نتایج جستجو برای عبارت :

ناگفته ها طاقت نمی آورند.

 
چند تا صوت برایم باقی مانده...
از آن روزها که پاک تر از حالا بودند و روحم انقدر اسیر نبود
این صوت ها چند تک فریم یادم می آورند، چند حس، چند صحنه، هر کدام از یک سمت آن سرزمین...
و یادم می آورند من اهل کجا بودم...
می ترسم چیزی از آن آدم باقی نمانده باشد...
 
 
+ فقالوا ابنوا علیهم بنیانا
  می شود یک روز هم بر ما بنایی بسازند؟
خوب میدانی که ما طاقت تنها ماندن در این دنیا را نداریم...
 
 
امشب بالاخره نامه رو شروع کردم.
براش نوشتم که حس ورتر  رو دارم. هرچند که لوته ای رو از دست ندادم.
+ عزیزدلم
برایت خوانده بودم "بنشین رفیق تا که کمی درد دل کنیم/اندازه ی تو هیچکس مهربان نبود/اینجا تمام حنجره ها لاف می زنند/ هرگز کسی هرآنچه که می گفت آن نبود"
یادمه پارسال وقتی نشسته بودیم توی زیرگذر میدون ولیعصر براش خوندم.
حالا میخوام حرف بزنم. می خوام بگم این چهارماه چی بهم گذشت که سکوت کردم و دوباره از همه دورتر شدم.
هرچند خنده بر لب عالم می آورندباران و برف با خودشان غم می آورندمن دوست دارم این غم باران و برف رازیرا تو را دوباره به یادم می آورندباران چکامه ای ست که در وصف عاشقانخورشید و ابر و باد فراهم می آورندهر سال ابرها شب یلدا سبد، سبداز باغ آسمان گل مریم می آورنداما دریغ از آن همه پروانه ی سپیدبا خود بهشت را به جهنم می آورندگل ها اگرچه چشم نوازند و بی رقیبپهلوی برگ های خزان کم می آورندامسال دست پنجره از برف خالی استامسال درد پشت سر هم می آورندسیدابو
@the52hertzalone1 چه خوش گفته شاملو “سکوت سرشار از ناگفته هاست”مشکوکم اگر تاریخ ایران زمین ،ناگفته ها را بگوید چرا که لب دوخته ایم در درون در هم آواره ایم به سخت جانی مان این گمان هست که مغرورانه  به روزهای خوش ناکجا امیدواریم...#انتشارات_پنجاه_دو_هرتز_تنهایی#احمدشاملو#گفتند #که#نمی#خواهیم#بمیریم#the52whale#the52hertzalone#the52hertzwhale
بیا بانو ، جهانم را بگیر و  پادشاهی کن 
بروی شانه هایم سر گذار و تکیه خواهی کن 
 
تمام عمر ، من ، محض رضایت سیب چیدم ، حال 
بیا ، این بار ، تو ، محض رضای من گناهی کن
 
بیا این بار تو آغوش خود را سمت من بگشای
مرا سوی بهشت بازوان خویش راهی کن
 
عزیز مصر بودن آرزویم نیست ، باور کن 
اگر از قعر زندانم رهاندی ، حبس چاهی کن
 
برایت روز و شب از گفته هایم شعر می گویم
اگر ناگفته می جویی ، به چشمانم نگاهی کن  
 
سجاد نوبختی
به عطیه میگم کاش اینقدر یهویی صفحه رو نمیاوردم پایین. اون موقع که قلبم محکم و تند می زد دوست داشتم. 
فکر نمی کردم نتیجه کنکورو روی کوه و کنار عطیه و نورا ببینم :) :*
بله و در کمال تعجب رفتنی نشدم و موندنی شدم
حالا باید با چیزایی رو به رو بشم که زن عمل میخواد و مسیر سخت تریه! 
طاقت میارم ... 
 
 اسفند
 هر چه سرد، هرچه سخت اما در پی اش بهاری هست
 درست مثل زندگی که روزهای سختش هرچه طاقت فرسا اما در گذر است..
. آدم ها می آیند با خودشان شوق می آورند، 
امید و رشته های نازک دلبستگی رشته ها که طنابی ضخیم شد
 از ترس به دام افتادن میروند از آنها کوله باری می ماند پر خاطره
 و دلبستگانی که در خاطره ها جا می مانند...
 فراموشی گره کوری ست که به دست زمان باز میشود
 اسفندِ رابطه ات در گذر است
 خاطره ها را دَرس کن و بهار را با حال دیگری آغاز کن
 #پریسا_زا
متن آهنگ تو طاقت نداری از سینا درخشندهسکوتم میپیچه تویه خونه ای که اون وقتا با خنده هات پر میشدببین دنیایی که با هم ساختیم یه ویروونه شد بعد تو خود به خودقدیما به لطف حضور تو بود که خوشبختی با من غریبی نکرداگه طاقت اینو داری که از غم تو بمیرم دیگه برنگرد، دیگه برنگرد

ادامه مطلب
تنهایی آدم رو کم‌طاقت می‌کنه. دلتنگی از یه آدمِ تنها، موجودی غمگین و بی‌منطق می‌سازه. یه وقتایی بینِ این همه آدمِ غریبه و آشنا، به این محتاجیم که حضورِ کسی رو کنار خودمون حس کنیم. کسی که شنونده‌ی بهانه‌‌های ریز و درشت‌مون باشه. یه نفر که بشنوه و لبخند بزنه. گوش کنه و به دل نگیره. شنونده باشه و سکوت کنه. یه ‌نفر که تویِ اوجِ بی ‌منطقی‌مون، صبور‌ترین آدمِ دنیا باشه. خیلی وقتا ما خودمون می‌دونیم حرفی که می‌زنیم منطقی نیست، اما یه نفر باید
- نابودی زولمت:
 
ای دل طاقت بار، شه وار چیده سه‌رزولمت نابود بؤد، وه پرشهٔ خوه‌رهوهو بایه‌قش، وه‌ی خاکه لاچودوه حول و قوهٔ خدای بانه‌سه‌ر
 
∞ برگردان:دل من طاقت داشته باش، که شب به پایان خواهد رسیدتاریکی با طلوع خورشید نابود خواهد شدصدای نحس جغد شوم از این سرزمین برچیده میشودبه خواست و ارادهٔ خداوند بزرگ
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
رمان ناگفته ها
دانلود رمان عاشقانه ناگفته ها اثر بهاره حسنی با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون و جاوا ویرایش شده با لینک مستقیم
داستان در مورد دختر جوانی به اسم نازلی کسروی است که بعد از فوت مادربزرگ و بعد از سالها دور به ایران برمیگردد ، آشنایی او با جوان در هواپیما و در مورد زندگی خود ، این داستان را شکل می دهد ...
خلاصه رمان ناگفته ها
با تکان هواپیما از خواب پریدم و کتاب روی پاهایم سر خورد و کف هواپیما افتاد!
خم شدم تا آن را بردارم ... ولی کسی که کن
یه ساعته که بیدار شدم و تا الان رو به بطالت گذروندم.
داشتم بلند میشدم که برگردم دوباره به تخت خواب راحتم و بخوابم!‍ انگیزه در من مرده بود!
اما یه سر به وبلاگ های دیگه زدم و همچنین نوشته های قبلی خودم رو خوندم.
تمام انگیزم برگشت و خواب از سرم پرید...!
هیوا!
فقط 70 و اندی روز مونده! طاقت بیار و ازش استفاده کن!
میرم ببینم که امروز چه کاری از دستم بر میاد!
این مشکلات جسمی ای که برام پیش اومده که دلیل موجهی برای خوب شدنشون ندارم 
این سرفه های اگزوداتیو بالای سه هفته که حتی اگه هق هق گریه کنم یا هه هه بخوام بخندم هم رسوبات خودشونو نشون میدن 
این کمری که شب گذشته (پریشب) با کلی سرکج کردن و ادای دیگرانو تحمل کردن به صبح رسوندم و یهو مسئول شبمون که یه پسره ی مجرد دهه شصتی خودشیرین بود جلو رئیس گفت اینا که اداشونه (و منم برگشتم و گفتم ایشالا از همین اداها سرشون بیاد) 
این سردرد قوز بالا قوز که تا کولر ر
در زندگی شترمرغ ها در طبیعت جوجه ها و نوجوانان شترمرغ هاکاملاً طاقت فرسا هستند و همیشه در گروه های جمع و جور باقی می مانند. بزرگسالان نیمه طاقت فرسا هستند و تمایل دارند برای مدت کوتاه جذب یکدیگر شوند. مانند شترها ، شتر مرغ ها می توانند برای جستجوی غذا و آب برای مسافت های طولانی سفر کنند.
در زندگی شترمرغ ها در طبیعت جوجه ها و نوجوانان شترمرغ هاکاملاً طاقت فرسا هستند و همیشه در گروه های جمع و جور باقی می مانند. بزرگسالان نیمه طاقت فرسا هستند و تمایل دارند برای مدت کوتاه جذب یکدیگر شوند. مانند شترها ، شتر مرغ ها می توانند برای جستجوی غذا و آب برای مسافت های طولانی سفر کنند.
ببرد از من قرار و طاقت و هوشبت سنگین دل سیمین بناگوشنگاری چابکی شنگی کلهدارظریفی مه وشی ترکی قباپوشز تاب آتش سودای عشقشبه سان دیگ دایم می‌زنم جوشچو پیراهن شوم آسوده خاطرگرش همچون قبا گیرم در آغوشاگر پوسیده گردد استخوانمنگردد مهرت از جانم فراموشدل و دینم دل و دینم ببرده‌ستبر و دوشش بر و دوشش بر و دوشدوای تو دوای توست حافظلب نوشش لب نوشش لب نوش
 
 

ناگفته های سردار از جنگ ۳۳ روزه/ جزئیات جلسه حاج قاسم با رهبر انقلاب در روزهای ابتدایی جنگ ۳۳ روزه 
 
سردار سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی برای اولین‌بار پس از تصدی فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با حضور در یک گفتگوی اختصاصی، به بررسی دلایل پنهان و آشکار جنگ ۳۳روزه پرداخت.

ادامه مطلب
حرفای ناگفته زیاده اما چه فایده داره گفتن این حجم عظیم حرفهاوقتی که مخاطبی که بایدباشد ودیگرنیست...همین که خودکاربه دست میگیرم تا چیزی بنویسم اینقدر غرق خاطرات میشم که دلم میخواخدساعتهای ساعت درخاطرات بمانم وبعدهم به یک خواب عمیق فروبروم به بهانه ی اینکه او رادرخوابهاببینم امادستان او از خوابهای من فرسنگهافاصله دارد...حقیقتا قلب ودل وخوابهاونوشته هاو حرفهام از غم اکنده شده وطاقت هیچ چیزی روندارم ،خداخدامیکنم صداوتصویرش ازذهنم خارج نشو
صائب جعفری:
۲۷ دسمبر ۲۰۱۸ کو بزم استعارہ نے غالب کے یوم ولادت کی مناسبت سے شعری ادبی نشست کا اہتمام کیا جس میں تمام شعراء نے غالب کی مختلف غزلوں پر تضمین پیش کی وہیں راقم الحروف صائب جعفری نے غالب کی ایک زمین میں چند ابیات کہنے کی جسارت کی اور غالب کے مصرع "طاقت بیداد انتظار نہیں ہے" پر تضمین کی جو پیش خدمت ہے...

گلشن احساس پُر بہار نہیں ہے
کیونکہ میسر ترا جوار نہیں ہے
ادامه مطلب
صائب جعفری:
۲۷ دسمبر ۲۰۱۸ کو بزم استعارہ نے غالب کے یوم ولادت کی مناسبت سے شعری ادبی نشست کا اہتمام کیا جس میں تمام شعراء نے غالب کی مختلف غزلوں پر تضمین پیش کی وہیں راقم الحروف صائب جعفری نے غالب کی ایک زمین میں چند ابیات کہنے کی جسارت کی اور غالب کے مصرع "طاقت بیداد انتظار نہیں ہے" پر تضمین کی جو پیش خدمت ہے...

گلشن احساس پُر بہار نہیں ہے
کیونکہ میسر ترا جوار نہیں ہے
ادامه مطلب
پای تو گیرم من یه چند وقته که بعد رفتنت دریا نمیرممیترسم آخه بی هوا بارون بیاد دست کیو باید بگیرمهر شب تو رویام من تو رو میبینمت میگی کنارم خوبه حالتمیخندی و باز من گلای صورتی میذارم عشقم روی شالتبزن بیرون از تنهایی برگرد کنارمهمونم که برای دیدن تو بیقرارمنرو از روزگارم که من طاقت ندارممنم مثل تو به تنها شدن عادت ندارم
.
.
دوستت دارم
خیلی وقته عمر من شدی نفسم به نفست بند شده
نمیتونم بدون حس حضورت تو زندگیم زندگی کنم
یک روز شادم
یک روز غمگین
ح
من چه کنم خدای من؟ چاره در این مقام چیست؟کوچه پر از حرامی و این همه ازدحام چیست؟
مردم هجوم آورند٬ چو نیش کژدم آورندآتش و هیزم آورند٬ معنی فکر خام چیست؟
چه با شتاب آورند٬ چه بی حساب آورندبه کف طناب آورند٬ شکار کیست؟ دام چیست؟
چرا شعار میدهند؟ تن، پی عار میدهندبه در فشار میدهند٬ علت انتقام چیست؟
آتش ظلم شعله ور٬ خانه ی امن در خطرسگان هار، حمله ور٬ مقصد این حرام چیست؟
علی ولی اعظم است٬ علی وصی خاتم استعلی شه دو عالم است٬ گناه این امام چیست؟
 
من
بعضی تکنیکهای پست مدرن در روانشناسی مانند ایین های باستانی و به گونه ای سحر آمیز هستند، ولی جالب است که اغلب خیلی خوب کار می کنند. یکی از این تکنیکها که برای بخشیدن کمک کننده است، تکنیک "بنویس، بخوان، بسوزان" است که برای حل مسائل تعاملی می تواند کمک کند. 
در این تکنیک فردی که بیشترین مساله را با او دارید و او را نبخشیده اید در نظر بگیرید. آنگاه یک قلم و کاغذ بردارید و شروع به نوشتن نامه به او نمایید. در این نامه همه مسائلی که بین شما پیش آمده و ت
خیلی اتفاقی صفحه جدیدشو پیدا کردم و از اذان صبح تا حالا چشمم به اشک نشسته. قلبم ورم کرده. کل قفسه سینه‌ام تپش داره. امروز یا قلبم میترکه یا غرق گریه از بی‌آبی تلف می‌شم. خدای من این چه نفرینی بود که گرییان‌گیرم شد...؟ من طاقت ندارم بشینم و تماشا کنم که منو از دلش بیرون می‌کنه. و طاقت هم ندارم ببینم آزرده‌خاطر و غمگینه. نمی‌تونم فکر کنم. کاش نبودم...
+ آهای غمی که مثل یه بختک رو سینه‌ی من شده‌ای آوار از گلوی من دستاتو بردار دستاتو بردار از گلوی
 
اسفند هر چه سرد،هرچه سخت اما در پی اش بهاری هستدرست مثل زندگی کهروزهای سختش هرچه طاقت فرسااما در گذر است!آدم ها می آیند با خودشان شوقمی آورند،امید و رشته های نازک دلبستگیرشته ها که طنابی ضخیم شداز ترس به دام افتادن میرونداز آنها کوله باری می ماندپر خاطره و دلبستگانی که در خاطره ها جا می مانند...فراموشی گره کوری ست که به دست زمان باز میشوداسفندِ رابطه ات در گذر استخاطره ها را درست کن،و بهار را با حال دیگری آغاز کن!
استانی شدن انتخابات با قید "تناسب" امروز در مجلس شورای اسلامی تصویب شد .
در صورتی که این مصوبه چکش کاری نشود قطعا مردم و نمایندگان و شاید کشور با مشکلی بزرگ روبرو شوند!
کاندیدای مجلس باید هزینه ی بیشتری متحمل شود تا خود را  به مردم بشناساند و ناگفته پیداست آنها که قدرت اقتصادی کمی  دارند و وام دار دسته و فرد و گروهی نیستند توان رقابت با دیگران را ندارند!
و آنها که از دیگران حمایت می شوند و وام دار دسته و گروهند باید هزینه های چند ده میلیونی را ب
دانلود آهنگ گرشا رضایی دریا نمیرم
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * دریا نمیرم * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , گرشا رضایی باشید.
دانلود آهنگ گرشا رضایی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Garsha Rezaei called Darya Nemiram With online playback , text and the best quality in mediac
متن ترانه گرشا رضایی به نام دریا نمیرم
پای تو گیرم من یه چند وقته که بعد رفتنت دریا نمیرممیترسم آخه بی هوا بارون بیاد دست کیو باید بگیرمهر شب تو ر
یه آزمایشی کردن دانشمندا که نتیجه اش واقعا جالبه!!
میان جلوی بچه ها شیرینی میذارن، بعد میگن اینا رو نخورید.تو اون اتاق دوربین میذارن و از عکس العمل بچه ها فیلم می گیرن.
ززززززززززل می زنه آب دهن لب و لوچه آوییییییییییزون...خلاصه یه وضیعتیه قیافه ی بچه ها...
بعضیاشون آخر سر دیگه طاقت شون(بخونید قدرت شون) تموم میشهو شیرینی رو میخورن...
اما جالبه،وقتی محققا میان و نتایج و واکنش بچه ها رو بررسی می کنن،می بینن اونایی که کمتر به شیرینی نگاه کردنو کمت
امام ظهور میکند
و سر آخر جهان به نور وجودش منور میشود، میدانم ! اما جانمان به لبمان میرسد از این تاریکی به آن نور برسیم! و من نگرانم ، دلم میلرزد ، از اینکه ته چاه بمانم ، میترسم کم بیاوریم ، راستش را بخواهی غصه میخورم ! بغض میکنم ! مثل بچه ی گم شده به بازار، سرگردانم! غصه میخورم از اینکه اکثرمان غافلیم ، به خواب دنیا رفته ایم! سرگردانم از اینکه نمیدانم کدام راه به خدا میرسد ! میدانم آخرش سپید است ! درک دنیای معطرِ به عطرِ حجتِ خدا ، رایحه ای است که
دوستت دارم ولی با اجتیاط
ترس دارم دیگرازدلبستگی
دوستت دارم خداداند ولی
زخمها خوردم ازاین وابستگی
بیشترازچشمان خود میخواهمت
اعتماد حتی به چشم خویش نه
طاقت کوهی بلا دارم ولی
ازتو حتی طاقت یک نیش نه
کاش میشد عشق را ازیاد برد
گرچه بی عشق زندگی بی ارزش  است
ازعذاب عشق میترسم بسی 
چون که دنیای پلید عاشق کش است
بیشتر مردها خیال میکنند ازدواج کردن شبیه خریدن یک رز جاودانه است، شاید هم حق داشته باشند که چنین خیالی ذهنشان را پر کند. به هر حال این همه میروند و می آیند و خرج میکنند و سختی میکشند و یک چیز خیلی با ارزش به دست می آورند. حالا دلشان میخواهد بگذارندش قشنگ ترین جای خانه تا هر وقت با جسم و روح خسته و کبود زیر فشارهای دنیا به خانه برگشتند یک چیز حال خوب کن منتظرشان باشد.
زن ها شاید گل باشند اما گلِ رزِ جاودانه نیستند که یک بار برای همیشه برای به دست
نمیدانم چرا اینطوری شده ام!کلا باران که می‌بارد، حال دلمان به هم می‌خورد...نمی‌فهمم چرا اینطوری میشوم... اصلا یهو همه خاطراتت، همه حرف هایی که در ته قلبت مانده، همه و همه یهو زنده می‌شوند...یهو همه حرف هایی که دلت میخواهد بزنی و از خاطر برده ای، یهو، همه و همه، زنده می‌شوند...کاش دیگر باران نبارد!...یا لااقل اگر می‌بارد،...آرام ببارد!... مراعات دل خسته مان را بکند... اخر گوشه دلمان کودکی، خواب رفته!کودکی که خیلی خسته است...خسته از زندگی..از دنیا با
نمیدانم چرا اینطوری شده ام!کلا باران که می‌بارد، حال دلمان به هم می‌خورد...نمی‌فهمم چرا اینطوری میشوم... اصلا یهو همه خاطراتت، همه حرف هایی که در ته قلبت مانده، همه و همه یهو زنده می‌شوند...یهو همه حرف هایی که دلت میخواهد بزنی و از خاطر برده ای، یهو، همه و همه، زنده می‌شوند...کاش دیگر باران نبارد!...یا لااقل اگر می‌بارد،...آرام ببارد!... مراعات دل خسته مان را بکند... اخر گوشه دلمان کودکی، خواب رفته!کودکی که خیلی خسته است...خسته از زندگی..از دنیا با
مُثَلَّث (سه‌گوش) یک چندضلعی با سه ضلع است. مثلث شکلی مسطح است که از اتصال سه نقطه غیرهم‌خط در صفحه به وجود می‌آید. مثلث دارای سه ضلع، سه زاویه، و سه رأس است.
مساحت مثلث
مساحت یک مثلث برابر یک دوم طول یک ضلع، ضرب در طول ارتفاع وارد بر آن، یعنی فاصله رأس سوم تا خط شامل ضلع انتخاب‌شده، است. مساحت مثلث را از رابطه زیر به دست می‌آورند: ۲ ÷ ( قاعده × ارتــــــفاع ) = مساحت مثلث
محیط مثلث
محیط مثلث را از رابطه زیر به دست می‌آورند: مجموع سه ضلع = محیط مث
خدایا دلم داره می ترکه، این ماه عزیزت هم اومد، مهمون خونه ات هم شدیم اما درد دلمون آروم نگرفت، کم کم دارن سفره رو جمع می کنن و من استرس کل وجودمو گرفته اگر این ماهم رفت امسال هم فرصت از دست رفت چه خاکی به سرم کنم؟ خدا درد دلم تازه تر از همیشه است یه فکری حال دلم کن!
برم سر خاک داد بزنم سعدی بخونم
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
داد بزنما. هوار بکشم.
یا گریه کنم بگم 
بیا که در غم عشقت مشوشم بی تو
بیا دیگه. ولی تو نمیای. دوران خداهایی که با معجزه به دادت میرسیدن تموم شده
شعله بر شاخه‌های سبزِ مرکبات روییده است. از لا به لای برگ‌های سبزِ سیر، چراغ‌های جشنِ زمستانی پیداست. مهم نیست چه قدر غبار، چه قدر دوده، چه قدر هرس نصیبشان کنیم، ریشه‌های نارنج دست از روییدن بر نمی‌دارند. داستان، داستانِ سرزمینِ میانه است: آتشی که شاخه را نمی‌سوزاند، غمی که زخم‌ها را بهبود می‌بخشد. حکیمان و خردمندان و آینده‌نگران ما را ترک کرده‌اند، تنها نگاهشان به ما مانده. کسی دستِ ما را نخواهد گرفت. کسی به تواناییِ ما باور ندارد. با
خوشبختم...
خوشبختی داشتن کسی است ... که بیشتر از خودش ...تو را بخواهد...
 
و بیشتر از تو...هیچ نخواهد ...
و تو ...برایش تمام زندگی باشی...
 
+رمزمون همون قبلیه...
 
ادامه نوشته
+ نوشته شده در پنجشنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 19:18 توسط من و تو  | نظر بدهید
تو را می خواهم...
 
می خواهم این بار صدای بوسه هایت را ضبط کنم...
 
می خواهم این بار پشت سرت راه بروم نه در کنارت...
می خواهم خودم پا جای پاهایت بگذارم تا هیچ خیابانی
نتواند جای پاهایت را در آغوش بکشد...
می خواهم فقط ب
دلم می‌خواد باهات حرف بزنم...قد یه عمر حرف روی دلم سنگینی می‌کنه!دلم می‌خواد باهات حرف بزنماما نمی‌‌دونم چجوری شروع کنم؟از کجا بگم؟چطور بگم؟ که تو دلخور نشی ازمدلگیر نشی...کاش می‌شد حرفامو بریزم توی چشمامتا از چشمام بخونی...کاش...یه کوه حرف روی دلم سنگینی میکنه...
دلم می‌خواد باهات حرف بزنم...قد یه عمر حرف روی دلم سنگینی می‌کنه!دلم می‌خواد باهات حرف بزنماما نمی‌‌دونم چجوری شروع کنم؟از کجا بگم؟چطور بگم؟ که تو دلخور نشی ازمدلگیر نشی...کاش می‌شد حرفامو بریزم توی چشمامتا از چشمام بخونی...کاش...یه کوه حرف روی دلم سنگینی میکنه
چرا اینقدر بی‌قراری آسمان؟ سه روز است اشکت یک ریز سر ریز است!نکند خبری آشفته ات کرده است؟ نگو که باز تأخیر جای تعجیل را گرفته! تو را بخدا زبان بگشا و بگو که اشک شوق است این باران بی وقفه...آی آسمانِ دل پُر ، پَر پَر زدنمان را می بینی ؟طاقت مان طاق است ؛و کاسه ی صبر لبریز !
یا همین طور سکوت کن و ببار ،یا "فرج" را فریاد کن ...
 
ناشناس
مثلا من نشستم کنارِ یه حوضِ پُر از ماهی، یا یه محوطه‌ی پُر از سگِ دست‌آموز، یا بالاسرِ قفسِ مُرغ‌ها. بعد برای ماهی ها یه مُشت کاغذ میریزم روی آب. ماهی‌ها هجوم می‌آورند. مزه‌مزه میکنند. به مذاقشان خوش نمی‌آید و میروند. و من از این بازی، کِیف میکنم و باز یه مُشت کاغذ دیگه، و باز هجوم ماهی‌ها و باز مزه‌مزه و باز میروند.
یا برای سگ‌ها پوستِ خربزه می‌اندازم و خیلی مودب تشریف می‌آورند و بو میکشند و متعجب به من نگاه میکنند و زیر لب چیزی میگویند
صبح باید برم دانشگاه بعداز شش ترم درس خوندن بهتر بگم از دانشگاه اخراج شده ام بخاطر مشروطی دوباره ازمون داده ام و قبول شده ام همون دانشگاه !!! درس خوندن با مشکل جسمی خیلی سخت و طاقت فرسا هست بهرحال همه ی سعی و تلاشمو میکنم که بتونم زودتر درسموتموم کنم
متن و تکست آهنگ احلام این دل شده هوایی:
Ahllam In Del Shode Havaei

زندگی کنارت خوابو خیاله
کاش اینو بدونی بی تو محاله
با تو قراره اول یه گوشه تو خیابون
انگار عاشقت شدم یه لحظه زیر بارون
این دل شده هوایی بهونه میگیره گاهی
باید آروم بگیره جز تو نداره راهی
این چه حسیه که دارم دلتنگ و بی قرارم
باید تورو ببینم دیگه طاقت ندارم
این دل شده هوایی بهونه میگیره گاهی
باید آروم بگیره جز تو نداره راهی
بگو چه حسیه که دارم دلتنگ و بی قرارم
باید تورو ببینم دیگه طاقت ندار
چهارساعت و نیم...
و هیچ چیز مرا به اندازه ان نیم ساعتی که خودم را مجبور کردم لذت بخش نبود
 مطمئنم فردا روز بهتری است
قول میدهم که باشد
۴۷ روز مانده به جشن پیروزی...
طاقت بیار
بجنگ
دیر نیست
هر روز بهتر میشوم تا بشود
فقط به خودت و بیست خرداد فکر کن و دیگر هیچ چیز برایت مهم نباشد
من میتوانم
خدایا ناامیدم نکن 
ببخش
بپذیرم
بعد از 6 ترم تحصیل رشته پزشکی، یه درس به نام آمار رو با 9 افتادم! آماری که به درد سگ نمیخوره! 
نمیدونم چطور قراره دوباره خوندنش رو تحمل کنم.
Embarrassment 
از نظر بقیه، از نظر شماها، از بیرون، خیلی لوس بازی به نظرمیاد برای یه همچین افتادنی ناراحت باشم. ولی صادقانه ناراحتم. احساس میکنم قلبم رنگ پریده شده
حدیث جابری:
چند خطی از خاطرات ناگفته ی جمیله.... 
تیک تاک ... تیک تاک... صدای ضربان قلبم با صدای گذر سنگینِ زمان باهم در می آمیزد تا لحظاتِ پر از استرس زندگی ام را رقم بزند.
باصدای در از جا می پرم....
+جمیله جان... عزیزِمادر... چقدر ماه شدی... ماشاءالله لا حول ولا قوه الا بالله... جانِ مادر! چادرت رو سر کن مهمونا منتظرن. 
ادامه مطلب
نوجوانی مرحله ای حیاتی از زندگی ما است. در این سن، تغییرات هورمونی متعددی در بدن اتفاق می افتد. این همان مرحله رشد است و برای دختران نوجوان تنها با یک رژیم لاغری دخترانه ساده امکان پذیر است. متأسفانه، فقدان فعالیت بدنی و مصرف مواد غذایی ناسالم، نوجوانان را به گرداب چاقی کشانده است. اضافه وزن، بر اعتماد به نفس نوجوانان تأثیر می گذارد و اغلب برای رسیدن به اندام متناسب، به رژیم های سخت روی می آورند، تا وزن مطلوب خود را بدست آورند.
 
ادامه مطلب
 
 
باید به چشم هایم نگاه کنی
این شعرها
هرچقدر هم خوب باشند
نمی توانند دلتنگی ام را
بیان کنند..
چترهای کاغذی
زیر باران
دوام نمی آورند...!
 
"محسن حسینخانی"
 
پ.ن1:
قلمرو تو چشم است
در هوایی بارانی
دارم تمام می شوم،
بیا.
 
"عباس معروفی"
 
پ.ن2:
کاش می شد حرف نزنم
و فقط دست‌هات را
روی تنم لمس کنم.
 
 
"عباس معروفی"
 
پ.ن3:
باران یعنی برگشتن هوای مه آلود شیروانی های شاد!باران یعنی قرارهای خیسباران یعنی تو برمی‌گردیشعر بر می‌گردد
"‫‏نزارقبانی‬"
 
سلام
از دفعه پیش که مطلب نوشتم مدت زیادری گذشته ناگفته ها اینقدر زیاد شده که این پست همت بالایی رو برای نوشتن میطلبه ! و قاعدتا تعداد ویرایش بالا.
از نزدیک شروع میکنیم
دیروز نتایج کنکور کارشناسی ارشد اعلام شد امسال چندان براش وقت نزاشتم و انتظار نتیجه خوبی رو هم نداشتم و همینطور هم شد رتبه ۸ هزار ! خیلی بد
من که می‌دونم تو در چه حالی اما مگه تو دنبال جنگیدن نبودی؟ اینم جنگ، جنگ با دلی که هی خل میشد و سُر می‌رفت. حالا پات رو گذاشتی زیر پاش که سر نخوره. سنگینیش افتاده روت و درد داره اما طاقت بیار. می‌دونم دو روز دیگه پی‌ام‌اسی و حالت خراب اما باور کن درست میشه و بالاخره تو می‌تونی این راه کج رفته‌ای سالها رو اصلاح کنی. باید صبور و مقاوم باشی.
کسب حلال و انفاق در راه حق ⭐
✍امام صادق علیه السلام: «اگر مردم از راهى که خداوند به آنان فرمان داده، کسب درآمد کنند و آنها را در راهى که خداوند از آن بازشان داشته، انفاق کنند، آن را از ایشان نمى‌پذیرد و اگر از راهى که آنها را از آن نهى کرده، درآمد به دست‌آورند و آن درآمد را در راهى که خداوند بدان فرمانشان داده، به مصرف رسانند باز از آنان نمى‌پذیرد، مگر اینکه از راه حلال به دست آورند و در راه حلال انفاق کنند .» من لا یحضره الفقیه:
۲ / ۵۷ / ۱۶۹۴ 
رسد روزی که جسم و جانم در این درد و گریه تمام کنم
شوق و لذت زندگی یک عمر با فکر تو حرام کنم
فقط مانده ام چگونه رنج بی تو و روزهای بی فروغ برق مانند
با حروف و کلمات و جمله های کم طاقت کلام کنم
شعر از #خودم #محسن_رفیعی
اینستاگرام: https://www.instagram.com/mohsen_rafieih/
سکوت سرشار از ناگفته‌هاست.
در وجود هر کس رازی بزرگ نهان استداستانی ، راهی ، بی راهه ایطرح افکندن این رازراز من و راز تو ، راز زندگیپاداش بزرگ تلاشی پر حاصل است.…..دلتنگی های آدمی را ، باد ترانه ای می خواندرویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیردو هر دانه ی برفی به اشکی ناریخته می ماندسکوت سرشار از سخنان ناگفته استاز حرکات ناکردهاعتراف به عشق های نهانو شگفتی های بر زبان نیامدهدر این سکوت حقیقت ما نهفته استبسیار وقت ها با یکدیگر از غم و شادی
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست
طاقت بار فراق این همه ایامم نیست
خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد
سر مویی به غلط در همه اندامم نیست
   ......................................................
........................................................
دوستت دارم اگر لطف کنی ور نکنی
به دو چشم تو که چشم از تو به انعامم نیست
سعدیا نا متناسب حیوانی باشد
هر که گوید که دلم هست و دلارامم نیست
                          سعدی
رسد روزی که جسم و جانم در این درد و گریه تمام کنم
شوق و لذت زندگی یک عمر با فکر تو حرام کنم
فقط مانده ام چگونه رنج بی تو و روزهای بی فروغ برق مانند
با حروف و کلمات و جمله های کم طاقت کلام کنم
#محسن_رفیعی
اینستاگرام: https://www.instagram.com/mohsen_rafieih/
اینم بد دردیه که آدم دیگه هیچ جا دست و دلش به نوشتن نره ...اینکه کلمات رو دریغ کنی ... دیگه دلت نخواد احساس واقعیت رو هیشکی بدونه ... مخفی کنی درون خودت ... گاهی باید مچاله شد یه گوشه ... کتاب خوند ... یا فیلم دید ... یا ساعتها خوابید ... یا سرگرم کار شد ... آنقدر که یادت بره که می تونی چیزی بنویسی یا حرفی بزنی ...
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است ...
 
خب اول یه توضیح بدم*یه چالش میخایم انجام بدیم 
چالش حرف های نگفته...!
حرفا هایی که به خودمون ، دوستامون ، و یا هر کس دیگه ای 
نگفتیم 
حرفایی که بهتر بود گفته نشن 
حرفایی که مونده رو دلت
و ما هر دومون این چالش رو انجام دادیم
ادامه مطلب
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!‍
 
ولی قرآن چیزی دیگه میگه:
 
أکثر الناس ﻻ‌ ﻳﻌﻠﻤﻮﻥ"
بیشتر مردم نمۍدانند
 
 أکثر الناس ﻻ‌ ﻳﺸﻜﺮﻭﻥ"
بیشتر مردم ناسپاس اند
 
*أکثر الناس ﻻ‌ ﻳﺆﻣﻨﻮﻥ "
بیشتر مردم ایمان نمی آورند
 
 أکثرهم ﻓﺎﺳﻘﻮﻥ"
بیشترشان گناهکارند
 
أکثرهم ﻳﺠﻬﻠﻮﻥ"
بیشترشان نادانند
 
أکثرهم ﻣﻌﺮﺿﻮﻥ"
بیشترشان اعتراض گرند
 
 أکثرهم ﻻ‌ ﻳﻌﻘﻠﻮﻥ"
بیشترشان تعقل نمۍکنند
 
 أکثرهم ﻻ‌ ﻳﺴﻤﻌﻮﻥ "
بیشترشان ناشنوایند
 
ﻭﻗﻠﻴﻞ ﻣﻦ
باسلام
برخلاف سخنان ناراستی که خوندید یا شنیدید مردمان دشتی فی الحال تاجیک(فارس) اند و چون خودشون از این لفظ استفاده می کنند منم همین و اینجا درج کردم.(ناگفته نماند خودم دشتیاتی ام.)
البته درباره گذشته های دور سخن هاست که ما فعلا با اون کاری نداریم.
در آخر قول از خواجه راز:
ای بسته کمر ز دور و نزدیک
بر قتل تمام ترک و تاجیک
ممنون از اینکه خوندید.
خاطرات احمد احمد نویسنده: محسن کاظمی انتشارات: سوره مهر
خاطرات احمد احمد : صفر تا صد یک مبارز سیاسی انقلابی در قالب روایتی خواندنی
 
خاطرات احمد احمدنویسنده: محسن کاظمیانتشارات: سوره مهر
بریده کتاب:
وسوسه های ایرج در من اثر کرد. من که نمازم را اول وقت می خواندم تصمیم گرفتم دگر نماز نخوانم!اذان شد و با اینکه وضو داشتم برای نماز برنخاستم لحظه به لحظه نگرانیم بیشتر می شد. اضطراب و تشویش تمام فکر و ذهنم را گرفت عقربه ها به سرعت به پیش می تاختند احس
فرق بسیار زیادیست بین کسی که کم می آورد با کسی که کوتاه می آید .در مباحث عاقلانه و عادلانه،اشخاصی که خالی از آگاهی و دانش هستند خیلی زود کم می آورند و مقلوب افراد دانا می شوند؛چون آنها فقط می خواهند حرفی زده باشند و یک خودی نشان دهند،اما افرادی که مسلط به بحث هستند و بر آن موضوع،اِشراف دارند کم نمی آورند و حرفِ خودشان را به درستی ادامه می دهند .اشخاصی هم که کوتاه می آیند یک ریز شباهت هایی نسبت به افراد قبلی (افراد دانا) دارند؛زیرا یکسری افراد ف
دلم می خواهد برای تو بنویسم ... اما بغض بر گلویم سنگینی می کند و امان را از قلم می گیرد ... و کلمات آشفته و پریشان از زیر جوهر  خودکار در می روند و روی کاغذ قرار نمی یابند ... چقدر سخت است برای تو نوشتن! چقدر موصوفی و هیچ صفتی برایت پیدا نمی شود ... واژه ها برای تو تکراری اند ... از مهربانی هایت باید بگویم یا از دوست داشتن هایت یا از بی قراری های دلت برای من ؟ از چه باید بنویسم ؟ نه ... هرگز نمی توان تو را به تقریر در آورد ... تو هرگز در قرار درنخواهی آمد ... ت
وقتی توان مقاومت نداری و قدرتت برای مقابله رو به افوله، یا باید طاقت بیاری و به امید دوباره مستحکم شدن دژت بجنگی، و یا خودت رشته‌ی اتصال رو بگسلی و بپری، تا زودتر هم فرود بیای و بتونی مجدد روی پاهات بایستی. من امشب دومی رو انتخاب کردم... 
شما را یادم رفته بود. اصلا آن روز سخت را یادم رفته بود. از قلم افتاده بودید که این روزها این همه سخت گذشته بود به من. فراموشتان کرده بودم که رنجم این همه بزرگ شده بود برایم. که خیال برم داشته بود درد طاقت فرسا میکشم. چه خوب که یادم افتاد به شما. وسط جشن تولد. درست وقت درآوردن کیک از جعبه، دلم رفت برای شما. 
+ سلام خدا بر زینب کبری 
 
گفته شده است که یادگیری یا یادگیری عادی حدود 21 روز طول می کشد. این واقعاً خبر خوبی برای بازاریابانی است که می خواهند به سرعت عادات بازاریابی آنلاین را به سرعت به دست آورند و از هرگونه عادت بدی که ممکن است به دست آورند ، کنار بگذارند. در اینجا 3 مرحله برای کمک …The post از عادت های بد در بازاریابی اینترنتی خودداری کنید appeared first on باشگاه مشتریان خبری اینفوجاب.
via باشگاه مشتریان خبری اینفوجاب https://ift.tt/2YP81ha
مشاهده مطلب در کانال
سکوت گنگ:
سکوت ام را ببین
پر است
از ناگفته های نگفته!

پرنده ی دلتنگ:
پرنده ی پر بسته ام
دلتنگ بام تو،
که بر چینم از آن
دانه های عشق را.

شمردن:
بی نهایت
دوست دارم
اما دریغ
که شمردن بلد نیستی!

مرگ کلمات:
میمیرند غریبانه
کلمات ام
در شعر نبودنت.

عشق مرده:
برای عشقی 
که در قلب من مرده است
کسی هست
شمعی روشن کند؟
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
خب  راستش باید بگم قرار از این به بعد بخش جدیدی به موضوعات وب  مون اضافه بشه تحت عنوان نقد و برسی فیلم و سریال و البته نقد شخصیت ها فیلم و سریال ها ! چندی پیش سریالی کره ای به نام ' زندگی خصوصی او ' دیدم که در اون به نکته نسبتا مهمی اشاره شده بود  و اون نکته این بود که " شاید  حرف زدن در مورد یک آثار هنری کار نسبتا آسونی باشه ولی فهمیدن ارزش واقعی یه آثار هنری کار هر کسی نیست "
دقیقا این جمله  تو قسمت نقد و بررسی فیلم و سریال ها هم همین طور و شاید ارز
دانلود آهنگ طاقت ندارم با صدای خواننده مردمی جیرفت 
سجاد جلالی
 
 
پخش آنلاین و دانلود آهنگ با بالاترین کیفیت 
 
 
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
param name="AutoStart" value="False">


دانلود با کیفیت ۳۲۰
اطلاعات


PDF
دانلود

APK
دانلود

EPUB
دانلود

ژانر
عاشقانه



خلاصه رمان
دانلود رمان قلبم طاقت بیار    زندگی کردم با این سختی سختی نگویم این غم است غم از دست دادن روحم،جانم این زندگی نیست رگبار غم است داستانی زییا که داستان زندگی یک دختر درد کشیده و فقیر را به تصویر می‌کشد. داستان دختری که بخاطر پانصد هزار تومان فروخته می‌شود. فروخته می‌شود به یک […]
فردا قراره یه تصمیم بزرگ بگیرم. یه اتفاق بزرگ تو زندگیم قراره بیفته.
بعد از اون همه روزهای سخت و طاقت فرسا، چند روز خوب به لطف خدا رسید. حالا که اون مشکلات حل شده و امیدوارم آتش زیر خاکستر نباشه، فردا باید یه تصمیم بزرگتر بگیرم.
اینجا می نویسم که یادم باشه
آدم باید بدونه کجا باید راهی که داره می ره رو ول کنه. از اون مهم تر آدم باید بتونه راهی که داره می ره رو ول کنه. وگرنه می افته تو دور باطلی که خلاصی ازش سخته و طاقت فرسا. آدم باید جرئت داشته باشه برای رها کردن راه اشتباه در نیمه ی راه. وصال همیشه ممکن نیست. 
«من در سیاست سررشته ندارم.» ظاهراً دلیل قانع‌کننده‌ام را یافته‌ام تا بی‌مایگی و بی...ایگی‌ام را پشت سکوت‌م پنهان کنم.
من یک روشنفکرِ کافه‌ایِ صلح‌طلب ِ آلن‌دوباتن‌خوانِ ویوالدی گوش‌بده‌ی هیچکاک‌ببینِ ورّاج‌ام. جای من در خیابان نیست. جای من بینِ مردمی که نمی‌دانم صدای‌شان توی سرمای تهِ خیابان پیروزی یخ زده یا با باتوم و گلوله خفه شده نیست.
من وقت مطالبه‌ی هرچیزی اول به امکان ِ شدنِ آن بدون جیز و‌ اوف شدن می‌اندیشم. سپس راه‌های رس
در وجودم ترسِ ذهنیِ دهشتناکی وجود دارد که رویاهایم را مفلوج و درمانده می کند. این ترس واقعی نیست. اما ریشه اش درونِ ذهنِ خیالبافم است. می گویند؛ این برخورد و واکنشِ آدم هاست که نشان می دهد چقدر به شما ارادت دارند، وگرنه هیچ کس تا به حال نتوانسته است قلبِ آن ها را از نزدیک ببیند. می خواستم بدانی هنوز توی دنیایم زنده ای. در خیالاتم، در رویاهایم، میان کابوس ها و خواب هایم، وسط پیاده روی های کنار سنگفرش های پارک، زیر درخت های کاج که صدای قارقار کلا
دانلود همه ی آهنگ های دنیادانلود آهنگ های دنیا دادرسان – دانلود فول آلبوم دنیا
دانلود فول آلبوم دنیا دادرسان
کاملترین مجموعه تمام آهنگهای خواننده ی خوش صدا دنیا به صورت یکجا و تکی با متن آهنگ ها و بهترین کیفیت ۳۲۰
 Download Full Album By Donya Dadrasan With Text And 320 
 
320
 
128
 
متن آهنگ دردسرفهمیدی دیوونتم پشتش در رفتی لعنتی منو بد بهم زدیتو بهم قول دادی که یه وقت برام دردسر نشی‌ منو بد بهم زدیفاصلمون نشد عادت برا من نپرس حالمو جواب سادس خرابمشکسته بدی خوردم ب
من دیگه نمیتونم با همه چی بجنگم 
خسته شدم دیگه تحمل ندارم 
دیگه بدنم طاقت نداره
اگه همین جوری پیش بره فک کنم سکته رو زدم
اصلا چرا من باید اینقدر با همه بجنگم
اصلا دیگه نمیخوام
وقتی دکتر میگه قلبت یه جوریه انگار همش تو در حال ورزشی همش رو ۱۲۰ شده
من ۴ روزه از دست درد دارم میمیرم
#دوست_دارم_غرر_بزنم 
توی تلگرام یه ربات هست به اسم «حرفتو ناشناس بهم بزن» من متوجه شدم که توی وبلاگ هم میشه همچین قابلیتی رو راه انداخت. شما میدونید که من کامنت ناشناس رو تایید نمی‌کردم ولی امروز یه پست موقت زدم و برای چند ساعت کامنت ناشناس رو فعال می‌کنم؛ به همه خبر بدین بیان[از دوست و دشمن] من امروز می‌خوام حرفای نگفته و ناگفتهء شما رو گوش بدم. امیدوارم تهش روز خوبی بشه برامون :) هر چه می‌خواهد دل تنگت بگو
بسم الله ...

هر وقت کم آوردی ؛ 
هر وقت دیدی که دیگر طاقت نداری
هر وقت که حس کردی این غم‌ها ، سختی‌ها ، 
و شکلات‌های "میم‌"دار،
بیشتر از توان و تحمل تو هستند 
تین آیه را به یاد بیاور . . . 
" و ما هیچ‌کس را جز به اندازه توانایی‌اش تکلیف نمی‌کنیم"
( مومنون ۶۲)
خداوند ، 
ترا در حدی دیده که بتوانی این همه درد و سختی بکشی 
و تحمل کنی . . . و لب به شکایت باز نکنی ((:

+از قوانین کتابچه #قانوننامه
+اولین و آخرین قانون
ب در ابتدای سوره معارج امده است شخصی(از رسول خدا یا در واقع از خود خدا) درخواست عذابی میکند ک بر او نازل میشود اما چطور میشود ک یک شخص به جایی میرسد ک در خواست عذاب میکند در ایه بعد گفته شده است این عذاب مخصوص کافرین است ک کسی نمیتواند مانع ان شود(یکی از دلایلی ک میتوان اشاره کرد ک شخصی درخواست عذاب میکند این است ان فرد صبر در برابر سختی ندارد و حق را نمی پذیرد و نکته دیگر این است ک صبر و پذیرفتن حق از ویژگی های اصلی ایمان است و کسی انها ندارد میت
در وجودم ترسِ ذهنیِ دهشتناکی وجود دارد که رویاهایم را مفلوج و درمانده می کند.
این ترس واقعی نیست. اما ریشه اش درونِ ذهنِ خیالبافم است.
می گویند؛ این برخورد و واکنشِ آدم هاست که نشان می دهد چقدر به شما ارادت دارند،
وگرنه هیچ کس تا به حال نتوانسته است قلبِ آن ها را از نزدیک ببیند.
می خواستم بدانی هنوز توی دنیایم زنده ای.
در خیالاتم، در رویاهایم، میان کابوس ها و خواب هایم، هنگامِ قدم زدن روی سنگفرش های پارک،
زیر درخت های کاج که صدای قارقار کلاغ مغ
نه!
کاری به کار عشق ندارم! 
من هیچ چیز و هیچ کسی را
دیگر
در این زمانه دوست ندارم 
انگار
این روزگار چشم ندارد من و تو را
یک روز
خوشحال و بی ملال ببیند
زیرا
هر چیز و هر کسی را
که دوست‌تر بداری
حتی اگر که یک نخ سیگار
یا زهر مار باشد
از تو دریغ می‌کند...
پس
من با همه وجودم
خود را زدم به مُردن
تا روزگار، دیگر
کاری به من نداشته باشد
این شعر تازه را هم
ناگفته می‌گذارم...
تا روزگار بو نَبَرد...
گفتم که
کاری به کار عشق ندارم!
قیصر امین پور
نه!
کاری به کار عشق ندارم!
م
ن هیچ چیز و هیچ کسی را
دیگر
در این زمانه دوست ندارم
انگار
این روزگار چشم ندارد من و تو را
یک روز
خوشحال و بی ملال ببیند
زیرا
هر چیز و هر کسی را
که دوست‌تر بداری
حتی اگر که یک نخ سیگار
یا زهر مار باشد
از تو دریغ می‌کند...
پس
من با همه وجودم
خود را زدم به مُردن
تا روزگار، دیگر
کاری به من نداشته باشد
این شعر تازه را هم
ناگفته می‌گذارم...
تا روزگار بو نَبَرد...
گفتم که
کاری به کار عشق ندارم!
قیصر امین پور
گاهی آدم ترجیح می دهد سکوت کند.
ولی آن همه اراجیف و بی احترامی را طاقت نمی آورد.
نیرویی مغلوب به گلویش چنگ می اندازد
و مانع می شود که سخن بگوید.
ولی تاب نمی آورد و بالاخره حرف هایی که بر قلبش سنگینی کرده
را پرتاب می کند بیرون.
حالا من به این نقطه رسیده ام.
به نقطه ای که دلم می خواهد سکوت کنم
اما اگر چیزی نگویم خفقان می گیرم.
معصومه باقری
برشی از رمان
لیس فی الدار غیر نفسی دیّار
حال خوبی ندارم، مثل مجنون‌ها می‌مانم. بدنبال گریزگاهی برای این تنهایی و بی کسی می‌گردم. درد و سوزش معده دارم و عاطل و باطل دور خودم می‌گردم. 
رو تخت تنم یک رباط مچاله‌ست
درد هنوز کرختم نکرده و به هرچیزی دست می‌برم تا مسکنی برلی دردم بشه. 
درد دارم. درد جدایی و تنهایی و بی‌کسس.
خودم خواسته بودم. باید طاقت بیارم تا بزرگ بشم
همه افراد جامعه اعم از زن و مرد تلاش می‌کنند که چهره زیبایی داشته
باشند. یکی از مشکلاتی که در این بین، این زیبایی را تهدید می‌کند خط خنده
است. می‌توان گفت که بیشتر بانوان و آقایان خط خنده را بر روی چهره خود
دارند و با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کنند. البته ناگفته نماند که اگر
دچار این مشکل هستید خوشبختید…! چون شما یک انسان خوشحال و خنده‌رو هستید.
ادامه مطلب
ب در ابتدای سوره معارج امده است شخصی(از رسول خدا یا در واقع از خود خدا) درخواست عذابی میکند ک بر او نازل میشود اما چطور میشود ک یک شخص به جایی میرسد ک در خواست عذاب میکند در ایه بعد گفته شده است این عذاب مخصوص کافرین است ک کسی نمیتواند مانع ان شود(یکی از دلایلی ک میتوان اشاره کرد ک شخصی درخواست عذاب میکند این است ان فرد صبر در برابر سختی ندارد و حق را نمی پذیرد و نکته دیگر این است ک صبر و پذیرفتن حق از ویژگی های اصلی ایمان است و کسی انها ندارد میت
اشک در چشمانم حلقه میزندمن این بی تحملی را هر لحظه دارم طاقت میاورمتوباز هم قرار نیست فراموش شویانگار تا ابد همه تا من را میبینند دربارهء تو کنجکاو میشونددوباره روز از نو روزی از نواشک قفل شده گوشه ی چشمانم میان ریختن و ماندنمیان گریختن و جاری شدنمیان ...و وقتی تو قرار نیست پاکشان کنی آبی به دست و رویم میزنم ..آب از آب هم تکان نمیخورد..اصلاً معلوم نیست دیگر!طاقت می آورم ولی این من نیستم که دارد انتقام میگیرد زمانه است که بو عشق در اوفتاده استدق
میگن غلظت آلاینده ها دیشب اینقدر توی تهران بالا بوده که باید شهر تخلیه می‌شده. 
ولی آیا دیشب حرفی راجع بهش زده شد؟ البته که نه! 
چون به هزار دلیل ناگفته بهتر بود کسی چیزی نگه و چراغ خاموش منتظر باشن. 
منتظر دلیل هزار و یکم برای تخلیه نکردن شهر.
دلیل هزار و یکم این بود که شاید، فقط شاید بارون بباره... 
فقط میتونم به یه چیز فکر کنم: خدایا، دمت گرم که فقط خودت هوامونو داری... 
. .:❌کدام مبارزه با فساد؟رانت،تبعیض و فساد ،با سیاست های نئو لیبرالی تربیت شدگان شرق و غرب  به صورت افسار گسیخته در نظام ریشه دواندهزندگی اشرافی برخی مسئولین جوری شده که طاقت خوردن یک وعده غذای ساده رو هم ندارن و علنی کنایه میزنند!اما!
ادامه مطلب
چند خطی از خاطرات ناگفته ی جمیله.... 
تیک تاک ... تیک تاک... صدای ضربان قلبم با صدای گذر سنگینِ زمان باهم در می آمیزد تا لحظاتِ پر از استرس زندگی ام را رقم بزند.
باصدای در از جا می پرم....+جمیله جان...  جانِ دلم! چادرت رو سر کن مهمونا منتظرن. _ااااام... چششششم مامان.+سفید بخت بشی گل دخترم چادرم را که تحفه ای باارزش از سفر اربعینت بود، سر میکنم و آرام و باوقار باذکرِ زیرلبِ یازهرا"سلام الله علیها " به دنبال مادر راه می افتم... .
ادامه مطلب
دانلود آهنگ گرشا رضایی آخر دنیا
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * آخر دنیا * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , گرشا رضایی باشید.
دانلود آهنگ گرشا رضایی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Garsha Rezaei called Akhare Donya With online playback , text and the best quality in mediac
متن آهنگ گرشا رضایی آخر دنیا
بریدی ازم نذاشتی بگم منو ندیدی به چی رسیدی جز حسرت و تنهاییعزیز دلم کاش که یکم میموندی با من میموندی تا من ردت کنم از فکر ای
من [ فرهادم ]!دوباره آمده از دشت های دور،از کوه های سخت،از شهید شیرین،از نسل شور بخت... [ دستهایم ] میراث خور تاولهای آفتاب خورده،وامدار تیشه،پرچمدار عشق... من [ فرهادم ]!از انحنای پیچ جاده های زمان آمدم،آنجا که عشق کمر جاده را هم خم کرد... اما [ شیرین ]!دوباره طاقت شنیدن ضجه های مرا نداشت،نخواست دوباره بیاید!و من [ فرهاد بی شیرینم ]!شاید بمانم شاید بمیرم شاید...
سالهای سال است ک خود را در این مسیر سلوک انداخته ام،
مسیری سخت و دشوار؛
آنهم سلوک ولایی و توحیدی.
چه بسیار افراد دیدم و تعامل داشتم.
چه بسیار افراد با خدایان مختلف.
در همه چیز فکر کردم و تمام ابعاد دین و مذهب و اعتقادات خود را بزیر سوال بردم و فکر کردم...
سرانجام ب اهل بیت علیهم السلام رسیدم و همانجا رحل اقامت انداختم.
همیشه شعارم این بود: « لیس الذکر کالأنثی »
و این عبارت سراسر رمز بود و راز و پر از حرفهای ناگفته برای منی ک از جنس دوم بودم.
آری هرگ
با بعضی‌ها حال آدم یک جوری میشود؛ یک جورِخوب! از آن خوب‌هایی که شبیه خوردن آب یخ وسط گرمای تابستان است، یا شاید هم شبیه خوردن گوجه سبز با نمک است که به تلخی هم نمی‌زند، شبیه قدم زدن در زیر باران! می‌دانی آدم خیالش یک جورِخاص راحت است، راحت از آن‌که خوبیشان هیچ‌وقت ته‌نشین نمی‌شود. این جور آدم‌ها شبیه فرش رنگ به رنگ نمی‌شوند، شبیه باران می‌مانند؛ همین قدر لطیف، همین قدر آرام، همانقدر دلنشین.
خانم گندمگونِ باریک اندامِ قدبلندی که فال ابجدم همیشه می‌گوید با من خصومت داری و باید مراقب خودم باشم، مادرم زن‌های طایفه را آنالیز کرده و درنهایت یازده‌نفر با ویژگی‌های فوق را لیست کرده و به دستم داده. مراقبت از خود، در مقابل یازده‌ دشمن احتمالی، طاقت‌فرساست. می‌دانم که احتمالا چشم دیدن‌ام را نداری اما نمی‌شود کمی دشمنی کنی و خصومت‌ات را بروز دهی تا بیش‌ از این تروخشک را با هم نسوزانم؟
باتشکر
اینهمه درد کشیدم اینهمه زجر کشیدم وقتی بقیه داشتن از جوونیشون لذت میبردن من داشتم توی عذاب میسوختم حالا که پیر شدم و دیگه هیچ امیدی به زندگی ندارم و گوشه نشین شدم..  دیگه طاقت دیدن درد بچه مو ندارم 
وقتی یه درد سر باز میکنه بقیه دردا هم بیدار میشن.. این بار سنگین عذاب قلبای همیشه خستست
لیس فی الدار غیر نفسی دیّار
حال خوبی ندارم، مثل مجنون‌ها می‌مانم. بدنبال گریزگاهی برای این تنهایی و بی کسی می‌گردم. درد و سوزش معده دارم و عاطل و باطل دور خودم می‌گردم. 
رو تخت تنم یک رباط مچاله‌ست
درد هنوز کرختم نکرده و به هرچیزی دست می‌برم تا مسکنی برای دردم بشه بی‌فایده‌ست.
درد دارم. درد جدایی و تنهایی و بی‌کسی.
خودم خواسته بودم. باید طاقت بیارم تا بزرگ بشم
قبل از اون تاریخ دقیق دستم نبود ولی 
این موقع از سال همیشه جادو ی خاصی درونش داشته 
همیشه اتفاقایی افتاده که بجز در تخیل نمیتونستم بهشون فکر کنم 
یه وقتایی باید بیدار بمونی فقط برای اینکه به هیچی فکر نکنی
متن های زیادی که باید بنویسم و دستم به قلم نمیره 
کلی ناگفته و داستان و شعر هست پس ِِ ذهنم که هر شب میرقصن 
ثبت شه به تاریخ دو جای خالی ِِ صندلی های شب قبل از کارگاه هنری .
دو سال گذشت ؟
چجوری میگذره ؟ 
فرمول خاصی داره یا همینجوری هر وقت دلش بخ
بود و رفت..
طاقت بی تابیم را؛ او شکیبا
بود و رفت..
گر زمانی بانگ میزد بر سرم؛
زنگ خزان؛؛
ساقهء زرد خیالم را شکوفا
بود و رفت..
از شمیمش مینمود او اهل این
منزل نبود؛؛
ساکن فردوس بود؛ از شاخ
طوبا(طوبی) بود و رفت....
غم مخور"محزون"؛ مگو
یارم کجاست؟؛؛
پر کشید بر آسمانها؛ چونکه
عنقا بود و رفت...
#ناهید_غلمانی_خامنه
Add a commentمشاهده مطلب در کانال
وقتی می‌آیی به استقبالت می‌رسیم، تو دلبرانه رد می‌شوی و من مودبانه خم شوم، از شرم نگاهم تاب بالا آمدن از پاهایم را نداردکاش کارنامه‌ام انقدر سیاه نبود...ولی چه کنم با این دل که دیگر طاقت دوری از تو را ندارد، مخصوصا حالا که هستی و من هنوز جوانم...با خودم می‌گویم شاید به دردت خوردم آقا، ولی این عمل یارای نزدیکی به تو را ازم می‌گیرد...اما تو صدایم می‌کنی، آه که چقدر صدایت گرم است؛ نزدیک‌تر بیا پسرم!...در تلگرام ما را دنبال کنید:قلب سلیم
فقط دلم میخواد الان این بغض رو بریزم بیرون. 
طاقت دیدن فروپاشیدن زندگی رفقامو ندارم...
من به همه تلاش هات به همه خستگی ناپذیری هات برای نگهداشتن زندگیت افتخار میکنم رفیق....
کی میدونه این درد های تو اوج جوونی، این شکسته شدن های ظاهر چهرمون تو ۲۴سالگی وقتی برای نگهداشتن و ترمیم و بازسازی روابط زندگی مشترکمونه چقدر باعث افتخاره.
افتخار نداره دختر خونه موندن و توی راحتی گذران عمر کردن...
#یا_هادی..
براساس آمارهای سال ۲۰۱۷ سازمان ملل در سال ۲۰۰۰، ۲ میلیون ۸۰۳ هزار مهاجر ایرانی در خارج از کشور گزارش شده که در سال ۲۰۱۷ این آمار ۲ میلیون و ۶۹۹ هزار نفر مهاجر ایرانی رسیده است.
ناگفته نماند اکثرکارشناسان بر این آمار و ارقام اتفاق‌نظر ندارند؛ اما همه آنها یک‌صدا از وجود یک نقص جدی سخن می‌گفتند، فقدان آمار دقیق و مطمئن از تعداد مهاجران ایرانی در کشورهای مختلف.
هویت‌ ایرانیان دور از وطن
ادامه مطلب
همی می گذشتم ز راهی به خویش            در ان گوی بودش درختی به پیش
شنیدم    که  زاغی درختی    پرید             مهیج  ز ان   شاخه ها    می پرید
مرا بولهوس بر درخت میوه کرد                به چند دانه از  حاصلش خیره کرد
ندانم پس از من چه آید به پیش                که در ان درخت لانه ای بود پیش 
که می خوردم از ان درخت بر هوس           ز ناگه می افتم      از شاخه  پس 
کلاغان بر من       هجوم  آورند                  که همچون عزایی  به دل آورند   
به فکر رفتم از ان درخ
 
 
همچنان حال و حوصله ی درست و درمان ندارم . دیروز رفتم استخر . کمرم از درد زیاد کاملا تا شده بود . دوللا دوللا راه می رفتم . وقتی از  دستم چیزی می افتاد روی زمین نمی توانستم خم شوم و بردارمش . هنوز هم همین طورم . دست به هر درمان طبی و گیاهی زدم . کف استخر هم که مثل درخت بی بادام راه رفتم و هی خوردم به لنگ و پاچه ی تتو شده ی زن ها . ناگفته نماند هیچ کدام از تتوها را نپسندیدم . برای تتو قسمت مورد علاقه ی خودم را بر کنج خاصی از تن دارم ، هم چنین نقش و ایده
لپ‌تاپ را گذاشتم روی حالت Sleep. بعد با خودم گفتم ایکاش خاموش می‌کردم طفلی رو. رفتم که دوش بگیرم. کلاه دوش که نداریم، طبق معمول پلاستیک کشیدم روی سرم. بعد از ظهر دوش گرفته بودم و حالا فقط می‌خواستم که کوفتگی تمرینات عصر توی تنم نماند. البته شامپویم هم تمام شده بود. 5 دقیقه نگذشته بود که آب سرد شد. تف! حتی طاقت چند دقیقه در سرما ماندن را ندارم! می‌گذرد ولی ذره‌ای از من هم کم می‌شود. چه قدر تحمل همه چیز طاقت‌فرسا شده. چند سال پیش که این طوری نبودم.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها