نتایج جستجو برای عبارت :

کوچه معشوقه ما .

✨عاشق و ملاصدرا ✨
زمانی که فیض کاشانی در قمصر کاشان زندگی می کرد، پدر خانمش جناب ملاصدرا، چند روزی را به عنوان میهمان نزد او در قمصر به سر می برد.در همان ایام در قمصر، جوانی به خواستگاری دختری رفت.والدین دختر پس از قبول خواستگار، شرط کردند که تا زمان عقد نه داماد حق دارد برای دیدن عروس به خانه عروس بیاید و نه عروس حق دارد به بیرون خانه برود!از این رو، عروس و داماد که عاشق و شیدای همدیگر بودند و می خواستند همدیگر را ببینند، به فکر چاره ای افتاد
هر چند دقیقه یک‌بار تقلای قلبم را می‌شنوم، که با نهایت جانی که دارد می‌زند تا من از زندگی نایستم. من به قلبم چه داده‌ام جز حجم انبوهی از پریشانی؟ هیچ.
احساس تپیدنش که در قفسه‌ی سینه‌ام می‌پیچد انگار که فریاد می‌زند «نمی‌توانم ادامه بدهم، به فریادم برس»، چه از دستم بر‌می‌آید؟ هیچ.
به راستی، چرا خودخواهی یک انسان و علاقه‌اش به حفظ معشوقه‌ی از دست رفته‌اش باید چنین هزینه‌ای به معشوقه روا دارد؟ کاش واقعاً عاشق بود.
 
 
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری...نامه ای دارم من...
که بدستش بدهی...داخل کوچه که رفتی...
درب سوم از چپ...خانه عشق من است...
درب چوبی که به رویش با تیغ...شعری از من...
اینچنین حک شده است..."برسرت گرهمه عالم بسرم جمع شوند"
"نتوان برد هوای تو برون از سر ما"...خواستی در بزنی...
رمز بین من و او چنین می باشد..
"تق تق تق".."تق تق تق".."تق تق تق"
 
بعداز آن لحظه که در کوبیدی...
سرخود بالا کن...وبه روی دیوار...
نقش یک پنجره را پیدا کن...پشت آن پنجره چشمان تری خواهی دید..
که به د
 
تلفن را الکساندر گراهام بل اختراع کرد 
 اولین خط تلفن را به خانه معشوقه اش "آلساندرا لولیتا اوسوالدو "وصل کرد. در هر تماس او را با نام کاملش میخواند.گراهام بل مدتی بعد نام معشوقه اش را کوتاه کرد "آله لول اس"! و دفعات دیگر نیز کوتاهتر: الو. از آن پس بل با گفتن "الو" تلفن جواب میداد. بل به چند نقطه شهر خط تلفن کشید و انسان ها مانند بل موقع زنگ زدن تلفن "الو" می‌گفتند.امروزه از هر نقطه دنیا صدای "الو" شنیده می‌شود اما بیشتر افراد ماجرای الو را یا ن
زیر پنجره ی باز نشستم و دارم به این فکر می کنم که این روزها هر جایی چرخ می زنم چه واقعی چه مجازی، چیزی یا کسی پیدا نمیشه که بشه حتی یک ابسیلون از این دلتنگی و تنهایی و باهاش تقسیم کرد
دقیقا همین لحظه یه ماشین داره از کوچه رد میشه که صدای ترانه ی ناآشنایی ازش بلنده
ترانه من رو با خودش می بره به ناکجا آباد..
حس دلتنگیم عمیق تر میشه
و تبدیل میشه به یک حس عجیب که انگار از کودکی باهام همراه بوده و فقط با بعضی صداها، بعضی نورها و بعضی عطرها خودش و نشون م
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش
بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
ای که از کوچه معشوقه ما می‌گذری
بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
صحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل
جانب عشق
نه معشوقه ای سیاسی بودی 
نه پنجه در پنجه با سرطان 
نه با مین رفته بود
پاهایت 
نشسته بودی
در ایوانی سنتی 
گونه هایت گناه بود 
دست هایت گناه
چشم هایت گناه 
نمیتوانم در پارک های تهران آرام بگیرم 
دو نفر 
چند نفر 
چندین نفر 
یک دیگر را شکل مه و دره در آغوش کشیده اند
و ما سالهاست مرده ایم 
سالهاست
پشت پنجره ها
پشت سیم های رابط 
صداهایمان همدیگر را در آغوش می کشند 
بگذار لااقل فکر کنم
معشوقه ای سیاسی هستی 
سرطان هم داری 
و پاهایت با مین رفته اند. 
گمانم یک ماه پیش بود که آقای «ر» دوست داشت که برود تاناکورا. در مسیریابی ضعیف بود. حتی از رشت فقط گلسارش را بلد بود! روی شانه‌هایم احساس سنگینی می‌کردم. احساس مسئولیت. چون این من بودم که قبلا مسیر را چند بار رفته بود. چند دقیقه‌ای در شک و تردیدِ پیدا کردن کوچه بودیم. خندید و گازش را گرفت. گربه‌ی احمقی از آن طرف خیابان خیز برداشت و با سرعت آمد به سمت ما. گمانم قصد خودکشی داشت. شاید هم به قول علی خیال کرده که آن سمت خیابان برایش ریده‌اند! جیغ کشید
 
 
 
باران معشوقه ی من است / نزار قبانی 
 
دوباره باران گرفتباران معشوقه‌ی من استبه پیش بازش در مهتابی می‌ایستممی‌گذارم صورتم را ولباسهایم را بشویداسفنج وارباران یعنی برگشتن هوای مه آلود شیروانی های شاد!باران یعنی قرارهای خیسباران یعنی تو برمی‌گردیشعر بر می‌گرددپاییز به معنی رسیدن دست های تابستانی توستپاییز یعنی مو و لبان تودست‌کش ها و بارانی توو عطر هندی‌ات که صد پاره‌ام می‌کندباران‌، ترانه‌ای بکر و وحشی سترپ رپه‌ی طبل‌های آف
تقریبا یادم رفته بود که چقدر شب های پنجشنبه، وقتی میدانی فردا تا لنگ ظهر خواب آزاد است، خوش میگذرد. وقتی زیر پتو گوله میشوی و تو وبلاگ های ملت فوضولی میکنی. وقتی میتونی به این فکر کنی که چقدر اعصابت از دست خدا خورده ولی بهش میگی:چقدر معلم اجتماعی باحالی ساختیا.
ولی واقعا...خدا خیلی واسه جغدا پارتی بازی کردیا. کلی شبا بهشون خوش میگذره. وقتی به معشوقه هرودوت گرفته تا مسواک حضرت محمد، فکر میکنی یا تصور میکنی اگه یه خانوم غیبتوی دوران کوچه نشینی و
_____________________
______________
برای نوشتن دلیل میخواستم... 
دلیلی پر از آرامش که شعرهایم را آنچنان در خود غرق کند که جایی  
برای مضمونی جز تو باقی نماند. 
تو آن گمشده ای که سالهاست قلبم را به تسخیر خود در آورده و من  
آن شاعر بی پناهم که در کوچه پس کوچه های شعر پرسه می زند تا  
بلکه خبری یا اثری، و یا نشانی از تو بیابد. 
افسوس که همه ی شعرها بی تو غمگینند و همه ی کوچه ها بن بست...

✅ انتشار چاپ اول مجموعه شعر " همه ی کوچه ها بن بستند"
بهمن ماه ۱۳۹۷
مجموعه اشعار ح
من هرگز بلد نبودم معشوقه ی خوبی باشم ، چون معشوقه های خوب مدام ناخن هایشان را سوهان میکشند و با لاک های رنگی تزئینشان میکنند ،حواسشان به پوست دستشان هست که مبادا زبر باشد و خشک ، من اما ناخن های یکی درمیان کوتاه و بلندم را هرگز سوهان نمیکشم ، حتی گاهی که یکیشان میشکند خودم را لوس نمیکنم و ناراحت نمیشوم ، اضافه هایش را با ناخن گیر میگیرم و بی تفاوت منتظر بلند شدنش می مانم!!
خب معشوقه ی خوب نبودن از همین چیزها شروع میشود دیگر ، از بلد نبودن خیلی ک
ای تکیه گاه و پناه
زیباترین لحظه های
پرعصمت و پر شکوه
تنهایی و خلوت من
ای شط شیرین پرشوکت من
ای با تو من گشته بسیار
درکوچه‎های بزرگ نجابت
در کوچه های فروبسته استجابت
در کوچه‎های سرور و غم راستینی که‎مان بود
در کوچه باغ گل ساکت نازهایت
در کوچه باغ گل سرخ شرمم
در کوچه‎های نوازش
در کوچه‎های چه شبهای بسیار
تا ساحل سیمگون سحرگاه رفتن
در کوچه‎های مه آلود بس گفت و گو ها
بی هیچ از لذت خواب گفتن
در کوچه‎های نجیب غزلها که چشم تو می خواند
گهگاه اگر ا
کوچه ها باریکن دکونا بستس
خونه ها تاریکن طاقا شکستس
از صدا افتاده تار و کمونچه
مرده می برن کوچه به کوچه
نگا کن مرده ها به مرده نمیرن
حتی به شمع جون سپرده نمیرن
شکل فانوسی اند که اگر خاموش شه
واسه نفت نیست هنو یه عالم نفت توشه
جماعت من دیگه حوصله ندارم
به خوب ، امید و از بد گله نداره
گرچه از دیگرون فاصله ندارم
کاری با کار این قافله ندارم

دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات  شخصی است- در اینترنت- یک مقالهاز مستند از یک فردانگلیسی بیان کرده است-که در داشگاه اول  عاشق یک دختر خردمند شدم وخواستم با ایشان  ازدواج کنم ولی بع بایک دختر خاصی دیگری که مثلا سکسی تر بودازدواج کردم وبعدا تاحدی پشیمان شدم وباان دختر خانم- گفتم تا زمانی که ازدواج نکردی معشوقه من باش- بعدنویسنده  مینویسد که ایشان میداند تاز مانی که ایشان بعقد درنیاورده است هرچه معشوقه به دادگستری شکایت- اعتنائی نمیشود- اخیراژ
بهارنام دیگر توست!زنی که دامن بلندی دارد از هزاران بوسه ی بهاریو دستانش از جنس درختان سپید توت!چگونه به عشق من می خندی؟تو عاشق نبودی که ببینی چگونهمیان یاس های زردبه سخره می گیرد قلبم را آنکه تمام عمرشتا پایان عمرم،در خیالم می خرامد و می خرامد!
چه معشوقه بی پروایی!آنکه ورد سخنش بارانو نقاشی هایش هم‌آغوشی باغ است و جوی‌های پر از شراب انگوراو،بهارک معشوقه من است!زنی که یکشب بهاری قرار بودنرم نرمک برساند مرا به سحر سپید برکه ها!
به جستجویش،
ه
دیروز ...
عبور تو در کوچه ها وزید ...
و هنوز ...
راستی !
اگر تو نبودی ...
این کوچه ...
با کدام بهانه بیدار می‌شد ؟!
و این شب ...
با کدام قصه می‌خوابید ؟!
پ.ن : نام گذاری کوچه خانه پدری شهید لطفی نیاسر 
شهید راه نابودی اسرائیل
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
من هرگز بلد نبودم معشوقه ی خوبی باشم ، چون معشوقه های خوب مدام ناخن هایشان را سوهان میکشند و با لاک های رنگی تزئینشان میکنند ،حواسشان به پوست دستشان هست که مبادا زبر باشد و خشک ، من اما ناخن های یکی درمیان کوتاه و بلندم را هرگز سوهان نمیکشم ، حتی گاهی که یکیشان میشکند خودم را لوس نمیکنم و ناراحت نمیشوم ، اضافه هایش را با ناخن گیر میگیرم و بی تفاوت منتظر بلند شدنش می مانم!!
خب معشوقه ی خوب نبودن از همین چیزها شروع میشود دیگر ، از بلد نبودن خیلی ک
من هرگز بلد نبودم معشوقه ی خوبی باشم ، چون معشوقه های خوب مدام ناخن هایشان را سوهان میکشند و با لاک های رنگی تزئینشان میکنند ،حواسشان به پوست دستشان هست که مبادا زبر باشد و خشک ، من اما ناخن های یکی درمیان کوتاه و بلندم را هرگز سوهان نمیکشم ، حتی گاهی که یکیشان میشکند خودم را لوس نمیکنم و ناراحت نمیشوم ، اضافه هایش را با ناخن گیر میگیرم و بی تفاوت منتظر بلند شدنش می مانم!!
خب معشوقه ی خوب نبودن از همین چیزها شروع میشود دیگر ، از بلد نبودن خیلی ک
، یک چیز دیگری هم وجود دارد که این روزها ذهنم را خیلی درگیر کرده.  از این زاویه که نگاهش می‌کنم ، معشوقه بودن، به نسبت تمام شغل هایی که مجبور هستیم در زندگی مان بپذیریم، آسان ترین شغل دنیاست. ( البته تاکیدم بر « از این زاویه» ست چون که از زاویه ی دیگری، مضطرب ترین شغل دنیا هم هست )  منظورم این است که از دانش آموز یا دانشجو بودن ساده تر است، از وکیل شدن ساده تر است، از آگاه بودن ساده تر است، از روشنفکر بودن ساده تر است، و تقریباٌ از همه‌چیز. و بخش
مگر این ❤ معشوقه ❤ دلبری می داند؟مگر این ❤چادری❤ عهد قجر عشوه هم می فهمد؟با دو جمله میتواند بکند مست دلی؟با نگاهی همه فرهاد کند؟همه مجنون بشوند؟هیچ می داند او؟ تو بگو اصلا نازی به صدایش باشد؟چشمک پر هوسی می فهمد؟جلوه ی تن، رخ زیبا و ادا ملتفت است؟هیچ از لذت خندیدن و مستی داند؟تاب گیسو بلد است؟
ادامه مطلب
کوچه ما و کوچه های اطراف اون از دیرباز به جای شباهت زیادش به ایران شباهت زیادی به کوچه های ایالات متحده داشت. بسکتبال به جای گل کوچیک مهم ترین شاخصه اون بود البته که دلیل نمیشد داخل کوچه ورزش ملیمونم انجام ندیم ولی خوب. دیروز زمانی که داشتم از وسط محله مون رد می شدم حلقه بسکتبال قدیمی مال 10 سال پیشو دیدیم که حالا به یک تیر برق جدید وصل شده بود. شایدم مدت زیادی اونجا بود و من ندیده بودمش به هر حال چیزی که مهمه اینه که خود خودش بود. پوسیده شده بود
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر
اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم
زن همسایه بر زمین افتاد
سیب ها روی خاک غلطیدند
چادرش در میان گرد وغبار
قبلا این صحنه را...نمی دانم
در من انگار می شود تکرار
آه سردی کشید،حس کردم
کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه
پسر کوچکش رسید از راه
گفت:آرام باش! چیزی نیست
به گمانم فقط کمی کمرم...
دست من را بگیر،گریه نکنم
مرد گریه نمی کند پسرم
چادرش را تکاند، با سختی
یا علی گفت و از زمین پا شد
پیش چشمان بی تفاوت ما
هوالمحبوب
معشوقه‌ات نبوده‌ام؛معشوقه‌ات نبوده‌ام تا برایم حرف‌های مگویت را فاش کنی، که با دیدنم لبخندت امتداد یابد، که قلبت تند‌تر بتپد، که ساعت‌ها به عکسم خیره شوی، که سرت بلغزد روی زانویم و دل  سبک کنی بعد از این‌همه ویرانی. معشوقه‌ات نبوده‌ام که از خانه بگریزی به هوای دیدنم، که سکوت بین واژه‌هایم را بلند بخوانی، که شکستگی‌های روحم را از بر باشی، که دلت بلرزد از اشک‌هایم، که رویای بزرگت شوم، که زندگی‌ات را معنا بخشم.رفیقت نبوده
همچو یک برگ که خشکیده تنش از غم پاییز
دلتنگ بهاری شده‌ام، وسوسه‌انگیز
ذرات وجودم شده با عشق گلاویز
دیگر نتوانم کنم از روی تو پرهیز
چون شهر که ویران شده از حمله‌ی چنگیز
آزرده دلم را غم معشوقه‌ی خون‌ریز
من شعر نوام، حامل بی‌وزنی لبریز
تو ناب‌ترین بیت غزل‌های دل‌آویز
کوچه ما و کوچه های اطراف اون از دیرباز به جای شباهت زیادش به ایران شباهت زیادی به کوچه های ایالات متحده داشت. بسکتبال به جای گل کوچیک مهم ترین شاخصه اون بود البته که دلیل نمیشد داخل کوچه ورزش ملیمونم انجام ندیم ولی خوب. دیروز زمانی که داشتم از وسط محله مون رد می شدم حلقه بسکتبال قدیمی مال 10 سال پیشو دیدیم که حالا به یک تیر برق جدید وصل شده بود. شایدم مدت زیادی اونجا بود و من ندیده بودمش به هر حال چیزی که مهمه اینه که خود خودش بود. پوسیده شده بود
زمانش رسیده که با ترسهایم روبرو بشم 
وقتی ازدواج کردم ۲۳ ساله بودم از همون موقع میترسیدم نکنه کسی بیاد تو زندگیم زندگیم رو بهم بزنه. از همون موقع ها حس میکردم با همسرم خیلی تفاوت دارم من میخواستم یه خونواده برای خودمون تشکیل بدیم اون نمیتونست دست از دوستان قبل از ازدواجش برداره ولی من تو یه گردابی افتاده بودم به خاطر دوستان نابابم دخترانی که فکر میکردن تنها راه خوشبخت شدن ازدواجه بخاطر همین منم بعد از لیسانسم با خواستگارم که هم رشته خودم ب
1- فیلترهای مخصوص تصفیه هوای محیط2- قابلیت کنترل خنک کنندگی بخش های مختلف خانه3- خنک کنندگی محیط در زمان کمتر4- مصرف نکردن آب به عنوان خنک کننده5- بدون صدا بودنمشاور فروش: 9174939001آدرس: شعبه 1- چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  بهزیستی ساختمان نبش کوچه طبقه2 واحد4شعبه2- بلوار صنایع، بعد از شهرک آرین به سمت گلستان، روبرو شیمی گیاه بعد از کوچه 28 دکتر حسابی نبش کوچه 28/1
زندگی فرصت پرواز در آگاهی توبا غم عشق نشستنسر آواز تو بودتوی تنهایی کوچههمه ی فکر و خیالم پی توتا ته کوچه دلممحو تماشای تو بودمیزند باز در این باغقناری به هوایت چه چهمرغ تنها به خیالشهمه سودای تو بودچون که با عشق توپرواز کشیدمسر هر کوی رسیدمجلوه ای از هنرخلقت بی تای تو بود
 متن شعر زیبای شعر کوچه از فریدون مشیری
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتمهمه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتمشوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودمشدم آن عاشق دیوانه که بودمدر نهانخانه جانم گل یاد تو درخشیدباغ صد خاطره خندیدعطر صد خاطره پیچیدیادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیمپر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیمساعتی بر لب آن جوی نشستیمتو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهتمن همه محو تماشای نگاهتآسمان صاف و شب آرامبخت خندان و زمان رامخوشه ما
تو یا معشوقه‌ی من خواهی بود و یا هیچ چیز نخواهی بود.
من و تو نمی‌توانیم دوست باشیم.ما متفاوتیم.آنقدر متفاوت که چیزی جز عشق نمی‌تواند ما را کنار هم‌دیگر نگاه دارد.
پس یا من را دوست بدار تا روزی که هنوز عشقی هست.
و یا من را نبین.
در زمانی که خاندان زمستان بر تخت زمین نشسته بودند. اشک های ابرها اتمامی نداشت و وقت شکنجه به گلوله های سفید رنگی تبدیل می شد که هر چیزی را می پوشاند. در یکی از روزهای سرد، زٓم، شاهزاده خاندان زمستان در مقابل پدرش ایستاد و گفت؛ عاشق شده است. در آن زمان شاهزاده ها حق انتخاب نداشتند. پادشاه سرد خشمگین شد و پسرش را تٓرد کرد. زٓم جامه شاهزادگی را از تن دراورد و بر سر انتخاب اش ایستاد. در حالی که مادرش اشک های سرد اش را می ریخت از قلعه بیرون رفت. آسمان
این کوچه ای که می بینید مسیر قدیمیه ماهان-بم هست. این سمت کوچه یه کاروانسرا بود که درشو گل گرفته بودن. و فقط ورودی شو میشد دید؛ مثل همین باغی که عکسشو می بینید[که درشو گِل گرفتن]. خیابان اصلی الان، با فاصله حدودا 10 متری موازی با همین کوچه قرار داره. 
 
خیلی از بنا های قدیمی توی مکان های گمشده ای از ایران قرار دارن که قدمتشون زیاده و به دلیل بی توجهی بهشون و عدم رسیدگی و مرمت، همینجوری رها شدن؛ در حالی که معماری اصیل ایرانی رو به تصویر میکشن، حتی
اگر می‌خواین دقیقا بدونین که چه قدر طول می‌کشه تا برای کسی، دیگه دل‌تنگ نباشید میتونم بهتون بگم بیشتر از 12سال و 20 روز!!
+ بخونید.
 
پ. ن: عنوان مصرع اول شعری از کاظم بهمنی
کوچه مهر، سر نبش، کماکان باران/دیدن حجله من اول آبان سخت است.
اگر می‌خواین دقیقا بدونین که چه قدر طول می‌کشه تا برای کسی، دیگه دل‌تنگ نباشید میتونم بهتون بگم بیشتر از 12سال و 20 روز!!
+ بخونید.
 
پ. ن: عنوان مصرع اول شعری از کاظم بهمنی
کوچه مهر، سر نبش، کماکان باران/دیدن حجله من اول آبان سخت است.
محصولات ما در فروشگاه یزد تهویه:
اسپلیت های اجنرال، گری، تراست و ایرفل
پکیج و رادیاتور های ایران رادیاتور ، بوتان ، ایتالترم، دئوترم، ایساتیس، اوزدمیر، پالمو، یوکسل
دستگاه های تصفیه آب رویال، پورتیک، آرتک، سافت واتر، آکرابست، آی واتر و سی سی کا
مشاور فروش: 9174939001
آدرس: شعبه 1- شیراز چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  بهزیستی ساختمان نبش کوچه طبقه2 واحد4
شعبه2- بلوار صنایع، بعد از شهرک آرین به سمت گلستان، روبرو شیمی گیاه بعد
آمده ام اینجا در گوشه ای گم شده وُ خاک گرفته وُ کم رفت و آمد نشسته ام، با مدادِ کم رمغِ نیمه جانی، روزمرگی هایم را در تکه ورقی کاهی نوشته، به درُ دیوارِ این پس کوچه می چسبانم ک برای خودم و اندک افراد رهگذر تا همیشه بماند .
بعد از ده سال، بعد از امتحان دیوار های مختلف برای نوشتن روزمرگی ها، باز گذارم به وبلاگ نویسی افتاده است؛ باید جایی داشته باشم که دستم از نوشتن درد نگیردُ قلمم روان باشد، و تا مغزم دهان باز کرد، افاضاتش را به رشته ی تحریر در آ
آمده ام اینجا در گوشه ای گم شده وُ خاک گرفته وُ کم رفت و آمد نشسته ام، با مدادِ کم رمغِ نیمه جانی، روزمرگی هایم را در تکه ورقی کاهی نوشته، به درُ دیوارِ این پس کوچه می چسبانم ک برای خودم و اندک افراد رهگذر تا همیشه بماند .
بعد از ده سال، بعد از امتحان دیوار های مختلف برای نوشتن روزمرگی ها، باز گذارم به وبلاگ نویسی افتاده است؛ باید جایی داشته باشم که دستم از نوشتن درد نگیردُ قلمم روان باشد، و تا مغزم دهان باز کرد، افاضاتش را به رشته ی تحریر در آ
آمده ام اینجا در گوشه ای گم شده وُ خاک گرفته وُ کم رفت و آمد نشسته ام، با مدادِ کم رمغِ نیمه جانی، روزمرگی هایم را در تکه ورقی کاهی نوشته، به درُ دیوارِ این پس کوچه می چسبانم ک برای خودم و اندک افراد رهگذر تا همیشه بماند .
بعد از ده سال، بعد از امتحان دیوار های مختلف برای نوشتن روزمرگی ها، باز گذارم به وبلاگ نویسی افتاده است؛ باید جایی داشته باشم که دستم از نوشتن درد نگیردُ قلمم روان باشد، و تا مغزم دهان باز کرد، افاضاتش را به رشته ی تحریر در آ
چه خبر
 
ملت ساده سوآلش شده از من: چه خبر
باکس کامنت تلگرام، تمامن «چه خبر»
شیخ برخیر ز پستو و بیا فاش بگو
بعد زیرآبی و هی حاشیه رفتن چه خبر
جمعه هم رفت و شده شنبه، تو در خواب هنوز
چه خبر از تب و از سرفه‌ی میهن؟ چه خبر؟
آن همه ماسک و ژل و دستکشی که آمد
از امارات و کویت و بن و برلن چه خبر؟
گفته بودی: همه پاکند در اطراف تو، لیک
اخوی را بگو از پاکی دامن چه خبر
یک جوالدوز فرو کن به خود آنگاه بپرس
که عزیزان من از سوزش سوزن چه خبر
ملت گشنه‌ی تو پول ندارد ب
این که درباره‌ی کثیفی‌های مخفی جامعه‌مون حرف نزنیم، باعث نمی‌شه که اینا از بین برن.
مثلاً، این که اکثر تجاوزها به بچه‌ها توسط پدرشون، یا عمو یا دایی یا یک فرد معتمد صورت می‌گیره.
یا مثلاً این که خیلیا حتی بعد از ازدواج، حتی بعد از این که بچه‌دار شدن، با معشوقه‌ی قبلی‌شون رابطه دارن، هرجور رابطه‌ای.
یا مثلاً... هرچی... بیخیال...
چرا حرف نمی‌زنیم؟ 
من خودم از سیزدهم که از همه عالم به دَرَم...
پی نوشت : من از سیزده به درم ولی به زود دارن میبرن به درم کنن . :)))
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

"
تو از آن دگری رو مرا یاد تو بس خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم از شکار دگران چشم و دلی
کانال ما در سروش
من گذاشتم مثل پاییز توی کوچه ها تنهادل سپردم به یه نشونی روی دل برگهاراه افتادم توی کوچه دنبال رد پا هاترد پا ها منو کشوند زیر اون درخت خاطراتتو نبودی،تو نبودی تکه بدم به شونه هاتدست  کشیدم رو درخت که حس کنم گرمای تو روولی از گرما نبود و روی تن اون درخت...
میلاد شکیبا ✒
شب‌های سرد و طولانی را محبوب من
بگو چگونه از سر بگذرانم
وقتی در آن دورتاریک، کوچه‌پس‌کوچه‌های شهرم 
صدایم می‌کنی
مرا به خود می‌خوانی
در چشمانم خیره می‌شوی 
برای لحظه‌ای گذرا
می‌گذاری به تماشایت بنشینم
وقتی‌که باد می‌پیچد در گستره‌ی بازوانت و نوازش می‌کند نازکای بی‌رنگِ گردنت را.. و می‌پیچاندم در آنجا و می‌میراند مرا.. 
 آنجا که مهمان از نفس‌افتاده و از راه دورآمده‌اش منم و جز آنجا همه‌چیز ملال است و سکوت..
آنجا که چشم اگر بینداز
بسم الله الرحمن الرحیم
در پس کوچه های عمرم، خواهم که نرم قدم زد، شاید دهند به دستم، این مردمان کوچه، فنجانی از محبت
نرم نرمک خرامان، گذشتم از خانه ای، پنجره های آبی گویی کلامی داشتند، اما سرم توان بلند شدن ندارد
قلبم با طعنه یی گفت، تفسیر این عمل چیست؟ چون کام خود گشودم، بسته دیدم زبان را، 
با چشم خود بگفتم، تفسیر آن به اشکی، آهی ز سینه برخواست، سوختم ز آه آن من. طاقت بخود ندیدم.
دست طلب گشودم، شاید دهند به دستم، این مردمان کوچه، 
فنجانی از صب
بالا بلند عشوه گر نقش باز من 
کوتاه کرد قصه زهد دراز من دیدی دلا که آخر پیری و زهد و علمبا من چه کرد دیده ی معشوقه باز من
می ترسم از خرابی ایمان که می برد 
محراب ابروی تو حضور نماز من 
 مست است یار و یاد حریفان نمی کند
ذکرش به خیر ساقی مسکین نواز من 
یارب کی آن صبا بوزد کز نسیم آن 
گردد شمامه کرمش کار ساز من 
بر خود چو شمع خنده کنان گریه می کنم 
تا با تو سنگدل چه کند سوز و ساز من
حافظ رحمه الله
هرشهیدی را که دوستش داریکوچه دلت را به نامش کنیقین بداندر کوچه پس کوچه هایپر پیچ و خم دنیاتنهایت نمےگذارد...
بگذاردر این وانفسای دنیا"فرمانده ی دلت" دوست شهیدت باشد.دست در دست #شهدا بگذار و ببین چطور #زندگیت تغییر میکند و به #خدا نزدیک می شوی،رفیق شهید پیدا کن
همه ی #راه_هاکه با پا پیموده نمیشنوند#دستت را به #رفیق_شهیدت بده و معجزه ببین...شهــدا صدایت زده انددست دوستے دراز ڪرده‌اندبـہ سویتـــــ ...
همراهے با شهـدا سخت نیستـــــیا_علے ڪہ بگویـے 
چه تشبیه جالبی میشد اگر زندگی هایمان را ب رود های اب مانند میکردیمدرست نگاه کن ...در انتهای زندگی های همه ی ما ،خوب یا بد،فقیر یا غنی ،متصل به دریایی میشوند،به اقیانوسی،یکرنگ و یک دست در آن لحظه.خواه شور،خواه شیرین.
رودهایمان گاه شیرین و زلال آبستن ماهیان رنگارنگ.گاه راکد و بدبو لانه وزغ ها و لای و لجن گاه رودی تیزپا میشویم در مسیر زندگیهامانمیگذریم بی آنکه ببینیم بی آنکه بدانیم.و گاه.آه....رودهایی تنها و کوچک میشویم جنبان که فقط برای کمی زیس
گروه تاسیساتی یزد تهویه نمایندگی انحصاری دارنده چندین برند ایرانی و خارجی در استان فارس به شرح زیر می باشد:
پکیج و رادیاتورهای ایتالترم، دئوترم، ایساتیس، اوزدمیر ، پالمو و یوکسل 
اسپلیت های اُجنرال، گری، تراست و اِیرفل 
دستگاه های تصفیه آب رویال، پوریتِک، آرتِک، سافت واتر، آکوابِست، آی واتر و سی سی کا
مدیریت: 9177375800-9174935800
آدرس: شعبه 1- چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  بهزیستی ساختمان نبش کوچه طبقه2 واحد4
شعبه2- بلوار صنا
آدرس: شعبه 1- چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  بهزیستی ساختمان نبش کوچه طبقه2 واحد4
شعبه2- بلوار صنایع، بعد از شهرک آرین به سمت گلستان، روبرو شیمی گیاه بعد از کوچه 28 دکتر حسابی نبش کوچه28/1
مدیریت: 9177375800-9174935800
تو مسافر عشقی و من هر دم در یادت.
فکر کردن به تو، چنان در بیداریم جاریست، که هر لحظه حضورت را احساس میکنم.
چشمانم را هم که میبندم، کنارمی.اما اینبار پر رنگ تر.زیباتر. ملموس تر...
این پاییز فقط دستانت را کم دارد تا کوچه های باغ فردوس را قدم بزنیم و کنار کوچه ی دلبر عکسی به یادگار بگیریم و من از این عشق سرمست شوم و انتظار باز دیدنت را هرچه طولانی، هرچه بیشتر بکشم...
 
بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
در نهانخانۀ جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشۀ ماه فروریخته در
امروز که در کوچه‌ پس کوچه‌های شهرم در حال پیاده‌روی بودم، مکان خاص و زیبایی نظرم را جلب کرد. مسحور آرامش و تنهایی‌اش شدم. گفتم که مگر می‌شود در میان این همه ساختمان و سازه‌های چند طبقه و سنگین نما، چنین مکانی هم باقی مانده باشد. شاید چشمانم سحر شده باشد و همینطور هم بود.
ادامه مطلب
اسپلیت های اجنرال، گری، تراست و ایرفل
قیمت کلیه کولر گازی و اسپلیت با برندهای ایرانی و خارجی به روز بوده و طی تماس با شماره 09174939001 اعلام میگردد و تخفیف های مورد نظر مصرف کنندگان در زمان خرید لحاظ می گردد.
کلیه مدل های پکیج های دیواری گازی در فروشگاه یزد تهویه  موجود می باشد
مدیریت: 9177375800-9174935800
آدرس: شعبه 1- شیراز چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  بهزیستی ساختمان نبش کوچه طبقه2 واحد4
شعبه2- بلوار صنایع، بعد از شهرک آرین به سمت
عشق اول و دو داستان دیگر شامل یک داستان بلند و یک داستان کوتاه از تورگنیف و داستان کوتاه دیگری از داستایفسکی است با ترجمه ی سروش حبیبی از روسی.
 
عشق اول، ایوان تورگنیف
داستان عشق نوجوان ۱۶ ساله ای به همسایه ی پرنسس و بزرگسالشان است. دختری که همه ی مردان را به خدمت خود در می آورد. 
ظاهرا داستان ارتباط زیادی با داستان زندگی خود تورگنیف دارد. چیزی که در ارتباط با این داستان برایم خیلی عجیب بود ارتباط راوی با پدرش بود. ارتباطی بسیار تلخ و به نوعی
• بسم رب الزهرا •
در شبهای سرد بی هدفی
در زمهریر تباهی
تنها تو پناهی
 در کوچه های نم گرفته باران
در میان عطرِ ترِ کاهگل های کوچه باغهای همسایه
وقتی نسیم ترنم یاس و محمدی و شب بو را می آمیزد
تو در کنار منی
تنها ترین آشنا یا رباه
 
• میم‌بن‌شین • 
امروز دلم دوباره هوایِ دِعبل را داشت
روایتش را که میدیدم
حالِ دلم را چون دِعبل آواره دیدم
کوچه به کوچه 
شهر به شهر
میچرخد دلم برای لحظه ای زیارتت
بیخود نشد که شاعر شد دلم
مجنون که شوی 
دلت باهیچ چیزِ دنیایی و مادی
خام نمیشود....
من تو را می خواهم  همچون دِعبل خزاعی....
بویِ پیراهنِ یوسف کم نیست باورکن.
مرا در دردِ فراقت بمیران;همین.
اللهم عجل لولیک الفرج
بسیاری از گردشگران اهل ایران استانبول را برای مهاجرت تعیین می نمایند تا در بین بناهای تاریخی اش گام بزنند و یا این که تعدادی روزی را در دل کوچه پس کوچه های امروزی و تاریخی شهر گردش نمایند . گزینش نخستین خیلی ها عرصه تکسیم و خیابان استقلال با آن دکان های مالامال زرق و برق اش است .
ادامه مطلب
غصه می‌سوزد مرا، باران ببار کوچه می‌خواند تو را، باران ببار 
 ابرها را دانه دانه جمع کن
بر زمین دامن گشا، باران ببار 
 خاک اینجا تشنه دلتنگی است
آسمان را کن رها، باران ببار 
 باغبان از کوچه باغان رفته است
ابر را جاری نما، باران ببار

+پشت پنجره نشسته ام و باران می بارد
ناودانی چشمانم سرازیر شده است
اسپلیت های اجنرال، گری، تراست و ایرفلپکیج و رادیاتور های ایران رادیاتور ، بوتان ، ایتالترم، دئوترم، ایساتیس، اوزدمیر، پالمو، یوکسلدستگاه های تصفیه آب رویال، پورتیک، آرتک، سافت واتر، آکرابست، آی واتر و سی سی کامدیریت: 9177375800-9174935800آدرس: شعبه 1- چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  بهزیستی ساختمان نبش کوچه طبقه2 واحد4شعبه2- بلوار صنایع، بعد از شهرک آرین به سمت گلستان، روبرو شیمی گیاه بعد از کوچه 28 دکتر حسابی نبش کوچه 28/1 
حس چندگانه ای دارممثل بازیگری شدم ک هربار به صحنه میره نقش متفاوتی رو ایفا میکنه
یکبار معشوقه ام و بار دیگه عاشق
یکبار فرزندم و بار دیگه مادر
هر روز نقاب میزنم
هر روز ک از خواب بلند میشم وعده های شب قبلم رو فراموش میکنم
وقتی از آینه به چشمای خودم نگاه میکنم میترسم
سرم درد میکنه
من فراموش شدمهیچ خریداری نیستنه دلی هست نه دلدارهواداری نیستساکن کوچه ی عشقیم ولی نیست صداآه ای خالق خوبی! چرا یاری نیست؟گفته بودم که دلم پیش کسی...نه! هیچ، هیچ!مرده ام من؟خاک سرد است؟چرا زاری نیست؟آی ای ساکن آن کوچه ی متروکه ی ما...پس کجایی که دلم را چو تو دلداری نیست؟هیچ میخوانی تو ای شاهد نومیدی منشعر زخمی شده ام را که سپهداری نیست؟خسته امزار شدمدور مشوحرف بزن...بس کن اینبار بیاتا دل و جانم بدهمتا نگویم که دگر هیچ خریداری نیست!
شعر: فاطمه اف
دانلود فیلم کوچه ژاپنی ها
دانلود فیلم ایرانی کوچه ژاپنی ها با لینک مستقیم و کیفیت عالی (اچ دی)
شما عزیزان میتوانید فیلم کوچه ژاپنی ها را از رسانه مجاز تب مووی با سرعت بالا دریافت نمایید.
کارگردان : امیرحسین ثقفی
نویسنده : امیرحسین ثقفی
تهیه کننده : علی اکبر ثقفی
ژانر : اجتماعی
مدت زمان فیلم : – دقیقه
نمونه کیفیت : کلیک کنید
بازیگران : به زودی اعلام میشود
خلاصه ای از فیلم : به زودی اعلام میشود
سایر عوامل : به زودی اعلام میشود
ادامه خواندن دانلود ف
بسم الله الرحمن الرحیم
در پس کوچه های عمرم، خواهم که نرم قدم زد، شاید دهند به دستم، این مردمان کوچه، فنجانی از محبت
نرم نرمک خرامان، گذشتم از خانه ای، پنجره های آبی گویی کلامی داشتند، اما سرم توان بلند شدن ندارد
قلبم با طعنه یی گفت، تفسیر این عمل چیست؟ چون کام خود گشودم، بسته دیدم زبان را، 
با چشم خود بگفتم، تفسیر آن به اشکی، آهی ز سینه برخواست، سوختم ز آه آن من. طاقت بخود ندیدم.
دست طلب گشودم، شاید دهند به دستم، این مردمان کوچه، 
فنجانی از صب
نمی گویم تمام مردها در هر لحظه به انتظار خنده ی شما نشسته اند تا شما بخندی و اونا سوء استفاده کنند، نخیر اما در هر حال عده ای هستند و باید شما احتیاط نمایید.
نظر بنده:
اول:
اگر در یک جا مردی نامحرم حضور داشت از شوخی بپرهیزید، چون همانطور که گفتم ممکنه خنده ی شما نوعی لذت و وسوسه ایجاد کنه. همین لذت سبب دو معضل میشه.
معضل اول اینه اطرافیانت ممکنه خیال و فکر می کنند که شما به خاطر حضور اون مرد شوخی میکنی و می خندی تا غیر مستقیم بهش نخ بدید. 
خانم های
گروه تاسیساتی یزد تهویه نمایندگی انحصاری پکیج ایران رادیاتور و بوتان در استان فارس با بهره گیری از کادر مجرب و متخصص در فروش و خدمات پس از فروش آماده همکاری با تمامی هم وطنان عزیز می باشد.
مدل های پکیج ایران رادیاتور  : eco22ff، eco24ff , m24ff , m24cf , L24ff , L24cf , k24cf , L28ff , L28cf , L36ff 
رادیاتور ایران رادیاتور : مدل پانلی ایران رادیاتور و پره ای اکو ، ترمو ، سولار ، کال
مشاور فروش: 9174939001
آدرس: شعبه 1- شیراز چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  بهزی
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی که من آتش شوم سیلی به گوشت میزنماین ذات منفور تو را از روی صحنه می برموقتی که من آتش شومهر خشک خاکستر کنمدر کوچه های عاشقیبا عشق هم بستر شوم_______________________وقتی که من آتش شومسیلی به گوشت میزنماین کشور مهروهنراز لوس تو خالی کنموقتی که من آتش شومهر خشک خاکستر کنمدر کوچه های شهر خودبا عشق هم پیمان شوممرتضی متقیان
گروه تاسیساتی یزد تهویه با پخش بهترین اتصالات و لوازم جانبی پکیج و رادیاتور آماده اعزام تکنسین های مجرب جهت نصب و تعمیر انواع سیستم گرمایشی و سرمایشی اعم از پکیج دیواری ، رادیاتور ، کولر گازی ، کولر آبی ، آبگرمکن ،  اسپلیت و دستگاه تصفیه آب می باشد.
لذا جهت مشاوره و هماهنگی جهت خدمات پس از فروش و خرید انواع محصولات می توانید با شماره 9174939001 تماس حاصل نمایید.
مشاور فروش: 9174939001
آدرس: شعبه 1- چهارراه هوابرد به سمت چهارراه سرباز، بعد از ساختمان  ب
قواعد پارک‌کردن در کوچه‌هایی که #بن‌بست نیست :
❌ فضای کوچه، به عموم مردم تعلق داردو غیر قابل تملک است و هر کسی می‌تواند از منافع آن بهره‌مند شود.تا زمانی که سد معبر نکرده باشید یا در جایی که توقف ممنوع اعلام نشده، پارک در کوچه حق وسهم شماست، مگر با یک استثنا ؛@pl_as هر کسی با مالکیت، صاحب حق‌هایی می‌شود که برای بهره‌برداری از آن ملک در اموال دیگران وجود دارد. اگرچه کوچه در مالکیت عمومی است، اما خانه‌های در کوچه در حد رفت و آمد خود نسبت به آن
در من شادی ای هست... شادی جستجوی هشتگ های لباسِ عروس... شادیِ جدی شدن... جدی بودن... در من شادیِ معشوقه بودن هست... شادی تعصب... شادی غیرت...
در من غمی هم هست... غم عظیم... ته دلم... از هر آنچه در دلم اطمینان داشتم و اطمینان بیهوده ای بود و تنها نتیجه‌اش شک به آینده و حال و هر آنچه هست بود...
شادی ای در تو هم هست... حس می‌کنم... می‌بینم... شادیِ آزادیِ رهایی از قید، بند، وابستگی، تعهد...
در من ترسی هم هست... مثل همیشه...
 
+ مستِ بی‌اندازه‌نوشَ‌م...
خیاباندر‌ خیل شکوه بارانچه پرنده هاکه پر می زدند عشق را در آسمانباران که می آیدمی شوم دلتنگدلتنگ بوی خاک دشتدیدن تولد رنگین کمانو قدم زدن با تو در خیابان
باران آمده تا بشوید دستها را!باران آمده تا بشوید غم ها را!
 
به سخره گرفتیم باد راصدای باران گیج کرده بود مراتو محو بارانمن در تماشای توکنار آن کوچه باغمنکنار توتو در کنار منباز و به بازودست در دستچه زیباست کنار حتی خیال توباز هم زندگیباز هم عاشقیحتیقدم زدن تنهایی را در ترانه باران
باران
گروه تاسیساتی یزد تهویه با فروش دستگاه های تصفیه آب رویال، پورتیک، آرتک، سافت واتر، آکرابست، آی واتر و سی سی کا ، فروش و خدمات پس از فروش انواع برند های ایرانی و خارجی انواع رادیاتورهای فرارا ، فلاما ، آدالار ، ایساتیس ، ازدمیر ، یوکسل ، پرشین و...   پکیج شوفاژ دیواری ایتالترم ، دئوترم ، ایساتیس ، ایران ردیاتور ، بوتان ، لورچ ، هات کینگ  ، وایلانت ، تاچی ، سونیه دوال ، آلپن هاف در خدمت شما هموطنان عزیز باشد.
مشاور فروش: 9174939001
شعبه 1- چهارراه هوا
من که شک کرده ام به چشمانمکه چگونه تو را نمی بینددخترت به بوسه محتاج استبوسه ای از لبت نمی چیندال س لا م عل یک یا م ظ ل وممن زبانم به لکنت افتادهگوشواره به روی گوشم نیستزجر ملعون به دخترش دادهروی ناقه نشسته بودم که دشمنت رسید و هی هل دادمن کجا شکل پیرزن هستمتازه دندان شیری ام افتادسر بازار دیدنی بودیمجشن و هلهله ها به پا کردندبین کوچه پس کوچه ها مردمخارجی مرا صدا کردندبه کسی من نگفته ام جز توماجرای سکینه را بابادلقکی میان بزم شراب ...عمه جان م
گروه تاسیساتی یزد تهویه با خدمات دهی در اسرع وقت سعی دارد جهت کسب اعتماد شما هموطنان عزیز جهت فروش و خدمات پس از فروش انواع برند های ایرانی و خارجی پکیج شوفاژ دیواری ایتالترم ، دئوترم ، ایساتیس ، ایران ردیاتور ، بوتان ، لورچ ، هات کینگ  ، وایلانت ، تاچی ، سونیه دوال ، آلپن هاف و انواع رادیاتورهای فرارا ، فلاما ، آدالار ، ایساتیس ، ازدمیر ، یوکسل ، پرشین و...  در خدمت شما هموطنان عزیز باشد.
مشاور فروش: 9174939001
آدرس: شعبه 1-شیراز، چهارراه هوابرد به
فکر کن:
دوباره تو کافه بشینیم و من عینکتو پاک کنم
که دست توی دستت تو کوچه پس کوچه های انقلاب قدم بزنیم و یه بارون ریزم بیاد و برام حرف بزنی...از خودت بگی،از فکر هات،از هر چیزی که دلت میخواد.
مثلا دوباره تو نفهمی و من کلی نگات کنم...
دلمان برای هر چیز کوچک چقدر تنگ است...
میدانی خدای نبات :)
تو از حالِ معشوقه ات آگاهی... 
میدانی که به چه سختی تلاش میکنم زندگی کنم، امیدوار بمانم، شاد باشم و برای ادامه دادن انگیزه داشته باشم،
میدانم که از حالم آگاهی... میدانم مرا میبینی :)
تو آرامش منی... در روزهایی که تب مشکلات بالا میرود :)
خدای من، خدای نبات، خدای قطرات باران، دوستت دارم، با تمام وجود :) 
مجموعه یزد تهویه قصد دارد قبل از فروش محصولات گرمایشی و سرمایشی با انجام کارشناسی رایگان ساختمان در انتخاب مناسب ترین پکیج دیواری (ایتالترم ، دئوترم ، ایساتیس ، ایران ردیاتور ، بوتان ، لورچ ، هات کینگ  ، وایلانت ، تاچی ، سونیه دوال ، آلپن هاف) به شما عزیزان مشاوره نماید
همچنین این فروشگاه با ارائه دستگاه های تصفیه آب رویال، پورتیک، آرتک، سافت واتر، آکرابست، آی واتر و سی سی کا خود را جهت تعویض فیلترهای دستگاه شما موظف می داند.
مشاور فروش: 917493
ماجرا را وقتی فهمیدم که یکی از بچه ها توی استوری نوشته بود: مگر می شود قبل اسمش ننویسیم شهید؟
نمی دانم کدام آقا یا خانمی باز بالای منبر رفته و کلمه شهید را از کوچه و خیابان هایمان می خواهد پاک کند.شهید جنسش
برای همه آدم ها فرق دارد.نمی خواهد دنبال باورها و عقاید و ظاهر آدم ها بروی،آدم ها به اسم شهید حساس هستند.
شهید که از آسمان نیامده تا برای ما فرشته نجات باشد،شهید همین بچه های کوچه و خیابان و همسایه های خودمان هستند
که دیدند حال و هوای شهر ابر
لقمه‌ی غذا را در دهانش می‌گذارد و بعد پقی می‌زند زیر خنده، می‌پرسم" سیچه ایخندی؟" لقمه را قورت می‌دهد و باز می‌خندد، ادامه می‌دهد.
_ گفتی قدیم و بچه‌های کوچه یاد محمود و ایوب  افتادم، محمود رو که می‌شناسی؟
_ همون که زنش حوزویه؟
_ اره همون، خودش هم تو سپاهه، الان نگاش نکن هر کی می‌بینش میگه حتما یه ده سال مدافع حرم بوده، بچه‌ که بود جنی بود سی(برای) خوش(خودش).
یه روز ظهر تو کوچه، روبروی مغازه‌ی آمیشت علی(آقا مشهدی علی) ایوب چادر سرش می‌کنه
بچه بودم. شاید حدود 11 سالم بود. هر روز تابستونا برنامه این بود سر ساعت 5 همه بچه های محل تو کوچه همو ببینیم. هوای رشت به شکل وحشتناکی شرجیه و آدم کافیه یه جا وایسته تا بدون هیچ حرکتی شر شر عرق بریزه. یادمه تو اون اوج هوای گرم فوتبال بازی می کردیم. به قدری حال میداد و لذت بخش بود که حتی نمیتونید تصورش رو کنید.
هرکی مارو میدید میگفت این دیوانه ها دیگه کین تو این ساعت دارن دنبال یه توپ پلاستیکی میدوند. هیچ کس مارو درک نمیکرد. بازی ما تا پاسی از شب ادام
آدم های تازه کاری نیستیم...سال هاست که توی کوچه پس کوچه های بیان نفس  میکشیم... قطب نمای وبلاگ نویسیم این بار اینجا رو جهت یابی کرد.نمیدونم چه مدت دووم خواهد آورد..ولی ما تمام تلاشمونو میکنیم که برای هدف های قشنگمون پا پس نکشیم(: پس هوامونو داشته باشید...
 
آدم های تازه کاری نیستیم...سال هاست که توی کوچه پس کوچه های بیان نفس  میکشیم... قطب نمای وبلاگ نویسیم این بار اینجا رو جهت یابی کرد.نمیدونم چه مدت دووم خواهد آورد..ولی ما تمام تلاشمونو میکنیم که برای هدف های قشنگمون پا پس نکشیم(: پس هوامونو داشته باشید...
حتمن در مورد کاموسوترا چیزهایی شنیدید. کاموسوترا میان عاشق و معشوقه است ولی امروز مفهوم عشق گسترش یافته و ما اکنون عاشق، عاشقه، معشوق و معشوقه هم داریم. 
پس پانتوسوترا اقتباسی از کاموسوترا 
تقدیم به شما عاشقان و معشوقه ها
زیر هر پرچم عشقی که هستید ...
 
"پانتوسوترا"
قسمت اول - حالت ها
حالت اول: شامپو
 
عاشق یا عاشقه
می نشیند
معشوق یا معشوقه
سر
عاشق یا عاشقه
با دستان چرب شده به یک کرم خوشبو
 ماساژ می دهد
همچون هنگام شامپوزدن سر
این حالت می توان
اجنرال، یکی دیگر از کمپانی های با سابقه و خوشنام در زمینه ی تولید انواع سیستم های هوای مطبوع می باشد. این برند ژاپنی با تولید محصولاتی با کیفیت بالا و البته مصرف انرژی کم، توانسته نام خود را در لیست بهترین برندهای کولر گازی ثبت کند. کولر گازی اجنرال آزمایشات تحت شرایط سخت را با موفقیت پشت سر گذاشته است و بی شک می تواند گزینه ای مناسب برای تامین هوای خنک در فضاهای مختلف باشد.در فروشگاه یزد تهویه آماده خدمت رسانی به تمامی شما عزیزان هستیممشاور
می خوام یه اعتراف کنم!من چند سال پیش دیوانه وار عاشق شدم، وقتی که فقط ده سال داشتم؛عاشق یه دختر لاغر و قد بلند شدم که عینک ته استکانی می زد و پانزده سال از خودم بزرگتر بود! اون هر روز به خونه پیرزن همسایه می اومد تا پیانو یاد بگیره...از قضا زنگ خونه پیر زن خراب بود و معشوقه دوران کودکی من زنگ خونه ما رو می زد، منم هر روز با یه دست لباس اتو کشیده می رفتم پایین و در رو واسش باز می کردم، اونم می گفت ممنون عزیزم، لعنتی چقدر تو دل برو می گفت عزیزم!
ادامه
همراه همدل من!در زندگی ،لحظه های سختی وجود دارد؛ لحظه های بسیار سخت و طاقت سوزی ، که عبور از درون این لحظه ها، بدون ضربه زدن به حرمت و قداست زندگی مشترک، به نظر، امری نا ممکن می رسد.ما کوشیده ایم - خدا را شکر - که از قلب این لحظه ها، بارها و بار ها بگذریم، و چیزی را که به معنای حیات ماست و رویای ما، به مخاطره نیندازیم.ما به دلیل بافت پیچیده ی زندگی مان، هزار بار مجبور شدیم کوچه ای تنگ و طولانی و زر ورقی را بپیماییم، بی آن که تنمان دیوار این کوچه را
به طور کلی تمامی کولرهای گازی و اسپلیت ها بر اساس سیکل تبرید تراکمی کار می کنند. در کولرهای گازی یا اسپلیت یونیت‌ها ابتدا مایع مبرد در کندانسور (بخش بیرونی کولر گازی یا پنل بیرونی اسپلیت ها) خنک می شود و از طریق لوله مسی به شیر انبساطی (expantion valve) منتقل شده و از آنجا به صورت گاز مبرد و آماده جذب گرمای محیط وارد کویل پنل داخلی می گردد. هوای داخل نیز پس از عبور از میان کویل های پنل داخلی (اواپراتور) تبدیل به هوای خنک و دلپذیر شده و موجب آسایش و رفاه
گلبرگ سرخ لاله ها در کوچه های شهر ما
بوی شهادت می دهد
بوی شهادت می دهد
 
                                        
 
حال و هوایش حال و هوای روزهای جنگ است وقتی شهدا را در گوشه به گوشه ی این مملکت بر سر دستان تشییع می کردند ...
خواننده : حسام الدین سراج
 
یادته اون تک درخت افرا توی اون کوچه سربالایی که سه شنبه ها می رفتیم؟
پاییز که می شد بعضی از برگاش سبز بود، بعضیاش زرد، بعضیاش قرمز، بعضی برگا هم فقط رگه های نارنجی داشتند.
تو اسم کوچه رو گذاشته بودی فردوس، می گفتی کاش میشد این کوچه رو خرید، بعد روی این درخت یه خونه درست می کنیم، می گفتی این درخت مثل من مجنونه، ببین وقتی دارم نگات می کنم، لبام میخنده و چشام گریه میکنه.
یادته من جرات نداشتم نگات کنم؟ همیشه ناراحت میشدی، بعدش می رفتیم مسجد پایین
هر روز که از اداره برمیگردم ، تنها ذوقم یرای اینه که برسم به یکس از کوچه های محل و ازش عبور کنم ، کوچه ای که هر روز چند تا یچه 7-8 ساله فوتبال بازی میکنن
نمیدونید چه لذتی دازه وقتی میبینید باهم کل کل میکندد.. دروازه بان کوچولویی که به خودش میگه بیرانوند و همیشه با کلی انگیزه از دروازه تیمش که همون در حیاط خونشون هست محافظت میکنه 
یا شاید جهانبخش کوچولویی که هر بار پنالتی میزنه دروازه بان کوچک توپش رو میگیره ، جهانبخش کوچک هم داد میزنه که قبول نی
هر روز که از اداره برمیگردم ، تنها ذوقم یرای اینه که برسم به یکس از کوچه های محل و ازش عبور کنم ، کوچه ای که هر روز چند تا یچه 7-8 ساله فوتبال بازی میکنن
نمیدونید چه لذتی دازه وقتی میبینید باهم کل کل میکندد.. دروازه بان کوچولویی که به خودش میگه بیرانوند و همیشه با کلی انگیزه از دروازه تیمش که همون در حیاط خونشون هست محافظت میکنه 
یا شاید جهانبخش کوچولویی که هر بار پنالتی میزنه دروازه بان کوچک توپش رو میگیره ، جهانبخش کوچک هم داد میزنه که قبول نی
فروشگاه یزد تهویه با عرضه پکیج رادیاتور اسپلیت کولر گازی و دستگاه تصفیه آب در خدمت تمامی هموطنان عزیز می باشد0
رادیاتور ایران رادیاتور : مدل پانلی ایران رادیاتور و پره ای اکو ، ترمو ، سولار ، کال
رادیاتور بوتان : مدل های پره ای ایل پریمو 350 ، ایل پریمو500، ایل پریمو600، النا350، النا500، النا600، ویتوریا350، ویتوریا500، ویتوریا600
قیمت کلیه پکیج ها با برندهای ایرانی و خارجی موجود در فروشگاه یزد تهویه به روز بوده و طی تماس با شماره 09174939001 اعلام میگردد و
در خوابی آرام هم سان مردن. برای نبودن، در کنار خواستن نفس می کشیدم برای خواندن. بر روی چمن های که دیگر رنگِ زندگی نداشتن برای زندگی کردن، دراز کشیده بودم. در تنهایی حبس بودم اما به دنبال راه فراری نبودم. به کجا فرار کنم؟! همه، در همه جا، در تنهایی هستند. خورشید تنها هست، ماه تنها هست و زمین از همه مصیبت آورتر بیگانگانی بر روی خود دارد که سکوتِ تنهایی اش را می شکنند. شما می دانید رهایی کجاست؟! یا مثل من تن به ذلت تنهایی داده اید؟! چرا از لذت رهایی
خواب دیدم تو ایستگاه متروئم. یه ایستگاه متروی معمولی نبود. شبیه چیزهایی بود که از ایستگاه‌های قطار هند و پاکستان می‌بینیم. شلوغ، آدم‌های چمدون به دست. شکل و نژاد و لباس‌های مختلف. مسجد داشت. نمازخونه داشت. و خیلی طول کشید تا به این ایستگاه برسم. سوار ماشین بودیم. فائزه پشت فرمون بود. مامان صندلی عقب و من جلو. من داشتم موز می‌خوردم و پیاز. :| رسیدیم به میدون، راه رو به خاطر یه گودالی، انگار که برای فاضلاب، عوض کردن. از مسیر دیگری ادامه دادیم. رس
دوست داشتم تو را در اتوبوسی ببینم،حواست نباشد و خوابت ببرد،من هم زل بزنم و زیر لب بگویم:چه غوغایی به پا کرده چشمانت...اگر ناگهان بیدار میشدی و مرا می دیدی،هرچقدر هم صدایم می کردی باز هم نمی شنیدم،سخت است جدایی از فکر رویاها،مگر اینکه اتوبوس سرنوشت ناگهان از حرکت بایستد،تو پیاده شوی و سرنوست من بپیچد داخل کوچه ی علی چپ،راستی گندمی،چند نفر تابحال با این قدر فاصله ناگهانی هم را در اتوبوس دیده اند؟یا چند نفر زنده از کوچه ی علی چپ بازگشته اند؟
ن
در فلق بود که پرسید سوارآسمان مکثی کردرهگذر شاخه نوری که به لب داشتبه تاریکی شن ها بخشید و به انگشتنشان داد سپیداری و گفتنرسیده به درختکوچه باغی است که از خواب خداسبز تر استو در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی استمیروی تا ته آن کوچهکه از پشت بلوغ سر به در می آردپس به سمت گل تنهایی می پیچیدو قدم مانده به گلپای فواره جاوید اساطیر زمین می مانیو تو را ترسی شفاف فرا می گیرددر صمیمیت سیال فضا، خش‌خشی می‌شنوی:کودکی می بینیرفته از کاج بلندی بالاجو
 
مردم شهرمردم شهر به گوشید...؟امشب همه ی میکده را سیر بنوشید.با مردم این کوچه و آن کوچه بجوشید.دیوانه و عاقل همگی جامه بپوشید.در شادی این کودک و آن پیر زمینگیر و فلان بسته به زنجیر وزن و مرد بکوشید.امشب غم دیروز و پریروز و فلان سال و فلان حال و فلان مال که بر باد فنا رفت...نخور جان برادر به خدا حسرت دیروز عذاب است.مردم شهر به هوشید...؟هر چه دارید و ندارید بپوشید وبرقصید و بخندید که امشب سر هر کوچه خدا هست.روی دیوار دل خود بنویسید خدا هست.نه یک بار و
 نزار قبانی
دوباره باران گرفتباران معشوقه‌ی من استبه پیش بازش در مهتابی می‌ایستممی‌گذارم صورتم را ولباسهایم را بشویداسفنج وارباران یعنی برگشتن هوای مه آلود شیروانی های شاد!باران یعنی قرارهای خیسباران یعنی تو برمی‌گردیشعر بر می‌گرددپاییز به معنی رسیدن دست های تابستانی توستپاییز یعنی مو و لبان تودست‌کش ها و بارانی توو عطر هندی‌ات که صد پاره‌ام می‌کندباران‌، ترانه‌ای بکر و وحشی سترپ رپه‌ی طبل‌های آفریقایی ستزلزله وار می‌لرزاند
ردیف
نام دندانپزشک
آدرس دندانپزشکان زنجان 
شماره تماس

1-
دکتر نگار جوادیمتخصص اندودنتیکس (درمان ریشه)
زنجان، پایینتر از فلکه دادگستری، طبقه سوم، نوشت افزار گنجینه، واحد 7
024-33473871024-33473407

2-
دکتر حافظ آریامنشمتخصص ایمپلنت و پروتز های دندانی
زنجان، پایینتر از فلکه دادگستری، طبقه سوم، نوشت افزار گنجینه، واحد 7
024-33473871024-33473407

3
دکتر مسعود یاقچی
زنجان، کوچمشکی، جنب تالار ابریشم ، پلاک 586
024-34271616

4
دکتر فریبا کریمی
زنجان، خیابان سعدی وسط، ساختمان
چند روز پیش یک کتابی به اسم دعبل و زلفا را میخواندم.دعبل خزاعی که شاعر اهل بیت بود و در عصر امام موسی بن جعفر علیه السلام 
و امام رضا علیه السلام زندگی میکرد.یک روز با فردی به نام فضل از کوچه ای میگذشتند که فضل رو به دعبل کرد و گفت:
خانه بشر بن حارث است.از اشراف زادگان که اندیشه ای جز خوشگذرانی و قمار نداشت.یک روز که با موسی بن جعفر رهگذر کوچه بودیم.امام از کنیز حارث پرسید صاحب این خانه عبد است یا آزاد؟ کنیز گفت: معلوم است که آزاد.
امام گفت اگر عبد
‏رفتم ‎#شهرداری ‎#دورود برای مشکل فاضلاب محله‌مون. هرچه توضیح میدادم متوجه آدرس و مشکل کوچه نمی‌شدند. با مسئول مربوطه رفتم، پیش شهردار ‎#نیک‌آبادی. با نقشه گوگل‌ارث گوشی موبایل خودش خیلی زود متوجه مشکل شد. وقتی برگشتم خونه، شهردار را دیدم سر کوچه با کارگرا صحبت میکرد.از ایشان متشکرم
پیام توییتر روزنامه دورود لرستان
تصویر آن قدر در کوچه پس کوچه‌های تهران تکراری شده که اگر فقط محلِ گذرِ یک باره کسی فلسطین جنوبی نبش خواجه نصیر باشد، نه صدای پتک توجه‌اش را جلب می‌کند و نه اهمیتی برایش دارد، مگراین‌که هر روز و سال‌ها چشمش به خانه افتاده باشد که بگوید حیف، این را هم خراب کردند!
ادامه مطلب
از خرید برگشته ام
در کوچه با نایلون های زیادی که حاصل ساعت ها گشتن در پاساژها هستند دارم به خانه بر میگردم
درست زمانیکه احساس رضایت از زندگی دارم در کوچه و از پشت سر بهم شلیک می کنن تق
مغز استخوانم می سوزد و حرکت چیز گرمی را در بدنم حس می کنم
خون و خون و خون جاری می شود
کلید خانه در دستم بود
قبل از اینکه به خانه برسم
کارم را ساخته بودند
می خواستم تلاش کنم خود را به خانه برسانم
ىلی زمانیکه به خاطر اوردم در خانه کسی منتظرم نیست
در سکوت خود مردم
سال
طبق گزارشات انجمن مهندسین امریکایی در راستای علت خنک نکردن کولر گازی یک کولر گازی در سال اول 7 درصد ، سال دوم 5 درصد و در سال های بعد 2 درصد از کارایی خود را کم کم از دست می دهند و برق بیشتری هم مصرف می کنند. با یک برآرود کوتاه و اولیه می توان نتیجه گرفت کولر های گازی با عمر حدود 20 ساله بالغ بر 40 درصد و نزدیک با نیمی از قدرت خود را از دست می دهند و این درصورتی است که به خوبی کار نگهداری و تعمیرات کولر گازی انجام شده باشد.توصیه گروه تاسیساتی یزدتهویه
بی تو مهتاب شبی، باز از آن کوچه گذشتم 
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
 
در نهانخانه جانم، گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
 
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت خود خواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
 
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
 
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ماه فروریخته در آب 
ش

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها