شبکه بلوری فلز رو با ری ری جفتمون دوتایی همزمان گفتیم شبکه فلوری بلز :|
و این بار برگهای مندلیف را ریزاندیم :)))
+ موطلایی خرسی رو که دیروز بهش کادو دادن خیلی گنده بوده نتونسته ببره بخونه، گذاشته تو کوچه ول کرده رفته :)))))))) و صحنه غم انگیزش میدونید چی بود؟ صبح که موطلایی رفت ببینه هست یا نه، دید خبری از خرس گامبالو نیست و فقط چندتا قلب رو زمین افتاده :)))
می خواست که برود، از لابلای پرس و جو شدن ها آمدِ بود که: دو سه سال اول خیلی سخت است ها... آنجا بهشت نیست ها... با چشم باز ها، مراقبت ها... . او چه می گفت؟ بعد از بیست و اندی سال سختی کشیدن و خوردن از خودی ها؟ دو سه سال؟! هــمه ـش؟! آنجا اگر جهنم هم باشد هوا از اینجا بهتر است.
پسر این خیلی دردناکه! اینکه مثل یک عروسک تو دست یک بچه ی "شیطان" باشید که هر روز با سر و صورت به در و دیوار کوبیده شوید و آخ؟! نه، عروسک ها همیشه لبخند روی لب ـهاشان است! من نمی دانم این
گیر افتاده ام
میان انسان های پر ادعا
همان ها که شعارِ زندگی هر کس مربوط به خود اَش است سر می دهند
اما در مواجه با پوششی متفاوت، فکری متفاوت، نگاه و زندگی متفاوت
می شوند قاضیانِ علامه دهر
دست در دست یکدیگر، مشت مشت حرف ویرانگر به دهان، نگاه های قضاوتگر در چشمان
می تازند به بی پناهانی که تنها تفاوت شان، تفاوت آنهاست
گیر افتاده ام میان انبوه نگاه هاشان، حرف هاشان، ادعا و شعار هاشان
همان هایی که عینک روشن فکری بر چشم زده اند و از برابری در روابط ز
آدمی میشکند، قبل از هر چیزی، خرد میشود، قبل از فکر کردنتان و بعد از نفهمیدنهاتان، از حرف نزدنتان میشکند، از بعضی حرفهاتان میشکند، با دادها و بیدادهاتان، با بو و رنگهاتان با آواهاتان میشکند... او همیشه شکسته، از خندههاتان، از اشکهای دورغینتان...خداهای صداهای طبقه پایین، ماه بودنتان و به خنده انداختنتان، و گاهی با ایما و اشاره هشدار دادنتان آدمی را ذوب کرده بود و حالا شکانده، بیشکل و نور...
خدایانِ سایهی قضاوت، ساکنانِ ب
حراماید که عشق هست و از آن بهره نمیبرید. خراباید که عشق هست و قدرش نمیدانید و به کارهای پست و کوچک خویش خوشاید و خدمت عشق نمیکنید و بر تاج سر نمیگذاریدش. حراماید و خراباید و کوچکاید و عظمت و راستی و شکوه نمیبینید. شما با مردگان خوشاید و زندگان را نمیبینید، چرا که تنها زنده زنده دریابد. شما با سایهها خوشاید و با آواهای غم و شادیهای دروغین.
خراباید که به آبادانی نمیکوشید و عرق روح نمیریزید و از وفور روح در خراب
✨﷽✨
✅حضرت آیت الله مجتهدی تهرانی :
✍یک یادگاری به ما داد: اقامه که میگویی قبل
از گفتن الله اکبر یک سلام به امام حسین(ع)بده
که نمازت عالی می شود...
در گرفتاری ها توصیه می کرد به حضرت نرجس
خاتون(س) متوسل شوید ایشان مادر ولیّ زمان
ما هستند به فرزندشان می گویند: پسرم، این
شخص به من متوسل شد خواستهاش را بده.
هزار صلوات یا یک ختم قرآن نذر ایشان کن
تا گرفتاریت برطرف شود.
مکرر نقل می کرد: شخصی خدمت آقای اراکی
(ره)رسید عرض کرد: آقا مرا موعظه کنید.
آقای
ما آن اندازه فرصت نداریم که هم قهر باشیم و هم بغل نکنیم! نگذارید هیچچیز مانع همآغوشیهاتان شود. پستیها و بلندیهای زندگی میآیند و میگذرند... زمان به پایان میرسد... و گاهی جای خالی یک آغوش، یک بوسه، یک لبخند و یک نوازش «حسرت» میشود.آنقدر بوسههایتان را دریغ نکنید که افسوس شود.بدهکار لبها نمانید!ببوسید؛ و بگذارید هُرم آشوب بنشیند بر قلبهایتان.#رحمان_نقیزاده
دریافت
میان همه تاریکی و غم انگیزی این روزها، همه ی گله و شکایت های نگفته و نشنیده، سکوت اجباری، ترس از فریاد، رضایت به کم ترین ها و نفسی که فرو رفتنش عذاب جان و بر آمدنش عذاب وجدانه، ستاره ی وبلاگ هاتون یک به یک و زود به زود روشن میشه. نور ضعیفی که گرچه شب غم انگیزمون رو روشن نمیکنه ولی نشونه ی همصدایی و همدلی ای میشه که باور وجود نور رو درونمون زنده نگه میداره.
هر کسی فکر میکند باید برود مسافرت بگذارید برود،بگذارید آزادانه جشن های خیابانی ابلهانه راه بیاندازند،بگذارید بروند دید و بازدید و بگذارید آنها کِ موقعیت را درک نمی کنند آنها را بِ خانه بپذیرند،اجازه دهید بروند خریدِ بی موقع و بی دلیل،آنها را دربِ حرم های مطهر جلوی چشمِ ائمه رها کنید اجازه دهید فریاد بزنند و ویروس را با سرعت بیشتری پخش کنند،اجازه دهید بمیرند و بکشند،یکبار هم کِ ابلهان بِ دست های خود زیستنِ بی ارزشِ خود را داوطلبانه بِ درک
یک روز وسط هفته را مرخصی بگیرید و بمانید توی خانه. آلارم همیشه روشن موبایلتان را خاموش کنید و به بدنتان اجازه دهید تا هر زمانی که دلش میخواهد بخوابد. بعد از تخت بیرون بیایید، دوش بگیرید، لباسهای تمیز و گشاد و راحت بپوشید، اگر دلتان میخواهد میتوانید اصلا لباسی نپوشید. صبحانه نان بربری بخورید با هر چیز دیگری که دلتان میخواهد با شیر قهوهی داغ. یک فکری برای ناهارتان بکنید. کتابی که مدتی است در حال خواندنش هستید یا رهایش کردهاید را تم
حقیقتش را بخواهید این دلگیری غروب جمعه غالباً برای من معنا ندارد. یعنی برایم همانفدر شیرین و سریع میگذرد که ۵ روز تعطیلیِ عید نوروز. یعنی تصور بگنید بعد از ۶ روز کار سخت و زیاد تنها حدود ۱۴ ساعت فرصت دارید تا کمی با فراغ خاطر بیشتری به هر چیزی که دلتان میخواهد فکر کنید. حال ممکن است این فکر، فکر به کار باشد، به غمهاتان باشد یا اصلا به هرچیز دیگر. مهم این است که با فراغ خاطر است. فرقی هم نمیکند که هفت صبح بیدار شوید تا ۱ بعد از ظهر. مجددا ف
حقیقتش را بخواهید این دلگیری غروب جمعه غالباً برای من معنا ندارد. یعنی برایم همانقدر شیرین و سریع میگذرد که ۵ روز تعطیلیِ عید نوروز. یعنی تصور بکنید بعد از ۶ روز کار سخت و زیاد تنها حدود ۱۴ ساعت فرصت دارید تا کمی با فراغ خاطر بیشتری به هر چیزی که دلتان میخواهد فکر کنید. حال ممکن است این فکر، فکر به کار باشد، به غمهاتان باشد یا اصلا به هرچیز دیگر. مهم این است که با فراغ خاطر است. فرقی هم نمیکند که هفت صبح بیدار شوید یا ۱ بعد از ظهر. مجددا ف
وسط سرما داشتم پیاده میرفتم خونه
یهو دیدم یکی داره بوق میزنه ، برگشتم خیابونو نگاه کردم دیدم بابام با ماشین ردشد و دست تکون داد
رسیدم خونه،از بابام پرسیدم چرا سوارم نکردی ؟؟؟
میگه ماشین تازه گرم شده بود اگه سوار میشدی هوای سرد میومد تو
.....
معلم تهرانی یک اسکناس پیدا میکنه میگه: مال کیه؟
شاگرد سبزواری مال موس ، داییم بدییه!
معلم: یکی ترجمه کنه❗️
شاگرد نیشابوری آقام گه مال خادشه ، دییش دایش!
معلم: ای بابا! یعنی چی؟
شاگرد مازندرانی گنِه که
اگر منه یکسال پیش بودم میگفتم بعضی اهنگ ها تاریخ انقضا ندارند . اما منه حال میفرماد ، اهنگ ها تاریخ انقضا دارند همانطور که احساسات آدمی هم .
اما خب ، بعضی از آهنگها مواد نگهدارنده ی شان بیشتر است ، تاریخ انقضاشان دیر است ، گاهی خیلی دیر ...
مثل این ...
مواد نگهدارنده اش همان متن فوق العاده اش است که ادمی را به وجد می آورد، متنی که حقیری چون من با سواد نصفه نیمه اش نتوانسته حتی ذره ای حق مطلب را ادا کند اما بپذیرید ، صاحب عزاست ...
دوستان اگر اشک
مژده که آن یار می آید
برون شو ای غم از سینه که لطف یار میآید
تو هم ای دل ز من گم شو که آن دلدار میآید
نگویم یار را شادی که از شادی گذشتست او
مرا از فرط عشق او ز شادی عار میآید
روید ای جمله صورتها که صورتهای نو آمد
علم هاتان نگون گردد که آن بسیار میآید
در و دیوار این سینه همی درّد ز انبوهی
که اندر در نمیگنجد پس از دیوار میآید
اللهم عجل لولیک الفرج:آمین
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
بعضی روزها به اینجا سر میزنم و برایتان یک سبد کوچک شعر میآورم تا میان این شلوغی ها و زشتیهای روزگار روحتان تازه شود و زیر سقف این خانههای بدقواره شهری ششهاتان با هوای کوه و جنگل پر شود.
اینها دو بیت اول غزلی از حافظ است.میدانم حوصلهتان ممکن است یاری نکند و به همین دو بیت بسنده میکنم.همین دو بیت
سالهای تلماسه
شتابان میبرندم
به کجا؟
نمیدانم!
تیرِ دسیسههاتان
به سنگ آمد،
راهها به ریشخندم گرفتند و گریختند
اما آوازی که من سر دادم،
ترکم نمیکند؛
اما به راستی
بعد از تمام نبردها، دسیسهها و سیاستها
چه بر جای میماند؟
آنگاه که همه چیز
از هم میگسلد
چه بر جای میماند
که بتوان به آن دل بست؟
والت بتمن
بچه کوچولو هاتان را خوب مراقبت کنید. چون وختی میارینشان درمانگاه و ما میبریمشان رو ترازو و اندازه شان میگیریم، وختی آزمایش ادرارشان را میخوانیم و نیتریت مثبت اند با یک جرم ناشایع، وختی آنمیک اند، وختی شُل و وِل و خسته و تب دارند، وختی میگویید از نه ماهگی که گذاشتیمشان مهد مولتی ویتامین و فروسولفاتشان را یادمان شده است (مشهدی ها یادشون نمیره، یادشون میشه. مثل شمالی ها که دعوا نمیکنن، دعوا میگیرن). آره وختی میگویید غذا نمیخورد، شیر نمیخورد،
ایرانِ من ؛ زیبای من ؛
مام وطن ؛ مهرآوه ی آریایی نَسَب،
ای شکوهمندِ شوریده جان ؛
پیراهنت یکسره پرگل
دامنت ؛ رنگین کمان رنگ،
در پیچ وتاب؛ قشنگ .
خرمن گیسوانت درتنگنایِ آغوشِ باد ،
ای خوش صورت ِدیو ودلبر کُش !
ای رشیدِ رَشک برانگیز ؛
ای آرمان شهرِ بی آرام ؛
تاریخ ؛ تا ابدیت ،
شرمسار تلخ کامی توست !
ای نجیبِ افتاده ازنفس؛
پای دربندِ دست درزنجیر !
ای بیگانه ویار ، جدایت ؛ شکسته دل!
ای صبور صمیمی !
اینک ؛ این تویی ، رنجیده خاطر ؛پاره پ
هرچه عاشقتر، تنهاتر!محبوب من! شما که میخندید، شقایقها باز میشوند. ماه بالا میآید. مهتاب خودش را میگسترداند. دریای مازندران آرام میگیرد. آبهای خلیج فارس به ساحل میآیند، ماسههای خاک ایران را میبوسند و دوباره به دریا بازمیگردند.شما که میخندید، عکسهای توی آلبوم خانوادگیمان، همه میخندند. حتی عکسهای سیاه و سفید، حتی گلهای کارتپستالهای نوروز هم میشکفند.محبوب من! شما کنار درخت انجیر خانة ما ایستاده بودید. بادی
باوجود تمام ویژگیهای مفید و غیر قابل انکار حجاب برای بانوان، به ذکر این نکته بسنده میکنیم که حجاب، لذت و شادی معنوی را برای یک بانوی مسلمان به ارمغان میآورد.
نمیدانید چه لذتی دارد وقتی در خیابان و دانشگاه و... راه میروید و صد قافله دل، همراه شما نیست...
نمیدانید چه لذتی دارد وقتی سیاهی چادرم،
دل مردهایی که چشمشان به دنبال خوشرنگترین زنهاست را میزند.
نمیدانید چه لذتی دارد، وقتی شاد و سرخوش، در خیابان قدم میزنید؛
در حالی
چه عظیم است کهکشان
که از همۀ نقاطش به همین شکل دیده میشود
***
از تمامی خواهرانی که به احترام ماه محرّم ماتیک مشکی زدند تشکّر میکنیم.
اجرتان با اباعبدالله
***
"از رهنمودهای مقام معظّم رهبری متشکّریم"
ولی کار خودمان را میکنیم
***
"از آیتالله یزدی عذر میخواهم"
یک عذرخواهی هم به آیتالله رئیسی بدهکار هستی
***
تا چه مدّت بعد از اذان، اوّل وقت نماز محسوب میشود؟
به اندازۀ ایراد خطبههای نماز جمعه.
***
"زنان را همین بس بود یک هنر
نشینند و
دیگر هر کلامی از شما جماعتِ زور گو برای من خندهآور است. در رؤیاهام به این حرفهاتان قهقهه میزنم و جوابهای تند و تیز میدهم. رؤیای پرواز در سر ندارم. رؤیایی جز داشتن حقوق اولیه در من زنده نمانده. چیزهایی که از اول حتی نمیتوانستم بفهمم میشود نداشتشان و زنده ماند... در رؤیاهای منزوی خود تصور میکنم که بسته شدهاید به صندلیهای آهنی، نمیتوانید حرف بزنید و کاملاً هوشیارید. من با شما حرف میزنم. اندازه تمامِ زمانهایی که نشد، نگذاشتی
می خواهم بگویم که معذرت می خواهم. می خواهم بگویم که دلم برایتان تنگ شده. میخواهم بگویم هر باز که به چهره هاتان نگاه می کنم دستانم را مشت می کنم تا اشک نریزم.
می خواهم بگویم که این روز ها هر وقت عکس شما جایی در رسانه ها باز می شود، مردم تند تند ردش می کنند. یک دسته که قلبشان پاره پارهست و می خواهند از متلاشی شدنش جلوگیری کنند و عده ی دیگر راستش را بخواهید خب، ناراحتند ولی غمگین نیستند که دشمن شاد نشود. فقط متاسف اند که اینطوری شده هرچند که شما ب
در ادامه بحث توجه ، یک چیزی که هست این است که خیلی پست قبل پست آبکی ای است ، یعنی از آن دست بحث هایی هست که از تویش چیزی در نمی آید اما در لحظه آدم فکر می کند دارد یک بحث مفید می کند .
به همین دلیل دیگر قرار نیست بشینم دسته بندی کنم مسائل را ، یعنی شاید بکنم اما نه به شکلی که آن موقع در نظر داشتم .
به جای آن سعی می کنم با یک پرسش سر بحث را بگیرم یک طرف دیگر ، وات ایز رلی متر ؟
در حقیقت در بحث توجه هم هر آنچیزی که آخر به چشم می خورد پاسخ همین سوال است
تعز من تشاء و تذل من تشاء
حاج آقا محمود کریمی! ما پای روضه های شما بزرگ شدیم و همه عشق ما در ماه محرمها این است که بیاییم امام زاده علی اکبر چیذر، در کنار آن همه شهید دفاع مقدس و گمنام و هسته ای و مدافع حرم، که پدر و برادر شما هم در بینشان هستند، بنشینیم پای روضه هاتان و با عقل و دل اشک بریزیم و حاجتها و برات اربعینمان را بگیریم... حاج آقا! رسانه شما دلهای مردم است و چقدر باید تاسف خورد برای رسانه ظاهرا ملی که بعد از گذشت بیش از چهل سال از عمر انقلا
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
انسان دو
مدل امتحان می شود:
یک مدل
امتحان فردی است یعنی فقط هر شخصی به تنهای امتحان می شود؛
یک مدل هم
جمعی است یعنی قومی منطقه ای شهری استانی کشوری با هم امتحان می شود.
در نظام
معیشتی خدا، پدیدهای داریم به نام فقر و ثروت و فقیر و غنی خداوند عدهای را با
ثروتمند می کند و عدهای را فقیر، این یکی از بسترهای امتحانات الهی است.
رَفَعَ
بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَر
قرآن کریم عقول بشر را به سوى به کار بستن هر امرى که استعمال آن فطرى او است و به سوى پیمودن راهى و روشى که به حسب طبع با آن مأنوس است و طبعش آن راه را مىشناسد هدایت میکند و آن عبارت است از مرتب و منظم کردن آنچه را میداند براى به دست آوردن آنچه را که نمیداند، آرى عقل بشر مفطور بر چند نوع تفکر است، مفطور بر این است که مقدماتى حقیقى و یقینى را در ذهنش ترتیب دهد، و از ترتیب آنها به نتایجى تصدیقى و واقعى که قبلا نمیدانسته برسد، و این همان برهان
ثبت برند رستوران
ثبت برند در حوزه رستوران از عوامل مهم ایجاد رستوران های زنجیره ای و اعطای نمایندگی رستوران می باشد. اصولاً افراد اگر کیفیت و مزه غذا مورد تآییدشان باشد از خدمات ارائه شده در آن رستوران دوباره استفاده خواهند نمود.
ثبت برند رستوران علاوه بر جلوگیری از سو استفاده رقبا امکان حضور در رقابت میان شغلی لذات بخش و پرطرفدار را فراهم می نماید.
با ثبت برند رستوران ها و طرز تفکر آنها بیشتر آشنا شوید :
رستوارن “ملی ملو” در اسپانیا جای
بوی ماهی گندیده
سال 1366 همراه با تیپ «مالک اشتر» در پیرانشهر مستقر بودیم. فرمانده تیپ، ناصر فارابی بود. من هم در گردان حمزه (ع) بودم. رضا تسنیمی از بچه های گرگان، فرمانده گردان بود و من جانشین اش.
منطقه پر از خاک ریزهای بلند بود و محل استقرار ما هم، وسط این خاک ریزها.
پیک گردان طبق روال هر شب، رفت تا سهمیه ی غذای آن شب را بگیرد و برگردد. منتظر بودیم، پیک زودتر از راه برسد و دلی از عزا دربیاریم. سفره را پهن کردیم.
بالاخره سر و کله ی پ
بوی ماهی گندیده
سال 1366
همراه با تیپ «مالک اشتر» در پیرانشهر مستقر بودیم. فرمانده تیپ، ناصر فارابی بود.
من هم در گردان حمزه (ع) بودم. رضا تسنیمی از بچه های گرگان، فرمانده گردان بود و
من جانشین اش.
منطقه پر از خاک ریزهای بلند بود و محل استقرار ما هم، وسط این خاک ریزها.
پیک گردان طبق روال هر شب، رفت تا سهمیه ی غذای آن شب را بگیرد و برگردد.
منتظر بودیم، پیک زودتر از راه برسد و دلی از عزا دربیاریم. سفره را پهن کردیم.
بالاخره
محمدرضا مزینانی چهاردهم دی 1345، در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش علی و مادرش زهرا نام داشت.
دانش
آموز سوم راهنمایی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم
خرداد 1361، در رودخانه نیسان بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شکم، شهید شد.
پیکر وی در گلزار شهدای فردوسرضای این شهر به خاک سپرده شد.
وصیتنامه شهید محمدرضا مزینانی:
بسمه تعالى
پدرو
مادر عزیزم صبر کنید که خداوند صابران را دوست دارد و خدا صابران را وعده
داده است به اجرى عظیم و ه
من اینجا نشسته ام. راه می روم. میخورم. میخوابم. و آن طرف. آن ور دنیا، جایی محصور در آب ها، دارد می سوزد...
هر دقیقه یک انسان و چند هزار موجود زنده دیگر از بین می روند. چهره هاشان را میبینم غصه ام میگیرد...
نگرانم و غصه دار و کاری از دستم بر نمی آید. حتی چند بار خواستم غمم را با چند نفر شریک شوم و با همچه مکالمه هایی مواجه شدم:
_وااااای حالا چیکا کنم؟ اوف چقدم که تو زندگی پرمشغله ی من کوالاها مهمن!!
_اخبار منفی رو منتشر نکن انرژی منفی خوب نیست برام.
بله م
من اینجا نشسته ام. راه می روم. میخورم. میخوابم. و آن طرف. آن ور دنیا، جایی محصور در آب ها، دارد می سوزد...
هر دقیقه یک انسان و چند هزار موجود زنده دیگر از بین می روند. چهره هاشان را میبینم غصه ام میگیرد...
نگرانم و غصه دار و کاری از دستم بر نمی آید. حتی چند بار خواستم غمم را با چند نفر شریک شوم و با همچه مکالمه هایی مواجه شدم:
_وااااای حالا چیکا کنم؟ اوف چقدم که تو زندگی پرمشغله ی من کوالاها مهمن!!
_اخبار منفی رو منتشر نکن انرژی منفی خوب نیست برام.
بله م
شناخته شدن انسان به ایمان و عفاف، سالم ماندن از طمع دیگران را به دنبال دارد. از آیه 59 سوره احزاب استفاده می شود که چادر به سر کردن و پوشاندن زن موجب می شود تا بینندگان بفهمند که این زن، مسلمان و مؤمن و پاک است و ملعبه دست هوسرانان نیست.
از جمله مهمترین آموزههای دینی در فرهنگ اسلامی توجه به حیا و حفظ حجاب در روابط فردی و اجتماعی با دیگران است. در منابع اسلامی بخصوص در قرآن کریم آیات و روایات فراوانی در اهمیت و ضرورت این موضوع وجود دارد. البته ن
برنامه راهبردی سنجش نظام قدیم
برنامه زمانی آزمونهای سنجش 98-99 : سایت نمره برتر همیشه به دنبال جذب نظر کاربران سایت برای بهبود هرچه بیشتر کیفیت سایت بوده است . امروز نیز قصد داریم تا برنامه آزمون های سنجش را به صورت کامل در اختیار شما دانش آموزان همیشگی قرار دهیم .در این مطالب شما میتوانید سوالات و پاسخنامه تمام آزمون های جامع را از نمره برتر دریافت نمایید .
آزمون های آزمایشی مقطع تحصیلی مهلت ثبت نام تاریخ بر
برنامه راهبردی سنجش نظام قدیم
برنامه زمانی آزمونهای سنجش 98-99 : سایت نمره برتر همیشه به دنبال جذب نظر کاربران سایت برای بهبود هرچه بیشتر کیفیت سایت بوده است . امروز نیز قصد داریم تا برنامه آزمون های سنجش را به صورت کامل در اختیار شما دانش آموزان همیشگی قرار دهیم .در این مطالب شما میتوانید سوالات و پاسخنامه تمام آزمون های جامع را از نمره برتر دریافت نمایید .
آزمون های آزمایشی مقطع تحصیلی مهلت ثبت نام تاریخ بر
برنامه راهبردی سنجش نظام قدیم
برنامه زمانی آزمونهای سنجش 98-99 : سایت نمره برتر همیشه به دنبال جذب نظر کاربران سایت برای بهبود هرچه بیشتر کیفیت سایت بوده است . امروز نیز قصد داریم تا برنامه آزمون های سنجش را به صورت کامل در اختیار شما دانش آموزان همیشگی قرار دهیم .در این مطالب شما میتوانید سوالات و پاسخنامه تمام آزمون های جامع را از نمره برتر دریافت نمایید .
آزمون های آزمایشی مقطع تحصیلی مهلت ثبت نام تاریخ بر
تعبیر خواب بچه خرس
تعبیر خواب
کودک نوزاد بی گناهی، گرمی و شروع جدید است. بچه ها سمبلی از چیزی در
ماهیت دورنی تان هستند که خالصانه، آسیب پذیر و بی پناه است. اگر شما خواب
ببینید که بچه به
شما می خندد، پس بیانگر این است که شما لذتی تام را تجربه می کنید. شما
برای اینکه شاد باشید انتظار زیادی ندارید. اگر شما یک بچه در خوابتان پیدا
کنید، بیانگر این است که شما از پتانسیل نهانی وجودتان قدردانی کرده و آن
را تایید کرده اید. اگر شما خواب ببینید که فرام
فرزند:سید باقر
محل شهادت:پاسگاه زید عراق
محل دفن:گلزار شهدای محمدآباد
تاریخ شهادت:4/12/62
بسم رب الشهداء و الصدیقین
یا ایها الذین آمنوا خذوا حذرکم فانفروا و اثبات انفروا جمیعا
ا ی کسانی که ایمان آورده اید آمادگی خود حفظ کنید و در دسته های متعدد یا بصورت دسته ای و واحد بسوی دشمن حرکت کنید.
این خون شهیدان است که خون ملتهای مسلمان را به جوش آورده است.
«امام خمینی»
بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان وصیتنامه اینجا
فرزند:سید باقر
محل شهادت:پاسگاه زید عراق
محل دفن:گلزار شهدای محمدآباد
تاریخ شهادت:4/12/62
بسم رب الشهداء و الصدیقین
یا ایها الذین آمنوا خذوا حذرکم فانفروا و اثبات انفروا جمیعا
ا ی کسانی که ایمان آورده اید آمادگی خود حفظ کنید و در دسته های متعدد یا بصورت دسته ای و واحد بسوی دشمن حرکت کنید.
این خون شهیدان است که خون ملتهای مسلمان را به جوش آورده است.
«امام خمینی»
بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان وصیتنامه اینجا
درباره این سایت