نتایج جستجو برای عبارت :

از امروز به یادگار بماند

امروز را به خاطر میسپارم برای اینکه به یاد داشته باشم هر عملی عکس العملی دارد و هر تصمیمی نتیجه ای برای اینکه تصمیماتم را عاقلانه تر بگیرم و برای اینکه تا مطمئن نشده ام پا به عرصه عمل نگذارم این یادداشت (و نصیحت به خودم) از امروز به یادگار بماند و تجربه ای باشد برای آینده
بسم الله
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وان که این کار ندانست در انکار بماند 
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند 
صوفیان واستدند از گرو می همه رخت
دلق ما بود که در خانه خمار بماند 
محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد
قصه ماست که در هر سر بازار بماند 
هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم
آب حسرت شد و در چشم گهربار بماند
جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت
جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند 
گشت بیمار که چون چشم تو گ
مهر در سجاده ام پنهان بماند بهتر است
کفر ما در سایه ی ایمان بماند بهتر است
عشق و رسوایی خطر دارد زلیخای عزیز
یوسفت در گوشه زندان بماند بهتر است
در دلم نفرین و بر لب آفرین دارم ولی 
ماجرا بین لب و دندان بماند بهتر است
بعد از این از عشق ما در کافه های انزوا
نقش مرموزی ته فنجان بماند بهتر است
بی سلامی آمدی پس بی خداحافظ برو 
عشق بی آغاز بی پایان بماند بهتر است
احسان_افشاری
 
دانلود آهنگ جدید امیرعباس گلاب به نام بماند
AmirAbbas Golab - Bemanad
ترانه : علی بحرینی ؛ موزیک : امیر عباس گلاب ؛ تنظیم : مهیار رضوان
+ متن ترانه بماند از امیرعباس گلاب
بماند که میشد کنارم بمانی نماندی / بماند که کار دلم را به حسرت کشاندی
همه دلخوری های ریز و درشتم بماند / غروری که آن را به پای تو کشتم بماند

ادامه مطلب
شهید رجب بیگی: از یک سو باید بمانیم که شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند . هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند و هم باید بمانیم تا فردا شهید نشود. عجب دردی، چه می شد امروز شهید می شدیم تا دوباره فردا شهید شویم.
شهید بهزاد امرائیشهید هم چون شمعی است که خود را می سوزاند تا بلکه بشریت در پرتو انوار بی نهایت روشن آن، راه صحیح چگونه زیستن را بیاموزد. شهیدان در سپهر عشق قرآنند. شهید هم چون قلبی به اندام های مرده ی بی رمق جامعه
خب درسی که امروز گرفتم اینه که هر آدم خوش اخلاقی لزوما آدم خوبی* نیست!
خوش اخلاقی فقط یکی از ویژگی های اخلاقیه که البته خیلی از ویژگی های خوب دیگه هم در اغلب موارد با خودش میاره اما باید یادم باشه که جنبه های مختلف آدما رو ببینم و همچین گول خوش اخلاقیشون رو نخورم! 
*حالا اینکه آدم خوب از نظر من چه جور آدمی هست هم بماند ؛)
دانلود آهنگ جدید امیرعباس گلاب به نام بماند
AmirAbbas Golab - Bemanad
ترانه : علی بحرینی ؛ موزیک : امیر عباس گلاب ؛ تنظیم : مهیار رضوان+ متن ترانه بماند از امیرعباس
گلاب
بماند که میشد کنارم بمانی نماندی / بماند که کار دلم را به حسرت کشاندی
همه دلخوری های ریز و درشتم بماند / غروری که آن را به پای تو کشتم بماند


ادامه مطلب
دانلود آهنگ جدید امیرعباس گلاب به نام بماند
AmirAbbas Golab - Bemanad
ترانه : علی بحرینی ؛ موزیک : امیر عباس گلاب ؛ تنظیم : مهیار رضوان+ متن ترانه بماند از امیرعباس
گلاب
بماند که میشد کنارم بمانی نماندی / بماند که کار دلم را به حسرت کشاندی
همه دلخوری های ریز و درشتم بماند / غروری که آن را به پای تو کشتم بماند


ادامه مطلب
بماند که اینهمه روانشناسی خوندم با دل و جون ولی پول ندارم مطب بزنم. سر همین قضیه اومدم تو یک شرکتی که کاملا بی ربقطه به رشته ام دارم کار میکنم با ماهی یکو هفتصد و پولی که میاد جمع نمیشه. و اینها.. بماند.
بماند که حالا خودمو راضی می کنم که پسر خیلیا هستن که کار ندارن. امنیت روانی که سر ماه ی حقوقی ریخته میشه براشون رو ندارن. بماند.
بماند که باز میگم عوضش کاری که می کنم نیاز به مهارت هایی داره که من اگه این رشته رو نخونده بودم بلد نبود.
بماند که با ای
آنکس که بداند و بخواهد که بداند  خود را به بلندای سعادت برساند...آنکس که بداند و بداند که بداند اسب شرف از گنبد گردون بجهاند ...آنکس که بداند و نداند که بداند  با کوزه ی آب است ولی تشنه بماند ...آنکس که نداند و بداند که نداند لنگان خرک خویش به مقصد برساند ...آنکس که نداند و بخواهد که بداند جان و تن خود را ز جهالت برهاند ...آنکس که نداند و نداند که نداند  در جهل مرکب ابدالدهر بماند ...آنکس که نداند و نخواهد که بداندحیف است چنین جانوری زنده بماند...!(وا
برخلاف وعده پخش نوروزی از سوی مدیران سیما، رامبد جوان تولید فصل تازه «خندوانه» را که پیش از این برای اسفند امسال وعده داده شده بود به آینده موکول کرد.
رامبد جوان در پست اینستاگرامی خود که دقایقی پیش منتشر کرده است ساخت «خندوانه» را به زمان دیگری موکول کرد.
 
وی در این پست نوشته است:
 
«فصل جدید خندوانه بماند برای روزهایی که بی‌دغدغه‌تر زیر یک‌سقف جمع می‌شویم.
 
بماند برای روزهایی که با خیال آسوده، نفس عمیق می‌کشیم.
 
بماند برای روزهایی که
چه کسی باید پاسخگوی مشکلات امروز باشد؟
اول مسئولان امروز،
بعد مسئولان دیروز؛
معمولا اینگونه پاسخ میدهیم.
طبیعتا مسئولان امروز بعنوان کسانی که بر مسائل اشراف کاملی دارند، اولین کسانی اند که باید نسبت به مشکلات و نواقص پاسخگو باشند.
امّا گاهی مسائل و مشکلاتی که ایجاد میشوند نتیجه ی عملکرد و تفکر مسئولان قبلی است. پس کسی که باید به سوال ها پاسخ دهد، آن کسی است که بعنوان مسئول درباره آن موضوع تصمیم گیری کرده است. (بماند که شاهد آنیم که مسئولینی
آنتونی استوکس علیرغم وعده قبلی امروز در تمرین پرسپولیس حاضر نشد.
 به نقل از سایت رسمی باشگاه پرسپولیس، مهاجم ایرلندی پرسپولیس با وجود داشتن بلیت برگشت به ایران که تاریخ آن صبح جمعه بود، امروز در تمرین تیم حاضر نشد و این با عصبانیت سرمربی تیم همراه بود.
استوکس پیش از بازی با الشارجه از سرمربی تیم خواست که برای دیدن پسرش یک روز بیشتر در دوبی بماند و سپس به تمرینات پرسپولیس ملحق شود و گل‌محمدی هم بخاطر دو بار درخواست استوکس، موافقت کرد که است
نابینای توامبه خط بریل میخوانمتشهرزاد قصه گوی هزار و یکشب شبهای تنهایی مندوباره میسرایمتبه خط عبری نانوشتهتا دوباره دوستت بدارمو فاتح لبهای تابستانیت بشومتا مست در آغوشت ایستاده جان بدهمو به نام نامی توهزاران غزلبدون قافیه ناسروده بماندتا شهرآغوشتدوباره تا سحر برای من باز بماند
من نمی‌دانم هیچ
که اگر جاده های کلمات 
در پس قافیه ها 
ره به پایان ببرند 
از من سوخته مغز 
چه بماند بر جای
 
 و امروز
در دل دخترک امیدوار
امیدی است به فردای سپید
 
در دل شعر سپیدم
دل بی سروپا 
باز چرا میگیرد 
و چرا میگرید
 
اما 
من می‌دانم
که این شعر سپید
در دل روز سیه را 
روزی
لابه‌لای شوق شب های سپید 
میخوانم و میخندم 
به عمری که گذشت
 
:)
صدر اعظم آلمان در سخنرانی در مجلس این کشور بر لزوم باقی ماندن ترکیه در ناتو اشاره کرد.
به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، صدر اعظم آلمان در سخنرانی در مجلس این کشور گفت، ترکیه علیرغم اختلافات فزاینده با شریکان خود در ناتو باید عضو این ائتلاف باقی بماند.
ادامه مطلب
تقدیم به شهدای عزیز به ویژه شهید مظلوم حجت‌الاسلام محمد تولاییرفتند که این نام سرافراز بماندبر مأذنه‌ها نام علی باز بماندرفتند که در این قفس تنگ، در این شهریک پنجرۀ رو به خدا باز بماندرفتند که در دل، دلِ ما عشق نمیردرفتند که زیبایی این راز بماند...هر کس به دلش شوق خطر هست بیایدهر کس که ندارد دل پرواز، بماندگفتند که اعجاز حسین است شهادترفتند که این راهِ پُر اعجاز بماند
تو رفتی و سهمم از عشقت غمه
سر قلبم هرچی بیاد حقمه
یه لحظه از عشق تو غافل شدم
جنونو رها کردم عاقل شدم
تو که رفتی عقل از سر من پرید
نمیشه که عشق از مغازه خرید
تو رفتی و قلب من افسرده شد
دعاهای دشمن بر آورده شد
بماند هنوز تو فکرتم
نیوفتاده عشقت از سرم
تو رفتی و خنده با تو رفت
بماند خودم مقصرم
بماند هنوز تو فکرتم
دلتنگ صدای خندتم
بماند چی میکشم شبا
خودم با خودم تو خلوتم
Mehdi Ahmadvand Bemana
من دیشب یه دعای دیگه کرده بودم انگار خط رو خط شد
امروز ی مریض اومد ک ۹ تا دندون دو کوادرانتشو کشیدم:/
ولی به اندازه کشیدن یه عقل درست حسابی لذت نداش.‌
بجز قسمت بخیه که کانتینیوز زدم واسه اولین بار و خیلی ذوق کردم**)
(بماند ک هرچی فکر میکردم یادم نمیومد گره اخرو چطور باید بزنم و به همه هم گروهی هام متوسل شدم تا اخرش باهم فکری یادش اومد یکیشون ) :))))))
من دیشب یه دعای دیگه کرده بودم انگار خط رو خط شد
امروز ی مریض اومد ک ۹ تا دندون دو کوادرانتشو کشیدم:/
ولی به اندازه کشیدن یه عقل درست حسابی لذت نداش.‌
بجز قسمت بخیه که کانتینیوز زدم واسه اولین بار و خیلی ذوق کردم**)
(بماند ک هرچی فکر میکردم یادم نمیومد گره اخرو چطور باید بزنم و به همه هم گروهی هام متوسل شدم تا اخرش باهم فکری یادش اومد یکیشون ) :))))))
تو روستامون داریم خونه میسازیمیه قسمتیش رو بابام خودش گفت انجام میدمبماند سه روزه که به خاطر باران اینور اونورش میکنهامروز اومدیم سر خونه،بیل به دستملات درست کردم،بلوک و اجر دادم دست پدرمیگم بسم الله شروع کنرفته بالا دیوار یک ساعت دوتا بلوک کار گذاشته میگم گفتین یه ساعت کار داره هاااااخرش راضیش کرذم بنا بیارهعااااقا کار را به کاردانش بسپارید
خدا این بارش نمیشد تابستون می بود که زمین جون بگیره نه سیل ببره
تعطیلات ما هم تموم شد و فردا به س
بگذار سربسته بماند معنی عشق
دلتنگ مشو
که دلت هم بیگانه شده..
بگذار راز بماند رازی که هیچکس یادش نیست..
حلول کند
به جانت
آهسته آهسته
،بماند..
..
عشق نثار قلب نشده بود
بلکه،
قلب 
و جان
نثارِ طبعش
شُده بود
دلتنگی ات
را جا گذاشته ام
در قلبی که..
عشق در آن مزاحمِ
هیچکس نشود..
 
من مانده ام
و تنی که ثانیه به ثانیه میلرزد
از 
صِدای قلبی 
که
درون
صندوق شش قُفلِ سینه،
پنهان ست
..
تو خوب مدارا میکنی
با قلبت
جوری که باور میکنم
من عشق را خیالاتی شده ام..
دل
چیست!؟
میگفت اگه قراره وقتی حالم بده شعر بگم، حاضرم همه ی عمرم رو تو این وضعیت روحی نکبت بگذرونم.
من شاعر نیستم ولی واسه نوشتن دو خط متن هم یه حالی لازمه که تهش به اشک برسه.
اتفاقا یکی دو شب پیش داشتم به آخر قصه امون فکر میکردم، انقد تلخ واسه خودم تمومش کردم که گریه تنها چاره اش بود.
ولی فرق داره. حال نوشتن فرق داره. حال تلخ نوشتن فرق داره.
تلخ نیستم این روزا.
همین.
.
.
بماند که گاهی امیدی به این زندگی نیست..
 
دانشجو موذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا میشود.
 
پی‌نوشت:
می‌دانم امروز روز دانشجو نیست. ولی این جمله را که دیدم به فکر فرو رفتم که این همه نماز قضا شده، موذن چرا بانک اذان نمی‌دهد؟ حتی نماز‌های ظهر و عصر هم قضا شده، در این حد در خواب هستیم!
 
دانشجو موذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا میشود.
 
پی‌نوشت:
می‌دانم امروز روز دانشجو نیست. ولی این جمله را که دیدم به فکر فرو رفتم که این همه نماز قضا شده، موذن چرا بانک اذان نمی‌دهد؟ حتی نماز‌های ظهر و عصر هم قضا شده، در این حد در خواب هستیم!
یادم بماند که برای  هر مشکلی حتما یک راه حل وجود دارد.فقط کافیست که فکر کنیم و تلاش کنیم و اعتقاد به حل شدن موضوع داشته باشیم .بنشینیم و فکر کنیم... با یک ورق و کاغذ..بنویسیم.متمرکز فکر کنیم.کاملا متمرکز..بعد از مدتی جواب خودش را به ما نشان می دهد.
حتما باید یادم بماند..نوشتن جزییات هم خیلی خوب است و به آینده کمک می کند.هر مشکل یک راه حل..اصلا شاید لازم باشد که انسان یک روز کامل را اختصاص بدهد به همه مشکلات زندگیش و فکر کند و بنویسد.هر کدام روی یک کا
امروز دلم تنگ استبرای روزهایی که نیامده‌اندو من هر روزبه خودم وعده دادمشانامروز دلم تنگ استتنگ تر از تُنگ ماهیکه هر چه می‌رودسر جای اول استامروز بیشتر از هر زماندلم تنگ است و زمانناجوانمرادنه تیغ می‌زندبر تُنگ تنهایی منامروز دلم تنگ است ...[یوسف رجبی]
جهان در برابر دیدگان تغییر می‌کند. این پرده‌ی دیگریست. دیروز آنچه بوده، امروز جور دیگریست. امروز من دیگرم و تو دیگری، و من از امروزِ دیگر خود با امروزِ دیگر تو سخن می‌رانم. 

هر که در دیروز بماند، امروز منقرض است. هر که در امروز بماند، فردا منقرض است. من از فردای دیگر خود با فردای دیگر تو سخن خواهم راند.
نادانی دیروز گفت عشق زنده نمی‌داردت
دیروز گذشت، نادان مرد 
و عشق زنده است
و من که در عشق زنده‌ام.
عاقلی گفت هنر چیست و معنویت کجاست؟ هنر را ب
به گزارش مشرق، خبرگزاری رویترز گزارش داد نتایج تحقیقات جدید نشان می دهد که ویروس کرونا ساعت ها در هوا و روزها بر روی سطح زنده بماند.
معنای این تحقیق این است که فقط حفظ فاصله از افراد کافی نیست و ویروس می تواند در هوا معلق بماند.
برای حفظ جان خود در خانه بمانید.
منبع : مشرق نیوز
خرید کتاب
دوچیز انسان را نابود میکند 
 
مشغول بودن به گذشته و مشغول شدن به دیگران 
 
هرکس در گذشته بماند آینده را از دست می دهد 
 
هرکس نگهبان رفتار دیگران شود آسایش و راحتی خود را از دست میدهد
 
گذشته هایت را ببخش 
زیرا آنان همچون کفش های کودکی تو هستند 
نه تنها برایت کوچکند 
 
بلکه تو را از برداشتن گام های بزرگ باز می دارند 
تو حال و هوای اینروزای خودم بودم یهو چشمم خورد به  تاریخ گوشه  صفحه راست موبایل ، امروز یازدهمِ ...
امروز تولدشه ،تولد فرشته آسمونی من ،امروز میدونم  قلب مادرانه اش  دلتنگ اون چشمهای آبی میشه.  نمیدونم چکاری کنم که  دلتنگی امروز  اذیتش نکنه؟! 
+یادداشت شماره ۴۵
اینکه با چه استرسی خودمو به اون آدرس رسوندم بماند 
اینکه نیم ساعت جلو در اشک ریختم و هزار بار شکستم بماند ولی باید قوی میومدم پیشت
میدونستم تو این شرایط خودت به اندازه کافی که چه عرض کنم بیش از اندازه داغون هستی 
نباید داغون بودم منو هم میدیدی ...
اون یک ساعتی که پیشت بودم اصلا نمیدونم چی میگفتم
نمیدونم چطوری گذشت ...
فقط میدونم رو ابرا بودم ... دلم میخواست یه کاری میکردم که میذاشتن همونجا پیشت بمونم
 ولی باز باید می رفتم ... باز باید جدا میشدیم ...
ماست را روی مناطق تیره پوست بزنید و چند دقیقه ماساژ دهید. اجازه دهید 10 تا 15 دقیقه بماند، سپس آن را با آب بشویید. از این درمان 1 یا 2 بار در روز برای بهبود وضعیت پوستتان استفاده کنید.✍️گزینه دیگر این است که مقدار مساوی از ماست و گلاب را مخلوط کنید، سپس یک قاشق چایخوری از گلیسیرین سبزیجات را مخلوط کنید. و دستها و پاهایتان را با آن ماساژ دهید تا کاملا جذب شود. اجازه دهید یک شب بماند و آن را با آب سرد در صبح روز بعد بشویید.یک بار در روز قبل از رفتن به
از آب چشمم تازه شد با خون دل بنوشته ها،
با مکر و بهتان بافتند از تار ریشم رشته ها.
پنهان ز ما در غیب ما، هرجا بگویند عیب ما،
با آب روها شسته عیب بالا ز ما بنشسته ها.
در کوه و دشت و پشته ها؛ ناحقحق را کُشته ها،
سازد درو از کشته اش با داس حق در کشته ها.
 هرچند کوشد ترسویی در خویش بکشد ترس دل،
از غصه میرد با هوس، از شادی غمکُشته ها.
خوبان کنند ار کار زشت، باشد خطا یا سرنوشت،
فخری نماند، فرقی نماند از گفته و بنوشته ها.
سوزی بماند از ساز دل، رازی بماند ام
سلام
شاید نمی دونستی که نباید هر حرفی رو جلوی یه دلشکسته ی جون به لب رسیده بزنی
شاید خبر نداشتی که عاشق حسوده و نمی تونه بعضی حرفها رو بفهمه
وگرنه طوری حرف نمی زدی که یه ویروس بیفته به جون من و ساعت به ساعت حالم بد تر بشه 
 
می دونی داستان از کجاش جالب می شه؟!
از اون جایی که اینقدر تو دیر سر می زنی به این وبلاگ، که وقتی اینا رو می خونی اصلاً یادت نیست و از خودت می پرسی کشکِ چی مشکِ چی
 
بماند
این نیز بگذرد
ما نیز بگذریم
ولی خدا داند و دل من و بلایی ک
سلام علیکم
این که پارسال این موقع کجا بودیم و الان کجا بماند این که الان یسال گذشت هم بماند 
ولی خداجون به حق این ماه عزیز که در راهه خودت گشایشی بده به احوالم به زندگیم و... خودتون از حالم خبر دارید 
 
چقدر خوبه که یکی هست از حال آدم خبر داشته باشه جیک و پوک و تمام زیر و بم آدم و بدونه
خدایا با این همه گناه و نامردی من فقط شمارو دارم کی از شما آقا تر برای ما آقای من شرمنده از اعمالم ولی امیدم به فرج شماست 
خدایا شکرت برای اون که دادی و ندادی شکرت م
امروز هر چقدر بخندی و هر چقدر عاشق باشیاز محبت دنیا کم نمیشه پس بخند و عاشق باش…امروز هر چقدر دلها را شاد کنی، کسی به تو خرده نمی‌گیره پس شادی بخش باش…امروز هر چقدر نفس بکشی، جهان با مشکل کمبود اکسیژن رو به رو نمیشه.پس از اعماق وجودت نفس بکش…امروز هر چقدر آرزو کنی، چشمه‌ی آرزوهات خشک نمیشه پس آرزو کن…امروز هر چقدر خدا را صدا کنی خدا خسته نمیشهپس صدایش کن…او منتظر توستمنتظر آرزوهایت،خنده‌هایت،گریه‌هایتستاره شمردن‌هایت…و…عاشق بودن
همه ما آدمها فکر میکنیم از نگاه دیگران نسبت به خودمان باخبر هستیم.مثلا میدانیم دختر عمو یا خاله و یا ..چه دیدگاه و نظری درباره ما دارند.
اما شاید باورتان نشود که امروز به من ثابت شد که نگاه و فکر آدمها جالب و عجیب است.مثلا یکی امروز توی چشمانم زل زد و گفت  تو این مدلی
هستی.منم هم با چشم های متعجب گفتم نههههههههههههه اصلاااااااااا.گفت راست میگی؟ گفتم آره
گفت همیشه وقتی ظاهرت و حرفهایت را می دیدم و میشنیدم فکر میکردم چنین آدمی هستی
بماند
الان دا
بسم الله
 
هرچند وقتی عنان کار به دست حضرت آقا باشد و مجریان امر، سربازان کفن‌پوش‌ش در سپاه و ارتش، جای نگرانی نیست و ما تنها زمان و مکان انتقام سخت را نمی‌دانیم - نه اصل تحقق آن را - اما عمق و شدت ذلت‌کشی برخی واقعا نوبَر است!بزدل‌های عاقل‌نما! باید تا کجای‌تان حراج شود که بفهمید در برخورد با سگ‌گرگ‌های تاریخ وادادگی راه به جایی نمی‌برد؟ می‌خواهی از خون قاسم سلیمانی بگذری تا چه چیزی برایت بماند؟ اصلاً چیزی می‌ماند که برایت بماند؟ فرد
به نام او...
اول اینکه عمه رو هر کاری هم ک بکنه باز عمه هست و خاله اگه بدترین خاله هم باشه؛خاله هست!!
باز اومدم اینجا و دلم برای خاله تنگ شده... این حس همین جا بماند بین خودمان!
دوم اینکه عروس شدن و ازدواج کردن سخت است و تمام!
سوم هم اینکه عصب سیاتیک کمرم تحت فشاره چند روزی و به پای راستم تیر میکشه.با این حال امروز بیش از حد توانم رقصیدم که دختر عمه ام ناراحت نشه!و البته تلاش برای بودن دختردایی خوب!
حس چهارم هم دلتنگی و دیدن عکس های قدیمی!
حس پنجم هم ک
از صبح نزدیک چهل پنجاه بار بماند امیرعباس گلاب رو پلی کردم و مشغول کارام شدم
همین چند لحظه پیش ز. م زنگ زد و بهش گفتم نه و بهونه آوردم
تلفونو با یه خداحافظی محترمانه و سلام برسونید قطع کردمو زار زدم
زااااررر زدم
من جدا روانم بهم ریخته 
یه سیکل معیوبه 
هم دلم تنگه هم مثل سگ پاچه میگیرم هم مثل گراز تنهام و تنها داراییمه و میدونم تنهاتر میکنم خودمو منه روانی و هم مثل خرچنگ میدونم تنها کسمه
چه مرگته خودمه احمق
کاش خبر مرگمو واسم بیارن با این اخلاق
روزهایی که ایران و آمریکا پرتنش بودند و با موشک سخن می‌گفتند روزهای آسانی نبود. جوی در هوا بوی جنگ می‌داد و در همین هوا امیرحسین طالبی شعری به زبان دزفولی دربارهٔ جنگ نوشت. شعری به نام دِنگ که به فارسی همان مَنگ می‌شود. خواننده‌اش محیا حامدیی، دختری بیست ساله (1377) است، هم‌سن امیرحسین.
این آهنگ را در وبلاگ می‌گذارم تا ثبتی باشد برای تکه‌ای از این روزها. تاکید می‌کنم که تنها تکه‌ای. هواپیما بماند؛ اعتراضات بماند؛ آزار خانواده‌ها و به درو
این روزها خیلی فکر می کنم به اینکه شعار <ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند> که همه خیلی هم محکم و رسا فریادش میزنیم، زیادی شعار است!
کوفه می تواند اصفهان یا تهران یا هر شهر دیگری باشد و علی می تواند اقای خامنه ای یا صاحب الزمان باشد و در هر صورت شعار ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند زیادی شعار است و گرنه وضع مملکت مان این و امام مان این همه سال غایب از نظر نبود. 
میخواهم از دوری بگویم برایت. که آرام مرا فراموش خواهی کرد. یادت می‌رود چگونه چشم‌هایم را خط باریکی می‌کردم و شیطنت وار می‌خندیدم. یادت می‌رود حسِ لمس دست‌هایم را حدود ساعت ۶ عصر. یادت می‌رود چطور سرخوشانه کنارت بچه می‌شدم.یادت می رود نخندیدن‌هایم، صدای گریه ‌ام را. قسم به تو عزیز من، که آنقدر با تمامی اسم ها و لقب های زیبای شایسته‌ات صدایت زده ام که واژه ها کم آورده اند. کاش یادت بماند این روزها را. که بهت گفتم ری‌را طبق یک افسانه قدیمی
تفاوت رهبری با روحانی این بود که مذاکره برای رهبری یک تاکتیک بود و برای روحانی یک راهبرد!
رهبر انقلاب از اول فرمودند: نرمش قهرمانانه.
اما روحانی دائم به احمدی نژاد خرده گیری کرد که چرا شل نمی گرفت و نرمش نشان نمی داد؟ با دنیا باید مهربانی کرد... از محبت خارها گل می شود...
 
امروز از روحانی تشکر می کنیم که ـ آنطور که امروز آقای خاتمی در نماز جمعه تشریح کردند ـ برخی مواضع و عملکردهای انقلابی داشتند.
اما حتماً توجه دارید که این گفتمان روحانی نیست! ا
جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیده‌ها و موقعیّت‌های نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندی‌های خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بی‌مبالاتی نمی‌کند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند۱۳۹۷/۱۱/۲۲
سلام به همه
در ابتدا سال نو رو به همه تبریک میگم. ان شاء الله سال خوبی رو پیش رو داشته باشید.
من تازه از دوره پنجم برگشتم( حالا دوره پنجم چی دیگه بماند.)
از کاری که منو استخدام کرده بودن هم انصراف دادم(چه کاری و کجا بود هم بماند)
خیلی خوشحالم و اینکه دوره بعد دوره آخر به حساب میاد و در عین حال که دوره آخر رو میگذرونم، سربازیم هم تمومه!
روی من حساب باز کرده بودن ولی من روحیه نظامی گری ندارم!!!
دارم فعالیت هامو دوبرابر میکنم که بعد از دوره پنجم یه مجم
در وانفسای لایک (Like) و سین (Seen) شبکه‌های اجتماعی امروز، مجالی لازم بود برای نوشتن آرام و پایدار. نوشتنی که هم در زمان بماند و هم خواننده و نویسنده را درگیر اعداد بازدید و پسند نکند. نوشتنی که در آن نگران طولانی شدن متن نباشیم. نوشتنی که خوانندگانی وفادار دارد و با چند روز نبودن بیخیالت نمی‌شوند. نوشتنی که قیدها را بردارد و در عین حال عمیق باشد، چه عمق احساس و تجربه و چه عمق اثر در خواننده، برخلاف آنچه در تلگرام و واتساپ و... داریم. نوشتنی که یا
شده آیا که غمی ریشه به جانت بزند؟گره در روح و روانت به جهانت بزند؟شده در خواب ببینی که تو را قرض کند؟بروی وهْم شوی تا که تو را فرض کند؟شده در گوش تو گوید که تو را باز تو را...؟نشوم فاش کسی تا که شوم رازْ تو را...؟شده آغوش شود تا که هم آغوش شوی؟گره ات باز کند تا که تو خاموش شوی؟شده یک شب برود تا که روی در پی او؟که تو فرهاد شوی تا بشوی قصه او؟به همان حال بگویی که تو مجنون منیبه تو بیمار شدم تا که تو درمون منیشده دلتنگ شوی غم به جهانت برسد؟گره ات کور شو
از مزایای زندگی تو ایران می تونم به پاهای سفیدم دستهای تیره ام صورت زردم و شکم سبزه ام اشاره کنم. امروز یه برگه پیدا کردم که تابستون رو چجوری بترکونم! پرانتز باز، تابستون ما رو ترکوند،پرانتز بسته. اول از همه نوشته بود اپیلاسیون و لیزر موهای زائد!یکی از پشمام پوزخند زنان زد رو شونه ام و گفت:حاجی لباس بیشتر بپوش لرز کردیم! اوس کریم چیه فایدشون ناموسا؟ حتی رتبه کنکورم باعث ریزششون نشد
عنوان مطلب لقبیه که داداشم بهم داده بود تو سال کنکور.الان حجم
سلام
شب تولد امام رضاست
اما دل من ناآروم ترینه
تنهای تنها
امشب رفتم هیات و توی مراسم مولودی برای دل غم زده خودم گریه کردم
ولی باز دلم داغونه
انگار با هر باد دلم تکون میخوره
دلتنگی گاهی نفس رو توی سینم حبس میکنه..
هنوز با آهنگ های قدیمی و یا غمگین بی هوا دل من می پاشه از هم...
رفتم داروخانه....-!
امروز رفتیم واسه فروش و بد نبود
خیلی کلافه ام
خیلی دلم میخواد مسیری و دری برام باز بشه..
سرده...حال دلمو میگم..سرد و تاریکه
خیلی دیره..چرا خواب نمیرم...
بیخیال..
مثل این که امروز وقت بیشتری برای نوشتن پیدا کرده‌ام و این مسئله بسیار خوشحال کننده است.
امروز
داشتم با خودم کلنجار می‌رفتم که تو که ادعایت می‌شود نویسنده‌ای یک کاری
بکن دیگر؛ نمی‌شود که فقط ادعا داشته باشی و نتیجه‌ای، داستانی، بیرون
ندهی.
خلاصه در همین بحث ها بودیم که با خودم گفتم هر داستانی
باید یک قهرمان داشته باشد. یا لااقل یک شخصیت اصلی که می‌خواهد، پس برویم
دنبال درست کردن این شخصیت، خدا را چه دیدی در همان لابلای درست کردن
ویژگی
به گزارش انجمنیون به نقل از «تسنیم»، علی لاریجانی رﺋیس مجلس شورای اسلامی
در مراسم گرامیداشت شهدای حمله ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران
اعلام نمود که این حادثه ابعاد مختلفی دارد و باید در تاریخ بماند.
ادامه مطلب
 Mister k,Mister k
They told me not to be sad
It is just a matter of tim
What if you had stopped the tim
  What if Im stuck on yours 
Mister k,Mister k 
از گروه Aaron ، اگر تشابهی بین حروف مستر کی و یک اقای کی دیگه پیدا کردین،نظر شما محترم.
بماند برای اینده، که امروز به شدت ترسیدیم و اشک ریختیم و نابود شدیم.
دور بودن خورشید نشان می  داد که زمین تصمیم دارد، سرد تر از روز های گذشته خود را نشان دهد. اما قورباغه بنفش تنها، به این چیز ها فکر نمی کرد. او در فکر آهو خانومی بود که هر روز عصر سرچشمه می آمد و امروز دیر کرده است. تکه سنگی که بیشتر آن طعمه آب شده بود، گفت؛ امیدوار هستی که او هم در انتظار دیدارت باشد؟! قورباغه که در میان انبوه درختان در تلاش بود تا نشانی از معشوق اش بیابد،گفت؛ اگر دوست داشته باشی که دوستت بدارند، هیچگاه عاشق نخواهی شد. اگر اهمیت
محرم های پیش بیشتر حواسم بود، از روزها قبل از آمدنش، حواسم بود به دیدنی ها، شنیدنی ها، خواندنی ها، خوردنی ها. 
صبح که خبر رفتن مهدی شادمانی را شنیدم و رفتم متن هایش را خواندم نشستم و به حال خودم زار زدم، چقدر خدا دوستش داشت که انقدر طیب و طاهر شده بردش پیش خودش، چقدر نگاهش وسیع شده بود و چه خوب موقعی خودش را رساند به کاروان کسی که عاشقش بود.
به خودم آمدم و دیدم امسال یکدفعه چشم باز کرده ام و دیدم محرم شده، تا همین یک هفته قبلش اصلا از خودم راضی ن
رساله حقوق امام سجاد علیه السلام : محمدحسین افشاری
معرفی:
انسان های بزرگ وظیفه شناسند و این احساس مسئولیت آنها را از دیگران متفاوت می کند. اگر می خواهی مسئولیت خود را نسبت به دنیای پیرامونت بدانی، رساله ی حقوقی امام، مجموعه ی کاملی را در اختیار تو قرار می دهد.
بریده کتاب:
حق مادرت این است که بدانی او آنگاه که هیچکس حمل کسی را بر دوش خود نمی پذیرفت تو را بر دوش خود پذیرفت و از میوه ی دلش به تو داد. آنگاه که کسی به تو چیزی از خودش نمی داد، با تمام ا
یک.
آیابده که انسان با استادش اختلاف نظر داشته‌باشه!؟
مطلقاً خیر.
برای برخی از اساتید علاوه بر شأن علمی، شأن استاد اخلاق بودن هم قائلم و اون ادبشون بعض باعث میشه که پای درسشون زانو بزنم.
دو.
امروز با استادم بحث درباره کثرت و وحدت و وحدت شخصی بود و بحث بالا گرفته‌بود که خنده‌م گرفت و گفتم: استاد چقدر این بحث‌ها پیش میره!
سه.
ترس از این‌که این حرف‌ها سبب ضلالت کسی بشه قلم رو کنار گذاشتم و صرفاً به گوشه کنار کتاب‌هام مطالب رو با مداد می‌نویسم
جای دوری نمی رود. گاهی تکه نانی بیندازی جلوی یک سگ، سکه ای بدهی به یک گدا، خریدی بکنی هرچند بدون نیاز از یک دستفروش، لبخندی بزنی به آدمی که همین حوالی است. امید و شادی پراکنده می شود. دلی خوش می شود. زحمتی ندارد. مگر اینکه دست و دلت خشک باشد عجیب.
بیا و بنویس. گاهی نه، بیشتر. چند سال گذشته باشد و یادم نرفته باشد خوب است؟ چند سال رفته باشد و تشنه مانده باشم خوب است؟ آدمیزاد است دیگر. دلش هزار پستو دارد که همه را به همه اش راه نمی دهد. بعضی هاش را همی
امروز پیشرفت خواهد کرد زیرا امروز روز رسیدن به کمال است برای چنین روزی خدا را شکر می‌کنم امروز روز معجزه های پشت سر هم برای خود خواهند آمد و عجایب لحظه‌ای باز نمی ایستد 
این جملات را در اول صبح بگویید تا زندگی را فرا بخوانید
۱-امروز کلی فیلم و گزارش پخش شد، که آره تهران ترافیک هست و تردد زیاددددد
داداشم حدود ساعت ۳ یه عکس از مترو فرستاد که چند نفر داخل واگن بودن
شاید مردم با ماشینا اومدن توی خیابون دور دور و سرکار رفتن :|
 یادم نمیاد آخرین بار کی رفتم بیرون 
خوبی خونه ما اینه که ویلایی هست امسال هم کلی باغچمون خوشگل شده :))
شبیه پارک شده 
۲_ خوبه توی کشور ما به خاطر ماسک و دستکش همدیگه رو کتک نمیزنن 
هر روز کلی مسخره میشدیم
بماند که به خاطر دستمال توالت همدیگر رو زدن
امروز فیلم The devil, probably رو دیدم اثر روبر برسون. در مورد یه پسر جوون بود که با خودش درگیری داشتو از زندگی کردن بیزار بود. در واقع چند تا جوون که با هم میگذروندن. اما نقش اصلی دنبال این بود بتونه خودشو بکشه و خلاص بشه حالا این که چی شد ماجرا بماند. ولی برسون خیلی خوب تونسته بود نشون بده مشکلات تفکرات احساسات درگیری ها رو حتی. بازم مثل فیلم پول یه بخشیش گرفتاری مادی بود که حتی یکی به خاطر پول و مواد آدم میکشه. نمیتونم بگم فیلم هیجانی بود. نه نبود ام
امروز صبح هوا محشر بود بماند که غروب طوفان و بارون و یهو خیلی سرد شد ولی همینکه داریم به روزای خوش دامن پوشیدن نزدیک میشیم من در پوست خود نمیگنجم :) تنها چیزی که کم دارم یه دونه از این پیراهن هاست آخ چه میکنه این پارچه گل گلی خنک و گشاد با قلب من :) اصلا نگاهشم میکنم مست میشم از حس خنکی و راحتی. 
یه دونه از اینا باید بدوزم موهامو افشون کنم دلارو پریشون کنم و لب ساحل قدم بزنم؟! نه جانم دلم میخواد تاب بازی کنم و باد لای موهام بپیچه.
منتشر شد: «خرسی که می‌خواست خرس باقی بماند"نوشته‌ی یورگ اشتاینرنقاشی‌ها: یورگ مولرترجمه‌ی آزاد: آرش حسینیاننشر تلنگر.  چاپ اول.  ۱۳۹۷شابک: ۷-۸-۹۹۸۴۷-۶۰۰-۹۷۸42 صفحه . مصور . قطع جیبی ارزش پولی: 15 هزار توماناطلاعات بیشتر: ahpub.ir/post/39خرید نسخه‌ی کاغذی: @Hoseinian_Arash
روزی اتفاقی افتاد. گروهی آدم‌ همراه با ابزارهای جنگل‌بَرداری به جنگل آمدند. با سعی و تلاش، درختان را گروه‌گروه بریدند و کف زمین را همچون سقف اتاق صاف کردند. گویا قرار بر این شده بود قلب
هوا که خنک میشود، ترس این را دارم که پرنده ها از بس خودشان را باد کرده اند، بترکند. میترسم که نگاهم به یک جا خشک شود و با بهار سال دیگر آب بشوم. میترسم خونم یخ بزند و در رگهایم متوقف شود. من در خودم دیده ام که قلبم در خودش مچاله شود و خودش را در آغوش بگیرد. دستش را جلوی دهانش بگیرد و «ها» کند. بعد هم گلیم مندرس همیشگی اش را دور خودش بپیچد و پشتش را به دنیا کند و بخوابد. آرام بخوابد. و تا بهار سال دیگر برف های زمستان امسال روی جنازه اش بماند.
 
 
+اصلا
بازی امروز پرسپولیس ساعت چنده از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
بازی پرسپولیس امروز ساعت چنده
دار پرونده برچسب ورزش پرسپولیس امروز زمان چنده صفحه 2 مدت ورزش پرسپولیس و پارس جنوبی جم سر مهم‌ترین ورزش امروز پرسپولیس سر باشگاه آزادی با . فوتبال بزرگ هفته بیست و دوم پیکان 0 2 پرسپولیس پرسپولیس الاهلی عربستان سه شنبه 20 فروردین ساعت 20 00 آدینه 23 فروردین ساعت.
ادامه مطلب
باور کن خیلی چیزها در این دنیا اتفاقی است، خبرهای بد که در صف نایستاده‌اند تا یکی یکی وارد شوند و بگویند خب برای امروز بس است، بقیه‌ی خبرهای بد بماند برای فردا. اصلاً ذات اتفاق به همین است که ناگهان می‌افتد. دنبال تعبیر و تفسیر اینکه چرا با هم آمده‌اند نباش. باهم آمده‌اند چون "اتفاقی" می‌‌آیند. 
 گفتند این روزها دلمان از شنیدن اینهمه خبر بد سوخت و خاکستر شد. من می گویم به هیچ خبری فکر نکن. دلهره فقط در دل تو است، واقعیت بیرونی ندارد، انچه ن
اگر زن احساس کرد شوهرش به او دروغ می‌گوید یا مرد احساس کرد که زنش به او
دروغ می‌گوید و هر کدام احساس کردند دیگری در اظهار محبّت صادق نیست، این
دیگر پایه‌های محبّت را سست خواهد نمود. اگر می‌خواهید محبّت باقی بماند،
اعتماد را حفظ کنید و اگر می‌خواهید زندگی پایدار بماند باید محبّت را
نگه‌دارید.
+ به نظر شما اعتماد چگونه می‌تواند در محبت تاثیر بگذارد؟
بازنشر:ای که از دستت میرسد... (مردم سیل‌زده)
یه روزی بود ...
مثل همین امروز ...بارونی ...اونروز بارون انقدر شدید بود که پنجره ها رو شدت ضربه های قطره هاش میلرزوند ...!
صدای ناودون اتاق یه لحظه هم ساکت نمیشد ...انگار سطل سطل آب روی زمین میریختن...نمیدونم چرا اونروز سقف اتاق چکه نمیکرد...پاهامونو چسبونده بودیم به بخاری توی اتاق و روی دوشمون پتو انداخته بودیم ...و چای تازه دمی که روی‌بخاری گذاشته بودم رو میخوردیم...و بارون رو تماشا میکردیم...
تنها کسی بود که از حسم اونروزا خبر داشت...اونم نه کامل ...به
میخواهم از دوری بگویم برایت.
که آرام مرا فراموش خواهی کرد.
یادت می‌رود چگونه چشم‌هایم را خط باریکی می‌کردم و شیطنت وار می‌خندیدم.
یادت می‌رود حسِ لمس دست‌هایم را حدود ساعت ۶ عصر.
یادت می‌رود چطور سرخوشانه کنارت بچه می‌شدم.یادت می رود نخندیدن‌هایم، صدای گریه ‌ام را. قسم به تو عزیز من، که آنقدر با تمامی اسم ها و لقب های زیبای شایسته‌ات صدایت زده ام که واژه ها کم آورده اند.
کاش یادت بماند این روزها را.
که بهت گفتم ری‌را طبق یک افسانه قدیمی
امروز به زور پاشدم و به زورتر رفتم سراغ کار! اما قراره از فردا ۸ صبح پاشم انشاا... . بدون مقاومت و اینا ، یه چند روز زور بزنم زود پاشم دیگه اوکی میشه. اون سه تا کلمه رو! زود روز زود. دیگه اینکهههه امروز کیک پختم خوشمزه بود نسبتا فقط چند تا مشکل داشت. دلم دفعه دیگه کیک داغ میخواد فقط .خب همینا فعلا.
من به همه چیز فکر می کنم ... :))در پرانتز -> این تایتل هم با اینکه از نظر مفهومی به متن مرتبطه ولی منظورم چیز دیگه ای بود :)) خیلی برام جالبه که همیشه سعی می کنم یه چیز خیلی رندوم بذارم تایتل و شروع کنم به نوشتن , ولی خیلی مواقع تایتل خیلی به متن می خوره :)) جالبه D: 

بعضی مواقع شک می کنم که باید اینجوری باشه اصن یا نه ... :))
دوست دارم از یه جایی شروع کنم به فکر کردن , و اجازه بدم از اون جا به بعدشو اجازه بدم ذهنم هر سمتی دلش می خواد بره ... :)) 
همین الان که ای
 به خودت بگو:
فقط برای امروز، افکارم را بر روی بهبودیم متمرکز خواهم کرد ،زندگی می‌کنم و بدون مصرف هیچ گونه ماده مخدّری روز خوبی خواهم داشت.
فقط برای امروز، به کسی در معتادان گمنام اعتماد خواهم کرد، کسی که مرا باور کند و می‌خواهد در بهبودیم به من کمک کند.
فقط برای امروز، برنامه‌‌‌‌ای خواهم داشت و سعی خواهم کرد آنرا به بهترین شکل ممکن انجام دهم.
فقط برای امروز، به کمک NA سعی خواهم کرد از زاویه بهتری به زندگیم نگاه کنم.
فقط برای امروز, ترسی نخو
فکر کنم امروز دستگاه قلبم اندازه کل این 9 سالی که دارمشون( 7 سال اولی و دو سال دومی) پالس داده... امروز خودشو کشت از بس ویبره رفت و پالس داد و قلب منو متشنج کرد! :|
+ گاهی دوسش دارم گاهی ندارم. امروز دوسش نداشتم. دوست داشتم با کارور تو دستم بندازم زیر پوستم درش بیارم..  
دیروز بورس تهران در سومین روز از ریزش خود، با افت حدود 15000 واحدی روبرو شد و شاخص کل در حوالی 520000 واحد، توقف کرد. دیروز شورای عالی بورس تشکیل جلسه داد و قرار شد دامنه نوسان، همین 5 درصد باقی بماند. این موضوع را میتوان پایان جنگ بین مدیران اقتصادی تلقی کرد! بنابراین انتظار دارم از امروز، بازار به تعادل برسد و نمادهایی که تا دیروز صف فروش داشتند، حتی به رنگ های سبز برسند. بازارهای جهانی نیز دیروز وضعیت بهتری را تجربه کردند و این موضوع نیز اثر مثبت
نمیدونم چرا امروز درست تا همین چند دقیقه پیش فک میکردم امروز سه شنبه است  درسته که روز ها و هفته ها و ماه هام مثل هم میگذرند اما حداقل همیشه میدونستم چند شنبه  است اما امروز روز ما گم کردم مثل تمام چیزهای دیگه ای که تو زندگیم گم کردم این اتفاق ساده مضحک نگرانم میکنه شاید خنده دار باشه اما نیست
دشمن دنبال #انحصار_علمی است و برای همین دانشمندانمان را ترور می‌کنند
رهبر انقلاب در دیدار نخبگان علمی:
️ باید یک تعامل دوجانبه بین نخبگان و نظام مدیریتی وجود داشته باشد.
️ دستگاه حکومتی باید به نخبگان خدمات دهد و نگذارد که نخبه از نقش‌آفرینی عقب بماند؛ که اگر نخبه‌ی ما از نقش‌آفرینی عقب ماند، کشور پیشرفت نمی‌کند.
️ امروز ثابت شده که هیچ‌چیز مانند نیروی انسانی در #پیشرفت کشور تأثیر ندارد. #منابع_انسانی یک گنجینه و #ثروت_عظیم هستند که دش
دوستان خوبم‌
ببیندگان عزیز
همکاران محترم
دوستان اهل قلم
بیان در وضعیت قرمز به سر می برد !! مواظب وسایل و لوازم و نوشته های خودتون از هم اکنون باشین !!
از همین الان بنظرم با نوشته هاتون برین به جاهای امن !!
تا قبل اینکه زلزله چند ریشتری نیومده و اینجا رو مثل سال ۹۳ _۹۴ بلاگفا ویران نکرده به جاهای امن
موقتا نقل مکان فرمایید !!

و این هشدار رو جدی بگیرین !!
چیزی که هست و من امروز شاهد بودم و دوستان دیگر هم همچون من شاهد بودند و هستند
امنیت بیان  و بخ
ترجمه و تایپ آنلاین در اصفهان
همان کسب و کار گمشده ای است که تا به امروز اصفهانی های عزیز دنبالش
بودند. حتما پیش آمده که برای تایپ یک متن دست نویس یا برای ترجمه فوری یک
مقاله یا حتی انجام پروژه دانشجویی از خانه بیرون زده اید و دنبال یک
کافینت گشته اید. حالا بماند که قیمتهای کافینتها برای کارهای فوری و
دانشجویی و البته کیفیت آنها به حدی متغیر است که گاهی اوقات، خستگی به تن
آدم می ماند! تایپ و ترجمه و مخصوصا ترجمه فوری نیاز امروز جامعه است. اگ
ترجمه و تایپ آنلاین در اصفهان
همان کسب و کار گمشده ای است که تا به امروز اصفهانی های عزیز دنبالش
بودند. حتما پیش آمده که برای تایپ یک متن دست نویس یا برای ترجمه فوری یک
مقاله یا حتی انجام پروژه دانشجویی از خانه بیرون زده اید و دنبال یک
کافینت گشته اید. حالا بماند که قیمتهای کافینتها برای کارهای فوری و
دانشجویی و البته کیفیت آنها به حدی متغیر است که گاهی اوقات، خستگی به تن
آدم می ماند! تایپ و ترجمه و مخصوصا ترجمه فوری نیاز امروز جامعه است. اگ
ترجمه و تایپ آنلاین در اصفهان
همان کسب و کار گمشده ای است که تا به امروز اصفهانی های عزیز دنبالش
بودند. حتما پیش آمده که برای تایپ یک متن دست نویس یا برای ترجمه فوری یک
مقاله یا حتی انجام پروژه دانشجویی از خانه بیرون زده اید و دنبال یک
کافینت گشته اید. حالا بماند که قیمتهای کافینتها برای کارهای فوری و
دانشجویی و البته کیفیت آنها به حدی متغیر است که گاهی اوقات، خستگی به تن
آدم می ماند! تایپ و ترجمه و مخصوصا ترجمه فوری نیاز امروز جامعه است. اگ
چند خط سکوت و چند صفحه‌ی سفید می‌گذارم بماند برای این شب‌ها که دیگر هیچ چیز از خدا نمی‌خواهم.
می‌گذارم بماند تا روز حسابش، نشانش بدهم و بگویم ببین! هیچ چیز از تو دیگر نخواستم. آخر مگر چندبار باید خواست؟ چند بار باید نشود تا دیگری امیدی به شدن نداشته باشی؟
کفر است؟
من در شب قدرت کفر می‌ورزم!
امیدم را از تو برداشته‌ام. دیگر هیچ شدنی نمی‌خواهم! دیگر نمی‌خواهم به خواسته‌هایم رسیدگی کنی. بگذار همه چیز همین‌گونه پیش برود. 
من دیگر امیدی ندارم
فردا دیر است ...امروزت را همین امروز ، زندگی کن !
همین امروز لذتش را ببر ،
و همین امروز برای آرزوهایت تلاش کن ...
حسرت ، یعنی در گذشته جا مانده ای ،
و نگرانی یعنی ، اسیرِ آینده ای شده ای که هنوز نرسیده و اتفاقاتی که هنوز نیفتاده !
آینده ای که شاید نرسد
و اتفاقاتی که شاید نیفتد !
بیخیالِ چیزهایی که نبودنشان کیفیتِ بودنت را کم می کند
آرامش و لبخند را در آغوش بگیر و امروز را همان جوری که دوست داری زندگی کن ...
امروز باخودم تصمیم گرفتم که حتما یک کتاب را کامل وبا حوصله بخونم
فکرمیکنی چه کتابی را انتخاب کردم؟
چه کتابی را میشه یه روزه خوند؟
اونم نه یه روزکامل ،فقط چندساعتی از یک روز
چون کارهای دیگه ای هم داشتم
غذاپختن
بازی با بچه ها ورسیدگی به درساشون
پرستاری از نریض
خواندن دروس دانشگاه
پرکردن چندصوت
رسیدگی به چند گروه برای انجام تکالیفشون
حاضربودن وپاسخگویی به سوالات یه گروه دیگه 
کارهای روزمره مثه نماز ودعا وقرآن وذکر
و......
خوب خالا بگو چه کتابی
دانلود آهنگ بیا از امو بند
دانلود آهنگ جدید اموبند به نام بیا با کیفیت بالا و لینک مستیقیم بزودی از رسانه شادمهر بلاگ
توضیحات در اینستاگرام :
سلام به همگی ✋حالتون چطوره ؟
خیلی دلمون براتون تنگ شده بود اما چه کنیم که نمیتونستیم فعالیتی بکنیم ، بماند چرا و به چه دلیل و بماند که چیا به ما گذشت این مدت .
الان با انرژی کامل اومدیم و قراره کلی‌‌‌ اتفاق خوب باهم بسازیم پس همگی آماده ی آماده باشید . *• Full battery •*
شاخص کل بورس تهران امروز با رشد 6141 واحدی در رقم 308314 واحد به کار خود پایان داد. از نکات مثبت بازار امروز رشد شاخص هموزن بود. نمادهای پارس، فولاد و رمپنا بیشترین تاثیر مثبت را بر رشد شاخص کل داشتند.  ارزش معاملات خرد در بورس تهران امروز معادل 1550 میلیارد تومان به ثبت رسید. از نکات مثبت امروز ورود پول حقیقی به بازار بود! 
انگار همه‌چیز دیر و از دهن‌افتاده‌ است. زن برنج خیسانده برای خورشتی که دیروز پخته و گذاشته ته یخچال. دیشب، شیفت مرد بوده که برود قرص‌های پدربزرگ را بدهد و بماند تا صبح. می‌گوید آن‌جا خوابش نمی‌برد. یا خیلی سرد است یا خیلی گرم. من شب را خوابیده‌ام. پسِ ساعت‌ها بیداری خوابیده‌ام. زن پرسید: «چندساعت؟» گفتم: « بیست‌ویک ساعتی می‌شود به گمانم.» گفتم: «ضعف دارم و نمی‌توانم بلند شوم.» زن برایم ماکارونی داغ کرد و آورد. گفتم: «باید بیدار بمانم.» گ
لعنه الله علی آل سعود..
بسم الله الرحمن الرحیم
ان نصر الله قریب..
 
"با ریختن خون عزیز ما، تایید شد انقلاب ما. این انقلاب باید زنده بماند، این نهضت باید زنده بماند. و زنده ماندنش به این خونریزی هاست.
بریزید خونها را؛ زندگی ما دوام پیدا می کند. بکشید ما را؛ ملت ما بیدارتر می شود. ما از مرگ نمی ترسیم؛ و شما هم از مرگ ما صرفه ندارید.
برادران!
مردن تهلکه نیست ؛ مردن حیات است . آن عالم ، حیات است ؛ این عالم مرده است . ازمردن نترسید، و نمی ترسیم . آنها باید
 
کاش مداح های روضه ها یاد بگیرند که برای پر شور نشون دادن روضه هاشون الکی اسم مادر یا پدر رو وسط نکشن !!
مثلا میاد میگه :
اونایی که مامانشون پیش شون نیست ! اونایی که نازتون دیگه خریدار نداره ! یه مادر بود نازتون رو میخرید / یه پدر بود میخرید 
الان میفهمین بی مادر و  بی پدر بودن چه دردیه و بهمان و بیسانه :|
یا درد بی مادری و بی پدری رو حس نکردی !! یا خیلی بی رحمی هر بار اشک یه جماعت عزادار
حسین رو به خاطر این مورد نه عزاداری حسینی در میاری !! ( بماند من
امروز آخرین امتحانم دادیم^^
ممممدررررسسسسمون تموم شد
خوب یکمی جو امروز بد بود چون احتمالا دوستامونو نمیبینیم
ولى توراھ برگشت با دوستم آیس پک خوردیم
خیلى خوش گذشت جاتون خالى^~^
اولین بار بود9صبح آیس پک میخوردم .تمام گلوم یخ زد
بالاخره تابستون شششششششششد

*امروز فک کردم دیدم3سال دیگه کنکور دارم @~@استرس گرفتم
**بگین تو وبم چی بزارم خوبه^^
***لبخند یادتون نرھ=)))
بسم الله
 
در مسلخ عشق جز نکو را نکشندروبه‌صفتانِ زشت‌خو را نکشند
 گر عاشق صادقی ز مردن مهراسمردار شود هر آن‌که او را نکشند...
برای امثال حاج قاسم عزیز ما انتظاری جز چنین پروازی خطاست. او به آن‌جایی که باید رسید. امروز که عزیزی - که خود بیش از من می‌گریست - از من خواست آرام باشم گفتم گریه‌ام بیش‌تر بر خودم است... بارها در حسرت مدافعان حرم با خود خوانده‌ام «چون ناکسان ننگ سلامت ماند بر ما...». شهادت اتفاق نیست؛ فرآیند است. اگر شما هم مثل من می‌
تقریبا شش ماه پیش آبله‌مرغان شدیدی گرفتم. تمام صورت و بدنم پر شد از آبله‌های چرکین. به حدی سخت و دردناک بود که تا دو هفته نمی‌توانستم صورتم را بشویم. حمام می‌رفتم. موهایم را میشستم. آب روی صورت و بدنم می‌ریختم اما نمی‌توانستم روی آن دست بکشم. تا دو هفته تمام صورت و بدنم فقط آب دید و شسته نشد. بماند که چه وضعیت چرکی بود و چقدر از خودم بدم می‌آمد. چیزی که می‌خواهم بگویم اشتیاق و دلتنگی زیادم برای دست کشیدن به پوست صورتم بود. دلم لک زده بود که ب
این حالتِ زندگی دوره‌ای با کاراکتر های یه داستان ایده آلِ منه. الان زندگی‌م داره با آیدین می‌گذره و امیدوارم همواره بعد از این یه کاراکتری من رو همراهی کنه.
 
+ دلم برای پیاده روی از درِ داروسازی تو 16 آذر تا خود ستارخان تنگ شده. در حالی که آرمان سلطان زاده تو گوشم راسکُلنیکُف راسکُلنیکُف می‌کرد.
++ دلم برای آرامش اون روزا تنگ شده. دلم برای همه‌‌ی چیزهایی که از دست داده‌م میسوزه. دلم برای همه‌ی آرامش هایی که تجربه کردم می‌گیره. امروز رقیقم
توی این روزهای آلوده دلم گرفته بوده...
امروز دو تا کتاب خریدم. از یکی شون ۵۰ صفحه خوندم و مشتاقم بقیه اش رو بخونم...
دلم تنگه... دلم تنگه ولی چه میشه کرد؟
امروز توی شهر کتاب ف رو دیدم... باهاش قرار گذاشتم برای فردا
دلتنگ و خسته ام... 
امروز یه داستان کوتاه دیگه نوشتم...
باید بیشتر بخونم،بیشتر بنویسم....
نفس من گره خورده به یک تب تند تو ...
شب خوابیدیم،صبح بیدار شدیم و گفتن بنزین سه برابر شده.بماند که چه داستانهایی پیش اومد و همینقدر بگم که تهش رسیدیم به اینجا که اینترنت قطع شد.بهتر!!! تازه احساس میکنم بعد از ده پونزده سال گذشتن از آشنایی با اینترنت و روز به روز جاگرفتنش بین زندگیا دوباره یه آرامش به زندگی حداقل من یکی برگشته.اینستاگرامی که پر از بی مبالاتی و بی ادبی بود و واتس اپی که مثل در یخچال روزی هزاربار بازش میکردم ببینم چیزی توش هست یا نه؟هیچی هم به کارمون نمیومد.
این چند
امروز، دست خودم را گرفتم، رفتیم به یک کافه ی قشنگ، یک میز، زیر شاخه های درختی فوق العاده انتخاب کردم، نشستم و ساعت ها غرق خواندن کتاب شدم، امروز خودم را به یک روز خاص دعوت کردم، به یک روز متفاوت! روزی که در آن، خودم در کنار خودم، بخاطر خودم و برای خودم زندگی میکنم! امروز خودم را به بستنی مورد علاقه ام دعوت کردم، برای خودم شاخه گلی خریدم و آن را به دختر بچه ی زیبایی که لبخند شیرینی بر لب داشت هدیه دادم، امروز در کنار خودم خوشحال بودم و زندگی را ب
گاهی اینقدر حواسمون به فاصله های دور و آینده هستش
گاهی اینقدر داریم تلاش می کنیم که بعضی اتفاقای زندگی رو  حذف کنیم 
که یادمون میره همین نزدیکی های خودمون، همین امروز رو ببینیم،
غافل میشیم از اینکه همین امروز، می تونیم فردا رو بسازیم
من عاشق امروزم 
عاشق لحظه به لحظه اش؛ ثانیه به ثانیه اش
حتی اگر مناسبتای ناراحت کننده بیفته امروز ، به همون اندازه مناسبتهای قشنگم داشته.
امروز برای من سال تموم میشه، سال جدیدم آغاز میشه ته دلم امید دارم امسالم پر روشنیه پر مهر و قشنگی پر سبزی و نور
خلاصه که همه درگیرن و یادشون نیس امروز منو 
پس تولدم مبارک خودم.
 
 
 
آنها که بار بستند و راه افتادند، آنها که بی هوا و ناگهانی، راهی شدند. آنها که به این در و آن در زدند و مسافرت شدند، لبیک عیان و رسا و مجسم‌اند به فریاد العطش دخترانت.. به خطبه غرای خواهرت... به علم افراشته برادرت... به رجزهای پرشور اصحابت...
اما این جامانده‌ها، این شکسته‌ها، این خانه نشینهای صبور که بار مسافران را با اشک‌های یواشکی  بستند. پشت سر زائرانت دویدند و نرسیدند. که دردهای سخت امان رفتنشان نداد و ماندند. این غریب‌های نشسته‌ پا
Sirvan Khosravi - Emrooz Mikham Behet Begam Live
دانلود ویدئو با کیفیت 1080
دانلود ویدئو با کیفیت 720
دانلود ویدئو با کیفیت 480
دانلود موزیک با کیفیت 320
متن آهنگ امروز میخوام بهت بگم سیروان خسروی
اگه هنوز به یاد تو ، چشمامو رو هم می ذارم
اگه تو حسرتت هنوز ، هزار و یک غصه دارم
اگه شب ها به عشق تو ، پلک روی پلک نمی ذارم
می خوام تو اینو بدونی ، من راه برگشت ندارم
امروز می خوام بهت بگم ، کسی نمی رسه به پات
امروز می خوام بهت بگم ، هیشکی نیومده به جات
امروز می خوام بهت بگم ، کس
همین چند خط که به تو می نویسم، همین چند خط ساده که جوابم را میدهی. خودت نمی دانی چه قدر حال من را سر جایش می آورد. سر جایش هم که نیاورد خوشحالم میکند. قبلترها فکر میکردم مگر این چند کلمه چه فایده ایی دارد؟. میدانی چه وقت بود؟ وقتی یک دریا روبرویم بود و تا افق،وقت بود برای زندگی. افق هم که بی انتهاست .اما حالا افق هست، دریا هم هست، اما دنیای ما همین «کلمات» را کم دارد. حالا میفهمم ارزش همین کلمات ساده را. دنیای امروز همه چیز دارد، سرعت دارد، پیشرفت
امروز بعد از پیاده روی حموم هم رفتم. البته راستشو بخواید خیلی مردد بودم که برم یا نه ( در واقع اینو به روتینم اضافه کنم یا نه )، ولی وقتی داشتم برمیگشتم از پیاده روی دیدم صدای دوش آب میاد از زیرزمین ( حموم )، منم گفتم فلانی بدو که این یه نشونه ست، ولش نکن. 
حس خوبی داره قطعا، ولی حالا با موهای خیسم چیکار کنم D: سشوار دلم نمیخواد بزنم به موهام و البته این وقت صبحی که همه خوابن نمیشه روشنش کنم. فک کنم همینجوری با همین روسری زیر مقنعه برم دانشگاه. 
دیر
اعععععع 40 روز گذشتاااا
41 روزمهههههههههههه
مبارکم باشههههههههههههههههههههههه
 
یه چیزه دیگه
امروز داشتم با دوستم حرف میزدم بعد یهو گفت امروز چرا نیومدی مدرسه امتحان بدی(در صورتی که امروز امتحانمون کنسل بود)
منم گفتم مگه کنسل نشده بود گفتش نه امروز امتحان دادییم
ولی با یه ساعت تاخیر
بعد من شرو کردم به فوش دادن به خودمو معاونمونو ناظممم
بعد گفتش وللش کن حالا خودت چطوریو اینا
همینجوری داشتیم میحرفیدیم یهو گفت ایسگات کردم*-*
منم یه کلمه ی گوهر
از خود ضعیف ام بدم میاد ..از خودم که رفتم و نتونستم ..از خودم که برگه ها گرفتم و از ساختمان زدم بیرون ..از خودم متنفرم ...چرا من قوی نمیشم ...
چرا یاد نمیگیرم رها کنم ..من داد میزنم ..میگم میرم اما پایم لنگ میزند ...
من امروز تا کجا رفتم ...من امروز چی ها دیدم ..خدایا این قلب من قاعدتادباید از کار بیافتد ..بیا و تو تمامش ..
سه روز است که نشستم تو خانه ..گریه می کنم ..و امروز بازهم نتونستم ..
خدایا نزار تو را هم از دست بدهم 
قرار عاشقیست در شب میان ماه و مهتابم
عزیز رفته از دستم ترا از دور میخواهم!

''مرا وقتی که دلتنگم ندیدی!شما هم ونگ و آهم را ندیدی!''
دگر میلم  بسویت نیست...
نه عشقی مانده در قلبم نه آهنگی دگر دارم...
سفر کردم زکویت جان ، تا سر توان دارد
 امان از دل؛ گهی یاد ترا در دل بنقش آرد!
شما آندم که  بنهادی،  ز سودایی دگر هر دم
منم ببریدم از وصلت، به جبر لاعلاجی ها!
بپاس سالها ماندن، ترا امروز بخشیدم%
سلامت باشی همواره، دلت با دیگران خوش باد...

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها