نتایج جستجو برای عبارت :

ای کاش کربلا بودم

باگریه میگویم سخن ازداستان کربلا/اینک گرفته رنگ خون چون آسمان کربلا/یک کاروانی آمده از شهرپیغمبربه آن/آیدحسین تشنه لب بایاوران کربلا/حب علی وفاطمه برتارک ایمانشان/شرط ولایت محوری برعاشقان کربلا/وقت نبرد دشمنان باآل پیغمبررسید/ننگ است بهرکوفیان حمله به جان کربلا/سرها به نیزه میشود حتی حسین بن علی/شیعه به دنیامفتخر بهرامان کربلا/اندرکنارعلقمه دستان عباسش جداست/این گریه های پرصدا آتشفشان کربلا/برروی تلی زینبش دارد تماشامیکند/سخت است یار
پروازسقامیکنددرآسمان کربلا/داده است جان تازه ای برآستان کربلا/گردیده عباس علی باب الحوائج درجهان/درس وفادرعلقمه بخشیده جان کربلا/سرداردشت نینواهردم علمداری کند/دارالشفای تشنگان باشد امان کربلا/بهرحسین تشنه لب سقای براهل حرم/اندرفرات نینوا گشته نشان کربلا/الگوی یاران میشود سوی ولایت محوری/روی علم برپاکندهردم اذان کربلا/سوی حسینش میبرد دلهای عاشق پیشه را/زائرکنددلدادگان سوی کیان کربلا/درس اطاعت میدهد اندر رکاب رهبری/تیری به هردشمن زن
’’کربلا‘‘  کی خدمت میں اپنے تازہ الفاظ: 
۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔۔
یارب میں لکھنے بیٹھا ہوں دیوانِ کربلا
الفاظ ہوں عطا مجھے شایانِ کربلا
سینے پہ داغ، آنکھ میں آنسو لبوں پہ آہ
لیکر لحد میں جاونگا سامانِ کربلا
اصحاب با وفا کے لہو سے حسین (ع) نے
لکّھا ہے گرم ریت پہ قرآنِ کربلا
ادامه مطلب
فعلا اینو مینویسم؛ دو سال این ساعتا بین‌الحرمین بودم و بعدشم تا نزدیکای اذان توی خیابونا و کوچه‌های کربلا قدم میزدیم انگار که سال‌هاست اونجا بودیم و با همه‌ی شهر آشناییم؛ آدما؛ مغازه‌ها و..... اون شب اولین شب جمعه‌ای بود که بین‌الحرمین بودم و زیارت عاشورا خوندم و آخرین شبی بود که کربلا بودم؛ بخوام خیلی شاعرانه بگم باید بنویسم کربلا؛ شهر عاشقانه‌های من..... 
آخرین تصویرایی که ازون شب توی ذهنمه خلاصه میشه توی شلوغی شب اربعین؛ دسته‌های سی
ارتش َت را به خط کردی 
 
و من را مثل همیشه خط زدی...
 
ما نالایق ها هم روزی به کارت می آییم... 
 
از کودکی شنیدم که برادرتان کریم است... 
 
بخاطر برادرت ما را هم بخر... 
 
پ. ن:گرچه سه ماه پیش کربلا بودم ولی اربعین یه چیز دیگس... بخصوص که تابحال نرفته باشی
 
 
باگریه میگویم سخن ازداستان کربلا/اینک گرفته رنگ خون چون آسمان کربلا/یک کاروانی آمده از شهرپیغمبربه آن/آیدحسین تشنه لب بایاوران کربلا/حب علی وفاطمه برتارک ایمانشان/شرط ولایت محوری برعاشقان کربلا/وقت نبرد دشمنان باآل پیغمبررسید/ننگ است بهرکوفیان حمله به جان کربلا/سرها به نیزه میشود حتی حسین بن علی/شیعه به دنیامفتخر بهرامان کربلا/اندرکنارعلقمه دستان عباسش جداست/این گریه های پرصدا آتشفشان کربلا/برروی تلی زینبش دارد تماشامیکند/سخت است یار
پروازسقامیکنددرآسمان کربلا/داده است جان تازه ای برآستان کربلا/گردیده عباس علی باب الحوائج درجهان/درس وفادرعلقمه بخشیده جان کربلا/سرداردشت نینواهردم علمداری کند/دارالشفای تشنگان باشد امان کربلا/بهرحسین تشنه لب سقای براهل حرم/اندرفرات نینوا گشته نشان کربلا/الگوی یاران میشود سوی ولایت محوری/روی علم برپاکندهردم اذان کربلا/سوی حسینش میبرد دلهای عاشق پیشه را/زائرکنددلدادگان سوی کیان کربلا/درس اطاعت میدهد اندر رکاب رهبری/تیری به هردشمن زن
اربعین یعنی حسین وخاطرات کربلا/دلسپاری برولایت شد نجات کربلا/میرودپای پیاده زائرش سوی بهشت/عشق زیبای حسینی شد ثبات کربلا/برلب زوارمولا ذکریا حیدرمدد/یادمان زینب او هم برات کربلا/اربعین ازبهرشیعه یک خروش جاودان/تاقیامت ماندگارو باقیات کربلا/هرکسی پای پیاده میرود سوی حرم/میشود شورولایی صادرات کربلا/برظهورناب مهدی هست این آمادگی/لشکری دارد فراهم واردات کربلا/دشمنان را خوارسازد این شکوه زائرین/شکر ایزد ذکرشیعه درجهات کربلا/حضرت مهدی ظهو
اربعین یعنی حسین وخاطرات کربلا/دلسپاری برولایت شد نجات کربلا/میرودپای پیاده زائرش سوی بهشت/عشق زیبای حسینی شد ثبات کربلا/برلب زوارمولا ذکریا حیدرمدد/یادمان زینب او هم برات کربلا/اربعین ازبهرشیعه یک خروش جاودان/تاقیامت ماندگارو باقیات کربلا/هرکسی پای پیاده میرود سوی حرم/میشود شورولایی صادرات کربلا/برظهورناب مهدی هست این آمادگی/لشکری دارد فراهم واردات کربلا/دشمنان را خوارسازد این شکوه زائرین/شکر ایزد ذکرشیعه درجهات کربلا/حضرت مهدی ظهو
ای کاش کربلا بودم  ، همراه شما بودممی رفت سر من روی نی ها ، آقا جانیه دیوونم که به پات می مونم بزا واست سر مو بشکونمهمه عمرم پای روضت طی شدتا قیامت از غمت می خونمدوباره دلم هواتو کردههوای کرب و بلاتو کرده ای کاش کربلا بودم ، همراه شما بودممی رفت سر من روی نی ها ، آقاجاناینجا که گود بود ، چرا خورده ای زمینای کاش کربلا بودم  ، همراه شما بودممی رفت سر من روی نی ها ، آقا جانیه دیوونم که به پات می مونم بزا واست سر مو بشکونم همه عمرم پای روضت طی شدتا قی
این پاورپوینت درمورد 18 اسلاید طراحی شده
است در این پاورپوینت مطالبی از  تاریخ کربلا،ریشه نام کربلا، جاذبه های
گردشگری کربلا،غذاهای سنتی کربلا و سایر مطالب مفید و ارزنده در مورد
کربلا  از معتبر ترین منابع در این پاورپوینت درج شده است که امیدواریم
رضایت شما عزیان را جلب نماید
جهت دانلود فایل کلیک کنید
 
 
 
رمان مسافر کربلا: داستان آرزویی که به کربلا ختم می شود.
 
معرفی:
رمان مسافر کربلا : سیدمهدی شجاعی
وقتی کسی به زیارت امامی می ­رود می­گویند طلبیده شده است. این کتاب داستان یکی از همان طلبیدن­ های عجیب است که عقل آدم به آن قد نمی­ دهد و هاج و واج می­ ماند.
خلاصه:
داستان پسر بچه­ ی لالی است که به صورت اتفاقی با کاروان کربلا رو به رو می­شود و بدون اطلاع و مدارک لازم با آن­ها همراه می­ شود و در این جریان اتفاقات جالبی برای او پیش می ­آید.
بریده کتا
اربعین به خانواده ام گفته بودم امسال کربلا نمیرم حتی به برادرم گفته بودم که نمیام
تا اینکه تو یکی از وبلاگ ها دبدم که یه بنده خدایی میخواد بره کربلا هنوز دو دل بودم
خلاصه با اینکه فکر نمی‌کردم راهی شدم و حالا همون سفر بیشترین امید زندگیم شده
هر کس بهم میگفت ازدواج میکنی میگفتم نه
حالا تو اون سفر چیزی دیدم که من رو به این یقین رسونده که سال بعد اربعین در کمال ناباوری با همسرم میرم کربلا
ناباوری از این جهت که بقیه شاید باور نکنن و الا خودم ایما
ی کربلا! ای کعبه ی عشق و امیدمبعد از جدایی ها به دیدارت رسیدم
ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمدمن زینبم کز رنج دوری ها خمیدم
هر روز دیدم کربلای تازه ای را‎ای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم
منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شد‎جان کَنده ام تا رَخت در این جا کشیدم
از بهر انجام رسالت، زنده ماندم‎گر زنده ام من، زنده ی هر دم شهیدم
ای کاروان سالار زینب، دیده بگشا‎تا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم
با آن که با دستت، به قلبم صبر دادیچندان! که در هر جا شهامت آفریدم
                                                                       من عاشق حرمتم                                                                         دیوونه کرمتم                                                                       عمری پای علمتم                                                                             یاحسین                                                                    
یارحمان 
اربعین کربلا بودم 
و حالا خواهم نوشت از سفر عشق 
قبل سفر به هیچ کسی نگفتم جز خانواده و اونایی که دیگه بخوای نخوای اطلاع داشتن 
وقتی رسیدم بین الحرمین و دقیقا وسط بهشت بودم 
گفتم حالا وقتشه که بنویسم کربلام  
#الحمدلله 
دلهره ای که ازش حرف میزدم همین بود 
که نکنه دعوت نشم ؟ نکنه نیام کربلا ؟ و نکنه های زیادی ... 
خداروشکر که در پناه حسینم علیه السلام 
 
 
یآعلی 
 
 
ای کربلا! ای کعبه ی عشق و امیدمبعد از جدایی ها به دیدارت رسیدم
ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمدمن زینبم کز رنج دوری ها خمیدم
هر روز دیدم کربلای تازه ای را‎ای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم
منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شد‎جان کَنده ام تا رَخت در این جا کشیدم
از بهر انجام رسالت، زنده ماندم‎گر زنده ام من، زنده ی هر دم شهیدم
ای کاروان سالار زینب، دیده بگشا‎تا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم
با آن که با دستت، به قلبم صبر دادیچندان! که در هر جا شهامت آفرید
رفته بودم نمازجمعه این هفته.
نشستم بیرون داخل فضای باز دانشگاه تهران.
دیدم یه جوون ریشی 27اینا ساله اومد که گوشیش رو تحویل بده. چهرش خیلی آشنا بود. خیلی. ولی نمیدونستم کجا دیدمش.
یک تسبیح کوچیک خاکی کربلا دستش بود.
از اون لحظه که این صحنه رو دیدم، یه حسی تو دستام ایجاد شده، الانم هست، که دیگه نمی تونستم تسبیح کربلا دستم نگیرم.
یادم اومد یکی از بچه ها (محسن سلیمانـ...) ترم قبل یکی از این تسبیح ها ، سوغات آوره بود.
امروز داخل چمدون اینام رو گشتم ولی ن
بسم رب الحسن (ع)
 
چند سال پیش یه مطلب در یکی از وب ها خوندم با مضمونِ :
هرکس یک بار کربلا بره، دیگه نمیتونه سال های بعد نره...
 
رفتم و نظر گذاشتم با مضمونِ : خوش به حالتون که شما حداقل یبار کربلا رفتید..ولی حال همه ی اونایی که تا حالا نرفتن کربلا بدتر از حال کسایی هست که کربلا رفتن...
 
صاحب وبلاگ جوابمو داد : ان شاء الله قسمتتون بشه...وقتی قسمتتون شد میفهمید که چی میگم
 
_______________
پ.ن 1 : به حرف ایشون رسیدم
2 هفته است از کربلا برگشتم ولی همچنان دلتنگی ا
رمان مسافر کربلا: داستان آرزویی که به کربلا ختم می شود.
 
معرفی:
رمان مسافر کربلا : سیدمهدی شجاعی
وقتی کسی به زیارت امامی می ­رود می­گویند طلبیده شده است. این کتاب داستان یکی از همان طلبیدن­ های عجیب است که عقل آدم به آن قد نمی­ دهد و هاج و واج می­ ماند.
خلاصه:
داستان پسر بچه­ ی لالی است که به صورت اتفاقی با کاروان کربلا رو به رو می­شود و بدون اطلاع و مدارک لازم با آن­ها همراه می­ شود و در این جریان اتفاقات جالبی برای او پیش می ­آید.
بریده کتاب:
-سل
بسم رب الحسن (ع)
 
چند سال پیش یه مطلب در یکی از وب ها خوندم با مضمونِ :
هرکس یک بار کربلا بره، دیگه نمیتونه سال های بعد نره...
 
رفتم و نظر گذاشتم با مضمونِ : خوش به حالتون که شما حداقل یبار کربلا رفتید..ولی حال همه ی اونایی که تا حالا نرفتن کربلا بدتر از حال کسایی هست که کربلا رفتن...
 
صاحب وبلاگ جوابمو داد : ان شاء الله قسمتتون بشه...وقتی قسمتتون شد میفهمید که چی میگم
 
_______________
پ.ن 1 : به حرف ایشون رسیدم
2 هفته است از کربلا برگشتم ولی همچنان دلتنگی ا
منفعت شد گور دنیای جدید
اینچنین وضعی جهان هرگز ندید
روزِ روشن قتل و غارت میکنند
باج خواهی های شیطان شد شدید
خادمان مسلمین از قاتلان
آسمان لو داد شرّ و مکر و کید
در تمام عالم ایران مستقل
بر مواضع مانده محکم چون حدید
گشته اند همدست هم بر ضدّ او
نام حق ناحق بلرزاند چو بید
اربعین پیغام باهم بودن است
کربلا اوجی که باید رفت و دید .
#احمد_یزدانی
#کربلا 
#اربعین 
#بین_الحرمین
.
سلام
هر وقت محرم از راه میرسه یه سوالی که ذهن منو خیلی به خودش مشغول کرده، پر رنگتر میشه و منو در گیر خودش میکنه. و سوال اینه که اگر من زمان امام حسین علیه السلام بودم چی کاره بودم. آیا حضرت رو یاری میکردم یا در بهترین شرایط اگرم در سپاه عمر سعد نبودم، بی طرف بودم؟
بعضی وقت ها میگم نه مگه میشه صدای "هل من ناصر" و "هل من معین" آقا رو بشنوی و کاری نکنی؟ مگه میشه گریه های فرزند شش ماهه از تشنگی بگوش آمدم بخوره ولی دست روی دست بذاره؟ همیشه دوست داشتم بو
تازه از گرد راه رسیده بودم کربلا. خسته و مریض. تو موج جمعیت سرمو بالا آوردم، روبروی در باب السلام بودم. قرآن قبل از اذان مغرب رو می خوندن. رسیده بود به آیه ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِینَ...
و این زیباترین...دلنشین ترین...آرام بخش ترین و امن ترین جواب سلام عمرم شد...
پیرمرد عاشق امام حسین ع و کربلا بود اواخر اگر پولی به دستش میرسید کنار می گذاشت و به اطرافیانش می گفت انشاالله می رویم کربلا. سه روز بعد از عاشورا از دنیا رفت بالای سرش که رفتند دستانش را به حالت اخترام روی سینه اش گذاشته بود. چندی بعد خواب دیدند که لحظه مرگش دو نفر زیر بغلهایش را گرفتند و بلندش کردند تا به احترام کسی که به دیدنش آمده بود ایستاده باشد او هم دستانش را روی سینه گذاشت تا به امام معصوم ع سلام کند. 
چرا در کربلا آب سر بالا میرود از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
تنها جایی از جهان که آب سربالا می رود فیلم
مجرد مرکز ‌ های از دنیا که آب سر متعلق بازگشته و برعکس حرکت می‌کند کربلا که به چه دلیل این سازه حرم مطهر حضرت امام حسین ع تخریب نمی‌شود و و پایین نمی‌آید؟. که یک حرم پی یک مشک بود یک سر ارتباط مطیع کار کاری که این حضرت سر کربلا کردند از ایشون یک داستان سر همه دین و آیینی شاید سر راستی سر زمینه مشاهده بالا ب
دنبال بد هستی اگر، من بدترینمبی آبرو نزد کرام الکاتبینمیک ذره حاجات مرا تا دیر دادیبلوا به پا کردم، کجا رفته یقینم؟!زانو بغل کردم ببینی بی پناهماز بار سنگین گناهم، شرمگینمدست مرا امشب نگیری، شک ندارم...روز قیامت در صفوف مذنبینمممنونم از لطفت، اجازه داده ای بازدر پای سفره، پیش خوبان می نشینمپابند حبت کن دل هرجایی ام راشیطان نشسته دست بسته، در کمینمبا اذن زهرا سینه چاک بوترابمنام علی هک گشته بر روی نگینمحیدر که جای خود، غلام قنبرم منعبد غلا
دنبال بد هستی اگر، من بدترینمبی آبرو نزد کرام الکاتبینمیک ذره حاجات مرا تا دیر دادیبلوا به پا کردم، کجا رفته یقینم؟!زانو بغل کردم ببینی بی پناهماز بار سنگین گناهم، شرمگینمدست مرا امشب نگیری، شک ندارم...روز قیامت در صفوف مذنبینمممنونم از لطفت، اجازه داده ای بازدر پای سفره، پیش خوبان می نشینمپابند حبت کن دل هرجایی ام راشیطان نشسته دست بسته، در کمینمبا اذن زهرا سینه چاک بوترابمنام علی هک گشته بر روی نگینمحیدر که جای خود، غلام قنبرم منعبد غلا
دلبرم در دلبری اعجاز کردمرغ دل تا کربلا پرواز کرد
کربلا یعنی لبان چون کویرکودکان در بند ظلم و غم اسیر
کربلا یعنی نوای الامانناله ی جانسوز و آه کودکان
کربلا یعنی غم و درد و عطشکودکی از تشنگی در حال غش
ظهر و گرما و کویر العطشبر لب خشکیده تیر العطش
کربلا یعنی خیام سوختهتیر کین حلقی به دستی دوخته
کربلا یعنی که عباس(ع) ادب در میان آب اما تشنه لب 
کربلا یعنی غم و اشک بتول(س)یک جهان غم یک جهان حال ملول 
کربلا یعنی که در راه خدابذل جان و مال خود بی ادعا
صدای طبل و زنجیرمی آید از خیابان
غمی نشسته امشببه قلب پیر و جوان
صدای واحسیناپیچیده در هر کجا
زنده شده دوبارهخاطره ی کربلا
گردیده یک عالمیدر سوگ او سیه پوش
مردم همه عزاداربا اشک و غم هم آغوش
آمد محرمُ بازصدای اشک و ناله
روئیده در کربلاگل های سرخ لاله
دارم غریب و آشنا را می شمارماین خیل مشغول عزا را می شمارم هی خواب می بینم پیاده در طریقش درجاده دارم تیرها را می شمارم دل تنگ مشهد می شوم هرگاه در راه سربندهای یا رضا را می شمارم اما خدارا شکر با انگشت هایم جامانده های کربلا را می شمارم پس سعی خودرا می کنم موکب به موکب این مروه های با صفا را می شمارم باعقل نه، من با جنون بی شمارم این لشکر بی انتها را می شمارم تسبیح من این است در طیِّ طریقش هر صبح تاول های پا را می شمارم آن قدر نزدیکم به اوک
شد محرم کربلایی شد دلمدامنم از اشک غم گردیده یم
کربلا یعنی گریبان های چاککربلا یعنی حسین(ع) روحی فداک
کربلا یعنی که آغشته به خونکشتی اسلام گشته واژگون
کربلا یعنی مرمّل بدّماء(1)کربلا یعنی که مهتوک الخباء(2)
کربلا یعنی بلا یعنی عزااشک غم بر خامس آل عبا
کربلا یعنی شهیدالشهداءکربلا یعنی قتیل الادعیاء(3)
کربلا یعنی شفاه الذابلات(4) تشنه بودن بر لب شط فرات
پیکر عریان فتاده روی خاککربلا یعنی که جسم چاک چاک
کربلا یعنی جسوم الشاحبات(5)کربل یعنی دماءا
شد محرم کربلایی شد دلمدامنم از اشک غم گردیده یم
کربلا یعنی گریبان های چاککربلا یعنی حسین(ع) روحی فداک
کربلا یعنی که آغشته به خونکشتی اسلام گشته واژگون
کربلا یعنی مرمّل بدّماء(1)کربلا یعنی که مهتوک الخباء(2)
کربلا یعنی بلا یعنی عزااشک غم بر خامس آل عبا
کربلا یعنی شهیدالشهداءکربلا یعنی قتبل الادعیاء(3)
کربلا یعنی شفاه الذابلات(4) تشنه بودن بر لب شط فرات
پیکر عریان فتاده روی خاککربلا یعنی که جسم چاک چاک
کربلا یعنی جسوم الشاحبات(5)کربل یعنی دماءا
نام مهدی هست آرامش برای کربلا/یاد او شوق رسیدن تاحریم کبریا/لحظه لحظه شدمجسم کربلا بر دیده اش/چشم اوگریان همیشه هست بهر نینوا/یادمان برحسین و جمله اصحابش شود/بهریاری ولایت شیعه را داده ندا/دشمنان راخوار سازد یادونام حضرتش/شیعیان نینوایی یاوردین خدا/جمعه هایک حس وشوری بردل مومن دهد/مملو عشق وبصیرت قلبهای پرولا/در رکاب رهبرخود سوی اوآماده باش/بهرایران مهدویت دائما دارد دعا/ماهمه سربازحیدرجانفشان بر حسین/حس زیبای پرستش با عنایات رضا/یاابا
زنگ زد : داریم میریم کربلا سه شنبه صبح هفته آینده سه شنبه برمیگردیم ، ۲۹ ام هم ولیمه ست هم یه عروسی :)
و من نمیدونستم بعد  از ذوقِ شنیدنِ اسم کربلا گریه کنم یا حسادت کنم؟حسود بودن کارِ خوبی نیست الهی به سلامت برن و برگردن :)
آقا میطلبی؟
تو اوجِ ناراحتی من بخاطرِ پنج شنبه خبر به این خوبی نشونه نیست؟هست:)
هم کربلا به یادتِ ، هم یه عروسی بدونِ گناهِ :) 
خوشبختِ عالم بشی معلم جان:) معلمی که بخاطر استرس من از ۹ صبح تا ۳ بعداظهر کل ریاضی ۳ رو جمع کردو یه ن
 
به نام حضرت دوست 
سالی که نکوست از بهارش پیداست
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
اولین روزای سال 98 رو مشرف شدیم کربلا...
جاتون خیلی خالی 
پس از سالها زیارت اربعین و اون ازدحام جمعیت که نتونسته بودم داخل حرم بشم حالا با یک حرم بدون ازدحام ...
باورم نمی شد زیارت رجبیه کربلا قسمتم بشه 
هیچی نمیتونستم بگم ...
بیشترین ذکری که میچسبید بگم الحمدلله کما هو اهله 
اینم با خانواده ، دختر و دامادم خیلی آقا سرمون منت گذاشت ...
خدا سالیان سال روزی کنه زیارت رجبیه
الهی شکر..
کربلا و اربعین و معجزه ..
معجزه . . هر گاه ذهن را درگیر می بینم به قلبم که مراجعه می کنم مطمئمن است... چرا نباشد اکر در مسیر باشد.. و توکل به الله اکبر .. با همه ی تجربه ها و دیده ها در این سال سی.
و باز هم معجزه از پی معجزه های پی در پی که شمارش دیگر از دست خارج است... همیشگی است ... صبح و شام
خدایا دوستت دارم.
خدایا شکر..
هتل آپارتمان کربلا مشهد یکی از هتل آپارتمان خوب مشهد الرضا می باشد . این هتل آپارتمان تروتمیز و خوب با امکانات مناسب از هتل آپارتمان های اقتصادی مشهد می باشد .این هتل آپارتمان در نزدیکی و جوار حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) واقع شده است و با توجه به فاصله کمی که تا حرم مطهر دارد , از این رو هتل آپارتمان کربلا مشهد را می توان از جمله هتل آپارتمان مشهد نزدیک به حرم به شمار آورد. این هتل آپارتمان مرتب دارای واحدهای دو تخته , اتاق سه تخته , آپارتمان یک خو
 
به سر سربند یازهرا به دستم بیرق سقا به لب ذکر دعا دارمبه خون دل رفیقانم رهاگشتند وحیرانم هوای کربلا دارمگریه کن عزای تو دل گشته مبتلای توآقای غیرت وادب دلها همه فدای توارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین (2)دل سردم به خون خفته غم عشق ترا گفته ببین از دیده خون بارمشکسته بال و پر ماندم غم عشق ترا خواندم هوای کربلا دارمدلتنگ روضه هات منم عمریه مبتلات منمکاشکی بگن که اربعین راهی کربلا منمارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین ارباب حسین (2)دل
{حکایات و تشرّفات - شماره 35}
 
درمسیر کربلا بودم که ...
 
علامه حِلّی(ره) می گوید: شب جمعه ای به قصد زیارت امام حسین علیه السلام به سوی کربلا می رفتم، در حالی که تنها و سوار بر الاغ بودم و تازیانه ی کوچکی برای راندن مَرکب در دست داشتم. در بین راه عربی پیاده آمد و با من همراه و هم کلام شد. کم کم فهمیدم شخص دانشمندی است؛ وارد مسائل علمی شدیم، برخی از مشکلات علمی که داشتم از او پرسیدم، عجیب اینکه همه را پاسخ مناسب و دقیقی فرمود! متحیر شدم که او کیست؟ که
آخ مهتاب!کاش یکی از آجرهای خانه‌ات بودم.یا یک مشت خاکِ باغچه‌ات.کاش دستگیره‌ی اتاقت بودم تا روزی هزار بار مرا لمس کنی.کاش چادرت بودم.نه کاش دستهایت بودم..کاش چشمهایت بودم .کاش دلت بودم نه..کاش ریه هایت بودم تا نفسهایت را در من فرو ببری و از من بیرون بیاوری.کاش من تو بودمکاش تو من بودیکاش ما یکی بودیمیک نفر دوتایی..!روی ماه خداوند را ببوسمصطفی مستور@khablog
در عملیات محرم در اثر اصابت گلوله خمپاره سر و دست و پای او مجروح می شود. بعد از پایان دوران مجروحیت به جبهه باز می گردد. فرمانده گردان امیرالمؤمنین (ع) به خاطر شجاعت و مدیریتی که علیرضا از خود نشان داده بود، مسئولیت دسته دوم از گروهان اباالفضل (ع) را به او می دهد. در آخرین دیدار با خانواده اش به مادر می گوید : ما مسافر کربلائیم، راه کربلا که باز شد بر می گردیم. در پایان آخرین نامه ای که فرستاد، نوشته بود به امید دیدار در کربلا.
تقویم شیعه
سوم محرم
ورود عمر بن سعد لعنت الله علیه به کربلا
در این روز عمر بن سعد با چهار، شش یا نه هزاران سوار برای قتل پسر پیامبر صلّی الله علیه و آله وارد کربلا شد و در مقابل آن حضرت لشکرگاه ساخت و خیمه بر افروخت. ورود ابن سعد به کربلا در روز چهارم هم نقل شده است.
تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۱۹-۲۰
از بچگیم همیشه دوست داشتم برادر داشته باشم
راستش وقتی میدیدم یکی داداش داره  داداشش بهش زنگ میزنه باهم حرف میزنند حتی باهم دعوا میکنند حسودیم میشد 
خواهر بودن با داشتن برادر تکمیل میشه  اگه صدتا هم خواهر داشته باشی ولی یه برادر نداشته باشی که براش خواهری کنی اون رسالت خواهرانت ناقص میمونه حتی به نظرم معنی برادر هم با وجود خواهر تکمیل میشه 
یه معلم عربی داشتیم میگفت عربا یه ضرب المثلی دارند میگن خواهر بدون برادر عین سرباز بدون سلاح توی مید
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز چهارشنبه 18 اردیبهشت 1398 شمسی 2 رمضان الکریم 1440 هجری 8 ماه می 2019 میلادی هست.
امروز هم به سرم زد بیام یه مطلب جدید بنویسم
جدید از نوع قدیم.
امروز تو خونه بودم بیکار نشسته بودم که یهویی بفکر افتادم عکسای گذشته رو مرور کنم. لپ تاپ و باز کردم و اومدم داخل عکسای کربلا که داشتم.
به یاد اون موقع ها نوحه گذاشتم . انشاالله اربعین امسال هم حضرت ارباب قسمتمون کنه سفر عشق نصیبمون بشه. اونایی که نرفتن برن ، اونایی که رفتن باز هم برن.
هوالرئوف الرحیم
چند دقیقه. شاید یک ربع حداکثر زمانش بود:
خودم و بچه ها رو زائر کربلا تو اربعین تصور کردم.
کاخ رویاهام رو ساختم.  همینطوری آجر به آجر.
رسیده بودم به اینکه شیر خشک رو چطوری تهیه کنم که یهو...
رضا زد به شوونه مو بهوشم آورد...
اینطور بگم که انقدر غرق ماجرا بودم، شاید واقعا اونجا بودم. شاید اسمم نوشته شد...
 
 
 
 
جوونهایی که دارن می رن... 
تا می تونن لذتشو ببرن...
آرزوی خیلی هاست آنچه نصیبشون میشه...
خیلی از کسایی که حسابی زمینی شدننن...
امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: زمین کعبه گفت: کیست مثل من و حال‌آنکه خانه خداوند متعال بر من بناشده و مردم از اطراف‌واکناف به‌طرف من می‌آیند و حرم امن الهی قرار داده‌شده‌ام و چه فضیلت‌هایی که برای زیارت این مکان مقدس واردشده از آن جمله: حضرت علی بن الحسین علیه‌السلام فرمودند: تسبیح گفتن در مکه افضل است از خراج و مالیات که درراه خدا انفاق شود. (1)حضرت باقر علیه‌السلام می‌فرمایند: سجده کننده در مکه به‌منزله در خون غلتیدن درراه خداست؛ د
_ امام حسین را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او، توضیح مسائل گوناگون در همان منی و عرفات، خطاب به علما، خطاب به نخبگان - حضرت بیانات عجیبی دارد که در کتاب‌ها ثبت و ضبط است - بعد هم در راه به سمت کربلا، هم در خود عرصه‌ی کربلا و میدان کربلا، باید شناخت.
_ در خود عرصه‌ی کربلا حضرت اهل تبیین بودند، می‌رفتند، صحبت می‌کردند. حالا میدان جنگ است، منتظرند خون هم را بریزند،
امشب سه بار تو دلم گریه کردم، مثل موقعی که داشتم از پدر و مادرم خداحافظی می کردم.
وقتی داشتن وسایلشون رو جمع می کردن که با اتوبوس ساعت ۹ برن، من مجبور بودم که زودتر برم شرکت.
کیفمو که برداشتم و برم اومدم دید و بوسی کنم باهاشون، یهو گریم گرفت و اشکم جاری شد. اصلا دست خودم نبود و نمیدونستم دارم چی کار می کنم. از گریه من مامانم هم گریه کرد. چشمای بابامم که مرد بزرگی و جز در عزای امام حسین اشک نمی ریزه بارونی شد.
جلوی در که رسیدم و خودمو تو آینه دیدم،
 
بعد الف و بچه اش یه هفته میان خونمون و نمیرن حتی خونشون://
خدایا از دست اینا روانی ام:(
به مامانم میگم اگه قراره الف بیاد اینجا شما هم بدید کربلا آخه هرکی می پرسه اربعین پیاده میرید؛ میگن نه..
مامانم اینا به خاطر درس خوندن من نمیخوان برن ولی اگه الف و بچه اش بیان اینجا کلافه میشم.
ای کاش یه فرجی بشه همه چی درست شه:)
سلام علیکم
شهادت صادق آل محمد سلام الله علیهم اجمعین بر همگان تسلیت باد...
بابت تاخیر امروز صمیمانه عذر خواهی می کنم..
عارضم خدمت شما که یه سال یکی از رفقا اومد و گفت فلانی خواب دیدم یه نفر اومد به من و تو گفت اگه می خواهید برید کربلا، یه نذری برای امام صادق بکنید...خلاصه که یادت نره...
یادم رفت...
خودش یه نذری کرد و همون سال رفت کربلا...
روزی که می خواست بره گفت نذرت را به جا آوردی؟
گفتم کدوم نذر؟
گفت عجب...
تازه یادم افتاد
نمی دونم چی شد که گفتم 68 روز،
توضیح الرسائل کربلا نویسنده: سیدعلی اصغر علوی انتشارات: نشر سدید
توضیح الرسائل کربلا : چطور از دل ۱۸هزار نامه عاشق، ۳۰هزار قاتل ایجاد شد؟!
 
توضیح الرسائل کربلانویسنده: سیدعلی اصغر علویانتشارات: نشر سدید
معرفی:
«پاسخ‌های زیادی به معمای تاریخی «قلوبهم معک و سیوفهم علیک» داده شده است: دل‌هایی با او و شمشیرهایی بر او؟!این کتابی تلاشی است برای حل این معادله عجیب تاریخ که در مورد کوفیان گفته‌اند؛ «دل‌هایی با حسین، شمشیرهایی بر حسین!»این کتاب
تور کربلا هوایی ارزان
با توجه به نزدیک شدن به ماه محرم و برگزاری تور کربلا برای مشتاقان حرم امام حسین و حرم حضرت ابوالفضل  که تابه حال موفق به دیدن این دو حرم که در کربلا واقع است.
  نشده اند یا دوباره مشتاق سفر به این مکان زیارتی هستند.
 شرکت آژآنس هواپیمایی رحمان گشت تور های سفر های  زیارتی  خود از جمله تور کربلا هوایی ارزان  از تهران را فراهم کرده است.
 که شما مسافران را باکمترین هزینه به این مکان مقدس ببرد.
 و از شهر نجف که امام بزرگ شیع
 
✨﷽✨
درمسیر کربلا بودم که ...
✍علامه حِلّی(ره) می گوید: شب جمعه ای به قصد زیارت امام حسین علیه السلام به سوی کربلا می رفتم، در حالی که تنها و سوار بر الاغ بودم و تازیانه ی کوچکی برای راندن مَرکب در دست داشتم. در بین راه عربی پیاده آمد و با من همراه و هم کلام شد. کم کم فهمیدم شخص دانشمندی است؛ وارد مسائل علمی شدیم، برخی از مشکلات علمی که داشتم از او پرسیدم، عجیب اینکه همه را پاسخ مناسب و دقیقی فرمود! متحیر شدم که او کیست؟ که این همه آمادگی علمی دا
سلام به همگی 
راستش من مامان و بابام میخوان برن کربلا، تا حالا مسافرت به اون صورت نرفتن، دیگه چه برسه کربلا ، حالا میخواستم کسانی که تا حالا رفتن کربلا و مخصوصا کسانی که با کسی بودن که بیمار بوده راهنماییم کنند که براشون چیکار کنم؟
چیزهای معمول منظورمه، چیزهایی مثل سیمکارت از ایران باید بخریم یا سیمکارت عراقی میخواد، از اینجا باید بخریم یا عراق،دارو رو میگن اگه از اون جا بخریم ارزون تره و چیزهایی که فکر میکنین باعث میشه سفر راحت و آرومی دا
ایام اربعین حسینی بود . بالاخره قسمت شد و منم مسافر کربلا شدم . در این روزها پیاده روی زیادی داشتیم ولی هرگز خستگی به سراغمان نیامد و حالمان هر روز بهتر از دیروز بود . مردمان خونگرم عراق در ایام اربعین حسینی به بهترین شکل ممکن از زائران ایرانی پذیرایی می کنند . 
حسین بن علی فرمانده ای است که همه مرزها را شکسته است. در مغناطیس عشق حسین، زمان و مکان و نژاد و زبان رنگ می‌بازد و طنین فریاد او در بیکران جهان و در گوش زمان می پیچد. هیچ کس نیست که در جان خود به آزمون کربلا مبتلا نشود. کل نفس ذائقة الموت هر نفسی چشنده مرگ است مگر آن که ذره ی وجودش در ملکوت روح حسین فانی و قطره ی جانش در اقیانوس حیات او حل شده باشد.
راه کوفه از کربلا می گذرد. هر که می‌خواهد دولت سلیمانی را در پایتخت جهان نظاره کند باید رزم کربلا کر
باسمه تعالیامام باقر(ع)
باقر علم النبیین ، ای امام پنجمیندر طفولیت شدی از کربلا چندی غمین
گفت زینب ، به چه زیبا منظری آمد به چشممن ندیدم، جز وفا وعشق و ایثار و یقین
دید باقر صحنه های کربلا و کوفه رااز غروب کربلا گوید سخن تا اربعین
کودکی را با شهید کربلا آغاز کردآن چراغ روشن و پنجم امام مومنین
او به پا دارد علوم مختلف را بیش و کمهر کجا حرف تعقل بود، بودی اولین
با بیان علم و دانش،او به حق اعجاز کرداو کند تبیین علوم حکمت و تو حید و دین
دین حق کامل ش
حسین بن علی فرمانده ای است که همه مرزها را شکسته است. در مغناطیس عشق حسین، زمان و مکان و نژاد و زبان رنگ می‌بازد و طنین فریاد او در بیکران جهان و در گوش زمان می پیچد. هیچ کس نیست که در جان خود به آزمون کربلا مبتلا نشود. کل نفس ذائقة الموت هر نفسی چشنده مرگ است مگر آن که ذره ی وجودش در ملکوت روح حسین فانی و قطره ی جانش در اقیانوس حیات او حل شده باشد.
راه کوفه از کربلا می گذرد. هر که می‌خواهد دولت سلیمانی را در پایتخت جهان نظاره کند باید رزم کربلا کر
منی که بار سفر بسته بودم از آغازنگاه خویش به در بسته بودم از آغازبرای سرخی صورت به روی هر انگشتحنای خون جگر بسته بودم از آغازمنم شبیه ولیعهد شاه مغلوبی که دل به مال پدر بسته بودم از آغازهنوز در عجبم که امیدوار چرابه هندوانه ی دربسته بودم از آغازبه دوستان خود آنقدر مطمئن بودمکه روی سینه سپر بسته بودم از آغازبه خاطر نپریدن ملامتم نکنیدکه من کبوتر پربسته بودم از آغازعجیب نیست که با مرگ زندگی کردمبه قتل عمر کمر بسته بودم از آغازاگر چه آخر این ق
متن کامل مداحی اومدیم پای پیاده آقا + دانلود نوحه
اومدیم پای پیاده آقا، از همون لحظه که خوندی مارو
تا با گریه آب و جارو کنیم. جاده ی نجف به کربلا رو
زنده مونده هنوز، شور هل من معین
وعده ی عاشقاست، کربلا، اربعین
سر ما فدای جوون رعنای تو
می خونیم همقدم با حججی های تو:
کربلا کربلا ما داریم میاییم
کوله بار همه از غم پره، چه غمی؟ غمی که احیاگره
اون غمی که راوی حماسه ست، خطبه های زینب مضظره
جونمونو میدیم، واسه این قافله
بپذیر یاحسین، خیلی ناقابله
اوم
 
 بسم الله الرحمن الرحیم
قربة الی الله
گفت: رفتم بیمارستان ملاقات یکی از بچه‌های زینبیون،بعد از دو روز که تو اون سرما رو زمین مونده بود، تونسته بودن برش گردونن. ازش پرسیدم، چی شد؟ تعریف کن. تعریف کرد که: پای راستم تیر خورد, با کش بستمش و دوباره شروع کردم به تیراندازی. پای چپم هم تیر خورد، با چفیه بستمش،دیگه نمیتونستم حرکت کنم ولی همه چنان درگیر بودم باهاشون.نزدیک سه چهارنفرشون رو زدم. دوباره پای راستم تیر خورد. دیگه توان درگیری نداشتم.افتا
دیروز جلسه کتابخوانی کتب جهادو شهادت بود. نفیسه سادات ناغافل وارد جلسه شد و آمد و کنارم نشست. از بعد حضورش دیگر نمی توانستم تمرکز کنم. او هم در جلسه نبود ... هر دو رفته بودیم به پیاده روی اربعین. ازابتدای سفرقرار بود اگر شد و خدا خواست مسیرپیاده روی را باهم باشیم. من با کاروانی از دانشگاه تهران رفته بودم و نفیسه سادات با تیم پزشکی همین شهرخودمان. ولی با خانواده قول و قرارش این بود که مسیر را با من باشد. من هم ناراضی نبودم. گرچه برنامه اولیه من هم
❆ #سیاه:نینوا رنگ سیاهی بودبر صورت تاریخبه دست مردمی رو سیاه ❆ #قرآن:سرِ قرآن را نیزه کردندبه کربلامدعیان پیروی از قرآن ❆ #جهل:جهل که باشدکوفه و کربلا فرق نداردپروانه را می زنند سربه جهل #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_سپکو@ZanaKORDistani63سپکوسرای میخانهکانال شعرهای سپکو(سپید کوتاه) سعید فلاحی(زانا کوردستانی)https://t.me/sepkomikhanehhttps://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com
شور دلنشین و مناجاتی امام حسین(ع)
شب اربعین 98
هیئت رایه العباس تهران
حاج محمود کریمی
یاذالکرم منو ببر تا به حرم
متن و صوت این شور دلنشین رو در ادامه مطلب ببینید ...
کربلا + شهادت نصیبتون
متن مداحی:
من بی تو دلگیرم / از زندگی سیرم
دور از تو ای مولا، میمیرم...
دستم بگیر آقا / از عالَم بالا
عالی جناب ای شاه، یا مولا...
 
یا ذَالکَرَم، من و ببر
تا به حرم، من و ببر
تا کربلا، یا کربلا یا کربلا
یا کربلا یا کربلا
حسین...
 
حسین وای...
 
 
من با تو آبادم / غم رفته ا
همسایمون از کربلا اومده و براش پرده زدن. امروز خیلی اتفاقی نوشته هاشون رو خوندم! دیدم زیر یکی شون نوشته از طرف: "داماد و دختر!"خیلی تعجب کردم!
هیچ توضیحی نمیدم چون درد آنجا که عمیق هست به حاشا برسد!
اما یه سوال دارم!
اگر پدر و مادر اون داماد گرامی مشرف میشدن کربلا آیا ایشون حاضر بودن زیر پرده بنویسن از طرف : "عروس و پسر!"؟!!!
و این قصه تا به ابد ادامه داره...
+ آقاشون بهشون ولایت داره خوب!!!! این حرفای زشت چیه میزنم؟!!!
بالاخره اتوبوس براه افتاد و خودم را به دست زمان سپردم. اعتراف میکنم از همان دقایق اولیه حالم حسابی دگرگون شد, یا به بیانی دیگر عصبانیت وجودم را فرا گرفت. دست هر کس تسبیحی بود و مثلا مشغول ذکر . این حالت وقتی بیشتر آزارم میداد که مسبحین مردان جوانی بودند که سفت به زن های جوان ترشان چسبیده بودند و سرشان در لاک خودشان بود و انگاری در این دنیا نبودند. دختران و پسران مجرد هم با موبایل هایشان مداحی و روضه گذاشته بودند و  اصوات مثل گرز آتشین بر فرق سر
در پایدار کردن دین اسلام عزیزان زیادی خونشون رو فدا کردند و از مهم ترین این عزیزان شهدای کربلا و مهمترین
شهدای کربلا حضرت عباس(ع) و حسین(ع) هستند که تا جون در بدن داشتند، دست از دفاع برنداشتند و این که
اون زمان آقا امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) کلیه تلاششون رو کردند تا بتوانند زور دشمن را کم و کمتر کنند
و گاهی وقت ها دشمن از این تلاش دو بزرگوار می‌ترسید.
و توی این کربلا عزیزانی را از دست دادیم که نشون دادند ما برای دینمون از عزیزترین چیزمون یعنی جو
تا به حال متن کامل شعر محتشم کاشانی در باره قیام کربلا ( باز این چه شورش است که در خلق عالم است) را خوانده‌اید؟ فکر نمی‌کردم اینقدر بلند باشد. هر چند وقتی می‌خواندمش احساس می‌کردم اکثر ابیاتش را در مداحی‌ها شنیده بودم. اگر مایل بودید که بخوانیدش به ادامه مطلب رجوع کنید!
 
ادامه مطلب
خیلی ها میشناسنش وقتی که اسم اون میادغم تو دلاشون میشینه دوستش دارن خیلی زیاد
وقتی کسی تشنه میشه وقتی کسی آب میخوادوقتی که سیراب میشه فقط یه اسم یادش میاد
بهش میگن امام حسین امام خوب و مهربونامامی که بچه هاشو هدیه داده به آسمون
کاش که ما بچه ها بودیم باهاش تو کربلا بودیمتو روز عاشورا بودیم کاش هممون اونجا بودیم
امامی که گفته روی حق کسی پا نذاریدرفیق نیمه راه نشیم هیچ کسو تنها نذاریم
وقتی شنیدم که امام واسه خدا جونشو دادبدجوری عاشقش شدم چطور
 16 سال بعد از شهادت درست همان روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم کربلا می شود پیکرش را در منطقه فکه شمالی پیدا کرده و شب تاسوعای حسینی به وطن باز می گردانند. به خواب مسئول گروه تفحص لشکر امام حسین (ع) می آید و محل دفنش را هم می گوید. مردم در مسجد در دسته عزاداری کنار پیکرش تا صبح می مانند. صبح روز تاسوعا همراه با دسته سینه زنی در گلزار شهدای اصفهان او را به خاک می سپارند.
شاید کلاس چهارم بودم که از یکی از پسرهای فامیل خوشم می آمد آن هم به خاطر این که فکر میکردم آدم حتما باید از یکی خوشش بیاید و یکی را داشته باشد که دوست داشته باشد در آینده با او ازدواج کند و تنها پسری ک در دسترس بود و سنش هم به من می آمد او بود.
دوران راهنمایی اکثر بچه های کلاسمان عاشق یک نفر بودند و من هم با ذوق اسم او را به همه میگفتند.هر چند خودش نمیدانست .
یادم هست اول دبیرستان که بودم با لاک غلط گیر اول اسمش را روی نیمکتم نوشته بودم.اوجش همان او
روایت اربعین و سفرکربلای پارسال:
۱. موقع دعاکردن و مناجات، طلب‌کار نیستم؛ نه که هیچی نخوام؛ ولی تعیین و تکلیف نمی‌کنم برای امام رضا(ع)؛ درددل‌هامو می‌گم و می‌سپرم به‌دست خودش که من رو بهتر از خودم می‌شناسه ...《سلمانی‌ات نیامده سنگش طلا شوداین‌جا نشسته‌ست تا که مسلمان شود...همین》۲. مقید به رفتن پیش ضریح و پنجره‌فولاد نیستم؛ هر سفر فقط یکی، دو بار می‌رم داخل، برای عرض ارادت و احترام؛ باقی‌ش منو گوشه‌های صحن انقلاب پیدا می‌کنید.۱+۲. حا
تقویم شیعه
بیستم صفر
۱- اربعین سید الشهداء علیه السلام
در چنین روزی چهل روز از فاجعه‌ی مولمه‌ی شهادت امام حسین علیه السلام و اهل بیت و اصحاب با وفایشان می‌گذرد. بر دوستان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام لازم است که با پوشیدن لباس مشکی، تعطیل کار و برپایی مجلس عزا و شرکت در مجالس سینه زنی و ذکر مصیبت این روز را تعظیم نمایند.
امام حسن عسکری علیه السلام می‌فرمایند: علامات مومن پنج چیز است: نماز ۵۱ رکعتی (نمازهای واجب و مستحب در شبانه روز)، و زیار
روایت اربعین و سفرکربلای پارسال:
۱. موقع دعاکردن و مناجات، طلب‌کار نیستم؛ نه که هیچی نخوام؛ ولی تعیین و تکلیف نمی‌کنم برای امام رضا(ع)؛ درددل‌هامو می‌گم و می‌سپرم به‌دست خودش که من رو بهتر از خودم می‌شناسه ...《سلمانی‌ات نیامده سنگش طلا شوداین‌جا نشسته‌ست تا که مسلمان شود...همین》۲. مقید به رفتن پیش ضریح و پنجره‌فولاد نیستم؛ هر سفر فقط یکی، دو بار می‌رم داخل، برای عرض ارادت و احترام؛ باقی‌ش منو گوشه‌های صحن انقلاب پیدا می‌کنید.۱+۲. حا
اگر تا به حال به برنامه هایی که دشمن برای شهرهای مذهبی تدارک دیده شک داشتیم، آن چه که در ورزشگاه کربلا اتفاق افتاد می تواند ما را به توطئه های فرهنگی دشمن، مطمئن سازد.
با طرفداران لیبرالیسم که حرفی نیست؛ اما مذهبی هایی که گاه روشنفکربازی در می آورند و برای به دست آوردن دل آن وری ها تیر و ترکشی هم نثار امثال علم الهدی می کنند باید به خودشان آمده و قدر این عالم شجاع و مدافع حریم امامت را بیشتر بدانند.
کربلا اگر علم الهدی داشت جوار امام غریبمان ع
من عمه هستم تو بابا محرم محسن ربانی بوستان کتاب قم
من عمه هستم تو بابا : روایت کربلا از زبان حضرت رقیه(س) خطاب به علی اصغر
من عمه هستم تو بابا : محسن ربانی، بوستان کتاب قم
معرفی:
اینبار کربلا را از زاویه نگاه دختر امام بخوانیماین کتاب را قلباً دوست دارم خیلی زیاد…از زبان حضرت رقیه (س) خطاب به حضرت علی اصغر است که در دنیای کودکانه خود از ابتدای همراهی بابا تا شهادت حضرت را روایت می‌کند و این جمله زیبا که : رابطه من و تو مثل رابطه عمه زینب و باباست
رئیس مرکز پزشکی حج و زیارت:
بر اساس بررسی‌های انجام شده، متأسفانه یک زائر ایرانی در حادثه دیروز کربلا جان باخته است‌.
آمار افراد حادثه دیده که به پایگاه درمانی هلال احمر مراجعه می‌کنند بیشتر شده است که خوشبختانه بیشتر آن‌ها به صورت سرپایی مداوا شدند./باشگاه‌خبرنگاران
@IrNews_24
مشاهده مطلب در کانال
تور کربلا و نجف به صورت هوایی و زمینی در این سایت کربلا گشت قابل مشاهده هست . این روزها زائرین و محبان اهل بیت برای زیارت کربلا به صورت گروهی یا انفرادی با تورهای کربلا به عراق سفر می کنند . البته کربلا به خاطر اینکه یکی از شهرهای مقدس شیعیان هست معمولا در طول سال زائران زیادی به آنجا می روند اما در ایام مقدس و خاص مانند عاشورا و تاسوعا، اعیاد مانند عید قربان و حتی عید نوروز شهر مملو از زائر می‌شود. 
مسیر تور کربلا
مسیر تور کربلا در گام اول ، ز
این چند روز وارد پنل میشم می خوام یه کوچولو از سفرم بگم ولی منصرف میشم. الان هم نمیدونم این مطلب رو به پایان میرسونم یا نه !
امسال نسبت به سال ۹۶ خیلی شلوغ تر و با شکوه تر بود
هر بار چشمم به جمعیت می افتاد با خودم می گفتم کربلا چه خبره ؟...
 احتمالا  یه جایی به ترافیک آدما میرسیم ...خدا رو شکر اون طوری که من تصور می کردم نشد :)
چهار شنبه عصر که حرکت کردیم پنجشنبه صبح مهران بودیم بعد از ساعت یازده 
سوار ماشین ها به سمت نجف حرکت کردیم.(البته قرار بود  ک
بسم الله الرحمن الرحیم
شب جمعه همش کربلا بودم
البته توی خواب....
چند ساله دیگه ذکرم اللهم ارزقنی زیارت الحسین فی اربعین باشه؟؟؟
 
+الان سرکارم ولی اصلا تمرکز ندارم...اشک گوشه چشممو بزور نگه داشتم که نیفته روی گونه ام
قلبم درد میکنه...شاید بمیرم
شاید امروز یه اتفاقی بیفته...اتفاقی که برام سخت ترین اتفاق تا اینجای عمرم بوده
خدایا خودت کمکم کن
یا ارحم الراحمین
دعا دعا دعا لطفا دعا
 
 
همیشه فکر می کردم اگه یه روزی بخوام برم کربلا حتما اول یه سری به نجف و حرم امام علی می زنم و اذن دخول می گیرم از پدر بزرگوار...
اما از اونجا که من عالیسم و دنیا سرزمین عجایب، این اتفاق نیوفتاد.
رسیدم فرودگاه نجف.خدا رو شکر می کنم که به موقع عربی یاد گرفتم و تو شهر و دیار غربت، سرگردون نشدم.اما خب متاسفانه اونا می فهمیدن من چی میگم اما من نمی فهمیدم :/
انتظار داشتم خیلیا فارسی بلد باشن اما نبودن :( . به هر ضرب و زوری که شد، یه ایرانی و همشهری! پیدا کرد
{از عاشورا تا ظهور - شماره 34}
 
کربلا ؛ پُلِ ظهور . . .
 
قیام امام حسین در حصار زمان و مکان نمی گنجد! اگر حمایت از حسین بن علی، به حضور در «جبههٔ نظامی کربلا» بود، حمایت از حجة بن الحسن، به حضور در «جبههٔ نرمِ فکریِ فرهنگی» است.
یاران عاشورائی از زخمِ شمشیرها و نیزه ها نهراسیدند تا آنجا که حتی به روی شهادت لبخند زدند. منتظران نیز برای تحقق زمینه های ظهور، باید در برابر زخم ها و نیش هایی که بر دل و جانشان می نشیند، مقاوم باشند؛ گویی از آن استقبال می
ورشکست شده بود و بدهی داشت خواب دیده بود به او گفته بودند به تهران برو در خیابان .... تهران در مسجد ..... بعد از نماز ظهر کارت درست می شود. مسجد را پیدا کرده بود دیده بود همان سیدی که در خواب دیده بود بالای منبر در حال سخنرانی است. بعد از منبر به او مشکلش را گفته بود و سید هم مشکلش را حل کرد و بدهی هایش را پرداخت.
در عوض او هم برای سید دعای مقاتل ابن سلیمان را خوانده بود و دعا کرده بود که سید بتواند حضرت حجت عج را ببیند. دعایش هم مستجاب شده بود. سید به ک
بسم الله الرحمن الرحیم ./
 
یه ساعت قبل حرکت به سمت خونه مون ، زنگ زدن به همسر و گفتن مجوز خروج از کشور ندادن! این شد که گوشیو وصل کردیم به ضبط ماشین و ۱۵ تا مداحی ِ محرم و اربعین رو از شمال تا نیمه های راه تهران گوش دادیم ! این برام یک ارزو بود که برآورده شد... آرزوی گوش دادن به این مداحی ها با صدای بلند توی جاده ...
ولی آرزوی بزرگی رو پرواز دادم ... ینی کربلا پَر؟ ینی اربعین پَر؟ ینی دل من پَرپَر؟
چله ی زیارت عاشورا گرفتم ... روز دوم جواب رد دادن ! ولی م
امشب بعد مدت ها با عموی خانوم.م هم صحبت شدیم.
گفته بودم که یک فامیل مشترک با هاشون داریم.
اون فامیله رفته بود کربلا و ولیمه داده بود امشب.
به محض این که اومد داخل و نشست و من رو دید، برگشت از داداشم پرسید که محمدرضا چی شد؟ سربازیش تموم شد؟
داداشم گفت آره، بعدشم سریع رفت سرکار.
عموی خانوم.م یک آهی کشید.
چند دقیقه بعد من رفتم دوباره باهاش هم صحبت شدم. اصلا انگار نه انگار که خانوم.م  هم وجود داشته.
من به قسمت اعتقاد دارم، شما چی؟!
شب آرزوها بود آرزو کردم برم کربلا...
حتی یه درصد فکر نمیکردم برآورده بشه آرزوم ولی خو آرزو برجوانان هیچوقت عیب نیست 
آرزوی بدی هم نکرده بودم....
گذشت و محرم اومد من از توبه ام گذشته بود تغییرات ظاهری ای کرده بودم ...
قلبنا از تمام کارهام پشیمون بودم و اون سال محرم فقط برای آمرزش گناهام اشک میریختم سالهای قبلش تیپ میزدم و میرفتم وا میستادم کنار خیابون و دسته های عزا رو تماشا میکردم و پسرا نگام میکردن شاید گاهی شماره هم میدادن تو روز عاشورا:'(
(الهی
رخت غم پوشیده بر تن آسماندیده ی اهل دو عالم خون فشان
علت این غصه ی جانسوز چیست؟این همه اندوه و غم از داغ کیست؟
بر سرم افتاده شور کربلاداغ هفتاد و دو سر از تن جدا
کربلا یعنی که هفتاد دو باردیده ای از خون دل چون چشمه سار
کربلا یعنی که عشقی بی بدیلبوسه بر رگهای مقطوع قتیل
کربلا یعنی دو دست از تن جدابا لب تشنه به شط خون شنا
کربلا یعنی سری از خون خضابپیکری بی سر به زیر آفتاب
کربلا یعنی نوای آب آبکربلا یعنی جگر از غم کباب
کربلا یعنی که یک دنیا ادببر
گریه کن دائم برای داغ زین العابدین/حضرتش اندرعبادت چون امیرالمومنین/نورچشمان پیمبر زاده مولاحسین/منتشربا اوپیام کربلا اندرزمین/حضرت سجاددیده نینوا و قتلگاه/بوده است درآن حوادث حضرتش نوریقین/کربلاباشدحماسه تاقیامت شیعه را/داغ یاران حسینی کرده مولاراغمین/ازغم قاسم واکبر اشک اوجاری شده/بهراصغر گریه هایش روی چشم مسلمین/دیده است عباس سقادرکنار علقمه/گشته است درداغ باباعمه اش راهمنشین/رفته است اوبااسارت کوفه وشام بلا/بوده است درکاروان کر
میگفتن گربلا نرفته ها راحت ترن هرچند که دوست داشته باشن برن
میگفتیم این حرفا چیه میزنید   میگفتن هروقت رفتی میفهمی . الان که هر دفعه  میرم همش گیج میزنم . وقتی هم که برگشتم تازه میفهمم کجا بودم.
در کل کربلا نرفتن یه غمه ولی رفتن صدتا
امسال هم که به لطف خدا کلی برنامه ریزی کردم تا ازین قافله عظیم و غیر قابل وصف جا نمونم.
دیگه بقیه کارها دست خود ارباب هست.
تحقیق در باره اول اربعین حضرت سید الشهداء
 
یکی از جامع ترین پژوهش ها در مورد بازگشت اهل بیت به کربلا در اربعین، توسط مرحوم شهید قاضی طباطبائی انجام شده است.ایشان برای اثبات تاریخی بازگشت اهل بیت به کربلا در اولین اربعین، در صدد پاسخ به اشکالات مطرح شده  توسط محدث نوری در کتاب «لؤلؤ  و مرجان» برآمده است.این کتاب با عنوان «تحقیق در باره اول اربعین حضرت سید الشهداء» منتشر شده و در دسترس است.
جرات راه رفتن توی تاریکی رو داشته باش ...
 
× به آسمون نگاه کردم چه قدر رنگش مبهم بود 
انگار رنگی نبود 
چراغ ها بودن 
خیابون ها بودن 
همه چیز بود و منم بودم 
فقط بودم 
بدون هیچ فکری 
خالی 
بودم 
بودم و نباید از بودنم می ترسیدم 
اون من بودم! 
 
× هر آااادمی هررر آدمیی یه نقطه ضعف عجیب و مهلک داره که می تونه کله پاش کنه. 
منم همینطور! 
متن کامل مداحی 
تا می بینم یه زائری راهی کربلا میشه
با زیارت نرفته ها دل من همنوا میشه
اگه رفتی زیر قبه ی حسین یادم کن
اگه رفتی توی بین الحرمین یادم کن
میون سینه زنی و شور و شین یادم کن
یادم کن تو دلمه غم اربابم
یادم کن کنار حرم اربابم
التماس دعا زائر کربلا
بیخیال دنیا فقط غصه من شده همین
نمیشه انگار امسالم کربلا باشم اربعین
رسیدی به موکب امام رضا یادم کن
شب جمعه رسیدی به قتلگاه یادم کن
تل زینبیه و پایین پا یادم کن
باز روی لبمه قسم اربابم
یادم ک
من مدت هاست که چیزی ننوشته ام. این اتفاق با این حال افتاده که بی بهره از سوژه هم نبودم. یه جورایی حتی غرق بودم تو اتفاقای مختلف! در همین فاصله که نبودم از اسفند ۹۷ تا الان، چند دوره ی مهم تو زندگیم شروع شد و به پایان رسید. کار تو بخش اورژانس شهر خودمون پر از ماجرا و تجربه، فارغ التحصیلی، سفر به مشهد بعد از چهار سال، محرم مهم امسال، سفر اربعین، تغییر محل زندگیم که آغاز یه ماجراجویی شخصی به حساب میاد و شروع طرح تو بخش ICU شهر جدید. هر کدوم از این ها پ
دیروز صبح خوابت را می دیدم. در همان حالت مریضی به سختی چشم هایت را باز کردی. از چشم هایت آب آمده بود و من چشمم را برگرداندم به خیال اینکه مثل هر بار آنها را ناخودآگاه باز کرده ای و چیزی نمی بینی. اما دیدی. حتی نگاهم کردی. بعد از این همه مدت که چشم هایت نگاهی نداشتند، به من نگاه کردی و من چقدر خوب متوجه شدم فرق دیدن و نگاه کردن را. حتی فرق ندیدن و دیدن و نگاه کردن را. تعجب کرده بودم.. 
گفتی چرا پیش نمی آیی؟ گفتم بابا جان من که همه اش پیش شما هستم.. گفتی
دیروز صبح خوابت را می دیدم. در همان حالت مریضی به سختی چشم هایت را باز کردی. از چشم هایت آب آمده بود و من چشمم را از تو برگرداندم به خیال اینکه مثل هر بار آنها را ناخودآگاه باز کرده ای و چیزی نمی بینی. اما دیدی. حتی نگاهم کردی. بعد از این همه مدت که چشم هایت نگاهی نداشتند، به من نگاه کردی و من چقدر خوب متوجه شدم فرق دیدن و نگاه کردن را. حتی فرق ندیدن و دیدن و نگاه کردن را. تعجب کرده بودم.. 
گفتی چرا پیش من نمی آیی؟ گفتم بابا جان من که همه اش پیش شما هس
یکی از اقوام بیماری ای بی داره 
قبلا لاجبش نوشته بودم یه پسر ۱۳سالست و خیلی اهل دلِ
از اون ها که بوی خدا میدن...
هزینه های درمان این بیماری خیلی بالاست 
خودم شاهد بودم پدرش کامیونش و فروخت خونش و تو تهران فروخت تا بچش بتونه راحت زندگی کنه و همه اینها خرج پانسمان های این پروانه ای نازنین شد
از بچگی تعزیه خون بود
پیرش نذر سلامتی پسر هرسال تعزیه برپا میکرد....
ابولفضل آرزوی سفر کربلا داره...هرشب جمعه تو اینستا پست میذاره و از ارزوش میگه
ادم های خیر
غزلی زیبا از حافظ؛ موجود در نسخه تصحیح شده توسط میر سید محمد قدسیتا جمالت عاشقان را زد به وَصل خود صَلاجان و دل افتاده‌اند از زلف و خالت در بلاآنچه جانِ عاشقان از دست هجرت می‌کشدکس ندیده در جهان جُز کشتگان کربلا...
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلّت بفنائک...
سال ها بود که به پدر اصرار می کردیم بره کربلا ، اما مرغش یه پا داشت و هیچ وقت نرفت که نرفت تا این که بازنشسته شد .. ارادت ویژه ای به حضرت ابوالفضل داره و هر بار حرمش رو می دید دل و جونش می لرزید اما اصراری هم به رفتن نداشت !نمی دونم چی شد امّا بهرحال امسال طلبیده شد و همین امروز عازم کربلا شد برای پیاده روی اربعین . پدر محترم مثل هر پدر دیگه ای اخلاقیات خاص خودش رو داره و یکم تو بیان احساسات مغروره ! یعنی واقعا با معرفت هستا هر وقت هرچیزی که ازش بخوا
کتاب تا کربلا : شهید اگر شهید باشد می شود دلداده، دلداده به سیدالشهدا…
 
کتاب تا کربلا : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
معرفی:
این کتاب داستان سرباز کاروان محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.هرکس دلش می خواهد خدا او را در کاروان پیامبر اکرم بپذیرد باید مثل این شهدا باشد.
 
بریده کتاب(۱):
مرحوم آیت الله العظمی اراکی می فرمایند: شبی در خواب امیر کبیر را دیدم. جایگاهی خوب و رفیع در عالم برزخ داشت از او پرسیدم: راز این مقام عالی شما چیست؟جواب داد: این
خوشا به سعادت شما عزیزان که بر روی بهترین خاک روی کره خاکی سر و پیشانی نهادید و
از ژرفای وجود با حضرت ارباب علیه السلام اتصال برقرار کردید و انرژی بی نهایت دریافت کردید
زیارت رفتن توفیق می خواهد و نگهداشتن این انرژی و حال خوش توفیق بیشتر
خرم و خنک آنکه تواند این حال خوش نگه دارد.
طلاب مدرسه حضرت ساقی عطاشی کربلا پس از زیارت حضرتش در کربلا
برای حضرت در مشهد آبرو می خرند و آبرو داری می کنند و برای حضرت ارادتمند می سازند.!
کار طلبه
ساختن ارادتمند
‌ ‌داشتیم میرفتیم کربلا ! با حجت ته اتوبوس نشسته بودیم ! کلى گپ زدیم ! خیلی باهاش شوخی میکردیم  تو کربلا همیشه از ما جدا میشد  تنهایی میرفت حرم ،برامون سوال شده بود  اخر ازش پرسیدم چرا همش جدا میشی تنهایی میری  که  وسط حرفاش یه دفعه گفت من خیلى دوست دارم شهید بشم ! از دهنش پرید گفت من شهید میشمااا ! من و امیر حسینم بهش گفتیم داداش تو شیویدم نمیشى چه برسه شهید ! حلالمون کن حجت چقدر اون شب تو اتوبوس وقتى خواب بودى با دستمال کاغذى کردیم تو گوشت  اص
 
 
سالروز رحلت حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها
همسر شهید محراب مولی‌الموحدین امیرالمؤمنین حضرت امام علی علیه‌السلام
مادر چهار شهید کربلا به ویژه حضرت ابوالفضل العباس علیه‌السّلام علمدار کربلا
و روز تکریم مادران و همسران بزرگوار شهدا گرامی باد 
وقتی آتش از در خانه خدا بالا رفت، عمر، آتش بیاره معرکۀ ابوبکر، آنچنان به در حریم نبوت لگد زد که فریاد تو از میان در و دیوار به آسمان رفت. مادر! مرا از عاشورا مترسان. مرا به کربلا دلداری مده. عاشورا اینجاست! کربلا اینجاست! اگر کسی جرأت کرد در تب و تاب مرگ پیامبر، خانۀ دخترش را آتش بزند، فرزندان او جرأت می کنند، خیمه های ذراری پیغمبر را آتش بزنند. من بچه نیستم مادر! شمشیرهایی که در کربلا به روی برادرم کشیده می شود، ساختۀ کارگاه سقیفه است. نطفۀ اردو
سلام 
امروز بعد مدت ها رفتم چهار شنبه بازار . و بعد مدت ها غذا درست کردم ولی آخرش یادم اومد تو عدش پلو روغن نکرده بودم . مهمون هم داشتم :)
امروز مهمونمون خونه رو دسته گل کرد که از فردا سه روز روضه داریم . (همچین مهمون دار هایی هستیم ما ) 
اربعین امسال شنبه است و روضه ما پنج شنبه جمعه شنبه . فکر کنم همه برن روستاهاشون . به روضه خون گفتم یه وقت اومدی دیدی منم و خودت بهت برنخوره . برا تبرک شدن خونه جدید روضه گرفتیم و آروم شدن دل خودمون از نبودن در کربلا ر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مقالات حوزه املاک