به قلم دامنه
به نام خدا. سلام
سلسلهگفتار لیف روح
مرا ز روز قیامت غمی ڪه هست این استڪه رویِ مردمِ عالَم دوبار باید دید
(صائب تبریزی: غزل ۴۰۲۰: منبع)
توضیح: چون ممڪن است حقالنّاس به گردن ڪسی باشد. پس چه بهتر پندار، گفتار، ڪردار، هر سه را نیڪ ڪنیم. ڪه میڪنیم. درود بر نیڪان و «وصل نیڪان»
نڪته را با شعر بگویم:
آنچه خواهی ڪه ندرَویش، مَڪارآنچه خواهی ڪه نَشنَویش، مَگوی
ناصرخسرو قبادیانی: مندرج در «اَمثال و حِکَم» دهخدا
توضیح: چون روز حساب
حال عالَم سر به سر پرسیدم از فرزانهایگفت: یا خاکی است یا بادی است یا افسانهای
گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟گفت: یا کوری است یا کری است یا دیوانهای
گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟گفت: یا برقی است یا شمعی است یا پروانهای
ادامه مطلب
☝️ پاسخ رهبر انقلاب به کسانی که کلمه مستضعفین را بد معنا میکنند
️ رهبر انقلاب: #مستضعفین را بد معنا میکنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً -یعنی این چند سال اخیر باب شده- اقشار آسیبپذیر [معنا میکنند]، یعنی آسیبپذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمیداند، قرآن میگوید: وَنُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَنَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوٰرِثین؛ مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّهی عالَم بش
نسبتِ من به تهران، یه عشق و نفرتِ توأمانه. در عین حال که خیلی دوستش دارم، میتونم تا سر حد مرگ ازش متنفر باشم.این روزها که گرونیها و مشکلات اقتصادی پررنگتر دارن خودشون رو نشون میدن و اون سال نودوهشتِ سختی که مسئولان، سال گذشته وعدهش رو میدادن رو بهتر لمس میکنیم، بیشتر از همیشه به فاصله طبقاتی بالا و پایین تهران فکر میکنم.به مردمِ بالادست که براشون فرق نمیکنه دلار بخرن یا سکه، خونه بخرن یا ماشین، گوشی بخرن یا یخچال، در هر صورت س
کتاب باید كسی از میان ما به كشتن كتاب برخیزدشاعر: فرهاد وفایی
✍
چشم هایششروع ویرانیو من آن دورترین شهر زیر آوارمکه هیچ ، هیچ ، هیچامیدِ نجاتم نیست
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید:
http://www.nashreshani.com
نیمه شعبان
ای وَلی اعظم مولا صاحب الزّمان،ای منجی ِ عالَم مولا صاحب الزّمان
گل نرگس،صاحب مجلس،همدم و مونس خوش آمدی
حجتُ ا...،یا ولی ا...،بقیة ُ ا...، خوش آمدی
ای وَلی اعظم مولا صاحب الزّمان،ای منجی ِ عالَم مولا صاحب الزّمان
ز قدوم مبارکت،همه جا گشته گلفشان
شده گلبانگ کائنات،ذکر یا صاحب الزّمان
ای وَلی اعظم مولا صاحب الزّمان،ای منجی عالَم مولا صاحب الزّمان
هل اتا و نصری مولا صاحبَ الزّمان،تو امام عصری مولا صاحب الزّمان
همه عالَم
⚘ #اخلاص_شهدایی...⚘ #اخلاص_در_عمل...
گاهی از اوقات تصوّر میکنیم که یک عملِ مهمّ عبادی انجام داده ایم! ولی وقتی آن عمل میخواهد به آن عالَم منتقل شود، خیلی از قسمتهاش پوک در می آید!!! تنها چیزی که عمل را از آفت نگاه میدارد و به عالَم بالا منتقل میکند #اخلاص است و الاّ شیاطین کمرِ همّت را بسته اند تا عملِ مؤمن را خراب کنند و غالبا این کار را می کنند! تعدادشان هم به قدری زیاد است که برای هر عمل که از مؤمن صادر می شود تعداد زیادی از آنها برای خ
دیدی تا اومدم پیام بدم به بابا عطسه اومد ُ و دس نگه داشتم
موقع ظرف شستن گفتم به ادمین پیام میدم اگه گفت دوبار در روز تمرینا انجام میشن که منصرف میشم و تمرینا، تمرینای خودمن..و ادمین جواب پیامم رو داد و گفت دوبار:) خدایا مرسی که هوامو داری
عالم ذر مربوط به دوران پیش از خلقت انسان است. عالمی که برخی میگویند همه انسانها در آن حضور داشته اند و برخی دیگر میگویند همه آنچه که قرار است برای آدمی اتفاق بیفتد به وی نشان داده شده است، اما واقعا عالم ذر چه عالمی است؟!
عالَم ذَر چیست؟
عالَم ذَر یا عالم اَلَسْت یا عالم قالوا بَلیٰ یکی از جهانهای آفرینش است که در قرآن و روایات به آن اشاره شده. بنا بر عقیده اندیشمندان اسلامی، این عالم مربوط به دوران پیش از خلقت آدم و یا همزمان با خل
تا به خودم میام میبینم این پیاماس پایم را جایی بند کرده.
امروز در خانهی احزان سرزمین. امروز سرزمین و نگرانیهایش خوراک روح رنجور من شدهاست امروز دردمند حال غریب وطن و مردم این سرزمینم.
مذهب شیعه تلاش دارد اما اسلام را جهانی و دولتها را اسلامی کند و قرون وسطای تاریکی در انتظار سرزمینها خواهد بود. نگرانم برای آیندگان، دردمند برای مردمِ اکنونِ تحت فرمانروایی اینان.
کاش کاری بکنم و نجاتی دهم.
راستش را بخواهید، هرچه فکر میکنم نمیدانم چگونه گذشت سالی که گذشت. فقط یادم هست، وقتی که روی پشتِبامِ ساختمانِ توسعهٔ فناوری چایی میخوردیم، صبح بود، بوی علف میآمد و من درگیرِ همان خیالِ قدیمی بودم
خیالِ قدیمی این بود، بچه که بودم فکر میکردم که روابطِ مشکوکی بینِ شهرها هست، محلههایی از تهران هستند که انگار برای قم هستند، حتی یکبار محلهای از نیشابور را توی شهری دیگر دیدم.
همهٔ این محلههای جادویی، مربوط به سفرها بودند. یعنی هی
امشب خیلی قشنگیاد وبلاگ فــتح قلمــ افتادم که با یک عزیزتـــر از جــــان ساختیمشو حالا رمزشو ندارم که بدونم به کجا رسیده و حالش چیه!
و دلتنگی سرآغازِ شبـــ استــــــــ... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــعکس: میم.مشرقی
تهران برای منِ بچه شهرستانی با یک حس همهگیر شروع شده بود. حسِ بیکسی همراه با ترس. فرهنگ مردم چندپارهی تهران برای منی که تا چند سال پیشش با مردمِ گرم و بیشیلهپیلهی کرمان سر کرده بودم ترسناک بود. هیچوقت یادم نرفت آن صحنهای را که یکی دو سال قبل از کنکور در ابتدای سفر به تهران اتفاق افتاد. رفته بودیم از راهآهن تهران ماشینمان را که با قطار آمده بود بگیریم. مسئول جوان آنجا پدرم را با "تو" خطاب میکرد. برای من که حرمت پدری را در خانه
خوشا که "عشق" و "وطن" داستانِ ما باشد
که حرفِ مردمِ ما بر زبان ما باشد
به تاخت می روی و پشت سر نمی بینم
در این مسیر کسی هم عنانِ ما باشد
خدا، خدای من و توست، دل قوی می دار
اگرچه دور زمان بر زیان ما باشد
غمین مباش که فردا -یقین- فرشته ی شعر
قسم اگر بخورد، هم به جان ما باشد
طلای غزنه نوشتی به دادِ ما نرسید
سخن طلاست که خود در دهانِ ما باشد
ستون به سقفِ وطن می زنیم، "سیمین گفت"
بگو اگرچه که با استخوان ما باشد
تویی که می گذرم یا " منم که می گذری"
بی مرز تر از عشقم و بی خانه تر از باد
ای فاتح بی لشگر من خانه ات آباد
تا کی بنویسم که تو می آیی و هر بار
قولِ "سرِ خرمن بدهی" ، دست مریزاد
حافظ به تمسخر به دلم گفت فلانی
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
دور از تو فقط طعنه خورِ مردمِ شهرم
مجنونم و یک شاعرِ دیوانه ی دل شاد
دستم به جدایی برسد، رحم ندارم
بد شد "گذرِ پوست به دبّاغ نیفتاد"
با اینکه دلم گفته مدارا کنم اما
ای داد از این دوری و از عشق تو بی داد
تلخ است اگر دوریِ شیرین به خدا شکر
ا
از چپو کردنِ این خانه خجالت نکشیداز منِ ساکن ویرانه خجالت نکشید
مملکت را بفروشید به روسیه و چیناصلا از مردمِ بی خانه خجالت نکشید
مرد و زن را به فروشِ بدن انداخته ایداز فروشِ تنِ ریحانه خجالت نکشید
خرج نوسازیِ لبنان و یمن را بدهیداز مریوان و بم و بانه خجالت نکشید
خاکمان را اگر از بابِ وِتو کردن هاباج دادید به بیگانه،خجالت نکشید
صد برابر شده اجناس،کما فی السابقموقع دادن یارانه خجالت نکشید
نامِ ما را بگذارید نفوذی،خس و خاکمثل آن مردک دیوانه
حلول ماه ربیع الاول بر عاشقان رسول الله تهنیت باد...
آمده فصل ِ،بهار ِ ناب ِ خوش عهدی
ربیعُ الاوّل و عالَم،همه به ذکر یا مهدی
شور و شعف از عطای حضرت حق بر همه دلها مبارک
شکفتن ِلاله های فخر و عزّت در دل ِ صحرا مبارک
امامت ِ مهدی ِ آل پیمبر یوسف زهرا مبارک
دارم ای آقا به سر هوای تو،حضرت مهدی جانم فدای تو
حضرت مهدی جانم فدای تو...
بسم الله الرحمن الرحیمالحمدلله رب العالمیناللهم صل علی محمد و آل محمددر عرصه ها کار زیاد است که انجام بدهیم آنقدر که یکی جای دیگری را پر کند و ما را به سختی می اندازد . تنها #نظم برای سامندهی کار ها چاره ساز است و آنچه که می تواند به انسان نظم دهد ، قرآن وروایات و تدبر در این دو ثقل است . #برنامه_های_روزانه ، #هفتگی، #ماهانه و #سالانه وقتی با قرآن و روایات نظام بگیردجان میگیرد مانند جسمی که در آن روح دمیده می شود و اگر نباشد بی روح است .هر کسی در هر
دستم را فشرد
و به نجوایم سه حرف گفت .سه حرفی که عزیزترین دارایی تمام روزم شد :« پس تا فردا .»
ریش تراشیدم دوبارکفشهایم را برق انداختم دوبار .لباسهای رفیقم را قرض گرفتم با دو لیرکه برایش کیکی بخرم ، قهوهای خامه دار .
حالا تنها بر نیمکتمو گرداگردم عشاق ، لبخند زنانندو برآنم کهما را نیز لبخندی خواهد بودشاید در راه استشاید لحظهای یادش رفتهشاید ... شاید ...
"محمود درویش"
پ.ن:
چه دانستم که این سودا مرا زینسان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد دو چ
سلام خدمت شما طراح گرامی
تعرفه ی خرید سورس های سایت freepik :
تک سورس
قیمت : ۱۰۰۰ تومان
هر دوبار خرید یک فایل رایگان
۴ سورس
قیمت : ۳۵۰۰ تومان
هر دوبار خرید دو فایل رایگان
بالای ۴ سورس
قیمت : هر سورس ۸۰۰ تومان
هر ۵ فایل خرید سه فایل رایگان
لینک پرداخت : پرداخت
سلام خدمت شما طراح گرامی
تعرفه ی خرید سورس های سایت freepik :
تک سورس
قیمت : ۱۰۰۰ تومان
هر دوبار خرید یک فایل رایگان
۴ سورس
قیمت : ۳۵۰۰ تومان
هر دوبار خرید دو فایل رایگان
بالای ۴ سورس
قیمت : هر سورس ۸۰۰ تومان
هر ۵ فایل خرید سه فایل رایگان
لینک پرداخت : پرداخت
شیعه چقدر غریبه
و امروز این غربت ملموس تر از دیروزه...
نمیدونم چندتا سرباز و سردارِ دیگه باید
مایه بذارن از جونشون و آبروشون
برای حفظِ آبروی نظام...
کِی میای آقا؟؟
به خدا قسم ;اومدنت حق رو آشکار میکنه...
به خدا قسم;شیعه دیگه تابِ تاوان های بیشتر نداره...
به خدا قسم;عالَم غرق در عذابِ نبودنته....
دلم به نقطه ای رسیده که دیگه جز تو تمنایی نداره...
داغِ نبودنت روسینه م بدجوری سنگینی میکنه...
شمارو به ایامِ عزایِ مادر ;برگرد...
برگرد ای منتقمِ خون های بی گن
یادی از علی شریعتی
7197
به قلم دامنه. به نام خدا. سلام. هفت کولِ (۷۹). مرحوم علی شریعتی، معلم انقلاب _که امروز روزی، در ۲۹ خرداد ۵۶ درگذشت_ در صفحهی ۱۹ کتاب انسانِ بی «خود»، انسانهای خودباخته و غربزده را «اِلینه» مینامد. از نظر او، آدمِ اِلینهشده حالتی پیدا میکند که در آن شخصیت واقعیاش زائل میشود و شخصیت بیگانهای در آن حلول میکند.
دکتر علی شریعتی در بازداشتگاه ساواک
«کمیتهی ضد خرابکاری». که امروزه «موزهی عبرت» شد. در ضل
هدف طرح تبیین منظومه فکری رهبری از ارائهی سیر مطالعاتیِ آشنایی با منظومه فکری رهبر انقلاب اسلامی، این است که مخاطبین عزیز، دارای نظام فکریِ منطبق بر نظام فکری انقلاب اسلامی شوند.هدف این است که ما از همان دریچهای به خدا و انسان و عالَم نگاه کنیم، که مقام معظم رهبری نگاه میکنند.
شرح_دروس_معرفت_نفس
استاد_صمدی_آملی
************************
حالا از اینجا تفسیرِ انفسی را شروع می فرمایند که مبادا دنبال این باشی که واقعا چهارتا مرغ را بگیری و بکشی ؛ خیر؛ آن چهارتا مرغ در درون حضرتعالی هستند.
ترا هر چهارمرغ اندر نهاد است
که روحت از عروجش اوفتادست
این چهار صفتِ حیوانی در درونِ خودت هست، این کشتن هنر است نه اینکه تفنگ بدست بگیری و یک کرکس را بیندازی؛ خیر.
به شکارِ حیوانِ بیشه رفتن هنر نیست. یک سنگ برداری و در روز عرفا
شور دلنشین و مناجاتی امام حسین(ع)
شب اربعین 98
هیئت رایه العباس تهران
حاج محمود کریمی
یاذالکرم منو ببر تا به حرم
متن و صوت این شور دلنشین رو در ادامه مطلب ببینید ...
کربلا + شهادت نصیبتون
متن مداحی:
من بی تو دلگیرم / از زندگی سیرم
دور از تو ای مولا، میمیرم...
دستم بگیر آقا / از عالَم بالا
عالی جناب ای شاه، یا مولا...
یا ذَالکَرَم، من و ببر
تا به حرم، من و ببر
تا کربلا، یا کربلا یا کربلا
یا کربلا یا کربلا
حسین...
حسین وای...
من با تو آبادم / غم رفته ا
همیشه جواب غیر مذهبی ها به حساسیت مراجع، گشت های ارشاد و مذهبی های افراطی راجع به حجاب این بود: " حالا تمام مشکلات ایران حل شده، فقط مونده چند تا تار موی خانم ها؟ " امروز خبری خوندم که جواب این سوال رو گرفتم. متوجه شدم هیچ مشکلی در ممکلت مهم نیست جز همون چند تا تار مو. اختلاسی که مردمِ عادی رو به خاک سیاه نشونده، اقتصاد خرابی که اکثر مردم و کارگرها رو به فقر رسونده، فقری که مردم رو به دین و اسلام و حتی اخلاقیات بی ایمان کرده، موضوع کم اهمیت تری ن
حس یه عدد بی نهایت رو دارم ، که منفی یک شده. قطعا اولین بار عین خیالش نبوده و به بینهایت بودن ادامه داده. اما همینطوری همش منفی یک میشه. نه دوبار ، نه سه بار یا حتی چهاربار . بلکه بینهایت بار . آخرش جی میشه؟ بینهایت تبدیل میشه به یک ، صفر و منفی یک !
تحدی درقرآن اثبات کلام خدا نیست، بلکه نوعی توجیه و مبارزه طلبی است، لطفا ثابت کنید قرآن کلام خدا است؟
پاسخ:
در این زمینه چند مطلب خدمتتان عرض می شود:
مطلب اول؛
برخی معتقدند آیات تحدی ناظر به همان صدر اسلام است و عجز فصحای عرب در آوردن مثلی برای قرآن (تمام قرآن، ده سوره، یک سوره، گفتاری از قرآن)، دلیلی است بر اعجاز قرآن و این دلیل برای همیشه است.(1)
طبق این قول، عجز سخن وران صدر اسلام و زمان نزول قرآن، برای اثبات اعجاز قرآن کفایت مى کند و ن
اگه یه دوست خوب داشتید که ادعای رفاقت صمیمیش با شما به عنوان تنها فرد زندگیش میشد ، بعد در 4 ماه شما دوبار بهش رو میزدین واسه کمک و اظهار نیازمندی میکردین و کاری نمیکرد باز هم حس خوب و شفافتون دست نخورده میموند؟چیکار میکردید بعدش؟
با این تفاسیر که دلایلش واسه رد کمک رو نتونید عمیقا بپذیرید
قاعدتا هیچ آدم عاقلی از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود.. ولی من با این میزان تجربه گزش باز هم سرعقل نمیآیم
و همه کارهایم را در وقت اضافه انجام میدهم...
اصلا انگار تا حجم کار کمر شکن نشود، دست و دلم به کار نمیرود...
همین است که همیشه به حد ضرورت کار میکنم... هیچ کدام از کارها و اتفاقات شبیه آنچه میخواستم نیست... و این خود مصیبتی است...
.
.
یه حالتی دارن این روزا که آدم دلش میخواد بگه بکشید ما را بیدارتر میشویم
عالم ذر مربوط به دوران پیش از خلقت انسان است. عالمی که برخی میگویند همه انسانها در آن حضور داشته اند و برخی دیگر میگویند همه آنچه که قرار است برای آدمی اتفاق بیفتد به وی نشان داده شده است، اما واقعا عالم ذر چه عالمی است؟!
ادامه مطلب
بچه ها
خیلی خوشحال بودم گفتم با شما هم تقسیم کنم بلا بلا بلا :)
صابخونه م هر هفته دوبار برام نون میپزه خودش :)
امروز بهم گفت،
من خیلی کم این رو میگم
ولی خیلی خیلی خوشحالم که تو اومدی اینجا با من هم خونه شدی :)
اینقدر خوشحال شدم :)
مرد نازنین و خوبیه :)
خیلی مسنه
حدود هشتاد سالشه!
امروز یه بازنده ترسو بودم و فقط بخاطر ترس کلاسمو نرفتم
ولی فردا میخوام بپرم وسط کلاسش بگم مرد ما باید باهم حرف بزنیم
البته اشاره میکنمکه حتما دوبار!!!
ولی خب واقعا باید برم باهاش حرف بزنم بگم شرایطم سخته برنامه ام اصلن انعطاف نداره مگرنه منم دوست ندارم اوضاع اینجوری پیش بره:/
خدایا منو از دست فامیلایی که فک میکنن یه پا مومن مجتهدم و برا برگردوندن نظرم از گیاهخواری نشستن از فلان امام و فلان پیامبر و فلان آیت الله نقل قول میکنن نحات بده:|
چرا نمیشه عین آدم به خاله 50 ساله ام بگم "من اشرف مخلوقات نیستم و برام مهم نیست فلان حضرت در مورد اینکه همه ی مخلوقات نعمت هایی واسه انسان هستن چی گفته:| " ؟
خدایا جان خودت و همین عزیزانی که با استناد بهشون تو همین چندساعت مغزمو به فنا دادن نجات بده:))
هیچ چیز اندازه چند روز با فامیل بود
هر آدمی دوبار می میرهیه بار وقتی عشقشو از دست میده، یه بار وقتی از دنیا میره.کاش فاصله ای بین این دو مردن نباشه.تحمل این فاصله خیلی دشواره.(فرهاد قائمیان/سریال تاریکی شب، روشنایی روز)اینکه اینو از زبون یه مرد میشنوم تو این سریال،سخته برام واقعا
احتمالا یک روزی که دیر نیست و دور میفهمی زندگی ارزشش را داشته. ارزش همه ی بالا و پایین و ضجه زدن ها و به زوووور به چیزی رسیدن ها و از دست دادن ها را.
گفتم از دست دادن. از دست دادنی در این عالَم نیست جز اینکه در ازایش چیزی ارزشمندتر به غنیمت برداری؛ که تجربه این غنی ترینِ غنایم خلقت، آنقدر در دفتر دنیا به کارت خواهد آمد که روزی به تمام بیم و اضطرابش نگاه کنی و لبخندی نثار تمام آنچه پشت سر گذاشته ای بکنی از سرِ رضایت و شاید هم شوق.
دخترم، جانِ دلمِ،
حمد و شکر و ثنا یگانه هستی و هستی بخش را به سعه رحمت واسعه اش و به شماره ی همه ی نعمات و آفریدگانش.
امید در نا امیدی جوانه می زند و می بالد و شکوفا میشود. آن را که در صحرای فقر و سراسر نیاز کائنات به چیزی یا کسی چشمِ طمع و دستِ طلب دارد، مادامی که به نقطه ی یأس مطلق از عالم فانی نرسیده و مضطرِّ حضرت باقی نشده باشد اجابت نخواهد شد. هر کس را که در عالَم امکان به نعمت وجود آراسته باشند، حتی اگر در نهایت دنائت و رذالت فرو رفته و حتی اگر شیطان باشد ؛ بی
این روزا جدی جدی دارم دنیای واقعی میبینم !
+ چرا نقاب ها تون دارید دونه دونه برمیدارید ؟ لطفا برندارید ! من واقعا تحمل مواجه شدن با واقعیت ها رو ندارم ! لطفا نقاب ها یتون دوبار بزارید
+ از این به بعد می خوام برای یه سری آدم ناشناس باشم برای همیشه
سازمان نظام مهندسی هم مانند بسیاری از سازمان ها و ادارات آزمون نظام مهندسی اسفند 98 را به دلیل قطع زنجیره کرونا زمان آزمون را تغییر دادند.
اما همیشه بعد از این کنسلی ها سوالاتی مطرح می شود مانند آیا امکان ثبت نام برای کسانی که از آزمون اسفند 98 باز موندن وجود دارد؟ آیا با توجه به شرایط موجود در جامعه باز هم دوبار آزمون نظام مهندسی 99 دوبار برگزار خواهد شد؟
پاسخ: در صورتی که قرارِ بر برگزاری آزمون یکبار در سال باشد قطعا زمانی برای ثبت نام آن
اهالی بیابان بابقلی را همانجور که بود پذیرفته بودند و با او داد و ستد داشتند . نیازی دوسویه وامیداشتشان که در نیک و بد یکدیگر سازشی کجدار و مریز داشته باشند . بیشتر مردمِ ما دروغهای آشکار یکدیگر را میبینند و در پوششی از لبخند (دروغی دیگر) از نگاه هم پنهان میدارند . کردارِ حسابشده و اگر بشود گفت خردمندانهشان در داد و ستدها مایهای از دروغ دارد که در لابلای عواطف و احساسات گذرا لاپوشانی میشود . گویی نیازهای معیشتی نیازهای دوسویه ر
از دیارحبیب: روایتی جذاب ازشهیدی که دوبار جانش را فدای امام حسین کرد.
از دیارحبیب: سید مهدی شجاعی
معرفی:
این که میگن عشق سن و سال نمیشناسه راسته. مهم اینه که طرفت کی باشه و توقرار باشه تو این عشق چی نصیبت بشه. اگه به حرفی که زدم شک داری این کتابو بخون اگرم شک نداری بازم این کتابو بخونش تا یقین قلبی پیدا کنی.
خلاصه:
امام در کربلا یک بار شهید نمی شود. او در تک تک یاران خویش به شهادت می نشیند و هر اذن جهادی انگار تکه ای از جگر امام است که کنده میشود و ب
عَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ أَنَّهُ قَال: «… فَهُمُ الْکَوَاکِبُ الْعِلْوِیَّةُ وَ الْأَنْوَارُ الْعَلَوِیَّةُ الْمُشْرِقَةُ مِنْ شَمْسِ الْعِصْمَةِ الْفَاطِمِیَّةِ فِی سَمَاءِ الْعَظَمَةِ الْمُحَمَّدِیَّةِ وَ الْأَغْصَانُ النَّبَوِیَّةُ النَّابِتَةُ فِی الدَوْحَةِ الْأَحْمَدِیَّة».
ترجمه:
طارق بن شهاب از امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل مینماید که فرمود: آنان (امامان) ستارگان عالَم بالایند و انوار عل
سرود میلاد حضرت زین العابدین علیه السلام یوسف ارباب اومد به دنیا قبله ی عالَم،کعبه ی دلها علی بن الحسین بن علی فرزند زهرا ای امام ِ هُدی علی جان علی جان نور ارض و سما علی جان علی جان روح ذکر و دعا علی جان علی جان
ادامه مطلب
پیاده به سمت خانه میآمدم و هوای اردیبهشت را بو میکردم و با وسواس نفس میکشیدم. هوا تاریک شده بود، تاریکِ هنوز روشنِ بعد از غروب. نزدیک که میشدم صدای حرف زدنشان به گوشم خورد. دو مرد جوان با لباس کار کدر که نشسته بودند روی پلههای جلو خانهای، کنج تاریکی در سایهٔ برگها. یکی با هیجان و آبوتاب برای دیگری از دوستش میگفت که با دست خالی شوهرِ یک دختر ثرومتند شده بود. بله، راست راستی دخترِ کارخانهدارِ اصفهان را گرفته بود! "کارخانهدا
روبرور گنبد توی صحن گوهرشاد یکی از رفقا روضه وداع می خوند که یکهو یه نفر گفت: انا بقیت الله فی ارضه...
و دوبار تکرار کرد
خواستم بهش بگم حاجی اشتباه میزنی اینجا مشهده نه مکه دلم به حال بچه سوخت و گریشون رو به خنده تبدیل نکردم.
پی نوشت:
شما هم اگه خواستید ظهور کنید یادتون باشه باید برید مکه اولش هم به جای رب اشرح لی صدری باید بگید الا یا اهل العالم
۱. این خشم و عذاب اینروزها رو توی قلبم ذخیره خواهمکرد؛ این اندوه رو! که اگه فراموش کنم تا ابد به خودم بدهکارم.
۲. میگن که «دل مرنجان که ز هر دل به خدا راهی هست.» نمیدونم این اشعار و جملات پرمغز و نغز چرا فقط برای من موثر هستن؟! اگهمن دل یه نفر رو شکسته بودم، فورا عکسالعمل کارم رو دریافت میکردم ولی الان که مفعول قضیه محسوب میشم، اساسا قانون سومنیوتون از سرفصل تمامی کتابهای فیزیک و ایضا واقع
پرسش:
تحدی درقرآن اثبات کلام خدا نیست، بلکه نوعی توجیه و مبارزه طلبی است، لطفا ثابت کنید قرآن کلام خدا است؟
پاسخ:
در این زمینه چند مطلب خدمتتان عرض می شود:
مطلب اول؛
برخی معتقدند آیات تحدی ناظر به همان صدر اسلام است و عجز فصحای عرب در آوردن مثلی برای قرآن (تمام قرآن، ده سوره، یک سوره، گفتاری از قرآن)، دلیلی است بر اعجاز قرآن و این دلیل برای همیشه است.(1)
طبق این قول، عجز سخن وران صدر اسلام و زمان نزول قرآن، برای اثبات اعجاز قرآن کفایت
1 شما باید با احساس درونیتون جواب میدادید ولی فقط یه سری چیزای حفظ شده تحویلم دادید.
2هیشکی دقت نکرد چرا از چی میترسیو دوبار نوشتم و فقط یه بهش جواب میدادید
3من داشتم کاملا جدی ازتون میپرسیدم اما هیچ جواب جدی نگرفتم
4 سوال عنصرتون چیه یه سری گزینه داشت.مث چوب فلز خاک اتش اب باد و ......
5از این به بعد وقتی ازتون سوال میکنم مث ادم جواب بدید و به اسم نویسنده پایین مطلب دقت کنید.
بد اومدم تو پارک مجبور شدم دوبار دنده عقب بگیرم
بعد یارو ( فک کنم پارکبان اونجا بود از این لباس ابیا تنش بود ) اومد مثلا فرمون بده بعد که پارک کردم پیاده شدم گفت یه ضرب المثل هست میگه مورچه چیه که کله پاچه اش باشه بعد یکم اومد جلو گفت البته زن چیه که دنده عقبش باشه ...
بله میدونم که من دیگه اون بشر را نخواهم دید و مجالی برای ناراحتی نمیمونه ولی بهم برخورد :| پررو :|
تایم کلش ۱ساعت و ۵۵ دقیقه اس. امتیاز IMDb هم ۶.۷ از ۱۰.
فیلمی نیست که عادم دوبار ببینه. دفعه اول هم میخکوب نمیکنه عادمو اما فیلم خوبیه. وسطش خسته نمیشی و چند بار اون اتفاقی ک فکر نمیکنی میفته و تهش هم یه سورپرایز کوشولو داره. درمورد ی دختریه ک ظاهرا ی قتلی انجام داده و فرار میکنه و ... هرچی بیشتر بگم اسپویل میشع!
ژانرش رو هم نوشته بود دراما/فانتزی
اگ خاستین ببینین:))
یک. سیستم طراحی کردن که استاد بتونه فایل، عکس، ویدیو و یا هر چیزی رو باز کنه و تصویری به دانشجو آموزش بده. بعد استاد از این آپشن استفاده نمیکنه و جداگانه ویدیو ضبط می کنه و توی گروه واتس اپ می فرسته. بهش میگیم استاد یا رو سیستم تصویری درس بده یا فایل های تصویری رو تو واتس اپ بفرست که کلا نیایم تو سیستم. میگه نه من هر دو روش رو انجام میدم چون سیستم حضور غیاب داره. شما هم دوبار بشنوید بیشتر یاد میگیرید. میگیم استاد داری میگی لوله فلان این شکلی تو دی
بر کدام جنازه زار میزند .بر کدام جنازه زار میزند این ساز ؟بر کدام مردهی پنهان میگرید ؛ این ساز بیزمان ؟در کدام غار بر کدام تاریخ میموید این سیم و زهاین پنجهی نادان ؟بگذار برخیزد مردم بیلبخندبگذار برخیزد !زاری در باغچه بس تلخ استزاری بر چشمهی صافیزاری بر لقاح شکوفه بس تلخ استزاری بر شراع بلند نسیمزاری بر سپیدار سبز بالا بس تلخ است .بر برکهی لاجوردین ماهی و باد چه میکند این مدیحهگوی تباهی ؟مطرب گورخانه به شهر اندر چه
وی پس از اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۵۴ برای اولینبار در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته دامپروری دانشگاه ارومیه قبول شد. پس از سه ترم مجدداً در کنکور سال ۱۳۵۸ با رتبه ۱۰۴ در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران قبول شد؛ پس از چندی در روزنامه جمهوری اسلامی مشغول به کار شد. با ورود به واحد اطلاعات سپاه پاسداران، نام مستعار حسن باقری را برای خود برگزید.
«لن تنالوا البرّ، حتی تنفقوا مما تحبّون. وماتنفقوا من شیءٍ، فإنّ اللهَ به علیم»
آخه خوبی چیه، جز بودن با تو.. کنار تو.. خوبترین چیز عالَم که نگاه گرم و پر از عشق تو هست!.. وقتی چشماتو با محبت بهم میدوزی، یه جوری که احساس میکنم هیچ کاری جز نگاه کردن به من نداری!!.. بهت میگم: عشقم! چی شده؟! چرا حیرت کردی! میگی آفرین به خودم که تو رو مالِ خودم کردم! از حرفت حسم میشه کللللی ذوق، کللللی عشق، کللللی خجالت،... اون لحظه دنیا برام میشه مثل یه ذره از غبار...
پیاده به سمت خانه میآمدم و هوای اردیبهشت را بو میکردم و با وسواس نفس میکشیدم، انگار که بشود ذخیرهاش کنی برای روز مبادا. هوا تاریک شده بود، تاریکِ هنوز روشنِ بعد از غروب. نزدیک که میشدم صدای حرف زدنشان به گوشم خورد. دو مرد جوان با لباس کار کدر که نشسته بودند روی پلههای جلو خانهای، کنج تاریکی در سایهٔ برگها. یکی با هیجان و آبوتاب برای دیگری از دوستش میگفت که با دست خالی شوهرِ یک دختر ثرومتند شده بود. بله، راست راستی دخترِ کار
در شرایط قرنطینۀ تهران، قطعا همه کمتر بیرون میریم. خیابونها هم خلوتتره به شدت. این دوبار که بیرون رفتم، متأسفانه هر دوبار دو تا گربۀ له شده کف خیابون دیدم.
حواسمون باشه. این روزها که جاده های تهران خلوته، گربه ها و سگهای بیشتری از وسط جاده ها تردد می کنن. شلوغی جاده خود به خود باعث بی خیال شدن گربه ها از عبور وسط جاده میشه. ولی وقتی خیابون های تهران انقدر خلوته، گربه ها بدون تشخیص خطرناک بودن جاده، از عرض خیابون عبور می کنن. جادۀ خلوت هم به صورت
بهار ماه ها، ربیع الاول است؛ چرا که آثار رحمت الهی و ذخایر برکات خداوندی در این ماه پدیدار می شود و انوار جمال الهی بر زمین و زمینیان میتابد . ولادت رسول اکرم(ص) اشرف و سید موجودات و نزدیک ترین خلق به خدا، در این ماه بوده است.
دوباره آمده فصل ِ،بهار ِ ناب ِ خوش عهدی
ربیعُ الاوّل و عالَم، همه به ذکر یا مهدی
شور و شعف از عطای حضرت حق بر همه دلها مبارک
شکفتن ِلاله های فخر و عزّت در دل ِ صحرا مبارک
نگام سرور کائنات است امشب
عالم ذر مربوط به دوران پیش از خلقت انسان است. عالمی که برخی میگویند همه انسانها در آن حضور داشته اند و برخی دیگر میگویند همه آنچه که قرار است برای آدمی اتفاق بیفتد به وی نشان داده شده است، اما واقعا عالم ذر چه عالمی است؟!
ادامه مطلب
کاش میشد وقتی به دنیا میومدی یه فرم بهت میدادن میگفتن دو تا خواسته بگو. خب قطعا من میگفتم تولد در یکی از کشور های اسکاندیناوی اونوقت میتونستم وقتی بعد از ظهر برمیگردم خونه با این حال که آسمون پر از ابرهای سیاه هست و خورشید پشت این ابرها کاملا مخفیه کلید مینداختم و وارد خونه میشدم در حالی که هیچکس خونه نیستپ.ن 1: این اتفاق سالی یکی دوبار میفته و هر بار که مواجه میشم باهاش قند تو دلم آب میشه
پ.ن 2: هنوز به خواسته دوم فکر نکردم
فیلم آلفا بر اساس زندگی انسان های اولیه است که پسر رئیس قبیله از یه تپه پرت میشه پایین کسی نمی تونه نجاتش بده بنابراین اونا پسر رو تو محل حادثه ترک میکنن قبل این سفر پدر درباره گرگ ها و رئس قبیله گرگ ها که آلفا نام داره به پسرش میگه ... زبان فیلم یک زبان خیالی هست و این فیلم برخلاف باقی فیلما ارزش دوبار دیدن رو داره
احتمالا یک روزی که دیر نیست و دور میفهمی زندگی ارزشش را داشته. ارزش همه ی بالا و پایین و ضجه زدن ها و به زوووور به چیزی رسیدن ها و از دست دادن ها را.
گفتم از دست دادن. از دست دادنی در این عالَم نیست جز اینکه در ازایش چیزی ارزشمندتر به غنیمت برداری؛ که تجربه این غنی ترینِ غنایم خلقت، آنقدر در دفتر دنیا به کارت خواهد آمد که روزی به تمام بیم و اضطرابش نگاه کنی و لبخندی نثار تمام آنچه پشت سر گذاشته ای بکنی از سرِ رضایت و شاید هم شوق.
دخترم، جانِ دلمِ،
من خیلی سر زدم اونجا
وقتی اوضاع خوب بود
وقتی اوضاع بد بود
و وقتی اصن اوضاعی نبود
جالبه خودم پیدا کرده بودم
تنها رفتم اولین بار و خو ۹۹ درصد موارد هم تنها بودم
الا دوبار
هوا چقدر عجیب شده
دیلمان برف
اینجا ۷ درجه
جالبه
اردیبهشت عجیبیه!
حتما مادرا جاشون جای خوبیه حتی وقتی نیستن
امیدوارم باعث لبخند باشه برات زندگی دختر کوچولوت.
دیروز و امروز امتحان داشتم....برخلاف دفعه ی قبل،استرسم خیلی کمتر بود چون با تکنیکهایی که روانشناسم بهم یاد داد و عمل کردن بعشون باعث شد که منو از یک تنش بزرگ نجات بده....
این روزها،یکم احساس میکنم شکننده شدم....روحم منتظر یه ناملایمت یا یه تغییره که سریع واکنشش رو به من نشون بده....
امشب شب قدره و من انقدررر یکماه اخیر درگیر درس و کلاس و امتحان و شرایط دانشگاه بودم که اصلا نفهمیدم،تازه متوجه شدم امشب شب قدره....
امروز غروب،افیس ساختمونم بهم ایمیل ز
اوتقد تنبلی کردم که خدا میدونه
یه عالمه درس عقب مونده دارم
که اصلا نخوندم چه برسه به مرور
فقط باید تلاش کنم که پاس شم
واقعا رسوایی به بار میاد
باید فقط این ۱۰-۱۲ روزو بخونم
من ادم روزای سختم
باید بتونم تا امتحان سیب سبزارو دوبار بخونم تستای میر و گزینه برترم بزنم.
میدونم وقت کمه اما این ۱۰-۱۲ روزو اصلا نمیخوابم
بایر خواب ب من حروم شه.
اقاااا هر کی این پستو دید برام دعا کنه بتونم بخونم و پاس شم.
خدافظ
به نام خدای غریب نواز
امروز قلبم را دل پراز زخمم را با یادتان با زیارتتان آرام کردید
ای شاهزاده رم که شاهزادگی سرزمین پهناور رم برایتان بی ارزش تراز ذره بود و شدید شاهزاده قلب پسر رسول خدا شدید عروس بی بی دوعالم...
چقدر زیباست بانو که بی بی عروسی برای پسرش برگزیند که اصلا مسلمان نیست
اما در مسلمانی گوی سبقت را از زنان عالم ربوده است
شما با عروس بی بی شدن از غریبی درآمدید
بانو دختر بی بی دارد از غریبی میمیرد نگاه مادرانه تان کافیست برای تمام در
چقدر تلخ بود.. کتابو میدیدم میخواستم ازش فرار کنم :(
از کتابخونه امانت گرفته بودم و دوبار تمدید کردم از ی طرف نصفشو که خوندم دیگه نمیخواستم بخونمش و از طرف دیگه نمیخواستم کتاب رو کامل نخونده تحویل بدم ..تو این دو روزه تمومش کردم ..خوب شد کامل خوندمش ..
چقدر گریه کردم برای مرگان و هاجر ..
ولی میدونم ما آدما قدرت تحملمون بالاس ..وقتی چاره ای نداری ، نداری دیگه..
در بخش امروز تصمیم داریم یک ترفند کاربردی و بسیار مفید را برای افرادی که دارای کامپیوتر عمومی هستند را آموزش دهیم. فرض کنید دارای چندین کامپیوتر در یک آموزشگاه یا کافی نت هستید و قصد دارید در هنگام واردشدن به ویندوز برای کاربرانی که از سیستم استفاده می کنند یک متن نمایش داده شود که این امر با استفاده از مطلب امروز بسیار راحت انجام میگیرد
در این ترفند نحوه نمایش یک متن در هنگام بالا آمدن کامیپوتر به کاربران را آموزش خواهیم داد پس در ادامه با
دوبار اسلحه دست گرفتم. یه بار سال اول دبیرستان بودم که یه کلاشینکف رو باز و بست کردم. یه بار هم سال دوم دبیرستان که از طرف مدرسه رفتیم میدون تیر و یه خشاب رو توو عرض چندثانیه خالی کردم. برای همین جنگ رو درک نمیکنم، مثل اون دوستم که به یکی دیگه از دوستهام که باباش فوت کرده بود گفت "درکت میکنم!" و بهش گفتم "مگه بابات فوت کرده که فوت پدر رو درک کنی؟!"من سِنسی از جنگ ندارم و تنها تجاربی که دارم برمیگرده به فیلمهایی که پیرامون جنگ دیدم (که اکثرا
بهانه این نوشته رو روز دانشجو است.
یک.
اسمش دانشجو است یعنی کسی که جوینده دانشه ولی حقیقتاً اینکه آخر ترم به دنبال جزوه از فلان خانم نازک نویس و چند رنگ نویس میگردند و به دنبال هویت خود دانشجویی رو یدک میکشن.
الحق و الانصاف که هیچ چیز به جز الفاظ و اسماء بیهویت نشده و به هیچ چیز بیش از ساحت اسماء تجاوز صورت نگرفته و حرمت کلمات دریده نشده!
دو.
در دوران تحصیلم در رشته مهندسی و یا اون موقع که علوم سیاسی میخوندم یا اون موقع که حوزه میرفتم
برای اینکه فیلم پیچیدهای را بفهمی تنها راه این است که همهچیز را در ابتدای کار به شهود بسپاری. شهود جریانِ اصلی را بهدرستی پیدا میکند مگر اینکه ذاتا آدم احمقی باشی، و حماقت، مُهر فقط بر ذهن و قوه ادراک نمیزند که بر چیزی که جان مینامیم هم، بر شهود هم، بر عاطفه هم. فرض میکنیم جریان اصلی را یافتی؛ حالا باید خوب عناصر را به ذهن بسپاری و «نسبت»شان با جریانِ اصلی را پیدا کنی. هرکدام ممکن است بهنوعی جریانِ اصلی را تبیین کنند؛ ممکن است جر
صدای گریهی مامانم رو شنیدم و از خواب پریدم. انقدر نزدیک و واقعی که تا برسم به اتاق دوبار خوردم زمین. بعد میبینم خونه آرومِ و مامان حالش خوبِ و مشغول به مرتب کردن. خداروشکر...
+خوابهای لعنتی!
+سالگرد عمه نزدیکِ و باز من آشفته شدم
برای تقویت سیستم ایمنی بدنتون قرص آهن و اسید فولیک بخورید.
سیر و پیاز
زنجبیل
آویشن
اینا رو هر روز بخورید
روزی دوبار عنبر نسا و اسفند تو خونه دود کنین
افرادی که آتنی هیستامین مصرف میکنن( سیتیریزین، لوراتادین و..)، سعی کنین کمتر استفاده کنین چون سیستم ایمنی رو تضعیف میکنن.
از کورتونها استفاده نکنین چون سرکوبگر ایمنی هستن.
دستهاتون رو تند تند بشورین.
ان شاالله که همیشه بدنتون سالم باشه
* مردم ما همیشه عادت کردن به نالیدن. به اینکه وای چقدر بدبختیم. همه چیز گرونه. نمیشه هیچی خرید. شرایطمون بد شده. کاش بمیریم راحت شیم. این چه زندگیه و...
بعد که کرونا اومد و سایه ی مرگ رو دیدن، حمله ور شدن به داروخونه ها و لوازم بهداشتی فروشی ها برای چاپیدن ماسک و دستکش و مواد ضدعفونی کننده.
این میان هم برخی با خوردن الکل (مـشـروبات الکلی) سعی بر این داشتن که خودشون رو مصون کنن از این ویروس که یا اون دنیا تشریف بردن یا رفتن تو کما یا کور شدن!
* این رو
#نامه_های_کوفی#سعید_بیابانکی
خیال می کند این بغض ناگهان شعر است همین یقین فرو خفته در گمان شعر است همین که اشک مرا و تو را در آوردهست همین،همین دو سه تا تکه استخوان شعر است همین که می رود از دست شهر، دست به دست هم این شقایق بی نام و بی نشان شعر است چه حکمتیست در این وصف جمع ناشدنی که همزمان غم نانْ شعر و بوی نانْ، شعر است تو بی دلیل به دنبال شعر تازه مگرد همین که می چکد از چشم آسمان شعر است از اینکه دفتر شعرش هزاربرگ شدهست بهار نه، ب
امروز دوبار زبونم نچرخید که اون حرفی که میخوام رو بزنم... نه به خاطر جرات نکردن یا مراعات یا هر چیزی... فقط یه حرف ساده بود. مثلا عصری یه بار خواستم بگم آب بیاره خواهرم برام، نتونستم بگم. و همین الان مامانم یه سوال درباره چرخ خیاطی پرسید که قرقره اش کجاست و... ، باز نتونستم بگم :| عصری فک کردم یهویی بوده و همینجوری! ولی الان اعصابم خرد شد! :| کلا یه حس بدی دارم...
+چرا واقعا؟
+ الکی ناراحتم. مگه نه؟ میدونم شورشو در آوردم! :(
+ برم خواهرم برام لاک بز
علی بن حسین ع فرمود از جمله اخلاق مومن انفاق بر اهل وعیال است بقدر تنگدستی وتوسعه ایکه خدا باوواده وانصاف دادن بمردم و پیشی ،گرفتن بسلام بر انها حدیث 37 امام باقر ع فرمود مومن از کوه محکمتر است زیرا از کوه چیزی بر گرفته شود ولی ازدین مومن برگرفته نشود حدیث 38 امام صادف ع فرمود مومن یاری نیکو وخرجش سبک است و زندگیش را خوب اداره مبکند از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود یعنی از یک راه دو بار گول نمیخورد بلکه در همان بار اول میگیرد
."لَیلَةُ القَدرِ"
دقت کن! "لیل"، شب است. "لیله" هم شب است. اما در جهانِ سالکان، معنایِ وجودی این دو یکسان نیست. چه "لیل"، مذکر است و "لیله" مؤنث. و تمام داستان از همینجا آغاز می شود. در سوره ی قدر، "لیله" را بکار می بَرَد. مؤنث را. و این شبی است که آبستن حوادث شگرف است. چه تمام اتفاقات در وجود او می افتد. در "لیل"، که مذکر است، داستان، پوشندگی است. به تاریکی رفتن است، "وَ اللَّیلِ اِذا یَغشَی" ( قسم به شب آنگاه که می پوشاند). اما در "لیله"، داستان نزول
امام رضا(ع) مظهر «هو الرّاضی» است؛ یعنی هیچ خشنودی در عالَم پیدا نمیشود مگر به وساطت امام رضا صلوات الله و سلامه علیهبخشی از پیام آیت الله جوادی آملی به اولین اجلاس مدیران مجمع عالی حکمت اسلامی:«اینجا که الآن شما حضور دارید؛ یعنی بارگاه رضوی، امام رضا(صلوات الله و سلامه علیه) هیچ کسی در عالم کسی را راضی نمیکند و کسی از چیزی راضی نمیشود و نعمتی به هیچ کس نمیرسد که او خوشحال بشود مگر به وساطت رضا، رضا یعنی همین! مظهر راضی بودن، مظهر «هو ا
بازگشت اسید به مرس با ریفلاکس که در میان مردم به نام ترش کردن شناخته می شود به معنی آسیب های موکوزی و نشانه های مزمن در اثر بازگشت غیر عادی و محتویات و اسید معده به مری است. یک پنجم ایرانی ها مبتلا به ریفلاکس معده هستند ،یعنی حداقل هفته ای یک یا دوبار ترش می کنند .
ادامه مطلب
سکانس اول چهارشنبه شب ساعت یک بامداد.
خوابم نمیومد و مشغول اینترنت گردی بودم.
داشتم وبلاگ فرشته رو میخوندم یه جاش نوشته بود حالش بد بوده و میترسیده غش کنه .
( امیدوارم حالش بهتر شده باشه)
و گفته بود که تجربه غش کردنو تاحالا نداشته .
باخودم گفتم تا حالا دوبار بیهوش شدم ( یکیش اول دبیرستان و یکی دیگشو نمیگم)
و با اطمینانی به شدت کذایی باخودم گفتم فکرنکنم هیچ وقت دوباره بیهوش شدنو تجربه کنم.
ادامه مطلب
نام کتاب: عالم عجیب ارواح
نویسنده: سید حسن ابطحی
نوبت و تاریخ چاپ: اول ، ۱۳۷۱
ناشر : نشر حاذق - قم
تعداد صفحات: ۲۴۰ صفحه وزیری.
عکس : ندارد
شابک: ندارد
** تاریخ ورود به کتابخانهی شخصی: یکشنبه ۹۷/۱۰/۲۳ با تشکر از آقای صحرایی
* تاریخ مطالعه : مطالعهی اول از یکشنبه ۹۷/۱۲/۱۲ (۲۱:۵۴) تا شنبه ۹۸/۰۲/۲۸ (۲۰:۱۱)
* معرفی و بررسی:
بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
این کتاب در مورد روح و شناختن روح میباشد و نویسنده برای اینکار به مطالبی از کتابهای ر
استاد فرموده بودند خانم فاطمه معصومه سلاماللهعلیها، همهچیز را میدانند. دردهایت، جز گریه و درخواست فنا، درمانی ندارد... چند بار جملات را خواندم. یادم آمد در کتابی خوانده بودم که "اگر امروزه میبینید که بسیاری از مردم، بودنشان برایشان خسته کننده شده و برای آزاد شدن از آن به کثرتها و تغییر و دگرگونیها رجوع میکنند، به این سبب است که علت مشکل را نمیدانند در نتیجه میخواهند مشکلات کثرت را با کثرت رفع کنند*...." شاید منظور استاد هم همی
از ترکیب عسل و دارچین می توان برای تهیه یک معجون جهت جلوگیری از انباشت چربی در بدن استفاده کرد.
به همین منظور برای ساختن این معجون بسیار مفید باید عسل و دارچین را در مقداری آب جوش محلول کرده و به طور منظم روزی دوبار هم صبح ناشتا و هم شب قبل از خواب از این نوشیدنی استفاده کرد.
پس از مدتی خواهید دید که این نوشیدنی اثرات خود را به طور معجزه آسایی بر بدن می گذارد.
منبع : عسل سیتی
مناظره حضرت آقا امام صادق علیه السلام با ابو حنیفه در مورد بطلان قیاس
شیخ مفید رضوان الله علیه روایت کرده است:
محمد بن عبید، عن حماد، عن محمد بن مسلم قال: دخل أبو حنیفة على أبی عبد الله علیه السلام فقال له: إنی رأیت ابنك موسى یصلی والناس یمرون بین یدیه فلا ینهاهم، وفیه ما فیه فقال أبو عبد الله علیه السلام: ادع لی موسى، فلما جاءه قال: یا بنی إن أبا حنیفة یذكر أنك تصلی والناس یمرون بین یدیك فلا تنهاهم، قال: نعم یا أبه إن الذی كنت اصلی له كان أقرب إ
سر شب خان عمو اومد دنبال مامان و همراه خانومش و بابا رفتن دکتر
پسر جاری هم اومد خونمون تا با پاشا بازی کنه
بعد از دکتر اومدن خونه ی ما
و من بعد از دوبار سلام کردن به مامان همسری جواب گرفتم و خیلی بی اعتنا به من وارد خونه شدن
چای آوردم خوردن و خان عمو خانومش و پسرش رفتن
بابا هم رفت بالا تا با شوهر عمه هماهنگ کنه فردا صبح ببرش ترمینال که برگرده خونشون
وقتی با مامان تنها شدم براش چای بردم وکنارش نشستم
ادامه مطلب
شریعتی برای ما دستاوردهایی مهم و صرف نظرناکردنی به ارمغان آورده است:
1. او این درس بزرگ را به ما داد که ما میتوانیم با جهان مدرن برخوردی فعال داشته باشیم. مواجهه او با جهان مدرن، در قیاس با مواجهه سنت گرایان ما ــ سنتگرایان در معنای عام و کلی و نه در معنای خاص و فنی کلمهــ که مواجهه ای منفعلانه و عکس العملی است، بسیار فعّال و از سنخ نوعی کنش است و نه واکنش. 2. شریعتی، برخلاف سنتگرایان، عالَم و زیست جهان مدرن را به رسمیت میشناسد اما در عین حال
از بیمارستان برگشتم و لباس درآورده در نیاورده دوشی گرفتم و توی تخت ولو شدم.استرس درس هایی که این یک و نیم روز نخواندم در خواب رهایم نکرد...حالا بیدار شده ام و ترکیب سکوت خانه و موهای نم دارم که بوی شامپو میدهند با صدای هو هوی باد کولر مرا نه که یاد چیزی بیندازد،انگار دقیقا بُرد به سالهایی که دم ظهر تابستان داغ میرفتیم استخر و بعد با موهای نم دار جلوی کولر ولو میشدیم...
حسش انقدر عجیب است و انگار یک دلتنگی خاصی دارد که مرا یک ساعت است در تخت نگه د
به قلم دامنه : به نام خدا. خواستم در این روزهای رمَضانی -که ماهی برای برکت و نیایش و عشق و ضیافت است- لای نیایش «در برابر خدا» از مرحوم فروغ فرخزاد در کتاب «اسیر» را درین صحن باز کرده و وی را از یاد نبرده باشم. اشعارش درین نیایش، بلند و چند فراز است. من دو فرازش را کمی شرح میکنم، گرچه شعرش کاملاً گویاست و زلال.
آنجا، که آنگاه بهژوفی میسُراید و شوقِ به سویِ غیرِ خدا دویدن را تقبیح میکند و از خدا میطلبد دیدگانِ او را از این شوقِ به غیر -که
مدت عدیدی است که مورچه ها به خانه ما حمله کردند. [حمله به معنای واقعی] ودرکل زندگی ما سرک می کشند. سفره را که پهن میکنیم آنها نیز با ما هم غذا میشوند.عزیزان تعارف هم سرشان نمیشود. به هر جای خانه بنگری حداکثر ده دقیقه طول میکشد تا یک مورچه را روئیت کنی، انقدر زیاد هستند این عزیزان.نمیدانم ما در خانه آنها زندگی میکنیم یا آنها در خانه ما....
+ نمیدونم این ملافه روی تخت من چی داشته که اینجوری بیرحمانه سوراخ سوراخ شده... تا الان دوبار جای تخت رو عوض کر
به قلم دامنه : به نام خدا. فهم، علم، معنا. در «مشتاقی و مهجوری» اثر آقای مصطفی ملڪیان (ڪه سال ۱۳۸۵ مطالعه و یادداشتبرداری ڪردم) میتوان از این سه مفهوم: فهم، علم، معنا بیشتر سر درآوُرد. فشردهی برداشتم این است:
فهم و علم: هر دو پدیدهاند. پدیدهی علم محلِ بحث معرفتشناسی است، اما پدیدهی فهم محلِ بحث هرمنوتیڪ. مثلاً خواننده و شنونده، نوشته و گفتهی دیگران را فهم میڪند. اما نسبت به «بشقاب»، «سیگار»، «لِنت ترمز» علم دارد. چه برای ن
یه پست توی اینستاگرام دیدم که به نظرم خیلی درست و جالب و بدردبخورد بود:
اشتباهاتی که جلوی شادی و سلامتی شما را میگیرد:
تمام روز را نشستهاید
تنهایی غذا میخورید
شغلی را دارید که اصلاً علاقهای به آن ندارید
عضو هیچ انجمن و گروهی نیستید و ارتباطهای عمیق و معنادار ندارید
تمام روز را در خانه سپری میکنید
غیبت و حسادت میکنید
توانمندیهای خلاقانهی خود را نادیده میگیرید
به جای اینکه وقتتان را موثر سپری کنید، تلف میکنید.
یه مورد رو ه
در هفته اخیر که پر از شهادت و فلان و اینا بود دوبار مهمونی رفتم:/
و خب از جمعه کلن ول کردم و هییییچییی درس نخوندم هیچی
پنجشنبه آزمون دارم و قد تشخیص خر از از گاو بلد نیست:|||
حالا
اگه پنجشنبه رو خراب کنم
تقصیر خودمه یا اینکه خدا میخواسته تلافی این بزن برقصا رو در بیاره؟
ببینید من بهش خیلی فکر کردم گفتم اگه پنجشنبه نخوام برم که فقط یه دهن ازم سرویس میشه والدینمو راضی کنم،هفته بعدشم استاد دهنمو صاف میکنه که چرا نبودی
اگه ام برم باز خراب میکنم و با
متاسفانه کسی یه حرفی رو دوبار تکرار کنه عصبی میشم
کسی الان چیزی رو داره میگه که دیشبم گفته باشه اعصابم خورد میشه
کسی حرفی رو بهم تحویل بده که در واقع خودم دیشبش بهش گفتم عصبی میشم(و سعی کنه اون مطلبو اورجینال نشون بده که یعنی خودم از اول میدونستم)
کسی کند باشه دیر جواب بده
پشت تلفن مِن مِن کنه
جواب تلفنو دیر بده
یه سوال واضح بپرسم هی کش بده کش بده کش بده
کسی ازم بپرسه چرا عصبی هستی چرا دپرسی خونش پای خودشه
این روزا یه گلوله ی آتیشم که ترجیح می
اگر برات سواله که هر بار باید لوکیشن بدم؟ و لازمه بگم که آره، نشستم روی و نه پشت میزی که چسبوندیش به دیوار تا که راحت تر بشینی و تکیه بدی، معشوق ِ جان به بهار آغشته ی محسن نامجو گوش میدی و دهنت مزه ی لواشک تلخ و ترش ل سیب جنگلیای مامان رو داره!
تا قبل خواب خوب پیش رفتی و حالا داری گند میزنی به وقتت:)) هی پاز میکنی تایمر رو و کارای متفرقه میکنی، تازه، این روزا همه ش گشنته:))
بکذریم، باید تصمیم بگیری که یک دوره کافیه یا که دو تارو باید برسونی؟ آخه ترج
مثلا بعد از سرکشی از زنِ همسایه و دوقلوهایش امیرعلی و امیرمحمد، برسی به من که ایستاده ام کنارِ مطبخ و مثل همیشه ایستاده کارهام را انجام می دهم، بپرسی: این چیست ملیکا؟ بگویمت: چسب ، مقواها را با آن به هم می چسبانم، بگویی مقواها به چه کار می آیند؟ بگویم جعبه هایی می شوند برای قرار دادنِ اجناسِ مردمان و نظم انگیز کردنِ کشوها و کمدها، و جا دادنِ وسایل عروس ها و دامادها و دخترها و پسرهای آینده ی هر خانواده، بگویی دیگر چه؟ بگویم و کتاب ها، کلمات، و
من دوبار در زندگی ترسیدهام. ترس واقعی. یکبار وقتی بند و بساط زندگی را در کانادا جمع کردم و رفتیم امریکا. یکبار هم این چند روز.
هیچ چیز هم نمیتوانم بنویسم از منشا ترسم. فقط میدانم دنیایم را عوض خواهد کرد. من را هم.
سرم درد میکند. تمام یاختههای توی سرم درد میکنند. سنگین و خالی ام. نفسهام کوتاه است. به زور میآید و میرود.
به این سالها فکر میکنم. مگر چندبار قرار است زندگی کنیم که آنهم اینطور؟
به سالهایی که دور ایستادم فکر می
هر بار که از کسی شنیدهام که : این ما نیستیم که کتابها را انتخاب میکنیم، بلکه کتابها هستند که ما را انتخاب میکنند برایم سوال شده است که آیا حقیقتا اینطور است؟ و این یعنی من هیچ تجربهای در این مورد نداشتهام.
اما جدیدا، دارم به این باور میرسم که بله، این کتابها هستند که ما را خیلی به موقع انتخاب میکنند.
بعد از این بحران، از کتابهای توسعه فردی شروع کردم: بهتر شدن را امتحان کردم. اما من در آن روزهای ابتدایی، به تقویت مهارتهای ارتب
"No Time To Die"
آهنگ مضمون خیانت عاشقانه را برسی می کند,در همپوشانی با نکاتی از تریلر فیلم که رازهای مکتوم برملا می شوند؛ در مورد خیالات بده معشوقه جمیز باند دکتر مادلین سوآن.آهنگ از ترانه های مشهور پینشن سری های قبلی فیلم جیمز باند پی روی می کند,مثل ترانه فوق مطرح "سقوط آسمان" از خواننده بریتانیایی ادل "زنده شو و بزار بمیره" از خواننده گروه بیتلز پاول مک کارتنی, و "انگشت طلایی" از شرلی بسی.آهنگ همان عناوین قبلی را به دوش می کشد و وقت مردن نیست را ه
به مالک نگاه کرد و گفت: «می بینی که مردم بی وفای کوفه چگونه فریب معاویه را خوردند؟ من، سست عنصرتر از اینان جماعتی ندیدم.»
مالک سرش را نه بر تأسف، بلکه بر تأیید سخنان امام، تکان داد و گفت: «آیا بهتر نبود اینان را به گردن نهادن به حق اجبار می ساختید تا چنین بر طبل نکوبند؟»
امام آهی کشید و گفت: «در شرایطی هستم که اگر سخنی بگویم و به حق اصرار کنم، می گویند بر حکومت حریص است و اگر خاموش باشم، می گویند از مرگ ترسید. هرگز! من و ترس از مرگ؟! پس از آن همه ج
دو روز پیش نمایشنامهی اتاق ورونیک آیرا لوین را خواندم. برای برادرم که کتاب را پیشنهاد داده بود نوشتم: اکثر کتابها و داستانهای جذابی که مجبورت میکنند چند ساعت بیوقفه میان یک مشت کلمه و جمله با چشمانی گردتر از حالت معمول پرسه بزنی از دل یک اختلال روانی بیرون میآیند.
شاید هم دلیلش این باشد که آدمها، اکثرشان حداقل یک درجاتی از یک اختلال روانی را دارند. به قول داییِ بیسوادِ پدربزرگم: همهمون یک جوری دیوونهایم. به هر حال.
___________________
"No Time To Die"
آهنگ مضمون خیانت عاشقانه را برسی می کند,در همپوشانی با نکاتی از تریلر فیلم که رازهای مکتوم برملا می شوند؛ در مورد خیالات بده معشوقه جمیز باند دکتر مادلین سوآن.آهنگ از ترانه های مشهور پینشن سری های قبلی فیلم جیمز باند پی روی می کند,مثل ترانه فوق مطرح "سقوط آسمان" از خواننده بریتانیایی ادل "زنده شو و بزار بمیره" از خواننده گروه بیتلز پاول مک کارتنی, و "انگشت طلایی" از شرلی بسی.آهنگ همان عناوین قبلی را به دوش می کشد و وقت مردن نیست را ه
ابنبطوطه بخارا را چنین توصیف میکند : "به دست چنگیز تاتاری ملعون ... ویران گردید . اینک مساجد و بازارهای آن جز قسمت کوچکی مخروبه است و مردمِ آن در نهایت ذلت و خواری بهسر میبرند چنانکه گواهی بخاراییان در خوارزم و دیگر جاها مقبول نیست زیرا مردم این شهر در تعصب ، دعوی باطل و انکارِ حق اشتهار دارند و اکنون در بخارا کسی که چیزی از علم بداند یا عنایتی به دانش و هنر داشته باشد پیدا نمیشود ." بخارای پرشکوه که زمانی بهخاطر علم و هنر خود در سراسر آ
من دو تا ظرف قورمهسبزی تو فریزر داشتم و دیشب میخواستیم دومیشو گرم کنیم. دفعه قبلی همینجوری انداختم تو قابلمه و گذاشتم رو گاز، هم دستم بخاطر اینکه یکساعت داشتم سعی میکردم هم بزنمش سوخت و تاول زد و هم اینکه آخرشم کنارههاش سوخت.
ایندفعه خورش یخ زده رو ریختم تو یه قابلمه کوچیک که دقیقا هم سایز ظرفش بود، اون قابلمه رو گذاشتم تو یه قابلمهی دیگه که یکم بزرگتر بود و توش آب ریختم گذاشتم رو گاز. یه بار آبش خشک شد و دوباره هم آب ریختم و خشک شد. با هم
یه دوستی داشتم که از دوران دبستان میشناختمش
میدونستم آدم یه روئیه دوست خوبی بود
بود میفهمین؟؟خونشون دقیقا کوچه ی روبروییمون بود
امروز از جلوی کوچشون رد شدم یهو یادش افتادم
تا وقتی که بود انگار نه انگار
انگار خودمون آخرین اولویت بودیم اصلا جزو اولویت ها نبودیم
هی میگفتم همش من میرم پیشش اون چرا سر نمیزنه
تو این یه سال آخر شاید یکی دوبار دیدمش
سر همین همش من میرم پیشش چرا اون نمیاد
(نه اینکه نخواد بیاد نه اتفاقا رفتنی نمیذاشت برگردم)
و تهش با
درباره این سایت