نتایج جستجو برای عبارت :

اندوه رفته ای !

اندوه:
به گمانم اندوهپرنده ای است تنهادر غم جفت اش، غمگینکه حدِ فاصلِ دو کوچ...بال هایش را سست می کند.
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com┗••━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━┛
نیچه سردردهاش رو «درد زایمان افکار» می‌دونست، می‌گفت این سردردها، درد تولد جملاتی‌اند که ۲۰۰ سال بعد شناخته می‌شن.و سر درد امشب من «درد زایمان اندوه» ه، جنینِ غم که از «۹ سال» پیش در مغزم هست، الان درحالی به دنیا میاد که صبح، مایع آمونیوتیکش، از راه چشم‌هام خالی شده، و الان با لگدپرانی به ریشه‌های اعصاب بینایی و پیشانی، دست و پا می‌زنه که از راه چشمم متولد بشه. جنین اندوه، قدمش مبارک باشد!
کاش بودی مادر. توی گوشی‌ام چندتایی اس‌ام‌اس از تو هست. مربوط می‌شود به دی ماه پارسال. وقت‌هایی که دلم برایت تنگ می‌شود، بارها و بارها مرورشان می‌کنم. کاش جایی از تو صدایی بود، که می‌شد به آن گوش کرد. و تو را به یاد آورد. چقدر دلم برایت تنگ شده...دیروز رفته بودم خانه آریان. مادرش را بعد حدود هفت سال دیدم. و عجیب یاد تو افتادم. همان لحظه اول که دیدم‌ش یاد تو افتادم. او هم انگار من را که دید یاد تو افتاد. از تو حرف زد. یعنی نمی‌شد باشی؟ و امشب می‌
اندوهی که از اعماق تفکر سرچشمه نگیرد، اندوه نیست، عزای باطل و بی اعتباری به خاطر سرکوب شدن امیال فردی است؛ و انسان متفکری که گهگاه گرفتار اندوه نشود، علیل و ناقص است؛ دور از دریا، دور از توفان، دور از پرواز، دور از "شکفتن روح" است....
اما تفکر، همان گونه که اندوه می آفریند، در دوام مثبت خویش، پلی خواهد ساخت میان جزیره و جماعت، میان فرد و خلق، میان امروز و فردا؛ پلی به سوی شادمانی روح....
اندوهی که از اعماق تفکر سرچشمه نگیرد، اندوه نیست، عزای باطل و بی اعتباری به خاطر سرکوب شدن امیال فردی است؛ و انسان متفکری که گهگاه گرفتار اندوه نشود، علیل و ناقص است؛ دور از دریا، دور از توفان، دور از پرواز، دور از "شکفتن روح" است....
اما تفکر، همان گونه که اندوه می آفریند، در دوام مثبت خویش، پلی خواهد ساخت میان جزیره و جماعت، میان فرد و خلق، میان امروز و فردا؛ پلی به سوی شادمانی روح....
ابرهای بی شماری درونم می گریند ... و من با دست خطی اندوه بار می نگارم قامت الف هایم خمیده , طوفان اشک نقطه ها را برده و در این حال چه می توان خواند از نوشته هایی که فقط نگارنده می فهمد کجای کلماتش درد دارند ??? #الهام_ملک_محمدی
بزن باران بزن باران ببر اندوه بی پایان بزن باران دلم تنگهدلم با من سر جنگهبزن باران بزن باران ببر اندوه بی پایان غمم دریا دلم تنهابزن باران ببر غم رابزن باران بزن باران ببر اندوه بی پایان بزن باران دلم تنگهدلم با من سر جنگهبزن باران بزن باران ببر اندوه بی پایان.... شاعر: سحر غم زده
مده، دلتنگ و بی‌طاقتم، و جانم از آن اندوه که نصیب من گردیده، آکنده است؛ و این در حالی است که تنها تو می‌توانی آن اندوه را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمده‌ام دور کنی. پس با من چنین کن، اگر چه شایسته‌ی آن نباشم، ای صاحب عرش بزرگ.
@resanedameshgh
مشاهده مطلب در کانال
تو مبتلا به دوستت دارمی شده ای کشندهبر لب های کبودمردی مسلول
 اما باور کنتو را با همه دوری اتکه قِدمَتِ درد استدوست دارم! ای سکوت لاجوردی مسمومتنهایی چُنان ضخیممیان آغوش کوهی از غربت
 باور کنچشم های من هرگزبه خمیازه کسل کننده ی روزهای هفته اعتنا نکردندو هر روز مصرانهمشتاق دیدارت هستند کاش توان گفتنت بودو می‌گفتی،چگونه است که دلْ تو را مثل یک مادیان می دَوَد؟در میان خیل عاشقان هزار ساله اتاما تو دل به قاطری لنگ سپردیدر مسیر سلاخ‌خانه!
مگر این اندوه و سنگینی دل مرا به نوشتن وادارد، به این که چند کلمه بنویسم تا مگر گریزی باشد از این آشفتگی از این اندوه که چند دقیقه مبهوتم می کند به سرخی غروب پشت برج های بلند و دلم را چنگ می زند.
این اندوه که صدای بلند تو را تاب نمی آورد و سردرد می شود، گردن درد می شود، پادرد می شود و کجاست که درد نکند از من زیر این سنگینی مانده بر دلم؟
دلتنگ می شوم صبح، بیهوده از تو دلگیر می شوم بعدازظهر درحالی که می دانم بی دلیل است و عصر می فهمم تنها دلم برایت ت
تنها کسی که هر وقت حس کردم تنهای تنهام و برام مونده ،خداس
تنها دلگرمیم خداس
 همه چیو میسپارم به خود خدا، شاید معنی امید و توکل همین باشه
 
نه تو می مانینه اندوهو نه ، هیچ یک از مردم این آبادیبه حباب نگران لب یک رود ، قسمو به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشتغصه هم ، خواهد رفتآن چنانی که فقط ،خاطره ای خواهد ماندلحظه ها عریانندبه تن لحظه خود ، جامه اندوه مپوشان هرگزتو به آیینهنهآیینه به تو ، خیره شده استتو اگر خنده کنی ، او به تو خواهد خندیدو اگر بغض
استاد وکیلی: علت هراس و اندوه دائمی انسان این است که او به چیزهایی تعلق و دلبستگی دارد که دائما در حال تغییر و تحول و در معرض از بین رفتن هستند. طبیعی است که با دل بستن به موجود در حال دگرگونی و زوال، نمیتوان از سکون و آرامش برخوردار بود.
 
1) آرامش
حتی یک مورد سوگواری شدید یا زدن به سروصورت دیده نشد. میزان تاثر و اندوه بطور خود بخود بالا رفته بود.
2) وقار
صفوف منظم برای آب و غذا. بدون هیچ حرف زننده یا رفتار خشن.
3) توانمندی
بعنوان نمونه معماری باورنکردنی بطوریکه ساختمانها به طرفین پیچ و تاب میخوردند ولی فرو نمی ریختند.
4) رحم و شفقت
 
 
 
ادامه مطلب
"اندوه انسان بودن را حس کردم. موجودی فناپذیر که در ذات خود تنهاست، اما به توهم بودن با دیگران نیاز دارد. دوستان، بچه‌ها، عشاق. این توهم جذابی بود. توهمی بود که به راحتی می‌توانستی به آن خو بگیری."
از: انسان‌ها، نوشته‌ی مت هیگ،نشر هیرمند
غم ها که ناگهان سرازیر می شود سیل است، اما تو سد ساخته ای و غم ها را پشت سدت نگه می داری تا تو را و خانه ات را و امیدت را نبرند.
غم ها می بارند و می بارند و می بارند اما تو آنها را هدایت می کنی به سفره های زیرزمینی روانت و ذخیره شان می کنی برای روز مبادای روح؛  و هیچکس خبر ندارد که باغ سبز جان از چشمه اندوه سیراب می شود.
و هیچکس نمی داند این گل ها که می رویند زرد و سرخ و  رنگ رنگ از آب تیره غم نوشیده اند.
تنها تویی که می دانی که میوه های شیرین درختان تو
جملاتی ماندگار از سهراب:
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی ...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند ...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
خرید یک تاج گل مناسب برای عرض تسلیت بسیار مهم است اما در نار آن انتخاب متن مناسب هم میتواند به انتقال حس همدردی کمک شایان کند.
از دست دادن دوستی عزیز می تواند یکی از سخت ترین اتفاق های دوران زندگی ما باشد. اگر شخصی که شما او را دوست دارید کسی را از دست داده و یا شما خودتان دوست خود را از دست داده اید، این مسئله خیلی مهم و مودبانه است که پشتیبانی خود را از دوست یا عزیز خود ابراز کرده و به او کمک کنید، تا جایی که می توانید. اگر با حرف های خودتان دست
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد!در دام مانده باشد ،صیاد رفته باشدآه از دمی که تنها با داغ او چو لالهدر خون نشسته باشم ، چون باد رفته باشدامشب صدای تیشه از بیستون نیامدشاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشدخونش به تیغ حسرت یا رب حلال باداصیدی که از کمندت آزاد رفته باشداز آه دردناکی سازم خبر دلت راوقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشدرحم است بر اسیری کز گِرد دام زلفتبا صد امیدواری ناشاد رفته باشدشادم که از رقیبان دامنکشان گذشتیگو مشت خاک ما هم بر باد
تو ماهی و من ماهی این برکه کاشیاندوه بزرگی است زمانی که نباشیعلیرضا بدیع::من سفره‌ی صبحانه و تو نان لواشیاندوه بزرگی است زمانی که نباشیجانم به فدای تو و آن جسم ظریفتاز عطر دل‌انگیز تو و حجره‌ی کاشیمی‌رقصد و مست است و خمیر تو به دستشدر طبخ تو شاطر کند، ای جان چه تلاشی!از وزن تو کم کرد و به حجم لبت افزودباری! که به یک بوسه بگردی متلاشیگفتی که مقصر خود آرد است به من چه!یا می‌خورد آب این غلط از شاطر ناشیدر متن تمام جلسات از تو سخن بودکیفیت داغان
امروز شادی یه حرف قشنگ زد بهم. گفت به خودت فرصت بده. فرصت گذر از اندوه. و من شدیدا نیازمندم که زمان بگذره و این اندوهی که برام سنگینه به لطف زمان فشار کمتری بیاره بهم. بله! مشخصه که من دلم گرفته و به شدت ناراحتم. انگار تکه‌یی از قلبم کنده شده. روبرو شدن با بعضی مسائل برای من سخته که شاید شما بدونید چیه بهش بخندید. یعنی شاید از نظر شما این یه موضوع کاملا پیش پا افتاده باشه. ولی برای من به شدت سنگین و غیر قابل هضمه. شاید یه روزی از خود موضوع بنویسم. ا
پشت شیشه برف میبارد پشت شیشه برف میبارد در سکوت سینه ام دستی دانه‌ی اندوه میکارد مو سپید آخر شدی ای برف تا سرانجامم چنین دیدی در دلم باریدی ای افسوسبر سر گورم نباریدی چون نهالی سست میلرزد روحم از سرمای تنهایی میخزد در ظلمت قلبم وحشت دنیای تنهایی دیگرم گرمی نمی بخشی عشق ای خورشید یخ بسته سینه ام صحرای نومیدیست خسته ام ‚ از عشق هم خسته غنچه شوق تو هم خشکید شعر ای شیطان افسونکار عاقبت زین خواب درد آلود جان من بیدار شد بیدار بعد از او بر هر چه رو
به گزارش همشهری آنلاین، کمیسیون خبرنگاران جوان بوسیله نقل از اسپوتنیک نوشت: تلویزیون دولتی عمان به نقل از وزارت بهداشت این قلمرو اعلام کرد دو مورد از ابتلا به ویروس کرونا، کووید ۱۹ مشاهده شده است. بنابر این گزارش، دو زن عمانی تست کرونای مثبت داشته اند، اما حال اشتراکی آن ها خوب است. گفته می شود آن ها پیش تر بوسیله ایران رفته بودند. کرونا از ماه دسامبر در شهر ووهان چین شیوع یافته و از آن زمان تاکنون تو متجاوز از ۳۰ ناحیه جهان دیده شده است.
دانلود آهنگ جدید محسن چاوشی به نام طاق ثریا
Текст песни Taghe Soraya Mohsen Chavoshi
من جلد تو هستم بر بام تو هستمЯ твое прикрытие, я на твоей крыше
  تو شمس منی من خورشید پرستمТы солнце, я солнце
مغرب همه اندوه اندوه غروب ات

ادامه مطلب
مقدمهشادی و سرور از حالت های درونی انسان است که نمودهای بیرونی هم دارد. این حالت محصول و معلول نوعی آگاهی از تحقق اهداف و آرزوهاست و زمانی ایجاد می شود که انسان به یکی از اهداف و آرزوهای خود دست یابد یا این که احتمال تحقق آن را بالا بداند. شادی از حس رضایت مندی و پیروزی به دست می آید و وقتی انسان به هدف خود نمی رسد یا آرزوی خود را بر باد رفته می بیند، حالت غم و اندوه بر او چیره می شود. یعنی حزن و اندوه حالتی است که از حس نارضایتی و شکست به دست می آی
روزی "اندوه" به روستای ما آمد ، "گفتیم رهگذر است !اما ماند! گفتیم مسافر است و خستگی در می کند و می رود ، باز هم ماند و نشست و شروع کرد به بلعیدن ذخیره امیدمان" گفتیم : مهمان بدی است ! دو سه روز دیگر می رود ...و باز هم ماند و ماند و ماند و تبدیل شد به یکی از اعضای ده مان،  اکنون اندوه کدخدا شده و  تمام کوچه ها بوی "آه" می دهد . تمام امیدها را بلعید و به جایش "حسرت" در دل ها انبار کرد .پیران ده هنوز به یاد دارند : " روزی که اندوه آمد ، "جهل"  نگهبان دروازه
خیلی‌ها از خودشان انتظار ندارند که زیاد خوشحال و بانشاط باشند؛ انگار همین‌که زیاد رنج نکشند کافی است! بعضی‌ها این‌قدر فشار خون روح‌شان پایین است که هیچ‌وقت نشاط را تجربه نمی‌کنند! خُب یک‌بار سعی کن نشاط معنوی پیدا کنی تا بفهمی در این عالم چه خبر است!
اما چگونه به نشاط و حال خوش معنوی برسیم؟ اندوه‌زدایی مقدمۀ کسب نشاط معنوی است؛ اول باید اندوه بیخود و بی‌منطق را از دل‌مان خارج کنیم. یک راه برای رفع اندوه، مرور ایمان و اعتقادمان به خدا،
مرا ببوس برای آخربن بار...
صدای تیرو غل و زنجیر می‌آید. ناله و فغان نسلی که از مختاری‌ها و پوینده‌هاست. اما کجاست اختیار و پویشی؟ ما، نسلی که تماما در احاطه‌ی اندوه بودیم. سرو نبودیم و سر خم کردیم، چاره نبودیم و چاه شدیم، برای هم. با سیگارهایمان دود شدیم. نوشیدیم. مست کردیم. مخدر دیگر جواب نبود. اندوه جان‌فرساتر و جاودان‌تر از ما بود. ذوب شدیم و ریختیم روی سر آوارهایمان. دیگر نه میهنی مانده بود و نه وطنی و خاکی. بنفشه‌ای نمانده بود که کوچش اف
دردناک ترین دردِ علی (ع) جهل مقدس مردمانی است که فرق ایمان را با نام خداوند و به قصد قربت می شکافند. من معتقدم همه وجوه دیانت در مکتب آزادی بخش خداوند محصول شیرین عقلانیت است. هیچ چیزی برای بشر ترسناک تر از انکار عقـل و اندیشــه در مقابل تعصّب مقدس نیست. هیچ موجـودی مخوف تر و درّنده تر از او نیست که ردای پر تکلّف و بی مغزی از ظواهر شریعت را می پوشد و آن را همه ی حقیقتِ دین و غایت اراده حق می انگارد. در غربت و اندوه علی همین بس که او دُرّ علم و اندیش
اندوه حقیقی به شعف می‌رسد، اندوه دروغین و نمایشی به فساد. گریه‌ی دروغین یعنی خنده‌ی تو نیز دروغین است، بزمت دروغین و رزمت دروغین، میلادت دروغین و مرگت دروغین، پیوندت دروغین و جدایی‌ات دروغین است. 

نفاق، گریه‌ی انسان و خنده‌ی شیطان است. برای زیستن از نفاق چنان باید گسست که در هنگامه‌ی مرگِ جان پاک‌زیسته روح از تن می‌گسلد. ولیکن مرگ منافق به داس اعمال تباه خویش سخت و زجرآلود است. 

حلمی | کتاب لامکان
موسیقی: Zbigniew Preisner - Lacrimosa
زمان گذشته بعید(گذشته کامل):
خبری مثبت:
برای ساخت ابتدا ریشه فعل را آورده و سپس  پسوندهای زیر را بترتیب برای اول شخص مفرد، دوم شخص مفرد، سوم شخص مفرد، اول شخص جمع، دوم شخص جمع و سوم شخص جمع به ریشه فعل می‌افزاییم:miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + mmiş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + nmiş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü  miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + kmiş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + niz / nız / nuz / nüzmiş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + ler / lar
مثال:
gitmekرفته بودمgitmiştimرفته بودیgitmiştinر
کاش چون پاییز بودم ... کاش چون پاییز بودم کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم برگهای آرزوهایم یکایک زرد میشد آفتاب دیدگانم سرد میشد آسمان سینه ام پر درد می شد ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ میزد اشکهایم همچو باران دامنم را رنگ می زد وه ... چه زیبا بود اگر پاییز بودم وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم شاعری در چشم من می خواند ...شعری آسمانی در کنار قلب عاشق شعله میزد در شرار آتش دردی نهانی نغمه من ... همچو آوای نسیم پر شکسته عطر غم می ریخت بر دلهای خسته
اینجا مهمونی!
با یه لباس فوق تنگگگگگ...
که نفسمو بند آورده‌..
زیر نگاه گروه ضربت...
و دارم هلاک میشم...
چرا تموم نمیشه ؟
ای خدااااا...
نصیب هیچ کس نکن!
یکی کنارم نشسته که هی واسه نامزدش ویس میفرسته:حوصلم سر رفته!
خب که چی!رفته که رفته !حوصله منم سر رفته!لوووس!
محققان با بررسی وضعیت سلامت روان افراد هشدار داده‌اند: غم و اندوه خود را در فضای مجازی به اشتراک نگذارید.
نتایج یک بررسی جدید نشان می‌دهد افراد برای اشتراک‌گذاری اندوه خود در شبکه‌های اجتماعی با یکدیگر مسابقه می‌گذارند.
نظرسنجی WebMD از 1084 بزرگسال آمریکایی، یک تصویر متنوع از غم و اندوه ارائه کرد.
این نظرسنجی به خوبی نشان داده که قصد افراد از اشتراک‌گذاری اندوهشان حمایت افرادیست که با آنها در شبکه‌های اجتماعی دوست هستند، حال اینکه این اف
لطیفه در مورد غم و اندوه
در این مطلب از سایت جسارت می خواهیم در مورد لطیفه در مورد غم و اندوه صحبت کنیم. این مطلب به خواسته شما عزیزان زده شده است و امیدواریم مورد توجه و عنایت شما کاربران گرامی قرار گیرد.
لطیفه در مورد غم و اندوه
فرناندو پسوا میگه که اندوه تلاشگران سخت کوش بدترین نوع اندوه است پس نتیجه می گیریم که خوشحالی آدم های بیکار و بی عار هم بهترین نوع خوشحالیه
 
 

اورهان پاموک میگه کتاب ها که ما آنها را به اشتباه مای تسکین می دانیم. تنه
احساسمندان و انسانهای عاطفی، غمی انسانی و لطیف در درون دارند، و همواره در رنج و اندوه بسر می برند، زیرا که دشواریهای زندگی و غم و اندوه دیگران را می نگرند؛ دست و پنجه نرم کردن و رنج کشیدن اکثریتی از انسانها نمی گذارد شاد و راحت زندگی کنند. این نوع انسانهای متعالی، در کنار هر زیبایی و خوشی، نازیباییها و صحنه های چندش آور را نیز می نگرند، و در برابر قطرات شبنم بر رخسار گل، قطرات اشک بر رخسار یتیمان و گرسنگان را به یاد می آورند، و آنگاه که انسانه
حادثه سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی و از دست رفتن تنی چند از هموطنان و اتباع چند کشور حاضر در آن پرواز در این سانحه بر اندوه این روزهای مردم مؤمن افزود. این ضایعه اندوه‌بار را بر خانواده‌های داغدار آن عزیزان و عموم مردم عزیز تسلیت عرض کرده، خلد برین را برای ایشان آرزو داریم.
پیوند توییت
ادامه مطلب
باید بنویسم. از این روزها که هم آرامند و هم غمگین. باید بنویسم از تو؛ که هم هستی و هم نیستی. از من که دو پاره شده است. پاره‌ای که دندان صبر بر جگر گرفته و دیگری که شوریده است. باید بنویسم که شاید از بار اندوهی که بر قلبم فشرده می‌شود چیزی در این نوشته‌ها جا بگذارم و بگذرم. باید بنویسم که این زمزمه هراس انگیز «ترسم که بمیرم، ترسم که بمیرم از این اندوه» در سرم کمتر تکرار شود. باید بنویسم و نمی‌دانم از کجای این رنج بگویم؛ که چراها سرگردانم کرده‌ا
تو مرا فراموش کرده‌ای؟ تو مرا فراموش کرده‌ای. من تو را فراموش کرده‌ام؟ نه. نه. نه. پس این چند خط را بگذار به حساب حجم اندوه موزون یک فراموش شده- به کسی که فراموش نشده...
 
من تو را فراموش نکرده‌ام. بس است این همه دروغ و دست و پا زدن و قبولاندن و چپیاندن به خودم که از یادم رفته‌ای. تا کی و کجا؟ یک جایی دیگر خود آدم خسته می‌شود؟ نمی‌شود که تا همیشه و هر وقت خواستی به خودت دروغ بگویی و انتظار داشته باشی که باورت هم بشود. نه. آدم باید شجاعت روبرو شدن
  همانند بى‏ رغبت‏هاى به دنیا، و اعراض کنندگان از آن به دنیا بنگرید، که به خدا قسم دنیا به زودى اهل اقامت و ساکنانش را از میان بر مى‏ دارد، و عیّاشان بى‏ خیال را دچار حادثه و بلا مى‏ نماید. آنچه از دنیا از دست رفته و پشت کرده باز نمى‏ گردد، و آینده آن هم روشن نیست . شادى دنیا آمیخته به اندوه است، و قدرت و قوت مردان آن رو به سستى و ضعف مى ‏رود. پس فراوانى آنچه که شما را خوشایند است فریبتان ندهد، زیرا آنچه از دنیا با شما خواهد بود اندک است (نهج ا
چو روزی پر شود پیمانه غم،
بیا، خالی نما پیمانه می.
ببازی در قمار عمر بختی،
که بخت رفته را پیدا کنی کی.
به باد ار داد های بود و نبد را،
بود روشن چو باده عالم ما.
به غم خو کرده و خون کرده ای دل،
که می دلخون شده خود از غم ما.
 هوس چون از قدح لبریز گردد،
شود سرشار ما را جام ارمان.
شود خالی ز می جام و سبوها،
شود خالی ز دل اندوه انسان.
چو در جنگ قدح صلح و صلاحیست،
رسد از بانگ آن بانگ خطرها.
صدا آید به گوش از قلقل می،
به خود آیید باری بی خبرها.
رود روزی همه جنگ
فضیلت خواندن دعای مجیر
حجت الاسلام و المسلمین صادقی واعظ با اشاره به اینکه دعای مجیر مهم‌ترین ابزاری است که خداوند تمام سختی‌ها، غم و اندوه و مشکلات را رفع میکند و ماندگارترین، ثابت‌ترین و سالمترین شرایط را برای کسی که آن را بخواند مهیا می‌کند، تصریح کرد: خداوند به حضرت موسی(ع) می‌فرماید: بندگانم هر گاه از همه جا ناامید شوند و فقط به خدا امید داشته باشند آنگاه تمام سختی هایشان توسط خداوند رفع می‌شود.
وی افزود: گفتن جمله ؛ أَجِرْنَا مِنَ
دلیل احساس غم و ناراحتی ما در ماه محرم؟
ارتباط روحی بین مادر و فرزند رو شاید همه دیده باشید؛گاهی اوقات در مکان دیگری اتفاقی برای فرزند بیفتد مادر حس میکند و متوجه میشود و اصطلاحا میگوید دلم شور میزند!
این ارتباط بین ما و ائمه هم برقرار هست؛ به این روایات دقت کنید:
حضرت علی(ع):ما در شادمانی شما شاد، و در اندوه شما اندوهگین می شویم.
امام رضا(ع):هیچ یک از شیعیان ما، مریض نمی شود، مگر این که ما نیز در بیماری آنان بیمار می شویم و محزون نمی شوند، مگر ا
تقدیر ماست آنچه نوشتند پیش از این 
فصلی هزار "شاید" و سالی پر از "اگر"
فردا به دوش می کشم اندوه کهنه را
فردا هزار و سیصد و ... اندوه تازه تر
 
شعر از محمود نگهداری
 
 
از زبان موسیقی بشنویم حال امروز و امسال مون رو :)
+ بشنویم از مرتضی احمدی 
دریافت
 
+ و بشنویم از بابک افرا
دریافت
 
پ ن: سالی که گذشت سال بد بود؛ سالی بد و بد، ز بد، بدتر بود...
پ ن2: موسیقی مرتضی احمدی نوعی هنر فولکلور است که یه مطلب در موردش خواهم نوشت در سال جدید ان شاءالله.
 
با انگشتریبی نگینی ازعقیق و فیروزهایستادن انگشت منبرای شهادت بر پایان تاریخ عاشقانگی !
اینجاشب بر یال اسب ها افتاده است  همین جا درست کنار اتفاق شیهه و سنگ !
شتاب هر خط دایره می شود  شتاب هر خط دایره می شود  شتاب هر خط دایره می شود  و ایستادنی تمام قد کنار جرعه و قطره و کلماتی با صورتی تکیده برای شهادت بر پایان تاریخ عاشقانگی !
پرسیده بودی چگونه است  اندوه من بر چشم های تو می نشیند ؟ بیاشاید نفرین از محاق آن عقیق و فیروزه است استخوان بش
 
أیْنَ الاَنجُمُ الزَّاهِرَة
کجایند ستارگان فروزان
[دعای ندبه]
 
**أللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ أَلفَرَج**
 
**********
 
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی...
از لحظه آمدنم به این جهان چیزی به یاد ندارم؛ اما میدانم که هر چه بود گذشت...
کودکی ام با آن همه هیاهوی کودکانه...
نوجوانی ام با آن همه شور و نشاط و طعم تجربه های جدید...
و جوانی ام، که ساعتها در کشمکش شناخت حق و باطل از هم پیشی گرفتند و فقط و فقط گذشتند...
این عمر ماست که میگذرد. میبینید؟؟؟
لمس میکنید؟؟؟
ه
دیروز دو سه ساعتی داشتم توی google photos می‌گشتم. از پنج شش سال پیش تا امروز، هر عکسی که گرفته بودم رو نگه داشته بود. بی اونکه کار داشته باشه کدومش یادآور یه خاطره‌ی خوبه و کدومش یادآور یه خاطره‌ی بد. کدومش رو یه روزی گرفتم که خیلی آروم بودم و کدومش رو توی یه روزی که به طور وحشتناکی حالم بد بوده و غمگین بودم. برای من که از در و دیوار عکس می‌گیرم و موقع عکس گرفتن گاهی ذهنم پر از آشوبه، دیدن خیلی از اون عکس‌ها یادآور خیلی از آشوب‌های ذهنیم بود. خیلی
روان نژند یا روان رنجوری یک صفت شخصیتی است که بر اساس غم و اندوه، دمدمی مزاج بودن و بی ثباتی عاطفی مشخص می‌شود. افرادی که چنین ویژگی شخصیتی دارند معمولا نوسانات خلقی،اضطراب، دمدمی مزاج بودن، تحریک پذیری و غم و اندوه را تجربه می‌کنند. افرادی که روان رنجوری کمتری دارند ثبات عاطفی و احساسی بیشتری دارند.
 
منبع: drfahimehrezai.com
گیسو به گل آراسته ای، لب به تبسم
خاموشی و در خامشی ات صوت و سخن گم
می خوانی ام اما نه بدان سان که خلایق
می بینمت اما نه بدانگونه که مردم
از جسم رها نیستی اما ز لطافت
افزون تر از آنی که درآیی به تجسم
دور از منی آنگونه که عقل از دل و با من
اندوه تو نزدیک تر از لب به تکلم
لب باز مکن تا که ندانند خلایق
آن میوه ی ممنوعه نه سیب است نه گندم
خاموشی ات اینگونه که دریای معانیست
بر خاکِ  تکلّم چه نیازی به تیمم
رضا طهماسبی
افسردگی عمده که از آن به عنوان اختلال افسردگی تک قطبی یا عمده (MDD) هم یاد می شود با احساس مداوم غم و اندوه یا عدم علاقه به محرک های بیرونی همراه است. تک قطبی بودن این اختلال به تفاوت افسردگی عمده با افسردگی دو قطبی که بین افسردگی و شیدایی نوسان دارد اشاره می کند. بر خلاف افسردگی دو قطبی، این نوع اختلال فقط روی نقاط منفی و احساساتی مثل غم و اندوه و علائمی شبیه این متمرکز است. خوشبختانه افسردگی در جامعه کاملا قابل درک و پذیرش است و اغلب از طریق ترک
بارها زخم می خوری و باز می خواهی اش،
رقیب پیدا می کنی و باز می خواهی اش،
این ماهی کوچک هر بار به امید اقیانوس دل به دریا می زند
و موج های سهمگین او را پس می زنند.ماهی کوچک حالا بی رحم شده و
هرگز دلتنگِ اقیانوس نیست...حالا دیگر یک چیز را خوب می دانی؛
باید از اسرافِ دوست داشتن دست بکشی. اندوه قابله ای است برای آن چه که مغزت به آن آبستن است.
هر شب منتظر آمدنِ جنینی هستی که اندوه، در مغزت متولّد می کند.دیگر دمنوش ماداگاسکار آرامَت نمی کند و هنوز هم
رسو
بــــــزن پاکیزه کن دنیای پراندوه و ناامید!
ببار ای ابربزن پاکیزه کن دنیای پر اندوه و ناامّیدبزن تا این جهان مرده و سرد و گره خورده شود زنده
ببار ای ابربزن تا آنکه با آن قطره های نازک و تندتشود سیلی به زیر پاکه میشوید با خود سنگلاخ های گل‌آلود و بزهکاربزن تا اینکه دریای جهان رابا آن کردار پاک خود کنی لبریزتا که شاید این غم و اندوه و نومیدیدر آن غرقه بسوی نیست و نابودی شناور‌‌‌…
ادامه مطلب
به کارگاه آمدم و در کنار بخاری ساکت بنشستم.اشکی بیامد در پی فکرهای بی شمار. اندوه فراوان گشت ازین اهریمن سرد و سیاه که کشور را فرا گرفته. دانشجویان نخبه ما که برای آینده ای بهتر ازین سرزمین می رفتند، گرفتار اهریمن سیاه شدند و به مقصد نرسیدند.هموطنان ما که رفته بودند برای مراسم تشییع سردار سلیمانی، اسیر اهریمن سیاه شدند و نشد آن چه می خواستند. اتوبوسی دیگر در مسیر تهران به سوادکوه به دره افتاد و اهریمن سیاه آن ها را هم گرفتار کرد.ورزشکاران ایر
امام رضا علیه‌السلام:
فعَلى مِثلِ الحُسَینِ فَلیَبکِ الباکونَ؛ فإنَّ البُکاءَ عَلَیهِ یَحُطُّ الذُّنوبَ العِظامَ. ...کانَ أبی علیه‌السلام إذا دَخَلَ شَهرُ المُحَرَّمِ لا یُرى ضاحِکا، و کانَتِ الکَآبَةُ تَغلِبُ عَلَیهِ حَتّى تَمضِیَ عَشرَةُ أیّامٍ، فإذا کانَ یَومُ العاشِرِ کانَ ذلکَ الیَومُ یَومَ مُصیبَتِهِ و حُزنِهِ و بُکائهِ، و یَقولُ: هُوَ الیَومُ الَّذی قُتِلَ فیهِ الحُسَینُ علیه‌السلام.
«بر کسى چون حسین باید که گریندگان بگرین
مثلا یاد اون آقای جوونی می افتم که نون ها رو از تنور بیرون میاورد. می تونستی از چهره اش بخونی که آدم خوشحالی نیست. اون روز که توی صف ایستاده بودم متوجه دستای قشنگ و انگشتا و ناخن های کشیده اش شدم و به این فکر کردم که شاید می تونست نوازنده خوبی باشه... که می تونست آدم شادی باشه... که مردم نگن معتاده...
مثلا "فلانی" هیچ وقت نمی فهمه که با دیدن خنده های قشنگِ از ته دلش، اشک ریختم از ته دلم... اون هی می خندید و من هی صورتم خیس تر می شد... چرا که یاد دخترک سیز
تصورکن : رفته ها؛ برگردن ! 
یکی از قشنگ ترین و در عین حال دلهره آورترین صحنه‌های غدیر، آنجاست که پیامبر فرمود به هر کسی که رفته، بگویید برگردد. 
فکر کن، بعدِ یک مسیر طولانی رسیده‌ای به جایی که امیدی برای گذشتن نیست و توانی برای بازگشتن. تشنه‌ای و دلتنگ، گرسنه‌ای و دلتنگ، خسته‌ای و دلتنگ.
 بعد یکی فریاد بکشد به هر کسی که رفته، بگویید برگردد. آن وقت چشم باز کنی و همه رفته ها را ببینی که دارند، برمی‌گردند. 
عشق رفتهرفیق رفتهبابای رفتهمامان رف
امروز یکی از سخت ترین روزهای زندگیم بود.
این حجم از ناراحتی و غصه و اشک های گاه و بی گاهم از کنترلم خارجه.
آه......کاش زنده بودین خواهران و برادرانم.
دریغ و افسوس.
هیچ وقت فکر نمیکردم از کشور و ملیتم اینقدر خجالت بکشم.
گناه ما چی بوده که نباید رنگ آرامش رو ببینیم.
فائق آمدن بر هستی‌شناسی اندوه‌بار
تندباد حوادث به علت رفتارهای اشتباه وزیدن گرفته و اگر به فکر وطن خویش نباشیم، نمی‌دانیم در چمنزار ایران نشانی از آبادانی می‌ماند یا نه؟ مزاج دهر که تباه می‌شود، سموم به بوستان کشور هجوم می‌آورند و نیاز است کمی صبر کنیم. آشفتگی، غم و اندوه، ابهام و خشم فزونی یافته و آنچه در این فضا به هم می‌ریزد زیست مسالمت‌آمیز و حق زندگی شهروندانی است که در شاخص‌های عینی به هم ریخته زندگی می‌کنند.
ادامه مطلب
 تمام افرادی که به موفقیتی بزرگ دست یافته‌اند، حداقل یک بار تا یک قدمی سقوط رفته اند، و برخی از آن‌ ها حتی سقوط کرده و دوباره برخواسته‌ اند. همه به شما می‌گویند: “روز خوبی داشته باشید”. اما حقیقت این است که هیچ‌ کس نمی‌ تواند روز خوبی داشته باشد… اما می‌ تواند آن را خلق کند!روزهای خوب را باید ساخت… اضطراب فردا را خالی از اندوه نمی‌کند، بلکه امروز را خالی از قدرت می‌ نماید.
امروز وقتی داشتم بین مردم و تو شلوغ پلوغیا شهر خسته و کوفته راه میرفتم ‌و هوای گند مرکز شهر رو میدادم تو ریه هام و بوی اگزوز اتوبوس تو گلوم فرو میکردم...
و انگار هیچ کس منو نمیدید و تنه میزدن و پامو لگد میکردن...
از دور ...
یکی که خیلی شبیهت بود رو دیدم ...
قلبم ایستاد ...زمان ایستاد...و سکوت توی سرم جای شلوغیا رو گرفت ‌‌...گرماو آلودگی مرکز شهر دود شد و رفت ...من بودم صدای  ضربان قلبی که از تو سرم مبشنیدم ...و یکی تو دلم میگفت خودشه خودشه ....
اومد و از کن
اندام خیالی: مغز ممکن است احساس ها را اشتباه درک کند. اندام خیالی حالتی است که فرد در اندام از دست رفته‌ی بدنش، درد احساس می‌کند. پژوهشگران بر این باورند که بخشی از قشر مخ که اطلاعات اندام از دست رفته را پردازش می‌کرده، اکنون از بخش‌های دیگر بدن اطلاعاتی دریافت و این پیام‌ها را به عنوان پیام اندام از دست رفته تلقی می‌کند.با این حساب فکر کنم بتونیم درد از دست دادن آدمای عزیزمون رو توجیه کنیم. اونا می‌رن و یه بخشی از وجود ما رو با خودشون می‌
رفع غم و اندوه و کسب شادی و نشاط با این آداب
 
میل و رغبت به دنیا موجب غم و اندوه می شود
 
امام صادق (ع) فرموده است : هرگاه غم و اندوه فراوان و پی در پی به شما روی آورد ، ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» را تکرار کنید .
مکروهاتى که موجب غم و اندوه مى شوند : 
ادامه مطلب
باور های غلط غم و اندوه همواره در بین مردم وجود داشته است و جنبه فرهنگی در یادگیری این باورهای غلط بسیار پر رنگ است. متاسفانه باور های غلطی که در مورد غم و اندوه وجود دارد، نه تنها به روند بهبودی و التیام یافتن شما از رنج عاطفی ناشی از فقدان، کمکی نمی کند بلکه باعث مزمن شدن غم و اندوه می شود و بازگشت به روند عادی زندگی تان را با اخلال مواجه می سازد. با توجه به اهمیت باورهای غلط غم و اندوه در وخیم تر شدن موقعیت و افزایش احتمال بروز افسردگی، گرا
شهادت غم انگیز حضرت رقیه بر اساس 3 منبع
شهادت غم انگیز حضرت فاطمه صغری و یا رقیه علیها سلام، دختر امام حسین(ع) چنین است:
عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند.
پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟ حضرت زینب(س)فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند. پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد.
تجربه ی سوگ و از دست دادن همسر بدون شک یکی از سخت ترین مراحل زندگی هر فرد است.
مواجه شدن با چنین تجربه ای می تواند فرد را دستخوش اختلالات روحی متعددی ازجمله اضطراب، افسردگی  و یا استرس پس از سانحه کند و آگاهی از روش های بازیابی خویشتن آسیب دیده در اثر از دست دادن همسر کاملا ضروری است.
با ادامه ی مطلب همراه باشید تا در این زمینه اطلاعات بیشتری کسب کنید.
تغییرات زندگی در هنگام مرگ همسر
وقتی همسر شما فوت می کند، دنیای تان تغییر می کند. شما عزادار ه
کاش می‌شد تمام آدم‌های غمگین وتنهای جهان را در آغوش کشید،برایشان چای ریخت،کنارشان نشست و با چند کلام ساده،به لحظاتشان رنگ آرامش پاشیدو حالشان را خوب کرد.کاش می‌شد این را قاطعانه و آرامدر گوش تمام آدم ها گفت؛ که غم و اندوه، رفتنی استو روزهای خوب در راه اند،که حال همه‌مان خوب خواهد شد...
#نرگس_صرافیان_طوفان‌  
تمایلی به آشنایی با آدم‌های جدید ندارمتمایل به رفت و آمد با نیمی از آدم‌هایی که می‌شناسم ندارمو هر روز سریع‌تر از قبل، آدم‌های محبوبم را از دست می‌دهم
دیشب دوستی سبزی برایم تمام شد و اندوه و بغض همراه ماه‌های بعدی استکاش روابط آدم بزرگ‌ها این‌قدر پیچیده نبود
تجربه ی سوگ و از دست دادن همسر بدون شک یکی از سخت ترین مراحل زندگی هر فرد است.
مواجه شدن با چنین تجربه ای می تواند فرد را دستخوش اختلالات روحی متعددی ازجمله اضطراب، افسردگی  و یا استرس پس از سانحه کند و آگاهی از روش های بازیابی خویشتن آسیب دیده در اثر از دست دادن همسر کاملا ضروری است.
با ادامه ی مطلب همراه باشید تا در این زمینه اطلاعات بیشتری کسب کنید.
تغییرات زندگی در هنگام مرگ همسر
وقتی همسر شما فوت می کند، دنیای تان تغییر می کند. شما عزادار ه
 یعقوب احمر  گوید بحضرت صادق ع عرضکردم من بدهکاری زیادی دارم باندازه ای در ناراحتی و اندوه هم که قران از ذهنم رفته است حضرت صادق ع قران قران همانایک ایه از قران و بک. سوره از ان روز قیامت بیایدتا هزار درجه بالا رود یعنی در بهشت پس گوید اگر مرا نگهداشته بودی  وحفظ. میکردی تورا بدین مقام. میرسانیدم 4 ابن ابی یعفور گوید شنیدم حضرت صادق ع میفرماید هر اینه مردی که سوره ای را بداند  وسپس انرا فراموش کند یا واگذاردو وارد بهشت شود ان سوره از سوی بالا ب
 
 
أیْنَ هادِمُ أَبنِیَةِ الشِّرکِ و النِّفاقِ
کجاست ویران کننده بناهای شرک و نفاق
[دعای ندبه]
 
**أللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ أَلفَرَج**
 
**********
 
اندوه بزرگیست زمانی که نباشی...
از لحظه آمدنم به این جهان چیزی به یاد ندارم؛ اما میدانم که هر چه بود گذشت...
کودکی ام با آن همه هیاهوی کودکانه...
نوجوانی ام با آن همه شور و نشاط و طعم تجربه های جدید...
و جوانی ام، که ساعتها در کشمکش شناخت حق و باطل از هم پیشی گرفتند و فقط و فقط گذشتند...
این عمر ماست که میگذ
 
ماه من ! غصه اگر هست ، بگو باشد ...
معنی خوشبختی بودن اندوه است !
این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور ...
چه بخواهی و چه نه ، میوه یک باغند !
همه را با هم و با عشق بچین ...
ولی از یاد مبر پشت هر کوه بلند سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند ...
که خدا هست و خدا هست هنوز ...
 
 
 مهین رضوانی فر
به نظرم باز کتاب «من پیش از تو» یه ایده ای داشت ولی این کتاب از اون کتابهای «باری به هر جهت» بود. پایانش هم جوری بود که انگار خانوم جوجو مویز علاقه خاصی به ادامه اش داره که امیدوارم این اتفاق نیفته :/
__________________________________________________________
 
- چه فایده ای دارد که آدم بخواهد دائم رنج و اندوهش را بازنگری کند؟ مثل آن است که یکسره با یک زخم ور بروی و نگذاری التیام پیدا کند. 
- چهره ای که آدم ها انتخاب می کنند تا از خودشان به دنیا ارائه کنند با آنچه در اصل هستن
 
به برنامه‌ی آذر ماهم نگاه میکنم ، به ۱۳۸ساعت اضافه کارم ، به روزهایی که خالی نیستن تا من به کارهای موردعلاقه‌م برسم .. دلم میخواد همین حالا کسی رو سفت بغل کنم و به حال زندگی به فنا رفته‌ام زار بزنم . غمگینم.. تمام روزهام دارن توی اون بخش کوچیک لعنتی با ادم‌های لعنتی میگذرن و من چطور باید به آینده امیدوار باشم؟ کجاست یه روزنه‌ی کوچک تو من ازش دنبال نور بگردم؟ با کدوم کلمه‌ی دروغین باید روح نابود شده و تکه‌پاره شدمو وادار کنم که باز فردا صب
بسم رب المهدی...
 
 پروانه های سوخته / ۳
رقیه جان! وقتی روضه ات را مرور میکنم، یک سوال با یک دنیا اندوه تمااااام زوایای ذهنم را پر میکند...خودت بگو:  آیا تو هوای دیدن بابا را کرده بودی، یا بابا هوای دستان کوچک تو را؟
 
سوم_محرم_۱۴۴۱
 
نینا، راوی و نویسنده‌ی کتاب «تولستوی و مبل بنفش»  برلی غلبه بر ملال و اندوه از دست‌دادن شریک تجربه‌های کودکی‌اش، یعنی خواهر بزرگ‌ترش آن‌ماری، راه و روشی خاص پیش می‌گیرد تا در خلال آن به زندگی عادی خویش بازگردد و از اندوه و تلاش برای مواجه با آن، فرصت زیستن دوباره و امید به زندگی را برای خود و اطرافیانش که همچون او با غم‌ِ ازدست‌دادن مواجه هستند، رقم بزند.«یک سال، هر روز یک کتاب!» این نسخه‌ی پیچیده‌شده‌ای است که نینا برای خودش و برای
خیلی چیزا از یادم رفته، مثلا این که چیا رو دوست داشتم و بچگی‌ام با چیا گذشت. یادم رفته چقدر طراحی کردن و نقاشی کشیدن رو دوست داشتم و معلم‌های نقاشی‌ام تشویق‌ام می‌کردن، انگار که همه‌اش یادم رفته..
راستی یه پیش‌رفت خوب: امروز دوره مقدماتی git جادی رو تموم کردم :)
در خیابان های شهر راه می روم و به چهره ها ، به حالت مردم ، به اندامشان ، به حرکات و به نگاه های بی رمقشان می نگرم . هرچه بیشتر نگاه میکنم بیشتر از خودم می پرسم چه بر سر نوع بشر آمده است ؟ در واقع به جای نوع بشر همه جا نقاب می بینم : نقاب اندوه ، نقاب کینه و بغض و نقاب پریشانی . گاهی اوقات به نظرم می رسد که طلسمی شوم و خبیث بر سر شهر سایه افکنده است . وقتی همه خوابیده بودند جادوگری قدرتمند لبخند را از روی لبان مردم زدوده و به جای آن اندوه و کدورت بر چهر
این روز ها حواسم
نه به اندوه قهوه ی تلخ
نه به روز های بی گناه کودکی
نه به ایذه یا شهر بلخ
این روز ها حواسم فقط به توست
فقط به تو.
در گه گدار جوانی 
یا که لحظه های یک میان بارانی
در فرار از عبادت ها
یا پناه بردن به عادت ها
این روز ها حواسم 
حتی در لحظه های بی حواسی
فقط به توست
فقط به تو
مرسی ا زدعوتت شیفته :)
عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست  -مگان دیواین-
وقتی فقدانی دردناک یا اتفاقی تکان دهنده دنیای بیرونتان را تیره و تار می کند، اولین چیزی که باید بدانید این است:اندوهگین شدن هیچ ایرادی ندارد. مگان  دیواین می گوید:«اندوه همان عشق است. در وحشی ترین و دردناک ترین شکل خود. واکنشی طبیعی و عاقلانه به از دست دادن.»
اما چرا فرهنگ ما اندوه را بیماری ای می داند که باید درمان شود، آن هم در سریع ترین زمان ممکن؟ در عیبی ندارد اگر حالت خوش نی
دل از دست داده ای. آرام آرام همانند مردان این خانه می سوزی و می سوزی. وقتی پدر، علی باشد و فرزند کسی چون تو، شکسته می شوی آن زمان که می نگری پدر در بستر آرمیده و در برابر چشمان فرزندان فاطمه رنگ به رخسار ندارد و مدام آیه استرجاع می خواند. دلت که در این اندوه انبوه از دست رفته است؛ اما آنچه بیش از همه بی تابت می کند، تشویش فرزندان فاطمه است. عباس! تو آمده ای که غبار غم بر رخسار فرزندان فاطمه ننشیند؛ تو آمده ای که غریو حیدری ات پناه و امید بخش دختران
از حاصل عمر به‌هدر رفته‌ام ای ‌دوستناراضی‌ام، اما گله‌ای از تو ندارم
در سینه‌ام آویخته دستی قفسی راتا حبس نفس‌های خودم را بشمارم
از غربت‌ام این‌قدر بگویم که پس ‌از توحتی ننشسته‌ست غباری به مزارم
ای کشتی جان! حوصله کن می‌رسد آن‌ روزروزی که تو را نیز به دریا بسپارم
زندگیِ ما؛ مایی کِ اینجا در نزدیکیِ هم یک کلنیِ رنگ پریده و مضطرب را تشکیل داده ایم، همه اش شده است جا گذاشتن، کندن از خود، رها کردن، رفتن، رفتن و رفتن !اگر دستت را از دستانم سُر بدهی خواهم رفت، تلاشی نمیکنم کِ دوباره دست سُریده ات را در دستان عرق کرده ام بگیرم، اما باز میگردم و نگاهِ نگران و افسوس بارم را در چشم هایت جا می گذارم،اگر بیمار شویُ در حال مردن باشی، کنارت می نشینم بِ اندوه و تمامِ دوران بیماری ات خودم را برای روز عزای نیامده تسکین
خیلی چیزها میخواستم بنویسم، از اوایل اسفند فکرش را کرده بودم، توی ذهنم هم نوشته بودشان، نود و هفت نامه، در باب چهارده سالگی، اخرین نامه ی خود چهارده ساله ام به خود پانزده ساله ام، و غیره و غیره.
اما موقع نوشتنشان قلمم خشک و سرسری نوشت.نشد آنچه که قرار بود باشد.
در اولین کتاب سالم، پیرمرد صد ساله ای که از پنجره بیرون پرید و ناپدید شد،(نمیخواهم همه اش را تعریف کنم) فقط اینکه خوشحالم صدصفحه ی خسته کننده ی اولش را خواندم، ذهنیت شخصیت اصلی خیلی جذب
دل داده ام بر باد، بر هرچه بادا باد                       مجنون تر از لیلی، شیرین تر از فرهاد
ای عشق از آتش اصل و نسب داری                   از تیره ی دودی، از دودمان باد
آب از تو توفان شد خاک از تو خاکستر                  از بوی تو آتش، در جان باد افتاد
هر قصر بی شیرین، چون بیستون ویران               هر کوه بی فرهاد، کاهی بدست باد
هفتاد پشت ما از نسل غم بودند                       ارث پدر ما را، اندوه مادرزاد
از خاک ما در باد، بوی تو می آید              
 «بسم الله قاصم الجبارین» . حاج قاسم کجایی؟ کجایی که ببینی امروز سردار حاجی‌زاده مقابل دوربین‌ها آرزوی مرگ کرد. کجایی که ببینی دست بر گردن گذاشت و گفت: گردن ما از مو باریک‌تره. سرداری که در حین عملیات پشت میز ننشسته بود، دستور بدهد بلکه در غرب کشور بین نیروهایش بود. ما که می‌دانیم او مقصر نیست اما با شجاعت تمام مسئولیت این اتفاق تلخ را برعهده گرفت. کجایی حاجی که ببینی امروز سردار حاجی زاده تنهاتر از همیشه است. . راستی اگر بودی چگونه او را دل
" بس که جفا ز خار و گل/ دید دلِ رمیده ام/ همچو نسیم ازین چمن/ پای برون کشیده ام/ شمع طرب ز بخت ما/ آتش خانه سوز شد/ گشت بلای جان/ عشقِ به جان خریده ام!/ .../ تا تو مراد من دهی/ کشته مرا فراقِ تو/ تا تو به داد من رسی/ من به خدا رسیده ام!/ چون به بهار سر کند/ لاله ز خاک من برون/ ای گل تازه یاد کن/ از دل ِ داغ دیده ام/ یا ز ره وفا بیا/ یا ز دل رهی برو/ سوخت در انتظار تو/ جانِ به لب رسیده ام ..."
.
.
پ.ن: رمضان رفت و دستم خالی و دل پر از اندوه و حسرت. چون مادر طفل مرده ای ... و
" بس که جفا ز خار و گل/ دید دلِ رمیده ام/ همچو نسیم ازین چمن/ پای برون کشیده ام/ شمع طرب ز بخت ما/ آتش خانه سوز شد/ گشت بلای جان من/ عشقِ به جان خریده ام!/ .../ تا تو مراد من دهی/ کشته مرا فراقِ تو/ تا تو به داد من رسی/ من به خدا رسیده ام!/ چون به بهار سر کند/ لاله ز خاک من برون/ ای گل تازه یاد کن/ از دل ِ داغ دیده ام/ یا ز ره وفا بیا/ یا ز دل رهی برو/ سوخت در انتظار تو/ جانِ به لب رسیده ام ..."
.
.
پ.ن: رمضان رفت و دستم خالی و دل پر از اندوه و حسرت. چون طفل مادر مرده ای ..
تجربه ی سوگ و از دست دادن همسر بدون شک یکی از سخت ترین مراحل زندگی هر فرد است.
مواجه شدن با چنین تجربه ای می تواند فرد را دستخوش اختلالات روحی متعددی ازجمله اضطراب، افسردگی  و یا استرس پس از سانحه کند و آگاهی از روش های بازیابی خویشتن آسیب دیده در اثر از دست دادن همسر کاملا ضروری است.
با ادامه ی مطلب همراه باشید تا در این زمینه اطلاعات بیشتری کسب کنید.
تغییرات زندگی در هنگام مرگ همسروقتی همسر شما فوت می کند، دنیای تان تغییر می کند. شما عزادار ه
 
درگذر ایام و چرخش فصل به فصل ، تقویم چهاربرگ دیواری ،به خط تقارن نشست!.
  در قاب تصویرِ آسمان ، دستِ سرنوشت دولا شد ، تقدیر قرینه گشت!..
زیر تابش شلاقبار خورشید ، تابستان پرعطش از شهر گذشت...  
اولین برگ زرد  آرام برسنگفرش شهر نشست..  
فصل ناخشنودی‌ها رسید...
ابرهای سیاه بروی رشت خیمه‌ زدند...
خزان سوار بر باد وحشی، به دروازه‌ی شهر رسید...
ساعت لنگ لنگان به نیمه‌ی شهر رسید ، غمناک به نیمه‌شب تکیه زد
آسمان اسیر بُغضِ سرکش و لجباز گشت!..
خزان وحشیا
 
.
​​​​
ما سال ها اندوه را بر دوش کشیدیم
.و صبح طلوع نکرد 
"محمود درویش"
 
پ.ن1:
زندگی خیلی چیزها یادمان می‌دهد
و ما مقصریم که یاد نمیگیریم و
بارها و بارها در همان تله شیرین گرفتار می آییم ..."کارلوس فوئنتس"
 
 
پ.ن2:
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم...
"سعدی"
این آگهی آزمون جدید مشاوران حقوقی چه سر و صداها که بلند نکرده از خودش.
جماعت کثیری دغدغه بزرگ زندگیشون فقط اینه که بهشون بگن وکیل |:
دیگه سواد باشه نباشه-کار باشه نباشه- حقوق و مزایایی بدن یا ندن-هویتش به رسمیت شناخته بشه یا نشه
 
+ جانا..! اندوه کلاس گذاشتن برای دیگران کشت ما(آنها) را...
ای تکیه گاه و پناه
زیباترین لحظه های
پرعصمت و پر شکوه
تنهایی و خلوت من
ای شط شیرین پرشوکت من
ای با تو من گشته بسیار
درکوچه‎های بزرگ نجابت
در کوچه های فروبسته استجابت
در کوچه‎های سرور و غم راستینی که‎مان بود
در کوچه باغ گل ساکت نازهایت
در کوچه باغ گل سرخ شرمم
در کوچه‎های نوازش
در کوچه‎های چه شبهای بسیار
تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در کوچه‎های مه آلود بس گفت و گو ها
بی هیچ از لذت خواب گفتن
در کوچه‎های نجیب غزلها که چشم تو می خواند
گهگاه اگر ا
امروز ی امتحان سخت 3 واحدی تخصصی داشتم 
علاوه بر جز ب جز خوندن جزوه 
امتحان خوبی نبود 
این درس پیش نیاز خیلی از واحد های ترم بعدم 
خدایا تلاشم کردم و ازته قلبم ب خودت می‌سپارم کارم ❤️امیدوارم نمره ی قابل قبولی پاس شم 
مطمئنم ک بهترین برام میخوای خدا
فقط پاس شه تموم شه
پ. ن:این روزای میهنم کاش ی خواب بود
سراسر غم سراسر اندوه 
پاورپوینت سوگ در کودکان و راه های مواجه با آن
 
پاورپوینت سوگ در کودکان و راه های مواجه با آن در 14 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
مشخصات فایل
 
 

تعداد صفحات
14

حجم
916 کیلوبایت

فرمت فایل اصلی
ppt

دسته بندی
روانشناسی

توضیحات کامل
 
 
پاورپوینت سوگ در کودکان و راه های مواجه با آن در 14 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
 
فهرست مطالب
وقایعی که باعث احساس اندوه و سوگ در کودکان می‌شود
طلاق 
علایم سوگ در کودکان 
کودکان چه درکی از مفهوم مرگ دا
سیل اشک امان‌م نمید‌هد...
از این دور بودن... از این دویدن و نرسیدن...از این انتظار ها که خون آدم را توی شیشه می‌کند...
قرآن را بازش می‌کنم
می‌آید:
وَ نَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِیمِ...
‌می‌فهمم بالاخره یک روز در این دنیا کرب عظیم ما تمام می‌شود...یک روز شما می‌آیی و خاتمه می‌دهی به دل تنگی ها...یک روز شما می‌آیی و ما بالاخره طعم لبخند واقعیِ از ته دل را می‌فهمیم...
یک روز که خیلی نزدیک است... از رگ گردن هم نزدیک تر...
این وعده ی خ
امام سجاد (ع):
«ای خداوندی که گره کارهای فروبسته به تو گشوده می‌شود و سختی‌ها به تو آسان می‌گردد. ای خداوندی که از تو خواهند رهایی از تنگناها را و یافتن آسودگی را. به قدرت تو دشواری خوارمایه گردد و به لطف تو اسباب کارها ساخته آید. قضا به قدرت تو جاری است و هر چیزی بر وفق اراده تو پدید آمده است: به مشیت تو فرمان‌بر است و به گفتار آمرانه‌اش نیاز نیست، به اراده تو بازداشتنی است و به گفتار بازدارنده‌اش نیاز نیست.
تویی آن که در مُهمات بخوانند و در
مادر دست می برد زیر گلو و با نوک انگشتش برآمدگی
سطح گلویش را نشان می دهد: به این میگن حسرت. دلم نمی خواهد به او بگویم یک عمر با حسرت زندگی کرده ام
و دیگر از آن هراسی ندارم.
چه توی گلویم باشد چه توی قلبم.
اما پشیمان می شوم و هیچ نمی گویم.
چون می دانم اگر این حرف را بزنم؛
یک حسرت به حسرتهای گلوی مادرم اضافه می کنم.
اصلا کدام مادر است که از اندوه فرزندش اندوهناک نشود؟
معصومه باقری
برشی از رمان جای من نیستی 
آدم های شجاع قصه ما  اندوه فرصت از دست رفته را نمیخورند 
ونگران آینده نیامده نیستند 
 
آدم های شجاع قصه ما همان هایی هستند که وقتش که برسد
خودشان را از هرچه باید و نباید جدا میکنند
یک دفعه و ناگهانی از تمام تعلقاتشان دل میکنند و کوله پشتی را می بندند و با یک کوله پشتی راهی میشوند 
 
آره منم فک میکنم میزان اندوه مهم نیست بلکه مهم اینکه که چقدرش رو بتونی تاب بیاری ! آره به نظر منم ایمی راست گفت...
جمله بالا از کتاب ، کتابفروشی کوچک بروکن ویل هست، این همون کتابیه که برای پتروس (پطروس)سفارش دادم ! 
خدایا خودت کمک کن خواهش میکنم ...
 
میدانی به اطمینان صد در صد رسیده ام که من یک شبح در زندگی اطرافیانم هستم چرا که بود و نبود من هیچ فرقی ندارد وقتی بست فرند سیزده چهارده ساله ام روز تولدم بپرسد تولدت کی بود باید گل گرفت در این زندگی را
به عنوان یک تصمیم بزرگ دیگر نباید انتظار داشته باشی روز تولدت روز مهمی در زندگیت باشد چرا که هربار فقط غم و اندوه ناشی از تنها ماندن برایت به ارمغان دارد
تمام
زنگ می زنم به عین ..جواب میده که کار دارم کار ضروری که نداری ...میگم نه 
دو قسمت از سریال نهنگ ابی را می ببنم جداب نیست برام .
لیست مخاطب ها را بالا و پایین می کنم 
پیام میدهم به الف . می نویسه رفته پیست اسکی ..
زنگ می زنم به نون ..هنوز درگیر هدیه ولنتاین است و داره میره بیرون ...
زنگ میزنم میم ..رفته سر مرده ها ...حوصله ام سر رفته ..از پنجره ادما را نگاه می کنم که با یه نم باروون وسایل جمع کردند به سمت ماشین ..
به گزینه گلستان شهدا و پیاده روی فکر می کنم ...به
یک گوشه خالی، یک گوشه خلوت نشسته ام. در تاریکی که انگار نمی خواهد بار سفر بندد. من در این تنهایی، به دنبالت نیستم، دنبال دل خودم هستم. هر چه می گردم، اثری از او نیست. آخرین نشانه ها از تو می گویند. یادم آمد، او به دنبالت رفته است. اگر به تو رسید نوازشش کن، روزگاریست مزه عشق را نچشیده است. نمی دانم جا داری یا نه، اگر بود حتی کوچک تو قلبت پناهش ده. نگذار برگردد در این سیاهی، نگذار باز بیند دلتنگی. کافیست، طاقت این صحبت ها مرد می خواهد، من که مرد نیست
هر لحظه امتحان است، پیش من و زمانم،
هر لحظه انقلاب است در قلب خو نچکانم.
هر روز من حساب است از عمر کم حسابم،
هر لحظه در شتاب است ایام گل فشانم.
گر پای من کنار است از راه بی کنارم،
فردای من درخشان از نور دیدگانم.
بر دوش من گران است بار گناه یاران،
بار گران دل را تا منزلی رسانم.
در چهره ام نشان است اندوه زندگانی،
در شعر من نهان است پیدا و هم نهانم.
اندوه که از حد بگذردجایش را می‌دهد به یک بی اعتنایی مزمن!دیگر مهم نیست.. بودن یا نبودن؛دوست داشتن یا نـداشتن …آنچه اهمیت داردکشداری رخوتناک از حسی است…که دیگر تـو را به واکنش نمی‌کشاند!در آن لحظه فقط در سکوت غـرق می شویو نگاه میکنی و نگاه و نـگــــــــــاه….
میزبانی تجربه های خوب
در ایام محرم امسال دو تجربه خوب داشتم. یکی شنیدن سخنرانی دکتر کاشی با عنوان جامعه دروغ و دیگری شنیدن سخنرانی علی طهماسبی با عنوان اندوه و شادمانی اصیل و اندوه و شادمانی بدلی. با خودم فکر کردم میزبان این تجربه های خوب باشم و دیگرانی را به شنیدن این دو سخنرانی میهمان کنم. اگر بخواهم مختصر بگویم دکتر کاشی در سخنرانی شنیدنی شان به یکی از آفات جامعه دینی اشاره می کنند. اینکه جامعه دینی ممکن است به جامعه دروغ بدل شود. جامعه ای
متن ترانه امیرعباس گلاب به نام عرفان

ابری شدن را آسان گرفتمباران گرفتو پایان گرفتمدر اوج اندوه در عمق دردمحال و هوای عرفان گرفتمبی معرفت ها آسوده باشید از بودن او ایمان گرفتمسر میدهم من بر پای این عشق از بس کنارش سامان گرفتمبا هر گناهی بی وقفه از او فرصت برای جبران گرفتماز هر که جز او خیری ندیدم هرچه دویدم کمتر رسیدمقربان او که نازی ندارد با من خیال بازی نداردقربان او که زیباترین ست قلبم کنارش رازی نداردقربان او که نازی ندارد با من خیال با

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گروه جهادی انصارالمهدی (عج) شهرستان آبادان