نتایج جستجو برای عبارت :

هرچه سردتر، تلخ‌تر

خیلی احمقانه‌ است اگر فکر کنید روزی فراموشش می‌کنید و کنار دیگری همه آن عاشقانه‌هایی که با او تصور کرده‌اید را همراه این یکی زندگی می‌کنید. فوتوشاپ که نیست سر این را بذارید روی بدن آن یکی‌ و زندگی شیرین شود. هرچه بگذرد شاید آن احساس اولیه از تب و تاب بیفتد و سردتر بشود ولی به ناگزیر تلخ‌تر هم خواهد شد...
گریه هم بر غم این فاصله مرهم نشود
مثل یک قهوه که از تلخی آن کم نشود
روز و شب پیش همه روی لبم لبخند است
تا حواس احدی جمع به بغضم نشود
نفیسه مو
تصورات عمومی در رابطه با انتقال حرارت
وقتی بدنهای با دمای نابرابر در نزدیکی یکدیگر قرار می گیرند ،گرما بدن داغتر را رها می کند و تا فرد سردتر جذب می شوددرجه حرارت برابر است با یکدیگر میزان که گرمابا بدن سردتر جذب می شود و متناسب با تفاوت است
ادامه مطلب
هرچه کُنی بکن، مَکنترکِ من ای نگار منهرچه بَری بِبَر، مَبَرسنگدلی به کار منهرچه هِلی بِهِل، مَهِلپرده به روی چون قمرهرچه دَری بِدَر، مَدرپرده‌ی اعتبار منهرچه کِشی بِکِش، مَکِشباده به بزمِ مدّعیهرچه خوری بخور، مخورخونِ دلِ فگار منهرچه دَهی بده، مَدهزلف به باد، ای صنمهرچه نَهی بِنِه، مَنِهدام به رهگذار من هرچه کُشی بکُش، مَکُشصید حرم که نیست خوش هرچه شَوی بـِشو، مَشوتشنه به خونِ زار منهر چه بُری بِبُر، مَبُررشته‌ی اُلفتِ مراهرچه کَن
 داشتم نت گردی می کردم که یاد لیوان چای کنار دستم افتادم. چای ریخته بودم و فراموش کرده بودم بنوشم. یک قلوپ کشیدم در دهانم. دوباره برگشتم سرکارم و بازهم فراموش کردم، کمی سردتر شده بود. هربار یک قلوپ می نوشیدم و بلند مدتی حضور لیوان چای را فراموش می کردم، هربار سردتر می شد. آدم ها هم اینطورند مگر نه؟ روابط و آدم ها وقتی فراموششان می کنی، سرد می شوند.
ته لیوانم هنوز چای مانده بود ولی از سردی اش دیگر ننوشیدم. گذاشتم دور ریخته شود.
 
...
 
اینکه اون دل
تصورات عمومی در رابطه با انتقال حرارت
وقتی بدنهای با دمای نابرابر در نزدیکی یکدیگر قرار می گیرند ،گرما بدن داغتر را رها می کند و تا فرد سردتر جذب می شوددرجه حرارت برابر است با یکدیگر میزان که گرمابا بدن سردتر جذب می شود و متناسب با تفاوت استدرجه حرارت بین دو بدن - تفاوت در بیشتر استدما ، سرعت جریان گرما بیشتر است.گرما از بدن به بدن دیگر در دمای پایین تر توسط هر وسیله ای زیر انتقال می یابد (شکل 2-3):1. تابش2. هدایت3. همرفتتابش ، با توجه به از دست داد
مثل نویسی درخت هرچه بارش بیشتر میشود سرش فروتر می آید داستان ضرب المثل درخت هر چه بارش بیشتر میشود سرش فروتر می آید داستان ضرب المثل درخت هرچه بارش بیشتر سرش فروتر می آید باز افرینی مثل درخت هرچه بارش بیشتر میشود سرش فروتر میاید درخت هرچه بارش بیشتر باشد سرش فروتر می اید حکایت درخت هرچه پربارتر سربه زیرتر انشا درخت هرچه پربارتر سربه زیرتر گسترش مثل خفته را خفته کی کند بیدار
انشا در ادامه مطلب
ادامه مطلب
خدایا
هرچه گفتی هرچی دستور دادی قبول کردیم
هرچه کردی هرچی قسمت دونستی قبول کردیم
چه اونی که بعدا فهمیدیم چه اونی که هرگز درکش نکردیم
هرچه قضا و قدر بود هرچی زدی دم نزدیم 
سخت بود سختی کشیدیم
درد داشت دردشو کشیدیم
اما دیگه الان خسته ایم
بفهم..
یه بارم تو بفهم..
از انجا که شن و ماسه عایق خوبی برای حفظ دما نیستند نمی توانند گرمای خورشید را در  روز جذب کنند تا هم روز ها خنک باشد و هم در شب دمای ذخیره شده را آزاد سازند و هوای شب را متعادل سازند. بنابراین دمای هوای در شب به شدت سرد می یابد.ادامه مطلب
یک ماه دووم آوردم. آفرین به من.
فضای خالی دلتنگی داره؟ انگار داره.
خوشحالم و زندگی با وجود تمام به‌گایی‌ها روی خوشش رو داره نشون میده. امتحان و کوییز و تکلیف داره از روم رد میشه ولی خوبم. خوبم. واقعا. درکم از زندگی تغییر کرده یه ذره. رنگا رو سردتر می‌بینم. بوهای خوش به جای لذت‌بخش بودن بینی‌ام رو میسوزونن. در کل حس میکنم که همه دارن ادا درمیارن و کسی خود واقعیش نیست.
ده و نیممیتونست تیک تاک ساعت روی دیوار رو بشنوه‌. این خاصیت سکوته که هر صدایی رو قوی تر از خودش نشون بده.یازدهشبیه به تنهایی که کوچکترین احساسات رو ذره بین مییره.یازده و نیمهمیشه فکر میکرد ذات زمان جوریه که تا وقتی چیزی معنی میده تغییر کنه. دقیقه به دقیقه، ثانیه به ثانیه.وگرنه چرا جلو میره؟ چرا ساعت "ده و پنچ دقیقه" با "ده و شش دقیقه" فرق میکنه؟هیچ اتفاقی نمیوفتاد‌..به ساعت نگاه کرد. پس چرا کار می کرد؟هنوز نتونسته بود با فکراش کنار بیاد و دستاش
با سردتر شدن هوا در پاییز، مردم بیشتر در خانه می مانند. اما در کنار آن
می توانیم از زیبایی های تغییر فصل هم استفاده کنیم. برای شروع تزیین خانه
برای فصل پاییز، نقطه کانونی هر اتاق را انتخاب کنید. از جلوی درب شروع
کنید و به قسمت های دیگر خانه بروید.
ادامه مطلب
هرچه تاریخ ایران را مطالعه می‌کنم، تقسیم‌بندی‌های جامعه‌شناسان، بیشتر زیر سوال میرود!
دور کیم می‌گفت در جوامع سنّتی، نظم مکانیکی و در جوامع مدرن، نظم ارگانیکی حاکم است!
امّا در عصر صفوی و قاجار که مدرن اوّلیه به حساب می‌آیند، هرچه به شهرها و مراکز پیشرفت، نزدیک‌تر می‌شویم، دین حضور پررنگ‌تری دارد(نظم مکانیکی) و هرچه به روستاها نزدیک‌تر می‌شویم، از لحاظ عقاید و سنّت‌ها، آزادی بیشتری وجود دارد.(نظم ارگانیکی)

برای مطالعه‌ی جنبه‌ها
تو مسافر عشقی و من هر دم در یادت.
فکر کردن به تو، چنان در بیداریم جاریست، که هر لحظه حضورت را احساس میکنم.
چشمانم را هم که میبندم، کنارمی.اما اینبار پر رنگ تر.زیباتر. ملموس تر...
این پاییز فقط دستانت را کم دارد تا کوچه های باغ فردوس را قدم بزنیم و کنار کوچه ی دلبر عکسی به یادگار بگیریم و من از این عشق سرمست شوم و انتظار باز دیدنت را هرچه طولانی، هرچه بیشتر بکشم...
 
حس من امروز این بوده که وارد ماهی شدیم که هرچه آرزو کنم و از خدا بخواهم برایم برآورده میکند و  از دیروز به این فکر میکردم که پارسال ماه رمضان از خدا چه خواستم و خدا چه کرد و همینجور که با خودم مرور میکردم میدیدم هرچه خواستم بهبهترین شکل عطا کرده است و امروز روز اول ماه رمضان با قوت و انگیزه بیشتر از خدا طلب حاجت  دارم...
از انجا که شن و ماسه عایق خوبی برای حفظ دما نیستند نمی توانند گرمای خورشید را در  روز جذب کنند تا هم روز ها خنک باشد و هم در شب دمای ذخیره شده را آزاد سازند و هوای شب را متعادل سازند. بنابراین دمای هوای در شب به شدت سرد می یابد.ادامه مطلب
 
تورهای شاد و هیجان انگیز رفتینگ در رودخانه های زاینده رود و ارمند در استان چهار محال و بختیاری
از جمله حرف هایی که احساس می کنم درست است اما می دانم غلط است :
1- فقیر که هستیم بیشتر یاد خدا می افتیم پس فقر بهتر است از ثروت ...
2- وقتی دانسته هامان کمتر باشد و بی خبر تر باشیم از این عالم و در یک کلمه هرچه "ساده" تر باشیم بیشتر احساس عجز می کنیم و بیشتر احساس نیاز می کنیم که به خداوند توکل کنیم . و هرچه عالم تر باشیم انگار حس می کنیم که همین علم برای رفع مشکلات ما کافی است ...
3- هرچه مشکلات و گرفتاری ها بیشتر باشد ندای یا الله ما هم بلند تر می شود و هر
برخلاف اینکه دوره های قبل جمع زیادی از مردم را با ابزار «ترس» به پای صندوق ها می کشاندند، اما این بار صندوق های رأی در غیاب آنها برگذار شد، و این بود که نتیجه کاملاً متفاوت با دوره های قبل در آمد.- در غیاب ترسوهای کرونایی
- در غیاب سایه ی جنگی که در سایه ی اقتدار این روزهای کشور بی خاصیت شد
- در غیاب عروسک های دست ماهواره که هرچه دشمن ما دیکته می کرد، در لیست انتخاباتی دیکته می کردند.
 
می رسد روزی که هرچه فریاد داریم سر توسوهای داخلی می زنیم و می
قضاوت ساده ترین کار است ...
برای همین است که انسان ها قضاوت میکنند ...
تو که مرا نمیشناسی ، چگونه میتوانی خودخواهانه مرا نقد کنی؟!
تو که از چیزی خبر نداری ، چگونه میتوانی به راحتی حکم بدهی ؟!
دنیا را هرکسی از منظر خودش میبیند ...
درسته دنیا تاریکِ تاریک است ... من هیچ گاه نخواستم که کسی را اذیت کنم که حال اینگونه مرا مورد قضاوت قرار دهی ...
حال هرچه میخواهی بگو و هرچه میخواهی فکر و قضاوت کن ...
یاعلی !
 اسفند
 هر چه سرد، هرچه سخت اما در پی اش بهاری هست
 درست مثل زندگی که روزهای سختش هرچه طاقت فرسا اما در گذر است..
. آدم ها می آیند با خودشان شوق می آورند، 
امید و رشته های نازک دلبستگی رشته ها که طنابی ضخیم شد
 از ترس به دام افتادن میروند از آنها کوله باری می ماند پر خاطره
 و دلبستگانی که در خاطره ها جا می مانند...
 فراموشی گره کوری ست که به دست زمان باز میشود
 اسفندِ رابطه ات در گذر است
 خاطره ها را دَرس کن و بهار را با حال دیگری آغاز کن
 #پریسا_زا
دلِ مِرگان می‌خواست برخیزد و برود روی گونه‌ی پسرش را دزدانه ببوسد . اما چیزی مثل لایه‌ای نامرئی مانعش می‌شد . از اینکه محبت خود را بنمایاند شرمنده بود . مِرگان چنین بود . مهر خود را نمی‌توانست به‌سادگی بازگو کند . عادت نداشت . شاید چون بروز دادن عشق ، فرصت می‌خواهد . گه‌گاه هم اگر مِرگان گرفتار قلب خود می‌شد ، ثقل خشک و خشنی سد راهش بود . پس بیانِ مهر گویی خود بیگانه‌ترین خصلت او شده بود . گرچه جوهر مهر ، عمیق‌ترین خصلت مِرگان بود . به‌جای ه
توی مسیر تهران-فیروزکوه هوا کم کم رو به آبی رفت و خنک شد. شیشه های پنجره ها رو دادیم پایین. وقتی از زیر پل رد شدیم تا همراه با جاده ای که مثل مار روی کوه ها خزیده بود به سمت روستا بریم، هوا درجه به درجه سرد تر شد و آبی بعد غروب آسمون سمت سرمه ای و سیاه شب رفت. دست و سرم رو از پنجره بیرون می‌آوردم، باد خنک و بوی مرطوب سبزه ها رو روی پوستم لمس میکردم. سرم رو به حاشیه پنجره تکیه میدادم و به ماه نیمه و ستاره هایی خیره میشدم که دونه دونه توی طیف آبی-سیاه
دکتر گفته بود "بدنم به #سروتونین و #دوپامین و #استیل_کولین نیاز داره" و من هم همون روز و همون ساعت بهش گفته بودم #مامان_بزرگ می گه "وقتی دل آدم می گیره، به یکی نیاز داره که بشینه کنارش تا با هم چایی بخورن و اگه چایی شون کنار هم سرد بشه یعنی خیلی همدیگه رو دوست دارن. یعنی هرچی چایی سردتر، عشق و علاقه ی بین اون‌‌ دو نفر بیشتر".مامان بزرگ خوب نمی شنید، یعنی تقریبا چیزی نمی شنید و لب خونی می کرد. توی دنیای مامان بزرگم پزشک ها کاره ای نبودن. مامان بزرگم
نگرانم، ولی چه باید کرد
عشق، دلواپسی نمی فهمد
درد من، خط ِ میخی است عزیز
درد من را کسی نمی فهمد...
بغض کردن میان خندیدن
تکیه دادن به کوه ِ نامرئی
خسته ام از ضوابط عُــرفی
خسته ام از روابط شــرعی
 
هیچ کس، هیچ کس نمی داند
به نگاهت چه عادتی دارم
هیچ فرقی نمی کند دیگر
اینکه با تو چه نسبتی دارم
تف به هرچه اصــول، هرچه فـُـروع
تف به هرچه ثواب، هرچه گـــُـناه
توی تاریک خانه ی دنیا
عقل جن ّ است و عشق بسم الله
چشم هایت نگاه خیسم را
مثل ِ برق سه فاز میگیرد
حسادت را مکر زنان می‌دانند و غیرت را زینت مردان؛ اما تو هرچه دلت می‌خواهد نامش را بگذار.
هرچه باشد، از عجایب زندگی من هم این است که از هر شب پیچیدن بوی ادکلنت در راهروی خوابگاه، آن هم در این موقع شب، می‌سوزم. از دیدنت با او، از فکر بودنت با او می‌سوزم. از صمیمیت بین‌تان می‌سوزم. از این‌که هنوز هم نمی‌فهمم رابطه‌تان صرفا دوستانه است یا ماجرای خاصی بین‌تان برقرار است هم می‌سوزم. حتی این‌که مطمئنم هیچ حسی نسبت به تو ندارم و تو را از روی خود
فکر نورانی
دلم می خواهد فکری نورانی داشته باشم.. فکر نورانی چیست ؟ اول فکر تاریک را بشناس .آنهـایی که هرچه برایشـان آیه و روایت بخـوانیم و مـوعظه کنیم و هرچه قـدر پنـد و انـدرز و نصـیحت کنیم، هیـچ فایـده ای برایشان نداشـته باشـد. فکر تاریک
ادامه مطلب
شهر آزادگان رحیم آبادمیدرخشد به شرق گیلان شادقلب جنگل و روح دریاهاستهرچه دارد محلّه ی زیباستپل رود است جاری اندر شهرمی رود تا خزر تو را به سفرچهره ها شاد و مردمی خندانآبروی تمامی ایراناهل علم و تلاش و دانائیمقتدر ، مظهر توانائیعشقشان رشد دانش و فرهنگبوده با جهل دائماً در جنگیک محل دارد آن که بالنگاستعشق و شور و نشاط من آنجاستدر بهاران به نبش چارم منساکنم از برای گل چیدنقطب گردشگری سفیدابهپاتوق آفتاب و مهتابهجای زیبای اشکور لشکانهرچه دید
آقاجون عادت داشت غذایش را در ظرف مشترک با من بخورد. دفعه اول غذا تخم مرغ بود. خیلی بچه تر از آنی بودم که بتوانم تحلیل اجتماعی کنم. یک تکه از تخم مرغ مانده بود که من نصف کردم و خوردم. آن نصف باقیمانده را آقاجون نصف کرد و خورد. این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه اندازه بند انگشت تخم مرغ ته ظرف مانده بود. هیچکدام از ما یکباره آن تکه را نمیخورد و برای نفر بعدی نصفش را میگذاشت.ناگهان چنان کشیده محکمی زیر گوشم نواخت و گفت: توله سگ! همیشه پدر به فرزند میبخش
عالم ز برایت آفریدم گله کردیاز روح خودم در تو دمیدم، گله کردیگفتم که ملائک همه سرباز تو باشندصد ناز بکردی و خریدم،گله کردی جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم بر بخشش بی منت من هم گله کردی با این که گنه کاری و فسق تو عیان استخواهان توأم، تویی که از من گله کردیهر روز گنه کردی و نادیده گرفتم با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی صد بار تو را مونس جانم طلبیدم از صحبت با مونس جانت، گله ک
میدانید فکر میکنم نیمه ی گمشده  همان کسی ست که میتوانی جلویش هرچه که ناراحتت میکند بگویی و از آن نترسی که برای کمبود هایت روزی سرزنشت کند یا بخاطر ضعف هایت تورا رها کند . بتوانی جلویش هرچه را که خوش‌حالت میکند بگویی و نترسی که احمق و ساده لوح خطاب شوی. و بتوانی به راحتی در مورد احمقانه ترین چیز ها حرف بزنی و نترسی که مبادا روزی بخاطرش مسخره شوی.
برای همین هم نیمه ی گمشده وجود خارجی ندارد و همه ی آدمها همیشه رویایش را دارند.
سردارشهید حاج علی شوشتری
دیروز از هرچه بود گذشتیم و امروز از هرچه بودیم،آنجاپشت خاکریز بودیم واینجا در پناه میز،دیروردنبال گمنامی بودیم وامروز مواظبیم ناممان گم نشود،جبهه بوی ایمان می دادواینجا ایمانمان بو می دهد.
بارالها، نصیرمان باش تا بصیر گردیم ، بصیرمان کن تا تا ازمسیر برنگردیم وآزادمان کن تا اسیر نگردیم.
 
این که مسیح می‌گوید: «من دردِ شما را به دوش می‌کشم.» چه معنی‌ای دارد؟
درد: به زبان‌آمدنِ گره، و لب‌گشودنِ عقده.
پس مسیح می‌گوید: «من گرهِ شما را به زبان درمی‌آورم و عقده‌ی شما را لب باز می‌کنم. یعنی درونی‌ترین حفره‌های شما را از آنِ خودم می‌کنم. و آن وقت که همگیِ شما از آنِ من شدید، من نه شما را و دردِ شما را، بل‌که دردِ خودم را و خودم را (که حالا تمامِ شماست) به دوش می‌کشم.»
حس می‌کنم که این نوشته را هرچه زودتر باید تمام کرد. صورتِ این گزا
 
اسفند هر چه سرد،هرچه سخت اما در پی اش بهاری هستدرست مثل زندگی کهروزهای سختش هرچه طاقت فرسااما در گذر است!آدم ها می آیند با خودشان شوقمی آورند،امید و رشته های نازک دلبستگیرشته ها که طنابی ضخیم شداز ترس به دام افتادن میرونداز آنها کوله باری می ماندپر خاطره و دلبستگانی که در خاطره ها جا می مانند...فراموشی گره کوری ست که به دست زمان باز میشوداسفندِ رابطه ات در گذر استخاطره ها را درست کن،و بهار را با حال دیگری آغاز کن!
 ابن بکیر از امام صادق ع پرسیدم ایا مومن به جذام و پیسی  و امثال ان مبتلا میشود  فرمود مگر بلا مومن جز برای مومن نوشته و ثابت شده است   امام صادق ع. فرمود مومن نزد خدا خدا ارجمند است تا انجا که اگر بهشت را با هرچه در انست از خدابخواه. باو عطاکند بدون انکه از ملک او چیزی کم شود وکافر نزد خدا خوار و پست است تا انجاکه اگر دنیا را با هرچه در انستاز خدا خواهد باو دهد بی انکه از ملکش چیزی کم شود و خدا بوسبله بلا از بنده مومنش دلجوبی کند چنانکه. مسافر یا
ما را رها کنید در این رنج بی‌حساب
با قلب پاره پاره و، با سینه‌ای‌ کباب
عمری‌ گذشت در غم هجران روی‌ دوست
مرغم درون آتش و، ماهی‌ بُرونِ آب

حالی‌ نشد نصیبم از این رنج و زندگی‌
پیری‌ رسید غرق بطالت، پس از شباب

از درس و بحث مدرسه‌ام حاصلی‌ نشد
کی‌ می‌توان رشید به دریا ازین سراب؟

هرچه فرا گرفتم و، هرچه ورق زدم
چیزی‌ نبود غیر حجابی‌ پس از حجاب

هان ای‌ عزیز! فصل جوانی‌ بهوش باش!
در پیری‌ از تو، هیچ نیاید بغیر خواب

این جاهِلان که دعوی‌ ارشا
گرما از طریق سد مصالح ساختمانی (به عنوان مثال ، دیوارها ، سقفها و کفها) با استفاده از هدایت و تشعشع جریان می یابد. هنگامی که از طرف دیگر این سد عبور کرده است ، حرکت خود را از طریق منبع ، اشعه و انتقال همرفت ادامه می دهد. جهت جریان گرما بستگی به رابطه دمای هوا در فضای باز و داخلی دارد زیرا هوای گرم همیشه به سمت فضای سردتر حرکت می کند. بنابراین ، در ماه های تابستان ، هوای گرم گرم فضای باز به سمت فضاهای داخلی خنک تر حرکت می کند. در ماه های زمستان ، از
به نام او
میگن اینکه کسی بیاد توی زندگی کسی حکمتی داشته و رفتنش هم همینطوریه
ولی جای خالی بعضیا برای همیشه درد میکنه این درد این زخم این شکست هیچ وقت جبران نخواهد شد
هیچ وقت جای خالی اون پر نمیشه
شاید گذر زمان باعث بشه نسبت بهش سردتر بشی
ولی جاش هنوز درد میکنه میشه مثل زخم های کهنه و عمیق
جاش برای همیشه میمونه .....
کاش بشه هیچکس هیچ وقت مجبور نباشه یه تیکه از جیگرشو ببره
کاش هیچ وقت هیچکس مجبور نشه ........
کاش سرنوشت هیچکس هستش رو به بود تبدیل نکنه
او معتقد است که در هزاره فعلی آگاهی بیشتر از جهان پیرامون مساوی است با فشار عصبی بیشتر. هر چقدر از وقایع و رخدادهای بیشتری باخبر می‌شود افسردگیش عمیق‌تر و امیدها و آرزوهایش بی‌رنگ و لعاب‌تر می‌شود. هرچه اسناد و حقایق منتشرنشده تازه‌تری افشا می‌شود از قضاوت‌ها و تصورات پیشینش سرافکنده‌تر است و در کج‌فهمی و زودباوری خود را مستعدتر می‌یابد. هرچه در مطالعات موردی جلوتر می‌رود از بلاهت برداشت‌های پیشینش وحشت‌زده‌تر می‌شود. هر چه به ف
جمعه هاآرامشی سوی وصال مهدی است/شیعه دائم منتظربهرجمال مهدی است/هست طاووس بهشتی حضرت صاحب زمان/مسلمین راافتخاری از جلال مهدی است/دشمنان حضرت اومثل شمرو حرمله/ذلت آنان به عالم درقتال مهدی است/شیعه رابایدکه باشداهل اصلاح درون/هرچه می خواهی سعادت درسوال مهدی است/ازوجود اوهمیشه میرسد لطف وکرم/هرچه دارداهل عالم لطف ومال مهدی است/تاظهوریوسف حق گام آخرمانده است/عالم پراز عدالت درخیال مهدی است/
دیده ام در یک شب تاریک راز
گور بود و من در آن بودم دراز
فرق بسیاری میان من و من
مثل فرق بانماز و بی نماز
بندگی میکردم از روی ریا
بوده ام از ذلّت خود سرفراز
هر بدی را مرتکب در خلوتم
باطنی مسموم ، ظاهر سروناز
هرچه گفتم هرچه کردم با نظر
از حقیقت دور ، در بند مجاز
چون اسیری که شدم گُم در خودم
کفر و ایمان کار و کسبم ، یک نیاز
یک تصادف روشنی شد در دلم
عبرتی آورد با خود کارساز
بندگی از سر گرفتم ، بنده ام
میکنم از نفس و شیطان احتراز
باقیش را من نمیدانم دگر
زراره گوید-خدمت امام باقر ع بودم مردی از اهل کوفه از انحضرت راجع بقول امیرالمومنین ع و هرچه خواهید از من بپرسبد هر چه از من بپرسید شما خبر دهم سوال کرد حضرت فرمود هیچ کس علمی ندارد جز انچه از امیرالمومنین ع اسفاده شده مردم هر کجا خواهند بروند بخدا علم درست جز اینجا نیست وبا دست اشاره بخانه خود کرد مقصود خانه وحی و نبوتست نه خصوص خانه ملکی انحضرت  توصیح این عبد البر در کتاب استیعا خود گوید هیچ کس از صحابه جز  علی بن ابیطالب نگفت هرچه خواهید از
چهارسال دانشگاه و توی خوابگاه زندگی کردن بزرگترین درس های زنرگیم رو بهم داد من میتونم از صفر صفر شروع کنم میتونم روی پاهای خودم بایستم وقتی هیچ کس کنارم نبود و با تمام وجود تلاش کردم اشتباه نکنم برای رهایی از تنهایی هرکاری نکنم والان ثمره ان روزهایم سکوت صبری است که امشب به ان رسیدم او نمی دانم وقتی کنارم می ایستد وضو گرفته و نگاهم میکند و طعنه نداسته هایم را می زند هیچ حسی در من به وجود نمی اورد به جز حس پست بودنش وقتی میگویم نمازت دیر شد می
و هرچه فشار دولت و ستم‌گستران و
استثمارگران شدیدتر باشد ، به همان
اندازه لذایذ جهان ماورایى که دین
معرفى مى‌کند ، رنگین‌تر است !
#زیگموند_فروید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
حضور موثر اولیا در کنار مربیان و دبیران بی شک در رشد و بالندگی دانش آموزان نقش بسزائی دارد و این همکاری و تعامل  به حل بهتر مشکلات دانش اموزان و شناسایی هرچه دقیق تر خصوصیات و توانایی های آنها و فراهم نمودن زمینه مناسب برای رشد و ترقی هرچه بیشتر آنها کمک می نماید .به این  جهت برآن شدیم تا بستری را برای تعامل و آشنایی بیشتر اولیا با دبیران و هنرآموزان فراهم نمائیم 
19 آذر 98
شعار ما
هر فرزند نوائی
                  یک شهروند  شاد  هدفمند  و مسئول
 
ایدز که یکی از بیماری های ویرانگر دنیای امروزی است توسط ویروس نقص ایمنی انسانی یا HIV (اچ آی وی) ایجاد می گردد.ویروس اچ آی وی با ورود به بدن می تواند به بیماری AIDS و یا سندروم نقص ایمنی منجر شود. علائم HIV متفاوت اند و بسیاری از مردم تا سال ها بعد از ابتلا، هنوز نمی دانند به این بیماری مبتلا شده اند. در حالی که دانستن علائم این بیماری می تواند در تشخیص هرچه سریع تر بیماری مفید باشد.
ما در اینجا ۱۰ علامت شایع بیماری ایدز را بررسی خواهیم کرد. در صورتی ک
دیشب شب حر بود به ماه قمری و فرداش به شمسی صبح بیست و سه، چهار یا باز مگر چه فرقی می‌کند؟ هرچندسالگی من که هرچه بوده‌ام حر نبوده‌ام. سحر تا شام و سحر امروز و شب اما چقدر گیج و منگ بود. از معلقِ پل صدر تا ماهِ نیمه‌جانِ خروجی تونل نیایش که ترک موتورِ رو به سوی ارغوان سوم غربی روان بودم و روانه، تا ظهرش که پیچ‌های داغ‌ِ آسفالت‌های لواسان را می‌راندم و امشبی که امام‌ علی را تا انتها سرد شدیم، تا افسریه و بعد دوباره چهارراه اسدی، که هر صبح سپید
روزگار آهنی همان روزگاری است که دل ها از آهن سخت تر ، مهربانی ها از برف هم سردتر ، محبت ها از سنگ هم سخت تر و علاقه ها از نادانی رویش می کنند .
روزگاری که انسان به مقام و منسب شناخته می شود ؛ طوری که ارزان ترین جنس ، آدم است . دین و اعتقادات از هم گسیخته شده اند ، لباس های شرم و حیا برداشته شده اند ، شعور ها به درجۀ صفر رسیده اند ، وجدان در آتش بی وجدانی سوخته اند و تمامی انسانیت ها از بین رفته است .
روزگاری که انسان ها همانند ربات زندگی می کنند و هما
هرچه بیشتر فکر میکنم میبینم فرق بزرگی ست میان من و اویی که گرسنگی ونداشتن اجبارِ همیشگی اش است ! هرچقدر که ننوشم نبینم ، بازهم این ترازو هم سان نمیشود، خیال ویرانی یک شب او ، به اندازه ی تمامی سی روز من و توست که بی تشویش از فردا سحر میشود. . .واقعیت از این قرار است، تنها فقر نیست که آدم را بیتاب میکند ، سخت است بی رویایی از فردا شب را به صبح برسانی وقتی نداشتن ، اجبار هر روز و هرسال تو باشد !هرچه بیشتر فکر میکنم میبینم روزه ی من ، تنها روزه ی نخورد
در طول سالهای عمرم همیشه تلاش کردم و به نظرم جز دسته ادم های پرتلاش محسوب میشم.
اما تموم این سالها همیشه به خودم گفتم استعداد چیز دیگه ای .... ادم های با استعدادی رو توی این سالها دیدم که چیزی رو که من در طی روزها یا هفته های یا حتی ماهها میخوندم یا مینوشتم یا طراحی میکردم یا میساختم در عرض چند روز یا هفته میتونستن انجام بدن. به خودم میگفتم هرچه قدر ضعیف باشم میمونم توی این مسیر ... این چیزی که من میخام و براش حاضرم از خیلی از چیزیهای زندگی بگذرم. گ
تابستان که تمام می‌شود، داشتن جایی دنج در خانه احساس خیلی خوبی به آدم می‌دهد. همچنین برای استفاده از رنگ‌های گرم در خانه هیچ‌ زمانی بهتر از روزهایی نیست که هوا کم‌کم سرد می‌شود. همراه ما باشید. در این مقاله توضیح داده‌ایم که چگونه می‌توانید از رنگ‌های گرم در دکوراسیون داخلی خانه استفاده کنید.
حتما بخوانید:دکوراسیون رنگی؛ ۳۵ ایده خلاقانه برای داشتن خانه‌ای پرانرژیانتخاب رنگ آشپزخانه؛ کدام رنگ‌ها هنگام آشپزی به شما آرامش می‌دهند؟به
داشتم یه ترانه ی اصیل و قدیمی گوش می دادم که رسیدم به اصطلاحی که یه روز غروبِ غمگین که یادم نیست غمگینیش از چی بود مادربزرگِ غمبرک زده ام لا به لای حرفاش گفت و از کل کلمه هاش همون چهار کلمه موند گوشه ی گوشم! یه غروبِ احتمالا تابستونی که توی حیاط نشسته بودیم و به خورشیدی که هی سردتر می شد و هی رنگش تند و تیز خیره بودیم که هنوز بوی حیاط مادربزرگه مونده گوشه ی بینی ام. یه بوی تیز خوش آیند. مثل نون محلی هایی که می پخت. اونوقت ها مادربزرگه دستش نشکسته
 
سردترین نقطه شناخته شده در منظومه شمسی، خیلی از زمین دور نیست. در سال 2009 مدارگرد اکتشافی ناسا دهانه‌ای را در نزدیکی قطب جنوب ماه شناسایی کرد که  در بخش سایه ماه قرار دارد. دمای این منطقه تنها 33 درجه کلوین (240- درجه سانتی‌گراد) است؛ دمایی به مراتب سردتر از هر دمایی که بر روی پلوتوی سرد و تاریک اندازه‌گیری شده است. با ادامه کاوش‌ها و بهبود وسایل اندازه‌گیری، این رکورد ممکن است به نقطه ی دیگری در منظومه شمسی انتقال داده شود. قمر سیاره‌ای غیر
 
از هم بپاشانم به آسانی، مهم نیست
این ها برای هیچ طوفانی مهم نیست
 
آغوش من مخروبه‌ای رو به سقوط است
دیگر برایم عمق ویرانی مهم نیست
 
با درد خنجر، درد خار از خاطرم رفت
بعد از تو غم‌های فراوانی مهم نیست
 
یک مُرده درد زخم را حس می‌کند؟ نه!
دیگر مرا هرچه برنجانی مهم نیست
 
دار و ندارم سوخت در این آتش اما
هرچه برایم دل بسوزانی، مهم نیست
 
هرکس که با ایمان به راهی رفته باشد،
دیگر برایش هیچ تاوانی مهم نیست
 
حالا چه خواهد شد پس از این؟ هرچه باشد!
ای
اینو فهمیدم که این گروه از ادما وقتی از سد سخت رد شدن جذابیتشون از دست میدن و شروع میکنن ب خزعبلات تکراری گفتن
اینجا همه زیادی شبیه هم شدن
جوری ک با شناخت کامل ی نفر میشه رفتار یکی دیگه رو تو اینده نزدیک حدس زد ک این هم خوبه ،هم بد
بده چون کسل کنندس زندگی‌ت رنگاشو از دست میده
خوبه چون احتمالا شکست و ضربه خوردنت کمتره

اینجا خلاقیت مرده و برا احیا کردنش اصلا تلاش نمیکنن و تنها چیزی ک براشون اهمیت داره جواب مطلق درسته و اگه اشتباهی باشه مسخره و ط
چندروز پیش بود که پاییز امد. از روز اول سرما خوردم. البته انقدرها هم سرد نبود ولى خانه ى من یک زیرزمین است و سردتر از بقیه ى خانه هاست. خانه ى من تفاوتى با زندان ندارد. من در طول روز نور افتاب را حس نمیکنم و صداى هیچ پرنده اى را نمیشنوم. یکبار دامادمان گفت که خانه ات مناسب خودکشى ست. دامادمان بسیار قدبلند و تو دل برو و اردیبهشتى ست! مادرم او را پرستش میکند. البته که خداى مادرم، برادرم است ولى دامادمان هم پیغمبر همان خداست! و هرچه باشد دختر تحصیل ک
آدمی وقتی داغ می‌بیند سیاه می‌پوشد. فرو می‌رود در سیاه. یکی می‌شود با سیاه. می‌گویند به خاک سیاه نشسته، می‌گویند به روز سیاه افتاده، گویی زمینش سیاه شده، زمانش سیاه شده. هر چه داغش داغ‌تر باشد، سیاه‌تر... بعد هی خو می‌کند به سیاهی. آن‌قدر که انگار نه انگار جز سیاهی چیزی بوده روزی. خودش را در هیچ رنگی تصور نمی‌کند. نمی‌تواند.اما آدمی است و خاک. خاک هم که از آب سردتر است. چهل روز بعد هم اگر نشد، به سال که می‌رسد خاک کار خودش را می‌کند. (بگذری
یاحق...
خیلی وقت ها، با مسائلی رو به رو می شویم که هرچه فکر می کنیم که چه شد که این طور شد، به نتیجه ای نمی رسیم! با خود می اندیشیم که نکند فلان کار را درست انجام ندادم یا زمانی که کار تمام شد، دوباره راه رفته را بررسی نکردم و فکرهایی این چنین!
گاه حتی گام را فراتر می گذاریم و فکر می کنیم که نکند کسی را ناراحت کرده ایم و قلبی شکسته ایم و مشکلِ پیش رو، عقوبت آن دل شکسته است!
گاهی در جستجوهایمان، سرنخ مشکلات را پیدا می کنیم و درصدد رفع آن برمی آییم و گ
 
بد نیست نکاتی را که در ادامه مطرح می شود، برای استفاده هرچه بهتر از کولر به خاطر بسپارید. این روزها با گرم تر شدن هوا نصب یا راه اندازی دوباره کولرهای آبی رونق گرفته است.بسیاری از شهروندان سرویس و راه اندازی کولر را خودشان انجام می دهند و عده ای هم ترجیح می دهند کار را به کاردان بسپارند. با این حال، بد نیست نکاتی را که در ادامه مطرح می شود، برای استفاده هرچه بهتر از کولر به خاطر بسپارید. _ هر چه مسیر کانال کشی کولرهای آبی پر پیچ و خم و طولانی
این سرگردانی، این بی تو بودن، این تنهایی، سخت است. امانمان را بریده است ولی امیدمان را نه.
 
روزها می‌گذرند و ما همینطور غرق می‌شویم، نه که امروز نجات پیدا کنیم و فردا باز غرق شویم، نه، هی غرق‌تر می‌شویم. انگار هرچه دست و پا می‌زنیم در جهت عکس حرکت می‌کنیم. به دنبال یک دستیم، یه دست راه‌گشا یک دست گره‌گشا یک دست نورانی.
 
آسمان با تمام وسعت بر ما تنگ شده و زمین انگار از دستمان خسته‌ است. نکند او هم دلش تنگ است؟ نکند او هم هرچه دست و پا می‌ز
بسم الله
سلام هدهدجان،
سیمرغ می نویسد:
داشتم به کار دنیا می اندیشیدم. هرقدر که پیش می رویم داشته های مختلفی از دنیا را تملک می کنیم.
وقتی کودکیم تنها دارایی مان پدر و مادر و سلامت جسم و جانمان است.
اما آرام آرام دنیا روی خوشش را به ما نشان می دهد.
کم کم پر و بال می گیریم. مال و اموالی جمع می کنیم. خانه ای می خریم. خانواده تشکیل می دهیم.
فرزند می آوریم. کاری می کنیم و خلاصه حسابی دنیا پای ما بند خودش می کند.
آرام آرام وقت دل کندن از دنیای ساخته مان، پ
((به نام خداوند مهربان))
 
مثل کبریت کشیدن در باد ، زندگی دشوار است. 
من خلاف جهت آب شنا کردن را مثل یک معجزه باور دارم!
آخرین دانه ی کبریتم را می کشم در باد... هرچه باداباد...
 
((سهراب سپهری))
                                    
 
 

                       
درحالیکه دونالدترامپ درکلیساداشت ازکشیش که اهل تجاوزجنسی بود درخواست مینمودکه خداوندگناهانش بابت کشتاردرایالات متحده بواسطه آزادی سلاح و جنگ های نابخردانه راببخشاید.تلفن او زنگ خورد.ملانیابودوازاوخواسته بود هرچه زودتربیایدچون ایوانکاوملانیادچاردیابت بودندوپمادزخم پای افراددیابتی در ایران ساخته شده بودانهافرمول این دارووحتی امتیازساخت این دارو که در دست ایران بودرانداشتندوبه مرور زمان باخطر قطع انگشتان پا مواجه میشدند.
دونالدگ
در هرجای حاشیه ایستاده باشم یا هرجای متن، فرقی نمی کند. فصل ها عوض می شوند.این را سایه روشن عبور ابرها برشیشه های نورگیر می گوید. برگ های گل های  گلدان های پنجره ها. این همه واژه، این همه اگرها و اما ها، واژه هایی از اعماق سال ها و قرن ها، واژه هایی کهن که تو عاشقشان هستی و من سرگردانشان. بی بضاعتی من، سکوت من، بهانه های من، بیهودگی های روز، هراس های شب، به قاعدگی های آدم ها، بی قاعدگی های من، روزگار پریشان خاطری ها، این همه ها! چه فرقی می کند. فص
‌ویکتور اوربان، نخست‌وزیر مجارستان روز چهارشنبه پس از دیدار با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه اعلام کرد کشورش آماده است هرچه سریعتر به پروژه خط لوله گاز روسیه به اروپا موسوم به ترک استریم (TurkStream) بپیوندد.
او در جریان این دیدار که در بوداپست برگزار شد، تاکید کرد حضور در این پروژۀ استراتژیک برای مجارستان یک اولویت است. آقای اوربان گفت: «ترک استریم برای ما یک اولویت است. هرچه سریعتر به آن بپیوندیم، بهتر است.»
تا کنون گاز روسیه از مسیر اوکر
تصمیم گرفتیم بریم ائل گلی توی این‌ سرما... معمولا اونجا هواش سردتر از بقیه جاهاس اونم بخاطر آبی که توی استخر هست... حسابی از زیر و رو لباس و زره پوشیدیم که مبادا یخ بزنیم... رفتیم دیدیم جل الخالق اینا دیگه چجور موجوداتی ان (دخترا) عملا چیز خاصی تنشون نیست و خیلی خوش و خرم دارن با (ایشاا...) نامزداشون میگن و میخندن... به ضرس قاطع این بخاطر گرمای محبت و حرارتِ عشق و علاقه ی بینشون بوده وگرنه مقاومت اونا درمقابل سرما دلیل دیگه ای نمی تونست داشته باشه!!
            بگفتم من ز آن یک باغ گردو       که دعوت می نمود حامد به اردو
گذشت از آن زمان چندین و چند سال        دقیق تر گویمت پانزده و اند سال
در این مابین آن سال تا به الآن                 بی افتاد اتفاقات فراوان
ببستند درب آن افزار ماشین                    فروختند هرچه افزار هرچه ماشین
به جای آن همه دستگاه و افزار                شده آن هر دو سالن همچو انبار
تمام کارگران و کارکنانش                        برفتند جای دیگر از
دلم گرفته همچو ابرهای باردار تو
که با تو گفتگو مراست
به کوهپایه‌ها کسی نمانده تا غمی به پیش او برم
به من بگو که آشیانه عقابها کجاست
به تنگ در نشستم به چند؟
شب برهنه، بی‌ستاره ماند
نگاه و دست ما تهی
سکوت سوخت ریشه‌های حرف سبز گشته را
بگو بگو که گاه گفتن تو در رسید
تو با زبان شعله‌ریز واژه‌های سنگی‌ات بگو
که سخت‌تر شبی است
که سردتر شبی است از شبان دیرپای ما
بگو، دهان ز گفت و گو مبند!
بخشی از شعر با دماوند خاموش - سیاوش کسرایی
قفل ضد سرقت غیر قابل رویت و غیر قابل دسترس بی نظیر ساخت شرکت هیوندایی کره این امنیت را برای شما فراهم خواهد نمود
غیر قابل رویت و دسترس برای افراد غیر 
امنیت بالا با 250.000.000کد مختلف 
ظاهر زیبا و بدنه ی فلزی مستحکم 
کاربرد دو گانه ی برق و باطری 
دارای 4 ریموت کنترل و قابل افزایش تا 16 ریموت کنترل
نصب آسان وسریع 
برای دریافت این محصول بی نظیر و امنیت هرچه سریعتر منزل یا محل کار خود هرچه سریعتر تماس حاصل فرمایید 
09051577346 
علی حیدری 
خانه سردتر از بیرون بود. هر چند دقیقه یک‌بار فیوز می‌پرید و بخاری‌ها خاموش می‌شدند. مأمور اداره‌ی برق از حیاط بیرون رفت و یک فیوز کهنه و خاک‌گرفته از ماشین‌اش آورد. گفت‌ فیوزتان نیم‌سوز شده و نشان‌مان داد. فیوز کهنه را وصل کرد و گفت: «قابلی نداره. پنجاه تومن میشه» شماره کارت خواستم. گفت: نقدی پرداخت کنید. گفتم: نقد ندارم. فیوز کهنه را دوباره درآورد و فیوز نیم‌سوز را وصل کرد و رفت. دو دقیقه‌ی بعد دوباره فیوز پرید و بخاری‌ها خاموش شدند. مس
هو
میخواستم یک رنگ جدید رژ لب بخرم. و یک کانسیلر. هر دو هم تخفیف خوب و درست درمان خورده بودند. برای من که با این اوضاع گرانی دستم به خرید رژلب های چند صد هزار تومانی نمی رود انصافن خوب بود. اما هرچه فکر کردم نتوانستم خیلی قاطع تصمیمم را بگیرم. چند بار فکر کردم مگر این رژ لب های توی کشو چه ایرادی پیدا کرده اند که یکی جدیدتر میخواهی؟ مگر کانسیلر چقدر اهمیت دارد برای تو که نه سیاهی دور چشم داری و نه میخواهی هر روز هر روز آرایش کنی؟ اصلن از کجا معلوم
 
Directx دایرکت ایکس نرم افزاری از شرکت بزرگ مایکروسافت است که برای اجرای هرچه بهتر بازی ها و ویدئو ها کاربرد دارد . بسیاری از ما نرم افزار Directx را به هنگام نصب بازی های مختلف بر روی سیستم خود مشاهده کرده ایم . تکنولوژی های مختلفی که در هر نسخه از نرم افزار دایرکت ایکس به کار رفته باعث بالا رفتن کیفیت ساخت و پردازش بازی ها شده است . از این رو برای اجرای هرچه بهتر بازی ها و نرم افزار های مختلف نیاز به به روزترین نسخه از نرم افزار Directx کاربرد دارد.
ا
بیا اینقدر بزرگش نکنم . تو مگر کی هستی که اینقدر خودت را تحویل میگیری ? تو دقیقا هیچ چیز نیستی . حتی اگر هرگز دل تو ز علم محروم نشده باشد و کم مانده باشد ز اسرار که مفهوم نباشد :/ ، باز هم هیچ چیز نیستی که بخواهی اینقدر بر سر رضایت خودت و توقعت از آدمهای دیگر جنگ داشته باشی :/ اینکه مثل میمونِ لجباز همه اش در فکر تلافی و خالی کردن حرصت باشی راه به شدت دمِ دستی و مسخره ایست . و بهتر است بروی خودت را در یک باغ‌وحش به جمع شامپانزه ها یا اورانگوتان ها ملح
روز‌های داغ تابستانی و زمانی که دمای هوای محیط به قدری بالا است که احساس کلافگی می کنیم. احتمال انتخاب یک لیوان قهوه دم سرد یا آیس کافی خنک خیلی بیشتر از یک فنجان چای یا قهوه داغ است. واژه های قهوه دم کشیده سرد (Cold brew Coffee) یا آیس کافی (Iced Coffee) گاهی به جای یکدیگر استفاده می شوند اما معانی و طعم آن ها کاملا با هم متفاوت است. برای آگاهی از تفاوت آیس کافی و قهوه سرد با ما همراه باشید.
 قهوه سرد چیست, آشنایی با قهوه سرد
تفاوت آیس کافی و قهوه سرد در روش ه
خدایا
هرچه زیباست 
مرا یادتو می اندازد
آنکه بیناست 
مرا یادتو می اندازد
توکه نزدیکتر از
من به منی میدانی
دل که شیداست 
مرا یادتو می اندازد
دیگران هرچه بخواهند
بگویند که عشق
بی کم وکاست 
مرا یاد تو می اندازد

❄کانال قـاصـدڪ خـدا❄

┏┅❧"""✾""""✾"""❧┅┓
   @qasedakekhoda
┗┅❧"""✾""""✾"""❧┅┛
کدورت چیست و چرا اندازه گیری می شود ؟
 
کدورت همان میزان ابری شدن ابری می باشد. هرچه کدورت بیشتر باشد میزان ابری شدن بالاتر می شود و بالعکس.
کدورت توسط جامدات سوسپانس شده که فتوپلانکتون ها ایجتاد می کنند به وجود می آید.
کدورت از این نظر حائز اهمیت است که مقدار مصرف بالای آن در آب نوشیدنی باعث مبتلا شدن انسان به بیماریهای گوارشی می شود.
کدورت بالا در آب رودخانه ها و دریاچه ها باعث جلوگیری از رسیدن نور به عمق آب می شود و در نتیجه باعث تولید و رشد
سلام
شما با کنترلر نمودار Histogram در دوربین بطور نسبی میتوانید مقدار نور ورودی و یا Exposure را کنترل کنید.
به این صورت که هرچه نمودار به سمت راست میل کند یعنی به OVER شدن نزدیک و هرچه به سمت چپ نزدیک شود به UNDER شدن نزدیک می شود.
به تصاویر زیر دقت کنید:
به نام یگانه خالق هستــــــــی!
به نام خدایی که در همین نزدیکیســـــــــــــــــت!
به نام خدایی که از خاک دل آفریـــــــــــــد!به نام او که زندگــی از او رنگ میگیــــــــــــــــــــرد!
به نام خدایی که هستـی ازاوست و هرچه داریم از لطف اوست!
 

 
حضور موثر اولیا در کنار مربیان و دبیران بی شک در رشد و بالندگی دانش آموزان نقش بسزائی دارد و این همکاری و تعامل  به حل بهتر مشکلات دانش اموزان و شناسایی هرچه دقیق تر خصوصیات و توانایی های آنها و فراهم نمودن زمینه مناسب برای رشد و ترقی هرچه بیشتر آنها کمک می نماید .به این  جهت برآن شدیم تا بستری را برای تعامل و آشنایی بیشتر اولیا با دبیران و هنرآموزان فراهم نمائیم 
19 آذر 98
شعار ما
هر فرزند نوائی
                  یک شهروند  شاد  هدفمند  و مسئ
وبلاگ نویسی برایم شبیه معشوقی میماند که گاه از صمیم دلم برای آغوشش تنگ میشود اما جروبحث های گاه و بی گاهش منصرفم میدارد از هرچه نوشتن است، کاش مینوشتم و این درد عمیق چهار ساله ی ننوشتن را درمان می کردم، شاید دوباره و شروعی دیگر... اینجا درست شبیه جهانی دیگر است جهانی که دوستش دارم فارغ از هیاهوهای روزمره، فارغ از هرچه دلگرفته ای است، ورود به بیست و هشت سالگی درد داشت، شاید آنقدر زیاد که ترجیح دادم بیایم و یکبار دیگر وبلاگ نویس باشم تا آن که بن
بیماری جسمی خوبیش اینه نمود خارجی داره میبینیش میشه دردشو بروز داد میشه تنهایی عذاب کشید و هوار زد که مریضم و تمام ضررش فقط برای همون شخص میمونه.  
ولی امان از وقتی که بیماری روحی داشته باشید و روانتون مریض شه نه تنها خود شخص درگیره بلکه توی تربیت کسایی که باهاشون زندگی میکنن باقی میمونه و گند هایی که به روح و روان اون افراد خورده میشه نسل به نسل انتقال پیدا میکنه و گاهی شدت میگیره گاهی هم خفیف میشه و سخت ترین قسمت ماجرا اینجاست که بخوای وجود
نه اینکه فرصت نوشتن نداشته باشم راستش عادتش از سرم افتاده است. اتفاقات خوب و بد کم نیفتاده‌اند و بهانه نوشتن هم داشته‌ام اما انگار هزار سال است از این‌جا دورم. با وجود یکی دو تا یادداشت باز هم احساس می‌کنم از پارسال دیگر سراغی از اینجا نگرفته‌ام. شاید هم به این خاطر است که هیچ کدام از آن دو سه یادداشت امسال به تمامی بازگوکننده حالم نبوده‌اند. زندگی می‌گذرد مثل همیشه اما نه خوب و نه آنقدرها بد البته. مثل همیشه با بی‌خوابی دست و پنجه می‌کن
من واقعا خسته ام. 
قبل از عید واقعا فعال بودم، کتاب میخوندم و خیلی کارها را با قدرت و سرعت پیش میبردم. اما هرچه میگذره، هرچه به کنکور نزدیکتر میشه، من خسته تر میشم...
خب خستگی هم دو نوعه... روحی و جسمی. من واقعا قوی هستم، یعنی دلیلی برای عقب کشیدن نمیبینم. ولی در بدترین روزهای زندگیم که تا به حال تجربه کردم به سر میبرم. 
یعنی از لحاظ هوشی کم نمیارم، روحی کم نمیارم، خیلی قوی هستم ولی خسته ام...
وقتی میبنم از غم و غصه های جوونایی مثل من پول درمیارن
وق
مولوی مَثلی دارد، من از آن خیلی لذت می‌برم؛ می‌گوید: این آبها همه پلیدیها را پاک می‌کند _«یطهر»_ نجاست خبثی و نجاست حدثی، هرچه واردش بشود، برطرف می‌کند؛ اما این آب براثر آن مراجعات فراوان که همه را تمیز می‌کند، خودش کثیف می‌شود. خوب، حالا چه کار کنیم؟ آب که کثیف شد، باید چه کارش کرد؟ آن وقت مولوی با آن ذهن وقّاد، نقّاد و ظریف‌بین می‌گوید: خودش عروج می‌کند، بخار می‌شود، بالا می‌رود، باز باران می‌شود و تمیز و نظیف برمی‌گردد.
من و شما بای
سلام
شما با کنترلر نمودار Histogram در دوربین بطور نسبی میتوانید مقدار نور ورودی و یا Exposure را کنترل کنید.
به این صورت که هرچه نمودار به سمت راست میل کند یعنی به OVER شدن نزدیک و هرچه به سمت چپ نزدیک شود به UNDER شدن نزدیک می شود.
به تصاویر زیر دقت کنید:


ادامه مطلب
طرز تهیه سویق به دو روش ساخته می‌شود در روش اول ابتدا سبوس گندم و جو را جدا کرده و جداگانه آرد می‌کنیم سپس به نسبت مساوی (وزنی) آرد گندم و جو را با آرد سبوس گندم و جو مخلوط کرده و آرام آرام حرارت می‌دهیم تا آماده شود، ولی در روش دوم گندم و جو را ابتدا تفت می‌دهند سپس آرد می‌کنند.از آنجا که سبوس کمتر نیاز به حرارت دارد و زود می‌سوزد بهتر است جدا تفت داده شود و نکته دیگر اینکه سبوس از مواد سلولزی است که جذب بدن نمی‌شود و شاید آرد کردن و تفت دادن
طرز تهیه سویق به دو روش ساخته می‌شود در روش اول ابتدا سبوس گندم و جو را جدا کرده و جداگانه آرد می‌کنیم سپس به نسبت مساوی (وزنی) آرد گندم و جو را با آرد سبوس گندم و جو مخلوط کرده و آرام آرام حرارت می‌دهیم تا آماده شود، ولی در روش دوم گندم و جو را ابتدا تفت می‌دهند سپس آرد می‌کنند.از آنجا که سبوس کمتر نیاز به حرارت دارد و زود می‌سوزد بهتر است جدا تفت داده شود و نکته دیگر اینکه سبوس از مواد سلولزی است که جذب بدن نمی‌شود و شاید آرد کردن و تفت دادن
دریا را دیده ای چه ابهتی دارد ؟ 
وقتی به آن مینگرم یاد ابهت چشمانت میوفتم ،چشمانی که برای خودش دنیایی داشت گویی که من را در خود گم میکرد .
هرچه را فراموش کنم مگر میشود چشم هایت را فراموش کنم 
آن چشم هایی که میپرستیدم وفراموش  کنم ؟؟؟ 
به خیالم از خاطراتت فرار کردم به گوشه ای از این دنیا 
ولی بیخبر از آنم که خاطراتت هیچ چگونه رویات را هر لحظه از سرم بیرون کنم ؟؟
به کیلومتر ها فاصله از تو پناه بردم تا شاید بتوانم فراموشت کنم ،اما هرچه دورتر می شو
عشق تاثیر چشمگیری داشت
این اواخر که پرخطر شده بود
طیفی از رنگ های نارنجی
فصل پاییز سردتر شده بود
به خدا او پیام می داد و-
ناخدا سمت دیگری می رفت
عقل سنگی تمام قد می ماند
دل در آب مقطری می رفت
خاصه در روزهای جنجالی
مرکز اغتشاش زیر پتو
اشک در انزوای اجباری 
شیهه از دردهای سرِّ مگو
شاهِ بی مردمیم و بی کشور
دوری و دوستی بی مزه
ایستادن مقابل دنیا
سرنوشت نواریِ غزّه
باشد این مرد و زن خطاکاراند
از تبار شکست های عظیم
شهرهای به توپ ها بسته-
دل به ویرانی
به‌خاطر سین. که امروز زل زد توی چشمام و همه چی‌رو صادقانه گفت؛ زل زد بهم و حقیقت رو -هرچه‌قدر بد و نابود- کوبید تو صورتم. به خاطر سین. که شجاعتش رو بهم داد و یادم داد که باید دستمال ببندم دور چشمام و چشم‌بسته، «فقط و فقط برم».
 
چرا برخی هرچه می خورند چاق نمی شوند ؟
امروزه افراد بیشتر نگران اضافه وزنشان هستند تا کاهش وزنشان ،در صورتی که این طرز تفکر بسیار غلط است و لاغری هم
عوارض خاص خودش را دارد مانند خشکی پوست ، آسیب دیدگی مفاصل و آسیب های روحی و روانی . اضافه وزن هم که
همیشه دغدغه افراد بخصوص خانم ها بوده عوارض مربوط به خود را دارد. در رابطه با درمان سریع و راحت افزایش و کاهش وزن
با یک متخصص طب سنتی به گفت و گو نشسته ایم .
نفیسه حسینی یکتا متخصص طب سنتی و رئیس انجم
امروز قصد داریم طرز تهیه دو نوع شیرینی خوشمزه و پرطرفدار رو به شما آموزش بدهیم.
طرز تهیه گز
طرز تهیه کلانه
نکته آموزشی:
تاثیر دما بر شیرینی
طعم شیرین مواد در دما های مختلف متفاوت است.
شیرینی از رابطه‌ی مستقیم دما پیروی میکند.
بر این اساس هرچه دمای محصول (خوراکی) بیشتر باشد طمع شیرین بیشتر بر ذائقه حس میشود ؛ و هرچه دما پایین تر باشد کم تر طعم شیرین حس میشود
طرز تهیه گز
از جمله سوغاتی های اصفهان می توان به گز در میان سوغاتی های بسیار فراوان این
هرچه افق دید گسترده تر، و خواهش ژرف تر، آرامش و ایستادگی اقیانوسانه تر
خروش جست و جوى ساحل و موج به جان افتادن هم بیشتر، با میدانی فراخ تر و طوفان و گردباد سهمگین تر
به این امید که سینه گشاده تر به موج ها، همان قدر که به تابش های نازک نور روی گوشه های پیدا و پنهان جان
ازگفتارهای کتاب های عهدعتیق بود.زمانی خواهدرسیدکه همه خواب میرونداززمان و زمین چیزی جزمستی وجشن شهوت پرستی نمیفهمند.درحالیکه دربرابرخداگناه میکنندشیطان گویدمن توانستم همه رافریب دهم وبرعرش وحکومت عادلانه خداوندمهرباطل زنم.درهمین حین فردی از سمت نورمیایدونورانی ترازقبل دنیاراغرق درشادی وخشم شیاطین میکند.
عده ای بااعتقادابلیس زندگی میکنندوعده ای سمت هیچ جشن شهوت پرستی نخواهندرفت.مداراباظلمت نمیکنندوپرده های ظلمت را پاره پاره میکن
بسم‌الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
باعرض سلام خدمت خانم مسیح علی‌نژاد
یک سوال ساده دارم،خواهش میکنم پاسخ دهید
در سطح بین‌المللی
امروز آزادی زنان از لحاظ پوشش و فعالیت وحضور درجامعه نسبت به قرون گذشته وحتی تمدن های کهن بیشتر شده است یا خیر؟؟؟
و آیا خودکشی زنان و تجاوزات جنسی و ضرب و شتم وبهره برداری جنسی ،برده داری و فروش و تجاوز به انواع حقوق ،و... کاهش یافته یا افزایش یافته؟
نمیدانم و ادعای محقق بودن ندارم
ولی هرچه
یادم هست روزی ب استاد گفتم استاد، می خواهم قدم در وادی توحید گذارم.
فرمود: بلا دارد و ابتلا.
گفتم: اشکالی ندارد. هستم.
فرمود: خداوند با بندگان خود معامله می کند. می خرد و می فروشد.
گفتم: چه می خرد و چه می فروشد؟
فرمود: یا جانت را می گیرد یا مالت را.
گفتم استاد؟ جانِ مرا؟ مگر "من" جان دارم؟
استاد لبخندی زد و نگاهم کرد.
گفتم: استاد این خریدش بود، چه می فروشد؟
فرمود: چه می خواهی؟ هرچه خواهی می فروشد. اینجا انتخابی است.
گفتم استاد هیچ نمی خواهم. فقط خودش ر
به نام خدا
هرچه فکر می‌کنم باز هم به همان نتیجه می‌رسم؛ به همان حرف همیشگی‌ام که: دلتنگی آدمها را بیچاره می‌کند و بیچارگی از آدم‌ها، آدمهای تازه می‌سازد و تو باز بگو ‌که زیادی دارم شلوغش می‌کنم. بگو...خیالی نیست.
ادامه مطلب
متن آهنگ سالار عقیلی بنام نگار
دوستش میدارم و دردم نمیداند نگار
مبتلایش کن به دردم
ای طبیبا بی شمار
هرچه کردم مهربانی
بی وفایی کرد مرا
او نمیداند چه آورد
بر سرم دیوانه وار
او نمیداند چه آورد
بر سرم دیوانه وار
طاقتم تاب است و گشتم
بی تحمل این زمان
با شکیب و بی صبور
از درد دوری های یار
بیم رسوایی نمانده
آبرویم رفت و رفت
تا شدم انگشت نمای کوی و برزن
ای نگارا عشق من را
از نگاهم بر بخوان
ای طبیبا کو دوای درد
بی درمانِ یار
گر بماند یک نفس از عمر باقی
م
سیر را از او‌لین سرمای ناحیه تا آخرها آبان ماه میکارند . کاشتن سیر در فصل بهار سبب می شود که مقدار سیرها کوچک شود و هم ممکن است پیش از فصل زمستان جوانه بزند و یخ نابودش می نماید .3 - خاک و تهیه و تنظیم بستر کاشت سیرخاک می بایست زهکشی خیر داشته باشد . خاک رسی برای کاشت سیر مطلوب نیستند , چون یا این که غده عالی در آن‌ها تشکیل نمی‌شود و یا این که پیاز بدست آمده , بد صورت میشود , مگراینکه این خاکها توسط کود دامی پوسیده سبک شوند .برای تنظیم بستر کاشت می
حضور موثر اولیا در کنار مربیان و دبیران بی شک در رشد و بالندگی دانش آموزان نقش بسزائی دارد و این همکاری و تعامل  به حل بهتر مشکلات دانش اموزان و شناسایی هرچه دقیق تر خصوصیات و توانایی های آنها و فراهم نمودن زمینه مناسب برای رشد و ترقی هرچه بیشتر آنها کمک می نماید .به این  جهت برآن شدیم تا بستری را برای تعامل و آشنایی بیشتر اولیا با دبیران و هنرآموزان فراهم نمائیم 
19 آذر 98
شعار ما
هر فرزند نوائی
                  یک شهروند  شاد  هدفمند  و مسئول
 
پاورپوینت استان هرمزگان فرمت فایل دانلودی: .pptxفرمت فایل اصلی: pptتعداد صفحات: 35حجم فایل: 9036قیمت: 10000 تومانبخشی از متن:استان هرمزگان در منطقه‌ی گرم‌ و خشک قرار گرفته و اقلیم آن نیمه‌بیابانی و بیابانی است. تابستان‌های گرم و مرطوبی دارد و زمستان‌های آن از ۱۰ درجه سانتی‌گراد سردتر نمی‌شود. رطوبت در بیشتر روزها بالاست و ممکن است به ۱۰۰ درصد برسد.بهترین زمان سفر به استان هرمزگان، زمستان و تعطیلات نوروز است ...» فهرست مطالب:تاریخچهموقعیت جغرا
گاهی هر چقدر هم که صدایت را بالا ببری هیچ کس حتی سرش را بر نمی گرداند تا بفهمد چه می گویی. هرچه قدر که به کلامت رنگ و لعاب می دهی، هرچه قدر استعاره و تشبیه و تمثیل می آوری فایده ای ندارد، صدایت شنیده نمی شود که نمی شود. آدمها را گاهاً با حرفهای روزانه و نطق های بی سر و ته بهتر می توان سر صحبت نشاند تا با حرف حساب. شاید به همین دلیل است که دور خاله زنک های فامیل و همسایه همیشه شلوغ تر است. گوش داده نشدن یک سمت قضیه است و گوش داده شدن و فهمیده نشدن سمت
بستنی ها چه بستنی های عادی و چه بستنی های یخی و ماست بستنی کالریبالایی دارند و ناچیز از آنچه خیال می کنید، حاوی مواد مغذی مثل ویتامینهستند. برخی بستنی ها را منبع غنی ویتامین Dو کلسیممی دانند، اما این باور درست نیست، برای شهید ۱۰۰ گرم بستنی وانیلی فقط ۸ واحد ویتامین D و ۱۲۸ میلی گرم کلسیم دارد. بستنی ها علاوه کنار ویتامین D حاوی ویتامین Aو فدایی از ویتامین های B هستند که به آزادی انرژی از غذاها کمک می کنند و حدود ۲.۵ تا ۳ گرم (به ازای هر ۱۰۰ گرم) پ
خدا ماشالله خیلی به ما عنایت داره. الان وی رو فرستاده درمانگاه زیر سرم تا اون حرف صبحمو اثبات کنه بهم. خدایا دمت گرم که هستی. ولی انصافاً دیگه کرونا نگیرم. غلط کردم. قرنطینه خیلیم خوبه. 
امضا
یک عدد سر به سنگ خورده
* به هرچه شکر نکردیم یاد آن کردیم
قبل از ماموریت اخرش به سوریه پایش در فوتبال شکسته بود! برای اینکه زودتر برود سوریه، زودتر از موعد گچ پایش را در آورد. کمی می لنگید. اصرار می کردم برود عصا بگیرد. قبول نمی کرد. ته دلم فکرش را هم نمی کردم با این پا برود مأموریت! ‌خوشحال بودم که به مأموریت نمی رود. اما محمود می گفت: «خانم، تو دعا کن هرچه خیر هست خدا همان را انجام دهد». گفتم: «آخرتو چطوری می خواهی توی درگیری با این پایت فرار کنی؟»‌‌ ‌‌ خندید و گفت: «مگر من می خواهم فرار کنم؟ آن قدر م
من شاعر نیستم. حس میکنم هیچ استعدادی هم در زمینه شعر و شاعری یا ندارم و یا اگر هم داشته باشم، هنوز اونقدر مسئله و دغدغه من نشده که پیگیرش بشم. منتها با توجه به اینکه تو خونه ما همیشه شعر جریان داشته و همچنین رشته تحصیلی من توی دبیرستان، ادبیات و علوم انسانی بوده، من هم دوست داشتم تجربه کنم شعر گفتن رو. اواخر دهه ۸۰ بود که بعد از اینکه یک دور کامل دیوان حافظ رو خوندم، شعر زیر رو با همه اشکالاتش توی اواخر شب تا ابتدای صبح گفتم و این شد اولین غزل من
چهار گام تا آرامش ذهن
گام اول برای آرام کردن ذهن:
دست از قضاوت خود ودیگران بردارید ؛
هیاهوی ذهنتان کم میشود،
گام دوم : زاویه دید و نگرش خود را تغییر بدهید ؛ مدیریت کردن زیاد، و برنامه ریزی افراطی نداشته باشید، بگذار هرچه از عالم هستی برای تو مقرر میشود، بیخبر به جسم وجانت انتقال یابد.
گام سوم : دست از شرح حال دادن نسبت به کارها و وقایع گذشته بردار. و آنها را توجیه نکن.
گام چهارم: سوال کردن را کنار بگذار. هرچه کمتر از دیگران بدانی کمتر هم اذیت م

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها