نتایج جستجو برای عبارت :

ز من هرآنکه او دور چو دل به سینه نزدیک.

بعد سالها که هرکسی رو که اونجا داشتی و هر خاطره ای که اونجا داشتی با اون افراد رفتن از اون محل، می ری همونجا. تو هستی، خاطرات توی نظرت هستن، اون کسان نیستند... دلم براتون تنگ شده دوستای کارشناسی، توی ارشد خیلی تلاش کردم دوستی پیدا کنم ولی هیشکی با دلم به نزدیکی زهرا و خدیجه نشد...
دلتنگتونم...
این شعر را یک‌روز در مکه سرانداختم و نا‌تمام ماند، شب اول محرم تمامش کردم:
 
 
از خاک مکه بر حرم کربلا سلاماز خانهٔ خداست به خون خدا سلام
بادا سلام زم‌زم، بر ساحل فراتبر دشت نینواست، ز دشت منا سلام
از چار رکن خانه به شش‌گوشهٔ حسینوز قبله سوی قبّهٔ آن پیشوا سلام
از مولد النبی و ز غار حرای اوبادا به پارهٔ جگر مصطفی سلام
از مولد علی و ز رکن یمانی‌اشبر مدفن سر پسر مرتضی سلام
از مدفن خدیجهٔ کبری و غربتشبادا همی به زادهٔ خیرالنسا سلام
از‌ حجر اسم
1- محبت کنیم ، بی هیچ توقعی
2- خوشبین و امیدوار باشیم هر کلمه ای که به زبان می آوریم انرژی دارد بکوشیم انرژی مثبت جاری کنیم
3- خوش قول باشیم حداقل اگر نمیتوانیم ، قول ندهیم (سخته ولی شدنیه)
4- شنونده ی خوبی باشیم 
5- همدرد باشیم 
6- هر روز یک چیز جدید یاد بگیریم
7- در مورد روانشناسی اقتصاد تاریخ و فلسفه بیشتر بخوانیم
9- غر نزنیم!!!!
10- در مورد شخصیت های موفق و کاریزماتیک تاریخ بخوانیم
11- در لحظه و متمرکز باشیم چگونه ؟ مدیتیشن یک راه حل خوب 
سخنی با خودم :
اول ِ ابتدایِ آغاز استدرِ جنت برای او باز استدر مسیرش ملک به پرواز استهمه ی کارهاش اعجاز استوقت پیکار شیر میدان استاو که همبازی یتیمان است نقطه ی تحت باء بسم اللهشرف لااله الا اللهآسمان پیش قامتش کوتاهدر خیبر برای او پر کاهدشمن از پیش و پس اگر داردذوالفقار علی دو سر دارد دست و بازوی او نمک داردبه همه نیت کمک داردعشق ما ریشه در فدک داردبه ولایت هرآنکه شک داردبرود کعبه را طواف کندو نگاهی بر آن شکاف کند هر زمان فاطمه کنار علیستهر کجا هست،بخت
 
                                                   
 
 
من خیلی وقت پیش اینجوری فکر میکردم که:
​​​هرچی از عمر رفاقته بگذره،ریشه اصلی رفاقته خشک و خشک تر میشه!
همیشه همچی اولش قشنگه! زمان باعث خشکیدگی میشه.
اما شاید شما با کسی دوست باشید و این دوستی شما بعد از گذشت سالها پایدار باشه .
ممکنه مخالف نظر من باشید اما از نظر من دوستی های پایدار از این دو حالت پیروی میکنن و بخاطر همینه حس میکنیم پایدار هستن:
1: دوری و دوستی: بعضی از دوستی ها ماهستن که ممکنه، 7
حول‌و‌حوش یک و بیست دقیقه بامداد بود؛ مرد سمت منی آمد که از هایلایت کردن خطی از کتاب، فارغ شده بودم. مرد کوتاه‌قد، چهره‌اش آفتاب‌سوخته، زمخت بود و ته‌ریشی داشت، بولیزی به رنگ شیری با راه‌راه سبز پر‌رنگ به تن داشت.سمت من آمد، بالای سرم، بی‌حوصله هندفری را درآوردم، «بله؟» "پزشکی؟" گفت. "نه" گفتم. اشاره به کتاب کرد، گفتم «علوم پزشکی‌ام، پزشک نه»"اینجای دستم [کمی بالاتر از مچ] چند وقت پیش سوخته، الان استخونش درد می‌کنه" گفت، مرد بیست و هفت 
   JIKJIK,PISHI              انجمن ادبیات داستانی دریچه کلیک کنید}{}{}{}{ 
 رشت تن پوش زرد خزان به تن دارد ، وباغ بزرگ هلو در خط خمیده ی گذر امین الضرب به خواب فرو رفته ، پسرکی در همسایگی بنام شین ، میگفت ؛ غروب های خزان خورده ی ایام در دلش بشکه های هجران عشق بهار را جابجا میکنند ، اما نمیدانم کدام بهار را میگفت!?... بهار رفته بر باد تقویم چهار برگ دیواری را?.. یا بهار جفای مهربانی که نرفته از یادش را ...? 
لباسهایم را پوشیدم، آنقدر لاغر شده بودم كه در تنم مى ر
    
      دخترکی راه راه قسمت اول . 

ادما تو زندگی در برخورد با دیگران رفتار و اخلاقهای متفاوتی از خودشون نشون می دن و به نوعی با محیط اطراف و اتفاقات پیرامونشون ارتباط بر قرار می كنن در واقعه هر كس اخلاق خاص خودشو داره
مثلا بعضیا می تونن خیلی خشك و جدی باشن مثل بابای خدابیامرزم انقدر خشك و جدی كه اگه یه شب با كمربند به جون مادربد بختم نمی یوفتاد شام از گلوش پایین نمی رفت
و یا خیلی شوخ طبع و بذله گو.............. مثل اقای كیهانی دربون شركت
حرافترین

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها