پخش محصولات غذایی بدر badr شرکت هوفرد
خوشبختانه مجموعه صنایع غذایی هوفرد که محصولات خود را با برند بدر تولید می کنند و فروشگاه اینترنتی ای تی مارکت به توافق رسیده اند و از این به بعد هموطنان می توانند این محصولات را بطور مستقیم از فروشگاه ا یتی مارکت با خرید حداقل یک کارتن تهیه نمایند.
جهت تهیه این محصولات لطفا از طریق فروشگاه اینترنتی ای تی مارکت اقدام بفرمائید
https://etmarket.org/
خوشبختانه ای تی مارکت و محصولات غذایی سامنات توانستند با هم به توافق برسند و همکاری بلند مدت خود را آغاز کنند.
بر اساس این توافق مقرر شد محصولات سامنات در فروشگاه اینترنتی ای تی مارکت بصورت عمده عرضه گردند.
خریداران می توانند از این به بعد محصولات سامنات را با قیمت های بسیار مناسب تر بطور مستقیم از طریق عمده فروشی آنلاین ای تی مارکت تهیه نمایند.
معرفی محصولات سامنات:
انواع ادویه
انواع افزودنی ها مانند سبزیجات خشک - موارد مورد نیاز دسر
تیز میخیزانی
لمبر از کاناپه.
پلکبرهمزدنی
گردن افراشتهای،
لبهی
پنجرهی رو بهنشاط.
تپل است،
تپهی رو بهحیاط
پُرنفس
میشَنَوی از جایی
کبکِ کُرچ چمنی،
بانگ برآورده خروس.
بیدریغ؛
دوسهتیغ،
جامی از دختر رز مینوشی
بهنظر میآید میگَـزَدَت.
میزنی پُک بهچپق،
و عمیقاً
میروی توی نخش.
ناگهان میبینی،
د
و
د
ماری شده است
دارد اندوه ترا میبلعد.
شلمان؛ پنجم مرداد 1398 خورشیدی – داوود خانی خلیفهمحله
نشانی
دریافت پیدیاف نیماییِ « اقیانوسِ منبسط»از: داوود خانی خلیفهمحله(لنگرودی)
دم دروازهی پارک،
میفروخت
طفل زردنبویی آبِ نبات.
سهقدم فاصله با یک زنِ آراستهای،
جاروکشی میروبید
برگوخاشاک از خاک.
اندکی آنسوتر؛
دو پسربچهی شاد:
یکیاش
کف میزد
آن یکی،
دور
خودش میرقصید.
توی حوضی بیآب
سکهی از ردهخارجشدهای سو میزد.
سمت یک سرسرهی آهنیِ اکسیده،
بچهی کارِ نفسسوختهای
سینیِ چاغاله میگردانْد.
زن سرگردانی
م
تربیت (Civility)
تربیت که هم معنى واژه پرورش در زبان فارسى است، به معناى تغذیه، رشد، تهذیب، تأدیب و سیاست و ترقى و برترى هم آمده و در اصطلاح عبارت است از پرورش دادن، یعنى استعدادهاى درونىاى که بالقوّه در یک شىء موجود است، به فعلیت درآوردن و پروردن. (مطهرى، 1377: 56). به بیان دیگر تربیت عبارت است از انتخاب رفتار و گفتار مناسب، ایجاد شرایط و عوامل لازم و کمک به شخص مورد تربیت تا بتواند استعدادهای نهفتهاش را در تمام ابعاد وجود، و به طور هماهنگ
این دو مارکت یکی از بهترین و قوی ترین مارکت های فروش فایل ایران هستن که به صورت چند فروشندگی فعالیت میکنن هم راست چین هم ژاکت فضای مناسبی رو برای گسترش کار شما فراهم میکنهبعضی ها عقیده دارن کارکردن توی این مارکت ها اشتباهه و بجای کار کردن توی این مارکت ها سایت خودمون رو میزنیم اما باید اینو بدونیم این دو مارکت روز به روز بیشتر رشد میکنن و میتونن محصول ما رو چندین برابر بفروش بروسونن راست چین و ژاکت هر دو تیم قدرتمندی دارن و میشه گفت تونستن ت
مارِ دمسیاه شاخدار
میخزید بیصدا، لابهلای برگها،کنار پرتگاه
شب به نیمهاش رسیده بود،
روی مرز اشتباه،
با دو چشم ناز و یک دلِ زیادهخواه،
بوسهای
بر فراز تپه از پلنگ ماده میگرفت ماه...
**
دوردست
در جوار طعم تند شنبلیلهها و بوی کاه
ناگهان
شیههای کشید مادیانِ گُشنِ یالقوزِ راهراه...
داشت میچمید بادِ نرم باردار صبحگاه
شلمان-داوود خانی خلیفهمحله(لنگرودی)25 تیرماه 98
امام زمانه جی غیبت ۾ ڪیئن سندس
اصحاب ٿیون؟
امام صادق علیه السلام فرمائن ٿا : عنْ أبِی عَبْدِاللهِ علیه
السّلام قالَ:
مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکونَ مِنْ أَصْحابِ الْقائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَلْیَعْمَلُ
بِالْوَرَعِ وَمَحاسِنِ الْأَخْلاقِ وَهُوَ مَنْتَظِرٌ فَاِنْ ماتَ وَقامَ الْقائِمُ بَعْدَهُ
کانَ لَهُ مِنَ
الْأَجْرِ مِثْلُ
أَجْرِ مَنْ
أَدْرَکهُ.
جیڪو چاهی ٿو ته امام زمانه (عج) جی دوستن ۽ اصحابن منجهان ٿئی ان کی گهرجی ته انتظار سان گڏوگڏ ور
هوالجمیل
الهه آبها
دل عالم برای او کباب است
ز داغش هسته هستی مُذاب است
به اذن حق تعالی ، تا قیامت
رباب از داغ اصغر ربِّ آب است
کلید
خدا را آیت عظماست اصغر
ولا را عروۀ الوثقاست اصغر
اگرچه کوچک است اما ز رفعت
کلید کل مشکلهاست اصغر
والسلام
محمد حسین صادقی (غلام) - زرقان فارس - 19/8/1398
پهنهی تنگِ غروب
دو پرنده
بستهپای و بالکوب...
**
ساحل چمخاله
موج در موج به لوتکا میخورْد.
ارتفاعِ دوردست
والمیده بود
دیلمانِ پیر و گُنده
توی ابرهای تپهای و مِه.
داشت
آفتابِ گوژپشت
قدّ کاسهی درشت
ریز و ریز و ریز
روز را میبلعید!
شلمان؛ 31 تیرماه 1398 خورشیدی- داوود خانی خلیفهمحله(لنگرودی)
چمخاله: شهری کوچک در شمال لنگرود و آرمیده بر ساحل دریای کاسپی.
دیلمان: دوردستِ جنوب چمخاله؛ به
درازای تاریخ و بلندای آفتاب، درگ
هوالجمیل
الهه آبها
دل عالم برای او کباب است
ز داغش هسته هستی مُذاب است
به اذن حق تعالی ، تا قیامت
رباب از داغ اصغر ربِّ آب است
کلید
خدا را آیت عظماست اصغر
ولا را عروۀ الوثقاست اصغر
اگرچه کوچک است اما ز رفعت
کلید کل مشکلهاست اصغر
والسلام
محمد حسین صادقی (غلام) - زرقان فارس - 19/8/1398
قالب پرستاشاپ لئو ای مارکت
قالب پرستاشاپ لئو ای مارکت Leo Emarket
مشخصه بارز بسیاری از قالب های پرستاشاپ عرضه شده در
ایران، مناسب بودن این قالب ها برای کسب و کارهای کوچک تا متوسط است.
فروشگاه اینترنتی با تعداد شاخه ها و محصولات محدود. به گونه ای که سایت به
شکلی زیبا و بدون فضاهای خالی و ردیف های پر نشده به نمایش درآید. اما اگر
فروشگاه شما بزرگ است آن وقت چه قالبی مناسب شماست؟
اگر فروشگاه شما بزرگ است ...؟! اگر تعداد ش
قالب پرستاشاپ لئو ای مارکت
قالب پرستاشاپ لئو ای مارکت Leo Emarket
مشخصه بارز بسیاری از قالب های پرستاشاپ عرضه شده در
ایران، مناسب بودن این قالب ها برای کسب و کارهای کوچک تا متوسط است.
فروشگاه اینترنتی با تعداد شاخه ها و محصولات محدود. به گونه ای که سایت به
شکلی زیبا و بدون فضاهای خالی و ردیف های پر نشده به نمایش درآید. اما اگر
فروشگاه شما بزرگ است آن وقت چه قالبی مناسب شماست؟
اگر فروشگاه شما بزرگ است ...؟! اگر تعداد ش
تفسیر نگاشت سوره حمد آیه 1
بسم الله الرحمن الرحیم
بر خلاف نوشتارهای مرسوم در کتب تفسیری ،نخست می خواهم برای
شناسایی آیه بی بدیل قرآن یعنی " بسم الله الرحمن
الرحیم "سراغ اشعار شاعران ودل پاره های ادبی عرفانی بروم. شاید به این نوع
نگاه کمتر توجه کرده باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم
***
باب دل را هست مفتاحی عظیم
اوست بسم الله الرحمن الرحیم
***
تو در
کشتی فکن خود را مپای از بهر تسبیحی
که خود روح القدس گوید به بسم الله مجریها
قالب پرستاشاپ لئو ای مارکت
قالب پرستاشاپ لئو ای مارکت Leo Emarket
مشخصه بارز بسیاری از قالب های پرستاشاپ عرضه شده در
ایران، مناسب بودن این قالب ها برای کسب و کارهای کوچک تا متوسط است.
فروشگاه اینترنتی با تعداد شاخه ها و محصولات محدود. به گونه ای که سایت به
شکلی زیبا و بدون فضاهای خالی و ردیف های پر نشده به نمایش درآید. اما اگر
فروشگاه شما بزرگ است آن وقت چه قالبی مناسب شماست؟
اگر فروشگاه شما بزرگ است ...؟! اگر تعداد ش
قالب پرستاشاپ لئو ای مارکت
قالب پرستاشاپ لئو ای مارکت Leo Emarket
مشخصه بارز بسیاری از قالب های پرستاشاپ عرضه شده در
ایران، مناسب بودن این قالب ها برای کسب و کارهای کوچک تا متوسط است.
فروشگاه اینترنتی با تعداد شاخه ها و محصولات محدود. به گونه ای که سایت به
شکلی زیبا و بدون فضاهای خالی و ردیف های پر نشده به نمایش درآید. اما اگر
فروشگاه شما بزرگ است آن وقت چه قالبی مناسب شماست؟
اگر فروشگاه شما بزرگ است ...؟! اگر تعداد ش
انواع «لا» :
نَفی (نافیة): بر سرِ فعل مضارع میآید و هیچ تغییری در ظاهرِ آن ایجاد نمیکند.
یَلجَئونَ ! پناه میبرند. لا یَلجَئونَ ! پناه نِمیبرند.
اُساعِدُ ! کمک میکنم. لا اُساعِدُ ! کمک نِمیکنم.
نَهی (ناهیة): بر سرِ فعل مضارع میآید و آن را مجزوم میکند.
تُحَرِّقونَ ! میسوزانید لا تُحَرِّقوا ! نَسوزانید.
یَستَمِعُ ! گوش میدهد لا یَستَمِعْ ! نَباید گوش دهد / گوش نَدهد.
عَطف (عاطفة): در کنارِ حروفِ «وَ، أوْ، أمْ، فـَ، ثمَّ و ...» یک
دوردست
داس وارونهی ماه
مِه انباشته را میتارانْد
تاج لیلاکوه را از ساحل میشد دید...
ماهیِ گنُدهی دُمباریکی
آب را شورانید.
مرغ ماهیخواری
سینه بر موج کشید...
داشت کامل میشد
قرص نارنجی خورشید طلوع در افق چمخاله
داوود خانی خلیفهمحله(لنگرودی)؛ شلمان- 21 تیرماه 1398 خورشیدی
انواع «مَن»:
استفهامیّة: این نوع «مَن» همیشه در ابتدای جمله میآید و معنای «چه کسی؟» یا «کیست؟» میدهد.
مَن أجابَ عَن هذا السؤال؟ ! چه کسی به این سوال جواب داد؟
موصول: اغلب در میان جمله میآید و معنای «کسیکه» یا «کسانی که» میدهد.
لا تُعاشِرْ مَن یَنقُضونَ عهدهم. ! با کسانی که عهدشان را نقض میکنند معاشرت نکن.
شرط: در ابتدای جمله میآید و حتما بلافاصله در جلوی آن، فعل میآید. این نوع «مَن» معنای «هر کس که» یا «هرکه» میدهد.
مَن علَّمَ عِلم
اسم مبالغه بر بسیاریِ صفت یا انجام دادن کار دلالت دارد و بر وزن «فَعّال» و «فعّالة» است.
مانند: علّامة(بسیار دانا) – غفّار(بسیار آمرزنده) – سَتّار(بسیار پوشاننده) – رزّاق(بسیار روزی دهنده) – کذّاب(بسیار دروغگو) – خلّاق(بسیار آفریننده) ...
اسامی ای که بر شغل، ابزار، وسیله یا دستگاه دلالت میکنند اسم مبالغه به شمار می آیند ولی در ترجمه آنها از کلمه «بسیار» استفاده نمیشود.
(خَبّاز ! نانوا) / (حَدّاد ! آهنگر) / (فَتّاحة! دربازکن) / (نَظّارة! عین
گردهی جابُلْقا
اربابی؛
گندم از رعْیَتِ خود میدِرَوید...
لبهی جابُلْسا
- خطّ افق-
داشت میرفت فرو
داس اخرایی خورشید غروب.
شلمان؛
11 مرداد 1398 خورشیدی- داوود خانی
خلیفهمحله(لنگرودی)
انواع «ما»:
استفهامیّة: این نوع «ما» همیشه در ابتدای جمله میآید و معنای «چه چیزی؟» یا «چیست؟» میدهد.
ما بیدک؟ ! چه چیزی در دستت است؟
موصول: اغلب در میان جمله میآید و معنای «آنچه» یا «چیزی که» میدهد.
أنفِقوا مِمّا تُحبّون ! از آنچه دوست دارید انفاق کنید. (مِن + ما ! مِمّا)
شرط: در ابتدای جمله میآید و حتما بلافاصله در جلوی آن، فعل میآید. این نوع «ما» معنای «هر چیزی که» یا «هرچه» میدهد.
ما تُنفِقوا یَعلَمْهُ اللهُ ! هر آنچه انفاق
هر چه از بسم الله گوییم کم شمار
دل ز نام بی شمار یار می گیرد قرار
بسم الله:
سرآغاز همه ی کتاب های آسمانی
سرلوحه گفتار و رفتار همه پیامبران
مایه مبارک شدن و برکت یافتن امور
آرم و نشانه مسلمانی و رنگ الهی دادن به کارها
آیه ای مستقل در همه سوره ها
تاج سوره های قرآن
رمز دوام و ماندگاری کارها
رمز توکل و عشق به خداوند
رمز برون رفت از تکبر و خودخواهی
گام نخست در مسیر بندگی و عبودیت
مایه فرار ابلیس و دست پروردگان او و عدم تاثیرگذاری شیطان
عامل ا
فتوکلیپ نیماییِ « شبِ دمکرده» داوود خانیخلیفهمحله در اینستاگرام
لبهی پنجرهی یکلَتهباز
ماهیِ تُنگِ بلور،
سرودُم میجنبانْد.
بادِ برخاسته شلاقش را
بهتنِ پنجره و شیشهی لق میکوبانْد
ابر بر قلهی کوه
ماه را میپوشانْد...
مرد
فانوس رَفِ کلبهی تنهاییِ خود را گیرانْد.
باد
کمتر شدهبود
آنسویِ جادهی پرپیچ وخمِ آبادی
مرغِ شبآهنگ از شاخ درخت آویزان
یکنفس
بارِ غم میتَرَکانْد...
باد
جانباختهبود
درّهی سنگیِ رود
آ
جناب محمد راهنمای
بزرگوار در بخش نظرات شعر " حسرت پرندهی هوس" از سهگانی نیماییام، ضمن اظهار لطف بر سرودههایم
انگشت گذاشتند به ترکیب «`پرندهی هوس« و آن را خارج از نحو زبان دانستند و پیشنهاد دادند بهجای آن
بایستی صفت مرکبی، مانند پرهوس میآمد؛ اما تنگنای وزن را علت آوردن هوس
بهجای پرهوس در این سرودهام دانستند.
همانگونه که در بخش نظرات آن اثر در پاسخ این
مخاطب گرامی نوشتم، از انواع آشنازدایی در شعر، یکیاش «آشنازدایی
تر
کم نیستند سرکیسهکنان
آلپری که حتی در وادی شعر و ادب، متنپردازان نوپا و نثرنویسان غافل
را میفریبند و ازآنان اِتاوه میستانند و به اصطلاح، شاعر و نویسنده میپندارندشان...
یک مورد آن در
فرهنگسراهای پایتخت است که همین امروز در خبرگزاری کتاب با عنوان چند میگیری
جلسه برگزار کنی؟/ سالنهای یک تا 35میلیونتومانی برای دورهمی علاقهمندان کتاب درج
شده است و میتوانید متن کاملش را در اینجا
بخوانید!
بسم الله الرحمن الرحیم
به به چه روزگاری شده ! هیچ کسی به کسی نیست ! هرکسی رو نگاه میکنی غرق در گرفتاریهایی که مانند پیله به دور خود تنیده است دست و پنجه نرم می کنند
در این هیاهوی آخرالزمان مردانی پیدا می شوند که به ماسوا جواب نه داده و برای خدا به خلق خدا خدمت می کنند دست نوازش بر سر یتیم می کشند و بدون توقع برای خدا به خلق خدا و جامعه اسلامی یاری می رسانند چه از لحاظ فرهنگی و فکری و چه از لحاظ اقتصادی در حد وسع خود و ...
بسیاری از این مردان خدا، طل
فتوکلیپ ماه من! از داوود خانی خلیفهمحله در وبگاه آپارات گیلکان
ای فدای نوشخندوناز و قدّوقامتت
ماه من! هلاکِ چشمهای باوجاهتت!،
خواستم ببینمت ببویمت بهمیمنت
جرعهای بنوشم از لبان پرحرارتت
سر بهمیل، روی شانهام گذاری و شوَم
کِیْفکوکِ یکدم از کرشمهی عنایتت
چون گذشته، وامدار لطف بینهایتت
گرم از آفتابِ ظهر
فتوکلیپ طنز رفته بودم لیلهکو بعداز دوماه در وبگاه آپارات
رفته بودم«لیلهکو» بعداز دوماه
رعد میغرّید از ابرِ سیاه
اندکی افتاده بود از تاب، ویروسِ کوویدِ19
آسمان دلگیر بود
عابری بیماسک داشت از کنارم میگذشت
گفتم آن دُکّان و آن قلیانکشان، آن سوی رود
بیامان قلیان که میکردند دود...
حرف من را خورد، گفت:
«آن دُکان برچیده شد!»
گفتم آن قصّابیِ نزدیکِ کوه
دنبههایش نرم بود و چرب بود،
گفت: «آمد گربه خورد و کرد کیف!»
گفتم آن مادر وَ آن نوزاد.
خواستم ببوسمت بهیک قسم که گفتیام نمیشود
گفتمت که با تو میزنم قدم که گفتیام نمیشود
خلوتی میان کوچههای تنگ ِسنگفرشِ شهر رشت
ساعتی میان باغ محتشم که گفتیام نمیشود
گفتمت که میرویم عصر، بامِ سبز شهرلاهِجان
میخوریم چایِ داغِ تازهدم که گفتیام نمیشود
فرصتی سوار اسب، با تو تا غروبِ سرخِ دهکده
باد، برخاست بهناز
نرم؛
در آب، تکان کوه
میخورْد
لَخت؛
لرزان لبِ جو، بوتیمار
سخت اندوه
میخورْد
شلمان؛
29 تیرماه 1398 خورشیدی- داوود خانی خلیفهمحله(لنگردی)
انسانها در قلمروهای گوناگون معرفتی، یک سلسله یقینیاتی دارند که باید برای تحقق آنها تلاش مشترکی انجام دهند چنان که ما مسلمانان ومسیحیان، هم در امور اعتقادی، یقینیاتی داریم و هم در مسائل و ارزشهای اخلاقی، و برای تحقق گسترش عقاید توحیدی در جهان و گسترش ارزشهای اخلاقی باید تلاشهای مشترکی داشته باشیم. ودرباره مسائلی که مورد اختلاف است اولا باید سعی بلیغی داشته باشیم که با همکاری، به جوابهای مطمئن تر و یقینی تری نائل شویم و یکی از راهها بح
رباعی« نان میخورم از گندم ابـروهایت»
از: داوود خانی خلیفهمحله(لنگردی)
**
دیدم خوابم سرم رو زانـــوهایت
در دست من است حلقهی موهایت
از سیب لبت شراب میآشامـم
نان میخورم از گندم ابـروهایت
شلمان؛ 30 تیرماه 1398 خورشیدی
ماهیگیر
میچرتید
ماهیِ سرخِ زبل
دانهی ذرّت هَوَسید
باد بر آب، لکانداختهبود
آبتَک
دُموسر جنبانید
ماهیگیر واچرتید...
**
کفِ رود
سُرب
صلح را میآشفت!
املش؛ ۱۴ بهمن ۱۳۹۸ خورشیدی - داوود خانیخلیفهمحله
آبتَک: شناور. وسیلهای برای قلاب ماهیگیری.
فتوکلیپ نیماییِ «کرگدن» از داوود خانیخلیفهمحله در وبگاه
زن بهنیمههای کرگدن رسید،
رفت روی سفره
چایِونانوشیرِ داغ چید.
برق میجهید از ابرهای دوردست
آسمانغُرُنبِشی...
چند دانهی درشت از تگرگ
تازیانه میکشید روی شیشههای پنجره
زن نگاه کرد گوشهی اتاق را
دید بچّه روی تخت، خواب رفته است
کرگدنبهدست
رفت روی مبل جابهجا که شد،
دید مَرد در کنارش است
هرزهچشمونیممست
روسری
از سرش گرفتو روی ساقهای لخت خود کشید.
م
فتوکلیپ گیلکیغزل «مریمِی!» از داوود خانیخلیفهمحله در اینستاگرام
کؤ ایسِه؟ بیتو مِـه بَه دونیا خرابَه مریمِی!
تاسیون... اُی تاسیونی، بیحیسابه مریمِی
دبّهگیرؤن بقچه پأنؤدأن، ببؤیْ ماتمکله
زیندگی، اُی زیندگی، ونگ و عذابه مریمِی
پورزمت می دال̌ گردن ! مو بدوته! کاسˇچوشم!
شیر، غورّش نؤنه، دامؤن بیعقابه مریمِی
سبزˇدارؤنه سیآ بئودأن کلاج و کشکرت
گاهی روی دفترِ سفید
کار شاعرانه میکنم:
دست وصورت و لب ترا
رنگِ عاشقانه میکنم
موی نرم میکشم، وَ بعد
با مداد، شانه میکنم
چشمِ آهوانهی ترا
رنگِ رودخانه میکنم
قامتِ تو را که میکشم،
رقصِ شادمانه میکنم
شاعریِ من که میپَرَد،
خلوتی بهانه میکنم
آه! بیتو با خیالِ تو
گریهی شبانه میکنم
شلمان؛ 13 مهر 1398 خورشیدی-
اینکه هاوکینگ بگوید:
«دنیا، همهاش ماده، نرش پیدا نیست
وَ خود از هیچ پدید آمده است»،
یا اَنِشیتَین، تأسف بخورد که چرا:
« بر زمین، این کرهی خاکیِ ما
قد یک شبنم آویختهای است توی عالَم؛ اما
خُلیّ وُ بیخِرَدی؛ بیپایان وَ خران بسیارند؟!»؛
من گمانم ایناست:
«گیتی آدمبِشو نیست!»
شلمان؛ 3 شهریور 1398 – داوود خانی خلیفهمحله(لنگرودی)
انواع «لـِ» :
حرفِ جرّ(جارّة):
بر سر اسم میآید و اسمِ جلوی خود را مجرور میکند.
لـِ + مؤمنٌ ! لِمؤمنٍ / لـِ + مؤمنون ! لِمؤمنینَ / لـِ + مؤمنانِ ! لِمؤمنیْنِ
به معنای «برای، از آنِ، ...» است.
الحمدُ للهِ: ستایش از آنِ خداوند است.
اگر بر سر ضمیر بیاید به صورت «لـَ» نوشته میشود.
لَهُم مَغفرةٌ و أجْرٌ عظیمٌ. (لـِ + هُم ! لَهُم)
اگر در ابتدای جمله بیاید معنایِ «داشتن» میدهد.
لِلمُؤمِن عِرضٌ عظیمٌ: مؤمن آبرو
فتوکلیپ غزلِ «خاطر تو سبز میشود بههر بهانهای» در وبگاه آپارات
خاطر تو سبز میشود بههر بهانهای
در غروبِ زردِ آفتاب غمگنانهای
در نسیم سبزهزار پرسخاوت بهار
آبیِ زلالِ آسمانِ بیکرانهای
با شنیدنِ صدایِ چَکچَکِ چَکاوکی
بَغبغویِ کفتری میان آشیانهای
دوردستِ دشت، رقصِ مادیان ناز با
اسبِ خوشتراش و شیهههای شادمانهای
شبنمی زلال روی برگِ تازهرُستهای
زن، گرفته است: تند میکند بهخود نگاه
هیچ باورش نمیشود که هست پابهماه
لحظهای عمیق فکر میکند: مردد است
اینکه کار او گناه بوده یا که اشتباه
قفل میکند درِ اتاق را بهروی خود
خسته و کلافه است و ناامید و بیپناه
چند قطره اشکِ گرم ، جمع میشود به زیرِ...
باد میزند به شیشه؛ بادِ سردِ شامگاه
**
داخل اتاق، بیسر و صدا و ساکت است
سقف، حلقهی طنابِ سفت، زن؛ معلّق... آه!
شلمان؛ سوم آب
«یکچند لب از یار گرفتیم
لب از لبِ پروار گرفتیم
از یارِ پر از عشوه و اطوار
با منت بسیار گرفتم
در کوچهی باریکِ دَم ظهر
لب، گوشهی دیوار گرفتیم
وقتی دوسهلب رد ّوبدل شد
گرد از سرِ شلوار گرفتیم،
رفتیم ته جیرمحلّه
خاموشیِ گفتار گرفتیم»
این غزلِ بر وزنِ «مفعول مفاعیل فعولن» را بهمناسبتی و در تابس
دیدمت شرابِ عاشقانهام شدی
سرخوشیِ نابِ عاشقانهام شدی
اولین و آخرین و خوشصداترین
حقّ انتخابِ عاشقانهام شدی
توی جلگههای پهن و تپههای سبز
شوقِ بیحسابِ عاشقانهام شدی
زیرِ آبشار و سرخیِ غروبِ کوه
رنگِ آفتابِ عاشقانهام شدی
شامگاه پرستاره، در کنارِ رود
ماه آبتابِ عاشقانهام
غزلداستانِ «کفتری که بغبغویْ مینواخت» در وبگاه آپارات
کفتری نشسته بود رویِ سیمِ برقِ انتهایِ کوچهی قرار
بغبغویِ عاشقانهاش چه بود؟ بیت آخر از قصیدهی بهار
از بهار باردار یکدوروز بیشتر نمانده بود و هر نسیم
نرمنرم روی سیم میسُرید، سخت میکشید کفتر انتظار
دوردست، ابرِ تارِ سایهافکنی بهروی قلّه خواب رفته بود
انتهای کوچه، باغ توت بود، در حصار سیمهای خاردار
قلب باغ، بر چکاد شاخهی بلند توتِ دیرس
توضیحات محصول
تشک فرست کلاس
با ارتفاع ترین تشک تشک مارکت دارای ارتفاع 30 سانتی متری بوده و نام آن تشک تشک مارکت مدل فرست کلاس می باشد . تشک مذکور از دو لایه پد اسفنجی در دو طرف آن بهره می برد تا حالت لطیف و نرم تری به آن ببخشد . در لایه های تشک فرست اسفنج و نیز ریباند و فنر متصل قاب M استفاده شده است و از فنر پاکتی بی بهره است با این حال جز لوکس ترین تشک های تشک مارکت می باشد . پارچه بکار رفته ژاکارد می باشد که دارای طول عمر بالا و ضد حساسیت و ضد باکتر
ناگوار و ناگهان پا میشوی؛
باد
برگی میپرانَد از درخت
میخرامی بیصدا بر جادهی تُردِ غروب
من که حالم نیست خوب،
سایبانِ چشمهایم میشود دستِ چپم...
**
رفتهای
میبینمت خطّ افق اندازهی یکقطره اشک.
برگ
پیشِ پایِ من افتاده است؛
مینشینم «خلوتم را آبوجارو میکنم» با گریههایم.
شلمان؛ 12 شهریور 1398 – داوود خانی خلیفهمحله
**
با بقیهی گریه هایم
خلوتم را آبوجارو میکنم.(بهرنگ قاسمی)
میتوان هنوز با تو بود و از تو گفت و با تو مانْد
میشود ترا به سرزمینِ بکرِ برّهها کشاند
روزهای درد و بیکسی و تنگ و سوت و کور و مات
میتوان در آسمانِ صافِ یاد، کفتری پراند
بُردتَت کنار رود، زیر توسکای دیرسال
یکدو استکان، شراب خورد و یکدو قطعه، شعر خواند
با تو رفت توی سبزهزارِ باطراوتِ بهار
کردتَت سوارِ اسبِ خوشرکاب، بیخیال، راند
ایستاد و شد پیاده زیر تکدرختِ سیب سر
لبهی پنجرهی رو بهحیاط؛
پیرزن،
نیمجان میچرتید.
کلَّهی دورترین
شاخهی دارخُجِ پاخزهپوش
بیامان
کَشْکَـرَتی
میکَشْکید.
باد؛
یورش آورْد،
آخرین میوهی نرم
سفت افتاد بهخاک.
چشم برهمزدنی،
کشکرت،
کیشْککنان
بال برهمزد و رفت؛
پیرزن،
لحظهای واچرتید.
آخرین برگِ چَغَرکَندیده،
سرسَبُک
توی هوا میچرخید.
شاخهی لختوتُـنُک
شد بناگوشش باز.
ریزریز؛
آسمان
میگریید.
پیرزن...
شلمان؛ 21 مرداد 1398 خورشیدی – داوود خانی خ
فتوکلیپ نیماییِ« پیرزن » از داوود خانیخلیفهمحله در وبگاه آپارات
چِلچِلیکِ چند جفت چِلچِله
چَکچَک چکاوکان سینهچاک...
پیرزن،
خیره است پیش پای پنجره
بهروی سیمهای برق؛
چالهچولههای کوچه لبپَرند از آب.
ناگهان،
قطرهای از آب ناودان
میسُرَد به پهنیِ چروک چهرهاش
**
پیرزن،
پهنیِ چروک چهرهاش
قطرهای از آب ناودان
چالهچولههای کوچه
سیمهای برق
چَکچَک چکاوکان
چِلچِلیکِ چلچله
**
کاشکی!
کاش زمان
بهعقب برمیگشت
پی
یکنفر نشست پندهای پاپ را شنید و اَخفَشانه سرتکانْد
بَعد، چوخه برگرفت و رفت درهّهای سبز و یکدوگلّه بُز چرانْد
گرگها که آمدند پاسبان برّهها شدند؛ مرد ذوق کرد
چاقوای گرفت دست، رفت سگ، دَمَر که خواب رفته بود را درانْد
دید یک شبِ سیاه و سرکهای که کاهو خورده و عُجوبهای شده است،
هست تویِ خودروی زمان و تا کرانه های کاهنانِ مصر رانْد
باز، رفت، دید توی کومهای که راهبی نشسته، آتشی بهپاست
در تَرَقت
لِنگِ ظهر، مرد کهنهپوش رفت سمتِ رود
«خشْتهپل» گرفته بود طاقباز میغُنود
مَرد،خسته، رفت چایْخانهی کنار رود
کفخورَک به زیر پل حباب ازآب میربود
چای را که خورد، تند یکقدم جلو گذاشت
کهنهپوش توی مِجمَرش سپند کرد دود
دید پشت وانتِ لَکَنتهای نوشته است:
«کورْ چشم هرچه نانجیب و ناکس حسود!...»
توی کوچهای که پا گذاشت، باد میوزید
سرد بود؛ سردِ سردِ سرد... آس
«یکچند لب از یار گرفتیم
لب از لبِ پروار گرفتیم
از یارِ پر از عشوه و اطوار
با منت بسیار گرفتم
در کوچهی باریکِ دَم ظهر
لب، گوشهی دیوار گرفتیم
وقتی دوسهلب رد ّوبدل شد
گرد از سرِ شلوار گرفتیم،
رفتیم ته جیرمحلّه
خاموشیِ گفتار گرفتیم»
این غزلِ بر وزنِ «مفعول مفاعیل فعولن» را بهمناسبتی و در تابس
فتوکلیپ «میشود دوباره تا ببینمت؟» در وبگاه آپارات گیلکان
ای فدای نازهای نامنظمت!
نظمِ مژّهها و ابروان پرخمت
خرّمیِ روزهای با تو بودنم
بیگزند باد روزگار خرّمت!
باز، میوزد نسیم و میپراکند
عطر سکرآور دو زلف درهمت
میکُنم درست با گل اقاقیا
طاق نصرتی برای خیرِ مقدمت
بارِ اوّلی که آمدیِ و دیدمت،
آه! میشود دوباره تا ببینمت؟
شلمان؛ 27 آبان 1398 خورشید
قفسه بندی سوپر مارکت
ا
گر قصد قفسه بندی سوپر مارکت را دارید به دو صورت قفسه یک طرفه و دو طرفه امکان قفسه بندی آن وجود دارد که عمق این قفسه ها از 380 میلی متر تا 610 میلی متر و ارتفاع آن از 1450 تا 3000 میلی متر و طول آن نیز از 760 میلی متر تا 1350 میلی متر امکان پذیر است
فتوکلیپ «هوای تهی از ترانه» استاد کریم رجبزاده در وبگاه آپارات
نشسته ابر بهروی تمامِ پنجرهها
کشیده خطّ غریبی بهباغِ خاطرهها
میان آنهمه آوازها که ذکرش بود
«سکوت، دستهگلی شد میان حنجرهها«
مرا به آنسویِ دیوارِ آهنی ببرید
و یا دری بگشایید رو به منظرهها
دراین هوای تهی از ترانه میمیرم
دلم گرفته برای صدای زنجرهها
اگر امیدِ حضور تو آفتاب نبود،
شکسته
چندی پیش، شاعری همولایتی، مثنویای
فارسی تا حوالی یکصد بیت سروده بود که چند موضوع سخت بیترتیب و نامنظم را در
لفافهی نامها و اصطلاحاتی پرطمطراق، درهم ریخته؛ اما مثنویِ نوزاد، شَلَمشوفته
از آب درآمده بود. بهیاد ایرجمیرزا افتادم که در جایی آورده بود:
"در
تجدید و تجدّد واشد
ادبیّات،
شلمشوروا شد."
انصاف، ابیات و ترکیباتی تازه هم در مثنوی
دیده میشد و یکجورایی میخواست برای آفرینندهاش اعتبار بخرد؛ ولی افسوس در چند
بیت،
میخرم ارابه میشوم ارابهران ترا که آمدی کنار جاده میکنم سوار...
هر دوسوی جاده، پامچالهای جنگلی شکوفه کردهاند
گیر و دارِ چَکچَکِ چکاوکان و سِهرههای نغمهخوان،
روبهروی ماست رودخانهای زلال و مهربان.
میچشند از آب رود
در قلمروی سکوت
دستهای از آهوان.
پیش از آنکه رد کنیم پیچِ تند جادهی بنفشهپوش را، بهانه میکنیِ و میزنم کنار
میروم دواندوان و شادمان
میکنم دُرًست
با تو میزنم قدم بهاشتیاق در حریمِ جویبار
میکَنم کنارِ آب، پونهای معطر و شکوفهدار
میگذارمش میان زلفِ تابدارِ مشکیات، وَ بَعد
خنده میکنی و میگذاریام ببوسمَت هزاربار
مادیانِ تردماغ، غلت میخورد بهروی خاک نرم
اسب، مست و عاشقانه، شیههمیکشد کنارِ سبزهزار
میزند بهروی شاخسار، بلبلی قصیدهی بهار
میکنی کرشمه، می
زن، در آینه، سریع میکند بهخود نگاه
هیچ باورش نمیشود که هست پابهماه
سخت فکر میکند بهیکنظر...مردد است
اینکه کار او گناه بوده یا که اشتباه
قفل میکند در اتاق را بهروی خود
خسته و کلافه است و ناامید و بیپناه
چند قطره اشک گرم ، جمع میشود به زیر...
باد میزند بهشیشه؛ باد سرد شامگاه
**
داخل اتاق، بیسر و صدا و ساکت است
سقف، حلقهی طنابِ سفت، زن؛ معلّق... آه!
شلمان
سیدعلی صالحی: « روزگاری که دیگر بهجای صدای تیشه از بیستون، صدای پتک از مزار شاعران میآید، رقصیدن در ضیافت زهراب و مجلس ملال، سقوط اخلاق است. یک «نه» به هزار «بله» بله...!»
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، سیدعلی صالحی: شایستهترین شیوه در امر قدردانی و اعتماد و عالیترین شکل و شیوهی اجتماعی توأم با تشویق و دلگرمی، پدیدهای به نام «جایزه» در ...
متن کامل خبر
فتوکلیپ «مردِ زیرِ بیدِ دیرسال» در وبگاه آپارات
مردِ زیرِ بیدِ دیرسال
نردبان به طاقِ آسمان کشانْد...
روی آخرین پِلّه
استوار ایستاد
دست بُرد ابر را کنار زد
دید دختری میان داسِ ماه لمیده است
لب که غنچه کرد و خواست تا...
دید طاقباز اوفتاده است
توی برکهی ملال، زیر بید دیرسال؛
پختهپخته
میتعارُفَند میوههای دوردورِ آسمان!
شلمان؛ 17 اردیبهشت 1399 خورشیدی
در درونِ من که میکشد زبانه شعلههایِ داغِ آه
فوت میکنم به روشنیِ زردِ شمعِ نیمهسوزِ راه
میزنم به قلبِ خاطراتِ خوبِ دور و میروم عمیق
تویکوچهباغهایِ ظهرِگرمِ بیصدایِ دلبخواه:
دستهای گرم توست توی دستهای سردِ من، چه زود
بوسهگاه نرمِ تو که میکشاندَم به درّهی گناه...
نیمهی شب است و مرغِ حق بهخواب رفته است و من هنوز
خیرهام به سقف آسمانِ پرستاره در نبودِ ماه
ل
فتوکلیپ «رأسِ ساعتِ تولّدِ کووید 19» در وبگاه آپارات
تیکتاکِ ساعتِ معلّقِ مثلّثی...
زن؛
اتاق انتظار
روی صندلی
بچّه دربغل بهخوابِ ناز
**
مردِ بستریِ بخشِ آیسییو
چشم از جهان فرو بسته بود
رأسِ ساعتِ تولّدِ کووید 19
**
زن
اتاق انتظار
تاکتیکِ ساعتِ معلّقِ مثلّثی؛
بچّه
چشمبازکرده...
شلمان؛ 5 اردیبهشت 1399 خورشیدی- داوود خانیخلیفهمحله
فتوکلیپ « کردهای دل مرا مصادره» در وبگاه آپارات گیلکان
میروم کنار رودخانه، صبحِ باکره
میکشم دو قلب با دو قو میانِ دایره
با دو دست، آب میپراکنم بهصورتت
میکشانمت بهکوچهباغهای خاطره
ظهرِ اشتیاق، مینشانمت کنار خود
با تو میکنم مشاعره بهپای پنجره
خوشادا و در سکوت و نرم و با ملاحظه
بوسه میستانم از تو در غروبِ
میزنمدو استکانِ پُر شرابِ نابِ کهنه از سبو
گرم، میترواد از خیالِ خام، یکدو بقچه آرزو
یکنظر، نشستهای نگاه میکنی بهساحتِ چمن
دانه میخورند و میکنند کفترانِ بقعه، بَغبَغو
باهمایم زیر تپّهای و دکّهای...، به روی دیگدان
دیگ، باز و تودهای بخار میشود بلند از لبو...
شب بهنیمه میرسد، فرازِ تپه، توی قصر باشکوه
تختِ تختِ تختِ آرمیده ای بهناز توی پرِّ قو
پا که میشوی به
بسم الله
انسان
بالفطرة دنبال سبکی از زندگی است. و هر سبکی از زندگی مکتبی را تاسیس می کند. پوچ
گرایی یا نهیلیسم یک مکتب یا دین است. آزادی پرستی یا لیبرالیسم یک مکتب یا دین
است و...
چه بخواهیم
چه نخواهیم بالاخره تسلیم
ادامه مطلب
شعر نیمایی« دختر ترشیده» از داوود خانی خلیفهمحله
« جادهی لندوک،
دستانداز داشت
تپهی چون دوک،
راهی باز داشت.
گرگ،
ناآرام و خام
پنجه بر ماه میکشید
زیر تپه:
- درّه -
در خرگاه دِه؛
بند میانداخت بنداندازِ پیر
دختر ترشیده را...
شمع در فانوس سامان میگرفت
شب،
جوان بود و جهان، جان میگرفت.»
شلمان؛ ششم مهر 1398 خورشیدی
لحظهای از تو، بگو!
میشود دست کشید؟
بیتو در خلوت خود،
میتوان داشت امید؟
پا گذاشت
با کسی جز تو بهصحرا و لبی از لب داغش طلبید؟
زیر یک چشمه که از قلهی کوه میجوشد،
میتوان جرعه بهدلخواه چشید؟
بیتو
مهتابشبِ تابستان،
زیر یک بید لمید؟
صبحِ شبنمخورده،
غنچهی باغچهای را
فتوکلیپ شعر « شبِ تازهدَمِ سرمازا» از داوود خانیخلیفهمحله در وبگاه آپارات
در غروبمرگِ جیغوویغِ زاغ،
قالبتهیکردهبود
پَراشیدهی باد و باران و تازیانهی تگرگِ بیامان...
شب؛
شبِ تازهدَمِ سرمازا
دانه
دانه
پنبه بر شهر
سیاست میکاشت
شلمان؛ 8 بهمن 1398 خورشیدی
فتوکلیپ دو دوبیتی گیلکی از داوود خانیخلیفهمحله در وبگاه آپارات
بشیِ و تاسیونی اَنبسابو
دیلَ مِئن سنگینابو غم ببو کو
بونه با این همه چوشماینتظاری
بییِه بَیْنم تره هنده مو لاکو!
شلمان؛ 19 دیماه 1398 – داوود خانیخلیفهمحله
مییاریْجون بمونی بو که بشّو
ریفاقَ جونَجونی بو که بشّو
مِهبَه فانوس بأرین سیهشؤئنِه
پوره نورَ جوونی بو که بشّو
بازسُرایی؛ 19 دیماه 1398 – داوود خانی
آه از این ستمگریِ و بیعدالتیِ و نابرابری!
باورم نمیشود که میرسد دوباره روزِ بهتری
کارگرجماعتِ ضعیف، تا چگونه میکنند با
دستمزدِ حدّاقلیِ و جانکَنیِ حدّاکثری؟!
گریه! عدهای اسیر در معادن زغالسنگ و مس
خوار میشوند و خاک در هزارتویِ خاکبرسری
ناله! جمعی از زنانِ سرپرست خانوار و بیپناه
مثل کودکانِ کار، میکنند کلفتیِ و نوکری
آه! عدهای زبالهگرد، دربهدر برایِ لقمها
فتوکلیپ «مرد من» با صدای شاعر در سایت آپارات
فکر کرد:
«یعنی میشود مگر تمام درد من
روزها و ماهها و فصلهای سرد من
خاطرات تلخ و پرغبار و زرد من...
را نوشت به حسابِ یکنگاه هرزهگرد من؟!...»
**
زن که در خودش مچاله بود و بیپناهو آسفالت خیس، داد زد بهناگهان:
«با توام، اَهای شب!
پس کجاست سهم روزهای گرم و زندگیِ واقعیِ و...
پس چرا گم است مردِ من؟»
شلمان؛ 25 آبان 1398 خ
به نظر میرسد سیاستگذاری اقتصادی در ایران به بزنگاه تعیینکنندهای رسیده و به ویژه از مجرای بودجه ۹۹ همه حوزهها تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. بنابراین ریل سیاستگذاری باید به نوعی طراحی شود که این اثرگذاری حتیالامکان مثبت بوده و یا حداقل منفی نباشد.
سؤال مهمی که مطرح شده این است که با کسری بودجه چه باید کرد؟ با توجه به اینکه سناریوهای مختلفی وجود دارد سوال دقیقتر این است که کدام سناریو آثار منفی کمتری دارد یا حتی آثار مثبتی را هم میت
بسمه تعالی
حقیقتی همیشه درخشان و جاودان
به نام علی(ع)
نام زیبایاسدالله الغالب، ابوتراب، فاروق اعظم، یعسوب
الدین، امام المتقین، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع)، شعف انگیز و شورآفرین
است، شعف انگیز؛ چرا که از داشتن چنین راهنما و الگویی وجودت پر می شود از شادمانی
و به خودت می بالی و می نازی و این زمزمه را ترنّم می کنی که« هر کس به کسی نازد،
ما هم به علی نازیم». علی، نام زیبای یگانه مردی است که "ع" نامش، از
عالم قدس و ملکوت أعلی حکایت می کند،
ا
قطع از کمرِ تنها«تادانهدار» با نام علمی Celtis australisدر حریم مسجدشهدای شهر املش
این درخت دیرسال آراستهتاج که در پیشگاه مسجدشهدای املش، چسبیده بهگلزار شهدا قرار داشت، باشکوه بود و بهآدمی، آرامش وصفناپذیری میداد... صدحیف!
ثبت عکس: صبح روز دوشنبه؛ ۵ اسفند ۱۳۹۸ خورشیدی
داوود خانیخلیفهمحله
بهصد ناز و دوصد مهر، بهصد مهر و دوصد ناز
برآنم که از آغاز، بهمن بوسه دهی باز
بَسَم نیست دوسه بوسه که دادیِ و بیا آه!
وگرنه کنم آغاز، گِلِه از تویِ طنّاز
کِه گفتهاست که بالای دو چشمان تو ابروست؟
تو با آن لُپِ پرخون و لبِ وسوسهپرداز
که بستهاست درِ خانه بهرویم؟ که نبینم
بهتن کردهای آن پیرهنِ تنگِ جلوباز!
بیا! آمدهام با سبدی از گل میخک
مرغی از بانگ خروسی برخاست
زاغی بر شاخ درختی میخوانْد
سگ کاسآقای همسایه
میلابید.
زیر دیوار فروریختهی ماهجبین،
گربهای پشمالو دم لرزانْد.
گلصنم
-زن نازای مراد-
گاو را میدوشید.
پهنهی مزرعهی تازهعلفروییده
مادیان رامی،
اسب وِل میطلبید.
صبح بود؛
روستا
بوقلمون میبافید!
شلمان؛ داوود خانی خلیفهمحله(لنگرودی)25
تیرماه 98
مرغی از بانگ خروسی برخاست
زاغی بر شاخ درختی میخوانْد
سگ کاسآقای همسایه
میلابید.
زیر دیوار فروریختهی ماهجبین،
گربهای پشمالو دم لرزانْد.
گلصنم
-زن نازای مراد-
گاو را میدوشید.
پهنهی مزرعهی تازهعلفروییده
مادیان رامی،
اسب وِل میطلبید.
صبح بود؛
روستا
بوقلمون میبافید!
شلمان؛ داوود خانی خلیفهمحله(لنگرودی)25
تیرماه 98
خواب دیدم آهویی، پلنگهای درّه، بازیات گرفتهاند و از سرِ تو میپرند...
خواب دیدمت که برهای، ترا درسته گرگهای گشنه میدرند...
پا که میشوم نگاه میکنم که آکبند،
پیش من نشستهای بهناز و نوشخند،
میتراود از لب تو قند...
**
ای بلای تو بهجان من! همیشه دور بادَت از گزند!
شلمان؛ 8 آبان 1398 خورشیدی- داوود خانی خلیفهمحله
میزنم قدم
توی کوچههایِ گمشده در آفتابِ صبحدم
زیر تکدرختِ بیدِ چایْخانه وصل میشوند سایههایمان بههم
بعد
شادمانه میروند توی چایْخانه مست میشوند از عطرِ چایِ تازهدم.
روبهروی من نشستهای:
لحظهای لبت به خنده وا که میشود، به شوق داد میزنم:
«من هزار سال هم اگر بینَمت هنوز هست کم»
**
این منم که میزنم قدم
توی کوچههای گمشده در آفتابِ صبحدم...
شلمان؛ 22 مهر 1398 خورشیدی- داوود خانی خلیفهمحله
مصراعِ « هزار سال هم اگر بینَمت ه
*وزن فعلهای ثلاثی مزید:
تعداد
حروف زیادی
صیغه1 ماضی
(سوم شخص مفرد ماضی)
صیغه1 مضارع
(سوم شخص مفرد مضارع)
امرِ صیغه7 مضارع
باب (مصدر)
1
أفعَلَ
یُفْعِلُ
أفعِلْ
إفعال
1
فَعَّلَ
یُفعِّلُ
فَعِّلْ
تَفعیل(تَفعِلة)
1
فاعَلَ
یُفاعِلُ
فاعِلْ
مُفاعَلَة (فِعال)
2
تَفاعَلَ
یَتَفاعَلُ
تَفاعَلْ
تَفاعُل
2
اِفتعَلَ
یَفتَعِلُ
اِفتَعِلْ
اِفتِعال
2
اِنفعَلَ
یَنفَعِلُ
اِنفَعِلْ
اِنفِعال
2
تَفَعَّلَ
یَتَفَعَّلُ
تَفَعَّلْ
تَفَعُّل
3
اِسْتَفعَلَ
یَسْتَفعِل
بازنگری اساسی قانونگذاران ملی ، دومجلس گرایی تحت فشار
Constitutional Reform of National Legislatures
Bicameralism under Pressure
علیرغم اهمیت مجالس دوم (سنا) برای موفقیت نظام های دمکراسی در سراسر جهان،
امروزه بسیاری از سؤالات اساسی پیرامون دومجلسگرایی همچنان مورد مطالعه و نظرپردزای
قرار نگرفته است.
چه چیزی اصلاحات در نظام های دومجلسی را بسیار دشوار می کند؟
چرا دومجلسگرایی را در مقابل تک مجلسی انتخاب می کنیم؟
ارزشهای نظام تک مجلسی چه چیزهایی هستند؟
این کت
کلیپ دو دوبیتی گیلکی از فرامرز محمدیپور در وبگاه آپارات
تیتیلاسَم نَبی، تیدیل شِکِنه
اگه اَبرَم نَبی، ارسو چِکِنه
نشأنه ته بگی نازکتر از گول
نهوَلْلأ، غم تیپرچینه دِکِنه
**
لَلیکداره میراسر زور فَنأرَن
یته کؤلدارِ به، مِه خنده کأرَن
موتازی مو نأنم لألدؤنه کَخّه
چره هر زاکوزوکی رو بدأرن؟
فتوکلیپ رباعیِ گیلکیِ « نازِیْ» از: داوود خانیخلیفهمحله در وبگاه آپارات
نازِیْ کؤنیِو شونی مِهبه زارأ بونه
ابرؤن هَنَنه دونیا مهبه تارأ بونه
بیروجنَمه خرابهمئن، خوابأشومه
جُغ داد زِئنه، میغصه بیدارأ بونه
برگردان بهفارسی:
(مینازیِو میرویِ و زارم میشود)
(ابرها سرمیرسند و تار میگردد برای زندگی)
(میگریزم به خرابه خوابم ببرد)
(جغد مینالد و غصهام بیدار میشود)
شلمان؛ 8 فروردین 1399 خورشیدی
1- تعریف پرستاری:
پرستاری ، حرفه ای است که در جهت حفظ و پیشبرد حیات، پیشگیری از بروز بیماریها، تسکین دردها و بازگردانیدن سلامتی به بشریت گام بر می دارد.
حرفه پرستاری با همه گستردگی به لحاظ اهمیت وظایف آن نیاز مبرم حیات بشر دنیای متمدن امروزه می باشد و از این حیث حرفه ای است که از نظر فقه اسلامی همچون دیگر حرفه های موردنیاز جامعه واجب شرعی است و برای کلیه کسانیکه قدرت، علم و استعداد و شرایط آن را دارند تا به اندازه کفایت نرسد واجب می باشد.
از آن
فتوکلیپ دو کوتهسروده از داوود خانیخلیفهمحله در وبگاه آپارات
پفیدهاند از پرنده، سیمهای برق
دوسویِ درازنایِ خیابان
و درختی که پر نمیزند!
18 اردیبهشت 1399 خورشیدی
**
باران
بند آمدهبود و آفتاب
میتابانْد و ناودان
میبارانْد!
18 اردیبهشت 1399 خورشیدی
دیدمت لمیدهای و در بغل گرفتمت؛
آرمیده روی غنچهی لبت شکوفهی لبم،
گرم بوسههای نرم و نامرتب و مرتبم...
-لابد این میان-
قرص آسپیرین
کارگر شده،
که
ناگهان پرانده خواب دبش نصفهی شبم...
**
بر چهاردستو پای من، عرق شدهست سرد وُ خواب رفته کاملاً تبم.
شلمان؛ هشتم مهر 1398 خورشیدی-داوود خانی خلیفهمحله
کلمات پرسشی
کابرد
هَل / أ
(آیا)
از بله(نَعَم) یا خیر(لا) سوال میشود.
مثال: هَل یَستوی الّذین یعلمون و الّذینَ لا یَعلَمون؟ (آیا کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند برابرند؟)
مَن
(چه کسی؟ / کیست؟)
اسم کسی یا شغل پرسیده میشود.
مثال: مَن الأفضلُ؟ (چی کسی برتر است؟)
لِمَن
(برای چه کسی؟ )
از مالک چیزی سوال میشود.
مثال: لِمَن هذه المِسطرة؟ (این خطکش مال کیست؟)
ما / ماذا
(چه چیزی؟ / چیست؟)
از اسم چیزی سوال پرسیده میشود.
مثال: ماذا تَقرأ؟ (چه میخو
شما برای این که بتوانید از فضای مغازه خود به درستی استفاده کنید و هم این که برای مشتری نیز جذاب باشد باید به چیدمان وسایل دقت کنید.
چیدمان و طراحی دکوراسیون سوپر مارکت تاثیر زیادی در جلب توجه مشتری و کسب درآمد بیشتر دارد بنابراین بهتر است در هنگام طراحی دکوراسیون داخلی سوپر مارکت حساسیت لازم را به خرج دهید و از ایده های کاربردی و مدرن برای دیزاین داخلی سوپر مارکت استفاده کنید.
فروشگاه مواد غذایی و سوپر مارکت از پر رفت و آمدترین مغازه ها هستن
در کنار من نشست با دو چشمِ مست
خندهای که کرد، مهر او به دل نشست
با کرشمه، دست توی دست من گذاشت
بوسهای که داد، عهد عاشقانه بست:
« عهد میکنم همیشه با تو باشم آه!
میزنم کنار، هرچه سدّ راهم است»
تا که، نرم و نرم و نرم و گرم و گرم و گرم
مدتی گذشت، رشتهی وفا گسست
**
سالها گذشته، میکشم بلند آه!
آهِ یادِ یار سالهای دوردست
شلمان؛ 3 آبان 1398 خورشیدی- داوود خانی خلیفهمحله
داشتم برگههای دانشجوها رو صحیح میکردم...
یکی از برگههای خالی حواسمو به خودش جلب کرد...
به هیچ کدوم از سوالا جواب نداده بود...
فقط زیر سوال اخر نوشته بود:
نه بابام مریض بود نه مامانم، همه صحیح و سالمن شکر خدا، تصادف هم نکردم، خواب هم نموندم، اتفاق بدی هم نیوفتاده.
دیشب تولد عشقم بود. گفتم سنگ تموم بذارم براش. بعد از ظهر یه دور همی گرفتیم با بچه ها؛ بزن و برقص. شام هم بردمش نایب و یه کباب و جوجه ترکیبی زدیم.
بعد گفت بریم دربند؟
پوست دستمون از سرم
برای این که بتوانید سوپر مارکت موفقی داشته باشید و مشتری بیشتری را جذب کنید حتما سعی کنید که یخچالهای مناسبی را در سوپر مارکت خود قرار دهید.
یخچال های فروشگاهی در مدل های متفاوتی تولید می شوند که هر کدام از این مدل ها دارای کاربری ویژه خود هستند.
یکی از طرح ها پر فروش در عین حال زیبا، یخچال ویترینی ایستاده است. این نوع از یخچال ها هم جای کمتری را اشغال می کنند و این که مشتری به راحتی می تواند هر محصولی را که نیاز دارد، انتخاب کند و بردارد.
یخچال
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ
(پروردگارا!) تنها تو را میپرستیم؛ و تنها از تو یاری میجوییم.
واژه نگاشت:
«إیَّاکَ»: تو را. إیاک نعبد تقدیم مفعول (إیاک) بر فعل (نعبد) دلالت
بر حصر دارد.
پیش نگاشت:
انسان باید به حکم عقل، بندگى خداوند را بپذیرد. ما انسانها عاشق کمال
هستیم و نیازمند رشد و تربیت، و خداوند نیز جامع تمام کمالات و ربّ همهى هستى
است. اگر به مهر و محبّت نیازمندیم او رحمان و رحیم است و اگر از آینده دور
نگرانیم، ا
و بعد از باد و رعد و برق و باران
بِدان! برمیدمد خورشیدِ تابان
بریدن میتوان دار از بُـن امـا؛
رگِ اندیشه را با داس نتْوان!
املش؛ بازسراییِ دوبیتی: 21 آبان 1398 خورشیدی – داوود خانی خلیفهمحله
علم اقتصاد دربارهی اشیاء و داراییهای مادی محسوس نیست، بلکه علم اقتصاد دربارهی انسان ها، درک آنها و کنشهای آنهاست. کالاها، محصولات، ثروت و دیگر وجوہ کرداری، عناصر طبیعت نیستند: آنها مؤلفههای کردار و درک انسان اند. (وجود کردار انسان است که به آنها معنا میدهد.) کسی که میخواهد به بررسی آنها بپردازد، نباید به دنیای خارجی توجه کند، بلکه آنها را باید در معنا، مفهوم و شناخت افراد کنشگر جستوجو کند.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
قبل از رفتن به هیئت دانش آموزی، یک سر رفتم درِ خونه مادرم...باید یک بسته ای
را به او می دادم. توضیح دادم که دیرم شده و نمیتونم بیشتر پیشش بمونم...خوشش
نمیاد دستش رو ببوسم خم شدم تا صورتش را ببوسم دست انداخت دور گردنم...انگار که
توی یک لحظه آسمون دلم ابری شد...قبلش هواشناسی هیچ چی اعلام نکرده بود...هوا صاف
صاف بود...ولی الان فقط باید زودتر جمع و جور می کردم و می رفتم ...چون اگر بار
فتوکلیپ رباعیِ گیلکی «چشمبهرائی» داوود خانیخلیفهمحله در اینستاگرام
هرچی بَدأبی مَه وعده دیلبر هَچی بو
یکروز بییه بَبی مییاور هَچی بو
پیری بومه تا میچُشمَ دیل واخوبابو
میچشمبهرائی تَهبه آخر هَچی بو
بازسرایی 23 فروردین 1399 خورشیدی
(چشمبهرائی=چشمبهراهی)
برگردانبه فارسی:
( داده بودی وعده هر دلبر بهمن بیهوده بود)
( داده بودی وعده هر دلبر بهمن بیهوده بود)
( پیری آمد آنکه تا چشم دلم آگاه شد)
( چشمبرراهی من آری
فتوکلیپ دوبیتی گیلکی «غریبیتیر»داوود خانیخلیفهمحله در وبگاه آپارات
میتَسکَ دِیل، غریبیمِئن بَگود گیر
نَگیته خاشِخا آخر میسَرویر
دوریغوصّهجی هرجا پا بَئنَم، باز
غریبیتیر بُومَه میقلبَ سَر جیر
خلیفهمحله؛ تابستان 1373 خورشیدی
بازسرایی؛ 9 بهمن 1398 خورشیدی
✅ شما ولایت فقیه را
امری نوپدید دانسته و میفرمایید:
«تعبیر ولایت فقیه
تعبیری جدید و مرتبط با سدههای اخیر است»
✅ اولاً: فهم شما از فقه و فقاهت اشتباه است، چرا که گمان نمودهاید لازمهی حجیت
امری در فقه این است که از ابتدای تاریخ فقاهت، آن مطلب در کتب فقها وجود داشته
باشد؛
و شاید توجه ندارید که لازمه این تصور سدّ باب اجتهاد و فقاهت است؛
فقها از ۴ منبع: "کتاب، سنت، عقل و اجماع" با توجه به قواعد مشخص و مسائل پشآمد، احکام دین را
استنبا
توضیحی بر وزن سطری از نیمایی «یکنفر تمام شب... »
شاعر ارجمندی از شاعران مطرح وبگاه شاعران پارسیزبان، دیشب پیامکی برایم ارسال داشتند و عنوان کردند که سطر:
«یکنفر
-که داشت اعتیاد و بود مشتی پوست و استخوان–»
دارای لغزش وزنی است.
سطر بالا که بر وزن « فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلاتُ فاعلن » است، بر اساس اختیارات زبانی، تغییر کمّیت مصوتها؛ یعنی کوتاه تلفّظ کردن مصوتهای بلند، باید گفت «تی» مصوت بلند ، در کلمهی «مُش
عرضه ی انواع محصولات
محصولات باله ا ,
محصولات نیوا
محصولات اورال,
محصولات لورال ,
محصولات مکس فاکتور ,
محصولات اوریف لیم ,
محصولات دبورا ,
محصولات ارکانسیل ,
محصولات مک ,
محصولات تاچمی,
,محصولات mbc
,محصولات ایپک,
محصولات دورو ,
محصولات گلدن رز,
محصولات فارماسی ,
محصولات فلورمار,
محصولات پالمولیو ,
محصولات پروتکس,
محصولات گارنیر,
محصولات لورال پاریس,
محصولات پاریس,,
محصولات ایچون بیوتی ,
محصولات کیس بیوتی ,
محصولات رمانتیک بیوتی ,
محصولات اسک
جمهوری
نائورو در هفدهم ماه می سال ۱۹۶۸ [۲۷ اردیبهشت ۱۳۴۷] اعلام استقلال کرد. این کشور
جزیره ای کوچک در منطقه میکرونزی قاره اقیانوسیه است که در سال ۱۹۶۸ استقلال خود
را از کشورهای استرالیا, نیوزیلند و بریتانیا را بدست آورده است. نائورو با ۹۳۰۰
نفر جمعیت، کمجمعیتترین کشور جهان پس از واتیکان و کوچکترین جمهوری در جهان(جمهوری
هند دارای بزرگترین جمهوری جهان از جهت جمعیت و تنوع اقوام و ادیان) است.
گرز - زمانی این سلاح جنگی نماد قدرت سلطنتی بود
روبهروی من نشستهای:
روی میز کافه؛
فالفال
ماردودِ قهوهات،
سویِ من خزیده میشود.
آهوانه و کرشمهریز؛
دل که میبری،
پا میشویوُ پشت میکنیوُ سنگ میشویوُ میروی...
شلمان؛ 18 مرداد 1398 خورشیدی- داوود خانی خلیفهمحله(لنگرودی)
خدایا، روز و شبم را در حالی سپری میکنم که کار نیک خود را اندک میبینم،
و به گناه خود معترفم، و به خطای خود اقرار دارم.
من چون بر خویشتن ستم کرده ام ذلیل و خوارم. کردار من مرا به نابودی افکنده،
و هوای نفسِ من تباهم گردانیده، و شهوات مرا از خوبی ها بی بهره ساخته است.
اللَّهُمَّ إِنِّی أُصْبِحُ وَ أُمْسِی مُسْتَقِلًّا لِعَمَلِی،
مُعْتَرِفاً بِذَنْبِی، مُقِرّاً بِخَطَایَایَ،
أَنَا بِإِسْرَافِی عَلَى نَفْسِی ذَلِیلٌ، عَمَلِی أَهْلَکَ
اکسیرِ نحسِ لاینحل های زندگی، این بار هم بسان جام شوکران به گلوی من ریخته شد!
سال های بود که لابه لای طغیانِ شهوت و کینه، بسانِ شوخی نحسی زبانم عقیم شده بود،یعنی تا زبان میگشودم تا از درد های بر من تافته بگویم، نکبتی نشسته بر اسب مراد! از دور می آمد و هاج و واج بر پیکرم تفی می انداخت و چنان سریع می تاخت که گردِ بلند شده از سمِ حیوانش به سر و ریختم جلوس می فرمود!
این برای بار هزارم است که دست نحسم را به قلم میگیرم تا این برده ی نافرمان را همچون شلا
درباره این سایت