نتایج جستجو برای عبارت :

زمان زندگی رستم

داستان اکوان دیو
چوپانی نزد کیخسرو و رستم آمد و گفت که گوری زرین داخل گله شده. شاه رستم را به نبرد با این گور شگفت فرستاد. رستم خواست گور را بگیرد که گور ناپدید شد. پس فهمید که آن گور نیست و چاره به جای زور، تدبیر است. روزها گذاشت و رستم مشغول استراحت شد و در یکی از این روزها که خواب او را در ربود، اکوان دیو خود را به شکل بادی در آورد و قسمتی از زمین را که رستم بر آن خفته بود بریده و به آسمان برد. وقتی رستم بیدار شد دیو به او گفت که حال به سمت کوه بین
کتاب هفت خوان رستم یکی از جذاب ترین داستان های شاهنامه است.
کیکاووس در اقدامی جسورانه با لشکری به سمت مازندران عازم شد تا دیو سپید را از میان بردارد امّا او از دیو سپید شکست خورد. دیو سپید چشم آن‌ها را نابینا کرد و آن‌ها را در سیاه‌چاله‌ای تاریک و وحشتناک زندانی نمود کیکاووس مخفیانه قاصدی نزد زال فرستاد و از او خواست تا رستم را به کمک آن‌ها بفرستد. زال ماجرا را با رستم در میان گذاشت. رستم چنین جواب داد: ای پدر، من به کمک آن‌ها می‌روم امیدو
هفت خان رستم (خان سوم : کشتن اژدها)کادویی مناسب برای کسانی که برای خارج کشور یادگاری با اصالت ایرانی در نظر دارند یا افرادی که به نماد های تاریخی علاقه مند هستندمشخصات : _سایز :۵۰در۵۰ _ضدخش _دارای مهره چوبی و یک جفت تاس_دارای کاور مخصوص
امیرعلی داره قصه ی رستم و سهرابو برا کار کلاسیش ضبط میکنه
ویسشو گوش دادم 
پشم ریزون رفتم پیش بابا که بابا شما برا امیرعلی داستان تهمینه رو تعریف کردی؟؟
میگه نمیدونم...احتمالا دیگه!
میگم گوش دادید چی میگه؟
میگه نه... چی میگه؟
میفرماد که رستم ک رفته توران عاشق تهمینه شده روش نمیشده بگه!!!_رستم خجالتی_تو دلش مخفی میکنه این عشقو...
اون طرق پادشاه میگه حالا ک این پهلوان اینجاس چه خوبه اگه دخترمو بهش بدمبا وزیرش مشورت میکنه 
وزیرش پیشنهاد میده ک رستم
خلاصه ای از هفت خوان رستم (هفت خان رستم) به زبان ساده
هفت‌خوان در شاهنامهٔ فردوسی هفت مرحلهٔ دشواری بودند که رستم و اسفندیار طی کردند.کیکاووس در دژی در مازندران اسیر است. رستم به نجاتش می‌رود و در راه از هفت بلا جان سالم به در می‌برد.

ادامه مطلب
رستم دستان، پهلوان ملّی ایران و شخصیّت اصلی داستانهای حماسی شاهنامه فردوسی است. درباره وجه تاریخی او تاکنون گمانه زنی های متعدّدی شده است. پیشینیان ما که تفکیکی بین تاریخ روایی با تاریخ واقعی قائل نبودند، به آسانی با این مسئله کنار آمده و فی المثل قبر منسوب به رستم و طویله منسوب به رخش تا قرنها پس از اسلام هم در سیستان شناخته شده بود؛ امّا در دوره معاصر، قضیه پیچیده تر شده است: عدّه ای از محقّقان وی را همان "رستم فرّخزاد" سردار یزدگرد سوّم سا
زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زمان زم
نامه ای به امام رضا علیه السّلام
رستم اموراتش را با دامداری می‌گذراند و تا زمانیکه زنش نازبانو مریض نشده بود، زندگی آرامی داشت. اما بعد از بیماری نازبانو گویی رستم دست راستش را ازدست‌داده و بی‌کس و تنها شده است.
نوشته رسولی عمارلویی
ادامه مطلب
"شیرین"
ملقب "ام رستم" دختر رستم بن شروین از سپهبدان خانان باوند در مازندران و
همسر فخرالدوله دیلمی(387ق. ـ 366ق.) که پس از مرگ همسر به پادشاهی رسید او
اولین پادشاه زن ایرانی پس از ورود اسلام بود. او بر مازندران و گیلان ،
ری ، همدان و اصفهان حکم می راند به او خبر دادند سواری از سوی محمود غزنوی آمده است .


سلطان محمود در نامه ی خود نوشته بود : باید خطبه و سکه به نام من کنی و خراج فرستی والا جنگ را آماده باشی .ام
رستم ، به پیک محمود گفت : اگر خواست سرور ش
به رستم چنین گفت اون جومونگ!ندارم ز امثال تو هیچ باککه گر گنده ای من ز تو برترماگر تو یلی من ز تو یلترم
رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:
منم مرد مردان ایران زمینز مادر نزادست چون من چنینتو ای جوجه با این قد و هیکلتبرو تا نخورده است گرز بر سرت
جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:
تو را هیچ کس بین ایرانیاننمی داندت چیست نام و نشانولی نام جومونگ و سوسانو راهمه میشناسند در هر مکانتو جز گنده بودن به چی دلخوشیبیا عکس من را به پوستر ببینببی
خشکسالی و قحطی باعث مرگ سربازان شده بود و به همین خاطر گرشاسپ پادشاه ایران جنگ را پایان داد و زال سردار متفکر ایرانی نیز در زابل اقامت کرد. بعد از مرگ گرشاسب، افراسیاب دوباره به فکر افتاد به ایران حمله کند. زال به پسرش رستم گفت: جنگی در پیش است می‌دانم که تو هنوز جوانی و می‌خواهی جوانی کنی اما چه باید کرد که دشمن درراه است. آیا حاضری بروی؟
 
رستم اعلام آمادگی کرد و اسبی خواست که بتواند او و گرزش را که از سام به ارث برده حمل کند. زال هرچه گله اسب
شهرو
/šahru/
حکومت کننده، سلطنت کننده؛ 2- (اعلام) 1) شهرو [اساطیر] از زمان ایران باستان است که نمایه ای از زنِ دانا، اندیشمند و توانا را به تماشا می گذارد. نویسنده ی داستان حماسی برزونامه در چهره ای که از این زن رسم کرده است نمادی از دانایی، شهامت و چاره سازی را آرایه می کند. او پس از آن که در می یابد شاه توران افراسیاب پسر او برزو را فریب داده و او را آماده ی کشتن رستم ساخته است او را از انجام این کار مانع می شود و در آن هنگام هم که رستم و برزو با یکدیگ
خب تا اونجا پیش رفتیم که ایرانیان که برای انتقام خون سیاوش با تورانیان می جنگیدند، شکست خوردند ولی کیخسرو رستم رو برای یاری فرستاد و رستم یکی از بزرگان سپاه توران رو کشت و بخت برگشت. حالا بقیه داستان رو گوش کنید:
رستم یکی دیگر از سران سپاه توران را با وجودی که از وی امان می خواهد، می کشد. سرانجام هومان به پیش می رود تا ببیند این جنگجو کیست! اما می دانید که رستم اهل گفتن رسم و نشان نیست! * پس از گفت و گویی، رستم که نرمی گفتار هومان را می بیند به او
یادتونه قبلا از ماجراهای شاهنامه گفته بودم؟
امروز پیشنهاد می‌کنم ماجرای آشنایی رستم با اسب معروف خود را بخوانید:
خشکسالی و قحطی باعث مرگ سربازان شده بود و به همین خاطر گرشاسپ پادشاه ایران جنگ را پایان داد و زال سردار متفکر ایرانی نیز در زابل اقامت کرد. بعد از مرگ گرشاسب، افراسیاب دوباره به فکر افتاد به ایران حمله کند. زال به پسرش رستم گفت: جنگی در پیش است می‌دانم که تو هنوز جوانی و می‌خواهی جوانی کنی اما چه باید کرد که دشمن درراه است. آیا ح
معنی اسم شهروشهرو اسم دخترانه است، معنی شهرو: حکومت کننده، سلطنت کننده؛ 2- (اعلام) 1) شهرو [اساطیر] از زمان ایران باستان است که نمایه  ای از زنِ دانا، اندیشمند و توانا را به تماشا می  گذارد. نویسنده  ی داستان حماسی برزونامه در چهره  ای که از این زن رسم کرده است نمادی از دانایی، شهامت و چاره سازی را آرایه می  کند. او پس از آن که در می  یابد شاه توران افراسیاب پسر او برزو را فریب داده و او را آماده  ی کشتن رستم ساخته است او را از انجام این کار مانع می
یادتونه قبلا از ماجراهای شاهنامه گفته بودم؟
امروز پیشنهاد می‌کنم ماجرای آشنایی رستم با اسب معروف خود که به رخش معروف است را بخوانید:
 
 
خشکسالی و قحطی باعث مرگ سربازان شده بود و به همین خاطر گرشاسپ پادشاه ایران جنگ را پایان داد و زال سردار متفکر ایرانی نیز در زابل اقامت کرد. بعد از مرگ گرشاسب، افراسیاب دوباره به فکر افتاد به ایران حمله کند. زال به پسرش رستم گفت: جنگی در پیش است می‌دانم که تو هنوز جوانی و می‌خواهی جوانی کنی اما چه باید کرد ک
قله الیمستان
بومیان و گردشگران، بهتر از این قله را برای کوه نوردی نخواهند یافت. قله ای با پوشش بی نظیر گیاهان سبز در میان ابر و مه با آب و هوای بسیار دلنشین و ارتفاع ۲۵۰۰ متری اش دارای یکی از پر طرفدار ترین های مازندران است.نگران نباشید، حتی اگر اهل کوه نوردی نیستید این یک تجربه ی جدیدی برای شما خواهد بود تا لذت آن از خستگی اش پیشی بگیرد. از بهار تا زمستان مناسب برای کوه نوردی در این قله زیبا است.
 
نقش پای رستم
یک افسانه وجود دارد که از بومیان ن
شاهنامه فردوسی و معرفی تهمینه (همسر رستم):
چنین داد پاسخ که:تهمینه ام؛
تو گفتی که از غم به دو نیمه ام.
یکی دُختِ شاهِ سمنگان منم؛
پزشکِ هِزبَر و پلنگان منم.
به گیتی،ز شاهان، مرا جفت نیست؛
چو من، زیرِ چرخِ بلند، اندکی است.
کس از پرده بیرون ندیده مرا؛
 نه هرگز کس آوا شنیده مرا.
تلنگر:
تهمینه می‌گوید هرگز هیچ نامحرمی مرا از پرده بیرون ندیده و حتی کسی صدای مرا نیز نشنیده است.
منبع:شاهنامه/بر اساس نسخه چاپ مسکو-در فهرست: آمدن تهمینه دختر شاه سمنگان ب
شعر گفتن یا نگفتن مسأله این است؟
و این که شرط شعر خوب گفتن چیست؟
و این که چقدر باید گفت و چگونه؟
گفتن ها چند نوعند و نگفتن ها چند نوع؟
از آنها که لطیف میگویند و راستی شاعرند زیاد گفتم. آنها به نظر شما در مجموع چه خاصیتی داشتند؟
کمی هم از آنهایی بگویم که لطافت احساس نه به آرامش و تغزل بلکه به جنبش و شور  وامیداردشان: 
رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا
رستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل
مفتعلن مفتعلن مفت
در قسمت جنوبی سلسله جبال الوند همدان کوه یخچال به ارتفاع 3580 متر قرار دارد که به‌عنوان بلندترین نقطه الوند از شمال به قله 3413 متری تاریک دره، از جنوب غربی به قله اردک مردک با 3486 متر ارتفاع، از شرق به قله 2985 متری تخت رستم و بالاخره از جنوب به قلل شاه‌نشین بزرگ و کلاه قاضی منتهی شده و در قسمت شرقی آن آبادی خاکو قرار دارد. 
برای صعود از همدان را به‌طرف دره مرادبیگ در جنوب غربی شهر عبور کرده، وارد آبادی دره مرادبیگ بشوید. با عبور از آبادی، دره طو
بیژن و منیژه/ 3 (پایان)
بیژن در جواب بازخواست افراسیاب بهش می گه من به میل خودم اینجا نیامده ام؛ زیر سروی خفته بودم که فرشته ای مرا در عماریِ منیژه گذاشت و او را نیز افسون کرد! (چه دروغ شاخداری! 0_O) معلوم است که افراسیاب نمی پذیرد و تصمیم بر آن می شود که بیژن را به دار بیاویزند! پیرانِ خردمند درست در لحظه ی موعود، فرا می رسد! و با افراسیاب شروع به سخن می کند و او را به نرمی نصیحت می کند که چنین نکن؛ دفعه پیش نیز تو را از کشتن سیاوش منع کردم و نپذیرفتی
رستم زمین نهاد کله زیر پایتان
میهن گریست مداوم و بی امان
دادید جان و جهان را برای دین
شد بارور درخت وطن در قفایتان
بر خوان خالقتان میهمانی است
هستید عزیز به نزد خدایتان
خون شهید بیمه گر مرز و بوم ماست
دارد ضمانت یزدان بقایتان
دریا شود مرکّب و جنگل اگر قلم
کم باشد از برای نوشتن برایتان . 
.
باور کن مرا ، واقعیت رویای من و تو نیست شاید کابوس زمستان باشد که بهار شد واقعیت ،دستان بی مهر رستم به سیستان است واقعیت،اسارت اجباری گیسوان یک زن در اما و ای کاش هاست واقعیت شاید خدایی ایست که در این حوالی ایست بر دیوار های شهر نامش با سیاهی خط می خورد واقعیت،قلب تپنده نوجوانی ایست که خشمش  بر آسفالت ،خونین جان داد و اما رویا چیست با ما غریبه است شاید افق حقی  ایست که باید سر می زد شاید آزادی می بود که باید نقش جان می شد شاید فریاد بی صدا ش
ایران مسئولیت منهدم کردن هواپیمای اکراینی را بر عهده گرفت.
 
 
اون دوستانی که فکر میکردن مردم هیچی حالیشون نیست و همش چرت و پرت میگن و توهم زدن و اصلا چطور ممکنه ایران یه هواپیمای مسافربری رو مهندم کرده باشه،دلم میخواد الان قیافه شونو ببینم...
 
از رستم پیروز همین بس که بپرسند
از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی؟
 
یادت نرود با دلم از کینه چه گفتی 
زیر لب از آن کینه ی دیرینه چه گفتی؟
این دست وفا بود نه دست طلب از دوست
اما تو به این دست پر از پینه چه گفتی؟
دل اهل مکدر شدن از حرف کسی نیست 
ای آه جگر سوز ! به آیینه چه گفتی؟
از بوسه ی گلگون تو خون می چکد ای تیر 
جان و جگرم سوخت به این سینه چه گفتی؟
از رستم پیروز همین بس که بپرسند
از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی؟
#فاضل_نظری
 
ایرانیان بعد از مرگ بهرام به ایران برمی گردند تا ببینند که شاه چی دستور میده. کیخسرو به خاطر کشتن فرود از اون ها روی برمی گردونه و اون ها به رستم روی میارند تا شفاعتشون رو بکنه؛ سرانجام شاه طوس و سپاهش رو می بخشه و اون ها رو دوباره به جنگ تورانیان می فرسته. بزرگ سپاه توران کسی نیست جز پیران :) ایرانیان به پیران پیشنهاد می کنند که به خاطر خوبی هاش در حق سیاوش و کیخسرو به ایران ملحق بشه تا آسیب نبینه اما پیران یار وفاداریه بنابراین نمی پذیره!
سپاه
به نام خداوند مردان مرد غیوران با هر بدی در نبرد سفیران عدل خداوند نورسواران از مرز دل در عبور گذشته ز جان و ز نام و ز جاهشده همدل هر دل بی پناه سفیران غوغای بدر و حنین یلانی که در قلبشان شور و شیننشانده عطش را ز کام زمانغدیری که جوشیده در قلبشانچنان رستم و همچو آرش شدندبه پاکی شبیه سیاوش شدند غم بی کسان را به دل می‌خرندبرای علی مالک اشتر اندنه ننگ سقیفه، نه جور فدکبه سنگ وفا خورده دلها محکهمه بی قرار شه کربلاغیور و دلیر اند و بی ادعاسر و جان س
یکی داستان است پر داد و دود
که رستم در آن نقش اول نبود
 
نگفتند آن را چو شهنامه ها
نوشتم، بخوانید زین پس شما
 
شنیدم که در روزگار کهن
که حتما نه تو دیده‌ای و نه من
 
جهان پهلوان رستم نامدار
دلش را ز کف داد و شد بیقرار
 
به هر سو نگه کرد آیینه دید
جهان را فقط رنگ تهمینه دید
 
چو چشمان تهمینه کردش کمین
دلش بی هوا ریخت روی زمین
 
تهمتن به دور از گران گرز خود
ز دست غم عشق افسرده شد
 
به امید عشق و به شوق وصال
دوان رفت رستم به نزدیک زال
 
بگفتا که بابا: به
فرامرز اسم پسرانه است، معنی فرامرز: 1- آمرزنده (دشمن)؛ 2- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) پسر رستم، که پس از کشته شدن پدرش به کین خواهی او برخاست، شاه کابل را کشت و شغاد را به آتش کشید. بهمن پسر اسفندیار او را کشت؛ 2) فرامرز: آخرین امیر [433-443 قمری] سلسلهی بنی کاکویه در اصفهان که … معنی اسم فرامرز
منبع : اسم دونی
شب شده است و من مانند شبهای گذشته دلخوش به دیدن فیلمی که بیش از صدبار دیده ام و امیدوار به فردایی که قرار است همچون چند ماه گذشته تلاش برای زندگی را در آن آغاز کنم.
وقت و بی وقت در هر زمان از روز که به خوابی اجباری برای فرار از واقعیت تلخ لحظه ها میروم رویایی میبینم که سراسر رازها و نمادهایی از زندگی هست که من آن ها را درک نمیکنم و بیشتر مشوش میشوم مانند مسافری خارچی که راهنمای کشور سفر کرده به آن به جای هدایت بیشتر او را سر درگم تر میکند.
بعضی رو
شب شده است و من مانند شبهای گذشته دلخوش به دیدن فیلمی که بیش از صدبار دیده ام و امیدوار به فردایی که قرار است همچون چند ماه گذشته تلاش برای زندگی را در آن آغاز کنم.
وقت و بی وقت در هر زمان از روز که به خوابی اجباری برای فرار از واقعیت تلخ لحظه ها میروم روبایی میبینم که سراسر رازها و نمادهایی از زندگی هست که من آن ها را درک نمیکنم و بیشتر مشوش میشوم مانند مسافری خارچی که راهنمای کشور سفر کرده به آن به جای هدایت بیشتر او را سر درگم میکند.
بعضی رویا
یکی از معانی "خان"، "مرحله و منزل" است ومراد از"هفت خان" هفت مرحله دشواری است که دربرخی داستان های اساطیری، پهلوانانی مانند رستم و سهراب گذرانده اند و به مجازدر معنی "مراحل متعدد و دشوار برای رسیدن به چیزی یا انجام گرفتن کاری" به کارمی رود. بنابراین نوشتن آن به صورت "هفت خوان" جایزنیست. کتاب "فرهنگ املایی" فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم اولویت را به هفت خان داده است.
منبع
https://t.me/qande_parsi/115
این سخن که اسطوره در ابتدا بخشی از واقعیت بوده است چندان پر بیراه نیست و حداقل رد پایی از واقعیت در هر اسطوره ای دیده می شود. نقطه آغازین هر اسطوره به تجربه فردی یا جمعی پدیده ای بر می گردد  که بنا به عللی تاثیری هیجانی و عمیق بر تجربه کنندگان آن وارد نموده است. این تاثیر به مرور ترکیبات دیگری به خود اضافه می کند و به در طی اعصار و قرون بر بار محتوایی آن افزوده می شود و چنین تغییر و تبدیلی ایستایی نداشته و گذشت زمان نه تنها به کاهش و حذف آنها دام
آموزش icdl | همه چیز در مورد مهارت‌های هفت‌گانه
 
 
آموزش icdl از آن چیزهاست که هر کس حداقل یک بار به گوشش خورده و بعد پی‌اش را گرفته یا نگرفته! اما اگر گوگل شما را به این صفحه رسانده، معنی‌اش این است که این‌بار قصد دارید حسابی پی یادگیری icdl را بگیرید و بالاخره این آموزش و یادگیری را به سرانجام برسانید! اما خب عجله نکنید! نمی‌خواهیم همه‌چیز را سخت و پیچیده کنیم! بگذارید مقاله را با یک داستان شروع کنیم!
 
رستم کارمند یک شرکت بزرگ بود و روزهایش را
آموزش icdl | همه چیز در مورد مهارت‌های هفت‌گانه
 
 
آموزش icdl از آن چیزهاست که هر کس حداقل یک بار به گوشش خورده و بعد پی‌اش را گرفته یا نگرفته! اما اگر گوگل شما را به این صفحه رسانده، معنی‌اش این است که این‌بار قصد دارید حسابی پی یادگیری icdl را بگیرید و بالاخره این آموزش و یادگیری را به سرانجام برسانید! اما خب عجله نکنید! نمی‌خواهیم همه‌چیز را سخت و پیچیده کنیم! بگذارید مقاله را با یک داستان شروع کنیم!
 
رستم کارمند یک شرکت بزرگ بود و روزهایش را
دل به سان قبله‌نماست، سوی تو نشانه می‌گیردآدمی غریبه می‌یابد، در تو آشیانه می‌گیرد
ای دریغ روزگارانی که نماز عقل می‌خواندمحالیا به مذهب عشق دل ره ترانه می‌گیرد
ای جهان ببین که چشمانم سوی عالمی دگر دارندجان من ز بهر اسبابت نی دگر میانه می‌گیرد
ای زمین ز چرخ دیرینت رستم و به روح برجستمای زمان ببین که پروازم سمت بی‌کرانه می‌گیرد
با تو مردم زمانه کجاست ای دل خدای‌گونه‌ی من تو برو رهایی‌ات خوش باد، مردمت بهانه می‌گیرد
حلمیا ز چرخ ویران
و آنگاه که رستم فهمید که فرزند خود را به اشتباه کشته است چنین گفت:
 به گیتی که کشته است فرزند را
 دلیر و جوان و خردمند را
 بر این تخمه سام نفرین کنند
 همه نام من نیز بی‌دین کنند
در چند روز اخیر شاهد اتفاقات مهمی بودیم.
مرور این حوادث از یک سو، بیانگر عمق وفاداری مردم به ایران اسلامی و از سوی دیگر، نشاندهنده پیامدهای سیاست ورزی غلط ماست:
ادامه مطلب
توی پست موقت گفته بودم به دانشجو شریف نیازمندیم :دی 
اما دیگر نیاز نداریم چون فایده ندارد:)) . کتابخانه دانشگاه شریف از سال 95 گویا شرایط سفت و سختی برای پایان نامه های بچه هاش گذاشته :| . که فقط برای 20 صفحه باید از هفت خان رستم رد بشی :).  که البته همین 20 صفحه هم شامل حال من نمیشه :دی چون برای ارشد نمیخواستم .
اینم یه فایل که اگه یه روزی کسی بهتون گفت برو شریف برا من از پایان نامه عکس بگیر نشونش بدی کار دستش بیاد :|
اینه
ومن الله توفیق
فروش باغ میوه ، با درختان هلو ،سیب ، زردآلو ، گردو و .. در متراژهای مختلف با سند شش دانگ از 100 متر الی 10000 متر در شهرستان سرسبز شهریار
خرید زمین شما با قیمت منصفانه در شهریار لطفا تماس بگیرید .
فروش زمین -باغ -باغ ویلا - باغچه در قطعات مختلف در حومه غرب تهران شهریار کلیه مناطق زیر ::
بکه (شهریار) - اصیل‌آباد - ترپاق تپه - رنگرز (شهریار) - حصارساتی - سقرچین (شهریار) - قجر تخت‌رستم - قجرآباد - فرارت - قشلاق مهرچین - قلعه نو (شهریار) - کردامیر - یبارک - مهرآذین
:white_check_mark:۱۲نامزد نهایی در «حوزه انتخابیه آمل» آماده رقابت شدند.۱.حمید بهشتی۲.حمید توکلی۳.حسین جوادی۴.رضا حاجی پور۵.رستم حسن نژاد۶.محمد رسول خاکزاد۷.قاسم روح اله زاده اندواری ۸.علیرضا زارع کلاکی۹.علیرضا شیرزادی۱۰.حسن صائمی۱۱.علی محمد غلامرضازاده۱۲.حسین قربانی
نام او در اوستا کویکوات Kavi Kavâta آمده و در پهلوی کی‌کوات و در فارسی کیقباد می‌باشد . در دینکرد آمده که فرّ کیانی از گرشاسب به کیقباد رسید و او کیان‌نیاک یعنی جد کیانیان است . در اوستا او از اعقاب منوچهر شمرده شده است در بندهشن آمده کی‌کوات کودکی خُرد بود که او را درصندوقی نهاده بر آب افکندند و او از سرما می‌لرزید . زاب او را دید و از آب بیرون کشید و به فرزندی پذیرفت و وی را کوات نامید ، در روایات مذهبی پدر کی‌قباد معین نیست ولی در روایات ملی که
 فوق تخصص ریه و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان گفت: در حال حاضر تفریبا 7 تا 10 درصد کودکان و 3 تا 5 درصد بالغین مبتلا آسم می باشند و شیوع آن روز به روز رو به افزایش است.دکتر"رستم یزدانی" فوق تخصص ریه و در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه کویر، در رابطه با بیماری آسم اظهار کرد: آسم بیما ری التهابی مزمن ریه است که منجر به انسداد و تنگی مزمن مجاری تنفسی می شود.
ادامه مطلب
 
زمین را به زمان دوختم و دلم را به مختصر آسمانی از امید،از هفتاد خوان رستم گذشتم و اینک در قطارم،قطاری که بی سر و صدا دارد از غروب محزون و دلتنگ خراسان دور می شود تا مرا به قرب برساند از این غربتی که ناتمام است در زندگانی ام.با گردن و کمر دردناک تا همین لحظه ی آخر خانه را از بیخ و بن رُفتم، دیشب تولد دخترک را با سنگ تمام برگزار کردم.دست به دامن اسحاقی ِ کارگزینی شدم و آخرین ذرات مرخصی را از لای اوراق درمانده ی اداری بیرون کشیدم.حالا سرم را تکی
خدمات تور شیراز
بلیط رفت و برگشت (اتوبوس VIP، قطار یا هواپیما)
ترانسفر استقبال و بدرقه به هتل (ترمینال یا فرودگاه)
گشت کامل :
تخت جمشید، نقش رستم، نقش رجب، باغ ارم، نارنجستان قوام، منزل زینت الملک، آرامگاه حافظ، آرامگاه سعدی
گشت های اضافی: (با لیدر محلی هماهنگ شود)
پاسارگاد ، ارگ کریم خانی، مسجد نصیر الملک، بازار وکیل، حمام وکیل، شاهچراغ، باغ دلگشا، باغ عفیف آباد، بند امیر، دروازه قرآن، باغ نظر ، باغ جهان نما
پرداخت کلیه ورودیه ها مطابق برنام
بیا کز عشق تو دیوانه گشتموگر شهری بدم ویرانه گشتمز عشق تو ز خان و مان بریدمبه درد عشق تو همخانه گشتمجنان کاهل بدم کان را نگویمچو دیدم روی تو مردانه گشتمچو خویش جان خود جان تو دیدمز خویشان بهر تو بیگانه گشتمفسانه عاشقان خواندم شب و روزکنون در عشق تو افسانه گشتمبه جان جمله مستان که مستمبگیر ای دلبر عیار دستمبه جان جمله جانبازان که جانمبه جان رستگارانش که رستمعطارد وار دفترباره بودمزبر دست ادیبان می نشستمچو دیدم لوح پیشانی ساقیشدم مست و قلم
بوی گیسوی یار می آید
نخل صبرم به بار می آید
 
چه نشستید؟ مژده ام بدهید
هم قطاران! بهار می آید
 
به تماشای ما بهار شگرف
با دو چشم خمار می آید
 
روشناییّ طلعتش سوی
من شب زنده دار می آید
 
عالم خفته می شود بیدار
بس که داد و هوار می آید
 
بلبلان مست و عربده خوانان
سر این رهگذار می آید!
 
سینه جر داده غنچه و در دست
تیزی تیغ و خار می آید!
 
ماه طلعت برای بار سی ام
بر سر سبزه زار می آید...
 
فکر ننما که سال نو این بار
با گرانیّ پار می آید
 
گرچه رویین تن است این
معنی شعر درس دوازدهم فارسی دهم | رستم و اشکبوس +آرایه ها
وب درس       جزوه, معنی اشعار فارسی دهم

معنی شعر رستم و اشکبوس فارسی دهم درس ۱۲
 
سلام عرض میکنم به کاربران وب درس ، معنی شعر درس دوازدهم فارسی دهم رستم واشکبوس رو براتون قرار دادم !
قبول دارین که شعر خیلی سختی هست !؟ من که خودم از نوشتن معنی و آرایه هاش واقعا خسته شدم
ولی خب در عوض یه فایل خیلی توپ براتون جمع و جور کردم که واقعا زحمت کشیده شده روش !
اگه نمونه ای از اون رو بزارم خودتون می فه
شاهنامه خوانی مجازیتصویر کتاب کودکی رستم در گروه کتابخانه علوی برای اعضا به اشتراک گذاشته شد و بعد از خوانش کتاب اعضا صدای خود را ارسال کردند تا کلیپی جهت اشتراک در فضای مجازی تهیه گردد.
                                              
                             
کتاب های شاهنامه با عنوان های سیاوش و فریدون و اسکندر و پادشاهی گشتاسب و پهلوان ایران زمین و  رستم و اسفندیار
وپسران فریدون و نبرد یازده رخ و فرود موجود است .
برای امانت کتاب های شاهنامه به کتابخانه ی شهدا مراجعه نمایید .

ادامه مطلب
آبروی ایران، افتخار ایران، امید ایران، دلگرمی ایران، همانی که نامش مو به تن بیگانگان سیخ می کرد، همانی که برای سرش جایزه ها گذاشتند، همانی که مهربان بود و رحمدل اما در کنارش با ابهت و ترسناک، همانی که غرشش چونان شیران بود، همان بچه شیعه شیر پاک خورده، همان مرد میدان، همانی که دل مان به بودنش قرص بود، همانی که تا شب قبل بود، همانی که دیگر نیست، آه ... آه ... آه ... سردار جان! چه زود ما را تنها گذاشتی! چه زود پشت مان را خم کردی! با جای خالی شما چه کنیم
ماجرای این کتاب در مورد جِم است. پسری جوان که برای تامین مخارج کنکور و دانشگاه به روستایی در اطراف استانبول می رود و شاگرد اوستا محمود چاه کن می شود. پدر جم، او و مادرش را رها کرده است، به همین خاطر این پسر جوان، اوستا محمود را جای پدر خود می بیند اما…
در مدت زمانی که شاگر اوستا محمود است، جم عاشق زنی با موهای قرمز می شود، عشقی که زندگی اش را برای همیشه تغییر خواهد داد.
نکته جالب این کتاب اینه که با اینکه خارجیه ولی بخش هایی از کتاب در مورد رستم
به ما یاد داده‌اند که انسان ایده‌ال نمی‌ترسد، انسان شجاع یعنی کسی که در دهشتناک‌ترین شرایط هم ترس به دلش راهی نمی‌برد و رستم‌گون دل به خطر می‌سپارد و کارش را می‌کند. اما هیچ‌کدام به ما نگفته‌اند، «ترس»، جزئی از ذات آدمی است. غریزه آدمی است. کسی که نمی‌ترسد مریض است، کسی که نمی‌ترسد ناقص است، کسی که نمی‌ترسد غیرعادی است. کسی که در حضور یک عامل بیرونی خطرناک احساس ترس می‌کند، یک انسان طبیعی است و همین ترس موجب تصمیمات درست و منطقیِ و
تو رفته ای و عده ای ناچیز می خندند جای تسلی دادنم یکریز می خندند
حالی برای گریه کردن نیست، این مردم حتی به اشک جانگدازم نیز می خندند
جای تاسف دارد اما هم وطن هایمحتی به سرمای تن پاییز می خندند
دلتنگی ام را شهر با این وسعتش افزوداینجا گروهی مصلحت آمیز می خندند
رستم زمین افتاد این تکرار تاریخ است این نابرادرها اسف انگیز می خندند
خوارزمشاهی‌ ها فقط در فکر تسلیم‌ اند با دشمن خونی ما چنگیز می خندند
قاسم سلیمانی! عزیز ملت ایرانتو رفته ای و عده ای
 
 
جان خود را فدای جانان کرد، پهلوان مرد آسمانی مارستم دیگری به میدان زد، از دل شاهنامه خوانی مااو خودش یک تنه سپاهی بود، زخمی از هر نبرد بر تن اوبی سلاح و زره به خط میزد، نام پروردگار جوشن اواو که پا میگذاشت در میدان، جبهه آرام میشد از عطرش
 
ادامه مطلب
 
ترک اعتیاد و روش های درمان آن
اگر چه عوارض ثانویه اعتیاد در بین گروهی از معتادین كه به دلیل فقر و تنگدستی امكان تامین هزینه زندگی خود را ندارند ،سبب می شود كه برای خرج اعتیاد خود دست به هر كاری بزنند ، نسبت به سر و وضع و بهداشت فردی بی تفاوت شوند و در یك كلام مشمول تمام صفاتی كه جامعه به معتادان نسبت می دهد باشند اما این عمومیت ندارند و اكثریت معتادان را شامل نمی شود.
 رش ، او را به وادی خلاف سوق می دهد. خوشبختانه مدتی است كه در قوانین تجدید نظ
 
زمین را به زمان دوختم و دلم را به مختصر آسمانی از امید،از هفتاد خوان رستم گذشتم و اینک در قطارم،قطاری که بی سر و صدا دارد از غروب محزون و دلتنگ خراسان دور می شود تا مرا به قرب برساند از این غربتی که ناتمام است در زندگانی ام.با گردن و کمر دردناک تا همین لحظه ی آخر خانه را از بیخ و بن رُفتم، دیشب تولد دخترک را با سنگ تمام برگزار کردم.دست به دامن اسحاقی ِ کارگزینی شدم و آخرین ذرات مرخصی را از لای اوراق درمانده ی اداری بیرون کشیدم.حالا سرم را تکی
انقلاب ماشکوه وافتخارعالم است/مژده بسیارسویش ازنبی خاتم است/برخمینی وشهیدان ده سلامی جاودان/شیعیان مرتضی راجلوه هایی محکم است/نردبان آسمان را وصل کرده برزمین/نهضت اسلامی ماباولایت همدم است/عرصه بین الملل رافتح کرده انقلاب/سوی مستضعف همیشه امت مامرهم است/نسل کوثررایگانه حضرت سیدعلی/مقتدای کل عالم آن نگار زمزم است/لشکری اندررکابش جانفشان مهدوی/موقع تحویل مهدی آن لوای پرچم است/گوهر آمادگیها هست تاروزظهور/از بصیرت کشور مامملو از رستم است/
مهر کوروش
جام جمشید
تیر آرش
خون سهراب
رخش رستم
عشق بابک
بزرگترین جشن ایرانیان و یادگار جمشید بزرگ را به شما شادباش عرض میکنیم
«بهار دل‌کش رسید و دل به جا نباشد»
با صدای روح نواز استاد شجریان
تقدیم شما خوبان♥️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
[ویدئو ۲:۲۱]
مشاهده م
شاهنامه خوانی مجازیتصویر کتاب کودکی رستم در گروه کتابخانه علوی برای اعضا به اشتراک گذاشته شد و بعد از خوانش کتاب اعضا صدای خود را ارسال کردند تا کلیپی جهت اشتراک در فضای مجازی تهیه گردد.
                                              
                             
کلیپ این فعالیت را میتوانید از اینجا دانلود کنید.
در پزشکی کهن،داروها از گیاهان بدست می آمدند.در تولد رستم موبد پزشک،به دستور سیمرغ مرهمی از کوبیدن گیاهی مخصوص و آمیختن آن با شیر و خشک کردن آن در سایه،ساخته و بر زخم عمل رودابه می گذارد.نکتهٔ ظریف این دستور،توصیه به خشک کردن مرهم در سایه است تا خواص آن در اثر نور آفتاب و گرما از بین نرود،توصیه‌ای که امروز هم در نگهداری داروها به قوت خود باقی است. شناخت مواد دارویی مورد استفادهٔ مصریان قدیم از روی پاپیروس‌های مقدسی که از آنان به جای مانده‌ا
 
سلام یوکای عزیز؛
اینجا سایه‌ی جنگ کمرنگ تر شده ولی هنوز می‌توان صدای قدم‌های نحسش را شنید. هیچ چیز مثل جنگ نمی‌تواند خشم جنون‌آمیز مرا بیدار کند.
فکر می‌کردم مفهوم وطن برایم از بین رفته اما وقتی جنگ را در دو دوقدمی این منطقه‌ی نحس حس کردم دلم گرفت از این که همزبان‌هایم؛ مقصر یا بدون تقصیر، ممکن است کشته،آواره یا عزادار شوند. یک وقت فکر نکنی بخاطر این که ممکن است بمیرم این حرف‌هارا می‌نویسم... نه، من از مرگ هیچ ابایی ندارم. اما دوست ندا
اکبر اکسیر
علی عبدلی از شاعران دهه پنجاه با مجموعه شعر جنگل و جنازه به عنوان یک شاعر اجتماعی معرفی شد با شعرهایی اجتماعی و حماسی. بعد عشق به سرزمین مادری او را به پژوهش های تالش شناسی کشاند در نشریات محلی و استانی و کشوری از تالش و تالشان نوشت از غذاهای محلی و فرهنگ و رسوم گرفته تا معرفی بزرگان تالش. برای پژوهشهای مردم شناسانه خود خون دلها خورد و سفرها کرد و کتابها نوشت. علی عبدلی از کتابفروشی و شعر و شاعری در کسوت یک محقق نستوه برای شناساندن
 
 
رفته بودی که بازگردی
رفته بودی که دیو خصم را به پیکار جوانمردانه از وطن بیرون برانی...
دیو خصم را یارای پیکار با تو نبود از در حیله درآمد و به جادوی سیاه رستم را به بند کشید.
چه جوانمردانه جان دادی در راه مام وطن
چه گل های سرخی که از خون پاکت بر دامان مادر وطن روییدند
عطر گل سرخ بود که روحم را نوازش داد
عطر گل سرخ بود که پاکی قلبت را به خاطرم آورد
عطر گل سرخ بود که لغزش اشک بر گونه های مادرت را سبب شد
شاید اگر بودی، روزی ملاقاتت میکردم و برایم ا
باران که شدی مپرس این خانه کیست … سقف حرم و مسجد و میخانه‌ یکیست
باران که شدى، پیاله‌ها را نشمار … جام و قدح و کاسه و پیمانه‌ یکیست
باران! تو که از پیش خدا مى‌آیی … توضیح بده عاقل و دیوانه یکیست
بر درگه او چونکه بیافتند به خاک … شیر و شتر و رستم و موریانه یکیست
با سوره ى دل ، اگر خدارا خواندى … حمد و فلق و نعره مستانه یکیست
این بى‌خردان، خویش، خدا مى‌دانند … اینجا سند و قصه و افسانه یکیست
از قدرت حق ، هرچه گرفتند به کار … در خلقت تو، و بال پ
   
 
مجموعه داستان های  شاهنامه
 
داستان اول
روزی رستم برای شکار به نزدیکی های مرز توران می رود، پس از شکار به خواب می رود. رخش که رها در مرغزار مشغول چرا بوده توسط چند سوار ترک به سختی گرفتار می شود. رستم پس از بیداری از رخش اثری جز رد پای او نمی بیند. درپی اثر پای او به سمنگان می رسد.
ادامه مطلب
به دو خطبه‌ی طربناک چو کشید باده از تاکبه ترانه گفت با دل که بخیز چست و چالاک
سر غم قمار می‌کن به شعف نثار می‌کنسپه‌اش غبار می‌کن به فَرَش بتاز بی‌باک
سر غم گرفتم آن دم به دو ضربه‌ی مصمم کمرش به باد دادم کت و کول کهنه بر خاک
پدرش سیاه‌جامه سوی من سحر روان شدقد و شانه همچو رستم دک و پوزه همچو ضحّاک
کمر پدر گرفتم که سوی پسر فرستمغم و خصم هر دو خوشتر ته گور سرد نمناک
قمرم بگفت حلمی به سر سجاده‌ی می  سحری دعای مستان برسد به گوش افلاک
«دل غم هلا
شرح مختصری از شاهنامه
 
سالهای سال است که از مرگ خداوندگار خرد و آگاهی می گذرد، سالهای سال است که حکیم بزرگ توس رخ در نقاب خاک کشیده است و جان نورانیش را به عالم بالا پرواز داده است، اما همانگونه که خود می گوید «نمیرم از این پس که من زنده ام… گواهی که نمرده است و هنوز هر ایرانی آزاده ای با شنیدن سخن نغزش جانی تازه می گیرد و اندیشة بلند و نیکش را ستایش می کند.
گزیده حاضر نگاهی دارد به ده عنوان کتاب، که طی چند سال اخیر پیرامون فردوسی و شاهنامه انت
قسمت اول را بخوان قسمت 128
و از پشت محمد که جلویم ایستاده بود بیرونم امدم طلعت چشمانش را ریز کرد و گفت:
- چی به خورد این مفلق من دادی؟ مگه من چه هیزم تری به تو فروخته بودم که دخترم رو خل و چل کردی؟
با نگرانی پرسیدم :
- اخه چه می گی زن حسابی من چیکارم به کار دختر توست؟
طلعت گفت:
- کبری میگه تو چیز خورش کردی واگرنه تا پیش از ظهر که دخترم با من بود که قبراق بود. در آن یک ساعتی که پیش تو ماند، نمی دانم چه به خوردش دادی که خل و چل شده طلعت گوشه ی حیاط نشست و گ
تیم کمبل پرومی قهرمان لیگ و جام حذفی دهستان کمبل در سال  ۹۷

◀توپ چی های لیگ
الیاس نامدار
کمال پاژخ
مازیار میرزهی
رستم نامدار
یحیی پاژخ
◀داوران
سعید حبیبی
ندیم شیخزاده
داود ازادیان
محمود هاشمزهی
ناصر ایاز
رشید ایاز
امید هاشمزهی
رسول هوت
ناصر بلوچ
امین ایاز
مسلم اشنود
نوید پیرایی
اشنا
ذاکر خلیلی فر
منصور پاداش
عمر میهن دوست

♻مسئول اجرایی
دلمراد هوت
◀اقای گل لیگ دهستان کمبل
رحیم بخش بلوچزاده
بهترین بازیکن
خلیل بلوچ
بهترین دروازبان لیگ
 
 
_  تجربه‌ی تاریخ ثابت کرده، صاحبخانه‌ی دنیا شیفته‌ی اسطوره سازی است. مدرکی برای اثبات حرفم ندارم اما معتقدم آن قسمتی که خداوند می‌گوید از روحش در انسان دمیده، دقیقاً نقطه‌ای است که می‌تواند تک تک انسانها را به سمت اسطوره شدن پیش ببرد. یعنی تمام آدمهای روی زمین؛ فارق از طبقه‌ای که در آن به دنیا آمده باشند یا زندگی می‌کنند. صرفاً «وجود» انسان استعداد اسطوره شدن را دارد. منتها به شرطها و شروطها، هرکس در جایگاه خاص ِ خودش، مثل جریان عید
این خاک نه مسلمان میخواهد نه دین ستیز.نه مذهبی میخواهد و نه خداناباور.نه شیعه میخواد و نه سنّی.نه فمنیست میخواد و نه روشن فکر. ما می توانیم برای خود و فقط برای خود این ها را باشیم .این مملکت فقط وطن پرست و ملی گرا میخواهد.نه مدافع حرم بلکه مدافع وطن.نه مغز فراری که ریشه در خاک.این مملکت فردوسی و شاملو میخواهد .فرخزاد میخواهد.آریو برزن .فرح پهلوی .شاپور و کاوه و رستم و چوبین.سورنا و بابک خرم دین.این خاک دلال بهشت نمیخواهد ، اندیشمند میخواهد.علوی ن
تعمیرات آیفون تصویری کماکس ،تابا،تکنما،کوماکس،سیماران در پاسداران و نوبنیاد-اختیاریه شمالی و جنوبی تا دیباجی و محله رستم آباد تعمیر گوشی ایفون رفع خرابی سیم کشی.
 
تعمیرات ایفون تصویری در پاسداران 
تنها نمایندگی تعمبر آیفون کوماکس commax تابا taba و سیماران در منطقه دولت و خیابان کلاهدوز و میدان اختیاریه با بهترین تعمیرکار آی فون تصویری .
 
 
 
فردوسی متولد ۳۲۹ ه.ق در طوس، دارم فکر می کنم چی بنویسم ازش، که قدر و منزلتش رو بتونم بیان کنم، شاید هیچ عنوان یا جمله ای بهتر از این نباشه که بهش بگیم: شاعریه جوری بار این واژه رو سنگین کرده که خیلی سخت میشه به دیگران این لقب رو داد. فردوسی واقعا شاعر هستش، واقعا هنرمنده و واقعا زنده است. واژه به واژه، مصرع به مصرع و بیت به بیت جوری شما رو مسحور نوشته و فکر خودش می کنه که اصلا حس کسالت باری از خوندن بهتون دست نمیده، این واضحه که خوندن نظم(شعر) به م
انگار هیچ عاشقانه ای به سرانجام نمی رسد... لیلی و مجنون ، فرهاد و شیرین ، رستم و تهمینه... داستان بیژن و منیژه وخسرو و شیرین را کنار بگذار.
 
 
خودمان را هم ببین...
این خودمان های گم شده را میگویم...
تو کشوری دیگر و من...
اینجا ایران است... همسایه صدایم را می شنوی؟
راستی دیروز در کوچه مان دیدمت...
بگو که باز گشته ای تا بمانی...
بگو نمی روی به آن دیار فانی...
بگو پاییز را درکنار من به عاشقی سپری خواهی کرد...
بگو... بلند تر بگو... دلم را برای عطر چارقدت تنگ نکن...
-- --
تکمیل راه کلور - درام با اعتبار ۱۰۰میلیارد تومان
⚜ استاندار اردبیل گفت:در سال جاری بیش از ۳۴میلیارد تومان برای اجرای راه ارتباطی کلور_ درام اعتبار تخصیص یافته و برای تکمیل لش پروژه بیش از ۱۰۰میلیارد تومان هزینه لازم داریم.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی استانداری اردبیل، اکبر بهنام جو در جلسه اقتصاد مقاومتی شهرستان خلخال که در بخش خورش رستم برگزار شد اظهار کرد: راه اصلی و ارتباطی کلور_درام یکی از بهترین راه های کشور به لحاظ گردشگری است
یکی از نکات جالب تو داستانهای عاشقانه سنتی، تلاش عاشق و معشوق برای رسیدن به همدیگه است، درحالیکه موانع زیادی وجود داره اما این دو سعی میکنند مخفیانه در یک شب به خواسته شون برسن، اما حضور نماینده دینی رو حتی تواین شرایط فراموش نمیکنند:
1. مثلا تو داستان رمئو و ژولیت میخونیم : "خانواده ژولیت از ازدواج مخفیانه او با رومئو که با وساطت لارنس راهب صورت گرفته بی خبر اند"
 
2.  تو داستان رستم و تهمینه در شاهنامه ، رستم وقتی رضایت تهمینه را متوجه شد ، مو
بسم الله الرحمن الرحیم
شناسنامه:
نام کامل: Clash Royale
سال انتشار: 2 مارس 2016
توسعه­دهنده: Super cell
سیستم­عامل:Android, IOS
رده سنی:
+ 7 (google play)
+ 9 (App Store)
روایت بازی
         صدای تشویق مردم از هنگامی که وارد استادیوم و صحنه­ی نبرد می­شویم شنیده می­شود. با توجه به فضای دیداری بازی ما را به یاد شوالیه­ها می­اندازد. سه قلعه که باید با مدیریت و چینش استراتژی و انتخاب کارت مناسب از آن­ها محافظت کنیم، که قلعه­های ما هستند و آبی. و سه قلعه­ی قرمز که باید به آن­ها  ح
آنشب که زمین ز لطف ایزد
از فوج فرشته موج می زد
آنشب که صدای بال می داد
سجاده به مهر، حال می داد
درسینه چه گفت ، مرغ آمین؟
می گفت دمی به ذکر بنشین
باید که دراین میانه باشی
در حلقه زلف،  شانه باشی
سر زد ز دلم سرشک دیده
از دل، بخدای، تا سپیده
انگار کسی مرا نظر کرد
آن گم شده در مرا خبر کرد
یک لحظه نوای نور یا نور
پیچید درون چاه، مسرور
تا یوسف عصمتم که چاهی است
وان نور که خفته در سیاهی است
خود را به زلال غیب بندد
درهای گناه و عیب بندد
صد شکر ، ز چاه رستم
نضربن حارث بن کلده، پسر خاله پیامبر اسلام (ص) بود، ولی شدیداً با اسلام مخالفت می
کرد، و در مورد گسترش اسلام، کارشکنی می نمود از جمله کارشکنی های او اینکه: به
عنوان تجارت به سوی «حیره» و «ایران» مسافرت می نمود و در آنجا اخبار و افسانه های
پهلوانان ایران، مانند رستم و افراسیاب و... را که در صفحه ها نوشته شده بود، می
خرید و به مکّه می آورد و آنها را می خواند و به مردم مکّه می گفت: «محمد (ص ) نیکو
گفتارتر از من نیست، من نیز از اخبار گذشتگان می گویم».
کتاب
قصه های مرزبان نامه از سری کتابهای "قصه های خوب برای بچه های خوب" نوشته مهدی آذر یزدی و
از انتشارات کتابهای شکوفه وابسته به انتشارات امیرکبیر است.چند داستان کوتاه این
کتاب مانند "پندخرگوش" و "انوشیروان و باغبان" توسط دانش آموزان شرکت
کننده در جلسه خوانده شد.
مرزبان‌نامه
عنوان کتابی است در اصل به زبان مازندرانی، نوشته اسپهبد مرزبان بن رستم بن شهریار
بن شروین بن رستم بن سرخاب بن قارن معروف به سعدالدین وراوینی که از نسخه اصلی که به
زبان ط
طومارنقالی
نقل
رستم وسهراب 
نویسنده:رضاعیسی آبادی
پاییز 1392 
به نام خداوند جان
وخرد              
کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند
جای              
خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان
سپهر        فروزنده ماه وناهید ومهر
واما راویان اخباروناقلان آثار وطوطیان شکر شکن شیرین گفتارو صرافان
بازار معانی ،آنچنان که هم من دانم و هم تو دانی.حکایت کنند که درروزگاران قدیم
،درنگین انگشتری جهان،در سرزمین ایران رستم دستان، مرد
فایل ورد تحقیق شرح مختصری از شاهنامه فایل تحقیق شرح مختصری از شاهنامه




دسته بندی
تاریخ و ادبیات

فرمت فایل
doc

حجم فایل
31 کیلو بایت

تعداد صفحات فایل
33

توضیحات :
فایل تحقیق شرح مختصری از شاهنامه دارای 33 صفحه در قالب Word قابل ویرایش.
بخشی از متن :
سالهای سال است که از مرگ خداوندگار خرد و آگاهی می گذرد، سالهای سال است که حکیم بزرگ توس رخ در نقاب خاک کشیده است و جان نورانیش را به عالم بالا پرواز داده است، اما همانگونه که خود می گوید «نمیرم از این پ
یکی دو سالی میشه که با صدای احسان عبدی‌پور آشنا شدم. درست همون زمانی که یکی از دوستام پادکست «خاطرات یک شاه» رو برام فرستاد. اوایل پادکست نمیدونستم چی به چیه و قراره به کجا ختم بشه، اما بعد از تموم شدن پادکست بود که غرق شدم توی دنیای عبدی‌پور. قبلا یکی دو تا فیلم از عبدی‌پور دیده بودم، اما پادکست‌هاش و خاطراتش (پیج اینستاگرام) برام یه چیز دیگه بود. میشد ساعت‌ها توشون غرق شد. انگاری ثانیه ثانیه اتفاقی که ازشون حرف میزد برای من اتفاق افتاده
بسم الله الرحمن الرحیم
یا فارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
از قدیم گفته اند دفاع غلط کردن از چیزی تخریبش از حمله دشمن بیشتر است
(مجموعه تا رهایی پخش از شبکه یک)
آقا پسری که منتقد عزاداری است و دختری که توان دفاع ندارد
کلیپی میشود در فضای مجازی
البته از صداوسیما توقعی نیست...وقتی نام مولایم حسین را با رضی الله مینویسد بر صحابه پیامبر صلوات میفرستد هنگام افطار
روز عید نیمه شعبان کشته شدن رستم به برادرش در شب عید مذهبی دیگر یک حبه قند را پخش میکن
زمان کند میگذره وقتی منتظری.زمان تند میگذره وقتی دیرت شده.زمان کشنده ست وقتی غمگینی.زمان کوتاهه وقتی خیلی شادی.زمان بی پایانه وقتی دردی داری.زمان طولانی میگذره وقتی بی حوصله ای.توجه کن:زمان با توجه به اتفاقات درون تو می گذره نه عقربه های ساعت!
یمن 
یمن کشوری با وسعت ۵۲۸۰۰۰ کیلومترمربع است که تاریخی جالب دارد ، به گفته رومیان « عربستان خوشبخت » یمنست. این کشور در تاریخ معاصر بحرانهای زیادی را پشت سر گذاشته است. یکی از این بحرانها استعمار بود و سپس بحران استقلال و تقسیم یمن به دو قسمت شمالی و جنوبی! سپس جنگ و اتحاد یمن! 
تاریخ یمن جالب توجه است. همیشه ایران یگانه حامی این ملت مظلوم بوده ، اکنون ایران فقط پشتوانه مشاوره ای و روحیه‌ای نسبت به یمن داره و انصارالله و مردم و ارتش این کشور
یکی دو سالی میشه که با صدای احسان عبدی‌پور آشنا شدم. درست همون زمانی که یکی از دوستام پادکست «خاطرات یک شاه» رو برام فرستاد. اوایل پادکست نمیدونستم چی به چیه و قراره به کجا ختم بشه، اما بعد از تموم شدن پادکست بود که غرق شدم توی دنیای عبدی‌پور. قبلا یکی دو تا فیلم از عبدی‌پور دیده بودم، اما پادکست‌هاش و خاطراتش (پیج اینستاگرام) برام یه چیز دیگه بود. میشد ساعت‌ها توشون غرق شد. انگاری ثانیه ثانیه اتفاقی که ازشون حرف میزد برای من اتفاق افتاده
اگر
قرار باشد مراحل زندگی انسان را به ساده ترین شکل ممکن بیان کنیم ، بی تردید تولد
، ازدواج و مرگ سه مرحله اصلی این تقسیم بندی می باشند . در همین رابطه اگر تولدی
نباشد دو مرحله دیگر نیز نخواهند بود ، پس می توان لحظه تولد را مهمترین حادثه
زندگی همه انسان ها دانست .
 تولد انسان در قرن ها پیش ، بواسطه تعلیماتی که
آدمی از طبیعت گرفته بود ، به شکلی رایج و مرسوم انجام می شد ، روشی که با
درآمیختن افسانه و داستان های مختلف (همچون تولد سزار که وجه تسمیه س
وقتی عشق به سراغ‌ات می‌آید، رستم دستان هم که باشی زمین‌گیرت
می‌کند؛ از هر چه جز معشوق، جدا می‌شوی و بعدتر دوباره با او سر بلند می‌کنی و به اوج می‌رسی. عشق‌های
این زمانه معلوم است چه حالی دارند، تقلبی و تاریخ‌مصرف‌گذشته؛ سراغ‌ات که بیاید
مسموم می‌شوی و بعدتر بالا می‌آوری روی هر چه و هر که دم دستت است.
با این تفاوت که پس از به‌بودی‌یِ نسبی، دیگر از هرچه عشق و عاشق و معشوق است حذر
می‌کنی و دورشان را خط قرمز می‌کشی.

در این زمانه‌ی مسموم
متن ترانه پویا بیاتی به نام اسمم ایرانه

اسمم ایرانه خاکم بوسیدن دارهشور شیرانم تو میدون دیدن دارهچی توی دنیا زیباتر از این تصویرهوقتی تا ابرا این پرچم بالا میرهاسمم ایرانه آهنگم شور انگیزه رستم ها دارم چون خاکم غیرت خیزهکی گفته ترس از میدون و سختی دارم من تو آغوشم میلیون ها تختی دارمایرانم کشور شیرانم ایرانم مهد دلیرانم ایرانم که به لطف یزدان جاودان میمانمایرانم کشور شیرانم ایرانم مرز دلیرانم ایرانم که به لطف یزدان جاودان میمانم
 
منبع
یه چیزی تو تاریخ بیهقی هست. که یک‌عده هستن، به اسم ترکمانان. کلا اون‌گوشه‌ن. یه باد تند که تو پایتخت میاد، یه حاکمِ کوچیک که خراج نمی‌ده، یه اختلاف که پیش میاد یا یه سپاه‌سالار که عوض می‌شه؛
از اون‌گوشه دوباره میان تو. حمله می‌کنن و غارت می‌کنن. بعد سلطان مسعود یکیو می‌فرسته که باهاشون بجنگه، و دوباره برشون گردونه به ماوراءالنهر. تا دفعه‌ی بعدی که شاه بیمار بشه مثلا، و بتونن دوباره استفاده کنن از موقعیت. *
وضعیت منم همینه. فقط کافیه یک
اون کیه که از هفت خان رستم رد شه و فردا میره خونه جدیدش؟
اون کیه که هیچ وقت تو زندگیش خونه اجاره نکرد تا رسید به نیویورک اونم منهاتن؟
اون کیه که دل رو زده به دریا و کنار اعیونا خونه گرفته؟
از فردا اگر که انشالله به ارامش برسم زندگی چند ماهه من شروع میشه...
باید پر بشم از تجربه های نو...
از کشف سوراخ سمبه های شهر...
باید برم اون فروشگاه جدیدی که تو خیابون بغل خونه است...
باید برم از کانکس های برگر فروشی حلال تو خیابون کناری برگر کثیف بخرم بخورم...
میگن
یکی دو سالی میشه که با صدای احسان عبدی‌پور آشنا شدم. درست همون زمانی که یکی از دوستام پادکست «خاطرات یک شاه» رو برام فرستاد. اوایل پادکست نمیدونستم چی به چیه و قراره به کجا ختم بشه، اما بعد از تموم شدن پادکست بود که غرق شدم توی دنیای عبدی‌پور. قبلا یکی دو تا فیلم از عبدی‌پور دیده بودم، اما پادکست‌هاش و خاطراتش (پیج اینستاگرام) برام یه چیز دیگه بود. میشد ساعت‌ها توشون غرق شد. انگاری ثانیه ثانیه اتفاقی که ازشون حرف میزد برای من اتفاق افتاده
معرفی کتاب به مناسبت بازگشت امام خمینی (ره) به ایران
کتاب: خنده زار
نویسنده: محمد محمودی نورآبادی
خانواده رستم توی دردسر افتاده بودند و اهل آبادی هر یک ساز خودش را می زد. یک راه حل این بود که باید گاو یا شتری را سر ببرند، تا دفع بلا شود. شتر نداشتند؛ ماده گاوی بود که گوساله شیرخواری داشت. نمی شد آن بچه پیسه و قشنگ سه ماهه را بی مادر کرد. یک جفت هم ورزا داشتند که بدون آن یکی نمی شد گاوآهن به گردن دیگری بست و زمین ها را شخم زد؛ پس هر کس نظری می داد و ن
سحرگاهی شدم سوی خرابات
که رندان را کنم دعوت به طامات
عصا اندر کف و سجاده بر دوش
که هستم زاهدی صاحب کرامات
خراباتی مرا گفتا که ای شیخ
بگو تا خود چه کار است از مهمات
بدو گفتم که کارم توبهٔ توست
اگر توبه کنی یابی مراعات
مرا گفتا برو ای زاهد خشک
که تر گردی ز دردی خرابات
اگر یک قطره دردی بر تو ریزم
ز مسجد بازمانی وز مناجات
برو مفروش زهد و خودنمائی
که نه زهدت خرند اینجا نه طامات
کسی را اوفتد بر روی، این رنگ
که در کعبه کند بت را مراعات
بگفت این و یکی درد
۵۰ مثـال آرایــه اغــراق پایــه دهــم ادبیات پـاشـایــی
پایـه دهـم درس دوازدهـم قلمـروهای زبانـی، ادبـی و فکـری
پایه دهم، درس دوازدهم درسنامه رستم و اشکبوس ادبیـات پـاشـایـــی
پایه دهم گنج حکمت / عامل و رعیت / درس دوازدهم صفحه ۱۰۱
فارسی دهم خوانش درس_دوازدهم  رزم_رستم_و_اشکبوس 
مصاحبه با اون یارو ایتالیاییه که تو نروژ یه lab داشت که روی زیرساخت های اینترنت اشیا کار میکرد را؛ رد شدم. برای 6هفته تو اسلو، کاراموز میخواست و من رزومه فرستادم و قرار مصاحبه گذاشت و مصاحبه کردیم و حالا ایمیل زده و کلی معذرت خواهی که نمیتونیم تو را داشته باشیم و کلی تشکر که وقت گذاشتی و فلان. برای من یک لا قبا چه عزت و احترامی گذاشته بود و من چه افتضاحی در مصاحبه به بار اوردم و چه جواب هایی که به سوال های تکنیکالش ندادم. تو گویی از یک دانشجوی ترم
مصاحبه با اون یارو ایتالیاییه که تو نروژ یه lab داشت که روی زیرساخت های اینترنت اشیا کار میکرد را؛ رد شدم. برای 6هفته تو اسلو، کاراموز میخواست و من رزومه فرستادم و قرار مصاحبه گذاشت و مصاحبه کردیم و حالا ایمیل زده و کلی معذرت خواهی که نمیتونیم تو را داشته باشیم و کلی تشکر که وقت گذاشتی و فلان. برای من یک لا قبا چه عزت و احترامی گذاشته بود و من چه افتضاحی در مصاحبه به بار اوردم و چه جواب هایی که به سوال های تکنیکالش ندادم. تو گویی از یک دانشجوی ترم
 تقدیم به روح شهید والا مقام ، وحید زمانی نیا که در رکاب سردار سلیمانی به ملاقات معبود شتافت .جوانی که در ۱۷ آبان ماه پیوندی زمینی با همسرش بست اما در ۱۷ دی ماه عروجی آسمانی داشت .
 
هوالرووف
 
ای شمر به جز دادن سر در سرِ ما نیستاز مرگ هراسی به دلِ اکبرِ ما نیست
بگذار نشیند به جگر داغ جدیدیجز گریه ی خون قسمت چشم ترِ ما نیست
آن کیست که با دیدن جان دادن لالهشرمنده ی لبخند گل پر پر ما نیست
هر قاصدک آورد خبر آه کشیدیماین مرثیه اما که نمایان گر ما نیست
پس از آنکه «نورسلطان نظربایف» رئیس جمهور قزاقستان از سمت خود کناره‌گیری کرد، «امامعلی رحمان» به عنوان تنها رئیس جمهور بلندمدت در تمام آسیای مرکزی باقی ماند.
به گزارش خبرگزاری فارس، «رستم امامعلی» سیاستمدار 32 ساله و پسر رئیس جمهور فعلی کشور، طی یک مدت کوتاه مسیر پیشرفت را تا کرسی سناتوری در مجلس ملی تاجیکستان طی کرد.
در آینده نزدیک نخستین نشست پارلمان جدید تاجیکستان برگزار می‌شود و در چارچوب آن سناتورها، رئیس و معاونین آن را انتخاب می‌
انشا در مورد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی
 انشا اول درباره سردار قاسم سلیمانی
 مقدمه : افسانه ها ، تا زمانی افسانه می مانند ، که اتفاقی مانند آن در عصر ما نیفتد ، اخیرا یکی دیگر از افسانه ها به وقوع پیوست و تبدیل به خاطره ای تلخ برای تمامی آزادگان این کره ی خاکی شد؛شاید بگویید کدام افسانه؟! افسانه ی جاودانی پهلوان هایی مانند رستم و پیدا شدن فردی همتای مالک اشتر و دوباره تکرار شدن ضایعه ی تلخ حضرت ابوالفضل (ع).  بند : مالک اشتری دیگر معروف به س
 نشست کتابخوان مدرسه ای  در مدرسه شهید تیمور احمدی با معرفی سری کتاب هایی از : داستانهای شاهنامه پهلوانی چون سام.داستانهای شاهنامه رستم و سهراب.داستان های شاهنامه تخت پهلوانی.داستان های شاهنامه سرزمین نیلوفر.داستان های شاهنامه روزی به نام سده  نویسنده کتاب محمدرضا یوسفی و باحضور 5 نفر از دانش آموزان مدرسه برگزار شد  
چه خوشند این رقیبان که ز خود مقام دارندز دُم عقاید خویش همه ننگ و نام دارند
به جهان زر که تصویر همه هستی خسان استبه میان مرگ و میلاد به خسی دوام دارند 
دل من ولیک خوشتر که کسم به هیچ نشمردبه میان بزمهایی که خران خرام دارند
به درون چاه دنیا عجبا چه مستفیض‌اندلب حلقه آی و بنگر که چه وهم بام دارند
طربم مرا به در برد و حراج عیش بنمودبه طرب خدای‌مردان ز خدای کام دارند
ز غبار جلوه رستم که به تخت دل نشستمچه فروتنانه شاهان سر دل هوام دارند
گرچه ره عذا
زمان آدم را به خیلی چیز ها عادت میدهد. اولش باورش سخت است ولی هرچه که زمان رو به جلو می رود میبینی که عادت کرده ای. عادت برای چیزی که آن اول برایت غیر ممکن و سخت بوده. باید به قدرت زمان ایمان آورد و بدانیم که زمان همه چی را درست می کند حتی چیزهایی قرار با رفتنشان جانمان را از ما بگیرند...
با هزار ذوق دستشو میگیرم و میگم تو راه مدرسه ی دری وری اومد به ذهنم کردمش شعر...بخونم برات ببینی خوبه یا بد؟میگه:درباره چیه؟
میگم:درباره یار...
میگم:ذوقمو کور نکن دیگه برای اولین بارمه سعی کردم ی بیت شعر با قافیه بگم...(اینجانب علاقه مند به نوشتن شعر نو است..)
میگه:خب...باشه بخون ببینیم(:
خودمم خندم میگیره از اینکه چجوری اصن فکر کردم که این کلمه ها رو گذاشتم کنار هم و الکی ادای شعر نوشتن در آوردم...اول کتابمو باز میکنم و میخونم براش:
گر بر ره من راهی...

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها