بابا تو چند مترمربع باغچهی تو حیاط چند جور درخت کاشته.
امشب با هم یه نهال آلبالو کاشتیم. مراسم جالبی بود. اول باید گودال کند. اندازهی ریشهی نهال. بعد نهال رو از گلدونش جدا میکنی. میذاری تو گودال. خاک میریزی و آب میدی که خاک جدید به قدیم وصل شه. تو همهی این مراحلم باید بگی: "بسمالله" یا حداقل بابا اینطوری میگه. که درخته بگیره.
+ کاش زودتر آینده بیاد. بگذره این روزا. خدایا اندکی نسیان به من بده. اندکی بیحسی.
++ مونگه، حیدو (سین فرستاد گ
تو یکی از قسمت های سریال مینو، وقتی که عراقی ها تقریبا کل شهرو گرفتن و اکثر مردم به خصوص زنها و بچه ها از شهر خارج شدن و فقط تعدادی دکتر و پرستار و زخمی و جوونایی که می تونن مبارزه کنن، موندن؛ زینب هنوز تو شهره و یه جورایی به این رزمنده ها کمک می کنه. تو یه سکانسی به مهدی که همدیگه رو دوست دارن، برمیخوره و یه سکانس عاشقانه و بامزه رقم می خوره :)
- مهدی: شما موندید، وظیفتونو انجام دادید، خدا خیرتون بده. ولی از این به بعد تکلیف به رفتنه.
+ زینب: کی گف
۱) صبح با عجله تو کمد دنبال لباسم میگشتم و پیدا نمیشد، ناچاراً سارافون آبی آسمونیم که خیلی وقت بود دیگه نمیپوشیدم و حتی برام تنگ شده بود رو پوشیدم و رفتم تو حیاط ؛ به محض دیدنم با تعجب میگه "چقدر لاغر شدی دختر!" یه نگاهی به خودم انداختم و تازه یادم اومد که این لباسه برام تنگ شده بود ولی الان نه تنها تنگ نیست کمکم داره گشاد هم میشه! بهم میگه:
_چکار کردی که لاغرتر و سفیدتر شدی؟! _ برای سفید شدن که الان چند روزه همش تو اتاق خوابیدم و کمتر حتی
آنچه از گذشته نسل به نسل در جریان گذر زمان به صورت رفتار های گوناگون در افراد تجلی می یابد، گاهی چنان دگر گون می شود که از آن فقط یک نماد باقی می ماند. هر رفتار ساده ای که از شخصی در اجتماع سر می زند ناشی از انعکاس فرهنگ یا خرده فرهنگ است و گویش و لهجه محلی، خود نیز یکی از نماد هاست. گویش و لهجه گنابادی از نمونه های کهن زبان فارسی است که کمتر دستخوش تغییرات اساسی قرار گرفته است و بسیاری از کلمات به صورت فارسی اصیل تلفظ می شود.آنچنان که دکتر شریعت
درباره این سایت