نتایج جستجو برای عبارت :

شهیدی که ۱۸ سال در قرنطینه و اسارت بود!

#خردمند
#بی_خرد
#پولدار
#فقیر
و.. و.. و...
همین انسان ها در یک چیز کاملا مشترکند.
آنها در هر حالت، اسیر هستند..
اسارت هایی از جنس شهوت،
اسارت های از جنس حسادت،
اسارت هایی از جنس حماقت،
حتا اسارت هایی که خودشان برای خودشان میتراشند،انسان حتا گاهی به خودش هم رحم نمیکنید.
ودر این میان عده ای به فکر رحم و مروت جهانی زندگی را میگذرانند..!
تمامی این اسارت ها توسط دو عامل اصلی خانواده و جامعه به فرد منتقل میشود.و،وظیفه انسان تربیت فرزندیست،بدون اسارت..
و ش
آیا در منزل قرنطینه هستید؟ چند روز؟ حوصله تان سر رفته؟ تحملتان تمام شده؟ خیلی خسته شدید؟ لطفا این متن را با دقت بخوانید ببینید یک عده برای دین و عزت ما چه کشیده اند...
✍️ بازی های روزگار حواس مان را پرت کرده که روزگاری یک حسین لشکری داشتیم که ۲۷ شهریور ۵۹، ۳روز قبل از شروع رسمی جنگ اسیر بعثی ها شده..او در پی اقدامات مرزی نظامیان بعثی در جدار مرزی به پرواز در می آید که هواپیمای او توسط بعثی ها مورد هدف قرار گرفته و با خروج از هواپیما به اسارت نظ
عبدالمجید رحمانیان در گفت‌وگویی از حال و هوای اردوگاه‌های اسرا در ماه محرم می‌گویدیاد اباعبدالله (ع) مرهمی بر زخم‌های اسارت بودمصاحبهدر اردوگاه‌های موصل و تکریت مسئول فرهنگی اردوگاه بودم. به وضوح می‌دیدم که آغاز محرم ما را نجات می‌داد. ناگهان شور و نشاط مذهبی در اردوگاه حاکم می‌شد. در جبهه‌ها هم همینطور بود. در عملیات‌ها روحیه شهادت‌طلبی از نهضت عاشورا نشئت می‌گرفت 
 
 
 
ادامه مطلب
دانلود رمان اسارت عشق
 
نام رمان:اسارت عشق جلد اول
نویسنده:سارا رحیمی‌تبار( Ava Banoo)
موضوع:عاشقانه. جنایی.معمایی.پلیسی.طنز
تعداد صفحات:۸۵۶
خلاصه:
دانلود رمان اسارت عشق داستانی
برخاسته از یک انتقام قدیمی‌؛ کینه‌ای که در زیر خروارها خاک مدفون شده! و
در این میان دختری از جنس نور!از جنس مهربانی در کشاکش این نبرد سهمگین
اسیر چنگال بی‌رحم روزگار می‌شود و چه ناعادلانه بهای این کینه را
می‌پردازد؛تمام دارایی‌اش، خانواده اش، را به ناحق از دست می
دعوتید به یک نمایش تاریخی اما مخصوص دنیای امروز ما:تئاتر اسارت دختر خورشید
روایتی غمبار از اسارت آل الله و خطبه خوانی حضرت زینب سلام الله علیها در کاخ عبیدالله.(کاری از گروه تئاتر جابر)قم
زمان:
3مهر،ساعت15
11مهر،ساعت15
مکان:
قم،بلوار الغدیر،روبروی ورزشگاه یادگار امام،سالن همایش دانشگاه حضرت معصومه سلام الله علیها
بلیط :(10سال به بالا) 5 هزار تومان
شماره رزور:09915192702
ادامه مطلب
هِگِل جهان را دارای روح میداند و سیرِ روحِ جهان را در جهت جستجوی آزادی! او میگوید هدف تاریخ آشکار کردن ایده ی آزادی در آگاهی آدمی است.
.
به تاریخ بنگریم و آنچه که بر آدمی گذشته است. جنگ، اسارت، انقلاب، آزادی. تاریخ همچنان تکرار میشود، در این تکرار بشر به آزادی های زیادی دست یافته و از دست قانون های ناعادلانه ی بسیاری خود را نجات داده است..اما اسارت آدمی تمام شدنی نیست، اسارت اکنون به معنای قدیمی در زندان بودن نیست، هرچند که زندانی هایمان کم نیس
 مدتها از اسارت ما پشت این در ، پنجره‌ها میگذرد و هنوز این بیماری منحوس قصد رفتن ندارد کجای عالمی خدای
من که این کمترین مخلوق تو  روحم را در میان دیوارها به تسخیر کشیده است صدایم را می‌شنوی کاری بکن قبل
آنکه میان دیوارها دلم له شود و امیدم بمیرد خسته ام دلم آن آزادی‌های دیروز را می‌خواهد بهار آمد و من او را به
آغوش نگرفتم درختان شکوفه دادند و من عطرشان را نفهمیدم ، تن بیابان پر سوسن شد و من بر تنش، خدایا
دلم  مثل گذشته‌ها بهار را مثل گذشته
مامان من یک انسان شاد، شنگول وهنرمند است... حد و مرز مهربانی برای او وجود ندارد... بزرگی قلبش به بزرگی کهکشانها طعنه می زند
در قرنطینه هزار و یک کار انجام داد... از دوختن ملافه های جدید، شیرینی پختن،    دوخت و دوز لباسهای جدید و.... . از اضافه پارچه یکی از مانتوهایش یک لباس خوشگل هم برای سروناز دوخته است
از دانه های نارنج هم سبزه کاشته است... از بس ب دانه ها عشق ورزید اینطور به رشد و بالندگی رسیده اند که دل هر ببینده ای را می برد و زبان به تحسینش باز م
دعوتید به یک نمایش تاریخی اما مخصوص دنیای امروز ما:تئاتر#اسارت_دختر_خورشید
روایتی غمبار از اسارت آل الله و خطبه خوانی حضرت زینب سلام الله علیها در کاخ عبیدالله. (کاری از گروه تئاتر #جابر)قمزمان:
11مهر ساعت15
مکان:
قم،بلوار الغدیر،روبروی ورزشگاه یادگار امام،سالن همایش دانشگاه حضرت معصومه سلام الله علیها
بلیط:
(10سال به بالا)5هزارتومان
شماره رزرو:
09915192702
ادامه مطلب
کار هست اما برای کسی که سطح توقع و انتظارش رو پایین بیاره. شغل هست برای کسی که همت و پشتکار به خرج بده و در مسیرش و انتخابی که انجام میده ثابت قدم باشه.

بزرگ ترین عامل بیکاری انتظارات و توقعات ماست، ان هم انتظارات یک طرفه. می خواهیم بدون تلاش و زحمت، بدون درد سر درآمد آن چنانی داشته باشیم.
بله اگر توقعات را پایین بیاوریم اگر حاضر شویم به خود زحمت دهیم و تلاش را متقبل شویم بی نهایت مشغله و کار وجود دارد. کافیست خود را از اسارت فکر و اسارت محدود فک
پادشاهی وزیری داشت که هر اتفاقی می افتاد، می گفت: خیراست! روزی دست پادشاه در سنگلاخ ها گیر کرد و مجبور شدند انگشتش را قطع کنند، وزیر در صحنه حاضر بود و گفت: خیر است!
پادشاه از درد به خود می پیچید، از رفتار وزیر عصبی شد، او را به زندان انداخت، یک سال بعد پادشاه که برای شکار به کوه رفته بود، در دام قبیله ای گرفتار شد که بنا بر اعتقادات خود، هر سال یک نفر را که دینش با آن ها مختلف بود، سر می بریدند و لازمه اعدام آن شخص این بودکه بدنش سالم باشد . 
وقتی
رو پشت بوم،احساسی مثل اسارت،انگار که صدایم را،بغضم را زندانی میله های اتمسفر کرده باشند،انگار که قید و بند موضوعات نفسم را گرفته باشند و در خلا از هیچ تنفس کنم،گرشا رضایی می خوند:من از هوای بی تو بیزارم
دلم آزادی می خواست،چم شده بود؟بعد خوندن یک بند از اون کتاب،بعد از پی بردن که چقدر وجود دارم!من هستم امادیگر چیزی را درک نمی کنم،فکر نمیکنم چیزی جز من وجود داشته باشد،باشد...باشد،لحظه ای میرسه که افکارم آشفته میشه،میخوام به هیچی فکر نکنم،ولی
خیر است!!!
✅ داستان از این قرار است که:
پادشاهی وزیری داشت که هر اتفاقی می افتاد می گفت: خیراست!!
روزی دست پادشاه در سنگلاخها گیرکرد و مجبور شدند انگشتش را قطع کنند، وزیر در صحنه حاضر بود و گفت: خیراست!
پادشاه ازدرد به خود میپیچید، از رفتار وزیر عصبانی شد، اورا به زندان انداخت..
❇️ یکسال بعد پادشاه که برای شکار به کوه رفته بود، در دام قبیله ای گرفتارشد که بنا بر اعتقادات خود، هرسال ۱نفر را که دینش با آنها مخالف بود، سر میبرند و لازمه اعدام آن شخ
کتاب "من زنده ام"
نویسنده معصومه آباد
معصومه آباد (۱۳۹۳) . من زنده ام . ناشر بروج . تقریظ سید علی خامنه ای
معصومه آباد، یکی از نیروهای جوان هلال احمر بوده که بعد از وقوع انقلاب اسلامی به عنوان نماینده فرماندار در هلال احمر در یکی از یتیم خانه‌های شهرش مشغول به کار می‌شود و در زمان آغاز حملات هوایی رژیم بعث به شهر آبادان مجبور به انتقال کودکان به شیراز شده و در راه برگشت و در همان روزهای ابتدایی جنگ به اسارت درمی‌آید. 
او که به همراه سه زن دیگر ب
هر کس درست همانجایی‌ست که خود ساخته است، اسیر در اسارت و آزاد در آزادی، خفته در خواب و بیدار در بیداری. اسیر باج اسارت می‌دهد و آزاد بهای آزادی می‌پردازد. 
آنکس که نمی‌تواند، انتقاد می‌کند، آنکس که می‌تواند، کار. نق‌زن از نق سیر نمی‌شود چون این عادت اوست، عادت از او نیرو می‌گیرد. آنکس که کار می‌کند نمی‌تواند ناله کند، چون قاب عادت را شکسته است، او زنده است.  
آفتاب بر سر خواب و بیدار یکسان می‌تابد، خواب می‌گوید آفتاب زحمت من است و آمد
حجت‌الاسلام
علی‌اصغر صالح‌آبادی از آزادگان سرافراز سبزواری است که در دوران اسارت، تجربیات
بسیاری را در کنار مرحوم ابوترابی کسب کرده است. ایشان پس از اسارت، داماد خانواده
ابوترابی گردید و هم‌اکنون در شهر مقدس قم به فعالیت‌های علمی و اجتماعی اشتغال
دارد. حجت‌الاسلام صالح‌آبادی در خصوص بعضی از ویژگی‌های مرحوم ابوترابی در دوران
اسارت چنین می‌گوید: «ابوترابی به آنچه که می‌گفت، عمل‌ می‌کرد. تقوا و عبادت او
به دل همگان می‌نشست. رفتارش
 
پایی که جا ماند، کتابی است به نویسندگی سید ناصر حسینی‌پورکه وی آنرا به یک گروهبان عراقی به نام ولید (سرنگهبان اردوگاه ۱۶ تکریت، که در زمان اسارت که او را بسیار شکنجه و آزار داده) تقدیم کرده‌است. این کتاب ۱۵ فصل دارد و پایان کتاب به اسناد و عکس‌ها و فهرست اعلام اختصاص دارد.
سید ناصر چهارده سالگی به جبهه می‌رود و شانزده سالگی در آخرین روزهای جنگ، در حالی که دیده‌بان است و در واحد اطلاعات فعالیت می‌کند، در جزیره مجنون به اسارت عراقی‌ها د
در این نقاشی در نگاه اول عده‌ای زندانی را می‌بینیم که تحت نظارت زندان‌بانان به هواخوری آمده‌اند. در برداشت دوم است که خوانش رمزها آغاز می‌شود. در این تصویر می‌توان چندین پنجره دید که بالاتر از جایی قرار دارند که بتوان به آن دسترسی داشت. از این‌رو می‌توان گفت زندانیان آزادی (پنجره) را فراتر از امکانات خود می‌دانند.
افراد اقدام به ساختن یک حلقه کرده‌اند، دایره نمادی از بی‌نهایت است. می‌توان گفت این افراد حبس را پذیرفته‌اند و این اسارت
آیا همسران جانبازان و آزادگان که  کارمند هستند میتوانند از سنوات ارفاقی بازنشستگی استفاده کنند؟ بله برابر ماده ۲۴ قانون جامع خدمات رسانی به ایثارگران به شرح زیر می توانند از بازنشستگی پیش از موعد استفاده کنند :همسران شاهد،همسران جانباز ۵۰% و بالاتر،شیمیایی و اعصاب و روان(متوفی یا در قید حیات) و همسران آزادگان با سابقه اسارت پنج سال و بالاتر که قبل از اسارت با آنان ازدواج نموده اند،درصورت شاغل بودن می توانند با پنج سال سنوات ارفاقی از امت
هر کس درست همانجایی‌ست که خود ساخته است، اسیر در اسارت و آزاد در آزادی، خفته در خواب و بیدار در بیداری. اسیر باج اسارت می‌دهد و آزاد بهای آزادی می‌پردازد. 
آنکس که نمی‌تواند، انتقاد می‌کند، آنکس که می‌تواند، کار. نق‌زن از نق سیر نمی‌شود چون این عادت اوست، عادت از او نیرو می‌گیرد. آنکس که کار می‌کند نمی‌تواند ناله کند، چون قاب عادت را شکسته است، او زنده است.  
آفتاب بر سر خواب و بیدار یکسان می‌تابد، خواب می‌گوید آفتاب زحمت من است و آمد
وزیر ارتباطات:آزاده تکریت 11 مرا متحول کرد
با آشنایی با یک آدمی که بعدها شهید شد مسیر شما متحول شد. شهید حسین‌زاده بودند.خودتان بفرمائید.

بله،مرحوم حسین زاده(مشهور به
عمو حسن آزاده تکریت 11)از گمنامان کشور بودند.کسی که به نظر من حق
بزرگی بر گردن انقلاب داشت،منتهی هیچگاه از سفره انقلاب هیچ چیزی برداشت
نکرد.
۹ سال در زمان ستم شاهی در زندان بودند و ۴ سال در زمان پس از انقلاب
علی‌رغم اینکه مجروح شدند و ۷۰ درصد جانبازی داشتند،در اسارت بودند و آن
داشتم داستانی از جان چیور می خواندم. اسم داستان «مداوا» است. داستان مردی که زن و بچه‌هایش ترکش می‌کنند. او قرار است طلاق بگیرد و تنها زندگی کند. بعد از سیزده سال زندگی مشترک. خیلی تلاش می‌کند. روز کاری اش را پر مشغله می کند، شب تا دیروقت خودش را مشغول سینما و رستوران و همصحبتی با غریبه‌ها می کند. اما وقتی که می رود توی تخت خالی خوابش نمی برد. کتاب می خواند بازهم خوابش نمی برد. اوضاع طوری پیش می رود که نسبت به هشدار یک زن حساس می شود که در زن در گ
محسن حججی در سال ۱۳۷۰ در شهر نجف‌آباد اصفهان به دنیا آمد و از جمله رزمندگان دلاور مدافع حرم بود که در خاک سوریه به شهادت رسید.



محسن حججی از جهادگران و اعضای فعال مؤسسه شهید احمد کاظمی بود که در عملیاتی مستشاری نزدیک مرز سوریه با عراق به اسارت گروه تروریستی داعش درآمد و پس از دو روز به‌دست تروریست‌های تکفیری در سوریه به شهادت رسید.
داعش چندی پس از انتشار فیلمی که ادعای به اسارت درآوردن محسن حججی را داشت، اعلام کرد که وی را به قتل رسانده است
 
 گردان کمیل خط شکن محور جنوبی و پاسگاه بود، یکی از فرماندهان لشکر آمد و برای بچه های گردان شروع به صحبت کرد.... صحبت هایش که تمام شد. بلافاصله ابراهیم شروع به مداحی کرد، اما نه مثل همیشه! خیلی غریبانه روضه می خواند و خودش اشک می ریخت. روضه حضرت زینب علیها السلام را شروع کرد.  
 
بعد هم شروع به سینه زنی کرد... در پایان هم گفت: بچه ها امشب یا به دیدار یار می رسید یا باید مانند عمه سادات، اسارت را تحمل کنید و قهرمانانه مقاومت کنید.
عجیب بود که تقریبا
دانلود رمان اسارت عشق جلد اول
دانلود رمان اسارت عشق جلد اول رمان ایران
رمان اسارت عشق جلد اول
به نام خدا، باسلام و عرض ادب خدمت کاربران محترم سایت رمان به رمان ایران بزرگترین سایت دانلود رمان خوش آمدید. افتخار داریم بار دیگر با معرفی رمان جدید در خدمت شما بزرگواران باشیم. رمان جدیدی که روبروی آن هستید. دانلود رمان اسارت عشق جلد اول با ژانر عاشقانه، جنایی، معمایی، پلیسی وطنز  است. که در ادامه به معرفی بخشی از آن می پردازیم توسط سارا رحی
اگر دیر این پیام را میفرستم به خاطر اینه که بنده به همراه جمعی از دوستان ٬ سه روز  خدا تو خانه اش ما را زندانی کرده بود و شروع سال نو اسیر خدا بودیم .  ان شالله قسمت همگی بشود این اسارت   . آدم خوبه اسیر خدا بشود . اسیر شیطان نشه
در پناه حق
فیلم سینمایی 23 نفر
فیلم سینمایی 23 نفر، اقتباسی از خاطرات گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه کم سن و سال بین ۱۳ تا ۱۷ سال سن داشتند و خاطرات‌شان از دوران اسارت پیش‌تر در قالب کتاب «بیست و سه نفر» توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده بود.
سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملّی در اختتامیه سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر
حضور قاسم سلیمانی در پشت صحنه فیلم 23 سینمایی نفر
محسن حُجَجی (زادهٔ ۲۱ تیر ۱۳۷۰ در نجف‌آباد – درگذشتهٔ ۱۸ مرداد ۱۳۹۶ در التَنْف) از نیروهای ایرانی موسوم به مدافع حرم بود که در مرداد ۱۳۹۶ در عملیاتی در گذرگاه مرزی الولید –منطقهٔ مرزیِ بین سوریه و عراق– توسط نیروهای داعش به اسارت درآمد و پس از دو روز به‌دست آنان به‌قتل رسید.
ابتدا خبرگزاری اسپوتنیک نیوز، به نقل از رسانه‌های وابسته به داعش، خبر اسارت وی را اعلام کرد.[۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹]
 
مقبره محسن حججی در یادمان شهدای نجف آباد
داعش چندی
وقتی فهمیدم فیلمی از این کتاب ساخته شده، گفتم باید حتما قبل از اینکه فیلمش رو ببینم، کتابش رو بخونم.صفا و صداقتی که در این روایت است و شیوایی و جذابیتی که در قلم نویسنده وجود دارد، در مجموع کتابی عالی رقم زده است.تا به حال از این زاویه و دید دفاع مقدس را نخوانده بودم. از زاویه دید چند نوجوان به خصوص در دوران اسارت.
 
شما از این دست کتاب‌ها نخوانده‌اید؟
ام المصیبت اشک تو پایان نمی گیرد چرا؟
این زندگی با گریه ها سامن نمی گیرد چرا؟
با یاد اکبر گریه اکن، با یاد اصغر گریه کن
این دار فانی بر شما آسن نمی گیرد چرا؟
هنگام جوع و تشنگی، وقت اسارت، بچه ها
اصلاً رقیه دخترت یک نان نمی گیرد چرا؟
یاد خرابه عمه جان حتماً خرابت می کند
قلب و لب و سر، دست و پا ها جان نمی گیرد چرا؟
تو می روی سجاد تو می ماند و اشک مدام
درد برادرزاده ات درمان نمی گیرد چرا؟
اعتکاف - نوروز 98
این یکی از قشنگ ترین چیزایی بود که خوندم:
گویند دویست نفر را سه نفر سرباز لاغر اندام به اسارت گرفتهو به صف کرده و می بردند و تعدادی نظاره گر بر این جماعت اسیرمی خندیدند و با خود می گفتند : 
ای بیچاره ها چگونه است این سه نفر نحیف برشما چنین چیره گشته و اینچنین خوار شدید؟ 
یکی جهاندیده درمیان آنان فریاد زد که ای مردم بر ما نخندید که آن سه نفر با هم هستند و ما دویست نفر تنها!
·•●✿●•·
 
در مکاتب الهی، آزادی همان رهائی از اسارت‌های انسان و اعراض از عبودیت طاغوت است. اعم از طاغوت‌های داخلی و خارجی یا عقیدتی و فرهنگی و اقتصادی. آزادی به‌معنی و به‌منظور بی ‏بند و باری و رواج ظلم و فحشا نیست.
مهدی بازرگان،آزادی، خواسته ابدی؛ بازیابی ارزشها
 
دلتنگتر از تنگ تر از تَنگی تُنگیماهی شده ای تانفست سخت بگیرد؟دلتنگِ هوا در قفسِ تنگِ اسارتبستند پرت را که دلت ساده بمیرد؟
دلتنگ شدم، َتنگ شده خُلق و دلم بازدنبال هوای تو شده راهی پروازامشب منمو تنگ و قفس یار کجایی!امشب منم آن ماهیِ دلبسته به پرواز
نیروهای رژیم صهیونیستی هبه اللبدی ۲۴ ساله را خلال سیر از اردنبه شهر نابلس در خصیصه کرانه باختریبرای دیدار خانواده اش گرفتار کردند و سپس عاری ایراد اتهام بی پرده حکمی برای دستگیر موقت او به مدت پنج ماه صادر شد. اللبدی و یک شهروند زندانی دیگر اردنی به نام عبدالرحمان مرعی که در اعتراض به بازداشت خویشتن دست به اعتصاب غذا زده بودند، در نهایت روز چهارشنبه ۱۵ آبان آزاد شدند. Muhammad Hamed/Reuters
در عهد قدیم، سفرملوک ثانی به مهاجرت اجباری و اسارت یهودیان ازمناطق خود به سوی بابل، آشور و سرزمین های ماد اشاره شده است. از جمله اینکه پادشاه آشور تغلث فلاسر یهودی ها را به اسارت روانه آشور کرده است.(1)
پادشاه دیگر آشور به نام شلمانصر، یهودی ها را به اسارت گرفته وبه شهرهای جلخ، خابور و نهر جوزان در شهرهای ماد فرستاد (2) و پادشاه بابل یعنی نبوخذ ناصر اورشلیم رادر حصار گرفت، سپس اهالی آن را به اسارت به سوی بابل فرستاد. (3)
بنابراین سرازیر شدن یهودی
آزادگی و شجاعت، حق طلبی و زلالی روح در حرکت زیبای حسین به اوج می رسد. اشک بر حسین لجن روزمرگی را از قلبت می شوید تا روحت از اسارت پلیدی ها آزاد گردد و دست در دست مولای خوبی ها در آسمان جاودانگی حقیقت به پرواز درآید.اگر عزاداریت از این معنا خالی است،سرگرمی ای بیش نیست.
اتفاقات گذشتند و تموم شدند، ولی زخم‌هاشون همیشه هستند. فکر می‌کنم پدرم نمی‌تونند برام جهاز بخرند؟ چرا می‌تونند، ولی ناراحتی‌ام از این ه که نمی‌خوان، چون پول من براشون مهم ه. دردناک ه، پدرم منتظرند من در دوران طرحم درآمد ۶۰-۷۰ میلیونی داشته باشم و به ایشون بدم پول‌هام رو. و می‌دونم تا طرح نرم و تا پول ندم به پدرم، من آزاد نمی‌شم. :)
ازدواج نمی‌کنم، ازدواج نخواهم کرد، زخمی که از محبوب خوردم اسکارهای عمیقی تو دلم جا گذاشته. رفتاری که از همه
پروردگاراخود را تقدیم تو میدارمبا من کن و از من ساز آنچه خود اراده کنیاز اسارت نفس رهایم کنتا انجام اراده ات را بهتر توانممشکلاتم را بگیر تا پیروزی بر آنها شاهدی باشد، برای کسانی کهبا قدرت توعشق توو راه تویاریشان خواهم دادباشد که همیشه بر اراده ات گردن نهم.آمینشبتون آرام :)
#در_مکتب_عاشورا
بزرگ تر و سنگین تر از مصیبت شهادتِ سرورِ جوانانِ اهل بهشت و یارانش، به اسارت رفتن زنان و دختران حضرت و یارانش بود که در برابر نامحرم قرار گرفتند.وقتی از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: کدام مصیبت کربلا برای شما سنگین تر بود؟فرمودند: شام، شام، شام... .
به یاد شهید «محسن رجبی» خیانت به مردم، یعنی خیانت به اسلام(حدیث دشت عشق)

شهید «محسن رجبی» متولد 1343 در امیریه تهران است. او اعزامی از لشکر 27
محمد رسول‌الله(ص) تهران بود که سال 1363 در عملیات بدر و در منطقه جزیره
مجنون به اسارت نیروهای عراقی درآمد و در اسارت به شهادت رسید. پیکر مطهر
این شهید والامقام بعد از گذشت 30 سال از شهادتش، طی عملیات تفحص توسط
کمیته جست‌وجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، از قبرستان الکرخ عراق کشف
شد. هویت این شهی
بارها و بارها شاهد طغیان و غلیان و فوران و سرکشی و افسارگسیختگی نَفس خودم هستم
 
چه شاهدی بهتر از خودم که عمیقاً و بدون هیچ تردیدی این از مسیر خارج شدن رو وجدان می کنه 
و چه شاهدی بهتر از رب العالمین 
 
که نتیجه تربیت نشدن نَفس همینه که پیش خدای خودم  آبرویی ندارم!!
 
 
چه قدر طغیان و سرکشی با اسارت و در غل و زنجیر بودن رابطه مستقیم و سر راستی داره ...
الهی برای این گره هایِ، نفسِ به ادب مزین نشده ام، رَب باش 
 
بسم الله الرحمن الرحیم
احساس در بند بودن احساس خفقان احساس اسارت و بردگی دارم.
همه فکر میکنند چقدر خوشبختم بس که نقش بازی کردم بس که صورتمو با سیلی سرخ نگه داشتم
وقتی کفرم درمیاد که خیرسرش آدم معتقد و مومنی هست این چه ایمانی هست که همش خودخواهی همش فقط خود همش لجبازی همش زورگویی؟
خسته شدم ازین همه تنهایی
شونه ای میخوام برای باریدن
همدمی میخوام برای دلم
خدایا از کجا بدونم نظرت چیه؟
از کجا بدونم سازش و تحمل رو میپسندی یا جدایی و تمام....
تو را ار
﷽ ✅ خاطره‌ای زیبا از زبان مرحوم حجت‌الاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی : ✍️ در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان می‌گفتیم، اما به گونه‌ای که دشمن نفهمد. روزی جوان هفده ساله ضعیف و نحیفی، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان می‌گویی؟ بیا جلو»!
ادامه مطلب
امروز با تمام وجودم دریافتم که چیزی دردناک تر از قرنطینه شدن در فکر و خیال و خاطرات و باور های منفی و احساسات نیست . 
 
یادمان باشد میل احساس خاطره فکر قضاوت ها و مقایسه ها و قیاس های ذهنی 
همه و همه فقط یک باتلاق اسارت هستند 
انچه باید غرقش شد برنامه ها  و مشکلاتیست که برایش راهکار وجود دارد وگرنه همه میدانیم ساعت ها غرق خاطرات شدن ساعت ها خوشحالی کردن و ساعت ها فکر کردن گاهی نه تنها چاره ساز نیست بلکه یک تومور فکری می شود که تمام انرژیمان را
خواب دیدم که خیره شدی به چشمام و دستمو گرفتی و یه شیشه‌ی شکسته‌ی تیز برداشتی و کشیدی کف دستم تا خون بیرون زد. دستمو بالا گرفتی که جوشش خون رو همه ببینن و گفتی حالا دیگه تو آزادی. اگه اینجا بمونی انتخاب اشتباه خودته. نگاهت ترسناک بود. میخواستم برم ولی پاهام بسته شده بود. معنی نگاه ترسناکت رو متوجه شدم. شیشه‌ی بریده رو ازت گرفتم و سعی کردم پاهامو قطع کنم (چرا به ذهنم نرسید بندای اسارت رو جدا کنم؟) به استخون رسید و من ناتوان و خونین و ضعیف تو بغلت
خلاصه داستان:
سلسله شنگ بزرگ سال‌ها در مسند قدرت بوده است اما اینک خدایان از امپراطور جدید دل چرکین گشته‌اند. امپراطور، به جای تسلیم در برابر اراده خدایان به بهای اسارت مردمش، تصمیم می‌گیرد که یوغ خدایان را دور انداخته و انسان‌ها را آزاد سازد. هر چند، نه تنها خدایان بلکه رقیبش، ژوی جوان نیز که به خاطر اهدافش سرسپرده خدایان شده است، در برابرش قرار خواهند گرفت! سرنوشت سلسله شنگ، خیر، سرنوشت بشریت در گرو
ادامه مطلب
بسمه تعالی
بازگشت آزادگان سلحشور
روز 26 مرداد سال 1369، میهن اسلامی شاهد حضور آزادگان سرافرازی بود که پس از سال ها اسارت در زندان ها و اسارتگاههای مخوف رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند. در این میان ستاد رسیدگی به امور آزادگان که در 22 مرداد 69 تشکیل شده بود و به تبادل انبوه اسرا پرداخت. این ستاد با مساعدت و همراهی دیگر دستگاه ها، تبادل حدود چهل هزار آزاده را با همین تعداد اسیر عراقی انجام داد.
آزادگان، با ایمان راسخ خود در برا
باور کن مرا ، واقعیت رویای من و تو نیست شاید کابوس زمستان باشد که بهار شد واقعیت ،دستان بی مهر رستم به سیستان است واقعیت،اسارت اجباری گیسوان یک زن در اما و ای کاش هاست واقعیت شاید خدایی ایست که در این حوالی ایست بر دیوار های شهر نامش با سیاهی خط می خورد واقعیت،قلب تپنده نوجوانی ایست که خشمش  بر آسفالت ،خونین جان داد و اما رویا چیست با ما غریبه است شاید افق حقی  ایست که باید سر می زد شاید آزادی می بود که باید نقش جان می شد شاید فریاد بی صدا ش
من پیام کربلارا میبرم اندرجهان/همره زینب اسارت رفته ام چون با زنان/ازمدینه نینوایی گشته ام من باحسین/خون دلهای فراوان خورده ام درهرمکان/نام من مانندحیدر شدعلی بن الحسین/باشهیدان خدایی عهدوپیمانم عیان/پیش چشم اشکبارم یک یک یاران شهید/قاسم وعباس واکبر بهربابا جانفشان/طفل شش ماهه شهید تشنه لب درکربلا/دستهای کوچک اوشیعیان راشد امان/قتلگاه شاه دین شد محشرکبرای ما/تاقیامت گریه براو شیعه راباشدنشان/عمه زینب بهرجانم بارهاگشته سپر/کوفه وشام بل
حجت الاسلام و المسلمین محمد احمدیوسفی مدیر مسئول نشریه خرما در پیج اینستاگرام نشریه خرما نوشت :
بی مهری نسبت به فرزند شهید شهسواری
شاید کسی باور نمی کرد آن حنجره تربیت شده مکتب حسینی در اسارت رژیم بعث آنطور رجز می‌خواند و از اسلام و مکتب شیعه دفاع می‌کرد روزی فرزندش مورد بی مهری قرار گیرد. 
ادامه مطلب
امروزم با کلافگی و حس اسارت شروع شد، به گریه طول تماشای فیلم و حسرتِ مادر نبودن و آرزوی زودتر تموم شدن زندگی‌ام رسید و در نهایت، ساعت ۲ شب،، تو خیالات قبل از خواب، با تصور اینکه ۵ سال بعد قراره کنکور ریاضی بدم و مهندسی بخونم و از برنامه‌ریزی برای شروع مطالعه در همون ۵ سال بعد، گل از گلم شگفت و دوباره امید به زندگی‌ام روی ۹۴ سالگی رفت. من عاشقانه خودم رو فدا کردم با پزشکی خوندن، همه‌اش دارم روز دفاع‌ام رو متصور می‌شم که بعدش به بابا می‌گم «
اینک پیام کربلااندر ولای رهبراست/اوحامی دین خدا ووارث پیغمبر است/خون شهید نینوا داده است درس عاشقی/معنی اسلام نبی در معرفت برحیدراست/اینک حسین و یاوران درعرش مهمان خدا/وقت اسارت ازبرای خاندان کوثراست/با دشمن دین خداماجنگ دائم میکنیم/آموخته برماحسین که دشمن اوابتراست/درکشورایران ما شورعزاداری بپاست/سیدعلی خورشیددین ازبهرملت سروراست/راه امام عاشقان باهرشهیدی جاودان/خط خمینی درجهان برهر مسلمان گوهراست/شدکربلاو زینبش الگوی ایمان ووفا/ا
احساس می کنم چند وقتیست که نوشته هایم اسیر چهارچوب ها و قواعد شدند.قواعدی که اجازه نمی دهند مثل قبل راحت تر بنویسم.نمی دانم خوب است یا بد؟ شاید خوب چون هرچیزی را نمی نویسم و ساعت ها جملات را کنار هم می نشانم و هی با خودم می گویم یعنی منظورم را به مخاطب رساندم یا نه...شاید بد چون شدم خانم ناظم نوشته هایم و هی ازشان غلط های الکی میگیرم.اسارت نوشته هایم  را وقتی فهمیدم که بارها می نویسم و پاک می کنم.هربار از اول می خوانمش و می گویم نه نشد..نه انگار مف
پرندگان هیچ‌گاه
در قفس لانه نمی‌سازند
می دانی چرا؟
زیرا که نمی‌خواهند اسارت را
برای جوجه‌های خویش
به میراث بگذارند.
#محمود_درویش
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
[عکس 1280×1266]
مشاهده مطلب در کانال
عقیده
ریشه در «ع ق د» دارد یعین چیزی که تعلق به پدیده ای خاص (شیء، انسان، نفس و ...)
دارد. بنابراین این آزادی نیست ، تعلق محسوب شده و در حقیقت نوعی اسارت است. یعنی
فکر ناشی از این عقیده فکری آزاد و رها نیست (نتیجه فکر و عقل خالص آن سان که متکی
به فطرت «الهی» باید باشد، نیست) علاوه بر این آزادی عقیده متضمن کثرتِ فهم ها است
و این کثرت فهم ها منافی اصل توحید کلمه است. اصلی که خود، حقیقتاً متضمن رهایی از
همه تعلقات دینوی و معنوی (جز خدا، که به دلیل آنکه خ
از زمان های بسیار قدیم ، شترمرغ علاقه مردم را برانگیخته است. جدا از شکار گوشت و لکه هایشان ، شتر مرغ ها در اسارت نگهداری می شدند ، توسط مصریان اولیه ، یونانیان و رومی ها مورد اهانت قرار می گرفتند. مصریان و زنان رومی با زاد و ولد شریف به مناسبت تشریفات ، بر شترمرغ ها سوار می شوند. در مقبره توتانکنامن پادشاه ، توصیفاتی وجود دارد که پرندگان را با کمان و پیکان شکار می کند. امتیازی که ظاهراً برای فرعونیان حفظ شده بود.
حال دلم خوب است یا نه؟نمی دانم،شاید تنها چیزی که می دانم این است که می گذرد...شاید حتی آن را هم نمی دانم،می گذرد یا نه؟خنده ها،گریه ها،باور ها،دوستی ها،دوست داشتن ها،عشق ها،معرفت ها،زندگی ها آمدند و رفتند...تنها چیزی که آمد و نرفت "من" بودم...دلم تنگ شده،نه برای شخصی،نه برای مکانی و نه حتی برای زمانی،حتی این را هم نمی دانم دلم برای چه چیزی تنگ است...گمراهم...سرگردانم...گم گشته ام...من...خود را...گم...کرده ام!!!
آدمی در درونم گیر افتاده،حسی درونم به بند
اسیر 11 ساله و مقاومتش در برابر بعثی هاقنبرعلی بهارستانی آزاده ای است که دوران سخت و پرمشقت اسارت را اینگونه بیان می کند:ما در آبادان ساکن بودیم. وقتی جنگ شد پدرم پیرمردی 70 ساله بود و من هم که نوجوانی 11 ساله بودم، به همراه او خانواده ام را به یکی از شهرهای دور از خوزستان منتقل کردیم. سپس به آبادان برگشتیم، اما در هنگام عبور از جاده ماهشهر_ آبادان به اسارت نیروهای عراقی درآمدیم. دو برادر دیگرم هم در روزهای اول جنگ شهید شده بودند و یکی دیگر از آن
کشتن مردان و به #اسارت بردن زنان، تنها معنی داعش برای من بود و سقوط آمرلی یعنی همین که قامتم شکست و کنار دیوار روی زمین زانو زدم...
 
ادامه داستان در ادامه مطلب...
 
متن کامل داستان در پیام رسان های اجتماعی تقدیم حضورتان
 
https://eitaa.com/dastanhaye_mamnooe
https://sapp.ir/dastanhaye_mamnooe
https://t.me/dastanhaye_mamnooe
 
ادامه مطلب
بسمه تعالی
بازگشت آزادگان سلحشور
روز 26 مرداد سال 1369، میهن اسلامی شاهد حضور آزادگان سرافرازی بود که پس از سال ها اسارت در زندان ها و اسارتگاههای مخوف رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک میهن اسلامی خود گذاشتند. در این میان ستاد رسیدگی به امور آزادگان که در 22 مرداد 69 تشکیل شده بود و به تبادل انبوه اسرا پرداخت. این ستاد با مساعدت و همراهی دیگر دستگاه ها، تبادل حدود چهل هزار آزاده را با همین تعداد اسیر عراقی انجام داد.
آزادگان، با ایمان راسخ خود در برا
ای سایه یِ بالا سرِ خواهر، برادر
ای جانِ از جانِ خودم بهتر، برادر
خواهر همان احساس مادر بر برادر
دارم برایت می شوم مادر، برادر
**
ای سوره ، چشمی بر منِ آیه بیانداز
یعنی نگاهی هم به همسایه بیانداز
یک بار دیگر بر سرم سایه بیانداز
بر خواهرانش سایه دارد هر برادر
**
چیزی به غیر از چشم تر دارم؟ ندارم
از گوشه ی زندان خبر دارم؟ ندارم
اصلاً نمی دانم پدر دارم ؟ ندارم؟
دیدم کمالاتِ پدر را در برادر
**
از جانب زُلفت صبایی می فرستی؟
با التماس من دعایی می فرستی
نماهنگ | فرستادگان حسین علیه‌‌السلام
⬅⬅⬅روی این تصویر کلیک کنید
نماهنگ | فرستادگان حسین علیه‌‌السلام(KHAMENEI.IR)
حضرت آیت‌آلله خامنه‌ای: «[حضرت امام حسین] هم دو سه نفر مأمور کارکُشته‌ى مبرّزِ قوی‌دست که تالی‌تِلو خودش بودند، به‌سوى تاریخ فرستاد.این چند مأمور، یکى خواهرش زینب کبرا است -انت بحمد الله عالمةٌ غیر معلّمة؛ آن‌چنان [امام سجّاد(علیه‌السّلام)] درباره‌‌ى زینب کبرا حرف میزند که انسان به یاد یک امامى از خاندان پیغمبر [می‌افتد]
بسم الله الرحمن الرحیم
​​​​​​در اسلام علوی ماه محرم الحرام از ماه‌هایی است که در آن جنگ حرام و ممنوع بود و همگان جنگ را تعطیل میکردند
در اسلام عمری 
انانکه اعتقاد به سیره عمر داشتند نه سنت رسول الله،در ماه محرم الحرام جنگ تا برابری را با اهل بیت پیامبر صل الله علیه وآله وسلم آغاز کردند و خون خاندان پیامبر را حلال شمردند و دختران پیامب ر را اسارت گرفتند
مشاور پرورش شترمرغ
 
 
رفتارشناسی :
در محیط طبیعی شترمرغ در خارج از فصل تولید مثل گونه‌ای اجتماعی است و گروههایی از جنس و سنین مختلف را بویژه پیرامون چالابها تشکیل می‌ دهد. در این محیط ها شترمرغ با انواع گوناگون حیوانات روبروست و معمولأ از برخورد نزدیک با سایر حیوانات پرهیز می کند و کمتر رفتار خشن نسبت به آنها ابراز داشته و در 75 درصد از موارد با چشم پوشی یا تحمل، با سایر حیوانات برخورد می کند.
آموزش مجازی و تلفنی پرورش شترمرغ
 
طبق تحقیقات ا
 
قصه مجید و غوغایی که در محله به‌ پا کردمجید بعد از چند سال اسارت، در اولین روزهای تبادل اسرا که از ۲۶ مرداد اتفاق افتاد به وطن برگشت. آخرین روز‌های مرداد سال ۶۹ به واسطه بازگشت آزادگان در کشور غوغایی به پا بود. غلغله‌ای که تمام شهر‌ها و روستاها را در برگرفته بود.
 میثم بشیرنژاد؛ در و همسایه می‌گفتند بچه درسخوان و با هوشی بود و فوتبال را خوب بازی می‌کرد؛
 
ادامه مطلب
 
حسن محمدی به رحمت خدا رفت. شادی روحش فاتحه ای بخوانید.
حسن محمدی آزاده سرافراز و جانباز قهرمان و هنرمندی ناشناخته بود که اولین بار در اردوی کاروان پیاده مرحوم ابوترابی در اواسط دهه هفتاد با او آشنا شدم. یک ضرب حرف می زد، طبع شعر داشت و از همه مهمتر این که به هر بهانه ای وسط اتوبوس بلند می شد و ملت را از خنده روده بر می کرد. 
شنیدم در اسارت هم کارش همین بود. نمی گذاشت کسی افسرده و غمگین شود. جوک می گفت و می خنداند. تئاترهایش در دوران خفقان اسارت م
باسمه تعالی
اماکن مقدس
صحرای عرفات
غزل۴
وقوف عرفات است، ز ارکان زیارت
حاجی برود دشت و کند ذکر و عبادت
از ظهر الی عصر توقف کند و شام بیاید
شیطان بزند سنگ و شود پاک ز غفلت
بخشیده شود هر گنه و کار خطایی
این گفته ی صادق بود و هست کفایت
یک مرحله از حج بشود کامل و انجام
چون ذبح کنی یا که شود ذبح برایت
اعمال نکو در پی حج روح فزاید
چون ادعیه و ذکر خدا باشد و عزت
دیگر عمل حج و فرامین الهی
هفت مرتبه طوف است وگواهی و شهادت
باید بشود فاصله ی مرو و صفا طی
هفت مر
اول دبیرستان بودم. نه سال پیش! معلم از نوروز و عید و دید و بازدید گفت. نظر خواست. بچه ها از بی‌حوصلگی و تکراری بودن و از این که کاش آدمها در تعطیلات برای خودشان بودند، نه در اسارت تعارف و عرف کلیشه‌ای، گفتن. حرفشون خیلی برام عجیب بود. پر از ذوق و اشتیاق بودم برای بهار. اون موقع ها آرزویی داشتم که الان به نظرم آرزوی سوخته س و الان آرزوهایی دارم که اون موقع ها بهشون میخندیدم.
نظر من الان، نظر همون بچه هاست که من فکر میکردم افسردگی گرفتن. که سعی میک
انجام مأموریت شناسایی توسط شهید غلام رضا جوان و شهید محمد نوربخش
 
 
این عکس مربوط به شهید والامقام غلامرضا جوان میباشد که در حین انجام مأموریت شناسایی با شهید محمد نوربخش به اسارت دشمن بعثی عراق درآمده بودند . این عکس پس از انجام مأموریت سپاه پاسداران از طریق ماهواره رسد میکند و در اختیار خانواده شهید قرار میدهد دشمن زبون چون نمیتواند از این دوشهید اقرار بگیرد هردو آنان را ناجوانمردانه به شهادت میرساند .
امام صادق ع فرمود صبر نسبت بایمان مانند سر است نسبت به تن هرگاه سر برود تن میرود همچنین است هر گاه صبر برود ایمان میرود 6 ابو بصی. گوید شنیدم امام صادق ع مبفرمودازاد مرد در همه احوال ازاد مرداست اگر گرفتاری برایش پیش ایدصبر کند واگر مصیبتهابر سرش ریزد اورا شکسته نکند اگر چه اسیر شودو مغلوب گردد و سختی جایگزین اسایشش شو د چنانکه یوسف صدیق امین صلواتالله علیه  را بردگی و مغلوبیت و اسارت زیان نبخشیدو تاریکی و ترس چاه و انچه بر سرش امدزیانش نزد ت
.
( یاضامن آهو )
دارم هوایِ مرقدت ای شاهِ مندل می طپد در سینه ام ای ماهِ من
.
از کودکی نامت شده وردِ زبانعشقت در این دنیا شده همراهِ من
.
کمتر زِ آهو نیستم مولا بیاتا بنگری بر محبسِ جانکاهِ من
.
افتاده ام در بندِ صیّاد زمان آقا نظر کن بر اسارت گاهِ من
.
چون بچه آهو بر مزارت سر نَهمدستی کشی  تا بر سرِ گمراهِ من
.
بر پنجره فولادِ تو گشتم دَخیلکافی نبوده، همّت کوتاهِ من؟
.
مهمان شدم گاهی اگر بر سُفره اتقانع نشد گویا دل خود خواهِ من
.
لایق نبودم در کنار م
نام : من زنده امنویسنده : معصومه آباد
انتشارات : بروجتوصیحات :این کتاب زندگینامه اسیرایرانی از کودکی تا زمان آزادی معصومه آباد است که درسال های اول جنگ اسیر میشود و حدود ۲ الی۳ سال را در اسارت به سر میبرداین کتاب دارای «۶۳۸» صفحه است ومناسب گروه سنی ( د و ه) میباشدقطعه ای از کتاب :پی در پی صدای ضربه های سلول های دیگر را بر دیوار سلول میشنیدیم که بانگرانی میپرسیدند چراجواب نمیدهید میخواستیم بگوئیم سرمان شلوغ است وسرگرم مردنمان هستیم به هرطرف ک
با هم باشید اما بگذارید،
در با هم بودن شما فاصله‌ای باشد،
و بگذارید نسیم در میان شما بوزد.
یکدیگر را دوست بدارید
اما از عشق
زندانی برای یکدیگر نسازید
بگذارید عشق
جایی در ساحل روحتان باشد.
با هم بخوانید و برقصید و شادکام باشید،
اما به حریم تنهایی یکدیگر تجاوز نکنید.
همچون تارهای عود باشید،
که جدا از هم اما با یک نوا مترنم می‌شوند.
قلب‌ هایتان را به هم هدیه کنید،
اما یکدیگر را به اسارت در نیاورید.
جبران_خلیل_جبران
ملیکه (ملیکا) بنت یشوع، نوه دختری قیصر روم نسب مادرش به شمعون، یکی از
حواریعیسی(ع) می‌رسید. ملیکه که در کاخ جدش بود، حضرت مریم(ع) و حضرت فاطمه(س) را
در عالم رؤیا می‏‌بیند و حضرت فاطمه(س) او را به اسلام دعوت می‌‏کند و وی را متقاعد
می‏‌سازد تا خود را به اسارت لشکریان اسلام درآورد. ملیکه سپس در جنگ بین مسلمانان
با رومیان، اسیر مسلمانان می‌شود و امام هادی(ع) فردی را مأمور می‌کند و ملیکه را
از بازارِ برده‌فروشان می‌خرد و به عقد امام حسن عسکری
خلّاقیت به یک معنی می شود ضد تقلید. کلمه ی تقلید از ریشه ی «قلد» و از زبان عربی می آید . این کلمه  به معنی تقلید کردن، کپی کردن و جعل کردن یا ادای دیگران را درآوردن  است.و کلمه ایی که از این ریشه که برای ما فارسی زبانان آشناست« قلّاده »است. قلّاده همان گردنبندی است که به گردن حیوانات اهلی یا وحشی می بندند و اختیارشان را به دست می گیرند. تقلید کردن همان دادن اختیار به دست چیز دیگری  و بند بر اختیار گذاشتن است. اختیاری که باید آزاد باشد. هنر همیشه ض
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی
ثمره نهالی که عمر در سقیفه بنی ساعده کاشت
واقعه حره بود و سه روز تجاوز سپاهیان یزید امیراهل سقیفه به ناموس اصحاب پیامبر رحمت در مدینه و انعقاد نطفه های حرام 
و
به آتش کشیدن کعبه
و
به اسارت بردن خاندان رسالت
و
کشتن فرزندان پیامبررحمت
نام کتاب : « من زنده ام »نویسنده : معصومه آباد
انتشارات : بروجتوصیحات :این کتاب زندگینامه اسیرایرانی به نام معصومه آباد از زمان کودکی تا زمان آزادی ایشان است که درسال های اول جنگ اسیر میشود و حدود ۲ الی۳ سال را در اسارت به سر میبرداین کتاب دارای «۶۳۸» صفحه است ومناسب گروه سنی ( د و ه) میباشدقطعه ای از کتاب :پی در پی صدای ضربه های سلول های دیگر را بر دیوار سلول میشنیدیم که بانگرانی میپرسیدند چراجواب نمیدهید میخواستیم بگوئیم سرمان شلوغ است وسرگر
 "بسم رب الشهداء و الصدیقین" 
هر شـب وسـطِ های های گریه هایش می زد روی شانه ام: "رفیق! دعا کن منم این طور شهید بشم" ؛ . وقتی از ارباً اربا شدن علی اکبر (ع) می خواند، وقتی از گلوی بریده ی حضرت علی اصغر (ع) می گفت، وقتی از جدا شدن دستان حضرت عباس (ع) می گفت، . وقتی از بی سر شدن امام حسین (ع) ضجه می زد و . حتی از اسارت حضرت زینب (س). یک شب از دستش کلافه شدم، بهش توپیدم: . "مسخره کردی ما رو هر شب هر شب دوست داری یه شکلی شهید بشی!. لبخندی زد و گفت: "حاجی، دعا کن فقط!  "
پشت درب خانه ات بر خاک، صورت می کشمتا که تحویلم بگیری، از تو منت می کشمبندگان مخلصت آماده ی مهمانی اندآن قدر خالی است دستانم، خجالت می کشمغفلتم باعث شد از چشمت بیافتم با گناههر چه خواری می کشم از دست غفلت می کشمکور خوانده نفسِ اماره، دلم دست علی استهرچه هم باشم مگر دست از ولایت می کشم؟!با ولای مرتضی آقای این عالم شدمبی علی یک لحظه هم باشم، حقارت می کشمدور ماندم از وطن، از صحن ایوان نجفیاد انگور ضریحش، آهِ حسرت می کشمتا که چشمم تر شود یاد لب خ
نان ابلیس خوری آب طهارت چه کشی؟آه و افسوس ز انبان خباثت چه کشی؟ بنده درویشم و از توبه به صد مرتبه دورتو که شاهی سر سجّاده به حاجت چه کشی؟ سبزه‌ی بخت من از روز ازل گلگون استقامت سبز فلک را به اسارت چه کشی؟ خوشم آن روز که از یاد بری نام مراقلم خبط و خطا سوی نهایت چه کشی؟ همه بر باد رود قصّه و افسانه‌ی ماشب و روز من تنها به حکایت چه کشی؟ طلب عشق نکردیم و چه عشقی‌ست کنونناز پیمانه ز محراب عبادت چه کشی؟ ناز معشوق کشید این دل و بیهوده نکردناز حکّا
نام کتاب : « من زنده ام »نویسنده : معصومه آباد
انتشارات : بروجتوصیحات :این کتاب زندگینامه اسیرایرانی به نام معصومه آباد از زمان کودکی تا زمان آزادی ایشان است که درسال های اول جنگ اسیر میشود و حدود ۲ الی۳ سال را در اسارت به سر میبرداین کتاب دارای «۶۳۸» صفحه است ومناسب گروه سنی ( د و ه ) یا همان هفتم تا دوازدهم میباشد
قطعه ای از کتاب :پی در پی صدای ضربه های سلول های دیگر را بر دیوار سلول میشنیدیم که بانگرانی میپرسیدند چراجواب نمیدهید میخواستیم بگ
جای چرخیدن تو سایتای استخدامی و بغض برا چندرغاز پول دربرابر خرمن خرمن کار و تا کردن با توله های مردم،باید تو خونه خودم میشِستم،برا شوهرم غذا درست میکردم،با آرامش به برنامه ریزی برای تولید کار فکر میکردم و به امن ترین نحو ممکن با بچه ام بازی میکردم و از اختیار و حوزه قدرت خودم لذت میبردم و میوه شو سالهای آینده میچیدم.
این که نشد.
من فقط میخواستم یه جای خواب داشته باشم که اختیار صفر تا صدشو خودم داشته باشم.
پولم نمیرسه. یا اصن اختیار خودمم ندار
اینک پیام کربلااندر ولای رهبراست/اوحامی دین خدا ووارث پیغمبر است/خون شهید نینوا داده است درس عاشقی/معنی اسلام نبی در معرفت برحیدراست/اینک حسین و یاوران درعرش مهمان خدا/وقت اسارت ازبرای خاندان کوثراست/با دشمن دین خداماجنگ دائم میکنیم/آموخته برماحسین که دشمن اوابتراست/درکشورایران ما شورعزاداری بپاست/سیدعلی خورشیددین ازبهرملت سروراست/راه امام عاشقان باهرشهیدی جاودان/خط خمینی درجهان برهر مسلمان گوهراست/شدکربلاو زینبش الگوی ایمان ووفا/ا
دیری است که از حال خودم سیر شدمبازیچه امتحان تقدیر شدم
 
تا خواستم از بند اسارت  بگریزمآهو شدم و به دام نخجیر شدم
 
می خواستم از دامنه تا قله بپویماز پای فِتادم و زمین گیر شدم
 
افسوس جوانیم به غفلت طی شدیک روز شکستم و شبی پیر شدم
 
وقتی که به خود نگاه کردم دیدماز پای به سَر درغُل و زنجیر شدم
 
آری شده ام کَلاف سَر در گُم و افسوسدر پیچ وخَم زمانه تحقیر شدم
علی رضایی فرزند رضا اهل شهر نراق  اردیبهشت 1399
هربار که می‌روم بیرون، متوجه می‌شوم که چقدر این شهر چیزی ازش باقی نمانده است. احساسِ دلتنگی و غربتی که با هر قدم توی این شهر بیشتر در وجودت ریشه می‌دواند. انسان چقدر در برابر احساسِ غربت و دلتنگی بی‌دفاع است. چقدر در برابر تنهابودگی بی‌دفاع است. به این فکر می‌کنم که از کِی تا حالا من این‌قدر تنها شدم. یادم می‌آید این شهر هنوز وقتی تو بودی زنده بود. وقتی بودی و حرف می‌زدی، بودی و می‌رفتی و می‌آمدی، بودی و سرِ سفره می‌نشستی، بودی و می‌گفت
(01)اللَّهُمَّ
أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ الْقُبُورِ السُّرُورَ=اى خدا تو بر اهل قبور نشاط و سرور عطا کن(02)اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ= خدایا هر فقیر را بى‏ نیاز گردان(03)اللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِعٍ=‏
خدایا هر گرسنه را سیر گردان(04)اللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ=
خدایا هر برهنه را لباس پوشان(05)اللَّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدِینٍ‏=خدایا
دین هر مدیونى را ادا فرما
(06) اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ=
خدایا هر غمگینى را دلشاد
 
به یاد وطنم ایرانحسن 4 سال در اسارت بود می گوید خیلی شکنجه شدم هر روز تهدیدمان می کردند که شما را می کشیم چون ما مفقودالاثر محسوب می شدیمبا دیدن ماه نو در آسمان خوشحال می شود می گوید تنها زمانی که عراقی ها دست از شکنجه ما بر میداشتند در هنگام عید فطر بود واین ماه نو برایم خاطره ای خوش استعراقی ها رفتارهای غیر انسانی زیادی با ما داشتند یک اسیر ایرانی را می آوردند و بعد مثلا من را صدا می زدند بیا این را کتک بزن و من به جای اینکه هموطنم را کتک بزن
پیگیری پرداخت کمک معیشت خواهران شهدامعاون توسعه و تعاون بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: قانون کمک معیشت به خواهران شهدا اجرا شده و تا کنون حدود ۴۲۲۴ نفر از خواهران مجرد شهدا و برادران مهجور و معلول شهدا که تحت پوشش والدین بودند، کمک معیشت‌شان تا پایان ۹۷ پرداخت شده است.خبرگزاری راست قامتان:در قانون ششم توسعه بند ۸۸ ماده ب  آمده است: «دولت موظف است اعتبار لازم را به منظور تأمین حداقل معیشت گروههای عنوان شده ذیل که فاقد شغل یا درآمد باشند ر
حضرت هاجر به دنبال آب ۷ بار بین صفا و مروه  دنبال آبی برای سیراب کردن طفل ۶ ماهه خود دوید ؛ که خدا چشمه آب زمزم را از زیر پای طفل جاری ساخت و خدا به احترامشان بر همه حاجیان واجب کرد سعی بین صفا و مروه را ؛
 خدا چشمه عشقی از داغ شش ماهه امام حسین ع جاری کرد که تا قیامت دل میلیونها مسلمان و غیر مسلمان را از حب الحسین سیراب می کند.
حضرت زینب س بارها و بارها  بین تل زینبیه و خیمه گاه می دوید و داغ عظیم اینکه دختر غیرت الله را از کربلا تا کوفه و تا شام به
نام کتاب : سرباز کوچک امامنویسنده : فاطمه دوست کامیانتشارات : پیام آزادگان توضیحات : این کتاب خاطرات نوجوانی، شجاع و باهوش و صبور در اردوگاه ها ی اسارت است این پسر بچه « ۱۳ » ساله که در برابر نیروهای بعثی با رفتار ها و روحیاتش آنها را شگفت زده می کند و داری «۴۶۶» صفحه و در پایان کتاب، آلبوم خاطرات مهدی طحانیان است و مناسب گروه سنی ( د و ه ) یا از کلاس هفتم تا دوازدهم می باشدقطعه از کتاب :گفتم : سلام آقا سرش را بالا آورد و لبخندی زد و گفت : به ! یاالل
عارف بالله آیت الله شجاعی :
آنها که تمام وجود آنها و قلب آنها پر از اغیار و محبت اغیار بوده و باطلن آنها محل توارد اغیار است و مملو از اسارت هاست ، و با این حال به بعضی از اوراد و اذکار می پردازند و انتظار شهود را دارند ، بدون اینکه در تطهیر دل بکوشند ، هرگز به آنچه انتظار دارند نمی رسند.
کانال معرفتی سیر الی اللّٰه «کانال تخصصی یادنامه اولیاء الله و احوالات بزرگان عالم اسلام»
این عشق های تحمیلی و برخوردهای نابجای والدین در زمان کودکی.
و نوجوانی و پس از آن هم دخالت و تحمیل سلیقه ها در انتخاب کردن .
راه آینده جوانان به واکنش های تلخ و دور از انتظار و همینطور رنج آور .
از طرف فرزندان نسبت به والدین منجر خواهد شد.دعوا با پدر و مادر
برخوردهایی که موجب به وجود آمدن تضاد و درگیری میان آنها و فرزندان می شود.
مطالب و مقالات سایت ” مشاوره خانواده” توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان تهیه و پشتیبانی شده است.
 برخوردهای نابجای
پروردگارا خود را تقدیم تو می دارم . با من کن و از من ساز آنچه خود اراده کنی . از اسارت نفس رهایم کن تا انجام اراده ات را بهتر توانم . مشکلاتم را بگیر تا پیروزی بر آنها شاهدی باشد برای کسانی که با قدرت تو ؛ عشق تو ؛و در راه تو یاریشان خواهم داد . باشد که همیشه بر اراده ات گردن نهم .
آفریدگارا من اکنون آماده ام که تمام خوب و بد وجودم را به توسپارم تمنا دارم یک یک نقص های درونم را که سد راه خدمت بقه تو و همنوعان من است را برطرف کنی و قدرتی عطا فرمایی تا ا
یکی از برکت های خون سردار رها شدن مفهوم « انقلابی » از اسارت استیت بود. خون سردار انقلابی بودن را از مصادره على جعفری ها و على فروغی ها و على جنتی ها آزاد کرد و بار دیگر این مفهوم را به جامعه هدیه کرد . الان میتوانی با خیلی از کارهای استیت موافق نباشی ولى همچنان انقلابی باشی .
میلاد دخانچی
ضمیمه:
استیت state در ترجمه متن های فارسی به اشتباه به دولت تعبیر شده در حالی که معنای فراتری رو شامل میشه، در واقع استیت به نظام اداره و فرآیندی که بر اداره جام
فیلم ال کامینو با لینک مسقیم
مدت زمان : ۱۲۲ دقیقهزبان : انگلیسیکیفیت : ۷۲۰p Web-dl فرمت : MKVانکودر : PaHeحجم : ۹۵۰ مگابایتمحصول : آمریکاستارگان : Aaron Paul, Charles Baker, Matt Jones, Jonathan Banksکارگردان : Vince Gilligan
خلاصه داستان :
ال کامینو فیلم برکینگ بد ، نام فیلمی اکشن و جنایی محصول سال ۲۰۱۹ به کارگردانی وینس گیلیگان می‌باشد. این فیلم داستان مردی به نام جسی پینکمن را به تصویر می‌کشد که بعد از فرار از اسارت ، اکنون تصمیم می‌گیرد تا با گذشته‌ی ناامیدکننده‌اش کنار بی
پروردگارا خود را تقدیم تو می دارم . با من کن و از من ساز آنچه خود اراده کنی . از اسارت نفس رهایم کن تا انجام اراده ات را بهتر توانم . مشکلاتم را بگیر تا پیروزی بر آنها شاهدی باشد برای کسانی که با قدرت تو ؛ عشق تو ؛و در راه تو یاریشان خواهم داد . باشد که همیشه بر اراده ات گردن نهم .
آفریدگارا من اکنون آماده ام که تمام خوب و بد وجودم را به توسپارم تمنا دارم یک یک نقص های درونم را که سد راه خدمت بقه تو و همنوعان من است را برطرف کنی و قدرتی عطا فرمایی تا ا
شب های احیا در فراق تو گذر شد
عمرم تباه است و ز هجر تو سپر شد
ای روضه خوان و یوسف زهرا کجایی
آقا بیا روزم شب و شب هم سحر شد
از اول ماه خدا یاد تو هستم
اما چرا این ناله هایم بی اثر شد
آقا اجازه شب شب قدر است و روضه
از کوفه تا کرب و بلا خاکم به سر شد
مولای دین رفت و جسارت ها شروع شد
در سینه هاشان بغض مولا پر ثمر شد
اما امان از روضه ای که خون تو گریی
آقا اسارت رفت و زینب در خطر شد
بی تو چه سخت است از سر و سرنیزه گفتن
مولا بیا چون یک سه ساله در به در شد
طشت طل
به نام خالق بی‌همتا
الهه باران به کوچه دلش رسیده بود و ندای شوری جدید را به وجود بی‌قرارش می‌رساند. ندایی که
تمام حس‌های عالم را یکجا به دلش سرازیر می‌کرد. احساساتی درهم که از هیچ کدام سردرنمیآورد.
سردرگمیش سر به فلک کشیده و درست در نقطه اوج، معلق رهایش کرده بود.
بریده از راهی که نمی‌دانست انتهایش قرار است به کدامین مقصد گره بخورد خود را به نقطه‌ای
نامعلوم تبعید کرد تا شاید در دوران اسارتی که خود به وجودش تحمیل کرده، به چیزی برسد که بای
سهمیه بندی؛ روایت آزاده عبدالله قادرییکی از حیله های دشمن برای اذیت و آزار ما این بود که سهمیه آب را آن قدر کم می کردند تا قادر به وضو گرفتن و انجام طهارت نباشیم. عراقیها ما را – که حدود 150 نفر بودیم – از ساعت 4:30 بعد از ظهر تا 8 صبح روز بعد در داخل آسایشگاه حبس می کردند و برای این تعداد، تنها 6-5 حلب آب در نظر می گرفتند. به همین دلیل ما آب را سهمیه بندی می کردیم تا با مشکلات کمتری مواجه شویم.
: اسرا، روزگار ظلمانی دوران اسارت را تنها با یاد خدا سپری
باز هم مزدوران فرقه رجوی ، جوگیر شدند ! این بار خانم ” راما یاد ” ، وزیر
پیشین حقوق بشر از فرانسه در استکهلم متحول شده است ، ظاهرا دلارهای
مجاهدین در آلبانی او را منقلب کرده است ! راما یاد گفته : ” من از اشرف۳ بازگشته‌ام . کلمه عدالت را در اوج نشاندید ، به‌خاطر شما تغییر در چشم‌انداز است “ نزدیک چهل سال است که رهبران شیاد مجاهدین و نوکرانشان می گویند ، تغییر در چشم انداز است ! این چه چشم اندازی است که هرگز نخواهد رسید ؟
پاسخ این سئوال را بای
 
                                  روزه گرفتن در اسارت جرم سنگین‌ تری بود
بچه‌ ها غذای ظهر را می‌ گرفتند
 و در یک پلاستیک می‌ ریختند
 چهار گوشه آن را جمع کرده
و گره می‌ زدند
سپس این غذا را
 در زیر پیراهن خود پنهان می‌کردند
 و افطار می‌ خوردند
 اگر موقع تفتیش از کسی غذا می‌ گرفتند او را شکنجه می‌ دادند.
بسم رب الشهدا  حجت خدا... بعد از تمام شدن عملیات که فهمیدیم محسن اسیر شده یکی از بچه های حیدریون آمد و فیلم لحظه اسارت رو بهم نشون داد که تیر به پهلوء محسن خورده بود و نشوندنش عقب تویوتا و میزدنش لباش از تشنگی خشک خشک بود. یکی از داعشی ها آمد و گفت فردا از همین شبکه ویژه برنامه ای داریم. فردا دوباره به آن شبکه مراجعه کردم محسن را دیدم که دارند شکنجه میدن، روی زخمش مرهم گذاشته بودن و به شهر القائم برده بودن چند بار با طناب از گردن آویزانش کردن صدا
تاثیر نور خورشید روی پرندگان
 بسیاری از پرنده داران هر کاری را برای شاداب و سالم نگه داشتن پرهای پرنده در اسارت می‌کنند. ما برایشان اسباب‌بازی می‌خریم، انواع غذا را برای کامل کردن رژیم غذای‌شان 
با هم میکس می‌کنیم، ساعت‌ها به فکر کردن برای پیدا کردن راهی برای ورزش‌شان صرف می‌کنیم و ما هر کاری را برای امنیت آنان می‌کنیم همزمان مطمئنم می‌شویم که از نظر
 فیزیکی و روحی شاد باشند. در کل بیشتر پرنده داران شبیه به والدین هستند – کاملا اشتی
در زمانی که خاندان زمستان بر تخت زمین نشسته بودند. اشک های ابرها اتمامی نداشت و وقت شکنجه به گلوله های سفید رنگی تبدیل می شد که هر چیزی را می پوشاند. در یکی از روزهای سرد، زٓم، شاهزاده خاندان زمستان در مقابل پدرش ایستاد و گفت؛ عاشق شده است. در آن زمان شاهزاده ها حق انتخاب نداشتند. پادشاه سرد خشمگین شد و پسرش را تٓرد کرد. زٓم جامه شاهزادگی را از تن دراورد و بر سر انتخاب اش ایستاد. در حالی که مادرش اشک های سرد اش را می ریخت از قلعه بیرون رفت. آسمان
به من باشد میروم بام و زیر نم باران تکان خوردن نورهای دوردست را نگاه میکنم و به این فکر میکنم ته این همه جان کندن چه دستاوردی ممکن است باشد که آدم ها از این فاصله حتی شبیه مورچه ها هم هدفمند نیستند حتی شبیه موریانه های توی یک تکه چوب هم نمیتوانند باشند 
این موضوع عقب افتادن داشت اذیتم میکردم نشستم از بیرون قضیه را نگاه کردم دیدم عقب ماندن از چه اصلا ؟ رسیدن به چه ؟ 
هرچقدر فکر میکنم میبینم این همه اعصاب خوردی به یک طرف دنیا هم نیست تهش چه ؟ هیچ

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اخبار جدید