نتایج جستجو برای عبارت :

نتوان صبر کرد .

عشق و دوری را خدا تقدیر کرد حکمتش بوده ولی با جبر کرد جسم خاکی را فراقت پیر کرد چون کنم وقتی که نتوان صبر کرد ? چشمت آنطوری به قلبم تیر کرد نیشتر گویا ز چنگ ببر کرد چشم چون نقش تو را تصویر کرد این دلم در گریه کار ابر کرد دل بسی ناله ی بی تاثیر کرد دور شد غربت مرا در قبر کرد ...
۱۷۷- دامن دوست دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد       تکیه برعهد تو و باد صبا نتوان کرد آنچه سعی است من اندر طلبت بنمایم   این قدر هست که تغییر قضا نتوان کرد دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست     به فسوسی که کند خصم رها … دامن دوست – دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد – غزل ۱۳۶ -۱۷۷
منبع : فالگیر
2x intel Xeon E5-2650 v232  DDR3 RamHP P420 / 1GB FBWC2x HPE 100GB sata SSD3x HPE 300GB SAS 6G HDD2x HP 460w PS HP Original rail kit
قیمت : ? تومن
 
اگر به دنبال سروری هستین که نتوان سرعتش رو کنترل کرد، خب این کانفیگ نیاز شما رو رفع میکنه.جزئیات رو میتونین از همکاران فروش ما جویا شوید.
➖➖➖➖➖➖➖Telegram :   @SaeidG @sadegh323 @sale1_DRHP @Sale2_DRHPPhone : 021-91008413 - داخلی 120invite link : https://t.me/joinchat/AAAAAD9Bv977dnZXTMeiIQاگر به دنبال سروری هستین که نتوان سرعتش رو کنترل کرد، خب این کانفیگ نیاز شما رو رفع میکنه.جزئیات رو میتونین از همکاران فرو
.چباسمه تعالی
امور اجتماعی
آثار طلاق
غزل۴
آثار طلاق بس زیان آور و بی مرز و حد است
چونکه جانکاه بود، دغدغه اش تا ابد است
گر شود حاصل تزویج تو را نور بصر
نتوان کرد فراموش، چو آن کالبد است
پاره ی تن شود  از یاد نمی گردد محو
پدر و مادر فرزند، گل سر سبد است
او نیازش به پدر باشد و هم مادر خود
تا شود عاقل و بالغ، نتوان گفت بد است
گر شوی صاحب فرزند ز دیگر همسر
سخت باشد که پذیرد ورا ، تا حسد است
گر کنی ترک تو تزویج و پرستار شوی
نیست آرامش و تسکین، که آن نیز
.چباسمه تعالی
امور اجتماعی
آثار طلاق
غزل۴
آثار طلاق بس زیان آور و بی مرز و حد است
چونکه جانکاه بود، دغدغه اش تا ابد است
گر شود حاصل تزویج تو را نور بصر
نتوان کرد فراموش، چو آن کالبد است
پاره تن باشد و از یاد نمی گردد محو
پدر و مادر فرزند، گل سر سبد است
او نیازش به پدر باشد و هم مادر خود
تا شود عاقل و بالغ، نتوان گفت بد است
گر شوی صاحب فرزند ز دیگر همسر
سخت باشد که پذیرد ورا ، تا حسد است
گر کنی ترک تو تزویج و پرستار شوی
نیست آرامش و تسکین، که آن نیز
هو
 
در این کار [تصوف] خدمت پیر را مقدم دار و بعد قدم در راه گذار. بدون ارادت پیر راه و مرشد آگاه ، دم از تصوف نتوان زد و قدم در سلوک طریقت نتوان گذاشت. صوفی خودسَر تصوفش وَهمی است و عملش بنافهمی. چون راه نمیداند هنوز قدم برنداشته از راه بماند.
 
"الرَفیقُ ثُمَّ الطَّریقُ"
 
تصوف ظاهرش خدمت پیر است در هر حال و باطنش اطاعت عقل است به تمام صفات کمال. دل به خدمت پیر احیا شود و وجود به پیروی عقل مصفی. عقل به ظاهر پیر جسمانیست و پیر به معنی همان عقل مجرد ن
شاید هیچ عشقی را تا ابد نتوان پنهان کرد و شاید هر عشقی دوطرفه نباشد 
اما این عشق آتش به خرمن جان من زد و این شد که حال می نویسم اما چه سود ...!
یادداشتهایی برای یک سفید بخت ...
کسی که گذاشت و گذشت ...
من و یک دل شکسته...
من و آن مریم رفته ...
در رشتن و بافتن فلسفه کم کاری مکردم 
اما
سالی وقایع و مطالعات در اندک زمانی به هم آمدند!
دوختن و شستن این تفکرات و آمیختن آن ها به هم  
در تار و پود فلسفه ام چنان گره هایی افکند که از دور به نقب می مانند 
 کارم به رفو های پی در پی کشیده 
ولی گر عیب از خود تار باشد 
رفو را چه فایده؟
قالی ای که نقب هایش رفو شده
گره هایش باز شده
پا را گرم می کند 
ولی چشم را نوازش نمی دهد!
گر زندگی را به گرما میخواستم و با تاریکی خو گرفته بودم
جز رحم مادر چه چیز را میخو
در رشتن و بافتن فلسفه کم کاری مکردم 
اما
سالی وقایع و مطالعات در اندک زمانی به هم آمدند!
دوختن و شستن این تفکرات و آمیختن آن ها به هم  
در تار و پود فلسفه ام چنان گره هایی افکند که از دور به نقب می مانند 
 کارم به رفو های پی در پی کشیده 
ولی گر عیب از خود تار باشد 
رفو را چه فایده؟
قالی ای که نقب هایش رفو شده
گره هایش باز شده
پا را گرم می کند 
ولی چشم را نوازش نمی دهد!
گر زندگی را به گرما میخواستم و با تاریکی خو گرفته بودم
جز رحم مادر چه چیز را میخو
 
ناگریز است گل از صحبت خار
چمن و باغ، بفرمان قضا است
نتوان گفت که خار از چه دمید
خار را نیز درین باغ، بهاست
چرخ، با هر که نشاندت بنشین
هر چه را خواجه روا دید، رواست
هر گلی، علت و عیبی دارد
گل بی علت و بی عیب، خداست
پروین اعتصامی
 
 
 
خرما نتوان خوردن ازین خار که کشتیم
دیبا نتوان کردن ازین پشم که رشتیم
بر حرف معاصی خط عذری نکشیدیم
پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم
ما کشتهٔ نفسیم و بس آوخ که برآید
از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم
افسوس برین عمر گرانمایه که بگذشت
ما از سر تقصیر و خطا درنگذشتیم
دنیا که درو مرد خدا گل نسرشتست
نامرد که ماییم چرا دل بسرشتیم
ایشان چو ملخ در پس زانوی ریاضت
ما مور میان بسته دوان بر در و دشتیم
پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند
ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشت
“به خدا ساده ترین شعرِ منی … می فهمی ؟”بهترین فرصت عاشق شدنی … می فهمی ؟
به چمنزار جهان جز تو نروییده گلیگل زیبای میان چمنی … می فهمی ؟
مژده ی روشن وصلی و دلم با تو خوش استمستی باده و جام کهنی … می فهمی ؟
و برای من دور از وطن خانه به دوشنبض خوب ضربان وطنی … می فهمی ؟
نتوان از تو نوشت از تو سرود از تو گذشتخارج از مطلب و حرف و سخنی … می فهمی ؟
شاعر این غزل از چشم تو ویران شده استکه برایش بت سیمین بدنی … می فهمی ؟
بنام خدا
متاسفانه چند روز پیش برادرم .. بستری شد و بعدم به صورت غافلگیرانه از دنیا رفت..انا لله و انا الیه راجعون
باور و درک خیلی از مسائل سخته و دشواره شایدم هرگز نتوان ان  را درک کرد.. و انسان ضعیف تر از ان چیزی که تصور میکند،جزء خدا هیچ کس نیست که ما را یاری دهد...
اگر دوست داشتید یا علاقه داشتید،فاتحه براشون بخونید...
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
چقدر بااحساس و حماسی،استاد شهرام ناظری این ابیات را به صدای سحرکننده خویش را زنده کرده است
....
در خاک شهیدان نتوان خون سحر ریخت
از دامن این گرد سوار آمده امروز
این خلق وفادار به میثاق حسین است
خوش بر سر آن عهد و قرار آمده امروز
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر و الغلبه
 
ناگزیر از سفرم بی سرو سامان چون باد
به «گرفتار رهایی» نتوان گفت آزاد
 
کوچ تا چند؟ مگر می شود از خویش گریخت
بال تنها غم غربت به پرستوها داد
 
اینکه مردم نشناسند تو را غربت نیست
غربت آن است که یاران ببرندت از یاد
 
عاشقی چیست؟ به جز شادی و مهر و غم و قهر؟
نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شاد
 
چشم بیهوده به آیینه شدن دوخته ای
اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد
 
فاضل نظری
از لحاظ روحی خوبم، همیشه زمستونا تپل و زرنگ میشم....
یاد گرفتم نترسم و رو به جلو برم و این خیلی برام خوبه 
یاد گرفتم قرار نیست زندگی من مث بقیه پیش بره و همیشه نتوان مث عرف جامعه پیش رفت ...یاد گرفتم راهی رو بسازم به جای اینکه توقع داشته باشم راهی برام ساخته بشه..و یاد گرفتم منتظر دست های خودم باشم نه هیچ اعجازی....
خدایا کمکم کن بتونم همینطور پیییش برم
خرما نتوان خوردن ازین خار که کشتیم
دیبا نتوان کردن ازین پشم که رشتیم
بر حرف معاصی خط عذری نکشیدیم
پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم
افسوس برین عمر گران‌مایه که بگذشت
ما از سر تقصیر و خطا درنگذشتیم
پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند
ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
(سعدی، مواعظ، غزلیات: غزل 47)
یادداشت‌ها:
ـ گنجور (دسترسی در 1399/2/12)
عدم که همیشه مرگ نیست..
میتونه توقف آدم تو زمانی باشه که لازمه بجنگه!
من اسمشو میزارم عدم..
علت توقف هم میتونه نشات گرفته از عشق باشه، تنبلی باشه..
منطق باشه! یا ؟! ...
نمیدونم اما هرآدمی یه جایی میرسه به باتلاق عدم ک لازمه دست و پا بزنه و خلاص کنه خودشو از اون وضعیت..
این وسط به خیلی چیزا! و خیلی کسا چنگ میزنه و هدفش فقط رهایی..
گرچه ب قول ی بزرگ "به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد"
 
پ.ن: این روزا میجنگم با هوس! عقل! زمان! چاره!عشق! و همه چی.. 
الهی بشه همونی
شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورشکه تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسایشمذاق حرص و آز ای دل بشو از تلخ و از شورش
بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمنبه لعب زهره چنگی و مریخ سلحشورش
کمند صید بهرامی بیفکن جام جم بردارکه من پیمودم این صحرا نه بهرام است و نه گورش
بیا تا در می صافیت راز دهر بنمایمبه شرط آن که ننمایی به کج طبعان دل کورش
نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیستسلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش
کما
در انتظار مکش...
که اعتماد بسی بر زمانه نتوان کرد
#عبید_زاکانی_ـ
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
ما در زندگی با مسائلی مواجهیم که از جنس مقابله و تلاش برای حل مساله و واکنش نشون دادن نیست. باید یکبار بنشینیم بپذیریم این شرایط ماست و در برابرش ناگزیریم به پذیرش. بعد که هر روز دیگه درگیر نبودیم و آرامش نسبی به دهنمون برگشت به مسائلی بپردازیم که در دایره اختیارات و نفوذ و انتخابهای ماست.
اگر این کار رو نکنیم به شکل روزمره با مواردی مواجهیم که نمیدونیم باید بپذیریم یا تلاش کنیم برای تغییرش و این دسته بندی نکردن ما رو گیج و خسته میکنه و تمرکز
زراره گوید حضرت باقر ع فرمود ایا توراراهنمایی نکنم بچیزی که رسولخدا ص در ان استثنا نزده و چیزی را از ان بیرون نکرده  عرض کردم  چرا فرمود دعا است که بر گرداند  پقضا مبرم را که بسختی محکم شده. و برای تشبیه و بیان مطلب انگشتانش  را بهم چسباند یعنی شدت ابرام ان مانند این انگشتانچیبیده بهم باشد 7 عبدالله بن سنان گوید  شنیدم خضرت صادق ع میفرمود دعا قضا مبرم شده را بر گرداند  پس بسیار دعا کنکه ان کلید هر رحمت و پیروزی در ه. حاجت است و بانچه نزد خدای ع
در پنجره ی کنسول خطاها، پیام ها و اخطار ها به نمایش داده می شوند .
خطاها به رنگ قرمز نمایش داده می شوند و تا زمانی که رفع نشوند بازی را نمی توان تست یا 
خروجی گرفت.
پیام ها به صورت سفید نوشته می شوند.
اخطار ها به رنگ زرد به نمایش داده می شوند و مانند خطاها نیستند تا زمانی که درست نشدند 
نتوان بازی را تست یا خروجی گرفت
سلام به همه ی خانواده برتری ها
دوستان من دیروز توی خواب بودم که یه صدایی یک شعر رو به من آموخت و من از خواب بیدار شدم و سریع این شعر رو تا یادم نرفته رو یاداشت کردم.
از شما دوستان میخوام که هر برداشتی که از این شعر دارید را بنویسید و خود من هم برداشتی رو که کردم را نمی نویسم تا شما دوستان با ذهن باز تفسیر کنید و از شما هم خواهشمند هستم که قبل از خواندن سایر نظرات تفسیر خودتون رو برام بنویسید.
همچنین نگید که این یه اتفاق ساده هست و بقیه هم شعر یاد م
 
اونجاییکه‌ فکر نمیکنی کسی به یادت باشه و ناگهان چند نفر همزمان یادت میکنند :)
فقط میتونم بگم خدا رو شکر و هر چقدر بگم‌ کمه ، چونکه " نتوان شکر تو گفتن"
قبل ها بر این عقیده بودم که اگر حالی از دوستان و آشنایان بپرسم مزاحمشون شدم ! 
اما الان ؟! بنظرم شاید شخصی که فکر میکنم ممکنه الان خیلی سرش شلوغ باشه و پیام من فقط  وقتش رو میگیره ، ممکنه دل مشغولیش این باشه که کسی حالی ازش بپرسه . حتی اگر کلی کار هم  داشته باشه ، یک احوالپرسی کوتاه ،میتونه قندی
کاروانی در زمین یونان بزدند و نعمت بی قیاس ببردند. بازرگانان گریه و زاری کردند و خدا و پیمبر شفیع آوردند و فایده ای نبود. 
چو پیروز شد دزد تیره روان // چه غم دارد از گریه کاروان؟
لقمان حکیم اندر آن کاروان بود، یکی گفتش از کاروانیان مگر اینان را نصیحتی کنی و موعظه ای گویی تا طرفی از مال ما دست بدارند که دریغ باشد چندین نعمت که ضایع شود. گفت دریغ کلمه حکمت با ایشان گفتن.
آهنی را که موریانه بخورد// نتوان برد ازو بصیقل زنگ
با سیه دل چه سود گفتن وعظ؟// ن
کتاب مرید راستین
کتاب مرید راستین یک کتاب خوب در زمینه شناخت نگاهی توتیلاریسم گونه می باشد که با نگاهی اندیشه محور به موضوعی که در زندگی روزمره ما بسیار کاربردی و همچنین مفید ثمر می باشد را به بحث گذارده است.
پیشنهاد بنده به دوستان تهیه و مطالعه این کتاب از طریق کتابخانه های محلی و دانشگاهی می باشد. 
شناخت مبانی مورد استفاده در این کتاب به درک هر چه بهتر ساختار های موجود و به قولی کف زمینی تر این موضوع کمک شایانی را می نماید. 
سیاستمداران، اق
و فرمود یک یهودی که نامش سبحان بود خدمت رسول خدا  ص آمد و عرض کرد ای رسولخدا آمده ام تا در باره پروردگارت از تو سوال کنم اگر پاسخ سوال مرا دادی میپذیرم و گرنه بر میگردم فرمود از آنچه خواهی بپرس گفت پروردگار  در کجاست فرمود او در همه جاست و در جای محدودی نیست گفت خدا چگونه است فرمود چگونه  توانم پروردگار مرا چگونگی تو صیف کنم در صورتیکه چگونگی مخلوقست  و خدا مخلوقش تو صیف نشود زیرا وصف هر چیزی مختص خود اوست و دیگری که ان وصف را ندارد نتوان بدان
به لوح جسم‌که یکسر نفس خطوط حک استشدل انتخاب نمودم به نقطه‌ای‌که شک استش
به آرمیدگی طبع بیدماغ بنازمکه بوی یوسف اگر پیرهن درّد خسک استش
در آن مکان‌که غبارم به یادکوی تو بالدسماک با همه رفعت فروتر از سمک استش
از این بساط گرفتم عیار فطرت یارانسری‌ که شد تهی از مغز گردش فلک استش
به ابر و رعد خروشم حقی است‌کاین مژه ی تراگر به ناله نباشد به‌ گریه مشترک استش
به تیغ‌ کینه صف عجز ما به هم نتوان زدکه همچو موج زگردن شکستگی‌ کمک استش
نگاه بهره ز رو
سپیده سحرم، زنده ای دوباره منم
عصاره خطرم ، رهروئی هماره منم
رفیق ره خبر از غربت دلم دارد
شراره از دل آتش ، چو یک ستاره منم
اگر نگفته ام هرگز ، یقین بگوید دوست
که بوده ام و که هستم ؟کنون چکاره منم؟
تصوّرم نتوان کرد آن که همدم نیست
پیاده از خودم امّا بخود سواره منم
کنون که نیمه شب است و ترانه می گویم
از عمق جان بنویسم که چون شراره منم
لهیب آتش سوزان نفس خود شده ام
چو شعله سرکشم و مانده در کناره منم .
حق شفعه
: وقتی چند نفر با هم شریکند هر کدام می تواند بدون رضایت دیگری سهم خود را به هر که:) می خواهد بفروشد )ماده 583ماده 583- هر یک از شرکاء می تواند بدون رضایت شرکاء دیگر سهم خود را جزئاً یا کلابه شخص ثالثی منتقل کند.دو نفر در یک زمینی شریکند یکی از آن ها سهم خود را می فروشد شریک دیگر حق دارد به سراغخریدار رفته و پول را به خریدار بدهد و سهم خریدار را بگیرد.مثال: شخص )الف( و )ب( در یک زمینی با هم شریکند مهم نیست به چه نسبتی . شخص )الف (سهم خود را در قبال ده
یک آن که دیروز خود را وارسی می کردم، دیدم از گذر عمر هیچ ندارم در حال. بسیاری از چیزها که می دانستم از یادم رفته است، بسیاری از مهارت ها هم، شوق و شورها هم کم کم رخت بربسته، دلخستگی ها جای دلبستگی ها نشسته، دردهای جسمانی بعضاً عارض شده و خلاصه اینکه کاهیده شده ام به معنی تام کلمه. در همین فکرها بودم که شوقی سرازیر شد به سان آن شعر سیّد که "دارایی من دلی ست سرسبز ز عشق ...". یک حال درویشی ِ سرخوشی مانده است که با تمام گذشته آن را معاوضه نمی کنم. الحمد
کتاب مرید راستین
کتاب مرید راستین یک کتاب خوب در زمینه شناخت نگاهی توتیلاریسم گونه می باشد که با نگاهی اندیشه محور به موضوعی که در زندگی روزمره ما بسیار کاربردی و همچنین مفید ثمر می باشد را به بحث گذارده است.
پیشنهاد بنده به دوستان تهیه و مطالعه این کتاب از طریق کتابخانه های محلی و دانشگاهی می باشد. 
شناخت مبانی مورد استفاده در این کتاب به درک هر چه بهتر ساختار های موجود و به قولی کف زمینی تر این موضوع کمک شایانی را می نماید. 
سیاستمداران، اق
شراب تلخ میخواهم که مرد افکن بود زورش
که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش ...
....
لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام
اگر از جور غم عشق تو،دادی طلبیم
.....
این قصه ی عجب شنو از بخت واژگون
مارا بکشت یار به انفاس عیسوی
....
مجمع خوبی و لطف است عذار چو مهش...
لیکنش مهر و وفا نیست؛خدایا بدهش...
.....
جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است
هزار بار من این نکته کرده ام تحقیق...
اگرچه موی میانت به چون منی نرسد
خوشست خاطرم از فکرِ این خیال دقیق...
به مامنی رو و فرصت شِمُر غنیمت
امروز میخواستم ادامه بد و بیراهای قبلیمو تو پست جدیدی منتشر کنم...
چن بارم نوشتم و پاک کردم
از اونجایی که همیشه شعر میتونه حالمو خوب کنه ...گوشیمو گذاشتم کنار و دیوان کلیم همدانی /کاشانی رو ورق زدم ...
...تا رسیدم به این بیت:
مرگ، تلخ و زندگی ،هم سر به سر درد سر است
پشت و روی کار عالم هیچ یک دلخواه نیست ...
حرفای کلیم به اینجا ختم نمیشد چند ورق جلو تر رسیدم به این بیت:
بر روی ما ز آتش سیلی روزگار 
امید بازگشتن رنگ پریده نیست...
داشتم لذت میبردم و این ابی
سلام.
سوال و حرف‌هایمان زیاد است؛ سوال و حرف‌های من هم. اما نمی‌دانم این چه روزه‌ی سکوتی است که اختیار کرده‌م. هر لحظه در خوف و رجا بودن ادامه دارد، بی‌ آن که امید مستحکمی وجود داشته باشد، مگر آنکه خودمان آن را در ذهن‌هایمان به وجود بیاوریم و از ایستادگی خودمان، دلشان به حالمان بسوزد و نصیبی به ما بدهند. شاید هم واقعا نصیب واقعی‌مان زیاد بود و شد و یک‌هو خیلی شد.
چیزهای نه‌چندان کمی مرا آزار می‌دهند، اما امید و واقع‌بینی‌ام احساس می‌ک
چون شب که ماه را..
من می سرایمت 
چون دل که آه را
 
پ.ن:
به نام حسین
..
یک سالی به پلک زدنی گذشت 
یک سالی که لحظه ای از بغل امن و محکمت رهایم نکردی 
و 
بین دو کتف قرص و بازوانت امانم دادی 
و 
قلبم آرام ترین خانه ی جهان است
همان جا که بتو عهد بستم غیر خودت را راه ندهم
البته که بلطف خودت 
وگرنه چه کسی از من ضعیف تر و محتاج تر بتو
...
غیر تو هیچ تمنایی ندارم
و 
می دانم که شکرگزار نبوده ام و نتوان که باشم
 
من دوست دارمت..
 
 
هشدار : متن زیر حاوی مقادیر زیادی گله شکایت و بغض است .
 
چیزی مثل خوره مرا میخورد و آنقدر غد و یکدنده هستم که هیچ چیز نگویم حتی اگر قرمزی چشمهایم دقیقه به دقیقه بیشتر شود و شجریان برای بار هزارم پلی شود خیلی وقت پیش نوشته بودم وقتی آدم اندوهگین است انگار کسی زیر ترس ها و ناکامی ها با خودکار قرمز خط کشیده باشد. سیستم دفاعی بدن من اصولا خیلی خنده دار است اولین ریکشنش دربرابر ناراحتی معده درد است بعدش سردرد و بعدش انگار شروع میکند به نبض زدن در گو
بخیلی بود که هرگاه درمی به دست می آورد ، آن را در کیسه ای می نهاد و می گفت : ای درم تو بسیار مردم دیده ای و بسیار ناکسان را بزرگ و با قدر کرده ای و بسیار بزرگان را به زمین فرو برده ای ، اکنون به جایی افتاده ای که آفتاب بر تو سایه نتوان انداخت. بیارام و قرار بگیر که تو را از اینجا تحویل نخواهد بود ، مگر به وقت مرگ.
بسم الله الرحمن الرحیم
قدیم ترها فکر می کرد می شود در همین دنیا؛ 
هم به دنیا رسید و هم به آخرت
ولی؛ 
گاهی باید از دنیا گذشت تا به آخرت رسید....
و این گونه می شود که فرد می تواند "اولوا بقیه" باشد.....
یعنی باقیاتی را برای آخرت اش کنار بگذارد.....
و این گونه خیلی از آیات را
شاید نتوان
به دنیایی های محض نشان داد....
و شاید مراد از این آیه که می گوید: 
افرادی که دنیا را می خواهند به آن ها می دهیم
ولی نصیبی از آخرت برای آن ها نمی گذاریم
شاید مراد همین باشد
همی
جان بی جمال جانان میل جهان ندارد هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است دردا که این معما شرح و بیان ندارد سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن ای ساربان فروکش کاین ره کران ندارد چنگ خمیده قامت می‌خواندت به عشرت بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز مست است و در حق او کس این گمان ندارد احوال گنج قارون کایام داد بر باد در گوش دل فر
با سلام خدمت همه عزیزان 
من از بچگی تو زمینه های مختلف دارم شعر میگم و میخوام از استعدادی که دارم درآمدی به دست بیارم، ولی راهش رو بلد نیستم.
از طرف دیگه تو یه خانواده سنتی و شهر کوچیک زندگی میکنم و دسترسی به محافل ادبی ندارم با این شرایط ممنون میشم اگه از راهنمایی شما استفاده کنم.

مرتبط:
گوشه دنج میخانه نتوان برد، آن گنج امانت که در نزد تو باشد
نظر و عقیده شما درباره این شعر چیه؟
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم ./

همه‌کس‌ کشیده محمل به جناب‌ کبریایت
 
من و خجلت سجودی‌که نریخت‌گل به پایت
 
نه به خاک دربسودم نه به سنگش آزمودم
به‌کجا برم سری راکه نکرده‌ام فدایت 
 نشود خمار شبنم می جام انفعالم 
 چو سحر چه مغز چیند سر خالی از هوایت 
 طرب بهار امکان به چه حسرتم فریبد 
 به بر خیال دارم‌ گل رنگی از قبایت 
 هوس دماغ شاهی چه خیال دارد اینجا 
 به فلک فرو نیاید سرکاسهٔ گدایت 
 به بهار نکته سازم ز بهشت بی‌نیازم 
 چمن‌آفرین نازم به ت
باز تعریف قدرت و بازگشت به امورات جبری و غیر اختیاریِ
فطری ، آن هنگام که روان عاشق در استیصالِ از دست دادن همه دارایی ها و روح وی
دچار اشتیاقی مبهم می شود آغاز می گردد و هنگامی که چشمان وی جهان را نه به صورت
امورات معمولی بلکه دارای جنبه های ذاتی می بیند و خیر و شر مطلق را بی معنی می
انگارد ، حلقه های اخلاقی و سیاسی زنجیره زندگی اش را در تناسب با واقعیات ، کامل می کند و در
نهایت او را به کنش وا می دارد .

عشق خیر و شر را از نگاه های غایی مبرا می دان
گویند که  دوزخی  بود  عاشق  و مست
قولی است خلاف دل در آن نتوان بست
گر عاشق و مست  دوزخی  خواهد  بود
فردا  باشد  بهشـت همچون  کف  دست
 
 
این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در  بند  ســر زلف نــگاری  بــوده است
ایــن  دسته  کــه  بر  گردن او می بـینی
دستی است که بر گردن یاری بوده است
ادامه مطلب
همین اول کاری به شما هشدار می‌دم اگه می‌خواین حال و هوای یلدایی‌تون خراب نشه، این مطلب رو نخونین!
توی ریاضی، توی مبحث «حد و پیوستگی» یه موضوعی هست که بهش می‌گن «رفع عامل صفر کننده».
حالا این عامل چی هست؟ این عامل مخرج کسر رو صفر و باعث می‌شه که بی‌معنا تلقی بشه؛ برای محاسبه درست حد یک نقطه، نیازه که اون عامل رو به هر طریق ممکن، از مخرج حذفش کنیم.
الآنم خیلی نیاز به حذف یه تعدادی از آدم‌ها توی زندگیم دارم. قبلاً فکر میکردم شاید به خاطر زیاده
هرمان هسه می گوید:«واقعیت
شامل مجموعه حقایق وضد حقایق است.در برابر هر حقیقتی یک ضد حقیقت وجود
دارد که آن نیز به نوبه خود یک حقیقت است. وقتی تنها حقیقت یا ضد حقیقت را
در نظر می گیریم ،نیمی از از واقعیت در بر گرفته می شود که از کمال و
واحدانیت بی بهره است.»
این گفته هرمان هسه با فلسفه " یــــیـــن  - یـــانــــــگ
" (Yin- Yang) چین مطابقت دارد.مطابق این فلسفه ،هر ویژگی، اطلاعاتی در
خود دارد که دیگری فاقد آن است.هر واقعیت جهان ملموس ما شامل دو قطب به
تمامی جنبه های زندگی ما تحت تاثیر طبیعت بدنمان قرار دارد. 
بدن محمل روح آدمی بوده و کیفیت رفتارهای انسان کاملا متاثر از وضعیت جسمانی و بدنی او است.  هر چند روح بزرگتر و بزرگوارتر از آن است که در چنبره جسم اسیر شود، اما برای کسی که به نفسش مسلط نشده، رفتارهای صادره کاملا تحت الشعاع جسم خواهد بود. 
بنابراین، ما با دو جوهر و دو بخش کاملا متفاوت سر و کار نداریم که اثر یکی بر دیگری محال باشد و نتوان میان آن ها ارتباط برقرار کرد و تعامل بینشان را توض
 
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
 
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
 
از رقیبان کمین کرده عقب می ماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را
 
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
 
مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
 
عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو
به تو اصرار نکرده است فرایندش را
 
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست
هشدار : متن زیر حاوی مقادیر زیادی گله شکایت و بغض است .
 
چیزی مثل خوره مرا میخورد و آنقدر غد و یکدنده هستم که هیچ چیز نگویم حتی اگر قرمزی چشمهایم دقیقه به دقیقه بیشتر شود و شجریان برای بار هزارم پلی شود خیلی وقت پیش نوشته بودم وقتی آدم اندوهگین است انگار کسی زیر ترس ها و ناکامی ها با خودکار قرمز خط کشیده باشد. سیستم دفاعی بدن من اصولا خیلی خنده دار است اولین ریکشنش دربرابر ناراحتی معده درد است بعدش سردرد و بعدش انگار شروع میکند به نبض زدن در گو
صنعت ساختمان و ویروس کروناست
بی شک میتوان گفت که صنعت ساختمان یکی از سه صنعت برتر کشور است
تغییرات این صنعت بر اقتصاد کشور اثر گذار است
در حال حاضر این صنعت با مشکلات عدیده ای مواجه است
به نظر میرسد که در سال ۹۹ ویروس کرونا علاوه برا سایر صنایع کشور موفق شده است
که صنعت ساختمان را نیز تحت تاثیر قرار دهد و زمین گیر کند
 
در کل با این که اعلام شد از ۱۶ فروردین ۹۹ تمامی خدمات صنایع تولید مصالح ساختمانی می توانند
با رعایت اصول بهداشتی و ایمنی های ل
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

نروم جز به همان ره که توام راه نمایی


 

همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم

همه توحید تو گویم که به توحید سزایی


 

تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری

احد بی زن و جفتی ملک کامروایی


 

نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت

تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی


 

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی

تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی


 

بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی

بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی


 

ب
اگر عمر دوباره داشتم...
«دان هرالد»، کاریکاتوریست و طنزنویس آمریکایى، داراى تألیفات زیادى است اما قطعه کوتاهش با عنوان «اگر عمر دوباره داشتم...» او را در جهان معروف کرد. با هم این قطعه زیبا را مى‌خوانیم:
البته آب ریخته را نتوان به کوزه بازگرداند، اما قانونى هم تدوین نشده که فکرش را منع کرده باشد.
ادامه مطلب
بهترین اتو مو کدام است؟
اگر بخواهیم از تاریخچه و نحوه پیدایش اتو مو رد شویم، در دنیای امروز همه افراد به زیبایی ظاهر خود اهمیت می‌دهند و حتی ساعت‌ها برای موهای خود وقت می‌گذارند تا خوب به نظر برسند. دستگاه اتو مو برای افرادی که در شرایط عادی حالت موهایشان خوب نیست و یا قصد دارند به آن حالت بدهند، بسیار مناسب است. چه موهای بلندی داشته باشید و چه کوتاه، اتو مو بهترین وسیله برای لَخت کردن مو است. البته افراد زیادی فکر می‌کنند اتوی مو صرفاً مو
بهترین اتو کو کدام است؟
اگر بخواهیم از تاریخچه و نحوه پیدایش اتو مو رد شویم، در دنیای امروز همه افراد به زیبایی ظاهر خود اهمیت می‌دهند و حتی ساعت‌ها برای موهای خود وقت می‌گذارند تا خوب به نظر برسند. دستگاه اتو مو برای افرادی که در شرایط عادی حالت موهایشان خوب نیست و یا قصد دارند به آن حالت بدهند، بسیار مناسب است. چه موهای بلندی داشته باشید و چه کوتاه، اتو مو بهترین وسیله برای لَخت کردن مو است. البته افراد زیادی فکر می‌کنند اتوی مو صرفاً مو
ر دوش نبی علی چو بنهاد قدم
بر دوش نبی علی چو بنهاد قدم

پاکیزه ز بت نمود چون خانه‌ی حق
از قلب نبی زُدود او غصه و غم

اصنام حرم شکسته گردید ولی
از بهر قریش آن دو گردیده صنم

بر ضدّ علی که بت شکن بُد به جهان
آن مردم بت پرست قد کرده علم

تا آنکه بسوزند علی را چو خلیل
بر خانه‌ی او زدند آتش ز ستم

لیکن چو خدا یار علی بوده و هست
در ارض و سماء نام علی گشته رقم

بر سر در آن بهشت گردیده رقم
آن نام مبارک علی بحر کرم

یعنی که بدون حبّ آن نور خدا
نتوان که نهی در او
عکاس: حمیدرضا محمدزاده (Hamidreza Mohammadzadeh)
خاک به ظاهر سرسبز
سهراب که رندانه برفت،
قایقش را هم برد/
حال، من ماندم و این خاکِ به ظاهر سرسبز/
سبز، رنگِ همه زیبایی هاست؛
نتوان دامن این پاک، نجاست، آلود/
چاره ای اندیشم/
                         قایقی خواهم شد،
                         خواهم افتاد به آب،
                         بازوانم پارو،
                         ناخدایم رود،
دور خواهم شد از این خاک کبود/
می روم تا که به سهراب بپیوندم و بس/
مدت هاست چیزی ننوشتم، حالا هم که گره از زبان قلم گشودم به موجب سخن از مفهومی ست که لحظه لحظه ی زندگیی و هستی مان در گرو آن است: خدا، پروردگار، خالق، باقی، حق.
به حق که سخن از جهان بی اشاره به خالق در ذهن زمینی نگنجد شاید شما دلیل های بسیار بیاورید برای نظم آفرینش و طبیعت و ... اما من تنها یک دلیل و حقیقت موجود می بینم و آن مفهوم خدا ست.
دانسته و ادراک من قطعا محدود است اما به استناد آنچه که می دانم خدا نور آسمان و زمین است، خدا همه چیز هست و یک مفهوم
    چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند        
      پای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید
سروده چشمان معشوق
دلم می خواهددر صبحی بی تنشاز فضای باز بیابانهای ماهشهر به پوچ دنیا بنگرم
و بعد از سالیان دریغ و درد
از عمر رفته در فراق به تعدادی مرغابی و آهو تبسم کنمدلم می خواهدمثل ابر سیراب باشم مثل صحرا تشنهمثل باران بخشندهو مثل تو عاشقکه آغوشت آشیانه آسودگی ستدلم می خواهد در ازدحام  پیاده روهای شهر بدنبال کودکم بدومو آسمان مهتابی رازیر چتر چشمان
( پرسپولیس  قهرمان )
تک ستاره،  شیرسرخِ  بی اَمانم
سرخ جامه، همچو ماهِ آسمانم
من مدالِ زرنشانم کشورم را
بی بدیلم، بی نظیرم،  قهرمانم
چون پلنگی برحریفانم بتازم
تور هر دروازه ای را گل نشانم
مقتدایی چون علی دارم به میدان
پوریایی مکتب هستم ، پهلوانم
آسمان با بازی من رنگِ خون شد
بر حریفان همچو تیری در کمانم
ریشه در تاریخ دارم، پرسپولیسم
افتخاراتم نه ایران، درجهانم
ای بنازم بر کلانی سر طلایی
با علی پروین به دنیا جاودانم
شیرهایی چون علی دایی به ح
به نام خدا
 

دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سر می فروش

گفت آسان گیر بر خود کارها کز روی طبع
سخت می‌گردد جهان بر مردمان سخت‌کوش

وان گهم در داد جامی کز فروغش بر فلک
زهره در رقص آمد و بربط زنان می‌گفت نوش

با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

گوش کن پند ای پسر وز بهر دنیا غم مخور
گفتمت چون در حدیثی گر توانی داشت هوش

د
از تلویزیون ، سیاه پوش شدنِ حرم امام رضا(ع) را نظاره کردم...
و باز هم غبطه به حال مردمانی که آنجا بودند تا به امامشان تسلیت بگویند و درکنارش عزاداری کنند در سوگ اباعبدالله(ع)...
من هم لباس سیاه به تن کردم..در سوگ امامم..
                                     وخونِ پاکِ ۷۲ تن بنده ی برگزیده..
اما کاش این دل ، بیشتر سیاه پوش شود...
کاش این قلب سنگی بشکند و کمی حُریّت بیاموزد ؛
برخیزد...
سربند "یا حسین(ع)" بزند 
و هر لحظه در راه حسین(ع) بتپد...
کاش این لباس مشکی نشان
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):ماخاصان ویاران وگنجوران نبوت ودرهای رسالتیم وبه درون خانه ها جزء از درهای آن نتوان واردشدوآنکه جزء از درها به خانه ها در می آیددزد نامیده میشود.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):هرکه او(امام) رانشناسدوبا وی دشمنی کند, مشرک است واگرامام  را نشناسد اما بااودشمنی نورزدوبادشمن وی نیزدست دوستی ندهد, جاهل است نه مشرک.   میزان الحکمه
امام صادق(صلی الله علیه وآله):کسی که مارانشناسدومنکرماهم نباشد,گمراه است تاآنکه به سو
در قرن حاضر رایانه‌ها نقش بسیار مهمی را در زندگی بشر ایفا می‌کنند. به طوری که دیگر زندگی بدون آنها قابل تصویر نیست. به جرأت می‌توان که تمامی فناوری‌ها ارتباط خود را با رایانه حفظ کردند و دیگر رشد آنها بدون این ابزار شدنی نیست.
رایانه‌ها در به انجام رساندن کوچکرین فعالیت تا انجام کارهای بسیار پیچیده کاربرد دارند. زندگی در حال تبدیل شدن به یک ابر رایانه است که از رایانه‌های کوچک منتج شده است. از برقراری تماس گرفته، پخت و پز، شستشو، خرید، کس
ابو بصیر ودیگران از حضرت صادق ع حدیث کنند که فرمود بدرستی که ساعتی ازشب وروز بردل بگذردکه نه در ان کفر است و نه ایمان و بمانند پارچه کهنه است گوید سپس بمن فرمود ایا تو در نفس خودت چنین چیزی را درک نکرده ای  فرمود سپس از طرف خداست که هر طور بخواهدنقطه بدل زتد نقطه کفر باشد یا نقطه. ایمان مانند همین خبر از محمد بن ابی عمیر حدیث شده  است  شرح  مجلسی ره گوید مقصود ازاز قلب ودل در این جاهمانفس ناطقه انسانی ست که محل ایمان وکفر است نه ان عضو گوشتی صن
هوحکیم غیر عامل ، سلوک راه ظاهر تنها کرده ، و در راه باطن قدمی نپیموده ، چه نتیجهٔ پیمودن راه باطن رسیدن است به خدا و رسیدن به خدا ممکن نیست مگر به مجرد شدنِ بالفعل و وارستن از قید جسم بالکلیه ، چه با جسم و تعلق با جسم به خدائی که نه جسم است و نه متعلق به جسم ، نتوان رسید. و نفس تا مهذب نشود علاقه اش لامحاله با جسم باقی است و آن هر آینه کُندهٔ پای اوست و از پای کنده دار ، راه پیمائی نیاید ، پس تا علاقهٔ جسم باقی است از خدا محروم باشد. و تهذیب نفس به ت
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
تمام آمارها و تحقیقات نشان می‌دهد که بیش از هشتاد در صد آنانکه مشکلات شدید روانی دارند مبتلا به خود ارضایی بوده یا هستند
واین دکتر آزیتا ساعیان با کمال وقاحت خود ارضایی را امری ساده وبدون اشکالی میداند،
و با کمال حماقت چنین استدلال می‌کند که 
اگر خداوند میخواست که خودارضایی نکنیم بگونه ای ما را خلق میکرد که نتوانیم به آلت تناسلی خود دست بزنیم
درجواب گفتم به چشم هایت هم می توانی دست
اموال کلمه‌ای عربی است و جمع مال است. مال در اصطلاح حقوقی به چیزی گفته می‌شود که بتواند مورد داد و ستد قرار گیرد و از نظر اقتصادی ارزش مبادله داشته باشد.
اموال به گونه‌های زیر تقسیم می‌شوند:
۱- اموال مادی و اموال غیر مادی:
اموال مادی اموالی هستند که می‌توان آنها را لمس نمود، مانند: کتاب و خانه. اموال غیر مادی اموالی هستند که وجود مادی در خارج ندارند، ولی جامعه وجود آن را اعتبار نموده و قانون هم آن را شناخته است، مانند: حق تالیف و حق اختراع.
۲-
کارخانه سبکسوله سبک در اصطلاح به سازه‌های فلزی گفته می شود که سقف آنان به صورت شیب‌دار پباده سازی و ساخته می شود .
کارگاه سبک ویژگی‌های متعددی داراست که دقت اشخاص را به خویش جلب نموده است و در اکثری از پروژه‌ها از این جور بنا برای اسکلت استعمال می گردد . اما کارگاه سبک صرفا قسمتی از صنعت کارخانه سازی محسوب میشود و گزینه‌های دیگری هم موجود است :
کارخانه فوق سبک یا این که به عبارتی کارخانه لوله‌ایبنا های ورقی خویش حفظ کنندهبنا های چادریکارب
المنه لله که در میکده باز است                 
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است   
امشب مستی آسمان رو به فزون گذاشته است و پیاله پیاله شراب مرا سیراب نمی کند ... 
خم ها همه در جوش و خروشند ز مستی
وان می که در آنجاست حقیقت نه مجاز اسست ...
آری ... من شراب تو را می خواهم ... این مستی های زودگذر مرا سیراب نمی کند ... من شراب تو را می خواهم ... می خوام تو را در جام برییم و آنگاه بنوشمت ... تا آنجا که عطشم فرو نشیند ... تا آنجا که از تو مست مست شوم ... تا آنجا که تک تک ذ
ملکا ذکر تو گویم که تو
پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که
توام راه نمایی
 
همه درگاه تو جویم همه از
فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به
توحید سزایی
 
تو زن و جفت نداری تو خور
و خفت نداری
احد بی زن و جفتی ملک
کامروایی
 
نه نیازت به ولادت نه به
فرزندت حاجت
تو جلیل الجبروتی تو نصیر
الامرایی
 
تو حکیمی تو عظیمی تو
کریمی تو رحیمی
تو نمایندهٔ فضلی تو
سزاوار ثنایی
 
بری از رنج و گدازی بری
از درد و نیازی
بری از بیم و امیدی بری
از چون و چرایی
 
بری از خوردن و
حکمت در مقابل جربزه و جهل
اما ضد این دو جنس که حد اعتدال آنها بوده باشد: پس دانستى که آن حکمت است، که عبارت است از علم به حقایق اشیاء. و شکى نیست که صفت علم، افضل اوصاف کمال، و اشرف «نعوت » جمال از براى نفس انسانى است، بلکه بالاترین صفات ربوبیت است و بواسطه علم، انسان به شرف جوار رب العالمین مى رسد، و به سبب آن داخل عالم ملائکه مقربین مى شود، حیات ابدى از براى انسان از آن است و سعادت سرمدى از براى این نوع، به توسط آن عقلیه و نقلیه متطابق، و جمیع ا
این هم از یکی از زیبایی های کتاب ششم آنه. :)
برای بهتر تصور کردن این زیبایی ها به ادامه ی مطلب مراجعه کنید.در اون جا تصویر درخت ها و گل هایی رو که در متن زیر اسمشون برده شده گذاشتم ^_^ :
 
همه جا سرشار از زیبایی بود.دنیایی از رنگ های چشم نواز در فضای پرسایه ی میان درخت ها خودنمایی می کرد،پرتوهای خورشید بهاری از میان برگ های سبز،پایین می ریختند و آواز شادمانه ی پرنده ها همه جا به گوش می رسید.وقتی به گودال های کوچک قدم می گذاشتند،گویی وارد حوضچه ای از
در یک اقتصاد فلج و بیمار، هرگز نمی توان انتظار کاهش زیان‌دهی صنعت بیمه را داشت. وقتی زیان دهی شرکت های بیمه رشد می کند، نه تنها شرکت بیمه متضرر می شود، بلکه مردم نیز از این رشد بی منطق، ضرر خواهند کرد. نوسان غیر عادی در صنعت بیمه یک ماجرای کوچک و پیش پا افتاده نیست؛ ماجرایی است که می تواند سر منشا بسیاری از مشکلات بزرگتر و شدید تر باشد. هر چند همواره و همیشه صورت‌ های مالی شرکت ‌های بیمه مثل جعبه سیاه است و معمولا کسی از آن سر در نمی‌آورد، اما
با استفاده از مواد پیشنهادی زیر دیگر نگران تمیز کردن لکه‌ها یا مواد ریخته شده روی فرش نباشید.
 
۱- کمتر چیزیست که نتوان با جوش‌شیرین و سرکه تمیز کرد. خوشبختانه لکه‌های فرش هم از این امر مستثنی نیستند. فقط کافیست پودر جوش‌شیرین را روی لکه فرش بریزید و سرکه سفید را اضافه کنید. بعد از تمام شدن کف حاصل، یک دستمال را که قدرت جذب بالایی دارد، روی فرش بکشید تا سرکه را جذب کند، بگذارید این قسمت خشک شود. با جاروبرقی باقی‌مانده جوش‌شیرین را جمع کنید.
به خرابات روم بهر نگهداری دلتا بر پیر کنم شکوه ز بیماری دلدل شب و روز بسوزد ز غم عشق بتانمن بسازم به غم و رنج و گرفتاری دلاشک من سرخ و رخم زرد شد و موی سپیدروز من گشت چو شب بهر سیه کاری دلخواب هرگز نکند آنکه دلش بیدار استما شبی صبح نکردیم به بیداری دلهرچه کردیم علاج دل بیمار نشدتنگ شد حوصله از بهر پرستاری دلچه زیانها که نمودم ز ره دلخواهیچه ملامت که کشیدم به هواداری دلای فنا چاره دردت نتوان کرد مگراشک خونین و دعای سحر و زاری دلاز : آیت الله آخون
به موجب ماده 306 قانون آیین دادرسی مدنی مهلت واخواهی از احکام غیابی برای کسانی که مقیم کشورند بیست روز و برای کسانی که خارج از کشور اقامت دارند دوماه از تاریخ ابلاغ واقعی خواهد بود ؛ مگر اینکه معترض به حکم ثابت نماید عدم اقدام به واخواهی در این مهلت به دلیل عذر موجه بوده است . به استناد سایت آیین دادرسی دینا موارد عذر موجه واخواهی خارج از مهلت بر اساس این ماده عبارتند از  مرضی که مانع از حرکت است ؛ فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد ؛ حوادث قهری
محبوب من، سلام.
زیباروی من، بی‌صبرانه منتظر روزی هستم که به تو برسم.
نگرانم. نگرانم از روزی که تو را نداشته باشم. اگر تو نباشی انگار دیگر من نیز نخواهم بود! می‌دانی دل بردن از یک دخترِ مغرور و بدبین و مشکل‌پسند چقدر دشوار است؟ اما حالا این من خودم هستم که عاشقت شده‌ام و به ذهنم عاشقِ جز تو بودن راه نمی‌یابد. تمامی آدم‌ها را بررسی می‌کنم؛ امتیازدهی می‌کنم و می‌بینم که امتیازی که به تو تعلق دارد با اختلاف بسیار زیاد، بیشتر از دیگران است! می
وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا [٦٥:٢]
 و هر کس خدا ترس و پرهیزکار شود خدا راه بیرون شدن (از عهده گناهان و بلا و حوادث و مشکلات سخت عالم) را بر او می‌گشاید.
وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ
و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند
وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ
 و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد
إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا [٦٥:٣]س
وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا [٦٥:٢]
 و هر کس خدا ترس و پرهیزکار شود خدا راه بیرون شدن (از عهده گناهان و بلا و حوادث و مشکلات سخت عالم) را بر او می‌گشاید.
وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ
و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند
وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ
 و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد
إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا [٦٥:٣]س
طراحی های منحصر به فرد حفاظ دیوار
طراحی و چگونگی ساخت حفاظ دیوار
امروزه حفاظ آهنی به گونه ای طراحی و ساخته می شوند که به هیچ عنوان راهی برای نفوذ سارق
یا فرد مزاحم به درون آن ها وجود نداشته باشد. به عنوان مثال حفاظ آهنی پنجره را به گونه ای طراحی می کنند
که علاوه بر ایجاد یک قاب بسیار شکیل و زیبا که موجب شگفتی
و زیبایی ظاهری منحصر به فردی به پنجره منزل شما می گردد،
با مدل های مختلف و جذاب از جنس با کیفیت
و نزدیک به هم می سازند تا نتوان از میان شکا
" یه روز یه غریبه ای اومد به خونه ی شهریار. گفت آقای شهریار جای شما خالی خونه ی گلچین معانی بودیم، جمع شعرای شبه هندی بودن. مثل امیری و فلان و فلان، بعد شروع کرد بد و بیراه هایی که اونا به شهریار گفتن رو نقل کرد. شهریار هم سرشو پایین انداخته بود و گوشه ی لبش می لرزید. وقتی ناراحت می شد گوشه ی لبش می لرزید. من هم هی یه نگاهی به آقا می کردم که یک لحظه به من نگاه بکنه که بهش اشاره کنم که چرا جلوی پیرمرد این حرفها رو می زنی؟ ... این فحشها و بد و بیراه ها را
انسان میتواند بار ها عاشق انسان های متفاوت شود. بار ها. البته اگر تعریف عشق همان تعریف من باشد. هورمون. هورمون ها بالا بزند بعد یک دفعه حس کنی میخواهی با او باشی.
اما این از همان ابتدا معلوم است که یک حس زودگذر است که آینده ای ندارد. آدم از همان اول میداند که آینده ای با آن فرد دارد یا نه. حداقل امید به داشتن آینده ای براساس اهداف و سبک زندگی.‌ بستگی داد هدف از برقراری رابطه چه باشد. یک رابطه ی استیبل عمیق با هدف تکامل بهتر و یا یک رابطه ی کوتاه مد
بهترین مبل و نیم ست اداری
بهترین مبل و نیم ست اداری را شاید نتوان به راحتی تعریف کرد . اما شرکت مبلمان اداری یکتا سعی کرده است تا با جمع آوری مجموعه ای از بهترین های مبل اداری کار انتخاب و مقایسه را برای شما عزیزان آسان نماید . در ادامه ما سعی کرده ایم تا با معرفی خلاصه ای از ویژگیهای مبل های اداری خود هدف خود را در آگاهی بخشی به مشتریان دنبال کنیم . پس در ادامه با ما همراه باشید .
ادامه مطلب
نگاهی اجمالی به گزینش و استخدام در ایران:وقتی اساس و پایه ی گزینش افراد در ارگانها و ادرات از اول انقلاب داشتن ریش و لباس و.... و ظاهر الصلاح بودن افراد شد برای افراد منافق رسیدن به این مشخصه ها و گرفتن پست های دولتی کار سختی نبوداشکال کار نظام مقدس جمهوری اسلامی در این است که با سوء مدیریت، پرورش دهنده ی منافق استاشکال کار در این است که قوانین طوری وضع می شوند که بتوان آنها را به راحتی دور زد....ما چه می دانیم در دل و نیت دیگران چه می گذرد؟چه بسی
سلطنت جاوید

گفت ای گروه هرکه ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما

ناداده تن به خواری و ناکرده ترک سر
نتوان نهاد پا به خلوت سرای ما

تا دست و رو نشست به خون، می نیافت کس
راه طواف بر حرم کبریای ما

هم راز بزم ما نبود طالبان جاه
بیگانه باید از دو جهان آشنای ما

برگردد آن که با هوسِ کشور آمده
سرناورد به افسر شاهی گدای ما

ما را هوای سلطنت مُلْکِ دیگر است
کاین عرصه نیست در خور فرِّهُمای ما

یزدانِ ذوالجلال، به خلوت سرای قدس
آراسته است بزم ضیا
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن
از دوستان جانی مشکل توان بریدن
خواهم شدن به بستان چون غنچه با دل تنگ
وان جا به نیک نامی پیراهنی دریدن
گه چون نسیم با گل راز نهفته گفتن
گه سر عشقبازی از بلبلان شنیدن
بوسیدن لب یار اول ز دست مگذار
کآخر ملول گردی از دست و لب گزیدن
فرصت شمار صحبت کز این دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن
گویی برفت حافظ از یاد شاه یحیی
یا رب به یادش آور درویش پر
وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا [٦٥:٢]
 و هر کس خدا ترس و پرهیزکار شود خدا راه بیرون شدن (از عهده گناهان و بلا و حوادث و مشکلات سخت عالم) را بر او می‌گشاید.
وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ
و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند
وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ
 و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد
إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا [٦٥:٣]س
من از نقض گفته هایم متنفرم! اما این روزها در تنفر می‌خوابم، روی بالشتی از تنفر، زیر پتویی از تنفر، با فکر هایی که تنفر ازشان می‌چکد... در من یک دوست داشتن تو پر رنگ بود که آنهم با الکل هایی که از ترس کرونا به خود می‌پاشم، کمرنگ شده است! چهل و یک، خیلی بیشتر از هشتاد و پنج میلیون است که می‌خواهید آن را کم کنید! که این حرفها صدای پدرم است که زیر خاک خفته، و پدرش هم، که گه خوردم اگر روزی آری‌ای گفته‌ام، که بشکند دستم اگر روزی گره شده باشد، که امرو
عایق کاری حرارتی خودرو نیز مانند عایق کاری ساختمان مهم می باشد و اگر شما بخواهید در زمانی که در ماشین خود درحال رانندگی و یا مسافرت هستید احساس راحتی داشته باشید، باید ماشین تان عایق کاری حرارتی شده باشد، و این مهم نمی باشد که در چه شرایط آب و هوایی هستید.عایق کاری حرارتی خودرو یکی از مراحل زمان بر و مهم در طراحی و ساخت خودرو می باشد و باید بصورت اصولی انجام شود.اگر از نحوه ی انتقال گرما آگاه باشید، می دانید که حرارت به سه طریق در محیط منتشر م
گاهی انسان به اظراف خود می نگردو در میابد که چقدر نمی داند...
همین چقدر ندانستن میشود سوهان روح...
هر قدمی که میخوای برداری هزاران نفر را میبینی که این راه را بهتر از تو و پیش تر از تو رفته اند...
ندانستن، نتوانستن، نشدن، نرسیدن، همه عذاب اند...
عذابی بی پایان در دنیایی که قرار بود مایه ی خوشبختی و آرامش و آسایش ما بشود...
اما کو... اما کجا...
در عصر حاضر و غایت و آینده و گذشته هم ندارد... همه مان به فاک رفته ایم و می رویم...
آنکه با هر چه داشت، ساخت و بتخمم
شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش
که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
سماط دهر دون پرور ندارد شهد آسایش
مذاق حرص و آز ای دل بشو از تلخ و از شورش
بیاور می که نتوان شد ز مکر آسمان ایمن
به لعب زهره چنگی و مریخ سلحشورش
کمند صید بهرامی بیفکن جام جم بردار
که من پیمودم این صحرا نه بهرام است و نه گورش
بیا تا در می صافیت راز دهر بنمایم
به شرط آن که ننمایی به کج طبعان دل کورش
نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست
سلیمان با چنان حشمت نظرها بود با مورش
48-  و من خطبة له (علیه السلام)
> عند المسیر إلی الشام قیل إنه خطب بها و هو بالنخیلة خارجا من الکوفة إلی صفین <
الْحَمْدُ لِلَّهِ کُلَّمَا وَقَبَ لَیْلٌ وَ غَسَقَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ کُلَّمَا لَاحَ نَجْمٌ وَ خَفَقَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ غَیْرَ مَفْقُودِ الْإِنْعَامِ وَ لَا مُکَافَإِ الْإِفْضَالِ أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَعَثْتُ مُقَدِّمَتِی وَ أَمَرْتُهُمْ بِلُزُومِ هَذَا الْمِلْطَاطِ حَتَّی یَأْتِیَهُمْ أَمْرِی وَ قَدْ رَأَیْتُ أَ
امروز کمی فرصت دارم 
و به خاطر مریضی مختصرم انتظار ندارم کولاک برپا کنم. دارم سعی می‌کنم
نوشتنم را بی‌اهمیت جلوه بدهم، اگر بتوانم. مطمئن نیستم بی‌اهمیت‌تر از این چیزی
که واقعا هست بشود جلوه دادش. مثل پیراهنی که در آب غرقش می‌کنید. بعضی وقت‌ها در نوشته‌هایم مثل بیانیه‌های وزرای امور خارجه بیش از حد نکته‌سنجی به خرج می‌دهم.

حافظه‌ی رم لعنتی گوشی‌ام را گم کرده‌ام و یک مقدار خسیس هم
شده‌ام و نه گوشی جدید می‌خرم و نه رم جدید. اگر می‌خوا
روزی شاه محمود غزنوی در بیابان از لشگر خود جدا افتاده و از قضای روزگار به تنهائی اسب می تاخت که ناگهان بر کنار دریا طفلی را تنها و مغموم دید . د رحیرت و تعجب بر کنار طفل نشست و از او پرسید که : 
" ای طفل غمزده ، این چه حالتی است و در این جا چه می کنی ؟ " 
طفل گفت : ای امیر ، ما هفت طفل بی پدری هستیم که با مادر خود در نهایت فقر و فلاکت در این نزدیکی زندگی می کنیم و گذران ما از این ماهی است که با صدها زحمت و مشقت از صبح تا شام از این دریا صید می کنیم و قوت م
 
 
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری...نامه ای دارم من...
که بدستش بدهی...داخل کوچه که رفتی...
درب سوم از چپ...خانه عشق من است...
درب چوبی که به رویش با تیغ...شعری از من...
اینچنین حک شده است..."برسرت گرهمه عالم بسرم جمع شوند"
"نتوان برد هوای تو برون از سر ما"...خواستی در بزنی...
رمز بین من و او چنین می باشد..
"تق تق تق".."تق تق تق".."تق تق تق"
 
بعداز آن لحظه که در کوبیدی...
سرخود بالا کن...وبه روی دیوار...
نقش یک پنجره را پیدا کن...پشت آن پنجره چشمان تری خواهی دید..
که به د
 
عیب یابی پکیج شماره دو: فن دور نمیزند و خاموش است اما پرشر هوا در حالت وصل قرار دارد ( پرشر هوا بسته است اما فن کار نمیکند )
اگر پکیج شوفاژ دیواری شما ارور مربوط به فن میدهد و این در صورتی است که پرشر در حالت بسته قرار دارد یکی از موارد زیر دلیل این موضوع میباشد:
1.      سیم کشی ( درخت سیم ) مشکل پیدا کرده است.
سیم کشی پکیج گاهی اوقات دچار مشکل میشود. البته این یک مورد نادر است اما امکان دارد به خاطر خرابی قسمتی از درخت سیم یا کانکت نبودن سرسیم ها،
نصوص مربوط به امام عصر (عج) از طریق شیعه و سنّی بسیار است و در کتابهای مختلف ذکر شده است، در اینجا فهرست برخی از آنها را که مؤلّف محترم «منتخب الاثر» در کتاب خود آورده، نقل می شود:1- درباره ی این که امامان دوازده نفرند و اوّل آنها علی علیه السلام و آخر آنها مهدی (عج) است. 91 حدیث2- احادیثی که به ظهور آن حضرت مژده می دهد. 657 حدیث3- روایاتی که آن حضرت را از دودمان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم می داند. 389 حدیث4- روایاتی که می گوید: اسم و کنیه او مانند پی
 بسم الله الرحمن الرحیم
◽️
سخن گفتن درباره بزرگان اهل معنا بسیار دشوار است؛ چراکه از یک سو، شخصیت آنان، والاتر از آن است که هر کسی توان شناخت آنان را داشته باشد و از سوی دیگر، الفاظ و عبارات توان ترسیم و انتقال ویژگی‌های آنان را ندارد. چگونه می‌توان با چند جمله، شخصیت بزرگ عالم ربانی، عارف کامل، سالک مجذوب، عبد صالح خدا، آیت‌الله سید حسین یعقوبی قائنی ـرضوان‌الله‌تعالی‌علیه ـ را به رشته تحریر درآورد و حالات معنوی او را ملموس نمود؟! 
ن
♦ احادیث مهدویت ♦
نصوص مربوط به امام عصر (عج) از طریق شیعه و سنّی بسیار است و در کتابهای مختلف ذکر شده است، در اینجا فهرست برخی از آنها را که مؤلّف محترم «منتخب الاثر» در کتاب خود آورده، نقل می شود:1- درباره ی این که امامان دوازده نفرند و اوّل آنها علی علیه السلام و آخر آنها مهدی (عج) است. 91 حدیث2- احادیثی که به ظهور آن حضرت مژده می دهد. 657 حدیث3- روایاتی که آن حضرت را از دودمان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم می داند. 389 حدیث4- روایاتی که می گوید: اس
 
و بعد از  باد و رعد و برق و  باران                                    
بِدان! برمی‌دمد خورشیدِ تابان
بریدن می‌توان دار از بُـن امـا؛                         
رگِ اندیشه را با داس نتْوان!
املش؛ بازسراییِ دوبیتی:  21 آبان 1398 خورشیدی – داوود خانی خلیفه‌محله
دوست عزیز سپاسگزارم که نگران ضرباتی ناشی از یک جا بند نشدنم هستی اما آگاه باش که باید گِرد توحید طواف کرد و طواف کجا و یک جا نشینی کجا؟
چه زیبا فرمود معدن حکمت که شرک از مورِ سیاهِ رونده بر سنگِ سیاه در شب سیاه مخفی تر است. اینجا که می نویسم بیم آن می رود مشرک شوم یا مشرک شوند. کسانی که به زعم خویش دل به تو بسته اند دل بستنی، اما دقیق که شوی خواهی دید تو فقط قابی هستی که نفس خویش را به تو آراسته اند و در قالب تو، سخت به خود دل باخته اند.
به تو نه، بل
با غ وصال اسم اعظم شاعر س. الف ساحل بیا به علم الحروف معانی شعری بسراییم شعری که جهان را زیر و تو را زبر بکند بیا خرق عادت بکنیم کوه را به جای دریا رنگی دگر بر بوم استاد چیره دست بکنیم رنگ آبی به زمین و رنگ سیاه به دریا بکنیم جای جنگل آرزوها دو گلدانی بگزاریم یکی گل همچو من پژمرده دارد در گلدان یکی همچون تو حسن یوسف به باغ دارد من در طواف گلدان بودم در باغ آرزوها تو من را ندیدی که بی آب و برگ شدم جامه های می آلود را با آب حیوان نتوان شد خضر را برای
زاویه دیدزاویه‌ موثری است که مانیتور تصاویر را به خوبی نمایش می‌دهد. به عنوان مثال اگر زاویه دید یک مانیتور ۱۷۰ درجه اعلام شود اگر از طرفین و با زاویه تا حد ۱۷۰ درجه نسبت به مانیتور نگاه کنید باید تصاویر را به خوبی مشاهده کنید. اگر همیشه از روبرو با مانیتور خود کار می‌کنید این مولفه اهمیت خاصی برای شما نخواهد داشت.روشنایی تصویر (Brightness)میزان نوری که مانیتور می‌تواند از خود ساتع می‌کند و براساس شمع در مترمربع (cd/m2) اندازه‌گیری می‌شود. هرچه
می توانم بگویم حقیقت این است که از این رداهای بلند، از کیکی که میخاهید رویش یک نماد از صلح بگذارید احتمالن و عکسهایی که قرار است در آنها کلاهمان را بیندازیم بالا خوشم نمی آید، پس دلم نمی خواهد در جشن فارغ التحصیلی شرکت کنم!؟ و حتی اگر اینها هم نبود بی هیچ دلیلی همیشه از این جشن مسخره و قسمتی از آن بودن خوشم نمی آمد پس در آن شرکت نمیکنم!؟ نه! همانطور که بعد از کارشناسی نتوانستم به بچه ها چیزی بگویم، آنها تمام این نمادها را دوست دارند، دوست دارند

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها