نتایج جستجو برای عبارت :

امشب مرا به آغوش بکش

امشب مرا به آغوش بکش... آرامِ آرام، میخواهم در تو غرق شوم،میخواهم با تک تک نام هایت نفس بکشم، آخر معشوق تمام وقت تو بودن، نهایت زندگیست... آخر معشوق تمام وقت تو بودن نهایت بندگیست... خدایا... به تک تک نام هایت قسمت میدهم، لحظه ای به حال خودم رهایم نکن... من آرامم، در برابر ثانیه به ثانیه امتحاناتت،من تسلیمم در برابر تو خدایا... و تو برایم به اندازه تمام دنیا کافی هستی... دوستت دارم، با تمام وجود :) 
چرا رفتی چرا من بیقرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست
ندیدی جانم از غم نا شکیباست
چرا رفتی چرا من بیقرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
 
خیالت گرچه عمری یار من بود
امیدت گرچه در پندار من بود
بیا امشب شرابی دیگرم ده
زمینای حقیقت ساغرم ده
چرا رفتی چرا من بیقرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
 
چرا رفتی چرا من بیقرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
نگفتی ماهتاب امشب چه زیباست
ندیدی جانم از غم ناشکیباست
چرا رفتی چرا من بیقرارم
به سر سودای آ
امشب تمامِ سلول های بدنم تورا میخواهد...امشب من رفت و جایش را یک تو پر کرد...
امشب شانه های مردانه ات را میخواستم برای گریه کردن...
امشب دلم قدم زدن های بی وقفه میخواست با تو در تمام پیاده رو های جهان...
امشب یک شمع میخواستم و یک شب و یک حل شدن در آغوشت...
امشب یک کافه میخواستم و قهوه و شیرینی چشم هایت...
امشب تورا میخواستم و شیطنت های دخترانه ام...
امشب مردانگیت را برای تعریف زنانگی هایم میخواستم...
امشب یک شب سرتاسر با تو ولی سرتاسر بی تو بود...
من امروز از این لحظه تمام کسانی که بر من حقی دارند می بخشم، من امشب تمام کسانی که من دا از خود رنجانده اند می بخشم، من از امشب تمام خاطرات بد کودکی را فراموش میکنم، من از امشب تمام کاستی های زندگیم رو فراموش می کنم، من از امشب دوران بد دانشجویی و مدرسه را فراموش می کنم، من از امشب تمام معلم هایم را می بخشم، من امشب تمام استادهای دانشگاهم را می بخشم، من امشب تمام مسئولین کشورم را که به من ظلم کردن می بخشم، من امشب تمام کسانی را که باعث بی کاری من
و امشب شب ...
آره!
امشب شب همه گنه کار هاست.
شب همه اونایی که مث من رومون پیش آقامون سیاهه.
امشب خوب باید بریم نوکری کنیم.
باید عرض ادب کنیم خدمت شیش ماهه آقا. باشه که آقا به شیش ماهش دست ما رو بگیره تا در خونه خدا آبرومند بشیم.
 
امشب چه شبی است ...
#نیمه_عاشقی
امشببه نیمه می رسد دفتر بهارانکهکشانی از نور و شکوفهبر پشت هر نسیماز کوچه سبز اردیبهشتبر در خانه ات خواهند رسید!
بهار،ورق به ورقپر شدهاز اسم تو!هر صبح،پرستوهامی آیند از میان آغوش نگاهتتا به کوچه آفتاب!
 
در جستجوی تو،به سمت زندگی باید رفتمن نیزچون قاصدک هافانوس بدسترفتم و رفتماز سبز سیر دریابه خاک کبود کویرهمه جادفتر عاشقی شکوفه ها باز بود مشق شاپرک هابازهم نوشتن نام تو!بازهم سرودن از تو و تو...
امشب،صیادی بر روی رودخانه چشمان
آغوش ام اس چگونه دردی است؟
شما ممکن است این درد را در زیر قفسه سینه خود و یا در هر نقطه بین گردن و کمر خود احساس کنید. آغوشMS می تواند کسل کننده و دردناک، تیز، یا سوزشی باشد و معمولا از چند ثانیه تا چند ساعت و در موارد نادر، چند روز طول می کشد.
آغوش در حالیکه می تواند منبع آرامش و امنیت باشد وقتهایی هم می تواند ناشی از رنج و درد باشد و “آغوش ms” این منظور را بیان می کند.
اگر شما مبتلا به بیماری MS باشید ممکن است یک گروه از درد را در اطراف نیم تنه خود ا
مادر مثل هوا می مونه، دائم در هوای محبت خالصانه و بدون توقعش نفس کشیدی، گاهی حتی از همه بیشتر بهش اعتماد داری بدون اینکه بفهمی و بدانی...
اونقدر در این هوایی که گاهی ممکنه فراموشش کنی، تا اینکه نفست تنگ بشه از مدتی دریافت نکردنش...
اگر به عقب برگردم، حددداقل تواضعم در برابرت هزار چندان میشه مادرم...

+شاید شبیه ترین آغوش به آغوش خدا بعد از آغوش رسول الله و امام زمان، آغوش مادر باشه...
ریمیکس همین امشب از غصه ها میمیرم
دانلود آهنگ همین امشب از غصه ها میمیرم کیانوش سعیدی

اهنگ همین امشب از غصه ها میمیرم با گیتار

اکورد اهنگ همین امشب از غصه ها میمیرم

اهنگ عارف همین امشب از غصه ها میمیرم
همین امشب از غصه ها میمیرم احسان متن

دانلود آهنگ بی کلام همین امشب از غصه ها میمیرم
دانلود موزیک ویدیو همین امشب از غصه ها میمیرم
دانلود اهنگ ریمیکس تو امشب گل نازی
اهنگ ارکستی تو امشب گل نازی
دانلود اهنگ تو امشب گل نازی مثه غنچه ی بازی

دانلودآهنگ شاد ارکستی تو امشب گل نازی

اهنگ تو امشب گل نازی مث غنچه ی بازی

اهنگ اندی: تو امشب گل نازی
متن آهنگ نازنین ترین دختری امشب از سرژیک

آکورد آهنگ تو امشب گل نازی
صدای طبل و زنجیرمی آید از خیابان
غمی نشسته امشببه قلب پیر و جوان
صدای واحسیناپیچیده در هر کجا
زنده شده دوبارهخاطره ی کربلا
گردیده یک عالمیدر سوگ او سیه پوش
مردم همه عزاداربا اشک و غم هم آغوش
آمد محرمُ بازصدای اشک و ناله
روئیده در کربلاگل های سرخ لاله
آکورد آهنگ همین امشب کامران رسول زاده

دانلود آهنگ همین امشب از غصه ها میمیرم
اهنگ همین امشب از غصه ها میمیرم با گیتار

خواننده اصلی اهنگ همین امشب از غصه ها میمیرم


آهنگ همین امشب از غصه ها میمیرم علی زارعی

همین امشب از غصه ها میمیرم عارف
لامینور
اکورد اهنگ های امین جوزانی
امشب عالم غرق در شور و ضیایی باشدامشب احمد بانی ما، عین الیقینی باشدامشب از عرش الهی، از همان کعبه نورعلی «ع» آمد که بهشت مژده نامش باشدبهترین خلق خلایق، امشب از نزد خداروح عرفان و صفا و مهر و ایمان باشدروز، روز پدر است و شب شده ماه و عسلعشق آن است که علی «ع» الگوی عالم باشدامشب هر آیه ی قران بوی ﷲ داردامشب هر آینه در مهر علی«ع» جا داردامشب و هر شب دیگر، گویم از نزد رسولعلی «ع» آمد که علی«ع»، نغمه ی ایمان داردمن که هستم که زنم بوسه بر آن شیر خد
امشب دلم همون نقطه همیشگی امامزاده اس،همون نقطه که سقف بالای سرم آسمون شب و نگاهم به گنبد امامزاده  بود ولی‌‌...
امشب از کنج اتاقم صدایت میکنم خدای جانم،
امشب تنهایی دعای جوشن کبیر میخونم ،امشب یه جمع سه نفر میشه مراسم دعای قرآن بر سَر...
 خدا جونم  و قتی فکر میکنم به مهربونیت ذهنم قفل میشه آخه اونقدر  بی نهایت خوب و مهربانید  که نوشتن ازش سخته.
امشب اولین شب قدر که من بهش میگم انتخاب واحد آسمونی. یه شب واسه طلب بخشش و  گفتن دعا ها و خواسته ها
دانلود آهنگ جدید مجید خراطها امشب چته
Download New Music Majid Kharatha – Emshab Chete
پخش بزودی – دمو آهنگ اضافه شد

مجید خراطها امشب چته

امشب چته همش رو اعصابی چرا
امشب چته اصلا نمی خوابی چرا
امشب چته دوباره بیتابی چرا
امشب چته با کی کجا بودی
امشب چته فاز تموم خنده هات
امشب چته سرخه چشات
امشب چته امشب چته
بس کن برو و خاطره هاتو هم از یادم ببر
تنها چیزی که دادی قرصای خوابه ببر
پاشو برو! این بی کس دیوونه رو تنها بذار
امشب ولی عمدی برو شیرای گازو وا بذار
مردن برام ر
مرا محکم در آغوش بگیر ...
این روزها بیش از هر وقت دیگر احساس شکستن دارم...
....
راه علاج ندارد...
دلی که بدجور هوایت دیوانه اش کرده ...
جز زنجیر بازوهات ...
....
تو دور و من دور تر ‌...
و هر دو خسته از روزگار ...
کاش .‌‌..
کاش ...
صبحم با تو بخیر میشد !
.....
دلم تنگ است ...
 
 
13 رجب ولادت حضرت علی (ع)
بنا به نوشته مورخین، امام اول شیعیان ،امام على(ع) در روز جمعه 13 رجب سال سى‌‏ام عام الفیل و در خانه‌ی خدا متولد شدند. پدر آن حضرت ابوطالب فرزند عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف (عموی پیامبر(ص)) و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود. بنابراین امام على(ع) از هر دو طرف هاشمى نسب است.
مقدمه
امشب، مردی گستره آفاق را روشن می کند که شجاعتش، شجاعت تمام شجاعان را بی رنگ می کند.امشب، کودکی خواهد خندید که عدالت را تفسیری عاشقانه خواهد
 
امشب چه شبی است بهتر از یک دهر است
آواز جهان مژده از صد بهر است
صد بهر به گوش این جهان یک راز است
وآن راز محمدی پسند، آن ساز است
آن راز دهد مژده به هر دل ای دوست
بر گوش جهان نغمه ی یا الله است
امشب شب مهمانی و شب، شوق و نداست
تا صبح به گوش ماه،قل هو الله است
یا حق کنم از بهر سجود خوش اقبال
من عاشقم و حاجت این شب یاد است
امشب شب قدر و شب فتوا و دعاست
ای مونس من، عشق همه ثار الله است
خونی که شده جاری ز بوی الله
دارد این ندا که یار ما قران است
بسم رب الرفیق وقتی می شنوم که وارد «قرقگاه» تو شده م، حس آرامش پیدا میکنم. چه خوبه که همیشه بهانه هایی هست که پشت سرم رو نگاه کنم و بخوام دوباره برگردم! و چه خوب تر که من بنده ی تو ام! و اگر آغوش تو همیشه باز نبود، به کجا پناه می بردم؟! پ.ناز امشبیک نفر پشت در خانه هایمان نان و خرما می گذارد یک نفر که نمی شناسیمش...تلک الایام
امشب حال من خوب نیست
قلبم و مشت سنگین غم داره فشار میده
اما حتما بهتر میشم
روزی میاد که باز سرپا میشم،میخندم و دیگه از یه رگ نامرئی توی قلبم خون جاری نمیشه
امشب سر نماز دلم شکست و بغضم هم شکست و قامتم هم شکست
وجودم تهی شد و دستم خالی شد و روحم ترک برداشت
اما حتما روزای بهتری هم هست و خنده باز میاد مهمون لب هام و چشمام میشه و دستام نمیلرزه
امشب من و دعا کنید
امشب دلای شکسته و بغضای شکسته و قامت های شکسته رو فراموش نکنید
به تو که فکر می کردم جهان به هم می ریخت منطق وجود نداشت و مردم آدمک هایی بودند در حال حرکت، جاده ها ساخته شده بودند تا مرا به تو برسانند، ابرها انتظار می کشیدند در لحظه ی موعود ببارند، دست ها و سازها تلاش می کردند احساسم را بنوازند، پاهایم می دویدند برای وصالت، چشم هایم می چرخیدند دنیا را، برای تماشا کردنت و دست هایم... دست هایم و آغوش تو... همه چیز به کنار فقط آغوش تو.
-آغوش گرمم رو پذیرا باش، تولدت مبارک!+مرسیی[با ذوق!][بغل و اینا!]-دیگه پول نداشتم خب، فقط آغوش گرم داشتم!!+همین آغوش کلی از پول بهتره!نتیجه اخلاقیم نداره، خودتون نتیجه بگیرید!
سر کلاس بحث شد که خانم فلانی قراره پدرمونو دربیاره، یهو معصومه با یه لحن خیلی جالب و مخصوص به خودش گفت "اونایی که پدر ندارن چی‌شونو می‌خواد در بیاره؟!"
امشب، بر خلاف بقیه شب ها، غیر رسمی است! مثلا برعکس شب قدر ... شب قدر کلی اعمال دارد، کلی تشریفات و از این چیزها ... اما امشب ... فقط برای دو نفره های عاشقانه بنده-خدایی است ... امشب فقط برای این است که تا صبح بنشینیم جلوی خدا شعر بخوانیم ... فال بگیریم ... گریه کنیم، بخندیم، دوباره گریه کنیم ... امشب وقت خوبی ست که دلمان محکم برای آرزوهایمان بکوبد و این تپش ها را یواشکی توی گوش خدا بگوییم ... و خدا هم که بخیل نیست! هنوز گفتنمان تمام نشده می خندد ... و همین خند
نگاه نوکران حتماً به دستان کریمان استنگاه ما شب قاسم، فقط سمت حسن جان استدل نوکر به مولا خوش، دل مولا ... نمی دانمکسی که فکر مولا نیست وقت مرگ نالان استدلیل اشک این شب ها، عزیز حضرت زهرابیا امشب در این هیئت که حالا وقت باران استبیا که قاسمت امشب رجز مثل تو می خواندبیا که قاسمت امشب شبیه رعد و طوفان استعسل می بارد از لب های این شیرِ حسن زادهبه دورش دشمنش ترسیده و از ترس لرزان است
 
سلام نیویوک! من بابی رایدل هستم.
و خوشحالم که امشب اینجام.
ممنون از همگی که امشب به دیدنمون اومدید.
امروز شنبه شب در کوپاست.
فکر می‌کنیم امشب قرارهاوقات عالی‌ای داشته باشین
قراره تمام تلاش‌مون رو بکنیمکه از بابتش مطمئن بشیم
مثل همیشه، از آقای جولز پودل تشکرویژه می‌کنم که امشب ما رو دعوت کردن
خب بیایید شروع کنیم
 
بسان رویایی شگرف در آغوش میگیرمت میچرخم و از این توهم محض دیوانه وارمیخندم ...
کلمات دچار دلهره میشوند و من دستپاچه میشوم که چطور این بزم را توصیف کنم ...
مادرانه ای دستچین خیال....
من و رویای کودکی که در قلبم جوانه زده و نمیدانم به آغوش میرسد یا نه!


آدنا
وصیت می‌کنم باشید از من با خبر امشب
مباشید ای رفیقان امشب ِ دیگر ز من غافل
که از بزم شما خواهیم بردن درد سر امشب...
#وحشی_بافقی
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
سلام ماه قشنگم :)
از روز بیست و یکم برایت می نویسم...
ماه مهمانی جانانم... این روزها بیشتر از هر روز دیگری به مرگ فکر می کنم، به آغوش یار...اینطور فکر میکنم که مرگ زیباست، قدرت خاصی دارد، مشتاقش میشوم، دلم میخواهد خیلی خوب زندگی کنم و بعد با عشق به آغوش مرگ بروم، آری مرگ زیباست :) 
امشب خوشحالم خیلی زیاد آنقدر که نمیتوانم توصیفش کنم
آنقدر که وقتی برادرم را بعد از یک هفته و شش روز دیدم تمام شکلات ها را روی سرش ریختم و کـِل کشیدم......بماندو البته به همان اندازه نگران.....آن هم بماند
امشب بعد از تقریبا سه ماه با پدرم رفتیم بیرون و البت من راننده/
امشب بعد از نمی دانم اندی شب با خانواده رفتیم پیاده روی شبانه و چقدر خوب بود این دورهمی کوتاه خودمانیمان/
امشب وسط دردودل های خودمانیم با معشوق همیشگی؛ تنها رفیق و تنها خواهرم زنگ زد
دو بار کنکور سراسری رو تجربه کردم... 
یک بار ارشد...
یک بار هم شب دفاع از پایان نامه ام که دست کم از شب کنکور نداشت. 
امشب مسجد ابوالفضل مخصوص کنکوری هاست. فقط دیدن داره و صفا داره اونجا. امشب صفاش چند برابره... کاش میشد برم برا همشون دعا کنم. :)
+ بیایید امشب و فردا شب برای کنکوری ها دعا کنیم. لطفا... لطفا.. لطفا... :)
+ همه کنکوری ها موفق میشن . من مطمئنم. :)
از وقتی راهنمایی میرفتیم و مشکلات احساسی باید توی مدرسه روی میز پینگ پنگ ، موقع خوردن نون پنیر خیار ، با درد و دل کردن حل میشد ، من نقش آغوش رو داشتم . یعنی همونطور که سعی میکردم یجوری زورکی صبحونه مو تموم کنم که ظهر با مامانم درگیر نشم ، گوشام یا خودم رو هم آغوش میکردم واسه حرف های دوستم که داشت برام از مشکلاتش میگفت . تو دبیرستان کم کم آغوش کلامی پیدا کردم . یعنی حتی اگه توی دلم فکر میکردم چقد شرایط دوستم سخته سعی میکردم جوری حرف بزنم که طرف ام
نوحه شام غریبان حسین امشب است // اول درد و محن زینب است زینب است




نوحه شام غریبان حسین امشب است // اول درد و محن زینب است زینب است
دانلود نوحه شام غریبان حسین امشب است از سید مجید بنی فاطمهدر این لحظه از سایت تو آهنگ دانلود نوحه شور انگیز شام غریبان حسین امشب است از مداح اهل بیت سید مجید بنی فاطمه با برترین کیفیت موجود و متن این نوحهدانلود نوحه شام غریبان حسین امشب است با کیفیت عالی مخصوص مراسم
Downloade Madahi Seyed Majid Banifatemeh Be Esme Shame Gharibane Hossein Emshab Ast
مت
نمیدانم چگونه است که لحظات بی تو اینقدر آهسته میروند، اما چون که هستی این قدر شتاب میگیرند. 
نمیدانم شاید آنها هم به انتظار نشسته‌اند و چون تو یا نسیمت آیی و آید تندتر میتپند. شاید در آغوش آنها هم،
قلبی هست که خیال آمدنت ضرباهنگ‌شان بالا می‌یرد. شاید آنها هم تا بحال در آغوش تو 
جای گرفته باشند و آهنگ تندشان آرام گرفته باشد. شتاب‌شان آرام گیرد و در بی‌نهایتت غوطه‌ور شوند.
در حضور تو انگار ثانیه‌ها هم طعم بی‌نهایت شدن را می‌چشند. بی‌نها
بیارام آرام، ای دلِ نازک ِ خستهامشب خورشید بر بالینت خواهد آمدو رخت خستگیت را با جامه ای از تار و پودِ قدردانی بدل خواهد کردآرام بیارام خورشید لبخندهایش را به تو هدیه دادهوقتی فرمان میراند و تو گردن مینهیخورشید عطشانم آغوش گسترانیده برای آرمیدنتشاید آواز حزین سرخش را به پاداش امروزتفردا از گلوی تو سر خواهد دادآن خورشید عطشانِ گلو...آخر شاهم را گلو بریده اند... 
هوای گریه دارم امشب دلم گرفته مجید عبادی
متن هوای گریه دارم امشب دلم گرفته
دانلود متن آهنگ هوای گریه دارم امشب دلم گرفته
دانلود آهنگ هوای گریه دارم امشب دلم گرفته از مجید عبادی

هوای گریه دارم امشب دلم گرفته شجریان
اهنگ پیشواز هوای گریه دارم امشب دلم گرفته
دانلوداهنگ هوای گریه دارم باصدای حمیدعسکری
حمید عسکری
امشب آمدم نحسیِ ناپاکت را برای لحظه ای دردُ غصه ی شبانه متصور شوم کِ بِ یادم نیامدی!
همیشه فکر میکردم باید عذابت را تا ابد روی درُ دیوار زندگی ام نظاره گر باشم.
اما انگار ننگ هم روزی در آغوش زمان جا می ماند.
اکنون فقط دوده ی سیاهی از تو اندکی چشم هایم را تار کرده است، و من منتظر دستانِ آشنایی هستم کِ غبار از دیدگانم بزدایند!
خدا بخواهد می رسد لحظه ای کِ قیافه ی یک لا قبایت را هم بِ سختی بِ یاد خواهم آورد، چِ رسد بِ خاطرات جهنمی ات!
 
" گوش کن می شنو
پتوی گرم ابرها تمام شهر را در آغوش کشیده. به دور دست‌ها که می‌نگرم، هیچ چیز نمی‌بینم، جز تودهٔ سیمابگونی که گویی تا بی‌نهایت ادامه دارد. یک‌جور عدم که دلم می‌خواهد در آن حل شوم و تمام این لاوجود را در آغوش بگیرم.
اما هرچه جلوتر می‌روم هستی بیشتر توی چشم و چالم فرو می‌رود. زمین، درختان، ماشین‌ها، دیوارها، آدم‌ها، آدم‌ها، آدم‌ها... و همهٔ ما محکومیم به بودن.
نیستی بگی امشب نود داره از سایت ایندکس وار دریافت کنید.
دانلود آهنگ رضا یزدانی به نام هفته دلتنگی
کی گفته دیوونگی حد داره نیستی بگی بسیار دوسم دارم نیستی بگی امشب نود داره بدون تو که چیزی سیاست سابق نابود رفتیو به تو دلخوشی رفته رفتیو تیکه تیکه. با هر دوشنبه اشک میریزم کی بیان دیوونگی حد لاوجود بگی بسیار دوسم دارم لاوجود بگی امشب بدون تو که چیزی مثل سابق نیست.
ادامه مطلب
ای صدایم همه با موج تو تنظیم شده
دوستت دارم و ماه شبِ هستیم شده
روزگار من از آن روز که تو آمده ای
با نگاه های مه آلود تو تقویم شده
من که محکوم به جرم تو شدم باز  ولی
جرم زیبایی ات آیا به تو تفهیم شده؟
دور از آغوش تو دلتنگ ترینم آری
پهلوانی که به آغوش تو تسلیم شده
بی تو با هرچه که باشد همه محکوم شدم
مثل مظلوم ترین کشور تحریم شده
نه فقط این غزل تازه سید ، بلکه  
دفتر عاشقی من به تو تقدیم شده
بیا از درونم برو ساده امشب
ولم کن که من در من افتاده امشب
شبیه یک اعجاز در عمق آلت
گمان می کنم بیوه ای زاده امشب
برو تا بدانم که یک واژه ی نر
نهادینه شد در توِ ماده امشب
اسیر نماندن شو از بوسه بگذر
برای لب مردِ آزاده امشب
تمام دلت درد دارد به من چه؟
ببین مرهمی نیست در باده امشب
ببین قرص ها عین حل معما
به احساس من حکم را داده امشب
ولم کن برو، گیر کردم، گرفتم
شبیهِ تن و قبر آماده امشب
عجیب است نه؟ یک جهان کوه خارا
برای کمی بغض واداده امشب
 
«ناصر تهم
متن آهنگ
عشق یعنی روز های طلایی یه شب خوب دوتایی
من کنارت بیقرارم بی قرارم
عشق خودتی با موی مشکی نگم از تو خود عشقی
من کنارت بیقرارم بیقرارم
ای وای از تو دلشو ندارم بری
من مگه میذارم بری امشب
ای وای از تو من تو کجا میبری
کاشکی تو بمونی نری امشب
ای وای از تو دلشو ندارم بری
من مگه میذارم بری امشب
ای وای از تو منو تو کجا میبری
منبع : رز موزیک
کاش آغوشت عضوی از تنم بود 

مثلا آغوشت پاهایم بود 

که بی آن قدم از قدم برنمیداشتم 

یا دست هایم بود 

که هرجا میرفتم در آغوش تو میرفتم 

در آغوش تو به خواب میرفتم 

در آغوش تو به بیداری می آمدم... 

یا مثلا آغوشت چشم هایم بود 

که این جهان تاریک و خالی را آبی آسمانی میدیدم... 

خوب بود آغوشت پشتم بود 

که بال در می آوردم مدام 

اما کاش آغوشت قلبم بود 

نبودش... . 





حسنا میرصنم
متن اهنگ ایوان بند به نام برف
برف ببار امشب روی تاب و تبم که نیستی رو لبم اسم تو باز یخ کرده امشبمیاد و برف باهاش هرکی که نیست برگرده امشب برگرده امشبآی بباره برف بباره برف روی رد پات دل نداره برفآی بباره برف بباره برف روی رد پات دل نداره برفآی بباره برف بباره برف روی رد پات دل نداره برفزمستونه برف و بارونه آی تورو جون هرکی دوست داریبیا برگرد این روزای سرد شبای نامرد بسه بیداریکی این درو توی هر حالت شب به شب واست باز میذارهکسی حال مارو میدونه
 
 
ای اهل شفقت امشب شمع و چراغ بردارید و جای جای بیابان و دشت را روشن کنید.
شاید کودکی گوشه ایی جامانده باشد.
سفر که میرویم دسته جمعی، با کاروان، وای اگر کسی در توقف ها جا بماند. بارها میشماریم اگر یکی کم شده باشد منتظر میمانیم، حالمان خوب است و اضطرار نداریم...
 
امشب زینب با آن قلب پاره پاره اینسو و آن سو در بیابان پی طفلان سوخته دامن میدود.
چه میگوید در دل عمه سادات خدا داند.
گمشده ها غریبه نیستند جگرگوشه های زینب اند، یادگاران حسین و عباس و م
متن آهنگ دیر کردی حمید هیراد
دیر کردی ببین از زندگی جا ماندم دیر کردی زمین خوردم و تنها ماندمدیر کردی حسرتت هر لحظه بر بادم داد دیر آمد در برم تا گفتم ای داد ای دادمن میرم امشب تازه میفهمی دلت گیره من میرم امشب خنده هام از خاطرت میرهمن میرم امشب تازه میفهمی دلت گیره من میرم امشب فکر تو آروم نمیگیره
ادامه مطلب
بیست‌وپنج‌تا پیام روی پیغام‌گیر بود. یاد اون شب افتادم که بچه‌ی دایی و. مدام دکمه‌ی پلی رو می‌زد و صدایِ گرفته‌ی بابا پخش می‌شد. مجبور شدم پیام پر از کلمات محبت‌آمیزش ُ پاک کنم . ص. جان، ز.جان ... . چرا این‌کار ُ کردم؟ امشب دوباره سرده. حس می‌کنم توی عاشقی شکست خوردم. 

× چه‌قدر ...
" هیچ وقت نمی‌فهمی کی آخرین باره، کی آخرین دفعه‌ایه که داری در آغوش میگیریش، بغلش می‌کنی، فشارش میدی، عطرش رو بو می‌کنی و …. لحظه‌ای که متوجه می‌شی آخرین بار رو هم از دست دادی، لحظه‌ای که متوجه می‌شی دیگه نمی‌تونی دوباره تو آغوشت بگیریش. اون لحظه، لحظه "حسرت آغوش آخر"ه. لحظه‌ای که حسرت می‌خوری از اینکه آغوش آخر رو خاطره نکردی، ساده از کنارش گذشتی و مثل همهٔ دفعات به آغوش کشیدی‌ش."
 
آغوش آخر می‌تونه صبح موقع خدافظی برای رفتن به کار با
بعد از مدت‌ها امشب رفتم مسجد. عوض شده بود. علاوه بر امام جماعتی که به شکل بدی عوض شده، جو مسجد هم عوض شده بود. مجری امشب، گویا داشت برنامه‌ی جشنی رو مجری‌گری می‌کرد، بهجت و سرور در صداش موج می‌زد. یوم الله بیست و دوی بهمن و دهه‌ی فجر و پیروزی انقلاب رو هم تبریک و تهنیت گفت. امشب واقعا جای تبریک گفتن بود؟ دو روز صبر کردن اینقدر سخته؟
و این آخرین فرصت برای رویا دیدن است ... چقدر دوست دارم امشب در آغوش رویاها گم شوم ... و به بیکرانه دریاها سفر کنم و روی ابرها قدم بزنم ... ماه را بغل کنم و عطر مهتاب را نفس بکشم ... به پروانه ها زل بزنم و از روی رنگین کمان سر بخورم ... و آنگاه به چشمک ستاره ها زل بزنم ... در اقیانوس عشق غوطه ور شوم و تمام احساسات وجودم به جز دوست داشتن را دور بریزم ... و هیچ عضوی به جز چشم برای زل زدن نداشته باشم ... در خلا عشق بمانم و هیچ چیز لمس نکنم ... چه رویاهای قشنگی هستند
سطرهایی هست که نوشته‌ای و دوست خواهی‌شان داشت، تا همیشه‌ها. سطرهایی هم نوشته‌اند و خوانده‌ای که زمزمه حتا کنی شاید. نوشیدن‌ام امشب، به ضرب دو گیلاس، سلام نوشتن‌ها باد که تو خود را می‌خواندی بی‌آنکه بدانی کلمه‌ها آینه‌‌اند...
امشب یه شب باشکوه و تکرار نشدنی بود برام!
داییم ضبط صوت قدیمی مادربزرگم رو برده بود تعمیر کرده بود و امشب همه دور هم نشستیم و به نوار کاست های قدیمی گوش دادیم.
وای که چه صداهایی!
انگار دیگه تو این دنیا نبودم و با یه ماشین زمان، به گذشته سفر کرده بودم. گذشته ای که درش من هنوز متولد نشده بودم!
در تمام طول زندگی، از پدربزرگم و دایی بزرگم هیچ سهمی جز چند تا عکس نداشتم. چون قبل از تولدم دنیا رو ترک کرده بودن.
اما امشب!
امشب برای اولین بار، از تو اون نوا
پنهان شدی ای ماه علی از نظر امشبآسوده شدی فاطمه از ضرب در امشب
از پهلوی بشکسته اگر خواب نرفتیبر خاک لحد فاطمه بگذار سر امشب
با من تو اگر درد دل خویش نگفتیبرگوی تو درد دل خود با پدر امشب

پنهان شدی ای ماه علی از نظر امشبآسوده شدی فاطمه از ضرب در امشب
از پهلوی بشکسته اگر خواب نرفتیبر خاک لحد فاطمه بگذار سر امشب
با من تو اگر درد دل خویش نگفتیبرگوی تو درد دل خود با پدر امشب
 
اینو ثبت کنم فقط. که امشب چه روشن شدنی اتفاق افتاد و تا چه حد همه چیز ریخت واسم. که باورم نمیشه. و در بهت مطلق به سر می‌برم. هیج چیز نمیتونست ور غدمو تا این حد بالا بیاره که امشب و این روشن‌گری ها. حاجی پشمام. حس اصحاب کهف داشتم. پشمام. پشم فاکینگ مام.
رند مستی جو دمی با او برآ
از در میخانهٔ ما خوش درآ
مجلس ما را غنیمت می شمر
زانکه اینجا خوشتر از هر دو سرا
جام می بستان و مستانه بنوش
قول ما می گو سرودی می سرا
خوش خراباتی و خم می سبیل
ما چنین مست و تو مخموری چرا
آب چشم ما روان بر روی ما است
باز می گویند با هم ماجرا
ماه من امشب برآمد خوش خوشی
تو بیا تا روز امشب خوش برآ
نعمت دنیی و عقبی آن تو
نعمت الله از همه عالم مرا
در نیمه شبی که به او می اندیشیدم برایش نوشتم 
 
------------------------------------------------------------
اندیشه ام بر محور موی تو میچرخد  در کوچه ی پر پیچ گیسوی تو میچرخدآری تمام آرزوهایم لبان توست
از آرزو گفتمتمام آرزوی من   هان با تو املبخند شیرین خدا با منتو با تمام آنچه بر لب داری از لبخندیک شب برایم آرزو بودیحتما تو هم با خود هزاران آرزو داریصد آرزو پیدا و صدها آرزو پنهاناما کدامینشان به قیمت با تو هم وزنند؟!
با من بگو آنها کنار تو  کنار آسمانت چند می ارزند؟!ت
جانانِ من، الان که برایت مینویسم، بیشتر از هرکسی دلتنگ خودم شده ام، خودِ واقعی ام که عاشق زندگی کردن است،خود واقعی ام که خوب بلد است عشق بورزد، میدانی جانانِ من خود واقعی ام را عجیب دوست دارم،مرا به آغوش بگیر تا باهم خود واقعی ام را پیدا کنیم، 
مرا در آغوش بگیر و برایم قصه ی دختری را تعریف کن که خیلی دوستش داری، مرا آرام کن...جانانِ من...
 
تنها پادتن تنهایی،در آغوش گرفتن تنهایی است.تنها پادتن ترسدر آغوش گرفتن ترس است.و تنها راه رهایی از رنج،روبرو شدن با آن و پذیرفتن آن.تا زمانی که از عمیق‌ترین دردهایت فرار کنی،التیام نخواهی یافت...دنیا جای رنج است اما جای رنجیدن نیست و امید بدون خوش‌بینی تنها راه زنده ماندن در این سیاره است..
 
امشب تصمیم گرفتم اگر توهینی شنیدم بخاطر احترام به طرف مقابل و زندگیش و ادامه حیاتش سکوت نکنم و اینبار حرف بزنم !!
امشب تصمیم گرفتم دایه ی مهربانتر از مادر برای هیچکس نباشم !!
امشب تصمیم گرفتم به سکوت چندین و چند ساله ام در مقابل دیگران خاتمه بدم !!
امشب تصمیم گرفتم برای خودم ابتداً احترام قائل بشم تا دیگران به خودشون خدای ناکرده اجازه ندن هر حرفی رو بهم بزنن !!
امشب تصمیم گرفتم برای هیچکی گریه نکنم و چشمانم رو گریان نکنم !!
امشب تصمیم گرفتم باق
چند روز پیش م . ع داشت میگفت دیگه وبلاگ ها هم نویسنده ها و هم ویزیتورهاش رو از دست داده . آخرین باری که سراغ از چوپیا گرفتم چند ماه پیش بود ، که دیدم رمز دار شده ...
دیگه بی خیال شده بودم 
امشب نمیدونم چی شد یادش افتادم و در کمال تعجب و ناباوری برگشته بود . 
چوپیا برای من خیلی خیلی خاصه . مهر 95 که در افسردگی پسا کنکور بودم چوپیا رو پیدا کردم . وسط این کویر خشک چوپیا از بارون های شمال کشور می نوشت . از زندگی می نوشت و من مشتاق بودم برای خوندن نوشته هاش و
دنیا چقدر امشب بد رنگه...
دنیای این شکلی حااااااالمو بهم میزنه!
...
خدایا امشب حداقل یه خواب سنگین عطا بفرما ...
....
پ.ن:اگه دیدید چن روزه همه چی زندگیتون داره طبق برنامتون برای رسیدن به هدفتون بدون هیچ مانعی پیش میره...روون و نرم!بدونید قراره گند بخوره به تهش!مطمئن باشید!
 
شهریور ۹۷
کنار خیابان کوالالامپور نشسته بودم و سرم را به درخت آرش تکیه داده بودم.
کلمات حافظ با صدای او، روحم را آرام می‌کرد.
فال دقیقاً همان چیزی بود که انتظار داشتم، همان حرفی بود که می‌خواستم بفهمد.
آن روز بعد از چندماه دوباره توانستم اشک بریزم و سرپا شوم.
توانستم قید همه چیز را بزنم و از نو شروع کنم.
 
امشب مرداد ۹۸، به انواع قرص‌ها پناه بردم تا این درد آرام شود و بی‌فایده است امشب در جستجوی شهریور ۹۷ هستم، در جستجوی همان احساس امن، همان
امشب پست جدید نمی‌نویسم و بهتون فرصت میدم دوباره پست قبل رو بخونین و حتما در مورد محتواش! نظر هم بدین که بفهمم خوندینش. این تصمیم هم به‌هیچ‌وجه ربطی به این نداره که امشب نمی‌تونم پست بنویسم! اصلا مثل اینایی که اول هفته یه غذای بدمزه می‌پزن و میگن به نفعتونه امشب بخورینش، وگرنه تا وقتی تموم نشده صبح، ظهر، شب، همین غذا رو داریم، می‌خوام تا تک‌تک جملاتش حلاجی نشده، ولش نکنم =)
و من الله التوفیق
حالا بگن شب آرزوها ولی شب رغبت‌ها قشنگ‌تره واقعا... فک کن تو امشب میری دم خونه خدا... بعد خدا بغلت میکنه میگه بگو فدات شم بعد تو میگی من امشب اومدم فقط یه چی بخوام اونم اینکه دلم فقط شما رو بخواد... دلم همش سمت شما باشه... شوقش برای شما...بعد خب حق داره خدا ذوق کنه از این خواستمون دیگه بعد مستجابش کنه اون وقت چقدر حال دلمون خوب میشه... یا منتهی رغبه الراغبین
باران ترین ابر خداامشب چه بارنی شدیآقا شب هشت عزاشاید خراسانی شدیشاید رضا کاری کندامشب برای قلب توذکر علی روی لبتاکبر صدای قلب تولیلا پر از دلشوره شداکبر به میدان می رودسقا فدایش می شودگویی حسین جان می رودکام علی اکبرت شکل بیابان ها شدهبا بغض و کینه از علیاکبر قد صحرا شده
امشب شب خیلیییی بدی واسمه!خیلی بد..شاید تنها کسی تو زندگیم که حاضرم براش بمیرم یا بیشتر از مردن واسش زندگی کنم نابود شد ...از کنکور متنفرم...از کشورم...از زندگیم....
ناراحتی اون منو داره می کشه!دلم همون خواهریه بچگیامونو میخواد:(همونی که کلی تخیل داشت و سرزنده بود ...خواهر مو میخوام قبل از اونی که رویاهاش جلوی چشماش جون بده...میدونم بیشتر از کنکور واسه چی ناراحته ...ولی نمیخوام بگم ، نمیخواد بهم بگه ...ولی میدونم...و این اذیتم میکنم که چقدرررر این ب
چونکه مستر شین فهمید من دقیقا 1 سال ازش بزرگترم
 
من میدونستم اون از من کوچیکتره ولی خودش نمیدونست ؛ که خب امشب فهمید
 
حالا هی بیان زر بزنن که سن فقط ی عدد عه... :(
 
چرا چیزی نمینویسم؟
چون حالم بده
حدود 1 ماهه دکتر نرفتم و دارو نخوردم
غمگینم
حالم خوب نیست ...
هوالرئوف الرحیم
تو این مهمونی بهم خوش نمیگذره اصلا.
امشب سر سفره که نشسته بودم، داشتم فکر می کردم چرا. فهمیدم.
یه مقدار زیادش حسادت بود. یه مقدار زیادش هم قمپز بودن اونها. 
امشب و امسال هم گذشت. 
خداروشکر که زخمی نخوردم.
ولی کلا حال و حوصله ندارم. نمی دونم چی شده...
بغل کردن کودکان از بدو تولد یکی از مهم‌ترین نیازهای عاطفی و روانی کودکان است. در واقع کودک در هنگام تولد وارد دنیای بیگانه‌ای می‌شود و هنگامی که در آغوش مادر قرار می‌گیرد به نوعی امنیت و آرامش به او بازمی‌گردد. در آغوش گرفتن کودک باعث ایجاد پیوند عاطفی عمیق میان مادر و کودک می‌شود که این مسئله از بسیاری استرس‌ها، اضطراب‌ها، رفتارهای نابهنجار و اختلالات روانی در بزرگسالی جلوگیری می‌کند. در نتیجه شناخت فواید و تاثیرات در آغوش گرفتن کو
امشب از دلتنگی ام با ماه صحبت می کنماز دلم، از یک غم جانکاه صحبت می کنمامشب از دل بستنم بر چشمه ی چشمان تواز زمین تا آسمان تا ماه صحبت می کنمتوی دریای نگاه وحشیت این بار همغرق و بیجان می شوم آنگاه صحبت میکنممثل یک تک برگ زرد و خشک در پاییز باغخسته و خش خش کنان در راه صحبت می کنمیوسف گم گشته ام چشم انتظارت هستم واز غم یک ماه، من در چاه صحبت می کنمامشب از دوری تو در انتهای بی کسیاز تب دلتنگی ام با ماه صحبت می کنم...#عبدالله_روا 
#portrait_photography#photobyme#خدا
امشب که ساعت صفر شود یا همه چیز خوب است یا عجیب و سیاه...یا خوب میشویم در کنارهم یا سخت میجنگیم در پی اثبات همو من نگران از رفاقت‌هایی که ریخته می‌شوند و جمع کردنشان سخت و ناشدنی
امشب که ساعت صفر شود داستان جور دیگری میشود که بیا و ببینیا خون میشود و شهید میدهدیا صلح معاویه است و در پی‌اش انتقام
خدا بخیر کند آخر و عاقبتمان را
و آغوش است درمانِ دلی که گاه میگیرد!♥️پناه اخرِ قلبم تویی هرگاه میگیرد!♥️
 
به سمت تو کجا کی باز راهی شد دلِ تنگم؟!که از بغضِ دلم گاهی دلِ این راه میگیرد!
 
تو زیبایی و دلبر هم، تو را من ماه میگویم!برای این منِ بی کس، دل آن ماه می‌گیرد؟!(گفت: میگیرد!)
 
ولی هرجا که میگیرد دلت ای ماهِ قلب من!الهی من فدای تو که دل بیگاه میگیرد!♥️
 
کجا باید بگردم من به سمت بویی از مویت!♥️که باران عطر مویت را به خود دلخواه میگیرد!♥️
 
بغل کن چون جهان دیگر برایم جا
امشب فهمیدم که دوشنبه هم تعطیله...
یعنی سه روز تعطیلی پشت هم توی ماه رمضون...
امشب بله برون و عقد داییه...
دایی کوچیکی که همیشه تو دست و پای خواهرزاده ها بوده و خیلی ساله پروژه دوماد کردنش کلید خورده بود تا امشب که داره دوماد میشه....
من اما این سر دنیا یه ذره افطاری خوردم و نشستم با موبایلم بازی میکنم...
من هیچ وقت از نبودن توی عقد یا عروسی کسی غصه نخوردم...
امشب اما مدام زیر لب میگم پس من چی؟
پس من کجای این دنیام؟
چیزی که این غم رو ایجاد و تشدید میکنه
سایه ی تو بر سر ما سقف این کاشانه می شدخانه تنها با صدای خنده ی تو خانه می شد
شور و شوق بچگی لنگ صدای قفل در بودخانه با پیچیدن عطر تنت دیوانه می شد
یک بغل احساس بودی ساده و بی شیله پیلهتوی آغوش تو آدم یک شبه پروانه می شد
بی گمان حجم حضورت بیشتر از یک نفر بودبی تو این خانه وگرنه این قدر تنها نمی شد
پشت ما همواره مثل کوه بودی، کاش امشبسنگ قبر تو برای بغض هامان شانه می شد
#علی_اصغر_طلوعیدی ۹۸
۱: غزل رو به عشق پدر بزرگم «حاج ولی» نوشتم.
۲: اگر زحمتی نیست
چه لذت بخش است احساس گرمای آغوش خدا ...
درست لحظه ای که همه دانسته هایت، دوس داشتنی هایت، اصلا همه داشته هایت را کناری می گذاری و از عمق جان، ندای "الهی و ربی من لی غیرک" سر می دهی ...

تبریک نوشت: عید دیروز و امروزتون خیلی خیلی مبارک
دعا نوشت: آغوش گرم خدا نصیب هممون
سلام 
من اهل نفرین کردنو این حرفا نیسم
مثلا بگم اللهی فلان بشی ...
ولی وقتی کسی دل منو بشکنه(مثل امشب)
هی خدا رو جلو چشام میبینمو بهش میگم:
خدا ،دیدی این یکی بندت با من چیکار کرد.دیدی رفیق؟
و نفس عمیق میکشمو ضربان قلبم ریتپش یه لحظه یه جور دیگه میشه.
امشب فقط میگم خدایا خودت منو از شر این قضاوت ها رهاکن.
#التماس به خدا
عموی همسرم یکشنبه یعنی همین امشب افطاری دارن، چهارشنبه که دیدمشون دعوتم کردن و اصرار کردن که مامان بابا رو هم دعوت کنم و سفارش کنم که حتتتتما بیان! و خب برای رسوندن این منظور از یه عبارتی استفاده کردن که خیلی جالب و شیرین بود برام! فرمودن که : مامان بابا رو از طرف ما سخت دعوت بگیرید ! 
"سخت دعوت گرفتن" .. یه چیزی مثلِ سخت در آغوش گرفتنه انگار! یعنی یطوری دعوتشون کن که نگن نه! دعوتش سرسری نباشه.. خیلی قرص و محکم باشه!
داشتم فکر می‌کردم خدا ما رو برا
امشب نزدیک بود چش و چار (منظورم همون چشم هس ) دو نفر رو کور کنم. با یه کوچولو فاصله
اولین  چشم توی پیاده رو بود. کیفم روی دستم بود و تند تند راه میرفتم.حدود ۳۰ نفری خانم روبروی مدرسه دخترونه ایستاده بودن. با سرعت از کنار همه گذشتم (با حرکت مارپیچ ).یه لحظه کیفم خورد به یه چی. برگشتم نگاه کردم یه پسر بچه کوچولو بود و داشت کلاهشو جا به جا میکرد 
اگه اون کلاه لبه دار نبود بندهای آویزون از کیفم به چشمش میخورد :|
دومین چشمم هم توی مسجد بود. با سرعت چادر تا
Ehaam
Taab o Tab
#Ehaam
امشب از دیدنمان 
همه انگشت به دهان می مانند
همه خوب حال مرا 
حالو احوال  مرا میدانند
گل نیلوفر من آتشی تازه بیا برپا کن
من که در تابو تبم تو بتابانو شبم زیبا کن
بیا در شهر دل من پادشاهی کن
این توو این دل من هر چه تو خواهی کن
ای امان ای امان ای امان از منو حالم
وای عجب ماهی
تو چه دلخواهی
تا ابد با من بگو همراهی
عاشقی باتو دردسر دارد
دل تورا امشب زیر سر دارد
به چه شبی بگو امشب مارا می طلبی
بگو همچون من در تابو تبی در تابو تبی
تاج سرم مگ
:: ای باران...از غصه ام آگاهی
 
هوالودود
 
پنجره را باز بگذار. باید عطر خاک باران خورده و موسیقی قطره ها اتاق را پر کند. باید کمی به خودت استراحت بدهی، مثلا دراز بکشی و چشمانت را ببندی و به هیچ چیز جز باران نیندیشی. نه در دل شعر بخوانی نه برای خودت فکر و استدلال کنی و نه در خاطرات غوطه ور شوى. 
 
دل بسپار به عطر بهاری این بارش... بهار دارد مى رسد. این را من نمى گویم...تقویم نمی گوید... شکوفه ها نمی گویند...امشب این قطره های معجزه گر، که هر یکی رزق جوانه ای
:: ای باران...از غصه ام آگاهی
 
هوالودود
 
پنجره را باز بگذار. باید عطر خاک باران خورده و موسیقی قطره ها اتاق را پر کند. باید کمی به خودت استراحت بدهی، مثلا دراز بکشی و چشمانت را ببندی و به هیچ چیز جز باران نیندیشی. نه در دل شعر بخوانی نه برای خودت فکر و استدلال کنی و نه در خاطرات غوطه ور شوى. 
 
دل بسپار به عطر بهاری این بارش... بهار دارد مى رسد. این را من نمى گویم...تقویم نمی گوید... شکوفه ها نمی گویند...امشب این قطره های معجزه گر، که هر یکی رزق جوانه ای
امشب داغونم... خیلی داغون 
انگار که تمااااام دنیا خراب شده روی سرم... ولی گریه ام نگرفت.. نمیدونم چرا گریه ام نمیاد... درعوض تا دلت بخواد خندیدم، انقد که دوستام نگرانم شدن.. رفتن واسم آرام بخش آوردن.. باورت میشه!؟ 
امشب حال اون شبی و دارم ک فهمیدم عاشق شدی... همون شب با همون استوری لعنتی فهمیدم! 
اون شبم خیلی خندیدم عین امشب یادمه دقیقا...
انقد حالم بد شد که قید ادبیات 3 واحدی و زدم... اون شبم فقط میخندیدم ولی کسی نفهمید خندم از درده نه از سرخوشی
امشبم
امشب داغونم... خیلی داغون 
انگار که تمااااام دنیا خراب شده روی سرم... ولی گریه ام نگرفت.. نمیدونم چرا گریه ام نمیاد... درعوض تا دلت بخواد خندیدم، انقد که دوستام نگرانم شدن.. رفتن واسم آرام بخش آوردن.. باورت میشه!؟ 
امشب حال اون شبی و دارم ک فهمیدم عاشق شدی... همون شب با همون استوری لعنتی فهمیدم! 
اون شبم خیلی خندیدم عین امشب یادمه دقیقا...
انقد حالم بد شد که قید ادبیات 3 واحدی و زدم... اون شبم فقط میخندیدم ولی کسی نفهمید خندم از درده نه از سر سرخوشی
امش
دانلود آهنگ غمگین و احساسی دلا امشب سفر دارم چه سودایی به سر دارم با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang dela emshab safar daram chesodaei be sar daram
دانلود آهنگ دلا امشب سفر دارم چه سودایی به سر دارم
دلا؛ امشب سفر دارم…♩♪/
چه سودایی/ به سر دارم…♩♪/
حکایت های پر شرر دارم؛ چه بزمی با تو/ تا سحر دارم!♩♪/
دلا؛ امشب سفر دارم…♩♪/
چه سودایی/ به سر دارم…♩♪/
حکایت های پر شرر دارم؛ چه بزمی با تو/ تا سحر دارم!♩♪/
به پروازِ آسمانِ عشق… چه خوشرن
امشب زنگ زدیم به تانیا. به جز تمامممم چیزای خوشگلی که میگه، امشب دیدم هی داره میگه شما نیاین و جیغ میزنه بعد متوجه شدم ایشون میخواسته بره یه جای دیگه با من حرف بزنه بعد مامانش اینا که میخواستن برن دنبالش میگفت نه شما نیاین میخوام با دوستم حرف بزنم و هی میگفت مشااان :))) وای عشق منهههه تمامممم ❤️❤️❤️
امشب حالش بد تر از همیشه شده ، امشب ... ولش کن یه سوالی ، چرا این حلقه ی اشک الآن باید بشینه به چشمام ؟ الآن که بغل مادر بزرگش آرومه و من دارم می نویسم . چرا وسط گریه ها ، گریه هایی که تا حالا ازش ندیده بودم نه ؟ ...
+ اللهم اشف مرضانا ...
یه وقتا یه مریضی میاد سراغمون و ضعیفمون میکنه! اما بعدش که حالمون خوب شد میبینیم به بهانه همون مریضی لاغر شدیم و لباسایی که گوشه کمد و کشو خاک میخوردن و حسرت پوشیدنشون به دلمون بود، میشه اندازه تنمون؟
میخوام بگم گاهی‌ام غصه‌ها میان، ضعیفت میکنن، لاغرت میکنن، تا قد آغوش اونی بشی که قراره بیاد و با بودنش غصه‌هاتو بگیره!
جدا از اینکه خدا دردو داد که تو درمونم شی، ضعیفم کرد که تو قدرتم شی!
نگران من نباش!
حال من خوب باشه با توئه... بدم باشه تو خوبش
هر گهی که کاکلت در آب دریا تر شود،
آب گردد قلب دریا، باز دریاتر شود.
می زند باران به رویت، روی زیبا تر شود،
روی زیبا را بشوید، باز زیباتر شود.
عشق تو شد کیمیاگر طالع و بخت مرا،
زر بگردد بی تو خاک و خاک با تو زر شود.
نوشدارو در تنم زهر است بی لبهای نوش،
نیش گردد نوشها و بوس هها نشتر شود.
رفته از آغوش تو، افتاده بر آغوش غم،
بخت گنگ و ذوق کور و گوش قسمت کر شود.
همقد و همسالها هستند، لیکن همزمان
نه دلی همسوز باشد، نه تنی بستر شود.
شعلة عشق زمینی کرده عمر
امیدوارم حد تحمل من این نباشد 
امیدوارم حد تحمل من این نباشد
میدانم این شب به راحتی صبح نمی شود 
چه کسی قرار است در کنارمن این جهنم را بگذراند؟ 
باز هم من در کنار من هستم
"من"
از تو ممنونم... 
تو به تنهایی چه شب هایی را که صبح نکردی 
امشب را هم میگذرانیم 
امشب را هم میگذرانیم....
برای زنی تنها در سوگ فرزند مرده اش امشب که تورا در خاک سرد می نَهم زیست یکساله ام با تو دفن میشود و من در پارادوکسِ سوگِ دفن کردنِ زیستِ یکساله ی پر رنجم در خاک غلتیده ام.امشب مشت پر از خاکم را بر سری میریزم که با شال عراقیِ پیرزن های جنوب پوشانده ام و دست بر دهان کِل میکشم برای جوانی و ناکامی اش ‌‌‌...امشب بیست سالگی عزیزم، نهال یک ساله ی دهه ی سوم را خاک میکنم و برای مظلومیت و تباهی اش به سوگ مینشینم.اما صبر کنیدمن میخواهم نوزاد بیست یک ساله ا
متن آهنگ بلد است روزبه نعمت الهی
با این همه مست ، میخورم امشب هماز جامِ الست ، میخورم امشب همبنشین سرِ میزِ هر شب ای عشقِ عزیزمن از تو شکست میخورم امشب همتو آرزوی محالِ من باش رفیقمن مال توام تو مالِ من باش رفیقدلتنگِ دلتنگِ دلتنگِ تواملطفا نگرانِ حالِ من باش رفیق
ادامه مطلب
امشب حس و حال شب هایی که پست شب جمعه را میزاشتم، ندارم.هیچ وقت دوست نداشتم پست های این شب رو از رو عادت بزارم. امشب نمیدونم چرا؟ولی میدونم!این دوسه روز کلن تمام حس و حال خوبم رفت.عهدم به منزل نمی رسدو تقریبا متزلزلعهدی که سحرگاه چهلم باید در بین الحرمین تمام میشدولی امسال شاید شاید ... اربعین کربلا نباشم 
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
همین!
استاد سازگار ـ ولادت حضرت سیدالشهدا(ع)
امشب شب تبسم و اشک پیمبر استبی‌شبهه از هزار شب قدر بهتر استجان محمّد است در آغوش مرتضی یا روی دست فاطمه قرآن دیگر استامشب خدا به وسعت ملک وسیع خویشبا جلوۀ حسینی خود نورگستر استامشب بوَد برای خدا هم شب حسینگلبوسۀ نبی است به لعل لب حسینامشب خدا ولیمه به خلق جهان دهدامشب خدا به پیکر توحید جان دهدامشب خدا گشوده ز رخ پرده بر رسولروی حسین را به محمّد نشان دهدتنها به یک ملک ندهد باز بال و پرامشب حسین بر همه خط
دینی دهم هیچی بلد نیستم. یه درس از دوازدهمم مونده. زیست دوازدهم رو امشب سعی میکنم ببندم با یه گفتار از یازدهم. فیزیک کاروانرژی مونده. دینامیک از تکانه به بعد مونده. ریاضی نمونده ولی خب. شیمی رو هم امشب هنر کنم ببندم، پایه‌ش می‌مونه. عربی رو بستم. ادبیاتو توی مدرسه میخونم. نوشتم تا بعدا یادم باشه چقدر کارام مونده. 
آغوشتو به غیر من به روی هیشکی وا نکن
منو از این دلخوشی و آرامشم جدا نکن
من برای با تو بودن پر عشق و خواهشم
واسه بودن کنارت تو بگو به هر کجا پر میکشم
منو تو آغوشت بگیر آغوش تو مقدسه
بوسیدنت برای من تولد یک نفسه
چشمای مهربون تو منو به آتیش میکشه
نوازش دستای تو عادته ترکم نمیشه
فقط تو آغوش خودم دغدغه هاتو جابذار
به پای عشق من بمون هیچ کسو جای من نیار
مهر لباتو روی تن و روی لب کسی نزن
فقط به من بوسه بزن به روح و جسم و تن من
راستش دوست داشتم امشب را چیزی از درد دل و شکایت و ناله ننویسم. ولی واقعا نمی شه. امروز رفته بودم خرید کنم از یک مغازه بقالی. شروع کرد به صحبت از اوضاع خراب کاسبی و کرایه های بالا و وضع ناجور و غیره.
اولش گوش کردم و چیزی نگفتم تا خالی بشه. 
 
ادامه مطلب
امشب زنگوله ها به صدا آمدند یا شاید هم ناقوسها یا مناره ها ،، صداها یکی شدند و من هم بودم...
امشب روباه های دور دور چهچه زدند و پرنده ها زوزه های رندانه کشیدند و من هم خواندم..
امشب صدای خواسته های زیادی را شنیدم،، 
هرکس چیزی میخواستو خواسته ی من هم بودو همه مان یک خواسته شدیم ... 
امشب رفتیم تا دورها،، دست در دست هستی.. هستی رفت، من در ادامه اش بودمو و قلبم در دستانم بود... 
امشب که دنیا یکی شدو همه چیز دست در دست هم دادو طنازانه رقصیدیمو پای کوبید
این چند روزه همش خبرای بد میرسید ولی امشب انقدر خوشحالم که نمیتونم بخوابم.....
البته یه حس ناراحتی و خوشحالی همزمان
از وقتی خبر رو شنیدم اشکام بند نمیاد؛ این چند روزه بغض داشتم و گریه‌م نمیگرفت ولی امشب حس میکنم سبک شدم خیلی سبک؛ انقدری که انگاری وجود ندارم
از دیروز عصر منتظر این خبر بودم ولی فکر نمیکردم همین امشب خبر رو بشنوم
البته من بازم دلم آروم نشده و بنظرم کافی نیست این انتقام و اگه کل نیروهاشونم نابود بشن ارزشش کمتر از یه تار موی سردار
سال‌های زیادی از آن پاییز گذشته، اما او هنوز در آغوش من خواب است. یک منْ جامانده کنار آن دیوار و تکان نمی‌خورد، مبادا که او از خواب بیدار شود. چه لذتی بالاتر از این است که کسی آرامش را در آغوش تو پیدا کند؛ آغوشی که پیش از این به هیچ‌کار نمی‌آمد. یک منْ هنوز به آن دیوار تکیه داده و مست عطر موهای اوست. دلم که می‌گیرد دست می‌کشم بر تن او و نفس در سینه‌ام حبس می‌شود از هیجان. یاد خاطره هیجان اولین‌بار که لمسش کردم می‌افتم. لمس ِ ممنوعه و هبوط. خد
#لباس نو_محسن چاووشی
نه هوای تازه و نه لباس نو میخوام♫هفت سین من تویی من فقط تورو میخوام♫دلم امشب از خدا جز تو هیچ چی نمیخواد♫کاش یکی ما دوتا رو باهم آشتی میداد♫شبِ عیدی آسمون وقتی که میباره♫بیشتر از شبای پیش عطرِ قرآن داره♫ببین امشب، قلبم مثله آینه روشنه♫آینه ی زلال من دیدن عید منه♫سال نو یعنی تو وقتی از در توو میای♫نذر کردم، امشب سفره چیدم که بیای♫شبِ عیدی آسمون وقتی که میباره♫بیشتر از شبای پیش عطرِ قرآن داره♫ببین امشب قلبم مثله آ
98 هم شبیه سال‌های قبل تمام شد. حرف خاصی ندارم. امیدوارم که خودتونو مقابل قوی کنید و همیشه ثابت قدم باشید=)
 
پ.ن: آهنگ لباس نو از آقای چاووشی(دانلود)
نه هوای تازه و نه لباس نو میخوام♫هفت سین من تویی من فقط تورو میخوام♫دلم امشب از خدا جز تو هیچ چی نمیخواد♫کاش یکی ما دوتا رو باهم آشتی میداد♫شبِ عیدی آسمون وقتی که میباره♫بیشتر از شبای پیش عطرِ قرآن داره♫ببین امشب، قلبم مثله آینه روشنه♫آینه ی زلال من دیدن عید منه♫سال نو یعنی تو وقتی از در توو
کتاب آن سر این جنازه را بگیرشاعر: پوریا پلیکان

کاش هیچوقت زنده نمی شدمهمه ی دلخوشی ام به این بوداز زیر خاک بلند شومزنی را در آغوش بگیرمو تنها تکه ی زیبای جهان را لمس کنم
کاش هیچوقت زنی را در آغوش نمی گرفتمتا لااقل در تخیلمتکه ای از جهان زیبا باقی می ماند
برای تهیه ی این کتاب می توانید به پیج اینستگرام نشر شانی مراجعه کنید:@nashreshani1
همچنین می توانید از سایت نشر شانی تهیه کنید: 
http://www.nashreshani.com
دلتنگتر از تنگ تر از تَنگی تُنگیماهی شده ای تانفست سخت بگیرد؟دلتنگِ هوا در قفسِ تنگِ اسارتبستند پرت را که دلت ساده بمیرد؟
دلتنگ شدم، َتنگ شده خُلق و دلم بازدنبال هوای تو شده راهی پروازامشب منمو تنگ و قفس یار کجایی!امشب منم آن ماهیِ دلبسته به پرواز
امشب،شب لیلة الرغائب است.
کلمهٔ «رغائب» جمع «رغیبه» است و به دو معنا بکار رفته است:
یک- به معنای چیزی که مورد رغبت و میل است . بنابر معنای اول، «لیلة الرغائب» شبی
است که میل و توجه به عبادت و بندگی در آن در نزد بندگان بسیار است و بندگان خدا در این
شب گرایش زیادی به رفتن به در خانه خدا و ارتباط و انس با او دارند.
دو- به معنای عطا و بخشش فراوان است. بر پایهٔ معنای دوم، «لیلة الرغائب» شبی است که در آن عطاء و بخشش خدا بسیار
است و بندگان با رو آوردن به
شعر میلاد نور 
محمود شاهرخى (جذبه)
 امشب شب فرخنده میلاد نور است
بى پرده نور غیب مطلق دَر ظهور است‏
  امشب عیان گردید آن سرّ نهانى
کو خواند بر موسى حَدیث لن ترانى‏
امشب به بزم قدس، شورى عاشقانه است
لاهوتیان را از طرب بر لب ترانه است‏
نخل مراد انبیاء امشب ثمر داد
شاخ امید اولیاء بالید و بر داد
  در کارگاه غیب، نقشى تازه بستند 
امشب کتاب شرع را شیرازه بستند
بشکفت امشب سرّ حق در جان نرگس
سر زد گل توحید از دامان نرگس‏
سر زد ز بُرج غیب و از شرق حقی
امشب زمین و آسمان گردیده پر شور و شعفامشب تمام عرشیان بهر زیارت بسته صفامشب که عیدی میدهد بر عاشقان شاه نجفامشب تو هم مستی کن و دل را بری کن از اسفزیرا به دنیا آمده مظهر عزت و شرف
میلاد نور عالمین، امام حسین(ع)و روز پاسدار مبارک باد.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها