ترجیح میدهم دو نسل، سه نسل، کار کنند و بعد به نتیجه برسند. اما اگر در عرض ده سال به نتیجه برسیم، باز برمیگردیم به صدسال عقبتر. همیشه یک تجربه ی عجیب در افریقا و آسیا شده: کسانی که بهسرعت به نتیجه رسیدهاند، بعد، امتیازات قبل از انقلابشان را هم از دست دادهاند. من همه ی انقلابات زودرس را نفی میکنم.
علی شریعتی، چه باید کرد
تولدت مبارک سولین بانو
الهی موفق ترین باشی و همیشه دلت شاد باشه:) بسی کنار مامان اینا بهت خوش بگذره:)
خوشبخت ترین بشی جانم:)
بیا شمع هارو فوت کن ، تا صدسال زنده باشی:)
دخترمون چون بنفش دوست دارن کیکمونم این رنگیه:)من نمیدونم چرا تو بنفش دوست داری شومارِ دومِ من؟!
تولد بازیه ، فرداهم تولد داریم ؛) دست و جیغ هوراا
دیوانه و دلبسته ی اقبال خودت باش!
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش!
یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش!
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد!
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش!
پرواز قشنگ است ولی بی غم ومنّت
منّت نکش از غیر و پر و بال خودت باش!
صدسال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش!
صدسال تنهایی را نخواندهام، با آن زندگی کردهام. کتاب بینظیری است. با قلمی شیوا و روان و توصیفاتی بدیع و حیرت انگیز. با سبکی منحصر به فرد -رئالیسم جادویی- و جاسازی عناصر خیالی و غیر واقعی در بافت دنیایی واقعی، آن هم چنان ممزوج به یکدیگر که نمیتوان هیچ را باور نکرد.
مارکز در این کتاب، داستان شش نسل از خانواده بوئندیا را روایت میکند. خانوادهای که علی رغم همهی تفاوتها در یک چیز با یکدیگر مشترکاند: تنهایی! تنهاییای که اولین آنها تا
صدسال تنهایی را نخواندهام، با آن زندگی کردهام. کتاب بینظیری است. با قلمی شیوا و روان و توصیفاتی بدیع و حیرت انگیز. با سبکی منحصر به فرد -رئالیسم جادویی- و جاسازی عناصر خیالی و غیر واقعی در بافت دنیایی واقعی، آن هم چنان ممزوج به یکدیگر که نمیتوان هیچ را باور نکرد.
مارکز در این کتاب، داستان شش نسل از خانواده بوئندیا را روایت میکند. خانوادهای که علی رغم همهی تفاوتها در یک چیز با یکدیگر مشترکاند: تنهایی! تنهاییای که اولین آنها تا
صدسال تنهایی را نخواندهام، با آن زندگی کردهام. کتاب بینظیری است. با قلمی شیوا و روان و توصیفاتی بدیع و حیرت انگیز. با سبکی منحصر به فرد -رئالیسم جادویی- و جاسازی عناصر خیالی و غیر واقعی در بافت دنیایی واقعی، آن هم چنان ممزوج به یکدیگر که نمیتوان هیچ را باور نکرد.
مارکز در این کتاب، داستان شش نسل از خانواده بوئندیا را روایت میکند. خانوادهای که علی رغم همهی تفاوتها در یک چیز با یکدیگر مشترکاند: تنهایی! تنهاییای که اولین آنها تا
ماشینو داده مهدی ببره بنزین بزنه -_- ده صبح -_- فاطمه بهم گفت...وقت نشد برم باهاش دعوا کنم ، دیگه زدیم بیرون با ماشین بابای فاطمه...نامرد ماشین و نمیده بشینم....میگه مگه ماشین باباتم قرار بود بگیری خودت بشینی؟!
گفتم نه پس برا جناب عالی داشتم می گرفتم -_-
گفت پس حرص نخور چون ماشینم بود باز با همین میرفتیم خوشگل خانم ://
بابا راس می گفت...ولی فاطمه خوب بودا...اینم از دست رفت -_- همه 18 ساله ها اینجوری از دست میرن یا فقط همین یکیه؟!!!...نه فک کنم همه شون هم
به نام خدا
دلم میخواست الان یه سه چهارتا بچه داشتم کنار همسرم با عشق زندگی میکردیم
همیشه دوست داشتم دوروبرم شلوغ باشه
خدایا ینعنی میگذره این روزای سخت؟؟؟
یا سختی فقط صدسال اوله؟:))
بعد از مرگ قراره تازه طعم زندگی رو بچشم
نه امکان نداره چون معتقدم کسی که این دنیاش برزخ و جهنمه اون دنیا هم وسط جهنمه
تا چند وقت پیش فکر میکردم من هنوز جوونم سنی ندارم که
اما الان واقعا احساس پیری و فرسودگی دارم سنمم کم نیست بیست و چهاااااااااار ساااااااال
۶ سال دی
گزیدهای از بیانات حضرت آیتالله خامنهای در این دیدار با اعضای پژوهشگاه تخصصی شهید صدر به شرح زیر است:بسماللهالرّحمنالرّحیم ... مرحوم شهید صدر قطعاً یک نابغه بود؛ این یک خصوصیّتى است. خب، ما آدمهاى بااستعداد در حوزههاى علمیّه کم نداشتیم؛ آدمهایى که فهم داشتند، سلیقه داشتند، پشتکار داشتند و کارهاى بزرگى انجام دادند. علماى بزرگ ما مثل همین مراجع بزرگى که در این صدسال اخیر در ایران و عراق وجود داشتند همه مردمان بزرگى بودند. استعد
«#خاورمیانه» واژه کهنى نیست واگر صدسال پیش روزنامه نویسى در نوشته هاى خود این واژه را به کار مى برد، خواننده نمى دانست منظور نویسنده چیست و در مورد چه منطقه اى صحبت مى کند.
به روایت اسناد وتحقیقات انجام شده اصطلاح «خاورمیانه» را براى نخستین بار یک مورخ آمریکایى به نام «آلفرد ماهان» به کار برده است و منظور وى از خاورمیانه منطقه اطراف خلیج همیشه فارس بوده است. وجه تسمیه خاورمیانه این است که چون از قاره اروپا به آسیا نگاه کنیم این منطقه نه خاور
گابریل گارسیا مارکز فقط 30 سال سن داشت وقتی رمان اسپانیایی صد سال تنهایی (One Hundred Years of Solitude) را نگاشت و این چنین شد که جایزه نوبل ادبیات را ازان خود کرد.
کاملا یادم هست از زمانی که از وجود این کتاب آگاه شدم و تا زمانی که آن را تهیه کرده و خوانددددم (آن هم سه بار)، این جمله در ذهنم نقش بست: "تنهایی آن هم صد سال!"
.
روزهایی که بیشتر از همیشه احساس تنهایی و خلا گریبان گیرم می شود یاد این کتاب می افتم و زمزمه می کنم : "تنهایی آن هم صد سا
دنیا در صدسال اخیر تغییر و تحولات بسیاری را شاهد بوده که برخی از آنها با سرعت زیاد صورت پذیرفتهاند. ازجمله میتوان به برخی از مشهورترین شهرهای دنیا اشاره نمود که در چند سال گذشته از یک شهر معمولی به یک جاذبه گردشگری شیک و پرطرفدار تبدیلشدهاند. در این راستا میتوان به دبی، کوالالامپور و هنگکنگ اشاره نمود.
ادامه مطلب
از اولین پستی ک تو این وبلاگ گذاشتم من همش ی هدف داشتمکه بفهمم از این دنیا چی میخوام
شاید قرار نیست چیزی بخوام
شاید قراره فقط زندگی کنم
ب اینکه صدسال دیگه هیچ اثری ازم نیست راضیم
واقعا خسته شدم از اینکه انقدر فکر کنم ک دقیقا باید برای زندگیم چی کار کنم
قسمت داغون ماجرا اینکه این همه درس خوندم ولی تو هیچ کدوم از اون واحدهای کوفتی درسی یاد ندادن درست تصمیم گیری رو
اشکان از رو شکم سیری ی پلن مسخره برام کشید ک هرچی سر و تهش رو از بقیه میپرسم به بن ب
میدونی امروز که داشتم کتاب دربارهٔ بیداری رو یخوندم همون اولش نوشته بود که اگه فراموشی نبود هیچکس دوباره عاشق نمیشد اسکار وایلد هم از اعماق رو نمی نوشت و غیره. منظورم البته پاراگراف بود. بعد دیدم راست میگه من پارسال چجوری بودم بالاخره فراموش کردم. نه این که آسون باشه خیلیم درد داشت فراموشی اون حسش موندگاره تجربه ای که کردی. همیشه فکر میکردم هیچوقت نمیشه فراموش کرد شاید واسه همین دوست پسر ندارمو هر روز با یکی نیستم چون حافظهٔ وحشتناکی دارم
حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: هر که نماز قضا بر ذمه اش باشد قبل از ظهر جمعه آخر ماه مبارک رمضان چهار رکعت نماز به دو سلام (۲تا دو رکعتی) بخواند و در هر رکعت بعد از حمد 15 مرتبه آیه الکرسی و پانزده مرتبه سوره ی کوثر را تلاوت نماید که دویست سال نماز قضا را کفایت می کند و روایت دیگر از آن حضرت چهار صد سال و روایت از حضرت امیرالمومنین ششصد سال و از حضرت رسول سوال کردند مردم آخر الزمان بیش از صدسال عمر نمی کنند نماز قضاهای پدر و مادر و اقربای او را کفایت می ک
سلام!
امروز یه روز دلگیره!
یعنی میتونم بگم اکثر روزای ابن ماه واسم دل گیر بوده
اینو میشه از شیشه های گلایِ زرد و خشک شده ی روی میز فهمید!
چون شاسوسا نتونسته نوازششون کنه و اب شیشه هاشونو عوض کنه!
یا از کتاب (صدسال تنهایی)که نزدیک دوماه و خورده ایه که دستم بهش بنده و هنوز نتونستم تمومش کنم!
یا شایدم از ماگی که نمیدونم توش چایی خوردم یا اب یا شربت ولی همونطور روی میز مونده
و یه میز ابی رنگی که پراز گرد و خاک شده!
من پیش پیش به استقبال جوش هایی که
کوبیسم یکی از سبکهای مطرح نقاشی در صدسال اخیر است. در این سبک موضوعات نقاشی در قالب اشکال هندسی شکسته و نامشخص ترسیم میشوند و اغلب عمق چندانی ندارند.
سبک نقاشی کوبیسم از زمان پیدایش خود در بیش از ۱۰۰ سال پیش، همواره بهعنوان یکی از مشهورترین و شگفتانگیزترین مکاتب هنری تلقی شده است. کوبیسم ارتباط تنگاتنگی با هنرمندان برجستهای چون پابلو پیکاسو دارد. فردی که با نگاه متفاوت خود به موضوعات روزمره، در برابر تاریخ هنر ایستاد.
کوبیسم که در
سلام!
امروز یه روز دلگیره!
یعنی میتونم بگم اکثر روزای ابن ماه واسم دل گیر بوده
اینو میشه از شیشه های گلایِ زرد و خشک شده ی روی میز فهمید!
چون شاسوسا نتونسته نوازششون کنه و اب شیشه هاشونو عوض کنه!
یا از کتاب (صدسال تنهایی)که نزدیک دوماه و خورده ایه که دستم بهش بنده و هنوز نتونستم تمومش کنم!
یا شایدم از ماگی که نمیدونم توش چایی خوردم یا اب یا شربت ولی همونطور روی میز مونده
و یه میز ابی رنگی که پراز گرد و خاک شده!
من پیش پیش به استقبال جوش هایی
از علما کسانی بوده اند که طلب علم و دانش را در سنین بالای عُمر خود آغاز کرده اند؛
بعنوان مثال:
صالح بن کیسان (40 هـ - 140 هـ)؛
امام حاکم می فرماید: صالح بن کیسان طلب علم را در سن هفتاد سالگی آغاز کرده است.
منبع:تهذیب التهذیب۴/۴۰۰
صالح بن کَیسان مَدَنی فقیه حجازی بود که بیش از صدسال عمر کرد.به عنوان آموزگار کودکان عمر بن عبدالعزیز گماشته شد. از فقیهان مدینه شمرده میشود که میان حدیث و فقه را جمع کردند. او را از راویان موثق در حدیث میدانند.
و سُلَیم
آمنه جان میگفت صد سال تنهایی مارکز خودِ خود رئالیسم جادوییه که بقیه رئالیسم های جادوی قبل و بعد از اون سوءتفاهمی بیش نیست. من که هیچ وقت صدسال تنهایی رو درک نکردم خود گابریل گارسیا هم در یادداشت های پنج ساله اش از تعبیر و تفسیرهای مختلفی که مردم عادی یا معلمان شعر و ادبیات و اساتید فلسفه و هنر و... از کتاب صد سال تنهایی میکنن و از گوشه و کنار به گوشش میرسه تعجب میکنه و میگه پیش بینی این چیزا رو نمیکرده. خلاصه ماجرا اینکه مارکز توی یادداشت های
الکترسیته: الكترسیته انرژی نهفته ای در طبیعت و وجود آن در بعضی از مواد موجود درجهان میباشد این نیرو به صورت های مختلف میباشد و دارای 2 قطب میباشد اما به صورت كلی میتوان الكترسیته را به دوبخش تقسیم كرد الكترسیته ساكن++این حالت از الكترسیته عنصری كه آن را بو جود می آورد دارای قطب مثبت+میشود مانند وسیله پلاستیكی كه بر اثر مالش دارای قطب مثبت میشود یا بدن انسان كه بر اثر برخورد با این گونه اشیاء درای قطب مثبت الكترسیته ساكن میشود فقط زمین تامین
او هر چه خودش را بیشتر میشناسد، از معنای زندگی دورتر میافتد. برخورد صادقانه وی با خواستههای درونی و انگیزههای واقعیش، او را به سمت «بیمعنایی» سوق میدهد؛ چرا که در پس هر کدام از آنها یکی از امیال ابتدایی نهفته شده و در بطن آن امیال هم غلظتی از حیوانیت و پوچی چکانده شده است. حتی بامعناترین آنها، هنر، هم ناتوان از پاسخ به پرسش به ظاهر ساده اما دشوار «خب که چه؟» میباشد. مارکز صدسال تنهایی را نوشت. خب که چه؟ پیکاسو گرنیکا را کشید. خب ک
کمتر از یکساعت مونده به اذون . سر خیابون منتظر تاکسی با له ترین حالت ممکن ایستادم . آقای مسنی با پراید درب و داغون نیش ترمز میزنه. مقصد رو میگم. میگه دو مسیره ها!میدونم دو مسیره. سوار میشم.شروع میکنه از مشکل رفیقش میگه. از اینکه دکتر ها باعث بدبختیش شدن، خواستم اظهار همدردی کنم اما حال نداشتم. ادامه میده و چشم هام برای فرورفتن در گرداب اشک آماده میشن...آره دکترا گفته بودن بچه توو شکم زنش پسر بوده و بدنیا که اومده این رفیقمون میبینه دختره سکته میک
نام او در اوستا کویکوات Kavi Kavâta آمده و در پهلوی کیکوات و در فارسی کیقباد میباشد . در دینکرد آمده که فرّ کیانی از گرشاسب به کیقباد رسید و او کیاننیاک یعنی جد کیانیان است . در اوستا او از اعقاب منوچهر شمرده شده است در بندهشن آمده کیکوات کودکی خُرد بود که او را درصندوقی نهاده بر آب افکندند و او از سرما میلرزید . زاب او را دید و از آب بیرون کشید و به فرزندی پذیرفت و وی را کوات نامید ، در روایات مذهبی پدر کیقباد معین نیست ولی در روایات ملی که
دستت را روی جلد همه شان کشیدی . این ها سوگولی هایت بودند . سهراب ، کتاب های مهدی و فاطمه ، سقوط ، سیزیف ، بیگانه ی عزیزت ... روی این یکی مکث کردی ، آنقدر که یادت رفت بروی سراغ صدسال تنهایی . تو مگر چه بودی ؟ چیزی جز آمیزش بی رحمانه ی کلمات ؟ شاید حاصل تجاوز صفحه ای به صفحه ای دیگر و یا جیغ های مقدمه در شبی تاریک و گریه های پیچیده در اتاق و کودکی که سهراب به آغوش کشیده بود
تو واژه ی « ادراک » بودی در شعرهای سهراب ، تو ؛ آقای مورسو ، تکرار آئورلیانوها و ی
سلااااااام سلااااااااااااام دوست جونیای خودم سال نو همگی مباااااارک صدسال به این سالها هرروزتان نوروز نوروزتان پیروز
من برگشتم دوباره با ی کیک عصرونه دلبرررررر و خوشمزززه
ایشون یک عدد کیک شکلاتی بی بی بااااا روکش شکلاتی(دیگه چه شود کیک شکلاتی روکش شکلاتی) بسییییی خوشمزه و خوش طعم هستن که تو زمان قرنطینه درست شدن و با اندک امکانات تو این دوره دیزاین شدن جااااااای همگی خالی من به نیابت از همتون کل کیک رو میل کردم و نذاشتم هیشکی بخوره کی
۱. ایالات متحده آمریکا (۷۲۰۰۰ نفر در سال ۲۰۱۵ م)
۲. ژاپن (۶۷۸۲۴ نفر در سال ۲۰۱۷ م)
۳. چین (۴۸۹۲۱ نفر در سال ۲۰۱۱ م)
۴. هند (۲۷۰۰۰ نفر در سال ۲۰۱۵ م)
۵. برزیل (۲۳۷۶۰ نفر در سال ۲۰۱۰ م)
۶. تایلند (۲۳۳۹۹ نفر در سال ۲۰۱۴ م)
۷. فرانسه (۲۱۳۹۳ نفر در سال ۲۰۱۶ م)
۸. ایتالیا (۱۹۰۹۵ نفر در سال ۲۰۱۵ م)
۹. اسپانیا (۱۷۴۲۳ نفر در سال ۲۰۱۶ م)
۱۰. آلمان (۱۷۰۰۰ نفر در سال ۲۰۱۲ م)
۱۱. آفریقای جنوبی (۱۵۵۸۱ نفر در سال ۲۰۱۱ م)
۱۲. بریتانیا (۱۳۷۸۰ نفر در سال ۲۰۱۳ م)
۱۳. کانادا (۷۵
در قرآن در سوره توبه، آیه ۳۰ نام حضرت عزیر (ع) یک بار آمده است. برخی روایات عزیر را احیا کننده تورات فراموش شده معرفی کردهاند.
داستان زندگی حضرت عزیر علیه السلامیکی از پیامبران بنی اسرائیل، عزیر (به عربی:عُزَیر) نام داشت. نَسَبش به بنیامین فرزند حضرت یعقوب(ع) می رسد. عزیر شخصیتی است که در قرآن، در آیه ۳۰ سوره توبه ذکر شده است، که گفته می شود او به وسیله یهودیان بعنوان « پسرِ خدا» مورد تقدیس قرار گرفته است. حضرت عزیر به امر خدا در سن جوانی از دن
در قرآن در سوره توبه، آیه ۳۰ نام حضرت عزیر (ع) یک بار آمده است. برخی روایات عزیر را احیا کننده تورات فراموش شده معرفی کردهاند.
داستان زندگی حضرت عزیر علیه السلامیکی از پیامبران بنی اسرائیل، عزیر (به عربی:عُزَیر) نام داشت. نَسَبش به بنیامین فرزند حضرت یعقوب(ع) می رسد. عزیر شخصیتی است که در قرآن، در آیه ۳۰ سوره توبه ذکر شده است، که گفته می شود او به وسیله یهودیان بعنوان « پسرِ خدا» مورد تقدیس قرار گرفته است. حضرت عزیر به امر خدا در سن جوانی از دن
+چه مرگته نصفه شبی هی زر زر میخندی؟؟؟یه ماهی تو آکواریم اینقدر باحاله ده دقیقه ست رو ویبره ای؟؟
_فاکینگ مایند:/چند بار گفتم نذار من بی خوابی بکشم؟؟چند بار گفتم اون ریتم کوفتی شبانه رو درست کن من شبا بکپم ؟؟؟ خیالت راحت شد ؟؟ باز بساط افکار گل واژه ات رو شب ها بریز وسط نذار کله ی مرگمو بزارم.....
بی خوابی شبانه...افکار آدم خوار...خواب تا لنگ ظهر...کرم گوش ...آن هم با آهنگ های متال.....من حالم بدهههههه:)))))))
وقتی بی خوابی بکشم یا خوابم راحت نباشه خیلی وقیح
آقاجونم چندروزی حالشون بدبود و بستری بودن...
پیغام از اینور اونور که ما چیکارکنیم واسه باباتون پدرشمانیست پدرماهم هست و داییم که ازشون میخواست فقط واسه خودشون استغفار بگن و اگه تونستن سرخاک مادرآقاجونم ازشون بخوان بچشو دعا کنن...
یاد حرف همسرم افتادم هرچند بی ربط به این قضیه ولی شیر مرده و زندش صد تومنه...مادرم همینه ...واسه شفای بچش واسه عاقبت بخیری فرزندش حتی اون دنیا هم کاری ازش برمیاد ...
و بازم میگم عجیبترین اتفاق جهان مادر هستش ...
.
ما
باز هم به رسم ادب و محبت در چنین روزی در سال نود و یک با دوستی بسیار عزیز و گرامی که یاد و نامش برایمان جاودانه است تصادف هولناکی داشتیم که متاسفانه به رفتن مهدی از پیش ما شد و آسمانی شد هفتسال گذشت اما یک انسان عاشق یک شاعر و نویسنده یک عارف یک کوهنورد با دیگران فرق دارد و هیچگاه رسم ادب و محبت و معرفت را فراموش نمی کند
باشد که بقای طول عمر بازماندگان ایشان باشد و از آنجا که بسیار انسان مودب و وارسته ای بودند بهشت برین جایگاهشان است و نزد پرو
سلام سلام سلاااام...
بی مقدمه بگم(البته اگه خود اینو یه مقدمه به حساب نیاریم)،تا جایی که یادمه از کلاس پنجم عاشق شعر بودم و هرجا صحبت از شعر میشد فوری هوش و حواسم پر می کشید اونجا...
یادمه کلاس هفتم بودم که تصمیم گرفتم بزنم تو خط شعر و شاعری...
فکر می کردم به همین سادگیه!
خیلی سعی کردم؛خیلی خیلی!
اما نتیجش فقط سه تا شعر شد که یا قافیه هاش لنگ می زدن!
یا وزنش دست و پا شکسته بود!!
یا کلا شعرم حتی با عصام به زور راه می رفت):
اما خب هر چی که باشه دوسشون دار
ایجاد ارتباط با کتاب و علاقه به مطالعه برای افرادی که عادت به فضای مجازی به خصوص هرزگردی دارند، چندان کار ساده ای نیست. به طوری که یک انتخاب اشتباه یا صحیح ممکنه به قیمت خداحافظی همیشگی با کتاب یا ایجاد هیجان برای شروع کتابی جدید باشه.از کجا شروع کنیم؟قانون دوم از قوانین پنج گانه کتابداری رانگاناتان کلیتی رو مشخص میکنه که پاسخ سوال فوق باید بر همین اساس باشه: "هر خواننده کتابش." جمله ای کوتاه و ساده با مفهومی به گستردگی علایق و سلایق خوانندگ
امروزه تو فیزیک خیلی از دانشمندا دارن روی نظریات گرانش اصلاح شده کار میکنن
و خیلی از ایده ها و تیوری ها هم برپایه ی نسبیت عام انیشتین بیان شده. که اگر نقصی داشته باشه پس میشه گفت اون تیوری ای ک روی یک سنگ بنای ناقص بیان شده یا رده یا خیلی کج.
پس شاید صد سال پیش اصلن انیشتین اشتباه کرده باشه و همین اشتباه باعث شده علم صد سال تو گمراهی ادامه مسیر بده. شاید اگر اون اصلن نبود یا جلوی بقیه رو سد نمیکرد علم از همینی ک الان هست خیلی جلوتر بود.
انیشتین
تقریبا از اواسط تیرماه باخودم مهربون شدم.آژانس میگیرم دائما.چیپس میخرم برای خودم و فیلمهای آبدوغ خیاری میبینم در حالی که لواشک های مامانپزم رو میجوم(لواشک را باید جویید).از این چیزای ۶۵ هزارتومنی میخرم که تو کل عمرم خرید دسته جمعیش به ۴۰تومن هم شاید نرسیده بود.(اون نمکدون رو بده من)خلاصه داشتم میگفتم بعدِ صدسال حرفزدن ازش و فکرکردن بهش بلاخره اواسط تیرماه کوهنوردی رو شروع کردم با یه گروه باادب و بانزاکت و باشعور،حامی، نگران ،مهربون و پی
عطیه عطارزاده
کتاب از زبان دختری نابینا روایت میشه که همراه با مادرش توی زیرزمین خونه داروهای گیاهی آماده میکنند. اما زندگی این مادر و دختر جریانهایی داره....
من دوسش داشتم در کل، متنش روون و دلنشین بود، ولی انتهای کتاب به قدرت شروع و میانه نبود. پایانشو راستش زیاد دوست نداشتم. حس میکردم نویسنده خسته شده و میخواد فقط کتابو زودتر تموم کنه.از نیمهی کتاب به بعد داستان به شدت افت میکنه. ولی خوشخوانه و دو روزه تموم شد. در واقع یه روزه هم تموم
سلام راب
نمی دانم این نامه ام به دستت می رسد یا
نه،پستچی ها این روزها حوصله رساندن نامه ها را ندارند مخصوصا اگر آدرس پر پیچ و خمی
مثل مخفیگاه تو را داشته باشد.:پشت کوه های سفید برسد به دست راب.
نمی دانم الان در چه شرایطی هستی.خیلی سال است
که از تو بی خبرم.از سال 1970 که کنار آن حصار دیدمت که داشتی سعی می کردی از آن عبور
کنی.احتمالا باید یادت مانده باشد،شب سخت و پر اضطرابی بود.حتی تصمیم سختی بود.نمی
دانستم من اگر جای تو بودم چه می کردم،به نگهبانان
سلام راب
نمی دانم این نامه ام به دستت می رسد یا
نه،پستچی ها این روزها حوصله رساندن نامه ها را ندارند مخصوصا اگر آدرس پر پیچ و خمی
مثل مخفیگاه تو را داشته باشد.:پشت کوه های سفید برسد به دست راب.
نمی دانم الان در چه شرایطی هستی.خیلی سال است
که از تو بی خبرم.از سال 1970 که کنار آن حصار دیدمت که داشتی سعی می کردی از آن عبور
کنی.احتمالا باید یادت مانده باشد،شب سخت و پر اضطرابی بود.حتی تصمیم سختی بود.نمی
دانستم من اگر جای تو بودم چه می کردم،به نگهبانان
در غریبی و فراق و غم دل پیر شدم... کرونا خر کیه... واقعا این دنیا با این کثافتی که سر تا پاش رو گرفته چه حلوای تن تنانیای هست که اینقدر براش له له میزنید و نگران هستید؟ نمیگم مواظب نباشید و بر کوس مرگ بکوبید... خودتون رو اینقدر دوست دارید؟ آره خب... من هم کسی رو دوست داشتم که نه تنها دوستم نداشت که هیچ ارزشی برام قائل نبود.. همه چیز این دنیا اینقدر بیرحم و بیحسابه.. آره دوستم نداشت، میخوام فریاد بزنم، چون حتی در همین قدر هم خجالت میکشیدم این
در غریبی و فراق و غم دل پیر شدم... کرونا خر کیه... واقعا این دنیا با این کثافتی که سر تا پاش رو گرفته چه حلوای تن تنانیای هست که اینقدر براش له له میزنید و نگران هستید؟ نمیگم مواظب نباشید و بر کوس مرگ بکوبید... خودتون رو اینقدر دوست دارید؟ آره خب... من هم کسی رو دوست داشتم که نه تنها دوستم نداشت که هیچ ارزشی برام قائل نبود.. همه چیز این دنیا اینقدر بیرحم و بیحسابه.. آره دوستم نداشت، میخوام فریاد بزنم، چون حتی در همین قدر هم خجالت میکشیدم این
سورۀ توبه
امیرالمؤمنین علی را رضیالله عنه پرسیدند که چرا بر سر این سورت بسمالله الرّحمن الرّحیم ننبشتند؟ گفت: زیرا کلمۀ بسمالله زنهاریست و این سورت بیزاریست. و بیزاری و زنهاری باهم نباشد.
امّا قصۀ حرب حنین
یک
آن بود که چون رسول صلّی الله علیه وسلّم مکه را فتح کرد خبر به هوازِن بردند که محمد مکه را فتح کرد و دو هزار سوار از مکه به وی پیوست و قصد شما دارد. مهتر ایشان مالک عَوف بود. ایشان را گفت: «یا فوم، ما ماندهایم در عرب که زبون محمد نگش
نمازی که یک عمرنماز قضارا جبران می کند!!!
نمازخاص روز جمعه آخررمضان
ازرسول اکرم روایتست که:
هرکس نمازقضا بر ذمه اش باشد قبل از ظهرجمعه آخرماه مبارک رمضان.
4رکعت نماز بگذارد به دوسلام.درهررکعت بعدازحمد یک مرتبه آیه الکرسی و15 مرتبه سوره کوثر.
این نمازدویست سال نماز قضا را کفایت می کند.ودرروایت دیگر از آن حضرت چهارصد سال ودرروایتی از امیر المومنین ششصد سال.
وازحضرت رسول پرسیدند مردم آخرالزمان بیش از صدسال عمرنمی کنند.
فرمود:«نماز قضاهای پدر وم
«بنده خویشتنم خوان که به شاهی برسم
مگسی را که تو پرواز دهی شاهین است»
سعدی
در طلوع یک صبح زیبای بهاری داشت با دوستانش صبحانه کاری را برای شروع روز جدید میل می کردند و گپ می زدند ناگهان مگس بزرگ و پرمویی وارد سفره رنگین شان شد و خواست صبحانه را با آنها سهیم شود آخر از دیروز چیزی نخورده بود و حسابی گرسنه بود بازیگر صحنه ما وارد شدن مگس برای بار دوم به سفره را تاب نیاورد آخر این موجود زشت و میکروبی ناخواسته وارد قلمرو انسانها شده بود و با برداش
«بنده خویشتنم خوان که به شاهی برسم
مگسی را که تو پرواز دهی شاهین است»
سعدی
در طلوع یک صبح زیبای بهاری داشت با دوستانش صبحانه کاری را برای شروع روز جدید میل می کردند و گپ می زدند ناگهان مگس بزرگ و پرمویی وارد سفره رنگین شان شد و خواست صبحانه را با آنها سهیم شود آخر از دیروز چیزی نخورده بود و حسابی گرسنه بود بازیگر صحنه ما وارد شدن مگس برای بار دوم به سفره را تاب نیاورد آخر این موجود زشت و میکروبی ناخواسته وارد قلمرو انسانها شده بود و با برداشت
حوادث روزهای اخیر برای تمام ما ایرانیان با هر نقش و هویتی که در جامعه داریم یک پیامد مشترک داشته است و آن "حال بد" ما یا حتی "نفرت" از خود، کشور، حاکمان و یا حتی مردم و اطرافیانمان بوده است. منکر این نیستم که من هم از این پیامدها تاثیر پذیرفتهام اما ذکر نکاتی که رسانه ها معمولاً به آنها نمیپردازند در این موقعیت زمانی و برای تسلی دادن به خاطر افسرده ما ایرانیان خالی از لطف نیست:
۱— ما تقریباً در بهترین وضعیت خود در طول تاریخ قرار داریم. حد
او به معنای «ایمان» میاندیشد. اینکه بهواقع ایمان به چه معناست؟ دو ریشه برای کلمه ایمان آوردهاند؛ یکی از ریشه یمین به معنای سمت و راه راست و دیگری از ریشه امن به معنی ایمنی و پناهگاه. از آنجایی که معنای اول معادل روشنتری چون «صراط مستقیم» دارد که به کرات نیز آورده شده است، پس معنای دوم برای وی نزدیکتر به نظر میرسد. با این نگرش شاید بتوان نگاهی دوباره به یک آیه مشهور داشت:
بیابانگردها گفتند «پناه آوردیم». [به آنان] بگو: «پناه نیاوردی
رمان آخرین انار دنیا با عنوان اصلی «دواههمین ههناری دونیا» اثر نویسنده کُرد، بختیار علی است که برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ در کشور سوئد چاپ شد. بختیار علی که پرکارترین و پرتیراژترین نویسنده کرد لقب گرفته است در سال ۱۹۶۱ در سلیمانیه کردستان عراق به دنیا آمد.
بختیار علی در مصاحبهای درمورد آخرین انار دنیا گفته است: اگر بمیرم و به من اجازه دهند که تنها یک کتاب با خودم به آن دنیا ببرم، از میان تمام کتابهایی که نوشتهام، آخرین انار دنیا را ب
آن روزی که علی الف گفت تصمیم دارد از ایران برود، عصر بود و من دانشگاه بودم. تمامِ راهِ برگشت را میراث و محبت سیاوش قمیشی گوش کردم. به پرنده مهاجر الکی بگو که خوبه، نگو طفلی شوق پرواز یه حکایت دروغه. مبهوت بودم. تا فردا شاید کلمهای با کسی حرف نزدم. فردایش را هم یادم نیست. عمیقا درد کشیده بودم. چیزی که مدتهاست از آن محرومم. عمیقا احساسکردن. عمیقا زجرکشیدن. آگاهانه مُردن و زندهشدن. به کسی هم چیزی نگفتم. خیلی هم سعی نکردم برای کسی شرح بدهم. اما
چرا مردم فلان کار را انجام میدهند؟ اخلاق و رفتار انسان، از همان آغاز آفرینش برای دانشمندان و پیغمبران و حتی شفادهندگان، یک علامت سوال بزرگ باقی مانده است.آیا دوست ندارید که بدانید فردی نزدیک و صمیمی با شما چرا فلان رفتار را انجام داد؟ آیا باارزشتر این نیست که شما خودتان را واضحتر و روشنتر ببینید، مثلاً به طور کاملا واضح و بیآلایش نیازها، تصمیمات، گرایشات و انگیزههای درونیتان را ببینید؟
در حرفۀ شغلی من به عنوان یک معلم و استاد ا
دوستان بنا براین هست که دفاعیه های طولانی پست شود رعنا⭐⭐⭐ به مرد شب : به مرد شب :سلام جناباولی که من اومدم توی صفحه تون خطابم به کل بود و قصدم تنها این بود که به کاربری توهین نشه بخصوص کاربر مودب و بی ازاری مثل پسرآریایی واقعا حق شون نبود توهین هایی که از جانب شما و رفقایت بهشون شد! شما اومدی چهل بار گل و سنبل به ریش نداشته بنده بستی و بعد گفتی " گویا شماهم کم تجربه ای" خب اگه این کار اسمش " عقیده و داوری خود را زیرکانه در پاچه ی دیگری کردن" نیست ،
بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- جناب
اقای دکتر نوری زاده چون در زمان رژیم قبلی پول کلان ومفتی بدست میاورد طبیعی است که ازرژیم سابق حمایت
کند- کهامروزه سنگ مردم ایرا به سینه میزندایشان میفرمایند- که شاه دراطریش بود-
بلیط دوریال اتوبوس از تهران پارس تا
دانشگاه تهران با یک بلیط بود وانر چهاربرابر کردند به اینمعنا که دیگر مستقیم
نمیشد این راه رفت باید با چهار اتوبوس
عوض کرد تا این راه رفت- دانشجویان
سر وصدا کردند هرگاه اموزش وپرورش
یک:
بیرون کشتی چشمان تو ... نوح ام به اذن الهی ...
بایدم جمع کنم جهانی ... درون چشم های تو ...
دو:
تکلیف مرا روشن کردی و دیگر خاموشی ام چرا؟
می گویمت از تلاطم خودم" دریا " و " موجهاش"!
سه:
بدون فکر مرا سوزانده ای میان عکس ها ...
حالا میان تصاویر گذشته ... دنبال من بگرد!
چهار:
فراموشم شد دستهایت از بس هوا گرم است ...
دستان سرد من ... با دست های تو دیگر چه کارها!
پنج:
لبهایت ...
تا فروبسته شد ... دنیا کلید شد ...
حرف نمی زنی ومن ...
میان قفل ها ... ایستاده ام!
شش:
مزار شش گو
بسم الرحمن الرحیم- نظریات شخصی است- امریکا ادعا
کرده است این پهباد بهترین پهباد دنیا است
اولا قابل اثبات نیست- دوم فرمودند قیمت ان 120 میلیون دلار است انهم ازجهتی دروغ
مسلم است بیشاز بیست وپنچ میلیون هم نیست زمانی که من در سربازی وظیفه دربخش مقدماتی درلشگرگ بودم تعدد زیادی تحصیل کرده
کشورهای غربی بودند درشته های مختلف که اینان یابرای درایران ماندن امده بدند وبرای کار کردن نیاز
به سربازی رفتن داشتن وی برای مدتی کوتاه
درایران باشند – ا
از خواب پامیشم و محمد رو صدا میکنم، اونم میگه: -بله. میگم: -زهرمار، مگه قرار نبود ۷ بیدارم کنی؟ میگه: -هزاربار صدات زدم ولی تو آدم حسابم نکردی. میگم: -بهدرک! [مودبانهاش] و باهم میخندیم. میبینم داره با لپتاپ کار میکنه و برای خودش دمنوش درست کرده، منم که باید سریع یهچیز میخوردم و آماده میشدم برای مصاحبه، میرم از تو یخچال همهی میوههامو برمیدارم و درحال شستن به این فکر میکنم، بخاطر شام دیشبی که مهمونم کرد، میتونم اینهارو
از خواب پامیشم و محمد رو صدا میکنم، اونم میگه: -بله. میگم: -زهرمار، مگه قرار نبود ۷ بیدارم کنی؟ میگه: -هزاربار صدات زدم ولی تو آدم حسابم نکردی. میگم: -بهدرک! [مودبانهاش] و باهم میخندیم. میبینم داره با لپتاپ کار میکنه و برای خودش دمنوش درست کرده، منم که باید سریع یهچیز میخوردم و آماده میشدم برای مصاحبه، میرم از تو یخچال همهی میوههامو برمیدارم و درحال شستن به این فکر میکنم، بخاطر شام دیشبی که مهمونم کرد، میتونم اینهارو
نام شهید : علی سینامرادی
نام پدر : غلام رضا
تاریخ تولد : 620/12/6
محل تولد : چرام
تاریخ شهادت : 82/1/10
محل شهادت : خوزستان
زیارتگاه :زادگاهش
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون
کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی
کجائید ای سبکبالان عاشق پرنده تر ز مرغان هوایی
سلام بر امام امت و ملت شهید پرور ایران که من فرزند این ملتم و خانواده من در میان این ا
دستان خرابکار دشمنان را هیچگاه به راحتی نمیتوان دید، خرابکاریهای دشمنان معمولا نه در روزنامهها ثبت و نه در کتابهای تاریخ نگاری نوشته میشود؛
برای یافتن حقیقت و لایههای پنهان تاریخ، در کنار فهم عمیق و کلان از رفتارهای دشمنان بایست کاملا جزئی شد و با مردم زمانههای تاریخی زیست، بایست در عین کلان نگری، خرد نگر بود و تاریخ شفاهی مهمترین نقش را در این زمینه ایفا میکند.
گوشههایی از خرابکاریهای انگلستان و آمریکا در تضعیف اق
اصل قانونی بودن جرم و مجازات
تا عصر رنسانس و انقلاب کبیر فرانسه، افراد بنابر میل پادشاه و حاکم و کشیش و روحانی مجازات می شدند، چه بسیار افراد بی گناه که با خباثت طبع حکام به مجازات رسیدند، چه خون های پاک که بر زمین ریخته شد، چه اموال و نفوس و ارض و ناموس مردم که مورد هتک قرار گرفت.انقلاب کبیر فرانسه و حلول عصر رنسانس، عصر بیداری مردم و زمینی شدن حکومت ها بود تا این زمان پادشاهان، حکام، کشیش ها و روحانیون خود را سایه و نماینده و نایب خدا می دا
این یادداشت را اردیبهشت امسال در سالمرگ غزاله علیزاده نوشتم. امروز تولد اوست و مرور این یادداشت برای خودم خوب بود؛ تذکر داد که به ضرورت بازنویسی و رجوع به گذشته ایمان بیاورم.
«احساس دائمیام این بود در یک جهان تقریبا گود و تاریک هبوط کردهام.» غزاله علیزاده خلق اولین داستان خودش در سن چهارده سالگی را مدیون این احساسِ عجیب میدانست. احساسی که اگرچه منشااش پیدا نبود، اما «واقعا با آن درگیر بود». با تلاشهای مادر شاعرش منیرالسادات سیدی بود
اوریانا فالاچی معرف حضور خیلی از کتاب دوستان هست . خبرنگار معروف ایتالیایی که با خیلی از سیاستمدارا مصاحبه کرده . یه مسیحی ملحد که آخرای عمرش به جنگ با اسلام برخاسته بود ! نویسنده ی کتابهای معروف "جنس ضعیف" و "نامه به کودکی که هرگز زاده نشد". منم اسم نویسنده و کتابش رو شنیده بودم ولی فرصت نشده بود بخونمش. تا اینکه مرداد 97 گذرم به مترو قیطریه افتاد و تو بساط کتابفروش جلوی مترو چشمم خورد به " جنس ضعیف" و ... شیطون رفت تو جلدم و وسوسه شدم و کتاب رو خرید
اوریانا فالاچی معرف حضور خیلی از کتاب دوستان هست . خبرنگار معروف ایتالیایی که با خیلی از سیاستمدارا مصاحبه کرده . یه مسیحی ملحد که آخرای عمرش به جنگ با اسلام برخاسته بود ! نویسنده ی کتابهای معروف "جنس ضعیف" و "نامه به کودکی که هرگز زاده نشد". منم اسم نویسنده و کتابش رو شنیده بودم ولی فرصت نشده بود بخونمش. تا اینکه مرداد 97 گذرم به مترو قیطریه افتاد و تو بساط کتابفروش جلوی مترو چشمم خورد به " جنس ضعیف" و ... شیطون رفت تو جلدم و وسوسه شدم و کتاب رو خرید
درباره این سایت