نتایج جستجو برای عبارت :

آشپزی در خوابگاه : قورمه سبزی

راز خوشمزه شدن قورمه سبزی چیست ؟
نکاتی که برای خوشمزه شدن قورمه سبزی در ادامه خواهم گفت همه را تجربه کردم و در کمتر جایی به آن ها اشاره شده. این نکات واقعاً در طعم و عطر بخشیدن به خورشت شما مؤثر است. در هر دستور قورمه سبزی که دارید به کارتان می‌آید. در آخر هم خلاصه ای از نحوه درست کردن قورمه سبزی را براتون می نویسم.

ادامه مطلب
از خوشمزه شدن قورمه سبزی چیست ؟
نکاتی که برای خوشمزه شدن قورمه سبزی در ادامه خواهم گفت همه را تجربه کردم و در کمتر جایی به آن ها اشاره شده. این نکات واقعاً در طعم و عطر بخشیدن به خورشت شما مؤثر است. در هر دستور قورمه سبزی که دارید به کارتان می‌آید. در آخر هم خلاصه ای از نحوه درست کردن قورمه سبزی را براتون می نویسم.

ادامه مطلب
در اواسط دی ماه 1397 بالاخره ماشین خریدم . ماشین پراید 131 مدل SE به مبلغ 36 میلیون تومان خریدم و به همین خاطر به همکاران صبحانه قورمه دادم ( گوشت گوسفند ) .عکسای قورمه رو که در سر کار درست کردیم و صبحانه خوردیم رو در پایین ببینید .
پیازها که برای تعداد 8 نفر ( همکاران ) تدارک دیده شده و پیازها رو پوست کندیم و به همراه گوشت ها داخل ماهی تابه میریزیم و روی گاز می گذاریم

گوشت ها رو برای قورمه ریز کردیم ...

پیازها و گوشت ها رو با هم داخل ماهی تابه میریزیم و ر
مواد لازم خورش قورمه سبزی
پیاز بزرگ ۱ عدد
لیمو عمانی ۳ عدد
لوبیا قرمز ۲۰۰ گرم
روغن مایع به اندازه کافی
سبزی خورشتی ۴۰۰ گرم
گوشت خورشتی ۴۰۰ گرم
نمک ، فلفل سیاه و زردچوبه به اندازه کافی
طرز تهیه خورش قورمه سبزی
برای اینکه پس از مصرف خورش قورمه سبزی دچار نفخ در معده نشوید و لوبیا راحت تر بپزد ، باید از شب قبل لوبیا قرمز را درون یک کاسه آب بخیسانید و در صورت امکان دو یا سه مرتبه آبش را تعویض کنید. این کار علاوه بر اینکه نفخ لوبیا قرمز را می گیرد ب
قورمه سبزی مجلسی جا افتاده و به روغن افتاده از جمله خوشمزه‌ترین و محبوب‌ترین غذاهای ایرانی است. قورمه سبزی را با انواع گوشت قرمز و گوشت مرغ و لوبیاهای مختلف درست می‌کنند.
 
مواد لازم
گوشت گوسفند: ۳۰۰ گرم
پیاز: ۱ عدد متوسط
لوبیا چیتی: ۱۰۰ گرم
تره و اسفناج: ۲۵۰ گرم (هر کدام ۱۲۵ گرم)
گشنیز و جعفری: ۱۵۰ گرم (هر کدام ۷۵ گرم)
شنبلیله: ۵۰ گرم
لیموعمانی: ۳ عدد
نمک، فلفل، زردچوبه: به مقدار لازم
 
طرز تهیه قورمه سبزی
لوبیاها را از شب قبل خیس کنید و چند بار
به نظر من این دیگر سوال ندارد که آیا شما قورمه سبزی را دوست دارید؟ خب جواب معلوم است، اصلا مگر کسی در جهان پیدا می شود که قورمه سبزی را دوست نداشته باشد؟ که البته اگر هم باشد، با کمال احترام کمی در انتخاب غذاهای مورد علاقه اش بی سلیقگی کرده است! قورمه سبزی، این خورشت بسیار خوشمزه ایرانی، یکی از شناخته شده ترین غذاهای اصیل ایرانی است که در دنیا نیز شهرت بسیاری کسب کرده است.
 
خورش یا خورشت در آشپزی ما ایرانی ها دارای اهمیت فراوانی می باشد. این ن
طرز تهیه خورش قورمه سبزی
 
همانطور که می دانید خورش قورمه سبزی یکی از معروف ترین و دوست داشتنی ترین غذاها میان ایرانیان است و کترین ایرانی را می توانید بیابید که این خورش لذیذ را دوست نداشته باشد. برای این مطلب یکی از کامل ترین آموزش های پخت قورمه سبزی را آماده کرده ایم، برای مشاهده این آموزش آشپزی در ادامه با وبلاگ سیب قرمز همراه باشید.
ادامه مطلب
الی بانو تا لنگ ظهر خوابید...
با چشمای نیمه باز گوشیش رو نگاه کرد و باز خوابید...
الی خانوم قورمه سبزی رو بار گذاشت و تمام در  و پنجره ها رو باز کرد تا بوی قورمه سبزی کسی رو اذیت نکنه....
گل گاوزبون و گل سرخ رو ریخت توی قوری و دم کرده درست کرد...
الی خانوم زیر قورمه سبزی رو خاموش کرد و اماده شد و رفت بیرون...
توی هوای دلنشین پاییز قدم زد و بین جمعیتی که رژه خیابونی رو نگاه میکردن واستاد....
بعد رفت چند تا فروشگاه جدید رو نگاه کرد و محو طرف و رنگ لباسای کیت
در خورشت قورمه سبزی همانطور که می‌دانید از سبزی‎‌هایی مانند اسفناج، گشنیز، جعفری، شنبلیله، تره و … استفاده می‌شود که دقت در مقدار استفاده از آن‌ها بسیار مهم و قابل توجه است.
برای مثال وقتی یک کیلوگرم سبزی قورمه در غذا استفاده م‍ی‌شود در ازای آن ۲۰۰ گرم سبزی شنبلیله باید به غذا اضافه شود تا تلخی آن گرفته شود.
همچنین می‌توانید برای گرفتن تلخی قورمه سبزی مقداری سبزی گشنیز و اسفناج به آن اضافه کنید.
در بعضی از موارد استفاده بیش از حد از ل
برای خوردن قورمه سبزی آخر هفته هم باید شیش هفت روز صبر کنی، پس انتظار نداشته باش که زندگی بدون زحمت و گذر زمان خوبی هاشو بهت نشون بده. امیدتو به زندگی از دست نده همون طور که به قورمه سبزی آخر هفته از دست ندادی. حتی اگه احساس می کنی دیر شده به این فکر کن که این هفته مامان مریضه، هفته ی بعدی هم وجود داره.
کاملا واضحه که عکس تزیینیه و از سطح وب برداشته شده. اما قول میدم در آینده ی نه چندان نزدیک یک عکس از قورمه سبزی مادرم بذارم.
پی نوشت: کوچیک تر که بو
با نامه ی تغییر خوابگاهم موافقت شد 
و کلا ساختمون خوابگاه تغییر میکنه و میرم ی خوابگاه بهتره 
خیلی احتمالش کم بود این خوابگاه بهم بدن ولی خوب ی بارم شانس در خونمون زد 
ولی. .. 
با عشق جدید میم هم خوابگاهی میشم
خدا؟ 
توام؟
من ب اندازه کافی اینو تو دانشکده میبینم اذیت میشم 
حالا دقیق باید بی افتم خوابگاه اون؟
نمیدونم واقعا حکمتت چیه؟ این که میخوای قوی تر شم ؟ بخدا ب اندازه کافی قوی شدم
این ک میخوای دق کنم همش؟
یا شایدم میخوای ی جور دیگ ورق برگرد
یکی از خوشمزه‌ترین غذاهای ایرانی قورمه‌سبزی است. این غذا که از بچه‌ها گرفته تا بزرگسالان، همه آن را دوست دارند، علاوه بر طعم خاص بوی دلپذیری دارد که نمی‌توان از کنار آن به سادگی گذشت. سبزی قورمه منجمد، محصولی پرکاربرد برای درست‌کردن قرمه‌سبزی است که تا حد زیادی دردسر قرمه‌سبزی درست کردن را کاهش می‌دهد. به این صورت دیگر نیازی به پاک کردن سبزی، خورد کردن و سرخ کردن آن نیست. تنها کافی است سبزی را از بسته خارج کنید و سپس درست کردن قرمه‌سبز
دانلود رمان جدید خوابگاه
نام رمان: خوابگاه
نویسنده:محدثه رجبی سیف آبادی
موضوع:عاشقانه،همخونه ای،دانشجویی
فرمت دانلود رمان : APK (اندرویدی ) PDF (برای کامپیوتر ، تبلت و …)
تعداد صفحات:۵۳۹
خلاصه رمان :
رمان خوابگاه زندگی پره
اتفاقه..میشه اسمشو گذاشت تقدیر سرنوشت  هردو باهم  من و تو نگاهت ارزوی من
نگاهم ارزدی تو  باهم زیر یک سقف در یک مامن پر ارامش مامنی برای ما تا
قسمت کنیم تنهایی هایمان را… یه مامن آروم…یه خوابگاه
دانلود با لینک مستقیم

ادامه
خورش قرمه سبزی از محبوب ترین خورش های ایرانی است که شاید کمتر ایرانی پیدا شود که عاشق این خورش خوشمزه نباشد. خورش قرمه سبزی از اصیل ترین غذاهای ایرانی محسوب می شود که در بیشتر نقاط کشورمان با یک دستور خاص تهیه می شود.
ادامه مطلب
مواد لازم خورش قورمه سبزی
پیاز بزرگ ۱ عدد
لیمو عمانی ۳ عدد
لوبیا قرمز ۲۰۰ گرم
روغن مایع به اندازه کافی
سبزی خورشتی ۴۰۰ گرم
گوشت خورشتی ۴۰۰ گرم
نمک ، فلفل سیاه و زردچوبه به اندازه کافی
طرز تهیه خورش قورمه سبزی
برای اینکه پس از مصرف خورش قورمه سبزی دچار نفخ در معده نشوید و لوبیا راحت تر بپزد ، باید از شب قبل لوبیا قرمز را درون یک کاسه آب بخیسانید و در صورت امکان دو یا سه مرتبه آبش را تعویض کنید. این کار علاوه بر اینکه نفخ لوبیا قرمز را می گیرد ب
خب کدبانوی خوابگاه میخواد براتون دستور قورمه سبزیشو بذاره D: که دیگه هر دفعه زنگ نزنه از مامانش بپرسه
قورمه سبزی ازون غذاهاییه که نمیشه یهویی هوس کنی و بپزی. باید از یه هفته حتی دو هفته قبل به فکرش باشی. بری سبزیشو بخری، پاک کنی، خورد کنی. البته خداروشکر الان تره بار سبزی خوردکنی آورده. همونجا میشه بدم و برام خورد کنن. اما اگه سبزی فریزریه، و اگه تو شیشه‌س، باید از روز قبل شیشه رو بذاریم تو یخچال تا کم کم باز بشه. 
همچنین از روز قبلش باید لوبیا
خوابگاه یعنی اینجا که دلت گرفته و غم عالم به دلته
اتاقت رو به روی آشپز خونه س
یکی هم در حین ظرف شستن کجا باید برم یه دنیا خاطره ت رو گذاشته :(
خودم شهاب تیام گذاشته بودم روبه راه شم، که اومدن شستن بردنش

پی نوشت:یکم محض رضای خدا درس بخونم بعدش میام کامنت ها رو می جوابم
من از تاریکی می‌ترسم، همیشه می ترسیدم. از تنهایی در تاریکی خیلی بیشتر می‌ترسم و تخیلاتم این ترس را بیشتر می‌کند.
امشب در سکوت محض خوابگاه، تنهایی در تاریکی نشسته‌ام و فکر می‌کنم تاریکی و غم با حال بد و خاکستری بودنشان چراغی برای کشف درون هستند، برای کشف رازهای درون و تله‌های شخصی و این عجیب است، خیلی خیلی زیاد. هرچند امشب این تنهایی را نمی‌خواهم.
روی نیمکت قرمز وسط خوابگاه نشسته‌ام و سرما را عمیق‌تر حس می‌کنم و دلم می‌خواهد حرف بزنم ب
بگذار برایت بگویم، هربار پایم را از چارچوب در خوابگاه رد می‌کنم و میگذارم روی موزاییک حیاط، دلم تنگ می‌شود. غمم قد می‌کشد تا فرق سرم.
پرسیده بود که الان دلتنگی که از خانه دوباره برگشته‌ای به خوابگاه؟
گفتم ببین من هر بار که وارد این خوابگاه می‌شوم دلم تنگ می‌شود.
دلم نه برای خانه و خانواده و مهر‌ مادر و حمایت پدر و برادر زیادی عاقلم، که دلم برای هر چیزی که بیرون از این ساختمان هست تنگ می‌شود.
برای تمام اتفاقات خوب و بدی که می‌افتد.
برای تو
یک عادتی که پیدا کردم اینه که شب‌های امتحان جزوه می‌نویسم چون نوشتن رو از خوندن بیشتر دوست دارم و چون دلم میخواد از درس، نوشته هم داشته باشم. حالا یه صفحه مینویسم و به عنوان جایزه بیت آخر صفحه تقویم رو میخونم! دلم میخواد یه بیت پیدا کنم که استوری‌ش کنم ولی همشون زیادی سوز دارن و عاشقانه‌اند و من بیشتر فضاهای دیگه رو دوست دارم.
اما امروز جایزه‌های نفیس‌ دیگه‌ای هم داشتیم. مثلا اگه نوشتن همش تموم بشه فردا برای خودم دو تکه پیتزا و مرغ اسپ
دانشگا جووونمون گفته شاید واسه این ترم بهمون خوابگاه نده
ای خدا
یعنی میشه؟
خدایا تو رو خدا
من اگه خوابگاه بهم ندن ها
نود درصد غر ها و مشکلاتم حل میشه
میشه یه کاری کنی منو از اون خراب شده بیرون کنن؟
خواهش میکنم

پی نوشت:بابا میگه برو بگو یا بهم خوابگاه بدین یا انتقالی
گفتم یادته چند وقت پیشا میخواستم انتقالی بگیرم گفتی نه و اینا
بفرما
حالا دیگه تقصیر خودته
گفت خب انتقالی پارتی میخواد فلان میخواد بهمان می خواد
گفتم به هر حال من اون موقع گفتم ها
این چند روز احساس می کنم که دارم توی شهر مردگان زندگی می کنم. امروز وقتی داشتم مسیر بین خوابگاه و دانشگاه رو می رفتم، احساس میکردم که دارم توی خرابه ها قدم می زنم. نه فقط من که توی خوابگاه توی دانشگاه هر کی رو می بینم احساس می کنم روی همه مون گرد افسردگی و ناامیدی نشسته.
بعله؛ گربه ای که روی نقشه ی جغرافیا، آشناست رو سگ سیاه افسردگی بلعید.
هفته‌ی به شدت خسته کننده‌ای بود
دخترخالم عمل کرده بود، شنبه اومدم عیادتش بعد از دانشگاه
یکشنبه صبح دوباره برگشتم دانشگاه ار اونجا، بعد رفتم خوابگاه شب خوابگاه بودم
دوشنبه صبح زود رفتم باز خونه‌شون ؛ چون میخواست بره دکتر کسی نبود همراهش
سه شنبه صبح رفتم دانشگاه، با دوستم قرار گذاشته بودیم اومده بود تهران، دو ساعتی تو انقلاب دور زدیم بعد دیگه من برگشتم خوابگاه، باز عصرش همون دوستم اومد خوابگاه که شب پیشم بمونه
چارشنبه صبح رفتم دانشگاه، ب
 سوالی که هر پنجشنبه  جمعه از صد در صد آدم هایی که میبینم می شنوم
چه خبر دکتر؟
من هم خب متناسب با هر کسی که سوال رو می پرسه یه سری خاطرات از دانشگاه و خوابگاه تعریف می کنم
دوست دارم جواب این سوال را در یک مجموعه به هم پیوسته در وبلاگ که شامل خاطره های ماندگار در دانشگاه و خوابگاه براش می شود قرار بدهم

ادامه مطلب
اصلا ذات روزه، «تقوا»ست.
همه ی عبادات، یه کاری «انجام دادنه» ولی روزه یه کاری «انجام ندادنه»
خداوند هم تو قرآن فلسفه ی روزه رو تقوا ذکر کرده.
و همین انجام ندادنه که روح آدم رو بزرگ میکنه
همین که شاعر والا قدر فرموده:
وقتی ای دل به گیسوی پریشون میرسی خودتو نگه دار!
«خودتو نگهدار» در اینجا به معنای همون تقواست!!! (دیگه شرمنده، وسع شاعر در معرفی تقوا همین بوده!)
یه نمونه ی دیگه اش، میشه به قورمه سبزی های مونده از سحر اشاره نمود!
تصورکن سرظهر از خو
هفته آخر تابستونه، بالاخره داره تموم میشه :)) و من خیلی سرگردونم وسایلم رو نصفه نیمه جمع کردم ولی چیزی هم نیست که جمع کنم بقیشون یا باید شسته شن یا اتو یا دوخته بشن و ترمیم.
خیلی دارن دیر خوابگاه رو باز میکنن حقیقتا و انجام اون همه کار تو یه روز پدر درآره.. من برعکس یه عده همیشه خودمو عجول نمیدونستم ولی تازگی ها خیلی عجول شدم و خودم اذیت میشم بابتش، از این انتظار باز شدن خوابگاه هم متنفرم
دیگه این که دو نفر که آدمایین که خوشم نمیاد ببینمشون همزم
اخیرا خواب های عجیبی میبینم
که روز بعدش تا حد خوبی تعبیر میشن. یعنی در واقع همون طوری اتفاق میفتن. یکم دیوانه کنندست. شما زیارتگاهی میشناسین که دو تا ضریح داشته باشه؟ و یه حیاط؟ دیوار حیاطش سنگای سفید باشه؟
توهم زدم؟
خواب عجیبی بود
*******************************
بعدا نوشت: گویی کاظمین بوده...
============================================================
راستش یه روز قبل ازینکه خوابگاه تعطیل بشه از خدا خواستم سه ماه برم خونه و برنگردم تهران
حتی به فکر حذف ترم بودم ولی نمیخواستم حتی یه
دانشگاه که بودم، ترم اول با هم اتاقی هام جور نبودم. از همون موقع خوابگاه اثر خودش رو تو زندگی من گذاشت. سال دوم شدم سرپرست خوابگاه، بعد دبیر کمیسیون رفاهی شورا صنفی و...
حالا هم که 10 سالی از اون روزا میگذره خوابگاه دست از سر کچل ما ورنمیداره، مهدی شریفی اومده میگه واسه خوابگاه های راه آهن سامانه میخوام، با خودم گفتم حالا یه چیزی سر هم بندی میکنم میندازم بهش، دل بچه هم نشکنه، حالا پا شده رفته پیش دکتر گفته " ما چنین کردیم و چنان کردیم"، اینم نتیج
طرز تهیه کوکو سیب زمینی پخته خوشمزه و مجلسی در تابه و فرآموزش طرز تهیه پیاز سوخاری و اصول پخت پیاز سوخاری خوشمزهطرز تهیه قورمه سبزی رو قبلا در سایت داشتیم ولی در این مطلب به صورت مصور و مرحله به مرحله قرار میدیم.دستور طرز تهیه اسموتی شیر و خرما مخصوص با طعمی فوق العاده خوشمزهسبزی قرمه (تره – جعفری – شنبلیله – گشنیز)……………………………. ۴۰۰ گرمخورش هر چه بجوشد جا نمی افتد. در بعضی از نواحی شمال کشور، سبزی های محلی خود را نیز به قورمه سبزی اضاف
 سوالی که هر پنجشنبه  جمعه از صد در صد آدم هایی که میبینم می شنوم
چه خبر دکتر؟
شوخی لفظی ای که زیادی تکراری شده است ولی ادب حکم می کند هر دفعه که این را می شنوم لبخند بزنم
خب متناسب با هر کسی که سوال رو می پرسه سعی می کنم یک سری خاطرات از دانشگاه و خوابگاه تعریف می کنم
دوست دارم جواب این سوال را در یک مجموعه به هم پیوسته در وبلاگ که شامل خاطره های ماندگار من در دانشگاه و خوابگاه می شود قرار بدهم

ادامه مطلب
 سوالی که هر پنجشنبه  جمعه از صد در صد آدم هایی که میبینم می شنوم
 
چه خبر دکتر؟
 
شوخی لفظی ای که زیادی تکراری شده است ولی ادب حکم می کند هر دفعه که این را می شنوم لبخند بزنم
 
خب متناسب با هر کسی که سوال رو می پرسه سعی می کنم یک سری خاطرات از دانشگاه و خوابگاه تعریف می کنم
 
دوست دارم جواب این سوال را در یک مجموعه به هم پیوسته در وبلاگ که شامل خاطره های ماندگار من در دانشگاه و خوابگاه می شود قرار بدهم
 
ادامه مطلب
امروز خوب یادم اومد دوران تنهاییم رو!همش با خودم میگفتم چرا زدم یزد؟چرا میخواستم برم یه جایی دور از خونه؟فراموش کرده بودم چه حالی داشتم،به کلی از یاد برده بودم اوضاع زندگیم رو =) زندگی من زمانی که داشتم تصمیم میگرفتم از اینجا برم یکم با زمانی که از اینجا رفتم فرق داشت،نمیشه گفت یکم چون مقدارش خیلی زیاد بود،من تنها بودم تنها توی حال خودم با کلی حال بد و فکرای منفی و افتضاح.
من توی خوابگاه تنها نیستم!من توی خوابگاه یه آدم دیگم هرچقدرم که سخت بگ
خورش کرفس یکی از انواع خورش های معروف و پرطرفدار ایرانی است. یکی از
دلایلی که شاید کمتر خورش کرفس را بر سر سفره های ایرانی می بینیم این باشد
که این خورش شباهت هایی به خورش قورمه سبزی دارد و به همین دلیل اکثرا قورمه سبزی را بر آن ترجیح می دهند.
ادامه مطلب
یک عادتی که پیدا کردم اینه که شب‌های امتحان جزوه می‌نویسم چون نوشتن رو از خوندن بیشتر دوست دارم و چون دلم میخواد از درس، نوشته هم داشته باشم. حالا یه صفحه مینویسم و به عنوان جایزه بیت آخر صفحه تقویم رو میخونم! دلم میخواد یه بیت پیدا کنم که استوری‌ش کنم ولی همشون زیادی سوز دارن و عاشقانه‌اند و من بیشتر فضاهای دیگه رو دوست دارم.
اما امروز جایزه‌های نفیس‌ دیگه‌ای هم داشتیم. مثلا اگه نوشتن همش تموم بشه فردا برای خودم دو تکه پیتزا و مرغ اسپ
چهار سال پیش که خوابگاه آمدم پر از احساس‌های متناقض بودم، احساس هیجان و ترس و گنگی هیجان‌زده از سبک جدید زندگی و استقلالترس از آدم‌های جدید و تعامل، ترس از مشکلات و ناسازگاری‌ها
 من آنقدر خوش‌شانس بودم که چهارسال خوبی با آدم‌های فوق‌العاده‌ای داشتم. پر از تجربه‌های خوب بود، آنقدر که ناراحتی‌ها و تنهایی‌ها کمرنگ شود
خوابگاه تنهایی داشت اما پر بود از کشف و تجربه‌های جدیدی که لازم بود بگذرانم، خوابگاه یادم داد صبور باشم و با آدم‌ها
سلام دوستان
من دانشجو هستم و حدودا اواسط بهمن ماه بود که با یه خوابگاه خودگردان تو تهران قرارداد سه ماهه بستم و هر ماه باید مبلغی رو پرداخت میکردم، از اون جایی که این قضیه کرونا پیش اومد و دانشگاه ها هم تعطیل شد دیگه برگشتم به شهر خودم و خب بخاطر این وضعیت هایی که پیش اومد و حالا حالا ها تعطیلیم و معلوم نیست چی بشه، فقط میرم وسایلم رو برمیگردونم خونه، قراردادم هم اواسط اردیبهشت تموم میشه.
حرف من اینه که من اصلا از خوابگاه استفاده نکردم و به خا
این هفته ی خوابگاه خیلی یه جوری میگذره. از شنبه اش معلومه. با این که تازه از خونه اومدم؛ دلم میخواد زود برگردم. دلم چای خوردنای این موقع و توی حیاط نشستنامونو میخواد؛ نه اینکه الان توی اتاق توی خوابگاه، روی تخت، توی تاریکی، گوشی دستم باشه و عین جغد به سیاهی های دور و برم خیره بشم :)
وقتی به فردا فکر می کنم یه جوری میشم :|
حالا باز الان قابل تحمل تره، دوره ی امتحانا خیلی بدرترم میشه. بچه های اتاقمون امتحاناشون خیلی زودتر از من تموم میشه، من می مون
 سوالی که هر پنجشنبه  جمعه از صد در صد آدم هایی که میبینم می شنوم
 
چه خبر دکتر؟
 
شوخی لفظی ای که زیادی تکراری شده است ولی ادب حکم می کند هر دفعه که این را می شنوم لبخند بزنم
 
خب متناسب با هر کسی که سوال رو می پرسه یک سری از خاطراتی که از دانشگاه و خوابگاه دارم براش تعریف می کنم
 
دوست دارم جواب این سوال را در یک مجموعه به هم پیوسته در وبلاگ که شامل خاطره های ماندگار من در دانشگاه و خوابگاه می شود قرار بدهم
 
ادامه مطلب
طرز تهیه خورش قورمه سبزی
قورمه سبزی از خورش های معروف و پرطرفدار ایرانی است که امروز با یک آموزش کامل برای تهیه این خورش مجلس در خمت شما عزیزان هستیم. در دامه با ما همراه باشید.
مواد لازم برای ۴ نفر
گوشت خورشتی    ۳۰۰ گرمسبزی خورشتی    ۵۰۰ گرملوبیا قرمز یا لوبیا چیتی    ۱۵۰ گرمپیاز    ۱ عدد بزرگلیمو عمانی    ۴ عددروغن مایع    به اندازه لازمنمک و فلفل سیاه    به اندازه لازمآب نارنج ، آبغوره و زردچوبه    به اندازه لازم
دستور پخت خورش قورمه
من و ایمان تنها کسانی توی خوابگاه هستیم که معتقدیم روزهای خوبی در راه است! همیشه به هم میگوییم «یک روز خوب میاد.»
حالا هم که من خانه ام و ایمان خوابگاه بهش زنگ زدم و بی مقدمه گفتم ایمان یک روز خوب میاد!
آن روز خوب که آمد؛ می نشینم و به تمام گذشته ام نگاه میکنم و از انتهای دلم آه میکشم و میگویم این روز خوب میتوانست زودتر بیاید.
بعد دست نوه هایم را میگیرم و میبرم شان پارک.
چند دقیقه دیگه میرسم خوابگاه.توی مرخصیم خیلی تفریح کردم.عموم و زن عموم و دخترشون سارینا اومده بودن ایران و من با ماشین کلی گردوندمشون.همه فامیل رو خدا رو شکر توی این مرخصی دیدم.
اما این دو روز آخر کلی اتفاقای بد کوچولو کوچولو برام افتاد که روحیم رو خیلی خراب کرد.امیدوارم زودتر روحیه بگیرم و اتفاقای بهتری برام رقم بخوره چون واقعا الان احساس بدی دارم.
بهتره کمی تندتر راه برم که زودتر برسم خوابگاه...فعلا...
صبحی دوباره با یکی از دوستان(****) رفتیم که به کتابخونه باغ اکبریه سربزنیم برای اینکه اونجا کتاب با موضوع علوم اجتماعی بیش تر داشت
از قضا نوشته بود از 6مهر تا 20 مهر بسته است ...
کنارش کتابخونه امام رضا بود رفتیم
بپرسیدم از مسئولش که میشه بدون عضویت از بخش سالن مطالعه استفاده کرد گفت : بله 
بعد راه افتادیم سمت خوابگاه تو راه کتابخونه و خوابگاه دانشگاه علوم پزشکی بیرجند هستش هر وقت از کنارش رد میشم دلم انیش میگیره یه چیزی مثل یه بغض ،حسرت و شکست تم
یک نفر عکسی از پاهای تُپل نوزادی را در توئیتر به اشتراک گذاشته و زیرش نوشته: اگر می خوایید گاز بگیرید برید ته صف!
صدها نفر برای این پاهای بامزه غش و ضعف رفته‌اند. چند نفر نوشته‌اند همین فردا میرم «شوور»! می‌کنم، دو_سه نفر نوشته‌اند اصلاً من به عشق همین پاها می‌خوام بچه‌دار شم و ...
- مردی روی نوک کوهی ایستاده و دست‌هایش را باز کرده و نوشته: زندگی یعنی فتح قله‌ها!
- زنی در اینستاگرام عکسی از قورمه‌سبزی که پخته منتشر کرده و نوشته: هرکی هرچی دلش
یکی از بدترین اتفاق‌هایی که میتونه توی زندگی خوابگاهی بیافته، اینه که شیر رو گذاشته باشی روی گاز تا جوش بیاد و بعدش یادت بره. اون موقع‌است که چنان بوی شیر سوخته کل خوابگاه رو فرامیگیره که تا دو طبقه پایین‌تر و دوطبقه بالاتر بوش میپیچه و کلی سر هستن که از در اتاق بیرون کشیده میشن تا بی‌مسئولیتیت رو بارها و بارها گوشزد کنن تا اینکه تا آخر عمر به سرت نزنه که دوباره بخوای توی خوابگاه شیر بجوشونی.
اما امروز بنا به یک اتفاق بسیار خوش یمن و عالی د
طرز تهیه خورش قورمه سبزی
طرز تهیه خورش قورمه سبزی
خورش
قورمه سبزی را می توان محبوب ترین خورش در میان ایرانیان به شمار آورد ،
این خورش خوشمزه از گوشت خورشتی ، لوبیا قرمز یا لوبیا چیتی ، سبزی مخصوص
خورش ، لیمو عمانی به همراه چاشنی ها و ادویه های مخصوص قورمه سبزی تهیه می
شود.
با مواد لازم موجود در این آموزش آشپزی اصیل ایرانی
می توانید برای ۵ نفر خورش قورمه سبزی تهیه کنید ، در صورتی که می خواهید
مقدار کمتر یا بیشتری خورش قورمه سبزی تهیه کنید می
اسباب کشی سخت ترین پروسه دنیاست .ما فردا ساعت ۶ صبح اسبابمان را روی
شانه های خسته مان می کشیم و به سمت خوابگاه تابستانی حمله می کنیم.خوابگاه
دلگیر پارسال.سخت بود.تابستان پیش اول مرداد نشستم توی حیاط.در حالی که
چند تن وسیله برای بردن به طبقه چهار داشتم.با کمر درد.یکی یکی کشیدمشان
طبقه چهار.روی دوشم.باور کنین نه توی دستم دقیقا روی دوشم.حتی روی سرم.توی
گرمای عرق ریزان مرداد.
این سختی ها برای چه؟تا کی و کجا؟خیلی فکر می کنم که ما برای چه هدفی می ج
باورتون میشه خواهرم به حدی اذیتم می کنه 
که به رفتن از این شهر و پیدا کردن خوابگاه و کار جدید در شهر دیگه ای مث کرمانشاه یا تهران فکر می کنم.
هربار هم تو دلم میگم ایراد نداره فکر کن یه غریبه س تا از دستش ناراحت نشی 
خیلی حالم گرفته س
هم از نظر مالی همه چی بهم ریخته ، هم خواهرم رو مخمه 
در واقع اگه کار مناسبی داشتم صد در صد زندگی مستقلی رو برای خودم شروع میکردم 
خیلی اذیتم و همش حس سربار بودن دارم 
یه دوره تو نظام مهندسی دارم چن روز پشت سر هم هست
ش
09190930045- اجاره خوابگاه دخترانه با قیمت مناسب در میدان ولیعصر تهران با امکانات مناسب و دسترسی به خطوط مترو و بی آر تی و نزدیک به خیابان های اصلی_بلوار کشاورز-خیابان ولیعصر-خیابان انقلاب-میدان هت تیر و ......).جهت کسب اطلاعات بیشتر و اطلاع از تخفیفات به کانال khabgah_setare@ مراجعه یا با خطوط 09371721972 و 09190930045 تماس بگیرید.
روز دانشجو را چطور گذراندید؟
ابتدا امتحان میانترم داشتیم که خواب ماندیم. طبیعی است دیگر! دانجشویی که خواب نماند، دانشجو نیست.
۹:۱۵ امتحان داشتیم، ۹ از خواب پریدم، ۹ و ۱۷ دقیقه سرکلاس بودم.
شکرخدا امتحان را کنسل کردیم رفت البته.
بعد بساط لپ‌تاپ را از خوابگاه کشاندیم دانشگاه که با مریم و امیر ایلاستریتور یاد بگیریم. با هزار و یک مدل بدبختی نصبش کردیم و کمی هم کار کردیم ببینیم اصلا چی هست!
این بین، غدا را روز خرید کردیم. یعنی به بهای هنگفت، غذای
دو روزه که برگشتم خونه,روزهای آخر خوابگاه احساس عجیبی داشتم ,احساس آوارگی! که مشخص نیست متعلق به کجا و چه آدم هایی هستم... خونه راحتی خاص خودش داره همراه با احساس امنیت و صمیمیت,اما توی خونه احساس راکد شدن داشتم ,اینکه هیچ کاری نمیکنم و فقط عمرم میگذره...دانشگاه خیلی دوست دارم,همکلاسی هام و محیط دانشگاه خیلی واسم جذابن اما واسه من که مدام پی رسیدن به آرامشم خوابگاه خیلی هم قشنگ نیست ,نیاز های عاطفیم اذیتم میکنه ,,,حالا می فهمم استقلال داشتن ,فقط
حبس شدیم تو دانشگاه و خوابگاه و هی تهدیدمون میکنن به بیرون نرفتن :| یه روز هم که کل درها رو بسته بودن و غیرخوابگاهی ها رو هم حتی در خوابگاه اسکان دادیم
هر دو نفر روی یک تخت خوابیدیم !
از اون طرف هم اینترنت نداریم.
احساس میکنم اسیر شدم واقعا
نه خونه ای ، نه خانواده ای ، نه دوستی ، نه کلاسی ، هیچی!
فقط درس و خستگی های بعدش که تو تنم میمونه این چند روز و دلتنگی واسه دیدن روی اونایی که دوسشون دارم
و حتتتتتی! یک هفته کنسل شدن کلاس ها و عوض شدن تاریخ امتح
4روز از ناب ترین روزهای عمر 23ساله ام را تنها در اتاق406، بلوک2، خوابگاه شوریده گذراندم. تنها موزیک گوش دادم. تنها غدا پختم و تنها غدا خوردم و تنها فاز یک پروژه را به جاهای خوبی رساندم. تنها هر شب 2کیلومتر را در سالن ورزش دویدم. تنها برای خودم چایی ریختم و تنها فیلم دیدم. از فردا که خوابگاه شلوغ میشود برای این سکوت و تنهایی دلم تنگ میشود. سال ها بعد شاید خنده ام بگیرد از این دلخوشی های کوچک این روزها ولی در این لحظه همه چیز برای من در بهنیه ترین حال
من از تاریکی می‌ترسم، همیشه می ترسیدم. از تنهایی در تاریکی خیلی بیشتر می‌ترسم و تخیلاتم این ترس را بیشتر می‌کند.
امشب در سکوت محض خوابگاه، تنهایی در تاریکی نشسته‌ام و فکر می‌کنم تاریکی و غم با حال بد و خاکستری بودنشان چراغی برای کشف درون هستند، برای کشف رازهای درون و تله‌های شخصی و این عجیب است، خیلی خیلی زیاد. هرچند امشب این تنهایی را نمی‌خواهم.
روی نیمکت قرمز وسط خوابگاه نشسته‌ام و سرما را عمیق‌تر حس می‌کنم و دلم می‌خواهد حرف بزنم ب
امروز تعطیل بود و من هم میدونستم دانشگاه رفتن فایده ای نداره وقتی از سر ظهر به بعد بیهوشم کاملا...
با آرامش پا شدم و برنج قرمزی که گذاشته بودم توی اب رو بار گذاشتم...
سبزی...لوبیا..گوشت...ادویه....و در ظرف قورمه سبزی رو بستم...
بعدم یه مقدار یخچالو مرتب کردم و چیزایی که میدونستم نمیخوام رو دادم به یکی از بچه ها که ببره برا خودش...
بعد بخاری عزیزم رو بالاخره جمع کردم و گذاشتم توی کارتونش...
بعد یه جعبه بزرگ هدیه که از یکی دیگه به دستم رسیده بود رو اوردم ت
اگه بشه درباره تجربیات خانم ها در بهداشت استفاده از حمام در مکان های عمومی بحث کنیم. مثلا دخترانی که توی خوابگاه دولتی با اون همه جمعیت زندگی میکنن از نظر حموم رفتن چه طوری مراقبت های بهداشتی میکنن از خودشون؟
شده کسی تجربه بیماری پوستی یا عفونی از این مکان ها داشته باشه؟ خوبه که یه سری تجربیات از رد و بدل نظرات بین کاربرهای خانواده برتر نصیب دختر خانم ها بشه. این تجربیات بهداشتی خیلی لازمه واقعا. حتی میگن عفونت بدن زن توی دوران بارداری برای
بعد از یک هفته، دوباره کنار پنجره اتاق و منظره تکراری اش نشستم و کل روز کار کردم.
هم اتاق تکراری بود و هم منظره محوطه خوابگاه و هم افرادی که برای خریدن تخم مرغ از خوابگاه خارج می‌شدند.
فردا باز یک هفته جدید شروع می‌شود و باز هر شبش باید از شدت کلافگی سرم را محکم فرو ببرم توی بالش و به خدیجه فکر کنم که خوابم ببرد.
امشب هم باید به او فکر کنم. امشب نوبت این رسیده که ببرمش پارک و برایش بادکنک بخرم و دوچرخه سواری یادش بدهم. دیشب موقعی که داشتم روی دست
خورش قورمه سبزی غذای اصیل ایرانی
قورمه سبزی غذای که به جرات می توان گفت بیشتر مردم ایران آن را دوست دارند و در بین مردم طوری جا افتاده است که هر زنی که بتواند قورمه سبزی را به خوبی بپزد یک آشپز کامل و ماهر است . یعنی به عبارتی این غذا نقطه سنجش مهارت آشپزی بانوان ایرانی است . جالب است بدانید که در تمام دنیا نیز اصلالت لیران غذا را منتسب به ایرانی ها می دانند.
تاریخچه قرمه سبزی
قورمه سبزی از معدود غذاهایی است که در طول تاریخ به شکل دست نخورده ای ا
ما از بچگی تو شهرمون هرشب ماه رمضون می رفتیم مسجد. (خود این شبا خیلی خاطره داره ها!)
هر شب یه جزء قرآن رو می خوندیم. البته تو همه شهرهای ایران هست این رسم.
این چند سالی که دانشگاه اومدیم و ماه رمضون خوابگاه هستیم خب بازم دلم می خواست یه جایی چیزی برم شرکت کنم برا ختم قرآن.
خداروشکر داخل خوابگاه و دانشگاه امسال این مسئله حل بود.
ظهرها ساعت 12 داخل دانشگاه البته نیم جزء به دلیل کمبود زمان.
داخل خوابگاه هم (حافظ) ، هرشب یه ساعت مونده به اذون مغرب.
البت
از در دفتر خوابگاه که امدم بیرون پر بغض بودم. چند لحظه توی کنجی دیوار اجری ایستادم. یاد خودم انداختم که بچه ها به خاطر من قطار را از دست داده اند و منتظرند. اشک هایم را پاک کردم و به خودم مسلط شدم. دم در شکوفه گفت امروز دوبار دیدمت ولی تو منو ندیدی و من قبل اینکه بغضم بترکد از گیت رد شدم. کوی خوابگاه را رد کرده بودیم که به صدای بلند گریه گفتم خسته شدم. کمی طول کشید تا باز جمع و جور شوم. نزدیک های در خروج بودیم که گفتم: وای! حالا باز مامانم با یه سینی
خورش قورمه سبزی غذای اصیل ایرانی
قورمه سبزی غذای که به جرات می توان گفت بیشتر مردم ایران آن را دوست دارند و در بین مردم طوری جا افتاده است که هر زنی که بتواند قورمه سبزی را به خوبی بپزد یک آشپز کامل و ماهر است . یعنی به عبارتی این غذا نقطه سنجش مهارت آشپزی بانوان ایرانی است . جالب است بدانید که در تمام دنیا نیز اصلالت لیران غذا را منتسب به ایرانی ها می دانند.
تاریخچه قرمه سبزی
قورمه سبزی از معدود غذاهایی است که در طول تاریخ به شکل دست نخورده ای ا
حتی فکر کردن به اینکه پنج سال دیگه درسم تموم شه و بیام ور دل مامان بابام بشینم هم ترسناکه
یکم که مزه ی استقلال رو می چشی زیر کوپن خانواده بودن سخت میشه برات
این چند روز که خونه بودم اذیت شدم
تو خوابگاه خودمم و خودم
هر وقت بخوام غذا می خورم
فیلم می بینم
بیرون میرم
هندزفری می چپونم تو گوشم و خیلی چیزای دیگه
اما اینجا یه اتاق که شوفاژش خاموشه و عملا بی استفاده
و همه تو اون یکی اتاق و هالیم
این چند روز حتی فرصت نشد که اتاق خالی باشه و بتونم سازمو تمر
استاد سر کلاس راهم نداد چون پنج دقیقه دیر رسیده بودم. خدایا! این ریاضی کوفتی با هشت صبح شنبه اش! گریه ام را تا رسیدن به خوابگاه غورت دادم. توی راه به محبوب پیام دادم که اگر کلاس بعدی را هم نیامدم خوابیده ام. تهوع شدید دارم و تمام تنم داغ کرده. انقدر داغ که به محض زدن عینک بخار میگرفت! لباس هایم را در اوردم و شلوارک پوشیدم. عطر زدم و امدم روی تخت. 
محبوب جواب داد:میشه بس کنی!!!    خودتو جم کن سژمان!  قبل ده پاشو راه بیوفت ساغرم میاد.
ادمها عجیب شده ان
خب میبنیم که دوباره برگشتیم خوابگاه و باز ... .
 
امروز از خونه که اومدم بیام بیرون تقریبا هیچی پول نداشتم. اسنپ گرفته بودم ولی این پا و اون پا میکردم تا سفر رو تایید کنم چون پولی نداشتم که به راننده بدم . با یه خورده تعلل و وقت تلف کردن مادر ۲۰ تومن پول داد بهم ، فکر میکرد پول نقد ندارم و پولهام توی کارته ولی نمیدونست که هیچ کدوم رو ندارم .
زدم اسنپ دیدم ۷ تومنه ، وقتی اومدم بگیرم دیدم شده ۵ تومن ، اینقدر خوشحال شدم که حد نداشت‌.
۵ تومن اسنپ تا ترمی
سلام
برای یک شب اومدم خوابگاه.هوای اینجا بر خلاف شهر خودم خیلی خوبه.لاقل شب های خنکی داره.اینجا کسی رو نمیشناسم دیگه و از کسایی که هم میشناسم دوری میکنم.
دیشب کم خوابیدم و از صبح زود بیدار شدم تو راه بودم و بعد هم کلی راه رفتن و راه رفتن.زینب رو بعد یک ماه دیدم و حرف زدیم از همه چیز و بیشتر از اینده...حرص خوردیم که امسال تنها میره تهران و من هم نیستم باهاش که با هم همه جا رو بگردیم...
صبح که میخواستم راه بیفتم دلم راضی نبود...پر از حس بد بودم بابت این
قورمه سبزی غذای که به جرات می توان گفت بیشتر مردم ایران آن را دوست دارند و در بین مردم طوری جا افتاده است که هر زنی که بتواند قورمه سبزی را به خوبی بپزد یک آشپز کامل و ماهر است . یعنی به عبارتی این غذا نقطه سنجش مهارت آشپزی بانوان ایرانی است . جالب است بدانید که در تمام دنیا نیز اصلالت لیران غذا را منتسب به ایرانی ها می دانند.قورمه سبزی
تاریخچه قرمه سبزی
سفارش آنلاین غذا در تهران
سفارش آنلاین غذا
قورمه سبزی از معدود غذاهایی است که در طول تاریخ ب
از امروز که بوی قورمه سبزی توی این خونه پیچید...
از امروز که گردوهایی که از  باغمون اورده بودم رو شکستم و گذاشتم توی یخچال...
این خونه خونه ی من شد....
فقط پلوپر برقی من با اداپتور خوب کار نمیکنه...و این شد که بعد دو ساعت برنجا رو نیم پخته تحویل داد....منم چشمام رو بستم و گفتم فرض کن داری ریزوتوی ایتالیایی میخوری...میشه همون برنج نیم خام خودمون با کلی سس و قرتی بازی...
یکی از شب های امتحان دانشگاه که کلا بیخیال درس شده بودم با دوستام رفتم بیرون.
تا ساعتای 11 بیرون بودیم وقتی بیرون بودیم به دوستام گفتم برگشتیم خوابگاه شروع میکنیم به درس خوندن .
اونا هم گفتن حتما شروع میکنیم به درس خوندن و تا صبح درس میخونیم.
زمستون بود و هوا سرد ...
وقتی برگشتیم حسابی خسته بودیم پس تصمیم گرفتیم به جای درس یه خورده بخوابیم .
خلاصه خوابیدیم تا صبح 
 
صبح هم که رفتیم استاد نیومد سر امتحان ....
بعد با کلی خوشحالی برگشتیم خوابگاه و PES ب
یه پسری هست خیلی خفن...اقا...مدیر...پر انرژی...باهوش...باشعور...مهربون...دنیا دیده...پولدار...
اصلا جامع الخصال....
این پسر یه دوست دختر داره که امریکاست و سالهای ساله که با همن به قصد ازدواج و خانواده هاشونم کلی دوست شدن با هم و ...
حالا یه دختری داریم که دوست پسر نداره و شدیدا زیرکه و دنبال یه دوست پسر خفن...
این دختر تمام مدت به اسم دوست توی دست و پای این پسره است و مثلا باهاش درس میخونه و ....
چند روز پیش هم چند تایی با همکلاسیاشون رفتن کشور دختره گردش...
ا
یکی از تفریحاتی که باهاش شبای خوابگاه رو سر میکنیمبحث در مورد ترقوه هامونه
یکی از بچه هامون خیلی در این زمینه ادعاش میشه و اونقدر این ترقوه شو کرده تو چشمم مون که اسمش رو گذاشتیم کلاویکلو(کلاویکل یعنی همون ترقوه)
الان که چو اومده بود تا منو دید گفت چه لاغر شدی و منم طبق معمول بعد از شنیدن این حرف رفتم جلو آینه یکم برا خودم ذوق کردم
الان بازم به مامان گفت نارنج چه لاغر شده و من بازم یواشکی پریدم جلو آینه
آمااااا
این دفعه یهو چشمم افتاد به ترقوه
یک : 
شما هم هوای شهرتون خیلی سرد و زمستونی شده یا فقط شهر ماست ؟!
یعنی رسما دارم قندیل می بندم :|

دو : کاملا بی ربط به سوال اول :)
شما تو قورمه سبزی هاتون لیمو عمانی / امانی میندازین ؟! یا خیر ؟! 
اگر نمیندازین حتما یکبار امتحان کنید خیلی خوشمزه میشه و خوش عطر و بو ^___^
سه :
چرا هیچکی تو بیان نیست ؟! چرا اینجا سوت و کوره ؟! 
سوال چهار رو بعدا میپرسم تو‌ پست جداگانه ای حالا :))
اولین بار که عاشق شدم کلاس چهارم ابتدایی بودم،عاشق یکی از پسرهای اقوام که سالی چند بار هم را می دیدیم،بار اولی که دیدمش بر سر یک مسئله ی کودکانه دعوایمان شد،یادم می آید که با آن دعوا به شخصیت منفور زندگیم تبدیل شده بود...تا اینکه متوجه نگاه هایش شدم،من غذا می خوردم و او مرا نگاه می کرد،من بازی می کردم و او مرا نگاه می کرد،من با دخترهای فامیل حرف میزدم و او مرا نگاه می کرد...بعد از مدتی فهمیدم که می شود به توپ والیبال حس خوب داشت،چون دست های او به
قُرمه‌سبزی، قورمه سبزی یا خورشت سبزی از خورشت‌های ایرانیان و یکی از خوراک‌های ملی ایران است که معمولاً با برنج سِرو می‌شود. این خورش با سبزی قرمه (دربرگیرندهٔ: تره، جعفری، شنبلیله و گشنیز، اسفناج یا برگ چغندر - زمستان که فصل اسفناج است از اسفناج و هنگامی که برگ چغندر فراهم است، برگ چغندر بکار می‌رود)، لوبیا (قرمز یا چیتی یا چشم بلبلی)، پیاز قرمز و گوشت قرمز پخته می‌شود. مزّهٔ این خورش باید کمی ترش باشد، از این رو، به آن کمی لیمو عمانی خشک ی
دیگه کم کم داره از روزاى تعطیل بدم میاد. نمیتونم استراحت کنم و آرامش داشته باشم، پس ترجیح میدم برم سرکار و خوابگاه نباشم.
دوتا تفاوت بزرگ بین احساس تنهایى و تنها بودن وجود داره. من دوست دارم تنها باشم، یعنى اطرافم کسى نباشه. اما اصلا دوست ندارم احساس تنهایى بکنم...
خوابگاه شلوغه، این شلوغى منو خیلى اذیت میکنه. اما وسط این شلوغى، من احساس تنهایى میکنم. 
خیلى زیاد..
طرز پخت  قورمه سبزی غذای اصیل ایرانی
قورمه سبزی غذای که به جرات می توان گفت بیشتر مردم ایران آن را دوست دارند و در بین مردم طوری جا افتاده است که هر زنی که بتواند قورمه سبزی را به خوبی بپزد یک آشپز کامل و ماهر است . یعنی به عبارتی این غذا نقطه سنجش مهارت آشپزی بانوان ایرانی است . جالب است بدانید که در تمام دنیا نیز اصلالت لیران غذا را منتسب به ایرانی ها می دانند.قورمه سبزی
تاریخچه قرمه سبزی
قورمه سبزی از معدود غذاهایی است که در طول تاریخ به شکل
بعضی از آدم‌ها گوشواره‌های زندگی هستند؛ حضورشان لحظه‌ها را زیبا می‌کند و دیدنشان حال آدمی را خوب! امشب که در کنار دختری از دیار خودم، در حیاط خوابگاه نشسته بودیم و گپ می‌زدیم و لبخند از سر و رویمان می‌بارید، یقین داشتم که دارم با یکی از همین گوشواره‌ها ملاقات می‌کنم. خوشحالم که اینجاست و حضورش غربت لحظه‌ها را کم می‌کند. آخر چه‌چیزی بهتر از داشتن یک دوست وبلاگی که مثل خودت دختر دریا و باران و جنگل و کوهستان است؟ 
پی‌نوشت اول: آنجا که ح
نکته عجیبی که چند وقتی است توجه ام را به خودش کشیده این است که قبل تر ، چقدر آسان تر میتوانستم آدم هایی را پیدا کنم که می‌فهمیدند ، حالا هم نه اینکه نباشند ، اما روزهایی را به یاد می‌آورم که با هر آدم اتفاقی ای که حرف می زدم یک نوع هوش و فهم جالبی داشت ، اما حالا نمیدانم آن ها را کجا پیدا کنم ، اطراف پر شده از آدم هایی که علاقه هایشان اصلا وسوسه کننده و جالب نیست و هوش و درکشان هم چنگی به دل نمیزند . 
اگر بخواهم منطقی باشم ، خب نه اینکه آنها ذاتا ک
@بعد از دو شب دیر خوابیدن امشب هشت و نیم خاموشی رو زدیم و ۹ دیگه اهل منزل خواب بودند.نشستم به کارهای عقب مانده و چک کردن پیام ها و ...نمیدونم چه جوریه که آخرشب ها قبل خواب مشکلات خیلی معمولی هم تبدیل به یه هیولا میشن که میاد گلوی آدم رو میگیره و هی فشار میده و فشار میده! عجبا! @امروز غروب به میم زنگ زدم و گفتم گرسنمه و هوس قورمه سبزی کردم.شب با قورمه سبزی داغ اومد.مزه بهشت میداد.دوتایی با لذت خوردیمش.دخترها نبودن.@راستش در مورد یه موضوع مهم باید با
۱. امشب اولین شب سال نو هست که عین بچه ادم در روز کارم رو انجام دادم و به موقع برگشتم...
حالا قورمه سبزی داره جا میفته و من منتظرم....
۱.۵. من امشب همه غمهای این چند روز رو هضم میکنم و از فردا زندگی رو از سر میگیرم....باید تا هوا گرم نشده برم زیر اون درخت بزرگه...پشت اون باغچه که هیچ کی بهش دید نداره دراز بکشم و اسمون رو نگاه کنم....همونجا که زنبورا دنبال شهد گلای خوشبو میگردن...
۲. اون که دیشب استاد دانشکده رو گرفته که وسط تلو تلو خوردنای توی مستی با کله ن
هفته ی پیش همین روز، ساعت 3:56 دقیقه مردی از ترمینال تماس گرفت و گفت بلیط ساعتِ ده شبت به ساعت 8:30 تغییر ساعت داده، درست وسط خوابِ آشفته ام روی کوله پشتی وسط اتاق خوابگاه زنگ زده بود.
هفته ی پیش همین روز ساعت 7:10 دقیقه داشتم توی حیاط خوابگاه چمدان به دست، با "آ" خداحافظی می کردم.
هفته ی پیش همین روز ساعت 10 شب دنبال نان سنگ پز یا همچین چیزی می گشتم، حوالی انار!*
هفته ی پیش همین روز ساعت 11: 30 دقیقه ی شب توی اتوبوس خوابم برد و یک باره از خواب پریدم! دوباره
به همون اندازه که با شنیدنه بوی قورمه سبزی(!!) ریلکس و شُل و ول می شم!. از شنیدن صدای آمبولانس وحشت دارم و موهای تنم سیخ می شه.
این دو حالت رو توی یه لحظه و همین چند دقیقۀ پیش که پشت مانیتور، روی صندلی لم داده بودم و بشقابه برنج و خورش قورمه رو دید می زدم و توی چشمام قلب می ترکوندم و منتظر بالا اومدن اینترنت بودم. آمبولانسی هوآر کشان رررررفت سمت کلانتری :/ . چرا زد حال خدا؟! هر چند لحظه ای بود. ولی حس و حالمون پرید. داشتم عشق می کردم از حالم آ :| .
+ ولی ب
بعله، فوقع ما وقع، پس شد آنچه شد :) 
دوباره موسم رفتن به خوابگاه رسید. خوابگاه جدید، همون قدر که قبلی خوب و تمیز و درست و حسابی بود؛ خیلی پکیده و درب و داغونه و البته دور از دانشگاه که تنها مسیر مناسب، پیاده رویه. و از همه چیز بدتر اینه که باید همزیستی مسالمت آمیز داشته باشم با جانوران زبان آدم نفهم، اعم از: سوسک و مارمولک و گربه که در اتاق ها و راهرو ها رویت شده و علاوه بر اونها، هم اتاقی ها. گاهی تحمل کردن این شرایط برام خیلی سخت و آزاردهند
کشور آلمان قطب صنعتی و اقتصادی اروپا می باشد که از ویژگی های قابل توجه آن می توان به تحصیل رایگان در آلمان اشاره نمود. این شرایط به دلیل نیاز به نیروی کار خبره در این کشور صنعتی از سوی دولت آلمان ارائه می شود و به فارغ التحصیلان از دانشگاه های آلمان این فرصت داده می شود تا پس از تحصیل بتوانند کار مرتبط با رشته تحصیلی خود را یافته و اقامت کشور آلمان را دریافت نمایند.
تحصیل در آلمان برای دانشجویان بین المللی و بخصوص دانشجویان ایرانی بسیار محبوب
پنج روزه که هم اتاقی هام رفتن خونه هاشون و من خوابگاه موندم چون هم راهم دوره هم اینکه میدونستم اگر بعد از دو ماه برم خونه اونقدر همه چیز تازه هست و اونقدر دلم تنگ شده که درس نخونم! لذا تصمیمم بر این شد که همینجا بمونم و منم که عاشق داشتن فضای خصوصی ... این روزا دارم از تنهاییم توی اتاق لذت فراوان میبرم!یه چیزی هم که کشف کردم اینه که خوابگاهمون علاوه بر اتاق دونفره ، اتاق یک نفره هم داره.یعنی ممکنه به بچه های لیسانس هم تعلق بگیره؟! آخه دختری که من
صبح ساعت ده با هزار ضرب و زور بیدار شدم لشمو بردم کتابخونه
یکم خوندم یک اومدم ناهار خوردم دوباره برگشتم کتابخونه تا پنج
حوصله م سر رفته بود واسه عوض شدن حال و هوام گفتم برم یه خرده بگردم
پنج پریدم تو سرویس بی هدف یه جا همینجوری پیاده شدم تو راه دوتا سمبوسه خریدم با خودم بیارم خوابگاه
از نزدیک باغ کتابم رد شدم خواستم سر خرو کج کنم و برم توش بعد به خودم یاداوری کردم پول مول نداری بدبخ این شد که بیخیالش شدم و رفتم یه بستنی توت فرنگی خریدم و سوار ا
دیشب ساعت 9 از خستگی خوابم برد کساییکه خوابگاه بودن میدونن که زود خوابیدن تو خوابگاه یه چیزغیرممکنه. به هرحال خوابم برد بچه های اتاق درس میخوندنو لامپ روشن بود انقد سروصدا کردن که ساعت 12 از خواب بیدار شدم. تا حالا که دارم این مطلبو مینوسم خوابم نبرده دیگه هم نمیخوابم تا ظهر که بعد ناهار بخوابم. دیشب تا حالا به خیلی چیزا فک کردم آخرش یه این نتیجه رسیدم یه وبلاگ درست کنم شروع کنم به نوشتن که اگه دوباره یه وقتی شد که اینجوری بدخواب بشم کاری واس ا
پست قبلیم پیر نشده بود که حال و هوام عوض شد.
از اون ادمام که وقتی مبلغ قابل توجهی پول خرج میکنم حالم نامیزون میشه و غصه میگیرتم.دست خودمم نیست انگاری! مثلا اگر شمام مثل من به طالع بینی معتقد نباشید،اما برید چک کنید طالع بینی زن متولد اوایل تیرماه! میتونید قشنگگگ شخصیت کوفتیه منو بیارید پیش چشم تون.عجیبه اما دقیقا چیزیه که من هستم.
یه سری اخلاقا هست که مارو از بقیه جدا میکنه اینم یکی از اوناس برای من.
حال بدیای منم دوره ایه و حالا که توجه میکنم م
هاستل چیست؟
چون توی ایران ما خیلی کم هاستل داریم بهترین جایی که بخوام با هاستل مقایسش کنم خوابگاه دانشجویی هست.
توی هاستل مثل خوابگاه شما یک تخت دارید، یک اتاق دربست برای خودتون ندارید.
وقتی قصد رزرو کردن یک تخت در هاستل رو دارید معمولا بهتون گفته میشه اتاقی که دارید یک تختش رو رزرو میکنید در کل چند تا تخت داره. من اتاق هاستل از دو تخته دیدم تا ۳۰ تخته و حتی جایی که اصلا نمیشد تخت هاش رو شمرد!
هاستل با مسافرخانه فرق داره، مسافرخانه یک هتل خیلی
گاهی نیمه شبا یهو گرسنم میشه و تنها چیزی که میلشو دارم غذا خوردنه.اگه خوابگاه باشم و فرداش امتحان نداشته باشم سریع میرم غذا درست میکنم هرموقع شب باشه.الانم توی همین حالتم با این تفاوت که توی خونه‌ی ما همه قبل ۱۲ خوابن و من غیرقانونی بیدارم و نمیتونم از اتاق بیرون بزنم حتی چون سر‌وصدا میشه وبیدار میشن:/فقط توی این لحظه دلم مقادیری خوابگاه میخواد :||پای درسا نشستم.یه جاهایی که حس میکنم حالم داره از درسا بد میشه به خودم یادآوری میکنم بیوشیمی گذ
از غذای مونده بدم میاد . البته غذا داریم تا غذا . مثلا غذا مونده های خونه مامانم معمولن خیلی افتضاح بودن که خورده نشدن و اکثرا بیشتر از یک هفته ست که موندن ! اگه خوب بودن قطعا خود مامان همون روز اول میخوردشون!!!غذا مونده های خونه ملکه مادر ترکیبی هستن . مثلا یه ذره قیمه رو ریخته روی قورمه سبزی و همه اینا رو ریخته روی زرشک پلو با مرغ . بعد این مدل غذا ها این فکر رو به سر من میندازن که یعنی این غذا پیش مونده ء کی بوده که برگردوندنش توی قابلمه و هرچی بی
در دنیای امروز هر روز و هر لحظه فرهنگ ها و نوع زندگی در حال تغییر است و سرعت تغییر  آن نیز  هم لحظه به لحظه در حال بیشتر شدن می باشد ولی شاید در گذشته سال ها طول می کشید تا نوع زندگی و فرهنگ کمی فرق کند و ان هم بسیار کم تغییر می کرد ولی در حال حاضر پیشرفت تکنولوژی سرعت تغییرات  را سریعتر کرده است و باعث تفاوت فرهنگی بیش از بیش نسل ها شده است البته این هم مانند  هر مسئله ای از این دست دارای معایب و مزایا خاص خود می باشد که برای فهم آن باید به صورت د
یا حی
 
 
 
وی دلش میخواست بشینه بوکمارک نقاشی کنه
یا ب نحو دیگه ای بوکمارک درست کنه
یا حداقل یه درس دیگه بخونه. نحو یا فلسفه فرقی نداره
اما باید بره سبزی پاک کنه و یاد بگیره ترکیب سبزی های قورمه سبزی چیه :\
بعد میگم حسش نیست نارحت میشن
نیست دیگه
نیست..... 
مرسی. اه. 
 
 
پ. ن:
ینی داغونم کرده این قرنطینه خانگی
قابلیت اینو دارم با تمام اعضای خونه درگیر شم. ک رسما هر دفعه هم حرف میزنم درگیر میشم! :|
 
۱- آیا استعداد ها و توانمندی­های خود را می شناسید؟
۲- آیا علایق خود را بخوبی می­شناسید؟
۳- آیا رشته ای که انتخاب کرده­ اید، با توانمندی­ها و علایق شما مطابقت دارد؟
۴- آیا تحت تاثیر محیط، وجهه اجتماعی رشته مورد نظر یا پیشنهاد دوست و آشنا رشته خود را انتخاب کرده­ اید؟
۵- آیا به خاطر اینکه رتبه­ تان مطابق میلتان نشده و می خواهید هر طور شده در دانشگاه پذیرفته شوید، این رشته را انتخاب کرده­ اید؟
۶- فکر می­کنید که اگر به رشته­ تان علاقه‌مند نباشید،
دیدم یه مدته از خوابام ننوشتم همتون خمار شدین گفتم بیام براتون بگم...دیشب یه خواب خنده دار میدیدم البته شاید برای شما خنده دار نباشه
خواب میدیدم ترم اخر دانشگاهیم (من و رفیق هم خونه بودیم و دماغ عملی تو کوچه پشتیمون خونه داشت و ترم اخر تنها بود و هم خونش درسش تموم شده بود و خیلی خوشحال بود که 6 ماه تنها خونه داره)رفیق که همیشه عاشق خوابگاه بود اصرار میکنه که ترم اخر خونه رو تحویل بدیم و بریم خوابگاه...منم که همیشه از خوابگاه متنفر بودم ولی گولش ر
شنبه تا سه شنبه از 8 تا 5 کلاس دارم و وقتی میام خوابگاه واقعا جنازه ام :))) با این حال بعضی روزها با همکلاسی ها بعد کلاس توی محوطه میمونیم و گپ میزنیم و میچرخیماون روز با ب و ن جلوی خوابگاه تو چمن ها نشسته بودیم که لعنتی ها بحثشون روی دلتنگی و این چیزا بود 
من گفتم دلم واسه آدمها تنگ نمیشه ، چون میتونم از راه دور هم باهاشون در ارتباط باشم اما دلم واسه فندقم تنگ میشه زیااااد. که یهو رفتیم سمت مرگ زودتر حیوونهای خونگی و من گریه ام گرفت و اشک توی چشمام
امروز را مرخصی گرفتم که خونه تکونی را جلو ببرم. تا ساعت ۱۲ خوب پیش رفتم ولی کاش قلم پام میشکست و نمیرفتم سمت ظروف قدیمی!!!! نمیدونم چطور شد ولی ۱۱- ۱۲ کاسه و یک بشقاب چینی پودر شد!!! خیلی شوکه شدیم.. من و میم خیلی ناراحت شدیم. عذاب وجدان داره نابودم میکنه..کاش مادربزرگ از این کاسه ها داشته باشه و بهمون میداد
 
عملا سر شدم و قورمه سبزی خوشمزه به دلم ننشست
 
قضا بلا بوده ولی یادگاری بود و کاش وسیله خودم جاش آسیب میدید!!!
خدایا شکرت. الهی ضرر به جون نیاد.
خب خب :)) بیشتر از یک هفته اومدنم به شهر دانشجویی میگذره و تقریبا میشه گفت هفته اول رو تو خوابگاه تنها بودم کلاسها تشکیل شدن همون هفته اول به لطف بچه هامون و خودم البته ! فقط مونده آزمایشگاه ها
بعد امروز که تمااام دانشگاه روز اول کلاسهای رسمیشونه ما پدر استادمون فوت شده بیکار میچرخیم
هیچی دیگه من تنها اومدم خوابگاه و خیلی جدی زبان میخونم و به این فکر میکنم که کمتر از یک ماه دیگه میم قراره باهام زبان کار کنه *_* دلم لک زده واسه کلاس زبان ..
آقاااا
زمان دانشجویی، اردوی مشهد، خوابگاه....
شما اصلا رعایت نمی کنید، خوابگاه یعنی هماهنگی یعنی رعایت حال همو کردن،من باید زود بخوابم وشماها اصلا اهمیت نمیدید،اینم مثل فرهنگ آپارتمان نشینی ِ ، ولی متاسفانه....
سکوتِ همه و خجالت زدگی....
من: خوابگاه یعنی هماهنگی، رعایت حال همو کردن، مثل فرهنگ آپارتمان نشینی، ولی متاسفانه شما برخلاف جمع هستین و از بقیه انتظار دارین رعایت کنن، چرا شما خودتون رعایت نمی کنین و ازبقیه انتظار دارین!؟
از آشنایان بود اون خ
نیاز دارم الان با "دوستای واقعیم" تو محوطه بیرون خوابگاه باشم و از شب لذت ببرم.
کیم با گیتارش برامون بعد از مدت ها there is nothing holding me back بزنه و ما باهاش بخونیم و اون وسطا هم آب طالبی بخوریم.
پ.ن:اولین شب دلتنگی :) ب فاز دوم وارد میشویم!
از 2 اسفند خونه هستم 
و ب جز 2 بار پام از در بیرون نذاشتم 
چرا دروغ اوایل خونه نشینی برام سخت بود خصوصا منی که خوابگاه میشم و تو اتاقی اندازه اتاق خودم با 6 نفر دیگه زندگی میکنم و همیشه یکی هست برای هم صحبتی ولی حالا تنهام ب جز چند کلمه ای ک با پدر و مادر رد وبدل میشه
ولی این هفته هفته‌ی خیلی خوبی بودی  از افسردگی خانه نشینی خبری نیست و کتاب مرشد و مارگاریتا رو شروع کردم روزی 50 صفحه میخونم ازش
و از امشب شروع میکنم ب فیلم دیدن و لذت بردن از فصل قشنگ
یا عرض سلام و خسته نباشید
دخترم و دانشجو در یه شهر با فاصله ۸۰۰ کیلومتری از شهر خودم، راستش من یه مشکلی دارم که دو ساله درگیرش هستم و اون خوابگاه هستش.
از وقتی اومدم که ترم یک بودم، به دلیل شلوغی زیاد خوابگاه و خواب به شدت سبکم خیلی خیلی اذیت شدم، ترم دو اتاقی گرفتم که یه کم خلوت تره، ولی با این حال خیلی اذیت کننده ست برام، آدم وابسته ای به خانواده م هستم با اینکه دو سال میگذره اما وقتی میام خوابگاه همه ش میخوام گریه کنم، حالم بده و به شدت استر
سلاماگه اعتراض کروماسک رو هنوز تو وب تون نذاشتید نصف عمر تون به فنااین پستی که پیش روی شماست در باب نشر این اعتراضه هستاعتراضه چیه حالا؟این اعتراض برا کساییه که میخوان نشون بدن که با بیماران کرونایی همدردی میکننو به دلیل احتکار و گرون فروشی ماسک تحصن میکنن¤ چه جوری تو این اعتراض شرکت کنیم؟راحته، فقط عین متن همین پست رو شما هم پست میکنیدتامام تامام¤¤¤ یکی از بیانیها: صدرا تو چقد کلت بو قورمه سبزی میده. بیخیال بابا¤¤¤ صدرا: اولندش مگه شما کل
سلاماگه اعتراض کروماسک رو هنوز تو وب تون نذاشتید نصف عمر تون به فنااین پستی که پیش روی شماست در باب نشر این اعتراضه هستاعتراضه چیه حالا؟این اعتراض برا کساییه که میخوان نشون بدن که با بیماران کرونایی همدردی میکننو به دلیل احتکار و گرون فروشی ماسک تحصن میکنن¤ چه جوری تو این اعتراض شرکت کنیم؟راحته، فقط عین متن همین پست رو شما هم پست میکنیدتامام تامام¤¤¤ یکی از بیانیها: سعید تو چقد کلت بو قورمه سبزی میده. بیخیال بابا¤¤¤ سعید: اولندش مگه شما کل
سلاماگه اعتراض کروماسک رو هنوز تو وب تون نذاشتید نصف عمر تون به فنااین پستی که پیش روی شماست در باب نشر این اعتراضه هستاعتراضه چیه حالا؟این اعتراض برا کساییه که میخوان نشون بدن که با بیماران کرونایی همدردی میکننو به دلیل احتکار و گرون فروشی ماسک تحصن میکنن¤ چه جوری تو این اعتراض شرکت کنیم؟راحته، فقط عین متن همین پست رو شما هم پست میکنیدتامام تامام¤¤¤ یکی از بیانیها: سعید تو چقد کلت بو قورمه سبزی میده. بیخیال بابا¤¤¤ سعید: اولندش مگه شما کل
خوابگاه دانشجویی و مهمانپذیر ایرانا دزفول
با بهترین و کاملترین امکانات رفاهی
دسترسی آسان به مرکز شهر
پارکینگ
کتابخانه عمومی
نزدیکی به اماکن گردشگری
نزدیکی به رودخانه
نزدیکی به بازار سنتی دزفول
شماره تلفن رزرو اتاق
09039048773
دارم به این فکر میکنم که چرا روز تولدم باید تو خوابگاه بمونم و روی پروژه ی دوروز بعدش کار کنم؟
کاش منم ازینا بودم که کارامو تند تند انجام میدادم و میتونستم پونزدهم بزنم بیرون و به خودم خوش بگذرونم.
یازدهِ یازده چه تاریخِ باحالیه :)

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها