نتایج جستجو برای عبارت :

سلااام رفقا

سلااام رفقا :)
چخبرا؟ زنده اید؟
خب من آمده ام با یک مطلب فاقد پیوستگی :) 
پس بریم که داشته باشیم ^-^
چند روز پیش مامانم نشسته بودن پستای من و کامنتای شما رو میخوندن تا رسیدن به اون پستی که منو توصیف کرده بودینیادتونه؟
ادامه مطلب
خب اول از همه از همه تون ممنونم بابت این چند وقت که منو تحمل کردید. راستش یه گروه ناشناس هستن که کمر بستن منو از بیان محو کنن . نمی دونم چرا ولی آشنا هستن☹ شاید وب تهیونگ لاور فیلتر بشه اگه فیلتر هم نشه شاید خودم برای رهایی از دست این ناشناسا پاکش کنم.
خیلی خیلی زیاد دوستتون دارم
راستی این وب هیچ گونه ربطی به کی پاپ نداره و فقط یه پاتوقه که من با دوستام در ارتباط باشم..همین❤
یکی دو روز نیستم و امیدوارم تا اون موقع بلایی سر وبم نیاد...حلال کنید و م
خب اول از همه از همه تون ممنونم بابت این چند وقت که منو تحمل کردید. راستش یه گروه ناشناس هستن که کمر بستن منو از بیان محو کنن . نمی دونم چرا ولی آشنا هستن☹ شاید وب تهیونگ لاور فیلتر بشه اگه فیلتر هم نشه شاید خودم برای رهایی از دست این ناشناسا پاکش کنم.
خیلی خیلی زیاد دوستتون دارم
راستی این وب هیچ گونه ربطی به کی پاپ نداره و فقط یه پاتوقه که من با دوستام در ارتباط باشم..همین❤
یکی دو روز نیستم و امیدوارم تا اون موقع بلایی سر وبم نیاد...حلال کنید و م
خب اول از همه از همه تون ممنونم بابت این چند وقت که منو تحمل کردید. راستش یه گروه ناشناس هستن که کمر بستن منو از بیان محو کنن . نمی دونم چرا ولی آشنا هستن☹ آدرس این وب رو الان دارم فقطططط به بهترین رفیقام میدم...کسایی که بهشون کاملا اعتماد دارم و عاشقشونم. شاید وب تهیونگ لاور فیلتر بشه اگه فیلتر هم نشه شاید خودم برای رهایی از دست این ناشناسا پاکش کنم..آدرس وب رو فقط به شما دادم چون یه رازه. شما هم آدرس رو به کسی ندید تا من از هویت این ناشناس ها سر د
سلااام
چوطورین؟ حال و احوال؟ چقدر ساکت شدین باباااا
خاب خاب (بجای خُب خُب) امروز میخوام درباره جمله بسیااار معروفِ "بهت انداختن" صحبت کنم، که گوینده ش هم پدرها هستن غالباً و احتمالا فقطاً (خودم میدونم فقطا نداریم!!!) 
ادامه مطلب
با دلی پر درد شروع کردم به نوشتن
شنیده بودیم یه روزی میگفته رفیق ها برام هم جون میدن و طرفشون مشکل پیش بیاد براش تا اون مشکل حا نشه خواب و خوراک هم برا رفیقاش حروووم بود ...
حالا چی ؟!
حالا هم اینطوریه !؟
الان دوست های آدم اگر برنامه تفریحی ، شادی یا امثال این موضوع داشته باشی یادت میکنن ولی به محض اینکه اینا نباشه و حتی بخوای یه حال و احوال ساده هم بگیری جوابتو نمیدن ...
خوشبحال قدیمی ها که لذت همه چیز رو کشیدن ...
خوشبحال قدیمی ها برا خودشون چه زند
سلااامتا حالا شده شدیدا دلتون بخواد یه چیز را بدست بیارید؟
چه طور فهمیدید اونو میخواین؟
برای به دست آوردنش چه کار میکنید؟











متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
همونجور ک میدونین ی مدته که این وب فعالیتش کم شده...!
خب برای شروع دوبارع ما نیاز داریم که بدونیم کیا هنو با ما هستن...
پس...:
بامراما ی ندا بدن تا هم بشناسیمشون و هم یه. حساب سر انگشتی از کسایی ک هنو فعالن و میتونن تو چالشا شرکت کنن داشته باشیم...!
مرسی رفقا
بسم رب الشهداء
یارفیق من لارفیق له
سال گذشته بود که روز17خرداد میان بهت رفقا خبری دست به دست شد
که دیروز جواد تو سوریه استان حما روتپه های شیخ هلال ازروی زمین پرکشید ورفت
صبح روز 17خرداد حدود ساعت هفت ونیم بود که تلفنی از تهران بهم زده شد 
و منِ خواب و بیداری تلفن را جواب دادم که خیلی بااحتیاط بهم گفتند که
 رفیقت دیشب توعملیات آزاد سازی شاهدهای 9و10 توروستای شیخ هلال به شهادت رسیده
زانوهام سست شد، ناخودآگاه نشستم زمین وسرم راگرفتم، 
سعی میکردم
ما رسیدیم تهرااان. واااااااااای خدا نمیدونی چقدر دلم تنگ شده بود. راستش خودمم نمیدونستم دلم برای مامان و بابا برای خونه برای اتاقم برای شهر همه چی یه ذره شده بود. دلم نمیخواد دیگه برگردم شمال راستش. اینجا خونست. چقدر خوبه که دارمش. بگذریم. مامان داره غذای خوشمزه درست میکنه اینقدر هوس کرده بودم که نگو. شنیسل یکی از غذاهایی که دوست دارم خب مامانم مثل بقیه درست نمیکنه خیلی خوشمزه میشه جات حسابی خالی. حالا الان زمان رفته رو دور تند. چشم بزنم رو هم
 
رفقا یادتون نره "رشد" یک فرایند جمعیه. شما تک نفره نمیتونید رشد کنید. پس تا میتونید تلاش کنید دیگران آگاه شن. رشد تک نفره تقریبا تاثیری روی زندگی شما نداره چون همچنان اصطکاک و تنش رو با دیگران دارید. رشد جمعی هست که ارامش میاره برامون...
 
 
فکر کنم افسردگی مزمن گرفتم
خیییلی گریه کردم این چند وقت
روحیه ام اصلا برای وب نویسی مناسب نیست
شاید برگشتن به همون راضیه ی بدون وبلاگ گزینه ی خوبی باشه
همه تون رو دوست دارم رفقا
هیچ وقت فراموشتون نمی کنم
ممنون که کنارم بودید
و احتمالا خداحافظ
❤❤❤
سلام رفقا من بعد مدت ها دلم هوای وبلاگ نویسی کرد و اومدم دیدم اینجا هنوز وبلاگم فعاله از این به بعد اینجا با هم  هستیم سعی میکنم هر روز پست بزارم.....
حتما بهم حرفاتون رو بفرستید دوست دارید تو وبلاگ چی بنویسیم منتظر نظراتتون هستم....
عمیقا دلتنگ دوران وبلاگ نویسی هستم که منتظر پست جدید رفقا بودیم و در انتظار کامنت جدید، صفحه ی مدیریت را رفرش می کردیم. حالا که اینجا سوت و کور تر از همیشه شده در کانال تلگرامم می نویسم. باشد که دلتنگی وبلاگ را برایم قدری التیام ببخشاید.
@kanoomemoaven
حاجی بندر سیبیلای کلفت داره و همیشه یه تسبی تو دستش حتی زمونی که با تاکسیش موسافر جابجا میکنه البته موقع کار و رانندگی کردن آرومه ها ولی امون از وقتی پیش رفقا بره حاجی اهل مسجد نی ولی اونایی که نماز میخونن و به دین و پیغمبر احترام میزارن و دوست داره هر از گاهی هم دو رکعت نماز توبه میخونه ولی اصلا اهل مشروب نی انگار از مشروب میترسه و خوب کم پیش میاد دست رفقاش ببینه او دلش مثل ماهی تو دریا کوچیکه و زود گریه ش میگیره فقط ماه رمضون و محرم نمازاشو ک
#تکنیک_هاے_ترک_گناھ 
 ترس های بعد از توبه:
سلاااممیخوام راجع به چیزی صحبت کنم که واس خودم و خلیلیای دیگ پیش اومده(شاید برای شماهم اتفاق بیفتد)
پس میخوام وقت بزاری و بخونی
اونم یه سری فکر و خیالاییه که مثل خوره بعد توبه میفته به جون آدم و ترس برانگیزه.⚠️
مثلا ادمی که تا دیروز پی هوسرانی و شهوترانی بود خیلی چیزا واسش مهم نبود...[چون چیزی از زندگی نمیفهمید]
اما وقتی از غفلت که بیرون میاد تازه میفهمه ای بابا چقد مسیرو کج رفته...❌
✅✌️بعد دیگه شروع
سلااام سلااام من اومدممم
یه چند ماهی که هندزفریم خراب شده بود احساس میکردم خیلی بدبختم و یه چیزی کمه تو زندگیم و اینا حالا که خریدم افتاده یه گوشه -_- حکایت خیلی چیزاس تو زندگیمون !
بگذریم ، این روزا دارم انیمه فروت بسکت رو میبینم و برای دومین بار بهم ثابت شد که انیمه های قدیمی هم میتونن جذاب باشن :دی وقت تمومش کردم یه پست راجعش میذارم. این روزا که بیکارم کلی بازی دانلود میکنم که خیلیاشو هنوز بازی نکردم :/ یکی از بازیایی که برام جالب بودن بازی ت
سلام رفقا
عیدتون مبارک
 وقتی سال داره تحویل میشه
گاهی فقط به یه چیز فکر می کنید یا فقط به یک شخص یا...
اینا از ته قلبم میگم 
ان شا... تو این سال به هر ارزویی که تهش پشیمونی نباشه برسید و ایام به کامتون باشه.
البته یکمم خودمونو جمع کنیم و قضاوت نکنیم،دروغ نگیم ،حق الناس نکنیم...
خیلی کلیشه ای هست ولی متاسفانه کیه که عمل کنه

برا من حقیر هم دعا کنید
شب بخیر
 
✅کلاغی که مامور خدا بود.
آقای شیخ حسین انصاریان می‌فرمود: 
یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوهدوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن، سفره ناهار چیده شد.ماست، سبزی، نوشابه، نون دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشتی رو بیارن که...یه کلاغی از راه رسید رو سر این دیگ و یه فضله‌ای انداخت تو دیگ آبگوشتی!دل همه رو برد حالا هر که دلش میشه بخوره
گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مارخیلی بهمون سخت گذشتتو کوه، گشنههمه ماست و سبزی خوردیمکسی هم نوشابه نخورد
خی
رفقا... داشت یادمون میرفت امروز شهادت #شهید_ابراهیم_هادی✨ #رفیق_شهید_شهیدت_میکنه درست مثل رفاقت #شهید_ذوالفقاری با این شهید بزرگوار و اینگونه شد که #محمدهادی در ابراهیم_هادی حل شد! #محمد_ابراهیم_هادی_ذوالفقاری @ShahidMohammadHadizolfaghari  
روبرور گنبد توی صحن گوهرشاد یکی از رفقا روضه وداع می خوند که یکهو یه نفر گفت: انا بقیت الله فی ارضه...
و دوبار تکرار کرد
خواستم بهش بگم حاجی اشتباه میزنی اینجا مشهده نه مکه دلم به حال بچه سوخت و گریشون رو به خنده تبدیل نکردم.
پی نوشت:
شما هم اگه خواستید ظهور کنید یادتون باشه باید برید مکه اولش هم به جای رب اشرح لی صدری باید بگید الا یا اهل العالم
امشب دلم گرفته بود و بدجور برای حرم حضرت معصومه (س) تنگ شده بود. من از وقتی که خودم را شناختم در قم بودم و نمکگیر سفره خانم حضرت معصومه (س). اما الآن یک ماه است که به سوریه آمده ام و همسایه حضرت زینب (س). خدا را صد هزار مرتبه شکر. زیارت حضرت زینب(س) آن هم بعد از این سالهای غربت که حرامزاده های داعشی به صد متری حرم رسیده بودند و مناره های حرم را نشانه گرفته بودند، آرزوی خیلی هاست. چی از این بهتر که حضرت زینب (س) دعوتت کرده باشد و یکی دو ماه همسایه و زائر
 یه بار با رفقا رفتیم پیتزا بخوریم 
دیدین تو این منو ها میزنن پیتزای قارچ و گوشت بعد پایین تر میزنن پیتزای قارچ و گوشت ویژه ... پیتزای گوشت و ذرت پایین تر پیتزای گوشت و ذرت ویژه دیگه همینجور پیتزای کوفت و پیتزای کوفت ویژه 
که البته فرقشون به همون لغت ویژه ختم نمیشه بلکه به صفرای جلوی قیمت مربوط میشه 
من سفارشمو به دوستام گفتم رفتم بالا در بهترین ویو لب پنجره که البته از اونجا فقط کار خرابی کفترا رو پل گاز و میشد تماشا کرد :/
اقا بعد کلی معطلی پی
خب سلااام.یه خبر خیلی خووووب دارمم.باکلی
زحمت و یدبختی تونستم خانوادمو راضی کنم تا پکیج اموزش 
ادوبی پریمیر رو سفارش بدم و فردا دومین جلسه 
هست و خیلی خوووشحالممم...مطمنم تواین کار موفق میشم
راستی کار پیدانکردم اما ی چیز خنده دار
کلاس خیاطی میرم
البته به عنوان شاگردی که کلا خیلی خوبه همه چی دارم 
یاد میگیرم و ایننننکهههه
امروز اولین روزم بودد خیلی خوببب بودد
بععععدددد اینکههه امروز اولین سوتی رو دادم با یه در دیگه اشتباه گرفتم
بعد نزدیک بو
سلااام ، فاطمه هستم :) نویسنده جدید
امروز با یه پست از جویی اومدم ، نمیدونم میشناسینش یا نه! ولی خداوکیلی همه کلیپاش راسته
تو این ویدیو هم انواع خندیدن رو نشون میده یعنی ته خندس
ببین دلت شاد شه

مرورگر شما از Player ساپورت نمی کند
خورشید می گه مثل همیم، می گم سرورتم، می گه خاک زیر پامی، بعد با هم به این نتیجه می رسیم که موضوع تز دکتری م بررسی تعارف در گویش مردم اصفهان و مشهد باشه، به این صورت که نویسنده "میم ِ شما" باشه با همکاری چاکر مخصوصش ف. س. (مخفف اسم خورشید)!
بعد اونقدر می خندیم که احتیاجی به خدافظی نیست.
 
+ با سه تا دوست جدید، رفتیم کلی خوش گذروندیم و تو تهران چرخیدیم، به خاطرشون خورشید رو پیچوندم! کلی پول خرج کردم و هیچی هم برای امتحان فردا نخوندم...
سلااام به همه
من برگشتم
خب یه مدت نبودم به هزاران دلیل موجه که داشتم
این مدت که نبودم دوستای واقعیم رو شناختم و ازشون ممنونم که کنارم موندن
و کسایی که ادعای دوستی داشتن رو هم شناختم و ازشون ممنونم که من رو قوی تر کردن
این وب مختص کی پاپ نیست ولی شاید پست کی پاپی داشته باشیم ^^
فایتینگ :)
و اینم بگم که راضیه ی فعلی با راضیه ی قبلی خیلی فرق داره
خییییییلی
یاد گرفتم با آدما همونجوری که لیاقتشونه رفتار کنم
پس از تغییرات من متعجب نشین ^^
آزاد شدم خوشحالم ننه...
ایشاالله آزادی همه...
سرانجام در نیمه های یک روز گرم تابستامی آخرین امتحان خــــــر رو دادم و تمام شد رفت:))
این ترم به خاطر فوت برادرم میان ترم ندادم کلا ولی بدون میان ترم همه رو پاس کردم تا اینجا فقط یه زبان تخصصی منو نگران کرده:(
اونم حله ان شاالله.
روانشناسی ۴۰۰ صفحه ای رو بدون نمره استاد ۱۶ شدم برگای رفقا ریخت:))
بقیه با ۸نمره میان ترم به زور ۱۵ شدن:))
به نام خداوند پروانه های رنگارنگ
سلااام عزیزای دلم امیدوارم خدا بهترین ها رو نصیبتون کنه. ❣️  
من هر روز از یه قضیه هایی حرص میخورم و ناراحت میشم. تا اینکه یه سخنرانی گوش دادم. این سخنرانی به قدرررررررری جذابه که نمیتونم حد جذابیت براش مشخص کنم. تو این ویدیو آقای نقویان فکر کنم صحبت میکنند و میگن چقدرررررر حرص چیزایی که نداریم رو میخوریم؟ حالا این حرصایی که میخوریم 10 سال دیگه همین اولویت رو تو زندگی ما دارند؟ جایگاه این ناراحتی ها تو زندگی
سلام علیکم
طاعاتتون قبول...
روز اول ماه، ساعت 9 صبح، یکی از رفقا تماس گرفت و گفت: "فلانی طاعاتت قبول..."
گفتم: "آخه هنوز که به جائی نخورده که طاعاتم قبول باشه(لبخند)"
بعد دیدم نفر دوم اومد و گفت: "میگم انگار ماه رمضون افتاد تو سرازیری!...تا عید چیزی نمونده(لبخند)"
خدایا ما در پناه خودت بگیر تا کچل نشدیم از دست اینا(لبخند)
ادامه مطلب
احتمالا از تاثیرات زیاد درس خوندنه این پست ولی یه نکته علمی میگم و فضا رو پوکر ترک میکنم:)اونایی که ورزش حرفه ای میکنن از جمله دوندگان حرفه ای بیشتر در معرض استئوآرتریت زانو و هیپ قرار دارن:)خلاصه بگم که کاش زودتر بقول سیستول مضرات ۷:۳۰مورنیگ و کلاس و خلاصه این چیزارم کشف کنن :) جدا واسه سلامتی ضرر داره شدید:)پ.نون:دوستم کادوی تولد یه قاب بهم از عکسمون ک فقط من توش بد افتادم-_-از این رفقا خلاصه:)
بسم الله الرحمن الرحیم
(شهید ابراهیم هادی)
با ابراهیم و چند تا از بچه ها رفیق بودیم. جوری که خیلی از وقتمان
را با هم می گذراندیم. از میان ما رفقا فقط ابراهیم هادی بود که 
سر کار می رفت. یک هفته ما را به یک چلو کباب دعوت کرد.
ادامه مطلب
سلام سلام من اومدم برید کنار جیگری نشین :)
صبح بخیر رفقا 
خوبین خوشین ؟
من از دیشب تا همین دقایق پیش در حال پرواز بودم 
اون هم تو آسمون شب   من بین تمام ستاره ها و کهکشان ها در حال پرواز :) 
خدایا ممنون ازین هدیه ی قشنگت ،آخه تو خواب یصدایی میگفت این هدیه ی خداست برای تو
 
خدا جونم ممنونتم، عاشقتم ❤
 
#پست موقت 
 
 
 
سلااام چطورید دوستان؟ 
من که در وضع تاسف باری به سر می‌برم -_- ساعت خوابم کاملا بهم ریخته و شبا بیدارم و روزا خوابم :| البته امروز سعی کردم کمتر بخوابم که امشب زود خوابم بگیره .
تعطیلات به مسخره ترین شکل ممکن میگذره ، زبان نخوندم هیچ کار مفیدی انجام ندادم عملا ! همه ی اکانتای توییترم رو دی اکتیو کردم و برنامشو پاک کردم از بس که حرص میخوردم سر پستا . برنامه ی vent رو دوباره نصب کردم. کاش زودتر بگذره فقط که من برم دانشگاه حداقل به هوای اون از خونه بیر
هر کدوم از اعضای خانواده رفتن مسافرتِ تابستونی واسه خودشون و این وسط من موندم و حوضم ...
+ اینکه منو نبردن به خاطر این بود که با رفقاشون رفته بودن :)
   خدا بده ازین رفقا :)
  رفقای ما اینطورین که فقط میان سرت غر میزنن چرا نیستی و بعدم بات قر میکنن
  هیچ وقت نمیگن کجایی :)
  بیخیال بابا انتظاری نی :)
  هه حتی دیگه حوصله غر زدن هم ندارم :)
+ یاد اون روز افتادم که داشتم "سین" رو سرزنش میکردم که چرا از آدمای دور و برت انتظار داری ! به همون درد دچار شدم !
باید
امشب داشتم از نمایشگاه برمیگشتم به همراه همسر 
طبق عادت که همیشه ماشین بغلی ها رو نگاه میکنم، یهو دیدم چهره راننده ماشین بغلی چه اشناس!!!! 
عهههههه خودشههه؟؟؟ نهههههه؟؟؟
دوست دوره دانشجویی م بود! هم اتاقی 4 سال دوره کارشناسی و یکی از دوستای صمیمی و قدیمی که دقیقا 3 سال بود ندیده بودمش!!! 
هر چی دست تکون دادم متوجه نشد! ترافیک بود و ما اروم موازی باهاش حرکت میکردیم سریع موبایل دراوردم ازش فیلم گرفتم رسیدیم پشت چراغ قرمز و هر دو مون کنار هم وایسا
دیگران وقتی در پرتو اسلام کوششی و جنبشی در راه اقامه حق و عدل تحقق نیافتند، نه تنها آنها سراغ ما و اسلام ما نمی آیند، بلکه مردم خود ما هم سراغ جایی می روند که می تواند ادعا کند در راه اقامه عدل قدمهای تحقق یافته مؤثرِ مثمرِ ثمر برداشته است. بیخود هم رفقا نیایید دور هم بنشینید که چه کنیم که جوانانمان منحرف نشوند. جوان با همان فطرت و بینش فطری اش خواستار عدل است.
رانت؛ درآمدی است که بدون تلاش به دست آمده باشد که اغلب ممکن است از طریق ارتباطات خاص با مراکز قدرت و تصمیم‌گیری در نظام‌ها و ساختارهای حکومتی به ویژه در عصر حاضر که سیستم‌های سیاسی نقش پررنگی در اقتصاد بازی می‌کنند، ایجاد شود. این یعنی، رانت نوعی انحراف از اصول سرمایه‌داری است.
اما رانت معمولاً به کسانی تعلق می‌گیرد که به هر دلیل به مراکز قدرت و ساختارهای تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی نزدیک باشند. آن‌سو، اقتصاد رانتی و رفاقتی در دل خود نوع
به سلااام دوستان وبلاگى گرام ! خوبین و خوشین و این حرفا ؟: 
اقو ما که مدرسه تعطیل شد هى استراحت تو استراحت شد و نتیجشم این شد که الان دارم بیشتر از دوازده ساعتم میخونم و نمیرسم به تکلیفا :/ به جهنم اصن :/ 
خیلى ذوق کردم دیدم نتایجتونو خلاصه که تبریکات فراوان و این حرفا 
اقا به شدت دوباره به یارى ابیتان نیازمندم ! اى کسانى که الان دیگه اول مهر مجبور نیستین این فرم هاى مسخره ى دوست داشتنى رو تحمل کنید یا بهتره بگم دیگه مدرسه نمیرید پاشید بیاید بگی
سلام رفقا!! 
ممکنه قالب شما به صورت اتوماتیک به تصاویر شاخص پیوند الصاق نکنه. با ترفندی که امروز به شما میگیم، می تونید به سادگی لینکها رو به داخل سایتتون اضافه کنید و عملا در سایت خودتون تصاویر رو لینکدار کنید و لینک سازی خوبی در سایت انجام بدید. 
ادامه مطلب
 
رفقا سلام 
عصر جمعه تون بخیر و شادی  :)
اومدم که بگم الوعده وفا میخوام ترانه رو بزارم واستون البته اگر همگی دوست داشتین ؟؟
قبلتر ها پستی با عنوان نوار کاست های قدیمی آماده کرده بودم ولی منتشر نکردم 
الان واگذار میکنم به خودتون اگر علاقه دارید هر جمعه یه ترانه رو پست کنم ؟  لطفا بهم بگین . :)
 
 
#موقت
رفقا سلام. امروز می خوام یه افزونه کاربردی رو بهتون معرفی کنم.
 
یکی از مشکلاتی که سایتهای وردپرسی دارند اینه که هیچ بکاپی رو به صورت اتوماتیک به شما نمیدن و شما باید خودتون به صورت مداوم برای حفظ اطلاعاتتون یا از دیتابیس بکاپ بگیرید یا به هاستینگتون بگین تا براتون بکاپ بگیره.
اگه کسی با این داستان درگیر شده باشه میدونه هر کدوم داستانی داره برای خودش. امروز میخوایم یه افزونه رو بشناسیم که این مشکلات رو بتون حل کنه.
ادامه مطلب
یا دائِمَ الفَضلِ عَلَی البَریَّه
یا باسِطَ الیَدَینِ بِالعَطیَّه
یا صاحِبَ المَواهِبِ السَّنیَّه
صلِّ عَلی محمّدِِ و آلهِ خَیرِ الوَری سَجیَّه
وَ اغفِرلَنا یا ذَالعُلی فی هذِهِ العَشیَّه

+از اعمال امشب اینه که ده بار این ذکر شریف رو بخونیم ^_^ (معنیشم اگه متوجه نشدید و دوست داشتید خودتون سرچ کنید دیگه خدا خیرتون بده)
عید تون مبارک رفقا. این عید واقعاً "عیدمونه" و هرکس به اندازه‌ای که مجاهدت کرده از این عید بهره خواهد برد. ان‌شالله که خدا
سلام رفقا!
امروز یه ترفند دیگه از وردپرس داریم که مطمئنم برای خیلی ها سوال بوده مخصوصا اگه سایتی رو برای یه مشتری میخوای بسازی و دوست داری لینک خودت رو داخل سایت جای بدی یا اینکه میخوای لینک خودت رو داخل سایت برای پشتیبانی اضافه کنی .
بریم ببینیم چطوری می تونیم این لینک رو ایجاد کنیم.
ادامه مطلب
 
شاید که سفره های پر از نان برای بعد 
در خانه فقر آمده ، ایمان برای بعد
 
یک روز دوست پشت در خانه اش نوشت 
ما خسته ایم ، دیدن مهمان برای بعد 
 
یک کوچه در کنار من کودکی بکش 
تصویر مرد پیر خیابان برای بعد
 
جا مانده است دفتر فریاد در حیاط 
فرصت دهید ، بارش باران برای بعد 
 
هرگز کسی ندید که یخ زد نگاهمان 
هرگز کسی نگفت زمستان برای بعد
 
پرواز ، این همیشه ترین ، پیش روی ماست
یک عمر پشت میله های زندان برای بعد
 
شاید برای بعد ، کسی از تبار من 
بهتر ب
سلام رفقا!! با یه آموزش امنیتی واسه وردپرس با شما هستم.
خب یکی از مواردی که هکرها می تونند با استفاده از اون خیلی راحت ایرادات سایت وردپرسی شما رو متوجه بشند و از طریق اون نفوذ کنند به سایتتون نسخه مورد استفاده وردپرس در سایت شماست.
چون می تونند متوجه بشند که از کدوم نسخه با چه مشکلاتی استفاده می کنید.
خب بریم سراغ این ترفند که چطور باید این کار رو انجام بدید.
ادامه مطلب
سلام رفقا، امروز با یه آموزش باحال برای ساختن دکمه های شیک و جذاب با کد css با شما هستیم.
خیلی قبلترها که تازه طراحی وب باب شده بود ملت برای اینکه یه دکمه داخل سایتشون داشته باشند دست به دامن فتوشاپ می شدند و یه دکمه درست میکردند عکس می ساختند و می اوردند داخل سایتشون قرار میدادند.
اما خوب به مرور دیگه اینقد این آیتم ها داخل سایت ها زیاد میشد که کلا با اینترنت اون موقع سایته دو ساعت طول می کشید بالا بیاد و دیده بشه.
ادامه مطلب
من ، چند نفر از اقوام و رفقا به بهشت زهرا برای زیارت اهل قبور و شهدا رفته بودیم. از اموات و کسانی که برای زندگی ما کشته شده بودند یاد کردیم ، در محوطه گشتیم و چرخ زدیم ، خیلی خوش گذشت، به لطفِ شهدایِ عزیزِ امنیتِ کشورمان حس و حال خوبی داشتیم. یک بسته شکلات برای خیرات خریدم. تقریبا آخرای بسته بود. رسیدم به جوانی زیبا با ریش و موی قهوه ای
ادامه مطلب
یه روزی روزگاری ساااالها پیش ما یه دوست شهید انتخاب کردیم!اینم لیــــــنک لحظه خداحافظی یه کری هم خوندیم که آقای سردار مهدی خان خودت صدا کن بیام....
یک سال گذشت و من اتفاقی برای پایگاهش فعالیت کردم بدون اینکه بدونم و بعد متوجه شدم! فهمیدم صدام کرده چون اصلا یادش نبودم بعد از اون خداحافظی تو این یک سال.
حالا چند روزه فهمیدم دختر عموی ایشون همکار بندست و دخترِ دخترعموشون شاگرد بنده!من اصلا از فامیلی همکارم متوجه نشده بودم که فائزه جون دوست جونی
اول از همه سلامحال دلتون خوبه؟
دوم اینکه: حلول ماه مبارک رمضان مبارکتون باشه رفقا❤ التماس دعا((:
سوم هم لطفا این پست رو بخونید(:
خب من تصمیم گرفتم این روزها که وقت کافی برای خوندن یک کتاب خوب رو ندارم...ولی هنوز وبلاگ ها رو میخونم... یک سری وبلاگ که نیازمند حمایت شما رفقای خوبه ویا با دیدنشون عشق کردم  رو در قالب پیوند و با نام ⚠️از وبلاگ ها حمایت کنیم⚠️ توی وبلاگ قرار بدم و
ازتون دو تا درخواست دارم:
1.هر چند وقت یک بار به این قسمت وبلاگ سر بزنی
بسم الله...
سلام رفقا !
خواستم شروع مطلبم را از خاطره ای شروع کنم یکی از خاطرات خوبی که در جوار سیده زینب سلام الله داشتم اما وقوع یک اتفاق ناگوار تمام شیرازه ذهنم را برد سمت شهادت یک مرد آسمانی یک ژنرال بزرگ که در باورم نمی گنجد اینقدر در دلها نفوذ داشت و این نیست جز ارتباط انسان با خدای خود و اهل بیت او و قران...
قرآن...
تسلیت عرض میکنم خدمت همه عزیزان فراغ این مرد بزرگ را و تبریک به خودشان برای رسیدن به آرزوی دیرینه اشان و برای اینکه خداوند پاکی
بررسی بازی Red Dead Redemption 2از رخت‌خواب نه چندان راحتم بلند شدم، لباس‌هایم را به تن کردم و پس از اینکه ریش‌هایم را تیغ زدم به راه افتادم. در این بین چند نفر از رفقا را نیز دیدم و حال و احوالی با آن‌ها داشتم. سپس اسبم را زین کردم، به رویش پریدم، او را مهمیز زدم  و این شروعی برای روز پرماجرایم در غرب وحشی بود. روزی که نمی‌دانستم قرار است چه اتفاقات عجیب و غریبی در ادامه آن رخ دهد. حالا من «آرتور مورگان» بودم و دیگر قبول اینکه «Red Dead Redemption 2» چیزی بیشت
داشتم فکر می‌کردم که احتمالا چند وقت پیش ترامپ و رفقا نشسته بودند کاخ سفید در این اندیشه که ما همه چیز را تحریم کردیم جواب نداد دیگر چه را تحریم کنیم که این‌ها پاره بشوند؟ یکی ایده داده که اینترنت را تحریم کنید تمام بشود برود، بعد همه ذوق زده شروع به فراهم کردن مقدمات تحریم اینترنت کردند و دو دل از ارزیابی فایده هزینه و .... که یک هو دیدند یا شِت مقدس! این‌ها خودشان اینترنت را قطع کردند!
 
پ.ن: در کتاب فلسفه شوخی می‌گفت که تراژدی و کُمدی برادر
دیروز برای اینکه وقتم کمتر تلف بشه بلیط اتوبوس گرفتم و برگشتم ولی خب وقتم زیاد تلف شد.
امروز ظهر یکی از رفقا سوییچش رو داد بهم که برم دانشگاه. از این جهت که نمیخواستم پول تاکسی بدم خیلی خوشحال بودم ولی خب مساله به اینجا ختم نشد . چون تو بوفه دانشگاه مجبور شدم که ناهارش رو هم حساب کنم . تازه یکی دو هفته س برا کمتر شدن هزینه ، نوشابه رو از برنامه م حذف کردم ولی امروز نوشابه دوستم رو هم حساب کردم در عین حالی که خودم نوشابه نخوردم. 
غروب که داشتیم برم
سلام
اگه فقط یک بار در پیاده روی اربعین شرکت کنید و اون شور شوق و عظمت را ببینید هر سال لحظه شماری میکنید که اربعین کی میرسه ؟
بگذرم 
طعم شیرینش رو چشیدم ولی الان دو ساله که قسمت نمیشه ...
 
و من میمونمو حسرت و دلتنگی این ایام ...
 
کجای کارم میلنگه رو نمیدونم که چرا قسمتم نمیشه؟
 
چرا صاف تو همچین ایامی همیشه کارام قفل میشه و کارای زیادی میریزه سرم
 
خوبه که ادم مشغول به کار باشه(خصوصا تو این وضعیت اسفناک)ولی خوب دل اینهارو سرش نمیشه
 
رفقا هر کد
سلام رفقا! با یه ترفند دیگه از وردپرس با شما هستیم.
 
یکی از تقاضاهای که مشتری ها معمولا دارند اینه که دوست دارند لگو داشبورد رو تغییر بدند. مخصوصا سایتهای که برای آموزشگاه ها استفاده میشه و یه پنل رو میخوان به دانش آموزاشون بدند. برای انجام اینکار چند روش هست ولی امروز یه روش ساده و سریع رو بهتون میگم.
برای انجام این کار کافیه به فایل functions.php قالبتون وارد بشید و کد زیر رو در انتهای کدهای فایل functions.php وارد کنید.
ادامه مطلب
سلام  رفقا
 
داشتم فکر می کردم روز آخر سال یه مطلبی بنویسم که هم به کار دنیاتون بیاد هم آخرتتون و هم به کار آقایون بیاد هم خانوما و چه چیزی بهتر از ریشه ها ...
همه چی از ریشه شروع میشه آخرشم  بخودش ختم میشه....
واسه مطلبم دسته بندی خاصی ندارم هم می تونم بگم دینی ، هم می تونم بگم پزشکی هم می تونم بگم اخلاقی هم می تونم بگم اجتماعی هم می تونم بگم فلسفی هم می تونم بگم علمی هم می تونم بگم فرهنگی...ریشه ها شامل همه چیز میشند...
ادامه مطلب
ادامه مطلب
داستان بازی: 
 
بازی در سال 1990 شروع می شود.کارل جانسون که شخصییت اصلی بازی ونام اختصاریش CJمی باشد پس از پنج سال دور بودن از لوس سانتوس به زادگاهش بر می گرددجایی که مادرش قربانی یک باند خشونت و تبهکار شده است.او آمده تا به کمک دوستانش این باند را شناسایی و انتقام مادرش را بگیرد.او پس از ورود به شهر توسط پلیس دستگیر می شود و پول هایش را می گیرند و در شهر رهایش می کنند.او پس از ورورد به خانه مورد استقبال برادر و خواهر و دوستانش قرار می گیرد.اینک بای
سلام رفقا!! امیدوارم به دور از کرونا سالم و سلامت باشید.
 
امروز یه مطلب جالب آموزشی برای شما داریم و اون هم نحوه اضافه کردن ویجت (Widget) به وردپرس هست.
 
ویجت(Widget) چیه؟
 
ابزارک‌ها یا همون ویجت‌ها باکس های کوچیک هست که داخل قالب‌های وردپرس می‌تونید اونها را در بخش‌های مختلفی از سایت قرار بدید و اطلاعات اختصاص در آنها نمایش دهید. مثلا می‌تونید اطلاعات هواشناسی یا تعداد بازدیدهای سایت رو در بخش‌های مختلفی از سایت نمایش بدید.
ادامه مطلب
قطعا سال 98 از هر نظر برای من سال سخت، پُر تلاش، پُر استرس و البته سرشار از روزهای خوبِ خود ساخته خواهد بود. همه سعی ام رو میکنم که بهترینِ خودم باشم، که از خودم راضی باشم و یک همچین روزی بیام و بگم که من از پس همه چیز براومدم ! یوهووو ... !
سال خوبی داشته باشید رفقا، پُر از روزهای خوب و حس های خوب :)
توی کلام قبلی در باب قلم روی ضامن ، رفقا پیشنهاد دادن از دلیل ننوشتن بنویسم !
 
اگر از من دلیل بپرسید می‌گویم : احساس ... درگیرشدن در موضوع! 
چون لزوما دانستن برای نوشتن کافی نیست؛ باید یک حس نسبت به موضوع پیدا کنی و حس و استدلالت را دوات قلمت بریزی !
اصلا همین که گفتم عجیب ... ریشه عجیب ، عُجب است و خودپسندی !  آدمیزاد را به خود گرفتار میکند و ریشه احساس کم رمق می‌شود.
 
اما ...
ادامه مطلب
** این مطالب مربوط به اسفند 97 هست ولی اون موقع نتونستم بیام بنویسم. الان می نویسم (4فروردین 98)

از تعطیلات بین دو ترم که یعنی اول بهمن تا 12 بهمن که اومده بودم خونه ، احتمال می دادم با رفتنم به اردوجهادی خانواده مخالفت کنند! چرا؟! خلاصه بگم چون دیگه ترم قبل دو تا درس رو افتادم پدرم گفتند دیگه عید خبری از اردو جهادی و اینا نیست! منم گفتم افتادنم به خاطر این اردوها و کارها و فعالیت ها نیست ...
واقعا هم به خاطر این ها فعالیت ها تو هیئت و بسیج و کارهای فره
 
 
سلااام .اووومدم ، اومدم بعد مدت ها . درست شش ساعت مونده ب تحویل سال نو . سال ۹۹
همین شش ساعتم زیاده و همگی دوس داریم شر این روزها تموم شه .... 
کرونا لعنتی ، حس مزخرف این روزها ...
نزدیک بودن دوران ماهیانم ، کرونا و همچنان بد غذایی ترنم باعث شده 
خیلی فشار و‌سنگینی و استرس این روزها واسم غیر قابل تحمل  باشه 
ولی خب ب قول دکتر چاوشی ک میگه یاد بگیرین با درد و‌رنجی ک میکشید بزرگ شییید .هیچ چیز مثل شرایط سخت و طاقت فرسا ظرفیت روانی ادم هارو بالا نم
به نام خدا
سلام خدمت همه رفقا
آقایون لطفا طبق اولویت‌های زیر برای دریافت دفترچه‌های برنامه‌ریزی به برنا حسن لاریجانی یا بنده مراجعه نمایید. در صورتیکه نیازی به این دفترچه هم ندارید لطفا حتما بیاید و بگید که نمیخواهیم.
ممنونم
راستی، گرفتن این دفترچه اجباری نیست اما شاید در صحبت‌های انفرادی‌مون بهمون کمک کنه.
اولویت های روز سه شنبه نیز مشخص شدند.
ادامه مطلب
یا کاشف الکروب

سلااام :))
بچه ها. من این کتاب و که میدیدم یهو مشهور شد و اینها، همش فکر میکردم ازون کتاب های کلیشه ای روانشناسی و انگیزشیه
از اون ها که دائم میگه رمز موفقیت شما چیست!؟ بلهههه. همین که فکر کنید به هدفتان موفقید
ولییی، اینطور نبود
اولین کتابی که از کتابخونه همگانی طاقچه دانلود کردم و خوندم، همین کتاب بود.
اول تصمیم داشتم فقط شروع کنم و اگه خوشم نیومد ادامه ندم.
اما واقعا عالی بود.
یه نکته ای که وجود داره اینه که نویسنده توی مقدمه 
بعد از چند هفته اصرار من، همسر بعد از چکاپ دستمان را میگیرد و با هزار بدبختیِ ترافیک و جای پارک و دوندگی و وای دیر میشه، میرسیم به سانس ساعت ده و ۵۰ دقیقه. البته با چند دقیقه تاخیر. همسر دل خوشی از فیلم‌های ایرانی ندارد و این بار هم با روی گشاده به خاطر من می‌آید. چکارکنم که سینما بدون حضرتش به من نمی چسبد وگرنه با رفقا می‌رفتم.  می نشینیم به تماشا و فیلم هی جلو می‌رود و من هی توی دلم حرص میخورم که لااقل این بار فکر میکردم فیلم طوری باشد که او ه
،طرف گاو داری میزنه.
مامور بهداشت میاد میگه:
به گاوات چی میدی ؟
میگه : آت اشغال.
مامور کلی جریمش میکنه.
 
 
ساله بعد میاد میگه به گاوات چی میدی ؟
میگه : جوجه کباب ,پیتزا .
باز یارو جریمش میکنه.
 
 
سال بعد میاد میگه به گاوات چی میدی ؟
میگه :والا هر روز صبح بهشون ۱۰۰۰ تومن میدم،هر چی دوست دارن بخرن بخورن.
...............................................................................
اگه دیدید پسری در جمع خانواده :
آخر تماس تلفنیش میخنده و اصرار داره قطع کنه
و فقط از کلماتی چون :
شما لطف
سردار عزیز هیچ انتقامی داغ نبودنِ تو رو برای دل ما سرد نخواهد کرد... 
تو باید می‌بودی تا آزادی خاورمیانه از تروریست و تکفیری و ظالم و مزدور رو با تو جشن می‌گرفتیم. ما حتماً روزی هدف تو رو محقق میکنیم ولی بدون جای تو همیشه همیشه خالی خواهد بود...
به رهبر عزیزم تسلیت میگم و به انقلابی که تنهاتر از همیشه شده...
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون...
+کاش میشد در تشییع پیکر مطهرت حضور داشته باشم. مطمئنم امام زمان_روحی له الفداء و ارواح مطهر در اون مج
بسم‌الله الرحمن الرحیم
یا فارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
در میان رفقا و فامیل ، بطور کلی در میان افرادی که با آنان ارتباط داشت،افرادی بودندکه ،ازخوردن مال حرام،نزول و بیت المال و حق کارگر و...ابایی نداشتند،بدون هیچ انتقاد واعتراضی روابط گرمی باانان داشت،
روزی شنیدم که از اوضاع کشور و...انتقاد می‌کند و از فساد موجود می‌نالد و....
به او گفتم
توکه سرسفره افرادی می‌نشینی که جز به شکم و زیر شکم خود فکر نمیکنند،و کوچکترین اعتراضی هم به آنها نمی
سردار عزیزم هیچ انتقامی داغ نبودنِ شما رو برای دل ما سرد نخواهد کرد... 
تو باید می‌بودی تا آزادی خاورمیانه از تروریست و تکفیری و ظالم و مزدور رو با شما جشن می‌گرفتیم. ما حتماً روزی هدف شما رو محقق میکنیم ولی بدونید جای شما همیشه همیشه خالی خواهد بود...
به رهبر عزیزم تسلیت میگم و به انقلابی که تنهاتر از همیشه شده...
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون...
+کاش میشد در تشییع پیکر مطهرت حضور داشته باشم. مطمئنم امام زمان_روحی له الفداء و ارواح مطهر د
سردار عزیزم هیچ انتقامی داغ نبودنِ تو رو برای دل ما سرد نخواهد کرد... 
تو باید می‌بودی تا آزادی خاورمیانه از تروریست و تکفیری و ظالم و مزدور رو با تو جشن می‌گرفتیم. ما حتماً روزی هدفت رو محقق میکنیم ولی بدون جای تو همیشه‌ی همیشه خالی خواهد بود...
به رهبر عزیزم تسلیت میگم و به انقلابی که تنهاتر از همیشه شده...
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون...
+کاش میشد در تشییع پیکر مطهرت حضور داشته باشم. مطمئنم امام زمان_روحی له الفداء و ارواح مطهر در اون
از بچگی آرزو داشتیم یک بار هم که شده یک جایی نقش مهمان را داشته باشیم 
خیلی خانمانه دعوتمان بکنند بعد برایمان سفره بیندازند بعد هم ما عقب بنشینیم و آنها سفره را جمع کنند بعدش یک لیوان نوشیدنی خنک بیاورند اگر هم هر از گاهی از سر تعارف خواستیم بلند شویم و کمکی بکنیم به زور سر جایمان بنشاننمان و بگویند اِوا خاک عالم شما مهمانید 
بچه که بودیم اگر جایی میرفتیم مهمانی بعد از غذا مادرمان با چشم و ابرو میفهماند که پاشو سفره را جمع کن ظرف ها را بشور ص
سلام رفقا !!
امروز با یه آموزش خیلی خیلی خیلی کاربردی و ساده با شما هستیم. شاید داخل سایتها دیدید که رنگ پس زمینه بعضی از کادرها به صورت گرادینت باشه و براتون سوال پیش بیاد که چطور می تونید بدون بالا بردن حجم صفحه از گرادینت در سایت خودتون استفاده کنید. 
قبل از معرفی Css3 برای داشتن گرادینت داخل سایت شما می بایست یه تصویر کوچیک در فتوشاپ ایجاد میکردید و اون رو به داخل سایتتون وارد میکردید و بعد با کدهای css اون رو تکرار میکردید که خب این کار یه حجم
خوب !الان می خواهم در قامت یک دانشجوی متعهد و به سبک منبری و علمایی ! برای شما کمی درباره عشق و هورمونش روشنگری کنم.ببینید رفقا ! نقلی هست از مرحوم کلود برنارد،فیزیولوژیست معروف فرانسوی،که این آقا اولین بار هومئوستازی را تعریف کرد و نامش بر تارک همه کتب فیزیولوژی که برو بچه های گل و گلاب پزشکی و پیراپزشکی و علوم زیستی و ...! مطالعه می کنند می درخشد که:"این گفته که عشق در دل ها شور می انگیزد نه یک حرف شاعرانه بلکه یک حقیقت فیزیولوژیک است."
ادامه مط
هنوز نوشتنم نمیاد..نمیدونم قراره چی بنویسم اما گاهی صفحه وبلاگ رو باز میکنم که به رفقا سر بزنم و میبینم که چقدر دور افتادم از فضای نوشتن...
راستش توی این اوضاع شیر تو شیر مملکتمون و تنهایی های روز و شب من با دخترک، اومدن یه مهمون که چنتا وجه اشتراک باهاش داشته باشی از نعمتای بزرگیه که نمیشه وسعتش رو ذکر کرد...
بعد مدتها دیوان حافظ و اشعار فاضل رو تورقی کردیم با حضرت دوست... و چه بغضی در گلو خفه میشد از یادآوری دوران شیرین نوجوانی ام...
 دورانی که د
رفقا غدیر تمام نعمة است، وقتی برای ما تمام نعمت آماده است چه باید کرد؟ باید تمام شکر رو به جا بیاریم آیا تمام شکر این است که در غدیر نام علی (ع) رو داد بزنیم؟ نه دوستان!!!!!!! .
.
.از علی اکتفا به نام علی، نبود در خور نام علی
.
.
. ‌باید که برای غدیر از جان مایه گذاشت. امروزه یارو از شیش تیکه شدن شکمش، از چشم و ابروش عکس میگره و به نمایش میزاره ما میتونیم کمک یه پیر زن بکنیم و بارش رو تا در خونه برسونیم و سلفی بگیریم بگیم به#عشق_مولا . . بزار ریا بشه، نام ع
*اگر با سردار سلیمانی مشکلی دارید یا هرچی، نخونید این پست رو. در حال حاضر توان شنیدن حرف نیش‌دار و غیره و غیره ندارم.*
_سلام، صبح به خیر. 
_سلام. 
_... 
_... 
_چیزی شده؟
_ها؟
_چرا دپرسی؟
_حاج قاسمو زدن. 
_چی؟ کی؟ کجا؟
_دیشب، تو بغداد. آمریکاییا زدنش. 
_یعنی الان... الان شهید شده یا... 
_آره دیگه، آره. 
به همین سادگی؟
تموم شد؟
یه وقتایی باورم نمی‌شه که یه زندگی به چه سرعتی می‌تونه تموم بشه. 
ناراحتی رفتن سردار یه طرف و... 
نگرانی‌ش یه طرف. 
حالا چی؟ حالا چی
بارها شده بود که رفقا بهم می‌گفتن پسر تو خیلی دیوونه‌ای اما موضوعی که درباره‌اش حرف می‌زدیم برای من حساسیتی نداشت اما جدیداً داره اتفاقاتی می افته که خودم هم توی آینه به شخص روبرو میگم
پسر تو خیلی دیوونه‌ای
نمونه‌اش هم تیتر بالا وسط غرق شدن زمانی که نفس هم تمام شده بود و فقط یه صفحه روشن که آن هم به سمت تاریکی می‌رفت، یه لحظه با خودم گفتم چه حس قشنگی وبه جای گرفتن دست نجات غریق مبهوت اون حس شدم. خیلی لذت بخش بود
یا همین دیروز وقتی کنار دیگ
از وقتی فامیلیمو عوض کردم کمتر منبریه که توش اسمی از تدین نبرم!! خخخخمردم! خیر دنیا میخوایین تدینخیر آخرت میخوایین تدینمردم! جامعه ای که توش تدین باشه میشه گفت جامعه وگرنه یا جنگله یا طویله!تدین رو دعوت کنین به شهر و روستاهاتون به کوچه محله تون دعوتش کنین به مساجدتون به خونه هاتون سر سفره هاتون باغ واملاکتون عزا عروسیتون خخخخحالا از این تریبون مجازی هم اعلام کنم دوستان! رفقا! تدین یه مساله فردی صرف نیست یه امر قلبی تنها هم نیست...همه مون وظیف
سلام رفقا امیدوارم حالتون خوب باشه.
امروز یه مقاله کامل در مورد عزت نفس نوشتم.

موضوعاتی که تو این مقاله میخونین اینه که اصلا چرا عزت نفس مهمه؟ تو زندگی واقعی به چه دردتون میخوره؟
عزت نفس بالا چقدر تو روابط به دردتون میخوره؟ میتونین جذابتر از اینی که هستین باشین؟
میتونین وضع مالیتونو خیلی خیلی بهتر کنین؟
و خیلی چیزای دیگه...
تو این مقاله 11 تا تکنیک کاربردی که خودم هم ازشون استفاده میکنم رو معرفی کردم تا بتونین تو زندگی واقعی هم ازش استفاده کن
خب تیتر خودش گویای همه چیز هست :))
ضمنا اگر فردا تعطیل بشه، از پشت همین تریبون اعلام می‌کنم که 2 تا از منفی های کلاسیتون رو پاک کنم
با اینکه امتحان کنسله ولی توصیه اکید میشه فیلم‌های مربوط به راه اندازی فروشگاه رو ببینید برای امتحان پودمان سوم
موفق باشید
فوری!
رفقا فردا تعطیل شد!
برید دعا کنید برای پس فردا که اگه تعطیل بشه، 2 تا منفی دیگه رو که پاک میکنم به کنار، یه مثبت کلاسی هم میدم برید عشق کنید :))
** این مطالب مربوط به اسفند 97 هست ولی اون موقع نتونستم بیام بنویسم. الان می نویسم (4فروردین 98)

چهارشنبه 22 اسفند شد. بچه های اردوجهادی ساعت یک و بیست و پنج دقیقه ظهر بلیط قطار داشتند برا بندرعباس. منم ساعت5 بلیط داشتم برا شهرمون.
یدونه کلاس 8تا 10 صبحم رو نرفتم. مهدی رمضا... دو روز زودتر رفته بود منطقه. از همون صبح رفتیم و وسایل فرهنگی رو که پسته بندی رکده بودیم رو سوار نیسان کردیم تا بره منطقه. وسایل تدارکات و عمرانی هم سوار نیسان شد. اتوبوس اومد و من
۱. واقعا نمیدونم ملت چطوری چند شغله‌اند یا چطوری چند تا پروژه رو با هم ساپورت می‌کنند و یا حتی چطوری چند درس همزمان رو برای کنکور میخونند؟
من همین که شاغل شدم و درس هم دارم و خانواده‌داری هم میکنم نظم فکریم از اساس به هم ریخته :/
ولی من قول میدم بتونم خیلی زود اوضاع رو مدیریت کنم..
۲. این ماجرای شهردار تهران خیلی ناراحتم کرده. امیدوارم این آخرین نفری باشه از افراد آشنایی که چنین ماجرایی در زندگی شون رقم خورده. بابام که خیلی ناراحت شد، آخه فکر ک
این روزها میزهای دو نفره حالشان خیلی خوب نیست چشم انتظاری می کشند برای لحظه لحظه های با هم بودن هامان؛حالا راه دوری نرویم نمی گویم دوتا عاشق پشتشان بنشینند همین با رفقا نشستن ها پشت شان، یک هات شاکلت (شکلات داغ) سفارش دادن ها و لحظاتی در کنار هم خندیدنباور کنید این روزها حتی این میزها که جنس شان از چوب است دلشان برای مان تنگ‌شده چه برسد به ماها که آدمیم❤️الهی حال دلتان خوش.پ.ن: ما که این روزها خانه نشینیم و الحمدلله  این روزها هم میگذره و ما
اسفند سال 95 بود که با جمعی از رفقا برای دیدن
غار رودافشان فیروز کوه راهی شدیم. در یکی از عکس ها هر پنج نفر خیلی جدی و معقول
با حالتی از چهره که در ژانر معناگرایانه جا می گیره،به دوربین خیره شدیم و
تابلویی در اندازه پوسترهای گروه های راک دهه هفتاد آمریکا ساختیم. فردی که جلوی
من نشسته ،دست راستش به حالت اشاره به سمت زمین در شمایل سقراط در تابلوی جام
شوکران به هنگامه مرگ رو تداعی می کنه که البته این دست در این عکس نیست! و با فرد
دیگری که حائل میان ا
دقیقه ی ۹۰ بود، بین داور و کمک داور اختلاف افتاد چقدر وقت اضافه بهمون بدن، یه‌هو گفتن تمومه و اصلا همین ۹۰ دقیقه کافی بوده! باختیم، آبرومون رفت و دست از پا درازتر رفتیم توی رختکن. همه رفقا تی شرت هاشون رو درآوردن و انداختن کف زمین، اما من دفترچه ام رو برداشتم تا ببینم مشکلاتم چی بوده و یادداشت شون کنم.‌ از اون سال ها خیلی می گذره، اون موقع ۲۱ ساله بودم الان ۳۷ ساله. هنوز هم غیرمجاز می خونم و جایی توی وطنم ندارم، اما می خونم! من روز به روز پیشرفت
کینه ندارم و پیشم نمی‌ماند. ولی اتفاقات بد را خوب به خاطر می‌سپارم. 7 اسفند، ساعت 13 دقیقۀ بامداد از وبلاگ نویسی که خیلی به نوشته‌ها و قلمش علاقه داشتم خواهشی کردم:
هر چه تمنا کردم چیزی نگفت. می‌گفت حالش را ندارم، صلاحتیش را ندارم. هر چه بود من که نیتّش را نمی‌دانم، ولی خوب می‌دانم اگر من جای او بودم حتما چند راهنمایی کوچک هم شده می‌کردم.
بُگذریم و بگذاریم به آخر قصه برسیم. الغرض این تابستان چند دوره نویسندگی آنلاین آموزش دادم. وحشیانه نوشت
دید وبازدید عید و سری زدیم به یکی از سادات محل
از باب خودشیرینی و محکم کردن پیوند میگم:
سید و شیخ شاخه های یه ریشه اند یه جورایی فامیلیم ها!
سید میخنده
داداشم میگم البته زحمتش مال ما شیخاست آقایی ش مال سادات!!
میگه خدارو شکر کنین چارشنبه نیست
رفقا از باب مزاح بهم میگن: سد چارشنبه
با خنده میگم حالا یکی از چهارشنبه هاتونو تعریف میکنین که حساب کار دستمون بیاد؟!
خاطره ای از جوونیاش تعریف کرد
گفتم: میگن هرروزتون نوروز باد، با این حساب ما عوام هر روز
سلام علیکم
شهادت صادق آل محمد سلام الله علیهم اجمعین بر همگان تسلیت باد...
بابت تاخیر امروز صمیمانه عذر خواهی می کنم..
عارضم خدمت شما که یه سال یکی از رفقا اومد و گفت فلانی خواب دیدم یه نفر اومد به من و تو گفت اگه می خواهید برید کربلا، یه نذری برای امام صادق بکنید...خلاصه که یادت نره...
یادم رفت...
خودش یه نذری کرد و همون سال رفت کربلا...
روزی که می خواست بره گفت نذرت را به جا آوردی؟
گفتم کدوم نذر؟
گفت عجب...
تازه یادم افتاد
نمی دونم چی شد که گفتم 68 روز،
اندر باب عکس پروفایل باید بگم که اینم جزو عکساییه که دیروز با زهرا گرفتیم و من چون ی گوششو کات کردم خیلیی تار شده ولی خب هر دفعه که نگاهش میکنم از خنده دلدرد میگیرم خخخخ و البته هر دفعه که میخوام کامنت بذارم هزار دفعه رنگ رخم تغییر میکنه :/ ملت میرن عکسای خفن میگیرن بعد من...خخخخ تفاوت تا کجا خخ
 
چشمک فقط این *___* خخخخ

اوضاع ی جوریه که مامانمم باورش نمیشه بزرگ شدم خخخخ
شبتون بخیر رفقا((:
چند روزه بخاطر شغلم دارم تو بیمارستان ها رفت و آمد می کنم امروز تو یکی از بیمارستان ها رفتیم بخش بیماران حاد تنفسی و ICU ویژه کرونا، راستش تا حالا از نزدیک تو این محیط نبودم، خیلی براشون سخت شده شرایط، ما که یه نیم ساعت رقتیم چنتا عکس و فیلم گرفتیم و اومدیم بیرون اما خداییش فشار کارشون خیلی زیاده، داشتیم با سرپرستار بخش صحبت می کردیم یه دفه بغض گلوشو گرفت و گفت من نمیتونم دختر سه سالم رو ببوسم، چون می ترسم! می ترسم از من بگیره! گفت الان 56 روزه که
حسام حسین‌زاده
روز گذشته نشریۀ دانشجویی چشمه در شمارۀ سیزدهم خود در قالب مطلبی با عنوان «دلالان چپ‌گرا در تجارت‌خانۀ علوم اجتماعی» به شیوه‌ای ظاهراً افشاگرانه از تفاهم‌نامۀ همکاری اتحادیۀ انجمن‌های علمی دانشجویی علوم اجتماعی کشور با مؤسسۀ عالی پژوهش تأمین اجتماعی پرده برداشت، شمارۀ قراردادهای من و چند تن دیگر از دانشجویان علوم اجتماعی که در قالب پروژه‌های مختلف با این مؤسسه همکاری داشته‌ایم را منتشر کرد و مدعی شد همۀ این همکاری‌
سلام. در دوران عقد یه سفر با خانواده نامزدم رفتیم شهرشون کرمان. بعد از دیدن ارگ، کویر، مسجد، آبشار و چیزهای دیگه شب برای شام دعوت شدیم خونه یکی از فامیل های دورشون. (به خاطر دیدن منِ داماد ^ا^) توی مسیر خونه فامیل شون من سر درد شدید گرفته بودم. هر چی قرص و خوراکی دادن فایده ای نداشت. توی خونه فامیل شون در حین پذیرایی، جام رو عوض کردم نشستم پیش پدر نامزدم. روی مبل دو نفره زیر پنجره باز. پدر نامزدم پرسید سر دردت خوب شد؟ گفتم نه. خیلی درد داره. بعد یه ل
رفاقت کردن عاشقى کردن نیست که اگر انتخاب غلطى بود و همه دنیا جمع شدند و همه دلیل و بهانه ها را آوردند که فلانى مناسب تو نیست،
سرت را پایین بیندازى و بگویى:
"اما من دوستش دارم"
وقتى تصمیم میگیرید با کسى رفاقت کنید،
حتى اگر پشت سرش حرف و حدیث و حاشیه هاى بسیارى هست،
حتى اگر بقیه شما را از معاشرت با او ترساندند،
حتى اگر همه حرفهایشان راست و درست و منطقى بود،
اما شما به رفاقت و کیفیتِ رابطه دوستیتان با او شک نداشتید؛
سرتان را بالا بگیرید و بگویید:
 37سال که چیزی نیست. تو بگو 137 سال. گِرای دل‌ها را که گرفته‌باشی، خیمه آتش محبتت تا ابد از سرشان کم نمی‌شود. صدام گفته‌بود هر کس ارتفاعات بازی دراز را فتح کند،‌ کلید طلایی بغداد را به او می‌دهد و نمی‌دانست تو با فتح قله‌های بازی دراز،‌ صاحب کلید قلب‌ها شدی؛ نه‌فقط در روزهای رزم که برای همیشه. اینطور است که حالا، 37 سال بعد از رفتنت،‌ شده‌ای چهره محبوب جوانان دو نسل بعد. ندیده، شیفته آن چهره باصلابت و همت بلندت شده‌اند. مدام فهرست بلندبال
99پست، 99 شرایط متفاوت، 99 حس متفاوت و 99 ذهن متفاوت برای خلق 99 پست متفاوت. دقیق یادم نیست اما تقریبا از سال 89 یا 90 انتشار نوشته هام در قالب وبلاگ رو شروع کردم. نوشتن رو منبع آرامشی پیدا کردم تا خالی بشم و وبلاگ و آدمای مجازی رو دوست های نیمه ناشناسی برای درمیون گذاشتن حرفام باهاشون.
همیشه خواستم این نوشتن و این حس رو حتی وقتی طناب آرامش گرفتنم ازش به نخ رسیده بود از پارگی و جدایی حفظ کنم چون وبلاگ برام تنها جایی توی دنیا بود که خوبیاش انقدر توی رگ
رفقا از کار فرهنگی غافل نشید ...  مبارزه سخت افزاری ، ڪار ماست و نرم افزاری با شما ڪار فرهنگی ڪنید و شیعہ واقعی را بہ ڪشور و ڪشورهای اطراف معرفی ڪنید .  این فرهنگ عاشوراییہ ؛ مطمئن باشید اگر ڪار فرهنگی انجام بشہ ، سربازش هم پیدا می شود .رزمنده دفاع مقـــدس شهیـد مدافـع حــرم سردار سیدحمید تقوی‌فر
سالـروز شهـادت  شهادت سامرا 
@jamondegan 
خیلی ذوق نکنین رفقا و فرزندانم،
کسانی که خیلی پیر درون فعالی دارن،
معمولا فقط همین یه مورد خوب بلدن، یعنی خوب تصمیم بگیرن، خوب برنامه ریزی کنن، و ...
بلد نیستن که دل کسی رو به دست بیارن، بلد نیستن صبور باشن (قبلنم توضیح دادم)، بلد نیستن خوب و دلنشین و صبورانه رفتار کنن.
شماها همتون، اعم از دختر و پسر، بابا لنگ درازو دیدین.
دیدین اون جرویس خیلی صبور و قابل اعتماده؟ خیلی صبوره و باهوش.
این قسمت صبر و حوصله رو کسانی که پیر درون دارن، فاقدش هستن.
فکر
میترسیدم ازاینکه نشه ، ازاینکه کارها جور نشه ، ازاینکه مامان اجازه نده .تو دلم دعا کردم. دعا کردم و دعا کردم. خیلی دعا کردم. یادم افتاد میگفت تو سختی ها توسل میکنم به حضرت زهرا(س) که توسل کن که نذر کن. یاد ط دسته دار افتادم که گفت شب قبل از یه خانمی مشکل گشا گرفته. یاد مسجد صاحب الزمان( عج) شهر افتادم. همه رو به هم وصل کردم. نذر کردم . توسل کردم به بی بی فاطمه ی زهرا(س) که کارام رو جفت و جور کنه که کمکم کنه و تو راه سختم یاور باشه . که یه روزی که در توانم
وقتی انسان موفقیت را به اندازه نفس‌کشیدن بخواهد، حتما به آن دست خواهد یافت. دیگر فرقی نمی‌کند در چه وضعیتی باشد با چه امکاناتی و چه تیمی و ... . مگر کسی که نفس می‌کشد و نفس برای کشیدن کم آورده، برای رسیدن به اکسیژن جدید، نیاز به هماهنگی و نامه‌نگاری و تیم درست و حسابی و همراهی دیگران و امکانات اولیه مناسب و ... دارد؟ نه، او می‌رود و اکسیژن را به دست می‌آورد. در واقع او ناگریز است؛‌ مضطر است. چون مضطر شده، چاره‌ای ندارد و به قول این استراتژیست
رفقا کنکوری سلام !!!
امیدوارم تا حالا بهترین ها براتون رقم خورده باشه و اونایی که کنکور دادن از نتیجشون راضی بوده باشن.
یادتون باشه موفقیت معنیش این نیس که رتبه برتر بشی ، موفقیت یعنی این که نتیجه زحماتتو ببینی و بدونی تلاشت به ثمر نشسته.اینه که لذت بخشه
الان هر کدوم از شما رفقایی که تازه کنکور دادید ؛ کوهی از تجربه رو دارید با خودتون میکشید!! لطفا تجربیاتتون را با ما به اشتراک بگذارید .
آی دی پیج اینستامون رو هم میزاریم براتون که اونجا بیشتر ب
خب خب خب سلااام
انشاءلله که حاال دلتون 
عاللییی باشه من که عاللیی ام 
برریم ادامه مطلببب رفیق
خوب اما چالش 
البته شاید اسمشو نمیشه گذاشت چالش،
من صفت و ویژگی هایی رو
گفتم و شخصی ک با اون صفت و
ویژگی میشناسمو نوشتم
1: مهربون ترین ؟ : همه افرادی که دنبال میکنم
2:خوش اخلاق ترین ؟
دختر : آرام ، پسر : جناب منزوی
3: باحال ترین : 
دختر : ؟ پسر : زن داداشم فتل
 4:خنگ ترین :
دختر : ملینا ( ملینا ناراحت نشو با پیامی ک به بابات دادی
گفتی شوهر میخوای من ب این نتیج
امروز ده آبان جالب بود اما کند پیش رفت.
صبح بازم از شدت کم خوابی گیج بودم نمیدونم این کم خوابی هارو کی قراره جبران کنم.
چند هفته ای میشه که آبریزش بینیم زیاد شده نمیدونم به چی حساسیت پیدا کردم.
امروز فیلمبرداری هم داشتیم که بچه ها کلاسشون زود تعطیل شد رفتن.
نهار این هفته رو رزرو نداشتم و فلافل خوردم احساس میکنم از غذای فست فودی خسته شدم.
به یکی از بچه ها برای ذخیره کانتکت گوشیش کمک کردم چون میخواست ریست فکتوری کنه.
کلاس بعد ازظهر بد بود خدا رو ش
أَنَا صَاحِبُ الدَّوَاهِی الْعُظْمَى...
ماندم میان خوف و رجا، دست من بگیر
وقتم کم است آه خدا دست من بگیر
چیزی نمانده جمع شود خوان رحمتت
حالا که هست سفره به پا دست من بگیر
درهم بخر، سوا بکنی گریه می کنم
امشب کنار این رفقا دست من بگیر
من صاحبِ مصائب سنگین و بی حدم
با این همه گناه و خطا، دست من بگیر
ای دستگیر، باخبری کرده اند خلق...
دست مرا دوباره رها، دست من بگیر
باد صبا هوای نجف را می آورد
مستم به بوی باد صبا، دست من بگیر
باشد... دخیل پنجره فولاد می
پریشب پنکه را به هزار دردسر تنظیم کردم، جوری که خنکایش نه یه کار کند یخ بزنم، نه به قدری دور باشد که از گرما خفه شوم. تازه داشتم بالشم را مشت و مال می دادم که یک مرتبه یک بنده خدایی در گروه کلاسی خبر داد نمره های فلان درس را روی سایت گذاشته اند. جوری از جا پریدم که نگو و نپرس. شده بودم 15.25. یعنی در تمام دوازده سال دوران دانش آموزی فکر نمی کردم یک روزی از دیدن نمره ی 15 ذوق کنم.
به ساحل می گویم اینجا چرا این ریختی ست؟ چرا اینقدر همه چیز سخت است که از د

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها