نتایج جستجو برای عبارت :

از نبودن مرهم

❆ مرهم:
 
تمامِ خیابان های شهر را هم که قدم بزنم،باز به بازوان تو محتاجم...به آغوشت،که دردم را تسکین می‌دهد!مرا بی تو بودن راهیچ کاری نیست!
 
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordistani?r=nametaghttp://mikhanehkolop3.blogfa.com┗••━━━━━━━━━━━━━━━━━━━━┛
نقد مستند مرهم که به موضوع فاطمیون می‌ پردازد؛
مستند مرهم به کارگردانی مسعود زارعیان درباره شهید خدابخش خاوری معروف به علی شارژی است که در سیزدهمین جشنواره سینماحقیقت اکران شد.
مسعود زارعیان که فعال فرهنگی و از چهره‌های خاص عرصه مستندسازی در سال‌های اخیر محسوب می‌شود، در اثر تازه‌اش با نام «مرهم» به زوایای پنهان گروهی از مدافعان حرم و مجاهدین افغانستانی می‌پردازد که در سال ۹۲، با هدف دفاع از حریم دین اسلام و مسلمانان مظلوم سراسر دنیا
دانلود آهنگ جدید وحید گودرزی مرهم
Download New Music Vahid Goodarzi Marham
آهنگ وحید گودرزی بنام مرهم
باز هوای ابری و من تو خیابون
هنوز هستم به یاد دیدارمون زیر بارون
ترانه و موزیک : وحید گودرزی + تنظیم : میثم اکبری +میکس و مسترینگ : محمد تقی پور
 
ادامه مطلب
بگو بر خستگان و از‌ راه ‌ماندگان چگونه می‌توان مرهم بود؟نه بر مستضعفان لاشی‌صفت دنیاندیده‌ی‌ از دیوارهابالاروندگان.تنها بگو بر خستگان و دردمندان حقیقی چگونه مرهم می‌توان بود؟ بگو بر خفتگان در آستان بیداری چگونه مرهم می‌توان بود؟نه برخود‌به‌خواب‌زدگان تشنه‌ی دنیا.
بگو بر جهان چگونه آستانه می‌توان بودبر خشم‌دیدگان چشم‌بسته‌ی سختی‌کشیده؟نه بر ظریفان حقیر نازدیده‌ی پستنه بر ابلیسان روحانی‌نمای کودک زار.
بر روحانیون خفته می
تنهای تنهاشدعلی ازبعد زهرا/باچاه دارد دردل بسیارمولا/گشته فراق فاطمه هرلحظه جانسوز/شداشک چشمان علی راهی دریا/بهریتیمانش علی مرهم گذاراست/آرامش شیعه فقط این عشق آقا/دخت نبی مهمان بابادربهشت است/راحت شده از ظلم دشمن بهردنیا/رکن ولایت فاطمه درزندگانی است/سخت است بهرمرتضی مولای تنها/با یادمان فاطمیه زنده مانده/یک انتقامی سخت دارد سوی اعدا/دیگر علی همتا وغمخواری ندارد/یار ولایت گشته است مهمان یکتا/سوی بقیع وکربلاهم سوگوار است/او انتظاری میک
گاهی زندگی، مجال نمی دهد. گاهی محال است که مجال زندگی نمی دهد.   اگر از نقطه ای که تفاوت ظاهری مجال و محال است، بگذریم به دو راهی افکار می رسیم".  بودن" وقتی میسّر است  که باید و نباید رنگ ببازد و هرچه می ماند، صرفاً و  صرفاً موجودیت، " بودن " در معنای حقیقی باشد.  در غیر اینصورت " بودن " و " نبودن " در یک کفه ی ترازو قرار می گیرد.  
اگر "بودن " منوط به "نبودن " است.  هر عقل سلیمی می داند که "نبودن " بهتر از"بودن " است.  اگر" بودن " منوط به " بودن " است.  حافظ می
دنیای امروز ما قطعا به پزشک و مهندس نیاز دارد اما همین دنیا، میان همه این خستگی ها، میان همه بریدن های گاه و بی گاه و سپس بلند شدن ها، میان بودن و نبودن ها و میان تمامی این چاشنی های زندگی بالاخره به هنرمندان هم احتیاج دارد.
شاعرانی که غزل هایشان گوش کنجشک های باغچه را پر کند.
نقاشانی که به روی شهر رنگ بپاشند.
عکاسانی که دنیا را از ثبت زیبایی ها پر کنند.
نویسندگانی که با نوشته هاشان مرهم دلت باشند، آن هنگام که کسی دردت را نمی فهمد و حرفت را نمیشن
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «مک‌های مردمی و ورود دستگاههای عمومی به عرصه‌ی امداد و جبران خسارتها وظیفه‌ی مهمی است که می‌تواند گوشه‌ای از آلام آن مردم عزیز را برطرف کند.» ۱۳۹۸/۰۱/۰۳نوجوان خامنه‌ای براساس این بخش از پیام رهبر انقلاب در پی حادثه سیل ویرانگر در استان‌های گلستان و مازندران، مجموعه سخن‌نگاشت «مرهم زخم» را منتشر می‌کند.
          
            
             
      
            
مصاحبه با دکتر کلانتر هرمز فوق تخصص جراحی پلاستیک، رو نگاه می‌کردم. رئیس موسسه‌ی خیریه‌ی مرهم:) که به صورت داوطلبانه و رایگان، صورت‌هایی که به طور مادرزادی دفورمیتی دارن و از پس هزینه‌ها برنمیان رو عمل میکنن. خیلی برام دوست داشتنی و تاثیرگذار بود دیدن فردی که تا تهِ تهِ راهی که من هنوز شروع نکردم رو رفته و حالا داره با اطمینان خاطر گوشه‌ای ازش رو تعریف میکنه ، از لبخند مریض‌ها و برق چشم‌هاشون میگه که شنیدنش، قند رو تو دل من آب می‌کرد! ای
تعجب نمیکنم که هنوز انقدر پر از خشم و غمم،
از همون اولش هم میدونستم که قرار نیست آسون باشه.
اما یه روزایی مثل امروز، حقیقتا به نقطه صفر برمیگردم و همه تلاش هام محو میشن- حداقل برای ساعتها و روزها...
امروز باز هم مدام از خودم میپرسم چرا؟ چطور تونست؟ و خیلی کم یادم میمونه که جوابی برای این سوال ندارم و بهتره اصلا نپرسمش...
یه روزایی مثل امروز، آشفته و سردر گمم، توان تمرکز ندارم.
از پشت لپتاپ به پشت کتاب پناه میبرم، از پشت کتاب به روی تخت، از روی تخت
همه ما به‌خوبی می‌دانیم که با گرم‌شدن هوا فصل بیماری‌هایی مانند آبله‌مرغان و سرخک از راه می‌رسد. چه بخواهیم چه نخواهیم کودک خردسال ما نیز در معرض ابتلا به این بیماری قرار دارد و دیر یا زود با بدنی مملو از دانه‌های ریز و قرمزرنگ آبله مرغان مقابل چشمتان ظاهر می‌شود.
 
 
 
درمان فشار خون روی پای شمایکی دیگر از خواص معجزه‌آسای دانه‌های خاکشی، کنترل و تسکین فشارخون است. اگر به فشارخون مبتلا هستید و در حال حاضر داروهای کنترل‌کننده فشارخون
خدا به موسی گفت: ده روز دیگه پیشم بمون!
موسی گفت: چشم
وقتی موسی برگشت پیش همراهاش، دید که اونا همراه نبودن. از همراه نبودن همراهاش ناراحت شد ولی...
ولی ده روز خدا همراهش بود، پس از تنها موندنش ناراحت نشد!
ده روز موسی تنها بود.
ده روز موسی با خدا تنها بود.
خدا موسی رو خیلی دوست داشت.
کاش بدانی، وقت نبودن هاتت
چگونه  گلهای قالی ، زیر ردقدم هایم 
تاب نمی آورد
 وچشمانم ، چگونه
حرکت کند عقربه هارا نفرین می کند
وقت نبودن هایت
حتی سینیِ فنجان قهوه
به دنبال سهم فنجان تو میگردد
کاش می دانستی
وقتی دیدنت ، دور می شود و دیر
دلتنگی ،چه طعم  تلخ دارد  
 
کاش بدانی، وقت نبودن هایت
چگونه  گلهای قالی ، زیر ردقدم هایم 
تاب نمی آورد
 وچشمانم ، چگونه
حرکت کند عقربه هارا نفرین می کند
وقت نبودن هایت
حتی سینیِ فنجان قهوه
به دنبال سهم فنجان تو میگردد
کاش می دانستی
وقتی دیدنت ، دور می شود و دیر
دلتنگی ،چه طعم  تلخ دارد  
 
گریان تو هر ذره دنیاست ، حسین(ع)عالم به تمنای تو مولاست ، حسین(ع)
بی عشق تو عشقی نشود با معنادلداری تو مرهم دلهاست ، حسین(ع)
پروانگی ام را تو ببین ، سوخته امای شمع که در واقعه تنهاست ، حسین(ع)
آن ساغر وحدت که توباشی ساقییک جرعه مرا اوج تعالی ست ، حسین(ع)
باختن چقدر دلچسب است. گویی از وزن تن من چیزی کم می شود. ما به این جهان آمده ایم تا ببازیم. تا چیزی  را از دست بدهیم. حتی چیزی را که هرگز نداشته ایم. من از درخت آزادترم و از آزادی کمی آزادتر. من از خودم کمی من ترم و همین باعث میشود با خودم کمی بیگانه باشم. گویی از آغاز نبودم.
 وقتی که زاده شدم شکلی از عدم پا به این جهان گذاشت که اندکی بیگانه بود و می گریست. زیرا نبودن من تمام عرصه های زندگی ام را در خود داشت و چهره اش شبیه خودم بود. 
خدایا این روزها سردم است، تک و تنها میان بلاها مانده ام‌.
اشک هایم بر گونه ام می غلتند و دستی جلوی راهشان را نمیگیرد‌.
دستانم تهی ست و دلم پر.... 
پاهایم رمق ندارند و وزنم بر آن ها سنگینی می کند.
چشمانم از انتظار و امید خالیست و لبم از ورد و دعا...
بیا پایین خدای من، در آغوشم بگیر که آغوشت مرهم تمام این هاست.
از مزایای تیچر نبودن همین بس که اگر تنبلیت اومد و نخواستی بری با غیبت تو یه دونه دانش آموز اتفاق خاصی نمیفته ولی غیبت تیچر اشتباه بزرگیه و نمیتونی تنبلی کنی و نری مثل همین دیروز که بنده داشتم از خستگی پرپر میشدم اما چاره ای نداشتم جز این که خودمو جمع و جور کنم و برم سر کلاس. البته خوبیش اینه که میرم سر کلاس کلا یادم می‌ره چقدر خسته بودم و با انرژی ام باز جای شکرش باقیه 
هیچوقت هیچ چیز رابی جواب نگذارجواب نگاه مهربان رابالبخندجواب دورنگی راباخلوصجواب مسئولیت راباوجدانجواب خشم راباصبوریجواب گناه رابا بخشش...
 
افکار منفی مثل  حسادت، نفرت و خشم نسبت به دیگرانمثل این است که زهر بخوریم اما امیدوار باشیم دیگران بمیرند...
 
پولدار بودن یا نبودن،ازدواج کردن یا نکردن،درس خوندن یا نخوندن، 
خوشگل بودن یا نبودن، مساله این نیست،مساله خوشحال زندگی کردنه! لذت بردن!
#بودن_یا_نبودن
درهای شب را بستهحواسم را در  چادر شب پیچاندهاماچه بی قرارم باز امشب!دلم،دلم آکنده از هیاهودم به دم آکنده ام از حسی که می دانم و نمی دانم چیست!  امشب سرشار  از انبوه دلشوره های آشنا رقص هزاران سایه طنین آشنای یک صدا! چه کشنده است مرز بین بودن و نبودن ها!تنهایم اگردلم از چه بی قرار است امشب!
گاهی می ترسم از خودم!گاهی فرار می کنم از آنکه می دانم هست،و نیست اما دیگر در این روزها کنارم! گاهی دروغ می گویم که نیست آنکه رفته و رفته تا که
اگر دیدید سوپاپی در خودرو سوراخ شده توجه کنید سوراخ شده نه اینکه کج شده، چند دلیل دارد که عبارتند از :
۱_خوب نبودن جنس سوپاپ 
اگر جنس سوپاپ خوب نباشد امکان سوراخ شدن سوپاپ در لبه ها یا وسط سوپاپ هست ولی ایا ممکن هست جنس سوپاپ خوب باشد ولی سوراخ شود در جواب باید گفت بله که شامل بقیه دلیل ها می شود که در ادامه ذکر می شود .
۲_ رد کردن تایم
۳_ اگر سوپاپ هوا سوراخ باشد ممکن هست اشغالی در لای سوپاپ باعث سوراخ شدن سوپاپ شود .
۴_ اب بندی نبودن سوپاپ ها ، سیت
با خودم فکر میکنم اگه روزی من غم یا مشکلی داشته باشم چه قدر روی کمک و همدلی تو حساب میکنم؟ چه قدر حرف زدن با تو آرومم میکنه؟ 
و جواب اینه که هیچ تصوری ندارم که تو میتونی مرهم باشی...
حتی دلم دیگه برات تنگ نیست...
فقط یادمه اخرین بار که دیدمت نگام نکردی... همونجور که سرت تو گوشی بود خداحافظی کردی و رفتی...
و این دل چرکین ترم میکنه...
به نام نامی الله
بودن‌هایم در میان کوهی از نبودن‌ها گم شد، ناپیدایی که سخت پیدا می‌شود.
به دنبال ارزش بودن راهی ناهموار را برای رسیدن شروع کردم، اما در آخر جایی
برایش نیافتم.
ناامید و نالایق، با سری افتاده از شرم حضور با کوله‌باری از غم‌های بیشتر شده
راه برگشت در پیش گرفتم، اما انگار در تقدیرم برگشت نقاشی نشده بود. جایی
را که آخر راه با چشم‌های خسته می‌پنداشتم،فریبی از جنس خطای قلبی‌ام بود
که اگر به عقب برمی‌گشتم خطایی بزرگ‌تر را به دو
گاهی آدم میخواد خودش رو برای آدمی ناشناس معنا کنه.
گاهی هم میخواد برای همه‌ی به ظاهر آشنا‌ها بی‌معنی بشه.
زمانی عجیب میشه که بخواد همزمان این دو اتفاق رخ بده.
اونوقت فقط نبودن هست که این دو شرط رو ارضا میکنه.
نبودن یا عدم...عدم کلمه بهتریه...کاش میشد معدوم شد...هم در زمان و هم در مکان.
گاهی هم میشه که خودتو رو نمیشناسی.حس میکنی این بدن و این روح هیچگاه همراه هم یک انسان رو تشکیل ندادن.شاید اون موقع به کمک بقیه نیاز داشته باشی...تا معنات کنن...برای خ
 
خدایا تو می دانی که در سراسر عمرم، هیچگاه تو را فراموش نکرده ام.
در سرزمین های دور دست فقط تو در کنارم بودی.
در شب های تار فقط تو انیس دردها و غم هایم بودی.
در صحنه های خطر فقط تو مرا محافظت می کردی.
اشک های ریزانم را فقط تو مشاهده می نمودی .
در قلب مجروحم فقط یاد تو و ذکر تو مرهم می گذاشت.
 
بخشی از نیایش های شهید چمران، کتاب زمزم عشق، ص 101
گاهی آدم ها دلگیرند و دلتنگ وآرام میخزند کنج اتاقشان...
وگاهی آنقدر دلتنگ که اگر آدم ها بدانند از نبودن هایشان خجالت میکشند
من هم دلتنگم، دلتنگ کسی که نه آمدنی است و نه رفتنی و نه فراموش شدنی 
و من چه دل بزرگ و سختی دارم که مدت هاست پای نبودن هایش مانده ام ....اما ،اما ،ای کاش بداند که چقدر سخت است ...
غذا که می خورم به یکباره یادش می افتم 
بغض می کنم با همان لقمه ی در دهانم ...
اشک های دانه درشت در چشمانم جمع می شوند ...همه به 
من نگاه میکنند ولی خودم ر
یادم باشه خیلی از کسایی که در برابرشون حس مدیون بودن و کم بودن داشتم و فک میکردم بهم دارن لطف میکنن اشتباه میکردم...
جز در موارد معدود در دنیا... در باقی موارد و روابط هیییچ گربه ای برای رضای خدا موش نمیگیره...
 به عبارت بهتر هیچ کس بدون نظر گرفتن منافع خودش کاری نمیکنه و خودش رو قربانی نمیکنه...
دیگه هیچ وقت عذاب نمی کشم از حس کم بودن و مورد عنایت بودن از استاد و دوست و بقیه....
جای دولا راست شدن و تشکر کردن باید حقمو بگیرم با خجالتی نبودن و شل و ول ن
محبوبم!دور تا دور یاد تو را پاییز گرفته. بحران نبودن تو آشکار شده. کاش می‌توانستم تنهایی‌ام را بیاورم کنارِ تنهایی شما. پاییز به پهلویِ یاد شما نشسته و خیره شده به دور دست‌ها، به روزگاری کبود.من همه چیز را باور می‌کنم جز اینکه پاییز رد شود و روزگار بی‌تو بهار شود. یکی می‌گفت تو را دیده‌اند توده‌ای ابر شده‌ای و می‌خواهی بباری. یکی می‌گفت تو را دیده‌اند که ماه شده‌ای و دور از ما در آنجای آسمانی.ای بادهای شرقی بر روزهای من بوزید که پاییز ب
به قول بزرگواری: پرونده هیچ اتفاقی در ذهن بسته نمی‌شود...
ماجرای تبعید هم همین است... بارها تمام باورهایم را مرور می‌کنم اما باز هم اول خطم... باز هم شعری، حرفی، آدمی میتواند مرا برگرداند به نقطه آغاز این درگیری درونی...
ما خوب نبودیم قبول؟ ولی شما که خوب بلدید خوب و بد درهم بخرید
اینچنین راندن ما رواست؟؟؟
این درد یادگار شماست حتی اگر به حسب خطای خودمان باشد... خودتان مرهم شوید کاش...
یا فارج الهم...
و لاتفرق بینی و بینک...
اصلا نمی فهمیدم چرا فکر می کنه خودش نبودن، ما رو بیشتر به هم وصل می کنه. من خودشو دوست داشتم...
حالا بعد دو سال از دو سال بودن توی یه رابطه ی هزاران چرا و بالاخره فهمیدن اینکه چطوری دنیا رو می دید، یکی بیاد مهسای قدیمی رو پیدا کنه باز.
یکی بیاد به من بفهمونه که حالا چرا فکر می کنی خودت نبودن بیشتر تو رو به اونکه دوست داری نزدیک می کنه؟
اگه قراره تو، تو باشی. توی رابطه ای باشی که شکوفا شی و بیشتر و بیشتر خودتو کشف کنی... چرا چیزی جز خودت بودن باید به
کد سی تشخیص اول بودن یا نبودن یک عدد
کد سی تشخیص اول بودن یا نبودن یک عدد طریقه کار برنامه بدین صورت است که ابتدا از کاربر عدد را دریافت کرده و سپس اول بودن یا نبودن آن را اعلام می نماید. برای مشاهده نتایج کافیست کد را کامپایل و سپس در نرم افزار Run نمایید. ...دریافت فایل
باز هم جهانم تنگ شده، دلم یکی رو می‌خواد و عاشقی و اینها و چی تو این جهان کافیه و چی می‌تونه مرهم باشه؟ 
چرا ول نمی‌کنی این میل به خواستن و عاشقی رو 
خب تو این ملال فقط خواب دواست که متاسفانه قهوه خوردم و خوابم نمیاد.
چرا واقعا دارم ادامه میدم؟ هنوز نفهمیدم چرا واقعا تموم نمی‌کنم.
ملال نیست این، این خود واقعیت زندگیه... یک مزخرف بزرگ و بی‌پایان...
میل به دانستن ؟ نمی دونم شاید این بهونه‌ایا بدای ادامه ...
در عشق سراسر غم زهرا(س)
                          این گونه رسید ماتم زهرا(س)
همواره چنین شد بدانی
                          آسایش دل عالم زهرا(س)
این حیف که در خواب سرابی
                         بی بهره ی از حاتم زهرا(س)
برخیز نگاری شده در خون
                         آورد شفا مرهم زهرا(س)
بیچاره شدم وای به حالم
                       عمری به گذر بی غم زهرا(س)
شرمنده ی عقبی نشینم
                        آنی که ندارم غم زهرا(س)
زندگی مانند چرخش زمین
لذت و غمی تکراری
اما تو تکراری نمیشوی
تو لذتی بی تکراری
...
و ما باید بخوابیم
تا دنیای تکراری بخوابد
و ما باید بخوابیم
تا دنیای دیگری بسازیم
...
اما صدای تو داد میزند
که زیر باران باریده ای
که مرده ای
تا زخم را مرهم کنی
اما صدای تو داد میزند
که امشب شب طلوع دنیا نیست
که امشب شب سوگ واری تکرار است
میخواهمتمثل رود که دریا رامثل ابر که رعد را، که برق رامثل شاخه که پرنده را، مثل پرنده که شاخه را
معنای بودنی، معنای جاودانگیهمیشگی و هر لحظه تازهتولد و مرگپیوند ناپیوستنیهاست لبخندتآن لحظه که شعله میکشد اشک در چشمانت
و بغض در گلویت
و آن لحظه که پسش میزنی
جان منست که بر لب می آید و بر نمی آید، از تنی که غوطه میخورد میان دریا
و نمیداند میماند یا میرود، و زندگی دیگری را ورای بودن و نبودن تجربه میکند
میخواهمت بیش از زندگی، ورای بودن و نبودن
اینه
 ❆ بهانه:نارنگی بهانه استبوی عشق می‌دهنددستان توپوست بگیر این فاصله ها رامن به فصل فصل آغوش تو محتاجم. ❆ مرهم:تمامِ خیابان های شهر را هم که قدم بزنم،باز به بازوان تو محتاجم...به آغوشت،که دردم را تسکین می‌دهد!مرا بی تو بودن راهیچ کاری نیست! ❆ راه:کدامین راهتو را به کلبهٔ قلبم می رساند؟ من، کلبه ای متروکم منتظر آمدنتاز پای در آورده مراانتظار. #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#شعر_کوتاه┏━━━━━━━━━━•┓@ZanaKORDistani63@mikhanehkolop3https://www.instagram.com/zanakordis
برای سال‌ها "دوست نگهدار" بودم، پاسدار همه‌ی دوستی‌‌ها، همکاران، همکلاسی‌های مدرسه، کلاس زبان، بچه‌های وبلاگ، ... و در تلاش برای نگهداری‌شان، حتی وقتی ازدواج کردند، بچه‌دار شدند، رفتند خارج و من دیگر دوستشان نبودم؛ وقتی ازدواج کردم، بچه‌دار شدم و رفتم خارج، آن‌ها دوستانم بودند.
اگر کسی می‌گفت دوست خوبی نیستم رگ گردنم می‌زد بیرون و هربار جای خالی نبودن هر کدام را با "هست هنوز" مرهم می‌گذاشتم. ولی چندی است بعد از بالا و پایین‌ شدن‌ه
چه اندوهبار است ای خدایان، جهان به شب هنگامان، و چه رازگونه است مهی که مرداب‌ها را می‌پوشاند. اگر پیش از مرگ رنجی فراوان برده با‌شی و اگر در این وادی مه‌گرفته به درماندگی پرسه‌ای زده باشی و اگر بار گران جانکاهی بر دوش، گرد جهان می‌گشتی، می‌فهمیدی. و اگر خسته باشی و بی‌هیچ بیم و دریغی به ترک جهان و ترک مه و مرداب و رودخانه‌هایش رضا داده باشی، می‌فهمیدی. اگر حاضر بودی با قلبی سبک به کام مرگ فرو روی و می‌دانستی که تنها مرگ مرهم زخم تو است،
اگه یچیزی رو بفهمی تقریبا تو هر ابعادی میشه پیاده اش کرد
یعنی اصلا مهم نیست پولدار باشی یا فقیر
تیپی که میزنی به سلیقه ات و طرز تفکرت ربط داره
اگه تناسب اندام برات مهمه
میتونی دوتا دمبل بخری
میتونی غذات رو منظم کنی
و براتی یه هیکل مناسب توی خونه برای خودت بسازی
و هیچ ربطی به پول داشتن یا نداشتن نداره
اگه میخوای اخلاق خوبی داشته باشی
سعی کن روی مزخرف بودنات کار کنی و اونا رو بذاری کنار
و اینم هیچ ربطی به پولدار بودن یا نبودنت نداره
شاید لذت برد
اضطراب کروناست یا بهم‌ریختگی هورمونی در زمان پریود یا هر دو نمی‌دانم؟ اما حالم خوش نیست. مرهمی نمی‌جویم، که می‌دانم صبر است که مرهم است و نه جز این. اما مدام با خودم تکرار می‌کنم: قرار است چه بلایی سرمان بیاید؟ نگران بابا و مامان و مادرجونم، نگران میم، نگران خودم و عین. تاب و تحملم کم شده. کاش کش نیاید، کاش چندسال بگذرد و همه باشیم...
کاش ...
من توان مصیبت دیدن ندارم. من پناهی ندارم، خدایی ندارم، مرهمی ندارم. من تنهایم و می‌ترسم.
متن های شفای بیمار و اس ام اس بهبودی مریض را در این بخش از مجله بی کلک ،گردآوری کرده ایم و امیدواریم که این جملات زیبا مورد پسند شما قرار بگیرند.
 
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه خانه ات دعا می کنم که بال های شان هرگز محتاج مرهم نباشند
و  برایت صبر زیبا و امید  آرزومندم و شفای عاجل از آن یگانه مهربان

ادامه مطلب
برترین مخلوق ایزدمصطفی در عالم است/افتخارآفرینش آن نبی خاتم است/شدمحمدجلوه گاه رحمت و بربندگی/حضرتش پیغمبرمابا ولایت همدم است/درسپهرکل خلقت اشرف مخلوق رب/چشمها ازعشق وصلش اشتیاق زمزم است/اهل بیت مصطفی را لطفهای ایزدی/بهرایمان مسلمان ایتی بس محکم است/شیعه بادلدادگی ها عاشق آل نبی/روزمیلادپیمبر انتهای هرغم است/همزمان بامصطفی هم صادق آل نبی/این دومیلادمبارک قلب مارا مرهم است/حضرت صاحب زمان را هست تبریک وشعف/درظهور مهدویت دست مولاپرچم است/
تو این سرنوشتِ شومم حرفا و رفتارای تو زندگی رو غیرقابل تحملتر کرد. بعضی حرکات و حرفات بدجور رفته تو مخم. دهنت باز میشه یا شرایط انجامش پیش میاد میتونم هوار بکشم. خیلی اذیتم میکنن خیلی. 
 
من دیگه یه روانی ام . چیزی که تو رو ازم دور کنه تحمل نمیکنم. به هر چیزی ممکنه گیر بدم تا شاید تو با دلجوییت بتونی یه مرهم به زخم دلم بزنی.
تا حالا که هر بار بهانه آوردم نمک پاشیدی شاید دیگه مرهمات تموم شده. شاید برای من 
چه زیبا میشد این دنیا                اگر شاه و گدا کم بوداگر بر زخم هر قلبی                همان اندازه مرهم بودچه زیبا میشد این دنیا                اگر دستی بگیرد دستاگر قدری محبت را                 به ناف زندگانی بستچه زیبا میشد این دنیا                 کمی هم با وفا باشیمنباشد روزگاری که                 نمک بر زخم هم پاشیمچه زیبا میشد این دنیا                 نیاید اشک محرومیزمین و آسمان لرزد                 ز آه و درد مظلومیچه زیبا میشد این دنیا           
206 (تیپ 2،3،5،6 و SD) ، پراید، پژو 405، پژو پارس، سمند و تندر 90 ( ال90 ):مصرف بالای سوخت در اغلب خودروها دلایل مشابهی دارند که عبارتند از:1. وجود نقص در هر یک از قسمتهای موتور که وظیفه هوا رسانی به موتور را دارند، مثل فیلتر هوا. تعویض به موقع فیلتر هوا، هرچند کم هزینه است، ولی تأثیر بسزایی در کاهش مصرف سوخت دارد.2. وجود نقص در هر یک از قسمتهای موتور که وظیفه تراکم، جرقه زنی و انفجار و تخلیه را دارند. مثل تنظیم نبودن زمان بندی باز و بسته شدن سوپاپها (تایم م
  206 (تیپ 2،3،5،6 و SD) ، پراید، پژو 405، پژو پارس، سمند و تندر 90 ( ال90 ):مصرف بالای سوخت در اغلب خودروها دلایل مشابهی دارند که عبارتند از:1. وجود نقص در هر یک از قسمتهای موتور که وظیفه هوا رسانی به موتور را دارند، مثل فیلتر هوا. تعویض به موقع فیلتر هوا، هرچند کم هزینه است، ولی تأثیر بسزایی در کاهش مصرف سوخت دارد.2. وجود نقص در هر یک از قسمتهای موتور که وظیفه تراکم، جرقه زنی و انفجار و تخلیه را دارند. مثل تنظیم نبودن زمان بندی باز و بسته شدن سوپاپها (تایم
درست وقتیکه فکر میکردم همه چی تموم شده دیگه بهش فکر نمیکنم و در واقع ایول چقدر خوبه عاشق نبودن اسیر نبودن و ... دیشب خوابشو دیدم!! ولی یه فرقی بود بین این خواب با خواب های قبلی! قبلا که خوابشو میدیدم همه چی خوب بود عین قبلنا انگار ناخودآگاهم نپذیرفته بود نبودنش رو ولی دیشب واقعیتو خواب دیدم همونجوری که هست همونجوری که باید ببینم :) چندوقت پیشا یه متنی رو خوندم از کسیکه چندسال پیش دقیقا تو نقطه ای بوده که من الان هستم و دقیقا اونم همین مراحلو گذر
قرآن کریم بارها بر شاعر نبودن پیامبر(ص) و شعر نبودن خود تاکید کرده است. اگر شعر را در تعریف قدیمی آن، سخنی موزون و مقفّا بدانیم که هماهنگی وزن و تطابق قافیه ها و تقارن مصراعها از ویژگی های اصلی آن است، به راحتی معلوم است که قرآن دیوان شعر نبوده و سوره های آن شعر نیستند؛ امّا آیا با تعریف جدید شعر که موارد پیش گفته در آن ضرورت نداشته و در عوض به موسیقی درونی و پیوند افقی و عمودی و عمقی (به تعبیر بهتر: خطّی و سطحی و حجمی) در آن تاکید بیشتری می ورزد و
با دخترهای دوران ارشد توی کافه دور هم جمع شده بودیم. وسط خبر گرفتن از حال و روز آدم‌های آن‌روزها، صحبت از الف شد و ز به شنیدن قصه‌اش مشتاق. به زور ماجرای آن‌روزها و خط و ربط اتفاقاتش را به یاد آوردم و به شوخی و خنده برایش تعریف کردم. به آخرهای قصه که رسیده بودیم، آن‌قدر خندیده بودیم که چشم‌هایمان خیس اشک بود. فکر کردم زمان چه مرهم خوبی‌ست. الف را برده و گذاشته آن‌سر دنیا و کابوس آن‌روزها را به اسباب خنده و تفریح این‌روزها بدل کرده. چه خوب ک
روزی چند بار تصمیم می‌گیرم آن صفحه‌ی کپک زده‌ی متروک مانده‌ی بی‌مصرف را برای همیشه ببندم و تمامش کنم اما یک چیزی مرا به آن‌جا وصل کرده است. یک چیزی به جز تو. گفته بودم اگر مانده‌ام فقط به خاطر تو مانده‌ام، دروغ نگفتم؛ اما چیزی که نمی‌گذارد آن صفحه را ببندم، حتا اگر تو هم دیگر آن‌جا نباشی آن عدد مزخرف بالای صفحه است. ۶۵۵ پست ناقابل. ۶۵۵ عکس در شش سال که خدا می‌داند هر کدامشان چقدر وقتم را گرفته. امروز رفته بودم آن قدیمی‌ها را نگاه می‌کرد
خشم بیش از حد گرفتن وحشت آرد و لطف بی وقت هیبت ببرد؛ نه چندان درشتی کن که از تو سیر گردند و نه چندان نرمی که بر تو دلیر شوند.
درشتی و نرمی به‌هم‌در به است
چو فاصد که جراح و مرهم‌نه است

درشتی نگیرد خردمند پیش
نه سستی که ناقص کند قدر ِ خویش

نه مر خویش‌تن را فزونی نهد
نه یک‌باره تن در مذلّت دهد

شبانی با پدر گفت ای خردمند
مرا تعلیم ده پیرانه یک پند.

بگفتا: نیک‌مردی کن نه چندان
که گردد خیره گرگ ِ تیز دندان
 
#یادمـبمونه!
سعدی
گریه کن بهرحسن آرامش جان میشود/حب او اندردل وجان عشق وایمان میشود/کشته زهرجفا مولا امام مجتبی است/سبط پیغمبر سراسر نوررحمان میشود/گشته است پورعلی مظلوم دوران خودش/قاتل او همسرش بازهر طغیان میشود/درشهادتنامه اش گریان نبی ومرتضی/فاطمه هم اشکریزش مثل باران میشود/بر حسین وزینب اوناله هایی داغ هست/چشم عباس دلاور باز گریان میشود/شیعه داردصدمصیبت از بر داغ حسن/آن بقیع درمدینه بین که نالان میشود/زمزم دلدادگیها سوی مهدی وظهور/مرهم اشک ومصیبت برم
از امروز فرجه ها شروع شد و برگشتم خونه.
تو اتوبوس یه لحظه به خودم اومدم و دیدم دستمو گذاشتم جلو دهنم و دارم جلو اشکایی که بی اجازه میریختن رو میگیرم.
دغدغه هام دیگه مهم نیستند،یا اینکه کمرنگ شدن واسم... شایدم یادم رفته؟!
نمیدونم؛ ولی اینو مطمئنم من اونی نیستم که میخواستم.
از سطحی شدن متنفرممم!!!
.
.
.
ما آدما به نبودن ها عادت میکنیم.راسته که زمان همه چیز رو حل میکنه.
با اینکه هنوز بعد دو سال مامان غر میزنه که چرا گذاشتی رفتی؟من چقدر بدشانسم که دختر
سلام و درود بر سید خدا سید ابراهیم رئیسی ، رئیس قوه قضائیه بخاطر اقدامات بسیار خوب و ارزنده اش در شروع مسئولیت!
این روزها که فساد بیداد می کند اقامات ضربتی و جدی از طرف این قوه می تواند مرهمی بر دردهای مردم دردمند جامعه باشد.
 
مرا که سرگردان و بی‌آشیان مانده‌ام از طوفان بگیر و به خانه‌ی خودت ببر. زخم‌هایم را مرهم بگذار، آب‌ و دانم بده. آرام سرم را نوازش کن و زیرلبی برایم آواز بخوان. مرا نگه دار تا التیام بال‌های شکسته‌ام و قصه‌ی پرواز را در گوشم تکرار کن پیش از آن‌که از خاطر ببرم. باز مرا در پناه خودت جا بده تا ببالم و به قوت تو بایستم و از دستان تو پرواز کنم تا آسمان آبی خورشید. 

خ. حلال کنید لطفاً هرچه که گذشته بین ما. دل‌هامون رو پاک کنیم از آزردگی‌ها و بستگی
گاهی آدم نمی‌داند باید به کسی که نیست وفادار بماند یا نه؛
اگر عهد‌های قدیم را بشکنی چه فرقی با او داری؟
اگر پای قول و قرار‌ها بمانی، اصلا می‌شود یک طرفه پای قول و قرار‌ها ماند؟
فکر می‌کنم از یک جایی به بعد ما به آدم ِ رفته وفادار نیستیم، بلکه به خودمان وفادار می‌مانیم؛
رو‌به‌رو شدن با این حقیقت که آن‌ حرف‌ها همه‌اش باد هوا بوده، که شاید بیشترشان دروغ بوده، کار هر کسی نیست.
از یک جایی به بعد ما اصلا نمی‌دانیم چرا و به چه کسی وفادار ماند
قلب مهدی درفشارکربلاست/چونکه ناظراز برای نینواست/پیش چشمش بازغوغامیشود/جاری درقتلگاه خون خداست/یک یک یاران شهادت پیشه اند/هرکدامش یک شهید سر جداست/اکبروقاسم به میدان رفته اند/خون آنهاجاری عشق وولاست/اصغرشیرین زبان لب تشنه است/حرمله تیرش بسوی اورهاست/حضرت سقاکنار علقمه است/دست عباسش جدادرآن فضاست/روی تل زینبیه پرخروش/عمه زینب شاهدبر ماجراست/سربریدن جان زینب را گرفت/راس خونین برفراز نیزه هاست/خیمه آل عباآتش گرفت/حضرت سجاد هم غرق عزاست/یا
مرد بودم
 
 
میدونستم اگر تا اینجا اومدمباید تا تهش برم
 
میدونستمتعهد دارم به احساسات پاک یه دختر نجیب.
 
میدونستم
خدا خواسته بشم مونس همه تنهاییا و درداش
 
میدونستم
باید بشم مرهم برای همه سختی ها و دردها
 
میدونستممیدونستم این یعنی "مردونگی"
 
و خب چون بضاعتم مزجات بودباید چند برابر بقیه جون میکندم و کندم.کار کردم.
عمرمو گذاشتم.
چشامو گذاشتم. :)
تا وقتی میگم "رو چشمم"یکی بهم بگه چشمت بی بلا . . .
 
حالا دیگه کسی نیستکه وقتی میگم الهی بمیرمبگه "خف
چشم پاک مصطفی بارانی اشک وغم است/فاطمه ازداغ مادر اشکبارماتم است/تا ده ماه مبارک سال عام الحزن شد/سوگواری پیمبر همره این عالم است/همسرمظلومه او اهل ایثار وگذشت/بهرسختی محمد همسراو مرهم است/یادمان حضرت او هم حراءو مکه بود/دخترش با داغ بابا هرکجایی همدم است/یاور قرآن واحمد ناگهانی پرکشید/دیده زهراواحمد درفراقش زمزم است/نسل اوزهراومهدی باتمام اهل بیت/مزدایزدبر خدیجه آن بهشت اعظم است/
او ظالم بود 
دیگر شُده بود عادت ما
دیگر جایِ شکایتی انگار نبود
در بین مردم فقط به اندازه ی حرف و حدیثی جای داشت و نقل غیبتها 
 
کم کم، کم کم
زندگی که جریان داشت
بُرد با خودش به دنبال جریانِ ...نبودن.. 
 
..... و دیگر واقعا نبود
هیچ حسی هم انگار نبود و انگار مینمود به نبودن نیز
انگار....
 
عِـــشق.. 
 
شده است طعمه ی حرف
حرفِ دوست داشتن 
و انگاری از هوس
 
 
...ادامه دارد..
او ظالم بود
و عشق سکوت کرد به حُرمتش 
برای بقایی انفرادی 
اما
فقط بقاء..
 
   او بهان
درعزای فاطمه چشم بشرزمزم شود/بابصیرت طوق ایمان همه محکم شود/نورباران قلب ودیده درولای مرتضی/شیعه تاروزابدباعشق اوهمدم شود/انقلاب کربلاومهدوی شد فاطمی/درمصیبتهای مادر قلبها پرغم شود/وقت فتنه گربیابد لازمش عمارهاست/مثل عباس دلاور برحسین مرهم شود/گریه کن برفاطمیه چون ترازوی خداست/مادری ازتازیانه پشت ایشان خم شود/منتقم ازنسل زهراخواهدآمدباظهور/روی صورت اشکهاهم جلوه شبنم شود/
عصرعاشورای مولالحظه بی یاوری است/یک یک یاران فدایی بر امام ورهبری است/روی تل زینبیه ذکر هل من ناصرش/واقعا دشمن در آنجا ازتبار ابتری است/رحم بر اصحاب مولاکه نکرده هیچگاه/لحظه های بی برادر بی پسر بی مادری است/علقمه آرام گیرد بعدعباس علی/یادسقای حرم را گریه های کوثری است/وقت حمله بر حسین تشنه لب سرمیرسد/لحظه سخت وداع یک برادرخواهری است/میبرد باخنجرخودشمر راس یک امام/شدرثاء آل احمد باندای حیدری است/حضرت سجادو زینب غرق در شوروعزا/آتش برخیمه گاه
درمحضرمولارضا یادحسین وکربلا/دل رابردتاعرش حق باگریه های باصدا/اینجاحریم کبریا یا آستان اهل بیت/یک خط سرخی میرود تا آسمان نینوا/اشکی زماتم میچکد از زمزم چشم همه/شورمحرم برده است شیعه به درگاه خدا/لطف رضا شامل شود برزائرین حضرتش/یادی زعاشورائیان درگنبد مولارضا/همراه خیل کاروان کن گریه ای برقتلگاه/آنجاحسین وزینبش روی زمین ازهم جدا/سخت است یامولارضا داغ اسیری وفراق/غوغای محشر میکند شیعه دراین حزن وعزا/مرهم برای زائرین وقت عنایت میشود/تصوی
تسلیت گویم رضارا ماتم معصومه است/اوامام همشتمین وهمدم معصومه است/در فراق خواهرخود اشکباران گشته است/مشهدوقم گریه دار این غم معصومه است/دختر موسی بن جعفروارث بر فاطمه/چون ولایت تاقیامت مرهم معصومه است/قم حریم اهل بیت وبارگاه انورش/سوی شیعه لطف ایزد زمزم معصومه است/درعبادت دربصیرت حضرتش الگوی ماست/دین ما مدیون شورمحکم معصومه است/گریه کن ازبهر بانو اوشفاعت میکند/قم وشیعه درجوارش محرم معصومه است/زائرین بارگاهش رهبری وامتش/کشورایران چویار ا
شیعه باشد افتخارش دوستدار فاطمه است/مثل فرزندان زهرا سوگوارفاطمه است/فاطمیه داغ سخت وگریه های مرتضی/یادمان سیلی برگلعذارفاطمه است/نور چشمان محمدیاور دین وعلی/کوثر حق جلوه های آشکارفاطمه است/بهر فرزندان زهرا هم یتیمی سخت شد/ این خودش داغ حزین وناگوار فاطمه است/باولایت محوری او درس داده شیعه را/یاعلی گفتن همیشه چون شعارفاطمه است/او بصیرت داده برما تاقیام مهدوی/در رکاب رهبری شو چون نگارفاطمه است/از عنایتهای زهرامالک و عمارهست/شیعه تاروز قی
شب تلخ برای من بللخره صبح شد ،شبی که برای اولین بار دمنوش واسه  بی قراری هام مرهم  نبود ،و نصف قرص آرام  بخش  شد بهونه خوابم .
شب تلخی که گریه های زیادش ،منو به دکتر کشوند .
شب تلخی که کاش مثل کابوس بود.
شب تلخی که شاید بشه نقطه شروع جدید واسه من ولی در حال حاضر دوست دارم دیروز پاک بشه  از ذهنم.
خواستم وبلاگم حذف کنم ،شاید اینکارا انجام بدم ،ولی نخواستم بی خبر برم .‌‌..
شایدم ناراحتیم ته نشین بشه و روزای  آتی باعث بشه  حذف نکنم...
ولی اگه اومدین و
من دارم به گذشته‌ام برمی‌گردم. کدام گذشته؟ گذشته‌ای که در آن نوجوانی پانزده شانزده ساله با کوچک‌ترین ناملایمت و خشم به گریه‌ی بی‌صدا می‌افتاد و مدام تلاش می‌کرد آن را پنهان کند، که نمی‌شد. حالا چرا دارم این‌ها را اینجا می‌نویسم؟ چون که دارم می‌ترکم از ناملایمت‌ها، از اتفاقات و ترکیب‌شان با ناملایمت‌ها. در من امروز هیچ اتفاقی تماشایی نیست. کاش حتی وقت‌تان را صرف خواندن این چند خط نکنید. اگر هم کردید نادیده بگیرید و بر من ببخشید ای
 
  سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی، دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی... در این بیت چهارکلمه اصلی وجود دارد: درد/ مرهم، تنهایی/ همدم؛ امّا چو خوب بنگری تنها یک کلمه است که وجود دارد: درد و بدی درد می‌دانی چیست؟! آنکه نمیتوان گفتش. از دستی که دراز شده و جوابی نشنیده و سرمای پاسخ را دیده، از چشمانی که گشوده شده ولی چیزی برای شنیدن ندیده چه می‌دانی؟!... هی... مساله درد نیست، مساله کرختی‌ای است که در پی درد، آفت جان شده... از حرف بگذریم که هر چه می
ازنجف تاکربلابیعت فراهم میشود/درصفریادآوری چون ازمحرم میشود/آمده سجادوزینب شام را کرده خراب/کربلاصدچشمه گریه مثل زمزم میشود/شدحسین و یاورانش جاودان نینوا/اربعین پیمان شیعه بازمحکم میشود/گریه واشک وتوسل هم قدم بازائرین/باولایت مومنین راعشق همدم میشود/چشم زائرتا بیفتد بارگاه کربلا/قلب اوباشورمولا کاسه غم میشود/دلسپاری برولایت بابصیرت حاصل است/برلب عشاق آقاذکر مرهم میشود/این شکوه خالصانه برفرج آمادگی است/بهرمهدی و ظهورش چشم شبنم میشود/
#نکات_طراحی_PCBبرای طراحی ترک برای جریان بالا کافی است عرض مناسب برای ترک بسته به جریان در نظر گرفته شود. در صورت کافی نبودن می شود از دو لایه بالا و پایین برای افزایش عرض استفاده کرد.در صورت کافی نبودن! می توان چاب سبز را از روی ترک برداشت و با اضافه کردن قلع به قطر مناسب رسید.با خدمات #طراحی #برد #مدارچاپی در خدمت شما خوبان هستم.09305667903
کربلاآتشفشان گریه واشک وغم است/روزعاشورا فراوان جلوه گاه ماتم است/شدحسین ویاورانش با لب تشنه شهید/دیده شیعه براین غم مثل چاه زمزم است/داده اند درس وفارا این ولایت محوران/گنج زیبای بصیرت مومنین راهمدم است/قاسم واکبرواصغر شد شهید درحرم/زینب کبری حسینش را مطیع ومحرم است/تشنه کامی بافتوت برلب دریا رسید/حضرت عباس مردی باولاو محکم است/در زمین کربلایش جاری خون خداست/شمروخولی درجنایت مثل ابن ملجم است/آتشی افتاده آنجا خیمه سجاد را/یوسف زهرا برای
اربعین کربلادرراه مشهدشدبپا/میرودپای پیاده زائرش سوی رضا/اشک وآه وگریه هاشان میرودتا عرش حق/لطفهاداردفراوان ازبر شاه وگدا/زمزم دلدادگی رامشهدش معنا کند/میدهد مزدولایت حضرت از سوی خدا/هشتمین نورامامت با شهادت رفته است/آخرماه صفرشد مجلس سوگ وعزا/خواهرش معصومه ومولاجوادش داغدار/غرق درشورومصیبت شیعیان باوفا/ذکر یامولارضا راگوهرجان کرده اند/مضجع پاک وشریفش شدضریح آشنا/مشهدش مانندکعبه قبله گاه هفتم است/ضامن آهو همیشه شدتجلی ولا/اشک چشم زا
درآخرماه صفرزهراعزاداری کند/گریان شده بهرپدرزهراعزاداری کند/همراه حیدردرغم سنگین ختم المرسلین/باکودکان باچشم ترزهرا عزاداری کند/اودیده داغ مجتبی با ظلمهای همسرش/بادیدن خون جگر زهراعزاداری کند/دشمن به تابوت حسن تیرجفا انداخته/برماتم سخت پسرزهراعزاداری کند/این روزهاکه زینبش از کربلابرگشته است/همراه باخیل بشر زهراعزاداری کند/او کربلایی گشته وسوی حسینش اشکریز/این اشکهادارداثرزهرا عزاداری کند/سوی امام هشتمین اوراهی مشهدشود/بهرغریب در
گریه باعاشقی مدیون نام زینب است/اربعین کربلاازراه وگام زینب است/اوپیام نینوارا برده تاشام بلا/راضی ازکاراو هردم امام زینب است/باحسین وکربلایش بیمه شد اسلام ناب/یاری دین وولایت در کلام زینب است/همره سجاددیده شورعاشورائیان/یاحسین تشنه لب ذکرتمام زینب است/سخت شد از بهر خواهر دوری ازمقتدا/اربعین اینک شکوهش ازپیام زینب است/هرقدم تاکربلا شیعه بصیرت داده است/این دفاع ازولایت درسلام زینب است/زمزم آمادگی راداده تا روزظهور/یادمان کربلاهم دردوام
سربازرهبربنده حق در جهان است /سربازرهبر زمزم افلاکیان است/دارد تمنای حمایت از ولایت/سربازرهبر مرهم بر شیعیان است/اهل بصیرت باشد واهل حماسه/سربازرهبر اسوه بر عاشقان است/باشدهمیشه حامی اسلام وقرآن/سرباز رهبر آشنای آسمان است/دلداده براهل بیت و یاد آنان/سرباز رهبر اسوه ای برخاکیان است/راه امام وهر شهیدی پاس دارد/سربازرهبر حامی برمومنان است/مانندعماراست و مالک یاابوذر/سربازرهبردر بصیرت جانفشان است/هرلحظه گوش اوبود سوی ولایت/سربازرهبرخار چ
شهادت نامه زهرارسیده است/زمان غربت مولارسیده است/الا دنیا چه کردی با ولایت/عزابرجانب طاهارسیده است/نگاهی کن به طوفان حوادث/چه ها برمادر آقارسیده است/برای یاریش پشت درآمد/که زهرا ازبرش آنجارسیده است/به ضرب تازیانه رفت مادر/چوخون برلاله صحرارسیده است/بریزاشکی که حیدرگریه دارد/یتیمان مرهم بابارسیده است/الاصاحب زمان وقت قیام است/برایت لشکرفردا رسیده است/
دلتنگ زهرامیشود هردم امیر المومنین/داغ فراق همسرش شد محشری اندرزمین/داردامانت راعلی سوی پیمبرمیدهد/درنیمه شب کاشانه اش بسیارمیگرددغمین/اشکی به چشمان علی بهریتیمانش رسد/ازدست داده مرتضی چون برترین همنشین/برکوثرقرآن حق سیلی زده دست ستم/آغازگشته ظلمها برشیعیان ومسلمین/راه ولایت محوری راحضرت زهرادهد/گنج بصیرت شیعه رابسیارباشد دلنشین/عشق حسین وزینبش از شیرمادربوده است/واگویه های مجتبی براین مصائب شدحزین/اینک پیام فاطمه درس سعادت میشود/ب
رسمش نبود که چنین بیگانه وار مرا
آواره ی کوه و کمر و بیابان کنی
من گفته بودمت که مرا فکر رفتنت
دیوانه میکند و بگفتی مزاح میکنی
من از پس تمام نگاه و حرفها برامدم
اما تو هر لحظه مرا دیوانه میکنی
من در میان گریه خندم و در خنده گریستم
آری چنین با دل من رفتار میکنی
دیریست خو گرفته ام با حرف مردمان
رسمش نبود با من بیچاره چنین کنی
دیگر چه باشی و نباشی  فرقی نمیکند
وقتی کنارمی اما نگاه نمیکنی
ای کوه ای دشت ای اسمان ببین
من خون گریستم اگر کتمان نمیکنی
تن
مسلم به کوفه غربتش بسیارمعنا میدهد/مزدمجاهد راخدا با عشق مولامیدهد/باشدسفیرکربلااول فدایی حسین/پاداش غربت را به او حیدروزهرامیدهد/کوفی جماعت اولش دارد حضوری دلنشین/پایان کاری بدبرای خویش آنجامیدهد/آن کوفیان بی وفاجنگی سراسرکرده اند/ارزان سعادت رانگر ازبهر دنیا میدهد/مسلم واطفالش بودآواره در کوچه ها/اوجان خودرااز ولا در راه آقامیدهد/بالای قصرکوفه هم دارد سلام عاشقی/بهرحسین بن علی او جان زیبامیدهد/مسلم وهانی کوفه را بیداردلهاکرده اند/
عباس یعنی بندگی برخالق یکتا شدن/عباس یعنی دلبری برحضرت زهراشدن/درروز عاشورانگر اوج وفاداری او/عباس یعنی تشنگی اندرلب دریا شدن/بهرحسین و یاوران گشته علمداری رشید/عباس یعنی جاودان درمحضرآقاشدن/بوده امیدکودکان بابانوان درحرم/عباس یعنی مرهم اندردل مولاشدن/سردار عاشورائیان تاروز محشرگشته است/عباس یعنی اسوه ای ازبهر این دنیاشدن/درروز تاسوعا زاو اوج وفاداری رسد/عباس یعنی قهرمان در روز عاشوراشدن/دستان خودرا داده است ازبهردین مصطفی/عباس یعنی
صبح جمعه ندبه خوان یوسف زهرا شویم/منتظر ازبهرلطف حضرت یکتاشویم/یوسفش خلوت نشین دروصال ایزد است/از فراق آن یگانه راهی صحراشویم/گریه واشک و توسل سوی مولا رهگشاست/با ولایت محوریهاهمدم آقاشویم/توبه ی اندررجب شُویَد گناهان وجود/پاکی دل کسب کردن بازهم زیبا شویم/جبهه سجده بساید عاشقش اندرنماز/اشکریز باتوسل از بر مولاشویم/اوامید اهل بیت وهر مسلمان گشته است/همره او اشک ریز روز عاشوراشویم/کسب کن آمادگیها دررکاب نائبش/جزءیاران فدایی مرهم دلهاشویم
هفتم ماه مبارک یک روایت ازغم است/بهرحیدر جلوه آن داستان ماتم است/یاورخوب پیمبر عم پاک او وفات/چون ابوطالب همیشه برمحمد مرهم است/درزمانی که پیمبردین خود آورده بود/بر رسالت یارخالص اورفیق محکم است/هم به مکه مقتداو مهتر قوم قریش/ پرده دارکعبه و ساقی برای زمزم است/بوده ایمانش فراوان دردفاع از ولی/شاهکار ونسل پاکش آن علی اعظم است/تسلیت گویم به احمد مرتضی ومهدیش/درمصیبتهای ایشان اشکها هم نم نم است/
دین ماباخلقت صاحب زمان کامل شده/گنج زیبای عدالت بهراوحاصل شده/این جهان درانتظارش ناگهانی میرسد/باظهوراو سعادت بربشرنائل شده/حضرت مهدی همیشه مرهم دل میشود/کشتی دین باولایت راهی ساحل شده/ازنبی تاآل پاکش مژده مهدی دهند/لطف حق ازحضرت اوشیعه راشامل شده/پادشاه آفرینش آن امام آخرین/درتجلی حقیقت عشق اودردل شده/باظهوردلنشینش عقل راپر میکند/دشمنی ونقشه هاشان درجهان باطل شده/
اندراین شادی شیعه کاش مهدی سررسد/آن زمان مژده های ناب پیغمبررسد/کربلاو فاطمیه آرزویش کرده اند/موسم مرهم گذاری بردل حیدررسد/نیمه شعبان رسیده شدامیدمافزون/وقت نابودی برای دشمن کافر رسد/یاورانی پاک ومخلص دررکابش جان نثار/دردفاع از ولایت معنی کوثررسد/عید عظمایی برای مصطفی واهل بیت/بهرنورانی دلها زمزم رهبررسد/طلعت رخسارمهدی باظهورش آشکار/کن دعااز بهرمولاناگهان سروررسد/
معراج مومن درشب قدرخدا حاصل شود/باحب مولایم علی ایمان ماکامل شود/شورولایت اشک را از دیده جاری میکند/ازداغ حیدردرعزابرپاچنین محفل شود/قرآن دعا وبندگی گنجینه فیض بشر/مرغ سعادت تاسحربرقلبها نازل شود/کوشش نماتا نیمه شب بهرولایت محوری/کشتی دین بامرتضی آرامش ساحل شود/تقدیرانسان تاسحر درنامه اعمال اوست/هرنقشه ای دشمن کشد برشیعیان باطل شود/آیدنشان مهدوی باآن ندای جبرئیل/مرهم مستضعفین آن حجت عادل شود/
حرم پاک رضا عشق فراهم دارد/بهرزوار نگر چشمه زمزم دارد/گنبد زرد طلایی رضاچون خورشید/حرمش خاک بهشتی که چه همدم دارد/نورگلدسته وگنبد همه جا پیدا هست/این حرم دردل ما آیت محکم دارد/هررواقش بروی فیض دعا جاری هست/اشک چشمان، همه از شوق چه مرهم دارد/آن حریم ملکوتی شده است عرش خدا/هردلی بهرعنایت رخ محرم دارد/میشود وصل خدا قلب پراز آرامش/شادمانی همه جا بعدچنین غم دارد/حضرتش شمس شموس وهمه جا سلطان است/این حرم زائر عاشق همه باهم دارد/زائرویژه او یوسف زهر
بنده خوب خدااندرجهان باشد بسیج/شیعه پاک ولایت بی گمان باشد بسیج/درحریم اهل بیت مصطفی اوپیرواست/نزدایزد دائمااندرامان باشد بسیج/اسوه والگوی امت بابصیرت بوده است/مسلمین رادرشجاعت یک نشان باشد بسیج/دشمنان دین وقرآن را دهدهرجاشکست/درنبرد حق وباطل آرمان باشدبسیج/بهرمیهن هر بسیجی دائماآماده باش/دررکاب رهبرخودجانفشان باشد بسیج/کورسازدچشم فتنه باولایت محوری/سوی قلب شیعیان هم گلفشان باشد بسیج/درحوادث بابصیرت راه حق رامیرود/مرهم دل ازبرای دو
شیعه داردافتخاری باولایت همدم است/دیده اش درکوی مهدی چشمه های زمزم است/نیمه شبهادر پرستش بازغوغامیکند/قله وصل و کمالش بابصیرت محرم است/عاشق قرآن وعترت مومن اندر تراز/مثل عمار وابوذر برولایت مرهم است/کوچه های مهدویت مملو از یاوران/دردل هریک نگار وآیه های محکم است/اوج ظلم دشمنان راچشم باور میکند/دوره آخرزمان و قلبهاپرماتم است/دریمن ایران وبحرین درعراق وسوریه/چشمها سوی ظهورآن ولی عالم است/نائب صاحب زمان را لشکری از افتخار/دشمنان از ترس آقا
اعجاز اربعین را اینک جهان ببیند/آنجاشکوه دین راهردم عیان ببیند/شورحسین داده برکربلا فضلیت/دنیاشعورشیعه درهرمکان ببیند/پیغام نینوارا زینب به شام وکوفه/سجاداین حماسه رایک نشان ببیند/پای پیاده رفته عاشق به شوق دیدار/صدهافضیلتی رااودر نهان ببیند/یک لشکری زشیعه بهرولایت آید/لبیک یاحسینش برهرزبان ببیند/گنج بصیرتی را زینب دهد به عالم/درکربلای مولا زائر امان ببیند/اندررکاب رهبر یک لشکری فراهم/خواروشکست دائم بردشمنان ببیند/بهرظهورمهدی این ار
دیروز روز تولدم بود.
پارسال این‌موقع‌ها بسیار خوشحال بودم و در جشن تولدم دقیقا احساس می‌کردم خوشبخت‌ترین آدم روی زمین هستم.
امسال این‌روزها بیش از هرزمان دیگری احساس تنهایی می‌کنم. بیش‌تر از هرزمان دیگری احساس می‌کنم چقدر هیچ‌کسی شبیه به من نیست.
دوستانم برایم در یک کافی‌شاپ جشن تولد گرفتند، دو روز زودتر از تولدم، چون عقیده داشتند بعدا وقت نمی‌شود.
برگزار کردن آن جشن برای آن‌ها نوعی رفع تکلیف بود، دقیقا رفع تکلیف. هم جشن گرفتنشان،
بازایران کربلا وروز عاشوراشده/همچو روزاربعینی دروطن غوغا شده/اوسلیمانی ایران سرفراز در جهان/دردفاع از ولایت مرهم مولا شده/خون پاک آن بسیجی شد بصیرت آفرین/چون فدایی بهرقرآن عترت وطاهاشده/آن سپهبدقهرمان رزم سوی دشمنان/اوفدااندررکاب حضرت آقاشده/استقامت سعی ایشان درمیان منطقه/اسوه ناب وولایی ازبردنیاشده/ازغم جانسوز ایشان چشمهابارانی است/ماتمش طوفان غمها ازبردلهاشده/وحدتی داده به ایران باعراق وسوریه/در شکوه کشورما نام اوزیباشده/گریه کن
فاطمه گلواژه خوبی واحسان خداست/دخترپیغمبر ومعدن به هرلطف وعطاست/همسرمولاعلی کارش ولایت محوری/کوثرایزد برای جلوه های مصطفاست/نسل او دارد حسین ومجتبی وزینبین/اسوه اعلی همیشه حضرت خیرالنساست/مزداحمددررسالت باسپهرسروری/شافع والای شیعه ازبرروز جزاست/لیک دشمن بهربانوکینه اش دیرینه بود/پشت درب نیم سوخته حضرت زهرای ماست/سیلی وآن تازیانه قلب حیدرراشکست/دشمن مولا جنایت کار وپرظلم وجفاست/باشهادت حضرت اوآسمانی گشته است/امتدادفاطمیه نینواو کرب
ای خوشاآدینه دردل عاشق مولا شدن/صبح جمعه ندبه خوان یوسف زهراشدن/سوی اصلاح درونت با ولایت محوری/جانفشان نائب او مرهم آقاشدن/دشمنان اهل بیت مصطفی راخوارکن/اسوه والگوی خوبی ازبر دنیاشدن/دررکاب رهبر خود مالک وعمارباش/دوستداربا ولای عترت وطاهاسدن/جسم وجان راکن قوی دل ازبرای حضرتش/قطره قطره جمع گشتن بهراو دریا شدن/درنمازجمعه مااز بصیرت یادکن/باولایت محویها سوی حق زیباشدن/شدخراسانی یمانی بهراو آماده باش/سوی سفیانی ملعون دشمنش هرجاشدن/خویش را
کربلاآتشفشان عشق وشور وانتظار/میبردهربنده ای را بهروصل کردگار/قبل کعبه خلقت آن درفضیلت بی نظیر/قبله گاه شیعیان شددرنهان وآشکار/باحسین ویاورانش جاودانه تاابد/اسوه ایثار مولا درتمام روزگار/مظهرایمان وعزت شیعیان را سرفراز/نام زیبای حسینش دردو عالم افتخار/یک یک یاران مولا باشهادت پرزدند/درکنارجسم هریک شد امامش سوگوار/لحظه جانسوز آنجا قتلگاه است وحسین/محشر کبری بپاشد بهرزینب ناگوار/روی نی راس شهیدان پیش چشم بانوان/حضرت سجادو زینب اشک ریز
سخت است بهرمرتضی بی همسری بی یاوری/دیگرنباشد خانه اش آن جلوه پیغمبری/ازبعدزهرای جوان رفته فروغ منزلش/تنهای تنهاگشته است مولاعلی حیدری/گریه درون خانه اش بازمزم چشمان نگر/کس رانباشدتاکندبهریتیمان مادری/آغاز راه کربلا با سختی برشیعیان/برزینب اومیرسد چون داغهای دیگری/این داغ زهرامی برد جان علی رابارها/گشته مهیابارها بهردفاع رهبری/مرهم برای مرتضی روزظهور مهدی است/یک روز برشیعه رسدآهنگ پورعسکری/
خودم رو رها کردم و از میدان زندگی خارج شدم.از بیرون به خودم نگاه می‌کنم،بدون هیچ تعصب و سوگیری خاصی.سختِ اما همه‌اش برای پیشرفت خودمِ.یک سری راه‌های نرفته و کارهای انجام نشده اطرافم رو شلوغ کردند.مثل یک عالم پرونده می‌مونن،پرونده‌هایی که کف این اتاق رها شدن و به عمد نادیده گرفته می‌شن.یکی از اون‌هارو از روی زمین بر می‌دارم.پرونده‌ی یک کار ناتمام هست.به عنوان یک آدمی که "من" نیستم بهش نگاه می‌کنم.اوضاع خیلی بد نبوده و جا برای پیشرفت وجو
درخلوت دل گریه کردم کربلارا/آگاه کردم درمصیبت مبتلارا/اشکم شده جاری برای حضرت دوست/یکدم تکاپوکرده ام وصل خدارا/براهل بیت پاک احمد اشک ریزان/حاضر شدم بادیده ودل نینوارا/این تیر گریه میزند هردشمن دین/کردم رفاقت شیعیان باولارا/باچشم دل دیدم یکایک آن شهیدان/تقدیم کرده جان شیرین آشنارا/درعلقمه غوغای دیگر بود برپا/عباس داده درس زیبای وفارا/برروی تل زینبیه خواهرش بود/دارد روایت میکند شورعزارا/آتش گرفته خیمه ها سجاد تنهاست/یارب دگرگون کن درآن ص
من پیام کربلارا میبرم اندرجهان/همره زینب اسارت رفته ام چون با زنان/ازمدینه نینوایی گشته ام من باحسین/خون دلهای فراوان خورده ام درهرمکان/نام من مانندحیدر شدعلی بن الحسین/باشهیدان خدایی عهدوپیمانم عیان/پیش چشم اشکبارم یک یک یاران شهید/قاسم وعباس واکبر بهربابا جانفشان/طفل شش ماهه شهید تشنه لب درکربلا/دستهای کوچک اوشیعیان راشد امان/قتلگاه شاه دین شد محشرکبرای ما/تاقیامت گریه براو شیعه راباشدنشان/عمه زینب بهرجانم بارهاگشته سپر/کوفه وشام بل
رمضان ماه خدابنده درآن مهمان است/سفره رحمت حق پهن درآن احسان است/میچکد اشک سحرگاه زچشمان وصال/تقویت بادل وجان گوهردر ایمان است/همه جاپرشوداز آیه زیبای خدا/چون بهارملکوتی زبر قرآن است/وقت افطار وسحرها همه اش توحیدی است/گلشن عشق علی مرهم برجانان است/مسجد ومحفل ما مملو ازعاشق دین/گوهرپاک بصیرت هدف انسان است/رمی شیطان زمانه هدف روزه ماست/نیمه شب وصل به درگاه خدا آسان است/کاش تقدیربشر روز ظهورمهدی/یوسف فاطمه ازبهر جهان سامان است/
سحردرمسجدکوفه علی طوفان ایمان است/برای وصل برایزد ندایش فزت ازجان است/شده محراب آن مسجد زخون فرق اورنگین/صدای جبرئیل آنجا نشان ازچشم گریان است/برای امت احمد به ناگه یک بلا آمد/دوباره بی پدر گشتن برآن خیل یتیمان است/زندتیغ ستم دشمن عدالت را که حیدربود/برای شیعیان اشکی زچشم هرمسلمان است/عزابرپاشده اینک زداغ حضرت حیدر/که تقدیرخداوندی برایش وصل جانان است/بیاید یوسف زهراکه مرهم برعلی باشد/ظهورحضرت مهدی برای درد درمان است/
کتاب ای عشق دست از سرم بردارشاعر: اشکان صمصام

با درد خود خوشیم، به مرهم نیاز نیستاینجا دری به سمت تو ای عشق باز نیستاز بس که "شور" در دل هم ساز ریختند"ماهور" را مجال فرود و فراز نیستگهگاه شک دلیل رسیدن به حاجت استنذر و نیاز کردن اگر چاره ساز نیستمن بارها مقابل ابلیس باختمانگار این حریف قدیمی بباز نیستحی علی... گرفتن دست فتادگانتنها سوال روز قیامت نماز نیستاین شعر رنجنامه ی یک عمر زندگی استهر چند پرچمی است که در اهتزاز نیست
برای تهیه ی این کتا
زنان محبوب و جذاب، به خودشان احساس خوبی دارند. روانشناسان بزرگ معتقدند در مرحله ی اول، زنان باید احساسات منفی را که به خودشان دارند بشناسند.
احساسات منفی در عمق ضمیر ناخودآگاه یک زن، دفن و موجب می شود که او، احساس کند نمی تواند رابطه ی خوبی با همسر و اطرافیان داشته باشد.
رایج ترین احساسات منفی درباره ی خود عبارت اند از: احساس بی ارزشی ،محبوب نبودن و عجیب و زشت بودن و نالایق بودن و جذاب نبودن، که زنان با داشتن این احساسات منفی درباره ی خود، یک
حضرت فاطمه ای دیگربه دنیا آمده/یک نشانی بهرکوثرسوی زهرا آمده/حضرت زینب همیشه بنده خوب خداست/زینت ناب پرستش سوی مولاآمده/دختروالای حیدر نور چشم احمداست/حامی اسلام و قرآن بهریکتاآمده/خواهربرمجتبی وبرحسین بن علی/قوت قلب ولایت سوی سقاآمده/کربلاآتشفشان قلبهای عاشق است/اسوه ای ناب وولایی بهر فرداآمده/میکند کاخ ستم رابا بصیرت اوخراب/درکلامش ذوالفقاری سوی اعداآمده/روز عاشورا پیامش زینب وسجادبود/گوهری برشیعیان ناب ووالاآمده/روزمیلادش سراسرش
آفتاب برج عصمت بعدزهرا زینب است/زینت خوب پرستش بعدبابا زینب است/دختراحمد وحیدر نور چشم فاطمه/جلوه نیک بصیرت عشق طاهازینب است/روزمیلادش رسیده باسپهربرتری/آشنای اهل عالم نوردنیا زینب است/برحسین وکربلایش قله ای از معرفت/سوی عاشورا پیام ناب مولازینب است/در حجاب وبرعفاف فاطمی الگوشده/حامی ناب ولایت تابه فردازینب است/گلشن دین نبی راحضرتش شد پاسبان/اسوه هرزن ومردی شور دلها زینب است/مثل زینب باحسینش نیست اندرعاشقی/گوهری ازبهردنیا نور عقبازینب
امروز، داشتم می مُردم. اما تو نبودی. 
امروز، همون طور که صدای بوق ممتد از توی سرم قطع نمی شد و آدم ها، فقط سایه های سیال و سیاهی بودند که جلوی نور رو گرفته بودند، دنبال تو می گشتم؛ می خواستم بلند شم و پیدات کنم و بهت بگم که خوبم، که نگرانم نباش، اما یادم میومد که تو نیستی، که نمی دونی افتادم روی زمین و دست هام، پاهام، سرم، کمر و شکمم ورم کرده و تک به تک، دارن خاموش می شن. تو نبودی که بخوام به خاطر تو، بلند شم. نبودی و این نبودنت فقط، دلسرد ترم کرد.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها