فرشته میگه: ما نمیتونیم باهم ازدواج کنیم...!
 
 
طرف میپرسه چرا...!؟
فرشته میگه: آخه من آدم نیستم.!
یارو میگه: توفکر کردی من آدمم :))
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌والا :)
#داستان_کوتاه‌مادر نابینا کنار تخت پسرش در شفاخانه نشسته بود و میگریست ...فرشته ی فرود آمد و رو به طرف مادر گفت: ای مادر من از جانب خدا آمده ام. رحمت خدا بر آن است که فقط یکی از آرزو های ترا برآورده سازد، بگو از خدا چه میخواهـی؟مادر رو به فرشته کرد و گفت: از خدا میخواهم تا پسرم را شِفا دهد. فرشته گفت: پشیمان نمیشوی؟ مادر پاسخ داد: نه!فرشته گفت: اینک پسرت شِفا
ادامه مطلب
shirazart.blog.ir 
**" داستان کوتاه " که شاخه ای از ادبیات داستانی منثور است ، به طور تقریب دارای سابقه ای یکصد و پنجاه ساله در جهان است .داستان کوتاه معمولا از هزار و پانصد تا پانزده هزار کلمه را شامل می شود ." ارنست همینگوی " و " جیمز جویس" با آثار خود معیارهای تازه ای را برای داستان کوتاه خلق کرده اند .
** از میان داستانهای کوتاه فارسی ، نمونه های زیر شایان ذکرند: یکی بود یکی نبود ، اثر : جمال زاده _ زن زیادی ، سه تار و پنج داستان ، اثر : جلال آل احمد_ شهری چون
روزی گاندی در حین سوار شدن به قطار یک لنگه کفشش درآمد و روی خط آهن افتاد. او به خاطر حرکت قطار نتوانست پیاده شده و آن را بردارد. در همان لحظه گاندی با خونسردی لنگه دیگر کفشش را از پای درآورد و آن را در مقابل دیدگان حیرت‌زده اطرافیان طوری به عقب پرتاب کرد که نزدیک لنگه کفش قبلی افتاد.
 
یکی از همسفرانش علت امر را پرسید.گاندی خندید و در جواب گفت: مرد بینوائی که لنگه کفش قبلی را پیدا کند، حالا می‌تواند لنگه دیگر آن را نیز برداشته و از آن استفاده نم
 
مردی که همسرش را از دست داده بود، دختر سه ساله اش را بسیار دوست میداشت. دخترک به بیماری سختی مبتلا شد، پدر به هر دری زد تا کودک سلامتی‌اش را دوباره به دست آورد هرچه پول داشت برای درمان او خرج کرد ولی بیماری جان دخترک را گرفت و او مرد. پدر در خانه‌اش را بست و گوشه گیر شد. با هیچکس صحبت نمی‌کرد و سرکار نمیرفت. دوستان و آشنایانش خیلی سعی کردند تا او را به زندگی عادی برگردانند ولی موفق نشدند.شبی پدر رویای عجیبی دید. دید که در بهشت است و صف منظمی از
 
 
دو فرشته مسافر، برای گذراندن شب، در خانه یک خانواده ثروتمند فرود آمدند.
این خانواده رفتار نامناسبی داشتند و دو فرشته را به مهمانخانه مجللشان راه ندادند، بلکه زیرزمین سرد خانه را در اختیار آنها گذاشتند.فرشته پیر در دیوار زیر زمین شکافی دید و آن را تعمیر کرد. وقتی که فرشته جوان از او پرسید چرا چنین کاری کرده، او پاسخ داد:" همه امور بدان گونه که می نمایند نیستند."شب بعد، این دو فرشته به منزل یک خانواده فقیر ولی بسیار مهمان نواز رفتند. بعد از خ
قالیشویی در فرشته
قالیشویی در فرشته | فرشته نام یکی از محلات تهران است که جمعیت قابل توجه ای در آن سکونت دارند. یکی از نیازهای جمعیت محله فرشته، قالیشویی خوب و معتبر است. قالیشویی گل ابریشم در این محله دارای شعبه می باشد و ساکنین آنجا می توانند به راحتی درخواست شستشوی قالی یا فرش خود را به این قالیشویی بدهند و در کمترین زمان ممکن، سفارش آنها انجام شود و نیازشان تا مدت ها به شستن قالی هایشان دیگر برطرف شود. اگر بخواهیم یک قالیشویی در فرشته با
لیتا فرشته جنگ ، فیلمی اکشن و علمی تخیلی محصول سال ۲۰۱۹ به کارگردانی رابرت رودریگز می‌باشد. داستان این فیلم در مورد موجودی به نام آلیتا است که از دوران ناامیدی سر بر آورده است. داستان فیلم در قرن بیست و ششم و سیصد سال بعد از یک فروپاشی اجتماعی بزرگ اتفاق می‌افتد که توسط یک سرگرد جنگی شروع شده‌ است. در دوره‌ای که پیشرفت تکنولوژی بسیار بالا است ، آلیتا توسط دکتری مرموز به نام دکتر ایدو که در حال جمع آوری قطعات یک سایبورگ است ، پیدا می‌شود و…
فرشته‌ی دادگستری‌ها! چه سخت افتاده‌ای به زحمت!که هر دو بشقابِ این ترازو، شکست از شدّتِ عدالت
فرشته! در خواب‌گاهِ دیوان، چه کار کردند جز تجاوز؟فرشته! خم شو بگو پری‌ها چه بار دارند غیر حسرت؟
دعا دعا گریه‌های خود را گذاشتم پیش چشم خورشیدمنم که با قطره‌های باران دخیل بستم به آسمانت
فرشته گفت: «آسمان ندارم، به تو چه مربوط کار و بارم!اگر غزالی، تغزّلت کو؟ چه کار داری به کار دولت!»
تغزّلم را سکوت خورده، به حرمتِ عاشقانِ مرده -تمام آوازهای خود ر
دانلود فیلم زن ها فرشته اند 2 بصورت کامل محصول 1399 اثری از محمدحسین فرحبخش, دانلود فیلم زن ها فرشته اند 2 بصورت کامل با لینک مستقیم رایگان کم حجم کیفیت بالا عالی بلوری 4k, دانلود فیلم سینمایی ایرانی زن ها فرشته اند 2 بصورت کامل جدید بدون تگ آرم تبلیغاتی و نیاز به خرید اشتراک ویژه بصورت کامل

ادامه مطلب
دیشب به داستان کوتاهی از جان اسکالزی نویسنده‌ی معروف جنگ پیرمرد برخوردم، که خوندم و به نظرم جالب اومد.
تا نیمه‌های دیشب ترجمه‌ش کردم و تا نیمه‌های امروز ویرایش. تقدیم.
 
پ.ن) و البته با این خبر که مشغول کار روی داستان کوتاه دیگه‌ای هم هستم.
 
داستان کوتاه وقتی ماست حکومت را به دست گرفت
توی یکی از کتاب های مورد علاقه ام که بیشتر از چندین بار خواندمش، یکی از شخصیت های فرعی نویسنده بود. او معتقد بود فرشته ای وجود دارد به نام «خلاقیت». معتقد بود فرشته ی خلاقیت، بال هایش را دور او و ماشین تحریرش پهن می کند و آن موقع، زمانی ست که او بهترین قسمت داستانش را می نویسد، ایده برای کتاب جدید به ذهنش می رسد و تا شب، انگشتانش -با کمک بال های فرشته ی خلاقیت- روی ماشین تحریرش پرواز می کنند...
خب. اگر واقعا اینطور باشد... گمان کنم فرشته ی خلاقیت دی
ترجمه فارسی متن ترانه Le Tunnel d’Or
نگاه کن به قندیلک‌ های رویا ها
که دیر زمانی ست
این جا در زیر چشمانم شکل می‌ گیرد
به همه‌ ی این امیدها
که به سوی دیگر آسمان ها، به سوی دیگر دروازه‌ ها
در حال تبخیرند
و رویا های من به بند انگشتانت گره می‌ خورد
بی‌ نهایت دوستت دارم، هر چند این تو را آزار می‌ دهد
و رویا هایم بر روی بند انگشتانت می‌ شکند
فرشته‌ ی من، فرشته‌ ی من
از هزاران نجات دهنده، تنها یکی مرا لمس می‌ کند
هنگامی که لبهایت بر لبهایم قرار می‌ گی
سلام به بینندگان عزیز 
اگر مایل هستید می تونید داستان های کوتاه، شعر، متن و حتی داستان های بلند خودتون رو برای ما ارسال کنید تا در وبلاگ قرار داده بشه
ارسال متن ها از طریق :ghassam.m84@gmail.com
ارسال متن ها مانند نمونه زیر و به ترتیب باشد:
نام و نام خوانوادگی
نوع متن (شعر، داستان...) 
عنوان 
متن
مطالب ارسالی پس از تایید در وبلاگ قرار می گیرد.
حتما شرکت کنید
فرشته مهربونم میگه زیبا نیستم! 
یعنی شانس نداریم که 
یه فرشته خوشگل نصیبمون بشه 
خدا هم گشته یه فرشته زشت قسمت من کرده. 
البته این فرشته بد اولا آرایش میکرد
میگفتم عجب فرشته زیبایی 
قند توی دلم آب میشد 
خیلی زیبا و جذاب به نظرم می رسید. 
نگو فرشته کلک با آرایش و ویرایش خوشگل شده بوده 
بسوزد پدر عاشقی 
عاشق یک فرشته زشت شدم 
5-6 ماهه فکر میکردم خیلی خوشگله لامصب 
از دیدن عکسهاش سیر نمیشدم... 
... 
میگه خیلی معمولی ام... 
اینجور که میگه، فکر کنم خیل
فرشته، همکارم، دختر آروم و ساکتی هست. همون روزهای اول تلاش کردم به عنوان تنها عضو مونث واحدمون باهاش دوست بشم و موفق شدم. مدام از خودش بد می‌گه و چند بار برام گفته دوران کودکی و نوجوانی شادی نداشته. مثلا اینکه از بچگی وقتی از مدرسه می‌رسیده خونه تنها بوده و باید خودش پلوپز رو می‌زده به برق و ناهار آماده می‌کرده.
می‌دونم خیلی غم و غصه تو دلش هست ولی خیلی درونگراست. چند روز پیش یکی از بچه‌ها بهش کادوی تولد داد و یه مرتبه صورتش خیسِ اشک شد و شر
دانلود سریال فرشته های الماس با زبان فارسی
دانلود سریال Angeli & diamanti با لینک مستقیم
دانلود سریال فرشته های الماس
تا قسمت آخر با کیفیت ۷۲۰p فیلم اضافه شد

نام سریال : فرشته های الماس
کشور : ایتالیا
سال : ۲۰۱۰
ژانر : کمدی
کارگردان : Raffaele Mertes
بازیگران : Vittoria Belvedere ، Martina Stella ، Camilla Ferranti
نویسنده : Raffaele Mertes
کیفیت : HDTV
فرمت : MKV
حجم : —
زبان : دوبله فارسی
خلاصه داستان : کاپیتان ویژه مبارزه با مفاسد مالی، ‘
کیارا رزی’ , گروهبان پلیس ‘جورجیا بوسی’ و ستوان پ
قالیشویی در فرشته
قالیشویی ارزان در فرشته تهران
 
معرفی بهترین قالیشویی در فرشته همراه با شماره تلفن و آدرس قالیشویی
 
قالیشویی نمونه فرشته
 
جمع آوری فوری فرش و تحویل سریع توسط قالیشویی نزدیک فرشته
 
همین حالا با قالیشویی در فرشته آندیالند تماس بگیرید و سفارش قالیشویی خود را ثبت نمایید .
 
فعالترین قالیشویی شمال تهران
 
خلاصه داستان رو خیلی کوتاه میگم به خاطر اینکه درحال نوشته شدن هست موضوع زندگی روزمره اعضا هست که با تلخی شیرینی و هیجان همراه هست . امید وارم که خوشتون بیاد . داستان در روز های شنبه و دوشنبه و چهارشنبه گذاشته میشود. اوه راستی شخصیت اول داستان چانیول هست به همرت اعضای گروه.
خلاصه داستان رو خیلی کوتاه میگم به خاطر اینکه درحال نوشته شدن هست موضوع زندگی روزمره اعضا هست که با تلخی شیرینی و هیجان همراه هست . امید وارم که خوشتون بیاد . داستان در روز های شنبه و دوشنبه و چهارشنبه گذاشته میشود. اوه راستی شخصیت اول داستان چانیول هست به همرت اعضای گروه.
BluRay,The Littlest Angel 2011,x265 HEVC,دانلود The Littlest Angel 2011 720p,دانلود انیمیشن The Littlest Angel 2011,دانلود انیمیشن جدید,دانلود انیمیشن کوچک ترین فرشته The Littlest Angel 2011,دانلود انیمیشن کوچکترین فرشته 2011,دانلود رایگان,دانلود زیرنویس فارسی,دانلود فیلم با حجم کم,دانلود مستقیم انیمیشن The Littlest Angel 2011 1080p,دوبله فارسی,زبان اصلی,فرشته,کیفیت بلوری,
ادامه مطلب
من به فرشته‌ها باور دارم، چون زندگیم پر از فرشته است. همین امروز به یکیشون بعد یک آشنایی دو ماهه موقع خداحافظی گفتم تو نمی‌دونی در حق من چی کار کردی و تمام راه برگشت به این فکر کردم که به شکرانه‌ی حضور این آدم‌ها در زندگیم باید چی کار کنم. هفته‌ی بعد هم میرم دیدن یکی دیگه از این فرشته‌ها و خیلی نگران اینم که از خودم ناامیدش کنم. من هیچی ندارم که به نشانه‌ی لیاقت رو کنم و بگم این در عوض فلان بهم داده شده یا بخوام که بهم داده بشه. می‌خوام روزگ
برای  لیلی شدن 
پیش از انکه مجنون بخواهی 
باید حال عشق داشته باشی 
میدانی چه طور ؟
برو و در خاک های عاشقان 
با مجنون های بی سر و نشان 
نفس بکش
کجاست خاک عاشقان ؟
خاک عشق 
همان جایی است 
که پروانه ها 
بر روی مجنون های شلمچه و طلائیه 
تربت کربلا 
میسازند ..... 
لیلی 
در امواج پر خروش اروند
در نیزار های گرم هور 
در سنگریزه های دوکوهه
بر روی رمل های بی تاب و بی قرار فکه
فقط 
نشان 
عشق 
را می جوید  
اری 
لیلی 
با هر
یا فاطمه
یا علی 
یا حسین
دوباره 
جان
کتاب صوتی زن زیادی جلال آل احمد
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنیدنتایج وب
دانلود کتاب صوتی زن زیادی - جلال آل احمد - کتابراهwww.ketabrah.ir › کتاب صوتی › داستان و رمان ایرانیکتاب صوتی زن زیادی نوشته جلال آل احمد، دربردانده‌ی 9 داستان کوتاه در مورد زنان و دردهای ... زن زیادی یکی از مهم‌ترین آثار جلال آل احمد است که دیدگاه او را درباره خرافات و ...
داستان زن زیادی اثر جلال آل احمد - نوارwww.navaar.ir › audiobook › داستان-
کتاب صوتی زن زیادی اثر جلال آل احمد    
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنیدنتایج وب
دانلود کتاب صوتی زن زیادی - جلال آل احمد - کتابراهwww.ketabrah.ir › کتاب صوتی › داستان و رمان ایرانیکتاب صوتی زن زیادی نوشته جلال آل احمد، دربردانده‌ی 9 داستان کوتاه در مورد زنان و دردهای ... زن زیادی یکی از مهم‌ترین آثار جلال آل احمد است که دیدگاه او را درباره خرافات و ...
داستان زن زیادی اثر جلال آل احمد - نوارwww.navaar.ir › audioboo
دانلود آهنگ بابک مافی فرشته + متن و بهترین کیفیت
هم اکنون دانلود کنید و گوش دهید به ترانه ی فرشته از بابک مافی همراه با متن و کیفیت اصلی و اورجینال
Exclusive Song: Babak Mafi – Fereshte With Text And Direct Links In jazzMusic
متن آهنگ فرشته بابک مافی»───♫♫●|●|●♫♫───«اسم ترانه هام ، هر اسمی که بشه … !منظور ـه من تویی ، منظور خواهشه … !»──|♫●|──«اسمت برای من ، چه خواستنی شده … !دلم کنار ـه تو ، شکستنی شده─|♫●|─فرشته نبودی ولی واسه من ، بهترینی … !واسه اخلاقای بد و خا
بوی گل سوسن ویاسمن آید                عطر بهاران کنون از سفر آید
جان زتن رفتگان سوی تن آید                رهبر محبوب خلق از سفر آید
دیو چو بیرون رود فرشته در آید                دیو چو بیرون رود فرشته در آید
بگذر د این روزگار سختر از قبل                بار دگر روزگار چون شکر آید
هر چه مجاهد ز بند و حبس در آید               عصر زوال وستم دگر به یر آید
چشم یزید زمان زحلقه در آید                   رهبر محبوب خلق از سفر آید
دیو چو بیرون رود فرشت
باورم نمیشه دارم چیکار با خودم میکنم
باورم نمیشه با خودم چیکار کردم
بخدا من خیلی خوب بودم
من یه فرشته بودم
 
*******
 
الان باد خنک از پنجره خورد بهمو منو برد به اون گذشته های نه خیلی دور که من خیلی خوب بودم
بخدا بخدا یه فرشته بودم
 
باورم نمیشه
چی شد واقعا
گویند عارفی قصد حج کرد. فرزندش از او پرسید: پدر کجا می خواهی بروی؟ پدر گفت: به خانه خدایم. پسر به تصور آن که هر کس به خانه خدا می رود، او را هم می بیند! پرسید: پدر! چرا مرا با خود نمی بری؟ گفت: مناسب تو نیست. پسر گریه سر داد. پدر را رقت دست داد و او را با خود برد. هنگام طواف پسر پرسید: پس خدای ما کجاست؟ پدر گفت: خدا در آسمان است. پسر بیفتاد و بمرد! پدر وحشت زده فریاد برآورد: آه ! پسرم چه شد؟ آه فرزندم کجا رفت؟ از گوشه خانه صدایی شنید که می گفت: تو به زیارت خ
داستان ذره ناشناخته، داستانی کوتاه و علمی تخیلی تألیف شده در کانون نشر علم رازا است. 
مقدمه داستان:
جملاتی رو که دارم میخونم باورم نمیشه دست نوشته های فردی است که تحقیقاتش سفر به مریخ را ممکن کرد ... 
لینک دانلود PDF داستان در ادامه ....
دانلودعنوان: داستان علمی تخیلی ذره ناشناخته حجم: 212 کیلوبایت
گویند عارفی قصد حج کرد. فرزندش از او پرسید: پدر کجا می خواهی بروی؟ پدر گفت: به خانه خدایم. پسر به تصور آن که هر کس به خانه خدا می رود، او را هم می بیند! پرسید: پدر! چرا مرا با خود نمی بری؟ گفت: مناسب تو نیست. پسر گریه سر داد. پدر را رقت دست داد و او را با خود برد. هنگام طواف پسر پرسید: پس خدای ما کجاست؟ پدر گفت: خدا در آسمان است. پسر بیفتاد و بمرد! پدر وحشت زده فریاد برآورد: آه ! پسرم چه شد؟ آه فرزندم کجا رفت؟ از گوشه خانه صدایی شنید که می گفت: تو به زیارت خ
هوای راهرو دادگاه گرفته و خفه بود. چهره غضبناک پیرمرد در هم گره خورده بود و پسر مدام با التماس می‌گفت: آقا غلط کردم، تو رو به خدا مرا ببخشید... پیرمرد با غیظ پسر را نگاه کرد و به یاد حرف پزشک افتاد: متاسفم، خانم شما سکته قلبی کرده و در دم... اشک روی گونه‌اش لغزید. باز صدای پسرک در گوشش پیچید: غلط کردم آقا! من فقط شوخی کردم، خانومتان که گوشی را برداشت گفتم شوهرتان تصادف کرده و مرده! به خدا همین!
"فرشته ها هم عاشق می شوند" رُمانی است که به مقایسه دغدغه های زن امروز و زن دیروز می پردازد. در این مجموعه ضمن ورود به فضای رُمان و تخیل، بخش هایی از کتاب به صورت مستند روایت شده است. مستندسازی این رمان کمک شایانی به واقعی تر شدن داستان می کند چرا که وقتی مخاطب می بیند که داستان صرفا زاییده تخیلات نویسنده نیست، باور کردن آن برایش راحت تر است.نام شخصیت اصلی این کتاب، فرشته است که در طول داستان به کمال نزدیک و نزدیک تر می شود و با پاکدامنی و تقوایی
چون خدای تبارک و تعالی خواست جان ابراهیم را بگیرد ملک الموت را فرستاد و او گفت: یا ابراهیم درود بر تو. ابراهیم فرمود: ای عزرائیل برای دیدن من آمدی یا برای مرگم؟ گفت: برای مرگ و باید اجابت کنی. ابراهیم گفت: دیدی که دوستی دوست خود را بمیراند؟ خطاب آمد: ای عزرائیل به ابراهیم بگو: دوستی را دیدی که ملاقات دوستش را بد بدارد؟ براستی که هر دوستی خواهان ملاقات دوست است.
واقعا حس فوق العاده ای داره، وقتی که لبخند فرشته مهربون رو می بینیم. 
امروز وقتی پس از هفته ها لبخند زیباش رو دیدم، ناخودآگاه منم لبخند زدم... 
همون لحظه همه چیز رو فراموش کردم، 
تمام غم و غصه ها رو... 
کاش هرگز منو ترک نکنه 
 
دنیا اگه یه فرشته بود با دو بال احتمالا بال هاش برای پرواز نبود ، مثل پنگوئنی که پرواز نمیکنه رو زمین سر میخورد . پس کسی هم پرواز یاد نمیگرفت . همه بال داشتن اما تو دست و پاشون میبود و از هر فرصتی برای قیچی کردنش استفاده میکردن . دنیا واقعا که فرشته نمیشد چون نمیتونه باشه شاید اسمش میشد دنیا و فامیلش فرشته . مثل خیلی از آدما که فامیلشون شخصیتشون رو معرفی نمیکنه . مثلا فلان آقای صالحی حتما که صالح نیست ممکنه یه دزد و عیاش باشه . دنیا فرشته ، دنیا م
امروز که کلاس
خیاطی بودم یهو بحث فرشتگان شد که یه خانم مبتلا به سرطان سینه از طریق نامه نوشتن
به فرشته ی شفا الان رو به بهبوده و حالش خیلی نسبت به گذشته بهتر شده و من شنیدم
که خانم دیگه ای میگفت آره مثل قانون جذب و من برام جالب بود که الان انگار همه از
قانون جذب مطلعند و این موضوع بر کسی پوشیده نیست حتی اگه تو شهر کوچیکی مثل شهر
ما باشی و به همین دلیل دلم خواست نامه ای به فرشته اسرافیل که شفا دهنده ی الهی
است بنویسم. البته من قبلا هم نامه به فرشته
نیم ست گردنبند و گوشواره فرشته مهربان

درخشش طلایی تنها با 39 تومان ست گردنبند➕گوشواره فرشته مهربان فلز لعاب آب طلاپرداخت درب منزلخریدآسانبرای ثبت سفارش و یا کسب اطلاعات بیشتر کد 1143048 را به سامانه  100081 پیامک کنیدلینک خرید
http://dysh.ir/bwvm0

ادامه مطلب
مرد هدیه ای که چند لحظه پیش از خانمی گرفته بود را محکم به سینه اش چسبانیده بود و طول خیابان را طی می کرد. به فکرش افتاد، این یادگاری را برای همیشه نگهداری کند. ولی از حواس پرتی و شلختگی خودش می ترسید. توی مسیر همش به این فکر می کرد که چگونه از این هدیه ارزشمند مراقبت کند. فکری به ذهنش رسید. وارد خانه که شد هدیه را جلوی سینه اش گرفت و گفت: (تقدیم به همسر عزیزم) همسرش تا آخر عمر، آن هدیه را مثل تکه ای از بدن خودش مواظبت می کرد.
روزی ابلیس نزد فرعون رفت. فرعون خوشه‌ای انگور در دست داشت و تناول می‌کرد. ابلیس گفت: آیا می‌توانی این خوشه انگور تازه را به مروارید تبدیل کنی؟ فرعون گفت: نه. ابلیس به لطایف‌الحیل و سحر و جادو، آن خوشه انگور را به خوشه‌ای مروارید تبدیل کرد. فرعون تعجب کرد و گفت: احسنت! عجب استاد ماهری هستی. ابلیس خود را به فرعون نزدیک کرد و یک پس گردنی به او زد و گفت: مرا با این استادی و مهارت حتی به بندگی قبول نکردند، آن وقت تو با این حماقت، ادعای خدایی می‌کنی
اگر بیکار هستید برای دریافت شغل 
و قبل از شروع به انجام کار
 و یا اگر میخواهید در  شغل فعلیتان موفق باشید میتوانید از فرشته کسب و کار کمک بگیرید
قبلا هم عرض کردم زیاد به اسم فرشته تکیه نکنید گفتن وظایف فرشته ارتعاش بسیار بالایی دارد
فرشته کسب و کار یک ﻣﺤﺎﻓﻈ ﻋﺎﻟ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺍﺳﺖ ﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺗﺮسی که در رابطه با جذب شغل دلخواهتان دارید  ﻭ ﺍﻧﺮﻫﺎ ﻧﺎﺷ ﺍﺯ ﺁﻥ، ﻣﺤﺎﻓﻈﺖ ﻣﻨﺪ.
ﺍﻦ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﻣﻨﻔ ﻧﺮﻭ ﻣﺤﺮ ﺑﺮﺍ ﻫﺮﺍﺗﻔﺎﻕ
خورشید غروب کرده بود. مرد از فرط خستگی و سرما بی رمق روی زمین افتاد. نیمه شب از شدت تشنگی در خواب نالید. گل ساقه اش را خم کرد و قطره های شبنم را در دهان مرد غلتاند. علف های سبز اطراف مرد رشد کردند تا گرمش کنند و خوررشید صبحگاهی آنقدر بر بدنش تابید تا گرمش کرد. مرد غلتید تا بیدار شود. با این کار علفها را زیر بدنش له کرد و با دستش ساقه گل را شکست و چشمش که به خورشید افتاد گفت: «ای لعنت به این خورشید، باز هم امروز هوا گرم است».
پسر به دختر گفت: متن زیبایی است، تا من بروم آبی به صورتم بزنم تو آن را بخوان. در آن متن نوشته شده بود: خانم زرنگ! از این به بعد با هیچ پسری دوست نشو، اگر هم شدی، پیشنهاد رفتن به رستوران را قبول نکن! حالا این دفعه پول ناهار را حساب کن تا دفعه دیگر هوس دوستی با پسران و غذای مجانی نکنی! با این حال غذای خوشمزه ای بود. مرسی!
و مخلوقی افریده شده بود... خدایگان و فرشته هایش درحال زمزمه بودند.... و این احتمالا بعد حواا اولین باری بود ک فرشته ای حاضر نبود , زمینی کند این مخلوق را.....
و خدا نگاه انداخت به گوشه ای... روحی دیگر نشسته بود..... روحی ک عمق و قوام خیلی چیزهایش را در مخلوق جدید میدید... مثلا عمق لبخندش... عمق زندگی اش.....عمق بودنش....
و خدا دمید روح زمینی رو در این مخلوق فرشته وار....
و تو زاده شدی.... زاده شدی و معیار من بودی از همان زمان ک آن کنج ایستاده بودم و و درچشمان خدا ز
بسم الله المدبّر
انگار خدا یکی رو نشونده اون بالا، کلی دل چیده جلوش. بعد بهش گفته ببین دو تا دل از اینجا ورمیداری، به هم دیگه گره میزنی و میذاری کنار...
بعد بغل دستِ فرشته گره زن، یه فرشته دیگه هم نشونده و بهش گفته قبل از اینکه گرهِ دلا از هم باشه، محکمشون کن...
ادامه مطلب
اکثر انسان ها فقط برای امرزش گناهان از ذکر استغفار استفاده می کنند. بیشر افراد با دیگر خواص شفگت انگیز ذکر استغفار اشنا نیستند. در این مطلب به برسی خواص ذکر اسغفار، ذکر استغفار در گفتار پیامبران و امامان و نقل یک داستان کوتاه از آیت‌ الله بهجت(ره) پرداخته ایم.
ادامه مطلب
فرشید خواب بود. رفتم بالای سرش نشستم. از خواب پرید منو دید ترسید.
گفت اینجا چیکار میکنی؟ گفتم شبیه فرشته هایی وقتی میخوابی؛ خیلی قشنگی. دروغ نگفتم؛ زیبایی در چشمم نیست. دوست داشتن آدمها رو برای ما زیبا میکنه و من فکر میکنم فرشید خیلی زیباست
متن ترانه عبدالله زینلی به نام فرشته

قصر عشقمون رو دست به دست هم روی آب ساختیمتوی بازی دل رفتی و ما بازی نکرده بازی رو باختیمتوی تاریکی موندم ، همه عالم سیاههتوی دستم یه گیتار ، همدم بغض شبامهفرشته مال تو قلبم ، من اون پاییز تن زردمدرخت عشقمون مرده ، ریشه هاشو از دلم کندمفرشته فکر پروازی ، بال و پر داری و آزادیپر کشیدی رفتی و اینجا ، قفس شد بی تو تنهاییتو رفتی و هنوز اینجا هستی تو هر نت گیتارمتو رفتی و هنوز هر شب به عشق تو بیدارممن اون ققنوس ش
داستان کوتاه دندان
 
ناخودآگاه و از شدت دندان درد، در جواب سوال دختر کوچکم که پرسید: مامان جون کجا میری؟با عصبانیت و فریاد جواب دادم: میرم دندون بکشم!رها، ناراحت و سرخورده، بدون اینکه حرفی بزند، به اتاقش رفت‌.من که از درد دندان کلافه بودم، توجه ای به او نکردم. مشغول بستن بند کفش‌هایم بودم که رها با کاغذی در دست پیش من برگشت و گفت: بیا مامان جون، ناراحت نباش من برات کشیدم!نگاهی به برگهٔ کاغذ انداختم، یک دندان را نقاشی کرده بود. با شرمندگی نگاه
داستان کوتاه دندان
 
ناخودآگاه و از شدت دندان درد، در جواب سوال دختر کوچکم که پرسید: مامان جون کجا میری؟با عصبانیت و فریاد جواب دادم: میرم دندون بکشم!رها، ناراحت و سرخورده، بدون اینکه حرفی بزند، به اتاقش رفت‌.من که از درد دندان کلافه بودم، توجه ای به او نکردم. مشغول بستن بند کفش‌هایم بودم که رها با کاغذی در دست پیش من برگشت و گفت: بیا مامان جون، ناراحت نباش من برات کشیدم!نگاهی به برگهٔ کاغذ انداختم، یک دندان را نقاشی کرده بود. با شرمندگی نگاه
گاهی وقت ها واقعا نمیفهمی........من الان تو همون حالت نفهمیدنم

چقدر خوبه آدم دوست خوب داشته باشه از همینجا میخوام علنا از ام شهراشوب تقدیر و تشکر به عمل بیارم به خاطر اینکه دوست خوبی هست با اینکه امشب حالش خوب نبود نشست نق و نوقای من رو گوش کرد تا من حالم خوب بشه

هفته آینده یه قرار مهم گذاشتم  با یه نفر اصفهان امشب دقیقا به تاریخ همون روز قرارم بهم پیشنهاد حضور در یک اردوی دانش اموزی به عنوان کادر آموزشی داده شد دلم میخواد این اردوو رو برم چون ن
رمان شیطان یا فرشته یک رمان زیبا میباشد.هم اکنون میتوانید برای دانلود رمان با فرمت PDF و لینک مستقیم رایگان برای گوشی موبایل اندروید, ایفون, کامپیوتر و لپ تاپ از مجله اینترنتی هیلتن اقدام کنید.
خلاصه و دانلود رمان شیطان یا فرشته
این رمان در رابطه با نفرت یک شخص به فردی دیگر می پردازد و در ادامه زندگی اش این نفرت جای خود را عشق میدهد.
 
 
دانلود رمان شیطان یا فرشته
شبی، برف فراوانی آمد و همه‌جا را سفیدپوش کرد. ‏دو پسر کوچک با هم شرط بستند که از روی یک خط صاف، از راهی عبور کنند که به مدرسه می‌رسید. ‏یکی از آنان گفت: «کار سا د‏ه‌ای است!»، بعد به زیر پای خود ‏نگریست که با دقت گام بردارد. پس از پیمودن نیمی از مسافت، سر خود ‏را بلند کرد ‏تا به ردّپاهای خود ‏نگاه کند. متوجه شد که به صورت زیگ زاگ قدم برد‏اشته است. دوستش را صدا زد ‏و گفت: سعی کن که این کار را بهتر از من انجام دهی. ‏پسرک فریاد ‏زد: کار سا ده‌ای ا
دانلود فیلم Alita Battle Angel 2019 آلیتا فرشته جنگ با دوبله فارسی

نام: آلیتا فرشته جنگ Alita Battle Angel
امتیاز: IMDb 7.5/10
ژانر: علمی تخیلی | اکشن | ماجراجویی

نوع فیلم: سینمایی
محصول: آمریکا فرشته جنگ
کارگردان: رابرت رودریگز
ستارگان: رزا سلزار ، کریستف والتس، جنیفر کانلی، ماهرشالا علی، اد اسکرین
سال تولید: 2019 میلادی
زبان: انگلیسی (دوبله فارسی)
مدت زمان : 120 دقیقه
داستان فیلم:
فیلم Alita Battle Angel ، درباره دختری سایبورگ تحت عنوان آلیتا است که در
دنیای پسا رستاخیزی زندگ
رمان شیطان یا فرشته یک رمان زیبا میباشد.هم اکنون میتوانید برای دانلود رمان با فرمت PDF و لینک مستقیم رایگان برای گوشی موبایل اندروید, ایفون, کامپیوتر و لپ تاپ از مجله اینترنتی هیلتن اقدام کنید.
خلاصه و دانلود رمان شیطان یا فرشته
این رمان در رابطه با نفرت یک شخص به فردی دیگر می پردازد و در ادامه زندگی اش این نفرت جای خود را عشق میدهد.
 
 
دانلود رمان شیطان یا فرشته
می شه گفت شاخص ترین شاعران در حیطه ی غزل پست مدرن "سید مهدی موسوی" و "فاطمه اختصاری" هستن.
در زمینه ی رمان پست مدرن و داستان کوتاه پست مدرن هم می تونیم از "بهمن انصاری" اسم بیاریم، که گویا اولین رمان پست مدرن تاریخ ادبیات فارسی ایران (به نام "مسلخ روح") رو منتشر کرده و یه مجموعه داستان به نام "سرزمین جذامی ها" داره که حدود نیمی از داستان هاش در سبک پست مدرن هستش.
-------
یکی از اساسی ترین ویژگی های غزل پست مدرن، اینه که زمان نداره! یعنی نویسنده (اگه کتاب
جوانی از بیکاری رفت باغ وحش پرسید: استخدام دارید؟ یارو گفت مدرک چی داری؟ گفت: دیپلم. یارو گفت: یه کاری برات دارم، حقوقشم خوبه پسره قبول کرد. یارو گفت: ما اینجا میمون نداریم میتونی تا میمون برامون میاد بری توی پوست میمون و تو قفس نقش میمون بازی کنی. چند روزی گذشت. یه روز جمعه که شلوغ شده بود، پسره توی قفس پشتک وارو میزد. از میله ها بالا پایین می رفت. جوگیر شد زیادی رفت بالای درخت. از اون طرف افتاد تو قفس شیر. داد زد کمک. شیره دستشو گذاشت رو دهنش و گف
پادشاهی در یک شب سرد زمستان از قصر خارج شد. هنگام بازگشت سرباز پیری را دید که با لباسی اندک در سرما نگهبانی می داد. از او پرسید: آیا سردت نیست؟ نگهبان پیر گفت: چرا ای پادشاه اما لباس گرم ندارم و مجبورم تحمل کنم. پادشاه گفت: من الان داخل قصر می روم و می گویم یکی از لباس های گرم مرا را برایت بیاورند. نگهبان ذوق زده شد و از پادشاه تشکر کرد. اما پادشاه وعده اش را فراموش کرد. صبح روز بعد جسد سرمازده پیرمرد را در حوالی قصر پیدا کردند، در حالی که در کنارش
اکثر انسان ها فقط برای امرزش گناهان از ذکر استغفار استفاده می کنند. بیشر افراد با دیگر خواص شفگت انگیز ذکر استغفار اشنا نیستند. در این مطلب به برسی خواص ذکر اسغفار، ذکر استغفار در گفتار پیامبران و امامان و نقل یک داستان کوتاه از آیت‌ الله بهجت(ره) پرداخته ایم.
ادامه مطلب
من تازه الان میخوام شروع کنم. یه کتاب نچندان جدید که یه بار نصفه خوندمش یادم نیست چرا ولش کردم فکر کنم وسط امتحانا بودو دیگه سراغش نرفتم. کتاب دربارهٔ رمان و داستان کوتاه نوشتهٔ سامرست موام  ترجمهٔ کاوه دهقان نشر علمی فرهنگی. این کتاب در مورده یسری کتاب از نویسنده های مختلف هست که موام انتخاب کرده و در موردشون نوشته. 
خب گفتم همش که قرار نیست براتون داستان های ترسناک طولانی طولانی بزارم که وسطشم حوصلتون سربره!!
این بار اومدم با داستان دو جمله ای بترسونمتون:)
داستانی رو که در زیر قراره بخونین اثر فردریک بروان است که در سال 1948 نوشت ...
اخرین انسان زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند!!
خب زیادی ..شعره ولی هرزگاهی تنوع هم تو پست هامون خوبه بنظرم :)
در یک شب تاریک مردی در پیاده رو خیابانی پای تیر چراغ برق دنبال چیزی می گشت. رهگذری او را دید و پرسید: دنبال چه می گردی؟ مرد گفت: دنبال دسته کلیدم می گردم. رهگذر پرسید: آن را اینجا گم کردی؟ مرد گفت: نه، فکر می کنم چند قدمی عقب تر، از دستم افتاده باشد. رهگذر پرسید: پس چرا اینجا دنبال آن می گردی؟ مرد گفت: چون اینجا نور بیشتر است.
 امام صادق علیه اسلام فرمود رسول خدا ضال که علیه و آله  را جز گرسنگی و خوف و چیزی از دنیا مسرور نمی ساخت و خوشش ن میاورد و فرمود  روزی پیغمبر صلی الصلاه علیه واله اندوهگین بیرون رفت  و فرشته ایکه کلید های خزانه های زمین دستش بود نزد او ادمد گفت ای محمد ص اینها کلید های خزانه های زمین است پروردگارت  بتو میگوید باز کن  ه هرچه خواهی از زمین بر گیر  بدون آنکه چیزی از مقامت نزد من کاسته شود رسولخدا صلی اللاه علیه اله فرمود دنیا خانه کسی است که خانه
بالاخره بعد از نزدیک هشت ماه چشم انتظاری، امروز خبر گرفتن مجوز چاپ کتابم صادر شد. مجموعه ای از بیست داستان کوتاه که خیلی رویشان کار کرده ام. شاید اغراق نباشد بگویم روی یک داستان سه صفحه ای صد هزار تومان هزینه کرده ام. از هزینه نقد و وقتی که روی هرکدام گذاشته ام و کلاس هایی که بابت آموزش داستان گذرانده ام و ...
ادامه مطلب
مثل هر شب دیر به خانه آمد. حوصله جواب و پرسش های مادرش را نداشت. خودش هم از بیکاری خسته شده بود. صاحبخانه دوباره پولش را می خواست. در آمد پدرش که کارگری ساده بود، هزینه ها را کفاف نمی کرد. همین دیروز با مادرش دعوایش شد. فریاد زد: می گویی چه کار کنم؟ کار پیدا نمی شود. و مادر سکوت کرده بود. وارد هال شد. همه خواب بودند. مادر یادداشتی برایش گذاشته بود: "امیر جان، دیگر برای پیدا کردن کار عجله نکن! از امروز در یکی از خانه های بالای شهر کلفتی می کنم. دوست ند
صبح زود است و خواب می‌چسبدباید اما که باز برخیزماز اذان پر شدست کوچه ی ماباید از خواب ناز برخیزمباز مادربزرگ بیدار استبوی نان برشته می‌آیدمادرم غرق در نماز و دعاستبوی بال فرشته می‌آیدبا صدای خروس همسایهمی شود خواب ناز، شیرین ترصبح زود است و خواب می چسبدهست اما نماز شیرین تر
یادته گفتی بهت نگم فرشته؟معنی اسمتو میدونی؟اسم تو دوتا تلفظ داره...Mohaddese ,MohaddaseMohaddAse یه معنی خاص داره که یه پی دی اف واسه توضیحش برات فرستادم اما خلاصه میگم:یعنی کسی که فرشته ها رو می بینه و باهاشون صحبت میکنه!که اگه اینو با ساعتای خاص ربط بدیم میشه 11:11این کد ژنتیکی بطور خلاصه به DNA اشاره میکنه...DNA اسم جدیدتو قبول میکنی فرشتم؟
پسر جوان آن قدر عاشق دختر بود که گفت: تو نگران چی هستی؟ دختر جوان هم حرفش را زد: همون طور که خودت می‌دونی مادرت پیره و جز تو فرزندی نداره... باید شرط ضمن عقد بگذاریم که اگر زمین گیر شد، اونو به خونه ما نیاری و ببریش خانه سالمندان. پسر جوان آهی کشید و شرط دختر را پذیرفت... هنوز شش ماه از ازدواجشان نگذشته بود که زن جوان در یک تصادف اتومبیل قطع نخاع و ویلچر نشین شد. پسر جوان رو به مادرش گفت: بهتر نیست ببریمش آسایشگاه؟ مادر پیرش با عصبانیت گفت: مگه من م
من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگوپیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگوور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفتآمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسمگفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفتسر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
قمری جان صفتی در ره دل پیدا شددر ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو
گفتم ای دل چه مه‌ست این دل اشارت می‌کردکه نه اندازه توست این بگذر
خانم معلم رو به شاگردهای کلاس اول گفت: بچه‌ها، حالا هر کس باید آخرین صحنه‌ای رو که دیروز یا دیشب تو منزلشون دیدن نقاشی کنه. زود باشین بچه‌های خوب. نیم ساعت بعد خانوم مشغول نمره دادن به نقاشی‌ها شد، بعضی از بچه‌ها خانواده‌شان را مشغول تماشای تلویزیون کشیدند، چند نفری میز شام را کشیدند و... تا اینکه خانم با تعجب به نقاشی یکی از بچه‌ها خیره شد و پرسید: ببینم کوچولو، تو مطمئنی این صحنه رو توی خونه تون دیدی؟ و کودک شش ساله قسم خورد که دیده، خانو
تاجری قبل از عزیمت به سفری طولانی با همسرش خداحافظی کرد. همسرش گفت: تو هیچ وقت هدیه ای قابل برایم نیاوردی. مرد جواب داد: امان از دست شما زنهای نا شکر! هر چه که من به تو داده ام ارزش سالها کار داشته است. چه چیز دیگر می توانم به تو بدهم؟ زن گفت: چیزی که به زیبایی خود من باشد. سفر مرد 2 سال طول کشید و زن منتظر هدیه اش بود. عاقبت شوهرش از سفر بازگشت و گفت: بالاخره چیزی پیدا کردم که به زیبایی توست. البته بر ناسپاسی تو گریستم اما به این نتیجه رسیدم که آن چیز
نگهبانی می دید هر هفته یک پیرزن یک قایق موتوری پر از خاک و شن را از این سمت ساحل به آن سمت ساحل می برد. نگهبان هر چه داخل قایق را وارسی می کرد، چیزی جز خاک و شن بی ارزش پیدا نمی کرد. چند سال بعد وقتی نگهبان بازنشست شد، به آن سوی ساحل رفت و سراغ پیرزن را گرفت و از او پرسید: تو اکنون زن بسیار ثروتمندی هستی. من در تعجبم که چگونه با جابه جا کردن خاک و شن بی ارزش موفق شدی این همه ثروت برای خود جمع کنی. لطفا به من بگو راز تجارت تو در چیست؟ پیرزن با حیرت به ن
پادشاه ایران جمشید، شب بیست و نهم فروردین، در خواب دید ایران را آذین بسته اند اما هیچ کس را نمی شناخت. آدمها تن پوش دیگری داشتند. همه می دویدند، یکی گفت: اینجا چرا ایستاده ای؟! جشن نوروز به زودی فرا می رسد باید آن را با خویشاوندانت پاس بداری. جمشید با تعجب گفت: فردا جشن نوروز را آغاز می کنم. چرا امروز می دوید؟ آن مرد گفت: جمشید ده هزار سال پیش این جشن را بر پا نمود. زودتر به خانه ات رو که خویشاوندانت چشم بدر دارند. جمشید از خواب پرید و فهمید جشن نور
برای ایجاد انگیزه در کلاس اول خود میتوانید از داستانهای کوتاه استفاده کنید،
کلاس اولی ها علاقه بسیاری به شنیدن داستان دارند.
ایجاد علاقه به کلاس و مدرسه یکی از فنون یاد دهی -یادگیری برای بهبود کیفیت آموزش است.
برای مطالعه داستان کلیک کنید.
در بازگشت از کلیسا، جک از دوستش ماکس می پرسد: فکر می کنی آیا می شود هنگام دعا کردن سیگار کشید؟ ماکس جواب می دهد: چرا از کشیش نمی پرسی؟ جک نزد کشیش می رود و می پرسد: جناب کشیش، می توانم وقتی در حال دعا کردن هستم، سیگار بکشم. کشیش پاسخ می دهد: نه، پسرم، نمی شود. این بی ادبی به مذهب است. جک نتیجه را برای دوستش ماکس بازگو می کند. ماکس می گوید: تعجبی نداره. تو سئوال را درست مطرح نکردی. بگذار من بپرسم. ماکس نزد کشیش می رود و می پرسد: آیا وقتی در حال سیگار کش
باز آفرینی ضرب المثل دل که پاک است زبان بی باک است
بازآفرینی دل که پاکاست زبان بی باک است
یک داستان برای ضرب المثل دل که پاک است زبان بی باک است
داستان کوتاه دل که پاک است زبان بی باک

معنی خفته را خفته کی کند بیدار
انشا درباره ضرب المثل خفته را خفته کی کند بیدار
مثل نویسی آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است
داستان کوتاه درباره ضرب المثل خفته را خفته کی کند بیدار
اگه دقت کنیم در طول روز فرشته های نجات زیادی رو میبینیم که به کمک ما میان 
دیروز ماشین جای بدی پارک کرده بودم سر پیچ خیابون و رفتم داروخانه خرید کردم چندتا خریدم هم دستم بود و میخواستم از عابر بانک برای دیجی کالا هم پول کارت به کارت کنم . رفتم کنار عابر بانک یهو دیدم یه پسری اومد بعد من ایستاد .یه طور خاصی نگاه میکرد .نگاهش با همه آدمها فرق داشت . واریز کردم قبض رو گرفتم و سریع رفتم. دیدم همون آقا صدایم میکنه خانم محترم ، خانم محترم … کارتتون رو
امروز روز محشریه،به گمونم روز منه
صبح که با زنگ استاد راهنمام بیدار شدم.یه دونه هم میس کال داشتم ازش.نگارنده به خوابم نمیدید استاد راهنماش بش زنگ بزنه.اینقد که این بشر بی خیاله
ساعاتی پیش هم ،کراشم به استوریم واکنشی بس صمیمانه نشون داد.به امید روابط بیشتر [آیکون لپ سرخ و عرق شرم و اینا ]
از نصفه های شب گذشته تا به همین الانم که بارونه که میاد،میزنه به شیشه،بال فرشته:)))
فوتبالم که داریم..ینی همینقدر خوب پیش بره بازی رم ایران برنده میشه.

آخ الهی
باید واسه چهارشنبه یه داستان کوتاه بنویسم ...
طرحم خیلی بلنده به درد یه داستان ۵۰۰۰ کلمه ای نمیخوره 
خاطرات بامزه یا جداب و جالبی که ممکنه تلخم باشه برام کامنت کنین شاید یه جرقه ای تو مخ داغونم بخوره ...
مغزم لااال شده...امروز
در تاریخ 4 آبان 98 - نام داستان کوتاه : شیدایی یک بمب
1. داستانم برنده گواهی رسمی جشنواره شد
2. داستانم به عنوان داستان شایسته تقدیر در کتاب مجموعه داستان "مشق عشق" چاپ شد
 
برشی از داستان:
به نظرم گاهی وقت‌ها رفاقت یعنی رفیقت رو بکشی، قبل از اون که غم نامردی روزگار اون رو بکشه!- بازپرس: پس شما قاتل زنجیره‌ای هستی؟ زنجیره‌ای تر از همسایه‌تون.- من؟! نه! حقیقت اینه که من قاتل نیستم ولی کشتن آدم‌ها رو دوست دارم! تا حالا 33 نفر رو کشتم. با طناب، چاقو، اس
اون روز من و سین رفتیم سرکلاس ، 
یه پسره همکلاسیمون بود همون روبه رو نشسته بود یهو چشممون خورد بهش تو دلم گفتم این از کدوم خمیر مایه استفاده کرده اینهمه پفیده؟ دوستم انگار ذهنمو خونده باشه گفت اینا همش قرص فرشته میخورن اینجوری میشن..حالا خب به من ربطی نداشت و مهم هم نبود فقط خب یهو آدم تعجب میکنه دیگه... اونوخت من یه سه کیلو اضافه کردم کلی افتخار میکردم:/
داستان گربه ی پشمالو
در یک باغ زیبا و بزرگ ، گربه پشمالویی زندگی می کرد .او تنها بود . همیشه با حسرت به گنجشکها که روی درخت با هم بازی می کردند نگاه می کرد .یکبار سعی کرد به پرندگان نزدیک شود و با آنها بازی کند ولی پرنده ها پرواز کردند و رفتند .پیش خودش گفت : کاش من هم بال داشتم و می توانستم پرواز کنم و در آسمان با آنها بازی کنم .دیگر از آن روز به بعد ، تنها آرزوی گربه پشمالو پرواز کردن بود .آرزوی گربه پشمالو را فرشته ای کوچک شنید . شب به کنار گربه آم
داستان ذره ناشناخته، داستانی کوتاه و علمی تخیلی تألیف شده در کانون نشر علم رازا است. 
مقدمه داستان:
جملاتی رو که دارم میخونم باورم نمیشه دست نوشته های فردی است که تحقیقاتش سفر به مریخ را ممکن کرد ... 
لینک دانلود PDF داستان در ادامه ....
دانلودعنوان: داستان علمی تخیلی ذره ناشناخته حجم: 212 کیلوبایت
بسم الله 
دسته کلیدم یک علی بن ابی طالب سبز بود که از آن فروشگاه خروجی بین الحرمین روبروی حرم حضرت عباس علیه السلام خریده بودم . دسته کلیدهایی با نامه ائمه معصومین، چهار تا خریدم و خودم یا علی اش را برداشتم .
بعدها از دستفروشی کنار خیابان یک فرشته مانند طلایی خریدم که روی بال هایش شیشه هایی شبیه یاقوت سرخ بود ، با حالتی شبیه رقاص های باله ایستاده بود و تمام بدنش انگار با الماس پوشیده شده بود ، وصلش کردم به یا علی ! 
تناقض عجیبی بود . دلم نمی آمد
 سلیمان دیلمی گوید بامام صادق ع عرض کردم  فلانی در عبادت و دیانت و فصیلت چنین و چنان ست فرمود عقلش چگونه  است گفتم نمیدانم فرمود پاداش  باندازه عقل است همانا مردی از بنی اسرائیل در یکی از جزایر دریا که سبز و خرم و پرآب و درخت بود عبادت خدا میکرد یکی از فرشتگان  از آنجا گذشت  و عرض پروردگارا مقدار پاداش این بنده ات را بمن بنما  خداوند باو نشان داد واو ان مقدار را کو چک شمرد خدا باو وح ی کرد همراه او همراه او باش پس ان فرشته  بصورت انسانی نزد او
لیتا فرشته جنگ ، فیلمی اکشن و علمی تخیلی محصول سال ۲۰۱۹ به کارگردانی رابرت رودریگز می‌باشد. داستان این فیلم در مورد موجودی به نام آلیتا است که از دوران ناامیدی سر بر آورده است. داستان فیلم در قرن بیست و ششم و سیصد سال بعد از یک فروپاشی اجتماعی بزرگ اتفاق می‌افتد که توسط یک سرگرد جنگی شروع شده‌ است. در دوره‌ای که پیشرفت تکنولوژی بسیار بالا است ، آلیتا توسط دکتری مرموز به نام دکتر ایدو که در حال جمع آوری قطعات یک سایبورگ است ، پیدا می‌شود و…
پسر به دختر گفت: متن زیبایی است، تا من بروم آبی به صورتم بزنم تو آن را بخوان. در آن متن نوشته شده بود: خانم زرنگ! از این به بعد با هیچ پسری دوست نشو، اگر هم شدی، پیشنهاد رفتن به رستوران را قبول نکن! حالا این دفعه پول ناهار را حساب کن تا دفعه دیگر هوس دوستی با پسران و غذای مجانی نکنی! با این حال غذای خوشمزه ای بود. مرسی!
در روزگاری نه چندان دور یک هیات از گرجستان برای ملاقات با استالین به مسکو آمده بودند. پس از جلسه استالین متوجه شد که پیپش گم شده است و به همین خاطر از رییس کا.گ.ب خواست تا ببیند آیا کسی از هیات گرجستانی پیپ او را برداشته است یا نه؟ پس از چند ساعت استالین پیپش را در کشوی میزش پیدا کرد و از رییس کا.گ.ب خواست که هیات گرجی را آزاد کند. اما رییس کا.گ.ب گفت: متاسفم رفیق، تقریبا نصف هیات اقرار کرده اند که پیپ را برداشته اند و تعدادی هم موقع بازجویی مرده ا
بر اساس یک داستان کوتاه از نویسنده یونانی آنتونیوس Toumanidis، و با الهام از پری دریایی کلاسی توسط کارلو Collodi، این فیلم در حال نوآوری داستان پینوکیو است.
داستان پینوکیو از قرون وسطی و سالهاس که ارائه شده است. در همین حال، در داستان جدید ، در نیویورک، کارل بوچلر کارآگاه با یک قاتل سریال با نام Geppetto روبرو خواهد شد که قربانیان خود را به پیکرهای انسانی تبدیل می کند. کارل، با کمک یک استاد مطالعات ایتالیایی، کشف می کند که داستان پری واقعی است و با خون ن
دانلود آهنگ شهرام ناظری آخرین داستان
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آخرین داستان * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , شهرام ناظری باشید.
دانلود آهنگ شهرام ناظری به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Shahram Nazeri called Akharin Dastan With online playback , text and the best quality in mediac
متن اهنگ شهرام ناظری به نام آخرین داستان
بیا تا جهان را به بد نسپریمبیا تا جهان را به بد نسپریمبه کوشش همه دست نیکی بریمبه کوشش همه دست ن
خانم معلم رو به شاگردهای کلاس اول گفت: بچه ها، حالا هر کس باید آخرین صحنه ای رو که دیروز یا دیشب تو منزلشون دیدن نقاشی کنه. زود باشین بچه های خوب. نیم ساعت بعد خانوم مشغول نمره دادن به نقاشی ها شد، بعضی از بچه ها خانواده شان را مشغول تماشای تلویزیون کشیدند، چند نفری میز شام را کشیدند و ... تا اینکه خانم با تعجب به نقاشی یکی از بچه ها خیره شد و پرسید: ببینم کوچولو، تو مطمئنی این صحنه رو توی خونه تون دیدی؟ و کودک شش ساله قسم خورد که دیده، خانوم سری ت
نمیدونم به نشانه های فرشته ها اعتقاد دارید یانه ... این یه علم فکر میکنم .اتفاقی توی اینترنت مطلبشو خوندم . نمیگم اعتقاد دارم چون خیلی دربارش تحقیق نکردم ولی تا جایی که میدونم قشنگه ...
امروز برحسب اتفاقاتی که افتاده بود با دوستم صحبت میکردیم . نه در باره خودمون در باره ویژگی های اخلاقی اطرافیامون ...
 نوشتنشم سخت نمیتونم در باره هیچ کس با قطع صحبت کنم .جز مواردی که خودم به چشم ببینم یا بشنوم(حتی به اینها هم دیگ نمیتونم اعتماد کنم). میگم شاید 1% این
داستان کوتاه غوغای سکوت
غوغای سکوت
روزی
کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است. ساعتی معمولی
امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود. بعد از آن که در میان علوفه
بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار مشغول
بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت
نماید.
کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد به درون انبار
هجوم آوردند و تمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا باز ه
چه ‌می شود سرنوشت فرشته ای
که « دوستت دارم » گفته؟
به بوسه،
به آغوش،
به تو...
فکر کرده؟
فرشته ای که بال هایش را زمین گذاشته
تا دست های یک انسان را بگیرد
دست های تو را بگیرد
و آنقدر به جستجوی تو،
راه های زمینی را طی کرده،
که راه آسمان را گم کرده  است
فرشته ای که دندانه های سین « دوستت دارم » 
گلویش را آنچنان بریده،
که هیچ ذکری از دهانش بیرون نمی ریزد
و یک نام چند حرفی معمولی،
چنان روی دهانش خشک شده،
که جرات بوسیدن را از دست داده است
چه می شود سرنوشت
یه روز مسؤول فروش، منشی دفتر و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند. یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و غول چراغ ظاهر می شه. غول میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم… منشی می پره جلو و میگه: اول من ، اول من!… من می خوام که توی باهاماس باشم، سوار یه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم … پوووف! منشی ناپدید می شه… بعد مسؤول فروش می پره جلو و میگه: « حالا من ، حالا من! … من می خوام
دانلود آهنگ جدید علی داستار به نام فرشته
Текст песни Fereshteh Ali Dastar
افتاده مهر تو به دلم ،نمیدونم باشم یا برم Я не знаю, влюбился ли я в тебя
کاش تمومه دنیا ،بدونن تو مال منی Я хотел бы, чтобы весь мир знал, что ты принадлежишь мне
کاش واسه همیشه ،پیشم باشی جایی نری

ادامه مطلب
دیشب یه داستان
کوتاه از شرمن الکسی به نام تو گرو بگذار من پس میگیرم رو خوندم. خیلی برام شیرین
بود داستانی که با یه لحن خیلی خودمونی طوری که فکر میکنی همین الان جکسون شخصیت
اصلی داستان روبروت نشسته وداره برات با آب و تاب این داستان رو تعریف
ادامه مطلب
در باغی چشمه ای بود و دیوارهای بلند گرداگرد آن باغ، تشنه ای دردمند بالای دیوار با حسرت به آب نگاه می کرد. ناگهان خشتی از دیوار کند و در چشمه افکند. صدای آب مثل صدای یار شیرین و زیبا به گوشش آمد. آب در نظرش شراب بود. مرد آنقدر از صدای آب لذت می برد که تند تند خشت ها را می کند و در آب می افکند. آب فریاد زد: های، چرا خشت می زنی؟ از این خشت زدن بر من چه فایده ای می بری؟ تشنه گفت: ای آب شیرین! در این کار دو فایده است. اول اینکه شنیدن صدای آب برای تشنه مثل شنی
دختر جوانی از مکزیک برای یک ماموریت اداری چند ماهه به آرژانتین منتقل شد. پس از دو ماه، نامه ای از نامزد مکزیکی خود دریافت می کند به این مضمون: لورای عزیز، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و باید بگویم که در این مدت ده بار به تو خیانت کرده ام و می دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. مرا ببخش و عکسی که به تو داده بودم برایم پس بفرست. با عشق: روبرت دختر جوان، رنجیـده خاطر از رفتار و بی وفایی مرد، در جواب، از همه همکا
کودکی که آماده تولد بود، نزد خداوند رفت و از او پرسید:«می‌گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می‌توانم برای زندگی به آنجا بروم؟»
خداوند پاسخ داد: « از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته‌ام. او از تو نگهداری خواهد کرد.»اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه :«اما اینجا در بهشت، من هیچ کار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.»
خداوند لبخند زد
#معرفی_کتاب ..کتاب بانو در آینه مجموعه‌ای است که تمامی داستان‌های کوتاه ویرجینیا وولف را شامل می‌شود. این داستان‌ها از سوی بسیاری از منتقدین با‌ارزش تلقی گشته‌اند چرا که به مدد این داستان‌ها می‌توان به دنیای پیچیده نویسنده‌ای راه یافت که آثارش همچنان پر خواننده است.__________با ۵ درصد تخفیف اعضا و ارسال رایگان
_____________
سفارش ازطریق #سایتwww.amirabook.irسفارش به صورت تلفنی۰۷۱_۳۲۳۲۱۴۳۲۰۷۱_۳۲۳۲۰۸۸۱_۳سفارش ازطریق تلگرام
باامیراکتاب در پیام رسان #ا
دو روز مانده به پایان جهان تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است. تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی بود. پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد. داد زد و بد و بیراه گفت.. خدا سکوت کرد. جیغ زد و جار و جنجال راه انداخت.. خدا سکوت کرد. آسمان و زمین را به هم ریخت.. خدا سکوت کرد.

به
پر و پای فرشته‌ و انسان پیچید.. خدا سکوت کرد. کفر گفت و سجاده دور
انداخت.. خدا سکوت کرد. دلش گرفت و گریست و به سجده افتاد.. خدا سکوتش را
شکس
خرید جای شمعی طرح فرشته کد 14 
قیمت : 9900 تومان
برند : Miscellaneous
خرید پستی جای شمعی طرح فرشته کد 14 
قیمت جای شمعی طرح فرشته کد 14 
 
برای خرید و مشاهده جزئیات محصول در دیجی کالا کلیک نمایید.

 
 
 
برای خرید و مشاهده جزئیات محصول در دیجی کالا کلیک نمایید.
 
یکی از گزینه‌های مناسب جهت تزیین و زیباسازی خانه, استفاده از وسایلی شیک و متفاوت است. برای تهیه‌ی این وسایل شیک و زیبا, نیاز به سلیقه و خلاقیت است. از سویی دیگر، محیط خانه فضای بسیار مناسبی برای بد
یه روز مسؤول فروش، منشی دفتر و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند. یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و غول چراغ ظاهر می شه. غول میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم… منشی می پره جلو و میگه: اول من ، اول من!… من می خوام که توی باهاماس باشم، سوار یه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم … پوووف! منشی ناپدید می شه… بعد مسؤول فروش می پره جلو و میگه: « حالا من ، حالا من! … من می خوام
اینو شنیدین هر انسانی یه داستانی برای زندگیش داره؟؟؟
من زیاد شنیدم!!!
ولی دوست دارم ازشون بپرسم... 
واقعا!!!
داستان داریم تا داستان
بعضی داستان ها ارزش شنیدن نداره 
بعضی ها هم اصلا ارزش گفتن هم نداره
ولی خوش بحال اونی که یه داستان جذاب برای خودش داره
از اون داستان ها که فیلم ها رو از اون می سازن
مثله خیلی از شهدای انقلاب اسلامی 
از این داستان ها هم آرزوست

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها