نتایج جستجو برای عبارت :

کی گفته خواهر نعمته؟؟؟

میان جمع باشی و  احساس تنهایی کنی ، کاش فقط احساسِ تنهایی بود ، اما این اوضاع و شرایط نشانگر تنهایی مطلق منه ، خنده داره که بگم خواهر دارم ، که بگم به خونم تشنه است ، که بگم 2 نفری دست به یکی کردن تا منو نابود کنند ، که هرجا میشینن از من بد میگن ! خنده داره که بگم هر چقدر محبت کردم و از وقت و تفریحات خودم براشون زدم  حالا بهم به چشم یه غریبه نگاه میکنند که تو عمق نگاهشون میگن غلط کردی که کاری برامون کردی! 
خنده داره که بگم دائم میشینن کنار مامان و ا
یه پادکست گوش می‌دادم در مورد سربازی...یکی از سربازها می‌گفت اگه از یه سربازی که داخل پادگانه بخوای که نعمت هاشو بشماره می تونه صد، صد و پنجاه نعمت واست بشماره اما اگه از یکی اون بیرون بخوای این کارو انجام بده شاید دو سه تا بیشتر نتونه ...دقت که کردم ،دیدم حرفش خیلی حرفه... تا وقتی یه نعمت را در دسترس داری این قدر واست عادی میشه که دیگه حتی متوجه نمیشی که این نعمته!! چون هیچ وقت غیر ازون حالت نبوده و خیال می کردی نخواهد بود ...این روزها که می گذرد ه
 
معمای هفت خواهر در کلبه:
 
 
هفت خواهر به یک کلبه رفتند و تصمیم گرفتند که هر کدام کاری را شروع کنند.
اولین خواهر خواندن یک رمان را شروع کرد، دومین خواهر تصمیم گرفت پنکیک درست کند، خواهر سوم تصمیم گرفت شطرنج بازی کند، خواهر چهارم جدول حل کرد، خواهر پنجم لباس ها را شست و خواهر ششم تصمیم گرفت گل و گیاهان را آبیاری کند.
خواهر هفتم چه کاری انجام می داد؟
 
 
 
در ایامی نه چندان پیش از این تر        سه خواهر بودی اندر شهر دختر
دو خواهر از یکی دیگر بزرگتر            یکی کوچکتر از آن هر دو خواهر
پدر بر هر سه عاشق تر ز مجنون         به عشق دختر کوچک که برتر
ز عشق بیش او بر دخت کوچک          دو خواهر دوست تر میداشت مادر
پدر چون رخت از این دنیا بدر کرد      حکومت گشت اندر دست مادر
ز ثروت آن دو خواهر را فزون داد       نصیب دختر کوچک که کمتر
چو آن دختر برفت از پیش مادر          به شوهر خار شد زآن کار مادر
تمام عمر با ای
بعد از دیدن آخرین قسمت از فصل 4 شرلوک هلمز،وقتی که یوروس هلمز خواهر شرلوک هلمز رو دیدم،تعجب کردم.شرلوک هلمز خواهر داره؟؟؟؟؟؟؟مگه داریم؟مگه می شه؟ولی غافل از این که به خواهر هلمز در کتاب های آرتور کانن دویل هم اشاره شده بود.خب،برید ادامه ی مطلب. :)
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
مشهد-نیشابور-سبزوار-شاهرود-تهران-قم
السلام علیک یا بنت موسی ابن جعفر
مسیر بین برادر و خواهر رئوف برادر و خواهر مهربان برادر و خواهر کریم برادر و خواهر جان
جاده ای که هردوطرفش وصل میشود به نور
خیلی سنگیت میخواهد نامهربان بودن و بدخلق بودن در این مسیر سراسر مهر
ومن سراسر سنگ وسط این جاده چه میکنم؟
- خواهر شه خراسان:
حرفهای نگفته بسیارند،
بغضهای نهفته بی پایان؛
دریاب خواهر شه خراسان(ع)
 
- خاک قم:
قم را که مدفن دخت کاظم است
خاک اش بوی گل یاس می دهد
معصومه حسی پر احساس می دهد
 
- معصومه(ع):
معصومه با عصمت عجین است
از غربت اخو اندوهگین است
او خواهر نور هشتمین است
 
- خواهر خورشید:
او خواهر خورشید و ماه است
شیعه را قم قبله گاه است
از لطف و مهر معصومه
 
- قطعه ای از بهشت:
بانو! تو از اهل کریمان بهشتی؛
از برکت وجود نازنین ات
قم را قطعه ای از بهشت نوشتی
بسم الله الرحمن الرحیم
از نعمت بزرگی به نام خواهر محرومم...
به نظر من کسایی که خواهر ندارن نباید برن جهنم:)
هرجاهم هم که یکی رو خدا سر راهمون قرار داد که مثل خواهرمون باشه روزگار ازهم جدامون کرد...
نیاز مبرمی به وجود نازنینی به نام خواهر دارم...قدر بدونید خواهر دارها
پی نوشت1:احتمالا ازنوع پیام هامون حالتون بد بشه من خودم قبلا این نوع حرف زدن دخترا رو لوس بازی میدونستم اما الان دست خودم نیست و لوسِ لوسان میباشم
پی نوشت۲:دلم برا یه خواهر بیانی به
بازم دم شوهرخواهر گرم. از شهرستان زنگ زده و روز معلم رو تبریک گفته و میگه روز تو رو نباید فراموش کرد چون تو حواست به همه چی هست. روز مو فرفری ها، روز چپ دستها، روز چاقها، روز باستان شناسها، روز تولد و سالگرد ازدواج و عقد من رو همیشه به من تبریک میگی شوهر خواهر گرامیم رو تونستم خوب معرفی کنم؟!
+ از مجموع ۳ جاری و ۱ خواهر شوهر و ۱ شوهر خواهرشوهر و ۲ برادرشوهر  معلم هیچکدام برایم پیام تبریک ندادند. من نیز محبوبیم کلا ما معلمها اینجوری هوای همو داری
خواهر و برادر‌ها ممکن است بیش از پدر و مادر در زندگی ما تاثیرگذار باشند
 
نقشی که خواهر و برادر‌ها در زندگی ما دارند، کمتر موضوع پژوهش قرار گرفته است. آن‌ها نه مثل پدر و مادرند نه شبیه دوست یا همسر. خواهر و برادر‌ها در تمام طول عمرمان، جایی آن دور و بر‌ها در حال پرسه‌زدن‌اند، ممکن است آنقدر برایمان خوبی کنند که هیچ‌وقت نتوانیم جبران کنیم و ممکن است چنان آسیب‌هایی به ما بزنند که هیچگاه درمان نشود.
ادامه مطلب
خواهرم چندین سال است که عروس همدانی هاست. برای کاری بدون همسر آمده بود تهران و قرار بود تا آخر هفته مهمان خانه ی پدری باشد. کار اداری اش که زودتر از موعد تمام شد تصمیم به برگشت گرفت و به همسرش خبر نداد تا سورپرایزش کند. همان روز هم شوهر خواهر تصمیم میگیرد بی آنکه به خواهر بگوید تهران بیاید و آخر هفته در کنار هم باشند به صفا و خوشی..
خواهر رفت رسید همدان و  شوهر خواهر وقتی رسید تهران فهمید که چه شده است. بنده خدا  عرق تنش خشک نشده دوباره برگشت همد
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا
مشهد-نیشابور-سبزوار-دامغان-شاهرود-تهران-قم
السلام علیک یا بنت موسی ابن جعفر
مسیر بین برادر و خواهر رئوف برادر و خواهر مهربان برادر و خواهر کریم
جاده ای که هردوطرفش وصل میشود به نور
خیلی سنگیت میخواهد نامهربان بودن و بدخلق بودن
ومن سراسر سنگ وسط این جاده چه میکنم؟
پریروز برای خواهر زاده ام کتاب قصه خریدیم.(من نخریدم یکی از آبجی هام خرید.) داستان درباره ی یه بچه است که کثیفه و می خواد بره حموم.آبجیم براش قصه رو از روی نقاشی های کتاب تعریف کرده و دیروز بعد از چند دقیقه غافل شدن ازش دیده خونه ساکته. می ره سراغ خواهر زاده ام .فکر کنین با چی مواجه میشه؟داشته با داشتن یه قیچی در دست، عکس بچه ی کثیف داستان  رو در میاورده!
آبجیم جیغ زنان گفته : داری چی کار می کنی؟
خیلی ریلکس جواب داده:مااامان عموم..عمووم..کثیف...
(عمو
سال گذشته شب یلدا ، همه‌ی خاله ها و بچه ها و نوه ها خونه‌ی مادربزرگم دعوت بودیم و مراسم شب چله اونجا برگزار شد. از اونجایی که امسال خیلی ها باید طرف همسرهاشون رو هم راضی نگه میداشتن، پنجشنبه شب رو یک ویلا خارج از شهر رزرو کردیم و همگی دور هم جمع شدیم و تا عصر جمعه در کنار هم بودیم و خیلی خوش گذروندیم.
و اما دیشب که شب یلدای اصلی بود با خواهر شوهرها و پسر خواهر شوهر منزل مادر شوهر جمع شدیم به صرف کوفته که خواهر شوهرم پخته بود و میوه و دسر که ما آم
هوالرئوف الرحیم
مامان چون خواهر نداشت، وقتی دید بچه اولش دختره، خیلی دلش می خواست دخترش خواهر داشته باشه که خدا لطف کرد و من رو بهش داد. 
اما هدفی که از خواهر داشتن قرار بود به من و اون برسه، هر روز داره کمرنگ و کمرنگ تر میشه و اول من و بعد اون جایگاه حمایتگری و خواهری رو برای هم داریم از دست می دیم. بخاطر رفتارهای جدیدش و ادعا های جدیدش و انتخابهای جدیدش من که به کل ازش کناره گیری کردم و اون هم یواش یواش...
سر رضوان اصلا اخلاقش اینطوری نبود. ولی
دعوای خواهر و برادر یک برادر با خواهر یک امر طبیعی است.
خوب است که احساسات، کلمات و اعمال قوی بین خواهر و برادر وجود داشته باشد.
مبارزه و استدلال بین خواهر و برادر طبیعی است و نیاز به مدیریت دارد.
چگونگی یادگیری کودکان برای حل مشکلات و توسعه استراتژی هایی که می توانند در دیگر شرایط درگیری استفاده کنند.
دعوا با خواهر و برادر نیز بخشی از این است که چگونه فرزندان خود را در خانواده کار می کنند.
تمایل و شخصیت تأثیر زیادی بر توانایی کودک برای مدیریت
دعوای خواهر و برادر یک برادر با خواهر یک امر طبیعی است.
خوب است که احساسات، کلمات و اعمال قوی بین خواهر و برادر وجود داشته باشد.
مبارزه و استدلال بین خواهر و برادر طبیعی است و نیاز به مدیریت دارد.
چگونگی یادگیری کودکان برای حل مشکلات و توسعه استراتژی هایی که می توانند در دیگر شرایط درگیری استفاده کنند.
دعوا با خواهر و برادر نیز بخشی از این است که چگونه فرزندان خود را در خانواده کار می کنند.
تمایل و شخصیت تأثیر زیادی بر توانایی کودک برای مدیریت
 
 
تست هوش خواهر دوقلو
تست هوش خواهران دوقلو
دو خواهر دوقلو به نامهای ژمینا و تمینا هستند که یکی همیشه راست می گوید و دیگری همیشه دروغ! شماره تلفن منزل آنها را داریم و می دانیم با تماس ما، یکی از این دو خواهر جواب تلفن را خواهد داد.
به منزل ایشان زنگ می زنیم و اینگونه مکالمه را آغاز می کنیم: “سلام، آیا تمینا دروغگوست؟!”
 
"سه‌ خواهر" درباره ی پوسیدگی و نابودی اشرافیت اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن بیست روسیه است. نمایش نامه داستان زندگی و دل‌مشغولی خانواده ی پروزروف است که از سه خواهر به نام های اولگا، ماشا و ایرینا و برادرشان آندره‌ئی تشکیل شده است._________________این نمایش نامه، زنانه ترین نمایش نامه ی چخوف است و شاید همین تبحّر او در نگارش "نزیسته ها" بود که باعث شد چخوف در بین انگلیسی زبانانِ دنیا، بعد از شکسپیر بیشترین طرفدار را داشته باشد._________________نام کتاب: #سه_خواه
کاش لغت ژاپنی «خواهر» را می‌دانستم. آن‌گاه می‌توانستم او را با یک کلام خوب همراهی کنم. بودا، خدای او، می‌گفت: «بخشیدن مال به یک انسان می‌تواند او را هفت سال سیر کند، اما یک کلام خوب می‌تواند او را هفتادوهفت سال سرشار نگه دارد.»چین و ژاپن ص ۶۹ و ۷۰
ساعت ۱۵ و ۵۰ دقیقه به وقت کیش.
اگر بگم که ترجیح میدادم الان توی اتاق خودم تنها باشم به جای اینکه میومدم سفر،با اینکه دروغ نیست ولی کفران نعمته !
همه ی خواستم الان اینه که یه روز تنهایی برم لب دریا و درحالی که پاهام رو تو آب رها کردم گریه کنم تا خالی شم 
چند تا چیز تا حالا تونسته به من توی زندگی آرامش بده
نوشتن ُ با خدا بودن ُ تفریح و در جمع بودن
شاید نوشتن خیلی سریع میتونه اعصاب آدم رو راحت کنه
اینکه بنویسی چه چیزی داره اعصابتو بهم میریزه و باید چیکار کنی تا از این وضعیت خلاص بشی نوشتم میتونه کمکت کنه تا از تاریکای مشکلات در بیای 
خوشحالم که الفبا رو یاد دارم و میتونم بنویسم
این خودش یک نعمته
این چند روز خوشحال بودم. یعنی اولش داشتم ناراحت میشدم و هورمون‌ها داشتند فوران میکردند که تو گفتی پاشو بیا برویم دور دور. رفتیم، با خوانواده تو. فی‌الواقع آنجا که ما بودیم، ما خانواده محسوب می‌شدیم برای دیگران! آن شب خیلی خوش گذشت، علی رغم تمام گرما و گرفتگی های هوا و غریبه‌گیِ من. 
فردا و پس فردایش هم خوب بود. کلا خوب بود، غیر از این هوای کثافت، این تهرانِ کثیف. منی که مجبورم فردا بروم، هم امتحان دارم هم آزمایشگاه. حالت جامد کتاب نخواندم، ه
عشق و محبت، از خودگذشتگی و احترام نعمته. بخشیدنش به دیگران سعادت و گرفتنش از دیگران لیاقته. سلامت یک عمرِ آدمی به بودن یا نبودن این قلب قرمز بستگی داره. بعضیا زود میفهمنش، خیلیا تا آخر عمرشونم نه. به هر حال، لیاقته و سعادت...ما با هم فرق داریم. ینی حتی شبیه ترین ما به هم، کنار هم غریبه ایم. پس چی ما رو رفیق همدیگه میکنه؟ گمونم شکستن بتِ خودپسندی، دیدن دیگری، دوست داشتنِ دیگری، خواستنِ دیگری...
سلام دوستان
سوالی دارم که شاید باعث خنده تون بشه ولی واقعا ذهن من رو درگیر کرده، از قدیم تا امروزه اکثر عروس خانم ها از خواهر شوهر بد میگن، از رفتارش و اخلاقش، شاید واقعا این جور چیزی وجود داشته باشه از دو بهم زنی، از غیبت، از حسادت و ... .
تا یک ماه آینده بنده خواهر شوهر میشم و دوست دارم رابطه خوبی با عروس مون داشته باشم، از شما عروس خانم های گل میخوام کمکم کنید و بگید چه رفتار و حرف هایی از جانب خواهر شوهر تو دوران عقد باعث ناراحتی تون میشد و چ
**خواهر**
خواهر عجب امنیت خوبی ست ....
می توانی با او خود خودت باشی. می توانی با او دردهایت را هرچند ناچیز هرچند گران بی خجالت با او درمیان بگذاری از حماقت هایت بگویی .
خواهر عرف نیست عادت نیست معذوریت نیست. خواهر از هر نسبتی مبراست.سایبان دلچسبی است تا خستگی ات را به فراموشی به فراموشی بسپاری...خواهر داستانش با بقیه فرق داره موجودیست که بوی مادر میدهدو مثل پدر مثل کوه پشتت وایمیسته. 
به نظرم میشه بعضی وقتا گفت= بهشت زیر پای خواهران است...
به سلامتی
 در 20 اسفند سال 1335  جهان هستی گوهری را در اغوش گرفت که مادرش فاطمه و پدرش حسن وی را قاسم نامیدند. او در روستای کوستانی و دور افتاده ی قنات ملک در شهرستان رابر از توابع استان کرمان در خانواده ای مذهبی زاده شد .او فرزند وسط خانواده و دارای یک خواهر و برادر بزرگتر از خود و همچنین خواهر و برادری کوچک  تر از خود بود . 
ان ها زندگی عشایری داشتند و پدر ایشان به کار کشاورزی مشغول بودند.
 
 
حال خوب یعنی ...
دوست و رفیق شفیق دبیرستانت که پیش دانشگاهی ازدواج کرد ...
همین الان بهت پیام داده باشه و گفته باشه؛
"خاله شدنت مبارک عشقم "
....
و من به هواااااا پرواز میکنم واسه نی نی کوچولوت ...خواهر خوشگلم ...مامان کوچولوی جذاااااااب ...
       پیشتر ها یک همسر، فرزند دختر، خواهر، لولی، خواهر زاده، برادر زاده، عروس، زن دایی، زن داداش، دختر خاله، دختر عمه، دختر عمو، دختر دایی، پزشک و خانمِ همسایه اینجا می نوشت . من بعد با حفظ تمامی این سمت ها یک خواهرشوهر در اینجا می نویسد.
بهترین پیام های تبریک تولد عاشقانه و دوستانه و رسمی ویژه همسر و خواهر و  برادر کاملا اختصاصی
پیام
تبریک تولد(همسر و برادر و خواهر و عاشقانه و دوستانه و رسمی) 2019 کاملا
اختصاصی از رز موزیک شامل جدیدترین متن های سال 97 و 98.
این مجموعه با زحمات فراوان جمع آوری شده امیدواریم اون رو با دوستانتون به اشتراک بگذارید. در آخر نظر یادتون نره.
همچنین ببینید: دانلود آهنگ تولدت مبارک ویژه تمامی ماه ها و سنین.

ادامه مطلب
هفته ی قبل که صبح ها کارآموزی غدد بودم چند تا عصر هم شیفت داشتم تو بیمارستان
کاردانشجویی،  این هفته هم که گذشت از یکشنبه تا خود امروز صبح ها تمام بیمارستان
کاردانشجویی بودم عصر ها هم غیر 2 روز کارآموزی ccu ...
دلم میخواد دقیق و با همه ی جزییات بنویسم ولی خواب چشمامو پر کرده !
فقط میگم ابن هفته جدید قراره خونه خواهر باشم ، فردا بلیط داریم از شهر ما به مقصد شهر خواهر....
از بچگیم همیشه دوست داشتم برادر داشته باشم
راستش وقتی میدیدم یکی داداش داره  داداشش بهش زنگ میزنه باهم حرف میزنند حتی باهم دعوا میکنند حسودیم میشد 
خواهر بودن با داشتن برادر تکمیل میشه  اگه صدتا هم خواهر داشته باشی ولی یه برادر نداشته باشی که براش خواهری کنی اون رسالت خواهرانت ناقص میمونه حتی به نظرم معنی برادر هم با وجود خواهر تکمیل میشه 
یه معلم عربی داشتیم میگفت عربا یه ضرب المثلی دارند میگن خواهر بدون برادر عین سرباز بدون سلاح توی مید
Sister 2018 1080p BluRay,انیمیشن Sister 2018 با دوبله فارسی,انیمیشن سیستر Sister 2018,انیمیشن نامزد اسکار 2020,تماشای آنلاین فیلم,خواهر,دانلود انیمیشن Sister 2018,دانلود انیمیشن جدید,دانلود دوبله فارسی انیمیشن Sister 2018,دانلود رایگان انیمیشن Sister 2018,دانلود فیلم Sister 2018,دانلود فیلم کوتاه Sister 2018,سایت دوستی ها,سیستر,کارتون خواهر Sister 2018 با زیرنویس فارسی,کارتون سیستر 2018,
ادامه مطلب
ایدا-نه واستا ببینم الان یادم اومد توکه خواهر نداشتی؟پس این خانوم کیه؟کامران به تته پته افتاده بود-کی گفته من خواهر ندارم؟یهویی دختره از جاش بلند شدو رفت سمت در-احمق خودتی اقا کامران-صبرکن ایدا....واستابا بسته شدن در به طرف من اومدهمش داد میزد-نمیتونستی جلوی دهنت و بگیری؟هاننننننننننننننننن ننن؟-به من چه میخواستی بهش درو غ نگی-که تو زن منی اره؟همون طور که میومد جلو من میرفت عقبیهو دوییدم سمت پله ها اونم شروع کرد پشت سرم بدوییدنبه غلط کردن ا
بسم الله الرحمن الرحیم
روایت داریم از امام صادق علیه السلام که یکی از معانی رجب بارش است
اگر مقصود از بارش همان بارش رحمت الهی باشد
خودم را به مانند کسی میبینم که از ترس خیس شدن زیر چتر در باران قدم میزند
رجب ماه ترسوها یا شاید بهتر باشد بگویم ضعیف ها نیست رجب ماه عشاق دلیر است
کاش میتوانستم در رجب المرجب به حضور ولی خدا برسم و زیارت رجبیه بخوانم
خیلی غم انگیز است در جوار امام رئوف باشی و از آخرین زیارتت شاید یک ماه بگذرد
از امام رئوف گفتم چقد
Soudabeh:اللهم کاف عنی والدین و کل من له نعمته علی خیر مکافاتهHe has been created from parents and there is a blessing at every moment. Of course. They have different Vali Nemat (guardian )  like science,  book... are tools.  It may be said in the Quran interpretation that these arec helpers.  I am the act of this Vali Nemat (guardian ). They gave me the blessing and I am the act of them. Give them the best reward and here's the act of the individual himself.  If we don't see the act,  this part of prayer can not be translated.اللهم فرغنی لما خلقتنی له و لا تشغلنی بما تکلفت لی به و لا تعذبنی و انا استغفرک و لا ترحمنی و انا سالک If nobody has understood the story s
سلام
من یه دوستی دارم که چند وقت پیش منو واسه برادرش خواستگاری کرد، من راضی نبودم ولی به خاطر اینکه دوستم ناراحت نشه صراحتا مخالفتم رو بیان نکردم‌ ولی چیزی هم که نشون بده موافقم نمیگفتم، با خانواده م هم مطرح کردم، پدرم ناراضی بود که رسما بیان خواستگاری، به همون بهونه جواب منفی دادم ولی دوستم ول کن نبود.
با خواهر بزرگش هم اومدن خونه مون با پدر و مادرم حرف بزنن و وقتی دیدن که پدرم بازم راضی نیستن گفت که فردا با همسایه مون‌ میایم خونه تون که وا
قرار بود با خانواده ی داماد جدیدمان برای خرید جهیزیه خواهرم به یکی از شهرهای جنوبی برویم. با این وضعیت بنزین دیگر نمیصرفید دو ماشین ببریم! این شد که یک ماشین فول ظرفیت رفتند و من هم حالا با اتوبوس راه افتاده ام که بعد از ده دوازده ساعت اتوبوس سواری، فردا صبح برسم و به آنها ملحق شوم. اگر اینجا را می خوانید و احیاناً کارمند استانداری ای، جایی هستید، می توانید از این مسئله به عنوان برکات گرانی بنزین نام ببرید و از این مسئله گزارشی چیزی رد کنید
بیشترین زمانی که کودک از تک بودن خودش ابراز ناراحتی می‌کند زمانی هست که نیاز به هم‌بازیدارد و به علت مشغله‌های والدین و نبودن خواهر و برادری، امکان بازی کردن با فرد دیگری برای کودک فراهم نمی‌شود. این موضوع سبب ناراحتی و درگیری ذهنی کودک می‌گردد.
در زمان‌هایی که کودک مشغول بازی کردن با همسالان یا با بزرگ‌سالان هست خیلی به نبود خواهر و برادر فکر نمی‌کند. اما در زمان‌های تنهایی بیشترین و بزرگ‌ترین دغدغه او نبود هم‌بازی است و مرتب از خ
وقتی دوست دختر هم خونه ایم یهویی ولش کرد و رفت (یه غروب وقتی من از خستگی سرم داشت گیج میرفت و میخواستم چایی درست کنم، یهویی گفت بای بای و رفت!) هم خونه ایم افسردگی گرفت. توی دهه چهل زندگیشه (سی و خورده ای سالش هست)،
واقعا ناراحت شدم.
خوشحالم که حداقل همدمش شدم و ازون حس و حال بد درش اوردیم. 
توی کانادا ملت خیلی مهربونن ولی خیلی به فکر هم نیستن.
داشتن یه هم خونه ای خاورمیانه ای که دل بسوزونه به نظر من نعمته.
در بهترین حالت ممکنه بیان دستتو بگیرن ببر
دانلود آهنگ جدید هویار به نام خواهر
Текст песни khahar Hooyar
یه خواهری دارم که هیچکی ندارهУ меня есть сестра, у которой ничего нет
از توو چشاش هرشب میباره ستارهТвои глаза полны звезд каждую ночь
دل بیقرار تو این دنیا کنار تو عشقه

ادامه مطلب
خواهر که داشته باشی اگه یه دنیا دشمنت باشن خواهرت رفیقته ...
خواهر که داشته باشی یعنی یه پناهگاه همیشگی داری ...
خواهر که داشته باشی شب های دلگیری نداری ...
خواهر که داشته باشی اصلاً غم نداری ...
خواهر که داشته باشی یکی هست که اشک رو از صورتت پاک کنه ...
خواهر که داشته باشی انگاری دنیارو داری ...



خواهر یعنی یه لبخند واقعی گوشه لب؛ برای همیشه
خواهر یعنی : مهربون بودن
خواهر یعنی : درددل خوب گوش دادن
خواهر یعنی : تو هر شرایطی کنارت بودن
 

مینویسم با قشنگ
نمیدونم چقدر میتونه لذت بخش باشه این که دوباره برگشتم و انگشت هام رو برای نوشتن کلمات روی کیبرد حرکت میدم.
برای مایی که با وبلاگ و فرند فید و توییتر بزرگ شدیم نوشتن بزرگترین نعمته و دیگه اینستاگرام و توییتر و فیس بوک برای من کافی نبود. 
باید برای خودم و از خودم جایی مینوشتم تا حالم بهتر باشه و اینجا شروع دوباره است برای کمک به خودم.
 
از اولین وبلاگ نویسی تا الان 13 سال میگذره و من هنوز نتونستم باور کنم یک حورای 28 ساله شدم
پرسشنامه مشکلات شخص با خواهر فرمت فایل دانلودی: .zipفرمت فایل اصلی: وردتعداد صفحات: 2حجم فایل: 10 کیلوبایت قیمت: 4500 توماندانلود پرسشنامه استاندارد مشکلات شخص با خواهر، در قالب word و در 2 صفحه به همراه راهنمای نحوه نمره گذاری، روایی و پایایی و منبع مورد استفاده…توضیح :این پرسشنامه دارای 25 سوال است که برای اندازه گیری شدت مشکلات مراجع در رابطه او با خواهر تدوین شده است.ویژگی پرسشنامه (بطور خلاصه) :تعداد گویه ها : 25تعداد مولفه : مولفه نداردروایی
 
تا حالا شده از خودمون بپرسیم کهقیمت یک روز زندگی چنده؟پوستر تمام رخ ماه قیمتش چنده؟چرا آبونمان اکسیژن هوا رو پرداخت نمیکنیم؟قیمت یک ساعت روشنایی خورشید چنده؟قیمت یک دست سالم چنده؟یک چشم بی عیب چقدر می ارزه؟قیمت یک سلامتی فابریک چنده؟اینا همه لطفه …همه نعمته که ما به حساب حق و حقوق خودمون میذاریمتا اونجا که اگه صاحبش بخواد میتونه همه رو آنی ازمون پس بگیرهقدر خودت رو بدون و لطف دوستان و اطرافیانت رو هم دست کم نگیر …به زندگیت ایمان داشته
شما به عنوان مشاور در کتابخانه ای در بریتانیا استخدام شده اید. شما به خاطر این موضوع بسیار هیجان زده هستید و همراه با خواهر خود جشنی ترتیب داده اید. اما هنگامی که خواهرتان توسط کتابی اسرارآمیز و خطرناک بلعیده می شود همه چیز به سرعت تغییر کرده و ترس و وحشت تمام وجود شما را فرا می گیرد. حال این وظیفه شماست تا برای نجات او به دنیای ناشناخته ها که سرشار از دلهره و وحشت است سفر کرده و خواهر خود را نجات دهید. اما آیا شما قدرت کافی برای مقابله با اهریم
چهره زیبایی که افراد دارند چقدر به خاطر ژنتیک و چقدر به خاطر محیط شونه؟، گویا اشخاص زیادی به این موضوع فکر کردند اما عده کمی بودند که اون رو آزمایش کردند.
پژوهشگری به نام آنتونی لی برای اولین بار به شکل خاصی اون رو آزمایش کرد. اون و گروهش در ابتدا عکس هایی از چهره 1193 خواهر و برادر جمع آوری کردند و از تعدادی ناظر خواستند این تصاویر رو در جذابیت و مردانگی امتیاز دهی کنند. 
از اونجا که خواهر و برادرها دارای ژن های مشترک هستند اگه واقعا جذابیت افر
بابابزرگ زنگ زده و به همه گفته:
-شما معرفت ندارید من اینجابودم تو این شلوغیا!!!!
اصلا زنگ نزدید نگران بشید!
( انگار سردسته معترضین بوده و فعال در میدان های حق علیه باطل)
:)
با برادر جان داشتیم گل میگفتیم و (شما بخونید بحث میکردیم)
برادر گرام: ولی به نظرم خوبه ها دوتا خواهر بزرگ داشته باشیم 
که متاهل باشن موقع خونه تکونی زنگ بزنیم بیان کمک!
-نه بابا میومدن با شوهراشون میشدن مهمون ،کمک هم نمیکردن.

ادامه مطلب
+سلام. 
اگر مشکلات بندگان خدا اومد پیش شما پسش نزنید!  استقبال کنید ازش. تحویلش بگیرید. براش وقت بذارید. این گرفتاری هایی که خدا ارجاع میده به ما، همش نعمته. گره گشایی هنره. دلسوزی شرافته. غصه خوردن برا درد مردم نشان آدمیته... ربطی به پول داشتن و نداشتن نداره. گیرم که تو بضاعت نداری، خب زبون که داری، اعتبار و آبرو که داری. برا خودت نه اما برا دیگران که میتونی گدایی کنی... 
آه 
برای یکی دو تا گرفتار و زمین خورده ی شریف و باآبرو  تو این روزا شاید به 50
اوایل عید با همکاری آموزش و پرورش و وزارت ارتباطات ۲۰ گیگ اینترنت رایگان برای همه ی معلمین بابت تدریس های مجازی فعال شد. چه بد موقعی هم فعال شد. تمام ۲۰ گیگ بسته ی من صرف دانلود فیلم و سریال و نشستن پای کنسرت اینستایی فرزاد فرخ شد 
فیلمها و سریالهایی که دانلود کردم:
۱۹۱۷(عالی. پیشنهاد مهدی میرزا)
مطرب(افتضاح)
هزار تو(عالی به پیشنهاد نسرین بانو)
ایده اصلی(ندیدم هنوز)
قسمت ۱ تا ۲۰ سریال کرگدن (عالی. دو بار دیدم)
زنان کوچک(ندیدم هنوز به پیشنهاد هما
سلام دوستان عزیزم
در این وبلاگ قصد معرفی کالای ایرانی و باکیفیت را داریم همه دست به دست هم بدیم و از تولیدات باکیفیت ملی حمایت کنیم
بنظر من واسه یه خرید خوب باید کیفیت محصول در درجه اول واسمون اهمیت داشته باشه نظر شما چیه ؟
خیلی از محصولات بهداشتی موجود در بازار به سلامتی اسیب میزنن پس سعی کنیم دنبال فرصتهای مناسب برای خرید باشیم
به شما پیشنهاد میدم برای یکبار امتحان کنید و اونوقته که میتونید کیفیت رو مقایسه کنید و تصمیم بگیرید
تنوع محصو
                                  


صداى تلوزیون بلند بودشنیدم که مجرى گفت:براى هم دعا کنیم خدا بهمون سلامتى بدهکه بالاترین نعمته…و من فکر کردمکه بدون محبتتحتى سلامتى هم به دردم نمیخوره…که بالاترین نعمتمحبت توست…که اصلا دوست داشتنت نشونه ى سلامتیه...برامون دعا کنخدا بالاترین نعمتمون روروز به روز بیشتر و بیشتر کنه،روز به روز دلبسته ترِ تو باشیم…
تنها چیزی که این روزا غمگینم میکنه دور شدنش هست 
وقتی بهش فکر میکنم بی اختیار چشم هام خیس میشن... همین جوریشم چون که خواهر ندارم کلی احساس خلا و تنهایی میکنم
از کل دنیا ی دلم به داشتن برادر بزرگتر خوش بود که اونم میشه دورترین نقطه
تو این دنیا
اولین روزی که فهمیدم رفتنش حتمی شده آخرین امتحان ترم 2 بود 
که از خود شهر دانشجویی تا خود خونه بکوب گریه کردم 
همین جوریشم سالی 3 بار بیشتر نمیدیدمش 
ولی اینکه وقتی بهش فک کنی و بدونی حتی دیگه دستت هم بهش ن
زمان زیادی گذشت که فهمیدم اونی که میخوای نمیشه…فهمیدم بی تفاوتی بزرگترین انتقامه…تنفر یک نوع عشقه…دلخوری و ناراحتی از میزان اهمیته…!غرور بزرگ ترین دشمنه…خدا بهترین دوسته…سلامتی بالاترین ثروته…آسایش بهترین نعمته…فهمیدم رفتن همیشه از روی نفرت نیست…هرکی زبونش نرمه دلش گرم نیست…هرکی اخلاقش تنده، جنسش سخت نیست…و هرکی میخنده، بدون درد و غم نیست…ظاهر دلیلی بر باطن نیست…فهمیدم کسی موظف به آروم کردنت نیست…فهمیدم جنگ کردن با بعضی‌ها
این دنیا موعود خودشو میخواد... روزها بیقرار و بیتاب اومدن موعودی هستن که حق حسینیا رو بگیرهآقایی که خودشم عزادارهآقایی که همه چی با اومدنش بر میگرده سر جایی که باید باشهدنیا پر از زیبایی میشه آدما دیگه گرگ نباشنو مثل خواهر و برادر با هم رفتار کنننه این خواهر برادرا ها...مثل امام حسین و حضرت زینب... فقط دیگه یزیدی نیست ... عاشورا تکرار نمیشه :) همه دلشون پاک و مهربون و بزرگ میشهدنیا پیشرفت میکنه و پیشرفتا در خدمت انسان برای تکاملش  و رسیدنش به اوج
حاجت به شرح آن نیست،دردی که خود عیان استاین اشک شور گونه، شیرین ترین بیان استاز عشق یوسف مصر یک دل فقط جوان شددر خیمه ی حسینی، دلها همه جوان استبالاترین عبادت، شادی قلب زهراستشادی قلب زهرا، ذکر حسین جان استزهرا تمام ما را با اسم می شناسدنزدیک درب هیئت چشم انتظارمان استاین سرخی بدن ها، یا این به سرزدن هااز جهل سینه زن نیست، از عشق بی کران است"اینجا گناه بخشند، کوهی به کاه بخشند"وقتی که پیرمردی، با عشق روضه خوان استآهی کشید خواهر در ماتم براد
ساعت نه شب بود . از خانواده خواستگار هنوز خبری نبود ‌. طاقت پدر جان طاق شده بود ، رو به مادر کرد و گفت : شاید نمی خواهند بیایند . حدود ساعت ۱۰ بود که بالاخره خواستگار ها آمدند ؛ از چهره پدر داماد چیزی معلوم نبود اما معلوم بود که مادر داماد دلش راضی به این وصلت نیست . خواهر داماد را هم اگر کارد می زدی خونش در نمی آمد . آقا جان کلی از کمالات عروس خانم گفت  . مادر جان هم چشم به گل های فرش دوخته بود تا از نگاه های سنگین خواهر و مادر داماد در امان بماند ؛
هدیه های شعبانیه (5)
بسم الله الرحمن الرحیم
قربانی کردن عزیزترین بخش زندگی روزی پسر بچه ای نزد استاد شهر رفت و گفت : " مادرم قصد دارد برای راضی ساختن خدای معبد و به خاطر محبتی که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قربانی کند. لطفا خواهر بی گناهم را نجات دهید استاد سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید که زن دست و پای دختر خردسالش را بسته و در مقابل در معبد قصد دارد با چاقو سر دختر را ببرد. جمعیت زیادی زن بخت برگشته را دوره کرده بودندو کاهن معبد نیز ب
امروز داماد کوچک اومده بود اینجا پول داده بود به مامان که بدن به من که برم یه هدیه برای روز زن برای خواهرم بخرم!! گفته من اینقدر سرم شلوغه نمی‌تونم برم. الان تازه دیر هم که شده.
یک ساعت بعد خواهرم اومد خونه‌ی ما، منم پولو گذاشتم کف دستش گفتم بیا بریم برات کادو بخرم، فقط قول بده امشب سوپرایز بشی! آخه من چه می‌دونم خواهرم چه مدل و طرحی دوست داره. سلیقه‌ی ما زمین تا آسمون با هم فرق داره. یه‌کم‌عذاب وجدان گرفتم، ولی دلم نمی‌اومد برم پولو بریزم ت
اینار با کوله باری از سکوت آمده ام... 
دیگر نوشته هایم به دردت نمیخورند... 
بهتر است کمی سکوت بنویسم.. . 
پس به احترامت فقط.... نگاه خواهم کرد... 
دیگر نوشتن کافیست... 


کاش به جای زلزله و سیل یه گردباد عظیم بیاد جمعمون کنه ببرتمون
سویسی سوئدی... راحت شیم ب ابلفض
فردا صب میرم پیرانشهر تسویه حساب کنم انگار بدهی دارم کارتم نیومده
یه سری هم ب دوستام بزنم... 
بعدش میرم مهاباد.... شایدم احمد رو هم دیدم یکم اونجا گشتیم البته اگه وقتشو داشتم... لامعصب همیشه
 
۱۷ نفر مهمان نوروزی این روزهایم کم بود که به لطف مسئولین امر ، و تلاش های بی شمار عروس و خواهر گرامیش و خواهر خودم 
۸  نفر دیگه امروز و امشب و تا پایان تعطیلات هفته قراره مهمان خانه ی ما باشند و دریغ از یک کمک از طرف میزبانان (عروس و خواهران)  :|
وسایل پذیرایی آماده ، لوازم و وسایل خواب آماده تر ، و مسئول پذیرایی هم که بنده باشم در حال آماده باش !
خودشون دعوت کردند و گفتند بیایند بعد برای اینکه خاطر ما مکدر نشود اجازه خشک و خالی در آخر از من و پدر
خب من دیروز عصر از مشهد رسیدم شهر خواهر و امروز صبح از شهر خواهر برگشتیم خونه خودمون
واستون بگم که مشهد خیلی بهم خوش گذشت
جزییاتش بمونه واسه پست بعدی
اینم اضافه کنم که بدجور سرما خوردم، سینوسهام عفونی شدن و صورتم سنگین شده و درد میکنه ،
از طرفی نمیدونم چرا بدنم حساس شده به آنتی بیوتیک و ضد التهاب ها واکنش میده و کهیر میزنم...
خب سخته ، با این وضع فردا هم برم باقی شیفتهای سوختگی رو شروع کنم ... امیدوارم واسه فردا
عصر نوبت دکتر متخصص گیرم بیاد که د
اعضای خانواده و افراد دارای نسبت خانوادگی در زبان گیلکی!
‍‍‍‍‍
* پئر/ پیئر (=پدر)
* مار/ مائار (=مادر)
* پسر/ ریکا/ وچه (=پسر)
* دتر/ کیجا/ کؤر/ کیله/ لاکۊ  (=دختر)
* برأر (=برادر)
* خاخۊر (=خواهر)
* دأیی (=دایی)
* ماشل/ هالۊ (=خاله)
* عامۊ (=عمو)
* عممه (=عمه)
* عامۊ پسر (=پسر عمه) 
* عامۊ دتر (=دختر عمو) 
* عمه پسر (=پسر عمه) 
* عمه دتر (=دختر عمه)
* دایی پسر (=پسر دایی) 
* دایی دتر (=دختر دایی) 
* ماشل پسر (=پسر خاله) 
* ماشل دتر (=دختر خاله) 
* ماشلزه (=خاله‌زاده)
* برأرزه (=برادر
هم نشین موافق یه نعمته ...این یعنی یک نفر یا چند نفر تو زندگیت حضور داشته باشن که خط فکری ،اعتقادی و اخلاقیت باهاشون هماهنگ باشه! این جوری معاشرت لذت بخشه و هر بار می‌بینیشون کلی اطلاعات و حرف های دل نشین بهم میزنید و موقع خداحافظی شارژِ شارژید.
اما خب نمیشه گفت اگه هم نشین های موافق نداشته باشی نعمت نداری! اتفاقا شاید بشه گفت این یکی از اون یکی نعمت بیشتری داره!  این که هر بار نظرات و اعتقاداتت به چالش کشیده بشه و تو نیاز به فکر بیشتر داشته باش
آیا شما هم بعد از ازدواج خواهر و برادران بزرگتر خودتون احساس غم می کنید؟
من از طرفی برای اون ها خوشحالم و شاید هیچ حسادتی هم نداشته باشم، اما گاهی اوقات احساس افسردگی و غم میکنم، انگار قبلا که اون ها بودن پشتوانه داشتم! هر چند همه ش توی سر و کله هم میزدیم! (دعواهای خواهر و برادری و ... طبیعیه)، ولی بعد از ازدواج شون انگار که من هر روز فقط به این فکر میکنم که من هم باید کسی رو داشته باشم.
ازدواج پسر عمو و عمه و ... هم سن و سال هام زیاد تاثیر نذاشت، ولی
پسر خواهرم رو بردیم برا ثبت نام کلاس اول دبستان تکرار میکنم کلاس اول دبستان  گفتن باید ازش مصاحبه بگیریم گفتن سوره فیل باید بلد باشه حالا بیچاره خواهر زادم کل سوره رو حفظ بود فقط الم تر کیف اولش رو فراموش میکرد باید اولش رو میگفتیم تا بقیش رو بخونه 
مسئول مصاحبه دریغ از یه ذره کمک که بچه بده
بعد از همه جالب تر بهش گفتن مداحی بلدی برامون نوحه بخون شانس آوردیم (اینقدر این در رو محکم نبند نرو) نخوند از بس عاشق این آهنگه کلش رو حفظه براشون حسین سر
اگر خدا را دوست داری
اگر خدا را دوست داری،✨خدا گفته است:✨(لا یسخر قوم من قوم)همدیگر را «مسخره نکنید.»
اگر خدا را دوست داری، ✨خدا گفته است:✨(ولا تلمزوا انفسکم)از همدیگر «عیب جویی نکنید»
اگر خدا را دوست داری ،✨خدا گفته است:✨(ولا تنابزوا بالالقاب)«لقب زشت» به هم ندهید.
اگر خدا را دوست داری، ✨خدا گفته است:✨(و انفقوا فی سبیل الله)در راه خدا «انفاق کنید.»
اگر خدا را دوست داری ،✨خدا گفته است:✨(و بالوالدین احسانا)و «به پدرو مادر نیکی کنید.»
اگر خدا
#یادش_بخیر
یادش بخیر هر وقت حرف از مناطق و راهیان نور میشد کلی شوق و شور تو چشماش میدیدم . چند بار گفت بیاید دسته جمعی بریم من براتون روایت کنم . ولی حیف هیچوقت جور نشد بریم . چقدر ذوق مناطق رو داشت و به عشقش که شهدا بودن رسید . خوش به حالش ...
خاطره از خواهر شهید لطفی
شهید راه نابودی اسرائیل 
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
همون روزای اول خیلی از زمانم رو با محمدرضا میگذروندم رسیدیم به شب شهادتش توی وبلاگ ها و سایت ها و اینیستا دنبال آشنایی بیشتر با این بزرگوار بودم یه جایی دیدم خواهر عزیز و دوست داشتنیش گفته بود شب شهادت محمدرضا ازش چیزای بزرگ بخوان منم اون شب ازش شهادت رو خواستم بهشم گفتم دوست شهیدم من خیلی فاصله دارم از شهادت ولی تو این فاصله رو برام جبران کن تو دستمو بگیر هوامو داشته باش مراقبم باش مراقب باشم برام دعا کن شهید بشم من یه دخترم چجوری و به چه نح
پیام تسلیت رئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) درپی درگذشت خواهر تولیت آستان قدس رضویرئیس ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) درگذشت خواهر تولیت آستان قدس رضوی را تسلیت گفت.
به گزارش ایسنا، متن پیام محمد مخبر به شرح زیر است:
«حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج شیخ احمد مرویتولیت محترم آستان قدس رضوی
سلام و علیکم
ضایعه درگذشت بانوی مومنه، همشیره مکرمه‌تان موجب تاسف و تألم گردید.اینجانب ضمن عرض تسلیت به جنابعالی و بستگان داغدار، از درگ
دوستان کنکور تجربی که فردا آزمونتون هست با اعتماد به نفس بالا آزمون بدید و خودتون و باور کنید
دوست گلم نیلوفر جان میدونم داغ دیده ای اما برات بهترین ربته رو آرزو میکنم و امیدوارم اعتماد به نفست رو از دست ندی دوستم و موفق باشی❤باورت دارم خودت هم خودت و باو کن خواهر جان❤
فرزانه جان شماهم همینطور موفق باشی مهربونمباورت دارم خودت هم خودت و باوز داشته باش و با اعتماد به نفس بهترین رتبه کنکورت و بده و موفق باش ❤
عاشقتونم دو تا خواهر گلم موفق باشی
خواهر عروس سندرم دان بود. عروس دستشو گرفته بود و باهم میرقصیدن، هر دو با لباس سفید، مثل دو تا فرشته دور هم میچرخیدن. دلم میخواست منم دور این فرشته پاک و معصوم بچرخم. اون تو دنیای قشنگ خودش میچرخید و میخندید اما من تمام مدت به مادرش فکر میکردم که به مادرم گفته بود غم این بچه منو پیر کرد. فکر میکردم به مادری که همیشه نگران آینده این فرشته قشنگه. اینکه اگه یه روزی خودش نباشه کی ازش مراقبت میکنه. وقتی شما یه بچه معمولی دارید، میدونید که قراره بزرگ ب
دوستای پنجم و شیشمم رو می بینم گاهی.
غمگینم براشون.
زندگی مثه سوپرمارکته. تا بچه ای، نمی ذارن بری تو. خودشون میرن هرچی میخوان برات میخرن میارن.
نوجوون که میشی، میری داخل با یه سبد خالی. همههههه چی میتونی برداری. با هرچیزی خودتو پر کنی. عجیبی،درهمی، شادی.
بزرگتر که بشی، سبدت پرتر میشه. دیگه جا برای چیزای جدید نداری. میترسی چیزای قدیمیت رو دربیاری بیرون، چیز جدید بذاری. چیپس توی سبدت نمکیه، چیپس تو قفسه ماست و ریحان. ولی دلت نمیاد از نمکیه دل بکن
#یادش_بخیر
یادش بخیرسال ۸۵ میخواستم برم مناطق جنگی . بهم گفت یه دیوار توی طلائیه هست که من روش یه جمله نوشتم . اگه تونستی پیداش کنی . منم وقتی به طلائیه رسیدم تا دیوار رو دیدم خطش رو شناختم . چون هیچکس هنوز به این خط وارد نبود .
 ( احب الله من احب حسینا ) 
ازش عکس گرفتم و وقتی برگشتم نشونش دادم . لبخندقشنگ همیشگی رو زد و گفت آففففرین همینه . یادش ‌بخیر ...
خاطره از خواهر شهید لطفی نیاسر
شهید راه نابودی اسرائیل
شهید محمد مهدی لطفی نیاسر
 
یکماهه دارم به خودم  امید میدم که برای مجلس عقدی که در اردیبهشت دعوتم لباس دارم !
یکماهه بدون کوچکترین استرسی ،  زندگی را به خوبی و خوشی میگذرانم !
یکماهه هیچ دغدغه ی در اینمورد ندارم و خودم را آماده تر از بقیه افراد خانواده میدونستم !
یکماهه هیچ گونه غم و اندوهی در باب لباس چی بپوشم به خودم راه ندادم !
یکماهه خوشحال ترین فرد خانواده هستم که دغدغه خرید لباس مجلسی برای اون مراسم فوق رو ندارم !
اما امروز ...
تمام خوش خیالی هایم در این باب در عرض ی
سلام دوستان عزیز
صحبتی که دارم یه درخواست هستش از کسانی که تو موقعیت شبیه خانواده من هستن ممنون میشم بهش توجه کنید .
یه خانواده 6 نفره هستیم، 3 تا خواهر دارم و پدرم بشدت تعصبی ،من دختر دوم خانواده هستم و شاغلم، 23 سال دارم، همه خواهرها 3 سال با هم اختلاف سنی داریم، خواهر بزرگترم هم شاغل هستش، برای ازدواجش خواستگار داره اما خیلی مشکل پسنده و اگه خواستگاری برای ما بیاد علنا مخالفت میکنه، یعنی کسی جرات نمیکنه بگه خواستگار دارم. 
یه دختر جوون باید
با بد اخلاقی های شوهر و مادر شوهر و خواهر شوهر و برادر شوهر ساخت. با خانه های اجاره ای و مزاحمتهای بچه های برادر شوهر ساخت. با سقف ترک خورده ای که مجبور بودند هنگام بارش باران زیرش تشت بگذارند تا فرش اتاق 10 متری خانه 56 متری شان خیس نشود ساخت. همیشه به آخرتش اندیشید و همه سختیها را تحمل کرد. نتیجه اش شد اینکه وقتی در جلسه زنانه خانمی گفته بود تا فلان سال  امام زمان عج ظهور خواهد کرد. در خواب حضرت را دیده بود و از ایشان پرسیده بود آن خانم می گوید ت
خواهر زادم چند وقت پیش از خواهر کوچیکم که پزشکه میپرسه که خاله راست میگن آدم با یه کلیه هم میتونه زندگی کنه خواهرم میگه آره میشه با یه کلیه هم زندگی کرد
بعد میگه خاله یعنی هیچ مشکلی برامون پیش نمیاد خواهرم میگه نه هیچ مشکلی پیش نمیاد
میگه دیگه کدوم از اعضای بدنمون رو بیرون بیاریم مشکلی پیش نمیاد 
خواهرم یه چنتایی نام برد گفت بدون اینا هم میشه زندگی کرد
گفت اونوقت همه اینا روهم چند کیلو میشه
خواهرم میگه خاله واسه چی داری اینا رو میپرسی
میگه خ
خواهر بزرگ بزرگه داشت از کشاکش و مشکلاتش با ساینایی میگفت که توی سن بلوغ هست،باوجود تمام مراقبت ها و منع فضای مجازی،مدرسه غیرانتفاعی و سطح بالا،باز هم در میان دوستان دخترش کسی پیدا میشه که ان ها را تشویق به شنیدنِ موزیک هایی که درواقع میشه گفت محتوای آن فقط فحش های رکیک است که کمی چیدمان ادبی دارد!
ساینایی که دوست دارد مثل دوستانش در اینستاگرام فن پیج این به اصطلاح خواننده را مدیریت کند.
دراین بین ماه بانو با تعجب پرسید"چی گفتی؟" خواهر بزرگه
1. ی روزی یکی بهم گفت برای داشتنت و این که دوست منی نماز شکر خوندم ولی ...
احتمالا این حرف رو به هزار نفر دیگه هم زده
اگر اینجایید و یکی هست که این رو بهتون گفته بدونید که چرت گفته :دی
 
2. دوستی دارم به شدت مذهبی و از خانواده خیلی خوب و اصیل و انصافا خوش قیافه. تعریف میکرد خواهرش ی خواستگار داشته و همه چی اوکی بوده و معرف خیلی خوبی داشته و قرار عقد و ... گذاشته شده. ولی این دوست ما دلش شور میزده باز. بدون اطلاع خانواده خودش یک روز پا شده رفته محل کار پس
رامبد جوان فوت کرد
رامبد جوان فوت کرد بازیگر شایسته و مردمی ﺸﻮﺭﻣﻮﻥ ﺳﺎﻋﺘ ﺶ ﻓﻮﺕ ﺮﺩ.رامبد جوان از جمله بازیگران مستعد و توانمند سینما و تلویزیون ایران بود که با خلق آثاری به یادماندنی از خود هنر ماندگاری را برجای گذاشته است.رامبد جوان ﻪ ﺍﺯ ﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺶ بدلیل حجم شدید کاری و پروژه های طاقت فرسا با مشکلات عدیده ای دست به گریبان بود،ﺳﺎﻋﺘ ﺶ ﺩﺭ منزلشان کیک تولد خواهر زاده اش را فوت کرد. ذکر است خواهر زاده ی وی از این اقدام رامبد جوان دلگ
   از من پرسید تا به حال به او دروغ گفته‌م؟ دروغ گفته بودم. انکار نکردم. گفتم که دروغ گفته‌م. پیش خودش گفت که مسلما دروغ گفته‌ای. چیزی نداشتم که بگویم. آخرین دروغی را که به او گفته بودم به یاد آوردم.
   به او گفته‌بودم می‌توانیم هر وقت که خواستیم با کس دیگری بخوابیم، به هم بگوییم و اجازه بگیریم و این کار را بکنیم. اگر که این ارتباط فقط منتهی به رابطه جنسی باشد، از نظر من عیبی ندارد. از نظر او عیب داشت. از من پرسید کسی هست که بخواهم چنین کاری با
من امروز با دختردایی های کوچولویم غرق در شادی بودم، شادی هایی هر چند کوچک و ساده، اما زیبا و دل نشین. آن قدر خوشی های بی غل و غش و بی آرا و بیرایی هستند که سریع در دل می نشینند و کنج دلت جا میگیرند. هر لحظه می توانی حسادت دو خواهر را حس کنی وقتی فقط دست یکیشان را گرفتی، می توانی لوس شدنشان را ببینی. وقتی می رقصی، صدای لطیفش را می شنوی که میگوید:« اون جوری نه، این جوری!» و دست هایش را با ناز و عشوه در هوا تکان می دهد و تو نگاه شادمانش را می بینی و در ا
 
واژگانی از جنسِ شور و مهر و شیدایی
 
از اونجا که ظاهراً عاقِّ خواهر شدم
و دیگه توفیقِ ارتباط و پیوند و تماس با او رو ندارم 
همینجا باهاش می حرفم؛
 
خواهرِ نازدانه ام
خیلی اندیشناکِتَم
(یعنی تو فکر تو ام)
الهی داداشت برات بمیره که توی خونه اسیر شدی
برای تو که عادت نداری، خیلی سخته می دونم
اونم توی غربت و تنهایی
خیلی دوست داشتم الان که شرایط سخت شده نزدیکت بودم و برات باعث خیر و برکت و شادی می شدم
یه روز آرزوم با حقیقت پیوند می خوره، مطمئنم
خواه
ای سایه یِ بالا سرِ خواهر، برادر
ای جانِ از جانِ خودم بهتر، برادر
خواهر همان احساس مادر بر برادر
دارم برایت می شوم مادر، برادر
**
ای سوره ، چشمی بر منِ آیه بیانداز
یعنی نگاهی هم به همسایه بیانداز
یک بار دیگر بر سرم سایه بیانداز
بر خواهرانش سایه دارد هر برادر
**
چیزی به غیر از چشم تر دارم؟ ندارم
از گوشه ی زندان خبر دارم؟ ندارم
اصلاً نمی دانم پدر دارم ؟ ندارم؟
دیدم کمالاتِ پدر را در برادر
**
از جانب زُلفت صبایی می فرستی؟
با التماس من دعایی می فرستی
سلام
فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، ماه عبودیت و بندگی، ماه مفروش کردن قدوم شب‌های قدر با اشک‌های شوق برای درک «زیباترین لحظه حیات انسانی» مبارک باد.
لطفا در این شب‌های عزیز برای تمام بیمارانی که از نعمت سلامتی محروم هستند هم دعا کنیم. سلامتی بزرگترین نعمته :)
#رمضان_مبارک #التماس_دعا
ادامه مطلب
با دهن باز چشم میگردونم رو صورتای غرق خنده اشون...
_مسخره ام کردین؟
آبجی دست از خنده میکشه و درحالی که سعی میکنه خنده اشو بخوره میگه ..._نه خواهر من چه مسخره ای...!اسمشو میخوایم بذاریم فاطمه!
برمیگردم طرف شوهرش ...هنوز داره میخنده ..._شما به چی میخندی به امید خدا؟ایشونم سعی میکنه جدی بشه...اما نمیتونه...میگه_به قیافه ات!
دستی تو هوا تکون میدم_دامادم دامادای قدیم...!
ولی شما بگو...من میخوام بمیرم مگه؟تو رو خدا جون من!اگه کسی چیزی گفته بگید...من طاقت شنیدن
1. دلم برای مادرم تنگ شده. با وجود اینکه دیروز دو بار تلفنی باهاش حرف زدم. هفته‌ی بعد که برگشتم خونه، براش چندتا شاخه گل نرگس می‌گیرم. گل مورد علاقه‌ش.
2. تو اتاقِ هم‌کلاسیم، یه چیزی زیر تختش به چشمم خورد. یه جامدادیِ سیاه بود که روش گل‌های رنگی‌رنگی از جنس فوم چسبونده شده بود. خود جامدادی هم با کوک‌های ناشیانه دوخته شده بود. خندیدم و ازش پرسیدم که این چیه؟ گفت که اینو خواهر کوچک‌ترش براش درست کرده. 
تاحالا ندیده بودم که اون جامدادی رو با خو
انقد که ننوشتم، نوشتن یادم رفته انگاری. صفحه های خالی بعد از چند دقیقه همچنان خالی اند. پس از مدت ها به درس خواندن علاقه مند شدم، علاقه مند که نه ولی اکراهی هم در کار نیست. خستگی روحم به جسمم منتقل شده و به همین هم راضی ام. همین که ذهنم هی خودزنی نکند، دلم هی خودزنی نکند برایم کافیست.
نگفتم پدربزرگم فوت شد، پانسیون بوده ام و بعد از پانسیون روحیه ی بدی داشتم، حس ناامیدی، بی حوصلگی بر من غالب شده بود. خواهر دومی ام بعد از کلی وقت که از آزمون استخدا
برادر من قبل از گرونی ها عروسی کرد، پدرم کل خرج و مخارج طلا و عروسی رو بر عهده گرفت، در خرید خانه و ماشین بهش کمک کرد و هی راه رفت پسرم پسرم عروسم عروسم زد و بعدش هم خواهرم ازدواج کرد و پدرم داماد دار هم شد.
و بعد الان عروس مون حامله هستش و باز پدر و مادرم در حال نوه دار شدن هستن که این وسط من دیگه هیچ چی اصلا!
مشکل من اینه که من اولین کَسی بودم که از سن پایین قبل از اینکه هیچ کدوم از خواهر و برادر های بزرگ تر حرف عروسی رو بزنن بارها بحث ازدواج رو پی
کتاب کیمیای فروش نوشته ی جفری گیتومر توسط نشر سیته منتشر شده است. ای کاش گفته بودم… آیا تا به حال هرگز این جمله را گفته اید؟ حتما جوابتان مثبت است. از همان ابتدای زندگی و پس از هر امتحان در مدرسه، بارها پس از مکالمه با دوستانف خواهر، برادر و والدینتان این جمله را بر زبان آورده اید. در طول تمام این سال ها از کودکی تا همین امروز! حالا وقت عمل است. وقت فروش است! جمله ی «ای کاش گفته بودم» در دنیای تجارت جایی ندارد؛ مگر این که آن را از فروشندگان ناموف
امروز صبح با صدای جیغ مامانم از خواب پریدم . 
-چیشده؟
+مووووش!
از ترسم بالای تخت ایستادم. داد میزدیم بابام بیاد بکشه. در اتاق بستم یه چادر انداختم پشت در که از زیر در نیاد داخل. و داشتم به این فکر میکردم که خب دیگه نمیاد داخل تختم مرتب میکردم که یهو بابام در باز کرد موش اومد تو @_@
جیییغ زدم در باز نکننننننن:/ 
رفتم بالا تخت. موش لای چای زیر در گیر افتاد . مامانم گف بیا بیرون مریم . ولی من نمیتونستم دیگه تکون بخورم. بابام به زوور میخواست از تخت بیارتم
بسم الله الرحمن الرحیم
 عصر یک روز وقتی خواهر وشوهر خواهر ابراهیم به منزلشان آمده بودند هنوز دقایقی نگذ شته بود که از داخل کوچه سرو صدایی شنیده می شد.ابراهیم سریع از پنجره طبقه ی دوم نگاه کرد و دید شخصی موتور شوهر خواهرشان را برداشته و در حال فرار است.
ادامه مطلب
پنج سالشه! شهریور ۹۳ عروسی مهرنوش و بابک (مامان و بابای مارال) بود که خاله م برامون از یزد اوردش
یه پیشی کوچولوی پشمالو و نباتی
داییم گفت ماده ست و ما اسمشو گذاشتیم «ملیحه»
کمی که گذشت فهمیدیم نره ولی اسمش چیزی نبود که بتونیم عوضش کنیم پس دیگه جای ملیحه خانوم، آقا ملیحه بود
من اون سال کنکور داده بودم و تا بهمن پیشش بودم
بعد رفتم دانشگاه و ملیحه موند تو خونه
دلم براش تنگ میشد 
علی ازش برام میگفت همیشه
علی هم که از دو سال پیش دیگه تو خونه نبود و م
در پاسخ این سوال توجه به دونکته لازم است: 
الف) حرمت ازدواج با دو خواهر ازدواج با دو خواهر بطور همزمان از دیدگاه اسلام و براساس آیه شریفه 23 سوره مبارکه نساء که مى فرماید: («حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ.... وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ اْلأُخْتَیْنِ إِلاّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللّهَ کانَ غَفُورًا رَحیمًا»): «حرام شده است بر شما (ازدواج با) مادرانتان و... و این که بین دو خواهر جمع کنید (هم زمان با آن دو ازدواج کنید) مگر آنچه در گذشته واقع شده ا
به اصرار خواهر کوچیکه یکم از ماسک عسل و دارچینش رو به صورتم زدم ...
صورتم بشدت میخاره و بشدت خوابم میاد ...
و یه لحضه تو خیال خودم دیدم که خوابم برده و هرچی حشره و جن و انس و لولو که شبا از کمد ها و زیر تخت میان بیرون به صورت عسلیم چسبیده ...
و صبح با یه صورت سنگین از خواب بیدار میشم و همینجور که سعی دارم بشینم متوجه میشم بالشم هم به صورتم چسبیده ...
وای نه ... (و ابرهای خیال رو از بالای سرم دور میکنم)
خیال شیرینی بود اونم به جهت عسلی بودنش ...
در ضمن کلی ب
وقتی میگی کشورمو دوست دارم حست نسبت بهش میشه خونه،خونه‌ای که مطمئنی صاحب داره... بعد هم تو و همه‌ی دیگه میشید خواهر و برادر، خواهر و برادرها (در یک خانواده‌ی سالم) حتی اگه با نظرات پدرشون جور نباشن حتی اگه قوانین حاکم به خونه را یکی درمیون قبول داشته باشن حتی اگه سلایق همدیگه را نپسندند و گاهی جنگ و دعوا هم داشته باشن حتی اگه ...اما می‌دونند که وقتی خانواده تو شرایط سخت و پر استرس قرار داره باید کنار هم باشند کینه‌های گذشته را بذارن واسه بعد
«وقتی وحید نیست، من به عنوان خواهر برای تو پُررنگ ترم تا وقتی او هست. خاک کربلا هم زینب را یک خواهر تمام عیار برای امام حسین می خواسته. او را پنجاه به علاوۀ یک برای شوهر و چهل و نه درصد، آن هم با احتیاط برای حسین نمی خواسته.»
 
+ احضاریه - علی موذنی
وقتی میگی کشورمو دوست دارم حست نسبت بهش میشه خونه،خونه‌ای که مطمئنی صاحب داره... بعد هم تو و همه‌ی دیگه میشید خواهر و برادر، خواهر و برادرها (در یک خانواده‌ی سالم) حتی اگه با نظرات پدرشون جور نباشن حتی اگه قوانین حاکم به خونه را یکی درمیون قبول داشته باشن حتی اگه سلایق همدیگه را نپسندند و گاهی جنگ و دعوا هم داشته باشن حتی اگه ...اما می‌دونند که وقتی خانواده تو شرایط سخت و پر استرس قرار داره باید کنار هم باشند کینه‌های گذشته را بذارن واسه بعد
السلام علیک یا حسن بن علی ...
شهید لطفی نیاسر هر وقت به اسم امام حسن مجتبی می رسید سراسر وجودش گریه می شد ...
وقتی روضه ها به کوچه های بنی هاشم می رسید ، از خود بی خود می شد و صورتش برافروخته می شد و رگ غیرتش باد می کرد ...
خواهر شهید مهدی لطفی می گفت یه روز رسیدم خونه بابا و دیدم چشم های مهدی پر از اشک شده و بغضی تو گلوش هست ...
گفتم چی شده مهدی !؟ 
گفت امروز  پسره سقط شده ام رو بهم دادن ...
منم رفتم دفنش کردم ...
میخواستم اسمشو محمد حسن بزارم ...
شهید لطفی به
1.هیچوقت فکرشو نمیکردم روحیم چقدر میتونه روی اعضای خانواده تاثیر بذاره:| همیشه فک میکردم آخرین نفری که تو این خانواده سهمی داره ،منم!تا این حد ناامید:/
2.چقدر پشیمونم که اینهمه سال لای باور های غلطم نفس کشیدم...چقدر پشیمونم که ی حرف باعث شد کور و کر بشم و اینهمه محبت مامان و بابا رو نبینم...چقدر پشیمونم که لذت شاد کردنشونو از خودم گرفتم...و چقدر خوبه که هنوزم نفس میکشم((:
3.تفاوت من و میم در حدیه که مثلا من چتر های شیشه ای رو میپسندم...اون این رنگی رن
 
اینجا رو آبی کردم چون تورو با رنگ آبی میشناسم :) رنگ غالب پیرهنات !
 
*
 
تو لایو بچه های خوابگاه پسراکه از تو گوشی دوستم داشتم میدیدم یه لحظه رد شدی ! با یه تیشرت و شلوارک تا زیر زانو.
دور بودی روبه روی پنجره و یه سیگار دستت !
نشناختمت!
تا اینکه اون پسره صاحب لایو اسمتو و اورد و ...
آخه کی این اسم عجیب رو جز تو میتونه داشته باشه؟!
نمیدونم چی شد گفتی نگیره ازت یا چی که لایو برای دو دقیقه قطع کرد :)
خواستم بگم دیدمت با اون سیگار تو دستت !
روز به روز خدا ب
ب رو میشناسید؟ ب همون دختر خاله امه که یه کمی مشکل ذهنی داره و دقیقا همسن منه.
مادر ب یک ماه قبل خونه کلنگی رو سپرد به بساز و بفروش که براشون بسازه .وقتی کل اسباب کشی تموم شد و مستقر شدن بابای من تو خیابون دیده بودشون که دارن خرده ریز میبرن بالاخره گفته بودن آره یهویی شد دادیم خونه رو بساز بفروش بسازه برامون! 
خواهر ب ما رو عروسیش دعوت نکرد.خواهر ب ما رو برای جشن سیسمونی و جهازش دعوت نکرد. ب وقتی تازه رفته بود سر کار هر وقت سراغش رو میگرفتیم ماما
مهدی امینی خواه متولد 10 مرداد 1353 در شمیران تهران، بازیگر است. مهدی امینی خواه فارغ التحصیل رشته نمایش در مقطع لیسانس از دانشگاه هنر و معماری تهران است، علاوه بر بازیگری یک تاجر است و به شدت ورزشکار، یک خواهر و سه برادر هم دارد. مهدی امینی خواه متولد 10 مرداد 1353 در شمیران تهران، بازیگر است.
مهدی امینی خواه فارغ التحصیل رشته نمایش در مقطع لیسانس از دانشگاه هنر و معماری تهران است، علاوه بر بازیگری یک تاجر است و به شدت ورزشکار، یک خواهر و سه براد
تمام آنچه را ملاصدرا گفته است، همه را پیش از او ابن سینا گفته بود، حتی حرکت جوهری را هم ابن سینا گفته بود. منتها امتیاز ملاصدرا به این است که او ذوق داشت، بیان اش خوب بود. (نقل به مضمون)این حقه بازی است که بیش از حد طرفداری مرحوم ملاصدرا را کنیم و یکی از آن حقه بازان من بودم. بارها همین آقای مصطفوی به بنده در خصوص ایشان گفته بودند ولی من گوش ندادم. بیشتر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها