نتایج جستجو برای عبارت :

دلتنگِ مستطیل سبز

دلتنگتونم!
دلتنگِ موهای سفیدِ کم‌پشتتون!
دلتنگِ چروکِ پیشونیتون!
دلتنگِ ابروهای پرپشتتون!
دلتنگِ آبیِ نگاهتون!
دلتنگِ دماغِ گُنده جذابتون!
دلتنگِ لبخندِ خوشگلتون!
دلتنگِ صدای زیباتون!
دلتنگِ هیکلِ بزرگُ قوی‌تون!
دلتنگِ دستاتون!
دلتنگِ شعر خوندناتون!
دلتنگِ خوشگلِ عمو چطوره گفتناتون!
دلتنگِ آغوشِ گرمتون!
دلتنگِ منم منم کردناتون!
دلتنگِ تیکه انداختنتون به برادراتون!
دلتنگِ ...

- حاج رضا؟
همه دنیا هم باهاتون بد بشن من پشتتونم!
چاکرتونم هس
امشب پائیز از پنجره ب درون اتاقم خزیده است؛انگشتانم به سرمای مبارک پائیزی منجمد اند.چقدر دلتنگ پائیزم؛دلتنگِ لباس های کاموایی رنگارنگُ سرمای لطیفی کِ بِ پوستم نفوذ می کنددلتنگِ عطر نارنگیِ ناشتاییدلتنگِ آسمانِ آماده شده برای باراندلتنگِ آرشیو موسیقی های پائیزی امپائیز پارسال را وصیت کرده بودم  بپیچانندم در پتویی نازک و بگذارندم در کوچه پس کوچه های بارانی تجریش جان دهم نم نم!اما این پائیز را می خواهم پر از زندگی باشم!می خواهم زیر تمامِ
متن آهنگ بلد است روزبه نعمت الهی
با این همه مست ، میخورم امشب هماز جامِ الست ، میخورم امشب همبنشین سرِ میزِ هر شب ای عشقِ عزیزمن از تو شکست میخورم امشب همتو آرزوی محالِ من باش رفیقمن مال توام تو مالِ من باش رفیقدلتنگِ دلتنگِ دلتنگِ تواملطفا نگرانِ حالِ من باش رفیق
ادامه مطلب
نیمه شب. نزدیک به نیمه‌ی آبان و نیمه‌ی پاییزِ تقلبیِ امسال. ادامه‌ی زندگی.
یه مدته هیچ خبری نیست، زندگی میره و میره و نشستم توی خونه، به انتظارِ پاییزی که نیومده. چه انتظاری؟ چه پاییزی؟ 
هنوزم دلتنگ میشم اگه بهش فک کنم. به چی؟ به اندک جایی برای زیستن. دلتنگِ چی؟ اندک جایی برای مُردن. و روزها میگذرن و میگذرن.
مشکلات زیاد شده، و هیچکدوم هم حل نمیشه، فقط گاهی یکی به قبلیا اضافه میشه. اوضاع چندان مساعد نیست و رمقی برای فکر نکردن باقی نمونده! 
 
شب
دانلود آهنگ روزبه نعمت الهی بلد است
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * بلد است * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , روزبه نعمت الهی باشید.
 
دانلود آهنگ روزبه نعمت الهی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Roozbeh Nematollahi called Balad Ast With online playback , text and the best quality in mediac
 
متن ترانه روزبه نعمت الهی به نام بلد است
با این همه مستمیخورم امشب هماز جامِ الستمیخورم امشب همبنشین سرِ میزِ هر شب ای عشقِ عزیزمن ا
دلتنگتر از تنگ تر از تَنگی تُنگیماهی شده ای تانفست سخت بگیرد؟دلتنگِ هوا در قفسِ تنگِ اسارتبستند پرت را که دلت ساده بمیرد؟
دلتنگ شدم، َتنگ شده خُلق و دلم بازدنبال هوای تو شده راهی پروازامشب منمو تنگ و قفس یار کجایی!امشب منم آن ماهیِ دلبسته به پرواز
هرچه فکر می‌کنم که از چه بنویسم چیزی دستگیرم نمی‌شود. انگار که هیچ کلمه‌ای ندارم برای حرف‌زدن. و احساسِ ابتذال می‌کنم. احساسِ ابتذال رنگش زرد است و برای من بوی حماقت می‌دهد. در این لحظه فکر می‌کنم هیچ‌چیزی بدتر از این نیست که احساسِ حماقت کنی. من زود کم می‌آورم، نه؟ چقدر شبیهِ بازنده‌ها شده‌ام. حالا حتّی از اینکه بگویم «چقدر شبیهِ بازنده‌ها شده‌ام» هم نفرتم می‌گیرد.
امروز عصر آخرین قسمت از سریِ مردانِ ایکس را دیدم. لوگان ۲۰۱۷. وقتی ف
اونقدر آدمها قبل من و تو غصه خوردن، لب پنجره سیگار کشیدن، عاشق شدن، فارغ شدن، فحش دادن..اونقدر آدمها قبل من و تو بردن، باختن، گذاشتن رفتن، گم و گور شدن..
اونقدر آدمها قبل من و تو به گذشتشون فکر کردن، حسرت خوردن، بغض کردن..حالا کجان؟
رها کن رفیق.. رها کن بره..
گله ها را بگذار !ناله ها را بس کن !
روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی !
زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را !
فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود !
تا بجنبیم تمام است تمام !
روزها  رو  دیدی که
متن آهنگ جدید روزبه نعمت الهی به نام بلد است تقدیم به کاربران موزیک تونز
Roozbeh Nematollahi - Balad Ast
ترانه : جلیل صفربیگی ؛ موزیک : روزبه نعمت الهی ؛ تنظیم : علی نیا
متن آهنگ روزبه نعمت العی بلد است :با این همه مستمیخورم امشب هماز جامِ الستمیخورم امشب همبنشین سرِ میزِ هر شب ای عشقِ عزیزمن از تو شکست میخورم امشب همتو آرزوی محالِ من باش رفیقمن مال توام تو مالِ من باش رفیقدلتنگِ دلتنگِ دلتنگِ تواملطفا نگرانِ حالِ من باش رفیقهم راه به محرابِ دلم رو بلد استه
دلم تنگه برای غروبای طلائیه
برای غروب شلمچه
دلم تنگه برای اون شب هایی که از یادمان میومدیم و هرکس میرفت توی خودش و به شهدایی فکرمیکرد که یادو خاطرشون دل هارو تسخیر کرده
کاش میشد جنوب باشم...
دلم گریه میخواد فقط همین.
هیچ کجا برای من شلمچه نمیشه
دلتنگِ بهار ۸۹
 اون لحظه رویایی یه قبرخالی انتهای خط مرزی ایران و عراق
صبح نوشت:دیشب موقع خواب احساسم و نوشتم و کلق گریه کردم و خوابیدم
خواب دیدم معتکف شدم تو شلمچه....تو خواب هم بغض داشتم
صبح که بیدار شد
برگردیم به زمان هاى قدیم
به ما تکنولوژى نیامده جانم
برایت نامه مینوسم!
از مبدأ معلوم، به مقصدِ نا معلوم
عزیزِ جانم؛ سلام!
کلام را کوتاه میکنم!
ملالى نیست جز دلتنگى هاى هر شب
و مرورِ تمامِ خاطراتى که
اى کاش از ذهنَت پاک نشده باشد!
همین!
دلتنگِ "تو"، "من"
ادامه مطلب
من نمیدونم واقعا این تلویزیون بدون فوتبال چه قشنگی ای داره 
اصن مگه زندگی بی فوتبال معنا داره؟؟منکه دیگه زندگیم رنگ شور و هیجان به خودش ندیده تو این مدت بی فوتبالی
دارم افسرده میشم واقعاآسیا اروپا لیگ انگلیس لیگ جزیره...همشون جاشون خالیه
از یه طرفم همش منتظرم وقتی میزنم شبکه ۳ سید جلال جام دستش باشه 
میزنم شبکه ۱ اخبار بگه پرسپولیس بازهم قهرمان شد 
میزنم شبکه ورزش مجری بگه این پرسپولیس دست از بلندپروازی هاش بر نمیداره...
اصلن عادت دارم تلوی
دست‌هایت هست، صدایت هست، گرمایت هست، لبانت را می‌شنوم که کلماتِ شعر را به زیباترین شیوه‌ای که شنیده‌ام معنا می‌کنند. می‌دانی، من شاملو را با صدای تو می‌خوانم، هربار. صدایت در کلماتت می‌پیچد، کلماتت در سرم می‌پیچد و صدایت و کلماتت دلتنگی‌ام را بیشتر می‌کند. 
نفس‌کشیدنت را دوست دارم. نفس‌هایت معنای آرامش‌اند. نمی‌دانم شب‌ها چگونه بدونِ نفس‌هایت خوابم می‌برد. لابد بی‌هوش می‌شوم، وگرنه بدونِ این‌که گرمیِ نفس‌هایت گردنم را نواز
هر چی بیشتر به پاییز نزدیک میشیم، بیشتر دلم واسه ناکجا تنگ میشه. 
هر روز بیشتر از روزِ قبل.
و هر روز بیشتر از روزِ قبل روی ناخودآگاهی که ازش بی اطلاعم تاثیر میزاره. 
دو سه شبه خوابِ اون شهرِ عجیب و سرماشو خیابونای غریبشو کافه‌های دوست‌داشتنیشو میبینم. 
و هر از گاهی هم با سجاد میشینیم و یکی دو ساعت از اون روزا حرف میزنیم، و میشه ساعت 6 صبح و یک ساعت هم تو جام غلت میزنم و فکرِ روزهای رفته و بعدشم یه خوابِ به درد نخور.
ای بابا. 
این شهرِ گُه آخر روح
وابسته است مسجد و منبر به فاطمهرکن تمام دین شده باور به فاطمهتنها نه این که جن و ملک خادمش شدندخدمت کنند مریم و هاجر به فاطمهدرهای آسمان به رویش باز شد سریعهر دم رسید سائلِ مضطر به فاطمهدنیا شده است، فاطمه ریحانةُ النبیعقبی، بهشت هست معطر به فاطمهحتی دو چشم دشمن او دید روز و شبکل مدینه بود منور به فاطمههر جا که کار سخت شد و فتنه پا گرفتبوده همیشه دیده ی رهبر به فاطمهوابسته است نزد خداوندِ ذوالجلالکار شفاعت همه، محشر به فاطمهحتی مقربینِ خدا
بارها زخم می خوری و باز می خواهی اش،
رقیب پیدا می کنی و باز می خواهی اش،
این ماهی کوچک هر بار به امید اقیانوس دل به دریا می زند
و موج های سهمگین او را پس می زنند.ماهی کوچک حالا بی رحم شده و
هرگز دلتنگِ اقیانوس نیست...حالا دیگر یک چیز را خوب می دانی؛
باید از اسرافِ دوست داشتن دست بکشی. اندوه قابله ای است برای آن چه که مغزت به آن آبستن است.
هر شب منتظر آمدنِ جنینی هستی که اندوه، در مغزت متولّد می کند.دیگر دمنوش ماداگاسکار آرامَت نمی کند و هنوز هم
رسو
دانلود صوت شعر با نوای حاج آقا منصور ارضی_ حرم حضرت معصومه سلام الله علیها _ شهادت حضرت ۹۸
غم دیدی و غربت چشیدی صبر کردیهجران چشیدی، زجر دیدی صبر کردیاز داغ دوری پدر، قدت کمان شداز غربتِ زندان شنیدی، صبر کردیهر دفعه دلتنگِ رضا جانت که بودی...چون شمعِ گریانی چکیدی، صبر کردیعزم سفر کردی، بلا دیدی در این راهبا شوقِ این که می رسیدی، صبر کردیدر ساوه خویشان را به خون دیدی، بمیرمزهرِ جفا را سر کشیدی، صبر کردیتا شهر قم رفتی به عشاقت رسیدیبینِ مریدان
زیپ سوئیشرت رو می‌کشم تا زیر چونه. هدفون‌ها تو گوش و دستمال روی بینی. هوا که گرم می‌شه، اینجا دنج بودن خودش رو از دست می‌ده. علاوه بر آدم‌ها، سر و کله‌ی انواع حشره‌ و جک و جونور هم پیدا می‌شه و برای خوابیدن مجبوری سوراخ‌هات رو بپوشونی تا جک و جونور بهش نفوذ نکنه. زمستون اما هیچ کدوم نیستند، نه جک و جونورها، نه آدم‌ها. امشب نور ماه چشم رو آزار می‌ده. ابرهای اطرافش هم با گرفتن این نور به خودشون، روشنایی شب رو بیشتر کردند. چه وقاحتی. چشم‌ها ر
به نام خدای شاه خراسان:)
 
از همان دیروز، اول صبحِ اول هفته که هجدهم هم بود، می‌دانستم و می‌دیدم این هفته خیر است و نور دارد:)
از کجا معلوم؟
از آنجا که سر ارائه‌ی سختِ درس "نظریه‌‌های یادگیری"، در دو قسمتی که خودم هم نمی‌فهمیدم بنده‌ی خدا اسکینر چه می‌خواهد بگوید؟ و قرار بود به اینجا که رسید بگویم :"استاد خودم هم این قسمت رو متوجه نشدم."، یک دفعه درست سر همان دو مبحث استاد گفت:" این بخش رو لطفا رد کنید زمان نداریم، برید مبحث بعدی" :)))
 
از اولِ
شبِ قبلش را نمی‌دانم چند ساعت خوابیده بودم، سه یا چهار. هیجان نمی‌گذاشت بخوابم. از همان جنس هیجاناتی که خواب را به کلی از سرت می‌پرانَد؛ قلبت تندتر می‌تپد، و با تمامِ وجودت می‌خواهی زودتر فردا شود. فردا فردا... آن شب به سختی گذشت. چشم روی هم گذاشتم و دیدم صبح شده. ساعت هفت بود. دلم می‌خواست کمی دیرتر بیدار شوم تا وسطِ روز خوابم نگیرد ولی آن هیجانی که دیگر به استرس تبدیل شده بود، نمی‌گذاشت خواب به چشم‌هایم بیاید. هیجان‌زده بودم، خیلی زیاد.
شهریور است و رفته شور عشق از سر
افتاده این شب ها غرور عشق از سر
 
تنها به یُمن بادهای تند پاییز
روشن شده در دل تنور عشق از سر
منظورم از پاییز در عنوان، فصل پاییز نیست
 
چرا که از نظر من فصل ها فرقی ندارند. حتی بین ماه‌های سال هم تفاوت خاصی نمی بینم به جز ماه جمادی الاولی که بزرگتر از بقیه ماه ها است و وقتی در انتهای شب مهتابی بیدار می شوی حس میکنی ماه به آن بزرگی دارد با شیب ملایمی آرام سُر می خورد به سمت خانه شما.
 
پاییز برای من مصداق دوستی است ک
شهریور است و رفته شور عشق از سر
افتاده این شب ها غرور عشق از سر
 
 
تنها به یُمن بادهای تند پاییز
روشن شده در دل تنور عشق از سر
منظورم از پاییز در عنوان، فصل پاییز نیست
 
چرا که از نظر من فصل ها فرقی ندارند. حتی بین ماه‌های سال هم تفاوت خاصی نمی بینم به جز ماه جمادی الاولی که بزرگتر از بقیه ماه ها است و وقتی در انتهای شب مهتابی بیدار می شوی حس میکنی ماه به آن بزرگی دارد با شیب ملایمی آرام سُر می خورد به سمت خانه شما.
 
پاییز برای من مصداق دوستی است
دلتنگم
برای فصلی که دیگر هرگز تکرار نخواهد شُد
برای حرفهای ساده
ی دِلِ یک عاشق
که نیاز به توضیح و تفاسیرِ طولانی برای اثباتِ عشق نباشد
برای آدمی که اثبات نخواهد؛
اثبات کند
؛
مُعجزه کند از عِشق
برای فصلی از آدمهایی که بی منت خوب بودند
برای همه ی اینهایی که نمیدانم آیا واقعا روزی و روزگاری بوده یا نه
فقط همه ی ما اینها را به گذشته های دور
..
نسبت میدهیم
دلتنگم
برای عشق
که با آن عظمت
با آن قَدَر و 
آن همه بی تکرار بودن..
نبودنش تکرارِ ازلی ست
که بود
دو قدم مانده که پاییز به یغما بروداین همه رنگ ِ قشنگ از کف ِ دنیا برود
هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باددل ِ تنها به چه شوقی پی ِ یلدا برود؟
گله هارابگذار!ناله هارابس کن!
*روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی!زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را  فرصتی نیست که صرف گله وناله شود!تابجنبیم تمام است تمام!!
مهردیدی که به برهم زدن چشم گذشت....یاهمین سال جدید!!
بازکم مانده به عید!!این شتاب عمراست ...
من وتوباورمان نیست که نیست!!زندگی گاه به کام است و بس
باز از زندگی بگویم؟ می‌گویم.
سخت شده است. هم گفتن از زندگی و هم خودش؛ سخت شده. دارم یاد می‌گیرم توقعاتم را کم کنم. انگار که دارم عقب‌نشینی می‌کنم از مرزِ تمامِ ایدئال‌هایی که در خیالم ساخته‌ بودمشان. بیش از همیشه این واقعیت که ذهن و روانِ ضعیفی دارم به رخم کشیده می‌شود. «ضعیف» توصیفِ تماماً درستی نیست، ولی می‌تواند چیزهایی را برساند. فکر نمی‌کنم هیچ‌کس به آدمی که با سوارشدنِ اتوبوس‌واحد استرس‌اش می‌گیرد و نگرانِ نرسیدن به مقصدش است
سلام خواهرِ گُلَم
اینم شعری که همچون تیر 
قلبِ دلداده ات را نشانه رفت 
و تار و پودِ احساسش را در هم نَوَردید
مریمم، کنیزِ زهرا (علیها سلام)
مریمم، عشقِ به مولا (علیه سلام)
مریمم، رضا
و مرضی
مریمم،   بنده ی راضی
مریمم،
آیه ی پاکی
مریمم،   بهشتِ خاکی
مریمم،
جوان و زیبا
مریمم،
مرضیِ مولا (علیه سلام)
/_/-/_/-/_/-/_/-/_/-/_/-/_/
مریمم،
روشنیِ آب
مریمم، سپیدیِ ناب
مریمم، پرتوی
آفتاب
مریمم، شعاعِ مهتاب
مریمم،
عاشقِ بی تاب
مریمم، گوهرِ نایاب
مریمم،
سنگِ جواهر
م
الف.
* مطلبی که در ادامه خواهید خواند، مواجه‌ی شخصیِ نویسنده است با این اثر که سعی شده در آن، با وفاداری  به محتوا، تعلیق و لذتِ کشف، به تحلیل این اثر بپردازد.

در اولین نماها، با دری آبی رنگ و ساده روبرو می‌شوم، آرام تکان می‌خورد، و در میانه‌ی در با خطی ساده: « کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نمایش می‌دهد»، با خیال اینکه با فیلمی ساده و در خور رده‌ی نوجوان، روبرو هستم، باز به در نگاه می‌کنم تا ببینم فرای آبی‌اش برایم چه ماجرایی را رقم
الف.
* مطلبی که در ادامه خواهید خواند، مواجه‌ی شخصیِ نویسنده است با این اثر که سعی شده در آن، با وفاداری  به محتوا، تعلیق و لذتِ کشف، به تحلیل این اثر بپردازد.

در اولین نماها، با دری آبی رنگ و ساده روبرو می‌شوم، آرام تکان می‌خورد، و در میانه‌ی در با خطی ساده: « کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نمایش می‌دهد»، با خیال اینکه با فیلمی ساده و در خور رده‌ی نوجوان، روبرو هستم، باز به در نگاه می‌کنم تا ببینم فرای آبی‌اش برایم چه ماجرایی را رقم
الف.
* مطلبی که در ادامه خواهید خواند، مواجه‌ی شخصیِ نویسنده است با این اثر که سعی شده در آن، با وفاداری  به محتوا، تعلیق و لذتِ کشف، به تحلیل این اثر بپردازد.
 
در اولین نماها، با دری آبی رنگ و ساده روبرو می‌شوم، آرام تکان می‌خورد، و در میانه‌ی در با خطی ساده: « کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نمایش می‌دهد»، با خیال اینکه با فیلمی ساده و در خور رده‌ی نوجوان، روبرو هستم، باز به در نگاه می‌کنم تا ببینم فرای آبی‌اش برایم چه ماجرایی را رقم
این روزها متن عاشقانه
و متن عاشقانه جدایی و متن خداحافظی عاشقانه و حتی عکس نوشته های غمگین
عاشقانه از محبوبیت خاصی در بین جوانان برخوردار است. به همین منظور گلچینی
از مطالب از این دست همچون متن غمگین عاشقانه ، متن های خداحافظی و عکس
نوشته غمگین عاشقانه برای شما عزیزان قرار میدهیم


 



 

متن عاشقانه شاد

 

حذف کردن آدمها از زندگی‌تان به این معنی نیست که از آنها متنفرید

معنای ساده‌اش این است که برای خودتان احترام
چند روز پیش اتفاقِ بسیار بدی افتاد که در حدِ هق‌هق زدنِ بی‌امان غمگینم کرد. غمی بسیار سنگین و آمیخته به خشم. مثالم شده بود مثالِ کسی که چون هیچ‌چیزی برای ازدست‌دادن ندارد، باید ازش ترسید. و آن‌موقع حقیقتاً به موجودِ ترسناکی تبدیل شده بودم که احساس می‌کرد حتّی قادر است به‌آسانی آدم بکشد و ککش هم نگزد؛ کسی که احساس می‌کرد می‌تواند «هر» «کاری» بکند و هیچ مانعی در برابرش وجود ندارد. نیچه به‌درستی این وضعیت را «پوچی» می‌نامد، و کسانی را که
شنیدن
شبیه این است که فقط یک بدن باشی. جشنِ من روزی‌ست که بتوانم به چندنفری بفهمانم اینکه درونِ خودم نیستم معناش چیست. بیشتر اوقات شبیه جزئی از اجتماعم، در زندگی فردی‌ام کمتر تاریخی دارم، تقریبا قریب‌به‌اتفاق بسترهایی که ممکن است پتانسیلِ منطقی برگرداندنِ فردیت‌ام را داشته باشند، با قیدی که به من و زیست‌ام چندان ارتباطی ندارد، به من متصل‌اند. درواقع، این بسترها در حالتِ ایده‌آل می‌توانند من را متوجه خودم کنند، اما درحالِ حاضر من اص
بسم الله الرحمن الرحیم
أنشطة إضافیة 

1: 100 لعبة علاجیة 


ت
اسم اللعبة
الهدف من اللعبة
الفئة العمریّة
أدوات اللعبة
الرابط

1
مواقف السیارات
تقویة التركیز عند الطفل
سنة فما فوق
ورقة بیضاء حجم A3، و أوراق ملونة مقطعة و قلم أسود عریض، و سیارات صغیرة ملونة بنفس ألوان الورق الملون، مع ضرورة وجودة سیارة بیضاء ، و بالطبع لن نحتاج لورق أبیض صغیرة ، لاحظ الفیدیو

2
أدواتی: أمیّزها باللمس!
تقویة التركیز عند الطفل
سنتان فما فوق
غطاء كرتون و أدوات تخص الط

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بذر