این بخشی از مکالمه ی هنری و اریکاست در فیلم دیتچمنت اما خودم می فهمم که چی نوشتم چونکه لازمه دونستن اینکه قبلش یه اتفاقی افتاده .
?Henry : How do you do it kid
please dont be mad at me -
Henry: I am not mad at you
dont think about leaving me . I wont do it anymore .I promise -
Henry : you dont need to promise me okay ? dont promise to me . whatever it is you feel that you need to do you do it but you dont do it here
دارم برای بار سوم در طی بییست و چهار ساعت گذشته این فیلم رو نگاه میکنم . عجیب نیست ؟ اونم فیلمی که شاید کلا چیز خاصی برای دیده شدن و گفتن نداره که ا
«گسست» عمیقا من را اندوهگین کرد. اندوهگین نه به معنای سوگوار و نه به معنای ناراحت. اندوهگین به معنای سرشار شدن. جوری که بخواهم مثل هنری بارتز بنشینم روی صندلی و سرم را رو به آسمان عقب بگیرم و منظم نفس بکشم. جوری که حس کنم از آن لحظههاست که میتوانم حس بیوزنی کنم. اندوهگین به معنای همان حس نقلقول اول فیلم از آلبر کامو، آن قدر عمیق که همزمان حس کنی از خودت جدا شدهای و در این جهان هم حضور داری...«گسست» قصهی یک معلم بود، یک معلم جایگزین. معل
صد نخ سیگار در روز می کشم و قهرمانانه جلوی این خودکشی ایستاده ام; اما تلاش می کنم یک "زن" را فراموش کنم و نمی توانم!
نزار قبانی
-------------------------------------
خدا قلم زد و شب را ادامه دار کشید!
جویا معروفی
-------------------------------------
گفتم: "مثلا همین رفتن... این خودش بدترین نوع بی رحمیه...آدما خیلی بی رحم ان، اما خودشون خبر ندارن...!"با پشت انگشتش اشکاشو پاک کرد و گفت:"ولی بی رحم ترین آدما اونایین که مدت ها پیش رفتن...اما هنوز دارن کنارت قدم می زنن"...
بابک زمانی
-------
«جدایی» عمیقا من را اندوهگین کرد. اندوهگین نه به معنای سوگوار و نه به معنای ناراحت. اندوهگین به معنای سرشار شدن. جوری که بخواهم مثل هنری بارتز بنشینم روی صندلی و سرم را رو به آسمان عقب بگیرم و منظم نفس بکشم. جوری که حس کنم از آن لحظههاست که میتوانم حس بیوزنی کنم. اندوهگین به معنای همان حس نقلقول اول فیلم از آلبر کامو، آن قدر عمیق که همزمان حس کنی از خودت جدا شدهای و در این جهان هم حضور داری...«جدایی» قصهی یک معلم بود، یک معلم جایگزین. م
درباره این سایت