نتایج جستجو برای عبارت :

اونجایی که تازه قشنگ می‌شه و عاشقش می‌شم.

شما بگید بهم. من نمی تونم عاشقش نشم وقتی با همدیگه سر تخت تیمارستانمون بحث می کنیم و هر کدوممون می گیم که تخت کنار پنجره رو می خواییم؟ من نمی تونم عاشقش نشم وقتی دقیقا نیم ساعت بخاطر همچین چیزی دعوا می کنیم و آخرش انقدر می خندیم که نفسمون بالا نمی آد؟ من نمی تونم عاشقش نشم. نمی تونم. نمی تونم.
قشنگ حالم بده....
قشنگ حالم از این دنیا بهم می خوره....
قشنگ روی زخمهام نمک پاشیدن...
قشنگ نابودم کردند....
آخ که دلم چقدر قشنگ تنهایی می خواد
آخ که دلم چقدر قشنگ یه خواب ابدی می خواد...
اصلن قشنگ اوف اوف اوف......
التماس دعا....
قشنگ خیلی محتاجم به دعا.....
آیا گذشتن از عشق جایز است؟! باشد من نمی توانم. مگر فرهاد گذشت که من بگذرم. مرا به قلعه قدمگاه بفرست اما امیدی از من نٓبُر. می دانم دیروز گفتم دیگر برایت نمی نویسم، بگذار یک گناهکار باشم اما می نویسم. سوختن یا ساختن؟ من ساختم، عشقت را در قلبم و حال از آن می سوزم. می سوزم که گفتی: اگر منم همین اندازه دوستت داشتم چقدر دنیا قشنگ می‌شد. درون خود جستجو کن مرا، به هر بیتوته ای، به هر گوشه ای از دلت که تاکنون سر نزده ای، سر بزن. شاید بیابی دل مرا و عاشقش ش
تا قبل از اینکه عاشقش بشم، هیچ آرزویی نداشتم، وقتی شناختمش و شیفته اش شدم تازه فهمیدم آرزو یعنی چی و واسه اولین بار یه آرزو کردم... حالا همه آرزوم شده بخشش و گذشت او. کاشکی زمان به عقب برمیگشت، کاشکی بیشتر قدرشو میدونستم... حالا که از چشمش افتادم، تازه فهمیدم بودنش چه نعمتی بود و نبودنش چقدر دردناک...
عکس نوشته های فوق العاده زیبای فلسفی و الهام بخش
عکس نوشته فلسفی
سلام به دوستای عزیزم
اینبار با ۲۸ عکس نوشته زیبا خدمتتون رسیدیم
با موضوعات ِ : الهام بخش ، فلسفی و عرفانی ، نکات عاشقانه زندگی و …
با ما در ادامه همراه باشید
 
گلچین بهترین عکس نوشته های الهام بخش برای پروفایل
متن های قشنگ نوشته شده روی عکس
تکست گرافی امیدوارانه – عکس نوشته امیدوارکننده
عکس نوشته قشنگ آموزنده
تکست گرافی الهام بخش
عکس نوشته های فلسفی برای پروفایل
عکس نوشته م
پریروز بود که اولین بار این حس را پیدا کردم.
حس کردم شب، کسی خواهد آمد. پیام خواهد داد. 
نمی دانم که. اما یک نفر که تازه می‌آید. می‌آید و می‌ماند.
تمام روز به انتظار گذشت. تا اینکه شب شد.
و من همه‌اش در این حس قشنگ انتظار بودم.
که او می‌آید... و سلام می‌دهد... و پاسخ می‌شنود. 
شب تمام شد، صبح هم رسید، اما کسی نیامد.
فردایش هم همین‌طور. امروز هم.
حالا امشب دارم به این فکر می‌کنم که فردا چه می‌شود؟
این حس قشنگ انتظار به کجا می‌برد مرا؟
یا در واقع ای
عصری یه جا خوندم نوشته بود : ادم اول باید طرفشو بشناسه بعد عاشقش بشه ! اگه اول عاشقش بشه دیگه هیچوقت نمی تونه بشناستش !
بنظرم حرف درسته !!!!
اونقدر مطلب برا اپ  کردن دارم ( البته بغیر اونایی که نادیدشون گرفتم ) شاید باالا ۵۰ تا تیتر یاد داشت کردم واسه نوشتن ! و هنوز تو صف هستن
شاید بعضیشو تو یه سری شلم شومبا جمع و جور کردم 
اون  روز مسیرم افتاد به یه خیابون و دوتا پست خاطره ای تو قدم زدنام جور شد ، مال قبل عیده چیزایی که ننوشتمشون 
دانلود اهنگ لری زرد قشنگ پاکوتاه
دانلود اهنگ لری زرد قشنگ بوا قشنگم صوتی

آهنگ لری زرد قشنگ بوا زرد قشنگم
دانلود اهنگ زرد قشنگ رضا تتری

دانلود آهنگ زرد قشنگ مجید عزیزی
دانلود اهنگ زرد قشنگ از مهدی درمیانی

آهنگ زرد قشنگ محمد باجلاوند

آهنگ زرد قشنگ مهدی درمیانی
دانلود آهنگ زرد قشنگ رضا تتری
آهنگ زرد قشنگ مهدی درمیانی

دانلود اهنگ زرد قشنگ از مهدی درمیانی

دانلود اهنگ لری زرد قشنگ بوا قشنگم

آهنگ زرد قشنگ محمد باجلاوند

متن اهنگ زرد قشنگ لری

دانلود آهنگ زرد قشنگ مجید عزیزی

متن اهنگ زرد قشنگ بوا زرد قشنگم
دانلود اهنگ لری زرد قشنگ بوا قشنگم
دانلود اهنگ زرد قشنگ از مهدی درمیانی
دانلود اهنگ زرد قشنگ بوا زرد قشنگم لری

آهنگ زرد قشنگ مهدی درمیانی

دانلود آهنگ زرد قشنگ مجید عزیزی
دانلود اهنگ صوتی زرد قشنگ از بهنام کمالوند
دانلود آهنگ زرد قشنگ محمد باجلاوند
دانلود اهنگ لری زرد قشنگ از مجید عزیزی
دانلود اهنگ لری زرد قشنگ بوا قشنگم
دانلود اهنگ زرد قشنگ بوا زرد قشنگم لری
دانلود اهنگ زرد قشنگ رضا تتری
دانلود آهنگ زرد قشنگ مجید عزیزی

دانلود اهنگ زرد قشنگ از مهدی درمیانی
دانلود اهنگ لری زرد قشنگ از مجید عزیزی

آهنگ زرد قشنگ مهدی درمیانی

آهنگ زرد قشنگ محمد باجلاوند
متن اهنگ زرد قشنگ بوا زرد قشنگم
دانلود اهنگ لری زرد قشنگ پاکوتاه

متن اهنگ لری زرد قشنگم
آهنگ زرد قشنگ محمد باجلاوند


دانلود اهنگ زرد قشنگ رضا تتری

دانلود آهنگ زرد قشنگ مجید عزیزی

دانلود آهنگ زر قشنگ بوا زر قشنگم
آهنگ زرد قشنگ رضا تتری
ما دوست معمولی ایم، اون عاشق یکی دیگستما دوست معمولی ایم، به روی هم نمیاریم احساسمون رو
ما دوست معمولی ایم، از دلتنگیش دارم دق میکنم
ما دوست معمولی ایم، هیچ گزینه ی دیگه ای نیس
شب تا صبح تو بغل هم میخوابیم، ما دوست معمولی ایم
بهم میگه تب داری؟ ما دوست معمولی ایم
دستم رو میپیچم دور گردنش، ما دوست معمولی ایم
واسه دیدنش لحظه شماری میکنم، ما دوست معمولی ایم
دوسش دارم، ما دوست معمولی ایم
ما دوست معمولی ایم، من عاشقش نیستم
دانلود اهنگ لری زرد قشنگ بوا قشنگم
دانلود اهنگ لری زرد قشنگ پاکوتاه
دانلود اهنگ زرد قشنگ رضا تتری
دانلود آهنگ لری زرد قشنگ مهدی درمیانی

دانلود اهنگ زرد قشنگ از مهدی درمیانی
دانلود آهنگ زرد قشنگ مجید عزیزی
آهنگ لری زرد قشنگ بوا زرد قشنگم
آهنگ زرد قشنگ رضا تتری
دانلود اهنگ لری زرد قشنگ از مجید عزیزی
دانلود اهنگ زرد قشنگ رضا تتری
دانلود اهنگ لری زرد قشنگ بوا قشنگم
دانلود اهنگ زرد قشنگ از مهدی درمیانی

آهنگ زرد قشنگ رضا تتری
دانلود اهنگ لری زرد قشنگ پاکوتاه

متن اهنگ زرد قشنگ بوا زرد قشنگم
آهنگ لری زرد قشنگ بوا زرد قشنگم
اوکی دختره خیلی جذاب بود، هودی تنش بود و عاشق حلقه تو دستش شدم و وسایلی که همراهش بود همه از فروشگاهای فانتزی بود که من میشناختم.اولش کلی این پا و اون پا کردم بعد دیدم داره میره تقریبا دنبالش یه طبقه دویدم چون هندزفری داشت و صدام رو نمیشنوید‌. زدم رو شونه اش و گفتم: ببخشید اگه احمقانه ست ولی من از دور دیدمت و خیلی برام جذاب بودی میشه دوست شیم؟‌اول چشمشو تو حدقه چرخوند، گفتم: خیلی برات پیش میاد؟گفت: واقعا احمقانه است! نیشم جمع شد کاملا. گفتم: ب
استاد هنر گفته بود عکس بگیریم برای آخر ترم ،منم فکر کردم برای این هفته میخواست پدرم رو درآوردم تونستم ده تا عکس بگیرم که تازه کیفیت چندانی نداشتن و اونقدرها هم قشنگ نبودن ولی این یکی واقعا قشنگ دراومد :)
 
گفتم یک مقدار الهام بگیرم از بقیه عکس ها .
 
اگه چند روزی نمیتونم بیام بهتون سر بزنم معذرت میخوام . خیلی کار دارم . 
#شعر الایی 
یه لالایی قشنگ
بخواب ای گل، گل زیبالالا لالا، لالا لالا گل سوسن، گل کوکبگل مریم، گل مینا به روی مثل ماه توستاره می زنه سو سو
بخواب ای ماه تابانملالا لالا گل شب بو بگو آهسته زیر لبخدای مهربان من          به امید تو می خوابملالا لالا گل لادن
کوچولوهای قشنگ و نازمامیدوارم شب خوشی داشته باشین و راحت بخوابین
فکر کنم عاشقش شدم!امروز همه‌چی به هم گره خورد، خواب موندم و سرویس دانشگاه هم دیر رسید. یعنی ساعت ۷ و نیم می‌خواستم برم دانشگاه، شد ساعت ۹ و ۲۳ دقیقه. اتوبوس حرکت کرد و آهنگی که دیشب رضا برام تلگرام کرده بود رو گذاشتم گوش کنم (صداش کنی - شاهین بنان). تا اینکه یکی بدو بدو اومد سمت اتوبوس و من فقط شال سبزش رو دیدم. سوار شد و شاهین بنان خوند "صداش کنی فقط بگه جانم، نگاش کنی بگه دوسِت دارم".فکر کنم عاشقش شدم!من به عشق توی یه نگاه اعتقاد دارم. هرچی هم که
یک سری آدم ها هستن اسمشون هست «آدم قشنگ ها» ! کلا آدم از دیدنشون لذت می بره. حالا چه توی فضای مجازی چه توی واقعیت. فرقی نداره. خیلی قدرشونو باید دونست. حال آدمو خوب می کنن. درصد امید به زندگی رو افزایش می دن. درسته نزدیک نیستن بهمون و آشناهای دور محسوب میشن حتی شاید ما رو نشناسن اما ... این حس خوب جریان داره. 
مثلا آ که موجب لبخند و رضایتم میشه (حتی دیدمو به یک قشری از آدم ها تغییر داده) و امیدوارم همیشه توی مسیر درستش باشه و همینقدر قشنگ بمونه حتی ب
یک بار هم زنگ زده بودم منزل نقى‌زادهاسمش فرامرز بود و با یکى دیگر که هیچ یادم نیست، سه نفرى روى یک نیمکت مى‌نشستیم.مادرش که گوشى را برداشت، اسمش یادم رفت،_منزل نقى‌زاده؟از بابام یاد گرفته بودم بگویم منزلِ فلانىمادرش شاکى و عصبى گفت:با کى کار دارین؟_با ... پسرتون.کدوم‌شون؟تک‌پسر بودم و فکر اینش را نکرده بودم که در یک خانه شاید بیش از یک پسر وجود داشته باشد.شاکى‌تر و عصبى‌تر پرسید:کدوم‌شون؟ با کدوم‌شون کار دارى؟هول شدم. یادم نیامد که مثلن
دیشب تو آسمون شب یه ستاره کم نور زرد رنگ به شدت جلوه گری میکردیاد تابستون سال پیش افتادم که یه ستاره سرخ رنگ پرنور و درخشان میون همه ستاره ها خوش رقصی میکرد. ستاره سرخی که ستاره نبود.پ.ن ۱: گفت: من ستاره دنباله دار دیدم!!سعی کردم خیلی نرم بهش حالی کنم که یه شهاب سنگ ساده دیده نه یه ستاره دنباله دار استثنایی!دارم فکرمیکنم که اگرچه در جهل بود اما حس خوبی داشت اما الان اگرچه علم پیداکرده اما از اون حس خوب خبری نیستموضوع ستاره دنباله دار یا شهاب نیس
یه وقتایی وقتی یه متنی رو مثل این (http://castle.blog.ir/post/doc) میخونی با خودت میگی "چه قشنگ" و هِی پرت میشی تو دلت و انعکاسش رو می‌شنوی:
چه قشنگ...
چه قشنگ...
چه قشنگ...
انگار دلت مثلِ یه غار تنهاییه که توش یاری جایی رو به خودش اختصاص نداده و دِلانه‌هات رو هِی می‌شنوی و می‌شنوی و فقط می‌شنوی از پژواکشون، نه از درِ گوشی‌های دلبرانه... ولی اگه یار بود، وای که اگه یار بود... دیگه پژواک وانعکاس و غار و تنهایی رو نَمَنه؟ قبلِ حتی یه حرف؛ بـــغـــل!...
+ با گوشی پست
عنوان: نخست وزیر زن
تعداد قسمت ها:59
محصول:چین
سال تولید:2013
معرفی سریال:   لو ژان دختری است که برای فرار از دست ظلم های زن پدر بی رحمش وارد قصر می شود و در همان ابتدا به خاطر استعداد ذاتی اش در زمینه سفال ، در بخش سفالگری قصر مشغول به کار می شود . پس از دیداری اتفاقی میان او و ولیعهد گائو ژان ، ولیعهد عاشقش می شود . اما حسادت های اطرافیان نسبت به شاهزاده باعث وقوع کودتا می شود . در زمان کودتا لو ژان به ولیعهد بسیار کمک می کند و باعث پیروزی او می شود .
 ‍ عاشقم…..
اهل همین کوچه ی بن بست کناری ،
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی ،
تو کجا ؟
کوچه کجا ؟
پنجره ی باز کجا ؟
من کجا ؟
عشق کجا؟
طاقتِ آغاز کجا ؟
تو به لبخند و نگاهی ،
منِ دلداده به آهی ،
بنشستیم
تو در قلب و
منِ خسته به چاهی……
گُنه از کیست ؟
از آن پنجره ی باز ؟
از آن لحظه ی آغاز ؟
از آن چشمِ گنه کار ؟
از آن لحظه ی دیدار ؟
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت ،
همه بر دوش بگیرم
جای آن یک شب مهتاب ،
تو را یک نظر از کوچه ی عشاق ببینم..
به کسی
شنبه که دخترم از مهد اومد، توی راه خونه یهو گفت مامان مامان ببین باباجون قاسم رو!
نگاه کردم. عکس سردار سلیمانی بود!
چه قشنگ به بچه ها این افتخارمون رو معرفی کرده بودند.
دیگه هر چی بیرون می ریم دنبال عکس باباجون قاسم می گرده.
تازه خیلی هم قشنگ در مورد خوبیهای اون و اینکه آدم بدا او رو کشتند براشون گفته بودند.
توی دلم به خاله های خوبشون آفرین گفتم که
همینطوری روح مقاومت در دل بچه ها نهادینه میشه.
همان که پیامبر رحمتمون فرمودند: آموختن در کودکی مثل
یکی بود یکی نبود ، زیرِ گنبدِ کبود
اونکه عاشقش بودم ، اما عاشقم نبود
یکی بود که الآن نیست ، میدونم نگران نیست
اما من حالم بده ، توو قلبم ضربان نیست
رفتی و تنهایی یقمو گرفت
دنیا شاید ازت حقمو گرفت
نیستی و هیچ چیزی خوشحالم نمیکنه
صفر ضربدر هر چی بشه بازم میشه صفر
نردبون بودم که واست پله شدم
حالا برگشتی میگی که ازت زلّه شدم
تقصیرِ منه پَر و بالت دادم
پریدن بلد نبودی خودم یادت دادم
یکی بود یکی نبود ، زیرِ گنبدِ کبود
اونکه عاشقش بودم ، اما عاشقم نبو
این روزها در برخورد با بعضی همکلاسی‌هایم متوجه شدم آدمی هرچقدر عمیق‌ و با اصالت‌تر، ساده‌تر و بدون شوآف است.هرچیز ساده‌ای از نظر آن‌ها بی‌کلاس و از مد افتاده و هرچه شلوغ‌تر با رنگ و لعاب بیشتر، با کلاس‌ و فاخر است؛ لذا طبق نظر اساتید نان و پنیر برای افطار بی‌کلاس است، خرما قدیمی شده و هر خوراکی عجیب غریب قشنگ ‌‌‌‌تر است.
خلاصه که روزی هزار بار به روی ما می‌آورند که آن‌ها خدای کلاس و شخصیت هستند و ما از قوم بربر ها.
تحمل جماعت تازه به
اگه بدونین چه کونی ازم پاره شد تا به اتوبوس رسیدم
می دونم بی ادبیه اما واقعا برای بیانش لازم بود همین کلمه رو به کار ببرم
یارو راننده و تعاونی تلفن بر نمی داشتن
دیر رسیدیم
با بابام دعوام شد ریدیم به هم
تو ترمینال مثه خر بدو بدو می کردیم
قلبم اومده بود تو دهنم چون اگه جا می موندم بابام جرم می داد
القصه الان تو اتوبوس در خدمت تونم
با یه کفش مجلسی کثیف و خاکی که زیرش جوراب اسپورت پوشیدم :/
تازه شلوار پامم شسته بودم خشک نشده خیس خیس پامه
تا اونجا سرد
به کسی کینه نگیرید!دل بی کینه قشنگ است!به همه مهر بورزیدبه خدا مهر قشنگ است!دست هر رهگذری را بفشارید به گرمیبوسه هم حس قشنگی است!بوسه بر دست پدربوسه بر گونه مادرلحظه حادثه بوسه قشنگ است!بفشارید به آغوش عزیزانپدر و مادر و فرزندبه خدا گرمی آغوش قشنگ است!نزنید سنگ به گنجشکپر گنجشک قشنگ است!پر پروانه ببوسید!پر پروانه قشنگ استنسترن را بشناسیدیاس را لمس کنید!به خدا لاله قشنگ استهمه جا مست بخندید!همه جا عشق بورزیدسینه با عشق قشنگ است!بشناسید خدا ر
خوش به حال اونایی که سخت نمیگیرن و هرکی به پستشون بخوره که بنظرشون یه ذره معیارهای همه پسند جامعه رو داره عاشقش میشن و باهمون ادامه میدن
دوس دارم از یه نفر خوشم بیاد
خسته ام از اینکه هرکی دور و برمه اونی نیست که من عاشقش باشم... دوس دارم دوسش داشته باشم.. فقط اون نباشه که دوسم داره... پس دل خودم چی؟ 
نمیخوام فقط ازدواج کنم واسه رفع تکلیف... شاداب تو همچون ازدواجی میشه یه دیکتاتور..  جالب اینجاس هرچی bossy تر هم رفتار میکنه،  بیشتر دوسش دارن.. انگار جذ
شافل رو گذاشتم روی محبوب ترین ها، پارسا هم بغلمه سرحال و خوش اخلاق. سرشو عقب میگیره و صاف وایمیسه، تا خسته میشه یهو ول میشه توی سینه ام، هزار بار قربون صدقه این گردن گرفتناش میشم. یه آهنگ قشنگ میاد، فنقلی هم توی چشمام نگاه میکنه، با هم آروم و ملیح میرقصیم. مادر و پسری قشنگ ترین و پاک ترین رقص دنیا رو باهم میریم. بهم نگاه میکنه، برام میخنده، قند توی دلم آب میشه. سعی میکنم توی ذهنم ثبت کنم، درخشش ابدی یک خاطره پاک :)
 
+ این لحظات قشنگ روزی همتون
یک چیز جالبی که مابین خانم ها می بینم اینه که بیخود از همدیگه تعریف میکنند. طرف می ره یک رنگ بلوند به موها و ابروهاش می زنه و واقعا شبیه جن میشه. ولی هر کسی که بهش می رسه می گه وای چقدر قشنگ شدی!!! حالا اون گفت که چقدر قشنگ شدی ولی مگه خودت را توی آیینه نمی بینی؟!
 
ایرانی ها با رنگ پوست و ترکیب صورتی که دارند واقعا رنگ های روشن به اکثرشون نمیاد. تو رو خدا اگه یکی خودش را شبیه جن ها کرد، اگه نمی خواهید بهش بگید که زشت شده، حداقل الکی بهش نگید که چقدر
به کسی کینه نگیرید!دل بی کینه قشنگ است!به همه مهر بورزیدبه خدا مهر قشنگ است!دست هر رهگذری را بفشارید به گرمیبوسه هم حس قشنگی است!بوسه بر دست پدربوسه بر گونه مادرلحظه حادثه بوسه قشنگ است!بفشارید به آغوش عزیزانپدر و مادر و فرزندبه خدا گرمی آغوش قشنگ است!نزنید سنگ به گنجشکپر گنجشک قشنگ است!پر پروانه ببوسید!پر پروانه قشنگ استنسترن را بشناسیدیاس را لمس کنید!به خدا لاله قشنگ استهمه جا مست بخندید!همه جا عشق بورزیدسینه با عشق قشنگ است!بشناسید خدا ر
 
 
 
 
معرکم منم!!! 
اینروزا درگیر احکام خوندنم برای مصاحبه فرهنگیان!!! 
الآن احکام نجاسات رو میتونم بگم!!! 
با آهنگای پارسا خائف خیلی حال میکنم معرکس واقعا 
به نظرم قشنگ ترین زبان دنیا ترکیه محشره
و اینکه بعضی موسیقیای سنتی قشنگ تو رگ آدم نفوذ میکنه مثه با من صنما، دامن کشان و...
خدایا شکرت واسه این زرندگی و هوای تازه:))) 
نایت گود!!!
توی این قسمت میخوام یک آهنگ بهتون معرفی کنم که فضای جالبی داره و تازه پیداش کردم البته دلیلی بر جدید بودن اهنگ یا گوش ندادن شما به این اهنگ نمیشه.من فقط در این قسمت های سریالی قصد دارم آهنگ هایی که خوشم میاد و احساس میکنم قشنگ هستم معرفی کنم شاید برای شما هم قشنگ باشه، شاید.....
من با این آهنگ حس پرواز بهم دست داد و لحظات کل اهنگ رو توی خیالات به سر بردم
روی لینک زیر کلیلک کنید تا حالشو ببرید، شاید البته
دانلود آهنگ In The End – Tommee Profitt & Mellen Gi Remix
زیبایی یا قشنگی رو ما بر اساس معیارهای خودمون پدید اوردیم،وگرنه بر اساس معیار های خدا ،هر چیزی که خلق میکنه قشنگه.خیلی سخته با این چشم به همه نگاه کردن ولی من به درجه‌ای از کمال رسیدم:دی که هر چی بچه میبینم ,هر شکلی باشه قشنگ میبینمش,دختر بچه باشه که دیگه براش وا میرم,خیلی خوبند☺+یه فندقی امروز تو حرم بود تو هر متر و معیاری حساب میکردی قشنگ بود,لعنتی فقط پیشم عسل داشتم اونم ترسیدم بهش بدم به گلوش بشینه هر روز خدام با خودم از این بسته های اجیل
۱. فیلم Glass ـو دیدم [عاشق اون چن شخصیتیه شدم ک وقتی تغییر میکرد قشنگ حس میکردی ی نفر دیگه شده]
۲. پیشول رنگی رنگی اومد پیشم نشست تو پارک میپیچید تو دس و پام ک بیا نازم کن
۳. لاک طلایی قشنگ زدم + اسپری باز کننده گره موی کودک فیروز گرفتم زدم راضی بودم ازش موام نرم شد و راحتم شونه شد
یه وقتایی وقتی یه متنی رو مثل این (http://castle.blog.ir/post/doc) میخونی با خودت میگی "چه قشنگ" و هِی پرت میشی تو دلت و انعکاسش رو می‌شنوی:
چه قشنگ...
چه قشنگ...
چه قشنگ...
انگار دلت مثلِ یه غار تنهاییه که توش یاری جایی رو به خودش اختصاص نداده و دِلانه‌هات رو هِی می‌شنوی و می‌شنوی و فقط می‌شنوی از پژواکشون، نه از درِ گوشی‌های دلبرانه... ولی اگه یار بود، وای که اگه یار بود... دیگه پژواک وانعکاس و غار و تنهایی رو نَمَنه؟ قبلِ حتی یه حرف؛ بـــغـــل!...
+ با گوشی پست
دیشب هم اتاقیم حرف هایی زد ک ب شدت منو متعجب کرد!
دختر 31 ساله داره بهم میگه ک با ی پسر 22 ساله اینترنتی آشنا شده و داره میره سر قراار و پسره عاشقش هست!! ینی داریم اصلا؟! پسره ی شهر دیگه س-سال سوم لیسانس. هم اتاقی من دکتری فلسفه داره و داره ارشد مجدد میخونه تو رشته روانشناسی!
انقدر راحت کلمه عاشقم شده رو ب کار می برد ک شاخ هام زده بود بیرون. هر شب ساعت 7 میره پارک لاله. میگفت شب ها اونجا بهتر درس میخونم. ولی دیشب کاشف ب عمل اومد ک اونجا با ی جمع پسرها دو
 
قشنگ ترین آدم‌هایی که می‌شناسیم کسانی هستند که شکست، رنج، مبارزه، و خسران را شناخته‌ و راه خود را از اعماق بازیافته‌اند.این افراد قدردان زندگی‌اند و نسبت به آن حساسیت و درکی دارند که آنها را از همدردی، مهربانی، و نوعی توجه دوست داشتنی و عمیق سرشار می‌کند.آدم های قشنگ اتفاقی به وجود نمی‌آیند...
الیزابت_کوبلر_راس
خیلی ها میشناسنش وقتی که اسم اون میادغم تو دلاشون میشینه دوستش دارن خیلی زیاد
وقتی کسی تشنه میشه وقتی کسی آب میخوادوقتی که سیراب میشه فقط یه اسم یادش میاد
بهش میگن امام حسین امام خوب و مهربونامامی که بچه هاشو هدیه داده به آسمون
کاش که ما بچه ها بودیم باهاش تو کربلا بودیمتو روز عاشورا بودیم کاش هممون اونجا بودیم
امامی که گفته روی حق کسی پا نذاریدرفیق نیمه راه نشیم هیچ کسو تنها نذاریم
وقتی شنیدم که امام واسه خدا جونشو دادبدجوری عاشقش شدم چطور
من دیگه نُه سالمهیک گل زیبا شدمغنچه بودم که حالاشکرخدا وا شدماین جشن تکلیفمهجشن عبادت مننمازمو میخونمخوش به سعادت منفرشته ها میشیننکنار جانمازمبا هر نماز یه خونهتوی بهشت می‌سازمموهامو میپوشونم چون که خداجونم گفتهرچی که شیطون میگهبرام شده حرف مفتقشنگ ترین روز مندرست همین امروزهقشنگ تر از تولد یا عید نوروزمهزهرا آراسته‌نیا
از دست رفته‌م
یک خط‌کش تازه برای خودم در نظر گرفتم که همچین قشنگ راه نشون میده. نه اینکه خط‌کش تازه ساخته شده باشه یا تازه دستم رسیده باشه، من تا حالا ندیده بودمش. خط‌کش قبلی خودم زحمتش زیاد بود، آدمای خیلی زیادی رو خط‌خطی کردم باهاش. آخه هیچ آدمی دقیقا اندازه‌ی خط‌کش من نمی‌شد. اذیت می‌شدم که "ای بابا! این چه وضعه؟ چرا همه کج‌وکوله‌ان؟"، الانم درسته ازش خسته شدم و می‌خوام عوضش کنم، ولی در حد یه آرمانه برام که بتونم عملیش کنم. یعنی بشه ر
سلام
امشب انقدر ذرت مکزیکی خوردم که الان فکر کنم تو بدنم کلا ذرت مکزیکی جمع شده
من عاشق ذرت مکزیکی هستم.
قبلا با کنسرو ذرت,ذرت مکزیکی درست می کردیم ولی الان که وقت ذرته و فراوونه قشنگ می تونیم چند باز ذرت مکزیکی درست کنیم و هر وعده غذایی کنار غذا ذرت بخوریم
چند وقت پیش با خانواده دور هم جمع شده بودیم الویه درست کرده بودن توش ذرت ریخته بودن از همین ذرت های تازه ، منم که انقدر ذرت خوردم تا حالا به خاله م گفتم این ذرتش چقدر شیرینه فرق می کنه خاله م
یه حال خوبی دارم. 
هنوز تیم‌مون تکمیل نشده، هنوز درگیر مصاحبه‌های خسته‌کننده و وقت‌گیریم و کلی هنوزهای دیگه. ولی حال‌مون خوبه. می‌دونم باید چی کار کنم، شرکت آرومه، هوا خوبه، اتاقم نورگیره، یه هم‌اتاقی خوب دارم، صدای آب میاد، گلام سبز و خوشحالن و یه شنبه‌ی قشنگ رو شروع کردیم. خیلی قشنگ..
#کارنوشت
اگه خدا بخواد امروز بعد از حدودا 40 روز دوباره رفتم سر کار، وقتی وارد حیاط انبار شدم خیلی لذّت بخش بود چون همه درختا برگایی با رنگ سبزِ خیلی قشنگ و تازه داشتن که کلّی لذّت بردم. بوی بهار نارنج هم که پیچید تو دماغم اصلا یه حس و حال عجیبی بود. یه مختصر بارونی هم زد و حسابی حال و هوا رو عوض کرد :)
ادامه مطلب
درد دارم، روان که دچار بی‌دردی می‌شود تن تلاش می‌کند جای خالی‌اش را پر کند.
معده‌ام درد دارد و من دچار هزیانم
از طرفی تنم عرصه تقابل قهوه‌ها و قرص‌هاست‌.
م کاش دوستم می‌داشت... ۲۱ سالش است و نمی‌توانم عاشقش شوم اما مهر می‌خواهم ...
خیلی اتفاقات در زندگی هست که در لحظه دردناک جلوه میکنه اما با گذر زمان ثمر میده و طور دیگه ای به چشم میاد.گاهی از دور که به یک شکست نگاه کنی و جزئی نگری رو پشت سر بگذاری یک موفقیت می بینی. 
زمان دادن و فاصله گرفتن باعث میشه از نظرگاه تازه ای به خودت و جهان نگاه کنی؛ فاصله گرفتن از هر اونچه که بخش مهم جهانت بوده یا هست.
حالا با کشته شدن 80 نظامی امریکایی یه عده شروع کردن زدن رو طبل ترس و جنگ!
میگن ما از حمله امریکا میترسیم!
به قول رئیس جمهور منتخبتون:" یک عده می گویند ما میترسیم؛ خب برید یه گوشه که نترسید" :-)
 
یه بار یکی بهم گفت چرا طرفداری اینارو می کنی؟ اینا دزدن همشون!
بهش گفتم "دزد هایی که کار می کنند بهتر از پیغمبرهایی هستن که حرف های قشنگ قشنگ می زنند"! 
 
+ یه نفر همون اول کاری اطلاعات پایگاه عینالاسد ویرایش کرده:-)
 
بسم الله الرحمن الرحیم ./

شاید دلشون وصال میخواست یکی شکوفه هاشو نمایان کرده بود یکی هم برگای تازه جوانه زده ش رو ... دستاشون ! آخ ! دستاشون ... نکنه میخواستن فاصله ی خالی بین انگشتای همو پر کنن ؟! آره دلشون وصال میخواست تو آسمون آبی ... اون بالاها ! 
۱۳۹۸/۱/۱۳ امروز رفته بودیم پارک کنار رودخونه ! اینجا کوچیکه و نزدیک خونه ی بابا اینا ! اما قشنگه ، قشنگه ، قشنگه ... اون ور رودخونه کوه و جنگله ... تو دامنه ی رودخونه چمنزار سبز سبز ! شاید اینجا بهشته ... سیزد
امروز گوشیم و که نگاه کردم دیدم دوتا پیام تبریک اومده واسم و بعدش هم بقیه گروه فامیلی تبریک فرستادن... روز روانشناس و بهم تبریک گفته بودن با جملات قشنگ.
یه خنده بزرگ روی لبم نشست و یک حسرت توی دلم..چند ساله که خودم و زیاد روانشناس نمیدونم. دقیقا از وقتی کارمند شدم و مجبور به انجام کارهایی که زیاد مرتبط به رشته ام نیست... صبح با خودم فکر کردم رشته ای رو خوندم که عاشقش بودم باعلاقه درس خوندم و همیشه فکر میکردم در آینده یک روانشناس متبحر میشم که میت
اول با پاسخنامه‌ای که شیدا از توی این کانال‌ها گیر آورده‌بود چک کردم ۳ تا درس اول رو، بعد توی دینی و عربی سر یه‌سری سوال‌ها همش اینجوری بودم که کااااامان این عمرا این بشه! نکته‌شو داشتیم اصلا! بعد با یکی از بچه‌ها که دینیشو صد زده (تازه این آدم خیلی جدی نگرفته‌بوده آزمون رو درس نمیخوند و تازه دو هفته‌ست داره میخونه از بعد قرنطینه!) ازش خواستم بفرسته جواباشو. بعد با اون چک کردم که خب شد ۶۸ درصد از ۴۴ درصد و این یعنی اشتباه وارد کردم :") درسته
اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت
زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت
 
دل من نیز با تو بعد از آن پاییز طولانی
دوباره چون گذشته نوبهاری تازه خواهد یافت
 
درخت یادگاری باز هم بالنده خواهد شد
که عشق از کُندهٔ ما یادگاری تازه خواهد یافت
 
دهانت جوجه‌هایش را پریدن گر بیاموزد
کلام از لهجهٔ تو اعتباری تازه خواهد یافت
 
بدین سان که من و تو از تفاهم عشق می‌سازیم
از این پس عشق‌ورزی هم، قراری تازه خواهد یافت
 
من و تو عشق را گسترده‌تر خواه
اولا که پالتو ستاره ای رو خریدم! و خوشحالم از این بابت. دوما که امشب خاقانی بودیم و از اون کالباسای خیلی خوشمزه خریدیم. البته هنوز نخثردیم منتظرم مامان و ستاره نمازشونو بخونن که بخوریم. من خوندم نمازمو :) سوما که یه پالتو خز جیگری دیدم و عاشقش شدم اما چون این پالتو ستاره ای رو ۸۰۰ گرفتم تازه بدون آف ۸۹۰ بود؛ گفتم دیگه امسال پالتو نمیخرم. البته ببینیم خدا چی میخواد :) دیگه اینکه یه سوییشرت خز پلنگی نسبتا بلند هم بد نیست واسه بیرونا. شاید سال دیگه
فکرها تا زمانی که تو پستوی ذهن ادمیزاد ازاین شاخه به اون شاخه می پرند اسمشون فکره! 
وقتی ثبت میشن انگار تازه اروم میگیرن. 
دیگه اسمشون فکر نیست. دیگه قراره بشن خاطره...
اینقدر ذهنم شلوغه که حس میکنم هیچی به اندازه این صفحه سفید اروش نمیکنه...
دوست ندارم فکر کنم تا از اون جمله های قشنگ ادبی بنویسم. دوست دارم فقط حرفای دلم رو اینجا بزنم . 
همین
من اما می‌دانم که روزی، نه چندان دیر، لابلای بیهودگیِ روزها و بی‌فایدگیِ شب‌هایم، مجبور خواهم شد همان کلماتی را برایت بنویسم که "احمد عارف" برای "لیلا"ی دوست‌داشتنی‌اش نوشت: پس می‌خواهی ازدواج کنی؟ حتما عاشقش شده‌ای. امیدوارم خوش‌بخت بشوی." تف....
استاد فقط استاد امروز 
ک مراقبم بود اومد راحت در کلاسو بست بچه ها همه ازاد همه سوالارو قشنگ توضیح داد جواب رو هم غیر مستقیم گفت حواسشم پرت میکرد هر کی هر کار میخاس میکرد تازه یک سوال ازش پرسیدم نصف جواب رو بهم گفت گفت حالا فعلا اینارو بنویس بقیرم اگه یادت میاد بنویس اگه هم یادت نمیاد اشکال نداره خودتو ناراحت نکن نمرتونو میدم ^___^
استادی از بهشت
الهی ک خیر ببینی استاد جان
خو آقااااا...ما هرسال شب یلدا میومدیم یکم باهم چرت و پرت میگفتیم..از اونجایی که من وجدان دارم و وفادارم ولی شما نیستین(؟)(!)..اومدم شب یلدا پست کنم!صب کنین شب یلدا که وقت نمیشده قطعن روزای بعدش بوده..:|خب ....
پس..بدرود تا روزای آینده..:/چیه؟!خب چیکار کنم؟!آقا ما واستادیم ori bro کامبک کنه بعد جشن بگیریم.همین دیگه!چی؟پسرم دور از خانه و کاشانه و خانواده داره به این ملت چرت تر از اوشون(!)خدمت میکنه!دیگه اون برگرده بعد میام مینویسم !آره دیگه.فقد این میلاد کی م
چیزی که از آخر هفته میخوام یه آخر هفته‌ی شلوغ و معاشرت با آدم‌هاییه که دوستشون دارم. همون چیزی که این آخر هفته داشتم.
 
پنج‌شنبه یه دورهمی خانوادگی تو خونمون داشتیم که ساعت‌ها با بچه‌ی محبوبم تو دنیا وقت گذروندم و باهم بازی کردیم و شعر خوندیم و نقاشی کشیدیم و برای همدیگه لاک زدیم. وقت گذروندن با نیکا کوچولو همیشه روحم رو صیقل میده.
دخترخاله‌ها و دختردایی‌های محبوبم رو دیدم. از همه قشنگ‌تر خواهرم مجردی اومده بود شمال و برعکس وقتایی که با
امتیازش در IMDb اینه: 8.4/10
۳ فصل سریال رو در ۲ روز دیدم و باعث شد خودمو مجبور کنم یه جلسه اناتومی بخونم!:))
حقیقتشو بگم دیروز میخاستم بیام و درموردش صحبت کنیم... ولی صبر کردم! یه بلاگری هست ک از نظر من عادم حسابیه... این سریالو پیشنهاد داده بود و پوستر های جذابی داره، همین باعث شد ک ببینمش... فصل اول رو هم ۴۸۰ دانلود کردم ک ببینم خوشم میاد یا ن... ولی عاشقش شدم! حقیقتا عاشقش شدم:)
سریال اسپانیاییه و از نتفلیکس پخش شده... من دوبله انگلیسی داشتم برا فصل اول و
شعر نو می گویم اما حرف هایم تازه نیستعزم رفتن دارم اما رد پایم تازه نیستیک دو روزی در دلی بودیم و رفتیم عاقبترفتن از یاد عزیزانم برایم تازه نیستدوستت دارم ولی دیگر چه جای ماندنم ؟میروم بی منت از جایی که جایم تازه نیستآمدم با شور و شوق از عشق گویم با دلتکهنه شد آواز من شور و نوایم تازه نیستسخت می گردد تنفس در فضای بی کسیسینه ام سنگین و هم حال و هوایم تازه نیستروزگاری گوش یاران بود و صحبت های منگرچه مدت هاست هم دیگر صدایم تازه نیست
سلام مامانم .سلام مامان جونم 
اینقدر این چندروزه متنه قشنگ وحرف قشنگ راجع به مادر خوندم که اعتمادبه نفسما از دست دادم برای اینکه واست نامه بنویسم مامان
خیلی برام دوست داشتنی هستی نماد مهربونیه وگذشتی 
هنوز خیلی جوونی اگه من پیرت نکنم مثل همیشه زیبا وخاص
همیشه دلم خواسته برات خیلی کارا بکنم وهربار یه طوری شده که نشده.
بچم هنوز دعاکنبزرگ بشم وبزرگیتا حس کنم لااقل یه کار بزرگ برات بکنم
حرفهای من ساده است این سادگی را خودت بهم یاددادی  ازبس ک
و کتاب یوما به پایان رسید...
 
خیییلیییی کتاب فوق الهاده ای بود:)
نوشته خانم "مریم راهی"...
خیلی قشنگ بود...
عکسش:
 
موضوع:زندگی حضرت خدیجه (س) که حضرت فاطمه(س) رو باردار بودن رو بازگو کرده به قلم خییلیییی قشنگ:)
به شدددت توصیه می شود...
 
آمار کتاب خوندنتون زیاد...
 
یاعلی...
انیمه ی دختر گرگی و شاهزاده سیاه رو دیدم امروز چون نتم جدیدا کم سرعت شده نمیتونستم فیلمی چیزی دانلود کنم دیگه مجبوری نشستم دیدمش و توصیه میکنم که شده از بی حوصلگی کلتونو بکوبونید به دیوار نبینید این انیمه ی چرت رو:/ 
پسره قشنگ یه نکبت احمق از خود راضی چندشه که کلی سرش حرص خوردم دختره هم احمقههههه :/ اون یکی پسره که عتشق دختره شده بود خجالتی بود چقدر کیوت بود کاش دختره میرف با اون !! 
اصلا این انیمه رو که میدیدم فکر میکردم دارم از اون رمان ایرانی
لپتاب شده مثل این ماشینایی که یه ‌سره می‌شن، صبا که میخوام روشنش کنم یه تیکشو باید باز کنم دوتا سیمو بزنم به هم، با صلوات روشنش کنم. قشنگ مثل یه مسافر کش که با پراید مدل ۸۰ لکنتش زبون مشترکی داره تا کار کنه.
 غربت که گرفته داره لذت می بره ازم، کریپتو هم که پشت به پشت داره می‌ریزه، قشنگ پیشبینی می‌کنم تا کجا میریزه بازار و فردا صبح بلند میشم و تا همونجا ریخته و این باحاله، و سوبژه‌ی اصلی این دوران گندام و غیبتِ جون‌کنِ عزیزه، یه استیصالِ مخ
#همینگوی خودکشی کرد، اون با تپانچه یه تیر توی مخ خودش خالی کرد و وقتی از زن چهارمش پرسیدن "چرا این همه سال کتمان کردین اون خودکشی کرده؟!" پاسخ این بود که "کسی از من چیزی نپرسید تا بگم!" #همینگوی به نحوی مثل شخصیت اصلی رمان #وداع_با_اسلحه با زندگی خدافظی کرد، چیزی شبیه اون وکیل مترجم ایرانی که به شیوه ی خودکشی یکی از قهرمان های کتابی که ترجمه کرده بود خودکشی کرد (خودش رو از آپارتمان پرت کرد پائین). توی رمان #وداع_با_اسلحه (که #نوبل_ادبیات هم برنده شد
متن قشنگ برای تولد
در این مطلب از سایت جسارت مجموعه کامل متن قشنگ برای تولد را برای شما عزیزان تهیه نموده ام. امیدواریم که مورد توجه شما سروران گرامی قرار گیرد.
متن قشنگ برای تولد
ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﺯﻧﺎﻧﻪ ﻣﻦ
ﻣﺮﺩ ﻌﻨ ﻮﻩ ﺑﻮﺩﻥ ﺮﺍﺯ ﺣﺎ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪ بودن
و در کنار این ابهت مردانه لوس شدن های کودکانه ی من
در ذهن زنانه ی من مرد یعنی تو
بهترین مرد دنیا تولدت مبارک
متن قشنگ برای تولد یک سالگی
امشب ساقه تنهایی را وزش باد تکان خواهد داد!
و تو به دنیا خواهی
نامردی یعنی اینقدر قشنگ بازی بخورم و اینقدر قشنگ تر خانواده رو علیه من بسیج کنی:)من که شرایطم به اندازه کافی خوب نیست فقط اینکه بگه آخر راه من به تباهی میرسه و میزاره که برم و خومم بفهمم رو نمی تونم باور کنم ، من که میرسم به انتهای این مسیر اما اینکه منتظری با ندامت برگردم بگم من اشتباه کردم رو نمی تونم قبول کنم ، منتظری زمین بخورم که منتت گوش فلک رو پر کنه؟؟اگه آره که هنوزم منو نشناختی اما بدون کاری که با من کردی رو فراموش نمی کنم ،هیچوقت...
هوالرئوف الرحیم
من یک آدم عشق شوهر بودم که هر کس از جلو چشمم رد می شد، تبدیل به "عشقم" می شد.
اصلا نه حرف نیاز جنسی بود نه حرف خلاف و رفاقت.
من به یک فرد جنس مخالف نیاز داشتم که عاشقش باشم. لباسهای قشنگ براش تهیه کنم و اتو بزنم تا بپوشه. براش آشپزی کنم. باهاش سینما برم. هیئت برم. پارک برم. راهپیمایی برم. مسافرت برم. کنارش بخندم. بخندم بخندم بخندم. دستهامو قشنگ دستش بگیره. مهربون بغلم کنه و کنارش راه برم. وقتی نگاهم می کنه از چشمهاش عشق بریزه و من بمیر
چه دنیای خوب و قشنگی فصلها می چرخند 
فصل زیبای بهار , فصل پاییز قشنگ , 
کبککان می خوانند 
و نسیم از هر سو بوی ریحان و شقایق رو به هم آمیخته 
صبح زیبایی از نور شفق می تابد 
و غروبی دیگر  , شب به زیبایی و تاریکی خود خاموش است 
چه قشنگ است اینجا  , همه رنگ است دنیا 
همه جا ازادی  , همه جا جشن و سرور 
ابرها سایه ای از اتش خورشید قشنگ , بر زمین می پوشند 
اسمان ابی بود 
 , نور مهتابی از قرص ماه بود تابان 
و درختانی از هر نوع میوه  , ارام خوابیده 
 که تو باش
هوف...هر طوری بود تموم شد...این کارگروهی!هع...گروووه!
با یه روز تمام بیداری...و گوشی جواب ندادن همگروهی محترم...ارسال شد سبز رنگ سامانه اموزش مجازی ینی قشنگ ترین رنگ عااالم بوووود...
دیگه الان خوابم نمیبره...
....
من دیگه کار گروهی انجام دادمااااا...اسممو عوض میکنم!
....
تازه فهمیدم وقتی یکی چندین بار تماسمو جواب نده تا چه حد خوی انسانی و آرومم فاصله میگیرم...!و تبدیل به هیولا میشم با شاخ و اینا...اتیش از دهنم میزنه بیرون این شکلی...وای ...
....
من رو دعا میکن
نو ابتدایی ترین لحظات آشنایی دزیره با همسرش _ که ایف یو اسک می میگم مرد زندگی فقط همون!_ نامبرده دست میبره تو جیبش و یه دستمال قشنگ به دزیره ی در حال اشک ریختن میده. در پاسخ اینکه چرا یه مرد همچین دستمالی همراهش داره هم میگه : چون خانم ها گریه میکنند.
+در آشفتگی هورمون ها ، بی نهایت گریه ای میشم و خب! عیسی دمی کجاست با دستمال قشنگ توی جیبش؟
+ نتیجتا؛ دزیره رمان آموزنده ای هست. حداقل از نظر بیان: چگونه مرد زندگی باشیم!
#کتاب
یکی از رسم های قدیمی ایرانی ها خوردن ماهی در شب های عید و دیگر شب های مناسبتی سال است و از دغدغه‌های مهم افراد در این شب ها تشخیص ماهی تازه از کهنه است تا غذایی تازه و لذت بخش بخورند. اما واقعا چگونه می توان ماهی تازه را از کهنه تشخیص داد؟ نشانه های ظاهری در آن وجود دارد؟ با ما همراه باشید تا در ادامه نکات مهم در تشخیص ماهی تازه بیان کنید.
 
ادامه مطلب
هروقت که بودی ، همه چی قشنگ شد
تو الحق که خوبی
قلبم یه جوری ، میزنه واسه فقط تو
که عمراً بدونی
آ ، یک یک دو دو هشت !!
هروقت که بودی !
همه چی قشنگ شد !
هروقت هم نبودی !
نبودی رو ولش کن …
عشقم ، جونم ، همه چیزم
بذار همه زندگیمو ، به پات بریزم
بذار شاعر شم ، شعرتو بنویسم
بدون من عاشق کسی غیر خودت نیستم
عمرم ، یکی یه دونم
بدون عمراً ، من تو رو با کسی یکی بدونم
کلاً انگار ، با همه فرق داری
خب من ، میدونی فرقتو میدونم
هر وقت که بودی ، همه چی قشنگ شد
انقده تو خو
مغر با [عطسه] تمیز میشود
قشنگ میشود،براق تر میشود.خودتان هم می فهمید وقتی عطسه می کنید،مغزتان قشنگ میشود.دوتا،سه تا پشت سرهم می آید،هر وقت می آید این از جانب خداست،لطف به [انسان]است،مال ملائکه است.دور و بر مغز آدم،فکر آدم گیر می کند، به دل و اینها هم مربوط نیست.ناگهان عطسه می کند.فضا را عوض می کند، آسمان ها را عوض می کند عطسه.
حاج اسماعیل دولابی
برگی از دفتر خاطراتم در دی ماه.پر از حس و حال خوبه.امروز یهو دلم برف خواست و یاد این خاطره افتادم.برای همین این جا نوشتمش. :)
اینم از خاطره: ^_^
امروز برف بارید،اونم چه برفی. :)))) بالاخره برف اومد.از دیشب شروع شد و تا ساعت تقریبا 2 بعد از ظهر میومد.الان قطع شده.نمی دونم این ابرای سنگین بازم می بارن یا نه.یه آدم برفی درست کردم. ؛) به جرئت می تونم بگم قشنگ ترین آدم برفی ای بود که تا حالا درست کردم.هوا خیلی سرده به طوری که امروز صبح که بیرون بودم داشتم می ل
درسوره مریم /۲۵(وهزّی الیکِ بجِذع النخله تُساقط علیکِرُطباًجَنیّاً).خدا به حضرت مریم میفرماید:شاخه خرما رابه سمت خود تکان بده تا رطب تازه بر تو بریزد،ولذا طبق اینآیه شریفه برای زنی که زایمان کرده یکی از بهترین غذاهارطب تازه است.
بیاید برای همدیگه دعا کنیم تا به حاجت های قشنگ و رنگا رنگمون برسیم...اولین دعای همون که ظهور آقاست...اصلا من میگم دیگه اگه اقا بیاد مگه ما چیز دیگه ای هم میخوایم؟چقدر دنیای بعد ظهور قشنگه :)
دومین دعا هم سلامتی برای مادر پدر ها و همه مردم عزیز کشور اصلا همه مردم جهان به جز ترامپ:)
بیاید همگی دعاکنیم  دیگه هیچ جنگی نباشه و همه با صلح زندگی کنند:)
بیاید دعا کنیم برا اون بچه ای که شبا تو خیابون میخوابه...
برای اون بچه ای که مامان و باباش از هم جدا شدنن
خرداد هم کم کم داره میره
به نظرم امسال خرداد نسبت به سالهای قبل خنک تر بود
پر بود از بارندگی های قشنگ
تگرگ وسط خرداد که دیگه حرف نداره
اصفهان امسال خرداد زاینده رود رو داشت... بارندگی های قشنگ عصر
خدا کنه تابستون هم همینجور خوب و عالی باشه و از گرما کلافه نشیم
طبق معمول پشت میزم مشغول انجام دادن کارها هستم
ادامه مطلب
دومین روزی هست که اینترنت قطع شده...البته سایتهای دات آی آر دار باز میشن...که خب به درد خودشون میخوره...دارم فکر میکنم عقل داشتن چیز خوبیه که خدا بهمون داده...عقل داده تا فکر کنیم و بعد عمل کنیم...ولی بعضیها قشنگ مشخصه عقل ندارند...وگرنه به این فکر میکردند که ممکنه کسب و کار بعضی ها بدون اینترنت بخوابه...ممکنه اعضای خانواده شون که خارج زندگی میکنن این مدت نگران بشن...ممکنه منتظر یه ایمیل باشند یا بخوان ایمیل مهمی بفرستن...و ممکنه های دیگه...ولی ندارن
امروز صبح زبان داشتم ....چون درصد زبان تو کنکور زیر ۷۰ بود باید زبان پیش برمیداشتم و این واحد پاس بکنم ....
کلاس فوق العاده بود ...چقدر استادش هم  دوست داشتنی بود من که عاشقش شد...
ساعت ۴ تا ۶ کامپیوتر داشتیم ..... بسی خسته کننده بود .....
پ.ن :  دانشگاه چقدر عشق
دوست ندارم دوران دانشجویی تموم بشه ....
من هر روز ساعت شش و بیست دقیقه‌ی صبح بیدار می‌شوم. هر روز از این‌که چند سانتی‌متر آن‌طرف‌تر کنار من دراز کشیده‌ای تعجب می‌کنم و چند ثانیه را به تماشا و حیرت و شنیدن صدای نفس‌هایت می‌گذرانم. بعدتر بلند می‌شوم و توی اتاق‌ها و نشیمن و پذیرایی می‌چرخم و وسایلم را از گوشه و کنار جمع می‌کنم و برای رفتن به محل کارم آماده می‌شوم. اما فقط صبح‌هایی که تو هم بیداری، جوانه‌ی تازه روییده در گلدان‌ را می‌بینم و رنگ قشنگ آسمان را به وقت طلوع آفتا
مهم این نیست که قشنگ نیستى.... 
 
 
 
قشنگ اینه که مهم نیستى……
 
 
حتى بارى یک نفر..
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
دارم بهتون اعتماد به نفس میدم.... کلى به ذهنم فشار آوردم
تا بتونم ى جمله ى تاثیر گذار بنویسم این اومد تو ذهنم..
 
#متفاوت
#کرم_ریزى
 
 
امقزى^^
خانمِ شیرزادِ عزیز،این فقط تو نبودی که همیشه همه چیز را با هم اشتباه میگرفتی و بعد هِرهِر میزدی زیر خنده!خیلی از ماها هم تقریباً شبیه تو هستیم و همیشه در زندگیمان چیزهای ساده ای مثلِ:هدف و آرزو ! گَند زدن و تجربه کردن ! عشق و اختلالات هورمونی ! اُمیدواری و فریب دادن به خودمان ! انعطاف پذیری و سُست عنصری را با هم اشتباه میگیریم و بعداً هِرهِر میزنیم زیر خنده !خنده های تلخ...خنده هایی که تلخی اش را فقط خودمان میفهمیم و بَس!
 
 
یه متن قشنگ از دوست
حدود یک هفته ی پیش یه کنسرت آموزشی پیانو داشتیم. از این کنسرت ها معمولا سالی یکی دوبار برامون میذارن تا ترسمون از استیج بریزه. ولی جالبی قضیه این جاس که ترس من نه تنها خیلی کم نشده، بلکه هر دفعه احساس میکنم نسبت به دفعه ی قبلی استرس بیشتری دارم:)) به طوری که این دفعه قشنگ داشتم از استرس میمردم:\ و تازه این در حالی هست که ما از مدت های پیش خبر داشتیم و من خودم از بس آهنگمو تمرین کرده بودم دیگه حالم داشت به هم میخورد، و البته حساب کنید اعضای خانواده
سلام
اسم من مریم است. اردیبهشت امسال 34 سالم شد.
من مهندس کامپیوترم و کارم برنامه نویسیه. حدودا 10 ساله دارم کار میکنم.
فوق لیسانس کامیپوتر ، عاشق درس خوندن (البته 3-4 ساله عاشقش شدم :D )
  واسه سرگرمی تصمیم گرفتم این وبلاگ را درست کنم.
و بعضی روزها بیام حرف دلم را بنویسم.
امیدوارم 100000000 تا دوست مجازی خوب اینجا پیدا کنم.
بسم الله الرحمن الرحیم
 
کی باورش میشه یه دخترِ مجرد که توی خونه دست به سیاه سفید نزده یه کدبانوی نمونه بشه که خونه اش مثل دسته گل میمونه؟ 
همه چی با هم هماهنگ، رنگ ها شبیه هم، میز و صندلی در بهترین چینش و ...
کی باورش میشه همون کدبانو برای راحتی بچش از همه چیزایی که قبلا بهشون میگفت قشنگ و لازمه زندگی و غیره بگذره؟
نه این که از قشنگی ها بگذره ها، کلا تعریفش عوض میشه انگار
یه قشنگی خیلی بزرگ توی بچش میبینه که دیگه بقیه چیزا براش بی اهمیت میشه
دیگ
این مدت انقدر آدمای عجیب دیدم که کم مونده شاخ در بیارم!
اول دختری که فقط بلده حرف مفت بزنه، بشدت دو به هم زنه بشدت بیشعوره ولی سیاسه و بلده چطوری رفتار کنه که آدما یا نفهمن چه موجود کثیفیه یا خیلی دیر بفهمن مثلا من خودم تازه بعد دو سال و نیم به ماهیتش پی بردم!
دوم آقایی که من رو کلی تحقیر کرد که تو فلانی و بیساری و کسی تو زندگیت بوده بعد خودش دخترونگی دختری که عاشقش بود رو گرفته بود و ولش کرده بود! شاید برای یکی مثل من بحث داشتن و نداشتن بکارت مهم
 از اواسط مهر ماه تا اوایل آذر ماه فصل برداشت میوه تازه زرشک قرمز در شهر ستان های بیرجند و قاینات  است. زرشک تازه به سه صورت فروخته می شود:
 
فروش زرشک تازه با برگ و شاخه 
فروش زرشک تازه خوشه شده  (شاخه های و برگ ها در این شیوه جدا می شوند)
فروش زرشک تازه به صورت دان شده. 
 
قیمت روز هر دسته از دیگر گروه ها متمایز است. قیمت زرشک تازه با برگ و خوشه در مجموعه زرشک ابرام برا فروش عمده  ۱۵ هزار تومان است. قیمت فروش زرسک تازه خوشه شده ۲۰ هزار تومان و قیم
سلام معلومه منتظرم بودینا خوب چی بگم اینکه اولا حوری های عزیز توجه فرمایید توجه فرمایید خرمشهر آزاد شد یعنی وقتی آزاد شد گمونم حوریا گریه شون گرفت که شهدا کمتر شهید میشن بیان پهلوشون بشینن به حرفای قشنگ قشنگ هم گوش فرا بدن و لذت ببرن در بهشت په شما حوریا دوست دارین ما بمیریم تکه تکه بشیم تا قشنگتر بشیم بهتون بیشتر حال بدیم ولی خداییش حوری لذت میبره ولی به فکر معشوقشه یعنی تو حال خودش نیست مثل ما که لذت بیشتر دنیوی فقط به فکر اینه که به ما بیش
میدونی! چیزی که اذیتم میکنه اینه که آدمای رفته ی زندگیم، قبل از اینکه رفتنشون رو ببینم یا باور کنم، رفته بودن. رفته بودن و من باور نداشتم که رفتن. راستش دیگه موندن بقیه رو هم باور ندارم. کاش اگه قراره برن، قشنگ برن. با خداحافظی برن. برای همیشه برن. حالا بیشتر به عباس معروفی حسودیم میشه واسه اون لحظه ش که نوشت: 
لعنت به رفتنت
 که قشنگ میروی.

+ این پست رو دو سال پیش نوشتم. دو خط آخرش. آه! 
دارم با خودم فکر می کنم که این عجیب نیست؟ که اینقدر به همه چیز با عشق نگاه کردن؟
به درد... به سختی... به محبت... به درخت و لیوان و سگی که ازش می ترسم. به ترس و حتی اضطراب...!
یه جایی توی زندگی گفتم که این ماییم که به زندگی معنی می دیم, اینکه ماییم که اتفاق ها و هر چیز رو تعبیر می کنیم. و نه اینکه تعبیری وجود داره براشون که همونه و بس!
دنبال تعبیرهای قشنگ رفتم... روزا رو قشنگ دیدم.
نه اینکه عشق مقابل خشم باشه؛ نه اینکه نباید جهت گرفت و مقابل چیزی نایستاد... ا
یه چالش کوچولو
بیاید تو کامنتا توش شرکت کنید
اول سه تا چیز که به نظرتون همه عاشقشن، اما شما یا ازش بدتون میاد، یا در اون حد عاشقش نیستین. اول خودم: نوتلا، بوی قهوه، Liam payne :|
 دوم هم سه تا چیز که فکر می‌کنید همه انجامش دادن اما شما نه. خودم: هیچ وقت شلوارک کوتاه نپوشیدم، هیچ وقت فن‌گرل نبودم، هیچ وقت got ندیدم.
پ. ن. کامنت ناشناسم فعاله:)
پ. ن. دو. خسیس نباشید، شرکت کنید. 
 
15 روزه که نیستی
15 روز
هر روز و هر ساعت، دقایقم را به انتظار تو نشستم
می دانم باور نمی کنی و تصورت اینه که دارم حرفهای قشنگ و عاشقانه می زنم
 
گفته بودم بهت که یه ارتباط یه طرفه از تو به من همیشه وجود داره
همیشه
می تونستی هر از گاهی پیامی بفرستی "حتی یک طرفه" و مثلا از من بخواهی که جواب ندهم
این جوری حال من هم خوب می شد
مثل حال تو که البته همیشه خوبه خدا را شکر
 
اون ارتباط
همیشه برقراره
البته تا روزی که من زنده باشم
یادم کن، نه توی دلت
جوری یادم کن
زمین چه با سخاوت است. گرمى آغوشش باز است به روى مسافرها 
دانه اى که در خاکش خانه مى کند و گرده ى افشانى که بر آن مى نشیند را در بر مى گیرد و با داشته هایش در طبق اخلاص آن را مى نوازد. بذر ریشه مى دواند و آغوش زمین مى فشارد، جوانه مى زند و سر بر مى آورد. به بار مى نشیند؛ خواه میوه اى باشد یا رنگ و رایحه اى. و دانه یا گرده ى مسافر دیگرى روانه ى سفره ى خاک مى کند. 
زمین را دوست دارم. جایم مى دهد. سفر پیشینم را بذر سفر تازه مى پروراند. هر بار مى رویاندم به ب
می‌گن نویسنده‌ها عاشق اینن که توی کتاب‌هاشون یکی از شخصیت‌ها رو بُکُشَن تا داستان‌شون جذاب بشه، تا تعلیق رو قاتی داستان کنن. اما من مطمئنم #حامد_اسماعیلیون که نویسنده‌ی بزرگی هم هست و داستان‌هاش و کتاب‌هاش جذابه و قشنگ و دلنشین، با سقوط هواپیما و مرگ دختر و همسرش، لعنتی‌ترین تعلیقِ داستانی قاتی زندگیش شده، تعلیقی که اصلا قشنگ نیست، نه قشنگه نه داستان رو جذاب می‌‌کنه نه به دل می‌شینه. تسلیت، همین.
 
سانحه ی سقوط هواپیمای ایران-اوکرا
نمیشد وقتی 5 صبح خوابیدم با دیروزی شلوغ...از خودم انتظار زود بیدار شدن داشته باشم...دیر بیدار شدم اما...
هواپیمایی کارمو تلفنی راه انداخت و نجاتم داد...
دکتر کارمو رو تلفنی راه انداخت و نوبتمو جابجا کرد...
خانواده بعد از چندین هفته زنگ زدن و رخ نمودن فاینلی...
تو اون سایته یه کامنت گذاشتم بعد ازینکه تلفنشون رو هی جواب ندادن...
با دوستم تلفنی حرف زدم...
با هم ازمایشگاهی هندیم گپی زدم بعد از هفته ها...
و حالا فقط منتظر افطارم و چای و خرما...
برای امروزم هم
این روزام خیلی قشنگ داره میگذره،98 سال خیلی قشنگی بود برام، من تو این سال رشد کردم، جوونه زدم، قد کشیدم و بزرگ شدم و حالا چیزی نمونده که شکوفه هامو لمس کنم :)
خاطره تک تک روزایی که برای زندگی جنگیدم تو قلبم میمونه، حالا هیچ چیزی برای حسرت خوردن وجود نداره، من سرشار از انرژی و انگیزم، خدا هر لحظه کنارمه و من حسش میکنم، 98 سالی بود که تمام تلاشمو کردم حالم خوب بمونه، چیزی قشنگ تر از این هم وجود داره؟  :)
یاد گرفتم ببخشم، یاد گرفتم دوست داشته باشم، ی
یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود یه دختری نشسته‌بود. این دختر قصه‌ی ما کتاب میخوند. اسمشم ستوده بود. یه دختر متولد زمستون که زیبایی خودش رو از برف قشنگ گرفته‌بود. 
ستوده‌ی عخوری پخوری، تولدت رو هزاران بار تبریک میگم ^_^ امیدوارم همینجور مثل الان دختر قوی‌ای بمونی! امیدوارم سال بعد توی دانشگاه تهران ببینمت :)) و امیدوارم لبخند قشنگ هیچ‌جوره از روی لب‌هات محو نشه و روز به روز بزرگتر شه :)) و امیدوارم به هرچیزی که میخوای برسی و امسال سال قشنگی ب
دانلود جدید ترین و بهترین و زیبا ترین و قشنگ ترین رمان های ایرانی و خارجی و دانلود رمان شفق
دانلود رمان شفق با فرمت های pdf  apk و دانلود رایگان کامل ترین نسخه های رمان شفق و دانلود رایگان
بهترین و جدید ترین و قشنگ ترین و زیبا ترین و باحال ترین و دانلود رمان شفق با فرمت های pdf  apk
زیبا ترین و جدید ترین رمان های سال اخیر و دانلود رایگان رمان شفق با فرمت های مختلف و دانلود رمان شفق
قشنگ ترین زمان های امروزه و دانلود رامان های جدید و باحال از نویسنده
دقیقا چه اتفاقی افتاده که یه دختر ۱۶-۱۷ ساله، علاوه بر دوست پسر که دیگه خیلیی عادی شده، صد جاشو سوراخ کرده و پینسرینگ (؟:/) زده و دویست جاشو خالکوبی کرده و سیگارم می‌کشه و ادب و اینام که دیگه هِچ؟!خب آخه این بخواد دکتر بشه، ضررهمعلم بشه، ضررهمادر بشه، ضررهو حالا باقی مشاغلاین الان چه نفعی داره؟ تازه از همکلاسی های خودمم هستن و قشنگ فیس تو فیس باهاشون برخورد داشتم:/
تازگیا دارم می‌فهمم چه آدما تحفه ای دورمو گرفتن:|
نمیدونم چجور دفتر قشنگ زندگی رو ببندم و از تازه شروعش کنم تا یه جاهایی موفق بودم و به خواسته هام رسیــدم ولی از یه جایی دیگه واقعادوست دارم این فصل رو یجور ببندمش و یه دوپینگ دیگه واسه تغییراتم بزنم میدونم زمان بر هستند ولی سخت نیست تلاش میکنم زندگی من یه مراحلی سختی های خودش رو گذروند و الانم سختی داره ولی شرایط خیلی از قبل بهتره من یه آدم مستقلــم و رو پاهای خودم ایستادم ...
ولی از حالا تمام لحظاتم رو ثبت میکنم نمیدونم چرا تنبلیم میشه ولی دو
-رفته بودیم تبریز این چند روز تعطیلی رو 
میخواستم بنویسم، زیاد ، ولی مگه همین سه تا کلمه بس نیست؟ "رفته بودم تبریز" ... 
- شاید اگه مردم کلیبر برن دیگه حوصله شمال رو نداشته باشن. بهشته ... بهشت واقعی... 
- تبریز قشنگ تر از تصورم بود . مگه میشه قشنگ نباشه؟ 
- تهران و تلخکامی من مانده است کاش، تبریز دیگری و شکر ریز دیگری
دانلود اهنگ های مهدی درمیانی
اهنگهای مهدی درمیانی
آهنگ زرد قشنگ مهدی درمیانی
دانلود اهنگهای مهدی درمیانی

دانلود آهنگ های لری مهدی درمیانی
مهدی درمیانی خواننده لر
دانلود اهنگ لری زرد قشنگ بوا قشنگم
اهنگ لری مهدی درمیانی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها