. این بود که دیگر دست کشیدیم از قبر کندن و شروع کردیم رويشان خاک ریختن . همه را ، همهی زندهها را از قلعهچمن کشیدیم بیرون و گفتیم خاک بیاورید ؛ خاک بیاورید . زنها میانِ بالِ پیراهنهایشان خاک میآوردند و مردها میان توبرههایشان ، و بچهها ، اگر مانده بودند ، با کلاههاشان . بعضی جنازهها هنوز انگشت شست پاشان از زیر خاک بیرون بود که ما از خستگی زیاد و از گرسنگی غش کردیم ، بیلها و توبرههایمان را انداختیم و کنار مُردهها به حال غش اف
درباره این سایت