نتایج جستجو برای عبارت :

بیوگرافی مهسا هاشمی (+عکس)

مهسا هاشمی از بازیگران جوان سینما و تلویزیون ایران است که از تبلیغات تلویزیونی به بازیگری در سینما و تلویزیون رسید. از کارنامه هنری مهسا هاشمی می‌توان به بازی در فیلم‌های سینمایی "بیست و یک روز بعد" سریال "عروس تاریکی" و "بازی نقاب ها" اشاره داشت. در ادامه بیوگرافی کامل و عکس‌های مهسا هاشمی را دنبال کنید.




بیوگرافی مهسا هاشمی

ادامه مطلب
توی گوگل پلاس با یه نفر آشنا شدم به اسم فَربُد هیچی توی این کانال عضو در موردپشتیبان خانم مهسا آ باهاش حرف زدم پشنهاد جالب کرد و گفت یه متن رو براش بفرستم و گفت دیگه پیامی بهش ندهم تا پیام نده ولی پشتیبان خانم مهسا آ پیام داد! بهرحال فعلا گفته که پیامی بهش ندم ولی سخته هی دارم پروفایل شو چک میکنم! لعنت به من که توی اینستاگرام آنفالو کردمپشتیبان خانم مهسا آ لعنت به من دستم قطع میشود اون لحظه
مهسا آبیز
یکی از فیلم های سینمایی که در اواخر سال 97  در شبکه های مجازی جنجال آفرین بود فیلم سینمایی ژن خوک  به کارگردانی  سعید سعیلی و احمد کاوری است ، هادی حجازی ، سبنا مهراد و  مهسا آبیز از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند که از نظر مخاطبان فیلم موفقی است.
مهسا آبیز به عنوام یکی از بازیگرانی که به تازگی وارد عرصهبازیگری شده است با نقش آفرینی در این سریال توانست مهارت خود را به همگان نشان دهد ، بازی مهسا آبیز در کنار بازیگران بزرگ در فی
پشتیبان خانم مهسا آ برگشت توی اتاق بهش میگم این نفر جدید میتونه مثل شما لحظات مفرحی برای ما فراهم کنه ؟ مبگه نه این توی باقلی هاست ... بعد که رفت بیرون به پشتیبان خانم مریم ز گفت این پسر کی که این پشتیبان خانم مهسا آ  بهش این جوری میگه !!! کلی خندیدم
پشتیبان خانم مهسا آ داشتم با گوشی ش ور میرفتم بهش گفتم لایک کنید گفت چیو لایک کنم ؟ گفتم منو توی اینستاگرام ؟ خندید ؟ گفت که شما نیستید ؟ گفتم چرا ؟ گفتم حتما توی اینستاگرام آنفالو کردید ؟ خندید گفت نه ؟ من دوباره پیام فالو زده ام ببینم فالو میکنه یا نه ؟
آقای نون به مهسا گفته‌بود که چون موقعیت میزش یه جوریه که دو تا دختر سمت راستش می‌شینن، دو تا هم سمت چپش، احساس می‌کنه درخته!
مهسا هم به محض این که آقای نون از آزمایشگاه رفت بیرون اینو به ماها گفت و ما هم دو سه مدل جابه‌جایی پیشنهاد دادیم و در نهایت هم وقتی آقای نون برگشت یکیشون رو انتخاب کرد و الان به جای آقای نون، مینا شده همسایه‌ی من.
کلا قضیه‌ی اصلی طی نیم ساعت حل شد، اما من از دیشب دارم فکر می‌کنم این دیگه چه تشبیه مسخره‌ای بود؟! درخت آخ
از وقتی با صبا ظهیرالدوله رفتم و بر مزار فروغ حاضر شدم علاقه ی خاصی به دانستن زندگی این شاعر پیدا کردم. از فروغ هیچ نمیدانم‌. مهسا این کتاب را در مورد زندگی فروغ در پیجش معرفی کرده بود. از دوستانم مهسا و صبا این کتاب را خوانده اند و من به تازگی شروع به خواندنش کرده ام و هر فصل که تمام میشود مدام از خودم می پرسم یعنی واقعیت دارد؟ آن خانه ی ته شهر و آن اتفاق ! آن رفتار سرهنگ با فروغ و آن عروسی هول هولکی. هنوز در اهواز هستیم و فروغ به پرویز پیشنهاد دا
امروز ۲۵ شهریور ۹۸
ساعت یک بامداد
جیییییییییییییییییییغ 
مامان:یا خدا مهسا حالت خوبه
بابا: مهسا مهساااااااا 
یک دفعه در اتاقم با شدت باز شد و با چهره ترسیده و رنگ پریده پدر و مادرم مواجه شدم در حالی که قهقه میزنم بغلشون میکنم 
وای مامان بالاخره شد بابا یادته میگفتی نمیشه بیخیالش شو میگفتی این سماجتت بی فایده هست دیدین از پسش بر اومدم، دیدین تونستم
بالاخره به ارزوم رسیدم همونی که میخواستم شد ، خدا جواب این چند سال تلاشمو داد
نیلوفر جونم ،ال
من امروز رنجور و گریان نشستم پیش مامان و بابا و تا تونستم گریه کردم...
مهسا زنگ زده بود و بهم این حقیقت رو گفت که هنوز خودم و توانایی هام رو اونقدر که باید باور ندارم...
باور و ایمان عمیق قلبی ندارم که میتونم خیلی بهتر از این حرف ها باشم...خیلی خیلی بهتر...اینکه هنوز اول شهر نیستم 
آه ، اما من این میل شدید رو احساس میکنم مهسا...این خواستن عمیق رو...ولی حق باتوست!
من فقط میخوام سال بعد رشته ی موردعلاقم رو تو دانشگاهی که دوست دارم بخونم و.. همین.
+بابا به
عزیزم مائده سلام ؛ این هم آزمون 17آبان و این دوهفته هم گذشت...
امروز سایت کانون بازیش گرفته بود و پاسخ تشریحی را دقایقی پیش توانستم دانلود کنم ، میخواستم بروم و مهسا را ببینم اما به بهانه تحلیل نرفتم و تحلیل هم که نشد انجام دهم ، بهرحال...چهارشنبه میروم و شاید به خاطر اینکه اینقدر خوب است در آغوش بکشمش.
صبح مریم مریض بود و نیامد و راستش را بخواهید یکمی خوشحال شدم..دلم تنهایی میخواست! پدرش آمد دنبالم و باهم تا حوزه شکیلا گوش دادیم:))
آخر آزمون مهسا
نتونستم، هرکاری کردم نشد، دلم آروم نگرفت،
صبح پاشد واسه خودش رفت شرکت، فقط رو‌ در یخچال یادداشت گذاشته بود که: برگشتم ناهار میریم بیرون...
ته بخشش واسه آروم کردنم روز‌سالگرد مهسا همین بود :(((
ولی بس نبود...
به فرزانه زنگ زدم گفتم بریم سالگرد، باور نمی کرد بابا اجازه داده، گفته بود به خاطر من اونم نمیره، گفتم بیا بریم اجازه داد ، دروغ گفتم.
مهسا می دونم چقد زجر کشیدی مامان باباتو بالاسر قبرت دیدی، کنار هم! منم اندازه تو عذاب کشیدم، ازشون متنفر
فک کن که research که همیشه جای امن و خوشحالت بوده هم خراب شه ):
به خاطر آدما... خسته ست مهسا، خسته ):
دست از سرم چرا بر نمی دارن؟ چرا؟ جای خوشحالم کجاست دیگه؟ :)
من چرا از حقم دفاع نمی کنم؟ چرا به بقیه آدما اینقدر وزن می دم؟ اینقدر اثرگذاری در نظر می گیرم؟ :)
به نام او...
از صبح کیلینیک و مراجعان مختلف.
استراحت کوتاه و جزوه های محمدرضا
چرخ زدن با هانیه و غذا خوردن افراطی!
پیاده روی با مهسا و چهره های اذیت کننده دوراستخر!تمام تنم میلرزه وقتی میبینمشون!
فردا نهار خونه عمه و حس عجیب بودن اونجا.
کمی احساس های ناخوشایند تو خودم.
همین ها...
 
 
#نقد  #فیلم_دارکوب
⭕️ من اگر کارگردان بودم و قرار بود فیلمی بسازم1⃣ حتما به سراغ سوژه‌ای می رفتم که دغدغه‌ی اکثریت جامعه‌ام باشد و حتما برایش راه‌حلی ارائه می‌دادم!2⃣ یا به سراغ سوژه‌هایی می رفتم که رنگ و بوی عزت و سربلندی داشته باشد.
⭕️ حال اینکه چرا اکثریت فیلم‌های آقای "بهروز شعیبی" نه تنها بویی از عزت و سربلندی ندارند بلکه پر از سرخوردگی‌ها هستند و سوژه‌هایی غمناک دارند، جای سوال است❗️
⭕️ نقد و خلاصه فیلم:1⃣مهسا...دارکوب روایت
بزار از نمایشگاه بگم نیم ساعت زود رسیدم طبق معمول کترارو نگاه میکردم فائزه رو شناختم بهشم سلام کردم وقتی رسیدم بهش وای خدا باورت میشه چجوری خودمو معرفی کردم؟ «سلام من مائده ام یکی از شاگردای استاد » :)))) هیچی دیگه دوباره رفتم یه دور زدم برگشتم بهم گفت بشین گفتم نمیتونم بشینم سوختم واقعا نمیتونستم. ولی بعد مهسا اومد تونستم :/ خب واقعا خسته شده بودم رو پام کفشمم که کامل نپوشیدم نمیتونستم بپوشم. خلاصه تا مهسا بیاد من ، فکر کن من وایسادم به حرف زد
ی تولد یوهویی واسه دوستم تو خوابگاه 
به وقت دیروز :)))
درسته ک ساده بود اما از هیچی لاقل بهتر بود.
حس کردم عمیقا خوشحال شد•_•
#حس خوب
# یه مقدار از کیک تولدم دادم به جهادة خانم  و هیاتة خانم
اونام خوشحال شدن :)
حس خوبی بود بعد این همه غصه.. 
# تولد مهسا( هم)
امروز روز موعود بود، روز عروسی همکارمون!
فقط توی اینجور مواقع آرزو میکنم که کاش یه همسری داشته باشم... نه برا اینکه مثلا من خودمو بذارم جای عروس و بگم کاش منم عروس میشدم و اینجوری برام عروسی میگرفتن و از این صوبتا... اصلا و ابدا... فقط بخاطر این آرزو میکنم که همسری باشه منو ببره تالار و برگردونه... چون یکم غیرتی ام (نسبت به خودم) نمیخوام کسی منو با اون سر و وضع ببینه بجز آقامون... فقط همین :)
دیگه چون ما سینگل بودیم، داداش همکارم مهسا زحمت کشید و ما رو
یک عدد دانشجوی سابق بهم پیام داده
پیامشو عیناً کپی میکنم
حتی بدون حذف اسامی:
با سلام وقت بخیر عیدتان. مبارک. سوالی داشتم. شما عمه داماد خانم نجاتی هستید؟ خواهر خانم نجاتی (مهسا)زن عموی بنده هستن و دامادشان با عروس ما(زنداداش ) گویا هم کلاسی بودن. (همسر سمیه خانم)
الان من کی ام؟؟
دیشب که زدم زیر گریه کلی حرف زد برام، از مهسا از کارام از...‌
آخرشم ازم خواهش کرد کیف پیش خودش بمونه، نذاشت ببرمش اتاقم، منم قبول کردم به شرطی قول بده وقتی امروز حالم سرجاش اومد درباره اش حرف بزنیم بازم.
امروز دیگه خوب بودم خوبه خوب.،گفت بریم خرید؟ 
گفتم خرید چی؟
گفت خرید مهر، بریم؟
گفتم بابا من خریدامو دیروز کردم خرید ندارم
گفت من دارم، نمیای؟
باهاش رفتم...تو مغازه گفت کمک می کنی ؟ گفتم من که نمی دونم شما چی میخواید! گفت هر چی دیروز واسه خودت گ
از پشت تلفن صداش رو می شنوم و دلتنگ میشم براش .
" شبا تنها میخوابم البته برق توی هال روشنه  آخر شب مامان خاموشش میکنه . نصفه شب اگه تشنه ام بشه خودم پا میشم آب میخورم . مامان توی اتاق خودش میخوابه . نمیره که . هستش . نصفه شب میخواد کجا بره آخه ؟ بابا هم بهم جایزه داده . برام لاک صورتی خریده . "
مهسا - اسفند 1398 
یه آقا پسر بین اینترنای جدید این ماه اومده که سر مورنینگ ریپورت مطلقا سرشو بلند نمی کنه. کلا از اول تا آخر سرش تو زمینه تا پرزنتش تموم بشه که مبادا چشمش بیفته تو چشم نامحرم! البته امروز یکی از اتندا عقده دلشو سر بچه م وا کرد و کم و بیش اذیت کرد پسرمو. خب منم خیلی ریز و نرم اومدم وسط سوال پیچ شدنش ، یه عملیات نجات واسه ش رفتم و از زیر مشت و لگد اتند کشیدمش بیرون امروز روز اولش بود و گذشت. ولی فکر کنم ماجراها خواهیم داشت بین این اینترن محجوب و اتند م
یوهوووووو بالاخره بلیط کنسرت کلهر جانمان را خریدیم. خیلی خووووووشحالم که این بار شد.  با ساجده و مهسا مطمئنم خیلی خوش میگذره. بی صبرانه منتظر اون شبم از ذوق در پوست خود نمیگنجم. بعد از مدتها استرس گرفته بودم پای لپ تاب نشسته. یاد انتخاب واحدا افتادم که مصیبتی بود بعضی وقتا. الان کاملا همه کرختی و بی حسیم رفت. خیلی خوشحالم. 
پشتیبان خانم مهسا آ همکار قبلی ش توی آژانس قبلی با هم بودند رو الان آورد برای پشتیبانی !!!! یه حسی بهم میگه دوست پسر ش ... نمیدونم چرا چنین حسی پیدا کرده ام ... آخه رفت پیش ش نشست در گوش هم حرف زن به خنده ... شاید من اشتباه میکنم ... لعنت به ذهن منحرف و کثیف من  ... شاید هم فقط یه همکار قبلی در هر صورت به من ربطی نداره ... گوه خوری ش به من نیموده 
من دلیل اینکه میخواستم همیشه تنها باشم به این خاطر بوده که 
۱ - قصد ازدواج ندارم ( به دلیل جسمی و آسیب های که از لحاظ روحی دیدم به خاطر این شرایط جسمیم نمیخوام به کسی دیگه ای ضربه بزنم) 
۲ - از وابستگی می ترسم وابسته بشم به کسی!
اما نمیدونم چرا گیر داده ام به پشتیبان خانم مهسا آ و هی بهش پیام میدادم گمونم باید ازش فاصله بگیرم بهتره.
نمودارتشکیلاتی کمیته های شورای دانش آموزی سال تحصیلی 98-97
معاون پرورشی:سکینه حامدی
شورای دانش آموزی دبستان هاتف
مدیر:معصومه رئیسی
 
معاون آموزشی :نسرین شاهرخ

کمیته مناسبت ها
کمیته حجاب
کمیته کتابخانه
کمیته فرهنگی هنری
کمیته قرآن

مسئول :ستاره علیرضایی
مسئول :گروه مریم ساعدی
مسئول :گروه فاطمه اسکندری
مسئول گروه :ساغر احمدی
مسئول گروه :ملیکا علی بابایی

فاطیما صیادی
2-مهدیه شاهوردی
3-ایدا مظلوم
4-مهسا اسماعیل زاده
5-یگانه قهرمان
6-محیا فرهادی
7
این جمله معروفه هست که میگه:
Good things take time
به نظرم این چرته! واقعا چرته! 
چرا؟
چون عمق مطلب را بیان نکرده. 
چیزهای خوب، جونت را بالا میارن تا اتفاق بیوفتن.
و حالا حدس بزن چی؟
اون چیزها حتی ممکنه خوب هم نباشن بلکه چیزهای معمولی و ساده‌ای باشند ولی
بازم جونت را بالا میارن تا اتفاق بیوفتن.
-چنین گفت مهسا-
الان قبل این که از شرکت بزنم بیرون مدیر برنامه ریزی پروژه علی میم توی اتاق ما اومده بود داشت کاری رو انجام می‌داد دید من اینجا چی میکشم از دست این چند خانم! بهم گفت آقای رضا بهتر بیایی توی اتاق فنی!!!! بلافاصله بعد پشتیبان خانم فرانک ر مثل اسهال ی ها تند پرید وسط گفت آره برید اینجا نمیشه حرف زد و بخندیم!!!! اوووف ببینم فردا توی شرکت چه خبرهاست! ولی من پشتیبان خانم مهسا آ رو ببینم برم اتاق فنی نمی‌بینم ش! بی فایده است
اینقدر گیر کردم روی مستقیم حرف زدن که جز مستقیم نمی تونم صحبت کنم انگار.
 
دارم یه چیز جدید می بینم. "گیر کردن توی ذهن".
قبلا می نوشتم اونچه تو ذهنم بود... الآن خیلی وقته نمی نویسم "واقعا(به معنی با تمام وجود)".
نوشته هام نه "سفر کردنِ به ذهن"، پرتاب گیرکردگی های ذهنی شدن.
این روزا، یه سطح ضعیفتری از "ارتباطِ خودم با خودم توی نوشته هام"و توی "حرف زدنم با بعضی آدما" پیدا می کنم.
و این خوشاینده! چون راه ارتباطی هست به سمت مهسای گیرکرده پشت گرد و غبار.
 
از
اینقدر گیر کردم روی مستقیم حرف زدن که جز مستقیم نمی تونم صحبت کنم انگار.
 
دارم یه چیز جدید می بینم. "گیر کردن توی ذهن".
قبلا می نوشتم اونچه رو که تو ذهنم بود... الآن خیلی وقته نمی نویسم "واقعا(به معنی با تمام وجود)".
نوشته هام نه "سفر کردنِ به ذهن"، پرتاب گیرکردگی های ذهنی شدن.
این روزا، یه سطح ضعیفتری از "ارتباطِ خودم با خودم توی نوشته هام"و توی "حرف زدنم با بعضی آدما" پیدا می کنم.
و این خوشاینده! چون راه ارتباطی هست به سمت مهسای گیرکرده پشت گرد و غبا
سلام.
من مهسا پوست فروش دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه دین دانشگاه تهران و در حال کار کردن روی پایان نامه ام هستم.این وبلاگ را برای سمت و سو دادن به نوشته هایم منتشر کردم و امیدوارم کم کم بتوانم به عنوان یک مربی فلسفه برای کودکان تجربیاتم را نیز بنویسم ولی فعلا در حد یک فعال فبکی محسوب می شوم.در هر حال این وبلاگ را به عنوان انگیزه ای برای نوشتن پایان نامه ام که در این حوزه است ساخته ام.بعدها بیشتر از خود و حال و هوایم خواهم گفت :)
دانلود فیلم ایرانی نوراستنی
فیلم جدید نوراستنی به کارگردانی و تهیه کنندگی امید توتونچی در ژانر خانوادگی ، اجتماعی ساخته شده است در این فیلم بازیگرانی مانند پولاد مختاری، مهسا محمد کاظم، آسا رضاخانی، زهرا بهروزمنش، سالار کریمخانی، محسن خوئینی ها و آرش ماهان کیا نقش آفرینی کرده اند شما می توانید این فیلم زیبا و دیدنی را از سایت پیشگام مووی دانلود و دریافت نمایید
کارگردان : امید توتونچی
موضوع : اجتماعی
محصول : ایران
سال انتشار : 1398
بازیگران
فقط توانست صدای شلیک را بشنود . گلوله از دهانه تفنگ رها شد و رقصان به سمتش می آمد! 
خواست سر بگرداند. احتمالا دیر شده بود. 
روبرویش هنوز چیزهایی بود که می دید. جدول پر از خانه ی خالی هفته های باقی مانده عمرش! 
هر هفته که از عمرش گذشته بود، یک خانه را سیاه کرده بود. 
چه کسی فکر می کرد دو سوم خانه ها حالا باید احتمالا خالی بماند؟ 
گلوله نزدیک تر می شد. 
باید چه می کرد؟ 
سریع شروع می کرد به دویدن؟ چقدر می ت
دختر بی حجاب در گلزار شهدا
 

گذرش هر روز از طرف گلزار شهدا بود. این مسیری بود که برای رفتن به دانشگاه طی می کرد و باعث شده بود نگاهی خاصی به شهدا داشته باشه. علاقه ای که کم کم به اون افزوده میشد…تو نگاه اول، هر کس مهسا و امثال او رو می دید، فکر می کرد با یه دختر بی نماز و بی دین و هرزه روبرو هست، در حالی که ظاهر مهسا درست چیزی بود که همراه با روحیه اش نبود…اون روز مثل همیشه میان قهرمانانی که حالا زیر خاک آرمیده بودند، آهسته آهسته راه می رفت، براش
خیلی وقت بود که کامل پای فیلمی ننشستم ، نه سینما فرصت شده و نه تلویزیون و نه دی وی دی های فروشگاهی . نه اینکه فکر کنید اینو از روی پز روشنفکری یا با کلاسی میگم که مثلا وقت من ارزشمندتر از این چیزاست . نخیر!! اینقدر وقتم به بطالت میگذره که برای یه سری کارای اساسی هم وقت کم میارم.
دیشب فیلم دارکوب رو گرفتم ودیدم. بنظرم فیلم متوسطی اومد، نه اونقدر جالب و بی نقص بود که بخوام به همه توصیه ش کنم و نه اونقدر بی محتوا بود که بهش بی توجه بود. مخصوصا که پایا
یه آقا پسر بین اینترنای جدید این ماه اومده که سر مورنینگ ریپورت مطلقا سرشو بلند نمی کنه. کلا از اول تا آخر سرش تو زمینه تا پرزنتش تموم بشه که مبادا چشمش بیفته تو چشم نامحرم! البته امروز یکی از اتندا عقده دلشو سر بچه م وا کرد و کم و بیش اذیت کرد پسرمو. خب منم خیلی ریز و نرم اومدم وسط سوال پیچ شدنش ، یه عملیات نجات واسه ش رفتم و از زیر مشت و لگد اتند کشیدمش بیرون امروز روز اولش بود و گذشت. ولی فکر کنم ماجراها خواهیم داشت بین این اینترن محجوب و اتند م
 
باید به دهان تو رجوع کردلبخندت را بوسیدپنجره ی روحت راآنجا که خواب از سر خیالم پراندآنجا که بوسه غرق بود در ابدیت
 
بگو چندبار می توان عاشق یک لبخند شد؟می توان غنچه ای را چیدباز در حسرت دیدنش جان داد؟
 
لبخندت را می بوسمآنجا که هنوز عشق در اتفاق می افتدحالا آغشته ام کن به روحتیا با من دهانم را شریک شو.
 
"مهسا رهنما"
 
پ.ن1:
اخم هایت را که باز کنی
تازه شاعرانگی ام گل می کند...
 
"امیر ارسلان کاویانی"
 
پ.ن2:
سال بد رفت و من زنده شدمتو لبخندی زدی و من
خوووووبببببببببببببب
جونم براتون بگه کههههههه
مهسا اومدهههه!! بعععععله بالاخره مخاطب خاص بلاگ مو دوباره بعد حدود یک سال از نزدیک میبینمش و چه قدددددددددددددددر خوشحالم از این که بازم حضورا میبینمش و کلی میشینیم و حرف می زنیم و میگیم و میخندیم ........ واییی خدا جاتون خالی خوهد بود جای کی دقیقا>؟! ;) :))))
هیچی دیگه خواستم نشونه بذارم یادم نره این اتفاق خوبو که براش خاطره ای ثبت کنم بعدا توی دفتر خاطراتم
راستش این روزا خیلی روزای خوبیه
خدایااااا
خوووووبببببببببببببب
جونم براتون بگه کههههههه
مهسا اومدهههه!! بعععععله بالاخره مخاطب خاص بلاگ مو دوباره بعد حدود یک سال از نزدیک میبینمش و چه قدددددددددددددددر خوشحالم از این که بازم حضورا میبینمش و کلی میشینیم و حرف می زنیم و میگیم و میخندیم ........ واییی خدا جاتون خالی خوهد بود جای کی دقیقا>؟! ;) :))))
هیچی دیگه خواستم نشونه بذارم یادم نره این اتفاق خوبو که براش خاطره ای ثبت کنم بعدا توی دفتر خاطراتم
راستش این روزا خیلی روزای خوبیه
خدایااااا
دانلود فیلم ایرانی چاقی با لینک مستقیم
فیلم سینمایی چاقی به کارگردان راما قویدل و تهیه کنندگی حمید آخوندی و علیرضا جلالی ساخته شده است. در این فیلم بازیگرانی مانند حمید فرخ نژاد، لادن مستوفی، علی مصفا، مهسا کرامتی نقش آفرینی کرده اند. ژانر این فیلم هم اجتماعی می باشد که شما می توانید این فیلم زیبا و دیدنی را از سایت پیشگام مووی دانلود و دریافت نمایید.
بزودی … | تیزر فیلم قرار گرفت
کارگردان : راما قویدل
موضوع : اجتماعی ، درام
سال تولید : 1393
مد
هرچند بنظرم جلسه 5نفره دیروز، بولشت محض بود! و کاملا واضح مهسا منو ایگنور کرد و حتی برای نپیچوندن جلسه بهم گفته بود باید بیام و روش مطالعه و منابعم رو بگم، ولی یه چیز رو بهم یادآوری کرد! مائده! تحت هیچ شرایطی حق فراموش کردن چیزی که پی ش رو مهر گذاشتی، رویایی که پروروندی، قولی که دادی، و شوری که در قلبت جریان داره رو نداری. هیچوقت و تحت هیچ شرایطی. تحت هیچ شرایطی. خب؟
 
+توجلسه یکی ازم پرسید فلان آزمون چجوری فلان درس رو فلان درصد زدی؟ و من واقعا خس
+ خب بینندگان و حضار گرامی همین الان خبر دادند هواپیماخانم دکتر روشنا از آلمان به مقصد ایران _ تهران به پرواز در آمد تا ساعاتی دیگر شاهد سخنرانی های ایشون در رابطه با اختراعات و پیشرفت های ایشون در کشور آلمان و برنامه های ویژه ایشون برای ملت عزیزمان خواهیم بود. پ.ن : من این چالش فقط بخاطر بهار عزیز شرکت کردم و از فرزانه جون و دختر بی نام  و مهسا جون هم می خوام شرکت کنند
١. فردا قراره یه کاری رو انجام بدم. لطفا خیلی خیلی دعا کنید خوب پیش بره.
٢. پیداست که باز هم حال مامانم خوب نیست. باز هم همون مشکل قبلی براش پیش اومده منتها در ابعاد کوچکتر. براش دعا میکنید؟ :(
٣. کامنت هایی که جواب طولانی نیاز داشتن بی جواب موندن. خیلی شرمنده ام، خیلی زود جواب میدم...
٤. مهسا جانم، نیازی نیست وبلاگ بسازی. تمام سوالاتت رو خصوصی بفرست، جمعه ی آینده، عصر یا جواب، توی یه پست رمزدار جوابشون رو دریافت کن. :)
٥. یه موضوع مسخره ای به شدت ذهنم
به نام اواز اون شب هایی که کلی با مامان حرف زدم ؛ بود.
امروز صبح رسیدم خونه و نهار رو پیش مامان جون بودم با حضور مهمون های ناخوانده ی ناخوشایند!
بعدازظهر دنبال کار های تولد و شب تولدم بود با چند روز تاخیر و البته تولد مهسا.
پارسال،فردای امروز رسیده بودم تهران ک دیدم مامان اینا اونجان و جشن گرفته بودیم و بررسی مسائل علمی میکردم بعدش تنهایی در شب!
امشب ک اومدیم خونه،بابا و محمد خوابیدن و من و مامان تو اتاق نشستیم و حرف زدیم.از خودم،مشکلاتم،دغدغه
بعدا باید سر فرصت پست بذارم و از کتاب‌هایی که این چند وقت خوندم به لطف قطعی اینترنت بگم. منتها چون من مثل مهسا نمیتونم خوب کتاب معرفی کنم، عنوان کتاب‌ها رو میگم. خودتون برید بخونید، فلذا سر فرصت هیچ پستی نمیذارم.
کار عمیق- نیوپرت. انگلیسیش هست، منتها من ترجمه فیدیبو رو خوندم و خوب بود. این پست درباره این کتاب رو از وبلاگ مهسا بخونید. 
فرمول- باراباشی. اینم اخیرا خیلی ترند شده. نگاه  کاملا علمی به مقوله موفقیت داره. باراباشی خودش استاد دانشگاه
دکتر میم که داور خارجی آقای قاف بود، بنده خدا را گرفته بود زیر مشت و لگد. یعنی هر یک اسلایدی که آقای قاف جلو می‌رفت، دکتر میم می‌گفت «اینا که مزخرفه!»
البته این مربوط به روز دفاع نبود. مربوط به دو روز قبل از دفاع بود. آقای قاف اسلایدهای دفاعش  را آورده بود که دکتر میم ببیند. آخر دکتر به ما اشاره کرد و گفت :«اصلا حالا که حرف منو قبول نداری، پروژه‌ت رو برا اینا توضیح بده. بهت بگن ایرادش چیه.اصلا ارزیابی‌ها و امتیازها غلطه!» آقای قاف شروع کرد به ت
امروز صبح سریع بیدار شدم رفتم حمومو بعدشم حاضر که برم خونه مهسا. کلی دلم تنگ شده بودو بهم خوش گذشت. باهم فیلم دیدیم عکس دیدیم قرار گذاشتیم کار کنیم باهمو بخونیم. خلاصه خیلی خوش گذشت نهارم یه غذای خوشمزه ی دریایی بود. خلاصه که به من که حسابی خوش گذشت کلی خندیدیمو تو سروکله هم زدیم. 
هنوز کار نکردم امروز تازه میخوام بشینم پاش فردا باید کتابم تموم بشه چون باید دو تا مقاله بخونم. خیلی بده فاصله میفته بین کتاب خوندنم خب دختر چه مرگت سریع بخون تمومش
1-کمیته علمی:
سرگروه : هانیه پور کاوه 
اعضای گروه :

معصومه بیات - نرگس نظری - زهرا غلامی - بهاره کیانی - فاطمه عالی پور- زینب خدابخشی - معصومه احمدی - نسیم درخشان 
2-کمیته قرآن و معارف 
سرگروه : زهرا امینی 
اعضای گروه :
فاطمه علوی - خاطره بهالوء- فاطمه عیدی عبداللهی - غزل قاسمی - فاطمه طیبی - ساغر توکلی - فاطمه عبداللهی - زهرا سادات حسینی 
3-کمیته ایثار و شهادت : 
 سرگروه : نادیا درخشان 
اعضای گروه : 
فاطمه غریبی - فرشته پیش آهنگ - زهرا بهاءلو - فاطمه سلیم
دوست داشتنی ترین دختر ایرانی در المپیک (عکس)
 
این دختر ایرانی که مهسا جاور یک خانم دهه هفتادی است که توانسته با این سن افتخارات زیادی را برای کشورش بدست آورد و اکنون در بازی های المپیک ریو پارو میزند. خانم مهسا جاور متولد دوازدهم اردیبهشت 1372 و دارنده مدال نقره آسیایی لوآن 2012 و برنز بازی های آسیایی اینچئون 2014 با رکورد جالب 7.25 در قایقرانی رویینگو در بخش قایق یک نفره سهمیه المپیک را به دست آورد.
 
ادامه مطلب
حجم صدایی که هر روز تو خونه میشنوم بیش از حد تحملمه. روزهایی که از صبح تا شب خونه‌ام حس میکنم راهی تا دیوونه شدن نمونده.
از صبح میخواستم برم بیرون، برم خونه عزیز، برم تو خیابون قدم بزنم، تنبلی و تنهایی باعث شد نرم و تو حسرتش بمونم.
قصد کردم استفاده از موبایل رو کم کنم، فعلا که در حد حرف باقی مونده.
الان یه تایم خالی گنده دارم که البته کار واسه انجام دادن زیاد دارم اما علاقه و انگیزه نه، لذا اگر بتونم بر گشادیم فایق بیام میتونم کارهایی که دوست د
سالگرد مهسا رو نمیذاره برم فردا. میگه یه ماه تموم نشده.
بعد از این همه بدبختی که کشیدم.بعد این همه خونه نشینی.این حرفِ آخه؟!! 
بهونه نیست؟!!! 
حقمه تو یکی از مراسماش شرکت کنم...به خدا این یکی حقمه :,((((
دلم میخواد سرمو بکوبم به دیوار هزار تیکه شه.به جاش ماگ قشنگمو هزار تیکه کردم: (( أه :`((
دیشب شب با شکوهی بود. فوق العاده. چقدر بهم چسبید. قبل از کنسرت با ساجده و مهسا رفتیم یه کافه و حرف زدیمو یه چیزی خوردیم بعدشم که کنسرت بودو جای خود. خیلی خوش گذشت. هرکدوممون داره تلاش میکنیمو راهمونو پیش میبریم. اگه نباشن دلم براشون تنگ میشه. همین اصلا تو کلمه نمیگنجه. دلم میخواد همیشه تو ذهنم بمونه ساز کلهر جانمان. اگه یه روز کر شدم یادآوریش امید بخش باشه برام. دلم میخواد همه کنسرتاشو برم. 
امروز از آ به خ رو تموم میکنم. دیگه وقتش برگردیم سر کار
از حرف های مهسا محب علی.کتاب های خانم محب علی را نخوانده ام. از این بابت هم ناراحتم. چون نویسنده ایی است که از حرف زدنش ، نوشتنش شروع می شود. جمله هایی از او شنیده ام که برایم فوق العاده عجیب و همینطور عادی و طبیعی و بی هیچ تصنع بر زبانش جاری میشد.او می گفت: 
«نویسنده که نه دنیا داره و نه آخرت، نه آینده داره و نه احترام، و نه درآمد و کتاب هاش هم راحت سانسور میشه، هیچ و هیچ از این کار نصیبش نمیشه و فقط با عشق و دیوونگی می نویسه، حیفه حالا بیاد و خود س
عید مبعث پیامبر اسلام(ص) تبریک و تهنیت باد
شب هست و شبی زیبا، طرب‌انگیز، روح افزا! وه! وه! چه شبی نبکو، روشن ترین شبها! از یمن وجود تو،  شیدا شده عالم ها در سایه ی احمد شد، اسماء خدا پیدا خورشید غروب کرده، از ساحت شمس اومهتاب خضوع کرده، از طلعت آن مهسا ما را  چه رسد گوییم، مدحت رسول‌اللهما شب پرگان هستیم، او نور جهان آرا در زیر لوای  تو مجموع شده هر فردآن روز شود واقع، آن «طامةُ الْکبری»! تو خیر البشر باشی، سوگند به کلام اللهمجنون جمال تو ج
۳ تا انشا درباره آدم فضایی                                                                   
اولین انشا
من که نمیدانم ادم فضایی چیست.
حتما یک فامیلی است مثلا مهسا آدم فضایی شاید هم اسم یک داشمند است .
یا به آدم های بزرگ و آهنی و غول پیکر میگویند آدم فضایی ولی انها که وجودندارند!
چگیزخان مغول یک ادم غول پیکر بوده ولی همه میدانند که چگیزخان مغول زمینی بوده است.
پدرم میگویند اصلا چیزی به عنوان آدم فضایی وجود ندارد فقط تو کتاب ها وجود دارند. بعضی ها که روبات
نام داستان: ته دیگ شانسنام نویسنده: مهسا اسلامی _ کاربر انجمن نودوهشتیاژانر: طنز_عاشقانه_کلکلی
منبع: نودوهشتیاخلاصه: یه پسر داریم شاه نداره صورتی داره ماه نداره( البته چاله چوله هاش رو داره) از خوشگلی تا نداره( زر میزنه چهارتا تا خورده) این آقا پسر ما آخر شانسِ.( چیه؟ خوشحال شدی؟!) عاشق دختر همسایشون میشه که میفهمه… ( نه خداوکیلی اینم من بگم؟!)
 
دانلود با فرمت PDF
دانلود با فرمت APK
 
یه بار دیگه پشیمون از اینکه فکرامو جلوی یه نفر دیگه گذاشتم. روا نیست هر جا مهسا جان. روا نیست! :)
البته از طرفی، چرا اینقدر سخت گذشته در ذهن؟
آخه می گه تو از اولش می دونستی که اینجا اینجوریه.
- خب که چی؟ این یه جواب همدلانه نیست(یه وقتی شایدم باشه، ولی اینجا نبود).
در واقع از این می ترسم که برام نتایج بدی داشته باشه این گفتن ها. وگرنه حالا چه همدلانه باشه و چه نباشه، اونقدری ناراحت کننده نیست.
یه مسیله دیگه هم جمعه. وقتی یه گروه آدم باشه، خب مسیلهی گ
من دویده بودم تمام آن سه طبقه ی سفید رنگ را,من دویده بودم 78 پله ی غیراستاندارد دادگاه خانواده را و خودم را رسانده بودم ب اخرین طبقه,پشت سرم را ک نگاه کردم انگار تمام ان 12 سالی را ک با شیوا خیابانهای شهر,بازارها,کافه ها,پارکها,رستورانها,راه پله های مدرسه زشت و کوچک لادن را دویده بودیم دوباره دویده ایم,سه باره دویده ایم,چهارباره دویده ایم انقدر دویده ایم ک پایین راه پله های سه طبقه دادگاه خانواده جفتمان تمام کرده بودیم.حالا شیوا تن بی جان و چشمه
با عرض تسلیت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)، ختم مشترک قرآن رو از بخش ۱۲۵ پی‌می‌گیریم.
.:: بخش‌های ۱۲۱ تا ۱۴۰ ::.
۱۲۵-۱۲۷ دکتر سین | ۱۲۸ شباهنگ | ۱۲۹-۱۳۲ مصطفی فتاحی اردکانی | ۱۳۳-۱۳۴ شباهنگ | ۱۳۵-۱۳۹ مهسا .م | ...
اگر با چیستی و چگونگی ختم مشترک قرآن توی این وبلاگ آشنا نیستین، اینجا رو بخونین.
+ قرآن کریم و تفسیر المیزان
+ التماس دعا...
امروز چه روز مزخرفی بود. از نظر بعد انسانی میگم. اگر بخوام قلبی بگم میگم خدا رو شکر. نماز ظهر رو فرصت نکردم بخونم. حقیقتنش فراموش کرده بودم نماز بخونم، از اثرات پساپریودیه.فردا کوییز دارم که جمع کوییز‌ها میشه نمره پایان ترم. باید انرژی‌ام رو جمع کنم و بخونم. بیشتر امروز درگیر کارهای مهسا بودم. دائم بهش میگم کارهات رو ننداز دقیقه نود تو گوشش نمیره. یکی دیگه از دوستام هم خونه خریده روی این خونه وام بوده. دوستم هم داشته پرداخت می‌کرده مرتب. اما
به نام پاییز
***
زیبایی، مطلقا از آن اوست
که با غروب های سحرانگیزش
رنگهای جهان را به سخره می گیرد
***
قسم به برگ
هنگامی که از درخت فرو می ریزد
و باد
هنگامی که در گوشهایتان می پیچد
و باغ را به رقص برانگیزد
***
قصه جور دیگری ست
و شما نمی دانید!
***
چرا نمی اندیشید؟!
______________________________________________________________________________________________
پ.ن 1: مهسا به عنوان "پایدارترین خواننده" و به قول آقای کامران "تنها خواننده:دی" این بلاگ به هرحال حق آب و گل داشته و درخواست نمود که دوباره ب
دانلود رایگان فیلم سینمایی هزارتوفیلم سینمایی هزارتو با سه کیفیت عالی برای دانلود قرار داده شده است.
زندگی یک هزارتوی پیچیده است… همه آدم‌ها دنبال راهی برای فرار هستند اما فقط یک مسیر خروج وجود دارد و تا موقعی که به مرکزش نرسی متوجهش نمی‌شوی…
بازیگران:شهاب حسینی (امیرعلی)، پژمان جمشیدی (نریمان)، ساره بیات (نگار)، غزال نظر (بیتا)، علیرضا ثانی‌فر (مأمور پلیس)، شیرین یزدان‌بخش (همسایه بیتا)، فریبا جدی‌کار (مامان فری)، مریم معصومی (همدست نری
من دلم برای تکواندو تنگ شده است. برای میت زدن هایمان، برای شوخی های قبل از کلاسمان، برای چندنفری بافتن موهای کیانا و تحمل غرغرهایش، برای سنگینی لگدهای مهسا که حتی از روی هوگو هم تا چند روز بعد کبود بود، برای سرزنش های استاد که «سخت تر کار کن»، برای رقابت هایمان، برای بیست دقیقه طناب زدن، برای نیم ساعتِ اولِ کلاس دویدن، برای آهنگ های احمقانه ای که نرگس می گذاشت و هیچ کداممان دوستشان نداشتیم، برای شوخی هایم با آتنا که همیشه بخاطرشان تنبیه می
به حانیه گفتم دیشب خواب آقای ت. رو دیدم که شلوارک چهارخونه پوشیده و وسط آزمایشگاه داره با جارو، تانگو می‌رقصه.
بعد آقای ت. اومد. اول که خودم تا دیدمش خنده‌م گرفت، چند دیقه بعد هم حانیه اومد بالاسرم و گفت خدا نکشتت الهه! فک کنم اونم تو روش خندیده‌بود.
خوشحالم که خوابم رو برا افراد بیشتری تعریف نکردم. وگرنه که بیچاره آقای ت.!
هفته‌ی پیش هم خواب آقای ن. رو دیدم که یه مورچه‌خوار آورده‌بود آزمایشگاه.  بعدم مورچه‌خواره مرد و آقای ن. دقیقا مثل یه پ
این زن بعد از سالها سگ دو زدن در عشق 
چیزی که دستش را گرفته بغض پنهانی است 
باز هم خبر رفتن شنیدم ، حالم نه شبیه حالِ ۴۰ روز مونده به کنکورِ سالِ ۹۵ و خبر ازدواج نه شبیهِ حال مرداد ۹۵ 
اینبار فقط متحیرِ عجیب بودن کار های دنیام و از فکر مشغولی نمیتونم بخوابم 
بقولِ لیلا تو سرم پر از صداست ...
سال ۹۴ یک هفته مونده به عید ... دعای تحویل سالم و کلِ عید رو فقط امیدوار به یک اتفاق حتمی بودم که هیچ وقت اتفاق نیفتاد علی رغم مساعد بودن شرایط از هر لحاظی 
حال
دستور جلسه:
نظافت کلاسها ومحیط مدرسه در روزهای پاییان سال
برگزاری جشن سبزه ها وسفره ی هفت سین
مشخص کردن فعالیت هایی در ایام تعطیلات برای بچه ها 
خلاصه ی مذاکرات
در جلسه ای که در تاریخ هفدهم اسفند تشکیل شد در مورد جمع آوری وسایل اضافی در کلاسها ونظافت نماز خانه/ کلاسها/سالن ها  وحیاط مدرسه با کمک بچه های انجمن بهداشت عنوان شد.وهمچنین جشنی با عنوان جشن هفت سین ساده با همکاری خود بچه ها عنوان شد
مصوبات:
 نظافت هر کلاس توسط بچه های خود کلاس
نظافت
 
 
کتاب«رادی نامه» رونمایی شددر دین پرده‌برداری از دفتر کار در آغاز «کتاب رادی نامه» در دو‌مین فستیوال بازی زنده اکبر رادی بهزاد صدیقی دبیر فستیوال بازی زنده رادی گزارشی را از طریق و چگونگی تکوین کتاب رادی طومار به حضار ارائه کرد . درپی محمد باقر نباتی مقدم رئیس تکثیر تیتر ( یکی‌از حامیان فستیوال و منتشر کننده کتاب رادی طومار ) در سخنان کوتاهی به گرفتاری های خویش تحت عنوان یک نمایش نامه نویس راجع به ضرورت تکثیر 
امروز هیچ کدوم از برنامه های روزانه امو انجام ندادم. فرداخونه ی مهسا با ساجی دعوتیم. اره منم میرم خب میبندم زخمامو یجوری ولی باید با دامن برم :/ یه تیپ قشنگی دارم که نگو و نپرس. ولی چیکار کنم دیگه شرایط اینه. برا فردامون یسری کار داشتم. سرم گرم کتابها و مقاله ها بود. یه خورده هم تنبلی کردم ولی خب پای عکسامم نشستم. مجموعه عیدم تقریبا تموم شد از فردا میرم سراغ بقیه. از صبح پشت میز بودم با این حال نمیدونم چرا اینقدر زمان زود گذشت. الانم از خستگی افتا
امروز به اندازه ی دیروز خوب نبودم. کمتر کار کردم اما تا ساعت ۱۲ بیدار میشینم به کار. امروز تا الان فقط کتاب خوندم از الان به بعد خورده کاریامو انجام میدم. عصرم رفتم بیرون خرید. یه مانتوی معمولی البته پاییره شد چهارصد تومن :/ خیلی معمولی بودا هرچند سادست و من دوسش دارم اما خب. بیخیال  فردام قراره با مهسا و ساجده بریم بیرون واسه همون رفتم لباس خریدم چون لباس گرمام همه شمالا و نیاوردم هیچی. هوام خب حسابی اینجا سرده. همین کم حرفی منو ببخش. نمیدونم چ
دانلود فیلــــم گس
اطلاعات ڪامل فیــــــــــلم
نام فیلم: گسژانر: #اجتماعیسال تولید: 1391سال انتشار: 1394کارگردان : کیارش اسدی زادهبازیگران : صابر ابر ، پانته آ پناهی ها ، رویا جاویدنیا ، احسان امانی ، شبنم مقدمی ، مهسا علافر ، محمدرضا غفاری ، ماهانا نورمحمدی ، سیامک صفری✍خلاصه داستان :سهیلا و جلال زوج میانسالی هستند که زندگی شان به دلیل بی بند و باری جلال در آستانه از هم پاشیدن است. آذر هم منشی مطب جلال است که خود نیز به همسرش خسرو شک دارد ….

فیل
در حالیکه یه لیوان آبجوش دستم گرفتم وارد جمع بچه های پاویون میشم و بلند میگم وای بر غیبت کنندگان! با یه لبخند بزرگ میشینم روی صندلی و میگم خبببب... سوژه امروز کیه؟
مهسا میگه خودت! میگم خب بگم یا میگین؟ و لبخندمو بزرگتر میکنم...
بدون هیچ مقدمه ای میگه اگه جنگ بشه همونایی که جنگو راه انداختن میرن تو پناهگاهاشون قایم میشن. میگه دقیقا مثل اقتصادمون. خودشون با اسکورت میرن و میان. حتی وارد پمپ بنزین نمیشن. ولی مردم باید بهاشو بپردازن.
نفس تو دلم میپیچ
هوالرئوف الرحیم
مهسا دیوار خاطره ش رو جمع کرد و رفت پی سرنوشتش و من رو برددددد به اسفند 92. 
باید اتاق رو به مامان تحویل می دادم.
فکر کنم ده روز به عید بود. جعبه ی خاطره ها رو باز کردم. کتابهای مدرسه. دفترهای خاطرات. داستانهای شر و ور. اسباب و وسیله های مسخره که یادگاری از یک روز یا یک اتفاق بودن... جمع و جورشون کردم. لباسهای کمدم رو به کل در آوردم و تو چمدونم ریختم. کلی رو گذاشتم کنار و رد کردم. و و و و و
خیلی زار زدم. از زار زدنم و دماغ گنده م ریحانه چ
با اینکه هی تاکید میکنم که جشن تولد و تبریکاتش باید تو خود روز تولد باشه اما شرایط یهو جوری میشه که امروز (فردای تولدم) برام تولد میگیرن! بفرمائید کیک :)
امروز که رفتم سرکار یه کادوی عالی از همکار جدیدمون (مهسا) گرفتم... یه تبریک تولد اونم به زبان کره ای... خدا میدونه چقد برا اینا ذوق کردم :)
+ موقع فوت کردن شمع هام اصلا به فکر کره و کره ای ها نبودم، باور کنین راس میگم :)
+ از همه ی کسایی که روز تولدم خصوصی و عمومی تبریک گفتن، اونایی که تبریک نگفتن و یاد
چند قدم به عقب برداشتم و داد زدم…نمی خوام، هیچی نمی خوام.چرا دست از سرم بر نمی دارید؟
همچنینین بخوانید:
 
دانلود رمان دیداری دوباره با لینک مستقیم و رایگان
دانلود رمان قرار نبود از هما پور اصفهانی
التماس می کنم ولم کنید…گریه نمی کردم. این مدت آن قدر اشک ریخته بودم که دیگر نه توانی برای گریه کردن داشتم و نه اشکی برای ریختن.پله ها را دو تا یکی بالا رفتم.وارد اتاق شدم و در را قفل کردم. ساک دستی کوچکی را از داخل کمد بیرون کشیدم و روی تخت انداختم.کس
1. به این نتیجه رسیدم که سر کلاس‌ها نشینم خیلی بهتره و دیگه کلاس‌ها برام فایده‌ای ندارن :/ اللخصوص هندسه پایه که از همون اولم برام فایده‌ای نداشت و خودم خوندمش. درسته خیلی آدم داناییه و اطلاعاتش عالیه و کتابشم خیلی خوبه ولی خا واقعا به دبیری قبولش ندارم و به‌نظرم دبیر قبلیمون خیلی بهتر بود و جزوه‌ش خیلی بهتر و کاملتره! ۵ شنبه‌ای بعد آزمون تایم مشاوره داشتم و با یاسمن رفته‌بودیم تا علاوه‌بر اون کلاس رو هم بپیچونیم! یکی از گروه‌های خود کو
دانلود فیلم چاقی با لینک مستقیم
دانلود فیلم ایرانی چاقی با کیفیت عالی 1080p
لینک دانلود قرار گرفت
دانلود فیلم چاقی
 
 
منتشر کننده:نت فیلم
نام اثر:چاقی
گروه فیلم : اجتماعی
سال تولید : 1393
کارگردان : راما قویدل
بازیگران: حمید فرخ نژاد, لادن مستوفی, علی مصفا, مهسا کرامتی, کریم قربانی, امید روحانی, حسین ملکی, نوید خداشناس
 
خلاصه داستان :
 صدابردار حرفه ای سینما( علی مصفا) ناگهان خود را گرفتار عشقی میابد که او را مجبور به انتخاب میکند، انتخاب عشق یا
=================«Lantern23.blog.ir»=================
 
اس ام اس دادن پسرا:
سلام عشقم زیبای من!
دلم واست تنگ شده بود
بدون که جسم و روحه من فقط مال خودته عشقم...send to:
مریم،راضیه،نگار،سحر،پارمیدا،پروانه،شیدا،مهسا،شادی،مینا،نرگس..!
 
=============================================
ادامه مطلب
خلاصه رمان چیزهایی هم هست
چند قدم به عقب برداشتم و داد زدم…نمی خوام، هیچی نمی خوام.چرا دست از سرم بر نمی دارید؟
همچنینین بخوانید:
 
دانلود رمان دیداری دوباره با لینک مستقیم و رایگان
دانلود رمان قرار نبود از هما پور اصفهانی
التماس می کنم ولم کنید…گریه نمی کردم. این مدت آن قدر اشک ریخته بودم که دیگر نه توانی برای گریه کردن داشتم و نه اشکی برای ریختن.پله ها را دو تا یکی بالا رفتم.وارد اتاق شدم و در را قفل کردم. ساک دستی کوچکی را از داخل کمد بیرون
میخواستم به کامک پیام بدهم . داشتم به این فکر میکردم که خب حالا که چه?اینقدر متوقع نباش.....ولی یادم رفت.همیشه از خودم میپرسم چرا همیشه اشتباه میکنم.چرا همیشه از کسی خوشم می اید که من اولین انتخاب او نبوده ام.سه سال بود که به مهدیس زنگ نزده بودم تا اینکه خودش زنگ زد و شرمنده ام کرد. گفت دلش تنگ شده.بارها دوست هایم را ندیدم.بارها به ادمهای اشتباهی بها دادم. کامک چیز متفاوتی نبود.برعکس.مطمئنم فاطمه ،مهدیس ، کیمیا ، سحر ،مهسا...حتی یک نفر که اسمش یادم
صبح اول وقت بعد مورنینگ ، کشیک رو از مهسا تحویل گرفتم و یکی یکی پرونده ها و بیمارا رو چک کردم تا رسیدیم به همسر اون آقای روحانی که اون روز فرستادمشون CCU + . مهسا گفت دیروز عصر متخصصش گفته فشارش که اومد پایین ترخیصه ولی تا صبح بالای ۱۴ بود و آوردنش بخش که CCU خلوت شه. حوالی ۹ صبح همراهشون اومد گفت دکتر فلانی (پ. معالجشون) کی میان؟ گفتم نمیان امروز. گفت ما باید چکار کنیم؟ گفتم بریم بالا سرشون ببینیم چکاری میشه کرد. سلام و حال و احوال کردم. با یه خنده ای
تمامی بازیگران
امیر جدیدی، امیر جعفری، مهسا طهماسبی، دانیال غفارزاده، سروش صحت، سیروس گرجستانی، آناهیتا درگاهی، ارشا اقدسی، محمد معتضدی، بهزاد قدیانلو، حسین شاهرخ نیا و رامبد جوان با حضور هادی کاظمی
معنی قانون مورفی چیست ؟
طبق این قانون همیشه همه چیزها در بدترین و نامناسب ترین زمان به خطا می‌روند و کارها را لنگ می‌گذارند.
معمولاً هنگامی که شخصی همواره بدشانسی می‌آورد او را مشمول قانون مورفی می‌نامند.
اصلی‌ترین پیامی که این قانون بیا
شماره چهارم نشریه نامه صدیق با آثاری از : جناب آقایان دکتر محمدرضا باغبان کریمی، امیرعلی نثار نوبری، مرتضی مجدفر، حسین فیض الهی، یوسف حسنی اعظمی، توحید ملک زاده، صمد رحمانی خیاوی، محمدعلی نقدی، لطفعلی برقی و ... و با محوریت «بررسی آثار و احوال سیدعمادالدین نسیمی تبریزی» و «نسیمی پژوهی دکتر حسین محمدزاده صدیق "دوزگون"» در دیماه منتشر شد.
عناوین گزارشات این شماره عبارتند از:
نگاهی به نمایشگاه مطبوعات در تبریز درباره فستیوال و سمینار نسیمی د
وقتی داشتم از خیابان عبور می‌کردم ، نگاهم کشید شد سمت سه دختر نوجوان که روپوش های مدرسه تنشان بود
یکی از دختر ها که جلو تر از دوتای دیگر می دوید ، خنده ی بزرگی روی لب داشت و کتاب بزرگ تری در دستش بالا و‌پایین میپرید .
دختر دوم ، نفس نفس زنان پشت سرش می دوید و بلند داد می زد : 
نه مهسا ! نهههه !!
و سومی ، که خنده اش از اولی هم پررنگ تر بود ، با صدای نسبتا جیغ مانندش می‌گفت :
نه مهسا ! توجه نکن ! بدووو !!
خواستم بی توجه به آن سه نفر ، راهم را بکشم و بروم که
  اسامی بازیکنان دعوت شده به اردوی آماده سازی تیم ملی فوتسال بانوان از سوی یاری اعلام شد.
بخش ورزش بانوان مجله خبری ورزشی اسپورت‌استار

به گزارش خبرگزاری فارس و به نقل از سایت رسمی فدراسیون فوتبال، شهناز یاری سرمربی تیم ملی فوتسال بانوان اسامی بازیکنان دعوت شده به اردوی تدارکاتی تیم ملی فوتسال بانوان را که از 13 تا 16 دی ماه در مرکز ملی فوتبال برگزار می شود، را اعلام کرد.
اسامی به شرح زیر است:
سیده نسترن مقیمی، فرزانه توسلی، مهتاب بنایی، مه
دانلود کتاب مهندسی محیط زیست الهام اسراری    
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
مهندسی محیط زیست (رشته مهندسی عمران) ~الهام اسراری - نشر دانشگاه پیام نور - بزرگترین فروشگاه اینترنتی کتاب در ایران - خرید و ارسال کتاب.mihanvideo.com › کتاب_مهندسی_محیط_زیست_الهام_اسراری_pdfکتاب مهندسی محیط زیست الهام اسراری pdf - میهن ویدیو۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸ - دانلود کتاب مهندسی محیط زیست الهام اسراری.برای دانلود فایل بر روی لینک زیر کلیک نمایید. http://yon.ir/sm60m دانلود کت
زنگ میزنه میگه: امیدوارم فردا بدون استرس بری کنکورتو بدی و بیای !
من: سلام! فردا نیست که
اون: هانیه فرداست؟ توجمعه ؟
من:بله
اون: دیگه هرچی میشه برو، شده بدون کنکور ، نمون دیگه، این همه دکتر مهندس داریم همشون خوشبختن؟!
من: نه! حداقل دکترِ بدبختن،یا مهندس بدبختن! ولی بالاخره بدبختی اونا به چشم نمیاد، هیچی نباشم بدبختیام بزرگ تره !
میخنده میگه: منطقیه، با نون خامه ای چطوری؟ روزت مبارک:)
منم : نون خامه ای؟ اگه ازون قلبمه هاست میخوام :) روز؟ چه روزیه؟
م
سر سفره داشتن درمورد سیبیل گذاشتن و سبیل زدن و اینا حرف میزدن که بعضی مردا میاد به بعضیا نه و چقدر تغییر میکنن وقتی بعد یه مدت سبیلشونو میزنن.انقدر حرف زدن درمورد این موضوع منم یهو دلم خواست سبیل بزارم:/.بهم میاد ینی؟؟؟!

امشبم فهمیدم من یه وقتایی چقدر گرسنه میشم:/ سه تا بشقاب غدا خوردم.حالا دیگه اخراش بود مردا بلند شده بودن مامانا داشتن راجب بزرگ کردن بچه هاشون حرف میزدن و من همونجا بود که فهمیدم چقدر کودکی دردناکی داشتم و از اینکه الان زندم ک
بزار زودتر تعریف کنم امروز رو. تولدم نمیتونست بهتر از این باشه. دوستام مهسا و ساجده اومدن خونمون نمیدونستم که یادشونه تولدمو یعنی نمیخواستمم بگم که تو زحمت بیفتن اما دیوونه ها برام کیک خریده بودن روشنش کردن اومدن تو. چقدر دلم تنگ شده بود براشون. نهارم موندنو کلی حرف زدیم. خب به من که حسابی خوش گذشت به خصوص دیدنشون برام خیلی لذت بخش بود بعد قضایای سوختگیو این داستانها. خلاصه که قسمت مهمش همین بود و من کلی الان رو ابرام فکر نمیکردم اینجوری بشه
آه سلام عزیزم مائده.
چقدر واژه ها همچون ماهی سر میخورند ...از ذهنت و از قلمت. و سکوت گاهی زیباترین صدای این روزهای توست...آسمان بنفش و درخت اناری که یرقان گرفته...همه و همه از صلح می گویند. بله ؛ صلح درونی.
می دانم که چندوقتی است که دائم حواست به خودت بوده و کنترل افکارت! کنترل همه چیز! و می دانستی که این تمرین خودآگاه بالاخره بک روز جواب می دهد...عزیزم!میفهمم که به این روند عادت کردی ؛ به هل دادن خودت در مسیر ، انگار وقتی دریایت آرام است و تلاطم ندار
میدونی، من فکر میکردم مهسا کسیه که میتونم به عنوان پشتیبانم به راحتی براش چندین دقیقه از روند کارم حرف بزنم و بهم گوش بده. اما حقیقت اینه که هیچکس اونقدر وقت و حوصله نداره که به حرف های ما گوش بده. حتی اگه برای اینکار پول بگیره. میدونی، من واقعا احساس میکنم تنهام. یعنی حتی مامان هم با شنیدن حرف هام یه واکنشی نشون میده که ترجیح میدم دیگه هیچی نگم! مثلا میگه "مائده به چه چیزایی فکر میکنی" ، "الان وقت فکر کردن به این چیزاست؟" ، "من که هزاربار بهت گفت
دقیقا عین کیف تو بود ، همون رنگ همون مدل..خوده خودش بود...قفل شده بودم روش...ولی فرزانه دستمو کشید...گفتم صبر کن ...گوش نداد ، هی دستمو می کشید..هی می گفت بی خیال شو سارا...گفتم صبر کن ...گوش نداد...باز دستمو کشید..گفتم صبرکن صبرکن...خواستم ورش دارم داد زد سرم..فک کرد بی خیال میشم....اشتباه می کرد...من بلند تر داد زدم...گفتم به تو ربطی نداره، تو نمی فهمی...بعدم ورش داشتم...
رفت...گفت هر غلطی می خوای بکن و رفت...
غلط!! شکل کیف تو رو داشتن حالا شده غلط! چرا؟ چون تو مرد
اینم سرپرایزی که گفتم قراره از این به بعد دکلمه هامم اینجا بذارم ...
یه کار قدیمی که دلم خواست این یلدا با بلاگم در میونش بگذارم:)



پ ن :اونایی که میشناسنم می دونن اهل تبلیغ و این حرفا نیستم و بنابراین تبلیغ اینجا رو هم نه کردم و نه میکنم گاهی خوندن و نظر دادن مهسا یار همه روزام هم برام انگیزه میشه و دستش درد نکنه ولی اینجا فقط خونه مه و دوست دارم ماندگاری هام رو اینجا نگه دارم ... همین :دی
دانلود فیلم ژن خوک دانلود رایگان فیلم ژن خوک، دانلود فیلم سینمایی ژن خوک بدون سانسور، نقد
فیلم ژن خوک، تیزر فیلم ژن خوک، بازیگران فیلم ژن خوک، دانلود فیلم ...
دانلود فیلم ژن خوک،دانلود رایگان فیلم ژن خوک،فیلم ژن خوک،دانلود فیلم ژن
خوک رایگان،دانلود فیلم ژن خوک با لینک مستقیم،دانلود کامل فیلم ژن
خوک،سکانسی از فیلم ...
1.خلاصه
ژن خوک :
فیلم داستانی کمدی دارد و موضوع ژن خوب رو سوژه خودش قرار داده است و به
احتمال زیاد داستان بسیار جالبی دارد که
دستور جلسه: 
بزگداشت میلاد امام حسین(ع) و حضرت عباس وامام سجاد علیهم السلام
برنامه ریزی برای برنامهی اردو 
ضبط پایانی سرود همگانی مدرسه وارسال به اداره
خلاصه ی مذاکرات
 در جلسه ای که در تاریخ هفدهم فروردین تشکیل شد پیرامون مناسبتهای در پیش صحبت شدوقرار  بر این شد برنامه های این هفته به مناسبت گرامیداشت این ایام برگزار شود. دادن شیرینی  وپخش مولودیه در این ایام پیشنهاد شد وهمچنین در مورد اردوی کل مدرسه به یکی از اماکن تفریحی روستا مطرح شد و
 داستان فیلم :
این فیلم روایتگر زندگی شهریار، پسر جوانی است که در روابط اجتماعی‌اش
دچار سو تفاهم‌هایی مثل روابط خواهر-برادری و یا بددلی در ارتباطات
عاطفی‌اش می‌شود که هر یک از این روابط، او را تنها تراز قبل می‌کنند
نوراستنی یک اختلال عصبی است به معنی ضعف عصبی دائم، سستی کلی دستگاه عصبی.
نوراستنی شهریار ۲۵ ساله، که به‌شدت دچار افسردگی شده و به توصیه دوستانش
به روانشناس مراجعه می‌کند و به واکاوی مشکلاتش با خانواده و اجتماع
می‌پرداز
پینوکیو
برگزیده بیست و دومین جشنواره بین المللی تئاتر دانشگاهی ایران
تقدیر طراحی صحنه
کاندید طراحی نور
کاندید نویسندگی
کاندید کارگردانی


به پیشنهاد مهسای جان به تماشای تئاتری رفتیم که دوست هنرمند دوران مدرسه امان در آن بازی داشت. دومین کاری بود که از نرگس در سالن مولوی میدیدیم‌. این بار دختر مهسا و پسر من هم در تماشای این تئاتر همراهمان بودند.
یک ساعتی حدودا زمان تئاتر بود و به قدری داستان گنگ و جنایی پیش رفت و شخصیتهای نمایش نقشهایشان مر
دانلود فیلم نوراستنی با لینک مستقیم
دانلود فیلم ایرانی نوراستنی با کیفیت عالی 1080p
لینک دانلود قرار گرفت
دانلود فیلم نوراستنی
گروه فیلم : اجتماعی
سال تولید : 1393
کارگردان : امید توتونچی
بازیگران: پولاد مختاری، مهسا محمد کاظم، آسا رضاخانی، زهرا بهروزمنش، سالار کریمخانی، محسن خوئینی ها و آرش ماهان کیا
خلاصه داستان :
 این فیلم روایتگر زندگی شهریار،پسر  جوانی است که در روابط اجتماعی اش دچار سو تفاهم هایی مثل روابط خواهر-برادری و یا بد دلی در
دانلود فیلم ژن خوک
دانلود فیلم ژن خوک رایگان با لینک مستقیم، کامل، کم حجم و بدون سانسور
دانلود فیلم ژن خوک با لینک مستقیم
دانلود فیلم ایرانی ژن خوک با کیفیت عالی 1080p
دانلود فیلم ژن خوک
 
گروه فیلم : کمدی
سال تولید : 1397
کارگردان : سعید سهیلی
بازیگران: هادی حجازی فر,  سینا مهراد,  نازنین
بیاتی,  صبا سهیلی,  قربان نجفی,  بهرنگ علوی,  علیرضا مهران,  شهین
تسلیمی,  مهدی دانایی مقدم,  احمد مینایی,  افشین اخلاقی,  فرشید نزاکتی, 
وحید کرمانی,  مهسا آبیز
 
مائده های زمینی و مائده های تازه ، آندره ژید ، مهستی بحرینی ، نشر نیلوفر
من رویا را تنها تا زمانی دوست دارم که آن را واقعیت بپندارم. زیرا زیباترین خوابها هم با لحظه ی بیداری برابری نمی کند. 
 
 
خب من تا الان فقط کتاب خوندم. بعدش فاطمه اومد با دوستش که من میشناسمش دربینمو دادن کم پیشم موند باید میرفت و الانم باز میخوام کتاب بخونم مائده های زمینی تموم بشه تا فردا کلا کتابمو تموم کنم. البته کارای دیگمم انجام میدم ولی یه دو ساعت دیگه. همین. ملالی
دانلود فیلم ایرانی هزارتو با انواع کیفیت و لینک مستقیم
Download New Iranian Movie Hezar Tou
 
نام فیلم : هزارتو
کارگردان : امیرحسین ترابی
تهیه کننده : سپهر سیفی
بازیگران : شهاب حسینی، پژمان جمشیدی، ساره بیات، غزال نظر، علیرضا ثانی‌فر، شیرین یزدان‌بخش، فریبا جدی‌کار، مریم معصومی و مهسا باقری
کشور : ایران
ژانر : اجتماعی و خانوادگی
سال : ۱۳۹۹
زبان : فارسی
خلاصه داستان : زندگی یه هزارتووی پیچیده‌اس، همه آدما دنبال راهی برای فرار هستند اما فقط یه مسیر خروج وجود
اوایل عید با همکاری آموزش و پرورش و وزارت ارتباطات ۲۰ گیگ اینترنت رایگان برای همه ی معلمین بابت تدریس های مجازی فعال شد. چه بد موقعی هم فعال شد. تمام ۲۰ گیگ بسته ی من صرف دانلود فیلم و سریال و نشستن پای کنسرت اینستایی فرزاد فرخ شد 
فیلمها و سریالهایی که دانلود کردم:
۱۹۱۷(عالی. پیشنهاد مهدی میرزا)
مطرب(افتضاح)
هزار تو(عالی به پیشنهاد نسرین بانو)
ایده اصلی(ندیدم هنوز)
قسمت ۱ تا ۲۰ سریال کرگدن (عالی. دو بار دیدم)
زنان کوچک(ندیدم هنوز به پیشنهاد هما
دستور جلسه:
نظافت کلاسها ومحیط مدرسه در روزهای پاییان سال
برگزاری جشن سبزه ها وسفره ی هفت سین
مشخص کردن فعالیت هایی در ایام تعطیلات برای بچه ها 
خلاصه ی مذاکرات
در جلسه ای که در تاریخ هفدهم اسفند تشکیل شد در مورد جمع آوری وسایل اضافی در کلاسها ونظافت نماز خانه/ کلاسها/سالن ها  وحیاط مدرسه با کمک بچه های انجمن بهداشت عنوان شد.وهمچنین جشنی با عنوان جشن هفت سین ساده با همکاری خود بچه ها عنوان شد
مصوبات:
 نظافت هر کلاس توسط بچه های خود کلاس
نظافت
امروز رفتم دوباره بیمارستان تا دکتر خوش اخلاقمو ببینم. :/ میگفت من نوشتم بستری چرا بستری نکردین :/ بابام گفت خودت گفتی یه هفته بهش وقت بده بعدم تو لیست خودت ننوشته بودی. گفت نه من نگفتم :/ مام کوتاه اومدیم گفتیم باشه :/ هووووف بهم پماد داد. بهش گفتم اگه جراحی لازمه بشه گفت نه دیر شد دیگه نمیشه :/ با گوشت اضافه خوب میشه :/ تو دلم گفتم بدرک کی حوصله عملو اخلاق تو رو داشت والا. اونجوریم نیست پای چپم هیچ زخمی نداره. پای راستم و شکمم دو تا تیکه ی کوچیک فعلا
be my queen be my heart be my golden dream be my savior
عشق من...
تو خندیدنو بهم یاد دادی...
تو بودی که طعم خوشبختی رو بهم چشوندی...
با اینکه عشق کوچولوم بودی...بهم فهموندی حمایت شدن یعنی چی...
و من حتی نمیتونم به نبودنت فکر کنم...
کلی حرف دارم باهات...کلی حرفای دردناک...و سرشار از بغض...
ترس...از اینکه خنده هات مال من نباشن...
ولنتاین امسالم بدون تو،اصلا شبیه ولنتاین نبود!
اولین ولنتاینی بود که میخواستم کنار عشقم باشم...ولی بازم...شد یه خاطره ی تلخ...
لطفا منو ببخش برای هر کوتاهی
دانلود رایگان فیلم سینمایی چاقی

موضوع :خانوادگی,درام سال انتشار:1398
️خلاصه داستان:روایتی است از یک انتخاب؛ انتخابِ عشق یا وِجدان...! امیر یک سردبیر صداپیشه است که در کنار همسرش بهار و دخترش گامنتس زندگی صلح آمیز و خوبی دارد. او یک دوست بزرگتر به نام رامین دارد ، کارگردان فیلم ، که قصد دارد با دختری بسیار جوان تر از خودش ازدواج کند. این ازدواج عمیقاً بر زندگی امیر تأثیر می گذارد و...
کارگردان:راما قویدلهنرمدان: حمید فرخ‌نژاد، مهسا کرامتی، کریم
 
کارگردان: امیرحسین ترابی
ژانر: اجتماعی
بازیگران: شهاب حسینی، ساره بیات، غزاله نظر، پژمان جمشیدی، فریبا جدیکار، علیرضا ثانی فر، مریم معصومی، شیرین یزدان بخش، مهسا باقری
 
خلاصه داستان: زندگی یه هزارتوی پیچیده‌اس، همه آدما دنبال راهی برای فرار هستند اما فقط یه مسیر خروج وجود داره و تا موقعی که به مرکزش نَرسی متوجه‌اش نمی‌شی!
ادامه مطلب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هیچی