نتایج جستجو برای عبارت :

از احساس بلاتکلیفی و نا امیدی نمیتونم درست تصمیم بگیرم

احساس عجیبی دارماحساس عجیبی داره چشمای تواحساس عجیبیتویه احساس عجیبی که برامیه احساس عجیبی دارم انگارتو یه احساس عجیبی امیدچه احساس عجیبی بابک جهانبخشچه احساس عجیبیه میبندی موهاتوتویه احساس عجیبییه احساس عجیبی دارم امشب
هفته گذشته  به اتفاق  همسرم  رفتیم  زیارت  امام رضا (ع) در شهر مشهد .در کنار  حرم امامان ،مخصوصا  حرم امام حسین  در کربلا  یک احساس  آرامش ولطافت خاصی وجود دارد  که در هیچ  مکان  دیگری  احساس  نمیشه  من این  احساس را به خاطر حضور فرشتگان  خدا  میدانم  که در آن مکان دارای تجمع بسیار میباشندوپس از زیارت و  درددلکردن ودرخواست بهترینها برای خودم  تا تمام  انسانهای  روی این کره خاکی،احساس   آرامش  روانی وآسودگی خاطری  در انسان ایجاد  میگردد  
قرار بود دیگه منفی نویسی نکنم اما نمیتونم...خیلی احساس بدبختی میکنم خیلی...
احساس میکنم سربار خانواده م و این احساس هم درسته....هیچ چیز برای افتخار کردن ندارم جز بغضی که بعد مدت ها شکسته و یکم اروم ترم میکنه.
اونقدری احساس بدبختی میکنم که الان اگر فرشته مرگ بیاد سراغم با سر میپرم بغلش و میگم تمومش کن لعنتی... تمومش کن...
احساس خواری میکنم .احساس ذلت... نمیتونم توضیح بدم چون واژه ای ندارم...
خدایا لطفا اگر واقعا همه چی درست میشه فردا بیدارم کن...اگر ال
احساس چت
احساس چت یکی از چت روم های جدید فارسی است .
این چت روم از دهه نود شروع به فعالیت کرد و اکنون جز چت روم های خوب ایرانی است .
برای ورود به چت روم عاشقانه احساس روی تصویر زیر کلیک کنید
 
چتروم احساس , چت احساسی , چت روم احساس , چت احساس عاشقانه , چتر احساس , آهنگ چتر احساس
درسته جز چت روم های شلوغ نیست ولی امکانات عالی این چت روم کاربران را به این چت روم جذب میکند و امکاناتی نظیر درجه و امتیاز رایگان برای کاربران عضو جز خصوصیات خوب این چتروم اس
در سخنرانی زنده تلوزیونی به مناسبت عید نیمه شعبان: شاید در تاریخ بشر کمتر دوره ای اتّفاق افتاده باشد که آحاد بشری در همه جای عالم جامعه ی بشری به قدر امروز احساس نیاز به یک منجی داشته باشند؛ احساس نیاز به یک منجی، احساس نیاز به مهدی، احساس نیاز به یک دست قدرت الهی، احساس نیاز به یک امامت معصوم، احساس نیاز به عصمت، به هدایت الهی.
در امتحان‌ها و فتنه‌ها باید درست دید، درست محاسبه کرد. قضایای اصلی را با قضایای فرعی جابه‌جا نکنیم؛ چیزهای بزرگ، حوادث بزرگ و مهم را کوچک نبینیم و در مقابل، حوادث کوچک را بزرگ بینگاریم. این قدم اول. بعد هم احساس مسئولیت کنیم.کتاب عهد مشترک
یه چیزهایی هست که با شنیدن و یا تصورش از فرط فشاری که بهم وارد میشه قلبم درد میگیره.
قلبم درد میگیره.
شده از حجم فشار روانی و تصور بارِ رنج، قلبتون درد بگیره و فشار شدید رو روی قفسه سینه و قلبتون احساس کنید؟
یه جوری که مطمئن بشید نزدیکه که خدای نکرده نفستون بند بیاد، سکته کنید یا قلبتون واسته...اونم برای چیزی که فقط صحبتی ازش شده...
این اصصصلاً شوخی نیستا...

+امروز با شنیدن ترانه‌ی این پسره تو عصر جدید درد قلبم رو به وضوح احساس کردم، درست مثل امر
آخرین بار که احساس خلا همیشگی را نداشتم چیزی حدود 5 سال پیش بود. لباس آبی تنم بود و منتظر بودم تا دکتر بیاید و مرا به اتاق عمل ببرند. مادرم، پدرم و عمه‌ی کوچکم توی اتاق همراهم بودند. کلینیک تخصصی جراحی بود و اتاقم یک تخت داشت. از داروی بیهوشی می‌ترسیدم اما احساس کامل بودن داشتم. نه اینکه خودم کامل باشم، نه. انگار قطعه‌های پازل دوباره به صورت کامل کنار هم قرار گرفته بودند. هرچند که خیلی با هم صحبت نمی‌کردند و سعی می‌کردند به هم نگاه نکنند اما
به شدت احساس می کنم هنوز ارتباط با آدم ها رو یاد نگرفتم 
به شدت احساس می کنم اگه الان ازدواج کنم مجدد به خاطر عدم مهارت ارتباط درست می بازم 
دلسوزی در جای خودش و به حد خودش 
غرور در جای خودش و به حد خودش 
کینه در جای خودش و به حد خودش 
مهربونی در جای خودشو به حد خودش
اینا مواردی هستن که من تو زندگیم در عمل بلد نیستم و همیشه برعکس کار می کنم 
باید بدونی که برای دیگران باید تعارف بود و نه دلسوزی 
نمیدونم چیکار کنم که این حالمو حفظ کنم..
چطوری عقل رو به دل ترجیح بدم و دست بردارم از احساس  .حرف درست و  منطقی رو عقل میزنه اما احساس,گند میزنه به همه چی..چوبش رو هم خورده  خیلی زیاد ولی بازم  ادم بشو نیست..
واقعا موندمدارم اذیت میشم.
تنها،تنهایی را احساس میکنم، میان احساس های خموش دریایی که در جزر و مدّ احساس ها،احساس خویش را گُم کرده اندتو تنها بمان!تا وقتی که به خودت ملحق شوی،تنهایی ام راشریک نمیخواهم..تو از خودت میگریزی ومن از تو به توفکر نکن مزاحمت هستمتنهایی استدر گرداب احساس تو از مناز خودت رفته ایو من تنهایی هایم (احساساتی که در اطرافم به من القا میشوند را)قایم میکنمتا تو از بزرگی این گرداب بیش تر مترسیتا تو تنها،تنهاییم بمانینه تنها،یک تنها....
دیروز جلسه ی خوبی با فتح زاده داشتیم.راجع به تورم زبان و پرگویی حرف زد و لذت بردم.احساس خیلی خوبی داشتم و از بودن در این کلاس خیلی لذت بردم.احساس کردم دارم میفهمم و درک میکنم و دنیا را درست و حسابی درک میکنم و یک نفر هم دارد از دغدغه های من حرف میزنه.حرف میزنه تا بدونم تنها نیستم و همه درگیر یک چیز هستیم.این که زبان دارد مفهومش را از دست میدهد.حرف ها بی مفهوم و گنگ شده اند.
یه بار نوشته بودم می‌شه همه چیز بدون این‌که من بخوام، درست شه؟ من امیدم رو به اومدن آفتابگردان‌ها بسته بودم، به فصلی که ممکن بود گیلزاد بیاد خونه‌مون، به روزی که فکر می‌کردم بالاخره یه کاریش می‌کنم و درست می‌شه. اما الان بدون این‌که من بخوام درست شده؛ در حالی که یه گوشه جهان نشسته بودم، مشغول دنیای خودم. امروز یه راه دیگه شروع می‌شه؛ نمی‌دونم چقدر درسته ولی احساس می‌کنم مثل نیم ساعت اول یه فیلم دو ساعته‌ست که دارم دقیقه‌های بعدیش رو
دستورالعمل استفاده از ماسک n95 در واقع یک دفترچه ی راهنما و کاتالوگ استفاده ی درست از ماسک فیلتردار N95 همراه با رعایت نکات ایمنی ضروری است نکته بسیار مهمی در استفاده از ماسک n95 و ffp2 وجود دارد و آن دانستن دستورالعمل و نحوه استفاده از ماسک فیلتردار به شک صحیح است زیرا در صورتی که فرد از ماسک تنفسی به طرز درست استفاده نکند و نکات مهم در هنگام استفاده از آن را نداند بروز اشتباهات کوچکی می تواند خطرناک باشد و باعث احساس ایمنی و مصونیت غیر واقعی به ف
دستورالعمل استفاده از ماسک n95 در واقع یک دفترچه ی راهنما و کاتالوگ استفاده ی درست از ماسک فیلتردار N95 همراه با رعایت نکات ایمنی ضروری است نکته بسیار مهمی در استفاده از ماسک n95 و ffp2 وجود دارد و آن دانستن دستورالعمل و نحوه استفاده از ماسک فیلتردار به شک صحیح است زیرا در صورتی که فرد از ماسک تنفسی به طرز درست استفاده نکند و نکات مهم در هنگام استفاده از آن را نداند بروز اشتباهات کوچکی می تواند خطرناک باشد و باعث احساس ایمنی و مصونیت غیر واقعی به ف
امروز از این حجم از حماقت و ناآگاهی که دارم تعجب کردم، و البته ترسیدم وقتی آدم هایی را دیدم که تقریبا همه چیز می دانند. و حالا به لطف افراد آگاهی که ویدیو های آموزشی میگذارند و کتاب بزرگانی که به روشنی به این موضوع پرداخته اند، دلیل خطایم را دانستم و با شما به اشتراک میگذارم.
...
عقل باید راهنمایت باشد
فکر کردن زیاد، نشان دهنده ی عاقل بودن نیست. بلکه نشانه ی وسواس و درخودماندگیست. اولین خطای ما در زندگی همین است که عقل را با افکار وسواسی مان اشت
طرز درست کردن آب دوغ خیار
درست کردن آب دوغ خیار در فصل تابستان دارای بازار داغ تر از خود این گرما هم می باشد که افراد بخاطر ماهیت خنک و فوق العاده دلنشین آب دوغ خیار آن را در این فصل مصرف می نمایند که آب دوغ خیار علاوه بر این که احساس خنکی را در بدن زنده میکند با ترفند های خاص نیز میتواند بسیار خوشمزه تر شود.در کوک فود همراه ما باشید.

ادامه مطلب
رون تی بک بنیانگذار شناخت درمانیست.اساس و پایه شناخت درمانی بر مفهوم افکارناسازگارانه و نگرشها و فرضهای اشتباه بنا شده است که به این افکار و نگرشهای اشتباه خطای شناختی میگویند. در واقع کار یک شناخت درمانگر به مراجع خود این است که به او کمک کند افکار اشتباه و خطاهای شناختی خودش نسبت به پدیده های بیرونی را بازبینی و اصلاح نماید.
همه ما الگوهای ذهنی ثابتی داریم که در هسته فکری ما نقش بسته است. با هر اتفاق بیرونی این الگوهای ذهنی با پیامهایی ک
احساس میکنم زندگی اکثرمون اینجوری شده که اصلا ارادۀ خدا رو تو زندگیمون احساس نمیکنیم؛ شایدم اصلا باورش نداریم؛ اصلا بهش فکر کردیم!؟همون اراده‌ای که در خیبر رو از جا کند! همون اراده‌ای که دریا رو شکافت!؟یعنی اینقدر قدرت نداره مسائل چرتْ و پَرت و پلا زندگیمون رو تحت تاثیر قرار بده!؟شاید چیزی (مثلاً آزمونی، ورودی، بیماری) که اصلا فکرشم نمیکنی که درست بشه اون درست کنه. تو که نمیدونی! تو که نمی تونی!؛ ولی اون شاید نه حتما میتونه؛ ولی ما بلد نیستی
قرار بود ننویسم، چهل شماره یا حداقل چهل روز. یعنی قرار بود بنویسم و منتشر نکنم. ولی دیشب خیلی احساس خفقان می‌کردم. دوست داشتم کسی با من حرف بزند و خودم نمی‌توانستم با کسی حرف بزنم. تصمیم گرفتم پستی که می‌نویسم را منتشر کنم و بعد دوباره پی چهل شماره را بگیرم. اما نمی‌توانستم حرف معمولی بزنم، این شد که شروع کردم حرف‌هایم را در شعر ریختن. اینطوری گویا مستقیما با کسی حرف نزده‌ام. اما احساس خفگی بیشتر شد، چون نمی‌توانستم مثل آب خوردن شعر بگویم.
گاهی افکار منفی بزرگترین دشمن افراد است.افکار بد ومنفی می تواند انسان رابه طرف افسردگی بکشاند.بنابراین هرگاه احساس افسردگی کردید حواس خودرا به موضوعی دیگر معطوف کنید.مثلا به پیاده روی بروید یا کتاب بخوانید،جدول حل کنید.درحقیقت کاری انجام دهید که ذهنتان را از ترس هاونگرانی ها به موضوع دیگری جلب شود.موارد متفاوتی وجوددارد که می تواند ما را گرفتار این بیماری ویران کننده کند،اما روش هایی برای مهار آن نیز وجوددارد که می توانیم با استفاده از آ
یا خالق کل مخلوق
 
این چه بیماری ایه که من مدتهاست عمیقا احساس  میکنم احتیاج به یه مدت بی کاری و فکر و تمرکز دارم، اما حالا که همه جا تعطیله هم انقدر کار برای خودم درست میکنم که یه دقه ذهنم نتونه آروم باشه؟
قبلا فکر میکردم مشکل از ریتم زندگیه؛ الان فهمیدم مشکل خود منم، منتها بلد نیستم چطوری رفعش کنم.
 
پ.ن :
۱. خدایا از دست خودم پناه میبرم به تو، این چیه خلق کردی واقعا؟
۲. به چیز های درست و حسابی هم فکر میکنم اما حتی برای نوشتن اونم فرصت پیدا نکرد
با اومدن رتبه‌ها بیشتر از همیشه احساس خستگی میکنم... درسته که خیلی هم درست و درمون درس نخوندم ولی نمیدونم چرا حداقل دوست داشتم بهتر از این حرفا بشم
شاید کلا قید خوندن ام بی ای رو بزنم
شایدم به رفتن به شبانه حتی راضی بشم
چرا اون روزی نمیرسه که بگم همین بود! همینو میخواستم! این اون چیزیه که حاضرم در بدترین شرایط براش وقت بذارم و دوستش داشته باشم..
فعلا قصد دارم یکی از علایق فراموش شده! ام رو دنبال کنم
نجوم آماتور!! 
تا کی به خاطر دلایل مسخره از علا
این چند روز احساس می کنم که دارم توی شهر مردگان زندگی می کنم. امروز وقتی داشتم مسیر بین خوابگاه و دانشگاه رو می رفتم، احساس میکردم که دارم توی خرابه ها قدم می زنم. نه فقط من که توی خوابگاه توی دانشگاه هر کی رو می بینم احساس می کنم روی همه مون گرد افسردگی و ناامیدی نشسته.
بعله؛ گربه ای که روی نقشه ی جغرافیا، آشناست رو سگ سیاه افسردگی بلعید.
در وبلاگم عمیقا احساس خلا و خطر و ناامنی میکنم نمی توانم اینجوری بپذیرمش..چیزی کم دارد و یا زیاد دارد! میدانم چه کم یا زیاد دارد اما نمی دانم باید چگونه قلب مشکل را هدف بگیرم..این وبلاگ من نیست!دیگر احساس تعلق به ان ندارم! مدتی میشود دیگر در بیان راحت نیستم(درست از همان موقعی که ان کلاغ های مسخره پایشان به وبم باز شد!همان عکس ابی را میگویم هیچ وقت با رنگ ابی ابم در یک جوب نرفته ..هیچ وقت!) ..وبلاگ من باید بی روح باشد ..دیگر محیطش سرد و خسته کننده و
مقطعی بود کههم مطالعه زیادی داشتم
هم یادگیری پیوسته 
اما
احساس سنگینی می کردم
احساس بدی همراه من بود
بعد از مدتی تامل و تفکر متوجه شدم که
دلیل این حال بد با وجود مطالعه فراوان 
اینه که به معلومات خودم عمل نمی کنم
به نظرم می رسه 
بجای مطالعه زیاد، عمل اندک
باید رفت به سمت
مطالعه مناسب و کم، عمل زیاد و پیوسته
حال روحیم داغونه. یه کوه از نفرت و بغضم
حالم از همه کس بهم میخوره
و سریع به گریه میفتم
و جایی رو ندارم که برم
و احساس تنهایی باهامه
و احساس پوچی
و احساس بی لیاقتی
نمیتونم پول آنچنانی دربیارم
(کمی دارم درمیارم البته)
و چی؟
و حس میکنم پروداکتیو نیستم 
و همه اینا باعث میشه با کوچکترین جرقه ای به گریه بیفتم....
واقعا راهی هست من از این خونه برم؟؟؟
مشکلی وجود داره توو زندگیم که نمی‌دونم چطوری می‌شه حلش کرد. و ذهنم خیلی درگیرش شده. از طرفی، درگیر خودم و تفکرات خطرناکم هم هستم و سعی می‌کنم درست بشم.
احساس می‌کنم در برهه حساس کنونی مثل خر توو گل موندم و‌ نه راه پیش دارم نه راه پس. 
به نام خدا
سلام
 
ما در زندگی بار ها با دچار می شویم که احساس هایمان را نشان دهیم ؛ چون بعضی وقت ها اگر نشان ندیم امکان داره به خودمان آسیب برسونیم پس بهتر است که احساس هایمان را نشان دهیم . اما اینجا  به دو گروه میشود موضوع را تقسیم کرد.     
١) احساس هایی که باید بروز داد
٢) احساس هایی که نباید بروز داد
می خواهم امروز با مثال هایی توضیح بدم 
مثال برای ۱ :                                        
گاهی وقت ها نسبت به یکی از نظر های دوستانمان مخالفیم چون ا
ممکن نیست در گذشته حرفی زده یا کاری کرده باشیم و حالا که بهش فکر می کنیم یا یک دفعه یادمون میفته شرمنده نشیم پیش خودمون! حس بدیه واقعا
فکر می کنم انسان هر دفعه که احساس میکنه دیگه عقلش رسیده همون موقع بازم پایین تر رفته! مطمئن بودن یا احساس بی نقصی مقدمه شکست های سنگین بعدیه!
ترک کردن یک عمل بد از دید خودمون نه دیگران به تمرین کردن نیاز داره و همینجوری خود بخود درست شدنی نیست.
پ ن: زندگی خیلی ساده و پیچیده س نکته مهمش اینه که یک آن ممکن تموم بشه!
"
در یک روز گرم بهاری هوای دلم ابری است .... 
ابرهایی که با احساس بارور شده اند ....
دلم برای ماندن در مسیر احساس، از هر لحظه آماده تر است ...
همچون صیدی که بی تاب شکار شدن باشد میخوام بگریزم از شکارچیان خوش رنگ ....
راهم آسان نیست ولی تو هستی ....
پس آسان است ....
درد زیاد است ولی دوا هست ....
پس آسان است ...
دیو هست ولی فرشته بسیار است ....
پس آسان است ....
احساس از همان ابتدا کودکی بازیگوش بود ...
نیاز به تربیت داشت ....
کم کم بزرگ شد ...
بزرگ و بزرگ تر ...
دیگر شب ها بی تابی خود را نگه می داشت و اشک میریخت ولی بقیه را خواب زده نمی کرد ...
یاد گرفت که باید برای ابراز وجود و خواستگاری از دختری که نامش عاطفه بود اول از پدر و مادر خود اجازه بگیرد ...
پدر و مادر احساس ؟
آری ....
پدر و مادری که احساس را در دامان چشمان فروافتاده ی خود پروراندند ... 
حال باید برای فرزند خود به خواستگاری عاطفه بروند .... 
عاطفه را از مدت
بنظرم  تمام آدم هایی که یه حجم زیادی از احساس درون شون هست؛ به شدت میتونن احمق باشن.
آدم های عاشق ، به اندازه احساس شون میتونن گول بخورن.
هیچ وقت رو کسی سرمایه گذاری نکنین. چون همه ش به باد میره. و همچنین شما اونو برده خودتون میخواین به هر میزانی که براش محبت خرج میکنین.
ارتقا یافته انسان؛ موجودیه که احساس نداره.
عاشق شدن رو نداره و فقط میتونه خوش بختی رو حس کنه.
شروین میگه ما آدمها از هم یاد میگیریم . بیش ار از همه،  بی احساس شدن رو . این که از یه سنی به بعداز اومدنها ذوق نمیکنی و رفتنها برات یه پروسه روتین هستن ... دلیل این بی احساس شدن ، تحربه اس . به همین سادگی. 
ولی من میخوام به حرف شروین یه چیزی اضافه کنم. بیشتر وقتها سرمایه گذاری های بزرگی که روی آدمها میکنیم ، برامون سرخوردگی میاره . درست مثل تاجر تازه کاری که نمیدونه هر منم منمی،  هر ادعایی، ریشه و ارزش نداره 
آدمی هم خام زاده شده ، چه میدونه دل هر ک
دسر هزار مزه با استفاده از کرم شانتی و بیسکویت : اگر طرفدار دسرهای سبک هستید این دسر مناسب است طعم خوش این دسر  لیمو , شکلات و پودر کاکائو  است که آن را در هر چنگالی که می خورید  می توانید احساس کنید این دسر  طعمش مابین بستنی و پارفه است و  مواد آن در دسترس است و هر زمان که دوست داشتید  می توانید درست کنید . درست کردنش سخت نیست ولی ظرف زیاد کثیف می شود  این دسر را یک شب قبل درست میکنیم  و فردا برای مهمان استفاده میکنیم  و برای روزهای گرم بسیار من
یه احساس ناخوشی درونم دارم به نام ترسِ از دست دادن، که بعضی وقتا عود میکنه و بعضی وقت ها خاموشه. یکی از آورده هاش برام اینه که همه ش این حس رو بهم القا میکنه که اگه یبار با هم دعوامون بشه دیگه فاتحه اون رابطه خونده ست و تمااام ! بعد هی نگرانم که وای دعوامون نشه! دعوامون نشه! دعوامون نشه!
و این استرسِ "دعوا نشدن" رو خیلی از رفتارهام اثر میذاره ! اثرِ بد! مثلا من بعضی وقتا که میخوام یه حرفی بزنم تا ده تا جمله بعدش رو ناخودآگاه تو ذهنم پیش بینی میکنم و
حتما برای شما هم پیش اومده در تعامل با افراد دیگه احساس کردید با شما درست برخورد نشده یا حقی ازتون ضایع شده و نسبت به این مسئله  واکنش مناسبی نشون ندادید، طوری که بعد ها پشیمون شدید و کلی احساس خشم و نفرت و رنجش با خودتون حمل کردید، این مطلب میخواد به این موضوع بپردازه که سبک رفتاری مناسب چی هست ؟
ما آدم ها در تعامل با افراد دیگه سه سبک رفتاری داریم:
منفعل (passive)
پرخاشگرانه (agressive) 
و جرات مندانه (assertive)
* رفتار منفعل یعنی در احقاق حق , بیان احساس
سلام
این روزها خیلی احساس خستگی میکنم با اینکه شب ها زود میخوابم. 
قرص آهن، ویتامین ب، کلسیم و .. فایده نداره.
مدام احساس خستگی میکنم.
امروز تا این لحظه فقط یه مقاله خوندم. البته مقاله مهمی بود.
دمنوش های مختلف میخورم.
تا الان که فایده نداشته از صبح که اومدم سرکار خوابم میاد. 
تا شب که بخوابم وضع همینه
از جمله حرف هایی که احساس می کنم درست است اما می دانم غلط است :
1- فقیر که هستیم بیشتر یاد خدا می افتیم پس فقر بهتر است از ثروت ...
2- وقتی دانسته هامان کمتر باشد و بی خبر تر باشیم از این عالم و در یک کلمه هرچه "ساده" تر باشیم بیشتر احساس عجز می کنیم و بیشتر احساس نیاز می کنیم که به خداوند توکل کنیم . و هرچه عالم تر باشیم انگار حس می کنیم که همین علم برای رفع مشکلات ما کافی است ...
3- هرچه مشکلات و گرفتاری ها بیشتر باشد ندای یا الله ما هم بلند تر می شود و هر
هنوز هم من،در عبور از سنگها،نفس میزند.در بین بازوان احساس،در میانه شبهای نبودنت،در خواب روزهای نجستنت،و در جنگ با عقربه‌ها،که چرا میگذرند؟!در پشت این دیوار،جارچی‌ها،دیوانه شدنداز جار دیوانگان!در کناره‌ی مردم بی احساس،کشتی زندگی،در پیچکشان،پیچ خورده،و بی تحرک،نفسهای به شماره افتاده اش را،میشمارد!و صدافت گلی بود،که خورشیدش راکشتند!و تلقینِ دروغ،نمایش درست اشتباه است!و واقعیت را دروغ!و خنده را،سلاح صلاحشان،و خندیدن بر درد،مسکنی کشن
دسر هزار مزه با استفاده از کرم شانتی و بیسکویت : اگر طرفدار دسرهای سبک هستید این دسر مناسب است طعم خوش این دسر  لیمو , شکلات و پودر کاکائو  است که آن را در هر چنگالی که می خورید  می توانید احساس کنید این دسر  طعمش مابین بستنی و پارفه است و  مواد آن در دسترس است و هر زمان که دوست داشتید  می توانید درست کنید . درست کردنش سخت نیست ولی ظرف زیاد کثیف می شود  این دسر را یک شب قبل درست میکنیم  و فردا برای مهمان استفاده میکنیم  و برای روزهای گرم بسیار من
 
 
محمد فاضلی– عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
 
✅ خدا کند شما با احساس تلخ «بی‌شرفی» (شاید شما واژه بهتری داشته باشید) دست به یقه نشده باشید، اما خودم با این ناخرسندی درگیر شده‌ام (گاه به گاه) و هم کسانی را دیده‌ام که مستقیم به این احساس اشاره می‌کنند یا عباراتی برای توصیف احوالات روحی‌شان به‌کار می‌برند که بیانی دیگر از همین احساس و رنج اخلاقی ناشی از آن است. چرا چنین می‌شود؟
 
✅ انسان موجود اجتماعی است و حس اخلاقی بودن ما تا اندازه
امروز روز خوبی نبود.راستش را بخواهی خوب بود اما تا بعد از ظهر... درست زمانی که احساس کردم از من دلگیر شدی دنیا برایم جهنم شد.به قول شاعر:من همانم که تو دلگیر شوی می میرد...گلی آقای مهربانم،عزیز تر از جانم،پاک کن غم های درون سینه ات را از من...گلی خانم رو ببخش
شاید برایتان جالب باشد بدانید که در آناتومی بدن انسان عضوی یافت می‌شود که قادر نیست درد را حس کند و از قضا یکی از مهم‌ترین اعضای بدن انسان نیز به شمار می‌رود.
بدن انسان از هزاران رشته تار عصبی تشکیل شده است که در هر لحظه می‌توانند به ما احساس درد را منتقل کنند. با این حال یک عضو وجود دارد که با این حس بیگانه است و نام آن مغز است!
برای اینکه دریافت چرا مغز نمی‌تواند چنین حسی را دریافت کند باید به مکانیزم احساس درد در بدن مراجعه کرد. گیرنده‌ها
 -نمی دانم با کلمات بیان کنم، یا اصلاً می شود که با کلمات بیانشان کرد؟ این دو آیا مگر از یک دنیا اند که حال یکی شان بخواهد دیگری را توصیف کند؟
احساس
به همین سادگی بیان شد...؛ دریغ از اینکه لطف کند ذرّه ای از آن حس را بهتان منتقل کند، در پنج حرف و یک کلمه می گوید و کلک اش را می کند.امّا آیا خود احساس به همین راحتی ها ول می کندت؟مگر یک موسیقی که با روح و روان ات بازی می کند [البتّه اگر اعتقادی به روح وجود داشته باشد :) ] ، فقط با همان یک بار شیفته شدنش
سعی کردم عقب موندگی برنامه رو جبران کنم اما هنوز مونده تا تموم بشه. یه غم بدی تو وجودم حس میکنم. یعنی دوباره اومده سراغم؟ من که کاریش نداشتم چرا باید دوباره اینجوری بشم. احساس میکنم یه چیزی نیست. یه چیزی کمه. احساس میکنم هیچ کدوم از معایبم درست نمیشه که بدتر هم میشه. احساس میکنم فقط زمان کمی مونده تا بتونم بشنوم. میترسم یروز صبح از خواب بیدارشم ببینم برای همیشه دنیا بی صداست. این کابوس بعضی از روزهامه. احساس میکنم شنواییمو باید صرف چیزای بهتر
هم وزن غزل های منی ای غزل من
حوای منی ، لیلی و شیرین، عسل من
در خاطر من مانده هنوز آهوی چشمت
جای تو همین جاست فقط در بغل من
احساس من احساس قشنگی است یقینا
مدیون من پس تو فقط در قِبَلِ من
من مانده ام اما تو چرا رفته ای از دل
حیرت زده ام من خود من از عمل من
بی تو دگر از حال دلم هم خبری نیست
من منتظرم تا برسد پس اجل من
                        28/4/1398
از اول تعطیلاتم یه کتاب تموم کردمدومی رو در حال خوندنم
گواهینامه گرفتم
هر روز ساز تمرین میکنم
یه نیمچه مسافرت رفتم
هر روز همه مجازی جات رو شخم میزنم
و کلی با دوستام زر میزنم
چند روز رو مشغول طراحی و اجرای سقف اتاق بالا بودم :دی
امروزم رفتم رنگ درست کردم و سقفه رو رنگ کردم
فردا میرم یه دست دیگه م رنگش میکنم
بعد میریم تو کار آشپز خونه
دو روزم هست که زبان کار میکنم
ولی هنوووز
احساس میکنم اونطور که باید از تابستونم استفاده نمیکنم
داره هدر میره☹️
احساس میکنم این چند روز از خودم دور شدم. خودمو گم کردم و نمیدونم چجوری باید برگردم بهش. شایدم همینجوری که کم کم کار میکنم دوباره خودمو پیداش کنم. پیداش کنم و دو دستی بچسبم بهش تا گم نشه دوباره. حس گندی دارم. حس عقب موندن. حس غربت. حس... نمیدونم باید چجوری توصیفش کنم فقط میدونم غمگینم. خیلی غمگینم. غمگینم که پیداش نمیکنم. دلم تنگ شده. احساس میکنم این وضعیت رو دوست ندارم. کلی حرف دارم که دلم میخواد بگم اما دستم به نوشتنشون نمیره. نه به نوشتن و نه به
سلام
من یه دختر 23 ساله هستم. سال 98 کنکور ارشد شرکت کردم علی رغم اینکه آرزو داشتم شریف قبول بشم و کل اون مدت به امید شریف قبول شدن تلاش کردم ولی به خاطر رتبه ام که اختلاف کمی با اخرین قبولی داشت در یک دانشگاه با یک رتبه پایین تر پذیرفته شدم.
حس میکنم توقعاتم از خودم برآورده نشده، و حتی حالا فکر میکنم مهندسی خوندن من در این شرایط بی فایده است. به خاطر آینده نامعلومی که از نظر شغلی برای من وجود داره بسیار ناامیدم. کنکور تجربی ذهنم رو خیلی وقته درگی
گاهی اوقات احساس خستگی حتی پس از یک خواب خوب شبانه می‌تواند روز کسالت‌باری را برای فرد در پی داشته باشد.


به گزارش : کمبود خواب در تمامی مواقع علت اصلی احساس خستگی نیست و از وجود بیماری‌های نهفته و فاکتورهای دیگر ناشی پماد مدیکال هانی می‌شود.
ادامه مطلب
اندیشه های شما فرکانس شما را مشخص می سازد. و احساسات شما بلافاصله به شما می گوید که در چه فرکانسی قرار دارید. وقتی احساس بدی دارید، در فرکانسی قرار دارید که چیزهای بد را به خود را به سوی خود می کشانید. وقتی احساس خوشایندی دارید، به شکلی قدرتمندانه چیزهای بهتری را به سوی خود جذب می کنید.#مایکل لوسیر
یه حالی دارم امروز،عجیب.یعنی به شخصه تا به حال تجربه نکرده بودم این حال رو.
یه احساس به جهنم خاصی تو رفتار و حرکاتم و ذهنم هست.یعنی احساس میکنم هیچ تعلق خاطری به هیچ چیزی ندارم.خیلی حس جدید و قشنگیه.احساس میکنم روی یه تشک بادی روی آب دریا شناورم و به ناکجا آباد میرم.
خیلی از خودم خوشم میاد امروز.احساس این و دارم که یه کوه و میتونم از پا دربیارم.میتونم با باد مسابقه بدم و پا به پای ماهی ها شنا کنم.
سبک شدم.روی سجاده سبزم خودمو مچاله میکنم و به خدا
همه‌ی ما می دانیم که ماساژ برای کاهش درد و تنش عضلانی ایجاد و ابداع شده
است. اما شاید بنا به دلایل مختلفی نظیر تغییر مرکز ارائه ماساژ یا نوع
ماساژ، درخواست ماساژ شدید، درخواست ماساژ فیزیکی و ورزشی و یا بنابه هر
دلیل دیگری، احساس می‌کنید درد شما را آزار می‌دهد. در این مقاله قصد داریم
دلیل احساس درد بعد از ماساژ را مورد بررسی قرار دهیم. با میسرست بمانید…
ادامه مطلب
دانلود آهنگ ندیم ملکه احساس
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * ملکه احساس * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , ندیم باشید.
 
دانلود آهنگ ندیم به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Nadim called Malakeye Ehsas With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه ندیم به نام ملکه احساس
کم کم قلبم ببین میزنه چه تند تندپیشم باشو حالو هوامو عوض کنعادت دادی من دیوونه رو بهچشای نازو مهربونت خیلی میخوامتبا دل من راه بیا
خلاصه روز هفدهم ‌وقتی قدرت شکرگزاری را به سمت شرایط مثبت هدایت کنی، شرایطی ایجاد میشود که به از بین رفتن وضعیت قدیمی می انجامد. یعنی وقتی تو خودت را در موقعیتی قرار دهی که بیشتر بابت پول احساس شکرگزاری کنی تا بابت فقدان پول احساس یاس، شرایطی جدید ایجاد میشود که فقدان پول را از بین میبرد و به گونه ای معجزه آسا پول بیشتر را جایگزین آن میکند.تمام احساسات ناخوشایند در مورد مسایل مادی، پول را از تو دور میکند و میزان پول موجود در زندگیت را کاهش می
تنهایی عصرهای مختلف چه قدر متفاوتند با هم؟ انسان معاصر واقعا تنها ترین انسان تاریخ بشریته؟ انسان های پیش از ما کمتر تنهایی چشیدن؟ صرف داشتن صفا و صمیمیت از بین برنده‌ی تنهاییه؟ من کنار صمیمی ترین دوستانم هم، کنار اون ها که با هم ندار شده ایم هم، تنهایی رو احساس می‌کنم. من در حال حرف زدن با کسی که درکم می‌کنه هم تنهایی رو احساس می‌کنم. من در بودن انسان ها هم تنهایی رو حس می‌کنم. چه بودنی، چه حضوری توانایی داره این احساس رو در هم بشکنه...؟ هیچ
منطق: نه ، به هیچ وجه ....
 
احساس:صبر کن منطق ، یه فرصت بهش بده
 
منطق: آزموده را آزمودن خطاست؟؟؟
 
احساس: تو کی آزمودی که ما ندیدیم... لا اقل سوال کن ازش...
 
منطق : چو دانی و پرسی سوالت خطاست...
 
احساس: تو هم حالا شروع کردی به ضرب المثل ردیف کردن...لا اقل صبر کن... 
 
منطق : چیزی که عیان هست چه حاجت به بیان است...
احساس : می دونم حرفت درسته...کلا خیلی جاها منو نجات دادی...تو هرچی باشی از تجربه درس می گیری ... ولی باز هم ازت خواهش می کنم صبر کن ببینیم چی می شه...
م
موفقیت احساس خوبی داره. اینکه به قولایی که به خودت می دی عمل کنی احساس خوبی داره... و می دونید چی بیشتر از همه باعث می شه احساس خوبی داشته باشم؟ اینکه من دیشب مطمئن بودم که دیگه قرار نیست خورشیدو ببینم ولی تونستم. همین دلیل خیلی خوبی نیست برای خوشحال بودن؟
دانلود اهنگ صوتی احساس جدید نانسی
دانلود اهنگ احساس جدید نانسی mp3
دانلود اهنگ احساس جدید نانسی با لینک مستقیم

متن آهنگ احساس جدید نانسی عجرم

دانلود اهنگ نانسی انا مابدی الی کلام
دانلود آهنگ ehsas jdid از نانسی
اغنیة نانسی احساس جدید
دانلود اهنگ انا مودی الی کلام نانسی
تصمیم دارم قید همه‌ رو بزنم خسته شدم از بس نقش بازی کردم، من آدم بیش از اندازه بی‌احساسیم و حال ندارم دیگه ادای آدمای با احساس رو دربیارم. هی تو خودم احساس بر بیانگیزم و هی ..‌
فعلا فقط با ح مدارا می‌کنم نمی‌دونم چرا ولی خب فعلا و قید همه‌ی احساس‌ها رو می.زنم و برای خودم دیوار امنی می‌چینم و خودم رو توش حبس می‌کنم.
انزوا و تنهایی.
تنها مدلی که ترجیح میدم. خسته‌ام از زخم‌هایی که برای داشتن عشق به جونم نشسته. دیگه توانش رو ندارم.
درست و نادرست ؛ کربلایی دوشنبه ، آرزوهایش را هم قاطی پیش‌بینی‌هایش می‌کرد . پیش‌بینی‌هایی که بی‌گمان به بُخل و غرض آلوده بودند . خواهای خواری دیگری بود . دیگران خوار می‌باید تا کربلایی دوشنبه احساس سرفرازی کند . برخی چنین‌اند که بلندی خود را در پستی دیگری ، دیگران می‌جویند . به هزار زبان فریاد می‌زنند که : تو نرو ، تا ایستاده‌ی من بر تو پیشی داشته باشد ! این گونه آدم‌ها ، از آن‌رو که در نقطه‌ای جامد شده و مانده‌اند ، چشم دیدن هیچ رونده
احساسات متناقضی در من هست، که چندتاییشم میتونم ریشه یابی کنم. میتونم به دلیلی که دچار اون حس شدم فکر کنم و تصمیم بگیرم عکس العملم منطقیه یا غیرمنطقی. وقتی بفهمم دارم غیرمنطقی رفتار میکنم میتونم خودمو قانع کنم که دلیلی برای داشتن این حس بد وجود نداره و باید از دستش رها شم. چی گفتم؟ میتونم خودمو قانع کنم؟ نه! مشکل دقیقا همینجاست، فکر میکنم باید بتونم خودمو قانع کنم ولی نمیتونم. کلی احساس متناقض در من هست که حتی حس میکنم نتونستم درست هم ریشه یاب
 
 700 کیلومتر ازم دوری..
اما احساس میکنم همینجایی..
درست در قلب من و درست روبروی من..
احساس میکنم روبروم نشستی..
دارم تمآشات میکنم بهترین مرد عالم..
ممنونم که اینقدر دوس داشتنی هستی عزیزم.. :) باهات بهترین و شیرین ترین حس های عالمو میفهمم..
چون خیلی با احساسی..❤
  
این شعر رو خیلی قبل تر ها خونده بودم خیلی خیلی قبل تر ولی نمیفهمیدمش، این چند روز که رفتم و گشتم و پا گذاشتم به تمام خیابونای باهم بودنمون، فهمیدم مولانا چی میگفت، حبس حبس حبس... چه کلمه به جایی چه کلمه عمیقی چه کلمه درستی... دقیقا تو کافه ملانژ بود که شروع شد و کشیده شد به خیابونا به عفیف اباد و بعد... به جاهایی که نرفتیم به بازار وکیل به قصرالدشت به ارگ حتی به این خونه جدید... انگار نمیتونم از حسش بنویسم، حبس، احساس سنگینی یه شی روی قفسه سینه ت، ا
خیلی خراب کرده ام آقا، درست کن
من را به مهر حضرت زهرا درست کن
 
صدها گره به روی گره خورده بر دلم
ای چاره ساز، این گره ها را درست کن
 
رویم سیاه باد، دلت را شکسته ام
یک جونِ عاشق از منِ رسوا درست کن
 
آن گونه که تو خواسته ای من نبوده ام
من را به حق زینب کبری درست کن
 
بر سینه ی خرابه ام آقا نظاره کن
از این خرابه، عرش معلی درست کن
 
ای علت نزول نم اشکِ نوکران
در چشم بی ثمر شده، دریا درست کن
 
در روضه ی حسین ازین چشم کور من
منت گذار و چشم تماشا درست کن
 
ا
من امید به رودی داشتم که هیچوقت مقصدش به سمت رودخانه ام نبود. در چاه نمناک زندگی در انتظار پرتو نوری بودم تا بیاید و راه درست را تقدیم من کند! من آن قطره بارانی هستم که در رویای دریا شدن بود اما در حالی که در خیالش غوطه می زد در مرداب تنها اسیر شد. گاهی وقت ها سرنوشت می تواند درد آور باشد اگر احمق نباشید. پس اگر می دانستیم با احمق بودن چقد خوشحال می شدیم هیچوقت بخاطر قدرت تفکر احساس افتخار نمی کردیم. اگر لبخند را نشانه خوشبختی بنامیم. نشانه خوش
در زبان ارتباط بدون خشونت (زبان زرافه، زبان زندگی، nvc، با کلید‌واژه مارشال روزنبرگ می‌توانید جستجو کنید) شناخت احساسات و نیاز پشت هر احساس شاه کلید ارتباطات است، اول احساس خودت، بعد دیگران.
حالا این که این زبان به جان بنشیند و به کار گرفته شود که بگذریم ولی در همان مرحله تشخیص احساس هم صدی نود همه می‌لنگیم :-| یعنی در کل سی تا احساس نام می‌بریم که فرقشان هم شفاف نیست حتی برای خودمان. برایم جالب است که کتاب‌های کودکان راهنمای خوبی هستند برا
احتیاج عصبی به جلب محبت و نیاز به تأیید و تصویب دیگران حکایت از یک مسئلهٔ اساسی دیگر نیز می‌کند. کسی که احتیاج عصبی و افراطی به محبت دیگران دارد، باطناً احساس بی‌ارزشی، حقارت، ضعف روحی و عدم اعتماد به نفس نیز می‌کند ؛ یا درست تر این است که بگوییم احتیاج به جلب محبت ناشی از این ضعف‌هاست.
شخص عصبی در هرزمینه‌ای خودرا بی‌ارزش‌تر و بی‌کفایت‌تر از آنچه واقعاً هست تصور می‌کند و فکر می‌کند آدمی است بی‌عرضه که شایستگی و توانایی انجام هیچ کار
 بسم الله الرحمن الرحیم
روش برخورد با #احساسات #کودکان:
مادرها گاهی در برابر احساسات منفی (اضطراب،غم،خشم) کودکانشان راهبردهای اشتباهی را پیش میگیرند.⭕️مثلا تلاش میکنند کودک را مجبور کنند این احساسات را سریعا کنار بگذارد و این تبعات بدی دارد.اما راهبرد درست چیست؟✅براساس یافته های نوین روانشناسی راهبرد درست زمانی که کودک با یکی از احساسهای منفی به سراغ والدین میرود این است که:1.اول #احساس کودک توسط والدین دیده و شناسایی شود2. بزرگسال نام
دیروز نشستم و نقد انیمیشنی رو چند روز قبل دیدم خوندم.احساس کردم نقد یه انیمیشن دیگه است.واقعا توی این نقد ها به چیزهایی دقت می کنن که اگه بیننده ی فیلم یا انیمیشن صد بار هم اون فیلم یا انیمیشن رو ببینه به این نقد ها نمی رسه.چه قدر توجه و دقت می کنن تا هر جای انیمیشن یا فیلم رو به یه چیز ربط بدن.
وقتی نقد رو خوندم دیدم می شه ازش اون طوری که نقد گفته برداشت کرد.ولی یک سوال برام پیش اومد:چرا به زیبایی ها و خوبی ها و درس های آموزنده ی این انیمیشن توجه ن
بسم الله الرحمن الرحیم
احساس در بند بودن احساس خفقان احساس اسارت و بردگی دارم.
همه فکر میکنند چقدر خوشبختم بس که نقش بازی کردم بس که صورتمو با سیلی سرخ نگه داشتم
وقتی کفرم درمیاد که خیرسرش آدم معتقد و مومنی هست این چه ایمانی هست که همش خودخواهی همش فقط خود همش لجبازی همش زورگویی؟
خسته شدم ازین همه تنهایی
شونه ای میخوام برای باریدن
همدمی میخوام برای دلم
خدایا از کجا بدونم نظرت چیه؟
از کجا بدونم سازش و تحمل رو میپسندی یا جدایی و تمام....
تو را ار
اندام خیالی: مغز ممکن است احساس ها را اشتباه درک کند. اندام خیالی حالتی است که فرد در اندام از دست رفته‌ی بدنش، درد احساس می‌کند. پژوهشگران بر این باورند که بخشی از قشر مخ که اطلاعات اندام از دست رفته را پردازش می‌کرده، اکنون از بخش‌های دیگر بدن اطلاعاتی دریافت و این پیام‌ها را به عنوان پیام اندام از دست رفته تلقی می‌کند.با این حساب فکر کنم بتونیم درد از دست دادن آدمای عزیزمون رو توجیه کنیم. اونا می‌رن و یه بخشی از وجود ما رو با خودشون می‌
آموزش درست صحبت کردن با دیگران
بخش سبک زندگی: درست صحبت کردن در روابط اجتماعی تاثیر زیادی دارد اگر می خواهید در جامعه جایگاه خوبی داشته باشید باید حتما درست صحبت کردن را بدانید.در ادامه روش درست صحبت کردن را به شما آموزش می دهیم
به ادامه بروید
ادامه مطلب
یکی از احساس هایی که در همه ی انسان های سالم وجود دارد احساس تعلق و وابستگی است.انسان موجودی اجتماعی است.معنای اجتماعی بودن این است که زندگی او به بودن با دیگران وابسته است.انسان نمی تواند تنها زندگی کند.ممکن است انسان هایی در اطراف شما باشند که تنها زندگی می کنند اما در واقع تنها نیستند.چون دست کم غذایی که می خورند به دست دیگران تولید می شود و یا لباسی را که می پوشند دیگران تهیه می کنند.جدایی از انسان های دیگر و تنها ماندن بیش از حد روان ادمی
نان سیب زمینی خانگی یک نان نرم و لطیف با بافتی عالی است که می‌توان آن را برای انواع ساندویچ‌هایی که با نان اسلایس شده درست می‌شوند، استفاده کرد. این نان علاوه بر بافت خوب و پف مناسب، طعمی دل انگیز دارد که به خاطر وجود نشاسته سیب زمینی است و البته بخش زیادی از طعم آن بستگی به نان نوع سیب زمینی دارد و در صورت استفاده از سیب زمینی پر نشاسته شیرین طعمی شیرین‌ خواهد داشت.
نان سیب زمینی یکی از نان‌های مورد علاقه من است چون اولین نانی بود که درست ک
میدونیتا الان که نه روز از تابستون گذشته اونی نبوده که میخواستم
نه خوشحال بودم ، نه هیجان انگیز بوده ، نه هدفمند بوده ، نه رویایی!!
همش ضدحال و حالگیری
خیلی دلم میخواد درست شه.بیکار هم یه جا ننشستم و اوضاعم رو تماشا کنم.
واسه بهبودش تلاش میکنم اما انگار توی یه چرخه معیوبم
میترسم...
من از چالشهای زندگی نمیترسم.معتقدم همونا باعث میشن قدر زیباییها و خوبی هاشو بدونیم
اما از اینکه یک احساس بد رو بارها و بارها تجربه کنم و اون چالشم باشه میترسم.میترس
 
 
 
منزجر میشوم، از همه چیز.چندروزیست که احساس انزجار از پیرامونم دوباره برگشته...منزجر میشوم از کلاس درس و خیابان و مردم و افراد ناآشنایی که در بیرون میبینم.منزجر از جهل و جرم و جهان و جریان زمان.منزجر از...همه چیز.احساس تنفری عمیق و میل به تخلیه خشونت های درونی.احساس حزن انگیز از هذیان های حزینم.احساس مجبوری به جبری بی جبران.احساس انزجار در آمیخته با زجر.منزجر از همه چیز...
 
 
 
پ.ن: مثلا قراره بلاگ انیمه باشه :/
 
بالاخره بخش اول بدایة الحکمة رو تموم کردم. هوووراااا. زبانم که مرور بود بیشتر فردا درس سه رو جلو جلو میخونم. صبح قراره برم دکتر برای گوشم. بعضی وقتا تیر میکشه. و احساس میکنم ضعیف تر شده :( میبینی ادم همیشه درگیره. امیدوارم ضعیف تر شدنش توهم من باشه.  شام خوردم حموم نمیتونم برم باید نیم ساعت بگذره بعد برم حموم فردا صبح زود باید برم بیمارستان امیر اعلم اگه درست نوشته باشمش. کاش خود دکتر خرسندی بیاد. خیلی تعریفشو شنیدم اما اگه بگه جراحی کن عمرا انج
امروز صبح فردی رو ملاقات کردم که سمت اجرایی داشت
قانون رو به درستیِ کامل اجرا کرده بود با یک خلافکار
دقیقا طبق مقررات با متخلف برخورد کرده بود
(ضمنا آسون ترین و سهل ترین مجازات رو هم در نظر گرفته بود، با متخلف نهایتا قرار بود برخوردی کتبی بشه اون هم شاید!)
اما
احساس گناه می کرد!
چرا باید کسی که قانون رو شکسته راست راست بگرده و با افتخار تعریف کنه
و
اونی که حکم رو اجرا می کنه احساس گناه کنه؟
اجازه بدیم هر کسی هر غلطی می خواد بکنه!
آخرین لحظه های سالم بودن گوشیمه و کجام؟! تو خیابونی که حتی اسمش هم نمیدونم.عینکم رو زدم روی چشمام و یواشکی اشک میریزمدر به در دنبال یه جا که گوشیم رو درست کنه و بدشناسی خورد به همین تعطیلات
به معنای واقعی کلمه احساس تنهایی و بی پناهی کردم امروز
وقتی که رفتم توی مغازه و پول تعمیر گوشیم از موجودی حسابم بیشتر شد و هیچ دسترسی به خانواده ام نداشتم و حتی دلم نمیخواست زنگ بزنم بگم پولم کمه
وقتی توی تاکسی اون مرد آشغال کناریم عمدا دستش رو میاورد سمت م
جای درست
کنار آدم‌های درست در لحظه درست قرار گرفتن اتفاق مهمی است
آنقدر مهم که باید آن را بین دعاها گنجاند... و اگر گردش روزگار جز این کرد راه توبه پیش گرفت... 
تو فکر کن لحظه‌ای که باید، برای کسی که باید نباشی... 
اصلا این قصه آدم‌ها به کنار... 
ما اگر مختصاتمان درست نباشد، پس فردا روزی که سوال جوابمان کنند بگویند تو برای چه رفتی روی زمین چه جوابی داریم بدهیم؟؟؟ 
اوه خدا، همین چند ساعت پیش بود که از زنگ زدنش شوق و دلتنگی و شادی دلمو پر کرده بود و واقعا از این همه توجه به دختری که دچار اندوه تابستانی شده بود خوشحال بودم...
من نباید زود رنج باشم..این خیلی موضوع احمقانه ایه..نه من خیلی دختر احمقیم که به خاطر همچنین چیزی ناراحت شدم..واقعا همینطوره
ولی خب..میدونی میتونست بهم بگه، می گفتم نه، ولی میتونست بگه
و حالا اونا توی یه عکس سه نفره میدرخشن..در حالی که من نیستم..ما دیگه ما نیستیم..شدیم آن ها و من
خیلی وقته ا
درمان سوزش معده و رفلاکس
آیا از سوزش معده رنج میبرید؟ آیادر معده احساسی مانند آتش می کنید؟! خوب شما تنها نیستید.بسیاری از مردم هستند که این احساس ناخوشایند را تجربه می کنند ، به غیر از احساس سوزش، ممکن است از احساس ناراحتی در بالای شکم یا زیر قفسه سینه ،نفخ و احساس سیری در هنگام غذا خوردن و تهوع نیز رنج ببرید. درمان سوزش معده و رفلاکس که حالاتی به واقع ناخوشایند هستند به دسته های مختلفی تقسیم می شود که علاوه بر آنها راهی بسیار ساده برای رفع ای
۷روز اول بعد از جراحی بینی 
بودن یک قالب بر روی بینی شما به مدت ۷ روزاحساس سنگینی برای مدت ۳ تا ۷ روزداشتن یک قطعه گاز نگه دارنده زیر بینی شما (برای گرفتن هرگونه خونابه و مایعات) برای مدت ۳ روزاحساس ناراحتی جزئی هنگامی که تورم بینی شما به بیشترین حد ممکن در ۳ روز اول خواهد رسیداحساس خستگی و کسالت اگر از داروهای مسکن استفاده کنیددیدن مقداری کبودی و تورم اطراف بینی و چشمایتان
ادامه مطلب
یادمه وقتی تو دوران مدرسه باغ وحش میرفتیم بیشتر احساس آرامش میکردم تا تو بیمارستان!
قطعا همه ی دیوونه خانه ها هم از بیمارستان بهتره.
یه دفتر بذار جلوت و فقط بنویس
 نه من علاقه دارم.
من خیلی صبر کردم تا بتونم پزشکی بخونم.
نه درست میشه.
بیمارستان جای خیلی خیلی قشنگیه.
درمان سوزش معده و رفلاکس
آیا از سوزش معده رنج میبرید؟ آیادر معده احساسی مانند آتش می کنید؟! خوب شما تنها نیستید.بسیاری از مردم هستند که این احساس ناخوشایند را تجربه می کنند ، به غیر از احساس سوزش، ممکن است از احساس ناراحتی در بالای شکم یا زیر قفسه سینه ،نفخ و احساس سیری در هنگام غذا خوردن و تهوع نیز رنج ببرید. درمان سوزش معده و رفلاکس که حالاتی به واقع ناخوشایند هستند به دسته های مختلفی تقسیم می شود که علاوه بر آنها راهی بسیار ساده برای رفع
وقتی  دخترها و خانمهای توانا را میبینم که تواناییهای خاصشان را در کنار خیلی از محدودیت هایشان بال و پر میدهند و اوج میگیرند، من هم احساس غرور میکنم.
اما اینکه خانمها در هر عرصه ای بال و پر بگیرند خیلی جاها به دلم نمی نشیند.
و یکی از آن جا ها حضور خانمها برای استند آپ است.
خنده ام که نمیگیرد هیچ، دوست ندارم تماشا هم کنم.
و صد البته که این حس من است و درست و غلط ندارد.
حس میکنم به آن مقام ناز، این حجم از طنازی نمی آید.
هو المحبوب
 
امروز وقتی پاکت‌نامه‌هایم را باز کردم و شروع به خواندن کردم، احساس کردم یک منِ تهی شده، دارد نوشته‌های یک منِ پر از احساس را میخواند. آن‌قدر کلمات غریبانه و عاشقانه ادا شده بودند که حتی منِ تهی را هم به زانو درآوردند...
ادامه مطلب
از وقتی که پروژه ام تحویل دادم و کارام خدارو شکر درست شد، خیلی کمتر
نوشتم. الان هم حس می کنم از بی هدفی و کلافگی به مرحله ای رسیدم که حس می
کنم بنویسم بهتره. چه احساسی دارم، چه چیزایی اذیتم می کنه. یکی از چیزایی
که اذیتم می کنه همین مشکل پروژه ام هستش اینکه کاری از دستم بر نمیاد و
باید منتظر بمونم ببینم اینا چیکار می کنن. در عین حال که می دونم اصلا
کارشون درست نیست و دارن نسبت به پروژه من کم کاری می کنن. اینطور مواقع
خیلی حالم گرفته میشه حس می ک
امروز یه روز تعطیلی بود که من باز دانشکده بودم !
راستش تصمیم گرفتم کمتر از اینی که الان هست برونگرا باشم!انقد همه چیزمو به همه نگم!
شاید باید کمتر حرف بزنم اصن!نمیدونم
اروز مثل هر روز بحث رفتن خیلی عمیق بود تو دانشگاه!
مهرزاد بهم میگفت زبان بخون و پشت گوش ننداز!ولی من امروزم کماکان نخوندم!
این همه ساعت رو کتاب بودم فقد تونستم تا اونجا که استاد درس داده کتابو بخونم و دو تا سوال حل کنم!فقط دو تا دونه!خیلی زمان میذارم رو سوالا و واقعا این درست نیست!
فهمیده ام که هیچ چیز آسان به دست نمی آید و مهم تر از آن مسیر میانبری برای رسیدن وجود ندارد و اگر هم داشته باشد، در نهایت به پوچی منجر می شود چرا که احساس رضایت از خود را به دنبال نخواهد داشت. کسی را می شناسم که حالا با دانستن اینکه دو هفته بعد کنکور دارد، منظم درس می خواند و از اتاقش بیرون نمی رود و می توانم خودم را مثال بزنم که قصد داشتم یک ویرانی درسی عظیم که در طول سه سال ایجاد شده بود را در دو هفته (و شاید کمتر) درست کنم؛ اما نه تنها درست نشد، ب
یک عده هستند که وقتیکنارشان از عشق صحبت میکنیمیخندند و میگویند عشق؟! عشق دیگر چیست؟! مگر وجود دارد؟! جمع کنید این بساط را عشق کجا بود...نگاه به خنده این آدم ها نکن،این خنده شان از هزار گریه بدتر است...این ها جگرشان برای عشق سوخته که این طور از عشق میگوینداین آدم ها زمانی عاشق بودند ولی با چشمهای خودشان خیلی چیز ها دیدند،خیلی چیزها شنیدند و انگشت خود را در حلقشان کرده و هر چه عشق و احساس بود بالا آوردند...از همان زمان متنفر شدند از عشق از محبت از ه
درمان سوزش معده و رفلاکس
آیا از سوزش معده رنج میبرید؟ آیادر معده احساسی مانند آتش می کنید؟! خوب شما تنها نیستید.بسیاری از مردم هستند که این احساس ناخوشایند را تجربه می کنند ، به غیر از احساس سوزش، ممکن است از احساس ناراحتی در بالای شکم یا زیر قفسه سینه ،نفخ و احساس سیری در هنگام غذا خوردن و تهوع نیز رنج ببرید. درمان سوزش معده و رفلاکس که حالاتی به واقع ناخوشایند هستند به دسته های مختلفی تقسیم می شود که علاوه بر آنها راهی بسیار ساده برای رفع
احساس ایمنی (Feeling of security) عبارت است از: احساس آزادی نسبی از خطر. این احساس وضع خوشایندی را ایجاد می کند و فرد در آن دارای آرامش جسمی و روحی است. احساس ایمنی از جمله احساسات و عواطف زیربنایی و حیاتی برای تأمین بهداشت روانی است. افراد ناایمن نامتعادلند و همواره احساس عدم امنیت، ترس و خطر از بیرون و درون خود دارند و نمی توانند انسان سالم باشند. آلپورت وقتی انسان سالم بالغ (mature) را معرفی می کند، یکی از شاخصه ها و ویژگی های اصلی او را داشتن احساس ایمن
انگیزه همان چیزی است که اکثر ما احساس می‌کنیم به اندازه کافی دارای آن نیستیم، اما می‌دانیم که وجود آن مهم است چرا که به ما کمک می‌کند تا احساس رضایت خاطر کنیم، درباره خودمان احساس مسئولیت کنیم و بر زندگی خود مسلط باشیم. انگیزه شرط اساسی رشد شخصیت، رضایت‌ خاطر و موفقیت است اما برای ایجاد انگیزه در کودکان چه باید بکنید؟
 
ادامه مطلب
از جمله دوست داشتنی ترین مکالمه هام در حال حاضر اون قسمت از Big Bang Theory هست که Sheldon می گه من داشتم زندگیمو می کردم. شما منو ویروسی کردید با به فکر بودنم، حمایت کردنم، .... ، دچار احساس شدم. حالا وضعم اینه. اون موقع ها خوشحال تر بودم، بعدم می گه البته اون موقع ها احساس نداشتم، پس کی می دونه؟
جذابیت حکم به اینه که بیشتر وقت‌ها نمی‌تونی از قدرت خالی که توی دستته مطمئن باشی. یه وقت‌هایی روی آس‌ات هم حکم می‌آد و یه وقت‌هایی پنج‌ات می‌شه خالِ زمینه. حکم بازی‌ایه متکی به بخت و مهارت، رو کردن کارت درست توی زمان درست، قانون به‌هنگام بودن. سرنوشت هم همینه؛ توی مکان درست در زمان درست بودن، با همون قاعده‌ی بخت و مهارتِ خوب بازی کردن. 
چگونه احساس ناامنی را از بین ببریم؟
آیا واقعا همسرم امشب به یک مهمانی دوستانه دعوت شده؟ آیا تو این دورهمی‌های دوستانه، زن‌ها هم حضور دارند؟ آیا چیزی را از من پنهان می‌کنه؟ آیا امشب قصد ملاقات زنی را داره؟ آیا منشی جدید شرکت از من زیباتره؟.... سوالاتی از این دست، برای خیلی از زنها آشناست. گاهی انقدر این سوالات را تکرار می‌کنند که خسته و درمانده میشن و با ناامیدی به این نقطه می‌رسند که چرا من انقدر حسودم؟ چرا تا این حد احساس ناامنی می‌کنم؟
هیچوقت تا این حد تو را عصبی ندیده بودم. دیشب کلمه‌هایت، درست شبیه زمانی که در پیاده‌رو از وسط کبوترها عبور می‌کنی و یک دفعه همه‌شان پرواز می‌کنند، پرت می‌شدند سمت من. انگار جایی روی قلبت فشار آورده بودم که اینطور پا می‌گذاشتی روی برگ‌های ریخته‌ی زندگی‌مان و خش خش شان گوشم را درد می‌آورد. سکوت کردم که حرف‌هایت را بزنی. توی دلم می‌گفتم بگو، بدترین حرفی که می‌توانی بزنی، طوری تحقیرم کن که بتوانم فراموشت کنم... شاید حق با تو باشد. من خیلی
انگیزه همان چیزی است که اکثر ما احساس می‌کنیم به اندازه کافی دارای آن نیستیم، اما می‌دانیم که وجود آن مهم است چرا که به ما کمک می‌کند تا احساس رضایت خاطر کنیم، درباره خودمان احساس مسئولیت کنیم و بر زندگی خود مسلط باشیم. انگیزه شرط اساسی رشد شخصیت، رضایت‌ خاطر و موفقیت است اما برای ایجاد انگیزه در کودکان چه باید بکنید؟
 

ادامه مطلب
نه_گفتن
باید یاد بگیرید چگونه بدون احساس گناه، نه بگویید
و مرزبندی های سالمی تعیین کنید.
چون برخی مردم می توانند از شما بهره کشی کنند . 
 اگر به خودتان احترام نگذارید، راه بی‌احترامی کردن دوستان، همکاران، هم‌کلاسی‌ها، و اعضای خانواده‌تان هم به شما باز می‌شود.
اگر «نه» گفته‌اید، به هیچ‌کس اجازه ندهید بخواهد شما را تحت‌تاثیر قرار دهد تا کاری که می‌خواهد را برایش انجام دهید.
 بفهمید که رفتن با حفظ احترام خود بسیار بهتر از ماندن در آن موق
صبح امروز در دیدار مداحان: جامعه مداح یک کار بزرگی برعهده دارد و آن عبارت است از مدیریت شادی و عزای جامعه؛ شما شادیهای معنوی و عزاهای اساسی و قلبی و عمیق را مدیریت میکنید/ آن جوامعی که این مجالس را ندارند، این گریه ها و این شادیها را ندارند، این خلأ را احساس میکنند وبنده اطلاع دارم یک جوری میخواهند این خلأ را درست کنند و نمیشود؛ این کار شما است. سنت این کارهم از زمان ائمه(ع) است.
بعضی وقتا از اینکه تو این سن تونستم تا این حد نرمال باشم و هر کاری رو به وقتش انجام بدم به خودم افتخار میکنم. راستش در این 2 سال گذشته نسبت به خودم اینقدر اعتماد نداشتم. میتونم بوی موفقیت رو احساس کنم و کم کم دارم به ورژن جدیدی از خودم تبدیل میشم و از آب و گل درمیام.
خوشحالم که از تغییر کردن نمیترسم و شوقم برای یادگیری و تجربه دنیای جدید درونم شعله میزنه. شک ندارم که علم جزو مهم ترین اولویتهای زندگیمه و میتونم با دانش نه چندان زیادی که دارم دیگرا
احساس بی سواد بودن میکنم ... به شدتاگه قرار باشه دانشگاه و درسهاش و استادهاش توی دو سال و نیم باقی مونده با همین فرمون بره جلو باز هم در انتها احساس بی سواد بودن میکنم.
چرا دو سال و نیم ؟ چون به نظرم مهمترین مقطعش دقیقا همین لیسانسه.
اگه تهش این احساس واسم باقی مونده باشه میدونم که دوباره از اول شروع میکنم...
واقعا این کتاب ها و مشغله های علمی و اینکه علاقه داشته باشی توی یک فیلد مشخص علمی تمام اطلاعات رو داشته باشی به نظرم قشنگ ترین دغدغه ی هر ان

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

استاد انگلیسی خـفه گی