دوستت دارم و از گفتنش ابایی ندارم
بگذار مرا هر چه میخواهند بخوانند این مردم
چون لیلی من تو باشی
مجنون و مستم گر بخوانند دردی نیست
درد آن است که من مجنون باشم و تو لیلی نباشی
سکوتم را بنگر
فریادهای خاموشم را نمی بینی
عشق را در چشمانم و در اندوه نگاهم نمی بینی
من فریاد خاموشم
ناله پردرد عشق بی فرجامم
مسافری خانه بدوشم
سربازی بدون وطن
وطنم، سرزمینم، خانه ام دل زیبای توست
چشمان و لبانت
آه از چشمان و لبانت که قبله گاه من بودند
دریغ شدند از من در ک
کتاب جیغ های صورتیشاعر: ژاله افشاری مقدم
✍
تنِ کبود شیونش به بوسه فکر می کندشکنجه های در تنش به بوسه فکر می کندبه لحن عاشقانه اش دوباره ترس می پردولی زبانِ الکنش به بوسه فکر می کندزنی که رقص موی او اسیر سایه ها شدهصلیب دور گردنش به بوسه فکر می کندزنی که زیر چادرش بهار رخنه کرده استگلِ کنار دامنش به بوسه فکر می کنداز آخرین دریچه ها به عشق خیره می شودو چشم های روشنش به بوسه فکر می کنددر انتهای جاده ها به شهر عشق می رسدهمیشه قبلِ رفتنش به بوسه فک
لبانت
به ظرافتِ شعر
شهوانیترینِ بوسهها را به شرمی چنان مبدل میکند
که جاندارِ غارنشین از آن سود میجوید
تا به صورتِ انسان درآید.
و گونههایت
با دو شیارِ مورّب،
که غرورِ تو را هدایت میکنند و
سرنوشتِ مرا
که شب را تحمل کردهام
بیآنکه به انتظارِ صبح
مسلح بوده باشم،
و بکارتی سربلند را
از روسبیخانههای دادوستد
سربهمُهر بازآوردهام.
هرگز کسی اینگونه فجیع به کش
جاری شدی به جاده
اشک از دو چشم جاری
گفتی که میآیم، من منتظر اینجا
جاده چه بخشنده است
مرغ دلم جز تو رازق نمیخواهد
دانه ز دست غیر هرگز نمیگیرد
مرغی که آشفته است
مرغی که بیمار،
مرغی که پرخنده است
من در تکاپوی
طبخ دو تا بوسهام
یک بوسهی خوش طعم
گویی کبابدنده است
یک بوسه رنگی
از نسل سیب سرخ
خوشمزه و شیرین
از عشق آکنده است
نه تنها ماه رمضان،اکنون دو سالی است که من روزه دارم. از پس این روزهام بی قرارم. خبری از افطاری نیست و آری بی افطارم، در پس نبودنت جان میسپارم.کاش می بودی و با بوسه بر لبانت افطار میکردم. کاش در مستی چشمانت خودم را انکار میکردم. کاش همه شب تا سحر عشق بازی با تو رو تکرار میکردم. کاش سجده بر سینه ات میگذاشتم و بر پرودگارم جلوه عشق به آفریده اش را اقرار میکردم. کاش می شدم خودم را از این کابوس بیدار میکردم!!!تو رفتی و من را با خود بردی. یک بار هم نپرسید
زمین جلوه ای از چهره آسمانی توست
چشمه و رود شمه ای از لعل لبان توست
کمی کرشمه و ناز کن ای حوری آسمانی
دلم در آرزوی رقص چون غزال توست
آن دو چشم سبز زیبای تو قاتلان من اند
کمی نگاه کن مرا دل اسیر نگاه توست
از آن لبان سرخ زیبای جادوگر و لطیف
بوسه ای بده، لبم جستجوگر لبان توست
جامه باز کن بخوان مرا به مهر و عشق
سینه در حسرت آغوش مهربان توست
عاشقانه به ناز بخوان مرا و جانم بگیر
جرعه آب ذبح من بوسه لبان توست
می خواهی فراموشت کنم
چگونه ؟
تو در من زندگی می کنی
چون جنینی در زهدان مادر
که حاصل یک عشق بود
و من پس از آن لحظه عشق بازی فراموش شدم
به یادگار ماندی در درونم
تا از خونم تو را زندگی دهم
عشق و خواستن را
و لذت بوسه و هم آغوشی را
تو مرا ترک خواهی گفت
همچون فرزندی که از مادر جدا می گردد
به جستجوی عشق
پس چون در چشم محبوبت می نگری
به یادآور نغمه هایی که می خواندیم
ترانه هایی که گوش سپردیم
آرزوهایی که در سر پروراندیم
و رویاهایی که عاشقانه به تصویر کشیدیم
دلم بوسه های بی هوا می خواهد
از همان هایی که میان لبهای تو تلمبار شده
و سهم من است!
"امیر ارسلان کاویانی"
پ.ن1:
بانو
من شاعرم
مبادی آداب نیستم!
گاهی رندانه و مستانه
پا می کوبم
بوسه می دزدم!
"امیر ارسلان کاویانی"
پ.ن2:
صورتش پر است از بوسه...
او که خندید
دنیا خندید
عشق خندید
خدا هم خندید و من...
مثل باران یک ریز بوسیدمش!
"حامد نیازی"
تا حالا در مورد تاثیر بوسه بر مردان و حتی بوسه مورد علاقه مردان فکر کرده اید؟ این سوال که مردان چه نوع بوسه ای را دوست دارند میتواند نوع زندگی و کیفیت آن را تغییر دهد. بوسیدن مرد زندگیتان می تواند برای او یک تجربه گیج کننده باشد و به یاد ماندنی باشد. قبلا در سایت ویکی روان در مورد جملاتی که مردان را دیوانه می کند صحبت کردیم و در این مطلب قصد بررسی بوسه مورد علاقه مردان بپردازیم.
منبع مقاله : گاز گرفتن همسر نشانه چیست
ادامه مطلب
انسان موجودی با عادت ها و رفتارهای پیچیده است که حتی خودش هم نمیداند این عادات چرا و چگونه پدید آمده اند. شاید تا به حال به اینکه بوسیدن چطور به وجود آمده و به یک عادت همگانی بدل شده فکر نکرده اید. در مواقع مختلفی از بوسه و بوسیدن استفاده می کنیم، زمان شادی، دلتنگی، غم و اندوه یا ...
آنچه که مسلم است بوسیدن از لحاظ روانی ما را تحت تاثیر قرار میدهد به همین خاطر است که بوسه به در حالات مختلف روحی روانی جای خود را باز کرده است. روزیاتو مقاله ای نوشته
شادا بهار
که دست مرا گرفته
نمیدانم به کجا میبرد
شادا من
که دست بهار را گرفته
به خانهٔ خود میبرم ...
شمس لنگرودی
......
یک جرعه آفتاب
از صبح ِ اوّلین...
یک بوسه از طلوع ِ لبانت به وعده گاه..
نوشانی ام
- اگر به نگاه ِ خود آشکار !
شعری کنم
- مصرع به مصرع شکوفه بار
در فصل ِ وصل ِ با تو
- شکیباترین بهار......
گویا_فیروزکوهی
.....
تو ﺭﺍ یوﺍﺷکی ﺩﻭﺳــــﺖ ﺩﺍﺭﻡ
ﻣـﻦ ﻫﻨـوز ﺎﻫـی یوﺍﺷکی
ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ می بینم . یوﺍشکی
ﻧﺎﻫﺖ میکنم . ﺻﺪﺍیت میکنم
ﺑ
*سحرنوشت ۶*آسمان بوسه زد به روی دلتربنا آتنا سبوی دلتیاد تو از خیال شهر گذشتمست شد کوچهها به بوی دلتاستخاره زدم به چشمانتتا شوم گرم گفتگوی دلتکنج خانه، دخیل سجاده ستعاشقت غرق جست و جوی دلتاشهد انک خدای منیاشهدُ روی من به سوی دلتتشنگی در دلم زبان واکردروضه ای خواند با گلوی دلتروضه تا سمت علقمه پیچیدمشکی افتاد روبروی دلت با خودش گفت با غم بسیار:نرود کاش آبروی دلت!بغض سنگین توست باران شدمن بمیرم، چه هاست توی دلت!به خودت میدهم قسم شایدبپذیری
مجموعه : فال و طالع بینی
فال بوسه بر اساس ماه تولد افراد
فال بوسه بر اساس ماه تولد افراد در ادامه برای علاقه مندان به فال آماده شده است. اگر چشم مدخل روح باشد، آنوقت میتوان گفت که لب هم راهرو ذهن اسـت. مــا افکار خود را با یک لبخند انتقال میدهیم، عشق را در کلمـات می گنجانیم و علایق خود را با بوسه ابراز می نماییم. در یک بوسه مطالب عمیقی وجود دارد که بیان آن ها فرای لغات و کلمات است.
برج حمل (فروردین)بوسه های شما تند و سریع و بسیار پرحرارت هستند ک
کسی که با تو سر خم نشسته مرتد نیست
که مثل چشم تو در ساقیان سرآمد نیست
چه دوزخی چه بهشتی که در همه حالات
کسی که شاعر چشم تو شد مردد نیست
تو را به بوسه قسم دادمت نپرهیزی
که جمع بوسه و پرهیز با تو مفرد نیست
تو آتشی و تنت گرمخانه غزل است
جهان با تو مرا می جهنّمد بد نیست ...
جاویدان رافی
یا لطیف...
از آن دمی که گرفتم تو را در آغوشم
هنوز پیرهنم را، نشُسته می پوشمهنوز بوی تو از تار و پود زندگی ام
نرفته است که خود را به عطر بفروشمعجب مدار، از این جوششی که در من هست
که من به هرم نفس های توست که می جوشمکجا به پیری و سستی و ضعف روی آرم
منی که آب حیات از لب تو می نوشمبه بوسه ای که گرفتم در آخرین لحظه
برای بوسه ی دیگر دوباره می کوشم...
آخر گشوده شد ز هم آن پرده های راز آخر مراشناختی ای چشم آشنا چون سایه دیگر از چه گریزان شوم ز تو من هستم آن عروس خیالات دیر پا چشم منست اینکه در او خیره مانده ای لیلی که بود ؟ قصه چشم سیاه چیست ؟ در فکر این مباش که چشمان من چرا چون چشمهای وحشی لیلی سیاه نیست در چشمهای لیلی اگر شب شکفته بود در چشم من شکفته گل آتشین عشق لغزیده بر شکوفه لبهای خامشم بس قصه ها ز پیچ و خم دلنشین عشق در بند نقشهای سرابی و غافلی برگرد ... این لبان من این جام بوسه ها از دام بو
نه، صحبتی از عشق نیست. صحبت از نور سپیده، افتاده به دالانِ نمورِ قلب است. آن اتفاقی که رخداد، در طولایِ سرنوشتش نیست، آن اتفاق که نمیافتد.
عرصهی پهناورِ زیستن، وقتی مجال بودن ندارد میشود ما. باشد، هر چه بادا باد، بوسهات آباد..
در خیالاتم باز هم ،
لمس واژگانت بوی عشق میدهد
ابیات تنهایی ام لبریز توست !
وقتی قافیه ی اشعارم تو باشی
آه از ناز واژه ها برتنم... !!
بهزادشهریارے
.....
شادا بهار
که دست مرا گرفته
نمیدانم به کجا میبرد
شادا من
که دست بهار را گرفته
به خانهٔ خود میبرم ...
شمس لنگرودی
......
یک جرعه آفتاب
از صبح ِ اوّلین...
یک بوسه از طلوع ِ لبانت به وعده گاه..
نوشانی ام
- اگر به نگاه ِ خود آشکار !
شعری کنم
- مصرع به مصرع شکوفه بار
در فصل ِ وصل ِ با تو
- شکیباترین بهار.
1))
وزیدن گرفت نسیمی شرجی
تب داغ شب را
و امید روییدن
سار بر صنوبران
علف ها بر زمین
و من در پوست خود
نمی گنجم
مژده می دهد دل
باز لبخندی خواهد شکفت
بر اندوه ماه
و ژیبا خواهد شد
در چشم های خورشید
نسیمی خنک
بر پوست داغ تنم
خاطره ی نفس هایت
در داغ ترین شب
هنوز زخم است روحم
و جای دندان هایت خونین
نسیمی میوزد
عطر تو میپیچد در اتاق
تکرار میکند ساعت
تیک تاک را
به همراهی لبانم
که تکرار می کنند نام تو را
...
نام ام را بخوان
پاسخی خواهم داد
آرام جانت
..
فلفل از بوسه های تو می روید
شعر از لبان من
قانون عشق چنین است
باید گذر کنم
" معصوم و پاک تر زِ سیاووش از شعله زار جنگلِ مژگانت "
اما دریغ و درد
کس با من این نگفت
کز نی نی سیاه دو چشمت حذر کنم
فلفل از بوسه های تو می روید
شعر از...
| نصرت رحمانی |
شما اما اگر توانستید ببوسید تمام گونههای از گریه خیس شده را؛ بهخصوص اگر هوا سرد و تاریک بود و برف میبارید. ببوسید تمام چشمان از انتظار کمنور شده را. تمام لبهای مشکوک به بوسه را. تمام دستهای پاک آلوده شده به تن یار را. تمام قلمهای از معشوق نوشته را. تمام چینهای افتاده از انتظار بر پیشانیها را. من نتوانستم اما اگر شما توانستید ببوسید تمام زخمهای عاشقان را؛ که از بوسیدنیتر در جهانمان وجود ندارد...
بوسه کمپین هلیل بر دستان مسئولین شرافتمند. https://t.me/haliljazmorian1395 به نام خدا یکی از وکلای با سابقه جیرفت از قول آقای کارزاری قاضی دادگاه تجدیدنظر کرمان تعریف کرد : در زمانی که رئیس دادگستری بردسی
ادامه مطلب
بوسه کمپین هلیل بر دستان مسئولین شرافتمند. https://t.me/haliljazmorian1395 به نام خدا یکی از وکلای با سابقه جیرفت از قول آقای کارزاری قاضی دادگاه تجدیدنظر کرمان تعریف کرد : در زمانی که رئیس دادگستری بردسی
ادامه مطلب
دارد آن بوی هم آغوشی تو آغوش من،
بوسه ات مهر خموشی لب خاموش من.
غصه ها با بوسه ها از دل رود چون قافله،
می برد یاد خوشت از سر خیال و هوش من.
دیدة بیدار دارم، دولت بیدار نه،
حرف زیبایت نیاید لحظه ای بر گوش من.
خنده های شکّرینت لذّت شعر ترم،
آتش قلبت شرار این دل پرجوش من.
آشنایی کرده ای با دشمن غدار من،
طعنه های دشمنم باری شود بر دوش من.
شیشة قلبم شکستی و خمارت در دلم،
شوق وارستن ندارد از دل خون جوش من.
بوسه های عاشقانه در تخت خواب از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
لب_گرفتن hashtag on Instagram • Photos and Videos
▶ 1 00
Nov 17 2016
597 Likes 4 Comments on Instagram “ kiss کلیپ عاشقانه پیشاپیش شب جمعتون خوب ”. ▶ 4 07
Aug 6 2016
اصن دلم آهنگ بزارم واسه دنبال کننده هام یه موزیک ویدیوی هندی از کانالم حذف شد دیروز الانم عصبانیم ینی.
ادامه مطلب
من که شک کرده ام به چشمانمکه چگونه تو را نمی بینددخترت به بوسه محتاج استبوسه ای از لبت نمی چیندال س لا م عل یک یا م ظ ل وممن زبانم به لکنت افتادهگوشواره به روی گوشم نیستزجر ملعون به دخترش دادهروی ناقه نشسته بودم که دشمنت رسید و هی هل دادمن کجا شکل پیرزن هستمتازه دندان شیری ام افتادسر بازار دیدنی بودیمجشن و هلهله ها به پا کردندبین کوچه پس کوچه ها مردمخارجی مرا صدا کردندبه کسی من نگفته ام جز توماجرای سکینه را بابادلقکی میان بزم شراب ...عمه جان م
ما آن اندازه فرصت نداریم که هم قهر باشیم و هم بغل نکنیم! نگذارید هیچچیز مانع همآغوشیهاتان شود. پستیها و بلندیهای زندگی میآیند و میگذرند... زمان به پایان میرسد... و گاهی جای خالی یک آغوش، یک بوسه، یک لبخند و یک نوازش «حسرت» میشود.آنقدر بوسههایتان را دریغ نکنید که افسوس شود.بدهکار لبها نمانید!ببوسید؛ و بگذارید هُرم آشوب بنشیند بر قلبهایتان.#رحمان_نقیزاده
دریافت
وطن عشق تو افتخارم
وطن در رهت جان نثارم
وطن عشق من هم وطن جان من
وطن روح من عز و ایمان من
وطن در رهت جان نثاری کنم
به خاکت ز خون لاله کاری کنم
چه ارزش بوَد در رهت جان دهم
به خاکت ز خون لاله کاری کنم
زنم بوسه بر بیرق و خاک تو
بنازم به شیران بی باک تو
وطن عشق من ...
در جهان عشق سلطانت کنم،
آنچه خواهی، جان من، آنت کنم.
جا دهم در مردم چشمم ترا،
تا ز چشم غیر پنهانت کنم.
ریزی باران ملامت بر سرم،
بوسه باران، بوسه بارانت کنم.
چیده گلهای مراد خویش را،
دسته-دسته زیب دستانت کنم.
پردة دل کرده پای انداز تو،
در دل و در دیده مهمانت کنم.
روز مرگم تو میا، شرمند ه ام،
چون ندارم جان، که قربانت کنم.
دستهایت هست، صدایت هست، گرمایت هست، لبانت را میشنوم که کلماتِ شعر را به زیباترین شیوهای که شنیدهام معنا میکنند. میدانی، من شاملو را با صدای تو میخوانم، هربار. صدایت در کلماتت میپیچد، کلماتت در سرم میپیچد و صدایت و کلماتت دلتنگیام را بیشتر میکند.
نفسکشیدنت را دوست دارم. نفسهایت معنای آرامشاند. نمیدانم شبها چگونه بدونِ نفسهایت خوابم میبرد. لابد بیهوش میشوم، وگرنه بدونِ اینکه گرمیِ نفسهایت گردنم را نواز
بوسه ها را خاویاری کن بکش آتش مرا
آتشینی،روی دست تو دگر مشروب نیست
در نبودت حال من بد هست بدتر میشود
تو که باشی در مدار زندگی آشوب نیست
دیده در راه تو دارم نیست از رویت خبر
صبر و طاقت نیست دیگر دوره ی ایّوب نیست
گوشه ی باغ است و یاران نیز دورم کرده اند
با نبودت حوصله تنگ و زمان مطلوب نیست
با دو گیلاس از تو حالم میشود افسانه ای
جای حاشا نیست وقتی حال انسان خوب نیست
دوستت دارم و تنها با تو راضی میشوم
عاشقان را ترس از شلّاق و از سرکوب نیست
دیده حسن روی تو دیده منور میشود،
عالم از بوی خوش مویت معطر می شود.
گرد دامان تو گردم، دامن افشانی ز من،
سر به سودایت زنم، درد سرم سر می شود.
دیده چشمان ترت چشمان من تر می شود،
بوسه از لبهای تر گیرم، دلم تر می شود.
آبرویم ریزی و از تو نشویم دست هیچ،
آبرو با آب جو گرچه برابر می شود.
تشنه تر گردم، ببوسم از لبان تشنه ات،
بوسه خوش باشد برایم، مرگ خوشتر می شود.
کاش با چشم دلت بینی جهان عشق را،
پیش چشمانت جهان از عشق دیگر می شود.
(Artist: Exo | Music Name: Electric Kiss | Genre: Pop | Released: 2018 | Album: Countdown | EXO - Electric Kiss (Music Video
هنرمند: اکسو | نام موزیک: بوسه الکتریکی | سبک: پاپ | تاریخ انتشار: 2018 | ملیت: کره جنوبی
دانلود موزیک ویدیو کره ای گروه (اکسو) EXO با نام (بوسه الکتریکی) Electric Kiss
ادامه مطلب
ارضا میشدی و به ارضا میرساندیام. لبهایم در طواف بوسه به دور پاهایت، آن پاهای سفیدت. لبهایت که بوسیدن نمیدانستند اما به هنگام بوسیدن به الههی بوسه میماندند. آبشار موهای سیاهت که روان میشدند بر روی کپلهایت و منی که جز سجده در برابر زانویت چه کاری میتوانستم کرد؟ نالههای شهوتناک آمیخته به درد تو که فضای اتاق را پر میکرد و انگار، تمام اجزا و اشیای اتاق در مشاهدهی تو و تنها منی که توانایی لمس تو را داشتم. دستانم، آلودهی خی
جادوی کلمات بر کسی پوشیده نیست، مرد و زن دوست دارند حرف های زیبا از یارشان بشنوند. تاثیر این جملات بر افزایش کیفیت رابطه جنسی هم بسیار مشهود میباشد. در ادامه این مقاله به بررسی جملاتی که مردان را تحریک می کنند میپردازیم. همراه ما باشید.
بررسی جملاتی که مردان را تحریک می کنند
من عاشق بوسه های آتشین تو هستم
مردان عاشق این اند که بدانند بوسه هایشان آتشین و غیرقابل مقاومت هستند. هنگامی که شما بوسه های او را تحسین می کنید یعنی دقیقا چیزی که شما را
✨ به نام امید شب های تار... ✨
چه سخت است شب ها را تا صبح گریستن...چه سخت است، نصف شب با صدای شلیک، پریدن...◼چه سخت است... که بدانی هم سن و سالی هایت دارند در خانه هایشان، غذاهای خوشمزه میخورند اما تو داری گوشتی که ده سال تاریخ انقضایش گذشته میخوری، چه سخت است!...
چه سخت است که بدانی هم سن و سالی هایت مشغول تفریح و گردش و عشق و حال هستند اما تو اینجا کارَت شده خیره شدن به دربی که باز شود و نمی شود!...چه سخت است...❌ روز ها فحش ناموس شنیدن و دست های بسته
✨ به نام امید شب های تار... ✨
چه سخت است شب ها را تا صبح گریستن...چه سخت است، نصف شب با صدای شلیک، پریدن...◼چه سخت است... که بدانی هم سن و سالی هایت دارند در خانه هایشان، غذاهای خوشمزه میخورند اما تو داری گوشتی که ده سال تاریخ انقضایش گذشته میخوری، چه سخت است!...
چه سخت است که بدانی هم سن و سالی هایت مشغول تفریح و گردش و عشق و حال هستند اما تو اینجا کارَت شده خیره شدن به دربی که باز شود و نمی شود!...چه سخت است...❌ روز ها فحش ناموس شنیدن و دست های بسته و
خوووووبببببببببببببب
جونم براتون بگه کههههههه
مهسا اومدهههه!! بعععععله بالاخره مخاطب خاص بلاگ مو دوباره بعد حدود یک سال از نزدیک میبینمش و چه قدددددددددددددددر خوشحالم از این که بازم حضورا میبینمش و کلی میشینیم و حرف می زنیم و میگیم و میخندیم ........ واییی خدا جاتون خالی خوهد بود جای کی دقیقا>؟! ;) :))))
هیچی دیگه خواستم نشونه بذارم یادم نره این اتفاق خوبو که براش خاطره ای ثبت کنم بعدا توی دفتر خاطراتم
راستش این روزا خیلی روزای خوبیه
خدایااااا
خوووووبببببببببببببب
جونم براتون بگه کههههههه
مهسا اومدهههه!! بعععععله بالاخره مخاطب خاص بلاگ مو دوباره بعد حدود یک سال از نزدیک میبینمش و چه قدددددددددددددددر خوشحالم از این که بازم حضورا میبینمش و کلی میشینیم و حرف می زنیم و میگیم و میخندیم ........ واییی خدا جاتون خالی خوهد بود جای کی دقیقا>؟! ;) :))))
هیچی دیگه خواستم نشونه بذارم یادم نره این اتفاق خوبو که براش خاطره ای ثبت کنم بعدا توی دفتر خاطراتم
راستش این روزا خیلی روزای خوبیه
خدایااااا
به خیالم تنها بوسه ای و آغوشی !
چه میدانستم که میدَرَد،بکارت روح آشفته ام را !
بر وزن درد ، هم رنگ لعنت !
و چه میدانستم که من میمانم و ذهنی ملتهب
از تهوع صبحگاهی یک زن !
آبستن شوریدگی لعنت
و خون خشکیده ام ، تحفه ی آخرین دیدار
قابله را خبر کنید !
غم برای رسیدن به سینه ها گُر گرفته ام ، امان نمیدهد !
گرگ ها را به میلاد طفل من دعوت کن و بند ناف را
به دندان کفتار پیری از جانم بیرون بکش !
لالایی کودکم !
لاشه ی تو،ته مانده ی عشق،کودکم !
تو مرا به انزو
سلام امروز جمعه 16/12/1398 هست که من دارم این نامه را برای تو تایپ می کنم ،برای تویی که نمیدانم کی می آیی ؟ امروز که این نامه را برای
تو مینویسم بیماری کرونا عین بختک بر روی زندگانی ما افتاده است و ولکن نیست و می دانم که تو هم می دانی :دی خوب آخر تو هم در همین جا
زندگی می کنی دیگر . خنده دار است شاید بگویی این چیست نوشته ای این را هم که خودم می دانم . اما من میگویم اندکی صبر پیشه کن تا به جاهای خوبش هم برسیم .
خوب کجا بودیم ؟ آهان کرونا مثل بختک افتاده به
عاشقم…..
اهل همین کوچه ی بن بست کناری ،
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی ،
تو کجا ؟
کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟
عشق کجا؟
طاقتِ آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی ،
منِ دلداده به آهی ،
بنشستیم
تو در قلب و
منِ خسته به چاهی……
گُنه از کیست ؟
از آن پنجره ی باز ؟
از آن لحظه ی آغاز ؟
از آن چشمِ گنه کار ؟
از آن لحظه ی دیدار ؟
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت ،
همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب ،
تو را یک نظر از کوچه ی عشاق ببینم..
به کسی
امروز بصورت اتفاقی آهنگ جدید شاهین نجفی به اسم "آخرین بوسه" رو گوش کردم که بابک امینی هم باش همکاری کرده بود و میتونم بگم که تحت تاثیر قرار گرفتم چون واقعا کار قشنگی بود و لذت بردم انگار تک تک لوکیشنای توی شعرو یه بار دیگه از نزدیک لمس کردم.
DOWNLOAD
من را دوست داشته باش؛در امتدادِ زمان،از شکوفه بارانِ درخت هاتا عرق ریزانِ گل هااز خش خشِ زرد و نارنجی ها زیرِ قدم هایِ دخترکان عاشقتا نفس هایِ گرم پسرک رویِ دستهایِ از سرما قرمز شده معشوقش...من را دوست داشته باش؛اندک و فراوانش مهم نیست،من را در گذران فصل هاهمچون روزِ اول دوست داشته باش...با هر بوسه ؛حسی شبیه اولین بوسه را تویِ رگهایت حس کنو با هر بار دیدنمبازفکر کنکه معشوقت حتمااز جایی جز زمین آمده...من را دوست داشته باش؛در امتدادِ شبهایِ طول
خوشحالم اولین بوسهم با تو بوده. خوشحالم اولین کسی که بغلم کرد تو بودی. تنها کسی که بغلش خوابیدم. خوشحالم. که امشب که پسره لبامو بوسید، از ته دلم راضی بودم فرستم نیست، که فرستم با تو بوده. در حد شکر کردن خوشحالم. اینکه اولین بوسهم با 'تو' بوده ،صرف نظر از هر چیز دیگهای، خوشحالم میکنه.
میدونی چی خوشحال ترم میکرد اما؟ که نون تو میبودم. نونِ 'تو'. نون تو میبودم و امشب نمیذاشتم بغلم کنه، گردنمو ببوسه و لبامو. کاش نون 'تو' میبودم.
راستش اومدم همو
شکوفههای هلو رسته روی پیرهنت
دوباره صورتیِ صورتیست باغ تنت
دوباره خواب مرا میبرد که تا برسم
به روز صورتیات ـ رنگ مهربانشدنت ـ
چه روزی آه چه روزی! که هر نسیم وزید
گلی سپرد به من پیش رنگ پیرهنت
چه روزی آه چه روزی! که هر پرنده رسید
نکی به پنجره زد پیشباز درزدنت
تو آمدی و بهار آمد و درخت هلو
شکوفه کرد دوباره به شوق آمدنت
درخت شکل تو بود و تو مثل آینهاش
شکوفههای هلو رسته روی پیرهنت
و از بهشتترین شاخه روی گونهی چپ
شکوفهای زده بودی به
این یه نامه است به صورت ناشناس برای آشناترین آدم زندگیممهربان قلب من
همه هستی ام پای لبخندت. آرام میکنی جانم را وقتی لبانت میخندند
ستاره باران می شود نگاهم از دیدن روی ماهت
کلمات از قدرت توصیفت قاصرن
یه دونه قلب من...
میخواستم بگم تا بدونی که از امروز تا آخرین روزی که نفس میکشم عاشقت میمونم
فرقی نداره کجای این کره خاکی باشی وقتی تو دلم باشی خیالم راحته هرجا برم هستی
دلبر...
دلمو بردی
تورا به خدای عاشقان قسم مراقبش باش
دانلود آهنگ جدید محسن نامجو ای بوسه هات
دانلود آهنگ محسن نامجو به نام ای بوسه هات کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ ، با لینک مستقیم ، همراه با پخش آنلاین و متن آهنگ
دانلود آهنگ فوق العاده ای بوسه هات با صدای محسن نامجو از جوان ریمیکس
Download New Music Mohsen Namjoo – Ey Busehat
قطعه ای بوسه هات ترک دیگری از آلبوم سودای من می باشد.
آلبوم سودای من از محسن نامجو می باشد که به تازگی منتشر شده است.
امیدوارم این موزیک از کیفیت خوبی برخوردار باشد.
با آرزوی موفقیت روز افزون برای این خوا
توو کوچه کثیف فقر
یه پسر همسن من
با لبی سرخ از خون
تکیه داده به دیوار سرد
رو به روش یه دختر ناز
با لبی سرخ از رژ
زانو زده مثل همدرد
مانده بین ماندن و رفتن
دختر به فکر پایانی
پسر به فکر رهایی
من با جنون غریبی
منتظر سرخ ترین بوسه جهانی
من چلچراغ خانهی پیراهنت باشمروزی کنارت همدمت عشقت زنت باشم
ای وای فکرش را بکن بین همه خوبانآخر ببینی من فقط وصل تنت باشم
شبهای سرد زندگی حتی اگر آیدمن همدم دردت چراغ روشنت باشم
میخواهم اینجا باشی و هرشب کنار تودر حال عشق و مستی و بوسیدنت باشم
من آرزویم بود جای شانهات بودمیا اینکه جای دکمهی پیراهنت باشم
ای کاش من حس لطیف شعر تو بودمیا کاش میشد بوسهای بر گردنت باشم
چیز زیادی از حضور تو نمیخواهممن قانعم باشی و غرق دیدنت باشم
با ا
این یه نامه است به صورت ناشناس برای اشناترین ادم زندگیممهربان قلب من
همه هستی ام پای لبخندت.ارام میکنی جانم را وقتی لبانت میخندند
ستاره باران می شود نگاهم از دیدن روی ماهت
کلمات از قدرت توصیفت قاصرن
یه دونه قلب من...
میخواستم بگم تا بدونی که از امروز تااخرین روزی که نفس میکشم عاشقت میمونم
فرقی نداره کچای این کره خاکی باشی وقتی تودلم باشی خیالم راحته هرجابرم هستی
دلبر...
دلمو بردی
تورا به خدای عاشقان قسم مراقبش باش
به کسی کینه نگیرید!دل بی کینه قشنگ است!به همه مهر بورزیدبه خدا مهر قشنگ است!دست هر رهگذری را بفشارید به گرمیبوسه هم حس قشنگی است!بوسه بر دست پدربوسه بر گونه مادرلحظه حادثه بوسه قشنگ است!بفشارید به آغوش عزیزانپدر و مادر و فرزندبه خدا گرمی آغوش قشنگ است!نزنید سنگ به گنجشکپر گنجشک قشنگ است!پر پروانه ببوسید!پر پروانه قشنگ استنسترن را بشناسیدیاس را لمس کنید!به خدا لاله قشنگ استهمه جا مست بخندید!همه جا عشق بورزیدسینه با عشق قشنگ است!بشناسید خدا ر
به کسی کینه نگیرید!دل بی کینه قشنگ است!به همه مهر بورزیدبه خدا مهر قشنگ است!دست هر رهگذری را بفشارید به گرمیبوسه هم حس قشنگی است!بوسه بر دست پدربوسه بر گونه مادرلحظه حادثه بوسه قشنگ است!بفشارید به آغوش عزیزانپدر و مادر و فرزندبه خدا گرمی آغوش قشنگ است!نزنید سنگ به گنجشکپر گنجشک قشنگ است!پر پروانه ببوسید!پر پروانه قشنگ استنسترن را بشناسیدیاس را لمس کنید!به خدا لاله قشنگ استهمه جا مست بخندید!همه جا عشق بورزیدسینه با عشق قشنگ است!بشناسید خدا ر
همین چند ثانیه پیش از الان که دارم این پست رو مینویسم انیمه بوسه ی ایزدی رو تموم کردم .
چقدر قشنگ تموم شددددد واقعا عالی بود ولی اگه پایانشو دست من میدادن حتما یه تغییر کوچیک توش ایجاد میکردم :/ یه تشکر فراوان و تپل از جغد سفید عزیز که این انیمه رو بهم معرفی کرد (●♡∀♡)
خلاصه ی انیمه ی بوسه ی ایزدی :
راجع یه دختریه که باباش به خاطر قمار و بدهکاری ولش میکنه خونشون هم از دستش میره و می ه تو یه پارکی یه آقایی بهش میگه میتونی بری خونه ی من بعد
خواهری جای مادری بوسید
چه قدر بوسه در گلو داری
قحط آب است ولی کمی خونست
شکر حق که تو وضو داری
***
بعد اکبر چقدر بی تابی
بعد سقا چرا شکستی تو
دل زینب پر از تلاطم شد
گره معجرش که بستی تو
***
ذوالجناحت نمی رود چون که
دخترت گرفته ست راهش را
بوسه می زنی او را، صورتش
معجر و چادر سیاهش را
***
السلام علیک یا مظلوم
همچو ناجیه پر غم و محزون
گونه هایت به خاک غلتیده
مثل بسملی شدی در خون
***
ساعت حدود سه ته گودال
مادری می رسد سراسیمه
ساعت حدود سه ته گودال
می نشیند به
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
ومهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
وهر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه ییست
وقلب
برای زندگی بس است
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی که آهنگ هر حرف،زندگی ست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جستجوی قافیه نبرم
روزی که هر لب ترانه ییست
تا کمترین سرود،بوسه باشد
روزی که تو بیایی،برای
کوروش عازم سفری است و «منسوبانش به رسم و عادتی که در پارس دارند»، ضمن تودیع با او بوسه بر لب وی می زنند. در این میان یکی از اهالی ماد که عاشق وی و از منسوبان اوست، قرابت خود با کوروش را به وی یادآور می شود و کوروش او را نیز می بوسد. مرد ماد می پرسد که «واقعا در پارس رسم دارند که منسوبان یکدیگر را می بوسند؟» و کوروش می گوید چنین است و این کار علاوه بر زمان تودیع به هنگام بازگشت از سفری طولانی نیز صورت می گیرد. آن مرد به دستاویز اینکه می خواهد از کور
دنبال کننده های عزیزم سلام
عاشق همتونم
قبل از شما هیچ انگیزه ای نداشتم ولی حالا بخاطر شما 9 نفر ادامه میدم
البته امیدوارم یه روز این 9 نفر بشن 900
میخوام یسری کتاب بمب خنده براتون بزارم
پ.ن:لطفا نظر بدبد شاد شم
-با خود فکر میکند: آیا 9 نفر کم نیست؟-
-به خود جواب میدهد:اگر واقعا دنبال میکنند نه-
گفتم: ای محدثه، آمدم اما سزاوارت نیستم. گفتی؛ خاموش باش ای محمد، بیا و کنارم باش. حالا که عاشق شدم، چه کنم؟! چه کنم که دلیل بیدار شدنم هستی، چه کنم که دلیل آرزوهایم هستی. به کدام سر منزل سر کشم تا تو را در ایوان ببینم. به کدام آسمان بال زنم تا تو را در آبی آن ببینم.ای دوست، از دور ات دارم هم سان شمعی آب می شوم و هر چه کوچکتر، عشقم بزرگتر. هر چه به مرگ نزدیکتر می شوم، اشتیاق بوسیدنت افزونتر. دیگر چاره ای جز آمدن و دست بر روی گیسونات بردن، ندارم. دیگر
دانلود آهنگ کوروس به نام چایی چایی
Download Music Kouros Chai Chai
دانلود آهنگ کوروس چای چای – دانلود اهنگ چایی چایی کوروس
دانلود آهنگ چایی چایی با بوسه جون میده از آلبوم افسانه
تکست و متن آهنگ چایی چایی کوروس
تو سرنوشتم همیشه عشقتو موندگار میخوام ، واسه روزای بارونی خندتو یادگار میخوام
دل شده بیمار تو من واسه دل دوا میخوام ، برای زنده بودنم من از خدا تورو میخوام
چایی چایی با بوسه جون میده ، قنده لب تو به من امون میده
عطر چایی از این بیشتر نکن ، چایی رقیبو
دوستان از امروز رسما استارت نوشتن جلد چهارم فرزند آتش رو زدم (غیر رسمیه )
و به احتمال قوی قراره با چند تا از دوستام اینو بنویسیم چونکه من یه رگایی از تنبل دو انگشتی دارم و حوصله ی تایپ کردن ندارم.
و همچنین خودم هم یه رمان جنایی دارم می نویسم که امیدوارم بپسندید.
Artist: Vexento | Music Name: Digital Kiss | Genre: Electro/Dance | Released: 2016 | Vexento - Digital Kiss
هنرمند: وکس انتو | نام موزیک: بوسه دیجیتال | سبک: الکترو | تاریخ انتشار: 2016 | ملیت: کانادا
دانلود آهنگ بی کلام (وکس انتو) Vexento با نام (بوسه دیجیتال) Digital Kiss
ادامه مطلب
دانلود رایگان فیلم اکشن بوسه مرگ با دوبله فارسی Death Kiss 2018 BluRay
فیلم سینمایی بوسه مرگ ۲۰۱۸ با کیفیت 1080p & 720p & 480p
نام فیلم: بوسه مرگ – Death Kiss | ژانر: اکشن، جنایی، درام | محصول آمریکا | انتشار: 2018
زبان: دوبله فارسی + انگلیسی | مدت زمان: 01:28:12 | زیرنویس فارسی: دارد
حجم: 1.7 گیگابایت + 890 مگابایت + 448 مگابایت | امتیاز: 4.5 از 10
خلاصه داستان: یک مامور قانون به شهری پر از جرم و جنایت میرود تا آرامش را در آنجا برقرار کند و در عین حال باید از خانواده اش نیز محافظت ک
۱۸ فروردین یا بقول خودم ۱۸ بدر و اولین دیدار با طبیعت در سال جدید به روایت تصویر (البته بعد ایام کرونایی و قرنطینه، اولین بار بود و یه جایی رفتیم که پرنده پر نمیزد ولی با عذاب وجدان بود)
چای در دل طبیعت خشک
ماه از دور
زوم شده ماه
به نام خدایی که داشتنش جبران همه نداشتن هاست
حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
همه چیز تموم شد...همه چیز
من الان از نظر خدا هیچ همسری ندارم من از نظر خدا دیگه متاهل نیستم
و این منمزنی تنهادر آستانه فصلی سرددر ابتدای درک هستی آلودهٔ زمینو یأس ساده و غمناک آسمان ...
ازتنهایی بدتر هم داریم؟آره اینکه بقیه فکر کنن تنها نیستی و من خواستم این بدترو تبدیل به بد کنم
روح مرده ام با لبخند محی الامواتی آقام زنده میشه به امید خدا
آیا بعد ا
محدثه، مرا در آغوش بگیر. تا بتوانم در ناملایمات روزگار دوام بیاورم. مرا در آغوش بگیر. آغوشی که لبریز از دوست داشتن هست. محدثه، بگذار سر به زانویت بگذارم. تا آسوده ترین خواب عمرم را داشته باشم. وقتی روی زانوی تو می خوابم، فقط خداوند لایق است به خوابم بیاید. محدثه، هر وقت ناراحت باشی بیشتر می بوسمت. بوسه های سرشار از دوست داشتن، بوسه های که پس از دیگری می آیند بی آنکه برچسب تکرار بخورند. محدثه، محدثه، محدثه من، جاری کردن این نام بر روی لبانم احسا
در شب کوچک من افسوس باد با برگ درختان میعادی دارد در شب کوچک من دلهره ویرانیست گوش کن وزش ظلمت را میشنوی؟ من غریبانه به این خوشبختی می نگرم من به نومیدی خود معتادم گوش کن وزش ظلمت را میشنوی ؟ در شب اکنون چیزی می گذرد ماه سرخست و مشوش و بر این بام که هر لحظه در او بیم فرو ریختن است ابرها همچون انبوه عزاداران لحظه باریدن را گویی منتظرند لحظه ای و پس از آن هیچ . پشت این پنجره شب دارد می لرزد و زمین دارد باز میماند از چرخش پشت این پنجره یک نا معلوم
پیش از آنکه چشم هایش مرزی برای حضور 'او' پیدا کنند،
آن زمان که 'او' برایش تصویرى بود بافته از کلام و قلم،
هر صبح، خورشید که سر بر می آورد، گویی که او جانی در جانش می دمید.
پرتو گرم 'او' به نقطه نقطه ی وجودش می تابید.
آبی که به سر و رو می زد، باران نرم بوسه های 'او' بود و در مقابل، بوسه ها از چشم لبریزش مى بارید.
پنجره را هم که می گشود، عطر شیرین 'او' پیچیده در خنکای نسیم، می وزید و هوایش را تازه می کرد.
پرنده ها آیینه اش می شدند، به سرودن و پریدن و گر
پیش از آنکه چشم هایش مرزی برای حضور 'او' پیدا کنند،
آن زمان که 'او' برایش تصویرى بود بافته از کلام و قلم،
هر صبح، خورشید که سر بر می آورد، گویی که او جانی در جانش می دمید.
پرتو گرم 'او' به نقطه نقطه ی وجودش می تابید.
آبی که به سر و رو می زد، باران نرم بوسه های 'او' بود و در مقابل، بوسه ها از چشم لبریزش مى بارید.
پنجره را هم که می گشود، عطر شیرین 'او' پیچیده در خنکای نسیم، می وزید و هوایش را تازه می کرد.
پرنده ها آیینه اش می شدند، به سرودن و پریدن و گر
امشب عالم غرق در شور و ضیایی باشدامشب احمد بانی ما، عین الیقینی باشدامشب از عرش الهی، از همان کعبه نورعلی «ع» آمد که بهشت مژده نامش باشدبهترین خلق خلایق، امشب از نزد خداروح عرفان و صفا و مهر و ایمان باشدروز، روز پدر است و شب شده ماه و عسلعشق آن است که علی «ع» الگوی عالم باشدامشب هر آیه ی قران بوی ﷲ داردامشب هر آینه در مهر علی«ع» جا داردامشب و هر شب دیگر، گویم از نزد رسولعلی «ع» آمد که علی«ع»، نغمه ی ایمان داردمن که هستم که زنم بوسه بر آن شیر خد
شوکران مینوشم می فهمم که حبه قند هست
عسل می نوشم پندارم که زهرست
لبخند می زنم اما عمق تلخی ها محاصره ام کردن
اشک بار می دوم اما در لحظه آرامش لبخندت مرا نگاه می دارد
این چه تناقض محالی است که تو حواله ام کرده ای
در رایحه باران بهار مثل زمهریر سوزان زمستان
دستانم را در گریبان میکنم تا خاطرات شیرین تو را قاصدک های پر پر شده همراه خود مبرند
آه سردم را فرو میخورم تا تلخی های درونم طبیعت عاشقان بهار را محاق نکند
از اسفندی که تو ترکم گفتی دیگر عشق
«روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کردو مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفتروزی که کمترین سرودبوسه استو هر انسانبرای هر انسانبرادری ستروزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندندقفل افسانه ایستو قلببرای زندگی بس استروزی که معنای هر سخن دوست داشتن استتا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردیروزی که آهنگ هر حرف، زندگی ستتا من به خاطر آخرین شعر، رنج جستجوی قافیه نبرمروزی که هر حرف ترانه ایستتا کمترین سرود بوسه باشدروزی که تو بیایی، برای همی
تو در کدام جهت پرواز می کنی
که من خطوط هوایی تو را نقطه کور دیده ام؟
آدم بینا نیازمند عصا است
وقتی نابینایی بلد راه او می شود
در این هنگام من متولد می شوم
و تو را می بوسم
عزیزم چقدر قشنگ است
غنچه ی لبانت وقتی که به جمله ی دوستت دارم مزین می شود.
ور گویمت که #ماهی مه بر زمین نباشد
لعلست یا لبانت قندست یا دهانت
تا در برت نگیرم نیکم یقین نباشد
گر هر که در جهان را شاید که خون بریزی
با یار مهربانت باید که کین نباشد
عشقش حرام بادا بر یار سروبالا
تردامنی که جانش در آستین نباشد
سعدی
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
برای تو می نویسم
ای فرشته رویاهای زندگیم
برای تو ای آرزو
برای تو ای حسرت سالهای عمر
برای تو می نویسم
توکیستی که چنین رشته افکارم را به خود مشغول کرده ای
تو کیستی که از میان زنان عالم تنها به تو می اندیشم
شبانگاهان را به صبح و صبح را به شب می رسانم
در خلوت خود با تو ساعتها گفتگو می کنم
به امید پیامی از تو ثانیه ها را می شمارم
تو کیستی که آرزوی دیدار چشمانت
شنیدن صدایت
و بوییدن عطر لطیف زنانه ات
مرا از همه زیبارویان عالم بی نیاز کرده
تو کیستی که در
ای من دیوانه از چه این همه خواریرویش گل دیده ای ولی خود خاریجاذبه وقتی به سوی خود نکشاندیک مه خارج شده ز چرخ مداریسینه پر از داد و نعره ای نزده گشتای که توام یار و یاد خاک دیاریتلخ و چه شیرین می , زبان به دهانتبوسه بده تا کنیم دفع خماری#الهام_ملک_محمدی
#عطارد
مجموعه غزل
#کاظم_بهمنی
من که دائم پای خود دل را به دریا می زنم
پیش تو پایش بیفتد قید خود را می زنم
در وجودم کعبه ای دارم که زایشگاه توست
از شکاف کعبه گاهی پرده بالا می زنم
این غبار روی لب هام از فراق بوسه نیست!
_در خیالم بوسه بر پای تو مولا می زنم!_
از درِ مسجد به جُرم کفر هم بیرون شوم
در رکوع ات می رسم، خود را گدا جا می زنم
این که روزی با تو می سنجند اعمال مرا
سخت می ترساندم، لبخند اما می زنم
من زنی را میشناسم در قیامت...بگذریم!
حرف هایی هست که
توی کلاس حافظ شناسی بارها راجع به عشق در شعرها حرف زدیم. مضمون عشق تکراری نمیشه؛ همیشه توی شعرها هست فقط با توجه به شرایط زمانه نحوه بیانش عوض میشه. اینکه اگر قدیم از زلف و گیسو یار میگفتن، الان از روسری آشفته در باد میگن. اگر قدیم از خرابات میگفتن، الان از عشق توی مجلس روضه میگن. عشق همون عشقه و جالبیش اینجاست که «از هر زبان که میشنویم نامکرر است».
همه اینها رو گفتم که این رو بهتون معرفی کنم: (میبوسمت- غوغا تابان) احتمالا تا حالا دیدینش و
دفعه اول همیشه همه چیز ساده تر است .دوستت دارم گفتن هزار تا سبک سنگین کردن نمی خواهد و گفتن دلتنگی من من کردن .عوص نکردن تار موش با دنیا راحت ترین کار است و پای بدی هایش ماندن ممکن ترین .دفعه اول خودت هستی .همان قدر که در خلوتت عاشقش هستی و چشمانت خندان است از بودنش در زندگیت .جلو رویش هم عاشقی و لبانت خندانِ از حسِ خوبِ کنارش بودن .اولین بار وقت داری برایش .گوش داری برایِ شنیدنِ حرفایش .صبر داری برایِ دیدنِ عشق در نگاهش و شنیدن دوستت دارم ا
به صدایی دلخوشم
که مرا با نام کوچکم صدا می کند
که بی مضایقه
بی آنکه بفهمم
با لب های من شعر می گوید
در پیراهنم مرداد می شود
حتی در بوسه های من به ضریح
دخالت می کند
یحیی عنوان کتاب جدید محمد رضا برقعی بزرگواره و این سطور در اول کتاب خیلی به دلم نشست
جوری زندگی کن ؛ تا فردا وقتی به امروزت فکر می کنی
لبخند رضایت بر لبانت داشته باشی...
تصمیم گرفتم این هفته بیشتر به زندگی خودم سر و سامان بدهم
بعد هم با خیال راحت درس هایم را ادامه بدهم...
حقیقتش حس می کنم خیلی به درس هایم علاقه دارم اما در انتخاب دانشگاه اشتباه کرده ام ؛ اما چاره ای نیست باید بسوزم و بسازم...
راستی ثبت نام کنکور هم شروع شده ، انشاءالله هر کس به آنچه که می خواهد برسد...
گفتی ازباران بسازم دفتری خواهم نوشتاینکه من راتاکجاهامی بری خواهم نوشتچشمهای توخدای حرفهای تازه اندکفرراباواژه های دلبری خواهم نوشت کنج لبهایت بهشتی گم شده رسوای منوقتی لبخندتورامثل پری خواهم نوشتبوسه بامن بوسه است ایینه باتصویرتوعشق دارددرمیانش داوری خواهم نوشتاینکه من مردابم اری خط به خط کهنگیتوبرایم دفترنیلوفری خواهم نوشتدرمیان دستهای کوچم جای تو نیستمن تمامت رابرای دیگری خواهم نوشتموج زیبای نگاهت ناگهان تردیدشدباتودارم حرفه
ی کربلا! ای کعبه ی عشق و امیدمبعد از جدایی ها به دیدارت رسیدم
ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمدمن زینبم کز رنج دوری ها خمیدم
هر روز دیدم کربلای تازه ای راای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم
منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شدجان کَنده ام تا رَخت در این جا کشیدم
از بهر انجام رسالت، زنده ماندمگر زنده ام من، زنده ی هر دم شهیدم
ای کاروان سالار زینب، دیده بگشاتا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم
با آن که با دستت، به قلبم صبر دادیچندان! که در هر جا شهامت آفریدم
امسال نیز، مراسم دست بوسی از مادران بهتر از هر سال دیگر برگزار شد. امسال دیگر مجبور نبودیم بچهها را اجبار کنیم به دست بوسی! بلکه خود بچهها بیقراری میکردند تا اسمشان خوانده شود تا به دست و پای مادرانشان بیفتند! حتما خودشون به عینه دیدهاند که این بوسهها معجزهای میکند وصف ناشدنی!در مراسم افرادی هم بودند که از نعمت مادر محروم شده بودند؛ حس و حال آنها را نمیشود به قلم آورد. ایکاش در مراسم نبودند.پ ن١: دوست عزیزی که مادرت، رخ در نقا
عاشق روزهایی هستم که در حد لالیگا بایکدیگر دعوا می کنیم! اما دست آخر، شب که می شود بازویت را بالشتی می کنم روی سرم و می گویم: باتو قهر هستم، اما حق نداری بالشتم را ازمن بگیری! وتو، بوسه ای روی گونه ام می نشانی و می گویی: آخ که چقدر دلبری می کنی...
تا حالا به لحظه تحویل سال1478 فکر کردید!!! ؟؟
همه بلند میشن، روی همدیگر رو می بوسن ، و فرا رسیدن سال نو رو بهم تبریک میگن و ...
اون وسط یک مهربون از جمع جدا میشه و قاب عکسی را می بوسه و روش دست می کشه و میگه روحت شاد مامان بزرگ، روحت شاد پدر بزرگ !!!
میدونید اون عکس کیه ؟
ادامه مطلب
ای کربلا! ای کعبه ی عشق و امیدمبعد از جدایی ها به دیدارت رسیدم
ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمدمن زینبم کز رنج دوری ها خمیدم
هر روز دیدم کربلای تازه ای راای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم
منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شدجان کَنده ام تا رَخت در این جا کشیدم
از بهر انجام رسالت، زنده ماندمگر زنده ام من، زنده ی هر دم شهیدم
ای کاروان سالار زینب، دیده بگشاتا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم
با آن که با دستت، به قلبم صبر دادیچندان! که در هر جا شهامت آفرید
نام دلنوشته: وهم خیال تو
نویسنده: رضوانه فروزان مهر
پنجره را باز میکنم....نگاهم قفل میشود در نگاهت ... لبخند میزنم ... لبخند میزنی ... انگار هوای زمستان..با هر بخاری که از بین شکاف لبانت بیرون میزند ... گرم تر میشود ... به سرعت از پله ها پایین میپرم. .. یک صدایی در دلم فریاد میزند ... دیگر تحمل ندارم ... درب حیاط را باز میکنم ... و جای خالی ات همراه با سوز سرد زمستان به رخم سیلی میزند ... باز هم من و وهم خیال تو ...
باتشکر از رضوانه ی عزیز بابت نوشتن این دلن
«مراقب باش که برای مردم، نه بند مهم است و نه بندباز؛ بلکه این هیجان بندبازی است که آنها را به بند خویش کشیده است. سقوط تو از بند برایشان، همانقدر جذاب است که بندبازیات. گامهای روی بند را نه به خاطر همهمهی تشویق آنها، که برای لذت خودت بردار تا وقتی پایین افتادی، لبخند همچنان بر لبانت باقی بماند.»
از وبلاگ محمدرضا شعبانعلی
این حرفها بنظرم ازونهاست که باید همیشه کنار دست خودم داشته باشم. درست مثل معنی موفقیت امرسون.
❆ لب های شراب آلود:
هرگز شرابی ننوشیده امکه مست شومهمین لب های پر از مَی توشراب آلود ترین خُم دنیاستبوسه ام برسان.
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
اندازه ی اندوهم ، اندازه ی دفتر نیست
شرح دو جهان خواهش ، در شعر میسر نیستیک چشم پر از اشک و ، چشمِ دگرم خون استوضعیتِ امروزم ، آینده ی مجنون استسر باز نکن ای اشک ، از جاذبه، دوری کنای بغضِ پر از عصیان ، این بار ، صبوری کنمن اشک نخواهم ریخت ، این بغض ، خدا دادیستعادت به خودم دارم ، افسردگیم عادیستپس عشق به حرف آمد ، ساعت دهنش را بستتقویم به دستِ خویش ، بندِ کفنم را بستاو مرده ی کشتن بود ، ابزار فراهم کردحوایِ هزاران سیب ، قصدِ منِ آدم کردلبخند م
درختی کاشته ام که میوه اش شعر است .
به پایش ، عشق می ریزم.
با بوسه شکوفه می دهد .
برگ هایش با لمس نوازش ، تا ابد سبز اند .
به جای آب ، پایش واژه می ریزم .
زیر سایه اش ، چای می نوشم ، شعر میخوانم ، شعر می گویم .
من درختم را قدر عالم دوست می دارم.
#فاطمه_جلائی_زاده
http://t.me/sorna_paradise
دانلود اهنگ چه خبر چه خبر سلامتی سلامتی {ارسلان} بصورت کامل
دانلود اهنگ بزن به سلامتی حالی که داریم دانلود آهنگ سلامتی چشمات ریمیکس
متن اهنگ
به سلامتی اولین سلامت دفعه ی اولی که گفتی میخوامت
به سلامتی خلوت دوتایی به بوسه پشته بوسه تا خود رهایی
به سلامتی این دلی که بردی که به خاطرم یه دنیا حرف خوردی
به سلامتی عمری که شمردی که واسه داشتنه من طاقت آوردی
سلامتیت سلامتی چشمات که منه دیوونه رو دیوونه تر کرد
سلامتیت سلامتی قلبت که به دریا زد و طوفا
ما داغدار بوسه وصلیم...
گر عقل پشت حرف دل، اما نمیگذاشت
تردید پا به خلوت دنیا نمیگذاشت
از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست
میشد گذشت... وسوسه اما نمیگذاشت
این قدر اگر معطل پرسش نمیشدم
شاید قطار عشق مرا جا نمیگذاشت
دنیا مرا فروخت ولی کاش دستکم
چون بردگان مرا به تماشا نمیگذاشت
شاید اگر تو نیز به دریا نمیزدی
هرگز به این جزیره کسی پا نمیگذاشت
گر عقل در جدال جنون، مرد جنگ بود
ما را در این مبارزه تنها نمیگذاشت
ای دل بگو به عقل که دشمن
ایکه درایام پیری دادرَس بودی مرا
شرمسارم چون شهابی بازرَس بودی مرا
رَه ندارم جزبه دامانت به دامانی دگر
فکروعقلم،هم که هوشم،هم هوَس بودی مرا
آمدی درنوجوانی،دربَرم شادآمدی
سربه زیروخنده روی وهم مَلَس بودی مرا
مرحباعشق است،گلبُن ساختی،چون ساختی
آرزویم ، آبرویم، هم نفَس بودی مرا
عشق مایی،عشق مایی،بی ریایی،بی ریا
یادم آیدروزگاری،چون ارَس بودی مرا
لاله گون میشدزمانی آن گلو،بانازها
نازهارا،بانیازی دَرْکْ، بَس بودی مرا
ژاله می ساییدم اندا
گاهی حضورت چه پر رنگ می شود.
آن قدر که در تک تک لحظاتم،وجودت را حس میکنم.
در شادی ام،تو را می بینم خنده بر لب که با آغوش باز، دعوی بوسه ی من بر لبان سرخت میشوی.
در غمم، تسکین و آرامش دهنده می بینمت که دست نوازش بر سرم میکشی و به من میگویی: آه بنده ی من! به من امید داشته باش. من کنارتم!
آنگاه است که من غرقه در خوشحالی و غوطه ور در آرامشم.ممنون بخاطر وجودت خداجون!
شکر ایزد را که دیدم روی تو
یافتم ناگه رهی من سوی تو
چشم گریانم ز گریه کند بود
یافت نور از نرگس جادوی تو
بس بگفتم کو وصال و کو نجاح
برد این کو کو مرا در کوی تو
از لب اقبال و دولت بوسه یافت
این لبان خشک مدحت گوی تو
تیر غم را اسپری مانع نبود
جز زرههایی که دارد موی تو
آسمان جاهی که او شد فرش تو
شیرمردی کو شود آهوی تو
شاد بختی که غم تو قوت او است
پهلوانی کو فتد پهلوی تو
جست و جویی در دلم انداختی
تا ز جست و جو روم در جوی تو
خاک را هایی و هویی کی بدی
گر
پیش از آنکه چشم هایش مرزی برای حضور 'او' پیدا کنند،
آن زمان که 'او' برایش تصویرى بود بافته از کلام و قلم،
هر صبح، خورشید که سر بر می آورد، گویی که او جانی در جانش می دمید.
پرتو گرم 'او' به نقطه نقطه ی وجودش می تابید.
آبی که به سر و رو می زد، باران نرم بوسه های 'او' بود و در مقابل، بوسه ها از چشم لبریزش مى بارید.
پنجره را هم که می گشود، عطر شیرین 'او' پیچیده در خنکای نسیم، می وزید و هوایش را تازه می کرد.
پرنده ها آیینه اش می شدند، به سرودن و پریدن و گ
باد ملایمی لابهلای موهایم میپیچید. خورشید در زمینهٔ نارنجی رنگی آرام آرام پایین میرفت. خیابان شلوغی بود و صدای بوق ماشین ها سرسام آور. اما من آرام بودم، آنقدر آرام که میتوانستم صدای پچ پچ درختهای حاشیهٔ خیابان را بشنوم. با دیدن عکسم توی ویترین مغازه ای به یاد آوردم که چقدر شالگردن و جوراب های بلند راهراهم را دوست دارم. باد کمی شدیدتر در آغوشم کشید. چشم هایم را بستم تا بوسه هایش را بهتر روی پوستم احساس کنم. آنگاه دست هایم را مثل یک
پیش از آنکه چشم هایش مرزی برای حضور 'او' پیدا کنند،
آن زمان که 'او' برایش تصویرى بود بافته از کلام و قلم،
هر صبح، خورشید که سر بر می آورد، گویی که او جانی در جانش می دمید.
پرتو گرم 'او' به نقطه نقطه ی وجودش می تابید.
آبی که به سر و رو می زد، باران نرم بوسه های 'او' بود و در مقابل، بوسه ها از چشم لبریزش مى بارید.
پنجره را هم که می گشود، عطر شیرین 'او' پیچیده در خنکای نسیم، می وزید و هوایش را تازه می کرد.
پرنده ها آیینه اش می شدند، به سرودن و پریدن و گر
بعضی از نوزادان از بدو تولد ضایعه ای روی قسمتی از پیشانی یا پشت گردن دارن که به شکل یک ناحیه ی صورتی رنگه.هیچ مشکل خاصی نداره و در موردش صرفا به والدین اطمینان خاطر میدیم...اسم های مختلفی برای این ضایعه گفتن که یکیش "angel's kiss"هست...شما ببین یک آدم چقدر ذوق و سلیقه داشته که اسم یک ضایعه ی پوستی رو بذاره "بوسه ی فرشته"?
زندگی تو این جا واقعا چه مشکلی داشت که تصمیم گرفتن برن شهر نشینی و آپارتمان و این جور چیزا؟؟؟؟؟
یکی از آرزوهامه که مثلا خونه مون حیاط اینجوری داشته باشه و تو این جور خونه ها زندگی کنم
پ.ن1:(روزجهانی بوسه)
جنگ نرم
یعنی آنکه دو نفر
سر اینکه کدام آن یکی را بیشتر دوست دارد
با بوسه به جان هم بیفتند
رسول ادهمی
پ.ن2:
ما را چه بی گناه گرفتار کرده ای...
#وحشی_بافقی
به اسم وحشی بافقی میخوره حداقل طرف رو گاز گرفته یا چنگ زده باشه بیگناه یکم عجیبه!
صادق هدایت گفت:
نه تنها او را دوست داشتم، بلکه تمام ذرات تنم او را می خواست
***
ذرات تنم تو را خواستند نه برای هم آغوشی
تو را خواستند نه برای بوسه و گرمای تنت
تو را خواستند چون تو روحی
یک پرواز و یک آسمان
تو به وسعت دشت بودی
پر از گل و غنچه
به زیبایی آبی نیلگون خلیج فارس
و به پهنای بیکران دریاها و اقیانوسها
تو فراتر از هرچه هست و خواهد بود
چون خورشیدی درخشان در آسمان تاریک وجودم بودی و خواهی بود
و من برای تو...
چه بودم؟
چه هستم ؟
تو خواهی بود و خواهی
دلنوشته درباره امام رضا علیه السلام
وقتی به حرمت میروم، از دست صیاد روزگار آهو صفت میدوم و خود را به آغوشی میاندازم، مهربانتر از آغوش مادر و از آنجا بوی خدا میآید، بوی علی، بوی زهرا، بوی حسن و بوی سیب و بوی حبیبم حسین؛ که آنجا فرشته صفتی به جسم خالیم روحی تازه بخشد؛ که کوله بار دردهایم را لحظهای بر زمین بگذارم و نفسی تازه کنم.
*****دلنوشته درمورد امام رضا (ع) *****
رضا جان از بچگی با کرمت آشنایم.آن زمانیکه پدر مرا بلند می کرد و روی شان
یاد شیرین خیال عشق تو
می برد بر عالم افسانه ام.
می برد از خود مرا تا بی خودی
گه هوسهای دل دیوانه ام.
نیستم عاشق ز بهر بوسه ای،
عاشقت هستم، چو غمخوار دلم.
بهر من کافیست، داری زنده ام،
تا نکوشی بهر آزار دلم.
این دل من یاد یاری کرده بس،
از جهان غصه ها دورم برد.
این دل من زنده با عشق و هوس
شعر بر لب تا لب گورم برد.
درباره این سایت