نتایج جستجو برای عبارت :

گرچه یاران باوفا باشند تنهایی خوش است

گرچه یاران باوفا باشند تنهایی خوش استخلوت خاموش من با یار رویایی خوش است
گرد افلاکی چو بر دوش من و تو ریختهبی‌نیاز از خلق دون این طرز آقایی خوش است
با شریکان نهان بنشسته در بغداد روحبا تو تا دارالسّلام این رقص شیدایی خوش است
عشق را تا نام بردم جنگ‌ها آغاز شدگه مسلمانی به راهش گاه ترسایی خوش است
دیدمش صبح عدم تقدیر آدم می‌نوشتچون رسیدم گفت از تو باده‌پیمایی خوش است
کفر را بالاتر از ایمان مفتی رتبه استتا ندیدی اولیا معشوق هرجایی خوش است
حلم
آیةالله آقای حاج سیدمحمود هاشمی شاهرودی رضوان الله علیه استادی بزرگ در حوزه علمیه قم و کارگزاری باوفا در مهمترین تشکیلات
نظام جمهوری اسلامی، عضو مؤثری در شورای نگهبان و رئیس موفّقی در مجمع
تشخیص مصلحت بودند و آثار و برکات علمی بسیاری از خود بر جای نهادند.
سیّدعلی خامنه‌ای | ۴ دی ۱۳۹۷

برای دیدن تصویر در اندازه اصلی با ذکر صلوات بر روی آن کلیک کنید.
ثواب این طراحی تقدیم به شهید مدافع حرم محسن حججی...
شمع ما یک شبکی را به تو پروانه بگفت
                                                    همره من تو نباشی بگسل از بر جفت
کار من سوختن و ساختنی از بر نور
                                             شمس و تابان شدنی از در کور
گر تو باشی به جوارم  دو سه روز
                                     یا بمانی به کنارم دو سه روز
تو بسوزی ز در غفلت خویش
                                      دور گردی ز ره رفطرت خویش
عمر تو یک صلتی از بر یار 
                                       تو بسان موش با
شمع ما یک شبکی را به تو پروانه بگفت
                                                    همره من تو نباشی بگسل از بر جفت
کار من سوختن و ساختنی از بر نور
                                             شمس و تابان شدنی از در کور
گر تو باشی به جوارم  دو سه روز
                                     یا بمانی به کنارم دو سه روز
تو بسوزی ز در غفلت خویش
                                      دور گردی ز ره رفطرت خویش
عمر تو یک صلتی از بر یار 
                                       تو بسان موش با
روتوایلر
ارتفاع سگ نر ۶۰ تا ۶۸ سانتی‌متر و ارتفاع سگ ماده ۵۵ تا ۶۵ سانتی‌متر می‌باشد.  این سگ نجابت و هنرمندی را توأم داراست. دم، کوتاه و افقی است. این سگ همیشه آماده دفاع از صاحبش می‌باشد. خیلی وقت‌شناس است و زمان انجام وظیفه و ترک خدمت را به خوبی تشخیص می‌دهد. با اینکه ذاتاً خشن نیست ولی در عین حال در مقابل دشمن خطرناک است. نسبت به صاحبش همیشه مهربان و باوفا است.  
دختری ازنسل عاشورابود درکربلا/ اورقیه جانفشان وهمره خون خدا/ازمدینه تابه مکه مونس باباشده/بوددر روز حماسه ناظربر نینوا/یک یک یاران باباباشهادت رفته اند/دیدهریک رارقیه باسعادت درولا/اکبرواصغربه پیش چشم اوشد جاودان/درکنارعلقمه دیده عموی باوفا/تل زینب یادگار لحظه پرواز شد/عصرعاشورا شهادت رفت تا بی انتها/وقت جانسوزاسارت موسم سختی اوست/کوفه وشام بلارا دیده است اودرجفا/راس خونین پدررا درمیان تشت دید/تاقیامت این مصیبت میشودشوروعزا/در خرابه
عشق یعنی اربعینی ازنجف تا کربلا/عشق یعنی دلسپاری برحسین و نینوا/همره زینب وسجادکاروانی آمده/عشق یعنی گریه کردن ازبر خون خدا/شیعه داردیک شکوهی جاودانه درجهان/عشق یعنی پاسداری ازحریم کبریا/میرود پای پیاده عاشقی سوی حسین/عشق یعنی یاورانی دررکابش باولا/میکند دنیاتعجب ازشکوه زائران/عشق یعنی دل بریدن رفتن تاانتها/با ولایت قلب مومن پربصیرت میشود/عشق یعنی مثل زینب تا قیامت باوفا/اربعین کربلاشد جلوه روزظهور/عشق یعنی کوی مهدی یاورانی آشنا/
سخن در نزد من همچون سراب است
دل دیوانه ام حالش خراب است
گل سرخ از ازل بویی ندارد
دلم بی تو هیاهویی  ندارد
اگرچه با تو شادم و جوانم
چو نیستی همچو بیدی مرده سانم
تو را دیدم که زیبایی چو دریا
دل دیوانه ام دارد تمنا
دل مرغِ قفس آوا ندارد
هوا سرد است و نایش نا ندارد
به بالم دست گیر و مرحمش کن
بخوان نغمه که صوتت تا ندارد
کنون آید همی شعرم به پایان
چرا کین دل، دل گفتن ندارد
اگرچه هست صحبت های بسیار
ولی حرف زیاد، گفتن ندارد
پر بی بال من را تو دوا کن
دل دیو
مجری سوی عدالت هست دستگاه قضا/حامی خوب ولایت هست دستگاه قضا/یادمان بربهشتی جلوه در انقلاب/منتشر گنج رضایت هست دستگاه قضا/فتنه وجرم وجنایت را زند درهرکجا/مظهر روح شجاعت هست دستگاه قضا/بربهشتی وشهیدان کن سلامی با ادب/زمزم عشق وبصیرت هست دستگاه قضا/شدرئیس قوه آن یک فقیهی باولا/آشنای باسیاست هست دستگاه قضا/قاضیانی ناب دارد مقتدر اهل عمل/باوفا وبا درایت هست دستگاه قضا/مجری فرمان رهبر تاظهور مهدوی/رادمردبا صلابت هست دستگاه قضا/
اربعین کربلادرراه مشهدشدبپا/میرودپای پیاده زائرش سوی رضا/اشک وآه وگریه هاشان میرودتا عرش حق/لطفهاداردفراوان ازبر شاه وگدا/زمزم دلدادگی رامشهدش معنا کند/میدهد مزدولایت حضرت از سوی خدا/هشتمین نورامامت با شهادت رفته است/آخرماه صفرشد مجلس سوگ وعزا/خواهرش معصومه ومولاجوادش داغدار/غرق درشورومصیبت شیعیان باوفا/ذکر یامولارضا راگوهرجان کرده اند/مضجع پاک وشریفش شدضریح آشنا/مشهدش مانندکعبه قبله گاه هفتم است/ضامن آهو همیشه شدتجلی ولا/اشک چشم زا
می‌گوید: «آخرش تنها می‌شوی، هرکسی همراه باشد یا رهایت می‌کند، یا دنیا آنقدر بی‌رحم هست که هرچقدر هم او باوفا، از تو بگیردش. بردارهام کجان، همسرم، فرزندهام؟ می‌بینی، نهایتش می‌فهمی همه‌اش بازی است تا تو را بیازمایند وگرنه باید قبول کنیم همه چیز گذراست اینجا».
حاجی‌بابا، پنجاه و خورده‌ای سن دارد و کم کم پیر شده. حاجی بابا می‌گوید با همان لهجه‌ که می‌خواهد جلوی من بپوشاندش.
+چه شب دلگیری است امشب...
مردِ بی‌داستانی انتهای اتاقِ سایه‌روشن‌خورده‌ نشسته بود، تنها، و از تنهایی هیچ ملول نبود. و گرچه ملول بود، اما به آن قطعیتی تنها بود، و به آن قطعیتی به تنهایی خو گرفته بود، که دانسته بود حتی این ملالتِ روزهای قبل مرگ، ابدا، مربوط به تنهایی نیست. البته که مرد به‌زودی مُرد؛ گرچه قبلِ مرگ، جز نگاهی خیره به نقطه‌ای تهی در روبرو، توصیه‌ای نداشت. لحظاتی بعد از "اتفاق"، از صندلی با صورت زمین خورد، و هرگز حتی به یاد نیاورد که تنها بوده.
می‌گوید: «آخرش تنها می‌شوی، هرکسی همراه باشد یا رهایت می‌کند، یا دنیا آنقدر بی‌رحم هست که هرچقدر هم او هن باوفا باشد، از تو بگیردش. بردارهام کجان، همسرم، فرزندهام؟ می‌بینی، نهایتش می‌فهمی همه‌اش بازی است تا تو را بیازمایند وگرنه باید قبول کنیم همه چیز گذراست اینجا».
حاجی‌بابا، پنجاه و خورده‌ای سن دارد و کم کم پیر شده. حاجی بابا می‌گوید با همان لهجه‌ که می‌خواهد جلوی من بپوشاندش.
+چه شب دلگیری است امشب...
زیباترین بهانه بخشش بنده استاین عفو شما چقدر زیبنده استتو خود کمال مهری ومهر از تو وام داراین نام چقدر بهر توبرازنده استکار خوب تو پاداش ها داردگرچه شیطان کمی فریبنده‌ استپس ببخش تا خدا شود راضیاز کسی که خودش پرستنده استتا نگویند آدمی زادگان باهمچه لجوج است وغد و یک دنده استدر آسمان فرشتگان خدا ذکر کننداو شریف ست چقدر بخشنده استلطفی که می کنی  کسر شأن تو نیستاین حس بخششت درخشنده استخیر خواهی تان اجر اخروی داردگرچه کوتاه ذهن بیننده استنز
 تاریخ آیینه عبرت است
امیدوارم کسانی که در راس امور دولتی و نظام مشغولند و یا بعدها بر سر کار می آیند از این آیینه عبرت پند بگیرند!
یک روزی هم حکایت زندگی خاطرات تک تک دولت مردان باوفا و بی وفا در صفحه تاریخ همچون مانند افسانه نوشته می شود.
 
ملت ماتا قیامت عاشق پیغمبراست/حامی خوب ولایت پاسدار حیدراست/گشته معروف جهانی باولای اهل بیت/درره اسلام وخط کربلا وکوثر است/خلق کرده صدحماسه ازبرای انقلاب/باولایت تاشهادت دررکاب رهبراست/میرود راه امام وهرشهید باوفا/درتمام عرصه هایش پیشگام کشوراست/دشمنان راخوار کرده ضربه هایش آتشین/بابصیرت نزددنیا اسوه های برتراست/هست آماده همیشه برظهور مهدوی/انقلاب ماطلیعه بهرنور آخراست/
روتوایلر
ارتفاع سگ نر ۶۰ تا ۶۸ سانتی‌متر و ارتفاع سگ ماده ۵۵ تا ۶۵ سانتی‌متر می‌باشد.  این سگ نجابت و هنرمندی را توأم داراست. دم، کوتاه و افقی است. این سگ همیشه آماده دفاع از صاحبش می‌باشد. خیلی وقت‌شناس است و زمان انجام وظیفه و ترک خدمت را به خوبی تشخیص می‌دهد. با اینکه ذاتاً خشن نیست ولی در عین حال در مقابل دشمن خطرناک است. نسبت به صاحبش همیشه مهربان و باوفا است. 
عشق ولایت درجهان برما سعادت میدهد/دارالشفای بندگی نورهدایت میدهد/ازمصطفی تامهدیش گنجینه درقلبها/درروز محشرپیش حق برماشهادت میدهد/قرآن وعترت وارثی ازسوی احمد آمده/برشیعیان باوفا گنج ولایت میدهد/نورخمینی ناگهان اندرجهانی رخ نمود/راه شهیدان وطن بردل رضایت میدهد/بعدخمینی آمده سیدعلی یک مقتدا/بررهبر فرزانه هم علم و شجاعت میدهد/دشمن همیشه میخورد ازاوشکستی جاودان/الگوی کل مسلمین برمابصیرت میدهد/اندررکاب حضرتش آماده برصاحب زمان/حق باظهورم
بازگشتِ تو خوب است، امّا، دیگر اسمی از آن زن نیاور!
هر زنی بود فرقی ندارد، بعد از این اسمی اصلاّ نیاور!
گرچه خورشیدِ بی‌آسمانم، می‌توانم درخشان بمانم
هی نگو اسم معشوقه‌ات را! ماه در روزِ روشن نیاور!
من فقط دوستت دارم و بس؛ خواهشی هم ندارم جز این که:
ماجراهای بی‌قیدی‌ات را، گوشه‌ی حُرمتِ من نیاور!
این‌همه گل که دیدی و چیدی، شک ندارم که حتماً شنیدی:
عطرِ مریم فقط ماندگار است؛ بی‌خودی لاله سوسن نیاور
یوسفِ بی‌ملاقاتیِ من! - گرچه با دست‌های
یاورخوب رسالت همسربر مصطفی/اولین شخص مسلمان همره بامرتضی/مادر زهرای اطهراسوه برمومنین/داده الطاف زیادی ازبرایشان خدا/دست ایشان ازکرامت مثل دست کردگار/جان ومال او فراوان شدنثارمقتدا/یاد سختی خدیجه زندگی اش رانگر/بوددرنزدپیمبر مثل عبدی باوفا/بهراحسان خدیجه مزداو کوثرشده/جنت وباغ بهشتی جایگاهش درجزا/اندر این ماه مبارک شدوفاتش جانگداز/گشته برپابهر ایشان مجلس سوگ وعزا/میشود مهدی زهرا مرهمی برقلب او/چون ظهوردلنشینش آرزوی انبیا/
این نمازجمعه ها دارالشفای کشور است/درتراز انقلاب و جانفشان رهبر است/سنت پاک محمد آیه هایش درکتاب/ رهرو راه ولایت بانوای حیدراست/دین وارزشهای مارا پاسبانی میکند/اسوه والگوی خوبی درمسیرکوثراست/ازحسین وازشهیدان درس ایثارش عیان/نزد اسلام وولایت باوفا وگوهراست/چله اش اینک رسیده دررکاب انقلاب/این نمازجمعه ما دلربا و برتر است/گنج وحدت بابصیرت جلوه های جمعه ها/هرمصلی ازشکوهش مومنین راسروراست/یادگاراز امام و هست درخط ولی/نزدشیعه در فضیلت یک عط
دختری ازنسل عاشورابود درکربلا/ اورقیه جانفشان وهمره خون خدا/ازمدینه تابه مکه مونس باباشده/بوددر روز حماسه ناظربر نینوا/یک یک یاران باباباشهادت رفته اند/دیدهریک رارقیه باسعادت درولا/اکبرواصغربه پیش چشم اوشد جاودان/درکنارعلقمه دیده عموی باوفا/تل زینب یادگار لحظه پرواز شد/عصرعاشورا شهادت رفت تا بی انتها/وقت جانسوزاسارت موسم سختی اوست/کوفه وشام بلارا دیده است اودرجفا/راس خونین پدررا درمیان تشت دید/تاقیامت این مصیبت میشودشوروعزا/در خرابه
سلام
در نیمه پایانی اردیبهشت هستیم..
می توانم بگویم که بهترین اردیبهشت عمر 28 ساله ام را گذراندم.. دل درر گرو دل دیگری دادم و اوضاع بر وفق مراد..
گرچه بعضی وقت ها حساس می شوم اما او راه و رسم ذوست داشتن را بلد است و دلم به بودنش گرچه همیشگی نیست گرم است..
ماه رمضان امده و من هم بر خلاف تعجب خودم تا به الان همه روز ها روزه بودم!
تقریبا هر روز بعد از ظهر باهم تلفنی صحبت میکنیم اوقات خوشی می گذرد ..
امروزم قراراه افطار باهم باشیم..
تنها نکته ای که باید در
آلاسکن مالاموت سگی است با بدنی بزرگ از نواحی شمالی همراه با پوشش دولایه ضخیم و دم پرپشت فر خورده. دارای ساختار فیزیکی ایده آل، جثه سنگین و نیرومند، صورت پهن و در مجموع چهره بسیار زیبایی دارد. گوشها ایستاده هستند و چشمهای بادامی، سیاه و کوچک دارد . پاها پوشیده شده از مواست بلندی موها حدود ۲ تا ۳ سانتی متر می باشد و در رنگ سفید، سیاه و سفید و خاکستری دیده می شود اما باید توجه داشت که پاها باید حتماً سفید رنگ باشند.
مالاموت بسیار باوفا و با ذکاوت
      حشره ماه تولدت چیه؟    
     متولد چه روزی هستید؟    

 فروردین ................ پشهاردیبهشت ............... پروانهخرداد ................زنبور عسلتیر ......................سوسکمرداد .............خرخاکیشهریور ..............جیرجیرکمهر ................. موریانهآبان ................. ساسآذر ................. کنهدی ................. مگسبهمن ...............مورچهاسفند ............. شـپش
1 بهترین مخلوق خدا2 جذاب3 بی خیال4 بامزه5 مغرور6 جذاب7 خوش شانس8 معمولی9 تنها10 خوش لباس11 خوشتیـپ12 نچسب13 خوشبخت14 صبور15 باذوق16 کم حرف17 خوش ان
این زمین و این سما هم از ازل مال خداست،
جسم ما جزء زمین و روح ما جزء سماست.
هر که م یافتد ز پا، بازیچة دست کسیست،
برگ افتد از درخت، بازیچة باد صباست.
من که از پای روان ماندم، بشد اشکم روان،
اشک چشم من روان از طعن ههای نارواست.
هر خطای من نصیب قسمت پیشانی نیست،
هر خط پیشانی ام گرچه نشانی از خطاست.
از بنای هستی ام خشتی کند معمار وقت،
هرچه بنیادش گل، آن ناپایدار و بی بقاست.
از سیه کاری اگرچه سرمه شد بالای چشم،
نور مهرا هم ببین که عاشق ظلمت سراست.
  تیغ
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
در کتاب ثواب الاعمال وعقاب الاعمال چنین آمده است
امام باقر علیه السلام نقل مى نمایند که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: خداوند عزوجل مى فرماید: کسى را که در اسلام از پیشواى ظالمى که از جانب خداوند عزوجل نیست اطاعت کند، حتما عذاب مى کنم ، گرچه انسان نیکوکار و با تقوایى باشد و هر کسى که در اسلام از پیشواى هدایتگرى که از اطراف خداوند عزوجل باشد اطاعت کند، حتما او را مى بخشم ، گرچه خو
نژاد پامرانین برگرفته از کشور آلمان و لهستان می باشدکه اسم خود را از منطقه ای در کشور آلمان با نام پامرینا (Pomerania) گرفته است.پامرانین از نژاد سگ های عروسکی ( Toy ) می باشد که وزن و جثه بسیار کوچکی دارد.که شما می توانید این سگ را به راحتی در بغل بگیرید و با خود به بیرون ببرید.
خرید سگ پامرانین
فروش سگ پامرانین
مناسب برای آپارتمان:پامرانین برای آپارتمان مناسب است،این سگ در داخل خانه بسیار فعال و بازیگوش است و نیاز به حیاط ندارد.قدرت یادگیری:آموزش و
فیلم A Dogs Way Home 2019 ( مسیر بازگشت یک سگ به خانه 2019 ) - دوبله فارسی - فیلمی در ژانر درام به کارگردانی چارلز مارتین اسمیت است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. خلاصه داستان: داستان سفر یک سگ باوفا و بازیگوش است که در پی یافتن صاحب خود، 400 مایل را در ایالت کلرادو می پیماید و…این فیلم بر اساس برداشت از یک داستان واقعی می باشد.
روح از آن لحظه که بیدار شدخویش بدید و همه‌تن کار شد
از ورق شرع برید و پریدراه بدید و سوی دیدار شد
راه بدید او که میان دل استمحضر دل سوی خط یار شد
خطّ درون دید و برونش گرفتگرچه در این قصّه بسی زار شد
گرچه بسی خواب بر او شد حرامحیف چه که حقروی هشیار شد
چشم ببست این سر و آن سو گشودگفت نه بر هستی و هستار شد 
دید عدم هست و دگر هیچ نیستهیچ شد و در همه احضار شد
بوسه‌ی حق بر لب حلمی نشستجان قلم‌گشته به گفتار شد
سرگرمی های بزرگانه در فصل تابستان
به تازگی ما وارد فصل تابستان شده ایم ، بازی ها و سرگرمی های جالبی را در این بخش به شما آموزش خواهیم داد.
 
به گزارش تالاب امروزه خیابان‌ها پر شده از وسایل نقلیه و دیگر جایی
برای بازی بچه‌ها جز سالن‌های ورزشی نیست. گرچه برای بعضی خانواده‌ها ثبت
نام در سالن‌ها مقدور نمی‌باشد و باید به دنبال چاره‌ای باشند.
 
ادامه مطلب
گروه شهر زعفران زعفران به عنوان گیاه باستانی در ایران و شهره این روزهای جهان، با خواص درمانی معجزه‌گرانه خود به عنوان برترین و خاص‌ترین گیاه همچنان در رتبه اول گیاهان دارویی قرار دارد.
قرنهاست که کشت و تولید گیاه ارزشمند و استراتژیک زعفران در ایران انجام می‌شود و گرچه کشورهایی همچون اسپانیا، چین و افغانستان در تولید این ادویه گرم رقیب ایران هستند، اما همچنان بهترین و معطرترین زعفران دنیا در خاک ایران کشت و تولید می‌شود و گرچه هنوز هم ا
هر شیء، حرکت مختص خود رادارد و بالتبع دارای زمان، سرعت و شدت اختصاصی
خودش است. در عین حال موجودات عالم دارای جهت و سرعت و شدت معینی در
حرکتشان هستند که صادره از علت است و برای آن ها رخصت تعدی از آن نیست. بجز
انسان که دارای قدرتی در تفکر و اراده است و قدرت انتخاب دارد. لذا آنگونه
که بخواهد حرکت می کند و برای خود زمان را می سازد و سپری می کند . *انسان
گرچه موجودی مختار در حرکت است اما متشکل از اجزایی است که آن ها چنان
موجودات دیگر دارای خط مشیِ مش
دانلود شوهر آهو خانم نوشته علی محمد افغانی
 
دانلود فایل
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
شوهر آهو خانم - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزادfa.wikipedia.org › wiki › شوهر_آهو_خانمشوهر آهو خانم نخستین رمانِ علی‌محمد افغانی است. این رمان با استقبال بی‌نظیری در بازار کتاب ایران روبه‌رو شد. انتشار این رمان حجیم در سال ۱۳۴۰ حادثه‌ای مهم در بازار ...نوع رسانه‏: ‏کتاب    موضوع‏: ‏رماننویسنده‏: ‏علی‌محمد افغانی    تاریخ نشر‏: ‏۱۳۴۰
دانلود دانلود کتاب شوهر آهو خانم | نوش
پست قبل زیادی حالش بد بود. امروز رو قشنگ جمممعه برگزارش کردم. ماسک، حموم، آهنگ، لباس نو، خوراکی، مرتب کردن اتاق، خواب بعدازظهر! بهتر شدم. گرچه الان سردرد داشتم ولی دمنوش زدم روش بهتر شدم. جالبه من تا دو سه سال پیش اصلا سردرد نمی دونستم چیه. الانم در حال سنجاق گلی درست کردن برای خودمم. 
 
فردا هم که تعطیل رسمیه ولی میخوام برم سرکار خودم و این خیلی باحاله
ولی آدم حتی اگه برای خودشم کار می کنه حتما باید یه روز تعطیل برای خودش در نظر بگیره تا نپوکه.
سلام....
دوستان گل گلاب !
خب...
گرچه هنوز سه تا امتحان ترم دیگه هم داریم ولی سختاش تموم شد...
 
کلا خیلی اتفاقا افتاد که مهم ترینش همون شهادت سردار بود...
 
تسلیت...
 
از اون که بگذریم این چند وقته عجیب به شهیدا علاقمند شدم...  نمی دونم چرا... شاید اینم مثل بقیه حس هام زود گذر باشه ولی تا هست فقط می تونم بگم حس عجیب و قشنگیه...
 
گاهی اوقات از خدا می خوام بمیرم ولی وقتی به اعمالم نگاه می کنم با خودم می گم " تو خجالت نمی کشی با این وضع افتضاحت؟ "
 
این چند وقته
بعضی دارند از جنازه‌ها ماهی می‌گیرند و در این کار خبره شده‌اند. ولی ما فعلا فقط حالمان بد است.نمی‌فهمم وسط این عزای بزرگ اینهمه تحلیل‌های پیچیدۀ آسمان‌ریسمانی را چگونه به‌هم می‌بافند و از این خطا _و اصلا شما بگو خیانت_ به‌هزارویک دعوی خطا و خیانتِ پیشین که گواهی برایش نداشتند می‌رسند. خوش‌به‌حالشان که بالاخره شاهدی برای ادعاهایشان یافتند. خوش‌به‌حالشان که می‌توانند دلیرتر از قبل دشنام بدهند و دیگری را شماتت کنند. الغرض یا این‌ه
امسال حضور در این اجتماع عظیم حسینی روزی ام نبود. گرچه تلاشی هم جهت حضور نکردم...به علت تداخل کار و ملاحظه مرخصی و آلاخون والاخونی شش روزه ی اونجا رفتنم نیامد اصلا...ولی دلم تنگ شد...برای شور و حال شهر، برای بوی خون و اسفند و گوسفند که وقتی ترکیب می شوند، عجیب بوی خوشی در فضا متراکم می کنند...برای کوفتگی بعد از ساعت ها ایستادن و سینه زدن، برای شلوغی و ازدحام سر خیابان فردوسی و برای قدم کوبیدن حین رجزخوانی کلامی.ولی...بعد از سی چند سال حضور در این مر
رفتار آمرانه ای دارد. باهوش و زیرک می باشد. پامِرانیان سگ سرزنده، باهوش، مشتاق برای آموختن، بسیار باوفا و شجاع است و غالباً با سایر سگها و حیوانات به خوبی کنار می آید. اما بعضی از آنها فکر میکنند که جثه بزرگتری نسبت به آنچه هستند، دارند و اقدام در حمله به سگهایی بزرگتر می نمایند. صدای بلندی دارند و دیدبان بسیار خوبی است.
خلق و خوی پامرانین به چند فاکتور بستگی دارد که شامل وراثت، تربیت و اجتماعی کردن است. پامرانین با خلق و خوی عالی، جدی و کنجکا
در ایام ماه مبارک رمضان، بخاطر بارداری و شیردهی روزه نمیگرفتم. ولی چون میدونستم علیــــرضا بدون من سحری نمیخوره بیدار میشدم و باهاش همراهی میکردم و خیالم راحت بود که بدون سحری روزه نگرفته.
فصل پاییز و زمستان که روزه های قضامو میگرفتم، با اینکه علیــــرضا حتی یک روزه قضا هم نداشت☝️،ولی بخاطر من سحرها بیدار میشد و روزه مستحبی میگرفت..گفت: میخوام تنها نباشی و سحریتو بخوری.تو بخاطر من سحرهای ماه رمضان بیدار شدی و همراهی کردی،من هم باید جبران
ارتش َت را به خط کردی 
 
و من را مثل همیشه خط زدی...
 
ما نالایق ها هم روزی به کارت می آییم... 
 
از کودکی شنیدم که برادرتان کریم است... 
 
بخاطر برادرت ما را هم بخر... 
 
پ. ن:گرچه سه ماه پیش کربلا بودم ولی اربعین یه چیز دیگس... بخصوص که تابحال نرفته باشی
 
 
گاهی اوقات، از مدرسه که بر می گردم، راهم را کمی کج می کنم و یکراست به خانه نمی روم؛ برای دیدن لک لک ها. پاتوق شان، آن سوی محله فرهنگیان است؛ یعنی دشت های کشاورزی. از دیدن شان هیچگاه سیر نمی شوم؛ زیرا مرا به یاد خدا می اندازند. بی تعارف بگویم، پرواز لک لک ها گرچه بی صداست اما همانند صدای خوش منشاوی است؛ چه وقتی که «اوج» می‌گیرند در آسمان و چه وقتی که «فرود» می آیند بر زمین.¹ از زیبایی شان که چیزی نمی گویم. گاهی اوقات، شک برم میدارد که مبادا برف از
در توصیف مقام کبریایی حضرت صدیق طاهره(سلام الله علیها)
 
اى بلند اختر که ناموس خداى اکبرى***عقلِ کل را دخترى و علمِ کل را همسرى
زینت عرش خدا پرورده دامان توست***یازده خورشید چرخ معرفت را مادرى
آن که بُد منت وجودش بر تمام ما سوى***گشت ممنون عطاى حق که دادش کوثرى
تاج فرق عالم و آدم بود ختم رسل***بر سر آن سرور کون و مکان تو افسرى
از گلستان تو یک گُل خامس آل عباست***اى که در آغوش خود خون خدا مى‌پرورى
مقتداى حضرت عیسى بود فرزند تو***آن چه در وصف تو گویم باز
((به نام خداوند مهربان))
 
شیرین در درونش ، شوری به پاست امشب
فرهاد ، کوه کن شد! سوری به پاست امشب
 
شاید صدای این دل از عشق پرده برداشت
فرهاد شرمگین شد! شیرین که تیشه برداشت
 
گویند در ره عشق ، باید ز سر گذر کرد!
باید گذشت و رد شد تا کوی او سفر کرد!
 
جان است گرچه شیرین ، عمر است گرچه زیبا
باید ز مرگ نوشید!  چون شربتی گوارا
 
در راه عشق و ایثار ، فرهاد ها زیادند!
کز جانشان گذشتند...  سر را به باد دادند!
 
 

 
الکترسیته:  الكترسیته انرژی نهفته ای در طبیعت و وجود آن در بعضی از مواد موجود درجهان میباشد این نیرو به صورت های مختلف میباشد و دارای 2 قطب میباشد اما به صورت كلی میتوان الكترسیته را به دوبخش تقسیم كرد الكترسیته ساكن++این حالت از الكترسیته عنصری كه آن را بو جود می آورد دارای قطب مثبت+میشود مانند وسیله پلاستیكی كه بر اثر مالش دارای قطب مثبت میشود یا بدن انسان كه بر اثر برخورد با این گونه اشیاء درای قطب مثبت الكترسیته ساكن میشود فقط زمین تامین
همانگونه که فرهنگ تک همسری حاکم بر جامعه امروزی منافع و معایبی برای زنان دارد ، جامعه ای که در آن ، چند همسری نهادینه شده باشد نیز دارای منافع و معایبی می باشد لذا لازم است منافع و معایب هر کدام را برشمرده و برایند را محاسبه کنیم.
1- همانگونه که ذکر گردید مهمترین منفعت زنان در فرهنگ چند همسری ، کم شدن تعداد بالغین و در نتیجه افزایش ارزش  زنان است اما در مقابل ، درصدی از زنان (حدود 10 درصد) بایستی امکانات خود را در مواهب شوهرداشتن تقسیم کنند. در ن
همانگونه که فرهنگ تک همسری حاکم بر جامعه امروزی منافع و معایبی برای زنان دارد ، جامعه ای که در آن ، چند همسری نهادینه شده باشد نیز دارای منافع و معایبی می باشد لذا لازم است منافع و معایب هر کدام را برشمرده و برایند را محاسبه کنیم.
1- همانگونه که ذکر گردید مهمترین منفعت زنان در فرهنگ چند همسری ، کم شدن تعداد بالغین و در نتیجه افزایش ارزش  زنان است اما در مقابل ، درصدی از زنان (حدود 10 درصد) بایستی امکانات خود را در مواهب شوهرداشتن تقسیم کنند. در ن
چیزی که این روزا مدام به خودم میگم اینه که تو دیگه بزرگ شدی!
تا الان هرچی بقیه رو دیدی و خودتو ندیدی بسه!
گور بابای حرف و فکر مردم
و... پدر و مادر گرچه که خیلی عزیزن و احترامشون واجب اما بعضیاشون هیچ وقت راضی نمیشن کاملا جز اینکه تو یه عروسک کوکی باشی تو دستشون..
متن ترانه حافظ گودرزی به نام تو بمون با من

بهترین انتخاب من دیونه توییبهترین کسی که با من میشه همخونه توییهم حواست به دلم هست،هم میفهمی حالمومیدونی که عشقو با دستای تو شناختمو.تو بمون با من.گرچه میدونم میمونیتو که با من مهربونی،منو از خودت میدونیتو بمون با من که نفهمم چیه تنهاییکه بدونم با من همراهی،با منی همیشه هر جایی.خیلیا خواستن جدامون کنن اما تن ندادیمهیچ موقع برای هیچ چیزی همو قسم ندادیمتو برای من خود ارامشی شاید ندونیهمه جوره پشتت
پرسش و پاسخ @Ameli_Office سوال:من یه پسر ٢٢ ساله هستم تقریبا ٢ساله ام اس دارم ولی فعلا اصلا مشکل ندارم . با یه دختر خواستم ازدواج کنم چون ام اس داشتم قبول نکرد. آیا من مشکلی واسه ازدواج دارم یا نه؟ @Ameli_Office پاسخ: ✅ یکی از مشکلات ازدواج بیماران مبتلا به ام اس، عدم شناخت اکثریت افراد از بیماری است. بیشتر نگرش مردم از ام اس، مربوط به دورانی است که هیچ درمانی برای بیماری در دسترس نبود. گرچه هنوز درمان قطعی برای بیماری وجود ندارد، اما اگر بیمار همین داروها
غم که می آید در و دیوار شاعر می شود 
در تو زندانی ترین رفتار شاعر می شود 
می نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی 
خط کش و نقاله و پرگار شاعر می شود 
تا چه حد این حرف ها را می توانی حس کنی؟
حس کنی دارد دلم بسیار شاعر می شود 
باز می پرسی: چه طور این گونه شاعر شد دلت؟
تو دلت را جای من بگذار شاعر می شود 
گرچه می دانم نمی دانی چه دارم می کشم
از تو می گوید دلم هر بار شاعر می شود 
#نجمه_زارع
با نگاهی که تو داری بر من ،من از این قاعله رد خواهم شدتو زمن فاصله می گیری ومن  باز ازاین فاصله رد خواهم شدگرچه تاراج نگاه تو شده ،عمر ناچیز من وهستی منمن به یک ذره ی لطف تو مگر، باز از این قافله رد خواهم شددستهایت پرمهر ،دیدگانت پرنور،مقدمت عاطفه از جنس بلورباز هم با طپش قلب تو من، از در عاطفه رد خواهم شد
اون پست مدیریت تو محل کار رو که براتون نوشتم، باعث شد یکم بیش‌تر به خودم و رفتارام دقت کنم. دقت کردم دیدم من گرچه مفهوم کار گروهی و مسئول و مدیر گروه رو می‌فهمم، گرچه می‌دونم وقتی مقام بالاترت چیزی می‌گه، هرچقدرم مخالفی و این مخالفت رو توضیح می‌دی، ولی حق سرپیچی نداری، اما «چشم» گفتن رو بلد نیستم. یه جورایی انگار به غرورم برمی‌خوره به کسی بگم «چشم» (مخصوصا اگر طرف مقابل خانم نباشه). می‌گفتم «باشه» یا «بله» یا «همین الان» یا به هرحال کلمات
جانا خریدار تو ام خواهی نخواهی
مومن به ایمان تو ام فی کل حال
انی گدا ابن الگدا ابن الگدایم
انت الرضا ابن الرضا ابن الرضایی
من گمرهم در چاه ظلمانی اسیرم
تو هادیی و رهنمایی گمرهانی
پاکیزه ای آیه ی تطهیر شانت
پاکیزگان را پیشوا و مقتدایی
سلام بر چهارمین علی - دهمین رضا - ساکن سامرا - النقی - امام هادی
گفت : هیچ وقت نمی تونم ولت کنم چون پیش تو خود واقعیم هستم
گفت : مسیر پر پیچ و خمی هست ولی جذابه
 
منظورمو فهمید و می خواست که برگرده و باشه مثل قبل
 
خوشحالم برمی گردی ستاره
 
نبودی زندگی زیادی بی رنگ و رو بود
زیادی جدی و زیادی سخت
 
خودش فکر می کرد من تصورم بهش عوض شده و از نظر من یه دختر بیهوده و سطحیه
بهش گفتم نظرم درباره ش عوض نشده گرچه واقعا تغییراتی کرده
در زندگی روزمره‌ی من توجه به «جزئیات» حسابی پررنگ است. البته منظور از جزئیات در اینجا، بخارِ چای داغ یا حرکاتِ آرام ابرها نیست. گرچه همین‌ها هم در یک جای دیگر می‌توانند برایم حسابی قابل توجه باشند. جزئیاتِ مدنظرم در این نوشته، کارهای کوچک و به ظاهر کم‌اهمیتی هستند که روزانه انجام می‌گیرند و چه بسا خیلی وقت‌ها هم شکل عادت به خودشان گرفته‌اند. اهمیتِ این اتفاق‌های کوچک برای من از این جهت نیستند که لزوما بتوانند به تنهایی تغییر بزرگی توی
گرچه من را میتوانی زود از سر وا کنی
تا سحر این پا و آن پا میکنم در وا کنی
آمدم دیگر بمانم پس مرا بیرون نکن
مشت خاک آورده‌ام تا کیسه‌ی زر وا کنى
اول مهمانی از تو خواهشی دارم فقط
می‌شود زنجیر را از پای نوکر وا کنی
من خودم رسوای این و آن شدم با معصیت
پیش چشم خلق لازم نیست دفتر وا کنی
افتضاحی که به بار آورده‌ام شد دردسر
اصلاً اینجا آمدم که از سرم شر وا کنی
واسطه چه بهتر از این نام زهرا هست که
آنقدر می‌کوبم این در را که آخر وا کنی
گریه از نان شبی که م
آدمی همیشه نیازمند به یه پناهه.. دقت کرده باشیم شاید در هر حالی به چیزی پناه می بریم .. و چه خوبه حال کسی که هر لحظه خودش رو در پناه تو حس می کنه
و اما من که هر چه تدبیر می کنم، گویی از تو دورترم
و دیداری نیست
و هیچ...
و خدایا کاش هر لحظه که اراده می کردم، به تو نزدیک بودم 
 
کتاب معروفی است که مجله آلمانی اشپیگل درباره اش نوشته است کسی که ابن کتاب را دوست نداشته باشد بهتر است هیچ کتابی نخواند. معنی اش را می شود فهمید این کتاب با طرح مدرن و طنز ترد و شهدی که از جمله هایش می چکد تنها به مذاق کسانی خوش نمی آید که سلیقه کتابخوانیشان شبیه سلیقه مرد دباغ درباره رایحه ها به بیراهه رفته است. مشخصا اگر بخواهم نام ببرم می شود کسانی که عادت دارند توی کتابها آبگوشت بخورند و کله پاچه و لنگ و پاچه ...این جور خوراکیها را راسته نوی
 
بی تو دنیا ...
در نقطه ای فاحش میلنگد...
 
**أللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ أَلفَرَج**
 
**********
 
«اولی، دومی، سومی...
صدمی...
هزارمی...
و این هم صد و چهل هزارمین نفر
بالاخره تمام شد! همه امضا کردیم.
 
عجب نامه ای شده، اگه امام بفمهند که این همه یار دارند حتما میان؛ اصلا مگه میشه نیان؟ حتی نصف این جمعیت هم کافی است.
 
حالا که کل شهر یکدست شده و همه یکپارچه منتظر امام زمان شدند، شاید عده انگشت شمار مخالف هم وجود داشته باشد، اما از ترس حتی جرأت حرف زدن را هم ن
عجیبا غریبا! طبق عادت یهو صفحه بیان رو باز کردم، نام کاربری و رمزی که اصلا نمیدونم چی بوده رو طبق عادت زدم و یهو دیدم عه!!! وبلاگ دارم!!! عجب! پس که اینطور. پررررر حرفم این روزا! پررررر حرف! 
سلامی دوباره جهان وبلاگ. گرچه که هنوزم دوستت ندارم. 
برعکس دیروز دیر راه افتادم و دیر رسیدم و جا پارک هم پیدا نکردم و خیلی دور پارک کردم و حدود یک ربع بعد مراسم رسیدم.
وقتی رسیدم فهمیدم امروز، جمعه بعد از ظهر مصادف هست با شب هفت حضرت زهرا.
و مراسم شب هفت دعوتی است.
و به عنایت و بزرگواریشون به این مراسم دعوت شده بودم. گرچه دیر رسیدم.
گرچه میان مُلک رضا رعیتی بدم
اما هنوز خیره سوی عکس گنبدم
هجر حرم صدای مرا در می آورد
با چشم خیس، پاره گریبانِ مشهدم
دیشب شکست بغض من و در تخیلم...
در صحن جامعِ رضوی اش قدم زدم
با چشم خیس جامعه خواندم نفس نفس
رفتم به پایبوسی سلطان قدم قدم
وقتی نسیم، روی سرم دست می کشید
شاید خودش رسید برای خوشامدم
ریزه خورِ رضایم و بیچاره می شوم...
یک دم خدا نکرده اگر که نخواهدم
با ذکر یا امام رضا کیف می کنم
هر صبح و شام بر صلواتش مقیدم
در آرزوی خدمت و سلمانی اش شدن
د
زینب‌آباد
زبانحال حضرت علی (ع) در عصر عاشورا با حضرت زینب (س)
السلام ای پاسدار دین حقزینبم ای وارث دین رسولبا تمام اولیا و انبیاما همه در کربلایت حاضریمچشم گریان رُسُل بر عزم توستپیش از این ، تو داغ مادر دیده‌ایگرچه داغت گشته افزون از شکیبای پیام‌آور طبیبِ دوره‌گردبی پیام تو رَود خونها ز یاداین نبرد حق و باطل ، تا ابداین زمان هنگامۀ پیکار توستبی پیامت ، ای امین ذوالجلالای تمام انبیا ، مدهوش توکربلا چون نقطه عطفِ خلقت استگرچه بودی از ازل ز
دست و دل تنگ و جهان تنگ خدایا چه کنم؟
من و یک حوصله تنگ ،به اینها چه کنم؟
سر و برگ جدلم نیست چو با خلق کلیم
نکنم گر به بد و نیک مدارا ،چه کنم؟
....
خلق،مرغان اسیرند که در یک قفسند
زآن میان از که توان داشت امید مددی؟
شکرها گویمت ای چرخ که از گردش تو...
نیست یک کس که توان برد به حالش حسدی
عادت داد و ستد،دادن جان مشکل کرد!
زآنکه این داد ،ز دنبال ندارد ستدی...
......
دلا چه شکوه بیهوده از قضا داری؟
طبیب را چه گنه؟درد بی دوا داری!
کلیم!غم ز پی روز بد ذخیره مکن!
ب
امشب یکی گوش شنوا شد برای من
و بعد من شدم گوش شنوا برای یکی
آدما اگ حتا برای حرفای همم وقت نذارن دیگه ب چی افتخاد میکنن تو زندگیشون؟
گرچه ن من مشکل اصلیمو ب شخص اول گفتم و ن شخص دوم مشکل اصلیشو با من درمیون گذاشت، اما همین ک بتونی با بکی حرف بزنی ذهن آدمو آروم میکنه.
+ فردا کللللی کار واجب دارم. امیدوارم برسم ب همشون
گرچه همیشه ندید میگرفتمش اما مدت زیادیه اینجا نوشتن احساس مفید نبودن بهم میده... روزمره هایی که به درد کسی نمیخوره و احتمالا حوصله تونو سر میبره. فرصت هم ندارم که روی چیزی وقت بذارم یا حتی همون فیلم هایی که میبینم رو نقد کنم.
نتیجه این که، بهتره تا حرف جدیدی نداشتم ننویسم و امیدوارم بر این تصمیم استوار بمونم.
ممنونم به خاطر همراهی و مهربونیتون :)
خانه خراب شد و دنیا هنوز هست
بازان زد و صحرا هنوز هست
آن ابر که باریده بود در صحرا
خشکید و تَه کشید و دریا هنوز هست
آزرده ایم ما نکند دنیا هدر رود
دیروز رفته اگر فردا هنوز هست
سر ، عاشق است ، تن ، هویٰ ، جان ، فرشته است
سر ها ز تن جدا شد و جان ها هنوز هست
هرچند مهر باطل افکار من زده
اما بدان که پختن سودا هنوز هست
او گرچه رفت و دل ، دل نمیشود
رویای هرشب و شب ها هنوز هست
زمانی که حالتان گرفته‌است، دمغ هستید، بی‌حوصله هستید، غمگین هستید یا مواردی شبیه به‌این‌ها چه‌کار می‌کنید؟ اگر کسی چنین وضعیتی داشته‌باشد و بیاید سراغ شما و کمک بخواهد، چه‌پیشنهادی برایش دارید؟ شاید پیشنهادهایی از جنس معنا و فکر و اندیشه باشند. مثلاً توصیه به‌ریشه‌یابی آن حس‌وحال و درک بی‌اهمیتی آن نسبت به‌گسترۀ هستی. راستی که اندیشیدن گاهی می‌تواند تأثیر خوب و عمیقی روی احوال انسان بگذارد. اما پیشنهادهای دیگری هم می‌توان داد
گرچه سیه رو شدم، غلام تو هستم
خواجه مگر بنده ی سیاه ندارد؟؟
 
پ.ن1:اگه تو نبودی، انسان این حجم انبوه از آرامشی که توحرمت هست رو کجای دنیا میتونست تجربه کنه؟؟ ممنونم فقط بخاطر بودنت 
 
پ.ن2: یکی از اعمال خوشمزه حرم امام رضا اینه که بشینی یه گوشه از صحن، و فقط زائراشو تماشا کنی... اصلا لامصب مث مورفین عمل میکنه!
 
پ.ن3: یک عدد علی کوچولوی کیف کرده  در حرم!
‍ من دلم را که می تپد با تو
گرچه گمراه دوست می‌دارم
با تو معدود خنده هایم را
گرچه کوتاه دوست می‌دارم
چشم خود را که دیده بود تو را
دست خود را که چیده بود تو را
پای خود را که مدتی شده بود
با تو همراه، دوست می‌دارم
هر کسی را که دارد از تو نشان
همه را فارغ از زمان و مکان
مثل عکس عروسی ات که در آن
شده ای ماه، دوست می‌دارم
غصه را در پی رمیدن تو
گریه را در پس ندیدن تو
لحظه ای را که بعد دیدن تو
می کشم آه...دوست می‌دارم
یادم آمد...غزل که می گفتم
دوست می‌داشت
عالمی سوخته از آتش آهِ من و توست/**/این در سوخته تا حشر گواهِ من و توستغربتم را همه دیدند و تماشا کردند/**/بی پناهی فقط انگار پناهِ من و توستکوچه آن روز پر از دیده ی نامحرم بود/**/همه ی روضه نهان بین نگاهِ من و توستصورت نیلی تو از نفس انداخت مرا/**/گرچه زهرای من این اول راهِ من و توستآه از این شعله که خاموش نگردد دیگر/**/آه از آن روز که بر نی سر ماهِ من و توست
خطاب به زنان میهنم، لطفا اگر نگران سرنوشت ایران، سرنوشت خود و دخترانتان هستید بدقت بخوانید و اگر موافق بودید به اشتراک بگذارید:هر زنی که در جمهوری اسلامی رای می‌دهد  یعنی با صدای بلند به همه ی جهان می‌گوید: من قبول دارم که عقلم نصف مرد است، من می پذیرم که ارزشم نصف بیضه ی چپ مرد است، من تحقیر و حجاب اجباری را قبول دارم، من می پذیرم که شهادتم نصف مرد است اما هنگام رای گیری میتوانند از رای من برای تثبیت و حکومت بر من استفاده کنند، من می پذیرم ک
 
سلام بر تو ای سرپرست خیر خواه
سلام بر تو ای کشتی نجات
سلام بر تو ای چشمه حیات
سلام خدا بر تو و بر خاندان پاک و پاکیزه ات
 
**أللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ أَلفَرَج**
 
«اولی، دومی، سومی...
صدمی...
هزارمی...
و این هم صد و چهل هزارمین نفر
بالاخره تمام شد! همه امضا کردیم.
عجب نامه ای شده، اگه امام بفمهند که این همه یار دارند حتما میان؛ اصلا مگه میشه نیان؟ حتی نصف این جمعیت هم کافی است.
حالا که کل شهر یکدست شده و همه یکپارچه منتظر امام زمان شدند، شاید عده ان
آن ماه دو هفته در نقابست، یا حوری دست در خضابست؟
وان وسمه بر ابروان دلبند، یا قوس قزح بر آفتابست؟
سیلاب ز سر گذشت یارا، ز اندازه بدر مبر جفا را
باز آی که از غم تو ما را، چشمی و هزار چشمه آبست
تندی و جفا و زشتخویی، هرچند که میکنی نکویی
فرمان برمت بهر چه گویی، جان بر لب و چشم بر خطابست
ای روی تو از بهشت بابی، دل بر نمک لبت کبابی
گفتم بزنم بر آتش آبی، وین آتش دل نه جای آبست
صبر از تو کسی نیاورد تاب، چشمم ز غمت نمی برد خواب
شک نیست که بر ممر سیلاب، چندا
«٥٤»وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللّهُ‌ وَ اللّهُ‌ خَیْرُ الْماکِرِینَ‌ و(دشمنان عیسى)تدبیر خود را(براى کشتن او)به کار بستند.خداوند نیز تدبیر خود را(براى حفظ‍‌ او)به کار برد و خداوند بهترین تدبیرکننده است. نکته‌ها: امام رضا علیه السلام فرمود:مراد از مکر خدا،کیفرِ مکر است وگرنه او اهل مکر نیست. ١گرچه آیه به یکى از
ادامه مطلب
عاشقان را خوشدلی تقدیر نیست با چنین تقدیر بد تدبیر نیستمست ومخمور وخراب از غم شدم ذره ذره آب گشتم کم شدم آخر آتش زد دل دیوانه را سوخت بی پروا پر پروانه را عاشقی را دیر فهمیدی چه سود عشق دیرین گسسته تار وپود گرچه آب رفته باز آید به رودماهی بیچاره اما مرده بود  
ام‌ّطوبا مثه خاهره چون پایه‌ست و قصه‌هایی رو از زندگیمون درمیاره که کسی جز خواهر نمی‌تونه این‌کارو بکنه! مسلمه که برام با خواهرم متفاوته. خواهرم هزاران برابر عزیزه و اصلن این قیاس از اساس و پایه اشتباهه:| به هرحال امّها شبیه یه خواهره برام ولی نه شبیه خواهر خودم...! :دی
ولی جیم مثه داداشم نیست! باهاش میشه سر سفره خندید، میشه درباره مدرسه باهاش صحبت کرد گرچه بهت نگاه نمیکنه و حتا جوابت رو نمیده! گرچه حتا نمیدونی قضاوتت می‌کنه پیش خودش یا نه.
این که انسان در هر شرایطی بتواند منطقی و عاقل باشد، عالی است اما در
عین عالی بودن، می تواند سخت باشد. وقتی حتی هنگام دوست داشتن و عاشق بودن
هم، ذره ای کور و کر نشوی و هم چنان منطقی و عاقل باشی، این می تواند برایت
خیلی آزار دهنده باشد گرچه در عین حال مزیتش بسیار است. یک عاشق عاقل،
تمام بدی ها و ایرادها و نواقص معشوق و رابطه را می فهمد و سعی می کند همه
چیز را بسنجد و تصمیم درست بگیرد، خطاها را گوشزد کند، و حتی بفهمد با این
که عاشق است، معشوقش آدم
من به آمار زنده زمین مشکوکم
گرچه پیش تر مرده ام.
ولی هر صبح در جلوی آینه
منتظرم تا قبل به خاک سپردنم.
بیایی و زنده ام کنی.
روبروی آینه هستم ولی هرچه مینگرم تو رو نمیبینم.
اگه روزی
آمدی در آینه و نبودم
بدان کوله بار بسته ام تا بجویمت
با همان کوله بار سفرت
بیا در پی ام
کسی نمیداند شاید در راه مانده ام و مسیر گم کرده.
خوشحال میشوم ببینمت و ببویمت و بگویمت ...
گرچه خلیل‌آباد با ۵۰ هزار نفر جمعیت در سال ۱۳۸۲ از لحاظ تقسیمات کشوری به شهرستان ارتقا یافت اما ظرف ۱۶ سال اخیر وضعیت زیرساخت، فضا و امکانات ورزشی این خطه رشد چندانی نداشته به طوری که خلیل‌آباد هنوز فاقد حتی یک سالن استاندارد ورزشی است.
به تازگی متوجه شده ام که با دو گروه از آدمها نمیتوانم معاشرت کنم:
خصوصا اگر این رابطه بخواهد عمیق باشد.
دسته ی اول مزخرف و سطحی اند ، که ارزش معاشرت ندارند.
دسته ی دوم خوب و باارزش اند، اما خودم را لایق معاشرت با آنها نمیدانم.
و چون انسان ها از این دو دسته خارج نیستند؛ بالطبع تنهایی را ترجیح میدهم و خودم را تحمل میکنم...
گرچه من هر دو دسته را دوست میدارم.
به تازگی متوجه شده ام که با دو گروه از آدمها نمیتوانم معاشرت کنم:
خصوصا اگر این رابطه بخواهد عمیق باشد.
دسته ی اول مزخرف و سطحی اند ، که ارزش معاشرت ندارند.
دسته ی دوم خوب و باارزش اند، که خودم را لایق معاشرت با آنها نمیدانم.
و چون انسان ها از این دو دسته خارج نیستند؛ بالطبع تنهایی را ترجیح میدهم و خودم را تحمل میکنم...
گرچه من هر دو دسته را دوست میدارم.
خداوند در عهد عتیق و در مزمور در خصوص بلایا و بیماری های مرگبار خطاب به ایمانداران چنین فرموده است :
 "به‌یقین، اوست که تو را از دام صیاد خواهد رهانید و از طاعون مرگبار . . . از خوف شب نخواهی ترسید، و نه از تیری که در روز می‌پرد؛ از طاعونی که در تاریکی راه می‌رود، بیم نخواهی داشت و نه از وبایی که در نیم‌روز هلاک می‌سازد. گرچه هزار تن در کنار تو فرو افتند، و ده هزار بر جانب راست تو، اما به تو نزدیک هم نخواهد آمد." (مزمور ۹۱: ‏۳ و ۵-‏۷).             
 
برکه پاک و زلالی هستمکه در آنماهی کوچکی از جنس زمانزندانیستماهی کوچکی از جنس حریرماهی کوچکی از جنس بلورمن اگر خشک شوماین ماهی می میزدمن اگر خسته شومدل این ماهی منمی‌گیردماهی برکه من می میردزندگی گرچه هزین استولی باید زیستباید از خنده این ماهی کوچکخندید
از عملکرد خودم تو ٦-٧ ماه گذشته بسیار ناراضیم و بابتش شرمگینم..باید خودم رو یه جوری تنبیه کنم تا یاد بگیرم اینقدر لوس ننر نباشم و با تموم مشکلات و ناراحتیا بازم به کارایی که برام مهم و البته مفیدن برسم.
شاید موبایلم رو ببرم بفروشم و به جاش یه گوشی ضعیف مثل هواری یا سامسونگ بخرم...گرچه یکم می ترسم که بعدا پشیمون شم.
ایشان گفت من از شما یک سؤال دارم: اینکه علت مشکلی که در ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای برای وزارت اطلاعات پیش آمد چه بود و چرا وزارت اطلاعات یک دانشمند را می‌کشد؟ پاسخ دادم که گرچه وزارت اطلاعات در حال حاضر یک نهاد امنیتی است، اما اساس این وزارتخانه یک نهاد نظامی است و از دل نظامی‌ها درآمده است. عمده‌اش از سپاه آمده و بخشی هم از ارتش. این نیروها به اینجا نیامده تا کار اطلاعاتی بکنند، بلکه آمده‌اند تا کار عملیاتی بکنند؛ آمده‌اند بجنگند؛ آمده‌
رفتم حجامت 
سه بار لیوان رو زد و گفت هر بار اینقدر اومده (یه ته لیوان مثلا ۲۰ سی سی یا شاید ۳۰) گفت من تیغها رو ریز زدم 
از همکارهای قدیم خودم بود 
خانمی که خیلی دنبال عروس کردن این و اون بود 
خدا خیرش بده 
گرچه من چون اصصصصلا به خودم نمی رسیدم و یه سیاه زامبی بودم فقط یبار منو نشون داده بود اونم بس که بهش گفتم برا همه میسازی برا منم بساز :| (خیلی سال پیش ها!) 
الانم که به خودم می رسم که بهم زامبی معرفی می کنن :/ 
ولش کن 
الان نمدونم چی بخورم! 
دیاث سیاسی بعد از افتضاح برجام، سعی کردند مسئولیت و مشکلات  آنرا متوجه رهبری نمایند! گرچه سخنرانی ها، سفارشات و شواهد متقنی برای رد این ادعا وجود دارد ، اما همه ی اینها به کنار!!
حالا که همگان حتی غیر سیاسیون  بی بصیرت ! هم فهمیدند فقط ایران است که به قرارداد برجام پایبند است !!متولیان برجامی تلاش می کنند تا حدودی خسارت های جبران ناپذیر برجام را تعدیل نمایند لذا گامهایی را در همین جهت برداشتند!
 آنها که رهبری را تصمیم گیر نهایی برجام می دانست
عارفی کو بُود ز آل عبا
خواه گو خرقه پوش و خواه قبا
جان معنی طلب نه صورت تن
تن بی جان چه می کند دانا
باده می نوش و جام را می بین
تا تن و جان تو بود زیبا
گرچه حق ظاهر است کی بیند
دیدهٔ دردمند نابینا
احمق است آنکه ما و حق گوید
مرد عاشق نگوید این حاشا
یک وجود است و صد هزار صفت
به وجود است این دوئی یکتا
می وحدت ز جام کثرت نوش
نیک دریاب این سخن جانا
ما و کعبه حکایتی است غریب
رند سرمست و جنت المأوا
بر در دیر تکیه گاه من است
گر مرا طالبی بیا آنجا
قطره و بحر و
خدای من تو برایم همان خدایی هستی که موسی را از نیل عبور داد... 
و همان خدایی که به تکه ای از چوب چنان نیرویی داد که لشکری سرکش وتا دتدان مصلح را در آب نیل غرق کرد... 
گرچه من هم برایت آن موسی نیستم... 
ولی برایم آن خدای قهار هستی... 
دستم را بگیر و از این نیل گذرم ده... 
نگذار آبرویم پیش خودم برد... 
خداوندا گنه کارم قبول... ولی مخلوق خودت هستم... 
من را نشکن... 
 
بسم الله
 
دوگانه‌ای که ما از امام خمینی به یاد داریم، دوگانه‌ی اسلام ناب محمدی و اسلام امریکایی است... اگر به اسلام ناب آن طور که امام تبیین می‌کرد - نه روایت برخی مدعیان راه او - نگاه کنیم، گمانم کم نیستند مواردی که امروز به آن‌ها «تقابل با دنیا» می‌گویند - گرچه در این نام‌گذاری مناقشه است...بله! ما هم می‌دانیم ریشه‌ی اختلافات سیاسی جای دیگری است.
 
در همه‌ی دوره‌ها مردم نیک یافت می‌شوند ، اما در آن سال‌ها ، روزگاری که داستان ما در بستر آن روان است ، از این‌دست مردمان بیشتر یافت می‌شدند . چشم‌های مراقب هنوز مهلت نیکیِ ساده‌ی مردم را به‌خود ، از آن‌ها نگرفته بود . نیز نیکی گناه نبود . کردار نیک جسارت می‌خواهد . و در آن دوران ، هنوز این جسارتِ خجسته درهم نشکسته بود ، گرچه قوام هم نگرفته بود .
کلیدر ( محمود دولت‌آبادی )
دفترچه راهنمای بچه ام رو تا حالا نخونده بودم 
ضبط ماشین رو که بگردم هِ....چ! 
حالا یه مقدار خوندمش 
فکر کنم اولین فرصتی که پیدا کنم باید ببرمش نگاهش بندازن 
 
دارم سعی می کنم اجازه ندم علیرضا بیاد 
البته که وقتی می نویسم برعکس میشه 
ولی خوب بذار حداقل بنویسم که به سرم زد 
 
 
خسی در میقات یک قرن بود از یک ردیف بالای کتابخونه گذاشته بودم تو ردیف شخصی خودم 
برداشتمش گرچه هنوز شروع نکردمش 
 
 
 
 
 
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
قاسم سلیمانی تا که بر جسم علی رهبرِ ما جان باشد
تا که ایران وطنم مهد دلیران باشد
تا که راه من و تو در ره قرآن باشد
دشمنِ کشورمان گرچه فراوان باشد
ما به شمشیر خدا با همه شان می جنگیم
راه را بر همهُ قوم دغا می بندیم
________⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
ادامه مطلب
توی ذهن گم شدن، از ویژگی هایش بود.
فهم کردن بدون کلمه!
و قطعا که تنهاست اوکه در ذهن زندگی می کند. گرچه، وسیع می شود و می فهمد، و با کلمات، با خودش بیان می کند.
 
تو فهمیدنِ بی کلمه را بلدی؟
 
اما حالا می خواهد تلاش کند، زبان را از بر کند.
وی، 14 سال پیش  تصمیم گرفت کلمه ها را فراموش کند. و فراموش کرد. که از قید کلمه و ساختار فرار کرده باشد. 
حالا اما، باز باید حافظ و ابتهاج خواند. سعدی و فردوسی و حتی مولانا.
باید کلمه را فهمید.
صبر کن ای دل پر غصه در این فتنه و شورگرچه از قصه ی ما می ترکد سنگ صبور
از جهان هیچ ندیدیم و عبث عمر گذشتای دریغا که ز گهواره رسیدیم به گور
تو عجب تنگه ی عابرکشی ای معبر عشقکه به جز کشته ی عاشق نکند از تو عبور
در فروبند برین معرکه که کآن طبل تهیگوش گیتی همه کر کرد ز غوغای غرور
تیز برخیز ازین مجلس و بگریز چو بادتا غباری ننشیند به تو از اهل قبور
مرگ می بارد ازین دایره ی عجز و عزاشو به میخانه که آنجا همه سورست و سرور
شعله ای برکش و برخیز ز خاکستر خویشز
بی تی اس مجددا افتخار افرینیده و تو مراسم vmas که معتبر ترین مراسم برای موزیک ویدیو هاست دو تا جایزه برده.جایزه بهترین گروه(بهترین موزیک ویدیوی گروهی)وبهتریم موزیک ویدیوی کی پاپو کسب کرده.گرچه خودشون نبودن.خیلی حیف شد.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
امروز احتمالا اخرین روزمه و میرم دعا کنید بتونم بازم بیام.
 
رامتین.
⚫️⚫️⚫️ یا رسول الله .... دوباره تازه کنم در هوای تو جان راتویی که هدیه نمودی به شهر ایمان راتکانده بال فرشته غبار دوشت راو بوسه میزند عالم به عشقت انسان رادل تو شأن نزولی به عروه الوثقیخدا نشسته بخوانی دوباره قرآن را چقدر آیه تطهیر می‌شود نازلچقدر در تو مجسم نموده فرقان رانه کاخ شوکت کسری که هرچه کاخ ستمز شوکت تو شکستند طاق ایوان رادروغ گرچه زیاد است وعده حق شدبه صدق نام تو داده ست ختم دوران را✍ زهرا آراسته نیا@arastehnia
شب چو در بستم و مست از می‌نابش کردمماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردمدیدی آن ترک ختا دشمن جان بود مراگرچه عمری به خطا دوست خطابش کردممنزل مردم بیگانه چو شد خانه چشمآنقدر گریه نمودم که خرابش کردمشرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمعآتشی در دلش افکندم و آبش کردمغرق خون بود و نمی‌مرد ز حسرت فرهادخواندم افسانه شیرین و به خوابش کردمدل که خونابه‌ی غم بود و جگرگوشه دهربر سر آتش جور تو کبابش کردمزندگی کردن من مردن تدریجی بودآنچه جان کند تنم، عمر حسابش
تو که در گشت و گذار و سفرینکند از کرونا بی‌خبری!
بوق و کرنا شده هر جا کرونانشنیدی تو مگر کور و کری؟
به تو گفتند نرو سیر و سفرچون که در معرض صدها خطری
زده‌ای باز به جاده، به سفربی‌مبالاتی و اهل دودری
گرچه داری تب و هی سرفه کنیعازم رشت و قم و شوشتری
غیر قانون شکنی خود تو بگوواقعاً هست تو را یک هنری؟
کلّه‌ی پوک تو از کاه پر استمایه‌ی ننگ و غم و دردسری
حیف از سایر مردم که شدندهموطن با نفری چون تو خری
خر چه حیوان پر از فایده‌ای‌ستو تو با این همه شر
دیشب اطفال رو تموم کردم و گرچه آخراش رو بی کیفیت تر، کمی آخراش رو، ولی خب راضی بودم نسبتا.
از صبح امروز، از صبح غیر قشنگ امروز، قلب رو شروع کردم و چقدر این درس اذیت کننده ست و نمیدونم ذهن منه که هر چیزی رو پس میزنه یا ناجوری ِ قلب و یا که هر دو؟ دروغ گفتم، میدونم، هر دو.
بچه جان پاشو جمع و جور کن مثل همیشه، تو حالت با خوب پیش رفتن خوبه، پاشو تیز کن و بعد تر سر حوصله بشین پای قلب خوندنت و خوب ببندش، جاهایی که لازم داری رو هم از کتاب بخون، آباریکلا د
میان همه تاریکی و غم انگیزی این روزها، همه ی گله و شکایت های نگفته و نشنیده، سکوت اجباری، ترس از فریاد، رضایت به کم ترین ها و نفسی که فرو رفتنش عذاب جان و بر آمدنش عذاب وجدانه، ستاره ی وبلاگ هاتون یک به یک و زود به زود روشن میشه. نور ضعیفی که گرچه شب غم انگیزمون رو روشن نمیکنه ولی نشونه ی همصدایی و همدلی ای میشه که باور وجود نور رو درونمون زنده نگه میداره. 
گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست    
دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست
حاصل خیره در آینه شدن‌ها آیا               
دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟!
بی‌سبب تا لب دریا مکشان قایق را         
قایقت را بشکن ! روح تو دریایی نیست
آه در آینه تنها کدرت خواهد کرد             
آه ! دیگر دمت ای دوست مسیحایی نیست
آنکه یک‌عمر به شوق تو در این کوچه نشست       
حال وقتی به لب پنجره می‌آیی نیست
خواستم با غم عشقش بنویسم شعری            
گفت : هر خواستنی عین توانایی نیست
چند روزی بیش تا نوروز نیست       من ندانم راز این نوروز چیست
از همان دوران دور کودکی             حال من تا این کنون بازم یکیست
کل سال آیا نبودم دلخوشی            علتش را نیک باید بنگریست
خنده و شادی به روی مادرم           باید آرم صدر علت های لیست
شادی اش ما را به شادی می کشاند        گویی ما را داده اند صد نمره بیست
گرچه اینک جسم او از ما جداست         روحش اما می کند هر لحظه زیست
بهر من بود او پدر هم مادرم                 برتر از مهرش بگو جانم که کیست
ر

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها