نتایج جستجو برای عبارت :

عوض نشدی، ولی رفتارت عوض شده

متن ترانه هومن رجبی به نام بی معرفت

دل تو دلم نیستدوریت که کم نیستبی طاقتم چشمام یه دم خیسفکر نمیکردم یادت بیفتمیه روز بری خالی شه پشتمچرا شد عادی واست بی معرفتخوبیامو دیدی شد رفتارت بدچی دلتو زد کی عاشقت کردنگفتی بی تو میمیرم از دردچرا شد عادی واست بی معرفتخوبیامو دیدی شد رفتارت بدچی دلتو زد کی عاشقت کردنگفتی بی تو میمیرم از دردخسته از این فاصلهمگه میشه دلش برام تنگ نشهدنیام تموم شد داشتنش شد خاطرههمه میگن دیوونمتو تنهاییم میخونمبرو ولی
 
سلام
خواهرِ من یه جوری با من رفتار می کنه که من احساس می کنم نزدیک ترین کس و کارش توی دنیا منم
درسته مریم خانوم؟
اون قدر که با من راحتی با هیچ کس راحت نیسیتی، درسته؟
 
 
شاید توقع بیجایی باشه ولی
تو قبل از عید بیمار میشی
مامانت روغن ضماد می زاره برات
خان داداشت رگ گیری می کنه
اون یکی دلسوزی می کنه
...
اون وقت من که باورم شده نزدیک ترین کَسِ تو ام حتی خبر دار نمی شم
می تونستم دعا کنم برات
می تونستم کلّی برات آرزوی خوب بکنم که زود تر بهبود پیدا کنی
دانلود رمان سلبریتی با لینک مستقیم با این رفتارت یعنی باهام قهری نگام کرد وگفت :-تو سرم داد زدی لب تر کردم وگفتم :-باشه معذرت میخوام-اما ...نذاشتم ادامه بده. وسریع گفتم :-اما نداره ... خوب میدونی که قهر کنی باهام بد اخلاق تر میشم کتاباشو هل داد گوشه ی تخت دراز کشید رو تخت و پشت کرد بهم  وگفت :-برو بیرون خوابم میاد با کلافگی زیادی دست به موهام بردم و عصبی گفتم :-قهری دیگه ؟-حالا تو این جوری فکر کن -رُز داری با این رفتارت اذیتم میکنی  حواست هست ؟-نه ا
خانوم زد رو شونه م گفت اگر داد زدم باعث ناراحتیت شدم ببخشید. گفتم نه من از دست شما اصلا ناراحت نشدم. چیز مهمی نبود.خوب چرا نمیپذیرم آسیب پذیریم رو و چرا واضح نمیگم بله ناراحت شدم و بده که شما روی رفتارت تسلط نداری و مکرر رفتار غیر محترمانه داری. چرا دروغ گفتم؟!
گاهی رشته کار از دست آدم می ره، هِی می بینی زمان داره میره، می دونی وقت کم داری، اما زمان این جور وقتا سرمایه نیست دیگه برات، در واقع سرمایه آیه که از قبل با عمل و رفتارت سوختیش .. الانم بعد سوختنش! هر چند می گذره اما سرمایه ای از زمان نداری .. یه جوری گیر می افتی که می دونی یه قطعه از پازل رو گم کردی و نداری .. خدایا این گره ام رو باز کن 
جمعه ی قبل از مردن بابا خونمون خواستگاری بود.
گفت تا نیدمدن موهات رو ببافم؟ گفتم میخوام باز باشه.
شب که رفتن و داشت موهام رو می بافت به شوخی گفت من اگر پسر بودم با دختری که موهاشو نمی بافه عروسی نمیکردم.
بابا واقعا رفتارت مسئولانه نبود؛ شاید اگر دلواپس این بودی که نباشی موهام رو کسی نمی بافه، الان زنده بودی.
خلاصه که موهام انقدر دستهات رو کم دارن هر آن ممکنه برم آرایشگاه پسرونه موهام رو کوتاه کنم.
اینکه الان اینطوری میکنن بده، زشته حق داری ناراحت بشی، اما خوب فکر کن، قبلا کم باهات مهربونی نکردن، کم سنگ صبور نبودن کم تلاش نکردن که بهت خوش بگذره، یادت میاد؟ خوب فکر کن قبلا نشده که خودتم اشتباه کنی؟ نشده رفتارت زشت باشه؟
اونا آدمن، اتو هم همینطور 
میبینی همه ممکن الخطاییم به شرط مجازات
از خودت شروع میکنی؟ دوس داری شروع کنی جبران کردن اشتباهات خودت ؟ این به سعادتمندیت نزدیکتر نیست ؟
اینطوری قشنگتر و شایسته تره درسته؟
آفرین که این راهو ا
و اما معنی کار کردن با عشق و علاقه چیست؟ آن است که لباسی ببافی که تار و پودش را از قلبت بیرون آورده ای و فکر کنی که معشوقت آن لباس را خواهد پوشید. یعنی؛ خانه ای با سنگ هایی از جنس محبت و مهربانی بنا کنی و فکر کنی که محبوبت در آن خانه خواهد زیست.
یعنی کاشتن دانه ای از روی عشق و علاقه و جمع کردن محصول از روی لذت و شادی، چنان که گویی دلدارت میوه اش را خواهد خورد. یعنی در هر کاری که انجام میدهی از روح خویش در آن بدمی و ایمان بیاوری که همه مردگان پاک و آم
الان که دارم مینویسمچشام پر شده و بغض گرفتم
بغض گرفتم از این رفتارت
من یه قدم ورداشتم
اما تو مطمعنم کردی که باز اشتبا کردم
باشه مسعودم باشه
دیگه نمیام سراغت
بچرخ تا بچرخیم....
هرچقدر دردم بکشم دیگه نمیام
+از همه جا بلاکت کردم جز یه راه
تا اخر این هفته وقت میدم بهت
اومدی اومدی
نیومدی به درکــــــــــــــــــــ
دیگه همه چیو تموم میکنم
بسه دیگه این قدر عذاب بسه واقعا
نامرد عوضی
آخه تو این وضعیت؟؟؟؟
تو این شرایط من؟؟؟؟؟
وای خدآآآآآآآآآ
مسعود من
 
 
دوست ندارم داخل جامعه باشم! 
اما نمی خوامم  تنها باشم.
افکارم مثل افکار شیطان سیاه شده:)
دردهام از حرفای دیگران منشا میگیره،سکوت من در این اجتماع حرف های زیادی داره.
میتونم خودمو حبس کنم داخل لونه ای که هیچ کس درش رو باز نمیکنه.
می تونم خودم رو مثل اونا کنم 
دروغ بگو؛ لبخند بزن با اینکه دوستش نداری 
طوری که اون میخواد لباس بپوش
طوری که اونا میخوان رفتار کن
تو عروسکی و میخوای من عروسک  رفتارت باشم
دردهام رو حس میکنی؟
میتونی لمسشون کنی؟ 
هر
امروزه،آدما خیلی برداشت های اشتباهی از حرف و رفتار های دیگران میکنن،یه چیزی درموردت میگن که تو شاخ در میاری.آدم باید توجه کنه به رفتار هایی که میکنه و حرفایی که میزنه،چون گاهی اوقات،بدون اینکه خودت با خبر بشی،متهمت میکنن.تهمتی بهت میزنن که حتی تو بهش فکرم نکردی و اصلا منظورت اون نبوده.نمیشه گفت قضاوت،باید گفت برداشت اشتباه زیاد شده مخصوصا برداشت اشتباه از رفتار آدما.یه جورایی اگه حواست نباشه،گناهکار میشی.اون موقع ست که حکایتت میشه،آش نخ
خب عزیزم معلومه که گاهی کم میاری، انرژی های منفی به سمتت هجوم میارن، ولی باید بخودت مسلط باشی. باید آهسته و پیوسته سبک زندگیت رو عوض کنی. هر چی باشه سی و چند سال با این افکار زندگی کردی پس نمی تونی چند روزه از دستشون رها بشی؛ پس بخودت مسلط باش، قدرت کنترل افکار و اخلاق خودت را داشته باشی. نباید عصبانی بشی، نباید اجازه بدی کسی کنترل رفتارت را بدست بگیره. 
من موفق میشم، من قدرت برترم، خدا در وجود من جریان داره، خدا پیشاپیش من گام بر می داره و مسیر
میگفت:
رفتارت توی این روزهایی که روزه هستی باید با روزهای عادی زندگی ات فرق داشته باشد.
تا وقتی آدمها می بیننت ته دلشان بگویند:
ببین چقدر روزه حال و دلش را خوب کرده.

میگفت:
این روزها خدا شیطان را توی کلی زنجیر اسیر کرده و درهای جهنمش را بسته
بعد منتظر نشسته تا بین تمام  مهربانی هایش، روبرویش چهار زانو بشینی و 
ساعت ها با هم حرف بزنید
کتاب المراقبات
نمیدونم درست تیتر رو نوشتم یا نه.
من خسته م. نمیدونم دردمو به کی بگم. خسته شدم از این مسخره بازی.
شب که میشه همه غم های دنیا میان سمتم.
یاد جدی و همه اون حرف ها میفتم. همه ی اون مسخره بازیا.
حالم بد میشه زار زار گریه میکنم.
همش فکر میکنم چه آدم لاشی ای رو دوست داشتم.
بهش گلتم رفتارت خیلی خنده دار و مسخره س. مث خاله پیرزن ها حرف ش رو به خود آدم نمیگه .یا مینویسه تو کانالش. یا تو اینستا. کسکش ترسو. من حالم از پسر های ترسو بهم میخوره.
بهش گفتم اگه بعد از ام
خیلی خوبه که این زندگی همیشه حرف جدید برا گفتن داره ، خوبه که میتونه تغییرت بده، یادت بندازه همه مث هم نیستن و میشه باهمین تفاوتا همویگرو خیلی خوب درک کرد خیلی خوب.
چیزایه زیادی از این سه شب مداوم حرف زدن با یه هم اتاقیه خوب دستگیرم شده
چیزایی که باعث شدن تاثیر مهم کلمات رو دوباره و واقعی تر لمس کنم
که این کلماتی که فل بداهه از ذهن و زبان تو میگذرن چه تاثیر زیادی میتونه تو  طرف مقابل و اطرافیانت بزاره ،این مسئولیت توعه که بدونی چه کلماتی و چه ن
فکر، روحیه می‌سازه و روحیه، فکر.
فکرای خوب روحیه خوب میسازن وفکرای بد روحیه ی بد. وقتی اولین فکر توی ذهن تشکیل میشه اگه این فکر رو مثبت فرض کنیم روحیه خوب اول رو می‌سازه و روحیه خوب اول فکر خوب دوم و فکر خوب دوم روحیه خوب دوم و این به صورت زنجیره ای از  افکار ادامه پیدا میکنه. در پایان روحیه ما شاد و عالی میشه و برعکس اگه این زنجیره با افکار منفی تشکیل بشه پس از مدتی ما با روحیه ای ضعیف و در دراز مدت با شخصی افسرده و ناامید روبرو میشیم. 
نکته قاب
دومین کاری که از تو می خواهم انجام بدهی،
قبل از اینکه ایمیلت را چک کنی،
قبل از اینکه موبایلت را جواب بدهی،
لطفا لطفا لطفا 2 تا اولویت روزت را مشخص کن. چیزهایی که واقعاً برایت مهم هست.
✔ می تواند پس انداز کردن پول باشد یا
✔ اطمینان از اینکه تمرکزت روی آن باشد یا
✔ می تواند حاضر شدن در سرکار و شرکت در کارها باشد
✔ یا می تواند عوض کردن رفتارت با همسرت، بچه هایت و یا کسی که از او جدا شدی، باشد
✔ یا رفتن به باشگاه باشد چون گفتی که می روی.
اولویت ها
تغییر کردن واقعا سخته، توی هر مسئله ای سخته. حس عدم امنیت به آدم القا میکنه:|. شایدم فقط من اینجوریم؛پای انجام دادن که میرسه، ترجیح میدم توی موقعیتی که هستم بمونم. حتی بعضی از خواسته هام رو، به دلایل خیلی چرتی که نمی دونم منشاش چیه؛ دنبالش نمیرم. در حد همون خواسته میمونن:(
حالا وقتی سعی کنی شخصیتتو عوض کنی، رفتارت رو عوض کنی، طرز فکرت رو تغییر بدی، سختیش چندین برابر میشن. اینجور چیزا توی عمق وجود آدم، ریشه دارن. نمیشه راحت عوضشون کرد. ولی دوست د
دانلود فیلم ۱۰۲ Not Out 2018 بیرون نه دوبله فارسی

نام فیلم : بیرون نه – ۱۰۲ Not Out 2018
ژانر : کمدی، خانوادگی ، غم انگیز
محصول : هندوستان
سال تولید : ۲۰۱۸
امتیاز : ۷٫۵ از ۱۰ با ۳,۹۹۵ رای در IMDB
زبان : دوبله فارسی
زمان : ۱ ساعت و ۳۵ دقیقه
کارگردان : Umesh Shukla (آمش شاکلا)
بازیگران : Amitabh Bachchan ، Rishi Kapoor  ، Jimit Trivedi

خلاصه داستان :
فیلم
درباره فردی است که ۱۰۲ سال سن دارد و میخواد رکورد یک مرد چینی را که ۱۱۶
سال عمر کرده است را در گینس به نام خود بزند . این مرد (آمیتاب با
دانلود فیلم ۱۰۲ Not Out 2018 بیرون نه دوبله فارسی

نام فیلم : بیرون نه – ۱۰۲ Not Out 2018
ژانر : کمدی، خانوادگی ، غم انگیز
محصول : هندوستان
سال تولید : ۲۰۱۸
امتیاز : ۷٫۵ از ۱۰ با ۳,۹۹۵ رای در IMDB
زبان : دوبله فارسی
زمان : ۱ ساعت و ۳۵ دقیقه
کارگردان : Umesh Shukla (آمش شاکلا)
بازیگران : Amitabh Bachchan ، Rishi Kapoor  ، Jimit Trivedi

خلاصه داستان :
فیلم
درباره فردی است که ۱۰۲ سال سن دارد و میخواد رکورد یک مرد چینی را که ۱۱۶
سال عمر کرده است را در گینس به نام خود بزند . این مرد (آمیتاب با
روی چانه ام جوش زده،دوتا جوش زیر لب پایینم درست روی یک خط و دقیقا وسط لبم،محل دلفین بیتز:)جای جوش ها زخم شده چون با ددمنشی تمام عیاری زخمشون کردم البته بیشتر سوراخ شده تا زخم،منظورم از اون زخم های عمیقیه که کلی طول می‌کشه تا خوب شه آخرش هم لکه هایش تا چند ماه دهنت رو آسفالت می کنه.الان زیر لبم جوری زخم شده انگار بعد از پیرسینگ دلفین بیت گذاشتم سوراخا خودش بسته شه..لامصب اینقدر خودمو واسه پیرسینگ به آب و آتیش زدم که بدنم اتومات خودش داره سوراخ
سلام به همگی
امشب یه حال عجیب دارم،  یه حال قشنگ! یه حالی که بوی خوشی های قدیمم میده، که همین بو واقعا سرخوشم میکنه. نمیدونم حکمت این دو شب چی بود؟! دو شب پر از ماجرا، پر از حرف های پیچیده، پر از تلنگر، پر از انگیزه....
دیشب رو که تا ساعت چهار صبح چشم روی هم نزاشتم. خوابم نمیبرد. فکر میکردم فکر میکردم و فکر میکردم.
تا حالا براتون اتفاق افتاده که با یک دوست قدیمی و صمیمی قهر کنید و بعد از مدت ها باهاش آشتی کنید؟ حسی که لحظه آشتی داشتید رو بخاطر دارید
کاش همانقدری کِ از درو دیوارِ این مملکت تمنای آزادی بیان داریم خودمان در پی اجرای محلی آن می بودیم!میگویی نمی توانی هر آنچه را می خواهی فریاد بزنی و در عین حال میکوبی در دهان آنی کِ غیر از حرف تو را فریاد می زند ؟من دولت نیستم، اما تو هر چه بخواهی بنوشیُ بپوشی من ن نگاهت میکنم ن رفتارت را در دلم نکوهش میکنم و ن بِ روی نا مبارکت می آورم، ادعای حاکمیت آزادی بیان در این مملکت را هم ندارم، نمیگویم هم مختاری هر کاری میخواهی بکنی، مختار نیستی؛ اما آن
تماشای رفتارت با آدم‌های دیگر، به طرز شرم‌آوری لذت‌بار است. رفتار تو و رفتار همه‌ی شما خدایانِ مشترک در یک‌تا نقصِ یک‌تا نبودن. عیبی ندارد، یک‌تا پرستی مد نیست. همان یک‌تا نقصی را می‌گویم که من برای پرستیدنتان، باید بتوانم پاکش کنم، جمعتان کنم، هرکدام را در تن و پیکره‌ی دیگری بجویم و بیابم و بنشانم. عیبی ندارد، شرک توی خونم نشسته، مدت‌هاست. آیات ابتداییِ سوره‌ی توبه هم خون مرا حلال کرده‌اند. اما تا به حال کسی اندازه‌ی تو عرضه‌ی ری
سلام دوستان
از کاربران متاهل خانواده برتر سوالی داشتم؛
الان عقدم و اوایل زیاد خونه مادر شوهرم میرفتم و بهم خوش میگذشت، اما وقتی دیدم مادر شوهرم به خودش اجازه داد راجع به مسائل شخصیم نظر بده و تصمیم بگیره، گفتم بهتره کمتر صمیمی بشم...، از اون موقع به بعد به بهانه هایی هفته ای یه بار میرم شاید هم کمتر.
ایشون چون دختری ندارن دوست دارن من زیاد برم خونه شون و باهاشون گرم بگیرم، وقتی که میرم اون جا در کل رفتارشون باهام خوبه، ولی حس میکنم باید حواسم
 
 
از شب تا سحر حرف زدیم، مثل شش هفت ماه پیش، آن موقع از اواخر شب تا خود صبح حرف زدیم...
فرقش این بود که حالا او داشت حرف میزد و من می شنیدم. داشت از تغییراتش حرف میزد، که از حرفهایی که همان شب برایش گفتم شروع شد و با اتفاقات دیگر تقویت شد و ادامه پیدا کرد، که حالا بعد از شش هفت ماه، طی یک بحران ببینم که تغییر کرده، بزرگ شده، آرام تر شده، بیشتر درک میکند، مهربان تر شده، حتی احترام توی رفتارش آمده! دست از توجیه اشتباهات برداشته و این چند روز به جای
تو به همین رفتارت ادامه بده
اما مطمئنم یه روزی پشیمون میشی
یه روزی که دیگه دیر شده... اونم خیلی
نمیدونم چه اتفاقی برات افتاده که نمیفهمی داری چه غلط بزرگی میکنی!
تو از کی انقد سنگدل شدی که داری قلبشو انقد میشکنی؟چرا فک میکنی فقط تویی که داری درست پیش میری؟؟ الان از زندگیت راضی ای؟ مثلا داری مث آدم زندگی میکنی؟ نه!اشتباه میزنی.. کلا اشتباه فهمیدی و برداشت کردی.. حالا کیه که بهت بفهمونه..تو ام هیچوخ نمیفهمی اشتباه کردی! اشتباه.. اونم اشتباهی که قا
بعضی ها می گویند اصلا چه نیازی به رشد فردی داریم؟ چه نیازی داریم شخصیت مان را بهتر کنیم یا بدتر از آن به دنبال تغییرش باشیم؟! بعضی ها حتی مربیانی را که به آموزش می پردازند را متهم به سودجویی و .. می کنند اما همین افراد اگر در برابر فردی قرار گیرند که شخصیت تنفرآمیزی دارد، او را علاوه بر اینکه از کنار خود طرد می کنند، بلکه احساس تنفرآوری از بودن در کنار چنین اشخاصی پیدا می کنند.
 وقتی تنفرآور می شوی
وقتی پر از منفی بافی، اضطراب و تنفر باشی، بوی م
این جمله که الان دارم اینجا مینویسم باید همه جا جلوی چشمم باشه.توی وبلاگ،بین نوت های گوشیم،توی کیف پولم و لابه لای برگ کتاب هام و حتی روی دیوار جلوی چشمم
(خانم میم همیشه یادت باشه در مقابل تمام کسایی که ازت مشاوره و راهنمایی میخوان و روی تو حساب باز میکنن مسئولی و هیچ بهانه و کوتاهی رو راجع به اون ها ازت نمیپذیرم)
و اما دلیل این جمله.
دختر عمه تمام روزو صبر کرده تا به قول خودش من از بیمارستان برگردم و وقتم خالی بشه تا زنگ بزنه و راجع به راهی که م
♫♫
رو به راه نیست احوالم ، شبا بد روزا درگیرِ کارم
حالم خوش نی ، تو منو کشتیــ
پشتِ پنجره میشینم و خنده این پشت نی
اخما توو هم ، غُصه ها کوهن
انگار مجبورم که ازت دورم
بی تو این شب ها چقده شومن
چقده رفتارت تاثیر داره رو من
نه میتونم جلوت این بحثه رو بازش کنم
نه میتونم با غمِ تنهایی سازش کنم
نه غرور اجازه میده که به تو خواهش کنم
ولی من دلم پَر میزنه موهاتو نوازش کنم
نه میتونم جلوت این بحثه رو بازش کنم
نه میتونم با غمِ تنهایی سازش کنم
نه غرور اجازه
دیروز نوشت :
نمیدونم اصلا ارزش داره یا نه
وقتی ب این فکر میکنم به در فلاکس به سوئیچی ک گم کردم ب وقتی که گفتی " مریم خانم سوئیچی ک گم کردی پرسیدم گفتن صدهزارتومنه" به رفتارت حرفات
اره منم خوب نیستم رفتارم بده. ب این چیزا ک فکر میکنم میگم ارزش نداره
ولی وقتی فکر میکنم ک خب من چکار کردم برا بهتر شدن شرایط . فکر میکنم ب زن و شوهری . میگم ارزششو داره
خلاصه نمیدونم
ولی ب ی چیزی مطمئنم. اینکه واسه تو نمیکنم.
واسه خودم میکنم
واسه اینکه دلم ی خانواده شاد م
هر ادمی یه رنسانسی داره.و یک دوران تاریک
در زمانهای تقریبا دوری.من با یکی دو نفر خیلی مشکل جدی داشتم.تیکه ها و متلک ها و رفتارهایی که میدونن اذیت میشی و انجام میدادند
و خیلی سردرگم بودم که چطور باید رفتار کنم که نتیجه بگیرم
 
راه های زیادی رو امتحان کردم.از دوستی و مروت و مودت گرفته
تا بی رگی و به روی خودت نیاوردن.بیشتر راه ها هم دوستانه بود.ولی جفتشون گستاخ تر و وحشی تر شدند.تا اینکه فهمیدم همیشه در مورد همه خوبی و از راه مثبتش نتیجه نمیده.بعضی
می‌گوید: تو کنجکاو نیستی. فکر می‌کنی به یک بار تجربه کردن نمی‌ارزد.

بگو: من درباره خیلی چیز‌ها کنجکاو هستم؛ اما معنایش این نیست که بخواهم
خودم قربانی بشوم، یا موش آزمایشگاهی باشم. هرچه باشد، امکان صدمه دیدن من
هست؛ پس نمی‌ارزد.

می‌گوید: همه این کار را می‌کنند.

بگو: اولا خیلی‌ها خویشتن‌دار هستند، ثانیا بیشتر کسانی که تو می‌گویی،
سرانجام سرشکسته و متأسف می‌شوند و ثالثا من همه نیستم و می‌دانم که چه
کاری برای من صحیح است.

می‌گوید: برا
کتاب افزایش قدرت اراده
جهت مشاهده و دانلود فایل به روی لینک زیر کلیک نمایید
 
دانلود کتاب افزایش قدرت اراده

کتاب افزایش قدرت اراده دانلود کتاب قدرت اراده (نسخه PDF) اثر فرانک رایان قدرت اراده‌تان را پرورش دهید، تقویت کنید و بهبود ببخشید قدرت اراده را می‌توان مانند هر مهارت دیگری یاد گرفت و ما در کتاب حاضر به شما خواهیم گفت ... دانلود کتاب تکنیک های تقویت اراده  اگر جواب هایت ناامید کننده است ، ناراحت نباش ، چون می توانی با اراده قوی رفتارت
سلام
امشب باز چهارشنبه بود من رفتم مراسم ..‌
مراسمش راستش مداح خیلی معروف یا سخنران معروفی نداره و یا اینکه خیلی منظم باشه ..‌ ولی من خیلی مراسمش رو دوست دارم بوی امام رضا میده ...
راستش این روزا برات دعا میکنم ولی دیگه براورده شدنش با خداست ..‌ 
 راستش من خیلی فرق کردم از نظر اعتقادی دیکه اون زهرای قبل نیستم خیلی اوضام بد شده ... دیکه مثل قبل نیستم ..‌ یادمه قبل بهم میگفتی صورتت معصوم ولی الان نه دیگه خودمم میفهمم احوالاتم مث قبل نی ..‌ .
مامانم چ
 
♫♫ نگفته بودی چشات سگ داره فرق داره رفتارتبا همه نگفتی درباره ، این که دوریت درد دارهنگفته بودی که انواعِ اقسامِ فنّای زنانه همراته اَسّاعهنگفتی این حرفا جا بحث داره دعواهات ترس داره ، قلبم تو دستاتهمگه مثله ما چند تا خُب هست آخهنمیدونی مگه حالَم بد میشه اگه بدونم رابطمون واقعا قطع میشهبذا که نباشم لااقل پیشِت ، اینجوری غمِ دوریتم راحت تر میشهنگفته بودی بی تو فرق داره شبای من با یهآهنگِ غمگین و یه شمع داره میگذرهنگفتی مِثِه برق داره می
پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد. پسرک پرسید: «خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟» زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.»  پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که او می دهد انجام خواهم داد.» ...زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راض
پسر کوچکی وارد مغازه ای شد،
جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن
برسد و شروع کرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می
داد.

پسرک پرسید: «خانم، می توانم خواهش کنم
کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟»
زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام می
دهد.»
پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که او
می دهد انجام خواهم داد.» …

زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راض
مضامین دعای عهد، با جانِ انسان های منتظر، انسی صمیمانه دارد. چهل صبح که بخوانی، تازه دریچۀ اشتیاقت باز می شود برای خواندن چلۀ بعدی. و این اشتیاق در هر چله بیشتر و بیشتر و بیشتر می شود. تا رهایش نکنی و باور کنی که نهال امیدت در بوستان انتظار به بار نشسته است.
گاهی هم که از نامردمی های روزگار و از پرت و پلا های زمانه ملول می شوی، یا از خباثت حاکمان اشرافی دغدغه ات به فریاد می آید و از فساد روحانی نماهای منافق، غصه هایت به انتها می رسد؛ خیلی راحت می
دانلود اهنگ جدید تتلو به نام نوازش
♫♫
رو به راه نیست احوالم ، شبا بد روزا درگیرِ کارم
حالم خوش نی ، تو منو کشتیــ
پشتِ پنجره میشینم و خنده این پشت نی
اخما توو هم ، غُصه ها کوهن
انگار مجبورم که ازت دورم
بی تو این شب ها چقده شومن
چقده رفتارت تاثیر داره رو من
نه میتونم جلوت این بحثه رو بازش کنم
نه میتونم با غمِ تنهایی سازش کنم
نه غرور اجازه میده که به تو خواهش کنم
ولی من دلم پَر میزنه موهاتو نوازش کنم
نه میتونم جلوت این بحثه رو بازش کنم
نه میتونم ب
بلیطمون برای هجده مهر بود. هفده مهر مدرسه کلاس داشتم. روزهای قبلش نه برنامه من خالی بود و نه اون که هم رو ببینیم و خداحافظی کنیم. صبح هفدهم، قبل از مدرسه رفتیم کافه برای صبحونه. روزهای قبلش تا از یک نفر عصبانی میشدم، بداخلاق میشدم، غر میزدم به‌م می‌گفت: «می‌خوای بری پیش کسایی که مهربونی ویژگی بارزشونه. حواست بیشتر به خودت و رفتارت با آدم‌ها باشه این روزها». هیچی دیگه! حرفی نمی‌موند. میشدم یک دختر مهربون که از بعضی چیزها راحت می‌گذره...  
خ
بلیطمون برای هجده مهر بود. هفده مهر مدرسه کلاس داشتم. روزهای قبلش نه برنامه من خالی بود و نه اون که هم رو ببینیم و خداحافظی کنیم. صبح هفدهم، قبل از مدرسه رفتیم کافه برای صبحونه. روزهای قبلش تا از یک نفر عصبانی میشدم، بداخلاق میشدم، غر میزدم به‌م می‌گفت: «می‌خوای بری پیش کسایی که مهربونی ویژگی بارزشونه. حواست بیشتر به خودت و رفتارت با آدم‌ها باشه این روزها». هیچی دیگه! حرفی نمی‌موند. میشدم یک دختر مهربون که از بعضی چیزها راحت می‌گذره...  
خ
 
داشتم فکر می‌ کردم پیش خودم که من از عشق وحشت دارم. یعنی همیشه وحشت داشته‌ ام .  و هنوز هم دارم . حالا بگویی دوست داشتن یک چیزی. بگویی دوستی کردن، یک چیز معقول ‌تری. ولی عشق ، نه نه نه.
ولی بلا فاصله فکر می‌کنم پس اینهمه آدمی که عاشق شده‌ اند و عاشقی کرده‌ اند، به چه دل و جراتی همچین کاری کردند؟ چطور نترسیده‌ اند؟ چطور توانسته ‌اند؟ بعد به خودم می‌ گویم یا دل شیر داشته اند خیلی، یا اینکه از اساس نمی‌ دانستند قرار است چه بلایی سرشان بیاید.
امروز حدود ۲ ساعت با مهدی حرف زدیم.و چندتا موضوع چالشی شد ولی چون کم اهمیت بودن رهاش کردیم
از اینکه ۹۰ درصد نظراتش مثل منه خیلی متعجبم و البته میترسم!
باتمام تفاوت های فاحشی ک داریم تو اکثر زمینه ها فکرمون شبیهه.
از اینکه همه چی انقدر خوبه یکم نگرانم خب
+ب خانواده گفتم دیگه برن تحقیق شهرشون و تا توی مرخصی هست و توی شهر خودشونه ته و توی داستانو بررسی کنیم
+روحیه ش عجیبه.خیلی. حس میکنم با خودش و تنهاییش خیلی حال میکنه اما ن ب روش من ک منفعله.ب روش خ
متن و جملات تبریک تولد دوست
در ادامه زیباترین جملهه ای تبریک تولد دوست، تبریک روز میلاد رفیق و عکس نوشته های صمیمانه برای تبریک روز تولد دوستان را آماده کرده ایم.
جمله های زیبای تبریک تولد دوست
زادروزت شیرین، پرعشق و نورآفرین باد.قهقهه هایی آسمانی و آرامش زلال زندگی را برایت آرزو دارم . . .
متن کوتاه تبریک تولد رفیق
دوستی ما بهترین چیزی است که تاکنون برایم رخ دادهتو بهترین هستیتولدت مبارک!
متن های عاشقانه تبریک تولد دوست

الهی جاده زندگیت هم
کتاب خانه انس: فرمول هایی جهت یک زندگی درست و حساب شده
کتاب خانه انسنویسنده: حسین سلیمانیانتشارات: به‌ نشر، آستان قدس رضوی
معرفی:
به خانواده ات فکر می‌ کنی و به رابطه‌ ات با آن‌ها از خودت سوال می کنی رفتارت با همسرت چگونه باید باشد؟ در رفتار با فرزندانت چطور باید عمل کنی؟ در صله ی رحم و ارتباط با فامیل چطور باید رفتار کنی؟ خانه ی انس؛ فرمول‌هایی هستند در جهت پاسخ به سوالات بالا و شرح رفتار تو با خانواده و فامیلت بر اساس مبانی اسلام
بریده کت
گاهی فکر می کنم انیجا دنبال چیزی می گردم که اینجا نیست ، اما هنوزم منتظرم . یک ، دو ، سه ، چهار نفر تا حالا شمردم ... نمی دونم چرا هرکی میاد طرف ما زود سیر میشه ! دوستان حقیقی که کمن ، این رفیق ما هم یه چند روزیه کم پیداست . گفتم شاید بتونم اینجا دوستان خوبی پیدا کنم ...
بعضی از مجازی ها هستن که خیلی دوست دارم باهشون دوست بشم . بعضیاشون کلا سالی یه بار سر میزنن به وبلاگشون . چند تاشونم که نمی دونم چرا تا رفتم تو وبلاگشون و یه کامنت گذاشتم و سلام و احوال
سارا:وا مامان این رفتارارو چرا میکنی دیگه سنی
از شما گذشته ایـ ...

شادی خانم نذاشت حرفشو ادامه بده باعصبانیت گفت
ساکت شو دختره ی خیره سر این چه طرز صحبت کردن با مادرته ؟من سنی ازم گذشته؟مگه من
چندسالمه

تو اوج جونی پیرم کردی رفت؟کدوم رفتارهان؟من که
نگرانم شوهرمو ازم بگیرن کار نادرستی میکنم؟این تویی که  خرس گنده ای مثل بچه ها میمونی رفتارت.

بابات راست میگه باید تو تربیتت تجدید نظر کنم
وسفت وسخت تربیتت کنم .

دردونه که هم از تعجب دهانش باز موند
سارا:وا مامان این رفتارارو چرا میکنی دیگه سنی
از شما گذشته ایـ ...

شادی خانم نذاشت حرفشو ادامه بده باعصبانیت گفت
ساکت شو دختره ی خیره سر این چه طرز صحبت کردن با مادرته ؟من سنی ازم گذشته؟مگه من
چندسالمه

تو اوج جونی پیرم کردی رفت؟کدوم رفتارهان؟من که
نگرانم شوهرمو ازم بگیرن کار نادرستی میکنم؟این تویی که  خرس گنده ای مثل بچه ها میمونی رفتارت.

بابات راست میگه باید تو تربیتت تجدید نظر کنم
وسفت وسخت تربیتت کنم .

دردونه که هم از تعجب دهانش باز موند
صبح با اون کارمنده بحثم شد. دیروز که رفتیم و گفت حاضر نیست، بدون بحث اومدم بیرون و بعد تا شب هی با خودم کلنجار رفتم. گفتم ببین این کارت محافظه‌کاریه، منفعت‌طلبیه، آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه است، عصبانی شدی و حرفی نزدی تا کارت خراب نشه، که یه دفعه کلا نزنه زیر میز که بعید هم نیست. به این فکر نکردی که رفتارت چه تاثیری رو سیستم خواهد گذاشت. اینکه تو حرف نزنی، نفر قبل و بعد تو هم حرفی در مورد این تنبلی و سهل‌انگاری نزنن، چه فکری رو به اون کا
 
دانلود اهنگ جدید تتلو به نام نگفته بودی
♫♫ نگفته بودی چشات سگ داره فرق داره رفتارتبا همه نگفتی درباره ، این که دوریت درد دارهنگفته بودی که انواعِ اقسامِ فنّای زنانه همراته اَسّاعهنگفتی این حرفا جا بحث داره دعواهات ترس داره ، قلبم تو دستاتهمگه مثله ما چند تا خُب هست آخهنمیدونی مگه حالَم بد میشه اگه بدونم رابطمون واقعا قطع میشهبذا که نباشم لااقل پیشِت ، اینجوری غمِ دوریتم راحت تر میشهنگفته بودی بی تو فرق داره شبای من با یهآهنگِ غمگین و یه
مکالمه‌ها ربطی به هم ندارند اما چون دربارۀ انسان هستند، از مربوط هم مربوط‌ترند.
-من بیست سال سابقۀ وبلاگ نویسی دارم.
+چه گلی با یک سالش به سرِ ما زدی که با 20 سالش قراره بزنی؟
-داداشمون مسلط به زبان فرانسه هستند.
- با زبان فارسی چه کار خاصی کرده که حالا تصمیم گرفته با زبان فرانسه بکنه؟
- دفاعیه رو که انجام بدم، مدرک دکترام رو قاب کردم گذاشتم رو دیوار کفِ همه بِبُره. بعدشم به پشتوانۀ همین مدرکه که حرفام رو میزنم.
+ وقتی دیپلم گرفتی چه تغییری تو دنی
همسرم در سفر است, عکس یک دستبند رنگی ساخته شده از صدف و دو گیره موی نگین دار رو برام فرستاده و نوشته ببخش که فرصت نشد هدیه قابل داری بگیرم. من خوب میدونم که این سفرهای کاری چقدر سختند, امروز جایی و فردا جای دیگر و پس فردا...که چقدر دل من همراهش از تهران به بندرعباس و شمال و مشهد و اصفهان و سیستان و بلوچستان و هزار و یک جای دیگه کشیده شده...
که چقدر چشم دوختم به مسیر هواپیماها, که امشب هم از نیمه گذشت و هنوز یار من به تهران نرسیده, همینه که دارم نفس کم
از دخترک
 
 دیشب ده و نیم رفتیم تو رخت خواب بخابه
قصه گفتیم و اینابعد زد زیر گریهحالا میگم اخه چرامیگه تو خیلی مامان خوبی هستی برا من زحمت میکشی بهم اب میدی قصه میگی شبا غذا میپزی. و من نمیتونن زحمتت جبران کنم تا ابد تا ابد . وقتی گریه میکنم منو اروم میکنی یا وقتی زمین میخورم کمکم میکنی و نمیتونم محبتت جبران کنم تا ابد تا ابد. میری امادای وقتی من باات نمیام تنها میمونی تنها همه کار میکنی. برای من میری از گوگل کارتون میگیری
بهش میگم گوگل تو از ک
از دخترک
 
 
 
 
 دیشب ده و نیم رفتیم تو رخت خواب بخابه
قصه گفتیم و اینابعد زد زیر گریهحالا میگم اخه چرامیگه تو خیلی مامان خوبی هستی برا من زحمت میکشی بهم اب میدی قصه میگی شبا غذا میپزی. و من نمیتونن زحمتت جبران کنم تا ابد تا ابد . وقتی گریه میکنم منو اروم میکنی یا وقتی زمین میخورم کمکم میکنی و نمیتونم محبتت جبران کنم تا ابد تا ابد. میری همدان وقتی من باات نمیام تنها میمونی تنها همه کار میکنی. برای من میری از گوگل کارتون میگیری
بهش میگم گوگل تو ا
پسرک از شدت عذاب وجدان اینکه مزاحم درس خوندن من نباشه بهم زنگ نمیزنه و هرچندوقت یکبار پیام میده اگه بیکاری و حوصله داری خبر بده تماس بگیرم و مدام برام کلیپ انگیزشی میفرسته و من انقدر به این حرکتش میخندم که حد نداره!کلا بچم قضیه درس خوندن من رو خیلی جدی گرفته!!(حالا بماند که منم مثل فامیل دور توی نقش خودم فرو رفتم و عمدتا میگم متاسفانه وقت ندارم:)))امروز بعد از مدت طولانی تایممون هماهنگ شد...
میگه رئیس موهاتو کوتاه کردی شکل جودی ابوت شدی:/میگم لط
سخت گیری ، اون هم از نوع نابجاش باعث می شه که آدم به خیلی چیزا دست پیدا نکنه یا حتی ممکنه یک سری چیزها رو از دست بده پس همیشه سعی کن تعادل داشته باشی تا خودت رو از یه سری چیزها محروم نکنی !
فرض کن به خودت قول دادی که روزی یک صفحه قرآن بخونی ، اما هر روز و هر روز می گذره و تو می بینی که بخاطر بی حوصلگی و تنبلی اصلا اقدامی نکردی .. اما مطمئنا لحظه هایی بوده که می تونستی برای چند ثانیه هم که شده گوشیت رو برداری و روزی تنها یک آیه از قرآن رو بخونی اما با س
                              
همیشه فکرمیکردم اگه با همه مهربون باشم زندگی رویه خوششو بهم نشون میده...محبتم نسبت به دیگران حروم نمیشه و مطمئنا یه روزی جواب خوب بودنمو میبینم... تومدرسه به دوستام کمک میکردم... حتی اگه مشکلی داشتم به رویه خودم نمی آوردم و با رویه خوش جواب بقیه رو میدادم... یه دوست دارم اسمش نازگله..همیشه از این اخلاقم بدش میومد.. میگفت نمیگم بداخلاق باش... فقط میگم بعضی از آدما جنبه اخلاق خوبتو ندارن...میگفت مهربون بودن خوبه.. ولی زیادی
1. سه روزه که خونه رو به مقصد زندان هارون الرشید ترک کردم. درس میخونم ولی به اون رضایت قلبیم هنوز نرسیدم. تصورم از زندان تنهایی محض بود ولی نبود. دوست داشتم تایم استراحتم رو با خودم خلوت کنم ولی نشد. متاسفانه یه آشنا پیدام کرد... البته خیلی هم آشنا نبود. آشناتر شد. از آشناتر شدن ناراحت نشدم. امید نداشت. منی که خودم حد امیدواریم به منفی بی نهایت میل میکنه امیدش دادم. دوستیم تقریبا. دو دوست به فاصله ی یه طبقه.2. بحث چرخید و به نخاع رسید. گفتم که نوزاد ا
بعضی کارها و بعضی رفتارها واسه آدمی گرون تموم میشه، خیلی هم گرون تموم میشه و تاوانی داره که تا آخر عمر باید پس بدی.
نمیدونم داستان خودمو از کجا شروع کنم؟ وقتی حماقتم پایانی نداره. وقتی به گذشته برمیگردم از خودم بیزار میشم.
همه چیز از یک پروژه شروع شد که بارها خودمو نفرین میکنم که چرا قبولش کردم. همه چیز درس و کار بود، کم کم به چس ناله رسید و منم که ساده، دلسوز و احمق. واقعاً دلم براش سوخت، اولین اشتباهم این بود که نشستم پای چس ناله هاش، اونم فقط
 
درد هم عبور میکند من کنارت هستم .
 
اولین نکته ای که توجه ی من را به خودش جلب کرد این بود :
چاپ اول : دی 1397
چاپ دهم : خرداد 1398
با یه سرچ ساده ی گوگل پی بردم تا به الان این کتاب به چاپ 15 خود رسیده !!
 
پونه مقیمی ،تحصیلکرده ی رشته ی روانشناسی بالینی دانشگاه تهران که وقتی او را در پیج اینستاگرامش یافتم و چهره و صفحه اش را با جریانی آرام دیدم بیشتر و بیشتر با کتابش انس گرفتم .
او کتابی نوشته است برای آشتی با خود . کتابی برای دیده شدن منِ درون . 
او در ابت
دستمال رو مچاله کردم توی دستم
یه لحظه مثل برق تمام این سالها از جلوی چشمم گذشت!
باید قوی می موندم تا تمام حرفهایی که این همه سال در سینه ام مونده بود رو بهش می زدم!
دیگه کافی بود زندانی کردن ...!
دیگه نمی تونستم سنگینی سینه ام رو تحمل کنم!
یه لحظه با خودم گفتم:شاید من رو فراموش کرده باشه!شاید تعجب کنه!ولی نه دیگه کافیه!!
تا من رو دید خشکش زد ،شمرده شمرده پرسید:تو اینجا.....؟!
دستام می لرزید،هی دستمال رو مچاله کردم که نفهمه،نفس هام تند شده بود،انگار ب
 
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز....مرده آن است که نامش به نکویی نبرند 
 
استاد حاج شیخ نصرالله براتی در سال ۱۳۱۹ دیده به جهان گشود.
 
استاد حاج نصرالله براتی رنج های زیادی برای
باسواد کردن فرزندان این دیار کشید. 
یادم از همدم دبستانی
 
که کنون در بهشت مهمان است
 
آذر است تَش نهاده است بر جانم
 
تو قلوبی ز ماه آبانی
آب را چشمه را باز باران را بخش کردی برایم
بازخوانی
اینک اما دلم دلم خون است دیده ام دل نهاده به
 
گریانی برای تو برای تو که برگ ریزان را
پرسش
من دانشجوی ترم ۳ در رشته تربیت بدنی هستم و مشکلم به قول خانواده نداشتن اعتماد به نفس است و از نظر خودم خجالتی بودنم هست.
ما اصولا بیشتر واحد هامون عملی هس ولی
تئوریم داریم و کلاسا همه پسرونس ولی بخوام درس عمومی بگیرم ممکنه دخترم
باشه. از الان برای فردا که حذف و اضافس و میخوام زبان عمومی بگیرم عزا
گرفتم چون کلاس مختلطه البته من تو کلاس غیر مختلطم هیچ حرفی نمیزنم و با
چندتا بچه ها دوستی دانشگاهی دارم فقط و هیچ دوستی بیرون دانشگاه ندارم.
د
فرزندم:
در موضوع تصور و تصدیق در منطق و فلسفه تاملی شایسته و بایسته داشته باش... مبادا مانند اغلب کسانی که فلسفه و منطق میخوانند سطحی و حداقلی با این موضوع مواجه بشوی...
نهایت رهاورد علمی و نظری و برهانی این است که مخاطب را در مقام تصور و تحلیل، به شناخت و یقین برساند... این شناخت و یقین هم صرفا یک یقین نظری است... شاید بتوان این یقین را مصداق علم الیقین دانست که اولین مرتبه یقین است...
اما پسرم، دخترم!!!!
نمیبینید که بسیاری از انسانها در مقام ذهن در
عکس نوشته های کتاب فواره ی گنجشک ها نوشته ی محمود پور وهاب








او به ظاهر آرام و برای خاندان ما بی ضرر بود ولی…سیاستی که در پیش گرفت…خطرناک تر از شمشیرهای برافراشته ی ما بود.
دخترک بی صبرانه این پا وآن پا می کرد…چشم به در بسته اتاق انتهای راهرو داشت، چون در نظر او…بزرگترین معجزه دنیا قرار بود در آن خانه اتفاق بیفتد، اتفاقی که آن روزها منتطرش بود …
تبلیغ گران ساکتی برای ما باشیداز خداوند پیروی کنیدبا مردم با عدالت و صداقت رفتار کنیدامانت ه
زود به زود، احوالشان را جویا می‌شد. به دیدارشان می‌رفت. مختصر
پولی که به‌دست می‌آورد، به حسابشان واریز می‌کرد تا کمبودی آنان را آزار ندهد.
هدیه‌های مختلفی برایشان می‌خرید و... پای درد دلش که می‌نشستی، دلش می‌خواست هر
لحظه در خدمت والدینش باشد. بااین حال پدرش، به او گفته بود: اخلاق و رفتارت خوبه.
دعات می‌کنم ولی احسان کردنی که قرآن در مورد والدین گفته، تو بچه‌های من نیست!

می‌پرسید احسان دقیقا چیست؟ رفتارهای نیکویش را تحسین کردم.
الهی ک
یه عادت خیلی بدی که دارم، هر ایرادِ ظاهری ای در کسی ببینم میرم بهش میگم. مثلا «آقا زیپت بازه» «درِ کیفت بازه» بابات تیـ...
یا مثلا یه موتور که رد میشه چراغش روشنه با دست از دور اشاره میزنم «چراغت روشنه»، شده گاهی یکی رسیده بهم و از بغل رد شده و گفته «به تو چه؟»
یا مثلا دارم با یکی حرف میزنم و میبینم از گوشش یه چیزی که نباید زده بیرون یا از بینیش هم همینطور. 
بهش میگم. 
نه اینکه جار بزنم  ها. ولی باید بگم. نگم میمیرم.
یا مثلا یکی یه رفتاری داره که اذ
 
جنابِ آقای سنت اگزوپری
نمی دانم الآن در کدام سیاره، مواظب کدام گل سرخ هستید! اما هرجا هستید، امیدوارم یاد کتابتان باشید! یادگاری که برای اهالیِ اهلی شدۀ اثرتان بجا گذاشته‌اید و امیدوارم یادتان باشد که مطالعۀ طولانی نگری در زمین وجود دارد که پیامدهای طولانی مسایل و آزمایش‌ها را در طی سالیان و گاهی نسل‌ها دنبال می کند. خواستم بگویم یکی از سوژه‌های مطالعۀ طولانی نگرتان، تصمیم گرفته خودش به زبان بیاید و کارتان راسبک کند و گزارشش را بدهد! ت
 
 
1_قانون ۸۰/۲۰:
 
۸۰ درصد ارزشی که بدست میاری، نتیجه ی ۲۰ درصد از تلاشیه که انجام دادی.
 
این یعنی اینکه اکثر کارها و مشغولیت های ما مفید نیستند. پس میتونیم خیلی از کارها رو از لیست انجام کارمون خط بزنیم. در عوض وقت و انرژی بیشتری روی کارهای دیگه، که به نظر میرسه بازده بیشتری دارن بذاریم.
 
2_قانون پارکینسون:
 
این قانون میگه کاری که قراره انجام بدی متناسب با وقتی که براش در نظر میگیری خودش رو کش میده. یعنی اگه به خودت بگی ظرف یه هفته یه راهکار ب
بسم اللـه
قسمت اول/دوم
رسیدیم به جایی که یار و خانواده‎ش برای اولین جلسه رسمی خواستگاری اومدن منزل ما ولی با تاخیری چهار ساعته و ساعت دوازده نیمه شب! و خلاصه پذیرایی و تعارفات و اجازه از پدر برای صحبت که به جا اومد، گفتند پاشین برین حرف بزنین. منتظر بودم تا اول یار بلند شه و بعد من سرپا بایستم. ایشون که ایستاد من هم بلند شدم و باز منتظر بودم اول ایشون حرکت کنه به سمت اتاق و بعد من پشت سرشون، و حواسم بود که وقتی رفتیم یه وقت حواس‎پرتی نکنم و در
قسمت اول را بخوان قسمت 36
هر جور حساب می کنم و منطق و فلسفه می چینم، بازم محبتش به هرچی شنیدم می چربه و در اخر بی خیال شنیده هام می شم و با ایمان به عشقش، تصمیم به خواب میگیرم و قبل از این که فراموش کنم برای امیر پیام می نویسم.
«از این به بعد لطفا مراقب رفتارت باش... ما غریبه ایم!»
پیام رو می خونه ولی جوابی نمیگیرم. حداقل رفتارم با پارسا بهش نشون داده که دیگه جایی تو زندگی ام نداره!
با ذوق و اشتیاق بیدار میشم و برای رفتن لباس می پوشم. چون شیفتم دیرت
این هفته با فرض شروع از از جمعه نه شنبه ، خب این شروع هم میتونه خوب باشه ، 
داستان اون حسنی به مکتب نمی رفت وقتی می رفت جمعه می رفت 
من جمعه عصر به لطف تماس مسعود رفتم کوه و از برگشت  من ماشینم همون جایی که بود گذاشتم و با موتورش رفتیم یکم چرخیدیم .دلم موتور سواری میخواست . قرار بود بریم مجلس عروسی  و بعد از یکی دو ساعت تقریبا هشت شب بود که من رفتم ماشین سوار شدم اومدم به سمت خونه . توی شهر ما یک منطقه ای به نام پیشکوه که قرار بود برزگترین پارک جنگ
وقتی به راه مشخص یا عقیده ای ایمان می آوریم، تمام آدم ها، و حوادث بیرون از ما از قدرت ساقط می شوند. دیگر نظرات دیگران برایمان مهم نیست، دیگر مهم نیست ما را دیوانه یا احمق بنامند دیگر مهم نیست اعتماد به نفس یا احساسات مان را جریحه دار کنند ما به هیچ عنوان آسیب نمی بینیم.
قدرت ایمان را دست کم نگیر
1- هر کسی که در زندگی اش به موفقیتی رسیده است و راه مشخصی را ادامه می دهد، درونش به چیزی ایمان دارد که با نظرات دیگران خدشه دار نمی شود. ایمان داشتن به چی
سلام دوست من، امیدوارم با خواندن این نامه، نه برخود بنازی و نه بر من بتازی و امیدوارم بخاطر تقلید از ادبیات نگارشی خودت، بر من خرده نگیری!
می دانی که بسیار دوستت می دارم و رفاقتم با تو بسی عمیق و وثیق است که این نیز یادگار عهد عتیق است. آن سان که لب هایم بی اختیار به یادت می خندد و چشم هایم در فراقت همی می گرید. رئوف عزیز، خوب می دانی که دوستی با خوبان به دنیایی می ارزد و از این روست که گاهی  دلم برایت می لرزد. گاهی نیز هفت رنگِ نیرنگ هایم در هوای
ذهنم خالی خالی به هیچی فکر نمیتونم بکنم، نه میتونم برای رابطه طولانی قبلیم سوگواری کنم نه اینکه میتونم پذیریشی برای رابطه جدید داشته باشم، و فشار کار کاری و تنهایی باعث شده خونه که میام بهم بریزم و حال کاری رو نداشته باشم چالش های خوبی رو شروع کرده بودم که همشون ناکام مونده جز کتاب خوندم و که خوشحالم حداقل همین یک کارو انجام میدم.
امروز خواستم با الف مشورت کنم درباره مدیریت شعبه بندر و.... چون سرصبحی هم تریون گفت چرا اینکارو نمیکنی؟ هم نزدیکی
 
well well well
خب من فکر نمیکردم که بتونم این غروب پستی بذارم چون حدس میزدم که سرم شلوغ شه.
ولی قراره دو ساعت و نیم دیگه سرم شلوغ شه!
 
پس به مدت دوساعت و نیم مختون رو میخورم ها ها ها
مفعولای بدبخت
 
بچه ها،
گاهی دوست داشتم جای دختر خاله هام باشم،
شوهر کنم،
توی ویکند تیپ بزنم، لباسای خوشگل بپوشم، برقصم، شاد باشم، و به این فکر کنم که پدر و مادرو شوهر هزینه مو میدن! به من چه! من فکر چی رو بکنم! دوست داشتم یه مدت کلا به هیچی فکر نکنم.
شاید باورتون نشه،
ولی
 
ذهن آگاه ما خواسته هایی دارد، اما ذهن ناخودآگاه ما که 95درصد از رفتار های ما را کنترل می کند در دنیای دیگر زندگی می کند: دنیای تربیت های تصادفی، تاثیرگیری از بزرگسالان، گذشته ی تلخ و متفاوت.
 
هدف این است که از ناخودآگاه آزاد شوی
گذشته ی ما در دست ما نبوده است، طوری برنامه ریزی شده ایم که از خواسته های حقیقی مان فرسنگ ها فاصله پیدا کرده ایم. نه پدر و مادر رامی توان گناهکار دانست و نه افرادی دیگری که دست تقدیر بر سر زندگی مان قرار داده است و ما ر
روزنوشت 4 بهمن 
 
ازینکه اعتماد به نفس داشته باشم همیشه می ترسم 
یعنی کلا بزار یه چیزی بگم متوجه نشی ... لاکچری میگم ولی برو یه تقلب بزن تو گوگل تهشو در بیار . اقا  من طرحواره ی  معیار های سختگیرانم امتیازش حدودا 46 میشه تو تستا میدونی که این یعنی چی ... یعنی الهیییی بمیرم برای خودم . 
 
یه قسمتی از زندگیم که خیلی منو میترسوند و دایما تو ذهنم این حرفا میومد  که بابا دختر نکنه الکی اعتماد به نفس داری اخه تو چرا باید اینقدر مورد تمجید قرار بگیری اخه ن
 
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز....مرده آن است که نامش به نکویی نبرند 
 
استاد حاج شیخ نصرالله براتی در سال ۱۳۱۹ دیده به جهان گشود. 
استاد حاج براتی در سن ۱۴ سالگی، پدر گرامی خود(شیخ الله کرم براتی) را از دست دادند،با وجود از دست دادن پدر به راه خود ادامه داد،و در نبود پدر برای خواهران و برادران خود پدری کرد،استاد حاج براتی توانست از آن مرحله واز آن روز ها و روزگاران سخت عبور کند و به تحصیل بپردازد، و به درجه آموزگاری برسد 
وقتی که دبستان مشایخ نر
 
حرفهات عاقلانه هست، دقت کن:
 
تو خودت اگر یه جا مهمون باشی و صاحبخونه مدام گوشی دستش باشه و چت کنه نمیگی چه بی ادبه؟ یعنی کار من بد بوده؟
 
حرف حساب جواب نداره
راست میگی
ولی دلِ من و قلبِ وامونده ی من حساب کتاب سرش نمیشه
دلم نمیگه تو مال من باش، میگه چرا اینقدر بی مهری می کنی
بهت حق می ده سرگرم بچه و زندگی و اینها هستی
ولی وقتی می فهمه یه روزِ کامل خودت رو درگیرِ مهمون کردی
می شکنه
دله دیگه
راحت می شکنه
 
رفتارت با منطقِ عاقلانه قابل توجیه هست
و
سلام:)
خوب خداروشکر امروزم گذشت:) هرچند روز شلوغی نداشتیم و در حد 10 نفر مراجعه کننده داشتیم که حدود 5 ساعت وقت کاریمون گرفت، ولی مهمترین اتفاق امروز استرسی بود که کشیدم :)
صبح که رفتم دفتر، دیدم مدیر زودتر از من اومده و چاییم درست کرده لیوان منم شسته:) منتظر من برسم باهم صبونه بخوریم تولد خواهر بود کیک خریدم دیشب و پیتزا درست کردم ارشدم قبول شده شهیدچمران، دیگه صبحی گفت کیک ببر، کیک بردم برا صبونه خوردیم مدیر اصرار که بیا باهم بریم دفتر خدمات پ
زیباترین متن برادر, جملات کوتاه و شعرهای عاشقانه برای برادر
در این قسمت شعرهای عاشقانه و جملات کوتاه در وصف برادر را می خوانید.
داداش که داشته باشی…یکی هست که وقتی ناراحتی تنها امیدت اینه که اون باورت داره و منتظر شندن حرفاتهداداش که داشته باشی… یکی هست که با وجود اینکه حرفات تکرارین و همش غر زدنن انکار میکنه و میگه بگوداداش که داشته باشی… یکی هست خطاهاتو که براش میگی عصبی میشه و رگ غیرتش به جوش میادداداش که داشته باشی…یکی هست که اعصاب خو
 
این مهارت را هرگز دست‌کم نگیرید!
یکی از موضوعاتی که خیلی به آن احترام و علاقه دارم و تصور می­کنم سرنوشت­‌ساز است، هدف است.یکی از مهارت­های زندگی، هدف­گذاری است. از همان مهارت­هایی است که در مدرسه و کلاس و دبیرستان و دانشگاه، آموزش داده­ نمی­شود. مگر آن که استاد یا معلمِ خردمندی باشد که جسته و گریخته، اهمیتِ هدف­گذاری در زندگی را شرح دهد. مغز انسان خاصیت بسیار جالبی دارد. بسیار هدف­گذار است. یعنی در زندگی هیچ­کس را نخواهیددید که بی­ هدف با
فهرست:
شناسنامه
ماجرای بازی
بررسی محتوا و آثار بازی
کمی عمیق تر بیاندیشیم
بازی های جایگزین
کمی با بچه ها گپ بزنیم
خلاصه و نمودار

شناسنامه:
نام کامل: Dragon Hill
سازندگان: Cezary Rajkowski
سیستم‌عامل: Android, IOS, Windows Phone
رده سنی:
Google play: +7
App Store: +9
Microsoft Store: +12
ماجرای بازی
در ابتدا وقتی بازی را برای بار اول اجرا می‌کنید، شاهدختی را می‌بینید که در قلعه‌ای است و فریاد می‌زند: کمکم کنید . سپس شوالیه‌ای می‌آید و هم شاهدخت بازی و هم مخاطب با خود اینگونه می
سه شنبه :
به خاطر نمی آورم روزگارم در گذشته ی نه چندان دور را.
حس میکنم دستام بسته است. چجور بود پس قدیما بدون نت بدون گوشی. بدون هیچ کنشی در امثال تلگرام و غیره
دلم می گیرد.
دل آدم که میگیرد : "چیزی باید باشد دل آدم را گرم کند، آدم را خوشحال کند از بودن خودِآدم. آدم را امیدوار کند به دلخوشی داشتن."
آدم دلش دست گرم می خواهد. فرقی هم نمیکند وسط گرمای ظهر یک روز تابستانی باشد.یا گرگ و میش یک روز زمستانی.
اینجاست که دیگر معضل نبودن هیچ امکاناتی برای ارت
سلام سلام:)
قشنگ معلومه حالم خوبه؟:) خوب پنجشنبه شیرین ما رسید پس از یک هفته سخت کوشی و دهن سرویسی:) رسما روز چهارشنبه سختترین روز کاری من در تمام عمرم بود. عرضه اولیه بود از ساعت 8 صبح شرکت شلوغ بود تا ساعت 4ونیم بعد از ظهر. من واقعا به فنا رفتم فرصت نشد از پشت میزم پاشم. ولی خیلی خوب بود چون بدون هیچ تبلیغی بدون هیچ بنری بدون اینکه حتی تابلو شرکت نصب کرده باشیم هنوز، تعداد مشتریا رو به 50 رسوندم:) این موفقیت خوبیه برای شروع کار ولی من به اینها قانع
سازمان بهداشت جهانی تخمین می زند که هر سال حدود یک میلیون نفر در جهان به دلیل اقدام به خودکشی، می میرند. متخصصان می گویند خودکشی می تواند یک اتفاق مسری باشد اما آن ها معتقدند که اگر نشانه های خودکشی را بشناسید، می توانید قبل از آنکه یکی از عزیزانتان قربانی این موج شود، با هدیه دادن امید، او را به زندگی برگردانید.آقایان جدی تر خودکشی می کنندگرچه آمار خانم هایی که اقدام به خودکشی می کنند، از آقایان بالاتر است، اما احتمال موفق بودن خودکشی و منج
دوستان عزیز، قبل از هر چیز باید بگم مطلبم بیشتر یه درد دله، شاید هم یه دغدغه یا حسرت، شاید هم نشونی از خودم در ابهام روزهای پیش رو. 
گاهی شب ها قبل خواب به این فکر میکنم که چه موهبت بزرگیه وقتی بدونی کی زندگیت تموم میشه، شاید فرصت جبران داشته باشی، شاید بتونی تغییری در رفتارت و در کارهات بدی، گاهی خیلی خوبه!
اما خوب وقت هایی هم هست که آینده پیش روی تو قدم میزنه و از تو میخواد در ذهنت تصویرش کنی، نمیتونی ازش بگذری حتی وقت هایی که حس میکنی زمان شت
به نام خدای صبور
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
یکشنبه چهارم آذر ماه مقارن با تولد
پیامبر اسلام و البته 25 نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان بود. طرفهای ظهر در
حال رفتن به مهمانی بودم که در ورودی کوچه ی نزدیک خانه مان ماشینی را دیدم که
راننده اش در حال کوبیدن مشت بر سر خانم بیچاره ای بود. من فقط روسری سیاه رنگ و
دستهای مچاله شده ی آن زن را به سختی از زیر داشبرد میدیدم. ضربه ها خیلی شدید و
پی در پی بود. بوقی زدم و از پشت پنجره بسته معترض شدم
... گاهی بیهوا مبتلا میشوی بهزخمهای اجباری... دردهایی که برای درمانشان نداری هیچ و هیچ اصراری ... تنهایی عادت تنت میشود طوری که دیگر از کسی نمیخواهی امدادی... گاهی میشود که  خوشی با کابوس های تکراری ... با چشمهای کبود روز بعدش وسوگواریهای انکاری... گاهی شاید سربازی شوی قداریکه باید زند سرها را کراری  همان گاهی که خاور میانه از دور و نزدیک بالاخص جدا میشود با سیم های خار داری... همان گاهی کهانفجار پشت انفجار رخ می دهد وپیش می آید موقعیتی اضطراری ... م
//




یکی از تأکیدات شهدا که با گذشتن از جانشان، امنیت، استقلال، عزت و آسایش را برای ملت ایران به ارمغان آوردند و باغیرت اجازه ندادند که حتی یک وجب از خاک میهن به دست بیگانگان بیفتد، حفظ حجاب بوده است. کسانی که بر زمین افتادند تا دختران و زنان ایران‌زمین باوقار بایستند و با حجاب و عفتشان با دشمنان این مرزوبوم مبارزه کنند، چراکه بی‌حجابی زنان اسلحه‌ای بسیار قوی بر ضد استقلال و عزت هر مرزوبوم است چون هر جامعه‌ای که زنانشان به دنبال خودنمایی
ومادر

۱٫ بزرگترین واجب
قال امیر المؤمنین علی(ع):
بر الوالدین اکبر فریضة.
امیر المؤمنین علی(ع) فرمود:
بزرگترین و مهمترین تکلیف الهی نیکی به پدر و مادر است.
میزان الحکمة، ج ۱۰، ص ۷۰۹٫
۲٫ برترین اعمال
قال الصادق(ع):
افضل الاعمال الصلاة لوقتها، و بر الوالدین و الجهاد فی سبیل الله.
امام صادق(ع) فرمود:
برترین کارها عبارتست از: ۱ – نماز در وقت ۲ – نیکی به پدر و مادر ۳ – جهاد در راه خدا.
بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۸۵٫
۳٫ انس با پدر و مادر…
فقال رسول الله(ص):
فق
سلااااااام سلااااااااااام سلااااااااااام سلااااااااااام خوبید؟ منم خوبم! جونم براتون بگه که سه شنبه شب پیمان زنگ زد به آقای میر.محسنی همون که همیشه سکه ازش می خریم و گفت که براش با همون قیمت اون لحظه ده تا سکه بذاره کنار تا صبح بره ازشون بگیره (اونا معمولا این کارو نمی کنند و همیشه نقد می فروشند ولی چون پیمانو می شناسند و همیشه ازشون خرید می کنه و خیلی وقتها هم تعداد زیاد می گیره برا همین بهش اعتماد دارند و تلفنی هم سفارسشات خریدشو قبول می ک

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها