نتایج جستجو برای عبارت :

اعترافی صادقانه

اگر بخواهم صادقانه و براساس واقعیت بنویسم، میگویم "به مردم ایران بدبینم". لااقل در این برهه از تاریخ که ما زندگی میکنیم نمیتوان به مردم اعتماد و برای مردم مبارزه کرد. مردم کشور ما در این مقطع تنها منافع کوتاه مدت شخصی را معیار تمامی کارهایشان قرار میدهند و هیچ به "منفعت ما" که تاثیری طولانی مدت و سازنده دارد، علارغم اینکه امکان دارد نفع شخصی نداشته باشند، فکر نمیکنند. این یک توصیف از مردمی است که نباید برایشان جنگید، و این انفعال موجب ستمدید
بسم الله الرحمن الرحیم
امشب گفتی «خاله حنا زنگ بزن ماما» ولی موقعیتش رو نداشتم. خاله حنا رو دوست داری و او هم صادقانه عاشقته. برات بابت داشتن این خاله ی خوش ذات و مهربون خوشحالم. فقط حیف که اییینهمه ازش دوریم... حیف حیف... کاش کنار پدربزرگت یعنی بابام و مامانم و خاله هات بودیم تا می دیدی عشق خالصانه رو و با همه وجودت درک می کردی. عشق کسانی رو که می تونی با اکنیت خاطر به عشقشون اعتماد کنی.
چون نه تنها تو رو دوست دارند صمیمانه
بلکه عاشق تو هستند و حت
به‌خاطر سین. که امروز زل زد توی چشمام و همه چی‌رو صادقانه گفت؛ زل زد بهم و حقیقت رو -هرچه‌قدر بد و نابود- کوبید تو صورتم. به خاطر سین. که شجاعتش رو بهم داد و یادم داد که باید دستمال ببندم دور چشمام و چشم‌بسته، «فقط و فقط برم».
چه ساده بود این دل نادانم که به پای تویی که حتی لحظه‌ای ندانستی چه‌قدر مردانه،چه‌قدر صادقانه تو را می‌خواهد تکه تکه شد و دم نزد...
و چه مظلوم بود غرور این مرد که برای تو زیر پا گذاشتم، غافل از آن که تو هم بعد از من رویش پا خواهی گذاشت و بیش از پیش خردش خواهی کرد
 
هردو باختیم عمر من...
من تو را به دست تقدیر باختم
تو بگو عشق و وفای این مرد را به چه باختی؟
بعد از 6 ترم تحصیل رشته پزشکی، یه درس به نام آمار رو با 9 افتادم! آماری که به درد سگ نمیخوره! 
نمیدونم چطور قراره دوباره خوندنش رو تحمل کنم.
Embarrassment 
از نظر بقیه، از نظر شماها، از بیرون، خیلی لوس بازی به نظرمیاد برای یه همچین افتادنی ناراحت باشم. ولی صادقانه ناراحتم. احساس میکنم قلبم رنگ پریده شده
وقتی دیدم که پست «نقطه ی عطف» یک تیک منفی خورده، بسیار ذوق زده شدم! می دانی چرا؟ آخر وقتی که پای یک پست تیک منفی میخورد، به این معناست که یک نفر واقعی و نه فیک و مجازی، صادقانه پست تو را خوانده و روی آن ایستاده و اندیشیده؛ هرچند به دلش ننشسته.
 
+ ای کسی که به پست «نقطه ی عطف» من منفی زدی، دمت گرم! چشم! از این به بعد، سعی می کنم تا بهتر و صادق تر بنویسم... 
مواجه‌شدن با ضعف‌ها و قبول کردنشان کار ساده‌ای نیست. اگر بخواهیم صادقانه بگوییم، ما چشمان مان را روی ضعف‌های خود می‌بندیم در صورتی که بهتر است نگاه نقادانه تری به خودمان داشته و پس از شناسایی ضعف هایمان، در پی برطرف کردن آن‌ها باشیم.
ادامه مطلب
صادقانه بگویم؛ خود من آخرین نماز جمعه‌ای که رفتم، پشت سر رهبر انقلاب در دانشگاه تهران بود: یک صبح خیلی زود با مترو رفتم تا در صف‌های اول باشم و رهبر را از نزدیک بتوانم ببینم؛ همان‌سالی بود که در مصر انقلاب شده بود!
ادامه مطلب
امروز داشتم دفتر شعر "در بندر آبی چشمانت" از #نزار_قبانی رو می خوندم که به این شعر برخوردم:
گناه من، بزرگ‌ترین گناه من،
ای شاهزاده دریا چشم من
دوست داشتن تو بود،
آن‌گونه که کودکان دوست دارند.
(بزرگ‌ترین عاشقان کودکانند)
+کاش یکی بود کودکانه دوستمون می‌داشت، بی هیچ کلکی، بی‌هیچ دلیلی، از ته قلب و صادقانه دوستمون می‌داشت
هرچقدر دیدگاهم به زندگی و خوشبختی و رویا و اینده و اینا عوض شده باشه 
ادمها نمیذارن که من دیدگاهم بهشون رو عوض کنم میتونم بگم هشتاد و هشت درصد ادما غیرقابل اعتمادن این روزها و شما نمیتونی صادقانه خودت باشی در مقابلشون 
چون از کوچکترین اشتباهی که میکنی ممکنه یه اتیش بزرگ درست کنن 
امضا یک عدد ستوده ی ترسیده :(
پی نوشت : دعاها انرژی مثبت ها آرزوها و ویش یو د بست های شمارا خواستاریم 
تو نت با هم آشنا شدیم.
صادقانه چیزی که میخواست رو گفت و منم گفتم.
عکس داد و عکس دادم. گفت قیافه همه نیست.
برای سـکـس نرفتم و قرار بر این بود که فقط همدیگه رو ارضـا کنیم.
وقتی دیدمش همونی بود که دوست داشتم.
خوردم. خورد. مالیدم. مالید.
ولی خوب دوست داشت من باهاش سـکـس کنم و کردم.
وقتی برگشتم خونه هم از اون سپاسگزاری کردم.
امیدوارم دفعه های بعد هم بتونیم با هم رابطه داشته باشیم.
دقیقا چند سال پیش بود‌‌...
بهمن ماه...
تعداد خواب های واقعی یا به نگاه دین، رویاهای صادقانه، بیشتر شده بود...
با مرگ دوستم شروع شد و به...
یادم نیست به چی ختم شد.
اون زمان دانشجو بودم، حاج اقای دانشگاه میگفت احتمالا غلبه شیطانی هست که خواب های واقعی میبینی، خواب هایی که واقعا اذیتم میکرد...
گذشت و گذشت و گذشت تا با یه سری از ادعیه و این چیزها بهتر شدم، تا این چند روز...
انگار دوباره رویاهای صادقه برگشتند...
در هر
بنایی ستونهای محکمی باید وجود داشته باشد که اگر جایی از بنا سست باشد به آن
ستونها تکیه کند. ستون‌های جامعه هم باید محکم باشند. ستون‌های جامعه ایمان آدمهایی
است که صادقانه و از روی بصیرت قضیه را فهمیده‌اند و پای آن ایستاده‌اند.
باور من این بود (و هست) که داشتن همراه و همسفر همدلی در سفر زندگی، از بزرگ‌ترین نعمت‌های خداست روی زمین و در زندگی این دنیا و باور دومم این بود (و هست) که آدمی‌زاد باید خودش را برای دریافت چنین نعمت بزرگی آماده کند‌ و بسازد؛ که تلاش کند تا جایی که می‌تواند، به همان چیزی تبدیل شود که دوست دارد در همسر و همسفرش ببیند؛ طوری که اگر پیشگویی به او گفت «همسر آینده‌ت یکیه شبیه خودت» پر از حال خوب شود نه تشویش و دل‌نگرانی.باور سومم هم این بود که این ت
با خودت فکر میکنی دو سال زمان خوبیه برای فراموش کردن کسی، فکر میکنی حالا که توی یه شهر نیستین و حتی اتفاقی توی خیابون همدیگه‌ رو نمیبینین دیگه باید از خاطرت پاک شده باشه . بعد یه شب خوابشو میبینی،به وضوح ، تمام حس‌ها و بی‌قراری‌های دوسال پیش برمیگرده ، وقتی صبح با سردرد بلند میشی و اخلاق نداری و با یکی دو نفر دعوات میشه میفهمی این که فکر میکردی ممکنه کسی رو یادت رفته باشه یه توهم بیشتر نیست و اون و آرزوش و علاقه‌ای که بهش داشتی توی ناخودآگا
آیا عبارت "سوله دست دوم ارزان قیمت" واقعا درسته؟ 
آیا اصلا سوله دست دوم داریم؟
آیا سوله دست دوم بخریم؟
اصلا فرق سوله دست دوم و نو چیه؟
و ....... ؟
صادقانه توصیه میکنم و بی شک بهتره از چندین مقاله و نوشته استفاده کنیم تا ببینیم واقعیت چیه و گول الفاظ رو نخوریم تا کلاه گشادی سرمون نره و در این دنیای وانفسا دچار حق و ناحق هم نشیم.
لینک مرتبط : https://b2n.ir/082312
موفق باشید
شکستن خانواده اغلب برای کودکان مشکل است. والدین می توانند با ارائه توضیحات صادقانه و حمایت احساسی از بچه ها کمک بگیرند.
کودکان در تمام سنین طیف وسیعی از احساسات خجالت زده را در زمانی که والدین خود را جداگانه میبینند خواهند داشت.
این ممکن است غم، خشم، ترس، حسادت و ناامیدی را شامل شود.
ظرفیت فرزند خود را برای درک آنچه که در اطراف آنها اتفاق می افتد، نادیده نگیرید.


ادامه مطلب
#انتخاب درست یعنی افرادی را انتخاب کنید که با خدا باشد و در راه خدا باشند و در صدد رضایت خدا باشند و به فکر خدمت صادقانه و خالصانه به خلق خدا باشند و رضایت خدا را بر رضایت خلق ارجح بداند و تمام سعی خویش را برای فراهم کردن امکانات برای خلق خدا تا بوسیله آن به خدا برسد این نماینده هم نماینده خداست و هم نماینده خلق خداست که به سعادت خلق خدا می اندیشد و #انتخاب_قوی و صحیح است.#انتخابات مجلس#انتخاب #مجلس_انقلابی_اسلامی#مجلس_98 #ایران_قوی_مجلس_قوی (میرز
پرسشنامه هوش هیجانی
              پرسشنامه هوش هیجانی دارای 28 سوال و متعلق به برادبری و گریوز است. ارزیابی واقعی و دقیق مهارتهای هوش هیجانی به اراده شما برای پاسخ دهی دقیق و صادقانه وابسته است. برای این کار باید عمیقا فکر کنید که در وضعیت های مختلف چگونه رفتار می کنید. توجه کنید: وضعیت های مختلف نه در وضعیت هایی که به خوبی از عهده آن ها بر می آیید. الف. ابتدا از طرز تفکر و رفتار خود در وضعیت های مختلف، در ذهنتان تصویری واضح و شفاف ایجاد کنید. ب. ب
سلام
من خیلی تلاش کردم،
صادقانه صحبت کردم،
از اعماق وجودم صحبت کردم،
غرورم را زیر پا گذاشتم،
خواهش کردم،
از نیازهای طبیعیم که خدا در درونم قرار داده صحبت کردم،
نیاز به دوست داشتن،
نیاز به دوست داشته شدن،
و...
ولی...
خصوصی ترین مساله زندگیم را گفتم،
ولی...
خب دیگه...
ولی من هنوز هم امیدوارم.
من به معجزه های خدا باور دارم.
من به غافلگیر شدن توسط خدا ایمان دارم.
من میدونم که خدا بهترین فرصت ها و بهترین راه ها را سر راهم قرار خواهد داد.
باز هم صبر میک
من در میان کسانی هستم که با ذات من مخالف اند؛ و بدون آنکه تغییری اساسی در خودم ایجاد کنم به سختی می توانم خودم را با آنان وفق دهم. یک انسان آزاد تا زمانی می تواند در میان جاهلان زندگی کند که بتواند از علایق آنان اجتناب کند. یک انسان آزاد صادقانه زندگی می کند، نه فریب کارانه. فقط انسانهای آزاد برای یکدیگر مفیدند و می توانند دوستی ای واقعی را شکل دهند.
خرید و فروش املاک در وردآورد
اینجانب افتخار این رو دارم برای هموطنان گرامیم در منطقه وردآورد در حوزه های خرید و فروش املاک با در نظر گرفتن وجدان کاری و از سویی تکیلفی که پروردگام در اختیارم گذاشته بتوانم خدمت رسانی به صورت کاملا صادقانه را داشته باشم و با توکل به خدا این کار را شروع کردم. امیدوارم مثمر ثمر باشم.انشاا...
مهندس قاسمی 09023577377
دیروز یعنی در واقع همین چند دقیقه پیش!حدودا دوساعتی با جمعی از رفقا در مصاحبت با معلم و مدیر(این دو لقب برای یک نفر است!) دوران راهنمایی گذشت.همه دانش آموزان دوستش داشتند چون با آنها دوست بود.حالا هم پس از هفت هشت سال با هم رفیق هستیم!خودش می‌گفت حرفی هایی را که الان به شما می زنم نمی توانم به دانش آموزانم بگویم!
بحث بیشتر حول موضوع ازدواج و توصیه و نصیحت و تبادل نظر حول این موضوع بود،گفتم نظراتش رو اینجا ثبت و ضبط کنم که در آینده به درد خواهند
هانس اشنایرِ دلقک، انسانی است بسیار انسان!
او با رنگ روغنی بر چهره، صادقانه مقابل ریاکاری جامعه ایستاده است 
هانس پروتستان زاده و عاشق ماری است 
و به قول خودش مرض تک همسری دارد
ماری که کاتولیک است بی دین بودن هانس را نمی تواند بپذیرد، به دلیل عقاید مذهبی اش هانس را ترک می کند.
هانس در طول شش سال زندگی اش با ماری به عقاید مذهبی او احترام می گذاشت، حتی او را صبح زود برای رسیدن به مراسم مذهبی اش بیدار می کرد و حاضر بود در مراسم مذهبی کاتولیک ها با
وقتی با فشار دو دست رو شونه م خوردم به دیوار بغضم ترکید . بخاطر سال ها دیوار بودن برای رویاها . بخاطر تلاش هایی که کرده بودم تا دیوارهای زندگی چیده شن بیان بالا . بخاطر رنج و تلاشی که خودم رو به داشتنشون مجبور کرده بودم تا آینده جای بهتر و قشنگ تری بشه . بخاطر نداشتن ِ هیچ کس به جز همون دیوار برای تکیه کردن بهش . بخاطر ِ خودم . خودم که فقط خدا میدونه چقدر صادقانه تلاش میکنم تا هیچکس بخاطر من سختی نکشه . فکر نمیکنم اون دیوار رو هیچوقت فراموش کنم . دیو
هیچوقت بخاطر پول با کسی که دوستش ندارید ازدواج نکنید. چون پولدار شدن شما دست خداست. اگه بخواد میتونه شما رو ثروتمند کنه و یا شما رو ورشکست و فقیر کنه. پس صادقانه ازدواج کنید و بخاطر ارزشهای وجودیه یک فرد و نه بخاطر اموالش. اینطوری آرامشتون هم بیشتره چون با ازدواج بدون علاقه هم به خودتون و هم به طرف مقابلتون ظلم میکنین.  
                                   
تفس کشیدن یک امر طبیعی و راحت است که همه ما در طول عمر خود، هروز و بارها آنرا انجام می دهیم. اما زمانی که تنفس دارای بوی بدی باشد، نفس کشیدن در جمع می تواند کمی آزاردهنده شود. در اواسط روز ، و نه درست بعد از مسواک زدن یا خوردن یک غذا با ادویه ، از شخصی که به او اعتماد دارید ، بخواهید تا در مورد بوی دهان شما  نظر صادقانه بدهد . اگر شک شما به بوی بد دهانتان تأیید شده وتنفس شما در جمع مشکل ساز است ، نگران نباشید. بسیاری از داروهای خانگی وجود دارد که می
قاشی، نگارگری یا رسم، فرآیندی است که طی آن رنگ بر روی یک سطح مانند کاغذ یا بوم ایجاد نقش می‌کند و اثری خلق می‌شود. فردی که این فرایند توسط او انجام می‌گیرد نقاش نام دارد، به‌خصوص زمانی که نقاشی حرفهٔ شخص باشد.
نقاشی یکی از رشته‌های اصلی هنرهای تجسمی است و قدمت آن شش برابر زبان نوشتاری می‌باشد. نقاشی دارای سبک های مختلفی است که در این مطلب به معرفی سبک نقاشی رئالیسم می پردازیم :
 
سبک رئالیسمرئال یعنی واقعی و رئالیسم به معنی واقعی گری و حقی
ح خیلی بزرگتر از سن خودش هست. یه آدم فهمیده و بالغ و جا افتاده. امروز ازم خواست تا دو هفته ازش دور بشم. نمی‌دونم چیکار کنم. کاش... فقط کاش پشیمون بشه .... 
عین چند روز دیگه میاد اما  من اصلا آمادگیش رو ندارم و دلم ح رو می‌خواد.
صادقانه نگاه می‌کنم اونم هیچی برام نداره جز هورمون. لعنت به من که اینقدر ذلیل هورمون شدم. دلم می‌خواد پشیمون شه و بگه بدون تو نمی‌تونم. دلم می‌خواد دوسم داشته باشه. لعنتی خیلی بزرگتر و جاافتاده‌تر از این حرف‌هاست. م هم که
می‌خواستم در تاریکی به دیگران، دنیای اطرافم را نشان دهم، خودم را و تو را به خودت.
می‌خواستم سرِ به سنگ خورده‌ام را باز بکوبم به سنگ. به سنگ، دیدن را بفهمانم. سرم باز خورد به سنگ و باز نفهمیدم.
در انجماد ذهنم سالهای سیاهی‌ست که سراسر به تباهی رسیده‌اند، کودکانی که صدا را شنیده‌اند، به طناب آویزان شدند و گردنِ کشیده، تاب خورده‌اند‌. چه دیوانه ها که با دست خود، زنجیر به دست و پای خود زدند. سربازانِ بی سلاح که بر خلاف میل، رفتند به جنگ خویش و ب
اساتید عزیز و گرانقدر رشته برق
با سلام
تلاش خالصانه و صادقانه شما آینه وظیفه شناسی و پژواک دانایی و
تعهد است .نتیجه بذر تلاش و کوشش شما ، درخت امیدی است که به بار می نشیند
و نوید بخش آینده ای پر نشاط و زیباست ، درود بر همت بلندتان .بدین وسیله
گروه فنی  و کاردانش برق استان چهارمحال و بختیاری  از زحمات بیدریغ
شما در سال تحصیلی گذشته و همچنین همکاری و مساعدت شما با گروه برق استان صمیمانه تقدیر و تشکر بعمل می آورد و برای شما آرزوی توفیق روز افزو
افزایش قد با متد گرو تالر داینامیک
بلند قامت بودن یک امتیاز بزرگ برای شماست! سلام بیتا بیات هستم کارشناس فیزیولوژی ورزشی،لازم دانستم قبل از این که شما با روش گرو تالر داینامیک آشنا شوید چند تا نکته رو صادقانه خدمتتان عرض کنم،خیلی اتفاقی با این متد آشنا شدم و قبل از آن همه روشها رو برای افزایش ...
 
دانلود فایل
برگزاری دوره های آنلاین ویژه شبیه ساز آزمون استرنی سفارت ایتالیا در سطوح مختلف ایتالیایی ویژه متقاضیان محترم که قصد دارند دانش خود از زبان ایتالیایی را همواره محک بزنند و با دانش دقیق و با ارزیابی کاملا صادقانه قادر باشند در آزمون استرنی زبان ایتالیایی حضور یابند. تمام سوالات و پرسش های موحود در این آزمون ها کاملا بر اساس تجربه چندین سال استاد زبان ایتالیایی این وب سایت می باشد که خود ممتحن آزمون استرنی بوده و به خوبی با نوع برگزاری و سوا
فرش
برای شناخت بهتر هر کشور به فرهنگ و هنر و تاریخ آن کشور باید رجوع کرد. نام فارسی باستانی ایران نیز غنی از بهترین هنرها و تاریخ زبانزد می باشد و همینطور ایران برترین فرهنگ جهان را در تولید فرشهای نفیس دارا می باشد.
فروشگاه فرش کرباسی نیز با بیش از نیم قرن تجربه در تجارت صادقانه فرش و بیش از دو دهه در هنر بافت فرش های نفیس ابریشم قم و بیش از یک دهه در تجارت فرش زیبای اصفهان یکی از جامع ترین فروشگاه های فرش قم و اصفهان در جهان می باشد .فروشگاه
خوبی، شرافت، پَستی، زشتی، بدی، پلیدی، عشق و نفرت همگی از ویژگی‌ها و خُلقیات انسان هستند و از لحظه‌ی تولد تا آخرین دقایق مرگ همراه او و از او جدایی ناپذیرند.
مسئله‌ی مهم وجود این تضادها و جدال پایان‌ناپذیر بین آن‌ها در وجود آدمی نیست، مسئله‌ی مهم درک و پذیرش صادقانه‌ی آن‌ها و دادن فرمان مدیریت زندگی به دست "خوبی، عشق و شرافت" است، در حالی که از وجود شّر و پلیدی نیز در وجود خود آگاهیم.
 
زیگموند فروید (روان‌کاو)
ظهر، وسط بارون توی یه کافه‌ی خیابونی، روی صندلی کنار پیاده‌رو با دوستم نشسته بودم و داشتم کاپوچینو می‌خوردم.
از دور یه دختری داشت میومد و بهم نگاه می‌کرد.
وقتی نزدیک شد گفت شما عطیه هستی؟ عطیه میرزاامیری؟
گفتم بله.
گفت من سال‌هاست وبلاگت رو می‌خونم. پا شدم باهاش دست دادم و دعوتش کردم بیاد قهوه بخوره باهامون. که دعوتم رو رد کرد. اما یکم وایساد‌ و باهام حرف زد.
خواستم ازتون تشکر کنم.
از تک‌تک‌تون.
ازینکه بهم حس ارزشمندی می‌دید همیشه.
ازینک
نه بهتره که حرف بزنم. اصلا مگه چقدر به زنده‌موندن اطمینان داریم که حرف‌هامون رو بخوریم و حرف نزنیم،هان؟ 
می‌خواستم بگم هرشب کابوس می‌بینم، بعد سرچ کردم دیدم کابوس به چیزهای وحشتناک‌تری اطلاق میشه. من هرشب دارم خواب بد می‌بینم. خواب‌هایی که وقتی بیدار میشم هم کیفیت زندگی‌م رو تحت تاثیر میذاره. لابد شما هم می‌بینید. مگه میشه شما خواب بد نبینید؟ مگه میشه شماها نگران از دست دادن نباشید؟ از دست دادن خودتون و همه‌ی عزیزانتون. من می‌ترسم. ص
یکی از سازنده‌های بازی Hellpoint در بیانیه‌ای گفت:‌‌‌‌«اگر بخواهیم صادقانه در این خصوص اظهار نظر کنیم، باید گفت که نه؛ نمی‌تواند تأثیر چندانی داشته باشد. کنسول‌های نسل‌های قبل نیز همواره از این قبیل اختلافات را داشته‌اند و چیزی که در عمل مشاهده کردیم، اینگونه نبود. به خصوص درباره پلی استیشن که همواره ترفندها و تکنیک‌های سخت افزاری خاص خود را داشته است.‌مخصوصاً درباره GPUهای امروزی که به روش‌های مختلفی از ای‌ن FLOPS استفاده می‌کنند. هسته
یه نفر اگه به شما دروغ بگه ،شما چیکار چی کار می کنید؟
۱_میگید چرا دروغ گفتی ؟(توضیح و دلیل می خواهید )
۲_سکوت می کنید و به روش نمیارین 
یا .....
صادقانه جواب بدین. بحث مصلحتی و پیچوندن و.... اینا رو بزارین کنار 
 
+نه اینکه کسی که به من دروغ گفته برام مهم باشه،اصلا برام مهم نیست 
 اعتمادمو نسبت به اون فرد از دست میدم و همیشه فکر می کنم دروغ میگه 
کم کم از چشمم می افته 
 
 
 
 
برای محمد، خواهرزاده‌ی پنج ساله‌ام، داستان محاکمه گالیله را تعریف می‌کردم. گفتم:  «آدمهای زورگو به گالیله گفتند که حرف تو درباره چرخش زمین به دور خورشید درست نیست! همین که ما می‌گوییم درست است!»
محمد گفت: «چرا گالیله با تلسکوپش به آنها همه چیز را نشان نداد تا حرفش را قبول کنند؟»
گفتم: «برای اینکه زورگو بودند. آنها هیچوقت فکر نمی‌کردند و عقلشان را به کار نمی‌گرفتند.»
محمد عصبانی شد، از جایش بلند شد و گریه‌کنان در خانه شروع به دویدن کرد. خو
خب این کتابم تموم شد. واقعا کتاب عجیبی بود. یه جاهایی واقعا کسل کننده بود یه جاهایی برعکس. یه چیزاییشو صادقانه بگم نفهمیدم. البته بار اولیم که مسخ رو خوندم همینجوری کامل برام روشن نشد. شاید بعد ها که دوباره بخونمش بفهممش کامل. البته دلمم برای کافکا تنگ شده بودا این که ادمو گیج میکنه. 
خلاصه که همین. من توقع داشتم یهو پریده نشه به اخرش. ولی خب نمیشه توقع داشت دیگه کامل نشده بود.
برم استراحت کنم یه خورده آهنگ گوش میدم بعدش ببینم کتاب جدید چی شروع
جلسه‌ی دادگاه بود. دو متهم رو که به اتهام ضرب و جرح دستگیر شده بودن وارد جلسه کردن.
قاضی که هنوز پرونده رو باز نکرده بود گفت: «آقایون! من هنوز پرونده‌ی شما رو که از کلانتری -یا آگاهی- فرستادن باز نکردم، پس از محتواش خبر ندارم، فقط عنوان پرونده روش نوشته شده. تا قبل از این‌که پرونده رو باز کنم، خودتون داستان رو صادقانه تعریف کنین، بنده هم قول می‌دم تا جایی که قانون اجازه می‌ده به خاطر صداقت در گفتارتون، بهتون کمک کنم.»
دو متهم شروع کردن به حرف
جلسه‌ی دادگاه بود. دو متهم رو که به اتهام ضرب و جرح دستگیر شده بودن وارد جلسه کردن.
قاضی که هنوز پرونده رو باز نکرده بود گفت: «آقایون! من هنوز پرونده‌ی شما رو که از کلانتری -یا آگاهی- فرستادن باز نکردم، پس از محتواش خبر ندارم، فقط عنوان پرونده روش نوشته شده. تا قبل از این‌که پرونده رو باز کنم، خودتون داستان رو صادقانه تعریف کنین، بنده هم قول می‌دم تا جایی که قانون اجازه می‌ده به خاطر صداقت در گفتارتون، بهتون کمک کنم.»
دو متهم شروع کردن به حرف
با دیدن قاپ زنی و قفل، انبار و دو بشکه باروت بیننده می داند به شکل صادقانه از یک فیلم گای ریچی، باید چه انتظاری داشت. جدید ترین فیلم او یعنی آقایان(جنتلمن)، بازگشتی به قصه گویی سریع ِ ریتمیک است که طرفداران بسیاری از کارهایش او را با چنین مؤلفه ای می شناسند. ما در این فیلم شاهد روایتی هستیم که از طریق قصه گویی غیر خطی مخاطب را به سمت خود جلب می کند. گای ریچی فیلمسازی است که سبک خودش را دارد. مانند ادگار رایت و کوئنتین تارانتینو، ریچی نیز امضای س
فروشگاه فرش کرباسی با بیش از نیم قرن تجربه در تجارت صادقانه فرش در بازار فرش تهران و بیش از دو دهه در هنر بافت فرش های نفیس ابریشم قم و بیش از یک دهه در تجارت فرش زیبای اصفهان یکی از جامع ترین فروشگاه های فرش قم و فرش اصفهان در جهان می باشد .فروشگاهی که سیاست بازار کارش صداقت، خدمات بسیار عالی، انتخاب عظیمی از رنگ ها و اندازه ها، فرش هایی نفیس و کارامد، مناسب با بودجه شما برای تمامی مشتریان می باشد. یکی از معیارهای مشتریان برای خرید فرش، ان
استادی داریم که همیشه می گوید شماره آدم های اطرافتان را با نام های زیبا در گوشی تان سیو کنید
حتی اگر یک نفر را می شناسید که صفت زشتی دارد باز هم شما کنار اسمش برعکسش را بنویسید ،بگذارید چشمانتان به زیبا دیدن عادت کند! او معتقد است تکرار یک زیبایی حتی اگر صادقانه نباشد باور آدم را عوض می کندراستش یک روز بدون آنکه متوجه شود به گوشی اش زنگ زدم روی صفحه افتاده بود
شاگرد همیشه خندانم!
 
نمیدانید در آن لحظه از آن جمله چقدر لذت بردم و از آن به بعد انگا
قریب به یازده ماه گذشت و من حالا تمومش کردم!
باید دستی به سر و روی اتاق بکشم و یه چندتا کتاب نخونده بردارم :)))
"خودت باش دختر" رو چندباری توی خوابگاه برش داشتم و چند صفحه خوندم اما امروز بلاخره دست از تنبلی کشیدم،کتاب خوبی بود،بیشتر میشه گفت به درد مامانا میخوره اما برای خانومای جوانی که خیلی چیزهایی که نویسنده بهشون اشاره میکنه تجربه نکردن هم خیلی کمک کننده س...
محتوای شیرین و صادقانه.نگاه واقع بینانه به زندگی!و در آخر زندگی بدون نقصی وجود ند
یکی از دغدغه های والدین پاسخ به سوالات جنسی کودک است. در ابتدا همیشه هم سطح کودک بنشیند، دست از کار خود بکشید هم سطح او بنشیند، چشم در چشم او شوید. ابتدا به او امنیت بدهید و بگویید افرین که سوال پرسیدی اما ابتدا ریشه سوال را پیدا کنید اگر سوال در سن کودک نبود نشانه هایی از زنگ خطر است.
اگر پاسخ را بلد نبودید صادقانه به او بگویید که نمیدانید ولی پاسخ را برای او پیدا میکنید و اگر ان را بلد بودید در سطح سن کودک پاسخ دهید. این مسئله پیچیده ای ست و بای
اکثر مطالب این وبلاگ با چگونه شروع خواهد شد و دلیل آن راهنمایی صادقانه این وبلاگ است.
در این مطلب هم به شما آموزش خواهیم داد که چکونه محصولات بلدرچینی خود را که حاصل دست رنج شماست .در بازار بفروشید. 
قطعا اولین راهکاری که به ذهن شما خواهد رسید، بازاریابی مغازه به مغازه خواهد بود ولی آیا شما وقت کافی برای بازاریابی حضوری را دارید.
بهتر است راه اینترنتی را انتخاب کنید. سایت های درج آگهی مانند دیوار و شیپور و ایستگاه می تونند مشتریان زیادی را بر
چند دقیقه بدون باز کردن شیر آب روی صندلی حمام نشسته بودم. عاقبت از ترس اینکه مستر به دوش نگرفتن و صدای آب نیامدن از حمام شک کنه و در حمام رو باز کنه و چهره اشک آلودم رو ببینه دوش رو باز کردم. دست و پام رو گرفتم زیر دوش اما خودم عقب تر روی صندلی نشسته بودم و به پهنای صورت اشک می ریختم. مسبب حال بدم مستر بود. یا لااقل دقیقه های اول من این فکر رو می کردم. از رفتارش در برابرم بدم می آید. به حال زارم در آینه نگاهی انداختم و با صدای از نطفه خفه شده گریه کرد
ما یک استاد داریم که همیشه میگوید شماره آدمهای اطرافتان را با نامهای زیبا در گوشیتان سیو کنید
حتی اگر یک نفر را می شناسید که صفت زشتی دارد باز هم شما کنار اسمش برعکس آن صفتش را بنویسید
بگذارید چشمانتان به زیبا دیدن عادت کند
او معتقد است تکرار یک زیبایی حتی اگر صادقانه نباشد باور آدم را عوض می کند
راستش یک روز بدون آنکه متوجه شود به گوشی اش زنگ زدم روی صفحه افتاده بود
"شاگرد همیشه خندانم! "
نمیدانید در آن لحظه از آن جمله چقدر لذت بردم و از آن به
اینکه یکی رو منتظر بزاری و بعد ده روز بیای و بگی فکر نمیکردم منتظرم باشی افتضاحه ینی هر کی اینکارو کنه یه عوضی تمام عیاره
حالا هر دلیلی میخواد داشته باشه... ولی خب صادقانه میگم اگه واقعا خودشو به آب و آتیش زده باشه تا بتونه بیاد ولی بازم نتونسته حق میدم بهش و خب راهی هم نبوده که بتونه بهش بگه نمیتونه بیاد و منتظرش نمونه و کلی عذر خواهی کنه هم حق میدم بهش
اینجا اگه اون طرف مقابل کلی ناراحت بشه و دلخور بشه و حتی بعد ده روز هنوز منتظر اون فردا بعد ا
***
ضمن عرض سلام و درود به دوستان و همراهان قدیمی:
بسیار خوشحالم که پس از قریب یکسال که به علت مشغله فراوان و در جهت رعایت حقوق عمومی تمام زمان خود را صرف خدمت به مردم عزیزنموده بودم  و هیچ مطلب و مقاله ای منتشر نکردم پس از اینکه بنا به خواست پروردگار از تکلیف و مسئولیتی با افتخار خدمت صادقانه به خلق الله رهایی یافته ام و از این به بعد نیز در خدمت دوستان و همراهان عزیز خواهم بود. امیدوارم با نظرات سازنده خودتان در ادای این تکلیف نیز ما را یاری نم
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
قبل از هر قضاوتی راجع به خود در اختلافاتی که با دیگر ی بوجود می‌آید
تصور کنید
یک ساعت دیگر با خودتان(شخصی صد در صد مانند خودتان )ملاقات دارید
آیا خودتان را میپسندیدید؟
چه نمره ای از صد به خود می دادید؟
بگذارید به گونه‌ای دیگر این سؤال را مطرح کنم
اگر پدری داشتید مانند خودتان
همسری مانند خودتان
فرزندی ،رفیقی،کارمندی،رئیسی،همسایه ای و...مانند خودتان داشتید چه نمره ای به او میدادید؟؟؟
یاری امام عصر را
با یاریِ خودت شروع کن! یاری کن عزمت را به خدمتی خالصانه و صادقانه؛ یاری کن قلبت
را به محبتی کمال آفرین؛ یاری کن قدمهایت را در گام برداشتن به راهی که لبخند به
چهره غمگین مولا و سرورت بنشاند؛ خودت را یاری کن تا از میان برخیزی؛ آن دَم که
عبودیت جای نفسانیتت را بگیرد، خادمی، خادم امام عصر(عج).... «ادامه مطلب»...
ادامه مطلب
مروز داشتم منطقی و صادقانه با خودم حساب میکردم.متوجه شدم درصد اینکه کرونا بگیرم خیلی بیشتر از اینه که کادوی ولنتاین بگیرم!
 
‏یه شب یه دختری اومد پیش من و گفت من عاشق تو شدمگفتم نه لیاقت تو برادر من است که از من زیباتر است و پشت سرت ایستاده.گفت احمق برادر تو که پشت سر خودتهگفتم پس اونی که پشت سرتوعه کیه؟داد زد جنه فرار کن 
اولین‌ بار که از توالت‌فرنگی استفاده کردم واقعا کثیف شدم و همش به این فکر می‌کردم این خارجیا خیلی نجس و کثیفنبعدا فهمید
مردی که عاشق همکارش می‌شود و زن به عشق او جواب رد می‌دهد، دوره‌‌ای نقاهت را می گذراند و احساسات خود را زیر و رو می‌کند تا مرهمی بیاید بر این درد
 
کتاب برخلاف اینکه رمان نیست اما سیر منطقی دارد، حرف‌های شاید تازه، و البته صادقانه
 
من کتابشو دوست داشتم. ولی راستش رو بخواید به مرد حق نمیدم که انقد ناله کنه! طرف تو همین کتاب حداقل از پنج شیش تا عشق قبلیش و زن طلاق داده‌ش حرف میزنه. واقعا دلم میخواد ببینمش بزنم زیر گوشش. همه‌ی زنا رو امتحان کر
خب کتاب خیابان یک طرفه هم تموم شد. صادقانه بخوام بگم یسری چیزاشم نمیفهمیدم اما دوست داشتم کتابشو. دیگه چون همین چند روز پیش نوشته ی سونتاگ رو در مورد خونده بودم دوباره نخوندمش. یه جاهاییشم فهمیدنش سخت بود ولی تموم شد. حالا نمیدونم چیکار کنم. کتاب جدید شروع کنم یا نه. شاید فیلم ببینم دلم میخواد فیلم جان نش رو باز ببینم خیلی وقت پیش دیده بودمش. شایدم کتاب بخونم نمیدونم احتمالا این سه روز باقی مونده رو فقط زبان بخونم چون استرس دارم و طولم میکشه ت
هیچی نیست که دوای درد بی درمون رخوت و ملال بشه. میم حق داره و صادقانه هم گفته من نیاز دارم یکی باشه جذبم بش، یکی باشه که باهاش در ارتباط باشم. واقعیت تلخ یا هرچی راه خودش رو میاره. میم ازم خسته نیست اما عادی شدم و کافی نیستم. رخوت زندگی رو نمی‌تونه با من بشوره، و من هم. خب چه باید کرد؟ به نظرم باید بپذیریم و تسلیم بشی. باید بپذیریم و کنار بیای با ماجرا. اون دیگه یک ماهیه. هرچی سفت‌تر بگیری سریع‌تر لیز می‌خوره و می‌ره. و از طرفی هم اون آدمه و یکبا
وقتی از صبح کلافه ای و منتظر آقای تعمیر کار،
و نمیدونی کی میاد!
وقتی صبح تو خواب و بیداری به آقای همسر گفتی ممکنه بری خونه ی بابات.
چون دلت براشون تنگ شده.
اما میترسی با هروسیله ای جز ماشین خودتون جایی بری!
وقتی دوست داری خونه مرتب باشه موقع اومدن آقای تعمیرکار.
و مدام مشغول کارهای خونه ای.
وقتی با وجود این همه تناقض نمیدونی ناهار چی درست کنی؟
وقتی کل اپلیکیشن آشپزی رو زیر و رو میکنی و بی نتیجه ست..
وقتی صدای غرغر خواب دخترک بلند میشه و می خوابون
رویای صادقه
رؤیای صادقه شهودى است که در حالت خواب صورت مى گیرد؛ رویاهای صادقانه مربوط به آینده بوده و پرده از روى اسرارى بر مى دارند که به حقیقت مى پیوندند. در قرآن به 
هفت مورد از این رؤیاهاى صادقه اشاره شده است، مانند: رویای صادقه پیامبر(ص) مبنی بر وارد شدن همراه با اصحابش برای ادای سنّت عمره که در فتح مکّه محقق شد، 
یا رویای صادقه حضرت یوسف(ع) درباره مورد سجده قرار گرفتن، یا خواب هم بندیان یوسف در زندان، و خوابی که عزیز مصر دید و حضرت یوسف(ع)
بیش از یک‌سال است که با بعضی از آن‌ها زندگی کرده‌ام. روزهای نخستینی که دیدمشان، تمام شور و شوق آن همه نوجوان، من را به روزهایی می‌برد که سومین سال راهنمایی را می‌گذراندم و با اشتیاقی بی‌مانند به‌سوی مدرسه می‌دویدم تا معلم ریاضی‌ام را ببینم. روزهایی که شنبه‌ها را دوست نداشتم، چون روز کاری او نبود، و ساعات تمام کلاس‌هایش را از بر بودم، برای اینکه دوستش می‌داشتم. او اما نه یک مرد بلند قامت و خوش بر و رو، که بانویی در آستانۀ چهل سالگی بود
 
تا بهار نارنج نیومده :دی و به سوالم خرده نگرفته بیاین بگین :)))
اگر حرفی از حق براتون پیش بیاد طرف حق رو میگیرین یا طرف خانواده تون ؟!
مثلا یکی از اعضای خانواده تون ،  عزیزترین شخص بهتون حق رو نگه
 ولی حق رو کسی دیگه ای بگه طرف حق رو میگیرین ؟!
یا اون شخصی که بهتون خیلی نزدیکه (عزیزتونه ، همسرتونه ، داداشتونه ،
 خواهرتونه ، برادرتونه ، هر کسی که بهتون به نسبت اون شخص به شما نزدیکتره) 
 و نمیخواد قبول کنه حرف حق رو !!؟
  
 
 
+
ب ن :
حتی اگر حق به ضرر
مدیر دبیرستان اندیشه شهر قره بلاغ جناب آقای رسولی نیا
 
سلام علیکم
به این وسیله مراتب سپاس خود را ازتلاش و زحمات ارزشمند و صادقانه جنابعالی درزمینه پیشبرد اهداف متعالی مدرسه امام خمینی (ره) شهر قره بلاغ تقدیم می دارم.از درگاه ایزد منان دوام عزت وسلامت، تداوم حضور و تاثیر آن بزرگوار درراستای دستیابی به اهداف عالی آموزشی و پرورشی در دبیرستان اندیشه شهر قره بلاغ و توسعه پایدار جمهوری اسلامی ایران رامسئلت دارم.
 
مسئول وب نوشت مدرسه امام خمین
مدیر دبیرستان اندیشه شهر قره بلاغ جناب آقای رسولی نیا
 
سلام علیکم
به این وسیله مراتب سپاس خود را ازتلاش و زحمات ارزشمند و صادقانه جنابعالی درزمینه پیشبرد اهداف متعالی مدرسه امام خمینی (ره) شهر قره بلاغ تقدیم می دارم.از درگاه ایزد منان دوام عزت وسلامت، تداوم حضور و تاثیر آن بزرگوار درراستای دستیابی به اهداف عالی آموزشی و پرورشی در دبیرستان اندیشه شهر قره بلاغ و توسعه پایدار جمهوری اسلامی ایران رامسئلت دارم.
 
مسئول وب نوشت مدرسه امام خمین
218-  و من کلام له (علیه السلام)> فی ذکر السائرین إلی البصرة لحربه (علیه السلام) <فَقَدِمُوا عَلَی عُمَّالِی وَ خُزَّانِ بَیْتِ الْمُسْلِمِینَ الَّذِی فِی یَدَیَّ وَ عَلَی أَهْلِ مِصْرٍ کُلُّهُمْ فِی طَاعَتِی وَ عَلَی بَیْعَتِی فَشَتَّتُوا کَلِمَتَهُمْ وَ أَفْسَدُوا عَلَیَّ جَمَاعَتَهُمْ وَ وَثَبُوا عَلَی شِیعَتِی فَقَتَلُوا طَاِئفَةً منْهُمْ غَدْراً وَ طَاِئفَةٌ عَضُّوا عَلَی أَسْیَافِهِمْ فَضَارَبُوا بِهَا حَتَّی لَقُوا الل
 
 
 
 
 
"کمال پختگی مرد آن است که در بزرگسالی به جدیتی دست یابد که در کودکی هنگام بازی داشته است." #نیچه
 
ما گذشته را انگار به شکل مبهمی از ورای یک شیشه می بینیم.باید بخار روی شیشه را پاک کنیم و صورت مان را به شیشه بچسبانیم تا بتوانیم منظره ی پشت پنجره را باز یابیم و با این کار نکته ها می آموزیم.گاهی چیزی هست که سبب می شود به گذشته برگردیم؛ و ماجراهای تام سایر همین احساس را در من بر می انگیزد.
 
#تروی_هاوئل
#ماجراهای_تام_سایر
#مارک_توین
#احمد_کسایی
دو سناریو مطرح می‌کنم : اول. یک نفر از من تعریف می‌کند، که من قد بلندی دارم، صدای خوبی دارم، هوش بالایی دارم و ... . دوم. یک نفر دیگر درباره من گفته "دم‌دمی مزاج‌ست، اراده ضعیفی دارد، بی‌عرضه‌ست"
واکنش من به اولی تشکرست. واکنش مودبانه به دومی اما "قضاوت نکن"ست. در حالی که هر دو مورد، قضاوت بود، اولی قضاوت درباره مواردی که از اختیار شخص خارج‌ست، دومی قضاوت درلاره مواردی که در اختیار شخص و تغییرپذیرست.
این لفظ نفرت‌انگیز، "قضاوت نکن" چیزی نیست
 
 
استفاده از خشونت تحت عنوان دفاع از خود امری خطرناک است. اولاً: به فراموشی هدف اصلی منتهی می شود. ثانیاً: هیچ مسئله ای را حل نخواهد کرد و بر زنجیره خشونت خواهد افزود.
مارتین لوتر کینگ:
✅«افراد زیادی هستند که صادقانه مسئله دفاع از خود را مطرح می کنند....سازماندهی جنبش بر مبنای اندیشه دفاع از خود، امری خطرناک است. میان خشونت به منظور دفاع از خود و خشونت مهاجمانه مرزی بسیار باریک و شکننده وجود دارد. اگر خشونت را به عنوان حتی وسیله ای برای دفاع ا
طی سده‌های گذشته، رهبران سیاسی ایالات متحده نه تنها به یهودیان با چشم رضا و اطمینان نمی‌نگریستند، بلکه به دلیل روحیات مرموز و رفتارهای موذیانه و نیت‌های غیر صادقانه‌ای که از خود نشان می‌دادند، آنان را افرادی خطرناک و موجب برانگیختن انواع فتنه‌ها، آشوب‌ها و تشنج‌های داخلی در این کشور می‌دانستند.
ادامه مطلب
دانلود رایگان افزایش قد با متد گرو تالر داینامیک
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
افزایش قد با متد گرو تالر داینامیک - پروژه هاwww.takbook.com › best › افزایش-قد-با-متد-گرو-تالر-داینامیکسلام بیتا بیات هستم کارشناس فیزیولوژی ورزشی،لازم دانستم قبل از این که شما با روش گرو تالر داینامیک آشنا شوید چند تا نکته رو صادقانه خدمتتان عرض کنم ...
پکیج افزایش قد گرو تالر داینامیک - آپاراتwww.aparat.com › result › پکیج افزایش قد گرو تالر داینامیکافزایش قد با متد گرو تا
افزایش قد با متد گرو تالر داینامیک رایگان
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
افزایش قد با متد گرو تالر داینامیک - پروژه هاwww.takbook.com › best › افزایش-قد-با-متد-گرو-تالر-داینامیکسلام بیتا بیات هستم کارشناس فیزیولوژی ورزشی،لازم دانستم قبل از این که شما با روش گرو تالر داینامیک آشنا شوید چند تا نکته رو صادقانه خدمتتان عرض کنم ...
پکیج افزایش قد گرو تالر داینامیک - آپاراتwww.aparat.com › result › پکیج افزایش قد گرو تالر داینامیکافزایش قد با متد گرو تالر دا
«گلستان یازدهم» خاطرات زهرا پناهی‌روا، همسر سردار شهید علی چیت‌سازیان، به قلم بهناز ضرابی‌زاده است. این کتاب با زبانی صادقانه به شرح زندگی یک ‌سال و هشت‌ماهة مشترک شهید چیت‌سازیان و همسرشان پرداخته است. فرمانده‌ای که در جبهه به دلیل مهارت‌های رزمی و شجاعتش به عقرب زرد معروف بود، در خانه با مادر و همسرش به اندازه‌ای با مهر و محبت رفتار می‌کرد که گویی این قلب رئوف هیچ‌گاه سابقة‌ حضور در حرب و قتال را نداشت. «گلستان یازدهم» به زیباتری
در برابر احساس ناگوار تنهایی، ضعف، دلتنگی، عصبانیت، بی‌صبری و هزار احساس دیگر که آنقدر در هم رفته اند که نمی‌شود برایشان اسم گذاشت، من صبور نیستم و نبوده‌ام انگار همواره پی تو گشته ام تا شاید بیایی و با جادو...می‌گویی اما کاری از من ساخته نیست، راست می‌گویی! صادقانه و شفاف.
اما من...
بهتر است کمتر شام بخورم، شب ها را بخوابم، از شبکه‌های اجتماعی کمتر استفاده کنم، مشورت کنم و سر خودم را شلوغ کنم تا این احساسات مجال بروز نداشته باشند یا کارها
امروز میخوام همه حرفای دلم و بزنم برامم مهم نیست چطور قضاوت بشموانمود نمیکنم اینجا برام مهم نیست!
این یه صفحه شخصیه
چندوقتیه حوصله دنبال کردن وبلاگ جدید ندارم!!
هر پستی که میخونم احساساتم و میگم و نظر ارسال میکنم
انگار نظر نذاشتن کلاس داره!!!!
یا گذاشتن نظر زیر پست کسی که 4تا نظر بیشتر نداره بی کلاسی به حساب میاد
ولی وقتی یه نفر شونصدتا دنبال کننده داره و 30،40تا نظر داره اونجا نظر میذارن که مثلا ما خیلی خاصیم و با همچین ادم هایی نشست و برخواست د
امروز ذهنم درگیر "دوستی" بود. دوستی هایی که به شکل های مختلفی بین ما آدمها در جریانه و اتفاقاتی که برای این دوستی ها میفته: رشد میکنن، تکثیر میشن، رها میشن، میمیرن. دوست داشتم بیام و از دوستی هامون بنویسم که نوشته یانوشکا رو در مورد رابطه جدیدش خوندم و افکارم جهت تازه ای گرفت.
من اینجا نشسته م و به رابطه ام در هفت سال گذشته فکر میکنم، رابطه ای که بخوام صادقانه بگم نتونسته بودم تصاحبش کنم. اتفاقاتی که توی اون رابطه افتاد باعث شد من با تمام تلاشه
اﺮ ﻫﻨﺎﻣ ﻪ "ﻏﺒﺖ" ﻣﻨﻢ، 
ﺑﺎﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﺧﻮﺩﺎﺭ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺣﺴﺎﺑﻤﺎﻥ ﺑرداشته ﻭ ﺑﻪ ﺣﺴﺎﺏ ﺴ ﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻏﺒﺖ ﻣﻨﻢ، ﻭﺍﺭﺰ ﻨﻨﺪ...
ﺑﺪﻭﻥ ﺷ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺣﻔﻆ ﺍﻣﻮﺍﻟﻤﺎﻥ ﺳﺎﺖ ﻣﺷﻮﻢ. 
ﺁﺎ ﺍﻦ ﺍﻣﻮﺍﻝ ﻓﺎﻧ ﺩﺭ ﺩﻧﺎ ﻓﺎﻧ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺑﺎﻗ ﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﺍ ﺑﺎﻗ ﺑﺎ ﺍﺭﺯﺵﺗﺮ ﻭ ﻋﺰﺰﺗﺮﻧﺪ؟
جواب با شما...
نگذارید گوشهایتان گواه چیزی باشد که چشمهایتان ندیده، نگذارید زبانتان چیزی را بگوید که قلبتان باور نکرده..
"صادقانه زندگی کنی
وقتی شهید مرادخانی شروع بہ ڪاری میڪردن بچہ ها و نوجوونا مثل  پروانہ دورش میگشتن، این مرد بزرگ با رفتار و ڪردار صادقانه اش، با اون چهره آرومش، با لبخندهای ملیحش همہ رو جذب خودش میڪرد.
توی شبای احیا بچہ ها را جمع میکرد و بهشون احکام یاد میداد، ایشون اراده بسیار قوی داشتن و وقتی ڪسی صحبت از نشدن کاری میکرد، خیلی آروم با اون لبخند زیبا میگفت: میشہ، شما یاعلی بگو، خدا کمکت میکنہ و همین رفتار ایشون، باعث ایجاد اعتماد بہ نفس توی جوونا میشد.
شهید محر
شهردار آبپخش گفت: دلیل اصلی مخالفت های شورای شهر، ایستادگی اینجانب در مقابل خواسته های غیرقانونی آنها بوده است و تا روزی که سکاندار شهرداری هستم به هیچ کس باج نخواهم داد و صادقانه به مردم خدمت خواهم کرد.به گزارش اتحاد خبر؛شامگاه یک شنبه 19 آبان ماه، نشست پرسش و پاسخ شهردار آبپخش با شهروندان این شهر، در حسینیه حضرت علی اکبر(ع) محله بهرام آباد برگزار شد.مهندس اعظم صمصامی در این اجتماع باشکوه اظهار داشت:دو سال است به عنوان سکاندار شهرداری آبپخ
Dear Elaha, I miss you so so much. I [wonder] [when] you are coming home. [every] morning the first thing I think [about] is you. I love you very much. so you have to know I will never forget you ever. you know we [aren't] friends we are BFL's (Best Friends for Life). I made [poem] for you too:
[roses] are red [violets] are blue your hair is black and so is mine [too]
you like to eat and I do [too]! I love you and you love me [too]!
Love, 
Setayesh 
دیشب کریستینا بهم گفت love and thank you. کریستینا وقتی دوست‌پسرش بهش گفته بود دوستش دارد، یک و نیم ماه صبر کرد تا بهش بگوید او هم دوستش دارد. چون مطمئن نبود واقعا دوستش داشته باشد. این نامه دومین دوس
#سوره_اسراء آیه ۸۰
وَ قُل رَبِّ اَدخِلنی مُدخَلَ صِدقٍ وَ اَخرِجنی مُخرَجَ صِدق
و بگو پروردگارا! مرا با ورودی نیکو و صادقانه وارد (کارها) کن و با خروجی نیکو بیرون آر و برای من از پیش خودت سلطه و برهانی نیرومند قرار ده.
 تفسیر_و_توضیح
امام حسن عسکری(ع) می‌فرماید: همه پلیدی‌ها را در خانه‌ای نهادند و کلید آن، دروغ است.
 1⃣بسیاری از بدبختی هایی که امروز می‌بینیم دامن‌گیر اقوام و ملت ها شده انحراف از همین اصل است. گاهی پایه اصلی کارشان بر اساس در
ازدواج یکی از مهم‌ترین اتفاقات زندگی دختران است و در جوامع امروزی به دلیل شرایط اقتصادی ازدواج با مرد سن بالا رو به افزایش رفته است. دختران عموما به دلایل مختلفی مانند فرار از مسائل اقتصادی، خانوادگی و یا پر کردن خلاء احساسی دست به ازدواج با مردان مسن می‌زنند. ازدواج با مرد سن بالا می‌تواند معایبی مانند نگاه منفی جامعه و برچسب پول پرستی به دختر را با خود به همراه داشته باشد. البته این نوع ازدواج دارای مزایایی مانند صادقانه‌تر بودن رابطه،
سلام
من یادم رفته بود بگم از ٢٦ آبان ماه٩٧ از شرکت (شین) اومدم بیرون
بعد از٢٦ ماه کار صادقانه به این نتیجه رسیدم که دیگه وقته رفتنمه
سهیلای مهر٩٥ با سهیلای ابان٩٧ خیلیی خیلیی فرق داشت. تو این ندت یه عالمه چیزهای جدید یادگرفتم،اشتباه کردم و تجربه کسب کردم. همیشه پتانسیل یادگیری و صبر کردن رو داشتم که خیلی بهم کمک کرد.
من واقعا عاشق کارم بودم. از تماس های تلفنی تا مراجعین حضوری ویا بالکن با صفا و میز کار دوست داشتنی که برای خودم ساخته بودم همه با
امیر
 ابروهایش بالا میپرد.یک بار دیگر دلم بهم میپیچد.کبودی های صورتش از دیشب هم بدتر شده. سرش را پایین می اندازد. نگاهش را به ته مانده چای درون لیوانش میدوزد و میپرسد:«من چه دروغی گفتم؟». خیزش خشم را در درونم احساس میکنم. میپرسم:«خودت چه فکری میکنی؟».به خودم یاداوری میکنم که نباید اجازه بدهم بحث کند.در ان حالت میتواند براحتی حرف را عوض کند وبدون هیچ توضیحی  از ماجرا دور شود.
_چه حرفی زدم که فکر میکنی دروغ بوده؟و چرا چنین فکری میکنی؟
مثل اینکه ا
از رئیسی یاد بگیریمآقایان مسئولین ، آقایان مدیران ، آقایان مقامات و هر کسی که در جمهوری اسلامی دارای منصب و مقام هستی . مردم از تو انتظار دارند به وظیفه ات عمل کنی . در قانون حدود اختیارات شما مشخص است،‌لازم نیست هیاهو وجنجال کنید و یا از مسیر قانون خارج شوید و به فکر دنیای خود به چپاول بیت المال بپردازید فقط از اختیارات قانونی و حدود وظایفی که برای شما در قانون تعریف شده است استفاده کنید و به مردم خدمت کنید . تفاوت مدیریت آقای رئیسی بر قوه قض
اگر مدت 2 یا 3 سال به عنوان یک طراح UX کار کرده باشید، باید تمام این داستان ها و توییت ها را در مورد اینکه چگونه طراحی UX مرده است، واقعا وجود ندارد یا اینکه چگونه صنعت تغییر می کند و طراحی UX در چند سال مرده است و اکنون همه باید طراحان محصول (یا چیز دیگری) شوند.

من نمی گویم این داستان ها درست هستند یا من با آنها مخالف نیستم. من صادقانه فکر می کنم آنها بسیار متفکر هستند و ما را مجبور به فکر کردن در مورد آنچه "UX" واقعا و ما که به عنوان طراحان. اما آنها نی
پیرو تصمیم استارت‌زنی امروز بد نبودم. با توجه به وقایع پیش اومده صبورتر بودم شاید.
نسبت به مامان خیلی مهربون‌تر بودم.
احساس کردم واقعاً واکنش‌های قدری عجولانه‌م رو از خانواده‌م به ارث برده‌م(یا آموخته‌م) که تا شاکی میشیم بروز میدیم.
نه لزوماً با خشم. گاهی با آرامش.. اما بروز میدیم.
خب قبلا هم گفتم که باید یاد بگیرم لازم نیست واکنش بلافاصله باشه. میتونه صبورانه و از روی تامل باشه.
و خب طبیعتاً دوست ندارم بچه‌ها صبوریشون مثل من باشه.
دوست دا
کسر بزرگی از صمیمی ترین رفیقام این روزا یه عده آدمن که پارسال این
موقع حتی باهاشون سلام علیکی هم نداشتم , و الان از ناراحتیام اینه که چرا این
آدما انقدر دیر به زندگیم اضافه شدن , بزرگواری و محبتی که نسبت به من دارن واقعا
شرمندم میکنه . رفیق خوب واقعا چیز ارزشمندیه . آدمایی که حتی اگه چند روزم بشه که
ندیدین همو , بازم پیگیر احوالات هم هستین و اگه مشکلی داشته باشی میدونی که
میتونی روشون حساب کنی.
بخوام صادقانه بگم اگه از یک چیز تو زندگیم شانس آورد
امروز برایم یک ویدیو فرستاد. به خانومش میگه «یک راز برایت بگویم؟ من برعلاوه‌ی اینکه خودت ره زیاد دوست دارم، یک دختر دیگه هم هست که بسیار دوستش دارم. میخواستم صادقانه بگویم.»
خانومش میگه «تو دوستش داری؟»
با صدایی که رده‌هایی از افتخار داره میگه «دوستش دارم! از دل و جان.»
خانومش میگه «میتانم حدس بزنم کی است!»
میگه «کی است؟»
خانومش میگه «الهه»
میخنده و می‌گه «بهش تبریک بگو!»
خانومش میگه «چی‌ ره؟»
میگه «تولدش است امروز! خبر نبودی؟ پس چطور فهمی
آیا می توانید به کرمها یا ماسک های شیمیایی اعتماد کنید ؟
✅ما منکر پیشرفت علم نیستیم اما سودطلبی کمپانی های بزرگ مواد آرایشی ، بهداشتی و مواد شیمیایی مورد استفاده در این محصولات را نمی شود انکار نمود.
حرف ما این است وقتی محصولی طبیعی و سازگار با بدن می تواند زیبایی و جوانی را در درازمدت به شما بدهد چه لزومی دارد که وضوی شک دار بگیریم.
جالب توجه می باشد کشورهای پیشرفته در سالهای اخیر فقط بدنبال مواد خوراکی و آرایشی ارگانیک و طبیعی هستند .
ما در
نمیدونم چرا حس میکنم حوصلمو نداره
رفته خونه و بنظرم شاده و داره کارایی که دوست داره رو با آدمایی که دوست داره و عاشقشونه انجام میده
ولی خب اینا دلیل این نیست که شاد باشه
شاید هم با من صادقه و ناراحتی شو نشون میده
و شاید این که ذوق میکنم برای کار جدیدش و خب دوست نداره نشون بده و من اصرار میکنم باعث میشه نخواد صحبتو ادامه بده و حال خوبش از بین نره
همیجوریش هم این دانشگاه کوفتی ناراحتش میکنه
هر چی که هست برای کاراش یه دلیلی داره
ولی این که من اجاز
چند روزیه چندتا از دنبال کننده ها از خاطرات مدرسه و گوشی بردن سر کلاس میگن، نابود فقط ماهایی که سر زنگ زبان زنگ زدیم برای روز جشن پونزده تا پیتزا سفارش دادیم و از قیافه معلممون نگم براتون:/
یا این که پنج شنبه ها بچه هایی که درسشون خوب بود کلاس مکمل میرفتن ، بعد بچه هامون سر کلاس فیزیک وقتی معلم داشت درس میداد میگفتن نگاه کنین سلفی بگیریم ،‌بعد وسط سلفی گرفتن من نمی‌دونم واقعا چطور شماره معلممون رو پیدا کرده بودن و شروع کردن زنگ زدن :/و تا معلم
طبق افسانه‌های قوم ژیژ مردم قبیله‌ ژوژ معتقد بودند اگر برای بار اول کسی را که هیچ شناخت و پیش‌زمینه‌ای از او‌ ندارید ببینید، اولین احساسی که در چند ثانیه‌ی اول به شما دست می‌دهد، صادقانه‌ترین حسِ ضمیر شما نسبت به ضمیر آن شخص است. مثلا بنده که تاریخ نگاری قوم ژوژ را عهده گرفته‌ام، آقایی را که یک تحلیلگر سیاسی است نه با نام نه با هیچ نشانی نمی‌شناختم. بار اول ایشان را در برنامه‌ی جهان‌آرا دیدم و همان چند ثانیه‌ی اول مفصلا در دلم جاگیر ش
وقتی صحبت از دکتر دولیتل می شود، بسیاری از نسل من فیلم ادی مورفی را به یاد می آورند و نه کتاب دهه 1920 که شخصیت تیتراژ را نشان می داد. اکنون اما، نسل جدیدی از بچه ها اقتباس از داستان کلاسیک دولیتل را با رابرت داونی جونیور به عنوان پزشک، خواهند شناخت. و صادقانه بگویم، تجربه من در تماشای این فیلم که مجبور شدم کنار کودکی بنشینم و فیلم را ببینم باعث شد احساسات درونی او را دریابم که چرا او چنان ناراحت است که مرد آهنین در Avengers Endgame درگذشت و چرا او
امشب شب دوم‌محرمه، اومد تو حسینیه، سه دانه اول تسبیح بدون ذکر، تیپ ادم ها یک جور و حال و هوای حسینیه جدید، دم در ورود دلشوره ی عجیبی به دلم افتادم، دلشوره دارم براش، بهش فکر میکنم دلشورم بیشتر میشه، دلشوره از چی؟  اتفاقا از مواجهه ها، اتفاقا مواجه با فلانی ها هم دلشوره ام را بیشتر میکند، دلشوره از مواجهه با یک دیدار دوباره و یک تصمیم به رفتن، دلشوره از دست دادن نزدیک ها و رسیدن به دوستی ها و مواجه شدن با معنی دوری و دوستی، دلشوره عاقبت به خیر
کتاب دفاع مقدس زیاد خوانده بودم. اما نه در موقعیتی که الان هستم.  و نه کتابی که خاطرات یک زن جوانِ همسر شهید باشد با موقعیتی مشابه با من از جنبه های مختلف... اوایل نمی‌دانم با چه انگیزه‌ای کتاب را سفارش دادم و با چه انگیزه‌ای از همسر خواستم با هم بخوانیمش. شبی ده صفحه را بلند و به نوبت برای هم میخواندیم. تقریبا دو سوم کتاب را خواندیم و از آن‌جا به بعد آنقدر بی‌تابی و گریه من بعد از خواندن زیاد بود که همسر از ادامه مسیر انصراف داد و من ماندم و ت
سالها پیش از تنهایی میترسیدم. اینکه کسی رو نداشته باشی و کسی تو زندگیت نباشه.کسی نباشه که دست همدیگه رو بگیری و بزنی بیرون و کوچه ها و خیابون ها رو با هم ببینی و خوشحال باشی.
نخستین بار که کسی تو زندگیم اومد حدود سالهای 1386 یا 1387 (دقیق نمیدونم) بود. عمر این با هم بودن به سه ماه هم نکشید.
بعدها فهمیدم که مورد سواستفاده قرار گرفتم. ولی به خودم نوید این رو دادم که باز کسی در مسیر زندگیم قرار میگیره و همونی خواهد شد که به قولی منتظرش بودم.
سال پیش بود ک
سلام
بار ها خواسته ام وبلاگ عزیزم را حذف کنم... 
کودکی من، نوجوانی من، حوصله ی بسیار عجیبی داشت... 
اکنون در بیستمین سال زندگی ام به سر میبرم و یک سال است هیچ شعری از من نجوشیده است...
راحت باشم، بسیار ترسیده ام، زمانی شعر و نقاشی پیشه ام بود و اکنون کور شدن هر دورا به چشمم میبینم...
هرچند اکنون هنر آغوش های تازه اش را برایم گشوده و تئاتر و موسیقی را دنبال میکنم، باز هم احساس میکنم حوصله ی کودکی ام را در اینها باز نیافته ام...
با تمام وجودم ترسیده ام.
دانشجویی به استادش گفت:
استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهید عبادتش می کنم و تا وقتی خدا را نبینم او را عبادت نمی کنم.
استاد به انتهای کلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آیا مرا می بینی؟
دانشجو پاسخ داد: نه استاد! وقتی پشت من به شما باشد مسلما شما را نمی بینم.
استاد کنار او رفت و نگاهی به او کرد و گفت:
تا وقتی به خدا پشت کرده باشی هرگز او را نخواهی دید!
 
 
سلام ^_^
قدرت و وجود پر عظمت خالق هستی در تمام آفرینش هویدا است.
من تعجب میکنم از کسی که خدای متعال بر
آقای روحانی این موضوع را در پایان آخرین جلسه هیات دولت در سال ۹۸ بیان کرده است.
پیش از نماینده قم در مجلس شورای اسلامی گفته بود که اولین بیماری فوتی ناشی از ویروس کرونا در این شهر مربوط به ۲۴ بهمن یک هفته پیش از برگزاری انتخابات و اعلام رسمی ورود کرونا به ایران بوده است.
تاکنون نزدیک به هزار ایرانی به دلیل ابتلا به ویروس کرونا جان خود را از دست داده اند.
https://bbc.in/2UhaNI9@Parsa_Night_narrator
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.
دوستان عزیز خبرنگار
زندگی انسان امروز، بیش از هر زمان دیگر مرهون تلاش فعالان عرصه خبرو اطلاع رسانی است؛ آنانی که بدون هیچ چشمداشتی، آگاهی بخشی به جامعه را رسالت خویش قرار داده و با تراوش رنج و غم و شادی مردم از قلم متعهد خود "چو عضوی به درد آورد روزگار  دگر عضوها را نمانـد قرار"  را عینیت می‌بخشند.
فرارسیدن 17مرداد، روز خبرنگار و روز پاسداشت مقام انسان های آزاده ای که برای دستیابی به حقیقت و تولید و انتشار اطلاعات از هیچ کوششی فرو گذار نمی کن
از زمانی که اخبار درگیری‌های ما با گروه‌های تکفیری به اوجش رسیده بود، دعا کردن برای رزمنده‌هایمان، تقریبا جزء برنامه‌ٔ روزانه‌ام شد و زمانی که در پاییز ۹۶، نامهٔ معروف سردار سلیمانی به رهبری منتشر شد، خیلی جدی خودم را (به اندازهٔ ناچیز خودم) در آن پیروزی‌ها موثر می‌دانستم و خوشحالی‌ام از جنس آدم‌های درگیر در مبارزه بود.من باور دارم روزی می‌رسد که جزئیات تاثیر همهٔ نیت‌ها، دعاها و اعمال‌مان در بهبود اوضاع جهان را (که ممکن است در حال
 
کودکی امام حسن عسگری(ع)
حضرت امام حسن عسگری(ع) به روایت مشهور در هشتم ربیع الثانی در سال 232 هجری قمری متولد شدند. پدر بزرگوار ایشان حضرت هادی(ع) امام دهم شیعیان است.
تذکره نویسان به علت اوضاع سیاسی اجتماعی و مشکلات امنیتی آن زمان در تاریخ دقیق تولد حضرتش اختلاف دارند و محل تولد امام را نیز هم در مدینه و هم در سامرا ذکر کرده اند.
 
نام، کنیه و القاب امام حسن عسگری(ع)
امام هادی(ع) نام «حسن» را به یاد مظلومیت برادر جد بزرگوارشان مظلوم صلح و حماسه ام
جمعه‌شب آخرین قسمت از برنامه‌های اعلام نتایج مرحله نیمه نهایی «عصر جدید» پخش و فهرست پنج فینالیست این مسابقه تکمیل شد.
 این برنامه با اتفاقات جالبی مانند حضور سیدجواد رضویان، روایت شکست‌ها و موفقیت‌هایش و اعلام دو خبر خوب همراه بود که پایان خوشی را برای مرحله نیمه نهایی رقم زد.
 
روایت صادقانه و تأثیرگذار رضویان
جواد رضویان در این برنامه، روایت صادقانه و جسورانه‌ای از قصه زندگی خود داشت. او ابتدا درباره مخالفت شدید خانواده‌ و اطرافیا
به گزارش عصرحباد؛ جناب آقای حاجی نماینده مردم محبوب شهرستان در همه ی زمینه ها فعال و هم اکنون پیگیر روند اجرای پروژه های فاضلاب حبیب آباد و بیمارستان 96 تختخوابی شهرستان برخوار در شهر حبیب آباد صادقانه و دلسوزانه در پی رفع مشکلات و اجرای کامل این پروژه ها هستند.برای تماشای فیلم اینجا کلیک کنید

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها