فیلم Groundhog Day یا روز موشخرما، داستان یه خبرنگاره که برای تهیهی یه گزارش به یه شهر دورافتاده میره که از همون اول ازش بیزاره.
سروته کار رو هم میآره و فرداش میخواد برگرده به شهرش که متوجه میشه صبح، دوباره توی دیروز بیدار شده. روز بعد و روز بعدش و روزهای دِگر هم! گیر افتاده توی روز اول. هر روز همون اتفاقها. همون گزارش. همون حرفها. اول فکر میکنه شوخیه. بعد شوکه میشه. بعد وحشت میکنه. بعد سوگواری میکنه. حتی خودش رو میکشه. اما هربار دوبار
سه روز آینده رو تعطیلم.
و لعنت بر من اگر این سه روز را به باد دهم!
همینجا نوشتم و همینجا قول میدم و همینجا هم خواهم آدم گفت که به بهترین نحو گذراندمش :)
با وجود سرماخوردگی و بدحالی به نحو خوبی پیش رفت :)
سه تا پاورپوینت درست کردم، یک کتاب خواندم و انسان خردمند را شروع کردم. فیلم "Groundhog day" رو که خیلی وقت بود به خاطر بی زیرنویسی نگاه نمیکردم، بی زیرنویس نگاه کردم و حقیقتا خیلی خوب بود. دو تا داستان نوشتم. دو تا رایتینگ کلاس زبانم که پشت گوششان میند
درباره این سایت