نتایج جستجو برای عبارت :

بدبخت ترین و حقیر ترین مردم هستیم وقتی .

اعتراف ابن حجر مکی به فضائل امام موسی کاظم علیه السلام
ابن حجر مکی از علمای بزرگ اهل تسنن و دشمنان مکتب اهل بیت علیهم السلام در کتابی که بر ضد شیعه نوشته است می‌نویسد:
موسى الكاظم وهو وارثه علما ومعرفة وكمالا وفضلا سمی الكاظم لكثرة تجاوزه وحلمه وكان معروفا عند أهل العراق بباب قضاء الحوائج عند الله وكان أعبد أهل زمانه وأعلمهم وأسخاهم.
موسی کاظم (علیه السلام) علم و معرفت و فضل و کمال را از پدرش به ارث برد و در اثر عفو و گذشت و بردباری که از خود
امام حسن علیه السلام شبیه‌ترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه و آله
شیخ مفید رضوان الله علیه روایت کرده است که امام صادق علیه السلام فرمودند:
كانَ الحَسَنُ أشبَهَ النّاسِ بِرَسولِ اللّه ِ خَلقا و سُؤدُدا و هَدیا.
امام حسن علیه السلام در خلقت و سیرت و شرافت شبیه ترین مردم به رسول خدا بود.
الارشاد، تالیف شیخ مفید، جلد ۲، صفحه ۵، چاپ موسسه آل البیت لاحیاء التراث
هفت برتری امیر المومنین علیه السلام در کلام حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله (به روایت اهل تسنن)
حافظ ابی نعیم محدث و عالم بزرگ اهل تسنن روایت کرده است:
حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی حُصَیْنٍ، ثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْحَضْرَمِیُّ، ثَنَا خَلَفُ بْنُ خَالِدٍ الْعَبْدِیُّ الْبَصْرِیُّ، ثَنَا بِشْرُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْأَنْصَارِیُّ، عَنْ ثَوْرِ بْنِ یَزِیدَ، عَنْ خَالِدِ بْنِ مَعْدَانَ، عَنْ مُعَاذِ بْنِ
آدم ها فکر می کنند که خوشبخت یا بدبخت آفریده شده اند ،
اما واقعیت این است که آدم ها خوشبخت یا بدبخت "می شوند" ؛
با دیدگاهی که دارند و مسیری که انتخاب می کنند .
یکی سنگ را مانع ، و دیگری همان سنگ را سکویِ پرتاب می بیند ، مسئله این است که تو دنیایت را از چه دریچه ای می بینی و با چه انگیزه ای آن را شکل می دهی !
جهان ، محیطی ست خنثی و خمیری ست آماده ی شکل گیری ، و هرکس ، آمده تا دنیایِ خودش را داشته باشد و هرکس ، مسئولِ آینده ای ست که با رفتار و باورهایش می
ارزش بعضی چیزا با به زبون آوردنش از بین می‌ره. این آخرِ بدبخت بودنه که به کسی بگی گاهی حالم رو بپرس.همیشه دیدن یه پیام ناگهانی، شنیدن یه سلام بی‌هوا، از آدمی که انتظارش رو می‌کشی، می‌تونه حال و روزت رو عوض کنه.گاهی آدم، خودش رو گم و گور می‌کنه، فقط به این امید که یه نفرِ «مشخص» سراغش رو بگیره. بر خلاف تصور، خوشحال کردن آدمِ غمگین خیلی سخت نیست، فقط کافیه وانمود کنی به یادش هستی.
بهش میگم ای دل بدبخت من آخه چته....همه رمبیدگیت از دو سه روز دیرتر دانستن ماجراست؟ میگه نه ای شعور کور من آخه این درد چهار بعدی رو باید با تمام زجرش بچشی تا بفهمی اینجا بیشتر از یکی دو تا قطعه با هم جور نیست. لعنت خدا بر قوم ظالمین. چرا باید این توی کاسه ما گذاشته میشد؟
می فرمایید امتحان است؟ هست اما فقط امتحان نیست. مجازات هم هست. مجازات چه؟ خودم را آخر از همه خواهمم بخشید حالا که کل دنیای من بهم می ریزد. دیگر هیچ نمی دانم و به دامن هیچ کس پناهنده
بسم الله الرحمن الرحیم
یا اباصالح المهدی ادرکنی
بدبخت وحقیریم  وقتی احترام واستقبال برای دیدن و عکس گرفتن و امضاء گرفتن از یک هنر پیشه و یا یک خواننده که آثاری ارائه میکند که مرهمی بر زخمی از زخمهای جامعه نیست ، بیشتر از متخصص مفید به حال جامعه باشد...
 
وقتی اطلاعات دانش آموزان و دانشجویان ما از زندگی متخصصان بیشتر از مانکن ها است
 آموزش و  تربیت ما رو به سقوط است و باید یک علامت سوال در مقابل تمام زندگی خود بگذاریم که چه کرده ایم؟؟؟
یه نگاهی بندازیم به حکومت معاویه و امام علی( ع)بزرگترین تفاوتی که این دو حکومت داشتن این بود که در زمان معاویه  به مردم فقیر و بیچاره که عموم جامعه رو تشکیل میدادن ظلم میشد و بیت المال بین مسئولین و آقایان ژن خوب تقسیم میشد و مردم عادی هر روز بدبخت تر و بیچاره تر میشدن ولی زمان حکومت امام علی (ع) برعکس این حالت اتفاق افتاد و آقایانی که نمیتونستن بیت المال رو حیف و میل کنن بعد از مدتی به جنگ امیرالمؤمنین رفتن. در حقیقت در هردو حالت مردم امیر المو
بعضی ها اصلا دنبال غم و غصه می گردند. انگار بدشان نمی آید بدبخت و بیچاره باشند. روانشناسان بعد از سال ها تجربه و مطالعه به این نتیجه رسیدند که بیچاره و مفلوک بودن هنر می خواهد، چون به زحمت می توان شرایط را برای همیشه بد نگه داشت. کسی که ادعا می کند ذاتا بداقبال است، خلاقیت زیادی به کار برده تا بداقبال شود. درست زمانی که اوضاع رو به بهبود است و نه زلزله و سیلی در کار است، نه جنگ و تهدیدی و حتی تحریم ها هم یکی یکی غیب می شوند، غم و غصه جور کردن هنری
✍️ آدم ها فکر می کنند که خوشبخت یا بدبخت آفریده شده اند، اما واقعیت این است که آدم ها خوشبخت یا بدبخت "می شوند"؛ با دیدگاهی که دارند و مسیری که انتخاب می کنند.
یکی سنگ را مانع، و دیگری همان سنگ را سکوی پرتاب می بیند، مسئله این است که تو دنیایت را از چه دریچه ای می بینی و با چه انگیزه ای آن را شکل می دهی!
جهان، محیطی ست خنثی و خمیری ست آماده شکل گیری، و هرکس، آمده تا دنیای خودش را داشته باشد و هرکس، مسئول آینده ای ست که با رفتار و باورهایش می سازد.
م
دوس ندارم تو سال جدید مردم به همه آرزو هاشون برسنبه جاش...
آرزو میکنم از روی فکر آرزو کنن
برای بدبخت شدن کسیم آرزو نکنن
و همین طور آرزویی نکنن که پشیمون شن
آرزو میکنم به آرزو های خوبتون برسید
سال نو مبارک
ببخشید دیر تبریک گفتم
۲۷۳۵ - «مریم معمارصادقی» ضدانقلاب بهائی که پیشتر به دریافت بارها پول از دولت آمریکا برای سیاه‌نمایی علیه حکومت ایران در فضای مجازی اعتراف کرده بود، با اذعان به امضای جمعی از عناصر ضدانقلاب با هدف مخالفت با لغو تحریم‌های دارویی علیه مردم ایران، خطاب به مقامات آمریکایی گفت: “همه کارهای این حکومت دروغ است ... حتی از بدبختی مردم استفاده میکند که از دنیا گدایی بکند تا با پولی که گیرش بیاد بازم مردم ایران رو سرکوب کند و مردم کشورهای دیگر را بکشد
۲۶۷۸ - «زینا تهرانی» مجری شبکه‌های سلطنت‌طلب و از حامیان «ربع پهلوی»، با ابراز خوشحالی از شیوع بیماری کرونا در ایران و ضربه آن به اقتصاد کشور، گفت: “شنیدم در بازار تهران هم کرونا آمده. این بازاری‌ها که اینقدر از انقلاب‌اسلامی و حکومت حمایت کردند در طول این سالها، امیدوارم دربِ کاسبی همه‌شان بسته و بدبخت شنوند!”لینک منبع:  www.tiny.cc/mzdr120
دانلود فایل اصلی
بسم الله الرحمن الرحیم
نمیدانم چقدر واقعی دارد ...شاید
از بی بی سی با او تماس گرفتند و گفتند از پخش بی بی سی فارسی هستیم برای برنامه .... میخواهیم با شما گفتگو داشته باشیم
در پاسخ گفت
بد بخت مردم کشورم که بخواهد صدای .... خودش را از لندن بشنود 
چقدر به شیعه نزدیک است این پاسخ
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر والغلبه
بسم الله الرحمن الرحیم
نمیدانم چقدر واقعیت دارد ...شاید
از بی بی سی با او تماس گرفتند و گفتند از پخش بی بی سی فارسی هستیم برای برنامه .... میخواهیم با شما گفتگو داشته باشیم
در پاسخ گفت
بد بخت مردم کشورم که بخواهند صدای .... خودشان را از لندن بشنود 
چقدر به شیعه نزدیک است این پاسخ
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه و النصر والغلبه
+این علی ضیا هر کی رو دعوت می کنه، می پرسه چقدر پول درمیاری؟ بدبخت بی خاصیت داغون نچسب
تو دلم مونده بود یکبار این رو بهش بگم:))+آقا اینجا که یزد و مردم باوقار و آرومی داره، اینقدر نارنجک زدن که آسمون پر دود شده، خدا به داد بقیه جاها برسه
مردم چشونه؟! زدن به سیم آخر؟! :)) +تا چندماه پیش نگرانیمون قیمت بنزین و گرونی وووو اینا بود، الان با خودمون میگیم یعنی سال 99 رو میبینیم؟ زنده می مونیم؟ دیگه به کف مطالبات رسیدیم، شایدم زیرزمین:)) 
مرگ هرچقدر حقه برای ما بدبخت بیچاره ها حق تره!
والا با این زندگی چی قراره از ما دربیاد؟ انتظار یه آدم سالم دارید؟ باید بگم شرمنده 99.99 درصد خانواده های ایرانی داغونن از نظر روانی و روحی کافیه یه شبانه روز مکالمه و برخورد هاشون رو زیر نظر بگیرید اونوقت می فهمید چرا اغلب بچه ها بددهن و خشمگین و بی هدف و پوچ شدن و چرا دیگه هیچ انسانیت و حمایتی تو آدم ها نمونده. از اینا زن و شوهر های آینده و پدر مادر های آینده و مردم جامعه ی آینده قراره دربیاد و این د
مرگ هرچقدر حقه برای ما بدبخت بیچاره ها حق تره!
والا با این زندگی چی قراره از ما دربیاد؟ انتظار یه آدم سالم دارید؟ باید بگم شرمنده 99.99 درصد خانواده های ایرانی داغونن از نظر روانی و روحی کافیه یه شبانه روز مکالمه و برخورد هاشون رو زیر نظر بگیرید اونوقت می فهمید چرا اغلب بچه ها بددهن و خشمگین و بی هدف و پوچ شدن و چرا دیگه هیچ انسانیت و حمایتی تو آدم ها نمونده. از اینا زن و شوهر های آینده و پدر مادر های آینده و مردم جامعه ی آینده قراره دربیاد و این د
وزیر بهداشت :
هم‌اکنون با وضع یک‌سری سهمیه‌، رتبه‌های اول کنکور در کنار رتبه‌های ۱۱۴هزار در رشته داروسازی یا رتبه ۸۴ هزار در رشته پزشکی می‌نشینند.
افزایش سهمیه‌ها حداقل در حوزه وزارت بهداشت که با جان مردم سروکار داریم، به ضرر سلامت آنها است؛ بنابراین باید این روند را اصلاح شود.
_خب الان چه فایده ای برای ما داره 
مارو که بدبخت کردن حقمونو خوردن یه آبم روش
راننده تاکسی آهی میکشه و میگه:《حاجی 4 چیز این مردم پیرم کرده:1. میبینه طرف کامیون داشته برو بیا داشته خونه زندگی داشته معتاد که شد بدبخت شد فقیر شد خانواده ش از هم پاشید آواره کوچه خیابون شد، با اینهمه میره سمت مواد!!!2. میبینه آدمای بدقول و دروغگو چه جایگاهی بین مردم دارند میبینه کسی پای حرفشون تره هم خرد نمیکنه، میبینه چه فحش وناسزاها که به خود و پدرومادراشون حواله میشه، میره و دروغ میگه!! قول بیخودی میده!! بدعهدی میکنه!!3. دیده بدی کردند بدی دی
حاکمیت ترسو همیشه پشت سانسور و خفقان مخفی می‌شه. الان ۲۴ ساعته نت قطع شده و ما نهایتا تحت شبکه‌ی اینترانت به سایت‌های داخلی راه داریم. چرا؟ چون بنزین رو گرون کردن، چون بار معیشتی خانواده رو بالا بردند، چون بنزین سه برابر یعنی باقی چیزها شش برابر. چون کم‌بود بودجه رو قرار هست از جیب ما مردم بگیرن، چون عرضه‌ی اداره ی یک نونوایی رو هم ندارند، چون آقازاده‌هاشون تو کشورهای خارجی و بالای شهر تهران با ماشین‌های آنچنانی ویراژ میدن و ما ملت باید
مشهورترین و در عین حال گمراه کننده ترین تعریفی که برای انسان گفته شده و ورد زبان خاص و عام است تعریف ارسطوست که او را حیوان ناطق دانسته در صورتیکه غالب مردم بیشتر از هر چیز تحت تاثیر احساسات و عواطف خود هستند تا عقل !
آدمیان در سرزمین و اقلیمی که متولد می شوند و رشد می کنند و بزرگ می شوند همان عقاید و باورهای پدران و نیاکان خودشان را یدک می کشند و به فرزندان و نسل های بعدی منتقل می کنند و در عین حال به باورهای خود افتخار می کنند در حالی که در این
پرده اول : بنزین گران می شود
پرده دوم : همه مردم شاکی از این وضع به داخل خیابون میاند و معترض به این وضع
پرده سوم : معلوم نیست چه خبر اشرارند یا دولتی ها که هر کدام یک جا را اتیش میزنند و به پای مردم ثبت می کنند
پرده چهارم : صحنه های اعجاب انگیز که هر موقع اعتراض مردم از تلویزیون می بینیم که یه عده قران اتیش میزنند و اموال عمومی را خراب می کنند (اقا من فهمیدم این اشرار مغز ندارند جون میدونند وقتی به دین و مذهب مردم توهین بشد دو دستگی میشد چرا باز ای
امروز دوشنبه ۲۷ آبان.  دو روزه مدارس اصفهان تعطیله . نت قطع بوده و دسترسی به شبکه های اجتماعی نداریم . الان دیدم این وبلاگ باز میشه.  حتی نمی تونیم ایمیل بزنیم . می خواستم به دوستام خبر بدم . به سارا و زینب بگم که دسترسی به نت نداریم و از همه جا بی خبریم و برگشتیم به دوران ماقبل تاریخ! به دورانی که نت و شبکه های اجتماعی نبود . دیشب بارون اومد . شهرهای اطراف برف اومده . شهر نا امن شده . امروز صبح رفتیم کمی خرید مایحتاج خونه . شرایط معلوم نیست چی میشه. 
همه‌جا گرد ناامیدی و انزجار پاشیدن. گره‌ی دار رو دوباره تنگ وتنگ‌تر کردن. کی میزنن زیر این چارپایه و راحتمون می‌کنن؟
این رو دو روز پیش نوشته بودم. وقتی ناامیدی سایه‌شو انداخته بود رو سرمون .اما این بار بر خلاف همیشه نترسیدم که قراره چی بشه؟ انگار مغزم سر شده . قلبم از ظلم به درد میاد اما آروم و بی‌تفاوتم. نه می‌خوام کاری کنم و نه می تونم کاری بکنم. بنزینو ریختن روی شعله‌های زیر خاکستر و آتیشش مثل همیشه فقط دامن بدبخت بیچاره‌ها رو گرفت. م
همه‌جا گرد ناامیدی و انزجار پاشیدن. گره‌ی دار رو دوباره تنگ وتنگ‌تر کردن. کی میزنن زیر این چارپایه و راحتمون می‌کنن؟
این رو دو روز پیش نوشته بودم. وقتی ناامیدی سایه‌شو انداخته بود رو سرمون .اما این بار بر خلاف همیشه نترسیدم که قراره چی بشه؟ انگار مغزم سر شده . قلبم از ظلم به درد میاد اما آروم و بی‌تفاوتم. نه می‌خوام کاری کنم و نه می تونم کاری بکنم. بنزینو ریختن روی شعله‌های زیر خاکستر و آتیشش مثل همیشه فقط دامن بدبخت بیچاره‌ها رو گرفت. م
بعضیها طوری زندگی می‌کنند که یقین دارند به دنیا آمده اند تا بدبخت باشند و آن دنیا هم بدبخت تر بسوزند. دورباد این آدم ها. آنقدر زندگی شان نجس و نحس است و بر حال بدشان لجاجت دارند که تمام اطرافیانشان را هم در گردباد حس های بدشان خفه می‌کنند. 
اگر کسی تقدیرش این باشد که کنار چنین آدم هایی روزگار بگذراند و دوست نداشته باشد خفه شود، به کجا باید فرار کند؟
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به
جسارت زشت عایشه به حضرت فاطمه و ام المومنین خدیجه سلام الله علیهما و عصبانیت و پاسخ کوبنده حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله به او
شیخ صدوق رضوان الله علیه روایت کرده است:
١١۶- حدثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید رضی الله عنه قال: حدثنا محمد بن الحسن الصفار، عن أحمد بن محمد بن خالد قال: حدثنی أبو علی الواسطی، عن عبد الله بن عصمة، عن یحیى بن عبد الله، عن عمرو بن أبی المقدام، عن أبیه، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: دخل رسول الله صلى الله علیه وآ
این عکس را دیوید گاتنفلدر خبرنگار آسوشیتدپرس از پیونگ یانگ پایتخت کره شمالی گرفته و همان طور که می‌بینید کل شهر به دلیل کمبود برق در خاموشی فرو رفته بجز یک مرکز تازه تاسیس پرورش اندام ویژه ارتش که تصویر بزرگی از کیم جونگ ایل و پدرش کیم ایل سونگ (رهبران فقید) بر آن نصب شده چون در ممالک محروسه چراغانی کردن عکس و مجسمۀ صاحبان مملکت از سیر کردن شکم مردم هم مهم‌تر است مبادا به حضرت دیکتاتور بــَــر بخورد
اساسا یکی از چیزهایی که معدود مسافران سفر
ببین میخواهم چیزی بنویسم. خب؟ بگو خب. 
- خب 
- آن چیز حول محور تو می‌گردد خب؟ 
- اما من که محوری ندارم. 
- مشکل درست همینجاست. اصلا برای همین تصمیم گرفته‌ام درباره‌ات بنویسم. 
- من باره‌ای ندارم که در آن بنویسی. 
- اما بالاخره یک چیزی هستی که با من سخن می‌گویی. 
- من سخن نمی‌گویم. تو حرفت را دوپاره کرده‌ای. نصف حرفهایت را توی دهان من می‌گذاری. 
- فرض کنیم اینطور باشد. همین که سخن نمی‌گویی یعنی هستی. چون اگر نبودی نمی‌توانستی حتی سخن نگویی. 
- تو
چرا دید جامعه نسبت به شغل کارگری بد و منفی است؟، مثلا هر وقت میگیم طرف کارگره میگن کارگر بدبخت، اما تو جامعه اکثر بساز بفروش ها تو دهه شصت کارگر ساده ساختمانی بودند، بعد با دستمزد کارشان خونه خریدند و کار کردند و دهه 80 چند تا خونه داشتند. 
بقیه مشاغل هم همین طور، مثلا فردی کارگاه چند میلیاردی مبل و نجاری داره، اکثر این افراد بیست سال قبل نجار ساده بودند، الان سرمایه زیادی دارند. 
اما چرا الان جامعه این ها را میدونه اما اکثرا بعد از اسم کارگر
خوشبختى یا بدبختى
✍️ آدم ها فکر می کنند که خوشبخت یا بدبخت آفریده شده اند، اما واقعیت این است که آدم ها خوشبخت یا بدبخت "می شوند"؛ با دیدگاهی که دارند و مسیری که انتخاب می کنند.
یکی سنگ را مانع، و دیگری همان سنگ را سکوی پرتاب می بیند، مسئله این است که تو دنیایت را از چه دریچه ای می بینی و با چه انگیزه ای آن را شکل می دهی!
جهان، محیطی ست خنثی و خمیری ست آماده شکل گیری، و هرکس، آمده تا دنیای خودش را داشته باشد و هرکس، مسئول آینده ای ست که با رفتار و
باز پای ما به مشهد امام رضا باز شد . این بار با این تفاوت که باید تا چند روزی بشینم تو خونه . فعلا حرم بی حرم ...
+ هرچی نباشه ما از وسط مسطای ایران اومدیم . همه به ما به چشم یک کرونایی بدبخت نگاه می کنن . فقط کافیه یه نفر از دور و بر ما کرونا بگیره . قطعا اولین کسایی که محکوم می شن ما چهار نفر هستیم [خنده]
وصف امیر المومنین علیه السلام در کلام ضرار بن ضمرة (به روایت اهل سنت عمری)
مسعودی از مورخین و علمای بزرگ اهل سنت عمری می‌نویسد:
ودخل ضرار بن ضمرة - وكان من خواصِّ علی - على معاویة وافداً، فقال له: صف لی علیاً، قال: أعْفِیِنِی یا أمیر المؤمنین، قال معاویة: لا بد من ذلك، فقال: أما إذا كان لا بد من ذلك فإنه كان واللّه بعید المدى، شدید القوى، یقول فَصْلا، ویحكم عدلاً، یتفجرً العلم من جوانبه، وتنطق الحكمة من نواحیه، یعجبه من الطعام ما خشن، ومن اللب
دیگه کارش به جایی رسیده که توی خونه سیگار میکشه!
توی خونه!
توی خونه آخه لامصب؟!؟!؟!؟!
بلند شو برو تو حیاط خب بکش اینقدر بکش که سرطان بگیری! ولی چرا من بدبخت نباید تو خونه خودم هم احساس آرامش کنم؟!
کی میشه اپلای کنی بری راحت شم از دستت
خب به نام خدا
صبح شنبه ست و بدبختی ما دانش آموزا شروع شد
مطمئنم همه دانش آموزا به امید سه شنبه که تعطیل دارن میرن مدرسه
یه سری دانشجو بدبخت هم هستن که امروز تازه اولین روز دانشگاشونه
آقا کلا لپ مطلب ما همه بدبختیم
کسی هم حرف نزنه
07:26:22
جالبه
ادم اینقدر زنده میمونه تا به فاک رفتن و بدبخت شدن همه کسایی که به نحوی اذیتش کردن،
رو ببینه.
 
کسایی که من الان دلم میسوزه براشون، کسایین که چند سال قبل به هر نحو ممکنی اذیتم میکردنو لذت هم میبردن.
حکمت دنیا.
اخر هفته تون عالی.
دوستون دارم.
داشتم می‌نوشتم که بگم اون‌قدر ها هم بدبخت نشدم و میتونم از پس همه‌چی بر بیام..
که بگم حالم خوب میشه..
که بگم گریه نمیکنم.
اما گوشیم زنگ خورد و بعد از شنیدن کلمه‌ی خوبی؟ 
بغض کردم..
و بعد صدای هق‌هقم بلند شد.
من خوب نبودم..
و این حقیقت بود.
حقیقتی که نمیتونم با کلمات توصیفش کنم.
 
فقط یادم است که درد می‌کشیدم. نمی‌دانم چرا.
کدوم بی شرفی شایعه کرده بود شص تومنه؟!
شونزده و دویسته
من هر شایعه ای رو تحمل میکنم اما شایعه های مربوط به موز رو عمرا
من روش حساسم..
چطور جرئت میکنین؟! 
این هممممه میوه
چرا به موز بدبخت من حمله میکنید؟! 
واقعا که! 
کو اون همه شرافت و انسانیت و عطوفت و مروت؟ ها؟ 
این دفه ی آخریه ک میگذرم 
 
گاهی بعضیا رو میبینیم که خیلی با خانواده شون فرق دارن...
همیشه فرق داشتن ...منظورم ظاهر و شکل و شمایلشون نیست اصلا...
منظورم کاریه که میکنن...شخصیته که دارن ...علایق و سلایقشونه !
با برادر و خواهرشون ...با پدر و مادرشون ...
نمیدونم منظورم رو میفهمید ...یا نه!
اونا هیچ وقت نمیخوان خانوادشونو اذیت کنن ...
نمیخوان موجب عذاب اونا بشن ...اما خلاف اکثریت بودن و عمل کردن؛ چیزیه که هر دو طرف رو آزار میده  و متاسفانه در نهایت این اکثریته که رای ش به اون اقلیت بدبخ
 تا نزدیک صبح ، چشم روی چشم نگذاشتیم. نزدیک صبح، دیدم که تانک ها و سربازها رو به گور سفید بر می گردند. همه اش از خودمان می پرسیدیم چه شده؟ چه اتفاقی افتاده؟ خبری هم از نیروهای خودمان نبود. مدتی که گذشت دایی حشمت را دیدم که از تپه های سمت گیلان غرب بالا می آید. وقتی رسید، در حالی که نفس نفس می زد دستش را به زانویش گرفت و تفنگش را زمین گذاشت. همه دورش جمع شدیم و منتظر بودیم کلامی بگوید. دایی حشمت وقتی قیافه های منتظر ما را دید، خندید و گفت: مردم جلوی
برای اینکه حس خودم هم بد هست 
اما سرکار خیلی گرمه 
خیلی زیاد 
فقط اینکه فردا شبکارم 
خسته ام 
از این زندگی مسخره که همیشه در بزنگاه های حساس با یک دعوا همه چی برچیده میشه خسته ام 
مدت زیادی بود دعوا نکرده بودم 
و حالا دیروز دقیقا دیروز باید دعوا کنم 
سر روزه ای که به عمد و برای میل دلم نبود که نگرفته بودم 
روز اول رمضان میخواستم روزه بگیرم اما چون برای وسواسیم قرص میخورم خواب موندم (دو قرص که هر دو خواب‌آورن) 
و اینو نمتونم به مامان بگم 
که اگ
 
حالا دارم تمام چیزهایی که قبلا میگفتم را ، مثل تنهایی و دلتنگی و افسردگی را با پوست و گوشت و استخوان و هرچیزی که درم هست لمس میکنم با اینکه حرفی ازشان نمیزنم . دارم همه‌ی انها را زندگی میکنم.زندگی ! که حالا حالم ازش بیشتر از همیشه بهم میخورد . زمستان شده، اما هنوز پاییز است. بهار پاییز است ، تابستان پاییز است،زمستان، حتی زمستان که پیشتر دوستش میداشتم حالا پاییزی غم‌انگیز و افسرده کننده است . میخوام که با کسی حرف بزنم بدون انکه بخواهد به من ث
بله! 
هر کسی یه جوری برا خودش یه قانون میذاره 
و اینگونه است که بدبختها بدبخت می مونن :/ :(
قبلا هم دیده بودم پسر آقای بازنشسته راهداری بجاش رفته بود سرکار 
بعد اومده بود ترک اعتیاد کنه!!! یعنی به همین زرشکی!! 
پولدارها هم که خودشون گفتن ژن برتر هستن 
از سیستممون متنفرم 
متنفر 
و حق میدم به کسانی که ایران رو ترک می کنن و نمی مونن
بعضی وقتا به خودم میگم آخه بدبخت، مشکل دار، روانی،
اخه گفتن این حرفا به ادمایی که وقتی میرن ترکیه کلی ذوق میکنن که خارج رفتن، تازه اول راهن، دوست دارن تجربه کنن، خود منم توی این مرحله بودم، اخه چه فایده ای داره؟!
 
نمیدونم.
 
درد دل هام رو مینویسم و شما بخونین و جدی نگیرین.
یه فاز هست که باید خودتون واردش بشین و نیازهاتون عوض بشه و بعد درک کنین چی میگم.
:(
 
نویسنده و محقق : اشکان ارشادی 
امروز که می خواستم این مطلب رو بنویسم ، یکی گفت ،: ننویس! 
گفتم : چرا ؟ 
گفت : چونکه! اگه یکی پرسید کدام ....  ؟ خوب! مجبور میشی بگی! تو هم میگی که نمیخوام ، خود ناظرین باید کارشان بکنند و... 
گفتم : همین! کار ما هست که اطلاع بدیم ولی بدبخت به اون ناحیه‌ای که ناظرین تا الان نفهمیده باشند و از من انتظار گفتن داشته باشند! 
خوب بگذریم و برویم سر اصل مطلب. 
در مکانی که قوت مردم تأمین میشه. دائم استاد به شاگرد میگه : آزِلَ ، ه
سمیه: میدونی چرا مرتضی با خوشحالی از بدبختی آدمای دیگه برامون میگه؟
چون خیال کنیم زیاد هم بدبخت نیستیم!
 
ابد و یک روز
سعید روستایی
 
پ.ن: حکایت این روزهای رادیو تلویزیون میلی ایران
پ.ن : میگما فقط صف خرید دستمال توالت تو اروپا زشت بود؟! یه وقت صف دریافت سیمکارت برای ثبت نام وام ۶۸ دلاری اونهم بدون رعایت فاصله اجتماعی زشت نباشه؟
 
#همین
انقدر بدم میاد به بعضیها که سالگرد ازدواج یا کلا ازدواج و نامزدی و ... شون رو تبریک میگی در جواب میگن : ایشالله روزی خودت :|واقعا با خودشون چی فکر میکنن همچین جوابی میدن؟
شاید اصلا طرف نخواد ازدواج کنه یا هزار تا دلیل دیگه.
نگید آقا نگید...زشته
به یاد نمیارم چی باید بنویسم
چیزهای به زعم من مهمی ک فراموش میکنم بنویسم اما شبحش توی سرم میگرده
...
باید روزی بشینم و فکر کنم
روزی ک ته نشین شده باشم
ذهنم شربت خاکشیره
تا میاد ساکن بشه کسی همش میزنه
حال و آینده من الان گیر همین ته نشین شدنه
نمیشه ک نمیشه
فاک
 
لعنت به هدر و قالب و بک گراند واقعا.
بدبختی یعنی به سرت بزنه هدرتو عوض کنی، بعد هدره پاک بشه و تو هم نداریش و هیچ بک گراندی هم باهاش ست نشه. تو هم بلد نباشی قالب درست کردن و...
سه ساعت بدبختی کشیدم ،به فوتوشاپ و پینترست توکل کردم و به غلط کردن افتادم که این شد.
اگه کسی در این میان میومد ویلاگ بدبخت رو میخوند، سرگیجه می گرفت از بس هی عوض کردم و هلن خانوم نپسندید!
دلتنگ شده ام !!!
از دلتنگی کسانی که دوستشان دارم...

امروز رفتم عمل کردم سرمو...افتضاح بود .واقعا افتضاح.انگار اون امپول بی حسی به درد لای جرز در هم نمی خورد
مردمو زنده شدم تا توده دراومد
کاش تموم بشه این روزا ...خسته ام...
واقعا راهروی اتاق عمل جای ترسناکیه ...ولی اتاق خودش جای خنده و شوخی...
بدبخت جراح نمی دونست از حرفای من بخنده یا عمل کنه ...
 دم دکترم گرم ...
جالبه دنیا داره خیلی غیرقابل پیش بینی میشه.
 
مهم ترین قسمتش پشم از آب دراومدن پیش بینی همکلاسیا، هم آزمایشگاهیای نژادپرست، و هم خونه ایا، و همه ایرانیای کاناداست که میگفتن ترودو بد کار کرده و میندازنش بیرون و نمیدونم محافظه کارها کشورو به دست میگیرن.
داگ فورد که نماینده حزب راست محافظه کاره، اینقدررررررررر گند زد با بی سوادیا و تعطیل بودنش به انتاریو،
که ملت همه دارن بدو بدو به ترودو رای میدن که بمونه.
یعنی این نشون میده تحلیل مردم کانادا
اولا یه سلام و عرض ادب خدمت مدیر خوشحال بیان داشته باشم. دیروز وقت نشد بهشون سلام کنم.
چرا که الان خوشحال ترین فرد ایرانی شما بیانی ها هستید. بالگفای خبیث که نمی تونه فعالیت کنه. ایسنتاگرام هم با حدود 33 میلیون کاربر ایرانی در کما به سر می بره بیقه هم که ول هستن. خوش به حال خودت تک تاز میدونی.  اما دنیا به هیشکی وفا نداره. فعلا از ضعف ملت استفاده بفرمایید. اما فکر نکن ما نمی فهمیم بسی تنبل هستید که یه جستجوگر ساده(سلام که مال شماست  ) رو هنوز درست ن
سلام وقت بخیر امروز باهم همراه هستیم تا به شما اموزش بدیم که اگر باد لنز طبی شمارو با خودش برد چیکار کنید!در مرحله ی اول خیلی سریع سعی کنید دست تون رو از هرنوع الودگی پاک کنید اگر مایع لنز نزدیک تون بود با اون انگشتاتون رو تمیز کنید اگر نبود با اب کافیه!
سپس به خاک اطراف تون دقت کنید و نوع خاک رو تشخیص بدید،بعد کافیه چند مشت از خاک رو بردارید و بریزید رو سرتون که اینقدر بدبخت و بی شانسید لنزتون باد برده.
سلام علیکم...
خب گفته بودم کارنامه مو می ذارم که درس عبرت بشه برا بقیه که شب امتحانی نخونن
ولی خب الان بد آموزی داره
فقط می تونم  بد ترین نمره ام که مربوط به شیمی می شه بذارم در س عبرت بگیرین :)
مستمر 20
پایانی 17.5
کل 18.5
 
خلاصه این که اصلا شب امتحانی نخونین وگرنه بدبخت میشین :)
 
با سپاس فراوان 
زری ....
 
 
پ ن : با این که میدونم برا کسی مهم نیس ولی برای این که  حرفم دو تا نشه کسی خواست نظر بذاره عکس کلشم می ذارم...
( شرمنده همه تان)
 
 به نام خدای بزرگوار مهربان به شب قسم ، وقتی زمین را می پوشاند! و به روز قسم ، وقتی روشن می شود! و به آن که نر و ماده را می آفریند! که تلاش هایتان با هم فرق می کند : هر که دست بده داشته باشد و خودش را نیازمند به خدا بداند و وعده های خوب خدا را باور کند ، توفیقش می دهیم تا آسان زندگی کند ؛ اما هر کس خسیس باشد و خودش را بی نیاز از خدا بداند و وعده های خوب خدا را دروغ بداند ، رهایش می کنیم تا سخت زندگی کند. وقتی هم به دره ی هلاکت سقوط کند ، اموالش به در
یک ‌اشتباه بزرگ: بدتر دانستن جنس مردم زمان خود از مردم زمان ‌گذشته 
خدا که این همه لجاجهای اقوام گذشته با پیغمبران خودشان را در قرآن بازگو کرده است، برای این است که همه و خود پیغمبر بدانند که ای پیغمبر! اگر مردم تو لجاج و عناد به خرج می‌دهند گذشتگان از اینها بدتر بودند، و مردم مسلمان هم اینقدر یأس و ناامیدی به خودشان راه ندهند.
یکی از فکرهای بسیار غلط همین است که ما مردم زمان خودمان را جنساً از مردم زمان پیشین بدتر بدانیم، چون وقتی که بدتر ب
برای هیچ کار یا تصمیمت نیاز به اجازه یا مشورت با این نداری
برای هیچ کار یا تصمیمت به خودت نگو این نمیذاره. گه میخوره برو توی شیکمش حقتو بگیر
هیچ لزومی نداره راستشو بگی! همش بپیچونش همش بپیچونش همش بپیچونش! دلیلی نداره چیزیو براش تعریف کنی دلیلی نداره از هیچی خبر داشته باشه
به نظرم با اومدنش داری بدبخت تر از قبل میشی
به گزارش گروه بین‌الملل باشگاه خبرنگاران جوانبه نقل از پایگاه خبری کنگره آمریکا [هیل]، نتایج نظرسنجی جدید نشریه وال استریت ژورنال و شبکه ان بی سی حاکی از آن است که بیش از نیمی از آمریکایی‌ها از اقدام دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در مقابله با شیوع ویروس کرونا ناراضی هستند و معتقدند او در ابتدای وقوع بحران، آن را به اندازه کافی جدی نگرفته است.
بر این اساس، ۵۲ درصد رای دهندگان اعلام کردند ترامپ در اطلاع رسانی به موقع و اقدام سریع برای مقا
مشکلی که کشوری مثل کانادا دارع 
اینه که خب مردم هدفی ندارن،
هوا همیشه یخبندانه،
هم هوا سرده و نامناسب برای بیرون رفتن
هم کلا ویتامیندی اینجا به مردم نمیرسه.
 
هم بدتر ازون کالچر کالچر بریتیشه و نمیذاره مردم برن ذوق کنن و زندگی کنن.
 
مردم نشستن یه گوشه خونه و منتظرن زندگیشون عوض شه.
منتظرن یکی بیاد و زندگیشونو عوض کنه.
 
و فکر کن تو با انرژی و انگیزه وارد این کشور میشی
و توسط مرم ربوده و بلع میشی
 
یعنی یا از انرژی تو ترسیده و سعی میکنن با تو مبا
دلایل خیلی زیادی دارم که برم یه گوشه ماتم زندگیم رو بگیریم و فکر کنم چقدر بدبختم ولی یک چیزی مانع میشه نیروی درونمه که مدام پدرم رو دراورده میگه اینجا نه الان نه برو بدو تلاش کن تو این نیستی این تنی که به تو امانت دادن این ذهن این مغز مال اینجا نیست بفهم همون نیروی درونم من و اوراه کرده و هنوزم دست بردار نیست و حیف که همیشه باهام هست و اجازه نمیده ماتم بگیرم.
یک بنده خدایی یه مدت بود سخت پیگیر بود ارشد بود و میدیم چقدر بچه ها دورش جمع میشدند و تب
1.
باور نمیکردم حقوق 1 میلیون و 200 ای هم هنوز وجود داشته باشه تا اینکه این پست رو خوندم...
نمیدونم بگم مردم بی انصاف شدن و به هم رحم نمیکنن؟؟ یا بگم اون کارفرمایی که حقوق 1و200 ای میده هم حق داره؟؟
اگه مورد اول باشه که واقعا باید به همچین کارفرماهایی گفت از حیوون پست تری، کدوم انسانی میتونه با حقوق 1200 زندگی کنه؟ اونم تهران!
اگه مورد دوم باشه که بازم باید گفت خاک تو این اوضاع، که انقد بدبخت شدیم 

2. 
اعصابم خورده... الان یه پیک اومده بود، یه مرد با موه
 
ترک اعتیاد و روش های درمان آن
اگر چه عوارض ثانویه اعتیاد در بین گروهی از معتادین كه به دلیل فقر و تنگدستی امكان تامین هزینه زندگی خود را ندارند ،سبب می شود كه برای خرج اعتیاد خود دست به هر كاری بزنند ، نسبت به سر و وضع و بهداشت فردی بی تفاوت شوند و در یك كلام مشمول تمام صفاتی كه جامعه به معتادان نسبت می دهد باشند اما این عمومیت ندارند و اكثریت معتادان را شامل نمی شود.
 رش ، او را به وادی خلاف سوق می دهد. خوشبختانه مدتی است كه در قوانین تجدید نظ
یکی در ماه چند ده میلیون یا میلیارد درآمد داره و روزی چندین میلیون خرج می‌کنه و پنج میلیون و ده میلیون واسش هیچی به حساب نمیاد، اون وقت من سه روزه زمین و زمان رو زیر و رو کردم و به این و اون رو انداختم برای چهار میلیون تومان ولی نیست که نیست.
برای ما بدبخت بیچاره ها چهار میلیون اندازه چهل یا چهارصد میلیون تومان ارزش داره.
 
ولی کسی نظر نداد
چون مردم آفریقا نمیدانستند " غذا " چیست !
مردم آسیا نمیدانستند "نظر" چیست !
مردم اروپا نمیدانستند "کمبود" چیست !
و مردم آمریکا نمیدانستند "سایر
کشورها" چیست؟
تصاویر از روستای قاسم آباد تهرانچی
[عکس 620×414]
مشاهده مطلب در کانال
هر کسی که دغدغه مردم را دارد، باید کاری کند که مردم به ایمان، تبعیت و اطاعت قلبی کشانده شوند، مردم ایران، مردمی مؤمن، دین باور، معتقد به مبانی و برای فداکاری در این راه آماده‌اند، بنا بر این کسانی که می‌خواهند مردم یک نقش عملی و عینی داشته باشند و حکومت الهی با جنبه مردمی توأم شود، باید جاذبه‌ها و زیبایی‌های این مسأله را از نظر عقل و منطق بشری تبیین کنند و مردم را برای حضور در صحنه به شوق آورند. مردم نیز با ایفاء نقش واقعی خود، همواره ناصر
دم در تالار موقع خداحافظی دارم یه سری وسایل رو صندوق عقب ماشین میچینم، بلند بلند داد میزنه و با اشاره به من میگه اینم هیچ مالی نیست، اینم هیچ پخی نیست، هیچی نمیشه، اینم میشه مثل فلانی و فلانی!
حالا قیافه من :|
می خواستم برم جلو بگم کاکو حالو شمو خون خودت از ای کثیفتر نکو!
تو دلم گفتم بابا تو دیگه چی میگی؟ برادر بزرگت که زود زن گرفت تازه با کمک ددی رفت سر کار و کلی از هزینه عروسیشو اون داد و بعد از چند سال با چه وضعی با یه بچه جدا شد و باز کلی از پول
این روزها به لطف برنامه های اجتماعی دایره ارتباطات و مقایسه های بشر وسیع تر شده است.
قدیم تر ها اوجِ ارتباط گیری و باخبر شدن از چند و چون زندگی ها ختم میشد به مراسم های هفتگی دعای کمیل محترم خانوم!!! اما امروزه تنها و تنها با لمس کردن یکسری آیکون ها میشود از خصوصی ترین مسائل زندگی دیگران باخبر شد،مسائلی که قدیم تر ها خبره ترین خاله خانباجی ها هم از کشفش عاجز بودند!
نمیخواهم شعاری صحبت کنم که ایها الناس تهدید را به فرصت تبدیل کنید،ما در مقابلِ ت
شامی درست کردم که نه با ترشی نه با سالاد و نه با سس و نه با هیچ‌کوفتی نمیشد از حلقمون بره پایین ...
....
من استعداد آشپزی ندارم و مامان به زبون بی زبونی میگه اون بخت برگشته ای که قراره بشه سایه سرت ،آدمه ...!قبل اینکه دلت واسه یکی بره ...یه کم آشپزی یاد بگیر بدبخت از گشنگی نمیره ...!
....
بابا گفت الحق دست مریزاد ...گفتم واس چی؟گفت تا حالا ندیده بودم از مواد اولیه درجه یک محصول نهایی به این صورت گند در بیاد ...(و قاشقش را توی برنج شفته فرو کرد...! ‌‌‌)
ارباب…آخر درد من یکی دوتا نیست، با وجود این همه بدبختی نمی دانم دیگر خدا چرا با من لج کرده و چشم تنها دخترم را چپ آفریده است. دخترم همه چیز را دوتا می‌بیند...ارباب پرخاش کرد که : بدبخت، چهل سال است نان مرا زهرمار می‌‌کنی، مگر کور هستی نمی‌بینی که چشم دختر من هم چپ است؟!دهقان گفت : چرا ارباب می‌بینم اما چیزی که هست، دختر شما همه‌ی این خوشبختی‌‌ها را "دو تا" می‌بیند، ولی دختر من ، این همه بدبختی را ... .
 
امثال و حکم علامه دهخدا
استادم رفته کنفرانس قم:))براش پیام دادم مراقب خودت باش در واقع منظورم این بود برگشتی باید قرنطینه بشی
کی مقاله داده بود؟؟پسری که قبلنا دوستش داشتم
بدبخت بعد از 8 ترم یه مقاله داد اونم توی بد مکان و بد زمانی بود امیدوارم واسشون اتفاقی نیفته
منم به امید اینکه استادم باید قرنطینه بشه یا شاید خودم پیشش نرم امروز با دوستام رفتیم کوه
یه نم نم بارونی میومد جاتون خالی :)
امشب خونه عموم بودم . دامادشو مهمون کرده بود . فکر کنم ۵ ماهی بود که مهمونی خونوادگی ندیده بودم.خلاصه اینکه سه چهارم جمعیت برام نا آشنا بودن .اما راحت بودم . تجربه بهم گفته در مهمونی ای که راحتم حتما یک چیزی رو زدم شکوندم . امشبم یه لیوان شیشه ای شکوندم . رکوردم سه تا بشقابه ، اونم همین پارسال خونه پدربزرگم . نه اینکه دستپاچلفتی یا چیزی تو این مایه ها باشما اتفاقا خیلی سنگین و رنگین میشکونم . نمیدونم چرا میشکنن اصلا ...
داماد نوه دختر خاله زن عموم
مردم‌شناسی[۱] یا قوم‌شناسی به بررسی و واکاوی ریشه و چگونگی دین، زبان، ساختار اجتماعی و پراکندگی نژادها، قومیت‌ها یا ملت‌ها می‌پردازد.
تفاوت عمدهٔ مردم‌شناسی با مردم‌نگاری توجه این دانش به جنبه‌هایی چون فرهنگ در گروه‌های انسانی گوناگون است. بنیادگذار قوم‌شناسی را آدام فرانتیشک کولار می‌دانند که در ۱۷۸۳ در وین کتابی پیرامون این موضوع منتشر نمود.
کنکور خر است ....گاو من است
.
.
.
شانس که نداریم از کل کلاس،۱۸ نفر فقط منه بدبخت اینجا افتادم تازشم زیر زمینش یعنی کلا ادم بدبختیم
خعلی ظلم هااا ...
مردم همش دارن میخون ماهم فقط ...
میدونم دو روز دیگه کنکور دارما ،ولی فقط میدونم خخخ
پس لاقا شوما هواموداشته باشید!
ان شا لله ی گرد گیری کامپیوتر در بیایم ...
فیلا ،در پرتوی یاری خداوند و دعا های شوما
یاحق ...
واقعیت این است که من هرچه بخواهم شئونات ادبی را به جا بیاورم، بازهم ابتذال از زیر و بم کلماتم بیرون میریزد. حقیقت این روزها و این سالها تلخی است. یک جور تلخی که تا نسلها زیر زبان همه ما میماند ولی کسی زهره ندارد از آن دم بزند یا لب بگشاید.
من هرچقدر هم بخواهم نبوغ خودم را به حد اعلی برسانم، باز هم فکر یک لقمه نان امانم را میبرد. علم بهتر است یا ثروت؟ نان شب!
هرچقدر هم بخواهم نسبت به دانش حقوق مشعوف محظوظ باشم، باز هم بوی مشئومی زیر اینهمه کتاب قا
ادم های بدبخت دودسته هستنددسته اول ادم هایی هستندکه واقعا بدبختن !وبدبختی خودشون رو بانقاب کشیدن به چهرهشون ابرازنمی کنن ولی مدام باسودجویی ازدیگران به هر شکل وشمایلی خودروخوشبخت تصورمی کنن ولی درواقع بدبخترین وگداترینن ...دسته دوم ادمهایی هستندکه به واقع خوشبختن وتمام ایده الهای یک زندگی خوشبینانه وجسورانه رادارندولی بازدرزمره بدبختها هستند


ادامه مطلب
توی کانادا، همه چیز زندگی دراما هست،
از مثلا خرید بلیط هواپیما بگیر، تا اجاره خونه، تا نمیدونم پیدا کردن کار، تا مثلا رفتن به خرید،
همه چیز دراما هست.
یعنی
همه چیز براش داستان میسازن.
اینجا دنبال کار نیستن، دنبال پیشرفت نیستن. 
یه سری ادمن که همه چیز زندگیشون رو از دست دادن، و بیشتر بازی باخت-باخت رو دنبال میکنن.
 
یعنی تو برای داشتن یه چیز معمولی، چون مهاجری، چون لهجه داری، چون غریبه ای، باید به همه کس و همه چیز جواب پس بدی.
از همه کشورها هم ک
گاه از مردم رای‌گیری می‌کنند تا رای مردم را از ایشان بگیرند، دستگیر کنند، اخراج کنند‌. بعد از انتخابات کُن فَیَکُن می‌شود، به آن که برنده نمی‌شود می‌گویند برنده باش و برنده می‌شود. روی خوش زندگی به بنده‌ی سلطان چند روزیست، روزیِ او به یک ترشرویی صاحب این بندگی بند است. این داستان کهنسال ده ساله‌ی ماست، ناز شست آن قماربازی که دست آخر همه چیزش را به خاطر خلق ببازد و دل مردم را ببرد. باید آن قدر خوب زندگی کرده باشی، آن قدر به خاطر سوار مردم
سلام من امروز براتون یک ماشین زمان دارم . گفتم مخترعم البته دارن روش کار می کنن ام این یکی زهنی است.الان می خواهیم بریم توی ماشین زمان فکرش را بکن که به 15سال بعد برویم چه اتفاقی می افتاد.من که میشد25سالم بعد مثلا باید الان برم دانشگاه هیچی هم بلد نیستم بدبخت شدم فقط باید دانشگاه رو دور بزنم فرار کنم برم پیش ماشین زمان تا برگردم به15 سال پیش اگر الان برم 15 سال قبل به موقع میرسم به کلاس چهارم که وقتی 10 ساله بودم.
سلام من امروز براتون یک ماشین زمان دارم . گفتم مخترعم البته دارن روش کار می کنن . این یکی زهنی است.الان می خواهیم بریم توی ماشین زمان فکرش را بکن که به 15سال بعد برویم چه اتفاقی می افتاد.من که میشد25سالم بعد مثلا باید الان برم دانشگاه هیچی هم بلد نیستم بدبخت شدم فقط باید دانشگاه رو دور بزنم فرار کنم برم پیش ماشین زمان تا برگردم به15 سال پیش اگر الان برم 15 سال قبل به موقع میرسم به کلاس چهارم که وقتی 10 ساله بودم.
یادمه توی دانشگاه که بودیم ، دانشگاه به هر دانشجو یک ماشین حساب کاسیو داد. اونوقت یکی از سرگرمی های تمام دانشجوها برنامه نویسی با این ماشین حسابها بود. خلاصه ما کارهایی با اون ماشین حسابها می کردیم که جای خالی کامپیوتر را برامون پر می کرد. یه جورایی مثل مسابقه بین دانشجوها بود که هر کسی یه کار محیر العقول تر می کرد با این ماشین حسابهای بدبخت، جلوتر میفتاد.
 
این هم یه خاطره ای بود که الان یادم افتاد
من موندم!!!
چرا مردم فرانسه که از حقشون دفاع می کنن ، دولتشون به عنوان دیکتاتور معرفی میشه. اما توی ایران مردم که اعتراض میکنن ، میشن اشوب گر؟؟؟؟
اوضاع این روزهای ایران ، تاریخ قبل از انقلاب رو مرور می کنه.
.................
قبل از به اصلاح انقلاب اقابون در زمان پهلوی! وقتی مردم در مورد چیزی اعتراض میکردن ، یکی از حربه های حکومتی این بود که فردی به نام شعبان بی مخ که از گنده لات های تهران بود ، میزاشتن جلوی مردم تا از مردم بر علیه مردم ! استفاده کنن و ای
این رو هم بگم،
اگه نگم نامردی و کم لطفیه،
 
این گونه افراد که متکبرن و پیر درون دارن، از میانگین جامعه (حداقل ایرانیاش که میشناسم، کاناداییاش نه، فقط ادعا حمل میکنن)، به شدت بالاترن، نه از نظر مقام و اینها، از نظر شعور.
خود همین گرگ زاده بدبخت خیلی توی حیطه خودش باسواده، باشخصیته، باشعوره. درد کشیده هست. 
این ادمها سالم هستن. 
ولی اخلاق بد و اون دید از بالا به پایینشون، باعث میشه حالت به هم بخوره ازشون.
اگه من یه درصد احتمال میدادم که این ادمها
با سروش و ف اومده بودیم  بیرون، که رتبه ها رو اعلام کردن:)) محض  اطلاعتون سروش همون کراش اولیه است؛))  بگذریم.  سروش رتبه  اش خیلی باحاله:)) تاریخ تولدش  شده (۱۳۷۹). بخاطر اینکه  سه رقمی  نشده ناراحته ولی. ف هم که خسته نباشه  ۱۸ هزار شده. منم ۵۸۵:)) (عدد رو حال کنید فقط-__-) و ۲۲۸ منطقه شدم:)) تو زیرگروه  یک هم ۲۰۹:)) در صدای  ادبیاتاممخ
پ.ن: ریدم  دهن  عمه ای که تو کل سال فقط یه روز دختر  رو تبریک میگه و یه رتبه ی کنکور رو می پرسه. خاک تو سرت بدبخت:))
موفقیت یعنى آنطور که دلِ خودتان مى خواهد، زندگى کنید، کارى که خودتان دوستش دارید را انجام دهید، آدمى که خودتان دوستش دارید را دوست بدارید، لباسى که خودتان مى پسندید را به تن کنید، در راهى که خودتان انتخاب کردید، قدم بردارید. به تعبیری با تمام تاسف، ما بیشتر می پسندیم که خوشبخت نباشیم، اما دیگران ما را خوشبخت بدانند، تا این که خوشبخت باشیم، اما دیگران ما را بدبخت بدانند....
یک هموطن متولد 1327 مینویسد:
ﻣﻦ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪم و ﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﺎ ﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﺎ ﻓﺮﺩا ﺭﺍ ﺑﺴﺎﺯم.
ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﺭﻓﺘﻢ ﻣﺪﺮ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﻣﺎ ﺗﻮﺩﻩ ﺍ ﺑﻮﺩ! ﻧﺎﻇﻤﺶ ﻣﺼﺪﻗ ﺑﻮﺩ! ﻣﻌﻠﻤﻢ ﻓﺪﺍﺋ ﺍﺳﻼﻡ ﺑﻮﺩ!
ﺑﻪ ﺩﺑﺮﺳﺘﺎﻥ ﺭﻓﺘﻢ ﻣﺪﺮ ﻣﺎ ﻋﻀﻮ ﻧﻬﻀﺖ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩ! ﻧﺎﻇﻤﺶ ﺗﻮﺩﻩ ﺍ ﺑﻮﺩ ﺩﺑﺮ ﺍﺩﺑﺎﺕ ﻣﺎ میگفت ﺣﻒ ﻪ ﻣﺮﺯﺍ ﻮ ﺧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻦ ﺑ ﺪﺭﺍﻥ ﺸﺘﻨﺪ! ﺑﻘﻪ ﺩﺑﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺎ ﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺎ ﻓﺪﺍﺋ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺎ ﻣﻔﺘند ﺣﻒ ﻪ ﻣﺼﺪﻕ ﺩﺭ ﺗﺒﻌﺪ ﺍﺳﺖ !!
ﻣﻦ
صبح سوار اتوبوس شدم، خانومه با پسرش حرف میزد(پسره شاید 8 یا 9 سالش بود).نمیدونم راجع به چی حرف میزدن که یهو پسره به مامانش گفت: مامان ما چقدر بدبختیم که تو ایران زندگی میکنیم. 
مامانش هم جواب داد: مامان جان، آدم بدبخت هرجا زندگی کنه همینه.
 
 
من از "احمد محمود" فقط "همسایه‌ها" را خوانده‌ام. خوب هم نفهمیدم‌اش، ولی دوست‌اش داشتم. در قسمتی از "همسایه‌ها" می‌گوید "باید یاد بگیری که وقتی درگیر مبارزه هستی، درگیر احساس نباشی"نویسندگی همچون مبارزه است. احمد محمود در این وادی همچون یک فرمانده در جنگ، جنگید و احساسش را فراموش کرد. به قول خودش، می‌توانست شغلی با بیمه داشته باشد یا بازاری باشد، اما نویسندگی را برگزید. نویسندگی شغل نیست، و اگر شغلت بشود نویسندگی، یکی می‌شوی مانند "چارلز
 
تو ایران کار کردن اینجوریه! یه نفر، یه سازمان کار میکنه، ده تا سازمان میان به نام میزنن
برادر من مجبوری وقتی کار اجرا دست تو نیست قپی بیای؟ حالا گیرم تو زورت بیشتره، کنفرانس خبری رو شرکت کردی و به نام زدی، یکی از اون خبرنگار خارجیا ازت بپرسه حالا برنامه تون چیه میتونی جواب بدی؟
سی هزار نفر آدم دعوت کردن، دو روز مونده به برنامه سر جزئیات کار به مشکل خوردن! والا به خدا بین شما جاسوس هم بفرستن گیج میشه بدبخت! نمیدونه تهش کار دست کیه واقعا!
 
حال
شش رسول از شش جهتچون جسد مردم را که کار کن او بود شش جهت بود، پیش و پس و راست و چپ و زیر و زبر ایزد تعالی شش رسول کارفرمای بفرستاد سوی ایشان، چنان که به مثل آدم علیه ‏السلام ، از سوی سر مردم آمد و نوح علیه ‏السلام از سوی چپ مردم آمد و ابراهیم علیه‏ السلام از سوی پس مردم آمد و موسی علیه ‏السلام از سوی زیر مردم آمد و برابر آدم علیه‏ السلام و عیسی علیه ‏السلام از سوی دست راست مردم آمد، برابر نوح علیه ‏السلام و محمد مصطفی صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله
_دخترک عقلش را از دست داده! صبح بیدار شدم می‌بینم یک کپه بزرگ برف توی حیاط جمع شده. می‌روم ببینم چیست، می‌بینم این سبک‌مغز است که زیر برف دفن شده. بله، همین. شب صبر کرده من بخوابم و رفته با یک لا لباس و پای برهنه نشسته وسط حیاط؛ می‌گویم آخر این چه حماقتی بود که کردی؟ سنکوب می‌کنی می‌میری بدبخت! لبخند می‌زند. بله، همین ایشان. سینه‌پهلو کرده بود، هذیان می‌گفت. لبخند می‌زند و می‌گوید می‌خواستم پابرهنه بروم روی برف ببینم چه‌طور است. بعدش هم
نباید اینطوری بگم ولی میگم به جهنم،کود طبیعی تو این کار گروهی واقعا!!یعنی دو هفته تمامه برای من بدبخت اعصاب نزاشتن باشه بابا فهمیدیم یه کارو نمیتونید درست انجام بدید،مسائلو قاطی میکنید و از هر جا شاکی اید سر هم گروهتون خالی میکنید میخواید بیشتر از این جنبه های زیبای شخصیتیتونو نشونم ندید؟بخاطر از بین رفتن ظاهر شما نمیگما واقعا الان اعصاب خودم برام مهمه که داره منفجر میشه،آره خودخواهی رو از خودتون یاد گرفتم:)
اینترنت قطع و وصل میشه، هیچ فیلترشکنی وصل نمیشه، همه خیابونا کیپ‌تاکیپ پلیس وایساده و بسته‌ست. می‌خوام بگم ممکنه چهل‌سالِ تمام همه نیروهای نظامی کشور رو شستشوی مغزی داده باشی که برای یک آرمان موهومی مردم رو بکشن، ممکنه تمام سرمایه موجود در کشور رو کانالیزه کرده باشی که کسی بیرون از دایره‌ت چیز قابل توجهی نداشته باشه، ممکنه به هیچ سازمان و شرکت خصوصی‌ای که ربطی به خودت نداره و می‌تونه محل انباشت سرمایه باشه، اجازه نفس کشیدن نداده باشی
یک روز میرسه که اگر توی کاخ پادشاه هم باشی غرق در نعمت هیچ چیز رو نخوای هیچ چیز برات لذت گذشته رو نداشته باشه چیز جدیدی بخوای خیلی جدید دلت بخواد درها رو باز کنی و تجربه کنی و لذت های جدید را میدا کنی دلت تنگم دل تنگ رفتن و غرق شدن بین تمام غریبه ها و بعد زندگی کردن و پیدا کردن راه خودت دیروز داشتم فکر میکردم چقدر دختر عموم بدبخت شد اینجا غرق در ثروت بود حالا باید کار کند و در سخت ترین شرایط کنار یک آدم بسازد امروز فهمیدم اصلا هم بدبخت نیست ارزوی
میدونی میخوام قبول کنم که این دنیا چه خوشبخت باشی چه بدبخت اصلا مهم نیست
اما پس زندگی که میگن چیه؟چرا یه سریا دارن خوبشو یا سریام مثل من افتضاحشو !
یه سری از کارا رو بخاطر ابرومون انجام نمیدیم و این خیلی بدع
وقتایی که مامان میگ بریم و برای خودمون زندگی کنیم دلم میخواد قبول کنم اما ...
خدا چرا یکم زندگیمونو درست نمیکنی چرا همه ی بدبختی مردن همه عزیزم مریضیای مختلف اخلاف افتضاح اون ابروی رفته رو نضیب من کردی چرا ؟
گاهی به مامان میگم تو خیلی وضعت
امروز رفته بودم پیش دوستم.
برگشت گفت که فلانی؛ اسم تی ای مون چی بودش؟
منم نگاش کردم.
گفت مثلا باقالی پور؟
گفتم آره انگار
گفت تو با اون رل زدی آیا؟
گفتم وات؟
گفت بچه ها میگفتن تو با اون رل زدی؟ جان من نکردی؟
من : دقیقا کی همچین حرفی زده؟
تازه میگه یادم نیس عن خانوم.
گفتم والا آش نخورده دهن سوخته.
کونیا.
بیان برن این تو همشون.
تازه آخرش میگه پسره بد هم نیستا. قبلا میگفت اه پیف چون پسره تحویلش نمیگرفت.
گفتم گوه نخور.
حس میکنم چوب تو اونجای پسره کردن چو
این وبلاگ امروز و فردا حذف میشه...,شاید باورتون نشه ولی دعاهام مستجاب شد...خدا چنان شخصیت واقعی هادسونو نشونم داد که سجده شکر به جا اوردم... هنوز تو شوک هستم...با همسرش حرف زدم...زیاد حرف زدیم.. چه دروغ هایی که برملا شد...چه زخم هایی که به ادمای مختلف خورده... هنوز هضم قضیه برام سخته.. ولی خدایا حکمتتو شکر..که نذاشتی بدبخت شم... که نجاتم دادی. که ثابت کردی ادم خاین بالاخره رسوا میشه.. ..موقع افطار برای من و کسای دیگه ای که زخم خوردن تو این قضیه دعا کنید
مرس
معنیشو خودتون می‌دونید، پس نمی‌گم.
غر زدن فایده نداره، چون به هیچ دردی نمی‌خوره.
پاسخ به مشکلات دو گونه است:
۱-پذیرش
۲-تغییر
مثلاً: دلار هی‌گرون می‌شه، بدبخت می‌شیم.
۱-بپذیر این موقعیت رو و باهاش زندگی کن و درآمد کسب کن.
۲-تغییرش بده، نمی‌تونی تغییرش‌بدی.
کشورتو تغییر بده.
نمی‌تونی: باهاش بساز.
غر نزن عزیزم.
خدایا عزیزِ جونمو سرد کن 
من تحمل ندارم
بهم گفت هی سرمو میکنی زیر آب تا دارم خفه میشم میاری بیرون. آره منِ عوضی همینم. 
باید میذاشتم بره دنبال زندگیش .
 
بدبخت شده بودم بیچاره شده بودم در به در شده بودم ؟
حداقل اون موقع میگفتم نمیخواد خودش خواسته شاید بی من راحتتره حالا چی 
دوباره دارم براش میمیرم برمیگردیم به عقبی که ازش فرار کردیم . که ترس داشت که بدبختی داشت .
برش گردوندی که چی . بچه داشت میکَند و میرفت . برش گردوندی که چی
بمیر عشقته . 
احسانِ
فکر میکنی امروز چجوری بیدار شدم؟؟ هیچی چشمو باز کردم دیدم ساعت دو خورده ای شده سریع مهارو بیدار کردمو گفتم پاشو مها خواب موندی پاشو پاشو بدبخت هنگ کرد بعد بیدار شد گفت دو خورده ای صبح نه ظهر :////  یعنی اصلا بع مغزمم نرسید هوا تاریکه :// بیچاررو بیدارش کردم. هرچند که گرفت خوابید دوباره تخت. خب امروزم اینجوری شروع شد بریم کار کنیم ببینیم چی میشه من که به کل خواب الودگی از سرم پرید. 
سلام، امیدوارم حالت خوب باشه. 
تازگیابه این نتیجه رسیدم که خودمو از بیرون نگاه کنم. 
واقعا من نوعی زندگی فردی خیلی برام بهتره. یه جورایی از بیرون که خودمو میبینم معلومه هیچ جاذبه ای نداره که بخوام تشکیل خانواده جدید بدم. 
منم دارم قبول میکنم کمی واقع بین باشم. و همین طور خدا رو شکر کنم.
مطمئناخیریتی در این هست که تنها باشم. بهتر از اینه که بخوام خودمو بدبخت کنن. 
منم جوری شده دیگه نمیتونم کسی رو بپذیرم تو زندگیم. فعلا که احساس خوشایندی دارم. تا
     سوسن خانم تعریف میکرد که نیمه های دهه ی ۶۰ با کاروانی از خواهران بسیجی میرن دیدار آقای منتظری. توی ایستگاه بازرسی بیت بودن که یهو جیغ و داد و هوار بلند میشه که ای وای جادو جنبل آوردن، سحر کردن، بدبخت شدیم و بگیریدش و فلان و بهمان. یکم که سر و صدا میخوابه کاشف به عمل میاد که یکی از دخترا که بنده ی خدا روستایی هم بوده پنهانی موهاشو کوتاه کرده منتهی از ترس مامانش اون موهای بلند رو قایم کرده با خودش نگه داشته و حالا هم توی کیفش اوردتش تجدید میث
چخبره توی بورس ایران که همه حمله کردن به بورس؟!اونقدر که میبینم اطرافیانمو ، باید زودتر درموردش میگفتم ، ولی نشد. بچه ها ، هیچکس نمیاد از شکستها و ضررهاش توی کاری که میکنه ، با صداقت تعریف بکنه. چون ذات آدم از اظهار شکست، فراریه. این روزا همه شدن کارشناس بورس و بشدت با نشون دادن سودهای بورسی مردم (اکثرا کم اطلاع از این فضا) رو ترغیب میکنن برای ورود. و بعدشم کانالهای پولی ِ آموزش بورس و سیگنال رشد و...! چند تا مورد رو بدونید:- نمیگم خوبه یا بد، اما
نمایندگان شامی........مردمی جالبی داریم، یک ماه کامل برای کسی که مردم او را به صد هزار دینار فروختند زجه می زنند و گریه می کنند که لعنت بر آن مردمی که شرفشان را فروختند، ای وای بر یزید که چنان با حسین کرد ، ای وای بر آن مردم بی وفای مزدور.ولی غافل از این که مردم زمانه حسین خود را به صد هزار دینار فروختند و این صد هزار دینار ، صد ها برابر شرف دارد بر آن فردی که آینده کشورش را ، آینده فرزندانش را و در آخر سر آینده نخبگان وطنش را به یک شب شام می فروشد و ا
علی به مالک اشتر گفت: ‏«باید محبوب‌ترین کارها نزد تو اموری باشد که در جهت رعایت حق از همه کامل‌تر و از نظر عدالت شامل‌تر و از نظر رضایت عمومی مردم جامع‌تر باشد زیرا خشم توده مردم خشنودی خواص را بی‌اثر می‌سازد اما ناخشنودی خاصان با رضایت عامه مردم جبران پذیر است»

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها