نتایج جستجو برای عبارت :

28. کوثرانه 4

تصاویر
.
تصویر اول:همان سازه ی بزرگی که تقریبا از
همه جای دانشگاه دیده میشد و دل میبرد.
.

تصویر دوم: ورودی مزار شهدا..."ادخلوا ها بسلام آمنین"
تصویر سوم، شهدای دانشگاه شاهد
.
تصویر چهارم: شهدای دانشگاه قبلی و گل نرگس هاییکه آماده بودند تا
تبرک شوند و اجازه بگیرند که رزق سه شنبه های مهدوی آن هفته باشند.
به نام خدای بانویی که حقیقت شب های قدر است:) [1]
*تصاویر در بخش ادامه مطلب درج شده
.
پرده هشتم:
بعد از کلاس اول (تصویر اول)، یک راست رفتیم سمت مسجد دانشگاه برای نماز، روز تعطیل بود و دانشگاه خالی و مسجد بسته.
استاد کلاس (اسمشان خانم خادمی بود!) زودتر از ما به مسجد رسیده بودند و روی فرش کوچکی که در محوطه بود قامت بسته بودند.
دو نفر از خانم ها خود را برای نماز آماده میکردند. با خودم فکر کردم باید چند سالی از من بزرگتر باشند. از کنارشان که رد شدم شنیدم یک
به نام خدای دخترهای دغدغه مند :)
.
.
پرده هفتم:
بخش دوم کلاس چهارم به قول استاد، روضه ی باز بود. 
از منظومه ی فکری امام و رهبری در رابطه ی زن صحبت کردیم. از اینکه روز اول بازگشت امام، دیداری برای خانم ها ترتیب داده شده بود و قبل از شروع مراسم، ازدحام و سر و صدا بالا گرفته بود. (استاد گفت خودتان میدانید وقتی یک عالمه خانم دور هم در مجلسی جمع شوند چه وضعی میشود دیگر؟! فرض کنید آن همه زن هیجان زده هم باشند ) شخصی به امام میگویند تازه از سفر رسیدید. میخوا
به نام خدای دخترهای دغدغه مند :)
.
.
پرده هفتم:
بخش دوم کلاس چهارم به قول استاد، روضه ی باز بود. 
از منظومه ی فکری امام و رهبری در رابطه ی زن صحبت کردیم. از اینکه روز اول بازگشت امام، دیداری برای خانم ها ترتیب داده شده بود و قبل از شروع مراسم، ازدحام و سر و صدا بالا گرفته بود. (استاد گفت خودتان میدانید وقتی یک عالمه خانم دور هم در مجلسی جمع شوند چه وضعی میشود دیگر؟! فرض کنید آن همه زن هیجان زده هم باشند ) شخصی به امام میگویند تازه از سفر رسیدید. میخوا
به نام خدای دخترهای دغدغه مند :)
.
.
پرده هفتم:
بخش دوم کلاس اول به قول استاد، روضه ی باز بود. 
از منظومه ی فکری امام و رهبری در رابطه ی زن صحبت کردیم. از اینکه روز اول بازگشت امام، دیداری برای خانم ها ترتیب داده شده بود و قبل از شروع مراسم، ازدحام و سر و صدا بالا گرفته بود. (استاد گفت خودتان میدانید وقتی یک عالمه خانم دور هم در مجلسی جمع شوند چه وضعی میشود دیگر؟! فرض کنید آن همه زن هیجان زده هم باشند ) شخصی به امام میگویند تازه از سفر رسیدید. میخواهی
به نام خدای بانوان :)
*تصاویر در بخش ادامه مطلب درج شده.
پرده اول:
اوایل آذر 98 بود. ما هنوز رسما عضو مستقل [1] نشده بودیم (البته هنوز هم رسما نشدیم:/) . برای آشنایی با فعالیت های اتحادیه اجازه دادند تعداد محدودی از دانشگاه ما هم در کوثرانه شرکت کند، که فقط قسمت من شد:)))
بخش اول کوثرانه یک دوره ی سه روزه بود. درباره با طرح مسائل حوزه زنان و دختران. منتهی نه فمنیستی... زنِ ایرانی اسلامی جهادی انقلابی. زن واقعی.
زنی که هویت مستقل دارد، خانواده دارد، تحصیل
به نام خدای پیامبری که  ازدواج را سنت خود میدانست [1]
.
.
پرده دهم:
استاد پرسید: می شود کسی نیاز داشته باشد و احساس نیاز نکند؟ پاسخ مثبت بود. گفتیم مثل شب های امتحان که نیاز به خواب داریم اما چون میدانیم باید بیشتر درس بخوانیم، خوابمان نمی آید، یا وقتی ورزش میکنیم و احساس تشنگی نداریم اما به محض اینکه ورزش تمام میشود حس میکنیم چقدر تشنه ایم.
پرسید: خب برعکسش چطور؟! میشود کسی احساس نیاز کند ولی نیاز نداشته باشد؟
این یکی سوال سختی بود. غالبا گفتیم ن
به نام خدای دختران انقلابی:)
.
*تصاویر در بخش ادامه مطلب درج شده اند
.
پرده پنجم:
به راهی که نگهبان خوابگاه آوینی گفت نرفتم. یک سازه ی بزرگ دیدم .(تصویر اول)
جلوتر که رفتم، دیدم مقبره شهداست. شهید گمنام...
شهید گمنام یعنی عطر حضور حضرت زهرا سلام الله علیها:)
مگر مرا نیاورده بودند کوثرانه که بفهمم زن یعنی چه؟! مگر اذن و رزق و مدد نخواسته بودم برای اولین حضور رسمی بین مستقلی ها؟ این هم اذن مادر سادات!
به عقیده ی من هیچ اتفاقی نیست، خصوصا وقتی از خدا و ا
به نام خدای دختران انقلابی:)
.
*تصاویر در بخش ادامه مطلب درج شده اند
.
پرده پنجم:
به راهی که نگهبان خوابگاه آوینی گفت نرفتم. یک سازه ی بزرگ دیدم .(تصویر اول)
جلوتر که رفتم، دیدم مقبره شهداست. شهید گمنام...
شهید گمنام یعنی عطر حضور حضرت زهرا سلام الله علیها:)
مگر مرا نیاورده بودند کوثرانه که بفهمم زن یعنی چه؟! مگر اذن و رزق و مدد نخواسته بودم برای اولین حضور رسمی بین مستقلی ها؟ این هم اذن مادر سادات!
به عقیده ی من هیچ اتفاقی نیست، خصوصا وقتی از خدا و ا
به نام خدای تنبل ها :)
دوستم پیام میدهد میپرسد:"ما قرار بوده فلان تکلیف را تحویل استاد ندهیم؟"
میگویم: "قراری نداشتیم!"
میگوید: "همه جوری در گروه میگویند نفرستاده اند که انگار قرار بوده ندهیم."
یک کلام! میگویم "همه" در این باره تصمیم نمیگیرند. فکر حلال و حرام حقوق کارمندیت باش. 
میگوید هستم. میدانم هست. 
وقتی چند ساعت بعد که استاد ده تکلیف برتر را معرفی میکند و میگوید حدود 60-70 درصد تکالیف خوب قابل قبول بوده، وقتی تکالیف را  باز میکنیم و میبینیم از
به نام خدای بانوان :)
*تصاویر در بخش ادامه مطلب درج شده.
پرده اول:
اوایل آذر 98 بود. ما هنوز رسما عضو مستقل [1] نشده بودیم (البته هنوز هم رسما نشدیم:/) . برای آشنایی با فعالیت های اتحادیه اجازه دادند تعداد محدودی از دانشگاه ما هم در کوثرانه شرکت کند، که فقط قسمت من شد:)))
بخش اول کوثرانه یک دوره ی سه روزه بود. درباره با طرح مسائل حوزه زنان و دختران. منتهی نه فمنیستی... زنِ ایرانی اسلامی جهادی انقلابی. زن واقعی.
زنی که هویت مستقل دارد، خانواده دارد، تحصیل
تصاویر


تصویر اول: صبح سرد اوایل آذر و در آن انتها، مرقد حضرت امام


تصویر دوم: عکس آقای مربی مقابل خوابگاه.
اسم خوابگاه هم شهید آوینی بود:)
(نوشته ی عکس: هنرمند شهید مهندس سید مرتضی آوینی/
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند. 
اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
اگر به اصطلاحات باب شده بین ما دقت بشه می فهمیم خیلی
هاشون مربوط به یک شغل و تخصص هستند. مثلاً از آب گذشته احتمالا برای
دریانوردهاست...بچش...کفگیرت ته دیگ خورده؟ شورش رو درآوردی...بی نمک... تا پخته
شود خامی....مال آشپزهاست...
پابه پای آشپزی، خیاطی هم هست...خودتون برید و دوختید... خوش
قواره...سوزنش گیر کرده...
این مورد آخری رو که میگه سوزنش گیر کرده ساعت سازها
میگن...خواب رفته..یعنی عقربه س

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها