نتایج جستجو برای عبارت :

قرینه بساز

معلم: سلیم جان، با «مکتب» جمله بساز.سلیم: فاروق وردک حدود ده سال وزیر معارف افغانستان بود و فعلآ وزیر مشاور ریس جمهور غنی در امور پارلمانی معلم: من گفتم با «مکتب» جمله بساز. جمله تو اصلا مکتب نداشت. سلیم: نخیر استاد، جمله من حدود یک هزار مکتب داشت که شما متوجه نشدید.معلم: چه گفتی؟ من متوجه نشدم؟ تو فکر کردی من احمقم؟ برو از صنف بیرون.مجیب! ایستاد شو. با «پول» جمله بساز.مجیب: در حکومت حامد کرزی، فاروق وردک وزیر معارف افغانستان بود.معلم: پسرم، کج
سلام عزیزای دل
از سالی که این بلاگ تاسیس شد ۴سال میگذره من الان یه دانش اموز کنکوریم ..
فقط خواستم بهتون بگم التماس دعا ..
ممنون از همه کسایی که حمایت کردن ..دوستتون دارم 
وقتی نتیجه تلاشتو ببینی ..به پیروز شدن معتاد میشی :)
یادت نره رفیق زمان مثله سرعت نور میگذره درست بگذرون لحظه هاتو 
ایندتو بساز ..
حتما یادت هست که گفته بودم خرابمان کن
و از نو بساز، کمی دیر شده امّا هنوز هم برایمان جا گذاشته‌ای. مثلا فردا در میان
قنوت نماز شیدایی‌ات که پُر است از حس‌ دوگانه‌ی شوق عید و ناراحتی تمام شدن ماهت،
آن جایی که می گوییم «اللهم اهل الکبریاء والعظمه .. و اهل العفو و رحمه» دقیقا
همان‌جا فرصتی دادی برای دوباره از نو ساخته شدن. سرگردانی سخت‌تر از ویرانی‌ست. ویرانمان کن و از نو بساز.
حتما یادت هست که گفته بودم خرابمان کن
و از نو بساز، کمی دیر شده امّا هنوز هم برایمان جا گذاشته‌ای. مثلا فردا در میان
قنوت نماز شیدایی‌ات که پُر است از حس‌ دوگانه‌ی شوق عید و ناراحتی تمام شدن ماهت،
آن جایی که می گوییم «اللهم اهل الکبریاء والعظمه .. و اهل العفو و رحمه» دقیقا
همان‌جا فرصتی دادی برای دوباره از نو ساخته شدن. سرگردانی سخت‌تر از ویرانی‌ست. ویرانمان کن و از نو بساز.
حتما یادت هست که گفته بودم خرابمان کن
و از نو بساز، کمی دیر شده امّا هنوز هم برایمان جا گذاشته‌ای. مثلا فردا در میان
قنوت نماز شیدایی‌ات که پُر است از حس‌ دوگانه‌ی شوق و ناراحتی تمام شدن ماهت،
آن جایی که می گوییم «اللهم اهل الکبریاء والعظمه .. و اهل العفو و رحمه» دقیقا
همان‌جا فرصتی دادی برای دوباره از نو ساخته شدن. ما طاقت بلاتکلیفی نداریم.
سرگردانی سخت‌تر از ویرانی‌ست. ویرانمان کن و از نو بساز.
عزیزان من! سعی کنید روز اوّل فروردین را برای خودتان «نوروز» کنید. اوّل فروردین «نوروز» برای آن‌هایی که در درون خود، به فساد و انحطاط گرایش پیدا می‌کنند و خود را از خدا دور می‌کنند، نوروز و عید نیست، روز جشن و شادی نیست؛ شوم است!
۱۳۷۷/۱/۱-رهبر انقلاب
           
یا علیما بضری و مسکنتی
ای واقف از حال زار و ناتوانم.
این وجودم مثل ماشینی شده که
به خرج افتاده،هر چه هم هزینه کنی برایش
دوباره روز از نو،روزی از نو.
خدایا بیا و این وجود مرا با لطفت ،بخششت مهربانیت، اصلاح کن.
ازم آدمی دیگر بساز.
آن چنانم کن تو میخواهی.
مرا دریاب الله.
دریاب فقیر را.
دریاب مسکین را.
دریاب بنده ات رو.
روسیاهم .
روسفیدم کن.
ارباب فقط حسین.
وضع حال آدمی مثل من، وقتی خدا باهاش حرف می زنه، چه خوفناکه ..
چرا اینقدر کوبندس خدا جون؟؟
بندگی کردنه تو کار سختیه ..
خییییلی سخته ..
 
تمام تدابیر من غلط از آب در میاد .. خدایا چرا کمکم نمی کنی .. ؟؟؟!!!!!
اینم کار شیطونه یا نَفسَم که فکر می کنم کمکم نمی کنی؟؟ چطور تفکیک کنم اینا رو از هم ؟؟!!!
خدایا هدایتی ببببببببببببببببببببببببببببزرگگگگگگگگگگگگگگگگگگگ از تو می خوام 
تَل گناهام نمی ذاره تو رو ببینم !!!!!
حرفات هم نمی فهمم
قوه فهم و ادراک و تعقلم ا
مردم اینجاچقدرمهرباننددیدندکفش ندارم،برایم پاپوش دوختند....دیدندسرمامیخورم سرم کلاه گذاشتند وچون برایم تنگ بود کلاه گشادتری.ودیدندهواگرم شد،پس کلاهم رابرداشتند....چون دیدندلباسم کهنه وپاره است به من وصله چسباندند.چون ازرفتارم فهمیدندسوادندارم،محبت کردندحسابم رارسیدند.خواستم دراین مهربانکده خانه بسازم،نانم رااجرکردند گفتندکلبه بساز.روزگارجالبیست مرغمان تخم مرغ نمیگذارد ولی هرروزگاومان میزاید،.
حسین پناهی
 
رفتم حجامت 
سه بار لیوان رو زد و گفت هر بار اینقدر اومده (یه ته لیوان مثلا ۲۰ سی سی یا شاید ۳۰) گفت من تیغها رو ریز زدم 
از همکارهای قدیم خودم بود 
خانمی که خیلی دنبال عروس کردن این و اون بود 
خدا خیرش بده 
گرچه من چون اصصصصلا به خودم نمی رسیدم و یه سیاه زامبی بودم فقط یبار منو نشون داده بود اونم بس که بهش گفتم برا همه میسازی برا منم بساز :| (خیلی سال پیش ها!) 
الانم که به خودم می رسم که بهم زامبی معرفی می کنن :/ 
ولش کن 
الان نمدونم چی بخورم! 
اومدم با یه من غر و گلایه د بغض
من چه هیرمی تری به کسی فروختم آخه؟
تو که میدونی من چقدر شکنتده ام ... تو که میدونی من حال و هوام بهم ریخته 
تو که میدونی بغض دارم تو که میدونی حسرت میخورم که میدونی عوض شدم که میدونی گم شدم که...
اشکهام امان نمیدن 
با تمام وجودم با تمام عجز و ناتوانی و بغض و گریه و نادمانه و هر چی که بخوای
زندگیمو بساز ... حالمو خوب کن 
آخه من کیو جز تو دارم بیام پیشش زار بزنم و کمک بخوام 
تموم شدم رفیق 
من آدم این روزا نبودم
بیا کمکم رف
این بازی دو نفر است. هرکس پنج بار نوبت دارد تا شکل اول را بسازد و نفر روبرو باید شبیه آن را در زمین خودش بسازد و خط وسط مثل آینه است.
برای شکل ها به مقوا شطرنجی نیاز است. چهارتا صد تایی. شش تا پنجاه تایی. هشت تا بیست و پنج تایی و ده تا ده تایی.
باز ای الهه ی ناز با دل من بسازکین غم جانگداز برود زبرم
 
گر دل من نیاسود از گناه تو بودبیا تا ز سر گنهت گذرم
باز می کنم دست یاری به سویت درازبیا تا غم خود را با راز و نیازز خاطر ببرم
گر نکند تیر خشمت دلم را هدفبه خدا همچو مرغ پر شور شعفبه سویت بپرم
آن که اوبه غمت دل بنددچون من کیست؟ناز توبیش از اینبهر کیست؟
تو الهه ی نازی در بزمم بنشینمن تو را وفا دارم بیا که جز ایننباشد هنرم
این همه بی وفایی ندارد ثمربه خدا اگر ازمن نگیری خبرنیابی اثرم.
 
کریم ف
وقتی انسان برای اولین بار نارگیل سفت را برداشت ، هرگز فکر نمی‌کرد میان قالب قهوه ای رنگ آن ، شیره ای خوش طعم و بو و جسمی سفید و پر خاصیت باشد ...!!!
برای "باز کردن اندیشه"،  خود را باید "شکست" ... عقاید و باورهای خود را ، احساس خود را، 
باید روزنه های "نو" را باز کرد تا از قالب کهن و بی منطق گریخت...!
هیچ گاه مانند یک نارگیل بسته نمان
"با ذهنی نو، جهانی نو بساز"
چقدر زیبا می توان زندگی کرد وقتی می توان "معمار زندگی" خود بود.
دختری هستم که بعد از ۵_۶ ماه توی خانه ای که ترسِ تنها ماندن در شب داشته ، تنها شده و توی تاریکی مانده. کمتر از چهل روز تا دفاعش فاصله دارد، بند اتصال به تمام  ادم های احمق و بیخود زندگی را بریده، ۹ کیلو لاغر تر از ۴ ماه قبل است، از قوی بودن خسته شده، پارادوکسیکال ترین و سورئال ترین روزها را پشت سر گذاشته، با پشت دست چپش توی دهان خیلی ها که حرف مفت زده اند کوبیده، کلمه هایش تمام شده و همچنان درصدد روشن نگاه داشتن تمام مشعل های امید توی دلش است . 
 
بعضیوقتا آدم یهو بین تمام مشکلات و گرفتاری ها بین اون همه کاری که ریخته سرش دوس داره یه لیوان قهوه دبش بخوره.از اونایی که کلی لفت و لعاب داره.از اونایی که وقتی تریلی 18 چرخ زندگی ازت رد میشه و لهت میکنه به دادت میرسه و خاکا رو از رو زانوت میتکونه و میگه:((ناراحت نباشیا.این تریلیا کارشونه.هی میان از روت رد میشن و میرن.کک شونم نمیگزه که هردفعه این همه آدمو له و لورده میکنن.تازه ناراحتم میشن وقتی بهشون خوش آمد گویی نمیکنی!))
از اونایی که بوش آدمو تا ن
طائر کوی تو منم، از دل و جان وفا کنممن ز فراق تو چه سان لبم به خنده وا کنمنرو ز پیش من تو ای جان من و سرشک منهستی من بسته به تو، بی تو چه هوی و ها کنماین دل هرزه گرد من مست نشد به جام کسدست تو و شراب می، نوشم و اقتدا کنمزهی هزار آفرین بر تو نگار نازنینیک سره کار من بساز که آبرو رها کنمقد تو مهر و ماه من، صورت تو هلال منروی من است سوی تو، نام تو را صدا کنمدست تو تکیه گاه من، پای تو پا به پای منحدیث توست شعر من، شور و شعف به پا کنمیاد تو جمله هست من، بود
مردم اینجا چقدر مهربانند!
دیدند کفش ندارم ، برایم پاپوش دوختند.
دیدند سرما میخورم سرم کلاه گذاشتن و 
چون برایم تنگ بود کلاه گشادتری و
دیدند هوا گرم شد ، پس کلاهم را برداشتند و
چون لباسم کهنه و پاره است به من وصله چسباندند و
چون از رفتارم فهمیدند که سواد ندارم
محبت کردند و حسابم را رسیدند.
خواستم در این مهربانکده خانه بسازم
نانم را آجر کردند گفتند کلبه بساز...
روزگار جالبی است
مرغمان تخم نمی گذارد ولی 
هر روز گاومان میزاید!
روی بنما و مرا گو که ز جان دل برگیرپیش شمع آتش پروانه به جان گو درگیر
در لب تشنه ما بین و مدار آب دریغبر سر کشته خویش آی و ز خاکش برگیر
ترک درویش مگیر ار نبود سیم و زرشدر غمت سیم شمار اشک و رخش را زر گیر
چنگ بنواز و بساز ار نبود عود چه باکآتشم عشق و دلم عود و تنم مجمر گیر
در سماع آی و ز سر خرقه برانداز و برقصور نه با گوشه رو و خرقه ما در سر گیر
صوف برکش ز سر و باده صافی درکشسیم در باز و به زر سیمبری در بر گیر
دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باشبخت گو پش
برام یه قفس بساز؛بدون پنجره،بدون در،منو بنداز اون تو و خودت بیرون در وایساتو کِ اون بیرون باشی میتونم فقط بِ نشستن تو پشت دیوارِ سرد فکر کنمتو کِ منو محصور کنی فقط ذهنم درگیر تویی میشه کِ منو بِ خاطر نجاتِ خودم بِ زنجیر کردیتو منو حبس میکنی ولی خودت هم با من داخل قفسِ بی نور نفس می کشی!کنار منی و نمیذاری لحظه ای ذهنم بِ خطا بره،نمیذاری لحظه ای بِ جهنمی ک توش بودم برگردم!تو باش؛پشت دیوار باش...لمس نشدنی باش...باش کِ بودنت اجزای متلاشی منو کنار ه
بین همه‌ی دعاها و مناجات‌ها خوانده و نخوانده، همین دو تا کلمه‌ی کوچک را جا گذاشته بین بقیه تا بعد از این همه سال سیاه بیاید و بیاید و بیاید و... برسد به دست من!
«و اعمُر قلبی» عمران یعنی آبادی، ساختن. «دلم را بساز»، «آباد کن دلم را». اگر خرابی نباشد، اگر ویرانی نباشد، کدام عمران؟!
خرابم... دلم ویرانه است... بسازش!
بشدت حس غرور و حسادتم گل کرده از اینکه اینقدر بیکارم و همش انلاین نه اینکه اصلا کاری نداشته باشم ولی کارامم اونقدر نیس که کاملا وقتم پر کنه.
باید برنامه بچینم و برنامه ام با هر چیز اضافی هس پر کنم دلم نمیخواد همش بی جهت انلاین باشم...
نتم تموم شده و فعلا تا مدتی نت نمیخرم تا یکم عادت کنم به استفاده کمتر از شبکه های مجازی.
از خالی بودن تایمم بدم میاد درجریانید که؟ 
همین الان برنامه ریزی میکنم براش... 
یکی از بچه ها تو کامنت ها گف هدف بساز برای خودت
روی بنما و مرا گو که ز جان دل برگیرپیش شمع آتش پروانه به جان گو درگیر
در لب تشنه ما بین و مدار آب دریغبر سر کشته خویش آی و ز خاکش برگیر
ترک درویش مگیر ار نبود سیم و زرشدر غمت سیم شمار اشک و رخش را زر گیر
چنگ بنواز و بساز ار نبود عود چه باکآتشم عشق و دلم عود و تنم مجمر گیر
در سماع آی و ز سر خرقه برانداز و برقصور نه با گوشه رو و خرقه ما در سر گیر
صوف برکش ز سر و باده صافی درکشسیم در باز و به زر سیمبری در بر گیر
دوست گو یار شو و هر دو جهان دشمن باشبخت گو پش
معنیشو خودتون می‌دونید، پس نمی‌گم.
غر زدن فایده نداره، چون به هیچ دردی نمی‌خوره.
پاسخ به مشکلات دو گونه است:
۱-پذیرش
۲-تغییر
مثلاً: دلار هی‌گرون می‌شه، بدبخت می‌شیم.
۱-بپذیر این موقعیت رو و باهاش زندگی کن و درآمد کسب کن.
۲-تغییرش بده، نمی‌تونی تغییرش‌بدی.
کشورتو تغییر بده.
نمی‌تونی: باهاش بساز.
غر نزن عزیزم.
‌ گاهی فراتر از آنچه که هست بیاندیش،
 چشم باز کن ومتفاوت ببین... 
پای فکرت را زنجیر نکن،
 فرصت پرواز را از خودت نگیر... 
شخصیت خویش را چنان بساز 
که  
در زندگی دنبال غمخوار یا فردی که کمبودهایت را پر کند نباشی، 
ضعف هایت را با مهارتهای فرد مقابلت برطرف نکن بلکه با آموختن مهارتهای زندگی آنها را رفع کن
و به یاد داشته باشیم که
آسمان، سقف آرزوهاى ما را محدود نمیکند،
ذهن خودمان، محدودیت ها را برایمان درست میکند…
                                         
 
آزاد شو از بند خویش، زنجیر را باور نکن
اکنون زمان زندگیست، تاخیر را باور نکنحرف از هیاهو کم بزن، از آشتی ها دم بزناز دشمنی پرهیز کـن، شمشیر را باور نکـنخود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندانتو شـــاهکـار خلــقتی، تحــــقیر را بــاور نکـــنبر روی بوم زندگی، هر چیز می خواهی بکشزیبا و زشتش پای توست، تقــدیر را باور نکــنتصویر اگر زیبا نبود، نقاش خوبی نیستیاز نو دوباره رســم کن، تصویر را باور نکنخالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفریدپر
 
 
یه روزایی دلم اگه خواننده بود صداش عین صدای بنان میشد اونجا که با اوج غم تو صداش میگه:
آه، ای الهه ی ناز با غم من بساز...
کین غم جان گداز برود ز برم...
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


دریافت
 
+شبیه متن یه ج
خدای قشنگم!
سلام... 
این روزها آسمان از پشت نرده های سبز رنگ، یک جور دیگری دلبری می کند و من هر وقت که دلگیر و خسته میشوم، پنجره را باز میگذارم و دلم با بزرگی و مهربانیت آرام میگیرد!
خدای من!
تو چقدر عظمت داری... 
آن زمان، 
که لابه لای ابرهای پنبه ای،تو را جست و جو میکنم و خودم را به دستان نیرومندت میسپارم، به راستی که جز تو یاری دهنده ای نیست...
من، تمام وجودم را تسلیم اراده ی تو میکنم، دستانم به سمت امتحانت گشوده است و من ایمان دارم تو مرا شفا خواه
هرچی دارى به پاىِ زندگى بریز  
زندگی الانه همین الان
 دلخوشی‌های ساده ی زندگی رو که رو هم جمع کنی ، میشه خوشبختی
 از کارای ساده شروع کن 
دلخوشی به یه موزیک ناب 
 کتاب دلچسب 
 قهوه ی خوش عطر  
نفس عمیق تو هوای باروونی
 خسته نباشین به رفتگر محله
 دونه ریختن برای گنجشکا و کبوترای باغی
 آب دادن باغچه و گلدونای پشت پنجره 
خوندن درس مورد علاقت
 انجام دادن کاری که عاشقشی 
همشون باهم میشن خوشبختی 
منتظر معجزه نباش 
معجزه همین ثانیه هایی ان که نشست
بشنوید
این تمام روزهای من، و تمام روز من است.
دیگر نخواهم نوشت. می‌دانم که این، عذاب بزرگی‌ست برای کسی که معتاد نوشتن است. من هفته‌ی سوم را می‌خواهم. و تا بدان نرسم، نخواهم نوشت.
بگذار در این آخرین کلماتم - امیدی به رسیدن، به فهمیدن، به چشیدن هفته‌ی سوم ندارم - از تو یادی کنم. همین بس، که مرا، رویای مرا، خواسته‌های مرا، فهم مرا، انتظارات مرا، توانایی مرا، ترس‌های مرا، امید مرا، وجود مرا ربوده‌ای. مرا بی هیچ پایی رها کرده‌ای و می‌گویی برو.
بگو به عقربه ها موقع دویدن نیستکه شب همیشه برای به سر رسیدن نیست به خواب گفته ام امشب که از سرم بپردشبی که پیش منی، وقت خواب دیدن نیست من از نگاه تو ناگفته حرف می خوانممیان ما دو نفر گفتن و شنیدن نیست نگاه کن به غزالان اهلی چشممدو مست رام که در فکرشان رمیدن نیست بگیر از لب داغم دو بیت بوسه نابهمیشه شعر سرودن که واژه چیدن نیست برای من قفس از بازوان خویش بسازکه از چنین قفسی میل پر کشیدن نیست تو آسمان منی؛ جز پناه آغوشتبرای بال و پرم وسعت پریدن
من زنده ام!
ببخشید نگرانتون کردم 
از اون روز فرصت نکردم بیام اینجا!
الحمدالله حالم خوبه
یه دوست اهل دلی دارم خیلی بچه خوب و مشتی ایه
دیروز بهم یه حرفی زد گفت آلاء حس میکنم تو برهه حساسی از تاریخیم تا میتونی خودت و بساز و قوی شو
دارم فکر میکنم چطور میشه قوی شد؟
شما میدونید؟
دینی،مذهبی،اعتقادی،عقلی
خب دیماه نود و هشت هم با همه‌ی اتفاقاتی که برای ایران داشت به پایان رسید. واقعا وقتی بهش فکر میکنم اعصابم برای همه‌ی اون اتفاقات بهم میریزه. بین همه‌ی این اتفاقات هیچی بدتر و ناراحت کننده تر از علت سقوط هواپیمای اوکراینی نبود. خدایا خودت عاقبت مون رو ختم به خیر کن. خدایا خودت بهمن ماه و ماه ها و سالهای خوبی برامون بساز.
هجدهم این ماه تولد دو سالگی آریانه ولی برعکس تولد یک سالگیش که از یک ماه قبلش دنبال ایده بودم برای تزیین و حتی دسر و پذیرایی
توی یه قالب یخ، به جای پالت ، چند رنگ مختلف ریختم و رقیق کردم. می خواستم به برادرزاده ی چهار ساله م ترکیب رنگ یاد بدم. 
- ببین عزیزم!  یه کم رنگ زرد ، یه کم آبی. حالا با هم قاطی بشن، چه رنگی شد؟
+ سبز
- آفرین! حالا یه کم زرد بردار، یه کمم قرمز .قاطی کن ببین چه رنگی شد؟ 
+ ناااارنجی 
- خب حالا تو رنگ جدید بساز.
+ اول زرد ،بعد قرمز، آبی، سبز، نارنجی... 
- اه! کثیف کاری نکن دیگه.
+ نیگا عمه جان! همه رنگا رو با هم قاطی کنی، سیاه میشه.
[ توی سکوت به سیاهی لحظه هام ف
دیدن طلوع و غروب خورشید، و ۲۰,۰۰۰ فرصت برای ساختن زندگی ایده آل! مهم نیست چند تا از این صبح ها تا به حال گذشته، مهم این است که از الان به بعد همه چیز در دست توست. پس بلند شو، یک شروع جدید داشته باش، و زندگی رویایی خودت را بساز! این یعنی حداکثر زندگی کردن!
هر آدمی آرزوی انجام دادن کارهایی را در زندگی اش دارد که شاید کمی دور از دسترس به نظر برسند. اما رسیدن به هیچ آرزویی غیر ممکن نیست. برای خودت رویاسازی کن و برای امتحان کردن کارهایی که دوست داری، ان
۱. این خشم و عذاب این‌روزها رو توی قلبم ذخیره خواهم‌کرد؛ این اندوه رو! که اگه فراموش کنم تا ابد به خودم بدهکارم.
۲. می‌گن که «دل مرنجان که ز هر دل به خدا راهی هست.» نمی‌دونم این اشعار و جملات پرمغز و نغز چرا فقط برای من موثر هستن؟! اگهمن دل یه نفر رو شکسته بودم، فورا عکس‌العمل کارم رو دریافت می‌کردم ولی الان که مفعول قضیه محسوب می‌شم، اساسا قانون سومنیوتون از سرفصل تمامی کتاب‌های فیزیک و ایضا واقع
دلم هیشکی کنارت نیست، سرکن با خودت
زیر و رو شو، دنیا رو زیر و زبر کن با خودت
 
وقتی می‌بینی خودت داره کلافت می‌کنه
ازخودت پاشو، خودت باش و سفر کن باخودت
 
هر زمستون پیش از این که ریشه پابندت کنه
شاخه‌تو بردار و تمرین تبر کن با خودت
 
یا بساز و دونه دونه مرگ برگات‌و ببین
یا بسوز و جنگلی رو شعله‌ور کن با خودت
 
_محمد زارعی 
دلم هیشکی کنارت نیست، سرکن با خودت
زیر و رو شو، دنیا رو زیر و زبر کن با خودت
 
وقتی می‌بینی خودت داره کلافت می‌کنه
ازخودت پاشو، خودت باش و سفر کن باخودت
 
هر زمستون پیش از این که ریشه پابندت کنه
شاخه‌تو بردار و تمرین تبر کن با خودت
 
یا بساز و دونه دونه مرگ برگات‌و ببین
یا بسوز و جنگلی رو شعله‌ور کن با خودت
 
_محمد زارعی 
دعای دستانم
تو ای دعای شبم در میان حاجت هابیا روا بشود در تو استجابت ها
تویی که تازه ترین اتفاق هرروزیدر این کسالت وتکرار سرد عادت ها
تمام ثانیه ها بی تو تلخ می گذردحضورِ مهرِتو تکثیری از حلاوت ها
برای اینکه بیابم به قلب تو راهیخزیده در سر من موجی از سیاست ها
غزل بساز و ببخشا به مهربانی خویشبه فقرِ شاعری ام سکه ی مهارت ها
تو منحصر به خودی،مثل ماه،بی مانندمیان جامعه ای غرقِ در شباهت ها
بُود که سوی نگاهم نظر کنی گاهیکه قطره ای زتو دریایی از سخا
غم ها که ناگهان سرازیر می شود سیل است، اما تو سد ساخته ای و غم ها را پشت سدت نگه می داری تا تو را و خانه ات را و امیدت را نبرند.
غم ها می بارند و می بارند و می بارند اما تو آنها را هدایت می کنی به سفره های زیرزمینی روانت و ذخیره شان می کنی برای روز مبادای روح؛  و هیچکس خبر ندارد که باغ سبز جان از چشمه اندوه سیراب می شود.
و هیچکس نمی داند این گل ها که می رویند زرد و سرخ و  رنگ رنگ از آب تیره غم نوشیده اند.
تنها تویی که می دانی که میوه های شیرین درختان تو
روزی پسر غمگین نزد درختی خوشحال رفت و گفت: من پول لازم دارم! درخت گفت: من پول ندارم ولی سیب دارم. اگر می خواهی می توانی تمام سیب های درخت را چیده و به بازار ببری و بفروشی تا پول بدست آوری. آن وقت پسر تمام سیب های درخت را چید و برای فروش برد. هنگامی که پسر بزرگ شد، تمام پولهایش را خرج کرد و به نزد درخت بازگشت و گفت می خواهم یک خانه بسازم ولی پول کافی ندارم که چوب تهیه کنم. درخت گفت: شاخه های درخت را قطع کن. آنها را ببر و خانه ای بساز. و آن پسر تمام شاخه
برای پیدا کردن سوزن در انبار کاه چند راه به ذهنت میرسه ؟خوب  چند تا روش داریم گوگل جون یکی این که کل انبار رو آتش میزنیم کاه ها خاکستر میشه سوزن رو بر میداریم میریمروش دوم اینه میریزیم تو فرغون میریم لب دریا همشو میریزیم تو دریا سوزن میره کف دریا کاه ها میان رو میپریم تو آب تا سوزن رو آب نبرده برش میداریمروش سوم اینه یه آهنگ ربا میخریم مثل دیونه ها میریم تو کاه ها میچرخیم که شاید سوزن چسبید به آهن ربا روش چهارم اینه یه سوزن دیگه میخریم چکاریه
گوشی ساده دویست تومنه 
یه سیمکارت هم ۱۸۰ تومنه 
زورم اومد گرونه آخه :/ 


دعا می کنید برام؟ کمر دردم واقعا مزخرفه 
این تهوع بی سروته گاه گاهی هم نمی دونم چیه شایدم چون گاباپنتین خواب آور رو خوردم و باید بخولبم و مسلما این وقت روز خوابم نمیبره حالم بده 
خدا نکنه کمرم تیر بکشه دو خم میشم عین پیرزن پیرمردها! عین مادر بزرگ ۸۰ ساله ام 
تیر می کشه و فلجم می کنه 
آه خدا 
تو گروه تلگرامی خواهران خواهرم از این گفت که یه دوستش مهریه تعیین نکرده و عوضش حق
عشقم عاشقم باش_داریوش
ریتم: 4/4                    گام:G
G..................C.......................G
تو غربتی که سرده تمام روز و شبهاش
G..........D7...........Am...............C....
غریبه از من و ما . عشق من عاشقم باش
G..........................C.......................G
عشق من عاشقم باش. که تن به شب نبازم
G.........D7........Am..........C....
با غربت من بساز .تا با خودم بسازم
G.........D7................Am............C...........
عشق من عاشقم باش. عشق من عاشقم باش
C...........G7...Bm...............G
تو خواب عاشقا رو تعبیر تازه کردی
G............D7........C..............Am
کهنه حدیث عشق و ت
نگاره های فارسی کلاس اول ابتدایی
       (برای دانلود فایل روی کلمه دریافت فایل کلیک کنید)
                                       
 تمرینات صوت آموزی وبخش کردن نگاره ها              
                                                       دریافت فایل     
پاورپوینیت نشانه ها وترکیب ها پایه اول
                                                      دریافت فایل
فارسی اول ، کلمه پیدا کن جمله بساز
                                                       دریافت فایل                      
سلام به همه!
بیاید یه کار فان انجام بدیم با مراجعه به این سایت کاراکتر شبیه به خودتون رو بسازید و عکسشو کامنت کنید تا توی یه پست کنار هم قرارشون بدیم
فقط لطفا یه شباهت هایی هم به خودتون داشته باشه البته مال خودمم زیاد شبیهم نشد
کار با سایتش ساده هست بعد از ساختن کاراکتر دکمه ای که آیکون دوربین داره بزنید دوتا عکس بهتون میده که لطفا هردو عکس رو در صندوق بیانتون ذخیره و لینکش رو بفرستید!
با تچکر
ادامه مطلب
یافتند آن بُت که نامش بود لات // لشکر محمود اندر سومنات
هندوان از بهر بُت برخاستند // ده رهش هم سنگ زر می‌خواستند
هیچ گونه شاه می‌نفروختش // آتشی بر کرد و حالی سوختش
سرکشی گفتش نمی‌بایست سوخت // زر به از بُت ، می‌بایستش فروخت
گفت ترسیدم که در روز شمار // بر سر آن جمع گوید کردگار
آزر و محمود را دارید گوش // زانک هست آن بُت‌تراش این بُت‌فروش
گفت چون محمود آتش برفروخت // وآن بُتِ آتش‌پرستان را بسوخت
بیست من جوهر بیامد از میانش // خواست شد ازدست حالی ر
یافتند آن بُت که نامش بود لات // لشکر محمود اندر سومنات
هندوان از بهر بُت برخاستند // ده رهش هم سنگ زر می‌خواستند
هیچ گونه شاه می‌نفروختش // آتشی بر کرد و حالی سوختش
سرکشی گفتش نمی‌بایست سوخت // زر به از بُت ، می‌بایستش فروخت
گفت ترسیدم که در روز شمار // بر سر آن جمع گوید کردگار
آزر و محمود را دارید گوش // زانک هست آن بُت‌تراش این بُت‌فروش
گفت چون محمود آتش برفروخت // وآن بُتِ آتش‌پرستان را بسوخت
بیست من جوهر بیامد از میانش // خواست شد ازدست حالی ر
گزارش‌های میدانی نشان می‌دهد که عرضه املاک کلنگی در دو منطقه یک و سه تهران علی‌رغم کاهش چشمگیر باز هم بیشتر از مناطق دیگر پایتخت است.
برآورد پرس و جو از مشاوران املاک پایتخت گویای آن است که طی روزهای گذشته عرضه املاک کلنگی در مناطق یک و سه علی‌رغم کاهش چشمگیر تعداد معاملات چنین املاکی در مقایسه با دوره رونق، نسبت به مناطق دیگر تهران بیشتر بوده و این مناطق باز هم سهم بیشتری را در آگهی فروش خانه کلنگی داشته‌اند.
به گزارش مجله دلتا علاوه بر
این درس با راهنمایی معلم ، توسط دانش آموزان نمونه ی کلاس تدریس خواهد شد
 
روش کار :
 
فعالیت هر قسمت توسط یک دانش آموز انجام خواهد شد،
 
پس اول پیشنهاد بدید و شماره قسمت مورد نظر خود را انتخاب کنید
 
بعدا فعالیت خود را تولید و ارسال کنید.
 
اگر فعالیت شما مورد قبول واقع شد ، فیلم  شما
 
در این جا نمایش داده خواهد شد.
 
 
16 قسمت ، برای 16 نفر
هر قسمت را یک نفر می تواند جواب دهد
 
پیشنهاد بدید ، اسمتان نوشته شود ، بعدا فعالیت خود را ارسال کنید.
 
1 - ر
چرا دید جامعه نسبت به شغل کارگری بد و منفی است؟، مثلا هر وقت میگیم طرف کارگره میگن کارگر بدبخت، اما تو جامعه اکثر بساز بفروش ها تو دهه شصت کارگر ساده ساختمانی بودند، بعد با دستمزد کارشان خونه خریدند و کار کردند و دهه 80 چند تا خونه داشتند. 
بقیه مشاغل هم همین طور، مثلا فردی کارگاه چند میلیاردی مبل و نجاری داره، اکثر این افراد بیست سال قبل نجار ساده بودند، الان سرمایه زیادی دارند. 
اما چرا الان جامعه این ها را میدونه اما اکثرا بعد از اسم کارگر
دانلود آهنگ اندی به نام جان جانان از رسانه تک موزیک
شما میتوانید آهنگ جان جانان از اندی را همین الان دانلود کنید و گوش کنید و لذت ببرید
Download New Music Andy – Janeh Janan
ویکی پدیا
 
متن آهنگ آندی به نام جان جانانم
جان جانانم وصله ی جانم
در تلسم دختر شاه پریانم
جان جانانم گل خندانم
منو جادو کن برقص ای ماه تابانم
جان جانانم وصله ی جانم
در تلسم دختر شاه پریانم
جان جانانم عشق سوزانم
منو جادو کن برقص ای ماه تابانم
جان جانانم نور چشمانم
ای گل شقابق دشت های ایرا
خوب دیشب رفتم و توى بلاگفا وب زدم و میخواستم از اینجا هم فرار کنم و تا قبل از صبحانه همین فکرم بود و میخواستم اینجا رو حذف کنم!!!!اما راستش نظرم عوض شد به یه دلیل(من بیان رو به چشم خارج میبینم)
آره درسته روزى که من میخوام برم آمریکا باید تمام بار و بندیلم رو ببندم بذارم روى کولم و از اینجا که سالیان ساله توش زندگى کردم دل بکنم:)
واقعیت ماجرا هم همینه همش فقط تعلقاته به قول یه نفر که میگفت غلام همت آنم که زیر چرخ بلند از هرچه به آن تعلق دارد آزاد اس
ویلاسازی
طراحی و اجرای شهرک های مسکونی
طراحی و اجرای مجتمع های مسکونی و تجاری
شرکت فنی و مهندسی آتیه سازان عمران کادوس پیشرو در فرآیند BIM 
(مدلسازی اطلاعات ساختمان )
مزایای استفاده از سیستم BIM :
مشاهده تصاویر و انیمیشن پروژه قبل از ساخت
استفاده از شیوه های نوین طراحی
مدیریت هزینه
مدیریت مالی
کاهش پرتی مصالح
گزینه ای بی نظیر برای کارفرمایان
رعایت اصول مهندسی و پایبند بودن به آن از وظایف ماست 
متفاوت بیندیش و متفاوت بساز
 
 

راه های ارتباطی ب
همیشه دلم میخواست آهنگ مورد علاقه م رو بذارم و در حالی که انگشتهام از مستی افکارم تلو تلو میخوره برا تو بنویسم...
هی واژه بچپونم توی حلقوم افکارم و هی شعر نشخوار کنم
ولی حیف و صد حیف که شاعر نبودم
من هیچوقت نفهمیدم چرا قافیه باید جور بشه
یا چرا باید ردیف بشه
من فقط میخواستم از تو بنویسم 
مگه شعر همون احساس هجوم آورده به فکر و انگشتها نیست؟
خب من هم وقتی می نوشتم درست همینجوری میشدم
پس چرا هیشکی به من نگفت شاعر؟
چرا کتابی از من چاپ نشد؟
من که سرا
خانواده مافیایی خودت رو بساز و حرفه ای ترین آدما رو استخدام کن. قبل از اینکه خیلی دیر بشه و کنترل شهر از دست خانواده ما خارج بشه باید ثابت کنی که قویترین پسرخوانده هستی و می‌تونی بزرگترین اتحاد رو تشکیل بدی. با استخدام حرفه ای ترین آدمها خانواده ی مافیایی خود را بسازید. قبل از آنکه کنترل شهر از دست خانواده مافیاییتان خارج شود باید ثابت کنید که قوی ترین پسرخوانده هستید و می توانید بزرگترین اتحاد را تشکیل دهید. 
 
دانلود در ادامه مطلب ...
ادامه
گفتی ازباران بسازم دفتری خواهم نوشتاینکه من راتاکجاهامی بری خواهم نوشتچشمهای توخدای حرفهای تازه اندکفرراباواژه های دلبری خواهم نوشت کنج لبهایت بهشتی گم شده رسوای منوقتی لبخندتورامثل پری خواهم نوشتبوسه بامن بوسه است ایینه باتصویرتوعشق دارددرمیانش داوری خواهم نوشتاینکه من مردابم اری خط به خط کهنگیتوبرایم دفترنیلوفری خواهم نوشتدرمیان دستهای کوچم جای تو نیستمن تمامت رابرای دیگری خواهم نوشتموج زیبای نگاهت ناگهان تردیدشدباتودارم حرفه
بنام خالق آزادگی بهر سازندگی
باز خرداد است و یاد آزادگی 
خرمشهر است و این همه مردانگی
بهار و سوز گرمای بی مثالش
خرداد آمده شادی سوم همیشگی
شهر من کاش شادیت پیوسته بود
ترکهای  لب این شط وابسته بود
گرم بهر خاک همچو آتش تیرگان
کاش انصاف بود بهر این دلدادگان
مردمی که با جان و دل عاشق جانبازی
صدافسوس مانده اند در حسرت سازندگی
سالها جای ترکش مانده روی دیوارها
رد خون عشق یاران مانده در دیدارها
شهر من شهر خدا ای جان فدا
انهمه عشق بازان آمدند بهر خدا
امسال نیز، مراسم دست بوسی از مادران بهتر از هر سال دیگر برگزار شد. امسال دیگر مجبور نبودیم بچه‌ها را اجبار کنیم به دست بوسی! بلکه خود بچه‌ها بی‌قراری می‌کردند تا اسمشان خوانده شود تا به دست و پای مادرانشان بیفتند! حتما خودشون به عینه دیده‌اند که این بوسه‌ها معجزه‌ای می‌کند وصف ناشدنی!در مراسم افرادی هم بودند که از نعمت مادر محروم شده بودند؛ حس و حال آنها را نمی‌شود به قلم آورد. ای‌کاش در مراسم نبودند.پ ن١: دوست عزیزی که مادرت، رخ در نقا
میدانستی عزیزِ دل، تو برایم همانی که باید، درست تر اینکه، همان اندازه که باید دوستم داری، مواظبمی و رهایم نمیکنی، تو دقیقا همانی، همان که باید سر روی شانه هایت بگذارم، همانی که باید دستانم را دور گردنت حلقه بزنم، همانی که گونه هایم را نوازش میکنی، همانی که گاه، بی گاه، بر پیشانی ام بوسه می نشانی، تو چقدر خوبی! تو چقدر خوب میفهمی! اصلا میدانم که تو نبات را همینطوری خودخواه و بدجنس پذیرفته ای، خودت میدانی از چه میگویم! تو مرا همینطوری دوست دار
آهنگری شمشیر بسیار زیبایی تقدیم شاپور پادشاه ساسانی نمود. شاپور از او پرسید: چه مدت برای ساختن این شمشیر زمان گذاشته ای؟ آهنگر پاسخ داد: یک سال تمام. پادشاه ایران باز پرسید: اگر یک شمشیر ساده برای سربازان بسازی چقدر زمان می برد؟ او گفت: سه تا چهار روز. شاپور گفت: آیا این شمشیر قدرتی بیشتر از آن صد شمشیر دیگری که می توانستی بسازی دارد؟ آهنگر گفت: خیر، این شمشیر زیباست و شایسته کمر شهریار. پادشاه ایران گفت: سپاسگزارم از این پیشکش اما، پادشاه اهل
در مراسم رونمایی و تحویل  قرارداد های سند تک برگی واحدهای مسکن مهر، مدیرعامل شرکت عمران پردیس از  راه‌اندازی بورس مسکن مهر خبر داد.
  
در مراسم واگذاری سند عرصه و اعیان مسکن مهر ؛ مدیر عامل شرکت عمران پردیس از راه‌اندازی بورس مسکن مهر در آینده نزیک خبر داد.
به گزارش مجله دلتا مهدی هدایت، با اشاره به رونمایی از سند تک‌برگی عرصه و اعیان مسکن مهر  گفت: تاکنون  10 هزار و 697 قطعه عرصه واحد مسکونی مهر، به ارزش 350  میلیارد تومان به متقاضیان فروخته
سلام دوستان
جدا از مسئله اقتصادی، یکی از دلایلی که باعث شده دخترها مجرد بمونن سندرم سیندرلا هستش. سندرم سیندرلا در مورد دخترانی صدق میکنه که منتظر دکتر یا مهندس با ماشین و زندگی لاکچری هستن.
مبتلایان به این سندرم به ویژگی های اخلاقی، شخصیت، تحصیلات، موقعیت اجتماعی، سن و سال ، تفاهم و ... فکر نمی کنن و تنها چیزی که اول برایشان اهمیت داره پول این شاهزاده رویاییه. یعنی اول پول باید داشته باشی تا بعدش بقیه ویژگی تو رو بررسی کنن.
حالا این سندرم به
آگهی‌هایی فروش املاکی که در روزهای گذشته به مشاوران املاک سپرده شده پیش بینی قیمت مسکن رو به سویی برده که مشاوران املاک از کاهش قیمت‌ها و نرمش مالکان سخن می‌گویند.
پیش بینی قیمت مسکن از روند کاهشی و تعدیل حکایت دارد. نگاهی به آگهی‌های بازار معاملات مسکن در پایتخت نشان می‌دهد که تعداد آگهی‌هایی فروش تعدیل‌ شده که پیش از این به دلیل نبود متقاضی خرید و قیمت بالا شانسی در معاملات نداشته‌اند، افزایش یافته است.
به گزارش مجله دلتا در حالی که
وقتی از آپارتمان‌های لوکس  صحبت  می‌کنیم؛ منظور واحدهایی است که  مساحت بیش از 150 مترمربع دارند و از  امکانات کامل برخوردارند. گزارش‌های میدانی بازار رهن و اجاره خانه نشان  می‌دهد که این واحدها در حال از دست دادن مشتریان خود هستند.
  
قیمت‌ های پیشنهادی رهن و اجاره خانه‌ های لوکس به ویژه در مناطق شمالی تهران نشان می‌دهد که اگر حتی در گروه درآمدی قشر متوسط رو به بالا هم باشید، برای پیدا کردن خانه‌ای با قیمت مناسب باید کفش آهنی به پا کنید.
بیایید به عمق شب، به آن خرابه‌ها برویم. ای شب‌زندگان! ای بیداران روح! بیایید به عمق تابناک شب، به آن خرابه‌ها برویم، که از هر آبادی آبادتر است. من از خود عقب مانده‌ام، من از خودِ روح در تن جا مانده‌ام. بیایید با من، به عمق شب، به آن خرابه‌ها برویم.

در شب نور می‌بارد، آسمان می‌بارد، خدا می‌بارد. خدا می‌گوید جهانی نو بساز!‌ جهانی نو خیال کن و برآر! چشم در چشمان خدا دوخته؛ نه می‌سازم و نه برمی‌آرم، تنها جان می‌سپارم و جان می‌آرم.
ای شب‌زند
بیایید به عمق شب، به آن خرابه‌ها برویم. ای شب‌زندگان! ای بیداران روح! بیایید به عمق تابناک شب، به آن خرابه‌ها برویم، که از هر آبادی آبادتر است. من از خود عقب مانده‌ام، من از خودِ روح در تن جا مانده‌ام. بیایید با من، به عمق شب، به آن خرابه‌ها برویم.

در شب نور می‌بارد، آسمان می‌بارد، خدا می‌بارد. خدا می‌گوید جهانی نو بساز!‌ جهانی نو خیال کن و برآر! چشم در چشمان خدا دوخته؛ نه می‌سازم و نه برمی‌آرم، تنها جان می‌سپارم و جان می‌آرم.
ای شب‌زند
✨﷽✨
✅حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی :
✍یک یادگاری به ما داد: اقامه که میگویی قبل
از گفتن الله اکبر یک سلام به امام حسین(ع)بده
که نمازت عالی می شود...
در گرفتاری ها توصیه می کرد به حضرت نرجس‌
خاتون(س) متوسل شوید ایشان مادر ولیّ زمان
ما هستند به فرزندشان می گویند: پسرم، این
شخص به من متوسل شد خواسته‌اش را بده.
هزار صلوات یا یک ختم قرآن نذر ایشان کن
تا گرفتاریت برطرف شود.
مکرر نقل می کرد: شخصی خدمت آقای اراکی
(ره)رسید عرض کرد: آقا مرا موعظه کنید.
آقای
ب رو میشناسید؟ ب همون دختر خاله امه که یه کمی مشکل ذهنی داره و دقیقا همسن منه.
مادر ب یک ماه قبل خونه کلنگی رو سپرد به بساز و بفروش که براشون بسازه .وقتی کل اسباب کشی تموم شد و مستقر شدن بابای من تو خیابون دیده بودشون که دارن خرده ریز میبرن بالاخره گفته بودن آره یهویی شد دادیم خونه رو بساز بفروش بسازه برامون! 
خواهر ب ما رو عروسیش دعوت نکرد.خواهر ب ما رو برای جشن سیسمونی و جهازش دعوت نکرد. ب وقتی تازه رفته بود سر کار هر وقت سراغش رو میگرفتیم ماما
رمضون که میاد کلی هورمون آرامش تو وجودم پخش میشه، نمیدونم چرا! شاید ریشه تو بچگیام داره که مامان اینا میگفتن تو لآغری روزه بگیری میمیری که! لااقل کله گنجشکی بگیر! ولی من اصرار میکردم که سحر بیدارم کنن^.^ همزمان با کلی خمیازه دو تا لقمه می چپوندم تو دهنم! بعد میرفتم تو حیاط هوای خیلی خنک میخورد تو صورتم، بعدش با خالصانه ترین حالت ممکن دعا میکردم همزمان با پخش شدن اذان :)) اونموقع ها تو فکرم ترس از مستجاب نشدن دعاهام نداشتم! بهرحال عزیز دردونه ی خ
سلام به خانواده برتری ها 
من دختری ۲۰ ساله هستم که از ۱۸ سالگی به پسر یکی از آشناهامون که در واقع دوست خانوادگی دختر عمه م هستن علاقه پیدا کردم و هیچ وقت هم نفهمیدم چرا این حس رو به این آقا پیدا کردم، بارها به خودم گفتم فقط یه کنجکاوی یا خوش اومدن سادست ولی هر بار که ایشون رو دیدم یا ازشون شنیدم قلبم بهم گفته که چیزی بیشتر از یه خوش اومدن ساده ست.
متاسفانه رابطه خوبی با دختر عمه م ندارم، نه اینکه از هم بدمون بیاد ولی خب خوب هم نیستیم، یعنی با این
آنه؟ حرف بزن، از حرف زدن نترس؛ آنه فیلم زندگی کدویی منو یادته که هنو، میدونی به چی فکر کردی، چه روزایی که میتونستی توشون زندگی کنی ولی اینکارو نکردی، واقعا چرا دختر؟ چرا آنه ماری؟ تو باید سعی کنی خوشی رو بسازی، دقیقا تو لحظه ای که هستی بسازیش، شخصیتارو یادت بیاد؛ شخصیت تو کدومه؟ کدوم یکیشونی؟ آنه سعی کن با درونت زندگی کنی، با درونت زندگی کن دختر، به بیرون وابسته نباش، وابسته ی درونت باش، اونوقته که هرجا باشی یا تو هر شرایطی باشی اونوقت دنیا
تحولات بازار مسکن شهر تهران از بازگشت امید میان عرضه‌کنندگان و سازندگان مسکن و ایجاد اطمینان در طرف تقاضا حکایت دارد.

جدیدترین اخبار بازار مسکن ضمن آنکه که اعلام می‌کند دیگر از افزایش نجومی قیمت، مشابه آنچه در سال ۹۷ رخ داد، خبری نخواهد بود، از اختصاص سیاست‌ های اعتباری به منظور رونق بخش مسکن نیز خبر می‌دهد.
به گزارش مجله دلتا با اینکه در مهرماه امسال معاملات مسکن روند رو به افزایش به خود گرفته است، اما تعداد معاملات هنوز در سطح قابل قب
بعضی وقتاهم ذهنم خالی از هر نوع ایده ی خاصی واسه نوشتنه ولی دلم میخواد یه چیزی بنویسم.
اولین تیتری که به ذهنم رسید رو میچسبونم بالا و شروع میکنم به تایپ کردن. 
دیگه نمیدونم کلمات و جملات چطور سر هم میشن، فقط میدونم که خودشون راهشونو پیدا میکنن. 
هر روز زندگی ما آدما پر از اتفاقات متفاوته اما چیزی که حداکثر تاثیر رو روی زندگیمون میگذاره انتخابای کوچیک و بزرگ و خواسته و ناخواستمونه. 
دیدین توی این فیلما، وقتی میخوان به گذشته سفر کنن چقد حواسشو
مسکن کارگران به عنوان قشر آسیب‌پذیر جامعه در شرایطی که قیمت مسکن به حدی رسیده است که دست این قشر را از آن کوتاه کرده، مهمترین موضوعی است که باید در اولویت قرار بگیرد.
معاون تعاون وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره اقدامات انجام شده برای «ترمیم قدرت خرید کارگران» گفت: به همین سبب درخواست اعطای یک خط اعتباری برای خرید مسکن کارگران را مطرح کرده‎‌ایم که بانک مرکزی در حال بررسی آن است.
به گزارش مجله دلتا محمد کبیری با اعلام این خبر افزود: ا
قسمت اول را بخوان قسمت 91
این بهترین خبری بود که می شنیدم. گویی که دوباره زنده و خوشبخت شده بودم. لبخند بی اختیار به پهنای صورت بر لبانم نشست : راست میگین آقای زند؟!!! با وقاری مردانه به من چشم دوخته بود. لبخند تلخی زد و سری جنباند. به کلی مأیوسش کرده بودم : لباسهات داخل کمد همون اتاقه ... رفتی در رو پشت سرت ببند ... . مات و مبهوت مانده بودم. او پلکان را به سمت پائین طی کرد. تازه به خودم آمدم. رفتارم او را رنجانده بود ... من عادت کرده بودم آقای زند خطابش کن
گزارش‌های آبان‌ماه بازار مسکن نشان می‌دهد که در منطقه 7 پایتخت، آپارتمان‌ های نوساز با قیمت پایین‌تری آگهی شده‌اند.
هرچند قیمت آپارتمان در منطقه 7 تهران مانند دیگر مناطق به‌ خصوص برای واحد های نوساز هنوز از تب و تاب قیمت پیشنهادی بالا نیفتاده اما، افت قیمت در محله‌های مصرفی این منطقه کاملا محسوس است.
به گزارش مجله دلتا ،تفکیک بافت منطقه 7 تهران به دو بخش مصرفی و لوکس نشان می‌دهد که در ماه‌های گذشته، افت قیمت از بافت لوکس این منطقه آغاز
دست خط شهید لطفی نیاسرسرزنش شهید ، توسط خودش:
#زندگی_به_سبک_مهدی (۱۱) بزرگان علم اخلاق، مراحل متعددی برای جهاد اکبر (مبارزه با نفس) برشمرده اند که آخرین آن، معاتبه به معنای انتقاد از خویشتن است. سالک الی الله پس از بازنگری در رفتار و گفتار روزانه و محاکمه خود در دادگاه وجدان،به وادی معاتبه گام می نهد.این جاست که خود را مورد سرزنش قرار می دهد و بدین وسیله خویشتن را برای جبران نواقص و رفع رذایل آماده می سازد. شهید بزرگوار "محمد مهدی لطفی نیاسر" چه
دیروز اتفاقی به مصاحبه‌ای از سلبریتی مورد علاقه‌م بر خوردم؛ در واقع من کسی نیستم که سلبریتی‌ها و زندگی‌شون رو دنبال کنم، یا اصطلاحا فن کسی باشم. به نظرم آدم اگه حتما می‌خواد طرفدار کسی باشه می‌تونه طرفدار مامانش باشه مثلا، یا طرفدار کسی که دوستش داره. به هر حال، از اون آدم‌هایی‌عه که 90 درصدتون نمی‌شناسیدش ولی داستان زندگی عجیب و غریبی داره. داشت می‌گفت بچه که بودم یه روز بابام من رو نگاه می‌کنه و برمی‌گرده به پسر عموم می‌گه این بچه ی
حقیقتش
دوستی و تعامل با محمد
و خوبی هاشو بدیاش با هم
مخصوصا اثرات منفیش
بچه ها یه اثری روی من گذاشته که حالا حالا از بین نمیره
الان میفهمم چرا من اصلا نمیتونم ازدواج کنمو از ازدواج کردن میترسم!
من قبل از اشنایی باهاش به شدت یه دختر عاشق بودم و واقعا دختر بساز بودم و احتمال ازدواج کردنمم وجود داشت
الان میفهمم با همه عشقی که دارم نمیتونم چرا ازدواج کنم!
امروز نوشتم.
و وقتی نوشتم دلم سوخت!
و گفتم واقعا این همه بلا به خاطر بودن با این ادم سر تو اومد
ایده‌هااز انگیزه‌ها بیرون می‌آیند***گلستان سعدی:یک دورۀ کامل اخلاقیّات اسلامیطبق ذائقۀ ایرانی***اسرائیلخنجری است که به پای جهان اسلام کوبیده‌اندتا به زمین دوخته شود و توان راه رفتن نداشته باشد***خطر اینکه تا در گوگل میزنی "س" حدس میزند "سکس"آنجا معنادارتر میشود که تا در ادامه مینویسی "سا" می‌آورد "سازمان سنجش"***اینکه روی شیشۀ همۀ دکانهایی که عسل میفروشندمینویسند: طبیعی،غیر طبیعی نیست؟***تا زمانی که تعریفمان از افراط همان عدم اعتدالو تعریف
راستش نمیدونم تا حالا گیرِ یه گودزیلای دهه هشتادی افتادید یا نه؟!! اگر نیفتادید بدونید به کرونا نمیرسه ولی در حد یه جور زیگیله!:)
خلاصه گیر سه پیچ که برام یه ربات دست ساز بساز!
چه کار کنیم ملت انتظار دارن دیگه! 
مهم این بود که باید از وسائل نسبتا ابتدایی ساخته میشد:
مواد لازم:
-یک عدد آرمیچر بچه بازی!
-یک جای باتری
-دو عدد باتری قلمی
-یکعدد کِشِ پول!
-یه ظرف یک بار مصرف پنیر(ترجیحا کاله!)
-یه تیغ موکت بری
-دو تا قرقره
-یه مفتول فلزی با قابلیت انعطاف لا
خیلی اتفاقی متوجه شدم امروز روز مهندس بود (هست!)... مهندس زیاد می شناسم اما (بجز همکارام) کسی رو در این حد نمیدیدم (یا دسترسی نداشتم به بعضی هاشون) که بخوام بهشون پیام تبریک بفرستم! یهو یادم افتاد الناز... قبول دارم رابطه مون باهم مدتیه خیلی سرد شده... دلیلش شاید سرگرم شدن من با سهیل (خواهرزاده م) بوده، یا مشغول بودن اون با درس و شغلش، اما هرچی بوده خیلی وقت بود که ازش بی خبرم بودم (و هستم)... یه پیام توپ به دستم رسیده بود که همونو براش فرستادم... برخورد
سلام
دختری هستم 20 ساله، من از خوانندگان خاموش وبلاگ هستم. مسئله ای که پیش اومده خواستم باهاتون در میان بگذارم، من با وجود سن کمی که دارم علاقه دارم همسر آیندم 30 ساله اش باشه، یعنی اصلا نمیتونم تصور کنم که با پسری با سن کمتر ازدواج کنم چون از نظر خودم تو این سن آقایون به یک ثبات شخصیتی میرسند و خیلی پخته و با تجربه میشن، کمتر تو زندگی دچار آزمون و خطا میشن، دیگه مثل قبل رو ظاهر دختر حساس نیستند که فلان اندام چه جور باشه، بیشتر معیار هاشون دور ا
مدرسه و دانشگاه فقط اطلاعات عمومی در همه حوضه ها به شما میده و در اخر صرفا برای دلخوشی تکه کاغذی به نام مدرک به شما میده که عموما به درد نمیخوره....
فقط کسانی که دیوانه درس و دانشگاه باشن بدرد دانشگاه میخورن و ایا واقعا ما این همه دیوانه درس و دانشگاه داریم؟؟؟؟ پس کو تولید با کیفیت بالا؟پس کو اختراعات جدید؟
لطفا برید دنبال عشق تون.... نه دانشگاه و مدرک!! دانشگاه به هیچ وجه یاد نمیده کجا باید پول دربیارین!یاد نمیده فرق بدهی و دارایی چیه! یاد نمیده
المنه لله که در میکده باز است                 
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است   
امشب مستی آسمان رو به فزون گذاشته است و پیاله پیاله شراب مرا سیراب نمی کند ... 
خم ها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آنجاست حقیقت نه مجاز اسست ...
آری ... من شراب تو را می خواهم ... این مستی های زودگذر مرا سیراب نمی کند ... من شراب تو را می خواهم ... می خوام تو را در جام برییم و آنگاه بنوشمت ... تا آنجا که عطشم فرو نشیند ... تا آنجا که از تو مست مست شوم ... تا آنجا که تک تک ذ
 من کلاه گیس و آبروی آدم کچل را با هم می برم!
    (امضا: باد پاییز)
***************
   برای اینکه زیر پایم را خالی نکنند، روی دستهایم راه می روم!
    (امضا: ژیمناستیک کار)
***************
    ما به جمله همیشه حق با «مشتری» است اعتراض داریم!
    (امضا: جمعی از سیارات منظومه شمسی)
***************
در رمانتیک بودن ما همین بس که هم شمع داریم و هم پروانه!
(امضا: جمعی از اتومبیل ها)
***************
انواع گاز اشک آور برای سرکوب تظاهرات میوه ها موجود است!
(امضا: پیاز)
***************
دوستت دارم ای
«راستی ای خدا! وقتی تو را دوست دارم، آنچه دوست دارم چیست؟ نه جسم است و نه تن، نه زیبایی گذران است و نه درخشش روشنایی، نه آوازی دلکش و نه گل‌ها و گیاهان خوشبو...! دوست‌داشتن خدا، دوست‌داشتن آن چیزها نیست، با این‌همه وقتی خدا را دوست دارم، روشنایی‌ای خاص، آوازی خاص و بویی خاص را دوست دارم، یعنی روشنایی و بوی درونی‌ام را، که روحم را روشن می‌کند! آنچه در مکان نمی‌گنجد، به صدا درمی‌آید، آنچه در زمان نیست ولی خودش هست!... این است آنچه دوست دارم ه
قضیه این است که ناصرالدین شاه به عنوان اولین شاه
ایران که به صورت رسمی به اروپا رفت خاطراتی مرقوم داشته اند که چنگ بر ناف آدم می
اندازد و حیثیت آدم را میبرد. اعلی حضرت همایونی در کارخانه ای تشریف داشته اند که
اتفاقا آنرا مایه تعفن و بدبختی میدانند. چنانچه خاطر مبارک مرقوم داشته اند:
«کارخانه خیلی گرم بود و بوی قیر و بو‌های دیگر و ما
حرکت می‌کردیم همه را می‌دیدیم، در بین گردش نسیم خنکی احساس کردیم، باد می‌وزید،
مثل باد بهشت که در آن گرما و تع
دیشب تقریباااا ۳و نیم بود که خوابیدم
دلیلش هم واضح بود ...تو کل سرم دعوا مرافعه بود...
بعد از کشیدن ۲ تا نقاشی و خوندن ۵۰ تا ایت الکرسی خوابم برد و البته بعد از یه میزان بالایی از گریه زاری و فحش و ناسزا به عالم و آدم...
.‌‌...
من نمیدونم چه روزی تصمیم گرفتم موسیقی متن بادیگارد رو بذارم واسه زنگ گوشیم...ساعت۹ صبح... ۷ نسل جد و پدر جدم اومد جلو چشمم...دیدم عزیزی از دوران دبیرستانم داره زنگ میزنه...خوابالود و خراب گفتم هاااا؟اسمش ملیکاس ...داشتم دهن باز
https://webdemo.avatarsdk.com/
 
عکستو آپلود کن ،
مدل سه بعدیتو ببین ،
شخصی  سازیش کن ،
با مدل خودت شکلک در بیار ،
دانـلـودش کــن !
 
این سایت به شما API هم میده ...
برای ورود به این سایت روی آواتار اس دی کی بزنید !
 
نمونه کارش هم تو ادامه مطلب ...
 
عکسمو آپلود کردم ، طول میکشه یکم !
خب آواتارم به شکل سه بعدی در اومد !
 
# ریا نباشه خودمم !
 
الهی! ای گشاینده زبان مناجات‌گویان و ای انس‌افزای خلوت‌های ذاکران و ای حاضر
نفسهای رازداران... در حاجت کسی نظر کن که او را یک حاجت بیش نیست..
 مرا تا باشد این درد نهانی............تو را جویم که درمانم تو دانی
الهی! اگر با تو نمی‌گویم افکار می‌شوم. چون با تو می گویم سبکبار می‌شوم.
الهی! چون یتیم بی پدر گریانم.. درمانده در دست خصمانم. خسته از گناهانم و زخویشتن نالانم.. خراب عمر و مفلس روزگار
الهی! در جلال، رحمانی، در کمال، سبحانی، نه محتاج زمانی، و ن
الهی! ای گشاینده زبان مناجات‌گویان و ای انس‌افزای خلوت‌های ذاکران و ای حاضر
نفسهای رازداران... در حاجت کسی نظر کن که او را یک حاجت بیش نیست..
 مرا تا باشد این درد نهانی............تو را جویم که درمانم تو دانی
الهی! اگر با تو نمی‌گویم افکار می‌شوم. چون با تو می گویم سبکبار می‌شوم.
الهی! چون یتیم بی پدر گریانم.. درمانده در دست خصمانم. خسته از گناهانم و زخویشتن نالانم.. خراب عمر و مفلس روزگار
الهی! در جلال، رحمانی، در کمال، سبحانی، نه محتاج زمانی، و نه
   
پولدار شدن یه رویایی که هممون بهش فکر میکنم و خیلیامونم گول یه سری از تبلیغات رو خوردیم.
   حالا برای یه بارم شده باید عاقلانه و منطقی فکر کنیم، برای اینکه بتونیم واقعا پول بدست بیاریم باید خودمونو عوض کنیم ، یه آدمی که به راحتی میتونه عادتهای قدیمیش رو بندازه و عادت جدید کسب کنه یعنی خود قدیمیت رو بنداز و یه خود جدید بیار:
   چند نمونه کوتاه از کارایی که من ب شما میگم و باید انجامش بدین:
    یک.
خسیس شو!
برای خودت خسیس شو، هزینه هات رو کم کن
https://webdemo.avatarsdk.com/
 
عکستو آپلود کن ،
مدل سه بعدیتو ببین ،
شخصی  سازیش کن ،
با مدل خودت شکلک در بیار ،
دانـلـودش کــن !
 
این سایت به شما API هم میده ...
برای ورود به این سایت روی آواتار اس دی کی بزنید !
 
نمونه کارش هم تو ادامه مطلب ...
 
عکسمو آپلود کردم ، طول میکشه یکم !
خب آواتارم به شکل سه بعدی در اومد !
الان ینی دارم چشمک میزنم !
 
# ریا نباشه خودمم !
خیابون و کوچمون رو فرش انداختن بخاطر شب قدر،برای خوندن دعای مورد علاقم،جوشن کبیر :) کاش نبات هم میتونست بره لابه لای جمعیت،تا بدون توجه به اطرافش،عشق کنه با خداش :)
 چقدر قشنگه که اسم های خدا رو صدا بزنی،فکرشو بکن خدا آخرش بگه خب عزیزم چی میخوای؟دارم فکر میکنم اون لحظه چی بگم به خدا،اصلا چی میتونم بگم؟ :))
دوستت دارم خدا،خیلیییییی دوستت دارم‌،دلم میخواد گریه کنم،دلم میخواد بگم تو چه وضعیتی بودم و تو چجور ساختیش برام :) هزار بارم میم بگه تو در
مگه ما چقدر زنده‌ایم که بخوایم همه‌ی آدمارو تا دقیقه نود تو زندگیمون نگه داریم؟ مگه چقدر زنده‌ایم که بخوایم به کسی بارها فرصت اشتباه کردن بدیم؟ مگه چقدر هستیم که بخوایم دورمونو با آدمایی پر کنیم که به جز حال بد هیچی دیگه برامون نمیارن؟
مهم ترین مسئولیت ما در مقابل خودمونه. ما مسئول تک تک لحظه‌ها ‌و ثانیه‌های خودمونیم. مسئول تک تک روزایی که داره از عمرمون میگذره. مسئول تک تک آسیبایی که به خودمون میزنیم. مسئول تک تک آسیبایی که اجازه میدیم
درس امروزم الهه ی ناز بود از کتاب"  تار و ترانه " استاد یمین غفاری. 
هنگامی که استاد میثم عنوانش کرد گفتم عالیست! بهتر از این نمیشود. ضبط موبایل را روشن کردم و  به نت جلوی رویم خیره شدم. استاد شروع به نواختن کرد و با اولین زخمه ها بر سیم های بی جان تار، به یکبار روحم جان گرفت. 
باز ای الهه ی ناز، با دل من بساز...
 شدم همان دختر بیست ساله ی عاشق که بارها و بارها این ترانه را با صدای مرحوم بنان در نوار کاستی که به امانت گرفته بود گوش کرد و زمزمه کرد و ا
زونکن خودت را بساز ...
برای این کار لازم است که در ابتدا ابعاد اکسپندینگ فایل یا ارگنایزر کاغذ خود را مشخص کنید. این اندازه با توجه به برگه ها یا مدارکی که قصد دارید در آن قرار دهید، مشخص می شود. به عنوان مثال ممکن است یکی از سایزهای استاندارد نظیر A3، A4، A5 و یا هر سایز دیگری را در نظر بگیرید. پس لازم است که ابعاد (طول و عرض) کاغذتان را نیز بدانید. (برای کسب اطلاعات و مطالعه بیشتر در مورد سایز استاندارد کاغذ پیشنهاد می شود مقالات راهنمای سایز کاغذ و
این کلمه ی نوش دارو رو از صفحه ی مهدی پور عبادی دزدیدم 
اون اسم موزیکای جانکش و روح نواز و دیوونه کننده رو گذاشته نوش دارو 
 
یکی از دوست داشتنی تریییییییییییییییییییییییین و انرژی بخش تریییییییییییییییییییییین کارهایی که اینروزها انجامش می دهم
گوش دادن موزیک و هم خوانی و تایپ کردنشه 
بعضی اهنگا واقعا عالین 
آرامش بخشن 
انگار اصن شاعر و خوانندشون حرفای دل ادمو که یه عمری نمیتونسته بزنه برداشتن و ترانش کردن 
من ازین به بعد به اینا مثل اقا
گاهی وقت ها فکر میکنم شاید قرار باشد تکرار شود. دوباره و دوباره و دوباره...
دلم میخواهد پایان مثل اسمش باشد کاملا واقعی شاید حتی واقعی تر از یک خیال. دلم میخواهد تکرار پایان را نبینم این یعنی مرگ پایان...
شاید هم دلم میخواهد پایان هر چیز اغاز دیگری نباشد. اگر قرار باشد هیچ وقت اغاز پایان را پیدا نکند طاقت فرسا میشود نمیشود؟
فکرش را بکن تکرار یک تکرار تا چه حد میتواند زجراور باشد شاید بگویی بعضی از تکرار ها زیبا هستند اما این فرق دارد با هر چیز دی
 
روزتو هدر نده .ماجراجو باش .
منظورم از ماجراجویی اینه که برای روزت یه لیست پر از کارهای جور وا جور بسازی .هر روز یه کار جدید انجام بده .هرکاری که میتونی برای خودت انجام بده .کاری که لبخندت رو لبت بیاره .ورزش کن .هرروز در کنار کارهات مقداری زمان به شکرگذاری اختصاص بده .به شعر خوندن ...کتاب خوندن .گوش دادن به موسیقی .فیلم تماشا کردن .نگاه کردن به آسمون و پرنده ها .تصور کردنِ رؤیاهات .و یادت باشه هرروز یه قدم به سمت هدفت برداری .اینجوری حس فوق العا
هو الحی القیوم
پنج شنبه
21 آذر 1398
امروز هم با اینکه 5شنبه بود ولی حسابی پر کار بود صبح ساعت 8 یه کارگاه مقاله نویسی ثبت نام کرده بودم. صبح با هزار سختی ساعت 6:30 بیدار شدم هی با خودم میگفتم ولش کن بیا اصلا بی خیال شیم و نرم. ولی رفتم. 
یکی دیگه از دوستام به اسم جاوید هم ثبت نام کرده بود و برای همین وسط مسیرمون با هم قرار گذاشتیم و بقیه راه رو با هم رفتیم.
کلاس تا ساعت 1 طول کشید. من بعد از اون یه کارگاه دیگه ثبت نام کرده بودم که در مورد دندانپزشکی پیشگیر
خیابون و کوچمون رو فرش انداختن بخاطر شب قدر،برای خوندن دعای مورد علاقم،جوشن کبیر :) کاش نبات هم میتونست بره لابه لای جمعیت،تا بدون توجه به اطرافش،عشق کنه با خداش :)
 چقدر قشنگه که اسم های خدا رو صدا بزنی،فکرشو بکن خدا آخرش بگه خب عزیزم چی میخوای؟دارم فکر میکنم اون لحظه چی بگم به خدا،اصلا چی میتونم بگم؟ :))
دوستت دارم خدا،خیلیییییی دوستت دارم‌،دلم میخواد گریه کنم،دلم میخواد بگم تو چه وضعیتی بودم و تو چجور ساختیش برام :) هزار بارم میم بگه تو در
به چه می‌اندیشی!
نگرانی بیجاست...
عشق اینجا
و‎ ‎خدا هم اینجاست،
لحظه‌ها را دریاب
زندگی در فردا
نه، همین امروز است!
 
+++++++++++++++++++++++++++++++
اس ام اس های عاشقانه و زیبا
 
یك زن
برای زیبا ماندن
به دوستت دارم های
مردی نیاز دارد
كه هرروز آرام
در گوشش زمزمه كند
 
+++++++++++++++++++++++++++++++
اس ام اس های عاشقانه کوتاه
 
وقتی انسان‌ها همدیگر را دوست داشته باشند، همدیگر را می‌بخشند. اما وقتی دائما مجبور به این کار شوند، از دوست داشتن دست برمی‌دارند...!
 
++++++++++++++++++++

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ریاضی نمونه دولتی مبین