نتایج جستجو برای عبارت :

گریزی سه روزه (2) + خودم نوشت

یعنی می شود فردا بیایم برای این پست پی نوشت بزنم که اصلاحات فصل چهار و پنج تمام شد؟
خدایا لطفا بشود...:)
 
یک چهارم پی نوشت:))))
یک چهارم کارم دیروز تمام شد، یک چهارم بعدی هم به نظر می رسد امروز تمام شود! بله طبق معمول کار چهار روزه را یک روزه تصور می کردم و نمی شد که بشود:)
دوروز دیگر می آیم پی نوشت می زنم ان شاالله:)
 
این هم پی نوشت:) بالاخره کار این دو فصل تمام شد. تحلیل بخش کمی و بخش کیفی پایان نامه ام.
یعنی می شود فردا بیایم برای این پست پی نوشت بزنم که اصلاحات فصل چهار و پنج تمام شد؟
خدایا لطفا بشود...:)
 
یک چهارم پی نوشت:))))
یک چهارم کارم دیروز تمام شد، یک چهارم بعدی هم به نظر می رسد امروز تمام شود! بله طبق معمول کار چهار روزه را یک روزه تصور می کردم و نمی شد که بشود:)
دوروز دیگر می آیم پی نوشت می زنم ان شاالله:)
با روزه  عصبانی میشم
ناصرالدین‌شاه قاجار در ماه رمضان نامه ای به مرجع تقلید آن زمان میرزای شیرازی به این مضمون نوشت:
که من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی میشوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بیگناه میدهم؛ لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرمایید!
میرزای شیرازی در پاسخ به ناصرالدین شاه نوشت:  بسمه تعالی حکم خدا قابل تغییر نیست. لکن حاکم قابل تغییر است. اگر نمی‌توانی به اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص با ایمانی د
اصرالدین شاه قاجار در ماه مبارک رمضان نامه ای به مرجع تقلید آن زمان میرزای شیرازی به این مضمون نوشت :من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی میشوم و ناخود آگاه دستور به قتل افراد بی گناه میدهم لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرمایید!آیت الله العظمی میرزای شیرازی در جواب ناصرالدین شاه نوشت:
ادامه مطلب
تلاونگ بزوئه آی روزه روزه
مه دلبر بورده امروز چند روزه
من بیم بواشم کیجا ته نومزه
شب خونمه نماز روز گیرمه روزه
 
ترجمه معنایی: صبح آمد و روز شد، دلبرم چند روزی رفته است و خبری از او ندارم
ای دختر اگر بیایم و نامزدت شوم؛ شب ها نماز می خوانم و روز ها روزه میگیرم.
روزه آن نیست که همسایه ی ما می گیردیا که ارباب هوس ران شما می گیردروزه آن است که مسکین سحری ناخوردهبا همان معده ی خالی ز غذا می گیرد
 
 
روزه آن نیست که این ماه به عنوان رژیممالک چاق شکم گنده ی ما می گیردروزه آن است که با پیکر بی بنیه ی خودمفلسی از سر ایمان و صفا می گیرد
 
 
روزه آن نیست که چون مرد ریاکار گرفتمی کند اخم و چنان سگ پر و پا می گیردروزه آن است که هر باربر گرسنه ایزیر بار غم و اندوه و بلا می گیرد
 
 
روزه آن نیست که آقای خبیث الوکلایا که
پی‌نوشت مطلب قبلی:
مریم داشت صحبت می‌کرد و من داشتم خودم رو می‌دیدم که چه قدر از خودم دورتر و دوتر شده بودم. از منی که چه تلاش کرده بودم بسازمش.
اگر توانایی دقیق‌کردن داشته باشم، سعی می‌کنم راجع به تغییراتی که کرده‌م بنویسم.
چند روزه تا تصمیم به نوشتن میگیرم پشیمون میشم یا اگر هم بنویسم، میذارم‌ش تو لیست انتشار در آینده، ولی دقیقاً قبل از اینکه منتشر بشه سریع میرم پاکش میکنم. یا چند روزه(فکر کنید چند هفته) تا می‌خوام تو کانتکت‌هام دنبال primadonna girl بگردم از ترس گفتن درماندگی و بیچارگی یا حتا رد تماسام خودم رو به کدای پروژه و فیلم و آهنگ و اینستاگرام مشغول میکنم. شاید بخاطر همینه که بعضی حرفا رو نه میشه نوشت نه میشه گفت، گفتنش راحت نیست و نوشتنش بعدها نبش قبر. در عی
بسم الله الرحمن الرحیم
به علت دلایل غیر قابل ذکر از گذاشتن متن اصلی معذوریم.
این پست فقط پی نوشت دارد.
پی نوشت: دلم میخواد وقتی میرم بیرون یه قاشق با خودم ببرم چشای بعضی هارو از کاسه درآرم...
بعدا نوشت:شب رغبت هاست چه رغبتی بهتر از خواست ظهور یوسف گمگشته ی مان...
اللهم عجل لولیک الفرج
آیا توانایی نداشتن کودکان بر روزه گرفتن، دلیل بر روزه خواری آنان در اجتماع است؟« کودکان اگر حب روزه گرفتن و کسانی که روزه میگیرند را در قلبشان داشته باشند، روزه خواری نمیکنند.»کودکان مانند بزرگسالان از تکریم و احترام لذت می‌برند (یکی از روشهای تربیت فرزند، احترام گذاشتن و شخصیت دادن به اوست) پس اگر کودک بداند که با روزه خواری نکردن آبرو و شخصیت می‌یابد، روزه خواری نمیکند. حال این وظیفه پدر و مادر است که روزه را به عنوان یک ارزش در فرزندشان
امسال، بعد از دوسال روزه خوری، میخوام مثل آدم روزه بگیرم! البته ان شالله...
دوسال پیش که علی چهار ماهه بود و پسری بود به شدت شکمو . (از لپ های آویزونش تو عکسای اون موقع کاملا مشهوده!) و انقدر شیر میخورد که من حتی فکر روزه گرفتن هم مو به تنم سیخ میکرد!
 و البته خودم هم مدام در حال خوردن بودم. یعنی مدااااام! درواقع حضرت آقا هرچی پول درمیاورد میریخت تو شکم ما دوتا :|
پارسال هم که با اینکه تمام تلاش خودمو به کار گرفتم، آخرش تونستم فقط ده تا از روزه ها رو
اصرالدین شاه قاجار در ماه مبارک رمضان نامه ای به مرجع تقلید آن زمان میرزای شیرازی به این مضمون
نوشت :من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی میشوم و ناخود آگاه دستور به قتل افراد بی گناه میدهم لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرمایید!آیت الله العظمی میرزای شیرازی در جواب ناصرالدین شاه نوشت:بسمه تعالی حکم خدا قابل تغییر نیست لکن حاکم قابل تغییر است اگر نمیتوانی به اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص با ایمانی در جایگاه تو ق
با تبریک ماه مبارک رمضان
روزه انست که انسان برای خداوند از آذان صبح تا مغرب از آنچه که مبطل است دوری کند .
اگر عمدا روزه را بخورد کفاره براو واجب می شود .
اگر با چیز حرام روزه را باطل کند کفاره جمع بر او واجب می شود .
کسانی که ضعف جسمانی دارند اگر نمی توانند روزه بگیرند واجب نیست ودر زمستان قضا کنند .
بخاطر درس خواندن نمی شود انسان ترک روزه کند .
کسی که می خواهد مسافرت برود قبل از حد ترخص نمی تواند مبطلی انجام دهد .
مسافر نمی توانددر سفر نیت روزه ک
نه تنها ماه رمضان،اکنون دو سالی است که من روزه دارم. از پس این روزه‌ام بی قرارم. خبری از افطاری نیست و آری بی افطارم، در پس نبودنت جان میسپارم.کاش می بودی و با بوسه بر لبانت افطار میکردم. کاش در مستی چشمانت خودم را انکار میکردم. کاش همه شب تا سحر عشق بازی با تو رو تکرار میکردم. کاش سجده بر سینه ات میگذاشتم و بر پرودگارم جلوه عشق به آفریده اش را اقرار میکردم. کاش می شدم خودم را از این کابوس بیدار میکردم!!!تو رفتی و من را با خود بردی. یک بار هم نپرسید
میگن اگر کسی به واسطه روزه گرفتن در حال یا آینده دچار مشکل بشه
نباید روزه بگیره
ای ایهالناس این فقط برای جسم نیستا برای روح و روان هم هست
یعنی شما اگر به واسطه ی روزه گرفتن بی اعصاب میشی به ضرص قاطع خود خدا هم از اون بالا دو دقیقه بیاد پایین بهت میگه که روزه نگیری 
یعنی وقتی کسی روزه میگیره و پاچه هم میگیره
این آدم روزه بهش واجب نیست بوخودا
نگیرید عاقا نگیرید جنبه ندارید اعصاب ندارید
والا
از دیروز تا امروز انگار یک هفته گذشته
 
بعد نوشت:  استخوان درد و سردرد تموم شد
سرفه هام کم شده
تبم اومده پایین
فقط هنوز گلوم میسوزه
 
همه اینا اصلا ربطی به قرص ها نداره چون ضعیف هستن
کم شدن تبم فقط بخاطر مصرف ده کیلو لیمو شیرین در طی دو روزه
البته از این ده کیلو هنوز مونده دارم میخورم
ولی به معجزه لیمو شیرین و زنجبیل تازه ایمان بیارین
 
دکتر ازم می پرسید اطمینان داری حالت تهوع و اب ریزش نداری؟
گفتم اره
دو دفعه هم پرسید
بنده خدا نمی دونست من توی
 
پاسخ :بر زنی که حائض یا نفسا است، روزه واجب نیست؛ هرچند حیض یا نفاس در قسمتی از روز باشد و بعد از برطرف شدن عذر، واجب است آن ها را قضا نماید؛ مگر در همان ماه مبارک رمضان بمیرد(1) (مشهور).(2)پی‌نوشت‌ها:1- برخی از فقها مثل آیات عظام سیستانی ووحید در ادامه می فرمایند: «یا بعد از تمام شدن ماه و قبلاز تمکن از قضا بمیرد.»2- توضیح المسائل مراجع، مسئلۀ 1702؛ وحید، توضیح المسائل، مسئلۀ 1710.منبع: احکام روزه، اداره پاسخگویی به سوالات دینی آستان قدس رضوی، انت
ناز شوال همین امشب و فرداست ولی
تا ابد رویت روی تو بعید است، بعید
فاضل نظری


من بعد از این ایام سخت روزه داری
از بوسه واجب تر ندارم هیچ کاری!
محمود احمدی


این کشور و آن کشور و سی روزمهم نیست
هرجا که تو رویت بشوی عید همان جاست!
یاسر قنبرلو


بر سر بام بیا، گوشه ابرو بنمای‌
روزه‌گیران جهان منتظر ماه نو اند!
ناشناس


بیربط نوشت:
از خیالت در دل شبها اگر غافل شوم
تا قیامت سنگسار از خواب غفلت کن مرا
صائب
شاید باید بپذیرم کم کم که من افسرده شدم...
کارم شده خوردن ، خوابیدن، بیمارستان رفتن ، لا به لاش سه تار زدن و فیلم دیدن...
دیگه پیاده روی نمیرم...
استخر نمیرم...
برای خودم خرید نمیکنم...
با دوستهام بیرون نمیرم! 
از صمیمی ترین دوستم دوری میکنم و اون فکر میکنه برای دوستیمون مشکلی پیش اومده...
کاش میفهید مشکل منم نه رابطه... 
شاید کسی باورش نشه ! من به اون تمیزی دو روزه حمام نرفتم ! دو روزه حتی مسواک نزدم ! دو روزه حتی موهام رو شونه نکردم! 
به نظرتون باید بر
چه خوب بود اگر همه چیز رو میشد نوشت . اگر میتوانستم افکار خودم را به دیگری بفهمانم میتوانستم بگویم . نه یک احساساتی هست.. یک چیزهایی هست که نه میشود به دیگری فهماند.. نه میشود گفت .. ادم را مسخره میکنند....هر کس مطابق افکار خود دیگری را قضاوت میکند.زبان آدمیزاد مثل خود او ناقص و ناتوان است
-صادق هدایت
امروز مراسم چهلم بابا جان بود
خب روز عید هم بود و بخاطر فضیلتی که داره ،روزه گرفتم
فک میکردم خیلی ها روزه باشن و برا همین به خواهرم گفتم روزه م
ولی بعد دیدم هیچکس جز من روزه نیست
موقع ناهار میخواستم نرم ولی هی گفتن بیا
به مامانم گفتم روزه م،گفت خب نیا اگه روزه ای
اما زن عموها به خیال این که روزه م رو می‌شکنم به اصرار من رو بردن واسه ی ناهار
سفره رو که انداختن و نرفتم سر سفره ،هی یکی میگفت چرا نمیخوری بعد اون یکی می‌گفت روزه س بعد میگفتن واای ال
یک حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمودند: «الصَّوْمُ‏ لِی‏ وَ أَنَا أجْزِی‏ بِهِ»
اگر فعل «اجزی» را معلوم بخوانیم یک معنا و اگر مجهول بخوانیم معنایی دیگر به دست می آید.
اگر اجزی را معلوم بخوانیم معنی این می شود: 
خداوند فرمود: روزه مال من است و من پاداش آن را می دهم
اما اگر اجزی را مجهول بخوانیم معنا این می شود: 
روزه مال من است و من به روزه جزا داده می شوم
(یعنی من پاداش روزه ی روزه دار می شوم)
که معنای دوم یک معنای عر
با خودم قرار گذاشته بودم اگر سر موقع به برنامه ام برسم یک اپیزود از سیزن جدید peaky blinders را به خودم را به خودم جایزه بدم.
 
زودتر از موعد به برنامه ام رسیدم...
 
+یک فاتحه هم برای روح*** بخونیم که روش کراش داشتم ولی سوراخ سوراخش کردن نامردا!
 
بعدا نوشت:کُشته ی عمّه پالی ام...لعنتی خفن خوش استایل باکلاس:)
 
 
چند سالی میشه مریضی های مختلف دچارم اما حداقل یه روز درمیون روزه میگرفتم ولی امسال یه روزم نمیتونم روزه بگیرم
همون خدایی که روزه رو واجب کرده، برای فرد بیمار حرام کرده... 
خوش بحالتون که میتونید از لحظه به لحظه این ماه استفاده کنید... 
ماهم وقت سحر و افطار حسرت میخوریم و سیر میشیم... 
 
راه درازی در پیش دارم ،
سه سال ناسازگاری و آزار و اذیت رو نمیشه یک روزه جبران کرد .
یا شاید اصلا نشه جبران کرد 
 
خودم کردم که لعنت بر خودم باد .
اون روزی که فرقِ بین مرد و نامرد رو نفهمیدم
و نمک خوردم و نمکدون شکستم ،
اون روزی که خامِ حرفهای یه انسانِ پست و آشغال شدم ،
فکرِ این روز رو نکرده بودم .
اشتباه کردم حالا هم باید تاوانش رو بدم . . . 
 
 
از خودم خسته م.
دلم گرفته.
فکر میکنم به م.ح.ز علاقه مند شدم ولی نمیدونم.
دو روزه خودش پیام نداده و وقتی میگه بعدا میبینمت نمیاد. فکر کنم باید دل بکشم.
مثل ح.ح...
چقدر بدم میاد از خودم، چقدر بدم میاد...
این روزها بیشتر میخوابم. که قبلش تو خیالم باشم...
ته همه شون، از خودم بدم میاد.
همین...
دو سه روزی بود که از فرط دل درد به خودم میپیچیدم اما مادر جان فکر میکرد دروغ میگم چون نمیخوام روزه بگیرم...کل دیشب خواهری خونه رو به گند کشید و منم از امروز صبح نفله طور به زندگی خودم دارم ادامه میدم...حتی آب های بدنم رو هم بالا آوردم...بدترین حس ممکن اینه که اسهال و استفراغ و بدن درد و همه چیو با هم بگیری...القضا فردا هم ی امتحان کوفتی داشته باشی که از رو تنبلی و دل درد نخوندی...امروز رسما یا خواب بودم یا دسشویی...الانم میبینید اینجا میخواستم بهتون
ما توی این دنیا داریم یه قول دو قول بازی می کنیم 
وقتی به پایان زندگی فکر می کنم این دنیا برام بی ارزش میشه
خدایا منو ببخش گاهی اوقات بی تاب میشم. اصلن بزار همه هر چی می خوان بگن
بزار مسخرم کنن بزار منو کوچیکم کنن .این دنیا مگه چند روزه .الان نگاهای همه برای قشنگ تر شده.میدونم جز خدا برای هیچ کسی عزیز نیستم(از خودم تعریف کنم :دی)
+روزای خیلی بدی بود. خدایا منو ببخش
 
«یوم الشک» یعنی روزی که انسان شک دارد آخر ماه شعبان است یا اوّل ماه رمضان، روزه آن واجب نیست. و اگر بخواهد روزه بگیرد، باید نیّت ماه شعبان یا روزه مستحبی کند، یا اگر روزه قضا به ذمّه دارد نیّت قضا کند و چنانچه بعداً معلوم شود ماه رمضان بوده، از رمضان حساب می شود، ولی اگر در اثناء روز بفهمد، باید فوراً نیت خود را به روزه ماه رمضان برگرداند.
به نام او
چند روزی میشه که اومدم خونه و همه چی مرتبه به جز خودم.
و دوباره شروع یک جنگ نابرابر با خودم بر سر موضوعی نامعلوم.
خسته از فضا های مجازی
با خودم به مشکل خوردم و دلم میخواد دور شم از همه!
دلم تنهایی قدم زدن تو انقلاب زیر بارونو میخواد که یه نسیم خنکی هم بیاد و صدای خش خش برگا زیر پام...
هوا اینجا خنکه دو روزه.سرده درواقع!
دو سه هفته دیگه عقد دختر عممه و بی خیالم نسبت به همه چی!
انگار ک بدم اومده از همه چیز و از همه کس.
انگار از خودم جدا شدم و دا
تغییر کردم ، یک ماه و سیزده روزه بخاطر اینکه خودم رو نشون بدم تغییر کردم . تو این مدت از اینجا به اونجا میرفتم که یه چیز رو ثابت کنم ، حالا فهمیدم که اون چیزی رو که خودم داشتم از بقیه میخواستم که به من بدن ... 
بد وضعی بود خلاصه 
" خواهرشوهر چی کار می‌کنه؟ [همراه با خنده‌ی طعنه‌وار.] "
در راستای سوالاتی که این روزها ازم پرسیده می‌شه؛ باید عرض کنم خدمت‌تون که این چیزا گفتن نداره، ولی در حال برنامه‌ریزی یک قتل تروتمیز هستم. قطعاً تا الان هویت مقتول رو حدس زدین.
 
 
پی‌نوشت: واقعاً خواهرشوهرها فشار زیادی ُ تحمل می‌کنن. بیاین تمیز کنیم این تاریخِ خراب‌مون ُ. 
پی‌نوشت دو: لعنتی! این اولین‌باره که یک صفت این‌قدر پررنگ می‌شه که روی اسم‌م سایه می‌اندازه. آه.
پی‌نوشت
دلم برای خودم تنگ شده...
من این نیستم...من پر از شور زندگی ام و رقص و رنگ و صدای قهقهه...من پر از شیطنتم و موسیقی شاد...من حال خوب کن خودم بودم زمانی ...اما...اما به قول گل محمد کلیدر"روزگار...روزگار..."
 
*کاش اورولوژی امروز تمام میشد...از فردا شروع دوره ی سخت بیست و چند روزه ی داخلی...خدایا به امید خودت...
از این به بعد هیچ وقت از برنامه های خودم نمیزنم که به برنامه هایی که خانم مریم. و. میریزه برسم و نمیدونم حق دوستی رو ادا کنم و ایناا!!! دیگه دوستی ای در سطح معنا بین ما وجود نداره. از قبل هم میدونستم این رابطه راه به جایی نمیبره. اگر هم چیزی بشه در مورد اتفاقی که امروز افتاد، خودم بی حواسی کردم، خودم هم پاش هستم. 
من رو باش برای کی اینقدر وقت گذاشتم. 
پی نوشت:‌شاید بعد ها ماجرای امروز را با جزئیات اینجا بنویسم.
همم،
بعد مدت ها، اولین باره که حس میکنم تحقیر خودم کافیه. به اندازه ی کافی خراب کردم خودمو جلوی خودم. حالا از این که دلیلش چی بوده (و خودم هم احتمالا نمیدونم) بگذریم. ولی میخوام امتحان کنم، شاید منم بتونم متن غیر چرت تولید کنم(نه?). پس این بلاگو استارت میزنیم دیگه. پروژه های قبلی که ماکسیمم سه چهار روزه کنسل میشدن :-" ولی یه حسی بهم میگه این شاید اونطوری نباشه!
خب دیگه:)))))) شروع میکنیم!
فردا اول ماه رمضونه و من برای سومین سال متوالی نمیتونم روزه بگیرم!
تا پارسال اصلا برای خودم مهم نبود! حداقل پارسال این موقع یادمه که باور داشتم خدایی وجود نداره!
تو یک سالی که گذشت خیلی سختی کشیدم اما همه و همه ش باعث شد به خدا نزدیک تر بشم! امسال خیلی ناراحتم که نمیتونم روزه بگیرم. اما برای اولین بار در عمرم تصمیم گرفتم بعدا قضای روزه هام رو بگیرم! و پیش خودم هر جور که در توانمه جبرانش کنم!
اصلا به هیچ وجه آدم مذهبی ای نیستم! اما به شدت مدتیه که
حالا ما نه با این کار داریم که چرا کی روزه می‌گیره یا نه، نه می‌ذاریم کسی ازمون بپرسه چرا روزه می‌گیری یا نه؛ چون غالباً نه ما درست دربارۀ این مسائل صحبت می‌کنیم، نه کسی، و کلاً هم قصد توجیه خودمون یا کسی رو نداریم؛ ولی وجداناً چرا وقتی در جواب به «روزه‌ای؟» می‌گیم «آره»، چُنین متعجب می‌شید؟ خب اگه می‌خوای جواب مد نظر خودت رو بشنوی چرا اصلاً می‌پرسی؟
و به همین صفحۀ مضحک تاپ‌بلاگ نودوشیش قسم هرکی بیاد اینجا بحث عقیدتی راه بندازه چُنان
نقش روزه داری در ارتقای سلامت روانی
سلامت نیوز:روزه‌داری یکی از فرایض مهم دین اسلام است که در خودسازی و ایجاد آرامش روحی و روانی انسان نقش مهمی ایفا می‌کند. نقش روزه در سلامتیِ روان و طهارت 
روح، به مراتب افزون‏تر از نقش آن در سلامتی جسم است؛ زیرا گرفتن روزه باعث کاهش بیماری‏‌های روانی و تقویت، پاکی و بزرگی روح می‌شود.


ادامه مطلب
مامون بحضرت نامه یی نوشت ودر خواست کرد حضرت در پاسخ  او نوشت در خواست کرد حضرت در پاسخ او نوشت من فردا بحمام نمیروم  وعقیده ندارم تو و فضل هم فردا بحمام روید مامون دو مرتبه دیگر بحضرت نامه نوشت  امام رضا ع باو نوشت یا امیرالمومنین من فردا حمام نمیروم زیرا دیشب پیغمبر ص در خواب بمن فرمود ای علی فردا فردا حمام نرو و من عقیده ندارم که تو و فصل هم  فردا بحمام روید مامون بحضرت نوشت شما راست مبگویی و پیغمبر ص هم راست فرمود من فردا حمام نمبروم و فضل خ
بعله، من فک میکنم که از دست زیدم ناراحتم کمی( اینقدر زید زید شد که الان میپاشم به در و دیوار و کثافت و خون ) که علتش این بود که من فهمیدم که حالا که طرحم داره تموم میشه، رسما گوه هم پس انداز نکردم که همانا همانطور که ذکر کردم شامل پکیجهای طلایی مسافرتی ۹ روزه، ۵ روزه، ۳ روزه، ۲ روزه و نصف روزها در هزاران هزار شرایط متفاوت  که چون بنده خیلی زیبا و قشنگ و با شعور بوده و هستم، خرج هر گونه چیز میز خود را خودم دادم که البته افتخار نیست و الزام است. اما
کارمون با دانشگاه سیتی به پایان رسید . نه خوشحالم نه ناراحت . امشب کمی قدم میزنم و یکم حساب و کتاب میکنم ببینم با خودم چند چندم . 8 ماه دیگه یا خدمت سربازی یا ... 
پی نوشت حالم خوبه :)
پی نوشت بعدی : امروز داشتم برگه های دانشجوهای ترم قبل رو صحیح میکردم یه چیز فهمیدم میام میگم . 
پیامبر(صلی الله علیه وآله):روزه روده را باریک میکند, گوشت را می ریزدوازگرمای سوزان دوزخ دور می گرداند.
پیامبر(صلی الله علیه وآله):روزه بگیرید تا سالم بمانید.
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):روزه دل ازاندیشیدن به گناهان , برتر از روزه معده ازطعام است.
امام باقر(علیه السلام):روزه وحج , آرام بخش دلهاست.
امیرالمؤمنین علی(علیه السلام):خواب روزه دار , عبادت است وخاموشی او , تسبیح ودعایش, پذیرفته وعملش , دوچندان.
فرا رسیدن ماه رمضان راتبریک عرض مین
یادمه تو سالای هفتاد کنکور اینقدر سخت بود که غش و ضعفی و افت فشار خون  زیاد بود به طوری که پزشک و پرستار واورژانس تو مراکز امتحان آماده بودن ولی الان کنکور راحت شده ولی بازم یه عده استرس دارن با خودم میگم اگه اینایی که الان کنکوری هستند اون زمان بودن چیکار میکردن؟
هوم؟

++ بعدا نوشت :عاقا کنکوری ها اعتراض کردن که نخیر کنکور سخته . عاقا ما شکر خوردیم کنکور آسون نشده خوبه .
 
 
Qurp yorum یک گروه قدیمی بیست ساله است که حدود چهار صد شکایت قانونی ازش شده و انگ کمونیستی و جدایی طلبی و همکاری با گروهکهای تروریستی به این گروه زده شده بود و چند نفر از اعضا گروه به کشور دیگر پناهنده شده و چند نفر در زندان و سه نفر برای اثبات حقانیت و آزادی باقی اعضا و اجازه کنسرت گذاشتن روزه مرگ گرفتند.Helin bolek بعد از گذشت 288 روز از زوزه مرگ میمیرد.Mustafa kocak بعد از گذشت297  روز از روزه مرگ میمیرد.و من هر روز عکس های Ibrahim gokcek را نگاه می کردم و نوازششا
وای اصلا باورم نمیشه که سر تا پا انرژی منفی شده‌م 
و تو این کارِ بی‌نهایت ساده درمونده‌م!
حالم خوش نیست. 
مغزم دیگه نمیکشه و درد میکنه،
امروز ده ساعت تمام مشغول بودم..
دلم برای بچه‌هام تنگ شده!
کار ساده‌ایه اما فراتر از حد تصورم حجیییییمه!
چطور حجمش رو نفهمیدم؟
چطور بهش گفتم دو روزه تمومش میکنم؟
والا هفت روزه هم تموم نمیشه!
الآن هیچی ندارم که بتونم ارائه بدم..
هرچی بیشتر میرم کمتر نتیجه میگیرم..
اصلا انگار هیچی پیش نرفته.
بدتر از ویرایش‌های
چند روز قبل پسر یکی از اقواممان که 10 ساله است خانه ی ما بود. مثل خیلی از کودکانی که اول ماه رمضان سعی می کنند پا به پای بزرگتر ها روزه بگیرند تا حوالی ساعت 9 صبح چیزی نخورده بود.
توی اتاق پیش من بود که ناگهان بلند شد و رفت توی آشپزخانه و چیزی برداشت و شروع کرد به خوردن.
بعد از اینکه تقریبا خوردنش تمام شده بود آمد پیش من و با دهان پر گفت: ای بابا دیدی چی شد؟ یادم رفت روزه بودم!
کمی خندیدم و برایش توضیح دادم که هر لحظه یادت افتاد روزه بودی باید چیزی که
گفتی ازباران بسازم دفتری خواهم نوشتاینکه من راتاکجاهامی بری خواهم نوشتچشمهای توخدای حرفهای تازه اندکفرراباواژه های دلبری خواهم نوشت کنج لبهایت بهشتی گم شده رسوای منوقتی لبخندتورامثل پری خواهم نوشتبوسه بامن بوسه است ایینه باتصویرتوعشق دارددرمیانش داوری خواهم نوشتاینکه من مردابم اری خط به خط کهنگیتوبرایم دفترنیلوفری خواهم نوشتدرمیان دستهای کوچم جای تو نیستمن تمامت رابرای دیگری خواهم نوشتموج زیبای نگاهت ناگهان تردیدشدباتودارم حرفه
 
خواجه عبدالله انصاری: روزه جوانمردان طریقت ‏به زبان اهل معرفت ‏بشنو و ثمره سر انجام آن بدان، چنانکه تو تن را به روزه داری، و از طعام و شراب باز داری، ایشان دل را به روزه دارند و از جمله مخلوقات باز دارند تو از بامداد تا شبانگاه روزه داری، ایشان از اول عمر تا به آخر روزه دارند.
- ما یک مـثال داریم که میگه: هرکسی را منع کردی خدا انگشت میکنه توی چشمت!  یک هفته پیش گفتم فلانی چطور همچین خطا و اشتباهی کرده و امروز دقیقا در فاصله همین یک هفته خودم همین خطا را انجام دادم.  انگار که خواب بودم یکدفعه بیدار شدم.تا حالا همچین تجربه ای داشتین؟پی نوشت: چند روز قبل دوستان توی نظرات فرمودن که خوندن وبلاگ توی
گوشی سخته و این مشکل در قالب واقعا حس می شد، برای همین از کاربلدترین
سایت در زمینه طراحی قالب کمک گرفتم و یک قالب ساده و بنظر
این چند روزه که پست نداشتم با گوشی می امدم با گوشی هم که چشما البالو گیلاس میبینه کاش پنل ریسپان بود چه سخته :/
موسم خرابه به سختی میشه نوشت میری صفحه باز کنی خودش صفحه رو میبنده :/ 
این همه بیو هم با همین موسه گذاشتم
+فقط بگم تا به الان بیش از هزار تا بیو گذاشتم دیگه کسی به ذهنم نمی رسه شما معرفی میکنید ؟؟
+نظرات به صورت خصوصی بفرستید
چند روزه ماشین خراب شده. همه کارهای اداری و بیرونی مون هم برای این چند روز هست. خیلی کارها بهم ریخته و منم بهم ریختم. دلم می خواست تا اومدن همتا یسری کارها رو بکنم که نشد . پسرم هم امروز رفت آزمون  سنجش رو داد برای جهشی خوندن. یکی دو روز پیش هم رفتیم دادگاه  برای رضایت تعدد زوجات . حاج آقا می گفت چرا راضی  شدی‌ . گفتم خودم پیشنهاد دادم . بدین علت و ... خیلی خوشحال شد و تعجب کرد و به شوهرم گفت  مومن واقعی به این می گن و آفرین قدر خانمت رو بدون و من اگر
از اتاق که اومدم بیرون ساعت از 12 شبم گذشته بود...اومدم که به گربه ها و سگا غذا بدم...یکم بعد از من اومد بیرون...برنگشتم نگاهش کنم فهمیدم که داره چایی میخوره
صدام کرد...با اسم کوچیک...اولین بار بود... و لبریز حس انزجار  شدم...از خودم و از اون
پرسید ناراحتت کردم؟بدون اینکه برگردم گفتم نه...ولی خانمتون ناراحت میشه...گفت نمیشه من میشناسمش...برگشتم نگاهش کردم...چشماش مست و خمار بود...مست مست...با تمام وجود با انزجار و نفرت از خودم نگاهش کردم وگفتم اگه من بودم
برخی از طرفداران حجاب اختیاری برای اثبات ادعای خود به اختیاری بودن نماز و روزه استناد می‌کنند و اینکه اگر کس که نماز نخوانْد یا روزه نگرفت گناهش پای خودش است و ما مأمور به الزام آن‌ها نیستیم! پاسخ: به‌اصطلاح علما این قیاس مع‌الفارق است و نمی‌توان مسئله حجاب را با نماز و روزه مقایسه […]
نوشته وقتی نمازخواندن و روزه گرفتن اختیاری است، چرا پوشش حجاب اجباری باشد؟ اولین بار در گناه شناسی. پدیدار شد.
برای اینکه حس خودم هم بد هست 
اما سرکار خیلی گرمه 
خیلی زیاد 
فقط اینکه فردا شبکارم 
خسته ام 
از این زندگی مسخره که همیشه در بزنگاه های حساس با یک دعوا همه چی برچیده میشه خسته ام 
مدت زیادی بود دعوا نکرده بودم 
و حالا دیروز دقیقا دیروز باید دعوا کنم 
سر روزه ای که به عمد و برای میل دلم نبود که نگرفته بودم 
روز اول رمضان میخواستم روزه بگیرم اما چون برای وسواسیم قرص میخورم خواب موندم (دو قرص که هر دو خواب‌آورن) 
و اینو نمتونم به مامان بگم 
که اگ
سابقه نداشته اینجوری بشه یه ویروس خیلی  باحال از یه حشره مرموز که تازه هشدارش تو سیما شروع شده و من هم جزو اولین نفرات گیرنده هستم . صورتم به گا رفته پوستم به تف بنده انقدر خارش صورت گرفتم که فقط دارم از صورتم به جای پوست های زخمی آبه مایل به زرد دارم جدا میکنم . 
پ نوشت : 50 ت برای سه دقیقه پول ویزت دکتر پوست :(
پ نوشت : حشره ، پروانه و... هر موجود  دیگه که شب و روز تو خیاباون ولن دست نزنید و حتی نزارید روتون بشینن در صورت نشستن به زودی به چیز خواهید ر
 
کاشت ایمپلنت همزمان باکشیدن دندان۱۸۰۰۰۰۰هزارتومان باروکش توسط متخصص جراحی ایمپلنت ولثه
 
کاشت ایمپلنت اقساطی یک روزه
کاشت ایمپلنت اقساطی یک روزه ،کاشت فوری و یک روزه دندان در غرب تهران ، کاشت دندان در واقع جایگزینی برای ریشه یا ریشه دندان است. مانند ریشه های دندان ، ایمپلنت های دندانی در استخوان فک ایمن هستند و به محض جراحی قابل مشاهده نیستند. 
 
ادامه مطلب
سلام
اول از همه بگو اونشبی ک حالت بد بود کی ارومت کرد و حالت خوب شد؟؟؟؟
بیخود کردی با کسی جز من حالت خوب بشه خخ جاویدغیرتی میشود
حالم خیلی افتضاحه...دیشب ب معنای واقعی درک کردم اونشبایی ک میگفتی اینقدر گریه میکنم ک بالشت خیس میشه..دیشب ب خودکشی فکر کردم
البته چندین روزه ک فکر میکنم
حتی لب پنجره میرم و بیرون رو نگاه میکنم و بعد از پریدنم رو تصور میکنم
خانوادم ولم کردن
خودم تنهام
شب و روزهام تنهام
بعد از شب یلدا دنبال جداشدنم
خیلی حالم‌بده
هیچکس
خیلی خودمو کنترل می کنم که بگم اوضاع خوبه.ولی از شما چه پنهون پر از بغضم 
می خوام زار زار به این اوضاعم گریه کنم. ای خدا چه بلایی بود سر خودم آوردم.الان افسرده ترینآدم روی زمین منم.چند تا عکس از خودم گرفتم چهرم خیلی پژمرده شده.نمیدونم چقد طول بکشه به این اوضاع عادت کنم و همه چی عادی بشه 
دلم شده غمکده.آروم و قرار ندارم 
خودم میدونم مقصرم.همه این سالها و اتفاقات خودمو مقصر میدونم.زندگی هیچ وقت به عقب برنمیگرده تا من جبران کنم.شاید درس عبرتی برای
بسمه تعالی
روزه کرفتن در ماه مبارک رجب بیسار ثواب دارد حتی یک روز از آن انسان را در زمره این الرجبیون روز قیامت قرار میدهد وفرمودن کسی که نمی تواند روزه بگیرد روزی صد مرتبه بگوید( سبحان الاله الجلیل سبحان من لا ینبغی التسبیح الا له  سبحان الاعز الاکرم سبحان من لبس العز وهوله اهل )ثواب روزه دارد را می برد .مفاتیح الجنان
 
دخترم،سلام!
این نامه‌ی چهارمیه که برات می‌نویسم.این نامه مقدمه نداره.سراسر روضه‌ست.می‌خوام از غم از دست دادن باهات حرف بزنم.مامانت الان غم‌زده است و تو خودشه.دلش مچاله شده.فکر نکنی همین الان خبر مرگ یکی رو بهش دادن که مثلا از کرونا مرده!نه عزیزم،خبر شهادت برای صد روز پیشه.دقیقا صد روز پیش.این داغ هنوز تازه‌ست.خندیدن سردار،چشمانی که با انفجار از دست دادیم،دست،انگشتر،سقا،حسین،
.
.
.

حسین...
.
.
.
از خودم ناراحتم که چرا باید از اینستا و است
یکی خری گم کرده بود. سه روز روزه داشت به نیت آنکه خر خود را بیابد. بعد از سه روز، خر را مرده یافت. رنجید و از سر رنجش، روی به آسمان کرد و گفت:«که اگر عوض این سه روز که روزه داشتم، شش روز از رمضان نخورم، پس من مرد نباشم. از من صرفه خواهی بردن؟
یک فوق تخصص گوارش و کبد گفت: روزه گرفتن موجب بروز بیماری و زخم معده نمی‌شود.
به گزارش ایسنا، ‌سیدحسن عابدی اظهار کرد: روزه‌داری صحیح که با کاهش مصرف غذا همراه است، نتایجی مانند کم شدن چربی‌های ذخیره، کم شدن میزان چربی خون و کلسترول و فعال شدن سیستم ایمنی بدن را به دنبال دارد.
ادامه مطلب
سالهاست که تنهایی روزه می گیرم. سالهاست که دیگر برای من خبری از سحری های دسته جمعی و افطارهای خانوادگی نیست. مامان هرسال میگوید:
خدا رو شکر کن که تنت سالمه و میتونی روزه بگیری.
و من هم از خدا در دلم تشکر میکنم.
سالهاست که عادت کرده ام در یک جمع، بین اقلیت اندک روزه داران باشم. و دوباره و دوباره شوخی های بی مزه شان و متلک های احمقانه شان را تحمل کنم.
سالهاست که در دنیای کوچک اطراف من، رمضان فقط برای من معنا دارد. 
 
راستش امروز اولین بار بود که وقت
علم پزشکی و پزشکان معتقدند که اگر شخصی شش روز غذا نخورد به قلبش صدمه وارد می شود و سرانجام خواهد مرد.در سال ۱۹۲۰ ناسیونالیست های ایرلندی به خاطر مسائل سیاسی دست به اعتصاب غذا زدند(بیشتر از ۲۹ روز)و علم پزشکی را با این واقعیت مواجه کردند که نه تنها قلب انسان در اثر غذا نخوردن از کار نمی افتد ،بلکه فرد از سلامتی بهتری برخوردار می گردد.
دکتر"کارینگتون" سه موضوع را عنوان می کند:
۱_روزه باعث استراحت و آرامش قلب می شود.
۲_به وسیله روزه خون پاک می شود.
دو روزه مامانم خونه نیست.
روز اول که من کلاس داشتم بابا اشپزی کرد
امروز اما خودم زود از خواب بیدار شدم که زودتر دست به کار شم تا پدرجان خوابه :)) 
و انقددددددر حال جسمیم بده ، انقدر بده و دردهای شدید دارم که به زور مسکن خودم رو سر پا نگه داشتم
اونم مسکن های قوی.
یه گیجی خاصی هم بهم منتقل میکنن که کاریش نمیشه کرد متاسفانه :( 
اما خودمونیم ، یه عدس پلو درست کردم که بیا و ببین *__* انقدر خوشمزه شده بود که خودم باورم نمیشد کار منه :))) میم همیشه میگه اشپزی
کاغذ های سفید را از کیفش بیرون کشید و کیفش را روی زمین انداخت. به سرعت به سمت میزش که گوشه اتاق بود رفت و صندلی را عقب کشید. پشتی صندلی به دیوار گچی برخورد کرد و کمی گچ رو زمین ریخت.
روی صندلی نشست. قلمش را در دست گرفت و شروع به نوشتن کرد.
موضوعی نداشت، فقط نوشت.
هرچیزی را که می‌توانست نوشت، هرچیزی که توی مغزش بود را روی کاغذ ریخت. انگار هرلحظه گلوله‌ایی به مغزش برخورد می‌کرد و محتویات مغزش روی کاغذ می‌پاشید.
درد دستش را نادید گرفت، خط به خط و ک
چند روزی ست قصد کرده م کفش بخرم. کفش حمید را پا می کنم که اگر مناسب بود برای خودم هم مثلش را بخرم. به همه می گویم اندازه ست. فقط خودم می دانم که کفش های حمید، یک شماره از من بزرگ تر است؛ مثل پهنی شانه هایش، مثل قدش، مثل زورش، مثل قبلا که توی جیغ و داد می نوشت و من نمی توانستم بنویسم ...
دیشب خواب دیدم برادر کوچک ترم حمید شهید شده. از بنیاد شهید آمده بودند خانه ی ما. یک سرود ناهماهنگ و مسخره اجرا کردند و رفتند. چقدر لجمان گرفت ... همه آمده بودند. شلوغ بو
فواید روزه گرفتن که شاید از آنها بی خبرید
بسیاری از ما روزه گرفتن را تعهد مذهبی می دانیم اما تنها تعداد کمی از افراد مزایای سلامتی آن را می دانند روزه گرفتن، پاکسازی سموم از بدن را افزایش می دهد، قند خون و ذخیره چربی را کاهش می دهد و عادات غذایی سالم و ایمنی را افزایش می دهد. در این بخش بسیار مهم از سلامت نمناک فواید روزه گرفتن بر سلامتی آورده شده است.
ادامه مطلب
#حدیث_مهدوی 
کلام امام زمان(عج)
فیمَنْ أفْطَرَ یوْما مِنْ شَهْرِ رَمَضان مُتَعَمِّدا بِجِماعٍ مُحَرَّمٍ اَوْ طَعامٍ مُحَرَّمٍ عَلَیهِ: إنَّ عَلَیهِ ثَلاثُ کَفّاراتٍ.
 
ای شیعه ما کسی که روزه‌ی ماه رمضان را عمداً با چیز یا کار حرامی افطار – و باطل - نماید، (غیر از قضای روزه نیز) هر سه نوع کفّاره (60 روزه، اطعام 60 مسکین، آزادی یک بنده) بر او واجب می‌شود.
 
من لا یحضره الفقیه/ ج2/ ص74وسائل الشیعة/ ج10/ ص55
هیچ چیز، جای واجبات ما را نمی گیرد ، متاسفانه ما در فرار از واجبات دینی به مستحبات پناه می بریم ، فکر کردیم که 10 تا زیارت عاشورا بگذاریم ، جایگزین سکوت ما در برابر ظلم و جایگزین بی همتی ما در برابر فقر محرومین و تکاثر متکاثرین می شود ! اینجور نیست . همان قدر که دغدغه نمازها و روزه های قضا شده را داریم ، باید دغدغه نهی از منکرهای قضا شده مان را نیز داشته باشیم . چه نهی از منکر هایی که از ما قضا شد ، با توجیهات مختلف!
پی نوشت : به وقت تفکر صبحگاهی
دوباره باتفعل حافظ دوباره فال خودم
دلم گرفته دوباره به سوز حال خودم
تو نقطه اوج غزل های سابقم بودی
چه کرده ای که شکستم خیال وبال خودم
چرا نمیشود حتی بدون تو خندید
چرا،چگونه،چه شد این سوال خودم
چرا نمی رسد این بهار بعد از تو
چرا نمیرود این خزان سال خودم
اگر ندهی پاسخی به جان خودت
که میروم به نیستی و بی خیال خودم
  
خوشحالم تو این برهه زمان که زندگی میکنم ؛  نادان نیستم !!
خدایا هزار مرتبه شکررر !!
 
بعدا نوشت :
برای کسانی خیلی بهشون برخورده از دانایی خودم حرف زدم و شاکر خدا بودم 
و تو کامنت خصوصی منو مورد عنایت خودشون قرار دادن بگم که آری من همچنان میگویم خدا رو شاکرم از اینکه دانام ! از چه بابت دانا هستم ؟! به زعم خودم دانام چون  حداقل میدانم در این
مملکتم  چه میگذرد و تا حدودی به لطف مطالعه زیادم در زمینه سیاست و کتابهای دینی ، 
اجتماعی  میدونم روزگا
سلام میخام بعد از مدت ها بنویسم هم اینجا تو وبلاگ 12eza منتشر کنم هم تو ویسگون تو آیدی khisgoon راستش یه اتفاقی افتاده میخام یه مدت هر چه قدر بتونم  روزه بگیرم روزه سکوت دیگه حرف نزنم با کسی حتی تو فیلمام صحبت نکنم من یه عمر وبلاگنویس بودم اشک داشتم آبرو داشتم پیش شهدا و فرشتگان همه دوستم داشتن حتی قوی بودم این مدت که ننوشتم و فیلم گرفتم و سخنرانی کردم روم کار شد و خدا خاست خیلی چیزا فهمیدم ولی از دست خودم راضی نیستم چه برسه خدا بخاد راضی باشه لذا پش
<link rel="stylesheet" href="http://farfile.ir/css/affcss.css" /><div class="affsbt"><div class="contnr"><h5><a href="http://file30t.farfile.ir/file/32758/پاورپوینت-نکات-پزشکی-روزه-داری-خوب" target="_blank">پاورپوینت نکات پزشکی روزه داری خوب</a></h5><p><a href="http://file30t.farfile.ir/file/32758/پاورپوینت-نکات-پزشکی-روزه-داری-خوب" target="_blank" class="affsbtpic"><img src="http://farfile.ir/HPicturer.ashx?img=e49cf8b7-7db5-41e4-8de8-fcc925dabb23.jpg&w=150&h=150&path=~/content/productpic/" alt="پاورپوینت-نکات-پزشکی-روزه-داری-خوب" /></a>دانلود پاورپوینت با موضوع نکات پز
به مناسبت ماه مبارک رمضان دفتر مقام معظم رهبری چندین سوال و استفتاء پیرامون احکام ماه مبارک رمضان به نام «احکام مناسبتی ماه مبارک رمضان» در پایگاه معظم له درج نموده است. در اینجا به مواردی از احکام مبتلابه روزه و روزه داری اشاره می شود.
ناتوانی از گرفتن روزه در آغاز بلوغ
سؤال۱. دختری که به سن تکلیف رسیده، ولی به علت ضعف جسمانی توانایی روزه گرفتن ندارد، و بعد از ماه مبارک رمضان هم نمی‌ تواند قضای آن را به جا آورد تا این‌که ماه رمضان سال بعد ف
<link rel="stylesheet" href="http://farfile.ir/css/affcss.css" /><div class="affsbt"><div class="contnr"><h5><a href="http://filepeyk.farfile.ir/file/32758/پاورپوینت-نکات-پزشکی-روزه-داری-خوب" target="_blank">پاورپوینت نکات پزشکی روزه داری خوب</a></h5><p><a href="http://filepeyk.farfile.ir/file/32758/پاورپوینت-نکات-پزشکی-روزه-داری-خوب" target="_blank" class="affsbtpic"><img src="http://farfile.ir/HPicturer.ashx?img=e49cf8b7-7db5-41e4-8de8-fcc925dabb23.jpg&w=150&h=150&path=~/content/productpic/" alt="پاورپوینت-نکات-پزشکی-روزه-داری-خوب" /></a>دانلود پاورپوینت با موضوع نکات پ
رستاک می فرماید: درست یادمه، یادمه... ده و ده دقیقه بود رفت!
قضیه اونیه که گفت: من دیگه بهش فکر نمیکنم. سه ماه و دو هفته و چهار روزه که رفته و من کاملا فراموشش کردم. بهش گفتن: آخه مومن، اگه فراموشش کرده بودی که یادت نمیومد چند روزه رفتی. 
دارم از خودم می پرسم بعد از رفتنم ممکنه اسمم هم یادش نیاد یا بشینه روزهایی که نیستم رو بشماره؟ 
دارم با خودم فکر می کنم اصلا بود و نبود کسی مثل من براش مهم بوده؟ اصلا برای هیچکس دیگه مهم بوده؟ 
چقدر دوست دارم کسای
 علی بن محمد نوفلی گوید محمد بن فرج من گفت   حضرت بوالحسن  امام هادی ع بمن نوشت ای محمد  کارهایت را بسامان رسان و مواظب خود باش من مشغول سامان دادن کارم بودم و نمیدانستم مقصود حضرت از انچه بمن نوشته چیست که نگاه مامور امد ومرا از مصر دست بسته حرکت داد  وتمام داراییم را توقیف کرد  8 سال در زندان بودم سپس نامه ای از حضرت در زندان بمن  رسید که ای  مجمد یر سمت بغداد منزل مکن نامه را خواندم و گفتم من در زندانم و او بمن  چنین مینویسد این موضوع شگفت ا
از میم متنفرم بخاطر اینکه هیچ وقت نفهمیدم شریک دزده یا رفیق غافله 
از صاد متنفرم که ادعا میکنه منو میشناسه اما نمیفهمه من جنبه ی این جور شوخی هارو ندارم حدااقل نه تو این مورد نه تو این وضعیت که معلوم نیست بابام تا اخر ماه چی میشه 
(البته اون از مشکل من خبر نداره ولی به هرحال )
از ح جیمی ام متنفرم از اون از همه بیشتر متنفرم اینکه من اینقدر اسیب پذیرم الان بخشیش بخاطر اونه 
از خودم هم متنفرم بخاطر اینکه اینقدر هیجان زده ام همیشه و همیشه نیاز دارم
سلام. از آخرین باری که اینجا رو به روز کردم دقیقا 102 روز می گذره!!! ممنون از همه ی اون هایی که سر زدن، کامنت گذاشتن و به روش های مختلف جویای احوالم شدن. ببخشید که نرسیدم بنویسم یا جواب بدم.
در این صد روزی که نبودم، یا بهتره بگم علت اینکه صد روز نبودم، اینه که بسیار بسیار بسیار گرفتار بودم. از سفر ده روزه ام به بوستون که برگشتم، صبح روز بعدش با محمد اومدیم به بولینگ گرین، کنتاکی، تا دنبال خونه بگردیم. خوشبختانه تونستیم یک روزه سر و ته ماجرا رو هم بی
من خیلی وقتا خودم دست خودمو گرفتم 
خودم اشکای خودمو پاک کردم 
خودم موهامو نوازش کردم 
خودم خودمو آروم کردم 
خودم تو آیینه قربون صدقه خودم رفتم 
خودم خودمو رها کردم 
خودم حال خودمو پرسیدم 
من خیلی وقتا خودم هوای خودمو داشتم 
بهترین دوست زندگیم فقط و فقط خودم بودم ....
رمز رو تغییر ندادم همون رمز قبلیه س
ولی از اونجایی که یکم خل وضعم
یادم نمیاد دقیق رمزه چی بود
امتحان کنین اگه همونه که داشتین که هیچ
اگه اون نبود بگین رمز رو بهتون بدم

پی نوشت:پست قبلی رمز داره؟
بهش رمز زدم اما واسه خودم بدون رمز میاره ش
سوالات زیادی درباره مبطلات روزه وجود دارد برای مثال احکام جنب شدن در ایام روزه داری یا شستن دهان و در این مقاله به ذکر باطل کننده های روزه پرداخته شده است که بر 8 قسم می باشندهشت چیز روزه را باطل میکند:اوّل: خوردن و آشامیدن.دوّم: جماع.سوّم: استمناء. و استمناء آن است: که مرد با خود یا به وسیله دیگری بدون جماع، کاری کند که منی از او بیرون آید. و تحقق آن در زن به نحوی است که در مسأله (۳۴۵) بیان شد.چهارم: دروغ بستن به خدا و پیغمبر و جانشینان پیغمبر علیه
اومدم خونه رفتم رو ترازو و گرخیدم
از بعده تعطیلات تا الان حدود چهار کیلو کم کردم
و منه هشتاد کیلویی دوران کنکور الان شصت و پنج کیلوئه
یه نگاه به مچ دستم میکنم و یهو از لاغریش تعجب میکنم
امتحان میکنم می بینم دور مچم رو کامل با انگشتام میتونم بگیرم
درحالی که قبلا نمی شد :/
فک کنم تا آخر درسم چهل کیلو شم :/
چند روزه که بی سحری روزه میگیرم
افطارم چیز خاصی نمی خورم
فشار امتحانام بود که با شکم گشنه باید خر می زدم
امروزم که عملی سر و گردن رو دادیم و خلاص
یا ستار العیوب
 
یه دندونم درد میکنه.قبلا درستش کردم. اما دوباره خراب شده به گمانم این قبلا که میگم منظورم 8 سال پیشه. 
تو این کرونایی دندون درد چی میگه
خدایا....
 
 
پی نوشت
امون از خواب های پریشون دختر...
یک خواب هایی میبینم این مدت که قشنگ کابوس... 
خواب ها هم کفاره گناها میشه حساب بشن خدای خوبم؟
 
پی نوشت 2
در مورد ماهیت درد فکر میکنم... 
درد چیزیه که روح حسش میکنه. نه جسم... حتی درد جسمانی. 
به خاطر همین بدنی که روح ارتباطش باهاش قطع شده (بدن فرد مرد
با حلول ماه مبار ک رمضان اقدامات ذیل انجام شد 
1-انجام امور تبلیغی شامل تهیه ونصب احادیث وآیات در مورد فواید روزه گرفتن 
2-سخنرانی مدیر ومعاون پرورشی در خصوص برکات روحی وجسمانی روزه گرفتن 
3-قرائت مقاله در مراسم آغازین با موضوع روزه وخواص آن 
4-اختصاص موضوعات انشاء کلاسها با هماهنگی دبیران محترم ادبیات استاد اسیوند و...
5-بیان احکام روزه ومسائل عبادی در مراسم آغازین 
6-پاسخ گویی به سئوالات دانش آموزان در مراسم آغازین وزنگهای استراحت در مورد ر
سلام
سلام بر همه ی عزیزانی که احتمال میدادم تا حالا حتما آنفالو کرده باشند, اما لطف داشتند و ماندگار بودن...
البته فکر می کنم بعضی ها کلا یادشون رفته بود نادمی هم بود و گاهی می‌نوشت و حالا مدتیه نمی‌نویسه :))
چند مرتبه خواستم‌ دوباره شروع کنم به نوشتن اما نمی دونم چی شد پشیمون شدم...
اما این روزها، بعضی وقت ها، حس خفه شدگی چنان سنگین میشه که ناچارم بنویسم تا کمی راه گلوم باز بشه... حالا سعیمو‌ می‌کنم زیادم تلخ نشه! امید به خدا!
بگذریم... حال دوستا
۱_هر چند هنوز حالت تهوع دارم ولی شدتش کم شده سرگیجه هم ندارم. شام هم یه مقداری لوبیا پلو خوردم. 
۲_امروز شهی زنگ زد و کلی با هم حرف زدیم. شهی ۵۲ یا۵۳ سال داره و خیلی از من بزرگتره. چند ماه پیش توی سفر مشهد با شهی آشنا شدم.بهترین سفر در تمام عمرم بود :)
۳_چشمم به داروهاست می خوام یه ... بردارم و بخورم ولی چند روزه عهد بستم این دارو رو برای همیشه کنار بزارم 
۴_اینجا هم داره برف میاد:)
یکی از عذاب های من تو دنیا اینه که بخوام با آقایون کار کنم
و جدیدا پی بردم بزرگترین عذاب میتونه این باشه که مسولیت یه گروهی و بهم بدن و زیر مجموعه هام همه اقا باشن و من کوچکترین فرد مجموعه باشم
و فردا یه جلسه توحیهی باید بذارم و اقایون و برای کاری توجیه کنم که خودم توجیه نیستم
کارهای فرهنگیمون همه ضربتی و جوگیرانست
بهش میگم من خودم توجیه نیستم میگه توکل کن به خدا... 
خدایا من و توجیه کن در رویای صادقه
 
صبح نوشت:تا صبح خواب جلسه دیدم و دو تا ایده
یک تیتر بزرگ:    رازهایتان را بگویید،رازهای گفتنی تان ربگویید...با خودش گفت الان پر می شود از حس های عاشقانه مثلا: دوستش دارم...باید بهش بگویم که دوستش دارم..نمی داندکه دوستش دارم..باهم قرار ازدواج گذاشتیم...
نوشتند..خواند..آتش گرفت...فکرش..خیالش...گیج بود..گفت از سر شیطنت چه حرف ها می زنند..راه رفت..نفس عمیق...باز نوشتند..گریه اش گرفت..گفت این ها که رازهای نگفتنی بود چرا گفتید...ردشد..بی خیال..ایستاد..اشک..بغض...گفت..باید می نوشت..شایدکسیحواسشجمعشد..شاید
اتاقمو مرتب کردم، گردگیری کردم، جارو کشیدم :)
خسته شدم ، وضعیت R هم از یه طرف :/
یه عالمه کار دارم از همه مهم تر درسام هستن که نخوندمشون :(
تو عید برام زمان کند میگذشت با خودم میگفتم کاش زود تموم بشه... الان که تموم شده با خودم میگم چرا زود گذشت؟! یعنی هنوز باورم نمیشه که تموم شده... ولی مطمعنا تموم شده :/
ولی تعطیلات عید و مفت از دست دادم.... میتونستم خیلی کارا بکنم اما نکردم...
ساند کلود هم اون پشت داره پخش میشه...
ولی واقعا کی من از بی برنامگی درمیام؟؟
م
دیشب از سر دلتنگی بهش گفتم می خوام باهاش حرف بزنم ولی یادم رفت. با این که دیشب هم بهم پیام داده بود باز یادم نیومد که خودم خواسته بودم باهاش حرف بزنم و جوابش رو ندادم!
نگرانم بود یا هرچی، صبح که به زحمت از اون خواب بد، -خوابی که توش زدم تو صورت بهترین دوستم - بیدار شدم، دیدم روی صفحه ی گوشیم +99 تا میس کال و مسج دارم ازش... یک کم نگران کننده بود، نبود؟
توی آخرین مسجش نوشته بود: مگه نگفتی می خوای باهام حرف بزنی؟ من کل شب منتظرت بودم و هنوز هم منتظرم، ب
صدای اذان به گوشم میرسه؛درلحظه  به دلم افتاد یه ختم ۴۰ روزه بردارم و نیت کنم  واسه هرچه زودتر رفع شدن این اوضاع ، به خودم گفتم بهتره   از  تصمیمم بنویسم و بپرسم هرکسی که موافق در این ختم ۴۰ روزه شرکت کنه تا همگی دعا کنیم به امید  زود رفع شدن شرایط.
نیت کردم هر روز پنج بار آیت الکرسی بخونم  به مدت ۴۰ روز ،هرکسی موافقِ و دوست داره شرکت کنه ،کامنت بزاره
 
+الزامی به شرکت کردن نیست اما اگه خواستید شرکت کنید بهم بگید چون میخوام بدونم چند نفر میشیم.
پیش نوشت مهم: اساسا تصمیم نگرفتن (منظورم
عقب انداختنشه) خودش یه نوع تصمیم گرفتنه. بعضی وقتا خودمونو به در و دیوار
میکوبیم که تصمیم نگیریم، یا حداقل یه تصمیمی بگیریم که بتونیم بعدا اگه
نتیجه اش خوب نشد مسئولیتشو گردن کس دیگه ای بندازیم.
پیش
نوشت 2: به شخصه همیشه سعی میکنم تو این جایگاهِ مسئولِ تصمیم های دیگران
قرار نگیرم، همیشه هم ساده نیست ولی معمولا یه خودت میدونی آخر حرف هام
اضافه میکنم! :))
اصل
مطلب: یه تعداد معدودی از افراد هستن در زندگ
نیت روزه داری و ورود به ماه رمضان چگونه باید باشد؟
آنچه در خصوص نیت کردن مطرح است، این است که اگر شخصی بر انجام کارش واقف باشد و بداند به چه نیت و با چه تفکری آن را انجام می‌دهد، کفایت می‌کند. روزه دار براى انجام فرمان خداوند و نیت ورود به این ماه عزیز و روزه گرفتن، لازم است از اذان صبح تا مغرب، کارى که روزه را باطل می‌کند انجام ندهد.
براى آنکه یقین کند تمام این مدت را روزه بوده، باید مقدارى پیش از اذان صبح و مقدارى هم بعد از مغرب از انجام کارى
جراحی و اطفال رو که قرار بود بیست و چهار روزه بخونم،هجده و نیم روزه تمام کردم...امشب که قبل از دراز کشیدن توی تختم ایستادم رو به روی برنامه ی چسبیده به دیوارم و با وسواس روی جراحی خط کشیدم حس خوبی داشتم...در اون لحظه دلم نمیخواست به دو ساعت قبل ترش فکر کنم که سر تست های جراحی و مسلط نبودنم انقدر فشار روانی بهم وارد شد که از سر درماندگی سرم رو گذاشتم روی میز و چشمهام خیس شد...به خودم میگم رفرنس جراحی عوض شده و ترجمه ی به درد بخوری هم ازش در دست نیست،
من که مشغول خودم بودم و دنیای خودم
می نوشتم غزل از حسرت و رویای خودم
من که با یک بغل از شعر سپیدم هر شب
می نشستم تک و تنها لب دریای خودم
به غم انگیز ترین حالت یک مرد قسم
شاد بودم به خدا با خود تنهای خودم
من به مغرور ترین حالت ممکن شاید 
نوکر و بنده ی خود بودم و آقای خودم
ناگهان خنده ی تو ذهن مرا ریخت به هم
بعد من ماندم و این شوق تمنای خودم
من نمیخواستم این شعر به اینجا برسد
قفل و زنجیر زدم بر دل و بر پای خودم
من به دلخواه خودم حکم به مرگم دادم
خونم ا
صدای اذان به گوشم میرسه؛درلحظه  به دلم افتاد یه ختم ۴۰ روزه بردارم و نیت کنم  واسه هرچه زودتر رفع شدن این اوضاع ، به خودم گفتم بهتره   از  تصمیمم بنویسم و بپرسم هرکسی که موافق در این ختم ۴۰ روزه شرکت کنه تا همگی دعا کنیم به امید  زود رفع شدن شرایط.
نیت کردم هر روز پنج بار آیت الکرسی بخونم  به مدت ۴۰ روز ،هرکسی موافقِ و دوست داره شرکت کنه ،کامنت بزاره
 
+الزامی به شرکت کردن نیست اما اگه خواستید شرکت کنید بهم بگید چون میخوام بدونم چند نفر میشیم.
خوب امشبم عروسی علی رو گرفتیم و تمام شد و رفت . حالا علی هم قاطی مرغ ها شد:) منظورم از مرغ یعنی متاهل شدنه  . امشب فک کنم جزء بهترین و خاطره انگیز ترین شب زندگیش میشه با اینکه 20 سالش اینا بود ولی جا داره به خاطره این تلاش ها رسیدن به عشقش براتون چند خط بنویسم . 
علی از 15 سالگی با همسرش آشنا شده اون دوران فک کنم تو همون فاز لاو اینا بودن ولی جدی بودن ... وقتی میگم جدی یعنی سرش  شده بود دعوا هم میکرد . علی جزو کسایی بود که از نظر من تونست رابطه شو با چنگ
چند روزه به شدت در پی یک وقت آروم برای رسیدگی به یکسری امور عقب افتاده هستم ولی دو روزه به شدت دارم کار میکنم و تا میام به خودم برسم دیگه غروب شده و بقیه اومدن خونه و ... دیگه فرصت دنجی پیدا نمیشه.
همین الآن هم که اینجام همش با استرس و ناآرومم... نمی تونم متمرکز باشم... دلم تنهایی میخواد... و بدبختی، خوابم هم نمیاد و انتظار صبح فردا سخته برام...
چقدر دلم یه صبح خلوت، یه لیوان بزرگ چایی، و کامپیوتری با صدای آهنگ بالا میخواد...
اصلا متمرکز نیستم :(
دیروز خیلی طولانی بود
شب قبلش نخوابیده بودم تقریبا، سه تا کلاس داشتم 
روزه بودم
عصر هم رفتم مجلس ختم :(
دیدمش ولی کم. بچه ها عجله داشتن و برگشتیم.
یکم بعدش پیام داده بود: رفتین؟ من گفتم کاش مونده بودیم. بعدش فهمیدم پیش اسماعیله و خوشحال شدم. 
برای خودم جالب بود که دیروز هیچی حس نمیکردم. نه خستگی ، نه گرسنگی. اصلا انگار نه انگار که روزه م. انگار نه انگار که نخوابیدم. بعدش اومدم خوابگاه و دوش گرفتم و افطار کردم و نماز خوندم و گفتم هرطوری شده باید بخ
یکی دو دوز پیش نوشت:
رفتیم سرکوچه نماز رو ب جماعت خوندیم و افطار کردیم. روزی چهارصد بار دارم استغفار میگم
وقتی ب ماه رمضان نزدیک میشم
میگم واااای دوباره چجور اخه من روزه بگیرم واقعا دوباره شروع شد
بعد وقتی شروع میشه ب طور خیلی خوبی میتونم روزه بگیرم و هیچیم نمیشه و ی جوری هم هست ماه رمضان چشم رو هم بزاری تموم شده. بعدش ب خودم میگم عه این ک چیزی نبود تموم شد من همونی بودم ک میگفتم ای واااای داره شروع میشه؟؟؟
و دعای مورد علاقه ام جوشن کبیر ک هر سا
سه روزه که میخوایم پتو بشوریم هوا به ترتیب ابری،بادی و الان هم بارونی شده.مامانم الان رفته توی دستشویی داره پتو میشوره(دستشوییمون بزرگه دوست داریم توش پتو بشوریم.ایتز نات یور بیزنیس!).میگم مامان من دستشویی دارم.میگه خب بیا من نگات نمیکنم که:؟من توی این خونه حریم شخصی کمتری نسبت به این گربه هایی دارم که وسط شمشادا جفت گیری میکنن.
پی نوشت:تو این روزای آخر سال وقتی دارید از پیاده رو ها رد میشید یه یالله بگید اجالتا.
میرم اینستاگرام و کادوی تولدش ، همونیه که کادوی تولد من بود
میرم اینستاگرام و میبینم جمله هاش ، هموناست که خودم میگفتم
حتی تر میرم اینستاگرام و میبینم سه روزه هر روز داره عکس گل میذاره:))))
فکر کنم نشسته به من نگاه کرده بعد رفته بهش گفته من اینا رو دوست دارم! بخر برام :))) زیباست واقعا زیباااست :)))
دنیایی شده که ملت عاشقانه هاشون هم کپی میکنن.>_<
الان که دارم فکر میکنم توی خیلی از مسائل زندگیم همین بودم.اولش انقدر تو یه چیزی خوبم که الگوی ملت میش
سلام دوستانمطابق رسم هر سالهو با توجه به اهمیت دانشیک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت استان شاالله بر ان شدیم بسته های نوشت افزار جهت دانش اموزان نیازمند تهیه نماییم.با کمک خیرین و همت جوانان انقلابی  بسته های نوشت افزار به دانش آموزان نیازمند اهدا گردد....اجرتان عندالله
در آستانه سال تحصیلی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها