به مناسبت تولد عزیزی
تحفه جان آورم ، زانکه تو جانی مرا
سر بنهم بی دریغ ، گر تو بخوانی مرا
وا نشود غنچه ای ، بی لب خندان تو
هم گل و هم غنچه ای ، باغ و جنانی مرا
لالۀ رنگین تویی ، عطر ریاحین تویی
من چه بگویم ز یاس ، این همه آنی مرا
دیده به هر سو کنم ، سوی نگاهم تویی
گر چه جَهان از منی ، هر دو جهانی مرا
ترس ندارم ز عمر ، در گذران دمم
لب به لبم گر نهی ، جان بدمانی مرا
من که ز تو « نگسلم » ، همچو « فروغم » تو را
گر تو ز من بگسلی ، باز همانی مر
درباره این سایت